جمع بندی از روبرو شدن با خواستگار جدید واهمه دارم

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
از روبرو شدن با خواستگار جدید واهمه دارم

سلام به همه بچه های خوب اسک دین من تازه یک ماهه توی این سایت عضو شدم خوشحالم که با این سایت و شما اسک دینیهای عزیز آشنا شدم

من دختری هستم مجرد و حدودا 30 ساله، که خیلی خواستگار نداشتم توی این ده سال شاید میانگین سالی ۱ یا ۲ تا که تعداد زیادی نیست و مورد مناسبی پیدا نکردم نه اینکه سخت گیر باشم اما کسی که با هم جور در بیایم نبوده ( البته پاسخ منفی هم همیشه از جانب من نبوده) توی این سالها اعتماد به نفسم بسیار اومده پایین و دیگر هیچ تمایلی به آشنا شدن با شخص جدید ندارم دیگر حتی حوصله خواستگاری و این رفت و آمدها را ندارم . از روبرو شدن با آدمهای جدید میترسم. احساس طرد شدن و احساس مورد پسند واقع نشدن من را عذاب میدهد. قیافه ای معمولی دارم تمایلی به آرایش هم ندارم چون آرایش را فریب دادن خودم و دیگران می دانم. البته ظاهر مرتبی دارم اما ظاهر جذابی نیست( شایدم خودم اینطوری فکر میکنم). شاید مواردی پیش بیاد اما واقعا عذاب میکشم از روبرو شدن با آدم جدید این چند مورد اخیر هم به زور مامانم اجازه دادم بیان. نمیدونم احساسم رو چه طور بگم که براتون قابل درک باشه . من دیگه خسته شدم از اینکه با کسی روبرو بشم که تا حالا من رو ندیده و من هم اون رو ندیدم انگار انرژیم ته کشیده شور و شوقی دیگه برام نمونده آیا تنها بمونم بهتر نیست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

مهربون;962305 نوشت:
سلام به همه بچه های خوب اسک دین من تازه یک ماهه توی این سایت عضو شدم خوشحالم که با این سایت و شما اسک دینیهای عزیز آشنا شدم

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های بزرگوار
ما هم خوشحالیم که شما به خانواده خوب و با صفای اسک دینی های عزیز ملحق شده ای و صفای ما را بیشتر نموده اید. از حسن اعتماد شما به این انجمن نیز سپاسگذارم
ازدواج در عرصه زندگی تنها یک راه و مسیر است برای اینکه ما را به هدفهامون برساند و البته اینگونه نیست که برای رسیدن به آن هدفها حتما باید از این راه عبور نماییم لذا مسیرهای دیگه هم وجود دارد و لذا دقت نماییم که بیشتر به هدفهامون تمرکز نماییم نه مسیرمون چراکه توجه زیاد به مسیر ما را از رسیدن به هدف باز می دارد چه بسا برای فردی هم کفو پیدا نشود پس لزومی به ازدواج ندارد و البته دقت نماید به هدف از زندگی و خلقت برسد.
این نکته به معنای عدم تلاش برای ازدوج مناسب نیست.چرا که این مسیر هر جند تنها مسیر نیست ولی مسیر مهمی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت و لذا لازم است برنامه ریزی های مختلفی انجام داد تا به نتیجه برسیم. در ازدواج هرگز نباید منفعل بود بلکه لازم است تاثیر گذار باشیم.

مهربون;962305 نوشت:
من دختری هستم مجرد و حدودا 30 ساله، که خیلی خواستگار نداشتم توی این ده سال شاید میانگین سالی ۱ یا ۲ تا که تعداد زیادی نیست و مورد مناسبی پیدا نکردم نه اینکه سخت گیر باشم اما کسی که با هم جور در بیایم نبوده ( البته پاسخ منفی هم همیشه از جانب من نبوده) توی این سالها اعتماد به نفسم بسیار اومده پایین و دیگر هیچ تمایلی به آشنا شدن با شخص جدید ندارم دیگر حتی حوصله خواستگاری و این رفت و آمدها را ندارم . از روبرو شدن با آدمهای جدید میترسم. احساس طرد شدن و احساس مورد پسند واقع نشدن من را عذاب میدهد. قیافه ای معمولی دارم تمایلی به آرایش هم ندارم چون آرایش را فریب دادن خودم و دیگران می دانم. البته ظاهر مرتبی دارم اما ظاهر جذابی نیست( شایدم خودم اینطوری فکر میکنم). شاید مواردی پیش بیاد اما واقعا عذاب میکشم از روبرو شدن با آدم جدید این چند مورد اخیر هم به زور مامانم اجازه دادم بیان. نمیدونم احساسم رو چه طور بگم که براتون قابل درک باشه . من دیگه خسته شدم از اینکه با کسی روبرو بشم که تا حالا من رو ندیده و من هم اون رو ندیدم انگار انرژیم ته کشیده شور و شوقی دیگه برام نمونده آیا تنها بمونم بهتر نیست؟

حال شما را درک میکنم افزایش سن و مواجهه با خواستگاران مختلف و جواب دادن یا شنیدن به مرور می تواند خسته کننده باشد و البته این خستگی و ناراحتی در همه امور طولانی وجود دارد و توجه به هدفها و داشتن نگاه درست و مناسب به زندگی و داشتن برنامه مانع از به وجود آمدن خستگی می شود.

لذا خواهر عزیز به اهدافتون از زندگی فکر کنید و سعی نمایید با توجه به امور زیر در ازدواجتون تاثیرگذارتر باشید و زمینه ورود خواستگاران مناسب را فراهم آورید.


  1. ورود بیشتر در عرصه های اجتماعی ،خانوادگی و فامیلی و حضور موثر در آنها با رعایت حدود شرعی ارتباط با نامحرم
  2. افزایش مهارتهای اجتماعی ،فردی،زندگی و خانوادگی
  3. افزایش ویژگیهای مثبت و کم نمودن ویژگیهای منفی
  4. افزایش شادابی و نشاط فردی و اجتماعی
  5. مرور مجدد ملاکها و افزایش آگاهیها و شناختها در انتخاب همسر
  6. و...


در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی


مهربون;962305 نوشت:
سلام به همه بچه های خوب اسک دین من تازه یک ماهه توی این سایت عضو شدم خوشحالم که با این سایت و شما اسک دینیهای عزیز آشنا شدم

من دختری هستم مجرد و حدودا 30 ساله، که خیلی خواستگار نداشتم توی این ده سال شاید میانگین سالی ۱ یا ۲ تا که تعداد زیادی نیست و مورد مناسبی پیدا نکردم نه اینکه سخت گیر باشم اما کسی که با هم جور در بیایم نبوده ( البته پاسخ منفی هم همیشه از جانب من نبوده) توی این سالها اعتماد به نفسم بسیار اومده پایین و دیگر هیچ تمایلی به آشنا شدن با شخص جدید ندارم دیگر حتی حوصله خواستگاری و این رفت و آمدها را ندارم . از روبرو شدن با آدمهای جدید میترسم. احساس طرد شدن و احساس مورد پسند واقع نشدن من را عذاب میدهد. قیافه ای معمولی دارم تمایلی به آرایش هم ندارم چون آرایش را فریب دادن خودم و دیگران می دانم. البته ظاهر مرتبی دارم اما ظاهر جذابی نیست( شایدم خودم اینطوری فکر میکنم). شاید مواردی پیش بیاد اما واقعا عذاب میکشم از روبرو شدن با آدم جدید این چند مورد اخیر هم به زور مامانم اجازه دادم بیان. نمیدونم احساسم رو چه طور بگم که براتون قابل درک باشه . من دیگه خسته شدم از اینکه با کسی روبرو بشم که تا حالا من رو ندیده و من هم اون رو ندیدم انگار انرژیم ته کشیده شور و شوقی دیگه برام نمونده آیا تنها بمونم بهتر نیست؟

با عرض سلام و احترام

تشکیل زندگی نیاز به از خود گذشتگی داره

یعنی یه جاهایی باید قبول کنید سختی بکشید

اگر واقعا تحملش براتون غیر ممکن هست و تحمل همین روند براتون ممکن هست بهتر همین روند رو ادامه بدید تا با مشکلات بعد از ازدواج مواجه نشید

یا حق

استاد گرامی از اینکه حوصله کردید و پاسخ دادید ممنونم خوشحالم که شما هم اینطور فکر میکنید که لزومی نداره حتماً ازدواج کنم برخلاف اطرافیان که اصلا براشون قابل قبول نیست که من مجرد بمونم و شاید خیلی برای من ناراحت باشن . اونقدر که پدر مادرم برای من نگرانند خودم نیستم!
استاد محترم یک سوال داشتم آیا من چون سنم بالا هست باید از معیارهام کوتاه بیام؟ آیا باید از خواسته هام بگذرم ؟ این رو هم بگم که من آدم پرتوقعی نیستم چه اون موقعی که بیست سالم بود چه الان هیچ وقت از هیچ خواستگاری نپرسیدم درآمدت چقدره یا خونه و ماشین داری ، قیافه هم اونقدرها اهمیت نداشت و نداره برام. حتی بااینکه فوق لیسانس دارم اجازه دادم که خواستگارهایی که دیپلم هم دارند بیان. اینهایی که میگم برای الان نیست که بگین خوب چون سنش رفته بالا مجبوره توقعاتش رو بیاره پایین . من واقعا کم توقع بودم چیزهایی که برام خیلی مهم هستند نجابت ، پاکی فکر و قلب و اخلاق هست و اینکه طرفم اهل کارباشه و روزی حلال دربیاره. حالا سوالم اینجاست که اگر خواستگاری داشته باشم که از نظر مذهبی بعضی چیزها رو رعایت نکنه آیا من کوتاه بیام یا همچنان سفت روی عقیدم بمونم؟ من میبینم بعضی آدمهایی که خیلی ظاهر مذهبی ندارند اما بسیار خوش قلب و مهربان هستند این جور مواقع از کدوم معیارهای مذهبی میشه کوتاه اومد؟ مسلما منظورم نماز و روزه نیست چون برام خیلی مهمه اما در موارد دیگه مثل گوش دادن به موسیقی یا شرکت کردن توی مجالسی که شئونات رعایت نمیشه و امثال اینها چی کار باید کرد آیا کوتاه اومدن اشتباهه؟

مهربون;963534 نوشت:
استاد گرامی از اینکه حوصله کردید و پاسخ دادید ممنونم خوشحالم که شما هم اینطور فکر میکنید که لزومی نداره حتماً ازدواج کنم برخلاف اطرافیان که اصلا براشون قابل قبول نیست که من مجرد بمونم و شاید خیلی برای من ناراحت باشن . اونقدر که پدر مادرم برای من نگرانند خودم نیستم!
استاد محترم یک سوال داشتم آیا من چون سنم بالا هست باید از معیارهام کوتاه بیام؟ آیا باید از خواسته هام بگذرم ؟ این رو هم بگم که من آدم پرتوقعی نیستم چه اون موقعی که بیست سالم بود چه الان هیچ وقت از هیچ خواستگاری نپرسیدم درآمدت چقدره یا خونه و ماشین داری ، قیافه هم اونقدرها اهمیت نداشت و نداره برام. حتی بااینکه فوق لیسانس دارم اجازه دادم که خواستگارهایی که دیپلم هم دارند بیان. اینهایی که میگم برای الان نیست که بگین خوب چون سنش رفته بالا مجبوره توقعاتش رو بیاره پایین . من واقعا کم توقع بودم چیزهایی که برام خیلی مهم هستند نجابت ، پاکی فکر و قلب و اخلاق هست و اینکه طرفم اهل کارباشه و روزی حلال دربیاره. حالا سوالم اینجاست که اگر خواستگاری داشته باشم که از نظر مذهبی بعضی چیزها رو رعایت نکنه آیا من کوتاه بیام یا همچنان سفت روی عقیدم بمونم؟ من میبینم بعضی آدمهایی که خیلی ظاهر مذهبی ندارند اما بسیار خوش قلب و مهربان هستند این جور مواقع از کدوم معیارهای مذهبی میشه کوتاه اومد؟ مسلما منظورم نماز و روزه نیست چون برام خیلی مهمه اما در موارد دیگه مثل گوش دادن به موسیقی یا شرکت کردن توی مجالسی که شئونات رعایت نمیشه و امثال اینها چی کار باید کرد آیا کوتاه اومدن اشتباهه؟

با سلام و عرض ادب

به نظر این حقیر هیچ انسانی کامل نیست

هر انسانی عیوب خودش رو داره

ما باید تمام عیوب و محاسن شخص رو مد نظر بگیریم

اگر کفه محاسن سنگینی کرد با عیوب کنار بیایم
و با کمک حضرت حق اونها رو اصلاح کنیم
بعضی از عیوب اصلاح می شن
وبعضی کمرنگ

الله اعلم

موفق و سربلند باشید

حق نگهدارتون

سلام نمیدونم چرا هیچ کس جوابی نمیده غیر از کارشناس و آقا یا خانم شروحیل که زحمت کشیدن جواب دادن کسی چیزی نداشت بگه؟ حالا اگه مثلا عنوان تاپیکم این بود: "وای میخوام ازدواج کنم"
الان صد نفر اینجا داشتند شور ومشورت میکردن!
نمی دونم شاید هم اوضاعم اینقدر بحرانیه که کسی چیزی به ذهنش نمیرسه راهنمایی کنه!!!

مهربون;963534 نوشت:
حالا سوالم اینجاست که اگر خواستگاری داشته باشم که از نظر مذهبی بعضی چیزها رو رعایت نکنه آیا من کوتاه بیام یا همچنان سفت روی عقیدم بمونم؟ من میبینم بعضی آدمهایی که خیلی ظاهر مذهبی ندارند اما بسیار خوش قلب و مهربان هستند این جور مواقع از کدوم معیارهای مذهبی میشه کوتاه اومد؟ مسلما منظورم نماز و روزه نیست چون برام خیلی مهمه اما در موارد دیگه مثل گوش دادن به موسیقی یا شرکت کردن توی مجالسی که شئونات رعایت نمیشه و امثال اینها چی کار باید کرد آیا کوتاه اومدن اشتباهه؟

اینو استاد حامی تو تابیک شوخ طبعی گذاشتن .
خواستگار خوب
استاد داستانپور

https://www.aparat.com/v/CyEGB

به نظره من بهتره ازدواج کنی
البته قرار نیست به خاطر این موضوع دست به هر کاری بزنی یا از معیارهای اصلیت کوتاه بیای (نمیخوای که خودت رو یک عمر بدبخت کنی؟) ولی در مورد معیارهایی که برات زیاد اهمیت ندارند میتونی چشم پوشی کنی.
هیچ کس هم از اول با همه آشنا نیست، خواستگار جدید هم ممکنه اول غریبه باشه اما بعد آشنا میشه.

مهربون;963534 نوشت:
استاد گرامی از اینکه حوصله کردید و پاسخ دادید ممنونم خوشحالم که شما هم اینطور فکر میکنید که لزومی نداره حتماً ازدواج کنم برخلاف اطرافیان که اصلا براشون قابل قبول نیست که من مجرد بمونم و شاید خیلی برای من ناراحت باشن . اونقدر که پدر مادرم برای من نگرانند خودم نیستم!
استاد محترم یک سوال داشتم آیا من چون سنم بالا هست باید از معیارهام کوتاه بیام؟ آیا باید از خواسته هام بگذرم ؟ این رو هم بگم که من آدم پرتوقعی نیستم چه اون موقعی که بیست سالم بود چه الان هیچ وقت از هیچ خواستگاری نپرسیدم درآمدت چقدره یا خونه و ماشین داری ، قیافه هم اونقدرها اهمیت نداشت و نداره برام. حتی بااینکه فوق لیسانس دارم اجازه دادم که خواستگارهایی که دیپلم هم دارند بیان. اینهایی که میگم برای الان نیست که بگین خوب چون سنش رفته بالا مجبوره توقعاتش رو بیاره پایین . من واقعا کم توقع بودم چیزهایی که برام خیلی مهم هستند نجابت ، پاکی فکر و قلب و اخلاق هست و اینکه طرفم اهل کارباشه و روزی حلال دربیاره. حالا سوالم اینجاست که اگر خواستگاری داشته باشم که از نظر مذهبی بعضی چیزها رو رعایت نکنه آیا من کوتاه بیام یا همچنان سفت روی عقیدم بمونم؟ من میبینم بعضی آدمهایی که خیلی ظاهر مذهبی ندارند اما بسیار خوش قلب و مهربان هستند این جور مواقع از کدوم معیارهای مذهبی میشه کوتاه اومد؟ مسلما منظورم نماز و روزه نیست چون برام خیلی مهمه اما در موارد دیگه مثل گوش دادن به موسیقی یا شرکت کردن توی مجالسی که شئونات رعایت نمیشه و امثال اینها چی کار باید کرد آیا کوتاه اومدن اشتباهه؟

با عرض سلام و ادب مجدد

خیلی خوبه که شما فرد پر توقعی نیستید ولی اجازه دادن به ورود برخی خواستگاران به معنای کم توقعی نیست بلکه به معنای عدم آگاهی و جهل است مثلا اجازه به ورود پسری که دو مدرک تحصیلی از شما پایین تره اشتباه است و...
و لذا خواهر لازم است اطلاعات خود را بالا ببرید تا درست تصمیم گیری نمایید.

در مورد ملاکها و معیارها لازم است شما مطالعات خود را بالا ببرید و ملاکهای مختلف خود را مشخص نمایید آنها را اصلی(غیر قابل چشم پوشی=خط قرمز) و فرعی (قابل چشم پوشی) نمایید طبیعی است اگر ملاکی که می خواهید چشم پوشی نمایید اصلی باشد اشتباه است.

اینکه چه ملاکی اصلی و چه ملاکی فرعی است بستگی به خود شما دارد چرا که انسانها متفاوتند ولی این را بدانید در ملاکهای اصلی فرقی بین 15 -20-30- 40 و حتی 50 ساله نمی باشد.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

با سلام و احترام واقعا ممنونم که وقت میزارید برای جواب
من اتفاقا کتابهای زیادی راجع به ازدواج مطالعه کردم میدونم که تناسب توی تحصیلات هم باید باشه اما فکر میکردم بتونم با تفاوت تحصیلات کنار بیام.

سلام به همه عزیزان راستش الان که دارم این مطلب رو مینویسم حالم اصلا خوب نیست یکی از همکارام فوت شدن خیلی ناگهانی . حالم خیلی بده اصلا نمی تونم باور کنم. وقتی می بینم که مرگ چقدر راحت طومار زندگی رو میپیچه و آرزوها رو نابود میکنه واقعا میفهمم که دنیا و مشکلاتش چقدر حقیرند. از خودم و آرزوهام خجالت میکشم. عزیزانی که این متن رو میخونید خواهش دارم ازتون برای همکارم دعا کنید از ته دل و اگه امکانش هست قرآن هم بخونید براش و براش طلب آمرزش کنید
فکر کنم آخرهای مهلتم باشه تو این تاپیک از همه کسایی که زحمت کشیدن پاسخ دادن ممنونم التماس دعا

[="Arial"][=arial]سلام
متاسفم بابت همکارتون
امیدوارم خدا بیامرزتشون حتما براشون قرآن میخونم.

اما در مورد خودت :
به نظر من اصلا مشکلی وجود نداره
شما سالمی مومنی واجباتت رو انجام میدی
تحصیلات خوب داری شاغلی خانواده خوب داری
و داشتن همه اینا در کنار هم یعنی امنیت و آرامش
یعنی تشکر از خدا بابت اینهمه نعمت ...
به نظرم شما فقط یکم حالت گرفته است

به عنوان یه متاهل معتقدم
ازدواج مساوی خوشبختی نیست که نرسیدن بهش مساوی بدبختی باشه
ولی به شدت ایمان دارم
با ازدواج درست راحت تر میشه سختی های زندگی رو تحمل کرد
راحت تر میشه از مشکلاتش گذشت
شما اگه فرهیخته ترین و ثروتمندترین آدم روی زمین هم که باشی
در ازدواج مولفه هایی هست که بزرگت میکنه
هیچ دانشگاهی ایثارو یادت نمیده
و با هیچ پولی هم نمیشه خریدش
ولی تو زنذگی مشترک گذشت و فداکاری میشه تمرین هرروزه

نمیگم بدو دنبال ازدواج ولی دری رو هم نبند
یه مسافرت چند روزه برو و برگرد سر کار و زندگیت
خودت باش و بذار زندگی هم روال عادیشو طی کنه
نه منتظر و چشم به راه ازدواج باش که انتظار خستت کنه
نه حصار تنهایی بساز که سالها بعد یه روزی یه جایی دلت بگیره و خودتو بابت این حصار سرزنش کنی
توکل به خدا کن و راضی باش به تقدیری که برات رقم زده
مطمئنم هواتو داره و بهترینارو واست میخواد
پس بهش اعتماد کن.

رهگذر آسمان;964719 نوشت:
[="Arial"][=arial]سلام
متاسفم بابت همکارتون
امیدوارم خدا بیامرزتشون حتما براشون قرآن میخونم.

اما در مورد خودت :
به نظر من اصلا مشکلی وجود نداره
شما سالمی مومنی واجباتت رو انجام میدی
تحصیلات خوب داری شاغلی خانواده خوب داری
و داشتن همه اینا در کنار هم یعنی امنیت و آرامش
یعنی تشکر از خدا بابت اینهمه نعمت ...
به نظرم شما فقط یکم حالت گرفته است

به عنوان یه متاهل معتقدم
ازدواج مساوی خوشبختی نیست که نرسیدن بهش مساوی بدبختی باشه
ولی به شدت ایمان دارم
با ازدواج درست راحت تر میشه سختی های زندگی رو تحمل کرد
راحت تر میشه از مشکلاتش گذشت
شما اگه فرهیخته ترین و ثروتمندترین آدم روی زمین هم که باشی
در ازدواج مولفه هایی هست که بزرگت میکنه
هیچ دانشگاهی ایثارو یادت نمیده
و با هیچ پولی هم نمیشه خریدش
ولی تو زنذگی مشترک گذشت و فداکاری میشه تمرین هرروزه

نمیگم بدو دنبال ازدواج ولی دری رو هم نبند
یه مسافرت چند روزه برو و برگرد سر کار و زندگیت
خودت باش و بذار زندگی هم روال عادیشو طی کنه
نه منتظر و چشم به راه ازدواج باش که انتظار خستت کنه
نه حصار تنهایی بساز که سالها بعد یه روزی یه جایی دلت بگیره و خودتو بابت این حصار سرزنش کنی
توکل به خدا کن و راضی باش به تقدیری که برات رقم زده
مطمئنم هواتو داره و بهترینارو واست میخواد
پس بهش اعتماد کن.

سلام ممنونم حرفاتون خیلی به دلم نشست
توکل بر خدا
خداوندا ما را راضی کن به رضای خودت

خدایا یه روزی دعای من این بود که اگه قراره ازدواج کنم اولین کسی که به خواستگاریم میاد همون کسی باشه که قراره باهاش ازدواج کنم. خدایا دعام اجابت نشد و بارها و بارها با خواستگارهای مختلف امتحانم کردی. گاهی بارقه های امید در دلم زنده میشد اما سریع خاموش و سرد میشد. از اون زمان تا حالا یه ده سالی میگذره . خدایا دعا کردم برای ازدواج اما نشد. خدایا از تنهایی گله ای ندارم به تنهایی خو کرده ام. از تنهایی فرار نمی کنم. دیگه اصراری نمیکنم برای ازدواج فقط ازت میخوام اگه تقدیرم اینه که تنها بمونم یه جوری اینو بهم بفهمونی تا دیگه خیالم راحت بشه. تا دیگه با آدم جدیدی نخوام روبرو بشم . تا تکلیفم روشن بشه.
دوستای عزیز اسک دینی اینها رو ننوشتم که ناراحتتون کنم نیازی به دلسوزی ندارم چون همیشه خودم رو در پناه خدا قرار میدم . فقط ازتون میخوام که این دعا رو برام بکنین که خدا تکلیفمو تو امر ازدواج مشخص کنه.

[="Tahoma"]

مهربون;966892 نوشت:
خدایا یه روزی دعای من این بود که اگه قراره ازدواج کنم اولین کسی که به خواستگاریم میاد همون کسی باشه که قراره باهاش ازدواج کنم. خدایا دعام اجابت نشد و بارها و بارها با خواستگارهای مختلف امتحانم کردی. گاهی بارقه های امید در دلم زنده میشد اما سریع خاموش و سرد میشد. از اون زمان تا حالا یه ده سالی میگذره . خدایا دعا کردم برای ازدواج اما نشد. خدایا از تنهایی گله ای ندارم به تنهایی خو کرده ام. از تنهایی فرار نمی کنم. دیگه اصراری نمیکنم برای ازدواج فقط ازت میخوام اگه تقدیرم اینه که تنها بمونم یه جوری اینو بهم بفهمونی تا دیگه خیالم راحت بشه. تا دیگه با آدم جدیدی نخوام روبرو بشم . تا تکلیفم روشن بشه.
دوستای عزیز اسک دینی اینها رو ننوشتم که ناراحتتون کنم نیازی به دلسوزی ندارم چون همیشه خودم رو در پناه خدا قرار میدم . فقط ازتون میخوام که این دعا رو برام بکنین که خدا تکلیفمو تو امر ازدواج مشخص کنه.

سلام..

خوب هستید

می خواستم بگم ازدواج و اینجور مسائل یه جورایی سرنوشت هستش ..یعنی دست خودم آدم نیستش مثلا مث قبولی تو دانشگا نیستش که هر چقد زیاد درس بخونی رتبت بره بالا

ازدواج یه جورایی یه سرنوشت هستش که باید با شریک واقعیت که خودش یه روزی که خدا معیین کرده میاد سراغت

همه اینا از نظره من سرنوشت ..یه روزی خدا مردتو میزاره سره راهت و میاد خواستگاری و میبینی این نگرانی ها همش الکی بوده و حیف این همه ناراحتی و نگرانی از آینده با خدا امید داشته باش.

ببخشید اه زیاد مفید نتونستم بحرفم..عجله ایی شد

جمع بندی: از روبرو شدن با خواستگار جدید واهمه دارم

سوال :
من دختری هستم مجرد و حدودا 30 ساله، که خیلی خواستگار نداشتم نه اینکه سخت گیر باشم اما کسی که با هم جور در بیایم نبوده ( البته پاسخ منفی هم همیشه از جانب من نبوده) توی این سالها اعتماد به نفسم بسیار اومده پایین و دیگر هیچ تمایلی به آشنا شدن با شخص جدید ندارم .از روبرو شدن با آدمهای جدید میترسم. قیافه ای معمولی دارم البته ظاهر مرتبی دارم اما ظاهر جذابی نیست( شایدم خودم اینطوری فکر میکنم) این چند مورد اخیر هم به زور مامانم اجازه دادم بیان. آیا تنها بمونم بهتر نیست؟
استاد محترم یک سوال داشتم آیا من چون سنم بالا هست باید از معیارهام کوتاه بیام؟ سوالم اینجاست که اگر خواستگاری داشته باشم که از نظر مذهبی بعضی چیزها رو رعایت نکنه آیا من کوتاه بیام یا همچنان سفت روی عقیدم بمونم؟

پاسخ :
با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های بزرگوار
ما هم خوشحالیم که شما به خانواده خوب و با صفای اسک دینی های عزیز ملحق شده ای و صفای ما را بیشتر نموده اید. از حسن اعتماد شما به این انجمن نیز سپاسگذارم
ازدواج در عرصه زندگی تنها یک راه و مسیر است برای اینکه ما را به هدفهامون برساند و البته اینگونه نیست که برای رسیدن به آن هدفها حتما باید از این راه عبور نماییم لذا مسیرهای دیگه هم وجود دارد و لذا دقت نماییم که بیشتر به هدفهامون تمرکز نماییم نه مسیرمون چراکه توجه زیاد به مسیر ما را از رسیدن به هدف باز می دارد چه بسا برای فردی هم کفو پیدا نشود پس لزومی به ازدواج ندارد و البته دقت نماید به هدف از زندگی و خلقت برسد.
این نکته به معنای عدم تلاش برای ازدوج مناسب نیست.چرا که این مسیر هر چند تنها مسیر نیست ولی مسیر مهمی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت و لذا لازم است برنامه ریزی های مختلفی انجام داد تا به نتیجه برسیم. در ازدواج هرگز نباید منفعل بود بلکه لازم است تاثیر گذار باشیم.

حال شما را درک میکنم افزایش سن و مواجهه با خواستگاران مختلف و جواب دادن یا شنیدن به مرور می تواند خسته کننده باشد و البته این خستگی و ناراحتی در همه امور طولانی وجود دارد و توجه به هدفها و داشتن نگاه درست و مناسب به زندگی و داشتن برنامه مانع از به وجود آمدن خستگی می شود.

لذا خواهر عزیز به اهدافتون از زندگی فکر کنید و سعی نمایید با توجه به امور زیر در ازدواجتون تاثیرگذارتر باشید و زمینه ورود خواستگاران مناسب را فراهم آورید.


  1. ورود بیشتر در عرصه های اجتماعی ،خانوادگی و فامیلی و حضور موثر در آنها با رعایت حدود شرعی ارتباط با نامحرم
  2. افزایش مهارتهای اجتماعی ،فردی،زندگی و خانوادگی
  3. افزایش ویژگیهای مثبت و کم نمودن ویژگیهای منفی
  4. افزایش شادابی و نشاط فردی و اجتماعی
  5. مرور مجدد ملاکها و افزایش آگاهیها و شناختها در انتخاب همسر
  6. مطالعات خود را در زمینه ازدواج بالا ببرید و اهداف مناسبی را بری خود ترسیم نمایید.ملاگهای درستی را تنظیم نمایید و براساس آنها خواستگاران خود را ارزیابی نمایید.
  7. به ویژگیهای مثبت خود که در نگاه جامعه مثبت و حائزاهمیت می باشد و البته از نظر شرع نیز حلال می باشد بیافزایید
  8. مهارتهای فردی ، اجتماعی ، خانوادگی ، خانه داری و همسرداری خود را افزایش دهید.
  9. در اجتماعات فامیلی ،خانوادگی . زنانه حضور بیشتر و فعالتری داشته باشید.
  10. به نشاط و انرژی خود بیافزایید و خود را بشاش و با نشاط و پر انرژی نشان دهید.
  11. در روابط بین فردی و اجتماعی به دیگران محبت نمایید و به آنها کمک نمایید.
  12. سعی نمایید نقاط ضعف خود را برطرف نمایید.
  13. مقبولیت و محبوبیت خود را افزایش دهید.
  14. برخورد خود خوش اخلاق گونه نمایید.
  15. به دوستان و افراد مورد اعتماد به صورت شوخی و یا جدی،آمادگی خود جهت ازدواج را اعلام نمایید.
  16. در مقابل خواستگاران خود بیشتر تامل نمایید و مواظب باشید که سخت گیر نباشید.
  17. علل نتیجه بخش نبودن خواستگاری خواستگاران مناسب را بیابید و برطرف نمایید.

لازم بذکر است ما مامور به وظیفه هستیم نه نتیجه : یعنی ما وظیفه داریم تدابیر مختلفی را انجام دهیم و زمینه را فراهم نماییم و سپس دعا کرده و به اهل بیت (ع)متوسل شویم و نا امید نشویم.
اما ممکن است خواست الهی چیز دیگری باشد همچنانکه در مورد ازدواج حضرت فاطمه معصومه(س) خواست الهی بر عدم ازدواج ایشان بوده است و لذا باید تسلیم خواسته الهی شویم و با ناراحتی و فکر و خیال و...خود را افسرده ننماییم بلکه با بدانیم که زندگی و سعادتمندی تنها از مسیر ازدواج عبور نمی کند لذا با برنامه ریزی مناسب زمینه تکامل خود را از طرق دیگر فراهم آوریم.

خیلی خوبه که شما فرد پر توقعی نیستید ولی اجازه دادن به ورود برخی خواستگاران به معنای کم توقعی نیست بلکه به معنای عدم آگاهی و جهل است مثلا اجازه به ورود پسری که دو مدرک تحصیلی از شما پایین تره اشتباه است و...
و لذا خواهرگرامی لازم است اطلاعات خود را بالا ببرید تا درست تصمیم گیری نمایید.

در مورد ملاکها و معیارها لازم است شما مطالعات خود را بالا ببرید و ملاکهای مختلف خود را مشخص نمایید آنها را اصلی(غیر قابل چشم پوشی=خط قرمز) و فرعی (قابل چشم پوشی) نمایید طبیعی است اگر ملاکی که می خواهید چشم پوشی نمایید اصلی باشد اشتباه است.

اینکه چه ملاکی اصلی و چه ملاکی فرعی است بستگی به خود شما دارد چرا که انسانها متفاوتند ولی این را بدانید در ملاکهای اصلی فرقی بین 15 -20-30- 40 و حتی 50 ساله نمی باشد.


در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی



موضوع قفل شده است