جمع بندی مرز بین عزت و ذلت نفس

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مرز بین عزت و ذلت نفس

از نظر اخلاق اسلامی چگونه باید تشخیص بدهیم که رفتارمان متکبرانه است یا از روی عزت نفسمان عمل میکنیم ؟
و همینطور مرز بین ذلت نفس و رفتار متواضعانه رو چگومه تشخیص بدهیم ؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد اویس

غفار;957034 نوشت:
از نظر اخلاق اسلامی چگونه باید تشخیص بدهیم که رفتارمان متکبرانه است یا از روی عزت نفسمان عمل میکنیم ؟
و همینطور مرز بین ذلت نفس و رفتار متواضعانه رو چگومه تشخیص بدهیم ؟

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
قبل از بیان تفاوت ميان رفتار متکبرانه و عزت نفس و نیز رفتار متواضعانه و ذلت نفس اجازه دهید مقدمه ای را محضرتان تقدیم بدارم
تکبر: عبارت است از اين که آدمي خود را نسبت به ديگران بزرگ شمارد به جهت کمالي که در خود مي بيند، خواه آن کمال را داشته باشد يا نداشته باشد و خواه آن صفتي را که دارد و به آن مي بالد في الواقع هم کمال باشد يا نه.

امام صادق عليه السلام می فرمایند :
اَلكِبرُ أَن تَغمِصَ النّاسَ وَتُسَفِّهَ الحَقَّ(1) یعنی تكبر، اين است كه مردم را تحقير كنى و حق را خوار شمارى.

خودپسندي يعني اين که آدمي خود را بزرگ شمارد به جهت کمالي که در خود مي بيند خواه آن کمال در واقع وجود داشته باشد يا نه منتها در اينجا ديگر پاي غير در ميان نيست برخلاف تکبر که خود را نسبت به ديگران بزرگ مي بيند.

حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:
مَن دَخَلَهُ العُجبُ هَلَکَ (2) یعنی كسي كه عجب و خود پسندی در وجودش راه يافت هلاك می شود

اعتماد به نفس: يعني اين که انسان خودش را مثبت ارزيابي مي کند و به اين باور رسيده که توان کافي براي انجام کارهايش دارد و مي تواند از توانمندي هاي خود به خوبي در جهت نيل به اهدافش استفاده کند.

به عبارت ديگر خود را باور کرده و توانمندي هاي خود را به صورت واقع بينانه ارزيابي مي کند و در هر شرايطي مي تواند از اين توانمندي ها به خوبي استفاده کند و هيچگاه شکست ها موجب تغيير اين باورها نسبت به خودش نمي شود بلکه شکست ها را به خوبي تحليل و سپس به عنوان سکوي پرش براي دستيابي به اهداف خود از آن استفاده مي کند.

به نظر مي آيد اگر با دقت به معنا و مفهومي که براي اين اصطلاحات بيان شد، توجه کنيد به خوبي به تفاوت آنها پي خواهيد برد. اگر انساني خود را داراي کمالي مي داند و تصور مثبتي از خود دارد براي اين که دچار غرور نشود راه تواضع را بايد در پيش گيرد و هيچگاه به خود نبالد که من داراي چنين کمالي هستم بلکه از آن توانمندي يا از آن صفت کمال در راه صحيح استفاده کند بنابراين تکبر و غرور در مقابل تواضع است و راه درمان تکبر نيز فروتني کردن در مقابل ديگران است همواره سعي کنيد در سلام کردن از ديگران پيشي بگيريد و توقع اين که ديگران به شما سلام کنند نداشته باشيد، احترام به انسان هاي ديگر ولو از نظر سني و يا علمي از شما پايين تر باشد موجب مي شود که دندان تکبر از درون شما کنده شود و شاخ غرور بشکند. فکر کردن به نقص ها و عيوبي که داريد از حرارت غرور مي کاهد و شعله هاي تکبر را خاموش مي کند.

عزت نفس در مقابل سبکي و رذالت است. عزت نفس امري پسنديده و مطلوب است و مؤمن بايد بر تقويت عزت نفس خود در مقابل گناه خود را حفظ کند و در تأمين نيازهاي خود هيچگاه در مقابل متمکنين و پول داران خود را خوار و ذليل نکند و مناعت طبع را پيشه خود سازد.

براي آگاهي بيشتر ر.ک:
جامع السعادت، مهدي نراقي
گناهان کبيره، شهيد دستغيب شيرازي

پی نوشت:

  1. الكافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص310
  2. كافى، ج4 ص313

اویس;957549 نوشت:

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
قبل از بیان تفاوت ميان رفتار متکبرانه و عزت نفس و نیز رفتار متواضعانه و ذلت نفس اجازه دهید مقدمه ای را محضرتان تقدیم بدارم
تکبر: عبارت است از اين که آدمي خود را نسبت به ديگران بزرگ شمارد به جهت کمالي که در خود مي بيند، خواه آن کمال را داشته باشد يا نداشته باشد و خواه آن صفتي را که دارد و به آن مي بالد في الواقع هم کمال باشد يا نه.

امام صادق عليه السلام می فرمایند :
اَلكِبرُ أَن تَغمِصَ النّاسَ وَتُسَفِّهَ الحَقَّ(1) یعنی تكبر، اين است كه مردم را تحقير كنى و حق را خوار شمارى.

خودپسندي يعني اين که آدمي خود را بزرگ شمارد به جهت کمالي که در خود مي بيند خواه آن کمال در واقع وجود داشته باشد يا نه منتها در اينجا ديگر پاي غير در ميان نيست برخلاف تکبر که خود را نسبت به ديگران بزرگ مي بيند.

حضرت صادق عليه السلام مى فرمايد:
مَن دَخَلَهُ العُجبُ هَلَکَ (2) یعنی كسي كه عجب و خود پسندی در وجودش راه يافت هلاك می شود

اعتماد به نفس: يعني اين که انسان خودش را مثبت ارزيابي مي کند و به اين باور رسيده که توان کافي براي انجام کارهايش دارد و مي تواند از توانمندي هاي خود به خوبي در جهت نيل به اهدافش استفاده کند.

به عبارت ديگر خود را باور کرده و توانمندي هاي خود را به صورت واقع بينانه ارزيابي مي کند و در هر شرايطي مي تواند از اين توانمندي ها به خوبي استفاده کند و هيچگاه شکست ها موجب تغيير اين باورها نسبت به خودش نمي شود بلکه شکست ها را به خوبي تحليل و سپس به عنوان سکوي پرش براي دستيابي به اهداف خود از آن استفاده مي کند.

به نظر مي آيد اگر با دقت به معنا و مفهومي که براي اين اصطلاحات بيان شد، توجه کنيد به خوبي به تفاوت آنها پي خواهيد برد. اگر انساني خود را داراي کمالي مي داند و تصور مثبتي از خود دارد براي اين که دچار غرور نشود راه تواضع را بايد در پيش گيرد و هيچگاه به خود نبالد که من داراي چنين کمالي هستم بلکه از آن توانمندي يا از آن صفت کمال در راه صحيح استفاده کند بنابراين تکبر و غرور در مقابل تواضع است و راه درمان تکبر نيز فروتني کردن در مقابل ديگران است همواره سعي کنيد در سلام کردن از ديگران پيشي بگيريد و توقع اين که ديگران به شما سلام کنند نداشته باشيد، احترام به انسان هاي ديگر ولو از نظر سني و يا علمي از شما پايين تر باشد موجب مي شود که دندان تکبر از درون شما کنده شود و شاخ غرور بشکند. فکر کردن به نقص ها و عيوبي که داريد از حرارت غرور مي کاهد و شعله هاي تکبر را خاموش مي کند.

عزت نفس در مقابل سبکي و رذالت است. عزت نفس امري پسنديده و مطلوب است و مؤمن بايد بر تقويت عزت نفس خود در مقابل گناه خود را حفظ کند و در تأمين نيازهاي خود هيچگاه در مقابل متمکنين و پول داران خود را خوار و ذليل نکند و مناعت طبع را پيشه خود سازد.

براي آگاهي بيشتر ر.ک:
جامع السعادت، مهدي نراقي
گناهان کبيره، شهيد دستغيب شيرازي

پی نوشت:


  1. الكافى(ط-الاسلامیه)، ج2، ص310
  2. كافى، ج4 ص313

سلام
فرقی نکرد ها
بالاخره اون که اعتماد به نفس داره هم خودش رو داده بزرگ می بینه، مثبت ارزیابی کردن توانمندی هاش یک کماله که به خاطرش داده خودش رو بزرگ می بینه. اون قدر بزرگ که میتونه از پس کارها و مشکلات بر بیاد

عزت نفس هم همیشه در برابر متمکنین نیست. خیلی جاها در برابر مردم عادیه وقتی زور میگن، وقتی ناحق میکنن، وقتی توهین میکنن، وقتی توقع زیادی دارن، وقتی تکبر می ورزن، وقتی... هزار تا موقعیت میشه تصور کرد، بدون اینکه بتونیم بگیم تمام موقعیت های ممکن همین هزارتاست و موقعیت هزار و یکمی در کار نخواهد بود.

[="Times New Roman"][="Black"]یه استاد اخلاقی رو میشناسم بخاطر اینکه احتمال داده بودم ممکنه گناه کرده باشه خیلی از دستم ناراحت شد

یعنی بخاطر اینکه استاد اخلاق بود خیلی بهش برخورده بود که من احتمال دادم ممکنه گناهی کرده باشه و بهش تذکر دادم. laughing[/]

سلام

Im_Masoud.Freeman;958724 نوشت:
[="Times New Roman"][="Black"]یه استاد اخلاقی رو میشناسم بخاطر اینکه احتمال داده بودم ممکنه گناه کرده باشه خیلی از دستم ناراحت شد

یعنی بخاطر اینکه استاد اخلاق بود خیلی بهش برخورده بود که من احتمال دادم ممکنه گناهی کرده باشه و بهش تذکر دادم. laughing

[/]

خنده داره؟
هرکسی تو این موقعیت باشه خیلی ناراحت میشه
حالا اگه خیلی با اخلاق باشه فقط ناراحت میشه، وگرنه ممکنه کار به برخورد فیزیکی هم بکشه

ارتباطش با عزت و ذلت نفس چیه؟
ارتباطش با سوءظن و حسن ظن، نهی از منکر و بحث تهمت خیلی مشخص تره تا عزت نفس

سوال:
چگونه باید تشخیص بدهیم که رفتارمان متکبرانه است یا از روی عزت نفسمان عمل میکنیم ؟ و همینطور مرز بین ذلت نفس و رفتار متواضعانه را چگونه تشخیص دهیم ؟

پاسخ:
قبل از بیان تفاوت ميان رفتار متکبرانه و عزت نفس و نیز رفتار متواضعانه و ذلت نفس اجازه دهید مقدمه ای را محضرتان تقدیم بدارم.

تکبر: عبارت است از اين که آدمي خود را نسبت به ديگران بزرگ شمارد به جهت کمالي که در خود مي بيند، خواه آن کمال را داشته باشد يا نداشته باشد و خواه آن صفتي را که دارد و به آن مي بالد في الواقع هم کمال باشد يا نه.

امام صادق (عليه السلام) می فرمایند :
اَلكِبرُ أَن تَغمِصَ النّاسَ وَتُسَفِّهَ الحَقَّ(1) یعنی تكبر، اين است كه مردم را تحقير كنى و حق را خوار شمارى.

خودپسندي يعني اين که آدمي خود را بزرگ شمارد به جهت کمالي که در خود مي بيند خواه آن کمال در واقع وجود داشته باشد يا نه منتها در اينجا ديگر پاي غير در ميان نيست برخلاف تکبر که خود را نسبت به ديگران بزرگ مي بيند.
حضرت صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
مَن دَخَلَهُ العُجبُ هَلَکَ (2) یعنی كسي كه عجب و خود پسندی در وجودش راه يافت هلاك می شود.

اعتماد به نفس: يعني اين که انسان خودش را مثبت ارزيابي مي کند و به اين باور رسيده که توان کافي براي انجام کارهايش دارد و مي تواند از توانمندي هاي خود به خوبي در جهت نيل به اهدافش استفاده کند.

به عبارت ديگر خود را باور کرده و توانمندي هاي خود را به صورت واقع بينانه ارزيابي مي کند و در هر شرايطي مي تواند از اين توانمندي ها به خوبي استفاده کند و هيچگاه شکست ها موجب تغيير اين باورها نسبت به خودش نمي شود بلکه شکست ها را به خوبي تحليل و سپس به عنوان سکوي پرش براي دستيابي به اهداف خود از آن استفاده مي کند.

با توجه به توضیحاتی که ارائه شد به خوبي به تفاوت میان تکبر و اعتماد به نفس روشن می شود.
به طور کلی اگر انساني خود را داراي کمالي مي داند و تصور مثبتي از خود دارد براي اين که دچار غرور نشود راه تواضع را بايد در پيش گيرد و هيچگاه به خود نبالد که من داراي چنين کمالي هستم بلکه از آن توانمندي يا از آن صفت کمال در راه صحيح استفاده کند بنابراين تکبر و غرور در مقابل تواضع است و راه درمان تکبر نيز فروتني کردن در مقابل ديگران است همواره سعي کنيد در سلام کردن از ديگران پيشي بگيريد و توقع اين که ديگران به شما سلام کنند نداشته باشيد، احترام به انسان هاي ديگر ولو از نظر سني و يا علمي از شما پايين تر باشد موجب مي شود که دندان تکبر از درون شما کنده شود و شاخ غرور بشکند. فکر کردن به نقص ها و عيوبي که داريد از حرارت غرور مي کاهد و شعله هاي تکبر را خاموش مي کند.
عزت نفس در مقابل سبکي و رذالت است. عزت نفس امري پسنديده و مطلوب است و مؤمن بايد بر تقويت عزت نفس خود در مقابل گناه خود را حفظ کند و در تأمين نيازهاي خود هيچگاه در مقابل متمکنين و پول داران خود را خوار و ذليل نکند و مناعت طبع را پيشه خود سازد.

براي آگاهي بيشتر ر.ک:
جامع السعادت، مهدي نراقي
گناهان کبيره، شهيد دستغيب شيرازي

پی نوشتها:
1. کلینی، محمد بن یعقوب (329ق)، الکافی، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیة، 1363ش، جلد2، صفحه310
2. همان، جلد4، صفحه313

موضوع قفل شده است