جمع بندی خداوندی که خالق بی کم و کاست است، چگونه افرادی را که دچار نقص عضو هستند می آفریند؟!

تب‌های اولیه

58 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خداوندی که خالق بی کم و کاست است، چگونه افرادی را که دچار نقص عضو هستند می آفریند؟!

با سلام...
یکی از القاب خداوند متعال، "باری" می باشد که معنای آفریننده ی بدون نقص و بی کم و کاست و موزون است.
آیا آفرینش انسان هایی که دچار اختلال های مادرزادی یا نقص عضو(مثلاً بدون دست یا پا نابینا و...) هستند با این صفت خداوند، تناقض ندارد؟!
می دانیم که آفرینش چنین انسان هایی جنبه ی امتحان الهی دارد. هم برای خود این افراد، هم برای خانواده و هم برای جامعه. کسی نمی تواند منکر مصلحت الهی شود. سوال بنده در مورد تناقض داشتن ظاهری این امر با این صفت الهی است.

در ضمن خداوند در جای دیگری که در مورد خلقت انسان، بیان می کنند می فرمایند "عَلَمَه البیان" یعنی بیان را به انسان آموخت!
درحالی که بسیاری از نوزادان، مبتلا به اختلالاتی هستند که مشکلات گفتاری و بیانی، جزء علایم اصلی این بیماری هاست. مثل اختلالات طیف اوتیسم که علاوه بر گفتارکلامی، بیان های غیرکلامی هم در آنها دچار مشکل است و بسیاری از آنها بدون درمان های خاص، قادر به صحبت و برقراری ارتباط نخواهند بود.

ممنون می شوم در مورد این موضوع ها توضیح بفرمایید.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

لبیک یا علی النقی;963191 نوشت:
یکی از القاب خداوند متعال، "باری" می باشد که معنای آفریننده ی بدون نقص و بی کم و کاست و موزون است.
آیا آفرینش انسان هایی که دچار اختلال های مادرزادی یا نقص عضو(مثلاً بدون دست یا پا نابینا و...) هستند با این صفت خداوند، تناقض ندارد؟!
می دانیم که آفرینش چنین انسان هایی جنبه ی امتحان الهی دارد. هم برای خود این افراد، هم برای خانواده و هم برای جامعه. کسی نمی تواند منکر مصلحت الهی شود. سوال بنده در مورد تناقض داشتن ظاهری این امر با این صفت الهی است.

در ضمن خداوند در جای دیگری که در مورد خلقت انسان، بیان می کنند می فرمایند "عَلَمَه البیان" یعنی بیان را به انسان آموخت!
درحالی که بسیاری از نوزادان، مبتلا به اختلالاتی هستند که مشکلات گفتاری و بیانی، جزء علایم اصلی این بیماری هاست. مثل اختلالات طیف اوتیسم که علاوه بر گفتارکلامی، بیان های غیرکلامی هم در آنها دچار مشکل است و بسیاری از آنها بدون درمان های خاص، قادر به صحبت و برقراری ارتباط نخواهند بود.


باسلام
این اوصاف بدین واسطه به خداوند نسبت داده میشود که او تنها موجودی است که مستقلا و بدون کمک موجوددیگری این کارها را انجام میدهد.
ولی این بدان معنا نیست که در تمام موارد، این اوصاف به فعلیت نیز برسند.
مثلا به خداوند رازق گفته میشود ولی برخی از موجودات از این رزق نمیتوانند بهره ببرند.
یا به او غفور گفته میشود ولی برخی موجودات از این صفت الهی بهره مند نمیشوند.

اما این عدم بهره مندی به واسطه وجود مانعی است.
خواه این مانع به واسطه خود این موجود باشد یا به واسطه عدم وجود شرایط لازم یا به خاطر مانعی از بیرون.

[="Microsoft Sans Serif"]با سلام و عرض ادب

صدیق;963937 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
این اوصاف بدین واسطه به خداوند نسبت داده میشود که او تنها موجودی است که مستقلا و بدون کمک موجوددیگری این کارها را انجام میدهد.
ولی این بدان معنا نیست که در تمام موارد، این اوصاف به فعلیت نیز برسند.
مثلا به خداوند رازق گفته میشود ولی برخی از موجودات از این رزق نمیتوانند بهره ببرند.
یا به او غفور گفته میشود ولی برخی موجودات از این صفت الهی بهره مند نمیشوند.

اما این عدم بهره مندی به واسطه وجود مانعی است.
خواه این مانع به واسطه خود این موجود باشد یا به واسطه عدم وجود شرایط لازم یا به خاطر مانعی از بیرون.

در خصوص پوستی که در ختنه برداشته می شود چه می توان گفت ؟! این دیگر فراگیر و عمومی است .
اگر آن پوست زائد است و «باید» برداشته شود چرا خود خدا آنرا بر نداشته است ؟! اگر هم زائد نیست پس چرا ختنه واجب شده است ؟!

*حسام الدین*;963947 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]با سلام و عرض ادب

در خصوص پوستی که در ختنه برداشته می شود چه می توان گفت ؟! این دیگر فراگیر و عمومی است .
اگر آن پوست زائد است و «باید» برداشته شود چرا خود خدا آنرا بر نداشته است ؟! اگر هم زائد نیست پس چرا ختنه واجب شده است ؟!

با سلام و عرض احترام

به نظر این حقیر این هم نوعی آزمایش هست
برای اینکه معلوم شود چه کسانی به دستور خداوند عمل می کنند و چه کسانی عمل نمی کنند.

مثل اینکه بگوییم خداوند که می دانسته همه مردم گرسنه می شوند،چرا نیاز به غذا را درون ایشان قرار داده؟
چرا همه را بی نیاز از غذا نیافریده؟

[="Microsoft Sans Serif"]

شروحیل;963951 نوشت:
با سلام و عرض احترام

به نظر این حقیر این هم نوعی آزمایش هست
برای اینکه معلوم شود چه کسانی به دستور خداوند عمل می کنند و چه کسانی عمل نمی کنند.

مثل اینکه بگوییم خداوند که می دانسته همه مردم گرسنه می شوند،چرا نیاز به غذا را درون ایشان قرار داده؟
چرا همه را بی نیاز از غذا نیافریده؟

مسئله من این است که خلق پوستی زائد و اضافی آیا مصداق فعل عبث نیست ؟!

لطفا دقت داشته باشید که این موضوع با مسئله غذا یا دیگر نیاز های آدمی متفاوت است . اینجا ما داریم از یک مخلوق اضافی و زائد صحبت می کنیم نه از کمبود ها ( یا نبود ها ) و نیاز ها .. در عین حال برای سنجش میزان اطاعت پذیری انسان ها معقول آن است که ما در مسیر کمال پیش برویم ، نه نقصان و کاستن بخشی زائد از بدن !

*حسام الدین*;963961 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

مسئله من این است که خلق پوستی زائد و اضافی آیا مصداق فعل عبث نیست ؟!

لطفا دقت داشته باشید که این موضوع با مسئله غذا یا دیگر نیاز های آدمی متفاوت است . اینجا ما داریم از یک مخلوق اضافی و زائد صحبت می کنیم نه از کمبود ها ( یا نبود ها ) و نیاز ها .. در عین حال برای سنجش میزان اطاعت پذیری انسان ها معقول آن است که ما در مسیر کمال پیش برویم ، نه نقصان و کاستن بخشی زائد از بدن !

با سلام و عرض احترام

خوب ناخن هم زائد...
مو های زائد هم زائد ...
از این دست بسیار هست
یه جورایی این حقیر هم زائد !

اگر حکمت رو در نظر نگیریم همه چی زائد

خدا افتادن برگ از درخت رو هم حکمتی درش قرار داده این که قسمتی از یدن یک انسان هست

الله اعلم

[="Tahoma"][="Navy"]

لبیک یا علی النقی;963191 نوشت:
با سلام...
یکی از القاب خداوند متعال، "باری" می باشد که معنای آفریننده ی بدون نقص و بی کم و کاست و موزون است.
آیا آفرینش انسان هایی که دچار اختلال های مادرزادی یا نقص عضو(مثلاً بدون دست یا پا نابینا و...) هستند با این صفت خداوند، تناقض ندارد؟!
می دانیم که آفرینش چنین انسان هایی جنبه ی امتحان الهی دارد. هم برای خود این افراد، هم برای خانواده و هم برای جامعه. کسی نمی تواند منکر مصلحت الهی شود. سوال بنده در مورد تناقض داشتن ظاهری این امر با این صفت الهی است.

در ضمن خداوند در جای دیگری که در مورد خلقت انسان، بیان می کنند می فرمایند "عَلَمَه البیان" یعنی بیان را به انسان آموخت!
درحالی که بسیاری از نوزادان، مبتلا به اختلالاتی هستند که مشکلات گفتاری و بیانی، جزء علایم اصلی این بیماری هاست. مثل اختلالات طیف اوتیسم که علاوه بر گفتارکلامی، بیان های غیرکلامی هم در آنها دچار مشکل است و بسیاری از آنها بدون درمان های خاص، قادر به صحبت و برقراری ارتباط نخواهند بود.


سلام
اگر شما بخواهید با موزاییک های شش ضلعی یک حیاط مستطیلی را فرش کنید خواهی نخواهی گوشه های ناتمامی خواهد بود که جز با موزاییک های نصف یا کمتر پر نمی شوند. اما وقتی همین گوشه های ناتمام با همان نصفه ها پر شدند کار کامل می شود. نقصها در نظام هستی یک چنین ماموریتی دارند هرچند از جهتی نقص اند اما از جهتی رافع نقص اند. همانطور که دیگران به استاد موزاییک کار در پایان آفرین می گویند ما هم اگر نقشه جامع هستی را ببینیم به آفریننده اش آفرین می گوییم هرچند در نگاهی جزئی نگر یا مستقل اندیش نقصهایی هم دیده می شود.
یا علیم[/]

[="Microsoft Sans Serif"]

شروحیل;964095 نوشت:
با سلام و عرض احترام

خوب ناخن هم زائد...
مو های زائد هم زائد ...
از این دست بسیار هست
یه جورایی این حقیر هم زائد !

اگر حکمت رو در نظر نگیریم همه چی زائد

خدا افتادن برگ از درخت رو هم حکمتی درش قرار داده این که قسمتی از یدن یک انسان هست

حکمت خدا و خواست خدا که نشد جواب بزرگوار Lol

من این مسئله رو در راستای همان بحث فرگشت مطرح کردم . با استفاده از فرگشت این مسئله و مسائل مشابه آن قابل توضیح است .
اما خلق چیزی اضافی و زائد در بدن انسان به نظر مصداق فعل عبث است . به علاوه با احسن الخالقین بودن خداوند هم چندان هم خوانی ندارد .
ببینیم نظر کارشناس محترم بحث چیست .

به نام خدا.

*حسام الدین*;964114 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

حکمت خدا و خواست خدا که نشد جواب بزرگوار Lol

من این مسئله رو در راستای همان بحث فرگشت مطرح کردم . با استفاده از فرگشت این مسئله و مسائل مشابه آن قابل توضیح است .
اما خلق چیزی اضافی و زائد در بدن انسان به نظر مصداق فعل عبث است . به علاوه با احسن الخالقین بودن خداوند هم چندان هم خوانی ندارد .
ببینیم نظر کارشناس محترم بحث چیست .

زمانی شما میتونید از "زائد" بودن چیزی صحبت کنید که "مطمئن" باشید "هیچ" سودی در وجود اون چیز نیست. آیا میتونید چنین چیزی رو بگید؟ آیا "همه چیز" رو میدونید؟

ستایشگر :Gol:

[="Microsoft Sans Serif"]با سلام

ستايشگر;964117 نوشت:
زمانی شما میتونید از "زائد" بودن چیزی صحبت کنید که "مطمئن" باشید "هیچ" سودی در وجود اون چیز نیست. آیا میتونید چنین چیزی رو بگید؟ آیا "همه چیز" رو میدونید؟

ما در چارچوب دین صحبت کنیم ، بله . زائد است ، چون طبق دستور پیامبر (ص) باید برداشته و حذف شود .

به نام خدا.

*حسام الدین*;964120 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]با سلام

ما در چارچوب دین صحبت کنیم ، بله . زائد است ، چون طبق دستور پیامبر (ص) باید برداشته و حذف شود .

و سلام بر شما.

اگر که در چارچوب دین میخواید صحبت کنید که اتفاقا برعکس. هیچ چیز زائد ( بی فایده ) نیست چون خدا حکیم است و کار عبث نمیکند.

ستایشگر :Gol:

[="Microsoft Sans Serif"]

ستايشگر;964121 نوشت:
اگر که در چارچوب دین میخواید صحبت کنید که اتفاقا برعکس. هیچ چیز زائد ( بی فایده ) نیست چون خدا حکیم است و کار عبث نمیکند.

در مثال ما (ختنه) اگر اون قسمت از پوست زائد نیست چرا برداشته و حذف میشه ؟!

به نام خدا.

*حسام الدین*;964123 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

در مثال ما (ختنه) اگر اون قسمت از پوست زائد نیست چرا برداشته و حذف میشه ؟!

شاید مورد استفاده اش تموم میشه! شاید خدا قصد داره با همین تکه پوست امتحان بکنه آفریده هاش رو! و ... اینکه ما نمیدونیم چرا، نشانه بی دلیل بودنش نمیتونه باشه و از آنجا که ما دانای کل نیستیم و برامون معلوم نشده علت این کار، باید از طریق دیگری ثابت بکنیم اینکار دلیلی داره و اون طریق هم حکم خداست.

ستایشگر :Gol:

[="Microsoft Sans Serif"]

ستايشگر;964124 نوشت:
شاید مورد استفاده اش تموم میشه! شاید خدا قصد داره با همین تکه پوست امتحان بکنه آفریده هاش رو!

فکر نمیکنم امتحان کردن بندگان با برداشتن تکه پوستی چندان معقول باشد . در عین حال اصلا مسئله این نیست .

می فرمائید مورد استفاده تمام می شود ، خب این بستگی دارد آن فرد کی مسلمان شود ! در واقع اگر پدر و مادر نوزاد مسلمان باشند احتمالا در همان بدو تولد کار را یکسره می کنند ، اما اگر احیانا پدر و مادر فرزند ذکور مسلمان نباشند و ختنه هم نشده باشد و بعدها روزی به اسلام مشرف شود باید ختنه کند !! بازهم معقول نیست که با تغییر نرم افزار بخشی از سخت افزار بلا استفاده شود !

نقل قول:
اما این عدم بهره مندی به واسطه وجود مانعی است.
خواه این مانع به واسطه خود این موجود باشد یا به واسطه عدم وجود شرایط لازم یا به خاطر مانعی از بیرون.

سلام.یعنی می فرمایید اگر مانعی نبود لزوما و منطقا روزی به همه میرسید؟.بعد برخلاف میل و خواست و تصمیم خدا مانعی اجازه نمی دهد کاری که منطقا باید صورت پذیرد اگر نگیرد خدا از خدایی می افتد و دیگر رزاق نیست، صورت پذیرد؟درست فهمیدم؟

به نام خدا.

*حسام الدین*;964126 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

فکر نمیکنم امتحان کردن بندگان با برداشتن تکه پوستی چندان معقول باشد . در عین حال اصلا مسئله این نیست .

می فرمائید مورد استفاده تمام می شود ، خب این بستگی دارد آن فرد کی مسلمان شود ! در واقع اگر پدر و مادر نوزاد مسلمان باشند احتمالا در همان بدو تولد کار را یکسره می کنند ، اما اگر احیانا پدر و مادر فرزند ذکور مسلمان نباشند و ختنه هم نشده باشد و بعدها روزی به اسلام مشرف شود باید ختنه کند !! بازهم معقول نیست که با تغییر نرم افزار بخشی از سخت افزار بلا استفاده شود !

میخواید دفعه دیگه بگیم خدا با شما در مورد معقول بودن کارهاش مشورت کنه؟ :d

فرض بر اینه که همه انسان ها مسلمان باشند. بنابراین "اگر" علت دستور ختنه تمام شدن مورد استفاده اون قسمت از پوست باشه، اونهایی که اینکار رو انجام نمیدن یه چیز اضافی دارن با خودشون حمل میکنن! اینطور نیست که بگیم با مسلمان شدن مورد استفاده اش تموم میشه!

ستایشگر :Gol:

[="Microsoft Sans Serif"]

ستايشگر;964130 نوشت:
میخواید دفعه دیگه بگیم خدا با شما در مورد معقول بودن کارهاش مشورت کنه؟

بنده گفتم «احتمالی» که «شما» مطرح کردید معقول نیست . چرا پای خدا رو میکشید وسط ؟
البته اگر ادعا دارید حضرتعالی صاحب سر و بلندگوی الهی هستید بحثش جداست .

ستايشگر;964130 نوشت:
فرض بر اینه که همه انسان ها مسلمان باشند. بنابراین "اگر" علت دستور ختنه تمام شدن مورد استفاده اون قسمت از پوست باشه، اونهایی که اینکار رو انجام نمیدن یه چیز اضافی دارن با خودشون حمل میکنن! اینطور نیست که بگیم با مسلمان شدن مورد استفاده اش تموم میشه!

فرض را بر این می گذاریم که ادعای شما درست باشد و این پوست تا یک مقطعی استفاده ای داشته باشد و بعد از آن منقضی بشود . خب بفرمائید ببینیم تاریخ انقضایش دقیقا کی است ؟! از منابع دینی دلیل بیاورید! ( بنده گشتم و چیزی پیدا نکردم )

اگر فرض شما درست باشد پیش از تاریخ انقضا ، حذف پوست به منزله آسیب رساندن به بدن است و به همین دلیل شارع «باید» زمان دقیق انجام ختنه را مشخص کرده باشد .

چون این زمان مشخص نیست ، نتیجتا فرض اولیه شما اشتباه است و این پوست اضافی «نمیشود» ، بلکه از همان اول هم اضافی است . شاهدش هم به دنیا آمدن نوزادانی است که به اصطلاح ختنه خدایی شده اند .

به نام خدا.

*حسام الدین*;964134 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
بنده گفتم «احتمالی» که «شما» مطرح کردید معقول نیست . چرا پای خدا رو میکشید وسط ؟
البته اگر ادعا دارید حضرتعالی صاحب سر و بلندگوی الهی هستید بحثش جداست .[=arial]


این عین جمله شماست :

نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif]فکر نمیکنم امتحان کردن بندگان با برداشتن تکه پوستی چندان معقول باشد

منظور شما توش نیست.

اما بعد، حالا اگر خدا این احتمال رو جدی گرفته باشه، از نظر شما معقول نخواهد بود دیگه. و میرسیم به همونی که گفتم.

حالا بحث این نیست. بگذریم.


*حسام الدین*;964134 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

فرض را بر این می گذاریم که ادعای شما درست باشد و این پوست تا یک مقطعی استفاده ای داشته باشد و بعد از آن منقضی بشود . خب بفرمائید ببینیم تاریخ انقضایش دقیقا کی است ؟! از منابع دینی دلیل بیاورید! ( بنده گشتم و چیزی پیدا نکردم )

اگر فرض شما درست باشد پیش از تاریخ انقضا ، حذف پوست به منزله آسیب رساندن به بدن است و به همین دلیل شارع «باید» زمان دقیق انجام ختنه را مشخص کرده باشد .

چون این زمان مشخص نیست ، نتیجتا فرض اولیه شما اشتباه است و این پوست اضافی «نمیشود» ، بلکه از همان اول هم اضافی است . شاهدش هم به دنیا آمدن نوزادانی است که به اصطلاح ختنه خدایی شده اند .

تاریخ انقضاء این قسمت از پوست، تا وقتیه که دیگه استفاده ای نداشته باشه. مثل فلان محصول نیست که سر تاریخ انقضاء دیگه قابلیت استفاده نداشته باشه! اشکالتون رو وارد نمیدونم.

اما برگردیم به بحث اصلی. فرض میکنیم من هزاران دلیل آوردم برای حکمت ختنه کردن و شما با موفقیت هر هزارتا رو رد کردی. خوب؟ نکته همینه که ما قابلیت این رو نداریم که سر از حکمت چیزها دربیاریم مگر اینکه اون کسی که این چیزها رو وضع کرده بگه چرا چنین چیزی رو وضع کرده.

به عنوان مثالی دیگه، شنیدید که میگن جمعی از زنان رفتند خدمت حضرت امیرالمونین (ع) و به عدم اجازه تعدد همسر برای خانمها اشکال کردند. حضرت فرمودند به هر کسی یک ظرف آب دادند و یک تشت هم گذاشتند و بعد فرمودند همه آبها رو بریزید توی تشت. وقتی ریختند فرمودند حالا هر کسی آب خودش رو برداره از توی تشت. توضیح فرمودند که اگر این قانون نبود، نسل افراد گم میشد و ... خوب حالا الان که آزمایش DNA هست و ... یعنی دیگه میشه خانم ها چند همسر داشته باشند؟ نه. قانون هنوز همونه. اما حکمت پشت سرش عوضش شده ( دقت بفرمایید چیز جدیدی به عنوان حکمت زاده نشده بلکه به علت تغییر شرایط از اهمیت تک همسری بانوان برای تشخیص نسل کاسته و به اهمیت حکمت دیگری که ما ممکنه ندونیم چی هست او از اول هم وجود داشته، افزوده شده )

بحث کردن در مورد اینکه حکمت یک حکم چیه میتونه بسیار طولانی و متغیر با گذشت زمان باشه و در نتیجه قابل قبول نیست که احکام خدا به این صورت بررسی بشوند که آیا ما حکمتش رو میدونیم یا نه و اگر نمیدونیم پس حکمتی هم نیست! خیر! چون از طریق حکمت خدا میدونیم که هر دستور و فعل خدا حکمتی پشتش هست حتی اگر این حکمت به عقل ما نرسه.

ستایشگر :Gol:

لبیک یا علی النقی;963191 نوشت:
با سلام...
یکی از القاب خداوند متعال، "باری" می باشد که معنای آفریننده ی بدون نقص و بی کم و کاست و موزون است.
آیا آفرینش انسان هایی که دچار اختلال های مادرزادی یا نقص عضو(مثلاً بدون دست یا پا نابینا و...) هستند با این صفت خداوند، تناقض ندارد؟!
می دانیم که آفرینش چنین انسان هایی جنبه ی امتحان الهی دارد. هم برای خود این افراد، هم برای خانواده و هم برای جامعه. کسی نمی تواند منکر مصلحت الهی شود. سوال بنده در مورد تناقض داشتن ظاهری این امر با این صفت الهی است.

در ضمن خداوند در جای دیگری که در مورد خلقت انسان، بیان می کنند می فرمایند "عَلَمَه البیان" یعنی بیان را به انسان آموخت!
درحالی که بسیاری از نوزادان، مبتلا به اختلالاتی هستند که مشکلات گفتاری و بیانی، جزء علایم اصلی این بیماری هاست. مثل اختلالات طیف اوتیسم که علاوه بر گفتارکلامی، بیان های غیرکلامی هم در آنها دچار مشکل است و بسیاری از آنها بدون درمان های خاص، قادر به صحبت و برقراری ارتباط نخواهند بود.


با درود بر شما
شما میتوانید آفرینش را از دید گاه انسان و نیاز های انسانی نگاه بکنید، از دید گاه یک مورچه نگاه بکنید، یا از از دیدگاه خالق آن. طبیعتا از دیدگاه انسانی، اگر کم و کاستی در یک فرد مشاهده شود او ناقص است. ما به او نافص الخلقه میگوییم و کاستی ها یا تفاوت های او از نظر ما نقض عدالت و نقض خلقت کامل است. در همان زمان اگر از دید یک مورچه به آفرینش نگاه کنید برای او انسان سالم و ناقص فرقی نمیکند. همه انسان ها زیادی اند! چون هیچ خاصیتی جز لگد کردن او ندارند. اما اگر همین آفرینش را از دیدگاه خالق آن نگاه کنید میبینید ذره ذره اجزای آفرینش در جاهای درست خود قرار گرفته اند و هر چیزی تعاملی با چیز های دیگر دارد که نتیجه اش تعادل در تمام آفرینش است. همان چیزی که ما به آن عدالت می گوییم.تصور کنید به صورت کاملا اتفاقی 2+2 فقط گاهی اوقات 4 نشود! یا مثلا گاهی اوقات به صورت کاملا بی دلیل و اتفاقی ما وقتی گندم میکاریم مثلا گوجه فرنگی سبز شود! موضوع خیلی عجیب و خنده دار میشود و البته غیر قابل پیش بینی. عکس این مسئله هم صادق است: شما نمیتوانید انتظار داشته باشید ژنهای خاصی که موجب ایجاد بیماری خاصی میشوند از والدین به فرزند منتقل شوند و فرزند بیمار نشود. این کاملا خلاف عدالت است. بنا بر این بیماری ها هرچند از نظر ما اشکال دیده میشود ولی از منظر خالق بخشی از سیستم متعادل خلقت است که در آن 2+2=4 یک قانون غیر قابل تغییر است.

لبیک یا علی النقی;963191 نوشت:
با سلام...
یکی از القاب خداوند متعال، "باری" می باشد که معنای آفریننده ی بدون نقص و بی کم و کاست و موزون است.
آیا آفرینش انسان هایی که دچار اختلال های مادرزادی یا نقص عضو(مثلاً بدون دست یا پا نابینا و...) هستند با این صفت خداوند، تناقض ندارد؟!
می دانیم که آفرینش چنین انسان هایی جنبه ی امتحان الهی دارد. هم برای خود این افراد، هم برای خانواده و هم برای جامعه. کسی نمی تواند منکر مصلحت الهی شود. سوال بنده در مورد تناقض داشتن ظاهری این امر با این صفت الهی است.

بسم الله الرحمن الرحیم

خود انسان با اختیار خود خواسته یا ناخواسته در روند تولد یک نوزاد دخیل هست
از طریق ازدواج صحیح و ناصحیح ،
پارامترهایی که بر جنین تاثیرگذارند (رفتارهای مادر)

مواد شیمیایی
و . . .


[/HR]
من مثالی میزنم :

مهندس طراح نقشه ی کلی مادربرد کامپیوتر رو کشیده و کاملا معلوم هست که قطعات باید در کجا نصب شوند
مادربردها بر اساس همین نقشه تولید می شوند و بدون مشکلی کار می کنند
پس نقشه کاملا صحیح هست

بر حسب اتفاق یکی از نصاب ها :
خازن c1 رو بجای c3 قرار میده => این باعث میشه در یکی از خروجی ها عملکرد دچار اختلال و غیرعادی باشه
مثلا ولتاژ در یه قسمت مدار افت میکنه!

نتیجه گیری :
آیا بوجود اومدن این نقص خللی در کار مهندس طراح نقشه مادربرد بوجود میاره ؟ خیر
بلکه این نقص در روند اجرای پروژه بوجود اومده


[/HR]نقشه مولکولی انسان کاملا صحیح هست
متولد شدن انسان ناقص مربوط میشود به روند اجرای پروژه که خود انسان هم در آن دخیل هست (حالا خواسته یا ناخواسته) = جهل یا دانایی

[=Microsoft Sans Serif]با سلام ، پیشاپیش از طولانی بودن این پست معذرت می خواهم .

ستايشگر;964166 نوشت:
این عین جمله شماست فکر نمیکنم امتحان کردن بندگان با برداشتن تکه پوستی چندان معقول باشد

که در پاسخ به این شاید شما (ستایشگر) گفته شد :

ستايشگر;964124 نوشت:
شاید خدا قصد داره با همین تکه پوست امتحان بکنه آفریده هاش رو!

ستايشگر;964166 نوشت:
اما برگردیم به بحث اصلی. فرض میکنیم من هزاران دلیل آوردم برای حکمت ختنه کردن و شما با موفقیت هر هزارتا رو رد کردی. خوب؟

به سراغ هزار و یکمی میریم .

هرچند هر دلیلی برای حکمت ختنه کردن اقامه کنید بازهم «خلق چیزی زائد و انجام فعلی عبث » رو توجیه نمیکنه . به همین دلیل باید دلایلیتون در قالب دیگه ای ارائه بشن .

ستايشگر;964166 نوشت:
اما بعد، حالا اگر خدا این احتمال رو جدی گرفته باشه، از نظر شما معقول نخواهد بود دیگه. و میرسیم به همونی که گفتم.

برای من هر چیزی که ثابت بشه از طرف خدا آمده دیگه قابل بحث نیست .

از طرف دیگه تا وقتی موضوع بالا برام ثابت نشه - در خصوص هر مسئله ای - جسارت رد و نقد هر نظر و کلامی رو خواهم داشت . این اگری هم که شما فرمودید و هزاران اگر دیگر ، تا وقتی برای من قطعیت پیدا نکنند در حکم یک فرض و احتمال هستند و طبعا قابل بحث !

قطعا خداوند عادل تر از اون هست که بدون اقناع عقوبت نکنه !

ستايشگر;964166 نوشت:
تاریخ انقضاء این قسمت از پوست، تا وقتیه که دیگه استفاده ای نداشته باشه. مثل فلان محصول نیست که سر تاریخ انقضاء دیگه قابلیت استفاده نداشته باشه! اشکالتون رو وارد نمیدونم.

Fool برادر عزیز اینی که شما فرمودید چه ربطی به حرف من داشت ؟!

ضرورت تعیین وقت وجوب ختنه از آن جهت مهم هست که طبق فرض شما اگر در زمانی زودتر از آن تاریخ ، پوست را برداریم در حکم ضرر زدن به نفس هست . چون شما اصرار دارید بگوئید این پوست تا یک زمانی استفاده داشته است . طبق قاعده لا ضرر و لاضرار فی الاسلام شارع مقدس باید وقت ختنه را مشخص می کرد تا مردم به کودکان خودشان آسیب نزنند !!
چون چنین وقتی تعیین نشده است ، پس اصل فرض شما باطل است .

از طرف دیگر چون برخی به اصطلاح قدیمی ها ختنه شده به دنیا می آیند نشان می دهد فرض شما از این طریق هم اشکال دارد .

امیدوارم به دقت مطالعه بفرمائید تا مجددا نیاز به توضیح نباشد .

در مقابل فرض شما بنده با استناد به همین دو موردی که عرض کردم ( اولا عدم تعیین وقت ضرورت انجام ختنه = وقت بلااستفاده شدن پوست از دیدگاه شما و مورد دوم ) می گویم این پوست از همان ابتدای تولد اضافی بوده است .

در عین حال من اصلا از شما نخواستم ادعای خودتان را اثبات کنید و فرض را بر این گرفتم که ادعای شما می تواند درست باشد و از طریقی دیگر نادرستی آنرا نشان دادم . وگرنه درست تر آن بود که از شما می خواستم برای فرض تان دلیل ارائه نمائید .

ستايشگر;964166 نوشت:
بحث کردن در مورد اینکه حکمت یک حکم چیه میتونه بسیار طولانی و متغیر با گذشت زمان باشه و در نتیجه قابل قبول نیست که احکام خدا به این صورت بررسی بشوند که آیا ما حکمتش رو میدونیم یا نه و اگر نمیدونیم پس حکمتی هم نیست! خیر! چون از طریق حکمت خدا میدونیم که هر دستور و فعل خدا حکمتی پشتش هست حتی اگر این حکمت به عقل ما نرسه.

من یک فایده مهم برای بحث کردن در خصوص حکمت چیزهایی که به آنها می گوئیم دستورات خدا در نظر دارم .

دقت بفرمائید ، من در خصوص همین زمان صحبت می کنم ، ما امروز به پیامبر (ص) یا امام (ع) دسترسی نداریم . پس تنها راه فهمیدن اینکه دستور دین چیست رجوع به قرآن یا احادیث است . در قرآن تقریبا احکام چندانی وجود ندارد و بیشتر مسائل اعتقادی مطرح است .

می ماند حدیث . 99.9 درصد احادیث ما خبر واحد هستند .
یعنی در هر طبقه فقط یک نفر آنرا روایت کرده است .
مثلا بنده می گویم فلان خبر را از آقای الف شنیدم که او نیز خود از آقای ب شنیده است و آقای ب خود از نفر قبلی و همین طور الی آخر !
بعد تصور بفرمائید همین حدیث که تا چند قرن شفاهی و سینه به سینه نقل شده است وارد کتاب می شود .
حالا نویسنده کتاب هنگام نوشتن احادیث چقدر دقت داشته و بعد از او نسخه نویس ها با چه دقتی کتاب را نسخه نویسی کرده اند و چه تعداد صفحات گم شده و اضافه شده و ...
و در مجموع اینکه در مسیر رسیدن یک حدیث از 14 قرن پیش به زمان ما دقیقا چه اتفاقاتی افتاده همه را در نظر بگیرید .
آن وقت به این موضوع هم دقت کنید که 99.9 درصد احکام و جزئیات فقه ما از همین احادیث منشا می گیرند . با همین وضعی که گفتم .

دستکم برای بنده مسائلی که در بالا عنوان کردم باعث می شوند تا در انتساب یک حکم به خدا بسیار محتاط باشم و این حق را به خودم بدهم که بسیار شک کنم !

اما فایده بحث در خصوص فلسفه این جور احکامی که با یک حدیث نیم بند به خدا متصل شده اند ؟ اینکه بتوانیم صحت انتساب این حرف ها به خدا را به چالش بکشیم و یک پالایش عقلی انجام بدهیم .
دقت کنید من اصلا از منشا و فرستنده صحبت نمی کنم ، مشکل من مسیری است که در آن پیام ها به گیرنده های ما رسیده و چون هیچ کس نمی تواند ادعا کند این مسیر معصوم و مصون از اشتباه است ، بنابراین نیازی به عصبیت و حفظ آنها به هر قیمتی نیست .
این فایده ایست که بنده برای این بحث ها مد نظر دارم .

لبیک یا علی النقی;963191 نوشت:
با سلام...
یکی از القاب خداوند متعال، "باری" می باشد که معنای آفریننده ی بدون نقص و بی کم و کاست و موزون است.
آیا آفرینش انسان هایی که دچار اختلال های مادرزادی یا نقص عضو(مثلاً بدون دست یا پا نابینا و...) هستند با این صفت خداوند، تناقض ندارد؟!
می دانیم که آفرینش چنین انسان هایی جنبه ی امتحان الهی دارد. هم برای خود این افراد، هم برای خانواده و هم برای جامعه. کسی نمی تواند منکر مصلحت الهی شود. سوال بنده در مورد تناقض داشتن ظاهری این امر با این صفت الهی است.

در ضمن خداوند در جای دیگری که در مورد خلقت انسان، بیان می کنند می فرمایند "عَلَمَه البیان" یعنی بیان را به انسان آموخت!
درحالی که بسیاری از نوزادان، مبتلا به اختلالاتی هستند که مشکلات گفتاری و بیانی، جزء علایم اصلی این بیماری هاست. مثل اختلالات طیف اوتیسم که علاوه بر گفتارکلامی، بیان های غیرکلامی هم در آنها دچار مشکل است و بسیاری از آنها بدون درمان های خاص، قادر به صحبت و برقراری ارتباط نخواهند بود.

ممنون می شوم در مورد این موضوع ها توضیح بفرمایید.

سلام.
همونطور که همه می گن به دنیا اومدن جبری است این موارد هم جبری است!هیچ وقت جوابی پیدا نمی کنی.
چون کسی به داد این افراد نمی رسد اینجاست که افرادی که "خیر" نامیده می شوند مکان ها و شرایطی را برای کمک این افراد فراهم می کنند.یک خیر می بیند کسی به فریاد این افراد نمی رسد.
شما هم کسی را دیدید که اینگونه است حتما به او کمک کنید.او رنج همیشگی دارد که فریادرسی ندارد.

به نام خدا.

*حسام الدین*;964235 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]با سلام ، پیشاپیش از طولانی بودن این پست معذرت می خواهم .

که در پاسخ به این شاید شما (ستایشگر) گفته شد :

به سراغ هزار و یکمی میریم .

هرچند هر دلیلی برای حکمت ختنه کردن اقامه کنید بازهم «خلق چیزی زائد و انجام فعلی عبث » رو توجیه نمیکنه . به همین دلیل باید دلایلیتون در قالب دیگه ای ارائه بشن .

برای من هر چیزی که ثابت بشه از طرف خدا آمده دیگه قابل بحث نیست .

از طرف دیگه تا وقتی موضوع بالا برام ثابت نشه - در خصوص هر مسئله ای - جسارت رد و نقد هر نظر و کلامی رو خواهم داشت . این اگری هم که شما فرمودید و هزاران اگر دیگر ، تا وقتی برای من قطعیت پیدا نکنند در حکم یک فرض و احتمال هستند و طبعا قابل بحث !

قطعا خداوند عادل تر از اون هست که بدون اقناع عقوبت نکنه !

Fool برادر عزیز اینی که شما فرمودید چه ربطی به حرف من داشت ؟!

ضرورت تعیین وقت وجوب ختنه از آن جهت مهم هست که طبق فرض شما اگر در زمانی زودتر از آن تاریخ ، پوست را برداریم در حکم ضرر زدن به نفس هست . چون شما اصرار دارید بگوئید این پوست تا یک زمانی استفاده داشته است . طبق قاعده لا ضرر و لاضرار فی الاسلام شارع مقدس باید وقت ختنه را مشخص می کرد تا مردم به کودکان خودشان آسیب نزنند !!
چون چنین وقتی تعیین نشده است ، پس اصل فرض شما باطل است .

از طرف دیگر چون برخی به اصطلاح قدیمی ها ختنه شده به دنیا می آیند نشان می دهد فرض شما از این طریق هم اشکال دارد .

امیدوارم به دقت مطالعه بفرمائید تا مجددا نیاز به توضیح نباشد .

در مقابل فرض شما بنده با استناد به همین دو موردی که عرض کردم ( اولا عدم تعیین وقت ضرورت انجام ختنه = وقت بلااستفاده شدن پوست از دیدگاه شما و مورد دوم ) می گویم این پوست از همان ابتدای تولد اضافی بوده است .

در عین حال من اصلا از شما نخواستم ادعای خودتان را اثبات کنید و فرض را بر این گرفتم که ادعای شما می تواند درست باشد و از طریقی دیگر نادرستی آنرا نشان دادم . وگرنه درست تر آن بود که از شما می خواستم برای فرض تان دلیل ارائه نمائید .

من یک فایده مهم برای بحث کردن در خصوص حکمت چیزهایی که به آنها می گوئیم دستورات خدا در نظر دارم .

دقت بفرمائید ، من در خصوص همین زمان صحبت می کنم ، ما امروز به پیامبر (ص) یا امام (ع) دسترسی نداریم . پس تنها راه فهمیدن اینکه دستور دین چیست رجوع به قرآن یا احادیث است . در قرآن تقریبا احکام چندانی وجود ندارد و بیشتر مسائل اعتقادی مطرح است .

می ماند حدیث . 99.9 درصد احادیث ما خبر واحد هستند .
یعنی در هر طبقه فقط یک نفر آنرا روایت کرده است .
مثلا بنده می گویم فلان خبر را از آقای الف شنیدم که او نیز خود از آقای ب شنیده است و آقای ب خود از نفر قبلی و همین طور الی آخر !
بعد تصور بفرمائید همین حدیث که تا چند قرن شفاهی و سینه به سینه نقل شده است وارد کتاب می شود .
حالا نویسنده کتاب هنگام نوشتن احادیث چقدر دقت داشته و بعد از او نسخه نویس ها با چه دقتی کتاب را نسخه نویسی کرده اند و چه تعداد صفحات گم شده و اضافه شده و ...
و در مجموع اینکه در مسیر رسیدن یک حدیث از 14 قرن پیش به زمان ما دقیقا چه اتفاقاتی افتاده همه را در نظر بگیرید .
آن وقت به این موضوع هم دقت کنید که 99.9 درصد احکام و جزئیات فقه ما از همین احادیث منشا می گیرند . با همین وضعی که گفتم .

دستکم برای بنده مسائلی که در بالا عنوان کردم باعث می شوند تا در انتساب یک حکم به خدا بسیار محتاط باشم و این حق را به خودم بدهم که بسیار شک کنم !

اما فایده بحث در خصوص فلسفه این جور احکامی که با یک حدیث نیم بند به خدا متصل شده اند ؟ اینکه بتوانیم صحت انتساب این حرف ها به خدا را به چالش بکشیم و یک پالایش عقلی انجام بدهیم .
دقت کنید من اصلا از منشا و فرستنده صحبت نمی کنم ، مشکل من مسیری است که در آن پیام ها به گیرنده های ما رسیده و چون هیچ کس نمی تواند ادعا کند این مسیر معصوم و مصون از اشتباه است ، بنابراین نیازی به عصبیت و حفظ آنها به هر قیمتی نیست .
این فایده ایست که بنده برای این بحث ها مد نظر دارم .

ادامه بحث در مورد اون قسمت "اگر" و "معقولیت" و ... رو فعلا فاکتور میگیرم تا زیاد پراکنده نشه. باقی فرمایشات شما در دو محور "حکیمانه بودن یا نبودن ختنه کردن" و "فایده بحث بر سر منشاء احکام" خلاصه میشه.

اما در محور حکیمانه بودن، اول یک نکته ای هست و اون هم اینه. شما میفرمایید :

نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif]هرچند هر دلیلی برای حکمت ختنه کردن اقامه کنید بازهم «خلق چیزی زائد و انجام فعلی عبث » رو توجیه نمیکنه

خوب به نظر میاد که شما که تصمیمت رو در مورد زائد بودن اون قسمت و عبث بودن خلقش گرفتی و معتقدی خبری از حکمت در ( حداقل) این فعل خدا نیست. خوب اینکه کاملا مخالف با قرآنه که صریحا خدا رو حکیم معرفی میکنه! مگر اینکه معتقد به خدای اسلام نباشید وگرنه با این یکی جمله یکم جور در نمیاد :

نقل قول:
[=Microsoft Sans Serif]برای من هر چیزی که ثابت بشه از طرف خدا آمده دیگه قابل بحث نیست

( دقت کنید که نمیگم شما مسلمان نیستید، دارم میگم با هم نمیخونن )

حکیمانه بودن دستورات و افعال خدا یک امر مسلم و قطعی هست بر اساس آیات قرآن و همچنین به تایید عقل و استدلال. دیگه لازم نیست بحث کنیم که آیا ما حکمت فلان حکم خدا ( نه تنها ختنه کردن ) رو میدونیم و چی هست و ... همونطور که خودتون هم گفتید، اگر چیزی از طرف خدا باشه دیگه قابل بحث نیست. پس در اینجا با هم همراهیم.

اگر برگردیم به اول بحثمون، شما فرمودید اگر اون قمست از پوست لازمه چرا برداشتنش واجب شده و اگر لازم نیست چرا بیخودی خلق شده؟

پس انتساب هر دو مورد ( فعل و حکم ) به خدا رو که براتون ثابته. در نتیجه باید قائل به حکیمانه بودن جفتش هم باشید.

مخلص کلام اینکه : شما نمیتونید همزمان معتقد به "خدای اسلام و وصفش به صفت حکیم در قرآن" و "بیهوده بودن خلق پوستی که به واسطه ختنه برداشته میشه و وجوب برداشتنش" باشید. حتی اگر از حکمت این کار سر در نیارید.

عرض بنده هم این بود که شما نمیتونید بگید کاری بیهوده است مگر اینکه کاملا ازش سر در بیارید و به ریز ریز و جزئیات حکمت و کاربرد و ... آگاه باشید که هیچکس در مورد هیچ پدیده ای نمیتونه در این حالت قرار بگیره مگر اینکه پدید آورنده اون پدیده از این حکمت ها آگاهش کنه!

باز هم یه قسمت از بحث در مورد جزئیات رو جهت جلوگیری از اطاله کلام فاکتور میگیرم.

و اما محور دوم. حرفتون تا حدودی صحیح هست و از جایی به بعد نه.

قبول که بسیاری از روایات و ... قابل جعل هستند و اوضاع این قسمت یکم در هم بر همه و کتابهای حدیث هم پر هستند از چیزهایی که در هنگام مراجعه به کارشناس با حکم ضعف و ... مواجه میشوند. اما راه اینکه ببینیم آیا حرفی حرف خداست یا نه این نیست که بذاریم جلوی عقل "خودمون". چون اینکار به معنای قبول مرجعیت عقل "ما" در فهم دستورات خداست که با بعضی چیزهای دیگه در تضاد خواهد بود ( مثلا اینکه اگر هر عقلی قابلیت فهمیدن اینکه چی حرف خداست و چی نیست رو داره پس دیگه چه لزومی هست به پیامبری که تبیین بکنه؟ و از این دست حرف ها ). نهایت امر، این که کلام رو باید گذاشت جلوی "عقل متخصص".

ستایشگر :Gol:

سلام علیکم

غلاف نقص عضو نیست که ختنه بخواهد رفع نقص عضو معنی گیرد . این بحث خارج از موضوع تاپیک است . ختنه سنت دین حنیف ابراهیمی است یکی از نشانه ها است که بقصد تفریق بین ملتی که به این آئین درآمده اند با کسانی که غیر ملت ابراهیم اند جعل گردیده است.

[="Microsoft Sans Serif"]با سلام

ستايشگر;964306 نوشت:
خوب به نظر میاد که شما که تصمیمت رو در مورد زائد بودن اون قسمت و عبث بودن خلقش گرفتی و معتقدی خبری از حکمت در ( حداقل) این فعل خدا نیست. خوب اینکه کاملا مخالف با قرآنه که صریحا خدا رو حکیم معرفی میکنه! مگر اینکه معتقد به خدای اسلام نباشید وگرنه با این یکی جمله یکم جور در نمیاد :

بله ، به ظاهر با هم تضاد دارند . اما تضاد را چگونه می توان حل کرد .

ختنه محدود به اسلام و حتی یهودیت نیست ، تاریخچه پیدایش آن نیز به چندین هزار سال قبل از آیین یهود می رسد . به این ترتیب به نظر نمی آید این یک دستور دینی باشد . بلکه به احتمال فراوان ریشه در تجارب مردمان گذشته دارد .

از طرف دیگر اسناد این عمل در اسلام به احادیث بر می گردد که بنابر آنچه گفتم اطمینان چندانی بر آنها نیست .

وقتی وجوب الهی آن صد در صد تایید نشود ، می توانیم به صورت علمی با قضیه برخورد کنیم . یعنی ببینیم علم در این خصوص چه می گوید.

اما یک اشکال دیگر هنوز برجاست . حالا دین نه ، اگر علم ختنه را واجب کند ، آیا بازهم این با حکیم بودن خداوند متناقض نیست ؟! البته که با تعریف سنتی از حکمت خداوند هست .

به نظرم باید یک نگاه دیگری به کل داستان خلقت داشته باشیم . ما وقتی می گوئیم خداوند همه ما را آفریده منظورمان چیست ؟! اگر بگوئیم آن فعل و انفعالات در مسیر تولید یک انسان را خداوند انجام می دهد خب بیراه گفته ایم ! اما دقیقتر آن است که بگوئیم در چارچوبی که خدا تعیین کرده ، سلول های مرد و زن در نهایت به یک جنین نمو پیدا می کنند . در واقع قالب را خدا تعیین کرده ، اما محتوا چه می شود و چه ویژگی هایی دارد ، این دیگر بستگی به نحوه صف آرایی ژن ها دارد .

در اینصورت توضیح وجود اندام های وستیجیال ، نقص عضو ها ، بعضا اضافی اعضا و سایر موراد تغییرات ژنی ممکن خواهد بود .

ستايشگر;964306 نوشت:
قبول که بسیاری از روایات و ... قابل جعل هستند و اوضاع این قسمت یکم در هم بر همه و کتابهای حدیث هم پر هستند از چیزهایی که در هنگام مراجعه به کارشناس با حکم ضعف و ... مواجه میشوند. اما راه اینکه ببینیم آیا حرفی حرف خداست یا نه این نیست که بذاریم جلوی عقل "خودمون". چون اینکار به معنای قبول مرجعیت عقل "ما" در فهم دستورات خداست که با بعضی چیزهای دیگه در تضاد خواهد بود ( مثلا اینکه اگر هر عقلی قابلیت فهمیدن اینکه چی حرف خداست و چی نیست رو داره پس دیگه چه لزومی هست به پیامبری که تبیین بکنه؟ و از این دست حرف ها ). نهایت امر، این که کلام رو باید گذاشت جلوی "عقل متخصص".

نه بزرگوار ، خودتون رو دست کم نگیرید ! اگر به احادیث اعتماد دارید حدیث امام کاظم در خصوص پیامبران باطنی رو مورد عنایت قرار بدید . عقل ما اتفاقا در نبود پیامبران ظاهری ، حجت ما هستند . در واقع اکثر مسائل دین آنقدر پیچیده نیستند که نتوانیم از آنها سر در بیاوریم . در هر حدی هم که بتوانیم نظر بدهیم و بحث کنیم تلاش با ارزشی خواهد بود .

با این حال تجربه هم بسیار مهم هست . تجربه 15 قرن متخصصین حاصلش چه شد ؟! 16000 حدیث کافی کلینی را به همان شکل دست نخورده مجدد چاپ می کنند . بی آنکه یک ویرایشی ، پالایشی چیزی انجام بدهند . خب اینکه نشد پیشرفت . بعد حالا اگر احیانا یک علامه مجلسی ای هم پیدا بشود و مرآة العقولی بنویسد و بگوید 8000 حدیث کافی ( نصف آن ) سندشان یا ضعیف است یا مجهول و غیر معتبر است باز خود آن علامه مجلسی از همان احادیث ضعیف السند استفاده می کند تا مطالبی را ثابت کند . در واقع می خواهم اینرا بگویم که در حدیث شناسی آقایان علما حدیث ضعیف را مساوی حدیث جعلی نمی دانند و از آن استفاده هم می کنند .

البته در اینکه اگر بزرگواران حوزه پالایش عقلی احادیث و روایات را آغاز کنند و به شکل عملی و موثر فعالیت کنند نتیجه کار بسیار بهتر خواهد بود ، هیچ شکی نیست . اما مشکل همین دلبستگی و اعتقاد بیش از حد به احادیث است . گویی حدیثی که می خوانند را همین الان از دهان پیامبر یا امام شنیده اند !

*حسام الدین*;964235 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]با سلام ،
از طرف دیگر چون برخی به اصطلاح قدیمی ها ختنه شده به دنیا می آیند نشان می دهد فرض شما از این طریق هم اشکال دارد .

در مقابل فرض شما بنده با استناد به همین دو موردی که عرض کردم ( اولا عدم تعیین وقت ضرورت انجام ختنه = وقت بلااستفاده شدن پوست از دیدگاه شما و مورد دوم ) می گویم این پوست از همان ابتدای تولد اضافی بوده است .

با سلام و عرض احترام

آیا شما اطمینان دارید این مورد حتی در دوره جنینی هم بدون فایدست؟

اگر فرضا برای شما اثبات نشه نماز چه فایده ای داره نماز نمی خونید؟

[="Microsoft Sans Serif"]با سلام

شروحیل;964568 نوشت:
با سلام و عرض احترام

آیا شما اطمینان دارید این مورد حتی در دوره جنینی هم بدون فایدست؟

با همین دید واجب بودن ختنه اگر به شما جواب بدهیم می گویم حتی اگر فایده ای هم در آن دوران داشته ، باید در همان دوره جنینی از بین می رفت !!

بین انگشتان دست و پای جنین در دوران نوزادی پرده هایی وجود دارد ( مانند آنچه در مثلا اردک مشاهده می کنید ) ، اگر بگوئیم وظیفه این پرده ها منحصر در همان دوران جنینی است آیا معقول بود که این پرده ها با انسان متولد میشد و بعد مثلا دین دستور می داد این پرده ها را خودتان با تیغ حذف کنید ؟!

شروحیل;964568 نوشت:
اگر فرضا برای شما اثبات نشه نماز چه فایده ای داره نماز نمی خونید؟

خب البته بین نماز و این موارد فرق هست . نماز دستور قرآن است و اضافه بر آن برای من به شخصه فایده هم دارد . فایده هایی ملموس که شاید فقط خودم حسش کنم و البته نتوانم آنرا به دیگری حتی توضیح بدهم. با این حال سعی می کنم کاری انجام دهم که در مقایسه سود و زیان - از نظر خودم - فوایدی داشته باشد . کمتر پیش می آید کاری را انجام و ادامه دهم و بعد به دنبال فایده اش بگردم که ببینم دارد یا خیر .

*حسام الدین*;964585 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]با سلام

با همین دید واجب بودن ختنه اگر به شما جواب بدهیم می گویم حتی اگر فایده ای هم در آن دوران داشته ، باید در همان دوره جنینی از بین می رفت !!

بین انگشتان دست و پای جنین در دوران نوزادی پرده هایی وجود دارد ( مانند آنچه در مثلا اردک مشاهده می کنید ) ، اگر بگوئیم وظیفه این پرده ها منحصر در همان دوران جنینی است آیا معقول بود که این پرده ها با انسان متولد میشد و بعد مثلا دین دستور می داد این پرده ها را خودتان با تیغ حذف کنید ؟!

[=Microsoft Sans Serif]
با سلام

بند ناف هم تا زمان تولد لازم و پس از زائد است اما خودش از بین نمی رود و نیاز به حذف توسط پزشک دارد
[=Microsoft Sans Serif]

*حسام الدین*;964585 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]
خب البته بین نماز و این موارد فرق هست . نماز دستور قرآن است و اضافه بر آن برای من به شخصه فایده هم دارد . فایده هایی ملموس که شاید فقط خودم حسش کنم و البته نتوانم آنرا به دیگری حتی توضیح بدهم. با این حال سعی می کنم کاری انجام دهم که در مقایسه سود و زیان - از نظر خودم - فوایدی داشته باشد . کمتر پیش می آید کاری را انجام و ادامه دهم و بعد به دنبال فایده اش بگردم که ببینم دارد یا خیر .

بنده چنین دیدگاهی ندارم و به نظرم واجب واجب است حتی اگر علم تا کنون موفق به توجیه آن نشده باشد
البته اگر علم را را بدون نقص و در واقع معصوم بدانیم بحث دیگری است!

هر چند عالمان تجربی نیز در این زمینه مطالعاتی داشته اند
به عنوان نمونه

انجمن پزشکی اطفال آمریکا، یک بررسی (خود گزارش‌دهی self-report) را خاطر نشان می‌کند که مردان بالغ ختنه شده، مشکلات جنسی(dysfunction) کمتری و جزئیات جنسی بیشتری داشته‌اند،

circumcision in the United States Prevalence, Prophylactic Effects, and Sexual Practice Edward O. Laumann, PhD; Christopher M. Masi, MD; Ezrac W. Zuckerman, MA JAMA.

*حسام الدین*;964235 نوشت:
با سلام ،

دستکم برای بنده مسائلی که در بالا عنوان کردم باعث می شوند تا در انتساب یک حکم به خدا بسیار محتاط باشم و این حق را به خودم بدهم که بسیار شک کنم !

رعایت احتیاط و انجام تحقیق بسیار امر پسندیده ایست

اما شک خیر

فاتح;964308 نوشت:
سلام علیکم

غلاف نقص عضو نیست که ختنه بخواهد رفع نقص عضو معنی گیرد . این بحث خارج از موضوع تاپیک است . ختنه سنت دین حنیف ابراهیمی است یکی از نشانه ها است که بقصد تفریق بین ملتی که به این آئین درآمده اند با کسانی که غیر ملت ابراهیم اند جعل گردیده است.

سلام بر شما.
به نظر شما چرا خدا برای تفریق بین این ملت ها نشانه ای رو قرار داده که شخص تا کشف عورت نکنه، نشانه بلا استفاده است.؟؟

چطور خداوند نشانه را برای عضوی قرار داده که نیمی از مخلوفاتش اون عضو رو ندارن!؟

B-neshan;964594 نوشت:
سلام بر شما.
به نظر شما چرا خدا برای تفریق بین این ملت ها نشانه ای رو قرار داده که شخص تا کشف عورت نکنه، نشانه بلا استفاده است.؟؟

چطور خداوند نشانه را برای عضوی قرار داده که نیمی از مخلوفاتش اون عضو رو ندارن!؟


سلام علیکم

ختنه زنان هم هست و مستحبه البته فقهای اهل سنت بالاخص شوافع آن را برای زنان حکم بوجوب دادن . ولی در مردان بین تمام مذاهب ختنه مردان سنته .

ختنه یکی از نشانه های جداسازی است . تفاوتهای گفتاری و فعلی بین مسلمان و ملت ابراهیمی با غیرشان متعدد است ختنه تفاوت در جسم آنهاست . مثلا اگر جسد مردی بدون هیج نشانه ای پیدا شود با ختنه میتوان تشخیص داد یا از مسلمانان است یا از یهود که ختنه را واجب میدانند . اگر نزدیک به محل زندگی و رفت و آمد یهودیان باشد خب میتوان در نظر داشت از آن قوم است ولی در سرزمین اسلامی آنرا مسلمان فرض کرده غسل و نماز میت ، کفن و دفنش بر مسلمان فرض میشود .

فاتح;964606 نوشت:
ختنه یکی از نشانه های جداسازی است . تفاوتهای گفتاری و فعلی بین مسلمان و ملت ابراهیمی با غیرشان متعدد است ختنه تفاوت در جسم آنهاست . مثلا اگر جسد مردی بدون هیج نشانه ای پیدا شود با ختنه میتوان تشخیص داد یا از مسلمانان است یا از یهود که ختنه را واجب میدانند . اگر نزدیک به محل زندگی و رفت و آمد یهودیان باشد خب میتوان در نظر داشت از آن قوم است ولی در سرزمین اسلامی آنرا مسلمان فرض کرده غسل و نماز میت ، کفن و دفنش بر مسلمان فرض میشود .

ممنون از پاسخ گویی شما
عرض بنده این بود چرا این نشانه در جایی قرار داده شده که نگاه کردن به آنجا حرامه؟ به نظر شما آیا بهتر نبود نشانه رو در جایی دیگه ای قرار میدادند که نگاه کردن به آنجا ملتزم به انجام فعل حرام نیاشه؟ آیا این نشانه بهترین نشانه ممکنه؟

و در آخر این چه نشانه ای است که نشان دادن آن حرامه؟( بجز برای پزشک و همسر)
====
اگر این نشانه تفریق لازم وضروری هست، چرا ختنه برای زنان واجب نیست و طبق فرمایش خود شما متسحب هست؟

[="Microsoft Sans Serif"]

شروحیل;964592 نوشت:
بند ناف هم تا زمان تولد لازم و پس از زائد است اما خودش از بین نمی رود و نیاز به حذف توسط پزشک دارد

قیاس این دو اشتباه است . بند ناف جز حیاتی برای جنین محسوب می شود . بر خلاف پوست ختنه گاه .

به علاوه شما برای آنهایی که ختنه شده به دنیا می آیند چه نظری دارید ؟

شروحیل;964592 نوشت:
هر چند عالمان تجربی نیز در این زمینه مطالعاتی داشته اند
به عنوان نمونه

انجمن پزشکی اطفال آمریکا، یک بررسی (خود گزارش‌دهی self-report) را خاطر نشان می‌کند که مردان بالغ ختنه شده، مشکلات جنسی(dysfunction) کمتری و جزئیات جنسی بیشتری داشته‌اند،
circumcision in the United States Prevalence, Prophylactic Effects, and Sexual Practice Edward O. Laumann, PhD; Christopher M. Masi, MD; Ezrac W. Zuckerman, MA JAMA.

خب اینجا بازهم حکمت خداوند مورد سوال قرار می گیرد . اگر حذف این پوست به سلامتی بیشتر کمک می کند پس چرا خدا خودش آنرا حذف نکرده است ؟! هزاران سال بشر روی زمین زندگی کرده است . به هر حال همیشه بخشی از آنها در معرض دین نبوده اند . حالا جبر جغرافیا بوده هر چه بوده با قوانین دین آشنایی نداشته اند ، چرا باید به خاطر عقیده شان سلامتیشان به خطر بیفتد ؟! حکمت خداوندی اگر به معنای این است که در خلق تک تک افراد بشر دست ببرد اینجا با سوال جدی رو بروست .

به نام خدا.

*حسام الدین*;964553 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]با سلام

بله ، به ظاهر با هم تضاد دارند . اما تضاد را چگونه می توان حل کرد .

ختنه محدود به اسلام و حتی یهودیت نیست ، تاریخچه پیدایش آن نیز به چندین هزار سال قبل از آیین یهود می رسد . به این ترتیب به نظر نمی آید این یک دستور دینی باشد . بلکه به احتمال فراوان ریشه در تجارب مردمان گذشته دارد .

از طرف دیگر اسناد این عمل در اسلام به احادیث بر می گردد که بنابر آنچه گفتم اطمینان چندانی بر آنها نیست .

وقتی وجوب الهی آن صد در صد تایید نشود ، می توانیم به صورت علمی با قضیه برخورد کنیم . یعنی ببینیم علم در این خصوص چه می گوید.

اما یک اشکال دیگر هنوز برجاست . حالا دین نه ، اگر علم ختنه را واجب کند ، آیا بازهم این با حکیم بودن خداوند متناقض نیست ؟! البته که با تعریف سنتی از حکمت خداوند هست .

به نظرم باید یک نگاه دیگری به کل داستان خلقت داشته باشیم . ما وقتی می گوئیم خداوند همه ما را آفریده منظورمان چیست ؟! اگر بگوئیم آن فعل و انفعالات در مسیر تولید یک انسان را خداوند انجام می دهد خب بیراه گفته ایم ! اما دقیقتر آن است که بگوئیم در چارچوبی که خدا تعیین کرده ، سلول های مرد و زن در نهایت به یک جنین نمو پیدا می کنند . در واقع قالب را خدا تعیین کرده ، اما محتوا چه می شود و چه ویژگی هایی دارد ، این دیگر بستگی به نحوه صف آرایی ژن ها دارد .

در اینصورت توضیح وجود اندام های وستیجیال ، نقص عضو ها ، بعضا اضافی اعضا و سایر موراد تغییرات ژنی ممکن خواهد بود .[=Microsoft Sans Serif]

و سلام بر شما.

شاید تاریخ ابداعش زمان حضرت ابراهیم (ع) بوده! ( چندین قرن قبل از میلاد حضرت موسی (ع) ) اما اهمیتی نداره از کی انجام شده. مثلا قبل از روزه گرفتن مسلمان ها هم شاید اقوامی بودند که حالا نه با همین مناسک اما به شکل دیگری در خوردن غذا امساک میکردند. حالا باید بگیم خوب پس معلومه روزه گرفتن هم کشکیه و حکمتی توش نیست؟ نه. از آنجا که خدا میگه کاری رو بکنید، حتی اگر برای اولین بار نیست، حتما حکمتی درونش هست. مثال دیگه دید و بازدید با اقوام. قبل از اسلام نمیکردن؟ چرا. اما خدا که گفت صله رحم بکنید، یعنی حتما حکمتی توش هست.

پس میرسیم به این نکته که آیا فرمان خداست یا نه. مسئله مورد تایید نبودن هرآنچه مارک "قال الصادق" و "قال الباقر" داره ک مسئله مهم در تعیین اصالت احادیث هست اما اگر بگیم خوب پس حالا که تشخیصش برای "من" ( آدم عادی حوزه نرفته و ... ) ممکن نیست پس دیگه اصل قضیه روایت رو باید کشید زیرش، با همین دستفرمون باید فاتحه خیلی چیزها ( حتی تعداد رکعت های نماز! ) رو خوند. شخصا بنده هم مدتی با این قضیه کلنجار رفتم که به هر حال چطوریه این قضیه و در نهایت به این نتیجه رسیدم که اعتماد به علما به صورت موردی منطقی نیست.

اما در مورد اینکه میفرمایید که خدا قانون گذاشته دیگه اینها خودشون پیش میرن، بر میخوره به مسئله توحید افعالی ( فکر کنم اسمش همین بود ) که میگه خدا در انجام افعال هم دست داره و بلکه بالاتر، تنها خداست که دست داره و چیزی در موازات خدا نیست. یعنی خدا جهان رو کوک نکرده که بعد برای

خودش بره جلو و دیگه هم دست تش نتونه بیاره. موجودات و پدیده ها در هر لحظه از وجودشون با خدا رابطه دارند. هر چند که قوانین هم مخلوق خدا هستند. در نتیجه اگر کسی با بیماری مادرزادی به دنیا میاد، به معنای این نیست که خدا سر خلقت این یکی مثلا حواسش نبوده یا از دستش در رفته. نه. این رو هم خدا با همون مقدار دقت و توجه که سالمترین آدم رو در رحم مادر شکل میده، شکل داده. حالا مکانیزمش ( اسباب الهی ) میتونه هر چیزی که شما و علم پزشکی و ژنتیک بگید بوده باشه اما دست خدا باید اون سرش رو بگیره.


*حسام الدین*;964553 نوشت:

نه بزرگوار ، خودتون رو دست کم نگیرید ! اگر به احادیث اعتماد دارید حدیث امام کاظم در خصوص پیامبران باطنی رو مورد عنایت قرار بدید . عقل ما اتفاقا در نبود پیامبران ظاهری ، حجت ما هستند . در واقع اکثر مسائل دین آنقدر پیچیده نیستند که نتوانیم از آنها سر در بیاوریم . در هر حدی هم که بتوانیم نظر بدهیم و بحث کنیم تلاش با ارزشی خواهد بود .

با این حال تجربه هم بسیار مهم هست . تجربه 15 قرن متخصصین حاصلش چه شد ؟! 16000 حدیث کافی کلینی را به همان شکل دست نخورده مجدد چاپ می کنند . بی آنکه یک ویرایشی ، پالایشی چیزی انجام بدهند . خب اینکه نشد پیشرفت . بعد حالا اگر احیانا یک علامه مجلسی ای هم پیدا بشود و مرآة العقولی بنویسد و بگوید 8000 حدیث کافی ( نصف آن ) سندشان یا ضعیف است یا مجهول و غیر معتبر است باز خود آن علامه مجلسی از همان احادیث ضعیف السند استفاده می کند تا مطالبی را ثابت کند . در واقع می خواهم اینرا بگویم که در حدیث شناسی آقایان علما حدیث ضعیف را مساوی حدیث جعلی نمی دانند و از آن استفاده هم می کنند .

البته در اینکه اگر بزرگواران حوزه پالایش عقلی احادیث و روایات را آغاز کنند و به شکل عملی و موثر فعالیت کنند نتیجه کار بسیار بهتر خواهد بود ، هیچ شکی نیست . اما مشکل همین دلبستگی و اعتقاد بیش از حد به احادیث است . گویی حدیثی که می خوانند را همین الان از دهان پیامبر یا امام شنیده اند !

بله. من هم منظورم این نبود و نگفتم که بعضی از نوع بشر هستند که مثلا مغز اضافی دارن و میتونند راست و دروغ انتساب روایات رو تشخیص بدن و ما نداریم و نمیتونیم. نه. یک مهندس میتونه ابزار و ادوات بسازه اما به علت عدم تخصص نمیتونه تشخیص پزشکی هم بده و دارو تجویز کنه.

ستایشگر :Gol:

*حسام الدین*;964617 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

قیاس این دو اشتباه است . بند ناف جز حیاتی برای جنین محسوب می شود . بر خلاف پوست ختنه گاه .

به علاوه شما برای آنهایی که ختنه شده به دنیا می آیند چه نظری دارید ؟

[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]

خب اینجا بازهم حکمت خداوند مورد سوال قرار می گیرد . اگر حذف این پوست به سلامتی بیشتر کمک می کند پس چرا خدا خودش آنرا حذف نکرده است ؟! هزاران سال بشر روی زمین زندگی کرده است . به هر حال همیشه بخشی از آنها در معرض دین نبوده اند . حالا جبر جغرافیا بوده هر چه بوده با قوانین دین آشنایی نداشته اند ، چرا باید به خاطر عقیده شان سلامتیشان به خطر بیفتد ؟! حکمت خداوندی اگر به معنای این است که در خلق تک تک افراد بشر دست ببرد اینجا با سوال جدی رو بروست .

زمانی که علم علت وجود جفت را نمی دانست وجود جفت را زاید می دانست
ندانستن حکمت دلیل بر نفی حکمت نیست
مخصوصا با علمی ناقص از یک مخلوق

B-neshan;964615 نوشت:
ممنون از پاسخ گویی شما
عرض بنده این بود چرا این نشانه در جایی قرار داده شده که نگاه کردن به آنجا حرامه؟ به نظر شما آیا بهتر نبود نشانه رو در جایی دیگه ای قرار میدادند که نگاه کردن به آنجا ملتزم به انجام فعل حرام نیاشه؟ آیا این نشانه بهترین نشانه ممکنه؟

و در آخر این چه نشانه ای است که نشان دادن آن حرامه؟( بجز برای پزشک و همسر)
====
اگر این نشانه تفریق لازم وضروری هست، چرا ختنه برای زنان واجب نیست و طبق فرمایش خود شما متسحب هست؟

خب بله حرام است حتی برای غسال مگر در شرایط خیلی خاص که حکم ثانوی ای باشد . در مورد زن مسلمان که با مردی ازدواج کند این یکی از قراین است و او شرعا مجاز است .
اینکه دقیقا چرا مثلا داغ و یا بریدن پوستی یا عضوی ، جعل نشده پاسخ این است که
این حکم شارع است صلاح را چنین دیده پس این حکم را داده ما هم تعبدا مانند هر مساله تعبدی ای دیگر پذیرا هستیم . همین .

البته علل عقلی غیر از آنچه که ذکر شد مطرح کرده اند مثل مساله بهداشتی و تحریک آلت در پوست اضافی . ولی اینها حکم عقل است میتواند همینها باشد میتواند نباشد یا بخشی از حقیقت باشد

[="Microsoft Sans Serif"]

ستايشگر;964629 نوشت:
شاید تاریخ ابداعش زمان حضرت ابراهیم (ع) بوده! ( چندین قرن قبل از میلاد حضرت موسی (ع) ) اما اهمیتی نداره از کی انجام شده. مثلا قبل از روزه گرفتن مسلمان ها هم شاید اقوامی بودند که حالا نه با همین مناسک اما به شکل دیگری در خوردن غذا امساک میکردند. حالا باید بگیم خوب پس معلومه روزه گرفتن هم کشکیه و حکمتی توش نیست؟ نه. از آنجا که خدا میگه کاری رو بکنید، حتی اگر برای اولین بار نیست، حتما حکمتی درونش هست. مثال دیگه دید و بازدید با اقوام. قبل از اسلام نمیکردن؟ چرا. اما خدا که گفت صله رحم بکنید، یعنی حتما حکمتی توش هست.

نه الزاما . اما خیلی چیزها از محیط و فرهنگ جامعه ای که دین در آن ظهور کرده وارد دین می شود . اگر با زبان عربی آشنایی دارید کتاب المفصل فی تاریخ عرب دکتر جوادعلی رو مطالعه کنید . به خصوص قسمت رسوم عربی و خانواده . خیلی از چیزهایی که ما فکر میکنیم حکم دین و فقه هستند در واقع بخشی از رسم جامعه عربی بوده اند !! من یک مثال خیلی ساده میزنم . ذبح شرعی شتر یا به اصطلاح نحر شتر با فروکردن کاردی تیز در قسمت بالایی سینه ( یک فرورفتگی در زیر گردن ) این حیوان انجام می شود . بعد باید شتر را به حال خود رها کنیم تا جان بدهد !! این روش در حقیقت روشی است که در میان اعراب رایج بوده است . حالا چون احیانا پیامبر و ائمه هم از این روش استفاده کرده اند آقایان نتیجه گرفته اند استفاده از گوشت شتر فقط به این طریق حلال و شرعی است و غیر از این روش دیگر شرعی نیست.
در صورتی که امروزه روش های بسیار بهتری - از هر جهت - وجود دارد و به نظرم لازم است روش های نوین با روش های قدیمی جایگزین بشود .
در عین حال تعصب نشان دادن نسبت به چیزهایی که نمی توانیم با قطعیت بگوئیم منشا الهی دارند مانند آن است که بگوئیم چون پیامبر با چارپایان جابجا می شده ، پس برای جابجایی فقط یک مرکب شرعی وجود دارد و آنهم چارپایان هستند !!

ستايشگر;964629 نوشت:
اما در مورد اینکه میفرمایید که خدا قانون گذاشته دیگه اینها خودشون پیش میرن، بر میخوره به مسئله توحید افعالی ( فکر کنم اسمش همین بود ) که میگه خدا در انجام افعال هم دست داره و بلکه بالاتر، تنها خداست که دست داره و چیزی در موازات خدا نیست. یعنی خدا جهان رو کوک نکرده که بعد برای

خودش بره جلو و دیگه هم دست تش نتونه بیاره. موجودات و پدیده ها در هر لحظه از وجودشون با خدا رابطه دارند. هر چند که قوانین هم مخلوق خدا هستند. در نتیجه اگر کسی با بیماری مادرزادی به دنیا میاد، به معنای این نیست که خدا سر خلقت این یکی مثلا حواسش نبوده یا از دستش در رفته. نه. این رو هم خدا با همون مقدار دقت و توجه که سالمترین آدم رو در رحم مادر شکل میده، شکل داده. حالا مکانیزمش ( اسباب الهی ) میتونه هر چیزی که شما و علم پزشکی و ژنتیک بگید بوده باشه اما دست خدا باید اون سرش رو بگیره.

چه اشکال دارد ما در قواعد برساخته هم اشکال و شک وارد کنیم ؟! وحی منزل که نیستند . معرفت دینی برخی بزرگواران در طول تاریخ هستند که فقط چون زیاد تکرار شده اند و کسی هم به آن ایراد نگرفته هاله ای از تقدس دور خود گرفته اند . خیلی از تفاسیر و برداشت های بزرگترین علما و دانشمندان دینی امروزه نه تنها رده شده اند ، که اگر بدون نقل قول از آنها به طلبه های جوان هم نشان بدهیم ممکن است خنده شان بگیرد !

قسمت آخر کلام شما را من اینطور معنا میکنم که خدا حکیم است ، و در عین حکمت گاهی ناقص می آفریند و گاهی اضافی ! خب این اگر تبعیض نیست پس چیست ؟!

کسی که فلج مادرزاد به دنیا می آید اولا قدرت اختیار از او سلب شده است ، ثانیا آینده دنیایش از پیش معین شده است ، ثالثا آخرتش هم از قبل تعیین شده است . خب این یک مصداق کامل از فعل عبث است . ( بر اساس آن دیدی که شما به فاعلیت خدا دارید ) .

کسی که با یک انگشت اضافی به دنیا می آید نه تنها خلق آن انگشت اضافی فعلی عبث است ، بلکه چون موجب اختلال در کار فرد می شود با خیرخواهی خداوند هم در تضاد است .

این تضادها باعث می شود تا ما یک بازنگری کلی در خصوص برداشت هایمان از دین داشته باشیم .

به نام خدا.

*حسام الدین*;964640 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

نه الزاما . اما خیلی چیزها از محیط و فرهنگ جامعه ای که دین در آن ظهور کرده وارد دین می شود . اگر با زبان عربی آشنایی دارید کتاب المفصل فی تاریخ عرب دکتر جوادعلی رو مطالعه کنید . به خصوص قسمت رسوم عربی و خانواده . خیلی از چیزهایی که ما فکر میکنیم حکم دین و فقه هستند در واقع بخشی از رسم جامعه عربی بوده اند !! من یک مثال خیلی ساده میزنم . ذبح شرعی شتر یا به اصطلاح نحر شتر با فروکردن کاردی تیز در قسمت بالایی سینه ( یک فرورفتگی در زیر گردن ) این حیوان انجام می شود . بعد باید شتر را به حال خود رها کنیم تا جان بدهد !! این روش در حقیقت روشی است که در میان اعراب رایج بوده است . حالا چون احیانا پیامبر و ائمه هم از این روش استفاده کرده اند آقایان نتیجه گرفته اند استفاده از گوشت شتر فقط به این طریق حلال و شرعی است و غیر از این روش دیگر شرعی نیست.
در صورتی که امروزه روش های بسیار بهتری - از هر جهت - وجود دارد و به نظرم لازم است روش های نوین با روش های قدیمی جایگزین بشود .
در عین حال تعصب نشان دادن نسبت به چیزهایی که نمی توانیم با قطعیت بگوئیم منشا الهی دارند مانند آن است که بگوئیم چون پیامبر با چارپایان جابجا می شده ، پس برای جابجایی فقط یک مرکب شرعی وجود دارد و آنهم چارپایان هستند !!


[=Microsoft Sans Serif]

منشاء دین، مغز پیامبر نیست که بگیم از جامعه و فرهنگ توش چیزی نفوذ میکنه. منشاء دین خداست و یامبر هم حق و اجازه ای در دست بردن در اون نداره. اگر در دین اومده که روزه بگیرید، دیگه نمیشه گفت اینها مال عربستان 1400 سال پیش بوده که غذا نداشتن بخورن! الان که ما داریم دیگه باید فرق کنه! ( چون اگر چنین چیزی بود، باید گفته میشد. مگر نه اینکه حضرت پیامبر خاتم النبیین بودند؟ )

*حسام الدین*;964640 نوشت:

چه اشکال دارد ما در قواعد برساخته هم اشکال و شک وارد کنیم ؟! وحی منزل که نیستند . معرفت دینی برخی بزرگواران در طول تاریخ هستند که فقط چون زیاد تکرار شده اند و کسی هم به آن ایراد نگرفته هاله ای از تقدس دور خود گرفته اند . خیلی از تفاسیر و برداشت های بزرگترین علما و دانشمندان دینی امروزه نه تنها رده شده اند ، که اگر بدون نقل قول از آنها به طلبه های جوان هم نشان بدهیم ممکن است خنده شان بگیرد !

قسمت آخر کلام شما را من اینطور معنا میکنم که خدا حکیم است ، و در عین حکمت گاهی ناقص می آفریند و گاهی اضافی ! خب این اگر تبعیض نیست پس چیست ؟!

کسی که فلج مادرزاد به دنیا می آید اولا قدرت اختیار از او سلب شده است ، ثانیا آینده دنیایش از پیش معین شده است ، ثالثا آخرتش هم از قبل تعیین شده است . خب این یک مصداق کامل از فعل عبث است . ( بر اساس آن دیدی که شما به فاعلیت خدا دارید ) .

کسی که با یک انگشت اضافی به دنیا می آید نه تنها خلق آن انگشت اضافی فعلی عبث است ، بلکه چون موجب اختلال در کار فرد می شود با خیرخواهی خداوند هم در تضاد است .

این تضادها باعث می شود تا ما یک بازنگری کلی در خصوص برداشت هایمان از دین داشته باشیم .

اینکه خدا حکیم است برداشت فلان شخص در فلان قرن نیست که. صریح بیان قرآن هست و البته قابل تایید توسط براهین عقلی. اینکه خدا دائم در حال انجام فعل و انفعالات کلیه موجودات هست پشتوانه از قرآن و عقل دارند.

خدا حکیم است پس کار اضافی و ناقص نمیکند! اینها نشانه جهل و ضعف هستند که در خدا جایی ندارند. حالا اگر ما نمیدونیم حکمت اینکه فلانی فلج به دنیا اومده چیه، به معنی این نیست که این حکمت وجود هم نداره! اینکه ما سر از کار خدا در نمیاریم به معنی سر به هوا بودن خدا نیست!

یک مثال در قران هست از همراهی حضرت موسی(ع) با جناب خضر (ع). در این مثال قرآنی قشنگ نشون داده میشه که ندانستن حکمت پشت افعالی که عجیب به نظر میرسند به معنی نداشتن حکمت نیست.

ستایشگر :Gol:

[="Microsoft Sans Serif"]با سلام

ستايشگر;964659 نوشت:
منشاء دین، مغز پیامبر نیست که بگیم از جامعه و فرهنگ توش چیزی نفوذ میکنه. منشاء دین خداست و یامبر هم حق و اجازه ای در دست بردن در اون نداره. اگر در دین اومده که روزه بگیرید، دیگه نمیشه گفت اینها مال عربستان 1400 سال پیش بوده که غذا نداشتن بخورن! الان که ما داریم دیگه باید فرق کنه! ( چون اگر چنین چیزی بود، باید گفته میشد. مگر نه اینکه حضرت پیامبر خاتم النبیین بودند؟ )

صحبت من بیشتر روی روش های زندگی بود . زندگی هم فقط نماز و روزه نیست . تازه در همین نماز و روزه آقایان جزئیات و تبصره هایی وارد کرده اند که بحثش بماند .

ستايشگر;964659 نوشت:
اینکه خدا حکیم است برداشت فلان شخص در فلان قرن نیست که. صریح بیان قرآن هست

خدا حکیم است یک عبارت کلی است . بحث در خصوص جزئیات آن دیگر به برداشت های افراد بر می گردد .

ستايشگر;964659 نوشت:
خدا حکیم است پس کار اضافی و ناقص نمیکند! اینها نشانه جهل و ضعف هستند که در خدا جایی ندارند. حالا اگر ما نمیدونیم حکمت اینکه فلانی فلج به دنیا اومده چیه، به معنی این نیست که این حکمت وجود هم نداره! اینکه ما سر از کار خدا در نمیاریم به معنی سر به هوا بودن خدا نیست!

خب این دیدگاه جلوی پیشرفت آدمی را می گیرد .

+فلانی فلج به دنیا آمد ،
_ حکمت خداست ، خواست خداست . چه می شود کرد ؟! هیچ دست روی دست بگذارید تا بمیرد و بعد پاک برود به بهشت !

حالا اگر کسی معتقد بود باید این فرد را درمان کنیم ، در حکمت خدا دست برده است ! چون همانطور که فرمودید خدا حکیم است و کار ناقص نمی کند .
پس این فلج بودن هم چون نقصان نیست ، لذا نیاز به درمان ندارد !

[=microsoft sans serif]

*حسام الدین*;963947 نوشت:
در خصوص پوستی که در ختنه برداشته می شود چه می توان گفت ؟! این دیگر فراگیر و عمومی است .
اگر آن پوست زائد است و «باید» برداشته شود چرا خود خدا آنرا بر نداشته است ؟! اگر هم زائد نیست پس چرا ختنه واجب شده است ؟!

باسلام
مفید بودن و نبودن، هر دو ادعایند و در نیازمندی به دلیل مساوی.
ایا شما علم دارید که این پوست در دوره جنینی به درد نمیخورده است و فایده ای برای جنین ندارد؟

[=microsoft sans serif]

*حسام الدین*;963947 نوشت:
در خصوص پوستی که در ختنه برداشته می شود چه می توان گفت ؟! این دیگر فراگیر و عمومی است .
اگر آن پوست زائد است و «باید» برداشته شود چرا خود خدا آنرا بر نداشته است ؟! اگر هم زائد نیست پس چرا ختنه واجب شده است ؟!

باسلام
مفید بودن و نبودن، هر دو ادعایند و در نیازمندی به دلیل مساوی.
ایا شما علم دارید که این پوست در دوره جنینی به درد نمیخورده است و فایده ای برای جنین ندارد؟
ممکن است فایده داشته است و بعد از تولد دیگر نیازی به وجود آن نیست ولی وجودش تا یک دوره ای مضر نیز نیست(یعنی تا دوره بلوغ یا ازدواج)

[=microsoft sans serif]

*حسام الدین*;963961 نوشت:
مسئله من این است که خلق پوستی زائد و اضافی آیا مصداق فعل عبث نیست ؟!

پاسخ من هم این است که
ثبت العرش ثم انقش.
ابتدا زائد بودن به صورت مطلق، را اثبات کنید، آنگاه سوال خود را مطرح کنید.
از کجا میدانید که چنین چیزی مطلقا فایده ای برای نوزاد ولو در دوره جنینی ندارد؟
اگر استناد به علم میکنید، لازم است توجه کنید که علم فقط میتواند بگوید که من تاکنون چیزی در مورد مفید بودنش نیافته ام نه اینکه یافته ام که مطلقا و تحت هیچ شرایط و زمانهایی مفید نیست.

[=Microsoft Sans Serif]با سلام

صدیق;964776 نوشت:
ممکن است فایده داشته است و بعد از تولد دیگر نیازی به وجود آن نیست ولی وجودش تا یک دوره ای مضر نیز نیست(یعنی تا دوره بلوغ یا ازدواج)

در این فرض شما سه مطلب هست

1 - تا قبل از تولد فایده داشته است .

2 - از بعد از تولد تا دوره ای (بلوغ یا ازدواج) خنثی است .

3 - بعد از بلوغ/ازدواج وجودش مضر است .

من در قسمت 3 اشکال دارم .

در آیین یهود و اسلام ختنه مردان واجب است . ما مردمانی را در نظر بگیریم که نه دین به آنها رسیده است و نه در فرهنگ عمومیشان ختنه کردن مرسوم است . این افراد پس از آن دوران ( بلوغ یا ازدواج) دارای چیزی هستند که برایشان مضر است . ضرری که خود فرد در پیدایش آن هیچ نقشی نداشته ، برای رفعش هم هیچ دستوری دریافت نکرده است . آیا این مصداق ظلم نیست ؟!

به نام خدا.

*حسام الدین*;964702 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]با سلام

صحبت من بیشتر روی روش های زندگی بود . زندگی هم فقط نماز و روزه نیست . تازه در همین نماز و روزه آقایان جزئیات و تبصره هایی وارد کرده اند که بحثش بماند .

[=Microsoft Sans Serif]

به هر حال، آنچه در قالب دستور دین و خدا مطرح شد، به واسطه شباهت و یا انجام توسط دیگران جواز ترک در آینده رو نمیگیره.

*حسام الدین*;964702 نوشت:
خدا حکیم است یک عبارت کلی است . بحث در خصوص جزئیات آن دیگر به برداشت های افراد بر می گردد .

نه دیگه. خدا حکیم است یعنی "هیچ" کاری رو از روی غفلت و بیهودگی نمیکنه. دیگه جزئیاتی نداره.

[=Microsoft Sans Serif]
*حسام الدین*;964702 نوشت:

خب این دیدگاه جلوی پیشرفت آدمی را می گیرد .

+فلانی فلج به دنیا آمد ،
_ حکمت خداست ، خواست خداست . چه می شود کرد ؟! هیچ دست روی دست بگذارید تا بمیرد و بعد پاک برود به بهشت !

حالا اگر کسی معتقد بود باید این فرد را درمان کنیم ، در حکمت خدا دست برده است ! چون همانطور که فرمودید خدا حکیم است و کار ناقص نمی کند .
پس این فلج بودن هم چون نقصان نیست ، لذا نیاز به درمان ندارد !

اینطور نیست که وقتی خدا کاری رو میکنه و میگیم حکمت داره یعنی دیگه همینطور بذارید باشه! یعنی هدفی داشته از انجام اون کار.

ستایشگر :Gol:

[="Microsoft Sans Serif"]با سلام

ستايشگر;964796 نوشت:
به هر حال، آنچه در قالب دستور دین و خدا مطرح شد، به واسطه شباهت و یا انجام توسط دیگران جواز ترک در آینده رو نمیگیره.

قبول جواز ترک نگیرد . اصلا مهم نیست . آیا به نظر شما در کنار آن می شود روش های دیگری هم اتخاذ کرد ؟!

مثلا می گویم ، پیامبر ص از شتر استفاده می کردند . امروز که روش های دیگری برای جابجایی وجود دارند آیا عاقلانه است کسی بگوید تنها مرکب شرعی شتر است ؟!

همین سوال را برای سایر مواردی که حکم ... شرعی پیدا کرده اند در نظر بگیرید .

ستايشگر;964796 نوشت:
اینطور نیست که وقتی خدا کاری رو میکنه و میگیم حکمت داره یعنی دیگه همینطور بذارید باشه! یعنی هدفی داشته از انجام اون کار.

خود شما فرمودید حکمت خدا یعنی هیچ کاری را ناقص انجام نمی دهد . کاری که ناقص نیست دیگر چه نیازی به درمان و خوب( یا از آن بدتر خوب تر ) شدن دارد ؟!

[=microsoft sans serif]

*حسام الدین*;964784 نوشت:
من در قسمت 3 اشکال دارم .

باسلام
ما علم کافی به این نداریم که چه موقعی فایده داشته و دقیقا از چه زمانی وجودش مضر است.
نشانه این امر هم اشتباهات تحقیقات پزشکی است که گاهی ختنه را بی فایده و گاهی مفید میدانند.

*حسام الدین*;964784 نوشت:
در آیین یهود و اسلام ختنه مردان واجب است . ما مردمانی را در نظر بگیریم که نه دین به آنها رسیده است و نه در فرهنگ عمومیشان ختنه کردن مرسوم است . این افراد پس از آن دوران ( بلوغ یا ازدواج) دارای چیزی هستند که برایشان مضر است . ضرری که خود فرد در پیدایش آن هیچ نقشی نداشته ، برای رفعش هم هیچ دستوری دریافت نکرده است . آیا این مصداق ظلم نیست ؟!

خیر این مصداق ظلم نیست.
خصوصا امروزه که با گسترش بی سابقه رسانه های جمعی دیدگاه ادیان در مورد ان در منظر مردم وجود دارد و از سوی دیگر، سازمانهای بهداشت تمام کشورها در مورد آن تحقیقاتی را داشته و دارند. بنباراین کسی نمیتواند مدعی شود که نسبت به مضرات یا فواید آن بی اطلاع بوده است.
خواه این اگاهی از طریق ادیان باشد و خواه از طریق علم بشری.

*حسام الدین*;964640 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

قسمت آخر کلام شما را من اینطور معنا میکنم که خدا حکیم است ، و در عین حکمت گاهی ناقص می آفریند و گاهی اضافی ! خب این اگر تبعیض نیست پس چیست ؟!

با سلام

اگر تبعیض نبود تمام انسان های و حتی موجودات این کره خاکی مانند هم می بودن وهیچ تفاوتی بینشون نبود
اونوقت آفریدن این همه موجود کاری عبث بود

همانند ظلم که اگر نبود عدل معنایی نداشت

....چه بسیار آنچه شما شر می پندارید و خیر شما در آن است....

[="Microsoft Sans Serif"]

صدیق;964864 نوشت:
خیر این مصداق ظلم نیست.
خصوصا امروزه که با گسترش بی سابقه رسانه های جمعی دیدگاه ادیان در مورد ان در منظر مردم وجود دارد و از سوی دیگر، سازمانهای بهداشت تمام کشورها در مورد آن تحقیقاتی را داشته و دارند. بنباراین کسی نمیتواند مدعی شود که نسبت به مضرات یا فواید آن بی اطلاع بوده است.
خواه این اگاهی از طریق ادیان باشد و خواه از طریق علم بشری.

دنیا که فقط محصور در امروزه نمی شود .

حتی اگر برای یک نفر هم این مورد اتفاق افتاده باشد ، بازهم ضرری متوجه او شده که نه خودش در ایجادش نقش داشته نه برای رفع آن دستوری دریافت کرده است. در صورتی که می دانیم همین الان هم در جهان خیلی ها به تکنولوژی دسترسی ندارند . دیگر چه رسد به گذشته و به خصوص در مناطقی که دین آنجا هرگز نرسیده است !

پس در حق آن افراد ظلم شده است .

*حسام الدین*;964903 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]

دنیا که فقط محصور در امروزه نمی شود .

حتی اگر برای یک نفر هم این مورد اتفاق افتاده باشد ، بازهم ضرری متوجه او شده که نه خودش در ایجادش نقش داشته نه برای رفع آن دستوری دریافت کرده است. در صورتی که می دانیم همین الان هم در جهان خیلی ها به تکنولوژی دسترسی ندارند . دیگر چه رسد به گذشته و به خصوص در مناطقی که دین آنجا هرگز نرسیده است !

پس در حق آن افراد ظلم شده است .

با سلام

اگر 200 سال پیش شخصی پیاده مسیری که ما در یک ساعت طی میکنیم رو دو روزه طی می کرده بهش ظلم شده؟

البته طبق شواهد موجود قدمت ختنه بیش از چند هزار سال هست

خداوند هیچ کس رو بیشتر از وسعش تکلیف نمی کنه اگر شخصی علم به ختنه نداشته و انجامش نداده
گناهی برگردنش نیست که بهش ظلم شده باشه

[="Microsoft Sans Serif"]با سلام و عرض ادب

شروحیل;965086 نوشت:
با سلام

اگر 200 سال پیش شخصی پیاده مسیری که ما در یک ساعت طی میکنیم رو دو روزه طی می کرده بهش ظلم شده؟

البته طبق شواهد موجود قدمت ختنه بیش از چند هزار سال هست

خداوند هیچ کس رو بیشتر از وسعش تکلیف نمی کنه اگر شخصی علم به ختنه نداشته و انجامش نداده
گناهی برگردنش نیست که بهش ظلم شده باشه

برادر عزیز شما خوب بود قبل از نقل قول با دقت صحبت های استاد گرامی و بنده رو مطالعه می کردید تا بدانید اشاره بنده به ظلم به چه دلیل است !! اصلا بحث گناه نیست ! بحث ضرر است !

ایشان فرمودند :

صدیق;964776 نوشت:
ممکن است فایده داشته است و بعد از تولد دیگر نیازی به وجود آن نیست ولی وجودش تا یک دوره ای مضر نیز نیست(یعنی تا دوره بلوغ یا ازدواج)

بنده هم عرض کردم از این احتمال شما نتیجه می گیرم :

*حسام الدین*;964784 نوشت:
3 - بعد از بلوغ/ازدواج وجودش مضر است .

بنده نیز عرض کردم وجود چیزی مضر در بدن که اولا خود فرد در ایجاد آن نقشی نداشته است و ثانیا دستوری برای رفع آن به او نرسیده است در حق این فرد ظلم حساب می شود .

از همین رو حکیمانه است که این پوست که ممکن است روزی مضر هم باشد ، اصلا قبل از تولد از بین برود . با توجه به اینکه فرض اولیه کارشاس این بود که فایده اش هم در دوران جنینی است !

*حسام الدین*;965090 نوشت:
[=Microsoft Sans Serif]با سلام و عرض ادب

برادر عزیز شما خوب بود قبل از نقل قول با دقت صحبت های استاد گرامی و بنده رو مطالعه می کردید تا بدانید اشاره بنده به ظلم به چه دلیل است !! اصلا بحث گناه نیست ! بحث ضرر است !

ایشان فرمودند :

بنده هم عرض کردم از این احتمال شما نتیجه می گیرم :

بنده نیز عرض کردم وجود چیزی مضر در بدن که اولا خود فرد در ایجاد آن نقشی نداشته است و ثانیا دستوری برای رفع آن به او نرسیده است در حق این فرد ظلم حساب می شود .

از همین رو حکیمانه است که این پوست که ممکن است روزی مضر هم باشد ، اصلا قبل از تولد از بین برود . با توجه به اینکه فرض اولیه کارشاس این بود که فایده اش هم در دوران جنینی است !

برادر شخصی هم که 200 سال پیش پیاده رفته ضرر کرده ، دو روز از عمر با ارزشش تلف شده!

تقصیر خدا بوده مردم زودتر هواپیما رو اختراع نکردن؟!

این پوست مضر نیست ، ختنه کردن واجبه

کسی که ختنه نکرده اگر عمدی نبوده به منفعتش نرسیده ضرر نکرده
اگر دونسته ازش منفعت نبرده ضرر کرده و به خودش ظلم کرده

موضوع قفل شده است