جمع بندی ماهیت طبقه های عالم

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ماهیت طبقه های عالم

سلام علیکم.

همونطور که میتونید عالم طبقات مختلف داره. آسمان اول تا هفتم. کرسی. عرش

من از اینا فقط ماهیت عرش رو میدونم که محدوده ی تمام مخلوقات خداوند هست و دیگه بالاتر از عرش چیزی وجود نداره.

اما بقیه طبقات چی؟

اطفا تک به تک مفصل توضیح بدید خیلی ممنون.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=palatino linotype]

خدارا خدارا;962156 نوشت:
همونطور که میتونید عالم طبقات مختلف داره. آسمان اول تا هفتم. کرسی. عرش
من از اینا فقط ماهیت عرش رو میدونم که محدوده ی تمام مخلوقات خداوند هست و دیگه بالاتر از عرش چیزی وجود نداره.
اما بقیه طبقات چی؟

باسلام وعرض ادب
برای پاسخ به این سوال ابتدا لازم است چند مطلب ذکر شود.
نکته نخست. [=palatino linotype]در قرآن کریم، هفت مورد به صراحت[1] و دو مورد به کنایه[2] سخن از آسمان‎های هفت‎گانه و در یک مورد نیز ظاهراً سخن از زمین‎های هفت‎گانه آمده است[3] .

[=palatino linotype]نکته ی دوم. مقصود از سماء (آسمان) در لغت:

[=palatino linotype]«سماء» در لغت از ریشه «سمو» به معنای بلندی است،[4] حتی برخی لغویین ادعا کردند هر بالای نسبت به پایین آن آسمان و هر پایین نسبت به بالای آن زمین است.[5]
ــــــــــــ

[=palatino linotype][1] بقره، 29 ؛ اسراء، 44 ؛ مؤمنون، 86 ؛ فصلت، 12.
[=palatino linotype][2] ملک، 3 ؛ نوح، 15.
[=palatino linotype][3] طلاق، 12«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ»[3] «خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را، فرمان او پیوسته در میان آنها فرود می‎آید».
[=palatino linotype][4] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، (انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ 1، تهران، 1371ش) ج 5، ص 254.

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]نکته ی سوم. آسمان در قرآن

[=palatino linotype]کلمه «سماء» و مشتقات آن در قرآن کریم سیصد و ده بار آمده که در دو مفهوم بکار رفته است:

[=palatino linotype]الف. آسمان مادی

[=palatino linotype]قرآن کریم در بسیاری از موارد واژه ی سما (آسمان) را معنای مادی آن بکار برده است که مصادیق و معانی متعددی از آن اراده می شود از جمله:

[=palatino linotype]الف.1. آسمان به معنای جهت بالا «اصلها ثابت و فرعها فی السماء» «مانند درخت پربرکت و پاکیزه که ریشه ی آن در زمین ثابت و محکم است و شاخه‎های آن به آسمان کشیده شده است».[6]

[=palatino linotype]الف.2. آسمان به معنای جوّ اطراف زمین: «و نزلنا من السماء ماءً مبارکاً» « و از آسمان آب مبارکی را فرو فرستادیم»[7].

[=palatino linotype]الف.3. آسمان به معنای مکان سیارات و ستارگان: «بزرگوار آن خدایی که در آسمان برج‎ها مقرر داشته و در آن چراغ روشن خورشید و ماه تابان را روشن ساخت».[8]

[=palatino linotype]ب. آسمان به معنای معنوی:

[=palatino linotype]قرآن کریم در بسیاری از موارد واژه ی سما (آسمان) را به معنای معنوی آن بکار برده است که از آن نیز مصادیق و معانی متعددی اراده می شود از جمله:
[=palatino linotype]ب.1. آسمان به معنای مقام قرب و مقام حضور که محل تدبیر امور عالم است: «اوست که امر عالم را از آسمان بسوی زمین تدبیر می‎کند».[9]

[=palatino linotype]ب.2. آسمان به معنای موجود عالی و حقیقی:[10] «روزی‎تان و آن چه به شما وعده داده می‎شود (که ظاهراً بهشت منظور است) در آسمان قرار دارد».[11]
[=palatino linotype][=palatino linotype]ــــــــــــ

[=palatino linotype][5] مفردات، راغب اصفهانی، المکتبه الرضویه، تهران، 1332 ش، ماده سماء
[=palatino linotype][6] ابراهیم، 24.
[=palatino linotype][7] ق، 9.
[=palatino linotype][8] «تبارک الذی جعل فی السماء بروجاً و جعل فیها سراجاً و قمرا منیراً» (فرقان، 61)
[=palatino linotype][9] «یدبّر الامر من السماء الی الارض» (سجده، 5)
[=palatino linotype][10] ر.ک: معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، (انتشارات در راه حق، قم، 1367 ش)، ص 234؛ و ر.ک: پژوهش در اعجاز علمی قرآن، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، انتشارات مبین، رشت، چ 1، 1380، ج 1، ص 134.

[=palatino linotype][11] «و فی السماء رزقکم و ما توعدون» (ذاریات، 22)

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[=palatino linotype][=palatino linotype]نکته ی چهارم. مقصود از سبع (هفت) چیست؟

[=palatino linotype]کلمه سبع (هفت) در عربی به دو صورت به کار می‎رود.
[=palatino linotype]الف. هفت به معنای عدد مشخص و معین که در ریاضیات به کار می‎رود.
[=palatino linotype]ب. هفت به معنای نماد کثرت؛ چرا که گاهی در عرب کلمه «هفت» به کار می‎رود و معنای کنائی آن (تعداد زیاد و کثیر) مراد است.

[=palatino linotype]نکته ی پنجم. مقصود قرآن از واژه ی «هفت آسمان»

[=palatino linotype]مفسرین دربارة واژه ی «هفت آسمان» چندین احتمال داده‎اند.
[=palatino linotype]الف: هفت به معنای عدد حقیقی باشد که در این صورت این احتمالات متصور است.

[=palatino linotype]1. هفت آسمان پر از ستاره و سیاره که هر یک مثل آسمان کره خاکی زمین می باشند.[12] احتمال وجود هفت جهان مشابه که هنوز کشف نشده است، وجود دارد.
[=palatino linotype]2. هفت مقام قرب و حضور و موجود عالی معنوی (هفت آسمان) در مقابل هفت مرتبه ی پست وجودی طبیعت.[13]

[=palatino linotype]ب. هفت، به معنای کثرت باشد که در این صورت احتمالات زیر متصور است:

[=palatino linotype]1. آسمان‎های زیادی (مجموعه کرات و سیارات و...) خلق کرد. و زمین‎های زیادی (کره‎های خاکی مشابه زمین) خلق کرد. که همه آن‎ها در فضا شناور و معلق هستند.

[=palatino linotype]2. تعداد زیادی از طبقات جوّ آسمان را خلق کرد و تعداد زیادی از طبقات داخلی زمین یا قطعات زمین و اقلیم‎ها را خلق کرد.
[=palatino linotype]3. مراتب معنوی و مقامات قرب و حضور و موجودات عالی بسیاری خلق کرد.
[=palatino linotype]


[/HR][=palatino linotype][12] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، همان، ج 1، ص 165؛ مفردات راغب، ماده ارض
[=palatino linotype][13] ر.ک:المیزان، علامه طباطبایی، نشر اسراء، قم، ج 16، ص 247 و ج 19، ص 327.

[=palatino linotype] نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که هدف قرآن هدایت معنوی و تربیتی بشر است و اشاره قرآن به مواردی از قبیل هفت آسمان و زمین، حرکت خورشید و زمین و... علاوه بر حقانیت آنها، نشان از قدرت لایزال او و هموار نمودن راه خداشناسی و آماده کردن زمینه تفکر و تدبر در آفرینش است.

همچنین بعضی از مطالب علمی قرآن نیازمند به زمان و اثبات علم تجربی می‌باشد اگر علوم در مسائل علمی قرآنی نظریه‌ای نداد، دلیل بر باطل بودن نظریه قرآن نیست.

[=palatino linotype][=palatino linotype]نتیجه این که با توجه به عدم شناخت و اطلاع کافی ما از معنای هفت آسمان در قرآن و با توجه به ابهاماتی که در مورد آسمان و کهکشان‎ها از نظر علمی وجود دارد؛ نمی‎توان درباره آن نظر قطعی داد و همه ی نظریات به صورت احتمال و گمان مطرح می‎شود.[14]

این مسائل و مسائلی از این دست که مربوط به عالم ماوراء ماده است و از سوی دیگر، فهم و شناخت آن در دسترس عقل انسان نیست، هموازه در زمره ابهام های زندگی بشر و دینداران بوده است و نمیتوان نظر قطعی ای در این مورد بیان کرد.

موفق باشید.


[/HR][=palatino linotype][14] ر.ک: تفسیر الجواهر، طنطاوی جوهری، دار الفکر، بی‎تا، ج 1، ص 46؛ ر.ک: پژوهش در اعجاز قرآن، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، همان، ج 1، ص 126 ـ 142.

[=palatino linotype]

[=palatino linotype]

[="Tahoma"][="Navy"]

خدارا خدارا;962156 نوشت:
سلام علیکم.

همونطور که میتونید عالم طبقات مختلف داره. آسمان اول تا هفتم. کرسی. عرش

من از اینا فقط ماهیت عرش رو میدونم که محدوده ی تمام مخلوقات خداوند هست و دیگه بالاتر از عرش چیزی وجود نداره.

اما بقیه طبقات چی؟

اطفا تک به تک مفصل توضیح بدید خیلی ممنون.


سلام
بیان ماهیت حقیقی موجودات تقریبا امری محال است. علم بشر به درجه ای نرسیده که بتواند حتی ماهیت ماده را آنطور که هست بیان کند چه رسد به بیان ماهیت عوالم غیبی. لذا آنچه که بعنوان تعریف و حد موجودات مطرح است بیشتر اوصاف ماهیت موجودات است. مثلا ماده را بعنوان امر امتداد دار در سه جهت و زمان مند تعریف می کنیم اما این حقیقت ماده نیست بلکه اوصاف ماده است. در تعریف مراتب عالم مجرد هم بیشتر به توصیفات سلبی با محوریت ماده تکیه داریم مثلا می گوییم عالم مثال عالمی است شبیه عالم ماده با حذف ماده اش یعنی صورتی است بدون ماده که حجم و رنگ و شکل دارد اما به نوعی از مکان و زمان رهاست. باز در تعریف حقایق فرامثالی به حذف اوصاف مادی متوسل می شویم و می گوییم امری است مجرد از صورت بطور مطلق. چه بسا فراتر از این بگوییم خرق نوریت شی و بالاتر از این نفی هرگونه وصف.والله اعلم
یا علام[/]

صدیق;962988 نوشت:
[=palatino linotype] نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که هدف قرآن هدایت معنوی و تربیتی بشر است و اشاره قرآن به مواردی از قبیل هفت آسمان و زمین، حرکت خورشید و زمین و... علاوه بر حقانیت آنها، نشان از قدرت لایزال او و هموار نمودن راه خداشناسی و آماده کردن زمینه تفکر و تدبر در آفرینش است.

همچنین بعضی از مطالب علمی قرآن نیازمند به زمان و اثبات علم تجربی می‌باشد اگر علوم در مسائل علمی قرآنی نظریه‌ای نداد، دلیل بر باطل بودن نظریه قرآن نیست.

[=palatino linotype][=palatino linotype]نتیجه این که با توجه به عدم شناخت و اطلاع کافی ما از معنای هفت آسمان در قرآن و با توجه به ابهاماتی که در مورد آسمان و کهکشان‎ها از نظر علمی وجود دارد؛ نمی‎توان درباره آن نظر قطعی داد و همه ی نظریات به صورت احتمال و گمان مطرح می‎شود.[14]

این مسائل و مسائلی از این دست که مربوط به عالم ماوراء ماده است و از سوی دیگر، فهم و شناخت آن در دسترس عقل انسان نیست، هموازه در زمره ابهام های زندگی بشر و دینداران بوده است و نمیتوان نظر قطعی ای در این مورد بیان کرد.

موفق باشید.


[/HR][=palatino linotype][14] ر.ک: تفسیر الجواهر، طنطاوی جوهری، دار الفکر، بی‎تا، ج 1، ص 46؛ ر.ک: پژوهش در اعجاز قرآن، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، همان، ج 1، ص 126 ـ 142.

یعنی در روایات هم چیزی درباره آسمانها بیان نشده؟
ضمنا به عرش و کرسی اشاره نکردید.

محی الدین;963002 نوشت:
سلام
بیان ماهیت حقیقی موجودات تقریبا امری محال است. علم بشر به درجه ای نرسیده که بتواند حتی ماهیت ماده را آنطور که هست بیان کند چه رسد به بیان ماهیت عوالم غیبی. لذا آنچه که بعنوان تعریف و حد موجودات مطرح است بیشتر اوصاف ماهیت موجودات است. مثلا ماده را بعنوان امر امتداد دار در سه جهت و زمان مند تعریف می کنیم اما این حقیقت ماده نیست بلکه اوصاف ماده است. در تعریف مراتب عالم مجرد هم بیشتر به توصیفات سلبی با محوریت ماده تکیه داریم مثلا می گوییم عالم مثال عالمی است شبیه عالم ماده با حذف ماده اش یعنی صورتی است بدون ماده که حجم و رنگ و شکل دارد اما به نوعی از مکان و زمان رهاست. باز در تعریف حقایق فرامثالی به حذف اوصاف مادی متوسل می شویم و می گوییم امری است مجرد از صورت بطور مطلق. چه بسا فراتر از این بگوییم خرق نوریت شی و بالاتر از این نفی هرگونه وصف.والله اعلم
یا علام

سلام استاد بدون رنگ.
بله مطمئنا ما که جلوی چشمونو نمیتونیم ببینیم چه رسد به دور. اما منظورم این نبود که خودمون مثلا تحقیقی در این باره کنیم یا امثالهم. منظورم این بود که در روایات و یا آیات چیزی دربارشون گفته شده و توضیح داده شده یا نه که اگه بله بیان کنید فیظ ببریم.
یا حق

[="Navy"]سلام...تمام این میلیارها کهکشان که توی مستند های نجوم نشو میده همش میشن آسمان بیرون که بهش میگن دنیا...برای کنترل نظم این تشکیلات عطیمه خلقت یک تشکیلات دیگری به نام عالم بطن یا ضمیر قبل از ان خلق شد تا بتوان بدون محدویت زمانی مکانی بر تمام عالم تسلط داشت! ...ان اسمان های دیگر در درون و بطن عالم دنیا قرار دارن که شبیه دنیای ابرنگی هست تا میرسه به طبقه هشتم که همون عرش هست که به عالم مینو یا همون کریستالی مشهور هست[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

صندلی;963004 نوشت:
سلام استاد بدون رنگ.
بله مطمئنا ما که جلوی چشمونو نمیتونیم ببینیم چه رسد به دور. اما منظورم این نبود که خودمون مثلا تحقیقی در این باره کنیم یا امثالهم. منظورم این بود که در روایات و یا آیات چیزی دربارشون گفته شده و توضیح داده شده یا نه که اگه بله بیان کنید فیظ ببریم.
یا حق

سلام
بله در آیات و روایات مطالب ارزشمندی مطرح شده است که فی الجمله در کلام علمای ربانی هست و می توان مراجعه کرد و دید اما برای ما همین توصیفات سلبی تا حدی قابل فهم است. الباقی، الفاظ و مفاهیمش روشن و مقاصدش نامعلوم است مگر اینکه برای کسی کشف آن حاصل شود مثلا امیر مومنان ع در مورد ملکوتیان فرمود:
صور عاریة عن الموآد، عالیة عن القوة والاستعداد. تجلی لها فأشرقت، و طالعها فتلالات. و ألقی فی هویتها مثاله، فأظهر عنها أفعاله (شرح غرر و درر از آقا جمال خوانساری، ج 4، ص218-220)
صورتهایی که از ماده عاری و از داشتن و قوه و استعداد برتر است. خداوند در آنها تجلی یافت پس اشراق یافتند و بر آنان طالع شد و متلالا شدند. در هویت آنان مثال خود را افکند و از آنان فعل خود را ظاهر ساخت.
بنابر این در مرتبه بالاتر موجود صورت هم ندارد همچنانکه برخی اهل کشف یافته و اشارت نبی اکرم (ص) را در این بیان متوجه شده اند:
"سجد لک سوادی و خیالی و بیاضی"
مرتبه سیاه و ظلمانی من و مرتبه خیال و مثال من و مرتبه سفید و نورانی من برایت سجده می کند.
که بیاضی بر وجود نوری نبی اکرم ص که مافوق وجود خیالی و مثالی اوست دلالت دارد.
از بیان دیگر می توان دریافت که نور محض هم آخرین درجه وجودی انسان و جهان نیست بلکه بالاتر از این هم هست همچنانکه در مناجات شعبانیه آمد:
حتی تخرق ابصارالقلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمه
تا اینکه چشمهای قلب حجابهای نوری را بشکافد و به معدن عظمت متصل گردد.
و چه بسا برتر از این هم مقامی باشد که در لفظ هیچ ناید.
یا علیم
[/]

[=microsoft sans serif]

صندلی;963004 نوشت:
یعنی در روایات هم چیزی درباره آسمانها بیان نشده؟
ضمنا به عرش و کرسی اشاره نکردید.

بیانات به شدت مبهم است.
از سوی دیگر خود ایات نیز تاب چندین احتمال را دارد و نصی در کار نیست و دلالت ایات در این مورد، ظهوری است نه نص.

صدیق;963140 نوشت:
[=microsoft sans serif]
بیانات به شدت مبهم است.
از سوی دیگر خود ایات نیز تاب چندین احتمال را دارد و نصی در کار نیست و دلالت ایات در این مورد، ظهوری است نه نص.

سلام.
میشه لطفا چند تا از بیانات رو ذکر کنید؟

[=microsoft sans serif]

صندلی;963144 نوشت:
میشه لطفا چند تا از بیانات رو ذکر کنید؟

سلام
1.مثنى عن ابى بصير عن ابى عبد الله «ع» قال‏: سئلت عن السموات‏ السبع‏ قال سبع سموات ليس منها سماء الا و فيها خلق و بينها بين الاخرى خلق حتى ينتهى الى السابعة قلت و الارض قال سبع منهن خمس فيهن خلق من خلق الرب و اثنان هواء ليس فيها شى‏(اصول السته عشر، شبستری، ص105)


[=microsoft sans serif]2. َ السَّبْعُ الْأَرَضِينَ بِمَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عَلَى ظَهْرِ الدِّيكِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ الدِّيكُ لَهُ جَنَاحَانِ جَنَاحٌ فِي الْمَشْرِقِ وَ جَنَاحٌ فِي الْمَغْرِبِ وَ رِجْلَاهُ فِي التُّخُومِ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عَلَى الصَّخْرَةِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ الصَّخْرَةُ بِمَنْ فِيهَا وَ مَنْ عَلَيْهَا عَلَى ظَهْرِ الْحُوتِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عَلَى الْبَحْرِ الْمُظْلِمِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ عَلَى الْهَوَاءِ الذَّاهِبِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ وَ الْهَوَاءُ عَلَى الثَّرَى كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری ثُمَّ انْقَطَعَ الْخَبَرُ عِنْدَ الثَّرَى وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ وَ الْهَوَاءُ وَ الثَّرَى بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عِنْدَ السَّمَاءِ الْأُولَى كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذَا كُلُّهُ وَ سَمَاءُ الدُّنْيَا بِمَنْ عَلَيْهَا وَ مَنْ‏ فِيهَا عِنْدَ الَّتِي‏ فَوْقَهَا كَحَلْقَةٍ فِي‏ فَلَاةٍ قِيٍ‏ وَ هَاتَانِ السَّمَاءَانِ وَ مَنْ فِيهِمَا وَ مَنْ عَلَيْهِمَا عِنْدَ الَّتِي فَوْقَهُمَا كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ الثَّلَاثُ بِمَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عِنْدَ الرَّابِعَةِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ حَتَّى انْتَهَى إِلَى السَّابِعَةِ وَ هُنَّ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عِنْدَ الْبَحْرِ الْمَكْفُوفِ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ عِنْدَ جِبَالِ الْبَرَدِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ عِنْدَ الْهَوَاءِ الَّذِي تَحَارُ فِيهِ الْقُلُوبُ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ عِنْدَ حُجُبِ النُّورِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ وَ حُجُبُ النُّورِ عِنْدَ الْكُرْسِيِّ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‏ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ‏ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ وَ حُجُبُ النُّورِ وَ الْكُرْسِيُّ عِنْدَ الْعَرْشِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ-(الکافی، ج8، ص150)


[=microsoft sans serif]

صدیق;963929 نوشت:
[=microsoft sans serif]
سلام
1.مثنى عن ابى بصير عن ابى عبد الله «ع» قال‏: سئلت عن السموات‏ السبع‏ قال سبع سموات ليس منها سماء الا و فيها خلق و بينها بين الاخرى خلق حتى ينتهى الى السابعة قلت و الارض قال سبع منهن خمس فيهن خلق من خلق الرب و اثنان هواء ليس فيها شى‏(اصول السته عشر، شبستری، ص105)


[=microsoft sans serif]2. َ السَّبْعُ الْأَرَضِينَ بِمَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عَلَى ظَهْرِ الدِّيكِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ الدِّيكُ لَهُ جَنَاحَانِ جَنَاحٌ فِي الْمَشْرِقِ وَ جَنَاحٌ فِي الْمَغْرِبِ وَ رِجْلَاهُ فِي التُّخُومِ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عَلَى الصَّخْرَةِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ الصَّخْرَةُ بِمَنْ فِيهَا وَ مَنْ عَلَيْهَا عَلَى ظَهْرِ الْحُوتِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عَلَى الْبَحْرِ الْمُظْلِمِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ عَلَى الْهَوَاءِ الذَّاهِبِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ وَ الْهَوَاءُ عَلَى الثَّرَى كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری ثُمَّ انْقَطَعَ الْخَبَرُ عِنْدَ الثَّرَى وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ وَ الْهَوَاءُ وَ الثَّرَى بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عِنْدَ السَّمَاءِ الْأُولَى كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذَا كُلُّهُ وَ سَمَاءُ الدُّنْيَا بِمَنْ عَلَيْهَا وَ مَنْ‏ فِيهَا عِنْدَ الَّتِي‏ فَوْقَهَا كَحَلْقَةٍ فِي‏ فَلَاةٍ قِيٍ‏ وَ هَاتَانِ السَّمَاءَانِ وَ مَنْ فِيهِمَا وَ مَنْ عَلَيْهِمَا عِنْدَ الَّتِي فَوْقَهُمَا كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ الثَّلَاثُ بِمَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عِنْدَ الرَّابِعَةِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ حَتَّى انْتَهَى إِلَى السَّابِعَةِ وَ هُنَّ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عِنْدَ الْبَحْرِ الْمَكْفُوفِ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ عِنْدَ جِبَالِ الْبَرَدِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ عِنْدَ الْهَوَاءِ الَّذِي تَحَارُ فِيهِ الْقُلُوبُ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ عِنْدَ حُجُبِ النُّورِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ وَ حُجُبُ النُّورِ عِنْدَ الْكُرْسِيِّ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‏ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ‏ وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ وَ حُجُبُ النُّورِ وَ الْكُرْسِيُّ عِنْدَ الْعَرْشِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ-(الکافی، ج8، ص150)


[=microsoft sans serif]

سلام.
میشه بی زحمت معانیشونو هم بگید؟ من عربیم خوب نیست.

[=microsoft sans serif]

صندلی;963938 نوشت:
سئلت عن السموات‏ السبع‏ قال سبع سموات ليس منها سماء الا و فيها خلق و بينها بين الاخرى خلق حتى ينتهى الى السابعة قلت و الارض قال سبع منهن خمس فيهن خلق من خلق الرب و اثنان هواء ليس فيها شى‏(اصول السته عشر، شبستری، ص105)

باسلام
در این روایت از امام صادق ع در مورد اسمانهای هفتگانه سوال میشود.

حضرت اینچنین پاسخ میدهند:
هفت اسمانی که در همه انها خلایقی وجود دارد و بین ان اسمانها نیز مخلوقاتی وجود دارند. تا اینکه به اسمان هفتم میرسیم.

باز شخص از حضرت میپرسد: و زمین؟(یعنی زمین چطور؟)
حضرت پاسخ میدهد:
هفت زمین وجود دارد.در 5 تا از زمین ها، مخلوقات خداوند وجود دارند و در دو تای آن، هیچ چیزی جز هوا وجود ندارد و هیچ مخلوقی در انجا نیست.

[=microsoft sans serif]

صندلی;963938 نوشت:
السَّبْعُ الْأَرَضِينَ بِمَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عَلَى ظَهْرِ الدِّيكِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
وَ الدِّيكُ لَهُ جَنَاحَانِ جَنَاحٌ فِي الْمَشْرِقِ وَ جَنَاحٌ فِي الْمَغْرِبِ وَ رِجْلَاهُ فِي التُّخُومِ
وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عَلَى الصَّخْرَةِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
وَ الصَّخْرَةُ بِمَنْ فِيهَا وَ مَنْ عَلَيْهَا عَلَى ظَهْرِ الْحُوتِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عَلَى الْبَحْرِ الْمُظْلِمِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ عَلَى الْهَوَاءِ الذَّاهِبِ كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ وَ الْهَوَاءُ عَلَى الثَّرَى كَحَلْقَةٍ مُلْقَاةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّری
ثُمَّ انْقَطَعَ الْخَبَرُ عِنْدَ الثَّرَى وَ السَّبْعُ وَ الدِّيكُ وَ الصَّخْرَةُ وَ الْحُوتُ وَ الْبَحْرُ الْمُظْلِمُ وَ الْهَوَاءُ وَ الثَّرَى بِمَنْ فِيهِ وَ مَنْ عَلَيْهِ عِنْدَ السَّمَاءِ الْأُولَى كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
وَ هَذَا كُلُّهُ وَ سَمَاءُ الدُّنْيَا بِمَنْ عَلَيْهَا وَ مَنْ‏ فِيهَا عِنْدَ الَّتِي‏ فَوْقَهَا كَحَلْقَةٍ فِي‏ فَلَاةٍ قِيٍ‏
وَ هَاتَانِ السَّمَاءَانِ وَ مَنْ فِيهِمَا وَ مَنْ عَلَيْهِمَا عِنْدَ الَّتِي فَوْقَهُمَا كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
وَ هَذِهِ الثَّلَاثُ بِمَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عِنْدَ الرَّابِعَةِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ حَتَّى انْتَهَى إِلَى السَّابِعَةِ
وَ هُنَّ وَ مَنْ فِيهِنَّ وَ مَنْ عَلَيْهِنَّ عِنْدَ الْبَحْرِ الْمَكْفُوفِ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ عِنْدَ جِبَالِ الْبَرَدِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ
وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ عِنْدَ الْهَوَاءِ الَّذِي تَحَارُ فِيهِ الْقُلُوبُ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ عِنْدَ حُجُبِ النُّورِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ
وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ وَ حُجُبُ النُّورِ عِنْدَ الْكُرْسِيِّ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ- وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ‏ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ‏
وَ هَذِهِ السَّبْعُ وَ الْبَحْرُ الْمَكْفُوفُ وَ جِبَالُ الْبَرَدِ وَ الْهَوَاءُ وَ حُجُبُ النُّورِ وَ الْكُرْسِيُّ عِنْدَ الْعَرْشِ كَحَلْقَةٍ فِي فَلَاةٍ قِيٍّ وَ تَلَا هَذِهِ الْآيَةَ-(الکافی، ج8، ص150)

[=microsoft sans serif]حضرت فرمود جل جلال اللَّه بزودى تو را از هر كه و هر چه بر روى آنست در نزد طبقه زمينى كه در زير آنست چون حلقه ايست كه در بيابان چولى افتاده باشد و اين دو طبقه زمين و هر كه در اينها و هر كه بر روى اينها است در نزد طبقه سيم كه در زير اينها است چون حلقه ايست كه در بيابان چولى باشد و طبقه‏ سيم تا آنكه بطبقه هفتم منتهى شد بعد از آن اين آيه را خواند كه‏[=&quot] خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَ‏ يعنى خدا همان است كه آفريد هفت آسمان را و از زمين مانند آنها را و هفت طبقه زمين و هر كه در آنها و هر كه بر روى آنها است بر پشت خروس چون حلقه ايست كه در بيابان چولى باشد و آن خروس يك بالش در مشرق و بال ديگرش در مغرب است و پاپهايش در تخوم يعنى حد فاصل زمين و هفت طبقه زمين و خروس با هر كه در آن و هر كه بر روى آن است بر روى سنك چون حلقه ايست كه در بيابان چولى باشد و هفت طبقه زمين و خروس و سنك با هر كه در آن و هر كه بر روى آنست بر پشت ماهى چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد و هفت طبقه زمين و خروس و سنك و ماهى در نزد درياى تاريك چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد و هفت طبقه زمين و خروس و سنك طبقه و درياى تاريك در نزد هواء چون حلقه ايست كه در بيابان چولى باشد و هفت طبقه زمين و خروس و سنك و ماهى و درياى تاريك و هواء در نزد ثرى كه خاك نمناكست چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد پس اين آيه را خواند كه‏[=&quot] لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما وَ ما تَحْتَ الثَّرى‏ يعنى او را است آنچه در آسمانها و آنچه در زمين و آنچه در ميان آسمانها و زمين و آنچه در زير ثرى است و حضرت (ص) فرمود كه بعد از آن خبر منقطع و بريده شده يعنى آنچه در زير ثرى است كسى غير از خدا آن را نميداند و هفت طبقه زمين و خروس و سنك و ماهى و درياى تاريك و هواء و ثرى با هر كه در آن و هر كه بر روى آنست در نزد آسمان اول چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد و آنچه مذكور شد و آسمان دنيا با هر كه در آن و هر كه بر روى آنست در نزد آسمان كه زير آنست چون حلقه ايست كه در بيابان چولى باشد و آنچه ذكر شد و اين دو آسمان در نزد آسمان سيم چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد و اين آسمان سيم و هر كه بر روى آنست در نزد آسمان چهارم چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد تا آنكه بآسمان هفتم منتهى شد و اين هفت آسمان و هر كه بر روى آنها است در نزد درياى مكفوف كه آن را از اهل زمين و باز داشته‏اند كه بر ايشان فرود نميآيد چه باران از آب آسمانست چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد و هفت‏ آسمان و درياى مكفوف در نزد كوههاى تگرگ چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد پس اين آيه را خواند كه‏[=&quot] وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ يعنى و خدا فرو ميفرستد از آسمان از كوهى چند كه در آنست از تگرگ و اين هفت آسمان و درياى مكفوف و كوههاى تگرگ در نزد حجابهاى نور چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد و آن هفتاد هزار حجاب است كه نور آنها ديدها را ميبرد و كور ميگرداند و اينكه مذكور شد و هفت آسمان و درياى مكفوف و كوههاى تگرگ و هواء و حجابها در نزد هوائى كه دلها در آن حيران مى‏شود چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد و هفت آسمان و درياى مكفوف و كوههاى تگرگ و هواء و حجابها نسبت بكرسى و در آن چون حلقه‏ايست كه در بيابان چولى باشد پس اين آيه را خواند كه‏[=&quot] وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ‏ و ترجمه اول آيه مذكور شد و ترجمه تتمه اينست كه در رنج نيفكند او را و بر او گران نيايد نگاهداشتن آسمانها و زمين و او است بلند مرتبه بزرگوار و آنچه مذكور شد و هفت آسمان و درياى مكفوف و كوههاى تگرگ و هواء و حجابها و كرسى در نزد عرش چون حلقه‏ايست كه بيابان چولى باشد پس اين آيه را خواند.(اسرار التوحید، ترجمه اردکانی، ص316)

سلام.
خیلی خیلی ممنون جناب صدیق.
حق با شما بود مبهم هست. درباره کوه های تگرگ و دریای مکفوف چیزی متوجه نشدم!

ممنون از وقتی که گزاشتید گل

[=microsoft sans serif]پرسش: همونطور که میتونید عالم طبقات مختلف داره. آسمان اول تا هفتم. کرسی. عرش. من از اینا فقط ماهیت عرش رو میدونم که محدوده ی تمام مخلوقات خداوند هست و دیگه بالاتر از عرش چیزی وجود نداره. اما بقیه طبقات چی؟

پاسخ:
برای پاسخ به این سوال ابتدا لازم است چند مطلب ذکر شود.
نکته نخست. در قرآن کریم، هفت مورد به صراحت[1] و دو مورد به کنایه[2] سخن از آسمان‎های هفت‎گانه و در یک مورد نیز ظاهراً سخن از زمین‎های هفت‎گانه آمده است[3] .

نکته ی دوم. مقصود از سماء (آسمان) در لغت:

«سماء» در لغت از ریشه «سمو» به معنای بلندی است،[4] حتی برخی لغویین ادعا کردند هر بالای نسبت به پایین آن آسمان و هر پایین نسبت به بالای آن زمین است.[5]

نکته ی سوم. آسمان در قرآن

کلمه «سماء» و مشتقات آن در قرآن کریم سیصد و ده بار آمده که در دو مفهوم بکار رفته است:

الف. آسمان مادی

قرآن کریم در بسیاری از موارد واژه ی سما (آسمان) را معنای مادی آن بکار برده است که مصادیق و معانی متعددی از آن اراده می شود از جمله:

الف.1. آسمان به معنای جهت بالا «اصلها ثابت و فرعها فی السماء» «مانند درخت پربرکت و پاکیزه که ریشه ی آن در زمین ثابت و محکم است و شاخه‎های آن به آسمان کشیده شده است».[6]

الف.2. آسمان به معنای جوّ اطراف زمین: «و نزلنا من السماء ماءً مبارکاً» « و از آسمان آب مبارکی را فرو فرستادیم»[7].

الف.3. آسمان به معنای مکان سیارات و ستارگان: «بزرگوار آن خدایی که در آسمان برج‎ها مقرر داشته و در آن چراغ روشن خورشید و ماه تابان را روشن ساخت».[8]

ب. آسمان به معنای معنوی:

قرآن کریم در بسیاری از موارد واژه ی سما (آسمان) را به معنای معنوی آن بکار برده است که از آن نیز مصادیق و معانی متعددی اراده می شود از جمله:
ب.1. آسمان به معنای مقام قرب و مقام حضور که محل تدبیر امور عالم است: «اوست که امر عالم را از آسمان بسوی زمین تدبیر می‎کند».[9]

ب.2. آسمان به معنای موجود عالی و حقیقی:[10] «روزی‎تان و آن چه به شما وعده داده می‎شود (که ظاهراً بهشت منظور است) در آسمان قرار دارد».[11]

نکته ی چهارم. مقصود از سبع (هفت) چیست؟

کلمه سبع (هفت) در عربی به دو صورت به کار می‎رود.
الف. هفت به معنای عدد مشخص و معین که در ریاضیات به کار می‎رود.
ب. هفت به معنای نماد کثرت؛ چرا که گاهی در عرب کلمه «هفت» به کار می‎رود و معنای کنائی آن (تعداد زیاد و کثیر) مراد است.

نکته ی پنجم. مقصود قرآن از واژه ی «هفت آسمان»

مفسرین دربارة واژه ی «هفت آسمان» چندین احتمال داده‎اند.
الف: هفت به معنای عدد حقیقی باشد که در این صورت این احتمالات متصور است.

1. هفت آسمان پر از ستاره و سیاره که هر یک مثل آسمان کره خاکی زمین می باشند.[12] احتمال وجود هفت جهان مشابه که هنوز کشف نشده است، وجود دارد.
2. هفت مقام قرب و حضور و موجود عالی معنوی (هفت آسمان) در مقابل هفت مرتبه ی پست وجودی طبیعت.[13]

ب. هفت، به معنای کثرت باشد که در این صورت احتمالات زیر متصور است:

1. آسمان‎های زیادی (مجموعه کرات و سیارات و...) خلق کرد. و زمین‎های زیادی (کره‎های خاکی مشابه زمین) خلق کرد. که همه آن‎ها در فضا شناور و معلق هستند.

2. تعداد زیادی از طبقات جوّ آسمان را خلق کرد و تعداد زیادی از طبقات داخلی زمین یا قطعات زمین و اقلیم‎ها را خلق کرد.
3. مراتب معنوی و مقامات قرب و حضور و موجودات عالی بسیاری خلق کرد.

نکته دیگری که نباید از آن غفلت کرد این است که هدف قرآن هدایت معنوی و تربیتی بشر است و اشاره قرآن به مواردی از قبیل هفت آسمان و زمین، حرکت خورشید و زمین و... علاوه بر حقانیت آنها، نشان از قدرت لایزال او و هموار نمودن راه خداشناسی و آماده کردن زمینه تفکر و تدبر در آفرینش است.

همچنین بعضی از مطالب علمی قرآن نیازمند به زمان و اثبات علم تجربی می‌باشد اگر علوم در مسائل علمی قرآنی نظریه‌ای نداد، دلیل بر باطل بودن نظریه قرآن نیست.

نتیجه این که با توجه به عدم شناخت و اطلاع کافی ما از معنای هفت آسمان در قرآن و با توجه به ابهاماتی که در مورد آسمان و کهکشان‎ها از نظر علمی وجود دارد؛ نمی‎توان درباره آن نظر قطعی داد و همه ی نظریات به صورت احتمال و گمان مطرح می‎شود.[14]

این مسائل و مسائلی از این دست که مربوط به عالم ماوراء ماده است و از سوی دیگر، فهم و شناخت آن در دسترس عقل انسان نیست، هموازه در زمره ابهام های زندگی بشر و دینداران بوده است و نمیتوان نظر قطعی ای در این مورد بیان کرد.

موفق باشید.

[1] بقره، 29 ؛ اسراء، 44 ؛ مؤمنون، 86 ؛ فصلت، 12.
[2] ملک، 3 ؛ نوح، 15.
[3] طلاق، 12«اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ»[3] «خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را، فرمان او پیوسته در میان آنها فرود می‎آید».
[4] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، حسن مصطفوی، (انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چ 1، تهران، 1371ش) ج 5، ص 254.

[5] مفردات، راغب اصفهانی، المکتبه الرضویه، تهران، 1332 ش، ماده سماء
[6] ابراهیم، 24.
[7] ق، 9.
[8] «تبارک الذی جعل فی السماء بروجاً و جعل فیها سراجاً و قمرا منیراً» (فرقان، 61)
[9] «یدبّر الامر من السماء الی الارض» (سجده، 5)
[10] ر.ک: معارف قرآن، استاد مصباح یزدی، (انتشارات در راه حق، قم، 1367 ش)، ص 234؛ و ر.ک: پژوهش در اعجاز علمی قرآن، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، انتشارات مبین، رشت، چ 1، 1380، ج 1، ص 134.
[11] «و فی السماء رزقکم و ما توعدون» (ذاریات، 22)
[12] التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، همان، ج 1، ص 165؛ مفردات راغب، ماده ارض
[13] ر.ک:المیزان، علامه طباطبایی، نشر اسراء، قم، ج 16، ص 247 و ج 19، ص 327.
[14] ر.ک: تفسیر الجواهر، طنطاوی جوهری، دار الفکر، بی‎تا، ج 1، ص 46؛ ر.ک: پژوهش در اعجاز قرآن، دکتر محمد علی رضایی اصفهانی، همان، ج 1، ص 126 ـ 142.



موضوع قفل شده است