جمع بندی محبت به خانواده

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
محبت به خانواده

سلام و درود
چرا آیت الله های ما فتوا نمیدن که محبت مادر بر فرزند و بالعکس و برادر بر خواهر و برادر و بالعکس از واجباته؟
و خشونت و عصبانیت؟حرام؟محبت ورزی و علاقه مستحب!اخم و تَخم مکروه!!
اگه از قرآن هم حلال و حرامش درنیاد ولی خیلی خوبه،به پیشرفت ایران یا مسلمانان خیلی کمک میکنه
نمیخوام بفرمایید که فراوان توصیه شده و آیه اف و اینا!صراحتا میگم بگن!
ی مادری دیدم مسلمان بود خیلی(یعنی به حلال و حرام معتقده) ولی بچه کوچیکشو خیلی بد میزد میدونم اگه بفهمه حرامه وضعش بهتر میشه
متشکر از پاسخ های دلنوازتان
مولانا:من طربم طرب منم زهره زند نوای من/عشق میان عاشقان شیوه کند برای من
(*در نظر باشه که تحقیقات نشون میده تنبیه تقریبا در هیچ مواردی فایده نداره و کارو خراب تر میکنه)

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

حسام 1999;959756 نوشت:
سلام و درود
چرا آیت الله های ما فتوا نمیدن که محبت مادر بر فرزند و بالعکس و برادر بر خواهر و برادر و بالعکس از واجباته؟
و خشونت و عصبانیت؟حرام؟محبت ورزی و علاقه مستحب!اخم و تَخم مکروه!!
اگه از قرآن هم حلال و حرامش درنیاد ولی خیلی خوبه،به پیشرفت ایران یا مسلمانان خیلی کمک میکنه
نمیخوام بفرمایید که فراوان توصیه شده و آیه اف و اینا!صراحتا میگم بگن!
ی مادری دیدم مسلمان بود خیلی(یعنی به حلال و حرام معتقده) ولی بچه کوچیکشو خیلی بد میزد میدونم اگه بفهمه حرامه وضعش بهتر میشه
متشکر از پاسخ های دلنوازتان
مولانا:من طربم طرب منم زهره زند نوای من/عشق میان عاشقان شیوه کند برای من
(*در نظر باشه که تحقیقات نشون میده تنبیه تقریبا در هیچ مواردی فایده نداره و کارو خراب تر میکنه)

عرض سلام و ادب خدمت شما همراه گرامی

مسئله بسیار خوبی را مطرح کردید. احترام و محبت در بین اعضای خانواده یکی از مهمترین عواملی ست که می تواند خانواده سالم، و به دنبال آن جامعه سالم را تشکیل دهد؛ و همانطور که فرمودید به پیشرفت ایران یا هر جامعه ای که چنین رفتار کنند، کمک بزرگی می کند.

اما اینکه چرا علما در این مورد فتوائی مبنی بر واجب و حرام ندارند، به این دلیل است که منابعی که احکام شرعی را از آن استنباط می کنند، آنها را به چنین حکمی نرسانده.
توجه بفرمایید که احکام شرعی با احکام اخلاقی متفاوتند. هرچند خیلی اوقات بر هم منطبق شده و با هم همپوشانی دارند؛ اما گاهی هم یک موضوع می تواند از نظر شرعی حلال باشد، در حالیکه از نظر اخلاقی بسیار مذموم، ناپسند و مشمول عقوبت الهی شود. که هر کدام به دلائلی و به منظور نماندن در مخمصه یا چیزهائی مثل این تشریع شده اند. مثل طلاق دادن زن بدون دلیل موجه یا کارهائی مثل این که مثال زیاد هست.

ضمن اینکه اگر با دقت احکام شرعی را نگاه کرده و در پیرامون و حواشی آنها دقت کنیم، بسیاری از احکام دارای نکات ریزی هستند که جز اندکی از مردم به آنها توجه نمی کنند. در حالیکه خواسته حقیقی شارع همین بوده. در حقیقت ما یک سلسله احکام شرعی معمولی و عادی داریم که همه افرادی که معتقد به مراعات دین هستند عمل می کنند. مثلا نماز می خوانند، روزه ماه رمضان را به جا می آورند، از شرب خمر و دزدی پرهیز می کنند و امثال اینها.
اینها احکام دست اولی هستند که اگر کسی مراعات نکرد اصولا جزء عرف متدین محسوب نمی شود.

اما واقعیت اینست که احکام شرعی منحصر در این اعمال سطحی و ساده نیست. دقت در حواشی و قرائن احکام باعث می شود که مسائلی را دریابیم که هرچند مستقیما توسط شارع حرام یا حلال شمرده نشد، ولی بدون تردید برای انجام دادنِ دقیقِ احکام شرعی، باید آنها را هم مراعات کنیم.

مثلا در روایات آمده است که در میان افرادی که در محشر هستند سه گروه را صدا می زنند که یکی از آنها کسانی هستند که ظلم کرده اند. ظلم موارد متعددی دارد که ظلم به همسر یا فرزند از مصادیق بارز آن است. خداوندی که حتی به مسائل جزئی و زینتی در منزل توجه کرده و به مرد توجه داده که مطابق با شأن زن باید برایش زیورآلات تهیه کنی، مگی ممکن است به روح و روان او توجه نکند!؟ مگر ممکن است کسی به روح و روان همسر یا فرزندش توجه نکند و در قیامت مورد رحمت پروردگار قرار گیرد!؟ چطور ممکن است کسی با همسر و فرزندانش بداخلاقی کند (کتک زدن که جای خود دارد!) و از فشار قبر در امان بماند!؟ حتی اگر سعد بن معاذ باشد، همراه پیامبر در جنگ بوده و پیامبر با پای برهنه در تشییع جنازه اش شرکت کند و با دست خود او را در قبر بگذارد!؟

روش اهل بیت علیهم السلام به هیچ وجه این نبوده که فرزندانشان را تنبیه بدنی کنند، و موردی سراغ نداریم و نقل نشده که چنین کاری کرده باشند. رسول گرامی اسلام نه تنها خود کودکان را تنبیه بدنی نمی‌کرد، بلکه اگر کسی هم این رفتار را انجام می‌داد، آن حضرت شدیداً مخالفت می‌کرد و سخت اعتراض می‌فرمود. این بزرگواران همواره به عنوان دوستی مهربان و پیشوایی دوست داشتنی و یاری غمخوار و راهنمایی دلسوز در کنار فرزندان خود بودند، و در کودکی با آنان بازی می‌کردند و در بزرگسالی رفیق، مونس و همدم آنان بودند.


امیرالمومنین علی‌ علیه السلام می‌فرماید: «پندپذیری انسان عاقل، به وسیله ادب و تربیت است. چهارپایان و حیوانات هستند که تنها با تازیانه تربیت می‌شوند.» (1)

و در جای دیگری فرموده اند: «لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ ؛ با خشم تربيت [ممكن] نيست.» (2)

امام موسی بن جعفر علیه السلام به یکی از یاران خود که از دست فرزندش به ستوه آمده بود و شکایت می کرد فرمود: «
لا تَضرِبهُ، وَاهجُرهُ ولا تُطِل؛ فرزندت را نزن و برای ادب کردنش از او قهر کن، ولی مواظب باش، قهر کردنت طولانی نشود.» (3)


بازداشتن از تنبیه بدنی آن اندازه مهم است که دستور داده‌اند درباره کسانی که به حدّ بلوغ نرسیده‌اند و خلافی را مرتکب می‌شوند، اجرای حدّ جایز نیست، بلکه باید مجازات تأدیبی شوند. (4)


در کنار اینها محبت به فرزندان و مهربانی در خانواده بسیار ستوده شده و اهل بیت علیهم السلام سفارش بسیاری بر ایجاد جو عاطفی در خانواده داشته اند.

رسول گرامی اسلام صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند: «إنَّ فِي الجَنَّةِ دارا يُقالُ لَهَا : الفَرَحُ، لا يَدخُلُها إلاّ مَن فَرَّحَ الصِّبيانَ ؛ خانه اى در بهشت است كه به آن ، [خانه] شادى گفته مى شود . جز كسى كه كودكان را شاد كرده باشد، وارد آن نمى گردد.» (5)

مردى خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله رسيد و گفت: هرگز كودكى را نبوسيده ام. پيامبر خدا فرمود : «هذا رَجُلٌ عِندِي أنَّهُ مِن أهلِ النّارِ؛ اين ، كسى است كه در نظر من از اهل آتش است» (6)


تمام این روایات و دستوراتی که از پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السلام رسیده، همگی به نحوی دستور بر ایجاد محبت و به وجود آوردن یک فضای عاطفی و مهربان در خانواده است؛ و شریعت مگر چیزی جز فرمانبرداری از دستورات این بزرگواران است!؟

لازم نیست که حتما حکمی به صورت واجب یا حرام آورده شود؛ همین که ما خودمان را شیعه و پیرو اهل بیت می دانیم، پس کمترین وظیفه مان اینست که الگوی رفتاری مان را از این بزرگواران اتخاذ کرده و پا جای پای آنان بگذاریم که فرموده اند "العاقلُ یکفی بالإشارة"

پی نوشت:
1. شرح غررالحکم، ج1، ص 10، ح 81
2. غرر الحکم، ص 303
3. عده الداعی، ص 79
4. مستدرک الوسایل، ج3، ص 223
5. كنز العمّال : ج 3 ص 170 ح 6009
6. كافي، ج 6 ص 50 ح 7

......;959869 نوشت:
کارشناس بحث: استاد حنیف

سلام
با احترام به تمام کارشناسان عزیز و بدون اینکه نام استاد خاصی مد نظرم باشد عرض می‌کنم
به نظرم اگر کارشناس برخی از تاپیک‌های من استاد "حنیف" بودند
(یا اساتیدی با رویه‌ی ایشان) خیلی از شبهاتم حل می‌شد

حسام 1999;959756 نوشت:
ی مادری دیدم مسلمان بود خیلی(یعنی به حلال و حرام معتقده) ولی بچه کوچیکشو خیلی بد میزد میدونم اگه بفهمه حرامه وضعش بهتر میشه

حسام عزیز ، دلیلش این است که خداوند ما را گوسفند در نظر نگرفته!
چیزی که خیلی از انسان‌ها علاقه عجیبی به آن دارند! یعنی دوست دارند گوسفند باشند!

در تاپیکِ "هاوکینگ" یادت هست که گفتم مسلمان بودن یک سری شاخص دارد که دارا بودن هر یک از آنها آن یعنی بخشی از مسلمان بودن؟
قطعاً آن مادری که شما دیدید مسلمان نبوده یا در خوش‌بینانه ترین حالت ، بهره ای ناچیز از مسلمانی داشته است

می‌دانی بزرگترین چالش خداوند با انسان‌ها در چه زمانی است؟ آنجایی که انسان‌ها "توانایی" دارند
حال این توانایی می‌تواند قدرت گفتن باشد ، می‌تواند زور بازو باشد ، ، می‌تواند موقعیت شغلی یا جنسیتی یا اجتماعی باشد ، یا می‌تواند حقی قانونی باشد که به واسطهء آن توانایی پیدا می‌کنیم


اشکال ما این است که از کنار گفته های اهل بیت(ع) خیلی سرسری رد می‌شویم
وقتی میفرمایند در اسلام ، پست و مقام مسئولیت ایجاد می‌کند ، نه حق ، اگر این را می‌فهمیدیم آن وقت شاهد شخصیتی مانند آن مادر نبودیم

حنیف;960183 نوشت:
اما اینکه چرا علما در این مورد فتوائی مبنی بر واجب و حرام ندارند، به این دلیل است که منابعی که احکام شرعی را از آن استنباط می کنند، آنها را به چنین حکمی نرسانده.

سلام خدمت کارشناس عزیز ممنون از وقت و نوشتاری که صرف کردین،
مثلا ما میبینیم شیخی در وضعیتی، میگوید فبای نحو کان،استعمال توتون و تنباکو حرام است!
و مردم خیلی زود و مهم به حرفش گوش میدن
حالا مثلا آیت الله های ما،نگویند فبای نحو کان،خشونت بر خانواده حرام است!
البته میدانم ممکن است مذهبیون بگویند اینجور فتوا دادن مطابق میل است و نه قرآن،ولی بنظرم از نظر اخلاق نتیجه گرا و پیامدگرایی خیلی مفیده

Reza-D;960238 نوشت:
سلام
با احترام به تمام کارشناسان عزیز و بدون اینکه نام استاد خاصی مد نظرم باشد عرض می‌کنم
به نظرم اگر کارشناس برخی از تاپیک‌های من استاد "حنیف" بودند (یا اساتیدی با رویه‌ی ایشان) خیلی از شبهاتم حل می‌شد

سلام آقا رضای عزیز
ممنونم از نظر خوبتون

Reza-D;960238 نوشت:
حسام عزیز ، دلیلش این است که خداوند ما را گوسفند در نظر نگرفته!
چیزی که خیلی از انسان‌ها علاقه عجیبی به آن دارند! یعنی دوست دارند گوسفند باشند!

خب مسئله همینجاست،آخه بعضیا باید ی چیزو بشنون تا بهش عمل کنن،تا اینکه برداشت کنن،من فکر نکنم حتی تقصیر خودشون باشه
من دیدم،که جمع زیادی از مردم ما،اگه حرف 10 تا متخصص علمی رو براشون بیارین،ولی حرف ی آیت الله یا شخصیت مذهبی رو بیارین،(حرف آیت الله رو خیلی خوب و دقیق گوش میدن)
این موضوع رو شخصا امتحان کردم!

Reza-D;960238 نوشت:
قطعاً آن مادری که شما دیدید مسلمان نبوده یا در خوش‌بینانه ترین حالت ، بهره ای ناچیز از مسلمانی داشته است

فکر کنم منظورمو خوب بیان نکردم
منظورم این نیست،که اون مادر در نزد خدا مسلمانه یا نه
منظورم اینه که اون مادر خودشو مسلمان میدونه در ذهن و ضمیر خودش!
و برخی چیزها هم به سبب القای فراوان از سمت مذهبیون ،ثانیه ای در عملش تاخیر روا نمیداره،مثل نماز روزه،محرم،خیرات و..
حقیقتا اگه خودم نمیشناختمش فکر میکردم عمدی اینکارو میکنه،ولی میدونم از سر نا آگاهی هستش،بقول دکتر هلاکویی چه پدر مادر هایی که ،اعمالی که برای فرزندانشان درست میدانند زهر مهلک باشد

Reza-D;960238 نوشت:
سلام
با احترام به تمام کارشناسان عزیز و بدون اینکه نام استاد خاصی مد نظرم باشد عرض می‌کنم
به نظرم اگر کارشناس برخی از تاپیک‌های من استاد "حنیف" بودند (یا اساتیدی با رویه‌ی ایشان) خیلی از شبهاتم حل می‌شد


علیکم السلام و رحمه الله
این لطف و بزرگواری شما و غیر از این نیست. واقعیت اینست که همه ما در بخش های مختلف، هر کسی با روش خاص خودش، تمام تلاشمان اینست که ذره ای هرچند کوچک و در حد توانمان، دین و زیبائی های بی بدیل آن را از زیر آوار شبهات خارج کنیم. ان شاءالله با یاری اهل بیت علیهم السلام و کمک شما بزرگواران در این امر موفق عمل کنیم.

Reza-D;960238 نوشت:
اشکال ما این است که از کنار گفته های اهل بیت(ع) خیلی سرسری رد می‌شویم


این حرف بسیار درستی ست.
اصولا معصومین علیهم السلام از هر گونه سخن یا عمل لغوی مبرا بوده و اگر ما شیعه واقعی بوده و پا جای پای آنها بگذاریم، خیر و سعادت دنیا و آخرت در دستان ماست.

متاسفانه ما اینروزها خیلی از دین و دستورات آن دور مانده ایم.
چند تا عمل ساده و دم دستی را انجام داده و بسیار به خودمان می بالیم که مسلمانیم!! در حالیکه مسلمانی فرای این دستورات ابتدائی و ظواهر است.

بسیاری از مشکلات ما هم به همین دلیل است.
در واقع ما دین را کنار گذاشته و با عمل نکردن به آن برای خودمان مشکلاتی ایجاد می کنیم، بعد که مشکل ایجاد شد، به دنبال راه حل دینی برای آن هستیم و ایراد می گیریم که چرا دین نمی تواند مشکلا را حل کند!! در حالیکه دین به صورت یک پکیج کامل و بدون نقص به ما ارائه شده؛ اگر به همه آن عمل می کردیم اصلا این مشکل ایجاد نمی شد که الان گرفتار شده و در قافیه اش بمانیم!!

حسام 1999;960242 نوشت:
خب مسئله همینجاست،آخه بعضیا باید ی چیزو بشنون تا بهش عمل کنن،تا اینکه برداشت کنن،من فکر نکنم حتی تقصیر خودشون باشه
من دیدم،که جمع زیادی از مردم ما،اگه حرف 10 تا متخصص علمی رو براشون بیارین،ولی حرف ی آیت الله یا شخصیت مذهبی رو بیارین،(حرف آیت الله رو خیلی خوب و دقیق گوش میدن)
این موضوع رو شخصا امتحان کردم!


همیشه اینطور نیست. خیلی اوقات هم کاملا برعکس است. یعنی تا ضرر الکل از نظر علمی ثابت نشود، هرچند اسلام و علما آن را حرام اعلام کنند، باز عده ای گوششان بدهکار نیست و احکام شرعی را مربوط به هزار و اندی قبل می دانند....

بنابراین مهم اینست که کسی بخواهد به دستوری یا توصیه ای عمل کند و چرائی مطلب برایش واضح شود. حالا این انگیزه برای عده ای با شرع، برای عده ای توسط علم و در مورد عده ای هم با عرف جامعه ایجاد می شود.

حسام 1999;960242 نوشت:
منظورم اینه که اون مادر خودشو مسلمان میدونه در ذهن و ضمیر خودش!
و برخی چیزها هم به سبب القای فراوان از سمت مذهبیون ،ثانیه ای در عملش تاخیر روا نمیداره،مثل نماز روزه،محرم،خیرات و..

تمام بدبختی ما همین است حسام جان
وقتی من صحبت‌های شما را درمورد خانواده ، تفکر ، علم‌جویی ، فرهنگ ، اخلاق و امثال اینها می‌شنوم ، با خودم میگویم چقدر عقاید حسام اسلامی است
چه بسا در نزد خداوند کسی مانند حسام که ظاهراً حرفهایش در مقابله با دین است ، در عمل از منِ به ظاهر مذهبی ، مسلمان‌تر باشد
همیشه گفته ام و باز هم میگویم یکی از مهمترین دلایل عدم پذیرش دین از سوی افرادی مانند هاوکینگ
(صرفاً مثال) ، معرفی غلط دین است

به عنوان نمونه به جمله ای که در امضای شماست دقت کن برادر:


حسام 1999;960242 نوشت:
فزونیِ خِرد را درست می‌توان با کاهشِ خشم سنجید. (فریدریش نیچه / پرسه‌گرد و سایه‌اش)

امام علی(ع):
اَقدَرُ النّاسِ عَلَى الصَّوابِ مَن لَم يَغضَب؛
تواناترين مردم در تشخيص درست ، كسى است كه خشمگين نشود

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 246 ، ح 5062

امام علی(ع):
جَاهِدْ شَهْوَتَكَ وَ غَالِبْ غَضَبَكَ وَ خَالِفْ سُوءَ عَادَتِكَ تَزْكُ نَفْسُكَ وَ يَكْمُلْ عَقْلُكَ وَ تَسْتَكْمِلْ ثَوَابَ رَبِّكَ

با هوا و هوس خود جهاد كن، بر خشمت مسلّط شو و با عادتهاى بد خود مخالفت كن تا نفست پاكيزه شود، عقلت به كمال برسد و از پاداش پروردگارت بهره كامل ببرى.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 242 ، ح 4919

سخن نیچه = 150 سال پیش
سخن امام علی(ع) = 1400 سال پیش

اما متاسفانه ما از امام علی(ع) فقط فرق شکافته را گفته ایم و نان جو خوردن را

حنیف;960615 نوشت:
همیشه اینطور نیست. خیلی اوقات هم کاملا برعکس است. یعنی تا ضرر الکل از نظر علمی ثابت نشود، هرچند اسلام و علما آن را حرام اعلام کنند، باز عده ای گوششان بدهکار نیست و احکام شرعی را مربوط به هزار و اندی قبل می دانند....

سلام خیلی ممنون و متشکرم از پاسختون،
بله قبول دارم،اگه ی دسته بندی در این مورد انجام بدم،آدما 3 دسته علمی2علمی مذهبی3مذهبی باشن،مشخصه که تاثیر این رویکرد فقط رو دسته سوم مشهوده
بازم ممنونم از پاسخ و وقتی که گذاشتین،

Reza-D;960652 نوشت:
تمام بدبختی ما همین است حسام جان
وقتی من صحبت‌های شما را درمورد خانواده ، تفکر ، علم‌جویی ، فرهنگ ، اخلاق و امثال اینها می‌شنوم ، با خودم میگویم چقدر عقاید حسام اسلامی است

سلام خدمت آقا رضای عزیزمون
شما لطف دارین،ممنونم

Reza-D;960652 نوشت:
چه بسا در نزد خداوند کسی مانند حسام که ظاهراً حرفهایش در مقابله با دین است ، در عمل از منِ به ظاهر مذهبی ، مسلمان‌تر باشد

نظر لطفتونه و البته شکسته نفسی،ولی حقیقتا مقایسه رو دوست ندارم،از کجا معلوم این حرفایی که در زبانم در اینجا یا سایرجاها جاری میشه،از روی ریا نباشه!حتی همین حرفم،بنظرم مقایسه نشدنیه،حتی هیچکسی نمیتونه خودشو از هیتلر هم بهتریا بدتر بدونه!

Reza-D;960652 نوشت:
همیشه گفته ام و باز هم میگویم یکی از مهمترین دلایل عدم پذیرش دین از سوی افرادی مانند هاوکینگ (صرفاً مثال) ، معرفی غلط دین است

ی سخنرانی داره هاوکینگ بعد از پاپ فرانسیس، که پاپ گفته بود جلوی امثال نیوتن و گالیله رو کلیسا نباید میگرفت،چون دنبال خدا بودن،هاوکینگ در سخنرانیش میگه،کسی نمیتونه این حرفو بزنه،که گالیله یا نیوتن کبیر(خداباور بود مثل اینکه دئیست) به دنبال خدا بودن،یا من به دنبال انکارش،
Reza-D;960652 نوشت:
به عنوان نمونه به جمله ای که در امضای شماست دقت کن برادر:

والا من این امضا رو بخاطر ی چیزی گذاشتم،چندوقت پیش تو ی گروه تلگرامی آتئیستی بحث بود!
معمولا در چنین جاهای دینی که قدرت دست دوستان مذهبیمونه،در اون جاها قدرت دست دوستان آتئیستیه،ی آقای سن بالایی -معلوم بود چیز زیادی در مورد مذهب و اینا نمیدونه- میگفت چجوری آخه با حرف خدا مخالفت میکنین،چجوری اصلا به مغزتون میرسه که بگین خدا نیستش
ادمینای اون گروه هم(بعضیاشون) که دل پری داشتن،عصبانیتشون رو سر این دوستمون خالی کردن،یکی میگفت پدرجان هنوز به بلوغ عقلی نرسیدی؟یکی میگفت گمشو بیرون، خلاصه این حرف ها
من فهمیدم ادما،عصبانیتشون و عقدشونو سر مخالفاشون خالی میکنن،بعد وجدانشونو هم با این تفکر که عصبانیت من در دفاع از علم،مذهب یا حقیقته توجیه میکنن!(این اشتباهو منم مرتکب شده بودم از نوع شدیش)دفاع از حقمون شده مجرای عقده گشایی!
ی شعریم داره مولانا من شمشیر از پی حق میزنم(البته میگن سند درستی نداره،ولی خیلی دوسش دارم الا کل حاله)
خوشبختانه،خدا یا طبیعت،طی ی ماجرا ،داستانی رو تو ذهنم جرقه زد،ازون وقت من همیشه فکر میکنم کسی که میخواد فردی رو از تفکر یا عقیده اشتباهی،جدا کنه باید تصور کنه اون فرد،
فرد مورد علاقش،همسر ،جی اف یا پارتنرشه،
مثلا منِ آتئیست باید فرض کنم،این حرفایی رو که این آقا میزنه،مورد علاقه ترین فردم،مثلا همسرم داره میزنه!اونوقت برخوردی که با همسرم میکنم،با برخورد و جوابی که با اون آقا انجام میدم یکیه؟
مطمئنا به همسرم نمیگم چه آدم خرافاتی هستی،مردشور خودتو،فکرتو،فلاسفتو باهم ببره!جوری حرف میزنم که دلخوری که پیش نیاد هیچ،حتی باعث افزایش محبت هم بشه!
بالعکسشم هست،من اگه مذهبی باشم،همسر آتئیست و خوبی داشته باشم،هیچ وقت بهش نمیگم تو ی گوسفند چهار پایی!عین بز میخوری و لم میدی به دنیا دلخوشی!جهنم باید زوزه بکشی
البته بقول نیچه عواطف آهنگی دگرسان دارن،بعضی انسانای عزیز، محبتی که میخوان دوس دارن با خشونت باشه یا... ولی در باره قاطبه افراد منظورمه
البته بعضی روانشناسا یا بسیاریشون میگن،اینگونه رفتار بیماریه،نشون از حرمت نفس پایینه،که ادم بخواد همه رو از خودش راضی کنه،ولی من(شاید هم به نادرستی)این حرفوقبول ندارم

در کل هممون عصبانی میشیم گاها به نادرستی،ولی همینکه بدونیم اشتباس،بنظرم نشونه پیشرفته

بنظرم،فارق از هر عقیده ای،عشق و محبت دین مشترک همه انسان ها باید بشه!اونوقته که شرایط خیلی بهتره!
البته مثل فروید معتقدم،محبتمون واسه خودمون مفیده،و احتمالا از روی خود خواهی،ولی همونطور که درست گفت،انرژی های بدن هم مثل فیزیک از بین نمیره و تبدیل میشه،اگه راه محبت بسته شه،به ضد خودش یعنی خشونت تبدیل میشه
جملات قشنگیه
حضرت علی(ع) ی جمله داره(سندشو خبر ندارم تو نهج البلاغس فک کنم) احتمالا خطاب به مالک،با مردم مثل حيوان درنده كه دريدن رو مغتنم مى دونه برخورد نكن زيرا مردم به دو گروهن يا برادر دينى تو و يا مثل تو انسان هستن
حالا میبینیم،بعضیا از روی ناآگاهی به برادر دینیشونم رحم نمیکنن چه برسه غیر دینی!

حسام 1999;960696 نوشت:
از کجا معلوم این حرفایی که در زبانم در اینجا یا سایرجاها جاری میشه،از روی ریا نباشه!

قربان شکل ماهت من هم گفتم که:
Reza-D;960652 نوشت:
چه بسا در نزد خداوند کسی مانند حسام که ظاهراً حرفهایش در مقابله با دین است ، در عمل از منِ به ظاهر مذهبی ، مسلمان‌تر باشد

داداش ما تربیت شده‌ء آخوندها هستیم :Cheshmak:

حسام 1999;960696 نوشت:
کسی نمیتونه این حرفو بزنه،که گالیله یا نیوتن کبیر(خداباور بود مثل اینکه دئیست) به دنبال خدا بودن،یا من به دنبال انکارش

حرف خیلی جالبی هست و قابل تامل
البته اثبات شیء نفی ما عدا نمی‌کند. ممکن است دنبال خدا نباشی ، ولی او را بیابی


پرسش: چرا مراجع تقلید فتوائی مبنی بر وجوب محبت در خانواده، حرمت خشونت و عصبانیت، استحبات مهرورزی و یا کراهت بدخلقی، به جامعه ارائه نمی دهند؟ منظورم صرف توصیه نیست. حرام یا حلال به صراحت گفته شود. گاهی برخی والدین فرزندانشان را کتک می زنند که این درست نیست. چنین احکامی می تواند خیلی به پیشرفت ایران کمک کند.

پاسخ: احترام و محبت در بین اعضای خانواده یکی از مهمترین عواملی ست که می تواند خانواده سالم، و به دنبال آن جامعه سالم را تشکیل دهد؛ و همانطور که فرمودید به پیشرفت ایران یا هر جامعه ای که چنین رفتار کنند، کمک بزرگی می کند.

اما اینکه چرا علما در این مورد فتوائی مبنی بر واجب و حرام ندارند، به این دلیل است که منابعی که احکام شرعی را از آن استنباط می کنند، آنها را به چنین حکمی نرسانده. توجه بفرمایید که احکام شرعی با احکام اخلاقی متفاوتند. هرچند خیلی اوقات بر هم منطبق شده و با هم همپوشانی دارند؛ اما گاهی هم یک موضوع می تواند از نظر شرعی حلال باشد، در حالیکه از نظر اخلاقی بسیار مذموم، ناپسند و مشمول عقوبت الهی شود. که هر کدام به دلائلی و به منظور نماندن در مخمصه یا چیزهائی مثل این تشریع شده اند. مثل طلاق دادن زن بدون دلیل موجه یا کارهائی مثل این که مثال زیاد هست.

ضمن اینکه اگر با دقت احکام شرعی را نگاه کرده و در پیرامون و حواشی آنها دقت کنیم، بسیاری از احکام دارای نکات ریزی هستند که جز اندکی از مردم به آنها توجه نمی کنند. در حالیکه خواسته حقیقی شارع همین بوده. در حقیقت ما یک سلسله احکام شرعی معمولی و عادی داریم که همه افرادی که معتقد به مراعات دین هستند عمل می کنند. مثلا نماز می خوانند، روزه ماه رمضان را به جا می آورند، از شرب خمر و دزدی پرهیز می کنند و امثال اینها. اینها احکام دست اولی هستند که اگر کسی مراعات نکرد اصولا جزء عرف متدین محسوب نمی شود.

اما واقعیت اینست که احکام شرعی منحصر در این اعمال سطحی و ساده نیست. دقت در حواشی و قرائن احکام باعث می شود که مسائلی را دریابیم که هرچند مستقیما توسط شارع حرام یا حلال شمرده نشد، ولی بدون تردید برای انجام دادنِ دقیقِ احکام شرعی، باید آنها را هم مراعات کنیم. مثلا در روایات آمده است که ظلم باعث سلب نعمت و نابودی جامعه می شود. (1) ظلم موارد متعددی دارد که ظلم به همسر یا فرزند از مصادیق بارز آن است. خداوندی که حتی به مسائل جزئی و زینتی در منزل توجه کرده و به مرد توجه داده که مطابق با شأن زن باید برایش زیورآلات تهیه کنی، مگر ممکن است به روح و روان او توجه نکند!؟ مگر ممکن است کسی به روح و روان همسر یا فرزندش توجه نکند و در قیامت مورد رحمت پروردگار قرار گیرد!؟ چطور ممکن است کسی با همسر و فرزندانش بداخلاقی کند (کتک زدن که جای خود دارد!) و از فشار قبر در امان بماند!؟ حتی اگر سعد بن معاذ باشد، همراه پیامبر در جنگ بوده و پیامبر با پای برهنه در تشییع جنازه اش شرکت کند و با دست خود او را در قبر بگذارد!؟

روش اهل بیت (علیهم السلام) به هیچ وجه این نبوده که فرزندانشان را تنبیه بدنی کنند، و موردی سراغ نداریم و نقل نشده که چنین کاری کرده باشند. رسول گرامی اسلام نه تنها خود کودکان را تنبیه بدنی نمی‌کرد، بلکه اگر کسی هم این رفتار را انجام می‌داد، آن حضرت شدیداً مخالفت می‌کرد و سخت اعتراض می‌فرمود. این بزرگواران همواره به عنوان دوستی مهربان و پیشوایی دوست داشتنی و یاری غمخوار و راهنمایی دلسوز در کنار فرزندان خود بودند، و در کودکی با آنان بازی می‌کردند و در بزرگسالی رفیق، مونس و همدم آنان بودند.

امیرالمومنین علی‌ (علیه السلام) می‌فرماید: «إنّ العاقِلَ يَتَّعِظُ بِالآدابِ، و البَهائمَ (الجاهِلَ) لا تَتَّعِظُ إلاّ بِالضَّربِ؛ پندپذیری انسان عاقل، به وسیله ادب و تربیت است. چهارپایان و حیوانات هستند که تنها با تازیانه تربیت می‌شوند.» (2) و در جای دیگری فرموده اند: «لا أدَبَ مَعَ غَضَبٍ ؛ با خشم تربيت [ممكن] نيست.» (3) امام موسی بن جعفر (علیه السلام) به یکی از یاران خود که از دست فرزندش به ستوه آمده بود و شکایت می کرد فرمود: «لا تَضرِبهُ، وَاهجُرهُ ولا تُطِل؛ فرزندت را نزن و برای ادب کردنش از او قهر کن، ولی مواظب باش، قهر کردنت طولانی نشود.» (4)

در کنار اینها محبت به فرزندان و مهربانی در خانواده بسیار ستوده شده و اهل بیت (علیهم السلام) سفارش بسیاری بر ایجاد جو عاطفی در خانواده داشته اند. رسول گرامی اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: «إنَّ فِي الجَنَّةِ دارا يُقالُ لَهَا : الفَرَحُ، لا يَدخُلُها إلاّ مَن فَرَّحَ الصِّبيانَ؛ خانه اى در بهشت است كه به آن، [خانه] شادى گفته مى شود. جز كسى كه كودكان را شاد كرده باشد، وارد آن نمى گردد.» (5) همچنین روایت شده که مردى خدمت پيامبر (صلي الله عليه و آله) رسيد و گفت: هرگز كودكى را نبوسيده ام. پيامبر خدا فرمود : «هذا رَجُلٌ عِندِي أنَّهُ مِن أهلِ النّارِ؛ اين ، كسى است كه در نظر من از اهل آتش است» (6)

تمام این روایات و دستوراتی که از پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت علیهم السلام رسیده، همگی به نحوی دستور بر ایجاد محبت و به وجود آوردن یک فضای عاطفی و مهربان در خانواده است؛ و شریعت مگر چیزی جز فرمانبرداری از دستورات این بزرگواران است!؟ لازم نیست که حتما حکمی به صورت واجب یا حرام آورده شود؛ همین که ما خودمان را شیعه و پیرو اهل بیت می دانیم، پس کمترین وظیفه مان اینست که الگوی رفتاری مان را از این بزرگواران اتخاذ کرده و پا جای پای آنان بگذاریم که فرموده اند "العاقلُ یکفی بالإشارة" (عاقل را تنها اشارتی کافیست)


پی نوشت:
1. برای مثال
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: ألظُّلمُ یُزلُّ القَدَمَ وَ یَسلُبُ النِّعَمَ وَ یُهلِکُ الاُمَمَ؛ ظلم قدم را می لرزاند، نعمتها را سلب می کند و امتها را به نابودی می کشاند. (آمدی، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، درایتی، مصطفی، مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی، 1366، قم، ص 456 ، ح 10411
2. ناظم زاده قمی، سیداصغر، جلوه های حکمت: گزیده موضوعی کلمات امیرالمومنین علی علیه السلام در 225 موضوع، غرر الحکم و درر الحکم. نهج البلاغه، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علیمه قم، 1375، قم، ص 409
3. آمدی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم،دارالکتاب الاسلامی، قم، ص 303
4. محمدی ری شهری، محمد، حکمت نامه کودک، موسسه علمی فرهنگی داراحدیث، مرکز چاپ و نشر، 1385، قم، ص 190، به نقل از عده الداعی
5. متقی، علی بن حسام الدین، كنز العمّال فی سنن الاقوال و الافعال، موسسه الرساله، 1409، بیروت، ج 3 ص 170 ح 6009
6. محمدی ری شهری، محمد، کودک در قرآن و سنت، موسسه علمی فرهنگی داراحدیث، سازمان چاپ و نشر، 2010، قم، ص 196

موضوع قفل شده است