جمع بندی سؤال در مورد حنفاء

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سؤال در مورد حنفاء

سلام. در مورد حنفاء چند سؤال دارم: 1.برخی ادعا می کنند حنفاء گروهی بودند که کمی پیش از حضرت محمد اعتقاد به توحید داشتند و چون دیدند که اعراب حضرت ابراهیم را نیز حنیف(به معنای کسی که دین و آئین را ترک کرده است) می نامیدند، بر خود نام حنیف گذاشتند. در واقع مدعی هستند حنفاء زمان حضرت محمد، یک گروه نوظهور بودند و ربطی به حضرت ابراهیم نداشتند. تاریخ در این مورد چه می گوید؟ 2. همچنین ادعا می شود که یکی از چهار مؤسس مسلک حنفاء به نام زید بن عمر، با حضرت محمد در غار حراء ملاقات داشته است و او پیامبر را با توحید آشنا کرده است. تاریخ در این مورد چه می گوید؟ 3. هر چند شاید مربوط به بخش تاریخ نباشد، ولی می خواستم بپرسم، که آیا معنای قدیمی و اولیۀ حنیف، کسی بوده که دین و آئین را ترک کرده است، یا خیر. متشکرم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد ممسوس

با سلام و احترام
اگر چه بخش اعظم پاسخ شما مربوط به تاریخ میشود بنده به تمام سوالات شما پاسخ میدهم. اولا باید معنی کلمه حنیف را در منابع لغوی بررسی کنیم تا ببینیم ان معنی که شما میگویید در منابع لغوی وجود دارد یا خیر؟
راغب اصفهانی در کتاب مفردات خود در مورد معنی حنیف مینویسد: حنیف به معنی هدایت به سوی استقامت و راه مستقیم است وی اصل حنیف را از ماده (ح ن ف) میداند. همچنین گرایش از گمراهی به راه راست معنی دیگر حنیف است.( راغب اصفهانی، محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب العربی، بی تا، ص ۱۳۳)
برخی معنی ان را خلل و ایراد و کژی در پا میدانند کسی که با پشت پای خود راه رود. ( ابن منظور لسان العرب ذیل حنیف)
برخی احتمال دادند حنیف از حنف به سکون نون ( کلمه سریانی) به معنی کافر و مشرک باشد که در این صورت برگرفته از یک کلمه سریانی است. جفری از مستشرقان احتمال میدهد واژه حنیف از حنفه سریانی و به معنای کافر و مشرک باشد و احتمالا مردم عرب پیش از اسلام نیز آن را، در همان معنای اصلی خود و به عنوان اصطلاحی رایج و معروف، بر کسانی اطلاق می‌کردند که نه بر دین یهود و نصاری بودند نه بر دین خودشان.چنین فرضی با شواهد و مدارک پیش از اسلام آن در معنای کافر و مشرک ناسازگار نیست، و با وضع افرادی که قبل از اسلام به حنیف مشهور بودند نیز همخوانی دارد. (Arthur Jeffery, The foreign vocabulary of the Qur'an, Baroda ۱۹۳۸ص ۱۱۵، به نقل از نولدکه

در میان عرب جاهلی به کسانی حنیف می‌گفتند که به پیروی از دین ابراهیم علیه السلام از پرستش بتها کناره گرفته بودند، از گوشت قربانی آن‌ها نمی‌خوردند، .( ابن‌سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۳۸۴؛ ابن حبیب، کتاب المُنَمَّق فی اخبار قریش، ج۱، ص۵۳۲) به سنّت حج و ختنه عمل می‌کردند .(فیروزآبادی قاموس المحیط ذیل حنیف) و ازلام و شرابخواری را حرام می‌دانستند.( ابن حبیب همان ج 1 ص 531)
طوسی، از قول اصمعی، در پاسخ به این پرسش که در عصر جاهلیت، حنیف چگونه شناخته می‌شد، گفته است هرکس که از یهودیت و نصرانیت برمی‌گشت و حج میگذارد حنیف شناخته میشد.
بنابر این معانی حنیف در کتب لغوی مختلف است اما در یک جمع بندی میتوان معنی رایج و مرسوم را که همان استقامت و هدایت از راه کج به راه مستقیم است را انتخاب نمود. اگر در دوران جاهلیت، اعراب این واژه را بکار میبرند مصادیق ان کسانی بودند که از بت پرستی دست کشیده و حتی یهودی و مسیحی هم نبودند. اما بهتر است معنی ان را در قران ببینیم.

در آیه ۳۱ سوره حج (با عبارت «حُنَفاءَ لِلّهِ غیرَمشرکینَ بِه»)، آشکارا و بلافاصله توضیح داده شده که شاخص مهم شخص حنیف مشرک نبودن است.شهرستانی [ملل نحل شهرستانی ج 1 ص 212] همراه بودن دائم حنیف و غیرمشرک را از این باب دانسته که توحید مهمترین رکن حنیف بودن است. حُنَفاء نیز دوبار در قرآن [حج 31] [بینه 5] به کار رفته که هر دو آیه در مدینه و برای احتجاج با اهل کتاب و مشرکان نازل شده است.از بررسی آیات قرآن چنین برمی‌آید که واژه حنیف بیش از هر چیز ناظر به عقیده توحید و نافی شرک و باورهای یهودیان و نصرانیان بوده است.
بنابر این حنیف در قران به معنی یکتاپرستی و خلاف شرک است.
ادامه دارد

חסר משמעות;962581 نوشت:
در واقع مدعی هستند حنفاء زمان حضرت محمد، یک گروه نوظهور بودند و ربطی به حضرت ابراهیم نداشتند. تاریخ در این مورد چه می گوید؟

2. همچنین ادعا می شود که یکی از چهار مؤسس مسلک حنفاء به نام زید بن عمر، با حضرت محمد در غار حراء ملاقات داشته است و او پیامبر را با توحید آشنا کرده است. تاریخ در این مورد چه می گوید؟

با سلام و احترام
ادرس این مطالب را که دین حنیف نوظهور بود و زیدبن عمرو در غار با پیامبر بود از کدام منبع معتبر تاریخی بیان میکنید؟

ممسوس;963405 نوشت:
با سلام و احترام
ادرس این مطالب را که دین حنیف نوظهور بود و زیدبن عمرو در غار با پیامبر بود از کدام منبع معتبر تاریخی بیان میکنید؟

سلام بر شما، گویا در منابع مختلفی، بحث ملاقات پیامبر با زید بن عمرو آمده است، یکی که من پیدا کردم، الفتح الرباني لترتيب مسند الإمام أحمد بن حنبل الشيباني ج20، ص171، باب ما جاء فی زيد بن عمرو بن نفيل، است البته ملاقات را در پایین بلاح می داند:

عن سالم بن عبدالله بن عمر أنه سمع أباه يحدث عن رسول الله يأتي أنه لقى زيد بن عمرو بن نفيل بأسفل بالردح وذلك قبل أن ينزل على رسول الله يقيم الوحى ، فقدم اليه رسول الليلي سفرة فيها لحم فأى أن يأكل منها، ثم قال انى لا آكل ما تذبحون على أنصابك ولا آكل الا ماذكر اسم الله عليه ، حدث هذا عبد...

در مورد اینکه حنفاء متصل به حضرت ابراهیم بودند، من خودم پرسشگر هستم، آیا تاریخ می گوید آنها متصل به حضرت ابراهیم بودند؟

در مورد همین زید بن عمرو می خوانیم که او وقتی از شرک و یهودیت و مسیحیت، رانده شد خود را حنیف یعنی به دین حضرت ابرهیم نامید، و صحبتی از اینکه به راستی چنین دینی وجود داشت نیست:

روى البخاريُّ في صحيحه عن ابن عمر أنَّ زيد بن عمرو بن نُفيل خرَج إلى الشام يسأل عن الدِّين ويتَّبعه، فلقي عالمًا مِن اليهود فسأله عن دينهم، فقال: إني لعلِّي أن أدين دينكم، فأخبِرني، فقال: لا تكون على ديننا حتى تأخذَ بنصيبك من غضَب الله، قال زيد: ما أفِرُّ إلَّا مِن غضب الله، ولا أحمل من غضب الله شيئًا أبدًا، وأنَّى أستطيعه؟! فهل تدلُّني على غيره؟ قال: ما أعلمه إلَّا أن يكون حنيفًا، قال زيد: وما الحنيف؟ قال: دين إبراهيم، لم يكن يهوديًّا ولا نصرانيًّا، ولا يعبُدُ إلَّا الله، فخرج زيد فلقي عالمًا مِن النَّصارى، فذكر مثله، فقال: لن تكون على ديننا حتى تأخذ بنصيبك مِن لَعْنة الله، قال: ما أفرُّ إلَّا مِن لعنة الله، ولا أحمل مِن لعنة الله ولا مِن غضبه شيئًا أبدًا، وأنَّى أستطيع؟! فهل تدلُّني على غيره؟ قال: ما أعلمه إلَّا أن يكون حنيفًا، قال: وما الحنيف؟ قال: دين إبراهيم، لم يكن يهوديًّا ولا نصرانيًّا، ولا يعبُد إلَّا الله، فلما رأى زيد قولَهم في إبراهيم عليه السلام خرج، فلمَّا برز رفَع يديه فقال: اللهمَّ إنِّي أشهد أنِّي على دين إبراهيم

بخاري حدیث 3615

ذیل آیه 67 آل عمران نیز، تفسیر طبری به این ماجرا اشاره کرده است.

متشکرم

با سلام و احترام
در مورد حنیف و معنی ان مطابی بیان شد و به نظر میرسد انچه قران تعبیر میکند اوقع فی النفوس است که بیان شد.
با تتبع و جستجویی که بنده نمودم منبع و ماخذی را نیافتم که زید بن عمرو در غار حرا پیامبر را به توحید دعوت نماید. همچنین شاهدی بر این مطلب که زید با پیامبر در غار حرا همدیگر را ملاقات کرده باشند نیافتم.
طبق نقل برخی از منابع تاریخی قبل از اسلام افرادی که مخالف بت پرستی و شرک بودند یا به نوعی جزو حنفا محسوب میشدند قبل از بعثت پیامبر به غار حرا رفته و در ان جا عبادت میکردند حالا این عبادت به چه معنی بوده بین مفسرین و مورخین اختلاف است که به ان کاری نداریم. پیامبر هم جزو این افراد بوده و به غار حرا میرفتند از بعضی روایات برمی آید که پیش از اسلام تحنّث (حنیفیت)در میان قریش شناخته شده بود. کسانی از قریش ماه رمضان را در حرا به تحنّث می گذراندند، در آنجا فقرا را اطعام می کردند و پس از آن به مکه می رفتند و هفت بار کعبه را طواف می کردند.[1] به گفته بلاذری، عبدالمطلب نیای پیامبر این سنّت را در میان قریش پایه گذاری کرد.[2] احتمال بسیار زیاد یکی از این افراد زید بن عمرو باشد اما سخنی از ملاقات وی در غار حرا با پیامبر در منابع وجود ندارد. پیامبر هم سالی یک ماه و در طول ده سال قبل از بعثت به غار حرا رفته در انجا عبادت میکردند.[3]


[/HR][1] . انساب الاشراف بلاذری ج 1 ص 105

[2] . همان ج 1 ص 84

[3] . مجلسی، ج39، ص327ـ328.


البته یک گزارش وجود دارد که زید بن عمرو که پسر عموی عمر بن خطاب بود پس از انتقاد به مشرکان مورد غضب عموی خویش خطاب واقع میشد و از ترس وی به غار حرا پناه میبرد[1] اما باز در این گزارش سخنی از ملاقات با پیامبر وجود ندارد تا دین خود را از او فرا بگیرد.
نکته دیگر اینکه زید 5 سال قبل از بعثت از دنیا رفت[2] چگونه او توانسته توحید را به پیامبر تعلیم نماید؟ چرا این مطلب در جایی نیامده است؟
صحابه نگاران او را جزو اصحاب پیامبر شمرده اند زیرا او به نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و اله قبل از بعثت پیامبر ایمان داشت.[3]
البته بنده منکر ملاقات زید با پیامبر نیستم بلکه منکر تعلیم توحید از جانب زید به پیامبر هستم. روایتی را که در مورد سفره غذا و اکل ذبیحه اصنام نقل کردید ضعیف است در صورت تمایل دلایل ان را عرض خواهم کرد.


[/HR][1] . ابن هشام، ج1، ص237ـ240، 244ـ247؛

[2] . . اسد الغابه، ابن اثير 2: 145.

[3] . اسد الغابه، ابن اثير 2: 143 و 145.


ممسوس;965162 نوشت:
با سلام و احترام
در مورد حنیف و معنی ان مطابی بیان شد و به نظر میرسد انچه قران تعبیر میکند اوقع فی النفوس است که بیان شد.
با تتبع و جستجویی که بنده نمودم منبع و ماخذی را نیافتم که زید بن عمرو در غار حرا پیامبر را به توحید دعوت نماید. همچنین شاهدی بر این مطلب که زید با پیامبر در غار حرا همدیگر را ملاقات کرده باشند نیافتم.
طبق نقل برخی از منابع تاریخی قبل از اسلام افرادی که مخالف بت پرستی و شرک بودند یا به نوعی جزو حنفا محسوب میشدند قبل از بعثت پیامبر به غار حرا رفته و در ان جا عبادت میکردند حالا این عبادت به چه معنی بوده بین مفسرین و مورخین اختلاف است که به ان کاری نداریم. پیامبر هم جزو این افراد بوده و به غار حرا میرفتند از بعضی روایات برمی آید که پیش از اسلام تحنّث (حنیفیت)در میان قریش شناخته شده بود. کسانی از قریش ماه رمضان را در حرا به تحنّث می گذراندند، در آنجا فقرا را اطعام می کردند و پس از آن به مکه می رفتند و هفت بار کعبه را طواف می کردند.[1] به گفته بلاذری، عبدالمطلب نیای پیامبر این سنّت را در میان قریش پایه گذاری کرد.[2] احتمال بسیار زیاد یکی از این افراد زید بن عمرو باشد اما سخنی از ملاقات وی در غار حرا با پیامبر در منابع وجود ندارد. پیامبر هم سالی یک ماه و در طول ده سال قبل از بعثت به غار حرا رفته در انجا عبادت میکردند.[3]


[/HR][1] . انساب الاشراف بلاذری ج 1 ص 105

[2] . همان ج 1 ص 84

[3] . مجلسی، ج39، ص327ـ328.


سلام بر شما. از توضیحات شما متشکرم، ولی مشخص نشد بالاخره حنفاء واقعاً از زمان حضرت ابراهیم یا به تبعیت از کلام ایشان وجود داشته اند یا اینکه بعدها گروهی خود را پیرو ابراهیم و حنیف نامیده اند؟ مثلاً در گزارشی که از زید ذکر شد، او خودش از مسلک شرک باز می گردد و سپس خود را پیرو ابراهیم حنیف می نامد.

در مورد ملاقات زید با پیامبر هم، سندی ذکر شد.

با سلام و احترام

در مورد روایتی که زید با پیامبر ملاقات میکند و حضرت را توصیه به عدم اکل میته میکند باید عرض کنم
وضعیت سندى حدیث زید بن عمرو بن نفیل که از صحیح بخارى نقل شده است ضعیف است.
روایت مذکور را بخارى از محمد بن ابى بکر از فضیل بن سلیمان از موسى بن عقبه از سالم بن عبدالله بن عمر نقل کرده که ضعیف مى باشد چون در اسناد آن فضیل بن سلیمان وجود دارد که مورد طعن و خدشه رجالیون واقع شده است.(ابن حجر, در مقدمه فتح البارى, ص434) و نیز عبدالله بن عمر.(تشترى, قاموس الرجال, ج6, ص96 ـ 94. 9 ) ج4, ص174. 10 )

در مورد حنفا با توجه به ایات قران و تعابیری که وجود دارد به پیروان حضرت ابراهیم حنیف گفته میشد به نظ میرسد به پیروان ایشان یکتاپرست گفته میشده اما شاید در لغت تفاوت داشته باشد

جمع بندی

پرسش:
معنی حنیف چیست؟ چه کسانی به عنوان حنفا مطرح بودند؟

پاسخ:
"راغب اصفهانی" در کتاب "مفردات" خود در مورد معنی حنیف می نویسد: "حنیف" به معنی (هدایت به سوی استقامت و راه مستقیم) است وی اصل حنیف را از ماده (ح ن ف) میداند. همچنین "گرایش از گمراهی به راه راست" معنی دیگر حنیف است.[1] برخی معنی آن را "خلل و ایراد و کژی در پا میدانند" کسی که با پشت پای خود راه رود.[2]
در میان عرب جاهلی به کسانی حنیف می‌گفتند که به پیروی از دین ابراهیم «علیه السلام» از پرستش "بتها" کناره گرفته بودند، از گوشت قربانی آن‌ها نمی‌خوردند.[3] به سنّت حج و ختنه عمل می‌کردند.[4] و ازلام و شرابخواری را حرام می‌دانستند.[5]
"قرآن" حنیف را به معنی «مشرک نبودن» گرفته است.[6]

بنابر این معانی حنیف در کتب لغوی مختلف است اما در یک جمع بندی میتوان معنی رایج و مرسوم را که همان «استقامت و هدایت از راه کج به راه مستقیم» است را انتخاب نمود. اگر در دوران جاهلیت، اعراب این واژه را بکار میبرند مصادیق ان کسانی بودند که« از بت پرستی دست کشیده و حتی یهودی و مسیحی هم نبودند.»
حنفای عصر جاهلی را می‌توان کسانی دانست که بت پرستی را، دینی شایستۀ پیروی نمی‌دانستد و چون آیین معقول و شایسته‌ای برای پیروی نمی‌یافتند به بقایای موجود آیین ابراهیمی گرویده و خود را "حنفا" می‌خواندند.

اگر سوال شود:
ایا "زید بن عمرو بن نفیل" موسس مسلک "حنفاء" بود؟ ایا وی پیامبر «صلی الله علیه و اله» را در غار ملاقات نمود؟ و ایشان را با توحید آشنا نمود؟
در جواب میگوییم:
"زید" خود از حنفا است اما موسس نیست. اینکه او پیامبر «صلی الله علیه و اله» را در غار ملاقات کرده باشد در هیج منبع تاریخی وجود ندارد. "زید بن عمرو" که پسر عموی "عمر بن خطاب" بود پس از انتقاد به مشرکان مورد غضب عموی خویش قرار میگرفت و از ترس وی به "غار حرا" پناه میبرد.[7] با اینکه پیامبر «صلی الله علیه و اله» هم به غار میرفت اما سخنی از ملاقان "زید" با پیامبر «صلی الله علیه و آله» در میان نیست.
طبق نقل برخی از منابع تاریخی قبل از اسلام افرادی که مخالف بت پرستی و شرک بودند یا به نوعی جزو حنفا محسوب میشدند قبل از بعثت پیامبر« صلی الله علیه و آله» به "غار حرا" رفته و در ان جا عبادت میکردند. پیامبر «صلی الله علیه و آله» هم جزو این افراد بوده و به "غار حرا" میرفتند از بعضی روایات برمی آید که پیش از اسلام "تحنّث" «حنیفیت» در میان "قریش" شناخته شده بود. کسانی از قریش "ماه رمضان" را در "حرا" به "تحنّث" می گذراندند، در آنجا فقرا را اطعام می کردند و پس از آن به "مکه" می رفتند و "هفت" بار "کعبه" را طواف می کردند.[8] به گفته "بلاذری"، "عبدالمطلب" نیای پیامبر « صلی الله علیه و آله» این سنّت را در میان "قریش" پایه گذاری کرد.[9] پیامبر «صلی الله علیه و اله» هم سالی "یک ماه" و در طول "ده سال" قبل از بعثت به "غار حرا" رفته در انجا عبادت میکردند.[10]
نکته دیگر اینکه "زید"،"5 سال" قبل از بعثت از دنیا رفت[11] چگونه او توانسته توحید را به پیامبر « صلی الله علیه و آله» تعلیم نماید؟ چرا این مطلب در جایی نیامده است؟
صحابه نگاران او را جزو اصحاب پیامبر « صلی الله علیه و آله» شمرده اند زیرا او به نبوت حضرت محمد «صلی الله علیه و اله» قبل از بعثت پیامبر« صلی الله علیه و آله» ایمان داشت.[12]
البته روایتی وجود دارد که "زید بن عمرو"، پیامبر «صلی الله علیه و اله» را از "اکل ذبیحه اصنام" منع میکند که این روایت ضعیف است.
روایت مذکور را "بخارى" از "محمد بن ابى بکر از فضیل بن سلیمان" از "موسى بن عقبه" از "سالم بن عبدالله بن عمر" نقل کرده که «ضعیف» مى باشد چون در اسناد آن "فضیل بن سلیمان" وجود دارد که مورد طعن و خدشه رجالیون واقع شده است.[13] و نیز "عبدالله بن عمر"[14] مورد تایید نیستند.

پی نوشت ها:
[1] . راغب اصفهانی، محمد، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالکاتب العربی، بی تا، ص ۱۳۳
[2] . ابن منظور، لسان العرب، ذیل حنیف، دارصادر، بی تا، بیروت، ج 9 ص 57-58
[3] . ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دارالکتب العلمیه،1410ق، بیروت، ج۴، ص۳۸۴؛ ابن حبیب، المُنَمَّق فی اخبار قریش، تحقیق، خورشید احمد فاروق عالم الکتب،1405ق، ج۱، ص۵۳۲
[4] . فیروزآبادی، قاموس المحیط، دارالکتب العلمیه، بی تا، بیروت، ج 3 ص 437
[5] . ابن حبیب، ج 1 ص 531
[6] . حج 31
[7] . ابن هشام، دارالمعرفه، بی تا، بیروت، ج1، ص237ـ240، 244ـ247؛
[8] . انساب الاشراف بلاذری، دارالفکر، 1417ق، بیروت، ج 1 ص 105
[9] . همان ج 1 ص 84
[10] . مجلسی، بحار الانوار، اسلامیه، 1363ش ، تهران، ج39، ص327ـ328.
[11] . ابن اثیر، اسد الغابه، دارالفکر، 1409ق، بیروت، ج2 ص 145.
[12] . اسدالغابه همان
[13] . ابن حجر عسقلانی، فتح البارى فی شرح صحیح البخاری، مصحح شاهین محمد، دارالکتب العلمیه، منشورات محمد علی بیضون، 1424ق، بیروت ص434
[14] . شوشتری، قاموس الرجال، جامعه مدرسین،،1410 ، قم، ج6, ص96 ـ 94 ج4, ص174.

 

موضوع قفل شده است