جمع بندی پزشک ظلم می کند؟ ظلم چیست، قبیح چیست؟

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
پزشک ظلم می کند؟ ظلم چیست، قبیح چیست؟

سلام...

از استاد مسلم می خوام برای ما از ظلم و فعل قبیح بگویند....

[SPOILER]
در نظر شخص خودم، دوستان و اساتید و کارشناسانی مثل استاد مسلم، تعریف دقیق و درستی از ظلم نمی دهند و همچنین از قعل قبیح....مثلا از استاد مسلم می پرسم، آیا دروغ، مطلق قبیح هست، می گویند خیر..این ظلم هست که مطلق قبیح هست و بعد ظلم را به گونه ای تعریف می کنند که به نظر من، دروغ، هم کاملا، این پتانسیل را دارد که ظلم حساب شود..یعنی اینطور نیست که ظلم یک چیز باشد و دروغ یک چیز، هر دروغ و هر دروغ حتی مصلحتی آن هم می تواند مصداق یک ظلم باشد....

بعد چیزی که استاد مسلم گویا اعتقاد دارند، ظلم و فعل قبیح، مطلق نباید از انسان سر بزند...در حالی که به نظر من، ما به ناچار فعل های قبیح و ظالمانه انجام می دهیم....مثلا به ناچار دروغ می گوییم که به نظر من مطلق قبیح هست...یا یک پزشک را فرض کنید..این پزشک وقتی سوزن هایی را به بدن کودک وارد می کند و در ظاهر او را شکنجه می کند، دارد به کودک ظلم می کند...کودک وجدانا و فطرتا در می یابد که به او ظلم می شود، اما خوب، دکتر ناچار هست، برای یک خیر و یا دفع ظلم بزرگتری، اینطور ظلم کند...و ما هم، تمام تلاشمان را داریم که راهی جایگزین پیدا کنیم که دیگر دکتر، از سوزن استفاده نکند...و اگر متوجه شویم که دکتر راه جایگزینی و بی دردی داشته ولی بی دلیل همچنان از سوزن استفاده کرده، یقه اش را می گیریم و یک پس کتک حسابی اش می زنیم....در حالی که، فعلش و شکنجه اش همان فعل و شکنجه سابقی هست که وقتی جایگزینی برای سوزن وجود نداشت، انجام می گرفت....
پس به نظرم، ما بسیار فعل های قبیح و ظالمانه انجام می دهیم....خوب به ناچار...اینطور نیست که حالا پزشک چون برای یک خیر یا دفع یک ظلم بزرگتر، کودک را شکنجه می کند، پس به کودک ظلم نمی کند...ظلم می کند ولی لزوما مستحق سرزنش نیست...
[/SPOILER]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

پارسا مهر;961892 نوشت:
در نظر شخص خودم، دوستان و اساتید و کارشناسانی مثل استاد مسلم، تعریف دقیق و درستی از ظلم نمی دهند و همچنین از قعل قبیح....مثلا از استاد مسلم می پرسم، آیا دروغ، مطلق قبیح هست، می گویند خیر..این ظلم هست که مطلق قبیح هست و بعد ظلم را به گونه ای تعریف می کنند که به نظر من، دروغ، هم کاملا، این پتانسیل را دارد که ظلم حساب شود..یعنی اینطور نیست که ظلم یک چیز باشد و دروغ یک چیز، هر دروغ و هر دروغ حتی مصلحتی آن هم می تواند مصداق یک ظلم باشد....

بعد چیزی که استاد مسلم گویا اعتقاد دارند، ظلم و فعل قبیح، مطلق نباید از انسان سر بزند...در حالی که به نظر من، ما به ناچار فعل های قبیح و ظالمانه انجام می دهیم....مثلا به ناچار دروغ می گوییم که به نظر من مطلق قبیح هست...یا یک پزشک را فرض کنید..این پزشک وقتی سوزن هایی را به بدن کودک وارد می کند و در ظاهر او را شکنجه می کند، دارد به کودک ظلم می کند...کودک وجدانا و فطرتا در می یابد که به او ظلم می شود، اما خوب، دکتر ناچار هست، برای یک خیر و یا دفع ظلم بزرگتری، اینطور ظلم کند...و ما هم، تمام تلاشمان را داریم که راهی جایگزین پیدا کنیم که دیگر دکتر، از سوزن استفاده نکند...و اگر متوجه شویم که دکتر راه جایگزینی و بی دردی داشته ولی بی دلیل همچنان از سوزن استفاده کرده، یقه اش را می گیریم و یک پس کتک حسابی اش می زنیم....در حالی که، فعلش و شکنجه اش همان فعل و شکنجه سابقی هست که وقتی جایگزینی برای سوزن وجود نداشت، انجام می گرفت....
پس به نظرم، ما بسیار فعل های قبیح و ظالمانه انجام می دهیم....خوب به ناچار...اینطور نیست که حالا پزشک چون برای یک خیر یا دفع یک ظلم بزرگتر، کودک را شکنجه می کند، پس به کودک ظلم نمی کند...ظلم می کند ولی لزوما مستحق سرزنش نیست...


ملاک حسن و قبح در این بحث مدح یا نکوهش اجتماعی فاعل آن است(قواعد الکلامیه، ص33) یعنی قبیح آن چیزی است که مردم انجام دهنده ی آن را سرزنش و نکوهش کنند و حَسَن آن کاری است که مردم انجام دهنده آن را مدح و ستایش کنند.
و از آنجا که عدل قرار دادن هر چیزی در موضع خودش، و ظلم قرار دادن هر چیزی در غیر موضع خودش است میگویند عدل همیشه حَسَن و ظلم همیشه قبیح است.

اما در اینکه آیا چیزی غیر از عدل و ظلم هم حُسن وقبح ذاتی دارند یا خیر برخی معتقدند فقط عدل و ظلم هستند که حسن و قبح ذاتی دارند و بقیه اگر مصداق عدل باشد حسن، و اگر مصداق ظلم باشند قبیح خواهند بود، یعنی سخن از عدل و ظلم به معنای کلی آنها است، به طوری که هر رفتاری که خوب وبه جا باشد عدل محسوب شده، و هر رفتاری که به جا و نیکو نبوده و نا به جا باشد ظلم محسوب میشود(المیزان، ج12، ص331) بنابراین یک رفتار واحد می تواند گاهی عدل و حسن باشد و گاهی ظلم و قبیح!!

مثلا فرض کنید دو نفر از دیوار خانه مردم که آتش گرفته است بالا میروند اولی برای دزدی و دومی برای نجات جان کودکی که در آتش مانده! کار این دو یکی است اما اولی قبیح و دومی حسن است.
یا مثلا رفتار پزشکی که به قصد جراحی و درمان شکم دیگری را پاره می کند و دزدی که به جهت بردن مال کسی شکم او را پاره می کند! دو عمل به ظاهر یکی است اما اولی حسن و دومی قبیح است.

نظر دیگری وجود دارد که قبح مثلا کذب را هم ذاتی میداند منتهی میگوید اگر این قبح دروغ با یک قبح بزرگتر مثل قتل پیامبر یا انسانی بی گناه تعارض پیدا کرد خب طبیعتا دروغ مقدم میشود تا شخص بی گناه کشته نشود، در اینجا هم کسی دروغگو را سرزنش و ملامت نمی کند.(خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصل، ص341)
طبق این بیان بله فرو کردن سوزن برای درمان در جایی که راهی غیر از آن نیست هم ظلم و قبیح است، اما ظلمی که ترک آن مستلزم ظلم و قبیح بزرگتری خواهد بود.

نکته پایانی:
نکته ای که در پایان ذکر آن لازم است این است که ما هر کدام از دو دیدگاه فوق را برگزینیم نتیجه تفاوت نخواهد کرد، چون طبق تعریفی که ما بیان کردیم که حسن آن کاری است که عقلا انجام دهنده را تحسین، و قبیح آن کاری است که عقلا انجام دهنده آن را سرزنش و ملامت کنند در نگاه مجموعی هیچ کسی دروغ برای نجات جان پیامبر، یا سوزن فرو کردن برای درمان را قبیح نمی دانند، و فاعل آن را سرزنش نمی کنند.
یعنی طبق هر دو دیدگاه دروغ برای نجات جان نبی، و سوزن فرو کردن در پای کودک برای درمان حسن است.

منتهی قائلین به دیدگاه اول می گویند دروغ نابه جا و سوزن فرو کردن بی مورد از آنجا که ظلم است قبیح است، اما وقتی با نجات جان نبی، یا درمان بیماری تعارض پیدا کرد چون دیگر ظلم نیست قبیح هم نیست.
اما قائلین دیدگاه دوم می گویند: دروغ نا به جا و سوزن فرو کردن بی مورد ذاتا قبیح است، اما چون قبح ترک آنها بیشتر است پس انجام آنها دیگر قبیح نیست.

یعنی طبق هر دو دیدگاه دروغ و سوزن زدن به تنهایی قبیح هستند، چه قبح ذاتی مستقیم، و چه قبح غیر مستقیم(به خاطر این که ظلم هستند)
و طبق هر دو دیدگاه در این شرائط خاص یعنی برای نجات جان نبی، و درمان، یا به عبارتی در دید مجموعی، قبیح نیستند.
بلکه به عکس، اگر همین پزشک سوزن زدن ضروری را به کودک بیمار ترک کند بدون شک همه او را ظالم دانسته و سرزنش میکنند و حتی او را مستحق عقوبت میدانند.

ملاک حسن و قبح در این بحث مدح یا نکوهش اجتماعی فاعل آن است(قواعد الکلامیه، ص33) یعنی قبیح آن چیزی است که مردم انجام دهنده ی آن را سرزنش و نکوهش کنند و حَسَن آن کاری است که مردم انجام دهنده آن را مدح و ستایش کنند.

سلام.من با گوشی مینویسم و پایخ دادن مشکله متاسفانه.شما سرزنش و نکوهش فاعل به میان می اورید و بعد می گویید ظلم مطلق قبیح هست و بعد میگویید ما یک سری ظلم های طبیعی داریم.خوب حالا در ظلم های طبیعی فعل قبیحی رخ داده یا نه.اگر بله خوب ما بریم یقه ی کدوم فاعل رو بگیریم سرزنش کنیم؟یقه زلزله یا ویروس رو بگیریم؟یا یقه خدا رو بگیریم؟فاعل این ظلم طبیعی کیه؟ظلمی که شما مطلق قبیح میدونیدش

و از آنجا که عدل قرار دادن هر چیزی در موضع خودش، و ظلم قرار دادن هر چیزی در غیر موضع خودش است میگویند عدل همیشه حَسَن و ظلم همیشه قبیح است.

با این تعریف شما همانطور که گفتم سوزن فرو کردن به بدن کودک ظلمه.البته انکه همراه درد باشه.کودک وجدانا و فطرتا دکتر را سرزنش میکند هیچ.ما هم به عنوان والدین میفهمیم این درد در موضع خودش نیست.به عنوان یک دانشمند کلی تحقیق میکنیم که جایگذینی برای سوزن پیدا کنیم.چون میدانیم این سوزن و درد ان به جا نیستن و باید جایگذینی برای ان پیدا کنیم و پیدا هم می کنیم.پس فرو کرون سوزن با درد ظلم هست و پس از نظر شما قبیح.اگر سوزن فرو کرد. دکتر ظلم نیست و در چیزی هست در جای خودش.چرا ما دنبال جایگذین میگردیم و تاریخ نشان داده که جایگذین هم پیدا می کنیم؟ و وقتی جایگزین پیدا کردیم.از پزشک انتظار داریم دیگر از سوزن استفاده نکند؟مگر سوزن از نظر شما به جا نبوده و نیست؟پس چرا پزشک اگر همچنان از سوزن استفاده کند وقتی جایگذین هست او را ظالم می خوانیم؟

پارسا مهر;962980 نوشت:
شما سرزنش و نکوهش فاعل به میان می اورید و بعد می گویید ظلم مطلق قبیح هست و بعد میگویید ما یک سری ظلم های طبیعی داریم.خوب حالا در ظلم های طبیعی فعل قبیحی رخ داده یا نه.اگر بله خوب ما بریم یقه ی کدوم فاعل رو بگیریم سرزنش کنیم؟یقه زلزله یا ویروس رو بگیریم؟یا یقه خدا رو بگیریم؟فاعل این ظلم طبیعی کیه؟ظلمی که شما مطلق قبیح میدونیدش

همانطور که در پست پیشین عرض کردم نکوهش یا عدم نکوهش مردم به یک نگرش مجموعی بستگی دارد، یعنی نمیتوان به صرف وقوع یک فعل که در نگاه اولبه مذاق ما خوش نمی آید او را متهم به ظلم و فعل قبیح کرد،بلکه شخص باید همه پس و پیش آن فعل را ببیند تا بگوید آن فاعل لایق سرزنش هست یا خیر!
د مورد ظلم های طبیعی هم همینطور است، مثلا خداوند برای نجات جان انسان ها آیا خوب بود که پوست آنها را آهنین می آفرید؟ یا خوب بود که جاذبه را خلق نمی کرد؟ یا...

پارسا مهر;962981 نوشت:
همانطور که گفتم سوزن فرو کردن به بدن کودک ظلمه.البته انکه همراه درد باشه.کودک وجدانا و فطرتا دکتر را سرزنش میکند هیچ.ما هم به عنوان والدین میفهمیم این درد در موضع خودش نیست.به عنوان یک دانشمند کلی تحقیق میکنیم که جایگذینی برای سوزن پیدا کنیم.چون میدانیم این سوزن و درد ان به جا نیستن و باید جایگذینی برای ان پیدا کنیم و پیدا هم می کنیم.پس فرو کرون سوزن با درد ظلم هست و پس از نظر شما قبیح.اگر سوزن فرو کرد. دکتر ظلم نیست و در چیزی هست در جای خودش.چرا ما دنبال جایگذین میگردیم و تاریخ نشان داده که جایگذین هم پیدا می کنیم؟ و وقتی جایگزین پیدا کردیم.از پزشک انتظار داریم دیگر از سوزن استفاده نکند؟مگر سوزن از نظر شما به جا نبوده و نیست؟پس چرا پزشک اگر همچنان از سوزن استفاده کند وقتی جایگذین هست او را ظالم می خوانیم؟

تا زمان که جایگزنی برای سوزن پیدا نشده، استفاده از آن سوزن به جا و نیکو بوده و استفاده کننده سرزنش نمیشود! ما به خاطر محدودیت هایی که داریم احتمال می دهیم برای افعالمان راهکارهایی باشد که مجبور نشویم به این طرق اقدام کنیم لذا دنبال آن راه حل ها می گردیم، اما در مورد خداوند چنین احتمالی وجود ندارد.
پس قطعا این نظام، بهترین نظام ممکن است، نه اینکه بهتر از آن ممکن بوده باشد اما خداوند آن را ترک کرده باشد؛ اما اینکه فایده این مشکلات و ظلم ها چیست و چرا خداوند آنها را برگزیده بخشی از آن روشن است وبخشی روشن نیست.
ولی در هر صورت ما نمی توانیم از پایین خداوند را قضاوت کنیم، قضاوت فقط در صورتی منطقی است که به اندازه او آگاهی داشته باشیم تا بفهمیم خداوند به خاطر کدام مصالح این امور را برگزیده است.

تا زمان که جایگزنی برای سوزن پیدا نشده، استفاده از آن سوزن به جا و نیکو بوده و استفاده کننده سرزنش نمیشود!

سلام مجدد
اول استاد تکلیف سرزنش کردن یا نکردن فاعل را روشن کنید.من نفهمیدم!.شما حرف از ظلم های طبیعی می زنید.آیا ظلم های طبیعی ظلم هستن یا نه؟اگر ظلم هستن چه کسی را سرزنش می کنیم؟اگر کسی را سرزنش نمی کنیم پس بازم ظلم هستن؟و باز آیا این ظلم های طبیعی فعل قبیح نیستن؟اگر هستن چه کسانی را باید سرزنش کنیم؟اگر قبیح نیستن تکلیف ابن کلام شما که هر ظلمی مطلق قبیح هست چه می شود؟خواهشن دقیق تر توضیح بدید.
شما میگویید تا زمانی که جایگذین برای سوزن پیدا نشده ان کار دکتر ظلم نبوده.پس اگر جایگذین پیدا کردین چرا باید از جایگذین استفاده کنیم.مگر قبل از پیدا کردن جایگذین ظلمی پیش می امده؟چرا حالا ما از این جایگذینی که پیدا کردیم استفاده کنیم؟یعنی تا قبل پیدا کردن جایگذین ظلمی در کار نبوده بعد که دانشمون بالا رفت و جایگزین به ذهنمون رسید یهو اون فعل که بارها انجام می گرفت از یک لحظه به بعد ظلم حساب میشود؟آخه یعنی چی؟من نمی فهمم!یعنی با افزایش علم ما.یک فعل مشابه با نتایج مشابه تبدیل به ظلم میشه در حالی که قبلش نبود؟

به نظر من درسته که فعل ظلم از دکتر سر میزنه ولی دکتر ظالم نیست و سرزنش هم نمیشه.دکتر چاره ای نداشت.ظالم و اون کسی مستحق سرزنشه خداست.که دکتر و بیمار رو تو این چاله انداخت که به ناچار ظلم کنن و ظلم ببینن

مسلم;963042 نوشت:
ولی در هر صورت ما نمی توانیم از پایین خداوند را قضاوت کنیم، قضاوت فقط در صورتی منطقی است که به اندازه او آگاهی داشته باشیم تا بفهمیم خداوند به خاطر کدام مصالح این امور را برگزیده است

سلام
اگر نمیتوانیم با نگاه به طبیعت نقصی از آن را به خداوند نسبت بدهیم چگونه جنبه های مثبتی مثل قادر یا عالم بودن که از طبیعت استنباط شده را میتوانیم به خدا نسبت بدهیم؟
به طور کلی با توجه به استدلال شما، ما با دیدن طبیعت چه فضاوتی میتوانیم راجع به خداوند بکنیم و آیا این نتایج به دلیل از پایین بودن ارزشی دارند؟

با سلام و احترام

پارسا مهر;963047 نوشت:
شما میگویید تا زمانی که جایگذین برای سوزن پیدا نشده ان کار دکتر ظلم نبوده.پس اگر جایگذین پیدا کردین چرا باید از جایگذین استفاده کنیم.مگر قبل از پیدا کردن جایگذین ظلمی پیش می امده؟چرا حالا ما از این جایگذینی که پیدا کردیم استفاده کنیم؟یعنی تا قبل پیدا کردن جایگذین ظلمی در کار نبوده بعد که دانشمون بالا رفت و جایگزین به ذهنمون رسید یهو اون فعل که بارها انجام می گرفت از یک لحظه به بعد ظلم حساب میشود؟آخه یعنی چی؟من نمی فهمم!یعنی با افزایش علم ما.یک فعل مشابه با نتایج مشابه تبدیل به ظلم میشه در حالی که قبلش نبود؟

جناب پارسامهر عزیز شاه کلید بحث در همان تعریف و ملاکی بود که در پست آغازین این تاپیک عرض کردم، اگر در آن دقت نکنید در ادامه بحث و تشخیص دچار اشتباه میشوید، این پست شما نشأت گرفته از عدم دقت در آن پست ابتدایی است.

خود بشر به خوبی ظلم بودن یا نبودن یک فعل را درک می کند، اصلا به همین خاطر ملاک حسن و قبح درک اجتماعی بشر دانسته شده است.
بشر می فهمد که آزار دادن بی مورد دیگران ظلم است، نا به جاست، چون آزاری است که هیچ فایده و نفعی در آن نیست، لذا فرو کردن سوزن بی خودی به پای کودک را ظلم و قبیح میدانند، اما اگر نفعی در آن باشد که بر این درد و رنج ترجیح دارد طبیعتا دیگر قبیح نخواهد بود، عقلا دیگر چنین کسی را به خاطر رفتارش سرزنش نمی کنند، مانند تزریقاتی که امروزه رواج دارد، اما اگر راه دیگری کشف شد که میشود مثلا دارو را بدون درد به بدن بیمار تزریق کنند خب باز دوباره این آزار دادن بی مورد و نابه جا خواهد بود، چون وقتی میشود دارو را تزریق کرد و دردی هم نباشد چرا باید یک انسان را آزار داد؟ این قبیح است.
همه چیز قاعده مند و شفاف است، و حتی بدیهی!

پارسا مهر;963047 نوشت:
اول استاد تکلیف سرزنش کردن یا نکردن فاعل را روشن کنید.من نفهمیدم!.شما حرف از ظلم های طبیعی می زنید.آیا ظلم های طبیعی ظلم هستن یا نه؟اگر ظلم هستن چه کسی را سرزنش می کنیم؟اگر کسی را سرزنش نمی کنیم پس بازم ظلم هستن؟و باز آیا این ظلم های طبیعی فعل قبیح نیستن؟اگر هستن چه کسانی را باید سرزنش کنیم؟اگر قبیح نیستن تکلیف ابن کلام شما که هر ظلمی مطلق قبیح هست چه می شود؟خواهشن دقیق تر توضیح بدید.

بنده دو دیدگاه عرض کردم، دیدگاه اول می گویند ظلم در هر حالتی که باشد ظلم است اما وقتی که با مصلحت مهم تری در تعارض باشد دیگر این ظلم نادیده گرفته میشود و قبیح نیست، یعنی ظلم بودنش جایی نمیرود اما چون به خاطر دوری از مفسده و طلم بزرگتری است دیگر قبیح نیست، بلکه حسن است.
دیدگاه دوم می گوید وقتی یک فعلی در حالت طبیعی مصداق ظلم باشد اما با یک مفسده برگتر تعارض پیدا کند دیگر اصلا ظلم نیست تا قبیح باشد، بلکه حَسَن است.

یعنی هر دو دیدگاه اتفاق نظر دارند که این کار دیگر قبیح نیست، مصیبت های طبیعی از آنجا که مصیبت های بی جایی نیستند و به خاطر مصالح مهم تر به وجود آمده اند دیگر هیچ عاقلی آنها را قبیح نمی داند.

البته از نظر بنده دیدگاه دوم صحیح تر است، چون برای اینکه یک فعل ظلم باشد یا نباشد باید یک دید مجموعی به قضیه داشت، هرگز قصاص یک قاتل توسط اولیای مقتول ظلم نیست، اما کشتن یک انسان بی گناه ظلم است، فعل یکی است اما یکی عین عدل است و یکی عین ظلم! پس باید برای کشف عدل یا ظلم بودن یک رفتار تمام جوانب را دید.

شایا;963054 نوشت:
سلام
اگر نمیتوانیم با نگاه به طبیعت نقصی از آن را به خداوند نسبت بدهیم چگونه جنبه های مثبتی مثل قادر یا عالم بودن که از طبیعت استنباط شده را میتوانیم به خدا نسبت بدهیم؟
به طور کلی با توجه به استدلال شما، ما با دیدن طبیعت چه فضاوتی میتوانیم راجع به خداوند بکنیم و آیا این نتایج به دلیل از پایین بودن ارزشی دارند؟

با سلام
حرف شما حرف درستی است، اگر ما میخواستیم از پایین عدالت خدا را اثبات کنیم یا نشدنی بود، یا نمی توانستیم عدل نامحدود الهی را اثبات کنیم، اما ما هرگز از مشاهده طبیعت عدالت خدا را اثبات نمیکنیم؛ طریق اثبات عدالت الهی از بالاست، لذا می گوییم از پایین نمی توانیم به خداوند ایراد بگیریم و او را که طبق برهان، حکمت و عدالت نامحدودش را پذیرفته ایم نقد کنیم.

در هر صفتی اگر از این روش (پایین به بالا) استفاده کنیم هرگز نامحدود بودن آن اوصاف برای خداوند اثبات نمیشود، مثلا اگر حکمت را از این طریق اثثبات کنیم و بگوببم: می بینیم در جهان حکمت هایی وجود دارد و خلقت بسیاری از موجودات و رابطه آنها با یکدیگر حکیمانه است خب به حکمت خداوند پی میبریم اما نه حکمت نامحدود، یا نظم جهان ما را به ناظم نامحدود و علم بی انتها نمیرساند، و...

نقل قول:
اما اگر راه دیگری کشف شد که میشود مثلا دارو را بدون درد به بدن بیمار تزریق کنند خب باز دوباره این آزار دادن بی مورد و نابه جا خواهد بود، چون وقتی میشود دارو را تزریق کرد و دردی هم نباشد چرا باید یک انسان را آزار داد؟ این قبیح است.
همه چیز قاعده مند و شفاف است، و حتی بدیهی
!

به ابن سوال پاسخ بدید.در دوره و زمانه ای هستبم فرضا که برای درمان سرطان بر فرض باید کلی سوزن به کودک برنبم.از نظر شما این ظلم نیست.حالا من به عنوان یک پزشک دانشمند لزومی دارد تلاش کنم یک راه بی درد پیدا کنم؟چه لزومی دارد.وقتی ظلمی نیست و ان درد و زجر به جاس پس من دس رو دس بگذارم وتلاشی نکنم؟

یعنی هر دو دیدگاه اتفاق نظر دارند که این کار دیگر قبیح نیست، مصیبت های طبیعی از آنجا که مصیبت های بی جایی نیستند و به خاطر مصالح مهم تر به وجود آمده اند دیگر هیچ عاقلی آنها را قبیح نمی داند

والا شما می گفتید ظلم مطلق قببح هست چند باره و چند باره.ح%

پارسا مهر;963059 نوشت:
به ابن سوال پاسخ بدید.در دوره و زمانه ای هستبم فرضا که برای درمان سرطان بر فرض باید کلی سوزن به کودک برنبم.از نظر شما این ظلم نیست.حالا من به عنوان یک پزشک دانشمند لزومی دارد تلاش کنم یک راه بی درد پیدا کنم؟چه لزومی دارد.وقتی ظلمی نیست و ان درد و زجر به جاس پس من دس رو دس بگذارم وتلاشی نکنم؟


ببینید جناب پارسامهر عزیز آن ملاکی که عرض کردم همه گره ها را باز می کند، ملاک نگاه عقلا است.
اگر من فعلا یک پزشک عمومی هستم و دارم خودم به دیگری آمپول میزنم خب هیچ کسی چنین توقعی از من ندارد که به جای آمپول زدن بنشین فکر کن راه دیگری را کشف کن که درد نداشته باشد!
اما خب از یک کسی که در این زمینه تحقیقات می کند توقع دارند در این خصوص کوتاهی نکند، اما بالاخره تا زمانی که کشف نشده سوزن زدن به خاطر درمان هیچ قبحی ندارد.

پارسا مهر;963064 نوشت:
یعنی هر دو دیدگاه اتفاق نظر دارند که این کار دیگر قبیح نیست، مصیبت های طبیعی از آنجا که مصیبت های بی جایی نیستند و به خاطر مصالح مهم تر به وجود آمده اند دیگر هیچ عاقلی آنها را قبیح نمی داند
والا شما می گفتید ظلم مطلق قببح هست چند باره و چند باره.

من چند بار عرض کردم دو دیدگاه وجود دارد، برخی میگویند به خودی خود ظلم و قبیح است اما به خاطر تعارض با ظلم بزرگتری، قبح آن نادیده گرفته میشود.
برخی می گویند برای تشخیص ظلم بودن یا نبودن باید مجموعی نگاه کرد، در این صورت سوزن زدن در این شرائط اصلا ظلم نیست.
بنده دیدگاه دوم را معتقد هستم و هنوز هم می گویم ظلم نیست.

نقل قول:
ما خب از یک کسی که در این زمینه تحقیقات می کند توقع دارند در این خصوص کوتاهی نکند، اما بالاخره تا زمانی که کشف نشده سوزن زدن به خاطر درمان هیچ قبحی ندارد
.

شما می فرمایید از کسی که در این زمینه تحقیقات میکند انتظار میرود در این خصوص کوتاهی نکند.خوب دلیلش چیست.خوب دلیل و فلسفه ی این کارچیه .من این رو پرسیدم ولی جوابی ندادیدِ.از نظر شما این سوزن زدن ها و درد ها ظلم نیست و این درد به جا و در جای خودش است.اینطور نیست؟حالا من به عنوان محقق چه لزومی دارد و چرا انتظار دارید بروم بگردم تلاش کنم ببینم راه بی درد هست یا نه؟مگر این راه پر درد کنونی ظلم است و در جای خودش نیست؟من چرا برم تلاش کنم.ده سال بیست سال؟

اگر من فعلا یک پزشک عمومی هستم و دارم خودم به دیگری آمپول میزنم خب هیچ کسی چنین توقعی از من ندارد که به جای آمپول زدن بنشین فکر کن راه دیگری را کشف کن که درد نداشته باشد!

بله ما از پزشک توقع نداریم آمپول نزند.چون راه دیگری و گزینه بهتری در دسرس نداریم.منم عرضم از اول همین بود. ولی به هر حال عرض من این است که دکتر به ناچار ظلم میکند.چاره ای ندارد.
و ما هم میرویم تلاش میکنیم جایگذین پیدا میکنیم که دیگر دکتر ظلم نکند.و از آنجایی که شما میگویید ظلم مطلق قبیح هست پس یا باید بگوییم ددکتر به ناچار کار قبیحی انجام میدهد یا باید بکوییم اون بابایی که دکتر رو به این چاله انداخته که به ناچار ظلم کنه ظالم محسوب میشه و کار قبیح رو او انجام داده نه دکتر که او در نهایت همو خداست.

بنده دیدگاه دوم را معتقد هستم و هنوز هم می گویم ظلم نیست

والا استاد پست قبلی من ناقص و فقط یک جمله از آن نماش داده شد.استاد حرف من ظلم های طبیعیست.شما خودتان میگیود ظلم.اسمش رویش است و بعد می گویید این ظلم های طبیعی قبیح نیستن.هر عاقلی این را میداند!حالا این دید مجموعی دقیقا یعنی چی.مثلا آمریکا یک بمب بیاندازد برای نجات جان دویست میلیون صد هزار نفر را نابود و درد مبتلا کند ظلم کرده؟شما گفتید ظلم کرده در تاپیک پیشین.ولی اگر درست ببینیم دویست میلیون درد و مرگ را بچشن خوب است یا صد هزار نفر؟در مجموع چطور میشود غضاوت کرد

پارسا مهر;963190 نوشت:
شما می فرمایید از کسی که در این زمینه تحقیقات میکند انتظار میرود در این خصوص کوتاهی نکند.خوب دلیلش چیست.خوب دلیل و فلسفه ی این کارچیه .من این رو پرسیدم ولی جوابی ندادیدِ.از نظر شما این سوزن زدن ها و درد ها ظلم نیست و این درد به جا و در جای خودش است.اینطور نیست؟


بله عرض کردم از نظر اخلاقی خب از او انتظار میرود که به دنبال راه حل باشد تا مردم آزار نبینند، اما نگفتم کار او قبیح است! ما وظیفه داریم به مردم ظلم نکنیم، اما اینکه برای رفاه دیگران تلاش نکنیم را کسی قبیح نمی داند اگرچه اگر تلاش کند این تلاش را تحسین میکنند.

پارسا مهر;963190 نوشت:
پس یا باید بگوییم دکتر به ناچار کار قبیحی انجام میدهد یا باید بکوییم اون بابایی که دکتر رو به این چاله انداخته که به ناچار ظلم کنه ظالم محسوب میشه و کار قبیح رو او انجام داده نه دکتر که او در نهایت همو خداست.

چه ربطی داشت؟!!!:Gig:
بله اگر کسی پزشک را به چاله بیندازد ظالم محسوب میشود، اما حالا کی گفته خداوند انسان ها را به چاله انداخته؟ این که بازگشت به ادعای شماست! یعنی شما برای اثبات ادعایتان از همان ادعایتان کمک میگیرید!
ما اگر این را قبول داشتیم که دیگر جای بحث نبود، و با شما بحث نمی کردیم!

پارسا مهر;963192 نوشت:
حرف من ظلم های طبیعیست.شما خودتان میگیود ظلم.اسمش رویش است و بعد می گویید این ظلم های طبیعی قبیح نیستن.هر عاقلی این را میداند!حالا این دید مجموعی دقیقا یعنی چی.مثلا آمریکا یک بمب بیاندازد برای نجات جان دویست میلیون صد هزار نفر را نابود و درد مبتلا کند ظلم کرده؟شما گفتید ظلم کرده در تاپیک پیشین.ولی اگر درست ببینیم دویست میلیون درد و مرگ را بچشن خوب است یا صد هزار نفر؟در مجموع چطور میشود غضاوت کرد

من قبلا هم عرض کردم که ظلم و عدل را مجموعی میدانم، یعنی یک رفتار را باید مجموعی دید و سپس قضاوت کرد که آیا عدالت است یا ظلم!
شما اگر ببینید دارند کسی را میکشند و از شما بپرسند که آیا این عدالت است یا طلم چه می گویید؟ طبیعتا می گویید من اینطوری نمیتوانم قضاوت کنم باید بدانم این آقا مجرم است یا بی گناه! و...
خب می بینید که اصلا عدالت و ظلم بدون نگاه مجموعی صحیح نخواهد بود.

بله عرض کردم از نظر اخلاقی خب از او انتظار میرود که به دنبال راه حل باشد تا مردم آزار نبینند،....

سلام.
.شما میگویید این سوزن و درد ظلم نیست.و جای خود و به جا هست.اینطور نیست؟اگر اینطور هست چرا انتظار میرود من بروم دنبال جایگذینی که شخص درد نبیند.مگر آن درد ظلم است و در جای خود نیست؟می گویید از نظر اخلاقی.دیگه اخلاق چه صیغه ای هست استاد.این اخلاق چی میگوید این وسط؟.وقتی ظلمی در کار نیست و این سوزن و درد به جا و جای خودش است.دیگه این اخلاق این وسط چی میگه؟حرف حساب اخلاق چیه؟اخلاق را کی اختراع کرده استاد؟استاد اخلاق چیزی فراتر از ظلم و قبیح را در نظر دارد؟
ایا باید نظر اخلاق را هم مد نظر داشته باشیم؟چرا؟
این اخلاق میگوید یک چیزی که به جا و در جای خودش هست رو با چیزی دیگر جایگذین کن؟ جل الخالق

نقل قول:
خب می بینید که اصلا عدالت و ظلم بدون نگاه مجموعی صحیح نخواهد بود.

خوب استاد گرامی.این نگاه مجموعی دقیقا چطور حاصل میشود؟آیا ما میتونیم به مسائل دید مجموعی داشته باشیم و موردی رو از قلم نیاندازیم.روی مثال بمب آمریکا توضیح دهید خواهشن.مجموعی نگاه کنیم میبینیم دویست میلیون زجر ببینند، بهتر از صد هزار نفر زجر دیدنه. پس اشکالی نداره و ظلم نیست که آمریکا برای نجات دویست میلیون ، صد هزار آدمو زجر بده یا نابود کنه؟این مثال بمب آمریکا رو مد نظر داشته باشید.

با سلام و ادب

پارسا مهر;963225 نوشت:
شما میگویید این سوزن و درد ظلم نیست.و جای خود و به جا هست.اینطور نیست؟اگر اینطور هست چرا انتظار میرود من بروم دنبال جایگذینی که شخص درد نبیند.مگر آن درد ظلم است و در جای خود نیست؟می گویید از نظر اخلاقی.دیگه اخلاق چه صیغه ای هست استاد.این اخلاق چی میگوید این وسط؟.وقتی ظلمی در کار نیست و این سوزن و درد به جا و جای خودش است.دیگه این اخلاق این وسط چی میگه؟حرف حساب اخلاق چیه؟اخلاق را کی اختراع کرده استاد؟استاد اخلاق چیزی فراتر از ظلم و قبیح را در نظر دارد؟

جناب پارسامهر عزیز اینکه می گویم سوزن زدن ظلم نیست، یعنی با شرایط فعلی ظلم نیست، یعنی منی که دارم سوزن میزنم ظلم نمی کنم، تا زمانی که راه دیگری برای درمان این کودک وجود ندارد این سوزن زدن ظلم نیست.
قضیه روشن است، شما فرض کنید کودکی در درون یک خانه گیر افتاده و شما برای نجات او باید پنجره را بشکنید و از پنجره بروید، خب این ظلم نیست، چون برای قضاوت در خصوص رفتار شما، شرایط در نظر گرفته میشود.
این که ممکن است آن خانه در هم داشته باشد خب حرف دیگری است، شما در آن موقعیت کار درستی انجام داده اید.

اینکه سوزن زدن هم ظلم باشد یا نباشد را نمیشود به تنهایی قضاوت کرد، بستگی به شرایط دارد، اگر ضرورت دارد و راه دیگری فعلا نیست ظلم نیست، در غیر اینصورت سوزن زدن بیخودی یا در جایی که راه دیگری دارد ظلم است.


پارسا مهر;963225 نوشت:
روی مثال بمب آمریکا توضیح دهید خواهشن.مجموعی نگاه کنیم میبینیم دویست میلیون زجر ببینند، بهتر از صد هزار نفر زجر دیدنه. پس اشکالی نداره و ظلم نیست که آمریکا برای نجات دویست میلیون ، صد هزار آدمو زجر بده یا نابود کنه؟این مثال بمب آمریکا رو مد نظر داشته باشید.

برای ابراز نظر در این قضیه به صورت دقیق تر بفرمایید چطور کشتن 100هزار نفر موجب نجات دویست میلیون میشود؟ خود این طریق موضوعیت دارد، باید دید این نجات جان به چه طریقی محقق میشود تا بتوان ابراز نظر کرد.

مثلا اگر ظالمی بگوید این 100 هزار نفر را بکش وگرنه من با بمب دویست میلیون نفر را میکشم! خب در اینجا نمیشود گفت باشه!! شما دقیق موقعیت را باید ترسیم کنید.

سلام...واقعا درسته ظلم میکنن
یه بار من بچه بودم مریض شدم تنم ابله و اینا زد برادر بزرگم منو برد شهرمون دکتر (برادرم یکم شیرین عقل هست)

من دیدم سر در نوشته دکتر فلانی جراح قلب و عروق!...گفتم من تب دارم ابله دارم قلب چیه بریم یه دکتر دیگه!

برادرم گفت نه من یک بار اومدم پیشش خیلی بلده فرق نمیکنه! بزور منو برد تو مطب رفتیم پیش دکتره دکتر تا منو دید فهمید ما اشتباه اومدیم گفت اینو چرا اوردین پیش من (حالا برادرم و اصلا نمیشناخت) ولی برادرم هی میگفت قبلا خوب بلد بودی الان چرا نمی تونی علاج کنی !...نمیشه مگه!

دکتره میگه این ابله گرفته تب داره باید ببره بهش سرم وصل کنین درمونگاه باید ببری اینجا که...آخخخ....آی خدااا..پسر تو تا کلاس چند درس خوندی!!

هیچی ما خیت شدیم من که داشت گریم میگرفت گفتم اقا دکتر!...دکتر گفت جانم!...این ذره بین بزرگت و میدی من نیگاه کنم!..دکتره خنده ش گرفت گفت خب بیا پسر جان بیا نیگاه کن نیگاه کن...!:)

بعدم یه کاغذ گرفت توش ادرس یه درمونگاه و نوشت که ما بریم اونجا

وقتی داشتیم میرفتیم منشیه گفت اقا سی تومن میشه!
ما گفتیم یعنی چی؟!!
منشیه گفت ویزیت دیگه سی تومن!
ما به همدیگه نیگاه کردیم گفتیم یا حضرت عباس!...سی تومن!!...دکتره اصلا هیچ کاری نکرد که، فقط شکم منو نگاه کرد همین، دوا نداد اصلا!...سی تومن واسه همین!.............بی دین!!

بعدم بزور ازمون وزیت گرفت و ما بیشتر پولمون حروم شد رفت ، نه تنها اون یکی دیگه دکتر نتونستیم بریم نه تنها دوا نمتونستیم بخریم بلکه کرایه مون هم برای دو نفر بس نمیکرد برگردیم خونمون!

منم کنار خیابون سر برادرم نق زدم که تو آخر دکتر قلب و دکتر عمومی نمی دونی چیه!!...حالا ما اینجا تا اخر عمر از گرسنگی می میریم که!

هیچی اینقدر کنار خیابون نشتیم تا یک مغازه دار محلمون ما رو دید ترمز زد سوارمون کرد برد محلمون ما نجات پیدا کردیم!...خدا رحم کرد!:)))

با شرایط فعلی ظلم نیست، یعنی منی که دارم سوزن میزنم ظلم نمی کنم،

سلام.
خوب استاد گرامی.آیا لزومی دارد که من شرایط فعلی را تغییر بدهم و بروم تلاش کنم جایگذینی برای سوزن پیدا کنم که شرایط عوض شود؟من از سر ببکاری یا از سر بازی و سرگرمی و وقت گذرانی بروم دنبال تغییر شرایط فعلی و یک راه بی درد پیدا کنم؟به این سوال پاسخ بدید؟

استاد گویا منطق شما ابن است که چون دکتر در آن شرایط چاره دیگری جز سوزن زدن نداشت و کارش درست بود پس ظلمی رخ نداده.ولی عرض من این است که ممکن است کار ما از سر ناچاری و بیخبری و بی اطلاعی ما صورت پذیرد و در آن شرایط خاص کار درستی هم باشد ولی در عبن حال ظلم حساب شود که ما باید بکوشیم و شرایط را به نحوی تغییر دهبم که دیگر آن ظلم رخ ندهدِ
شما خواهشن به آن سوال پاسخ بدید.ببینیم نتبجه چه میشود.چه لزومی دارد من شرایط را تغییر دهم و سوزن یا درمان بی درد پیدا کنم و شرایط را عوض کنم؟از روی بازی و سرگرمی و لذت های حیوانی و غریزی و شهوانی؟

پارسا مهر;962980 نوشت:
ملاک حسن و قبح در این بحث مدح یا نکوهش اجتماعی فاعل آن است(قواعد الکلامیه، ص33) یعنی قبیح آن چیزی است که مردم انجام دهنده ی آن را سرزنش و نکوهش کنند و حَسَن آن کاری است که مردم انجام دهنده آن را مدح و ستایش کنند.

سلام.من با گوشی مینویسم و پایخ دادن مشکله متاسفانه.شما سرزنش و نکوهش فاعل به میان می اورید و بعد می گویید ظلم مطلق قبیح هست و بعد میگویید ما یک سری ظلم های طبیعی داریم.خوب حالا در ظلم های طبیعی فعل قبیحی رخ داده یا نه.اگر بله خوب ما بریم یقه ی کدوم فاعل رو بگیریم سرزنش کنیم؟یقه زلزله یا ویروس رو بگیریم؟یا یقه خدا رو بگیریم؟فاعل این ظلم طبیعی کیه؟ظلمی که شما مطلق قبیح میدونیدش

با سلام و عرض احترام

ما حکم کودکی رو داریم که چون درک نمیکنیم پزشک به خاطر نجات ما داره به ما سوزن می زنه ( نزول بلا و ابتلا و ...)
و یا حتی در مواردی یکی از اعضای بدنمون رو قطع می کنه (مرگ عزیزان و...)
پزشک رو ظالم خطاب می کنیم و کارش رو ظلم می دونیم

در حالی که اگه به پزشک ایمان داشته باشیم باید شکر گزارش باشیم که نجاتمون داده!
مشکل از درک نکردن ماست نه دکتر ...

شروحیل;963371 نوشت:
با سلام و عرض احترام

ما حکم کودکی رو داریم که چون درک نمیکنیم پزشک به خاطر نجات ما داره به ما سوزن می زنه ( نزول بلا و ابتلا و ...)
و یا حتی در مواردی یکی از اعضای بدنمون رو قطع می کنه (مرگ عزیزان و...)
پزشک رو ظالم خطاب می کنیم و کارش رو ظلم می دونیم

در حالی که اگه به پزشک ایمان داشته باشیم باید شکر گزارش باشیم که نجاتمون داده!
مشکل از درک نکردن ماست نه دکتر ...

سلام.ببینید حرف من اینه که درسته پیامد کار دکتر خوبه و ما هم از دکتر ممنونیم.ولی اون دردی که دکتر می ده ظلمه.طبق تعریفی که خود استاد از ظلم دادن.اگر ظلم نیست چرا ما تلاش میکنیم راهی بدون درد پیدا کنیم؟چرا اگر دکتر دو تا گزینه پیش شما بزاره و بگه سوزن پر درد میخوایی یا لیزر بی درد در حالی نتیجه هردو یکسانه شما لیزر بی درد رو انتخاب میکنی؟همه اینا نشون دهنده ی اینه که اون درد سوزن نا به جاست و نباید باشه و باید جایگذین بشه و در نتیجه یک ظلمه و ما به ناچار ازش استفاده میکنیم.اما دکتر چون ناتوانه در یک شرایط خاص از سوزن استفاده میکنه.و ما ازشم ممنونیم.ما که دکتر رو قادر و توانای کل نمیدونیم بره در یک چشم هم زدنی جایگذین برای سوزن پیدا کنه.

نقل قول:
مثلا اگر ظالمی بگوید این 100 هزار نفر را بکش وگرنه من با بمب دویست میلیون نفر را میکشم! خب در اینجا نمیشود گفت باشه!! شما دقیق موقعیت را باید ترسیم کنید.

بله استاد فرض کنید همینطور است که میگویید.یک ظالمی میگوید این صد هزار نفر هندی را بکش وگرنه دویست میلیون آمریکایی رو میکشم.ما چه کار کنیم.اگر صد هزار نفر را نکشیم دویست میلیون آدم کشته میشن.شما می گویید ما اجازه بدیم این ظالم این دویست میلیون را نابود کند؟استاد فقط بحث کشتن نیست.بحث درد و زجر دادن است.منطق شما چیست که میگویید اگر آمریکا به خاطر آن ظالم صد هزار نفر را بکشد ظلم کرده؟

پارسا مهر;963380 نوشت:
سلام.ببینید حرف من اینه که درسته پیامد کار دکتر خوبه و ما هم از دکتر ممنونیم.ولی اون دردی که دکتر می ده ظلمه.طبق تعریفی که خود استاد از ظلم دادن.اگر ظلم نیست چرا ما تلاش میکنیم راهی بدون درد پیدا کنیم؟چرا اگر دکتر دو تا گزینه پیش شما بزاره و بگه سوزن پر درد میخوایی یا لیزر بی درد در حالی نتیجه هردو یکسانه شما لیزر بی درد رو انتخاب میکنی؟همه اینا نشون دهنده ی اینه که اون درد سوزن نا به جاست و نباید باشه و باید جایگذین بشه و در نتیجه یک ظلمه و ما به ناچار ازش استفاده میکنیم.اما دکتر چون ناتوانه در یک شرایط خاص از سوزن استفاده میکنه.و ما ازشم ممنونیم.ما که دکتر رو قادر و توانای کل نمیدونیم بره در یک چشم هم زدنی جایگذین برای سوزن پیدا کنه.

از نظر این حقیر ظلم اگر نباشه عدل معنا نداره
البته ظلم داریم تا ظلم که بحث اش هم فوق العاده مفصل هست و از عهده این حقیر هم خارج هست

اگر درد سوزن نباشه ما قدر لیزر رو نخواهیم دونست!
یعنی اگر ظلم نباشه ما عدل رو درک نخواهیم کرد!

این دنیا وقتی تموم میشه به اندازه یک چشم بر هم زدن خواهد بود
(کافیه به یاد آوری گذشته خودمون نگاهی کنیم که برامون مثل چشم بر هم زدنه)
و در واقع راه رسیدن از سوزن به لیزر این دنیاست! (امیدوارم متوجه منظور این حقیر شده باشید اگر چه دست و پا شکسته بود)

پارسا مهر;963369 نوشت:
خوب استاد گرامی.آیا لزومی دارد که من شرایط فعلی را تغییر بدهم و بروم تلاش کنم جایگذینی برای سوزن پیدا کنم که شرایط عوض شود؟

پارسا مهر;963380 نوشت:
اون دردی که دکتر می ده ظلمه.طبق تعریفی که خود استاد از ظلم دادن.اگر ظلم نیست چرا ما تلاش میکنیم راهی بدون درد پیدا کنیم؟


جناب پارسامهر عزیز قاعده روشن و شفاف است، همه چیز تابع اهم و مهم است، درد سوزن به خاطر تأثیر درمانی آن مقدم میشود، اما اگر بتوان همین تاثیر را بدون درد بر بیمار گذاشت خب دیگر سوزن زدن قبیح خواهد بود! چون ظلمی است که چاره ای غیر از آن وجود دارد پس ظلم است.

شما اگر به حرف بنده که یک نگاه مجموعی است دقت بفرمایید همه چیز حل میشود، ما با دو فرض روبرو هستیم که در یکی سوزن زدن ظلم است و در دیگری ظلم نیست:

فرض اول: کودکی بیمار شده، و سوزن برای درمان ضرورت دارد و راهی به جز آن نیست، در اینجا سوزن زدن ظلم نیست.
فرض دوم: کودک بیمار شده و نیاز به تزریق دارو دارد، از دو طریق میشود این دارو را به کودک رسانید، از راه سوزن که درد و رنج دارد و از یک راه دوم که هیچ دردی ندارد و راه حل دوم هم کاملا امکانپذیر بوده و دم دست است.
طبیعتا سوزن زدن در فرض دوم ظلم است و در فرض اول ظلم نیست.

خواهش می کنم دقت بفرمایید اینکه امکان دارد در آینده دارو را به گونه ای تزریق کرد که درد نداشته باشد موجب نمیشود الان که راه دیگری غیر از سوزن نیست، این سوزن زدن ظلم باشد! کسی نمی گوید چون ظلم است بگردید راه حل بهتری پیدا کنید، بلکه می گویند چون درد دارد بگردید راه حل دیگری پیدا کنید! بین این دوتا تفاوت وجود دارد.

به عبارت دیگر یک شر حداقلی(درد سوزن) به خاطر خیر حداکثری(درمان) وجود دارد، اینجا ظلم و قبیح نیست، اما اشکالی ندارد که دنبال راه حلی باشیم که برای رسیدن به این خیر حداکثری، همین شر حداقلی را هم از بین ببریم.

نقل قول:
بلکه می گویند چون درد دارد بگردید راه حل دیگری پیدا کنید! بین این دوتا تفاوت وجود دارد
.
می گویید چون درد دارد میگویند بگردید راه حل پیدا کنید.سوال من این است مگر آن درد به جا و در جای خود نیست؟پس چرا می گویند بگردید جایگزین پیدا کنید.استاد بنده چند باره پرسیدم.چه لزومی دارد من تلاش کنم جایگذین پیدا کنم و شرایط را تغییر دهم.چون درد وجود دارد؟خوب مگر آن درد بد است؟مگر آن درد به جا نیست؟من نمی فهمم شما یک پاسخ روشن و شفاف ندادید.که چه لزومی هست که من تلاش کنم.؟
شما پاسخ نمی دهید

نقل قول:
عبارت دیگر یک شر حداقلی(درد سوزن) به خاطر خیر حداکثری(درمان) وجود دارد، اینجا ظلم و قبیح نیست، اما اشکالی ندارد که دنبال راه حلی باشیم که برای رسیدن به این خیر حداکثری، همین شر حداقلی را هم از بین ببریم/quote]

استاد اشکالی ندارد که دنبال راه حل باشیم که نشد جواب سوال بنده.الان اشکالی ندارد من بلند شم و بشینم.ولی چه لزومی دارد این کار رو بکنم.
پس استاد من فکر میکنم این شر حداقلی لازم نیست.به جا نیست و ما باید برچینیمش.پس ظلم است.پس آن درد و آن شر حداقلی به جا نیست و ظلم هست و ما باید نابودش کنیم.پس سوزن و آن درد ظلم است.
استاد اگر اسرار دارید که اینجا ظلمی نیست.خوب تعریفتان از ظلم را تغییر دهید.من هر طور نگاه می کنم اینجا ظلم میبینم.اگر شما به این سوال پاسخ بدید که چه لزومی دارد و دلیلی دارد من جابگذین پیدا کنم و درد و آن شرایط را برچینم.مساله روشن تر می شود.

و استاد شما دارید طوری مسایل را طرح میکنید که هر فعل و پدیده ای نسبت به اوضاع و شرایط و افراد تغییر میکند.یک جا ظلم و یک جا خیراست.پس هیچ فعل و رخدادی به خودی خود ظلم نیست.پس چرا وقتی از شما می پرسم اگر دروغ مطلق قبیح نیست چه چیز مطلق قببح هست.پاسخ می دهید ظلم مطلق قلیح هست؟اصلا کو ظلم؟چه چیز ظلم است.هیچ فعلی که مطلق ظلم نیست و ظلم بودنش نسبیه.پس هیچ فعل و پدیده ای مطلق قبیح نیست.پس بهتر بود به سوال من پاسخ می دادید هیچ چیز مطلق قبیح نیست؟

خواهشن به آن مثال آمریکا و دویست میلیون هم بپردازید.

پارسا مهر;963426 نوشت:
سوال من این است مگر آن درد به جا و در جای خود نیست؟پس چرا می گویند بگردید جایگزین پیدا کنید


من پاسخ شما را عرض کردم ما دقت نمی فرمایید، ببینید: درد به جا است اما به خاطر شرایط فعلی که راه حلی جز سوزن زدن وجود ندارد، اما اگر راه حلی پیدا شود دیگر به جا نیست!(مطلب روشن و شفاف است)

من دنبال یک خیر هستم به نام درمان، که در شرایط حاضر برای رسیدن به آن چاره ای از یک شر به نام درد سوزن نیست؛ دقت کنید چاره ای نیست اما چون درمان که خیر است مهم تر است از درد سوزن که شر است پس درمان مقدم میشود؛ اما اگر بشود که این درمان بدون درد انجام شود خب طبیعتا درمانِ بدون درد مقدم است و درمان با درد قبیح و ظلم خواهد بود.

مسئله کاملا برای من شفاف و روشن و قاعده مند است، من نمی فهمم واقعا ابهام بحث کجاست!

و همچنین نمی فهمم این چه ربطی به عدالت خداوند دارد؟!
خب انسان آگاهی اش محدود است، اگر شر اینچنینی مثل درد آمپول در رفتار انسان مشاهده شد به خاطر آگاهی محدودش است، به همین خاطر همواره به دنبال این است که راه حل بهتری پیدا کند، اما این در خصوص خداوند جاری نیست،وقتی در طبیعت شروری وجود دارد نمی توان گفت خداوند دنبال راه حل بهتری است!! بلکه فعل خداوند کامل ترین فعل است و هرگز بهتر از آن امکان ندارد.

این انسان است که هنوز امکان تکامل و رشد و دست یافتن به فعل برتر برای او امکان دارد، اما چنین چیزی در مورد خداوند ممکن نیست.

نقل قول:
من پاسخ شما را عرض کردم ما دقت نمی فرمایید، ببینید: درد به جا است اما به خاطر شرایط فعلی که راه حلی جز سوزن زدن وجود ندارد، اما اگر راه حلی پیدا شود دیگر به جا نیست!(مطلب روشن و شفاف است)

من دنبال یک خیر هستم به نام درمان، که در شرایط حاضر برای رسیدن به آن چاره ای از یک شر به نام درد سوزن نیست؛ دقت کنید چاره ای نیست اما چون درمان که خیر است مهم تر است از درد سوزن که شر است پس درمان مقدم میشود؛ اما اگر بشود که این درمان بدون درد انجام شود خب طبیعتا درمانِ بدون درد مقدم است و درمان با درد قبیح و ظلم خواهد بود.


شما می گویید خب اگر درمان بدون درد امکان پذیر باشد طبیعتا درمان بدون درد مقدم است و درمان با درد ظلم است.خیلی خوب.حالا استاد حرف من این است که درمان بدون درد امکان پذیر است فقط در حال حاظر به آن دسرسی نداریم.پس چون درمان بی درد امکان پذیر هست هرچند ما به آن دسرسی نداریم.پس این درمان با درد کنونی که از سر عجز و ناتوانی ماست یک ظلم است.استاد دقت کنید درمان هست ولی در دسرس ما نیست.

استاد به این سوال روشن و دقیق پاسخ بدید.فرض کنید اگر خدا این دنیای مادی را خلق نمی کرد و ما را یکراست به بهشت میبرد.کلا نتیجه یکسان بود و باز هدف از خلقت ما برابرده میشد و این دنیای همراه با درد اضافی و بیهوده حساب میشد و فقط مایه درد و رنج بیهوده بود.و کاملا هم عقلا و منطقا فرستادن مستقیم ما به بهشت امکان پذیر بود.خوب حالا اگر خدا با این پیشفرض ها که عرض کردم این دنیای مادی را می آفرید با اینکه علم داشت و تواناییش را داشت که این کار را نکند و ما را به بهشت ببرد ظلم کرده بود یا نه؟به نظرم پاسخ روشن است که خدا ظلم کرده بود.به این سوال پاسخ بدید.حالا اگر خدا عالم کل نبود و علمش به اینجا نمی رسید که که لزومی به این دنیای مادی نیست و بعد این دنیای مادی را خلق میکرد، و اگر علمش میرسید این دنی را خلق نمیکرد و ما را یکراست به بهشت میبرد.آنوقت چه؟کارش ظلم حساب میشود؟احتمالا خواهید گفت خیر.ظلم نیست..خواهید گفت خدا دیگه علمش نرسید دیگه در اون شرایط که علمش نرسید کار درست خلق دنیای مادی بود و کارشم درست انجام داد.پس کارش ظلم نبود!درسته؟

و...
استاد من می پرسم چرا و چه لزومی دارد تلاش کنیم درمان بی درد استفاده کنیم.شما میگویید با این شرایط کنونی این درد ظلم نیست.اگر درمان بی درد یافت شد آنوقت این درمان پر درد ظلم میشود.خوب من میگویم.شما که میگویید اگر درمان بی درد باشد..حالا که نیست.خوب حالا که نیست و مطمئن هم نیستیم به نتیجه برسیم آیا لزومی دارد تلاش کنم و تحقیق کنم ببینم راه بی دردی هم وجود دارد؟آیا لزومی دارد؟آیا دلیلی دارد؟شما چرا به این سوال پاسخ نمی دهید؟

پارسا مهر;963569 نوشت:
چون درمان بی درد امکان پذیر هست هرچند ما به آن دسرسی نداریم.پس این درمان با درد کنونی که از سر عجز و ناتوانی ماست یک ظلم است.استاد دقت کنید درمان هست ولی در دسرس ما نیست.

خیر، این چنین نتیجه ای غلط است! به صرف اینکه امکان درمانِ بدون درد هست که درمانِ با درد ظلم نمیشود! در صورتی ظلم است که آن درمان بدون درد در دسترس باشد! وگرنه هیچ کسی الان سوزن زدن را ظلم نمیداند اگرچه احتمال می دهند امکان درمان بدون درد هم باشد!


پارسا مهر;963569 نوشت:
استاد من می پرسم چرا و چه لزومی دارد تلاش کنیم درمان بی درد استفاده کنیم.شما میگویید با این شرایط کنونی این درد ظلم نیست.اگر درمان بی درد یافت شد آنوقت این درمان پر درد ظلم میشود.خوب من میگویم.شما که میگویید اگر درمان بی درد باشد..حالا که نیست.خوب حالا که نیست و مطمئن هم نیستیم به نتیجه برسیم آیا لزومی دارد تلاش کنم و تحقیق کنم ببینم راه بی دردی هم وجود دارد؟آیا لزومی دارد؟آیا دلیلی دارد؟شما چرا به این سوال پاسخ نمی دهید؟

خوب است که انسان در این راستا تلاش کند اما ترک آن قبیح و ظلم نیست، نمیشود گفت اگر کسی در این زمینه تحقیق نکند به مردم ظلم کرده! اما اگر کسی در این زمینه تحقیق کند خب یک کاری فوق وظیفه عادی اش انجام داده و کارش در خور تحسین است.

پارسا مهر;963569 نوشت:
استاد به این سوال روشن و دقیق پاسخ بدید.فرض کنید اگر خدا این دنیای مادی را خلق نمی کرد و ما را یکراست به بهشت میبرد.کلا نتیجه یکسان بود و باز هدف از خلقت ما برابرده میشد و این دنیای همراه با درد اضافی و بیهوده حساب میشد و فقط مایه درد و رنج بیهوده بود.و کاملا هم عقلا و منطقا فرستادن مستقیم ما به بهشت امکان پذیر بود.خوب حالا اگر خدا با این پیشفرض ها که عرض کردم این دنیای مادی را می آفرید با اینکه علم داشت و تواناییش را داشت که این کار را نکند و ما را به بهشت ببرد ظلم کرده بود یا نه؟به نظرم پاسخ روشن است که خدا ظلم کرده بود.به این سوال پاسخ بدید.حالا اگر خدا عالم کل نبود و علمش به اینجا نمی رسید که که لزومی به این دنیای مادی نیست و بعد این دنیای مادی را خلق میکرد، و اگر علمش میرسید این دنی را خلق نمیکرد و ما را یکراست به بهشت میبرد.آنوقت چه؟کارش ظلم حساب میشود؟احتمالا خواهید گفت خیر.ظلم نیست..خواهید گفت خدا دیگه علمش نرسید دیگه در اون شرایط که علمش نرسید کار درست خلق دنیای مادی بود و کارشم درست انجام داد.پس کارش ظلم نبود!درسته؟

تمام استدلال شما مبتنی بر این است که بتوانید اثبات کنید میشود بدون گذر از عالم ماده به بهشت رفت!! و حکیمانه هم هست!!
اولا بهشت و جهنم نتیجه تکوینی رشد انسان است، همانطور که تولد انسان نتیجه علل و عوامل پیشین از انعقاد نطفه و مانند آن است، و جوانی و پیری انسان نتیجه رشد جسمی و روحی گذشته اوست، آخرت هم سرانجام این سیر است!
سخن شما مثل این است که بگویید خدا چرا سیب ها را رسیده نمی آفریند؟! چرا شکوفه و بعد کال هستند و سپس رسیده میشوند؟!

نقل قول:
خیر، این چنین نتیجه ای غلط است! به صرف اینکه امکان درمانِ بدون درد هست که درمانِ با درد ظلم نمیشود! در صورتی ظلم است که آن درمان بدون درد در دسترس باشد! وگرنه هیچ کسی الان سوزن زدن را ظلم نمیداند اگرچه احتمال می دهند امکان درمان بدون درد هم باشد!

سلام.خوب این منطق و نگاه شما از کجا آمده.چرا نگاهتان را محدود می کنید به یک زمان و شرایط خاص.چرا عمیق تر و از بالا نگاه نمی کنیدچرا نمی گویید درمان بدون درد هست و امکان پذیر پس درمان با درد ظلم است؟چرا خودتان را محدود می کنید به اینکه الان در دسرس نیست؟میگویید هیچکس این سوزن زدن را ظلم نمیداند.ابن هیچکس کیا هستن.به خدا اگر اینطور بود الان نه هواپیما و نه یک آسپرین بچه ساخته نمیشد.این هیچکس چه کسانی هستند.هرکس هم این را ظلم نمیداند.اگاه نیست و حواسش نیست.اگر کمی آگاهش کنید و بخواهد حواسش را جمع کند او هم مثل من خواهد گفت این ظلم است.همین حالا هم خیلی ها آگاهن و خواهند گفت ظلم است.همین حالا جناب شروحیل گویا پذیرفتن اینجا یک ظلم داریم و گفتم ظلم لازم است!.خود اون بچه که زیر دست دکتر است.این را ظلم میبیند و دکتر را هم سرزنش میکند.حق دارد سرزنش کند.چون به او طلم میشود.فقط کودک اگاه نیست که دکتر را نباید سرزنش کند بلکه خدا را باید سرزنش کند که دکتر را مجبور کرده که سوزن بزند.پس کودک ظلم را میفهمد فقط در تشخیص ظالم دچار اشتباه میشود.
نقل قول:
خوب است که انسان در این راستا تلاش کند اما ترک آن قبیح و ظلم نیست، نمیشود گفت اگر کسی در این زمینه تحقیق نکند به مردم ظلم کرده! اما اگر کسی در این زمینه تحقیق کند خب یک کاری فوق وظیفه عادی اش انجام داده و کارش در خور تحسین است
.
خیلی خوب سوال همچنان به شکلی دیگر پابرجاست.چه لزومی و دلیلی دارد کسی در این زمینه تحقیق کند در خور تحسین باشه؟چه لزومی هست که این کار صورت پذیرد که شخص محقق در خور تحسین باشد؟به این سوال دقیق تر پاسخ بدید.
حالا استاد فرض کنید درد سوزن واقعا وحشتناک باشد و چندین نوبت باید صوذت پذیر.درد وحشتناک و بسیار وحشتناک باشد.یعنی چندین و چند نوبت وحشتناک.شما میگویید باید و الزامی نیست؟واقعا عجیب است دیدگاه شما!شما مثلا خودتان استعدادش را داشته باشی نمیگویید من باید و باید درمان بی درد پیدا کنم وگرنه ظلم کردم؟خدایی نکرده بچه خودتان هم به این بیماری خدایی نکرده مبتلا شد.شما نمی گویید باید و حتما درمان بیدرد پیدا کنیم وگرنه ظلم کردم؟عجیب است!
به هر حال به آن سوال که عرض کردم پاسخ بدید.چه لزومی و دلیلی هست که کسی که تحقیق کند در خور تحسین باشد؟این رو دقیق پاسخ بدید.

نقل قول:
استدلال شما مبتنی بر این است که بتوانید اثبات کنید میشود بدون گذر از عالم ماده به بهشت رفت!! و حکیمانه هم هست!!
اولا بهشت و جهنم نتیجه تکوینی رشد انسان است، همانطور که تولد انسان نتیجه علل و عوامل پیشین از انعقاد نطفه و مانند آن است، و جوانی و پیری انسان نتیجه رشد جسمی و روحی گذشته اوست، آخرت هم سرانجام این سیر است!
سخن شما مثل این است که بگویید خدا چرا سیب ها را رسیده نمی آفریند؟! چرا شکوفه و بعد کال هستند و سپس رسیده میشوند
استاد گرامی فکر کنم سوء تفاهم شد.من فقط سوال کردم.من چه چیز را باید اثبات کنم.من گفتم با این پیشفرض ها به سوال پاسخ بدید.خواهشن یکبار دیگر این متن را بخوانید و پاسخ بدید.

استاد به این سوال روشن و دقیق پاسخ بدید.فرض کنید اگر خدا این دنیای مادی را خلق نمی کرد و ما را یکراست به بهشت میبرد.کلا نتیجه یکسان بود و باز هدف از خلقت ما برابرده میشد و این دنیای همراه با درد اضافی و بیهوده حساب میشد و فقط مایه درد و رنج بیهوده بود.و کاملا هم عقلا و منطقا فرستادن مستقیم ما به بهشت امکان پذیر بود.خوب حالا اگر خدا با این پیشفرض ها که عرض کردم این دنیای مادی را می آفرید با اینکه علم داشت و تواناییش را داشت که این کار را نکند و ما را به بهشت ببرد ظلم کرده بود یا نه؟به نظرم پاسخ روشن است که خدا ظلم کرده بود.به این سوال پاسخ بدید.حالا اگر خدا عالم کل نبود و علمش به اینجا نمی رسید که که لزومی به این دنیای مادی نیست و بعد این دنیای مادی را خلق میکرد، و اگر علمش میرسید این دنی را خلق نمیکرد و ما را یکراست به بهشت میبرد.آنوقت چه؟کارش ظلم حساب میشود؟احتمالا خواهید گفت خیر.ظلم نیست..خواهید گفت خدا دیگه علمش نرسید دیگه در اون شرایط که علمش نرسید کار درست خلق دنیای مادی بود و کارشم درست انجام داد.پس کارش ظلم نبود!درسته؟

پارسا مهر;963718 نوشت:
استاد گرامی فکر کنم سوء تفاهم شد.من فقط سوال کردم.من چه چیز را باید اثبات کنم.من گفتم با این پیشفرض ها به سوال پاسخ بدید.خواهشن یکبار دیگر این متن را بخوانید و پاسخ بدید.

استاد به این سوال روشن و دقیق پاسخ بدید.فرض کنید اگر خدا این دنیای مادی را خلق نمی کرد و ما را یکراست به بهشت میبرد.کلا نتیجه یکسان بود و باز هدف از خلقت ما برابرده میشد و این دنیای همراه با درد اضافی و بیهوده حساب میشد و فقط مایه درد و رنج بیهوده بود.و کاملا هم عقلا و منطقا فرستادن مستقیم ما به بهشت امکان پذیر بود.خوب حالا اگر خدا با این پیشفرض ها که عرض کردم این دنیای مادی را می آفرید با اینکه علم داشت و تواناییش را داشت که این کار را نکند و ما را به بهشت ببرد ظلم کرده بود یا نه؟به نظرم پاسخ روشن است که خدا ظلم کرده بود.به این سوال پاسخ بدید.حالا اگر خدا عالم کل نبود و علمش به اینجا نمی رسید که که لزومی به این دنیای مادی نیست و بعد این دنیای مادی را خلق میکرد، و اگر علمش میرسید این دنی را خلق نمیکرد و ما را یکراست به بهشت میبرد.آنوقت چه؟کارش ظلم حساب میشود؟احتمالا خواهید گفت خیر.ظلم نیست..خواهید گفت خدا دیگه علمش نرسید دیگه در اون شرایط که علمش نرسید کار درست خلق دنیای مادی بود و کارشم درست انجام داد.پس کارش ظلم نبود!درسته؟

با سلام و عرض احترام

خداوند چرا آدم را از بهشت بیرون کرد؟ انجام گناه.

انسان های گناه کار حتی بهشت زمین را به جهنم تبدیل کردند! جنگ و خونریزی و ... با بهانه ایجاد صلح!

ما به این دنیا آمدیم تا بفهمیم اگر گناه کنیم حتی بهشت هم جهنم خواهد شد...

در واقع جهنم تجلی گناهان ماست

حال چه کسانی به بهشت خواهند رسید؟
افرادی که دریافته اند آتش گناهان چقدر خطرناک است و باید از آن دوری کرد

این دنیا آزمایش برای ماست نه خدا !

الله اعلم

حق نگهدارتون

با سلام

ازتاخیر پیش آمده عذرخواهی میکنم، سایر تاپیک های شما ، ما را از این تاپیک غافل نمود:khandeh!:

پارسا مهر;963717 نوشت:
چرا نگاهتان را محدود می کنید به یک زمان و شرایط خاص.چرا عمیق تر و از بالا نگاه نمی کنیدچرا نمی گویید درمان بدون درد هست و امکان پذیر پس درمان با درد ظلم است؟چرا خودتان را محدود می کنید به اینکه الان در دسرس نیست؟میگویید هیچکس این سوزن زدن را ظلم نمیداند.ابن هیچکس کیا هستن.به خدا اگر اینطور بود الان نه هواپیما و نه یک آسپرین بچه ساخته نمیشد.این هیچکس چه کسانی هستند.هرکس هم این را ظلم نمیداند.اگاه نیست و حواسش نیست


آیا اگر برادران رایت هواپیما را اختراع نکرده بودند در حق من و شما ظلم کرده بودند؟!
ترک خدمت که ظام نیست، اما انجام آن نیکوست.
من که نمیگویم انسان پیشرفت نکند، نمیگویم هواپیما و آسپرین نسازد، میگویم اگر کسی نرفت دنبال ساخت اینها آیا ظالم است؟ در این صورت بیشتر مردم ظالم خواهند بود!!

پارسا مهر;963717 نوشت:
خیلی خوب سوال همچنان به شکلی دیگر پابرجاست.چه لزومی و دلیلی دارد کسی در این زمینه تحقیق کند در خور تحسین باشه؟چه لزومی هست که این کار صورت پذیرد که شخص محقق در خور تحسین باشد؟به این سوال دقیق تر پاسخ بدید.
حالا استاد فرض کنید درد سوزن واقعا وحشتناک باشد و چندین نوبت باید صوذت پذیر.درد وحشتناک و بسیار وحشتناک باشد.یعنی چندین و چند نوبت وحشتناک.شما میگویید باید و الزامی نیست؟واقعا عجیب است دیدگاه شما!شما مثلا خودتان استعدادش را داشته باشی نمیگویید من باید و باید درمان بی درد پیدا کنم وگرنه ظلم کردم؟خدایی نکرده بچه خودتان هم به این بیماری خدایی نکرده مبتلا شد.شما نمی گویید باید و حتما درمان بیدرد پیدا کنیم وگرنه ظلم کردم؟عجیب است!

از باب رفع سختی از دیگران خوب است، اما مطلقا ظلم نیست.

پارسا مهر;963718 نوشت:
من فقط سوال کردم.من چه چیز را باید اثبات کنم

این ادعاهای ذیل را باید اثبات کنید:

پارسا مهر;963718 نوشت:
اگر خدا این دنیای مادی را خلق نمی کرد و ما را یکراست به بهشت میبرد هدف از خلقت ما برابرده میشد

پارسا مهر;963718 نوشت:
عقلا و منطقا فرستادن مستقیم ما به بهشت امکان پذیر بود

و ده ها احتمال دیگر، چون شما میخواهید یکی که از شما خیلی عالم تر است را قضاوت کنید، خب باید به اندازه او آگاه باشید که آیا اولا این کار شدنی است یا خیر، و ثانیا به مصلحت است یا خیر؟ در هر صورت به این تاپیک مربوط نخواهد شد.

نقل قول:
یا اگر برادران رایت هواپیما را اختراع نکرده بودند در حق من و شما ظلم کرده بودند؟!

با سلام.باید نکاتی روشن شود.مثلا آن ها توان و استعداد ساخت هواپیما را داشتند و اختراع نکردند؟با در نظر گرفتن چند و چون ماجرا و اوضاع و احوال.بله اگر برادران رایت هواپیما را اختراع نمی کردند ظلم کرده بودند.اینکه شما بتوانی گره ای از درد مردم باز کنی و نکنی ظلم کرده اید یا نه؟
از ثانی اصلا من اسرار و تاکیدی ندارم با انجام ندادن مثلا اختراع هواپیما برادران رایت ظلمی انجام داده اند یا نداده اند،شاید این بحثی جدا می طلبد.ولی عرض این است که اصلا فلسفه اینکه باید که یا بهتر است که اختراع کرد یا سوزن بی درد پیدا کرد. و امثال اینها چیست؟غیر از این است که ما با ظلم هایی طرفیم؟حالا اینکه من یا دولت می تواند که سوزن بی درد کشف کند ولی نکند ظلم نکرده دیگر قضاوت این را به عهده ی شما می سپارم.اینکه در صحنه کربلا به داد امام حسین می رسیدیم نیکو بود ولی به داد امام هم نمی رسیدیم ظلم نکرده و ظالم نبودیم!این را به عهده دیگران می گذارم!!اما به هر حال به امام حسین ظلم شد یا نه؟؟

نقل قول:
از باب رفع سختی از دیگران خوب است، اما مطلقا ظلم نیست.

استاد گرامی شما نمی پذیرید که درد آن سوزن ظلم است.شما نمی پذیرید آن سختی ظلم است.و بعد من تعجب می کنم آخر اگر ظلم نیستند.به جا هستند.پس اصلا چه لزومی دارد که ما برویم آن سختی را رفع کنیم و اگر بکنیم مثلا خوب است؟نیکو است؟خوب دارد سختی می بیند.مگر آن سختی ظلم است؟مگر نا به جاست؟شما می گویید حالا اگر شرایط عوض شد و آمپول بی درد پیدا شد آن درد و سختی ظلم است.خوب وقتی هنوز آن اگر نیامده چه لزومی دارد که من برای رسیدن آن اگر تلاش کنم و اگر کنم کار قابل تحسین و نیکویی کرده ام.؟شما به جای آنکه بپذیرید درد سوزن ظلم است.از کلمه های سختی؛ شر و امثال اینها استفاده می کنید که اگر نباشند و تلاش شود که حذف شوند نیکوست!!این دیدگاه شما دارد داد میزند که درد سوزن ظلم و نابه جاست و باید حذف شود ولی نمی پذیرید و از کلمه های دیگر استفاده می کنید!!

به این سوال بنده خواهشن پاسخ بدید که فکر میکنم ندادید....


چرا نگاهتان را محدود می کنید به یک زمان و شرایط خاص.چرا عمیق تر و از بالا نگاه نمی کنیدچرا نمی گویید درمان بدون درد هست و امکان پذیر پس درمان با درد ظلم است؟چرا خودتان را محدود می کنید به اینکه الان در دسرس ما نیست؟

نمیدونم گویا انقدر از یزید و یزیدیان و امام حسین و خون دل خوردن و خانه نشینی امام علی از کودکی شنیدیم که فقط ظلم را محدود کرده ایم به آنچه بر امام حسین و ائمه گذشت.دیگه ظلم بودن درد سوزن و درمان های طاقت فرسا رو دیگه اصلا لحظه ای به روی خودمان نمی آوریم!!!این دردا شیرینی های زندگی ان!حالا من موندن چرا ما باید تلاشمان برای زدودن این شیرینی ها قابل تحسین و نیکو باشد.

پارسا مهر;967664 نوشت:
اصلا فلسفه اینکه باید که یا بهتر است که اختراع کرد یا سوزن بی درد پیدا کرد. و امثال اینها چیست؟غیر از این است که ما با ظلم هایی طرفیم؟


فلسفه آن رهایی از سختی ها و راحت شدن زندگی است، اما این غیر از ظلم است. اینکه ما برای دیگران مشکل درست کنیم ظلم است، اما اینکه برای رفاه دیگران و رفع مشکلاتشان تلاش نکنیم که ظلم نیست!
اگر چه خوب است که برای رفع آنها تلاش کنیم اما تلاش نکردن ظلم نیست.

پارسا مهر;967664 نوشت:
اینکه در صحنه کربلا به داد امام حسین می رسیدیم نیکو بود ولی به داد امام هم نمی رسیدیم ظلم نکرده و ظالم نبودیم!این را به عهده دیگران می گذارم!!اما به هر حال به امام حسین ظلم شد یا نه؟؟

برادر من این آخه چه قیاسی بود؟!:Moteajeb!:
پزشکی که دارد از روی دلسوزی به کودکی سوزن میزند خب این سوزن برای کودک در شرایط فعلی ضرورت دارد، یعنی شرایط آن را نیکو کرده است، اما کشتن امام حسین(ع) ربطی به شرائط ندارد، اصلا خود کشتن مظلوم ظلم است، این اصلا ربطی به شرائط ندارد، اینجا 100 درصد دارد ظلمی اتفاق می افتد! اصلا امام حسین(ع) مطرح نیست، هر کس دیگری هم باشد کمک به او لازم است.
اگر ما دیدیم دارند بیخودی به کودکی سوزن میزنند و او فریاد میزند اگر نرویم به کمک او قطعا ظلم کرده ایم، اما اینکه سوزن او برای درمان او ضرورت دارد آیا اگر دنبال کشفی برای تزریقات بدون درد نرویم ظلم کرده ایم؟ هیچ کسی آن را ظلم نمی داند.

پارسا مهر;967664 نوشت:
استاد گرامی شما نمی پذیرید که درد آن سوزن ظلم است.شما نمی پذیرید آن سختی ظلم است.و بعد من تعجب می کنم آخر اگر ظلم نیستند.به جا هستند.پس اصلا چه لزومی دارد که ما برویم آن سختی را رفع کنیم و اگر بکنیم مثلا خوب است؟نیکو است؟خوب دارد سختی می بیند.مگر آن سختی ظلم است؟مگر نا به جاست؟شما می گویید حالا اگر شرایط عوض شد و آمپول بی درد پیدا شد آن درد و سختی ظلم است.خوب وقتی هنوز آن اگر نیامده چه لزومی دارد که من برای رسیدن آن اگر تلاش کنم و اگر کنم کار قابل تحسین و نیکویی کرده ام.؟شما به جای آنکه بپذیرید درد سوزن ظلم است.از کلمه های سختی؛ شر و امثال اینها استفاده می کنید که اگر نباشند و تلاش شود که حذف شوند نیکوست!!این دیدگاه شما دارد داد میزند که درد سوزن ظلم و نابه جاست و باید حذف شود ولی نمی پذیرید و از کلمه های دیگر استفاده می کنید!!

به این سوال بنده خواهشن پاسخ بدید که فکر میکنم ندادید....

چرا نگاهتان را محدود می کنید به یک زمان و شرایط خاص.چرا عمیق تر و از بالا نگاه نمی کنیدچرا نمی گویید درمان بدون درد هست و امکان پذیر پس درمان با درد ظلم است؟چرا خودتان را محدود می کنید به اینکه الان در دسرس ما نیست؟

برادر گرامی اصلا برای اینکه چیزی ظلم باشد یا نباشد قطعا باید در زمان و شرائط خاص آن را دید، وگرنه هیچ رفتاری را نمیتوان گفت ظلم است!! حتی کشتن انسان هم در یک جاهایی نیکوست!

پارسا مهر;967683 نوشت:
نمیدونم گویا انقدر از یزید و یزیدیان و امام حسین و خون دل خوردن و خانه نشینی امام علی از کودکی شنیدیم که فقط ظلم را محدود کرده ایم به آنچه بر امام حسین و ائمه گذشت.دیگه ظلم بودن درد سوزن و درمان های طاقت فرسا رو دیگه اصلا لحظه ای به روی خودمان نمی آوریم!!!این دردا شیرینی های زندگی ان!حالا من موندن چرا ما باید تلاشمان برای زدودن این شیرینی ها قابل تحسین و نیکو باشد.

خیر، قواعدی که ما میگوییم برای هر کسی است!
یعنی ظلم هایی که در حق ایشان شده در حق هر کسی دیگری هم بشود ما آن را ظلم میدانیم، و آنچه در حق دیگران ظلم نمی دانیم در حق ایشان هم ظلم نمیدانیم.

پرسش
سوزنی که پزشک به بیمار می زند در شرایطی که هنوز راه حل بهتری برای تزریق بدون درد کشف نشده است آیا ظلم است و چون چاره ای از آن نبوده فاعل آن مستحق سرزنش نیست؟ یا اصلا ظلم محسوب نمیشود؟ اگر ظلم نیست چرا به دنبال رفع آن هستیم؟ آیا اینکه به دنبال رفع آن هستیم دلیل بر این نمیشود که ظلم است و باید رفع شود؟


پاسخ

برای پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه بفرمایید:

نکته اول:

ملاک حسن و قبح افعال، مدح یا نکوهش اجتماعی فاعل آن است(1) یعنی قبیح آن چیزی است که مردم انجام دهنده ی آن را سرزنش و نکوهش کنند و حَسَن آن کاری است که مردم انجام دهنده آن را مدح و ستایش کنند.
و از آنجا که عدل قرار دادن هر چیزی در موضع خودش، و ظلم قرار دادن هر چیزی در غیر موضع خودش است میگویند عدل همیشه حَسَن و ظلم همیشه قبیح است.

اما در اینکه آیا چیزی غیر از عدل و ظلم هم حُسن وقبح ذاتی دارند یا خیر برخی معتقدند فقط عدل و ظلم هستند که حسن و قبح ذاتی دارند و بقیه اگر مصداق عدل باشد حسن، و اگر مصداق ظلم باشند قبیح خواهند بود، یعنی سخن از عدل و ظلم به معنای کلی آنها است، به طوری که هر رفتاری که خوب وبه جا باشد عدل محسوب شده، و هر رفتاری که به جا و نیکو نبوده و نا به جا باشد ظلم محسوب میشود(2) بنابراین یک رفتار واحد می تواند گاهی عدل و حسن باشد و گاهی ظلم و قبیح!!

مثلا فرض کنید دو نفر از دیوار خانه مردم که آتش گرفته است بالا میروند اولی برای دزدی و دومی برای نجات جان کودکی که در آتش مانده! کار این دو یکی است اما اولی قبیح و دومی حسن است.
یا مثلا رفتار پزشکی که به قصد جراحی و درمان شکم دیگری را پاره می کند و دزدی که به جهت بردن مال کسی شکم او را پاره می کند! دو عمل به ظاهر یکی است اما اولی حسن و دومی قبیح است.

نظر دیگری که وجود دارد این است که قبح مثلا کذب را هم ذاتی میداند منتهی میگوید اگر این قبح دروغ با یک قبح بزرگتر مثل قتل پیامبر یا انسانی بی گناه تعارض پیدا کرد خب طبیعتا دروغ مقدم میشود تا شخص بی گناه کشته نشود، در اینجا هم کسی دروغگو را سرزنش و ملامت نمی کند.(3)
طبق این بیان بله فرو کردن سوزن برای درمان در جایی که راهی غیر از آن نیست هم قبیح است، اما قبحی که ترک آن مستلزم ظلم و قبیح بزرگتری خواهد بود، لذا آن قبح ابتدایی نادیده گرفته می شود.

نکته دوم:
ما هر کدام از دو دیدگاه فوق را برگزینیم نتیجه تفاوت نخواهد کرد، چون طبق تعریفی که بیان کردیم که حسن آن کاری است که عقلا انجام دهنده را تحسین، و قبیح آن کاری است که عقلا انجام دهنده آن را سرزنش و ملامت کنند هیچ کسی فرو کردن سوزن برای درمان را قبیح نمی داند، و فاعل آن را سرزنش نمی کند.
تفاوت دیدگاه اول و دوم فقط در این است که دیدگاه اول می گویند ظلم بودن یا نبودنِ یک رفتار از نگاه مجموعی حاصل می شود، پس در جایی که راهی به جز تزریق برای درمان وجود ندارد این اصلا ظلم و قبیح نیست، بلکه عدل و حسن است.

اما دیدگاه دوم می گوید ممکن است یک فعل در حالت طبیعی مصداق ظلم باشد اما وقتی با یک مفسده برگتر تعارض پیدا کند دیگر این قبح و ظلم نادیده گرفته میشود و به خاطر عدم تحقق ظلم بزرگتر، انجام آن حَسَن است، و عکس آن را قبیح میدانند، یعنی اگر همین پزشک سوزن زدن ضروری را به کودک بیمار ترک کند بدون شک همه او را ظالم دانسته و سرزنش میکنند و حتی او را مستحق عقوبت میدانند.

بنابراین در حال حاضر که برای درمان بیمار راهی به جز تزریق از طریق سوزن نیست، هیچکدام از دو نگرش این فعل را ظلم ندانسته و تقبیح نمی کنند، بلکه ترک آن را ظلم و قبیح می دانند.
بله اگر راه دیگری کشف شد که مثلا دارو را بدون درد به بدن بیمار تزریق کنند خب در این صورت آزار دادن از طریق سوزن بی مورد و نابه جا خواهد بود، چون وقتی میشود دارو را تزریق کرد و دردی هم نباشد چرا باید یک انسان را آزار داد؟ این قبیح است.

نکته سوم:
همچنین باید دقت داشته باشد کسی نمی گوید چون سوزن زدن ظلم است باید بگردیم و راه حل بهتری پیدا کنیم، بلکه می گویند چون درد دارد بگردیم راه حل دیگری پیدا کنیم! بین این دوتا تفاوت وجود دارد.
به عبارت دیگر اینکه امکان دارد در آینده راهی برای تزریق بدون سوزن کشف شود موجب نمیشود الان که راه دیگری غیر از سوزن نیست، این سوزن زدن ظلم باشد! در حال حاضر یک شر حداقلی(درد سوزن) به خاطر خیر حداکثری(درمان) وجود دارد، اینجا ظلم و قبیح نیست، اما اشکالی ندارد که دنبال راه حلی باشیم که برای رسیدن به این خیر حداکثری، همین شر حداقلی را هم از بین ببریم.
بنابراین اینکه بشر دنبال کشف راه حلی برای تزریق دارو بدون درد است دلیلی بر قبح و ظلم بودن آن به شمار نمیرود.

پی نوشت ها:
1. ربانی گلپایگانی، علی، قواعد الکلامیه، مؤسسة الإمام الصادق (ع‏)، قم، چاپ اول، 1418ق، ص33.
2. المیزان فی تفسیر القرآن،، مكتبة النشر الإسلامي‏، قم، چاپ پنجم، 1417ق، ج12، ص331.
3. طوسی، خواجه نصیرالدین، تلخیص المحصل،دار الأضواء، بیروت، چاپ دوم، 1405ق، ص341.

موضوع قفل شده است