جمع بندی حسادت و درمان آن

تب‌های اولیه

35 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حسادت و درمان آن

سلام.
۱-حسادت ذاتی است یا اکتسابی؟
۲-حسادت گناه دارد؟
۲-راهکارهای اسلام برای از بین بردن حسادت با شرایط امروزه انسان چگونه است؟ (مال ، امکانات ، ازدواج ، شرایط اجتماعی ، توانایی های ذاتی ، کار و ...)

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

Mehdi12;964747 نوشت:
سلام.
۱-حسادت ذاتی است یا اکتسابی؟
۲-حسادت گناه دارد؟
۲-راهکارهای اسلام برای از بین بردن حسادت با شرایط امروزه انسان چگونه است؟ (مال ، امکانات ، ازدواج ، شرایط اجتماعی ، توانایی های ذاتی ، کار و ...)

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب

سوال های اول و دوم حضرتعالی ظاهرا قبلا در انجمن پاسخ داده شده.

لطفا تاپیک های زیر را ملاحظه بفرمایید:

حسد و راه درمان آن

حسادت چگونه درمان می شود؟

چطوری میشه ریشه حسادت رو از دل کسی پاک کرد؟

از بین بردن رذائل اخلاقی از جمله حسادت، در حقیقت نوعی علم پیدا کردن نسبت به حقیقت و ماهیت این صفت، و در گام بعدی به عمل رساندن آن است. بنابراین فرقی بین شرایط امروزه یا قبلا نیست.

مضرات و زیان هایی که انسان از ناحیه حسادت می بیند، ارتباط چندانی به شرایط زمانی ندارد و توجه به آثار و عواقب این صفت در روح، او را به برطرف کردنش ترغیب می کند.

کمترین اثر حسادت اینست که انسان حسود نمی تواند دیگران را دوست داشته باشد و دائما از خوشی های زندگی دیگران، رنج می برد؛ و این یک رنج بی پایان است. چون نعمت های الهی همیشگی ست و او دائما افرادی را می بیند که مورد عنایت پروردگار قرار گرفته و نعمتی به آنها رسیده است. به همین دلیل انسانهای حسود معمولا حساس، زودرنج، عصبی و افسرده هستند.

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: «شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند» (۱)

بعد از کسب آگاهی، انجام دادن اعمالی که برعکس حسادت است، به از بین رفتن این صفت در نفس کمک زیادی می کند. البته کار سختی ست؛ ولی نتیجه اش شگفت انگیز است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند «هنگامی که رشک ورزیدی، در پی آن مرو» (۲)

آیه الله صدر به استناد همین روایت،‌ می نویسد: «آنچه كه حسود در مقام عمل بايد انجام دهد، چيزى است كه در آغاز بر او بسيار تلخ و ناگوار مى ‏باشد. البته دارو تلخ است؛ ولى سرانجام شيرين دارد. حسود بايد آنچه را دلش مى‏ خواهد، نكند. براى مثال اگر دلش مى‏ خواهد كه از كسى بدگويى كند و رسوايش سازد، دهان خود را ببندد و دندان بر جگر بگذارد و كلمه ‏اى بر زبان نراند؛ اگر آزردن كسى را مى‏ خواهد، او را نيازارد؛ اگر مى‏ خواهد براى نابودى يا سرنگونى كسى به وسايلى متشبث شود، نشود و به طور كلى خواسته دل را زير پا بگذارد» (۳)

راه دیگر برطرف کردن حسادت هم اینست که هروقت انسان نعمتی را از کسی مشاهده کرده و در دل احساس حسادت کرد، نعمت های خودش را به خاطر آورده و توجه کند که خداوند او را هم فراموش نکرده و همواره مورد لطف و محبتش قرار داده. این کار باعثِ افزایش اعتماد به نفس هم می شود که در از بین بردن حسادت بسیار مهم است. چون اصولا حسادت نوعی احساس خود کم بینی و حقارت است که به این صورت بروز پیدا می کند.

و راه دیگر هم اینست که انسان تلاش کند این حس را به غبطه خوردن تبدیل کند. به این معنا که هر گاه نعمت و موفقیت کسی را دید، دقت و تلاش کند که خودش هم به همان موفقیت دست پیدا کند. اگر حسد به غبطه تبدیل شود، نه تنها آثار منفی نخواهد داشت، بلکه راه رشد و ترقی را هم بر انسان باز می کند.


پی نوشت:
۱. غررالحکم،۱۸۰۳
۲. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۳ و ص ۱۲۲
۳. سيدرضا صدر، حسد، صص ۲۹۸ - ۲۹۹

با سلام.ممنون از پاسخگوییتون.
بله همونطور که گفتید من مدت طولانی است که از خوشی های دیگران رنج می برم‌.
شاید ماه ها و سال ها فکر می کنم چرا اون فرد اون مورد داره اما من ندارم.دچار مرض خود خوری شدم و خودم رو عذاب می دم.
متاسفانه من سعی کردم با داشته هام خودمو گول بزنم اما وقتی به گذشته که نگاه می کنم و دیدم خیلی ها از چیزهام رو از دست دادم و نمی تونم دیگه بدست بیارم عذاب می کشم.تنها چیزی که جز دارایی ارزشمند من هست شاید وسایل تکنولوژی مثل موبایل و کامپیوتر باشه و یه مقدار دانش برنامه نویسی!
نعمت سلامتی که مادرزادی در بخشی از بدنم از دست دادم و باعث شده خیلی از نعمت های اساسی دیگر هم پشت سرش از دست بدم.مشکلات روحی و یاس از زمین و آسمون هم بهش اضافه شده.مثل خیلی ها موقعیت اجتماعی ندارم.شکست تحصیلی و انتخاب مسیر اشتباه ،بیکاری،نداشتن فن بیان مثل خیلی ها،کارهای اشتباه به خاطر جهالت در حالی افراد دیگه به خاطر هوش بالا توانایی مبارزه دارند،یه سری حال دنیا رو می برن ما هم آخر نمی فهمیم جهنمین بهشتین،زن خوب و زیبا دارند،نداشتن آینده روشن،استرس ذاتی،
خلاصه من در سن جوونی به بن بست رسیدم.شاید تقدیر اینجوریه نمی دونم فقط می دونم گوش شنوایی درکار نیست.اون دنیا هم چهارتار چیز پیدا می کنن انگ می زنن می فرستن قعر جهنم و تمام.
من روزهایی به روز تولدم لعنت می فرستم‌.
ای کاش خدا خ و د ک ش ی رو در قرآن حرام نمی کرد!
به هر حال این روش هایی که گفتید انجام می دم شاید فرجی شد.

[=Times New Roman]مقایسه کردن باعث حسادت و کاهش اعتماد به نفس میشه وقتی خودمون و پایین تر از سطح انتظارمون بدونیم در واقع قضاوتمون از خودمون درست نخواهد بود و فقط نیمه خالی لیوان رو دیدیم.

انسان باید به جای بررسی گذشته و مقایسه خودش تلاش و برنامه ریزی بکنه باید برای آینده خودش کاری و انجام بده تا بعدا پشیمون نشه وگرنه عمر به نگاه کردن تلف میشه. و ثمره زندگی حسرت گذشته خواهد بود و چیزی برای آینده نخواهد داشت.

[SPOILER]بحث سر این هست راه رسیدن به آرزوها چیه و چطور باید هدفمند زندگی کرد؟[/SPOILER]

[=Times New Roman]هرکس در زندگی راه مخصوص خودش و داره هیچ کس جای دیگری و تنگ نکرده.
اگر انسان در مسیر پیشرفت قرار بگیره حسادتش هم منطقی خواهد بود و در واقع حسادت مثبت انگیزه برای تلاش و مفید هست.

Mehdi12;964747 نوشت:
سلام.
۱-حسادت ذاتی است یا اکتسابی؟
۲-حسادت گناه دارد؟
۲-راهکارهای اسلام برای از بین بردن حسادت با شرایط امروزه انسان چگونه است؟ (مال ، امکانات ، ازدواج ، شرایط اجتماعی ، توانایی های ذاتی ، کار و ...)

سلام

حسادت نه در قلب و نه در عمل حرام نیست
دقت کنید که عنوان حسادت چه در قلب و چه در عمل حرمت شرعی ندارد.
بله اگر دروغ بگوید یا غیبت کند یا فحش بدهد از باب اینها حرام است نه از باب حسادت...

Mehdi12;964747 نوشت:
سلام.
۱-حسادت ذاتی است یا اکتسابی؟
۲-حسادت گناه دارد؟
۲-راهکارهای اسلام برای از بین بردن حسادت با شرایط امروزه انسان چگونه است؟ (مال ، امکانات ، ازدواج ، شرایط اجتماعی ، توانایی های ذاتی ، کار و ...)

اینم اضافه کنم
اینی که گفتم بر اساس نظر رهبری هست و احتمالا سایر مراجع مشهور نیز نظرشان همین باشد
چون نظرات دیگری در این باب وجود دارد مثلا برخی حسادت قلبی مستقر رو حرام میدونند

خباء;966768 نوشت:
حسادت نه در قلب و نه در عمل حرام نیست
دقت کنید که عنوان حسادت چه در قلب و چه در عمل حرمت شرعی ندارد.
بله اگر دروغ بگوید یا غیبت کند یا فحش بدهد از باب اینها حرام است نه از باب حسادت...


حسادت اگر فقط در قلب باشد و هیچ ظهور و بروزی در اعمال نداشته باشد، به خودی خود گناه نیست؛ هرچند موجب کدورت و تاریکی روح شده و باعث سلب توفیق خواهد شد.

اما اگر در عمل ظهور پیدا کند، حتما گناه است.
چون معنای حسادت اینست که انسان آرزوی نابودی نعمت دیگران را دارد.
این آرزو اگر به مرحله عمل برسد، یا تلاش برای از بین بردن این نعمت است؛ و یا حداقل نشان دادن این احساس به دیگران.
هر کدام از اینها می تواند در کمترین مرتبه، موجبات آزار دیگران را فراهم کند، یا موجب غیبت، بدگوئی و امثال اینها شود که همه شان از مصادیق گناهانی ست که علاوه بر حق الله، حق الناس را هم شامل می شوند.

حنیف;967207 نوشت:

حسادت اگر فقط در قلب باشد و هیچ ظهور و بروزی در اعمال نداشته باشد، به خودی خود گناه نیست؛ هرچند موجب کدورت و تاریکی روح شده و باعث سلب توفیق خواهد شد.

اما اگر در عمل ظهور پیدا کند، حتما گناه است.
چون معنای حسادت اینست که انسان آرزوی نابودی نعمت دیگران را دارد.
این آرزو اگر به مرحله عمل برسد، یا تلاش برای از بین بردن این نعمت است؛ و یا حداقل نشان دادن این احساس به دیگران.
هر کدام از اینها می تواند در کمترین مرتبه، موجبات آزار دیگران را فراهم کند، یا موجب غیبت، بدگوئی و امثال اینها شود که همه شان از مصادیق گناهانی ست که علاوه بر حق الله، حق الناس را هم شامل می شوند.

اشتباه میکنید!
این مسئله پرسیده شده و راهی برای انکار نیست
ابراز حسادت در عمل تنها در صورتی حرام است که آن عمل خودش گناه باشد...
مثلا چند ابزار فروشی کنار هم کار میکنند... برخی از آنها وقتی مشتری دارند و جنسشان تمام شده به مغازه همکارشان میروند و از آنها جنسی میخرند و به مشتری خودشان میفروشند...
حالا این وسط برخی از مغازه داران به رونق و فروش زیاد همکاران خود حسادت میورزند لذا وقتی همکارشان میآید و میخواهد جنسی بخرد از فروش جنس امتناع میکنند...
اینجا هیچ دروغ یا گناهی انجام ندادند اما حسادت خود را در عمل اظهار کرده اند....اما این کار حرمت شرعی ندارد مگر اینکه نفروختن جنس را با یک گناهی عجین کنند مثلا دروغ بگوید که جنسم تمام شده...

و من الله توفیق

خباء;967238 نوشت:
اشتباه میکنید!
این مسئله پرسیده شده و راهی برای انکار نیست
ابراز حسادت در عمل تنها در صورتی حرام است که آن عمل خودش گناه باشد...
مثلا چند ابزار فروشی کنار هم کار میکنند... برخی از آنها وقتی مشتری دارند و جنسشان تمام شده به مغازه همکارشان میروند و از آنها جنسی میخرند و به مشتری خودشان میفروشند...
حالا این وسط برخی از مغازه داران به رونق و فروش زیاد همکاران خود حسادت میورزند لذا وقتی همکارشان میآید و میخواهد جنسی بخرد از فروش جنس امتناع میکنند...
اینجا هیچ دروغ یا گناهی انجام ندادند اما حسادت خود را در عمل اظهار کرده اند....اما این کار حرمت شرعی ندارد مگر اینکه نفروختن جنس را با یک گناهی عجین کنند مثلا دروغ بگوید که جنسم تمام شده...

و من الله توفیق

سلام
مثل اینکه حرمت شرعی با حرمت اخلاقی فرق داره
ضمن اینکه از نظر اخلاقی هم نظرات مختلفی وجود داره
اینجا رو ببینید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=60568&p=948260&viewfull=1#post948260

[SPOILER]خیلی کنجکاوم بدونم معنی اسمتون چیه[/SPOILER]

الرحیل;967240 نوشت:
سلام
مثل اینکه حرمت شرعی با حرمت اخلاقی فرق داره
ضمن اینکه از نظر اخلاقی هم نظرات مختلفی وجود داره
اینجا رو ببینید
http://www.askdin.com/showthread.php?t=60568&p=948260&viewfull=1#post948260

[SPOILER]خیلی کنجکاوم بدونم معنی اسمتون چیه[/SPOILER]

سلام
خسته نباشی! پستامو بخون نوشتم حرمت شرعی نداره

خباء;967248 نوشت:
سلام
خسته نباشی! پستامو بخون نوشتم حرمت شرعی نداره

سلام
سلامت باشید
اتفاقا چون دیدم توی پستاتون نوشتید حرمت شرعی نداره این پستو گذاشتم. چون اینجا انجمن اخلاقه نه احکام.

الرحیل;967270 نوشت:
سلام
سلامت باشید
اتفاقا چون دیدم توی پستاتون نوشتید حرمت شرعی نداره این پستو گذاشتم. چون اینجا انجمن اخلاقه نه احکام.

بازم خسته نباشی!
چون پرسیدن گناه داره یا ن؟
گفتم تاکید کنم حرمت شرعی نداره تا کسی به اشتباه نیفته....
جالب اینکه خودتان هم سعی کردید به خیال خودتان مرا از این اشتباه دور کنید که مبادا فکر کنم این دو گناه یکی هستند...
و من الله توفیق

خباء;967238 نوشت:
اشتباه میکنید!
این مسئله پرسیده شده و راهی برای انکار نیست
ابراز حسادت در عمل تنها در صورتی حرام است که آن عمل خودش گناه باشد...
مثلا چند ابزار فروشی کنار هم کار میکنند... برخی از آنها وقتی مشتری دارند و جنسشان تمام شده به مغازه همکارشان میروند و از آنها جنسی میخرند و به مشتری خودشان میفروشند...
حالا این وسط برخی از مغازه داران به رونق و فروش زیاد همکاران خود حسادت میورزند لذا وقتی همکارشان میآید و میخواهد جنسی بخرد از فروش جنس امتناع میکنند...
اینجا هیچ دروغ یا گناهی انجام ندادند اما حسادت خود را در عمل اظهار کرده اند....اما این کار حرمت شرعی ندارد مگر اینکه نفروختن جنس را با یک گناهی عجین کنند مثلا دروغ بگوید که جنسم تمام شده...


عرض سلام مجدد

حسادت یعنی بدخواهی

و ظهور بدخواهی در عمل،‌ همانطور که عرض شد:

حنیف;967207 نوشت:
یا تلاش برای از بین بردن این نعمت است؛ و یا حداقل نشان دادن این احساس به دیگران.
هر کدام از اینها می تواند در کمترین مرتبه، موجبات آزار دیگران را فراهم کند، یا موجب غیبت، بدگوئی و امثال اینها شود که همه شان از مصادیق گناهانی ست که علاوه بر حق الله، حق الناس را هم شامل می شوند.

به نظر من که درمان نداره فقط با آدمایحسود باید کنار بیایم همین

حنیف;967354 نوشت:

عرض سلام مجدد

حسادت یعنی بدخواهی

و ظهور بدخواهی در عمل،‌ همانطور که عرض شد:

سلام
یعنی شما حسادتی که عرض کردم را حرام شرعی میدانید؟
اول این سوال را پاسخ دهید چون اگر صحبت شما روی گناه اخلاقی باشد اختلافی نداریم...

ضمنا شما به حرف خودتان توجه نمیکنید که گفتید : میتواند
پس اگر آزار و اذیت نباشد حرمت شرعی ندارد... ومهر تاییدی است بر آنچه گفتم...
ضمن اینکه در مثالی که زدم اذیتی در کار نیست.
من فروشنده ام و دوست ندارم پیشرفت همکارم را ببینم و جنسی هم به او نمیفروشم این اشکال شرعی ندارد و اذیت محسوب نمیشود.
این پرسیده شده و مراجع نظر شما را قبول ندارند...

خباء;967361 نوشت:
سلام
یعنی شما حسادتی که عرض کردم را حرام شرعی میدانید؟
اول این سوال را پاسخ دهید چون اگر صحبت شما روی گناه اخلاقی باشد اختلافی نداریم...

ضمنا شما به حرف خودتان توجه نمیکنید که گفتید : میتواند
پس اگر آزار و اذیت نباشد حرمت شرعی ندارد... ومهر تاییدی است بر آنچه گفتم...
ضمن اینکه در مثالی که زدم اذیتی در کار نیست.
من فروشنده ام و دوست ندارم پیشرفت همکارم را ببینم و جنسی هم به او نمیفروشم این اشکال شرعی ندارد و اذیت محسوب نمیشود.
این پرسیده شده و مراجع نظر شما را قبول ندارند...

علیکم السلام و رحمه الله

همانطور که عرض شد، وقتی حسادت بروز پیدا کند، حتما در یک شکل یا یک عمل خارجی نشان داده می شود.

شاید مشکل در این باشد که من نمی توانم عملی را تصور کنم که هم ناشی از حسادت باشد، و هم هیچ نحوی از آزار و زیان برای دیگران نداشته باشد.

مثالی که زدید، در خوشبینانه ترین حالت، آزار دیگران است. چون وقتی همسایه مغازه دار از او جنسی را خواست، یا باید دروغ بگوید که ندارم؛ یا باید بگوید که دارم ولی نمی دهم! آزار و اذیت که فقط جنبه فیزیکی و عملی ندارد. این نوع برخورد حتما از مصادیق آزار و رفتار ناپسند با همسایه است.

اجازه بفرمایید یک بار دیگر دسته بندی کنیم.

حسادت اگر فقط در دل باشد و در هیچ عمل بیرونی ظهور پیدا نکند، یک رذیله اخلاقی ست.

و اگر در یک عمل خارجی بروز پیدا کرد، دو حالت دارد. یا این عمل خارجی خودش یک عمل حرام است، مثل دروغگوئی، غیبت، آزار واذیت و امثالهم؛ در اینصورت قطعا حرام است.

و یا یک عمل حرام نیست، که در اینصورت و اگر واقعا مصداقی بتوان برایش پیدا کرد، قاعدتا حرام شرعی نیست (در عین حال در این مورد بهتر است به همکاران محترم گروه فقه و احکام شرعی مراجعه شود) ولی از نظر اخلاقی به شدت ناپسند و مذموم است.

حنیف;967387 نوشت:

علیکم السلام و رحمه الله

همانطور که عرض شد، وقتی حسادت بروز پیدا کند، حتما در یک شکل یا یک عمل خارجی نشان داده می شود.

شاید مشکل در این باشد که من نمی توانم عملی را تصور کنم که هم ناشی از حسادت باشد، و هم هیچ نحوی از آزار و زیان برای دیگران نداشته باشد.

مثالی که زدید، در خوشبینانه ترین حالت، آزار دیگران است. چون وقتی همسایه مغازه دار از او جنسی را خواست، یا باید دروغ بگوید که ندارم؛ یا باید بگوید که دارم ولی نمی دهم! آزار و اذیت که فقط جنبه فیزیکی و عملی ندارد. این نوع برخورد حتما از مصادیق آزار و رفتار ناپسند با همسایه است.

اجازه بفرمایید یک بار دیگر دسته بندی کنیم.

حسادت اگر فقط در دل باشد و در هیچ عمل بیرونی ظهور پیدا نکند، یک رذیله اخلاقی ست.

و اگر در یک عمل خارجی بروز پیدا کرد، دو حالت دارد. یا این عمل خارجی خودش یک عمل حرام است، مثل دروغگوئی، غیبت، آزار واذیت و امثالهم؛ در اینصورت قطعا حرام است.

و یا یک عمل حرام نیست، که در اینصورت و اگر واقعا مصداقی بتوان برایش پیدا کرد، قاعدتا حرام شرعی نیست (در عین حال در این مورد بهتر است به همکاران محترم گروه فقه و احکام شرعی مراجعه شود) ولی از نظر اخلاقی به شدت ناپسند و مذموم است.

سلام

شما در تقسیماتی که مطرح کردید ، همان حرف مرا میزنید و با هم اختلافی نداریم...

لکن اختلاف این است که شما مصداقی برای فرض سوم نمیشناسید...

با توجه به صحبت شما من نمیتوانم به خاطر حسادت ورزیدن، زنم را طلاق دهم چون موجب آزار و اذیت زن خواهد شد
درست است؟!
میدانید این حرف چه تبعاتی دارد؟! ( قبول فرض دوم تبعات سنگینی دارد تا به حال فکر کردید؟ )

آنچه من پرسیدم اصلا صحبتی از این اذیت و آزار نکردند و آن مصداق را حرام نداستند اما شما آن را در خوشبینانه ترین حالت آزار و اذیت میدانید!!

با مبنای شما بسیاری از طلاق هایی که به خاطر حسادت ورزیدن انجام میشود، حرمت شرعی دارد، زیرا باعث اذیت میشود...

از راهنمایی های عزیزان ممنون.اگر امکانش هست تاپیک بسته بشه با تشکر.

Mehdi12;967427 نوشت:
از راهنمایی های عزیزان ممنون.اگر امکانش هست تاپیک بسته بشه با تشکر.

سلام
حالا بذار ما هم از این سفره ای که پهن شده، فیض ببریم بعد بسته بشه...

خباء;967423 نوشت:
سلام

شما در تقسیماتی که مطرح کردید ، همان حرف مرا میزنید و با هم اختلافی نداریم...

لکن اختلاف این است که شما مصداقی برای فرض سوم نمیشناسید...

با توجه به صحبت شما من نمیتوانم به خاطر حسادت ورزیدن، زنم را طلاق دهم چون موجب آزار و اذیت زن خواهد شد
درست است؟!
میدانید این حرف چه تبعاتی دارد؟! ( قبول فرض دوم تبعات سنگینی دارد تا به حال فکر کردید؟ )

آنچه من پرسیدم اصلا صحبتی از این اذیت و آزار نکردند و آن مصداق را حرام نداستند اما شما آن را در خوشبینانه ترین حالت آزار و اذیت میدانید!!

با مبنای شما بسیاری از طلاق هایی که به خاطر حسادت ورزیدن انجام میشود، حرمت شرعی دارد، زیرا باعث اذیت میشود...

علیکم السلام و رحمه الله

برادر محترم اینکه تبعات سنگینی دارد،‌ دلیل نمی شود که حکم مطلب را بیان نکرد.

بله اگر مردی زنش را صرفا به خاطر آزار و اذیت کردن، طلاق دهد، قطعا جایگاهش آتش است. شک نکنید!! حالا چه اسم این مطلب عقوبت شرعی باشد، و چه عقوبت اخلاقی!!

شاید طلاق ایشان از نظر شرعی درست بوده و حرمت نداشته باشد، ولی به خاطر آزاری که به او رسانده مرتکب گناه بزرگی شده که حتما باید پاسخگو باشد.

آزار و اذیت مومن حرام و گناه بزرگی ست.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «مَن آذى مُؤمنا فَقَدْ آذانی»؛ هر که مؤمنى را بیازارد مرا آزار داده است. (۱)

اجازه بدهید به همین بسنده کرده و وارد منشاء این حسادت و اذیت و آزار نشویم که ای بسا با موشکافی، چنین عمل حلالی (!!!) از مصادیق ظلم به شمار رود که از بزرگترین گناهان است و خداوند خودش فرموده که انتقام مظلوم را در همین دنیا از ظالم خواهد گرفت.

اسلامی که به مرد دستور می دهد وسائل زندگی و حتی زیورآلات همسرش را در حد شووناتش باید تهیه کند، آیا فقط در حد گردنبند باقی مانده و به روح و روان انسان ها توجه نمی کند؟! اسلام دین عقلانیت و انسانیت است. در اسلام حُسن فعلی و حُسن فاعلی هر دو مهم هستند. برای بررسی اعمال، باید هم به اصل عمل دقت کرد و هم به نیت قلبی کسی که این عمل را انجام داده. ممکن است کسی در ظاهر مرتکب حرام نشده باشد ولی ظاهر، تمام مطلب نیست. توجه بفرمایید لطفا!

قبلا در تاپیک های دیگری هم عرض کرده ام که وقتی بزرگان اخلاق و عرفان، و امثال امام خمینی و آیه الله بهجت رحمت الله علیهما، راه رسیدن به لقاءالله را فقط عمل کردن به شریعت، یعنی انجام واجبات و ترک محرمات می دانند، به همین دقت های ریز برمی گردد که هر کسی متاسفانه توجه نمی کند.

دقت بفرمایید که اعمال ما در قیامت با میزان «مثقال ذره» سنجیده می شود، نه توجیه و درست کردن کلاه شرعی!

در عین حال بحث حرام و حلال شرعی را به همکاران محترم انجمن فقه و احکام شرعی واگذار می کنیم؛ و ممنون می شوم اگر در این مورد سوالی دارید در همان انجمن مطرح بفرمایید.


پی نوشت:
۱. میزان الحکمة جلد 1 صفحه 124

حنیف;967463 نوشت:

علیکم السلام و رحمه الله

برادر محترم اینکه تبعات سنگینی دارد،‌ دلیل نمی شود که حکم مطلب را بیان نکرد.

بله اگر مردی زنش را صرفا به خاطر آزار و اذیت کردن، طلاق دهد، قطعا جایگاهش آتش است. شک نکنید!! حالا چه اسم این مطلب عقوبت شرعی باشد، و چه عقوبت اخلاقی!!

شاید طلاق ایشان از نظر شرعی درست بوده و حرمت نداشته باشد، ولی به خاطر آزاری که به او رسانده مرتکب گناه بزرگی شده که حتما باید پاسخگو باشد.

آزار و اذیت مومن حرام و گناه بزرگی ست.


رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند: «مَن آذى مُؤمنا فَقَدْ آذانی»؛ هر که مؤمنى را بیازارد مرا آزار داده است. (۱)

اجازه بدهید به همین بسنده کرده و وارد منشاء این حسادت و اذیت و آزار نشویم که ای بسا با موشکافی، چنین عمل حلالی (!!!) از مصادیق ظلم به شمار رود که از بزرگترین گناهان است و خداوند خودش فرموده که انتقام مظلوم را در همین دنیا از ظالم خواهد گرفت.

اسلامی که به مرد دستور می دهد وسائل زندگی و حتی زیورآلات همسرش را در حد شووناتش باید تهیه کند، آیا فقط در حد گردنبند باقی مانده و به روح و روان انسان ها توجه نمی کند؟! اسلام دین عقلانیت و انسانیت است. در اسلام حُسن فعلی و حُسن فاعلی هر دو مهم هستند. برای بررسی اعمال، باید هم به اصل عمل دقت کرد و هم به نیت قلبی کسی که این عمل را انجام داده. ممکن است کسی در ظاهر مرتکب حرام نشده باشد ولی ظاهر، تمام مطلب نیست. توجه بفرمایید لطفا!

قبلا در تاپیک های دیگری هم عرض کرده ام که وقتی بزرگان اخلاق و عرفان، و امثال امام خمینی و آیه الله بهجت رحمت الله علیهما، راه رسیدن به لقاءالله را فقط عمل کردن به شریعت، یعنی انجام واجبات و ترک محرمات می دانند، به همین دقت های ریز برمی گردد که هر کسی متاسفانه توجه نمی کند.

دقت بفرمایید که اعمال ما در قیامت با میزان «مثقال ذره» سنجیده می شود، نه توجیه و درست کردن کلاه شرعی!

در عین حال بحث حرام و حلال شرعی را به همکاران محترم انجمن فقه و احکام شرعی واگذار می کنیم؛ و ممنون می شوم اگر در این مورد سوالی دارید در همان انجمن مطرح بفرمایید.


پی نوشت:
۱. میزان الحکمة جلد 1 صفحه 124

سلام مجدد

نمیخواهم بدون رضایت خاطر بحث ادامه یابد...
اما توجه فرمایید که شما دایره اذیت و آزار را آن قدر گسترده کردید که فروشنده حق ندارد حتی برای جنس خودش تعیین تکلیف کند ...
ضمن اینکه بزرگوار آنچه من از کارشناسان شرعی پرسیدم و شنیدم با آنچه شما میگویید متفاوت است پس حق بدهید سخن شما به عنوان کارشناس اخلاق را نپذیرم....
بعلاوه توجه فرمایید طلاق وقتی مصداق اذیت باشد، حرام میشود. آنکه میگویند طلاق حلال است یا از باب حکم کلی است یا وقتی که تحت عنوان اذیت نباشد... لذا نمیشود گفت هم این طلاق حلال است و هم اذیت کردن و حرام است...
به هر حال نمیتوان محدوده ای که به عنوان مرز گناه اخلاقی و گناه شرعی مطرح کردید را پذیرفت چه اینکه خودتان هم اطمینان نداشته و مرا به کارشناس احکام ارجاع میدهید که خود قبلا مراجعه کردم در این رابطه و نفروختن جنس را حرام ندانستند به هر حال شاید آن بنده خدا توجهی به آزار و اذیت نداشته است....

من منطقا حرف شما را معقول میدانم که این اذیت حرمت شرعی دارد اما با این حساب باید به دوستان در جلسات بگویم در ازدواج و طلاق دقت لازم را به خرج دهند چه از طرف آقا و چه خانم....
ولی چه طور میتوان قبول کرد؟! وقتی برای طلاق دادن باید رضایت طرف را جلب کرد؟ مثلا من باید ابتدا زنم را راضی کنم بعد طلاقش بدهم و الا اذیت و آزار است؟ یا زنم اول مرا راضی کند بعد برود از حق طلاقش استفاده کند تا من اذیت نشوم؟
اگر چه جالب است اما عجیب هم هست!!!

خباء;967432 نوشت:
سلام
حالا بذار ما هم از این سفره ای که پهن شده، فیض ببریم بعد بسته بشه...

با سلام.
من فکر کنم آدم حسودیم و تمایل ندارم کسی از سفره ای که پهن کردم فیض ببره و کس دیگه ای نبره.
من راه درمان خواستم از تاپیک نه موارد دیگه.
از منوی بالا بخش ارسال سوال می تونید سوالات خودتون رو در تاپیک دیگه بپرسید.

Mehdi12;967656 نوشت:
با سلام.من فکر کنم آدم حسودیم و تمایل ندارم کسی از سفره ای که پهن کردم فیض ببره و کس دیگه ای نبره.من راه درمان خواستم از تاپیک نه موارد دیگه.از منوی بالا بخش ارسال سوال می تونید سوالات خودتون رو در تاپیک دیگه بپرسید.
چون متوجه حرفتان شده بودم، حرف آخر را در پست قبلی با کارشناس مطرح کردملذا نیازی به ادامه نیست. در ضمن دعا میکنم خدا شما را شفا عنایت کندموفق باشید

خباء;967691 نوشت:
چون متوجه حرفتان شده بودم، حرف آخر را در پست قبلی با کارشناس مطرح کردملذا نیازی به ادامه نیست. در ضمن دعا میکنم خدا شما را شفا عنایت کندموفق باشید

با سلام.
من احتیاج به دعا دیگران و ترحم دیگران ندارم.خداوند هم منتظر دعای شما در حق بنده نیست.
به جای این ها راه درمان درست و حسابی ارائه بدید.

خباء;967471 نوشت:
سلام مجدد

نمیخواهم بدون رضایت خاطر بحث ادامه یابد...
اما توجه فرمایید که شما دایره اذیت و آزار را آن قدر گسترده کردید که فروشنده حق ندارد حتی برای جنس خودش تعیین تکلیف کند ...
ضمن اینکه بزرگوار آنچه من از کارشناسان شرعی پرسیدم و شنیدم با آنچه شما میگویید متفاوت است پس حق بدهید سخن شما به عنوان کارشناس اخلاق را نپذیرم....
بعلاوه توجه فرمایید طلاق وقتی مصداق اذیت باشد، حرام میشود. آنکه میگویند طلاق حلال است یا از باب حکم کلی است یا وقتی که تحت عنوان اذیت نباشد... لذا نمیشود گفت هم این طلاق حلال است و هم اذیت کردن و حرام است...
به هر حال نمیتوان محدوده ای که به عنوان مرز گناه اخلاقی و گناه شرعی مطرح کردید را پذیرفت چه اینکه خودتان هم اطمینان نداشته و مرا به کارشناس احکام ارجاع میدهید که خود قبلا مراجعه کردم در این رابطه و نفروختن جنس را حرام ندانستند به هر حال شاید آن بنده خدا توجهی به آزار و اذیت نداشته است....

من منطقا حرف شما را معقول میدانم که این اذیت حرمت شرعی دارد اما با این حساب باید به دوستان در جلسات بگویم در ازدواج و طلاق دقت لازم را به خرج دهند چه از طرف آقا و چه خانم....
ولی چه طور میتوان قبول کرد؟! وقتی برای طلاق دادن باید رضایت طرف را جلب کرد؟ مثلا من باید ابتدا زنم را راضی کنم بعد طلاقش بدهم و الا اذیت و آزار است؟ یا زنم اول مرا راضی کند بعد برود از حق طلاقش استفاده کند تا من اذیت نشوم؟
اگر چه جالب است اما عجیب هم هست!!!

علیکم السلام و رحمه الله

اجازه بدهید یکبار دیگر بحث را یک دسته بندی کنیم.

۱. حسادت تا زمانی که در قلب باشد و در عمل بروز پیدا نکند، به خودی خود گناه نیست، بلکه یک رذیله اخلاقی ست که آثار خاص خودش را هم دارد.
۲. اگر حسادت به عمل کشیده شد، اگر این عمل به هر نحوی به دیگری آسیب برساند، حتی در حد آزار دادن، حتما گناه است و شکی در آن نیست.
۳. اگر عملی که انجام می شود، هیچ آسیبی برای دیگری نداشته باشد، قاعدتا گناهی هم نیست، چون عملی انجام نشده.
۳-۱. گناه و معصیت فقط بر اعمال ظاهری انسان بار نمی شود. نیت قلبی و خیلی عوامل دیگر، در حسن و قبح اعمال موثرند و در بارگاه الهی محاسبه خواهند شد.
۳-۲. برخی اعمال در ظاهر میتواند در چارچوب شرعی قرار گرفته و حلال قلمداد شوند، در حالیکه فقط خودِ‌ عامل و خداوند می دانند که این کار از هر حرامی بدتر و ناپسندتر است. شاید به همین خاطر است که درقیامت به انسان فرمان داده می شود که «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا؛ كارنامه‏ات را بخوان، كه امروز حسابگرى خود تو براى خودت كافى است‏» (سوره اسراء، ۱۴)

پس اگر فروشنده مورد نظر شما واقعا در عمل هیچ آزاری نرسانده باشد، گناهی هم نکرده. این واضح است.

اجازه بفرمایید برای مثال از همین نوشته شما در این تاپیک استفاده کنم. شما در ظاهر در حق استارتر تاپیک یک دعای خیر داشتید:

خباء;967691 نوشت:
در ضمن دعا میکنم خدا شما را شفا عنایت کند

این جمله در ظاهر صرفا یک جمله دعائی و خیر است. اما فقط خود شما می دانید که آیا واقعا منظورتان دعای خیر بود؛ یا تمسخر!؟

در حقیقت گفتن این جمله به مخاطب، کاملا حلال و حتی می توان گفت یک عمل صالح (دعای خیر در حق برادر مومن) است. اما اگر نیت قلبی شما مسخره کردن باشد، آیا باز هم می توانید آن را در کفه اعمال صالحتان قرار دهید؟ پس صرف ظاهر اعمال مهم نیست. در اینجا یک عمل حلال و ای بسا مستحب، فقط با یک نیت به یک عمل حرام تبدیل شد. هیچکس هم جز خود شما نمی تواند از این مسئله مطمئن باشد.

پس حلال و حرام الهی (چه از نظر شرعی و چه از نظر اخلاقی) فقط با ظاهر اعمال مشخص نمی شوند.

حنیف;967733 نوشت:

علیکم السلام و رحمه الله

اجازه بدهید یکبار دیگر بحث را یک دسته بندی کنیم.

۱. حسادت تا زمانی که در قلب باشد و در عمل بروز پیدا نکند، به خودی خود گناه نیست، بلکه یک رذیله اخلاقی ست که آثار خاص خودش را هم دارد.
۲. اگر حسادت به عمل کشیده شد، اگر این عمل به هر نحوی به دیگری آسیب برساند، حتی در حد آزار دادن، حتما گناه است و شکی در آن نیست.
۳. اگر عملی که انجام می شود، هیچ آسیبی برای دیگری نداشته باشد، قاعدتا گناهی هم نیست، چون عملی انجام نشده.
۳-۱. گناه و معصیت فقط بر اعمال ظاهری انسان بار نمی شود. نیت قلبی و خیلی عوامل دیگر، در حسن و قبح اعمال موثرند و در بارگاه الهی محاسبه خواهند شد.
۳-۲. برخی اعمال در ظاهر میتواند در چارچوب شرعی قرار گرفته و حلال قلمداد شوند، در حالیکه فقط خودِ‌ عامل و خداوند می دانند که این کار از هر حرامی بدتر و ناپسندتر است. شاید به همین خاطر است که درقیامت به انسان فرمان داده می شود که «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا؛ كارنامه‏ات را بخوان، كه امروز حسابگرى خود تو براى خودت كافى است‏» (سوره اسراء، ۱۴)

پس اگر فروشنده مورد نظر شما واقعا در عمل هیچ آزاری نرسانده باشد، گناهی هم نکرده. این واضح است.

اجازه بفرمایید برای مثال از همین نوشته شما در این تاپیک استفاده کنم. شما در ظاهر در حق استارتر تاپیک یک دعای خیر داشتید:

این جمله در ظاهر صرفا یک جمله دعائی و خیر است. اما فقط خود شما می دانید که آیا واقعا منظورتان دعای خیر بود؛ یا تمسخر!؟

در حقیقت گفتن این جمله به مخاطب، کاملا حلال و حتی می توان گفت یک عمل صالح (دعای خیر در حق برادر مومن) است. اما اگر نیت قلبی شما مسخره کردن باشد، آیا باز هم می توانید آن را در کفه اعمال صالحتان قرار دهید؟ پس صرف ظاهر اعمال مهم نیست. در اینجا یک عمل حلال و ای بسا مستحب، فقط با یک نیت به یک عمل حرام تبدیل شد. هیچکس هم جز خود شما نمی تواند از این مسئله مطمئن باشد.

پس حلال و حرام الهی (چه از نظر شرعی و چه از نظر اخلاقی) فقط با ظاهر اعمال مشخص نمی شوند.

با سلام و سپاس

مقصود شما از شماره 3 و نیت این است که
اگر من نیت حسادت داشته باشم و عملی انجام دهم که در ظاهر حلال است و موجب آزار کسی هم نشده، این عمل حرام شرعی است زیرا نیت من از اظهار آن عمل، حسادت بوده است.
آیا درست متوجه شدم؟
مثلا اگر نیت من از نفروختن کالا ، حسادت ورزیدن باشد
با وجود اینکه نفروختن کالا فی نفسه حلال است
و با وجود اینکه موجب آزار کسی نشده باشد
باز هم آن عمل حرمت شرعی برای من دارد زیرا میدانم نیت من از این عمل، حسادت است.
آیا درست متوجه شدم ؟

نکته : پیشاپیش عذرخواهی میکنم اگر جمله من دو پهلو است ولی دعای خیر میکنم که همه از جمله خودم شفا پیدا کنیم.

واقعیت روی آن جمله ای که به کاربر محترم مهدی گفتم فکر کردم ولی فکر نکنم نیتم تمسخر بوده باشد... شاید هم واقعا دارم خودم را گول میزنم ... ولی واقعا چنین نیتی در خودم نیافتم.

خباء;967744 نوشت:
مقصود شما از شماره 3 و نیت این است که
اگر من نیت حسادت داشته باشم و عملی انجام دهم که در ظاهر حلال است و موجب آزار کسی هم نشده، این عمل حرام شرعی است زیرا نیت من از اظهار آن عمل، حسادت بوده است.
آیا درست متوجه شدم؟
مثلا اگر نیت من از نفروختن کالا ، حسادت ورزیدن باشد
با وجود اینکه نفروختن کالا فی نفسه حلال است
و با وجود اینکه موجب آزار کسی نشده باشد
باز هم آن عمل حرمت شرعی برای من دارد زیرا میدانم نیت من از این عمل، حسادت است.
آیا درست متوجه شدم ؟


خیر
اگر مرتکب عمل حرامی نشده و هیچ آسیبی هم به هر نحوی نرسانده باشد (اگر چنین چیزی قابل تصور باشد)، قاعدتا حرامی هم مرتکب نشده. هرچند خود حسادت، یک رذیله اخلاقی ست که حداقل باعث سلب توفیق خواهد بود. ولی حرام مرتکب نشده.

حنیف;967768 نوشت:

خیر
اگر مرتکب عمل حرامی نشده و هیچ آسیبی هم به هر نحوی نرسانده باشد (اگر چنین چیزی قابل تصور باشد)، قاعدتا حرامی هم مرتکب نشده. هرچند خود حسادت، یک رذیله اخلاقی ست که حداقل باعث سلب توفیق خواهد بود. ولی حرام مرتکب نشده.

پس اختلافی بینمان نیست
جز اینکه شما اذیت نشدن را قابل تصور نمیدانید
و من اصلا اذیت شدن طرف مقابل نسبت به حقمان را عجیب و غیر شرعی میدانم...
اگر من از حقم استفاده میکنم دیگر جایی برای طرح بحث اذیت نیست...
طلاق حق من است
مهریه هم حق زن است
دلیل نمیشود بگوییم اگر طلاق دادن موجب اذیت زن شود بر من حرام باشد
دلیل نمیشو بگوییم اگر طلب مهریه موجب اذیت مرد شود طلب مهریه توسط زن حرام باشد...
در این زمینه نگاه من و شما کاملا متفاوت است

حنیف;967768 نوشت:

خیر
اگر مرتکب عمل حرامی نشده و هیچ آسیبی هم به هر نحوی نرسانده باشد (اگر چنین چیزی قابل تصور باشد)، قاعدتا حرامی هم مرتکب نشده. هرچند خود حسادت، یک رذیله اخلاقی ست که حداقل باعث سلب توفیق خواهد بود. ولی حرام مرتکب نشده.

پس اختلافی بینمان نیست
جز اینکه شما اذیت نشدن را قابل تصور نمیدانید
و من اصلا اذیت شدن طرف مقابل نسبت به حقمان را عجیب و غیر شرعی میدانم...
اگر من از حقم استفاده میکنم دیگر جایی برای طرح بحث اذیت نیست...
طلاق حق من است
مهریه هم حق زن است
دلیل نمیشود بگوییم اگر طلاق دادن موجب اذیت زن شود بر من حرام باشد
دلیل نمیشو بگوییم اگر طلب مهریه موجب اذیت مرد شود طلب مهریه توسط زن حرام باشد...
در این زمینه نگاه من و شما کاملا متفاوت است

من همه ی صفحات پست شما رو نخوندم اما برا درمان حسادت توصیه میکنم فایل های حسادت استاد شجاعی که توی کانال تلگرامشون هست رو گوش بدید.
آنقدر شکرگزاری کنید که دیگه نداشته هاتون کمتر به چشمتون بیان، وکتاب معجزه سپاس راندابرن تو این زمینه خیلی خوبه.
حاج آقا پناهیان هم سخنرانی های خوبی درباره حسادت داشتن.

@حنیف
لطفا درباره بی عدالتی خداوند در دنیا و ارتباطش با حسادت توضیح دهید.آیا خدادند منشا حسادت نیست : فردی علیل و ذلیل زجر کش می شود فردی توانا و قوی لذت می برد.

Mehdi12;968490 نوشت:
لطفا درباره بی عدالتی خداوند در دنیا و ارتباطش با حسادت توضیح دهید.آیا خدادند منشا حسادت نیست : فردی علیل و ذلیل زجر کش می شود فردی توانا و قوی لذت می برد.


بحث عدالت خداوند و اینکه چرا عده ای در دنیا گرفتار مشکلات و مصائب زیادی هستند، و عده ای دیگر در رفاه نسبی؛ جزء بحث های کلامی ست که باید در انجمن کلام و عقائد مطرح بفرمایید.

قبل از آن می توانید تاپیک های زیر را که در همین مورد هستند، مطالعه بفرمایید:

عدالت خدا و آفرینش انسان ها

عدل خدا کجاست؟

***سوال در مورد عدالت خداوند***



پرسش: راهکارهای اسلام برای از بین بردن حسادت با شرایط امروزه انسان چگونه است؟ اگر حسادت در عمل به شکل یک عمل حرام بروز پیدا نکند، باز هم حرام است؟ مثلا ندادن جنس به همکارِ فروشنده، از روی حسادت؛ یا طلاق دادن زن از روی حسادت و امثال اینها.

پاسخ: از بین بردن رذائل اخلاقی از جمله حسادت، در حقیقت نوعی علم پیدا کردن نسبت به حقیقت و ماهیت این صفت، و در گام بعدی به عمل رساندن آن است. بنابراین فرقی بین شرایط امروزه یا قبلا نیست. مضرات و زیان هایی که انسان از ناحیه حسادت می بیند، ارتباط چندانی به شرایط زمانی ندارد و توجه به آثار و عواقب این صفت در روح، او را به برطرف کردنش ترغیب می کند.
کمترین اثر حسادت اینست که انسان حسود نمی تواند دیگران را دوست داشته باشد و دائما از خوشی های زندگی دیگران، رنج می برد؛ و این یک رنج بی پایان است. چون نعمت های الهی همیشگی ست و او دائما افرادی را می بیند که مورد عنایت پروردگار قرار گرفته و نعمتی به آنها رسیده است. به همین دلیل انسانهای حسود معمولا حساس، زودرنج، عصبی و افسرده هستند. امیرالمومنین علی (علیه السلام) می فرماید: «الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَاد؛ شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند» (۱)

بعد از کسب آگاهی، انجام دادن اعمالی که برعکس حسادت است، به از بین رفتن این صفت در نفس کمک زیادی می کند. البته کار سختی ست؛ ولی نتیجه اش شگفت انگیز است. رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند «...[=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]َ إِذَا حَسَدْتَ فَلَا تَبْغ‏؛ هنگامی که رشک ورزیدی، در پی آن مرو» (۲) [=Traditional Arabic][=Traditional Arabic]

آیه الله صدر به استناد همین روایت،‌ می نویسد: «آنچه كه حسود در مقام عمل بايد انجام دهد، چيزى است كه در آغاز بر او بسيار تلخ و ناگوار مى ‏باشد. البته دارو تلخ است؛ ولى سرانجام شيرين دارد. حسود بايد آنچه را دلش مى‏ خواهد، نكند. براى مثال اگر دلش مى‏ خواهد كه از كسى بدگويى كند و رسوايش سازد، دهان خود را ببندد و دندان بر جگر بگذارد و كلمه ‏اى بر زبان نراند؛ اگر آزردن كسى را مى‏ خواهد، او را نيازارد؛ اگر مى‏ خواهد براى نابودى يا سرنگونى كسى به وسايلى متشبث شود، نشود و به طور كلى خواسته دل را زير پا بگذارد» (۳)

راه دیگر برطرف کردن حسادت هم اینست که هروقت انسان نعمتی را از کسی مشاهده کرده و در دل احساس حسادت کرد، نعمت های خودش را به خاطر آورده و توجه کند که خداوند او را هم فراموش نکرده و همواره مورد لطف و محبتش قرار داده. این کار باعثِ افزایش اعتماد به نفس هم می شود که در از بین بردن حسادت بسیار مهم است. چون اصولا حسادت نوعی احساس خود کم بینی و حقارت است که به این صورت بروز پیدا می کند.
و راه دیگر هم اینست که انسان تلاش کند این حس را به غبطه خوردن تبدیل کند. به این معنا که هر گاه نعمت و موفقیت کسی را دید، دقت و تلاش کند که خودش هم به همان موفقیت دست پیدا کند. اگر حسد به غبطه تبدیل شود، نه تنها آثار منفی نخواهد داشت، بلکه راه رشد و ترقی را هم بر انسان باز می کند.

حسادت اگر فقط در قلب باشد و هیچ ظهور و بروزی در اعمال نداشته باشد، به خودی خود گناه نیست؛ هرچند موجب کدورت و تاریکی روح شده و باعث سلب توفیق خواهد شد؛ اما اگر در عمل ظهور پیدا کند، حتما گناه است. چون معنای حسادت اینست که انسان آرزوی نابودی نعمت دیگران را دارد. حسادت یعنی بدخواهی، و ظهور بدخواهی در عمل،‌ یا تلاش برای از بین بردن این نعمت است؛ و یا حداقل نشان دادن این احساس به دیگران. هر کدام از اینها می تواند در کمترین مرتبه، موجبات آزار دیگران را فراهم کند، یا موجب غیبت، بدگوئی و امثال اینها شود که همه شان از مصادیق گناهانی ست که علاوه بر حق الله، حق الناس را هم شامل می شوند.

بنابراین در یک دسته بندی کلی می توان گفت:
۱. حسادت تا زمانی که در قلب باشد و در عمل بروز پیدا نکند، به خودی خود گناه نیست، بلکه یک رذیله اخلاقی ست که آثار خاص خودش را هم دارد.
۲. اگر حسادت به عمل کشیده شد، اگر این عمل به هر نحوی به دیگری آسیب برساند، حتی در حد آزار دادن، حتما گناه است و شکی در آن نیست.
۳. اگر عملی که انجام می شود، هیچ آسیبی برای دیگری نداشته باشد، قاعدتا گناهی هم نیست، چون عملی انجام نشده.
۳-۱. گناه و معصیت فقط بر اعمال ظاهری انسان بار نمی شود. نیت قلبی و خیلی عوامل دیگر، در حسن و قبح اعمال موثرند و در بارگاه الهی محاسبه خواهند شد.
۳-۲. برخی اعمال در ظاهر میتواند در چارچوب شرعی قرار گرفته و حلال قلمداد شوند، در حالیکه فقط خودِ‌ عامل و خداوند می دانند که این کار از هر حرامی بدتر و ناپسندتر است. شاید به همین خاطر است که درقیامت به انسان فرمان داده می شود که «اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا؛ كارنامه‏ات را بخوان، كه امروز حسابگرى خود تو براى خودت كافى است‏» (4)


پی نوشت ها:
۱. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، مترجم شیخی، حمیدرضا، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، ۱۳۹، ج 6، ص 459
۲. همان، ج 3، ص 108
۳. صدر، سيدرضا، حسد، به اهتمام سید باقر خسروشاهی، انتشارات بوستان کتاب، قم، صص ۲۹۸ – ۲۹۹
4. سوره اسراء، ۱۴

موضوع قفل شده است