جمع بندی بنده ی کامل و خالص

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بنده ی کامل و خالص

سلام تو یکی از پستا جواب یکی از کاربرا این نوشته رو دیدم که خیلی منو بفکر برد شایدبشه گفت سردرد گرفتم ازفکربهش

چطور می شود انسان بنده خاص خدا شود؟

یک حدیث بسیار ممتازی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هست که می فرمایند: هر کس که عبادت خالص خود را به نزد خدا و به بالا می فرستد و عباداتش مخلوط نیست...
حداقل خلوص این است که ما در نماز می گوییم قربة الی الله. یعنی من این دو رکعت نماز را برای خشنودی شما نمی خوانم. شما خوشتان بیاید یا نه فرقی ندارد. من دو رکعت نماز را برای خدا می خوانم. این حداقل است که اگر این حداقل را نداشته باشد نماز باطل است. یعنی اگر من نمازم را کمی برای خوشایند شما چرب کنم، نمازم باطل است. ولو یک کلمه اش را اینگونه بخوانم نماز باطل است. این حداقل است. قصد قربت در برابر ریا است.
می گویند آقا شیخ رجبعلی خیاط هر شب در مفاتیح می گشت تا ببیند هر نماز و ذکر و دعایی چه اثری دارد. یک شب هرچه گشت چیزی پیدا نکرد و همینطوری دو رکعت نماز خواند. به او گفتند این دو رکعت نماز را برای ما خواندی. آن قبلی ها برای چیزهای دیگر بود.
معمولا همه ما پی نتیجه اعمالیم ؛ مثلا می پرسیم ثواب این عمل چیه؟! اگر انسان پی این نباشد و ثوابش در خاطرش نباشد، به دنبال نتیجه و اینکه چه بلایی را از جان انسان دور می کند نباشد، نیتش خالص می شود. اگر برای رضای مردم انجام دهد که پست ترین مرحله نیت است. اگر از این بگذرد و یاد ثواب هم نباشد و فقط به یاد رضایت خدا باشد درست است. اعمال درجه خلوص دارند. هرچه خلوص بیشتر باشد، نتیجه اش بیشتر است.

یعنی ما قرآن که میخونیم برای اینکه بلا ازمون دور شه این انچنان خلوص نیتی درونش نیست؟؟یا همینکه برا ثوابش بخونیم
و کلا هرچی تو این نوشته هست
ماچطور به همچین چیزی برسیم به همچین خلوصی؟؟؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

nazak;964064 نوشت:
سلام تو یکی از پستا جواب یکی از کاربرا این نوشته رو دیدم که خیلی منو بفکر برد شایدبشه گفت سردرد گرفتم ازفکربهش

چطور می شود انسان بنده خاص خدا شود؟

یک حدیث بسیار ممتازی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هست که می فرمایند: هر کس که عبادت خالص خود را به نزد خدا و به بالا می فرستد و عباداتش مخلوط نیست...
حداقل خلوص این است که ما در نماز می گوییم قربة الی الله. یعنی من این دو رکعت نماز را برای خشنودی شما نمی خوانم. شما خوشتان بیاید یا نه فرقی ندارد. من دو رکعت نماز را برای خدا می خوانم. این حداقل است که اگر این حداقل را نداشته باشد نماز باطل است. یعنی اگر من نمازم را کمی برای خوشایند شما چرب کنم، نمازم باطل است. ولو یک کلمه اش را اینگونه بخوانم نماز باطل است. این حداقل است. قصد قربت در برابر ریا است.
می گویند آقا شیخ رجبعلی خیاط هر شب در مفاتیح می گشت تا ببیند هر نماز و ذکر و دعایی چه اثری دارد. یک شب هرچه گشت چیزی پیدا نکرد و همینطوری دو رکعت نماز خواند. به او گفتند این دو رکعت نماز را برای ما خواندی. آن قبلی ها برای چیزهای دیگر بود.
معمولا همه ما پی نتیجه اعمالیم ؛ مثلا می پرسیم ثواب این عمل چیه؟! اگر انسان پی این نباشد و ثوابش در خاطرش نباشد، به دنبال نتیجه و اینکه چه بلایی را از جان انسان دور می کند نباشد، نیتش خالص می شود. اگر برای رضای مردم انجام دهد که پست ترین مرحله نیت است. اگر از این بگذرد و یاد ثواب هم نباشد و فقط به یاد رضایت خدا باشد درست است. اعمال درجه خلوص دارند. هرچه خلوص بیشتر باشد، نتیجه اش بیشتر است.

یعنی ما قرآن که میخونیم برای اینکه بلا ازمون دور شه این انچنان خلوص نیتی درونش نیست؟؟یا همینکه برا ثوابش بخونیم
و کلا هرچی تو این نوشته هست
ماچطور به همچین چیزی برسیم به همچین خلوصی؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم
عرض سلام و ادب

اخلاص طبق تعریف مرحوم نراقی عبارتست از «خالص ساختنِ قصد از غیر خدا، و پرداختن از ما سوی الله» (1)

اما همانطور که در فحوای کلام خودتان هم بود، اخلاص یک امر تشکیکی ست و مراتب دارد. مرحوم نراقی در این مورد می فرماید: «بالاترين مراتب اخلاص آن است كه: در عمل، قصد عوضى اصلا نداشته باشد، نه در دنيا و نه در آخرت. و صاحب آن، هميشه چشم از اجر در دو عالم پوشيده، و نظر او به محض رضاى حقّ- سبحانه و تعالى- مقصور است و بجز او مقصودى و مطلوبى ندارد. و اين مرتبه، اخلاص صدّ يقين است. و نمى‏ رسد به آن: مگر كسانى كه «مستغرق» لجّه بحر عظمت الهى گشته، و اله و حيران محبّت او باشند. و ايشان را التفاتى نه به دنيا و نه به آخرت باشد... و رسيدن به اين مرتبه ميسّر نيست مگر اينكه از همه خواهش هاى نفسانى دست بردارى. و پشت پا بر هوا و هوس زنى. و دل خود را مشغول فكر و صفات و افعال پروردگار خود نمايى. و وقت خود را به مناجات او صرف كنى، تا أنوار جلال و عظمت او بر ساحت دل تو پرتو افكند. و محبّت و أنس با او در دل تو جاى گيرد. و پست‏ ترين مرتبه اخلاص كه آن را اخلاص اضافى نامند، آن است كه: در عمل خود قصد وصول به ثواب، و خلاصى از عقاب داشته باشد. و بسا طاعت و عبادت كه آدمى در أداى آنها خود را به تعب مى‏ افكند و آن را خالص از براى خدا پندارد و حال آنكه در آن خطا كرده و به آفت آن هم برنخورده.» (2)

عبدالله شبر نیز اخلاص را دارای هفت مرتبه می داند:

«1. مرتبه شاكرين: شاكرين كسانى هستند كه خدا را مى‏پرستند و عبادت مى‏ كنند تا شكر نعمت هاى نامتناهي اش را ادا كرده باشند. همان نعمت هايى كه خداى متعال درباره آنها مى ‏فرمايد: «وَ انْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها؛ اگر بخواهيد نعمتهاى خدا را شماره كنيد، هرگز آن را به پايان نمى ‏رسانيد.» (3)

و امير المؤمنين علیه السلام در نهج البلاغه مى‏ فرمايد: گروهى با شوق ثواب و پاداش خدا را مى‏ پرستند، اين عبادت تجار است و گروهى خدا را از خوف عقاب مى‏ پرستند، اين عبادت بندگان است و گروهى خدا را براى اداء شكر مى ‏پرستند اين عبادت آزادگان است.

2. مرتبه مقربين: مقربين گروهى هستند كه براى نزديكى و تقرب به خدا، او را مى ‏پرستند.

3. مرتبه حياپيشگان: آنها گروهى هستند كه انگيزه آنان در طاعات و عبادات حياء از خداست؛ چون مى‏ دانند كه خداى تعالى بر اندرون وجود آنان آگاه است و به آنچه از اذهان آنها خطور مى‏ كند عالِم است و به همين خاطر از اينكه در مقابل خدا سركشى و عصيان كنند، حياء دارند و به انجام عبادات و اطاعت از خدا مبادرت مى‏ كنند.

4. مرتبه متلذّذين: آنها كسانى هستند كه بيش از لذّتِ اهل دنيا از نعمتهاى دنيائى، از عبادت پروردگارشان احساس لذت مى‏ كنند. از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرمودند: بهترين مردم كسى است كه نسبت به عبادت عشق بورزد و با آن معانقه كند و قلبا دوستش داشته باشد، با بدنش آن را انجام دهد و خود را براى آن از هر فكرى خالى كند. چنين شخصى باكى ندارد كه در چه وضعى زندگى كند؛ در سختى باشد يا در ناراحتى.

5. مرتبه محبّين: محبّين كسانى هستند كه از عبادت و اطاعت خدا به بالاترين درجات دوستى او رسيده‏ اند، چنانكه خداى تعالى مى‏ فرمايد: «يحبّهم و يحبّونه‏؛ خدا آنها را دوست و آنها خدا را دوست دارند.»

6. مرتبه عارفين: و آنها كسانى هستند كه انگيزه عبادتشان اين است كه پروردگار كمال مطلق است و شايسته پرستش. چنانكه على عليه السّلام مى‏ فرمايد: معبود من! تو را از ترس آتشت و به طمع بهشتت عبادت نمى‏ كنم، بلكه تو را شايسته عبادت تشخيص دادم.

7. اما کمترین مرتبه اخلاص، مرتبه كسانى ست كه براى دست يافتن به پاداش يا نجات از عقاب عبادت مى ‏كنند.» (4)

بنابراین اخلاص هم مانند سایر فضائل اخلاقی از کمترین مرتبه شروع شده و تا بالاترین مراتب می تواند ادامه پیدا کند. هر کسی بنا به ظرفیتی که در خودش ایجاد کرده می تواند به مرتبه خاص خودش دست پیدا کند. پس با اینکه عبادت از ترس جهنم به شوق بهشت، عبادت کاملا خالصانه ای نیست و باید برای رسیدن به مراتب بالاتر تلاش کرد، اما در عین حال همین هم به هرحال نوعی از اخلاص و عبادت بوده و بی ارزش نیست.

پی نوشت:
1. معراج السعاده، ص 628
2. همان، ص 629
3. سوره إبراهيم، آيه 34
4. اخلاق شبر، ص 628
(با اندکی تلخیص)

سلام علیکم.

علامه حسن زاده آملی (حفظه الله) در کتاب تازیانه سلوک یک بیت شعری رو نقل میکنند که منم میگم(شاید به درد خورد):

صمت و جوع و سَهَر و خلوت و ذکرِ به دوام ***** ناتمامان جهان را کند این پنج تمام!

صمت یعنی:خاموشی و سکوت
جوع یعنی : گرسنگی و روزه
سَهَر یعنی: شب زنده داری و تهجد
خلوت یعنی: حضور در فراغت و عزلت (البته منظور زیاده روی و رهبانیت نیست)
ذکر هم که معلومه چیه.

پرسش: چطور می شود انسان بنده خاص خدا شود؟

پاسخ: اخلاص طبق تعریف مرحوم نراقی عبارتست از «خالص ساختنِ قصد از غیر خدا، و پرداختن از ما سوی الله» (1)

اما همانطور که در فحوای کلام خودتان هم بود، اخلاص یک امر تشکیکی ست و مراتب دارد. مرحوم نراقی در این مورد می فرماید: «بالاترين مراتب اخلاص آن است كه: در عمل، قصد عوضى اصلا نداشته باشد، نه در دنيا و نه در آخرت. و صاحب آن، هميشه چشم از اجر در دو عالم پوشيده، و نظر او به محض رضاى حقّ- سبحانه و تعالى- مقصور است و بجز او مقصودى و مطلوبى ندارد. و اين مرتبه، اخلاص صدّ يقين است. و نمى‏ رسد به آن: مگر كسانى كه «مستغرق» لجّه بحر عظمت الهى گشته، و اله و حيران محبّت او باشند. و ايشان را التفاتى نه به دنيا و نه به آخرت باشد... و رسيدن به اين مرتبه ميسّر نيست مگر اينكه از همه خواهش هاى نفسانى دست بردارى. و پشت پا بر هوا و هوس زنى. و دل خود را مشغول فكر و صفات و افعال پروردگار خود نمايى. و وقت خود را به مناجات او صرف كنى، تا أنوار جلال و عظمت او بر ساحت دل تو پرتو افكند. و محبّت و أنس با او در دل تو جاى گيرد. و پست‏ ترين مرتبه اخلاص كه آن را اخلاص اضافى نامند، آن است كه: در عمل خود قصد وصول به ثواب، و خلاصى از عقاب داشته باشد. و بسا طاعت و عبادت كه آدمى در أداى آنها خود را به تعب مى‏ افكند و آن را خالص از براى خدا پندارد و حال آنكه در آن خطا كرده و به آفت آن هم برنخورده.» (2)

عبدالله شبر نیز اخلاص را دارای هفت مرتبه می داند:

«1. مرتبه شاكرين: شاكرين كسانى هستند كه خدا را مى ‏پرستند و عبادت مى‏ كنند تا شكر نعمت هاى نامتناهي اش را ادا كرده باشند. همان نعمت هايى كه خداى متعال درباره آنها مى ‏فرمايد: «وَ انْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لا تُحْصُوها؛ اگر بخواهيد نعمتهاى خدا را شماره كنيد، هرگز آن را به پايان نمى ‏رسانيد.» (3)

و امير المؤمنين (علیه السلام) در نهج البلاغه مى‏ فرمايد: گروهى با شوق ثواب و پاداش خدا را مى‏ پرستند، اين عبادت تجار است و گروهى خدا را از خوف عقاب مى‏ پرستند، اين عبادت بندگان است و گروهى خدا را براى اداء شكر مى ‏پرستند اين عبادت آزادگان است.

2. مرتبه مقربين: مقربين گروهى هستند كه براى نزديكى و تقرب به خدا، او را مى ‏پرستند.

3. مرتبه حياپيشگان: آنها گروهى هستند كه انگيزه آنان در طاعات و عبادات حياء از خداست؛ چون مى‏ دانند كه خداى تعالى بر اندرون وجود آنان آگاه است و به آنچه از اذهان آنها خطور مى‏ كند عالِم است و به همين خاطر از اينكه در مقابل خدا سركشى و عصيان كنند، حياء دارند و به انجام عبادات و اطاعت از خدا مبادرت مى‏ كنند.

4. مرتبه متلذّذين: آنها كسانى هستند كه بيش از لذّتِ اهل دنيا از نعمتهاى دنيائى، از عبادت پروردگارشان احساس لذت مى‏ كنند. از امام صادق (عليه السلام) نقل شده که فرمودند: بهترين مردم كسى است كه نسبت به عبادت عشق بورزد و با آن معانقه كند و قلبا دوستش داشته باشد، با بدنش آن را انجام دهد و خود را براى آن از هر فكرى خالى كند. چنين شخصى باكى ندارد كه در چه وضعى زندگى كند؛ در سختى باشد يا در ناراحتى.

5. مرتبه محبّين: محبّين كسانى هستند كه از عبادت و اطاعت خدا به بالاترين درجات دوستى او رسيده‏ اند، چنانكه خداى تعالى مى‏ فرمايد: «يحبّهم و يحبّونه‏؛ خدا آنها را دوست و آنها خدا را دوست دارند.»

6. مرتبه عارفين: و آنها كسانى هستند كه انگيزه عبادتشان اين است كه پروردگار كمال مطلق است و شايسته پرستش. چنانكه على عليه السّلام مى‏ فرمايد: معبود من! تو را از ترس آتشت و به طمع بهشتت عبادت نمى‏ كنم، بلكه تو را شايسته عبادت تشخيص دادم.

7. اما کمترین مرتبه اخلاص، مرتبه كسانى ست كه براى دست يافتن به پاداش يا نجات از عقاب عبادت مى ‏كنند.» (4)

بنابراین اخلاص هم مانند سایر فضائل اخلاقی از کمترین مرتبه شروع شده و تا بالاترین مراتب می تواند ادامه پیدا کند. هر کسی بنا به ظرفیتی که در خودش ایجاد کرده می تواند به مرتبه خاص خودش دست پیدا کند. پس با اینکه عبادت از ترس جهنم به شوق بهشت، عبادت کاملا خالصانه ای نیست و باید برای رسیدن به مراتب بالاتر تلاش کرد، اما در عین حال همین هم به هرحال نوعی از اخلاص و عبادت بوده و بی ارزش نیست.


پی نوشت:
1. نراقی، احمد بن محمد مهدی، معراج السعاده، موسسه انتشارات هجرت، قم، 78، ص 628
2. همان، ص 629
3. سوره إبراهيم، آيه 34
4. شبر، عبدالله (1242 ق)، اخلاق، مترجم جباران، محمدرضا، موسسه انتشارات هجرت، قم، 74، ص 45 (با اندکی تلخیص)

موضوع قفل شده است