جمع بندی اشتباهات من در ازدواج

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اشتباهات من در ازدواج

با عرض سلام و احترام خدمت کارشناسان و دوستان گرامی

ابتدا بنده به عنوان مقدمه داستان قسمتی از زندگی خودم رو بیان می کنم و بعد از اون سوالاتی رو از کارشناسان محترم دارم

بنده دریه سنی احساس نیاز شدیدی پیدا کردم و تمام تلاشم بر این بود که ازدواج دائم کنم
از مدتی قبل نسبت به فردی احساس علاقه درونم ایجاد شده بود
ایشون در محیط کار تقریبا همکار بنده بودن به طور غیر مستقیم یعنی فقط در حد سلام و احوال پرسی وضرورت
بنده هیچ آگاهی از شرایط خانواده و زندگی ایشون نداشتم ولی در اون محیط ایشون کاملا مسائل شرعی رو رعایت می کردن وبه نماز مقید بودن البته تا اونجا که بنده میدونستم

بعد از چند بار تماس تلفنی و حضوری در منزل ایشون برای بحث ازدواج قرار گذاشتیم

ولی خانواده ایشون مطرح کردن که قبل از ازدواج دائم عقد موقت کنیم برای یک ماه

قرار بر این شد که مادر ایشون(پدر ایشون مرحوم شده بود)
همراه ایشون و من برای عقد موقت بریم
مادر ایشون همراه ما نیومدن و هیچ مخالفتی هم ابراز نکردن و فقط مطرح کردن که نمیتونن همراه ما بیان
بعد از مراجعه برای خوندن عقد موقت ، روحانی محترم که سید بزرگواری بودند عنوان کردن که نمیتونن عقد موقت رو جاری کنن.
ایشون عنوان کردن که شما برای هم مناسب نیستید و به همین منظور ایشون نمیتونن صیغه عقد موقت رو جاری کنن.
شاید به خاطر این که خانم از بنده بزرگتر بودند و یه معلولیتی هم داشتن ، شاید هم به خاطر تجربه ای که داشتن این حرف رو زدن

بعد از اون قرار گذاشتیم و در حضور خانواده ایشون صیغه عقد رو جاری کردیم

تو مدت این یک ماه بنده فهمیدم که ایشون نماز نمیخونن و حفظ حجاب و باقی مسائل رو فقط در محل کارشون رعایت میکنن!
در حالی که قبلا حتی عکس سفر حج شون رو هم نشون بنده داده بودند! و مادرشون غیر مستقیم عنوان کرده بودند که ایشون تمام مسائل شرعیش رو رعایت می کنه
در ضمن فهمیدم که ایشون در رابطه با مردها بسیار راحت هستن و گاهاً رفتارهایی داشتن در حضور بنده که بنده احساس شرم میکردم!
در حالی که در زمانی که با هم همکار بودیم یه همچین مواردی رو از ایشون ندیده بودم

با این حال بنده تو این مدت فوق العاده به ایشون وابسته شده بودم و چیزی که شاید بهش بشه گفت عشق قدرت تصمیم گیری رو از بنده گرفته بود

تقریبا اواخر اون مدت یک ماه بود که یک نفر از آشنایان که بنده بعدا فهمیدم با ایشون رابطه داشته یه پیامی به من دادن و ذهن بنده رو مشغول کردن
همین باعث شد رابطه ما بعد از کلی کش و قوس به هم بخوره

1- اولین سوال بنده این هست که در این رابطه چه خطا یا خطاهایی از بنده سر زده؟
2- آیا ازدواج موقت بنده با ایشون صحیح بوده؟
3- در این مدت به اصرار خانواده ایشون به مسافرت رفتیم (خانوادگی) و بنده با ایشون رابطه ای داشتم (البته نزدیکی نبود.)
آیا این رابطه صحیح بوده؟
4- قصد ما از این عقد موقت جاری کردن عقد دائم بعد از یک ماه بود ،که البته جاری نشد. آیا دِینی برگردن من هست که باید پرداخت کنم؟

در آخر اگر بنده گناهی مرتکب شدم با توبه و استغفار رفع خواهد شد یا نیاز به رفع حق الناس هست؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

hamedy12;957889 نوشت:
1- اولین سوال بنده این هست که در این رابطه چه خطا یا خطاهایی از بنده سر زده؟

با سلام و احترام
بزرگوار در این قصه از شخصیت و سایر خصوصیات و تناسبها مطلبی نقل نکرده اید و همین طوری نمیشه موضوع را مورد بررسی و تحلیل قرار داد!
منتها به نظر می رسد شما با اعتماد به ظاهر رفتارهای این فرد پیش رفته و خانواده خودتان را درگیر این موضوع نکرده اید!
شما در همان برخورد روحانی به این رابطه حساس نشده و دنبال مشاوره نرفته اید!
به نظر می رسد در این ارتباط احساسات عاطفی نقش مهمی را ایفا کرده و تدبیرانه پیش نرفته اید و این یک خطای بزرگی بود.
برای اینکه دچار خطاها نشوید:
بهتر است تناسبها و ملاکهای خودتان را جدی بگیرید، البته خود ملاکها هم باید کارشناسی شده باشد، بهتر است با کمک خانواده تصمیم بگیرید و آنها را این ماجرا باخبر سازید، چون برخی از رفتارها را به راحتی نمی توان کشف کرد، منتها اگر فرد دارای صاحب تجربه باشد، به راحتی می تواند ایرادات را کشف کند. نگاه جامع و منطقی و عاقلانه و در نظر گرفتن تناسبهای سنی و فرهنگی و اعتقادی عوامل مهمی در انتخاب هتر می باشد.

[=arial]سلام
هر چند اصل بر این است که انسان تمام تلاش خود را بکار بگیرد که بهترین تصمیم را بگیرد و تا حد امکان خویش را از خطا و اشتباه مصون بدارد و البته در برخی از موارد آرام کردن نفس در حالتهای احساس عذاب وجدان نوعی تسکین می باشد. منتها توصیه ما بر این است که در انتخابهای بعدی به طور کامل اولا تحقیق کرده تا علاوه بر شناخت ظاهری و رفتاری، به طور حقیقی و کامل فرد را بشناسید. ضمنا از حمایتهای رفتاری و معنوی خانواده هم بهره بگیرید و سعی کنید که خودتان مستقلا اقدام نکرده و وارد شرایطی نشوید که تشخیص وظیفه و تصمیم برایتان سخت باشد.
در این موضوع هم چون به طور کامل از موقعیت ایجاد شده ما اطلاعات کاملی نداریم، لذا خیلی روی این سوالات خودتان را درگیر نکنید، عمده تصمیم منطقی شما می باشد که باید در موارد بعدی خیلی جدی بوده و حتی لازم است به طور حضوری از یک مشاور متخصص بهره بگیرید و در امر تصمیم گیری قوی باشید و جدی عمل بکنید.

hamedy12;957889 نوشت:
2- آیا ازدواج موقت بنده با ایشون صحیح بوده؟

در گذشته یک امر اتفاق افتاده و گذشته و شما کار حرامی را مرتکب نشده اید و جای ناراحتی ندارد، ولی مسئله در اینجاست که آیا در این قضیه وظیفه شما همین بود یا چیز دیگر!! نیاز به شنیدن صحبتها طرفین و داشتن اطلاعات بیشتری است که باید حضورا شنیده شود. ولی به هر حال از آنجایی که قصد هر دو خیر بود و در عین حال چنین ازدواجی هم حرام نیست، فلذا جای مذمت و توبیخ فایده ای ندارد.

hamedy12;957889 نوشت:
3- در این مدت به اصرار خانواده ایشون به مسافرت رفتیم (خانوادگی) و بنده با ایشون رابطه ای داشتم (البته نزدیکی نبود.)
آیا این رابطه صحیح بوده؟

منظورتان از صحیح بودن خیلی روشن نیست، اگر وجه شرعی را می پرسید، جوابش اینه که اشکالی نداشته و حرام نیست. منتها از نگاه مشاوره باز قضاوت کردن سخته! چون درگیر کردن مسئله احساس و عواطف خود و طرف مقابل به همین راحتی سهل نیست در دوره آشنایی و محرمیت هم بهتر است ویژگی های شخصیتی فرد بیشتر مد نظر باشد تا شناخت قوی تر شود و ورود به مرحله رابطه عواطفی و حتی بدنی صلاح نبوده و حتی تعجیل در این امر می تواند بعدا دردسر ساز شود.
در مورد اصرار بر مسافرت از سوی آنها اغراض مختلفی می تواند باشد، شاید یک وجهش این بود که خانواده آنها دوست داشتند شما که فعلا محرم هستید، رابطه محبت و علاقه شکل بگیرد تا بتوانید به ازدواج دائم فکر کنید.

hamedy12;957889 نوشت:
یا نیاز به رفع حق الناس هست؟
[=arial]
"فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً"؛ هر گاه آنها را به عقد متعه درآوردید، اجرتشان را بپردازید، درآمیختن و کسب لذت است، بنابراین معناى جمله این است: هر گاه از زنان لذت بردید، مهرشان را بدهید.
از این بابت باید خودتان یک تدبیری بکنید تا رفع حق الناس شود.
[=arial][=arial]

سوال:
در محیط کارم دختری بود، به ایشان علاقمند شده بودم و قصد ازدواج دائم داشتم، منتها اول قرار شد که باهم عقد موقت بکنیم، البته خانواده ام در جریان نبودند،حتی یک روحانی از این تصمیم ما را منع کرد، منتها ما توجه نکردیم، بعد از اینکه وارد زندگی ایشان شدم، دیدم خیلی از مسائل تظاهر بود، من از این کار پشیمانم، آیا این کار من (عقد موقتم) اشتباه بود، در همین دوران حتی مسافرت رفته ایم و با هم رابطه ای داشتیم، آیا خطا کرده ام، لطفا راهنمایی کنید.

پاسخ:
در این قصه از شخصیت و سایر خصوصیات و تناسبها مطلبی نقل نکرده اید و همین طوری نمی شود موضوع را مورد بررسی و تحلیل قرار داد. منتها به نظر می رسد شما با اعتماد به ظاهر رفتارهای این فرد پیش رفته و خانواده خودتان را درگیر این موضوع نکرده اید، شما در همان برخورد روحانی به این رابطه حساس نشده و دنبال مشاوره نرفته اید!
در این ارتباط احساسات عاطفی نقش مهمی را ایفا کرده و تدبیرانه پیش نرفته اید و این یک خطای بزرگی بود و یک اشتباه بزرگی را مرتکب شده اید. سعی کنید در تصمیم های بعدی ملاحضه تناسبها و ملاکهای ازدواج خودتان جدی و دقیق باشید و از حمایتهای فکری و عاطفی خانواده بهره مند شوید و آنها را این ماجرا باخبر سازید، داشتن نگاه جامع، منطقی و عاقلانه و در نظر گرفتن تناسبهای سنی و فرهنگی و اعتقادی عوامل مهمی در انتخاب همسر می باشند.
از جهت اینکه به اشتباه بودن این انتخاب رسیده اید هر چند یک تجربه تلخی بود ولی باز به نفع شماست، منتها برای تصمیمات بعدی حساس باشید، مراجعه به مشاوره به صورت حضوری و همفکری با خانواده و تحقیق لازم را فراموش نکنید.

موضوع قفل شده است