جمع بندی بزرگترین گناه ترس ؛ (اعظم الذنوب الخوف)

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بزرگترین گناه ترس ؛ (اعظم الذنوب الخوف)

با سلام
جایی دیدم پرسیده شده بود در سایت که ترس بزرگترین گناه است از حضرت علی ، (این حدیث رو من ادامشو دیدم و زیاد به کار رفته و احتمالا یه سند معتبرداره (که اگه بتونید پیدا کنید خیلی ممنون میشم و شرحش رو هم مرجع بدید اگه شرحی برش نوشته شده )علی ای حال !) ترس از نظر من میتونه حرکات انسان رو در جهتی ببره که در اصل اون ترس بسه بت انسان که اعمال روزانه به جای اینکه تحت رضای خدا باشه تحت ارضای ترسه !! که این شرکه ! و میشه بزرگترین گناه این تحلیل درسته ؟!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کافی

سوال:
جایی دیدم پرسیده شده بود در سایت که ترس بزرگترین گناه است از حضرت علی ، ترس از نظر من میتونه حرکات انسان رو در جهتی ببره که در اصل اون ترس بسه بت انسان که اعمال روزانه به جای اینکه تحت رضای خدا باشه تحت ارضای ترسه !! که این شرکه ! و میشه بزرگترین گناه این تحلیل درسته ؟!

پاسخ:
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
چنین حدیثی در مجامع روایی دیده نشد.
اما در کل باید دانست ترس که در بیانات دینی از آن به «جبن» تعبیر می شود، حالت تفریط در شجاعت است. همن طور که تهوّر» در جانب افراط شجاعت است، و عبارت است از اقدام در امورى که باید از آنها پرهیز کرد؛ یعنى اقدام به کارى که نباید کرد و انداختن خود در مهلکه‌‏هایى که در عقل و شرع منع شده است.
««جبن» یعنی ترسویی و اجتناب از کارهایى که باید به آنها اقدام کرد. يعني هر خطر موهومي را جدي گرفتن و هر دشمن خيالي را مايه وحشت قرار دادن، از همه چيز و حتي از سايه خودش ترسیدن، از ورود در هر كاري به احتمال عدم موفقيت واهمه داشتن؛ چنين ترسي مايه عقب ماندگي و بدبختي و ناكامي است و موجب شكست و ذلت و زبوني است. اين جهان در همه ابعادش مانند ميدان نبرد است. موانع، مشكلات و خطرها هميشه وجود داشته و دارد و تا انسان با آنها دست و پنجه نرم نكند، موفق نخواهد شد

رسول اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) می فرمایند: «اللّهمّ إنّى أعوذ بک من البخل، و أعوذ بک من الجبن، و...»؛ [1] خدایا به تو پناه مى‌‏‌برم، از بخل و جبن(ترسویی).
امام علی(علیه السلام) نیز در فرمان حکومتی‌اش به مالک اشتر در مورد ترسوها سفارش می‌کند:
«...وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْر وَ لَا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عَنِ الْأُمُور...» [2] در حلقه مشاورانت دو گروه را دخالت مده، بخیلان و ترسوها؛ چرا که بخیلان تو را از فضل و بخشش منصرف می‌کنند، و ترسوها باعث ضعف و سستی در تصمیم گیری‌ها می‌شوند.

ريشه‏ هاى «جبن» را می توان در امور زیر دانست:
1- ضعف ايمان و سوء ظن به خدا
2- احساس كمبود شخصيت و عقده حقارت
3- عدم آگاهى و جهل‏
4- عافيت ‏طلبى‏
5- بروز حوادث تلخ و ناگوار غالبا سبب مى‏شود كه انسانها به نوعى ترس گرفتار شوند، زيرا اين حوادث تلخ ذهنيت‏هاى ترس‏آلودى در انسان به وجود مى‏آورد كه گاه تا آخر عمر با اوست و جز با روانكاوى صحيح برطرف نمى‏گردد.
6- افراط در احتياط مى‏تواند ناشى از ترس باشد و يا عاملى براى ايجاد ترس، چرا كه به انسان مى‏گويد از هر احتمال خطرى بايد پرهيز كرد، و اين يكى از ريشه‏ هاى اصلى ترس است.

راه درمان
الف: يكى از طرق اصلى درمان اين رذيله اخلاقى - همانند درمان ساير رذايل -از يكسو انديشيدن در ثمرات شوم و آثار زيانبار آن است. هنگامى كه افراد جبان و ترسو آثار نكبت‏بار و ذلت و زبونى ناشى از ترس بى‏جا و عقب ماندگى و محروميت ‏حاصل از آن را در زندگى خود يا ديگران مشاهده كنند غالبا به فكر تجديد نظر در برنامه اخلاقى خود و دور ساختن اين رذيله مى‏افتند.
ب: پرداختن به قطع ريشه‏ ها راه مهم ديگر درمان آن است، هنگامى كه ابرهاى تيره و تار سوء ظن بالله از آسمان قلب انسان كنار رود، و خورشيد توكل بر جان او نور افشان شود ظلمات خيالات واهى كه انسان را به ترس بى جا مى‏كشاند برچيده خواهد شد، ولى اين كار احتياج به مطالعه و دقت فراوان دارد.

ج: ورود در صحنه ‏هاى رعب‏ آور و تكرار آن است، فى المثل بعضى هستند كه از خوردن دارو يا تزريقات مختلف وحشت دارند ولى هنگامى كه چند بار تكرار شود وحشت آنها فرو می ریزد.
بعضى ديگر از سفرهاى دريايى يا هوايى سخت متوحش می ‏شوند ولى با تمرين و تكرار اين وحشت از بين می ‏رود، بعضى از سخن گفتن يا سخنرانى در حضور جمع مى‏ ترسند ولى غالبا اين ترس با تمرين و تكرار از ميان خواهد رفت.
يكى از فلسفه‏ هاى تمرين ها و مانورهاى نظامى زدودن آثار ترس از جنگ از دل هاى سربازان و افسران و فرماندهان است.
موفق باشید.

_______________________________
پی نوشت:
[1]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسى‏، مجموعة ورام، ج ‏1، ص 172، مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، 1410ق.‏

[2]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص ۴۳۰، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.

موضوع قفل شده است