جمع بندی حاجت خواستن مستقيم از ائمه ، نه به واسطه آنها

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حاجت خواستن مستقيم از ائمه ، نه به واسطه آنها

حاجت خواستن از ائمه ع سه گونه است:
1- آنها را وسيله بين خود و خدا قرار دهيم.
2- ازآنها بخواهيم از خداوند براي ما دعا كنند.
3- مستقيم از آنها چيزي بخواهيم.

مورد سوال من فقط مورد 3 است. اما آيا روايتي ما داريم يا تعليمي از اهل بيت ع كه اينگونه درخواست كردن را آموزش داده باشند. درحالي بارز نمونه توسل همين دعاي توسل است كه به كرات و در قالبهاي مختلف مي گويد ما شما ائمه را بين خود و خدا قرار داديم و... يا در زيارت نامه ها آيا وجود دارد كه ما مستقيم از امام چيزي بخواهيم؟

وباز در مورد 3 به ولايت تكويني ائمه ع استناد ميكنند. اين عقيده صحيح است كه چون ائمه ع ولايت تكويني دارد و علم غيب دارند. خداوند اين اذن را به آنها داده كه هر كس حاجت خود را به آنها عرضه كرد اگر خواستند حاجت آنها را بدهند؟ پس ما ميتوانيم مستقيم از ائمه حاجت خود را بگيريم نه به وساطت آنها؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

مقدمه: دیدگاه وهابیت در توحید افعالی
1) توسل به ذات و یا درخواست مستقیم از ولی خدا چه در حیات مادی و چه حیات اخروی(برزخ) مورد انکار وهابیت و گروهی از اهل سنت است. منشأ چنین مخالفتی از آنجا صورت گرفته که در این تفکر انسان فاعل افعال خود نبوده؛ بلکه خداوند خالق افعال انسان است[1] و یا در نهایت تحقق فعل در خارج تنها مقارن با اراده و قدرت انسان صورت پذیرفته، بدون آنکه قدرت و اراده ی او در تحقق آن فعل تاثیری داشته باشد.[2]

از سویی دیگر از نظر آنان درخواست امری که از قدرت عادی بشر خارج بوده، از غیر پروردگار موجب شرک بوده؛[3] زیرا چنین امری به مثابه ی قرار دادن غیر خدا در عرض خدا بوده؛ لذا نمی توان این امور را از غیر خدا طلب نمود. ابن تیمیه علاوه بر شرک آمیز خواندن چنین امری، حکم به قتل این افراد در صورت عدم توبه نموده است.[4]

2. از دیدگاه اهل بیت(علیهم السلام) انسان در فعل خود مختار بوده؛ هر چند که فاعلیّت او به صورت استقلال نبوده؛ بلکه خداوند متعال از راه اختیار فعل او را خواسته است.[5] بر این اساس صرف درخواست امور از غیر خدا موجب شرک نبوده؛ بلکه چنین امری وابسته به نیّت و قصد خواننده است که اگر او معتقد به استقلال خوانده شده در انجام امور بوده عمل او شرک آمیز است و در غیر این صورت چنین درخواستی شرک آمیز نخواهد بود.

به عبارتی دیگر کمک خواهی از غیر خدا خواه انسان باشد، خواه عامل طبیعی، با اعتقاد به این که او در فعل و کمک رسانی خود، از خدا بی نیاز بوده و از موضع استقلال، انسان را یاری می کند، چنین کمک خواهی، جز «شرک» نام دیگری ندارد؛ زیرا اعتقاد به استقلال موجودی و بی نیازی او از خدا، خواه از نظر وجود و هستی، خواه از نظر فعل و کار، اعتقاد به الوهیت و خدایی اوست، طبعاً هر نوع درخواست کمک با این اعتقاد مایه ی شرک خواهد بود؛ امّا استعانت از غیر خدا به قید این که این فرد، در کمک رسانی خود، از قدرت و نیروی خدادادی بهره گرفته و انسان را یاری می کند، چنین کمک خواهی نه تنها مایه شرک نبوده؛ بلکه منطبق بر دیدگاه توحیدی نیز بوده؛ زیرا جهان آفرینش جهان اسباب و مسبّبات بوده، و فیض الهی، طبق مشیت خدا از مجاری یک رشته اسباب به انسان می رسد، و سبب در کار خود، استقلال ندارد و به امر الهی کار خود را صورت می دهد.

3. قرآن کریم بیانگر آن است که معجزات انبیاء از مجرای اراده ی آنان تحقق یافته؛ منتهی تحققی مأذون؛ نه اینکه پیامبران در انجام آنها هیچ نقشی را ایفاء ننموده باشند. در بیان قرآن کریم، عیسی (علیه السلام) خلق پرنده و شفای بیماران و زنده نمودن مردگان را به خود نسبت داده است: (وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنِی إِسْرائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُكُمْ بِآیةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّینِ كَهَیئَةِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیكُونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْی الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِكُمْ إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ)؛[6] و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائیل (قرار داده، كه به آنها مى‏ گوید:) من نشانه ‏اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده ‏ام، من از گل، چیزى به شكل پرنده مى ‏سازم، سپس در آن مى‏ دمم و به فرمان خدا، پرنده ‏اى مى‏ گردد. و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسى‏] را بهبودى مى‏ بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مى ‏كنم، و از آنچه مى‏خورید، و در خانه‏ هاى خود ذخیره مى‏ كنید، به شما خبر مى ‏دهم، مسلما در اینها، نشانه ‏اى براى شماست، اگر ایمان داشته باشید!

و در آیه ی دیگر می فرماید: (...وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيها فَتَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتى‏ بِإِذْنِي‏...)؛[7] «و هنگامى كه از گل مانند شكل پرنده به اذن (تكوينى) من درست مى‏ كردى پس در آن مى ‏دميدى و به اذن و اراده من پرنده مى ‏شد، و به اذن من كور مادرزاد و مريض پيس را شفا مى‏ بخشيدى، و آن گاه كه مردگان را به اذن من (از قبر، زنده) بيرون مى ‏آوردى‏».

و در آیه ای دیگر از زبان سلیمان(علیه السلام) درخواست امری خارق عادت را از مخاطبین خود بیان می دارد: (قالَ یا أَیهَا الْمَلَؤُا أَیكُمْ یأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یأْتُونِی مُسْلِمِینَ؛ قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِینٌ؛ قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیبْلُوَنِی أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما یشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِی كَرِیمٌ)؛[8] «(سلیمان) گفت، اى بزرگان! كدامیك از شما توانایى دارید تخت او را پیش از آنكه خودشان نزد من آیند براى من بیاورید؟! عفریتى از جن گفت: من آن را نزد تو مى‏ آورم پیش از آنكه از مجلست برخیزى و من نسبت به آن توانا و امینم!؛ (اما) كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت، من آن را پیش از آنكه چشم بر هم زنى نزد تو خواهم آورد! و هنگامى كه (سلیمان) آن را نزد خود مستقر دید گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش كند كه آیا شكر او را بجا مى ‏آورم یا كفران مى‏ كنم»؟

که این آیه بیانگر آن است که درخواست امر خارج از قدرت انسان فی نفسه امری شرک آور نبوده؛ بلکه چنین امری مبتنی بر نظام اسباب و مسببات است؛‌ در غیر این صورت درخواست چنین امر خطیری که از حیطه ی عادی بشر خارج بوده؛ عنوانی جز شرک نخواهد داشت.

با توجه به این مقدمه مشخص می گردد که درخواست امور خارق عادت از انسانهای الهی در صورتی که آنان را مستقل در تأثیر ندانسته و آنان را واسطه ی مأذون بدانیم، عملی شرک آمیز نبوده؛ اما آیا در دستور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) چنین توسلی توصیه شده است؟


[/HR] [1] . نظر اهل حدیث و ظاهر گرایان. بر این اساس آنان به انگیزه ی دفاع از عمومیّت اراده و قدر الهی و نیز اصل توحید در خالقیّت، هر گونه خالقیّت را از انسان نفی کرده و افعال او اعم از طاعات و معاصی را مخلوق خدا دانسته که از این عقیده به «خلق اعمال» یاد می شود.

[2] . نظریه کسب اشعری. ر.ک: شرح تجرید، قوشجی، ص333.

[3] . به عنوان مثال شفای مریضی که پزشکان از درمان وی عاجز مانده اند.

[4] . زیارة القبور، ابن تیمیة، ص10، الإدارة العامة للطبع والترجمة – الریاض: «أن مطلوب العبد إن كان من الأمور التی لا یقدر علیها إلا الله تعالى مثل أن یطلب شفاء مریضه من الآدمیین... وأمثال ذلك فهذه الأمور كلها لا یجوز أن تطلب إلا من الله تعالى... ومن سأل ذلك مخلوقا كائنا من كان فهو مشرك بربه من جنس المشركین الذین یعبدون الملائكة والأنبیاء والتماثیل التی یصورونها على صورهم ومن جنس دعاء النصارى للمسیح وأمه .... ونحو ذلك مما لا یقدر علیه إلا الله عز و جل فهذا شرك صریح یجب أن یستتاب صاحبه فإن تاب وإلا قتل...».

[5] . خدای متعال از راه مجموع اجزای علت تامه که یکی از آنها اراده و اختیار انسان است فعل او را خواسته و ضرورت داده است.

[6] . آل عمران(3)، 49.

[7] . المائدة(5)، 110.

[8] . النمل(27)، 39.

ذوالفقار;955909 نوشت:

مورد سوال من فقط مورد 3 است. اما آيا روايتي ما داريم يا تعليمي از اهل بيت ع كه اينگونه درخواست كردن را آموزش داده باشند. درحالي بارز نمونه توسل همين دعاي توسل است كه به كرات و در قالبهاي مختلف مي گويد ما شما ائمه را بين خود و خدا قرار داديم و... يا در زيارت نامه ها آيا وجود دارد كه ما مستقيم از امام چيزي بخواهيم؟

با نگاهی به روایات دو روایت را می توان به این مضمون مشاهده نمود:

الف) روایت عثمان بن حنیف:
«عَنْ عُثْمَانَ بْنِ حُنَيْفٍ، أَنَّ رَجُلًا ضَرِيرًا أَتَى النَّبِيَّ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وآله وَسَلَّمَ) فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَنِي. فَقَالَ: «إِنْ شِئْتَ أَخَّرْتَ ذَلِكَ وَهُوَ خَيْرٌ، وَإِنْ شِئْتَ دَعَوْتُ» . قَالَ: فَادْعُهُ. قَالَ: فَأَمَرَهُ أَنْ يَتَوَضَّأَ فَيُحْسِنَ وُضُوءَهُ، وَيُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَيَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَيَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ فَتُقْضَى لِي، اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ وَشَفِّعْنِي فِيهِ».[1]
مرد نابينائي حضور پيامبر آمد، و گفت از خداوند بخواه به من عافيت بخشد، پيامبر(صلی الله علیه وآله) فرمودند: اگر مايل هستی دعا کنم، و اگر مايل هستی صبر کن که اين بهتر است. مرد نابينا گفت، دعا بفرمائيد. پيامبر به او دستور داد وضو بگيرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و اين چنين دعا کند:
پروردگارا من از تو درخواست می کنم و به وسيله ی پيامبرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلّم)، پيامبر رحمت به تو متوجه مي‏ شوم، اي محمد من درباره ی حاجتم به وسيله ی تو به خدايم متوجه می شوم تا حاجتم را برآورده شود، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذير...

عثمان ابن حنيف مي گويد:ما در محضر رسول خدا(صلَّي اللّه عليه و آله)بوديم، طولی نکشيد که اين پيرمرد بر ما وارد شد، گويی اصلاً نابينا نبوده است».

نکته ای که در این روایت حایز اهمیت است آن است که در این دعا آمده است: «يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي» که چنین تعبیری به معنای آن است که ذات و شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) و نه دعای آنحضرت وجهه ی دعا قرار گرفته است.

ب) روایت عبدالرحیم قصیر:
مرحوم شیخ صدوق در «من لایحضره الفقیه» و مرحوم کلینی در «الکافی» از «عبدالرحیم قصیر» روایت كرده اند كه او گفت: «خدمت‏ امام صادق(علیه السلام) رسیدم و عرض كردم: فدایتان گردم من دعائى از خود ساخته‏ ام، آن حضرت فرمود: براى من دعایت را (یا نو آوریت را) فروگذار و رها كن و دعاى ساختگى و به اصطلاح من درآوردى خود را عنوان نكن (و یا اینكه دعاى جدید ساختن را به من واگذار).
هر گاه مشكلى برایت پیش آمد به رسول خدا (صلى الله علیه و آله) پناه ببر بدین نحو كه دو ركعت نماز كن و آن را هدیه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) ساز، عرض كردم: چگونه این كار را انجام دهم؟

فرمود: نخست غسل می كنى؛ آنگاه دو ركعت نماز می خوانى بدین صورت كه تكبیرات افتتاح آن را همانند افتتاح نماز واجب می كنى، و تشهد را نیز مانند نماز واجب می خوانى (طولانى و مشتمل بر آداب و اذكار واجب و مستحب، نه كوتاه) و چون از تشهد فارغ گشتى و سلام نماز را گفتى چنین دعا می كنى: «اللهم أنت السلام و منك السلام و إلیك یرجع السلام. اللهم صل على محمد و آل محمد، و بلغ روح محمد و آل محمد عنی السلام، و السلام علیهم و رحمة الله و بركاته، اللهم إن هاتین الركعتین هدیة منی إلى رسولك صلى الله علیه و آله فأثبنی علیهما ما أملت و رجوت منك و فی رسولك یا ولی المؤمنین».[2] (یعنى: بار خدایا تو سلامی و سلام بسوى تو باز می گردد، بار خدایا بر محمد و آل او درود و صلوات فرست و از جانب من به روح محمد و آل محمد سلام و درود رسان، و برایشان سلام باد و رحمت و بركات خداوند متعال. بار خدایا این دو ركعت نماز هدیه ‏اى از من به رسول تو است پس مرا بپاداش این دو ركعت ثواب عطا فرما آنچه را كه آرزو دارم و در مورد رسولت آن (شفاعت) را كه امید می دارم اى ولی مؤمنان. آنگاه بسجده می روى و چهل بار این دعا را میخوانى: «یا حی یا قیوم، یا حیا لا یموت، یا حی لا إله إلا أنت، یا ذا الجلال و الإكرام، یا أرحم الراحمین»؛ یعنى: اى زنده ‏اى كه مرگ به ساحتت راه ندارد و زوال در وجود تو نیست و همه چیز از تو موجود و بر پا گشته است، اى زنده همیشه جاوید كه نیستى و مرگ ندارد، اى زنده كه نیست خدائى جز تو، اى صاحب جلال و شكوه كه عظمت و اكرام مخصوص تو است اى مهربان‏ترین مهربانان.

آنگاه گونه راستت را بر خاك می گذارى و چهل مرتبه دیگر همان دعا را تكرار می كنى، و بعد گونه چپت را بر خاك نهاده و همان دعا را چهل مرتبه دیگر می خوانى، آنگاه سر خود را بلند میكنى و دستهایت را برمی دارى و باز همان دعا را چهل بار میخوانى، آنگاه دست خود را بر گردنت نهاده و چهل بار انگشت سبابه‏ات را حركت میدهى (یعنى بچپ و راست یا بالا و پائین حركت میدهى) پس محاسنت را با دست چپ بگیر و به گریه پرداز و اگر نتوانستى خود را بحال گریه بدار و این دعا را بخوان:

« یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللَّهِ أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیكَ‏ حَاجَتِی وَ إِلَى أَهْلِ بَیتِكَ الرَّاشِدِینَ حَاجَتِی وَ بِكُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِی حَاجَتِی»؛(یعنى اى محمد اى فرستاده خدا من حاجتم را بخدا و به تو شكوه می كنم، و نیز حاجتم را به اهل بیت تو كه هدایت ‏كنندگان براه راست ‏اند شكوه مى‏ برم، و به واسطه ی شما به خداوند روى مى ‏آورم و حاجت خود را مى‏ طلبم).

آنگاه بسجده می روى و می گوئى: «یا الله، یا الله- آنقدر تكرار می كنى تا نفست تمام‏ شود و می گوئى- صل على محمد و آل محمد» یعنى بر محمد و آل او صلوات فرست و با من چنین و چنان كن (بجاى چنین و چنان دعا و حاجتت را می گوئى).

امام صادق (علیه السلام) اضافه فرمود: چنانچه شخص به این ترتیب عمل نماید من نزد خداوند عز و جل ضامنم كه از جاى خود حركت نكرده باشد مگر آنكه حاجتش برآورده شده باشد».[3]

که در این روایت درخواست شکوه و حاجت از امام معصوم(علیه السلام) مقارن درخواست از پروردگار شده است؛ که چنین امری بدان معنای است که اهل بیت(علیهم السلام) واسطه ی فیض الهی بوده که از مجرای آنان فیض الهی بر مخلوقات جاری می گردد؛ لذا درخواست مستقیم از آنان بدین اعتقاد که آنان چیزی از خود نداشته؛ بلکه واسطه ی فیض الهی اند، منطبق بر توحید افعالی است.

موفق باشید.


[/HR] [1] . المستدرک علی الصحیحین، الحاکم النیسابوری، ج1، ص458، ح1180. «هَذَا حَدِيثٌ صَحِيحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّيْخَيْنِ، وَلَمْ يُخَرِّجَاهُ».

[2] . این قسمت روایت به نقل کلینی اینچنین است: «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَرْجِعُ السَّلَامُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ مِنِّي السَّلَامَ وَ أَرْوَاحَ الْأَئِمَّةِ الصَّادِقِينَ سَلَامِي وَ ارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمُ السَّلَامَ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اللَّهُمَّ إِنَّ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَثِبْنِي عَلَيْهِمَا مَا أَمَّلْتُ وَ رَجَوْتُ فِيكَ وَ فِي رَسُولِكَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ تَخِرُّ سَاجِداً وَ تَقُولُ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا حَيُّ لَا يَمُوتُ يَا حَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ ضَعْ خَدَّكَ الْأَيْمَنَ فَتَقُولُهَا أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ ضَعْ خَدَّكَ الْأَيْسَرَ فَتَقُولُهَا أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَكَ وَ تَمُدُّ يَدَكَ وَ تَقُولُ أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ تَرُدُّ يَدَكَ إِلَى رَقَبَتِكَ وَ تَلُوذُ بِسَبَّابَتِكَ وَ تَقُولُ ذَلِكَ أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ خُذْ لِحْيَتَكَ بِيَدِكَ الْيُسْرَى وَ ابْكِ أَوْ تَبَاكِ وَ قُلْ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ‏حَاجَتِي وَ إِلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الرَّاشِدِينَ حَاجَتِي وَ بِكُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِي حَاجَتِي ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ حَتَّى يَنْقَطِعَ نَفَسُكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَنَا الضَّامِنُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يَبْرَحَ حَتَّى تُقْضَى حَاجَتُه‏». (الکافی، ج3، ص477، ح1).

[3] . من لا یحضره الفقیه، الصدوق، ج1، ص561.

با تشكر از پاسخ گوييتان. ولي با عرض پوزش من هنوز كامل متوجه نشدم. فرموديد كه اهل بيت را مستقل از تاثير ندانسته، خب اين مورد 3 كه من در ابتدا سوال كردم آيا شامل مستقل دانستن مي شود يا نه؟
و نيز دو نمونه روايتي كه فرموديد هر دو شامل مورد 3 كه سوال كردم نيست. چون باز در هر دو مثل دعاي توسل در نهايت مي فرمايد براي حاجت خود به وسيله وجود مبارك اهل بيت به خدا متوجه شده.
اما مورد 3 كه سوال من بود اين بود كه مستقيم از خود ايشان چيزي بخواهيم مثل نمونه آيات قران كه درباره انبياء نمونه آورديد. اگر اهل بيت خواستند مي دهند اگر نخواستند نمي دهند.

ذوالفقار;959436 نوشت:
با تشكر از پاسخ گوييتان. ولي با عرض پوزش من هنوز كامل متوجه نشدم. فرموديد كه اهل بيت را مستقل از تاثير ندانسته، خب اين مورد 3 كه من در ابتدا سوال كردم آيا شامل مستقل دانستن مي شود يا نه؟
و نيز دو نمونه روايتي كه فرموديد هر دو شامل مورد 3 كه سوال كردم نيست. چون باز در هر دو مثل دعاي توسل در نهايت مي فرمايد براي حاجت خود به وسيله وجود مبارك اهل بيت به خدا متوجه شده.
اما مورد 3 كه سوال من بود اين بود كه مستقيم از خود ايشان چيزي بخواهيم مثل نمونه آيات قران كه درباره انبياء نمونه آورديد. اگر اهل بيت خواستند مي دهند اگر نخواستند نمي دهند.


با سلام و عرض ادب

چنین امری مبتنی بر اعتقاد شخص متوسل است. بدین معنا که اگر از دیدگاه او واسطه نقش مستقل در انجام امور را داشته چنین امری شرک بوده؛ زیرا وی غیر خدا را در عرض خدا و به شکل مستقل فرض نموده است؛ اما در صورتی که دیدگاه متوسل چنین نبوده؛ بلکه امام را واسطه ی فیض دانست که فیض الهی از آن مجرا جاری می گردد، چنین امری نه تنها شرک نبوده؛ بلکه منطبق بر نظام اسباب و مسببات است.

در روایتی که به عرض رسید اینگونه است یعنی عرض شکوا به پیامبر (صلی الله علیه وآله)‌و ائمه(علیهم السلام) است؛ با این اعتقاد که چنین امری در طول شکوه و درخواست از پروردگار است.

موفق باشید.

صدرا;958949 نوشت:
يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي

صدرا;958949 نوشت:
كُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِی حَاجَتِی

با توجه به هر دو مثال شما، هيچ كدام از اينها از ائمه مستقيم نخواستند بلكه به وسيله ائمه از خداوند مي خواهند. پس ما هيچ مثالي نداريم كه چيزي را مستقيم از ائمه بخواهند؟ ولو به فرموده شما در ذهنشان اين باشد كه آنها مجاري فيض الهي هستند و در طول آن. و اصلا اين دو مثال جواب سوال پست اولم نبود كه مرتبط به گزينه سوم باشد.

ذوالفقار;961013 نوشت:
با توجه به هر دو مثال شما، هيچ كدام از اينها از ائمه مستقيم نخواستند بلكه به وسيله ائمه از خداوند مي خواهند. پس ما هيچ مثالي نداريم كه چيزي را مستقيم از ائمه بخواهند؟ ولو به فرموده شما در ذهنشان اين باشد كه آنها مجاري فيض الهي هستند و در طول آن. و اصلا اين دو مثال جواب سوال پست اولم نبود كه مرتبط به گزينه سوم باشد.

با سلام و عرض ادب

در بیان نماز حاجت ذکر شد که امام (علیه السلام) اینگونه تبیین فرمودند که شخص متوسل بگوید:

« یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللَّهِ أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیكَ‏ حَاجَتِی وَ إِلَى أَهْلِ بَیتِكَ الرَّاشِدِینَ حَاجَتِی وَ بِكُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِی حَاجَتِی»؛(یعنى اى محمد اى فرستاده خدا من حاجتم را بخدا و به تو شكوه می كنم، و نیز حاجتم را به اهل بیت تو كه هدایت ‏كنندگان براه راست ‏اند شكوه مى‏ برم، و به واسطه ی شما به خداوند روى مى ‏آورم و حاجت خود را مى‏ طلبم).

چنین بیانی درخواست مستقیم است؛ منتهی از این باب که امام واسطه ی فیض است؛ نه اینکه امام در عرض خدا فرض شود.

موفق باشید.

صدرا;958949 نوشت:

امام صادق (علیه السلام) اضافه فرمود: چنانچه شخص به این ترتیب عمل نماید من نزد خداوند عز و جل ضامنم كه از جاى خود حركت نكرده که در این روایت درخواست شکوه و حاجت از امام معصوم(علیه السلام) مقارن درخواست از پروردگار شده است؛ که چنین امری بدان معنای است که اهل بیت(علیهم السلام) واسطه ی فیض الهی بوده که از مجرای آنان فیض الهی بر مخلوقات جاری می گردد؛ لذا درخواست مستقیم از آنان بدین اعتقاد که آنان چیزی از خود نداشته؛ بلکه واسطه ی فیض الهی اند، منطبق بر FONT][/COLOR]

سلام
آیا اعتقاد به برآورده شدن حاجات از سوی امامان و پیامبران مخصوصا بعد از رحلتشان از دنیا یک ضرورت دینی است؟
یعنی اگر به کرات حاجاتی از درگاه هشان خواسته باشیم ( که نامشروع هم نباشد)و اجابت نشده باشد باز باید معتقد باشیم که امامان دستی بر امور عالم دارند؟
اگر قرار است همه چیز در گروی تلاش ما و اسباب طبیعی باشد دیگر چه نیازی است که معتقد به کرامات اهل بیت به آدمیان باشیم

سؤال:
آیا درخواست مستقیم از معصومین(علیهم السلام) در روایات توسل به آنها وارد شده است؟

جواب:
قبل از پاسخ به این سوال توجه شما را به ذکر مقدمه ای جلب می کنم:
توسل به ذات و یا درخواست مستقیم از ولی خدا چه در حیات مادی و چه حیات اخروی(برزخ) مورد انکار وهابیت و گروهی از اهل سنت است. منشأ چنین مخالفتی از آنجا صورت گرفته که در این تفکر انسان فاعل افعال خود نبوده؛ بلکه خداوند خالق افعال انسان است[1] و یا در نهایت تحقق فعل در خارج تنها مقارن با اراده و قدرت انسان صورت پذیرفته، بدون آنکه قدرت و اراده ی او در تحقق آن فعل تاثیری داشته باشد.[2]
از سویی دیگر از نظر آنان درخواست امری که از قدرت عادی بشر خارج بوده، از غیر پروردگار موجب شرک بوده؛[3] زیرا چنین امری به مثابه ی قرار دادن غیر خدا در عرض خدا بوده؛ لذا نمی توان این امور را از غیر خدا طلب نمود. ابن تیمیه علاوه بر شرک آمیز خواندن چنین امری، حکم به قتل این افراد در صورت عدم توبه نموده است.[4]
از دیدگاه اهل بیت(علیهم السلام) انسان در فعل خود مختار بوده؛ هر چند که فاعلیّت او به صورت مستقل نبوده؛ بلکه خداوند متعال از راه اختیار فعل او را خواسته است.[5] بر این اساس صرف درخواست امور از غیر خدا موجب شرک نبوده؛ بلکه چنین امری وابسته به نیّت و قصد خواننده است که اگر او معتقد به استقلال خوانده شده در انجام امور بوده عمل او شرک آمیز است و در غیر این صورت چنین درخواستی شرک آمیز نخواهد بود.
قرآن کریم بیانگر آن است که معجزات انبیاء از مجرای اراده ی آنان تحقق یافته، منتهی تحققی مأذون. نه اینکه پیامبران در انجام آنها هیچ نقشی را ایفاء ننموده باشند. در بیان قرآن کریم، عیسی (علیه السلام) خلق پرنده و شفای بیماران و زنده نمودن مردگان را به خود نسبت داده است: (وَ رَسُولاً إِلى‏ بَنِی إِسْرائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُكُمْ بِآیةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّینِ كَهَیئَةِ الطَّیرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیكُونُ طَیراً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْی الْمَوْتى‏ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیوتِكُمْ إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ)؛[6] «و (او را به عنوان) رسول و فرستاده به سوى بنى اسرائیل (قرار داده، كه به آنها مى‏ گوید:) من نشانه ‏اى از طرف پروردگار شما، برایتان آورده ‏ام، من از گل، چیزى به شكل پرنده مى ‏سازم، سپس در آن مى‏ دمم و به فرمان خدا، پرنده ‏اى مى‏ گردد. و به اذن خدا، كور مادرزاد و مبتلایان به برص [پیسى‏] را بهبودى مى‏ بخشم، و مردگان را به اذن خدا زنده مى ‏كنم، و از آنچه مى ‏خورید، و در خانه‏ هاى خود ذخیره مى‏ كنید، به شما خبر مى ‏دهم، مسلما در اینها، نشانه ‏اى براى شماست، اگر ایمان داشته باشید»!
و در آیه ای دیگر از زبان سلیمان(علیه السلام) درخواست امری خارق عادت را از مخاطبین خود بیان می دارد: (قالَ یا أَیهَا الْمَلَؤُا أَیكُمْ یأْتِینِی بِعَرْشِها قَبْلَ أَنْ یأْتُونِی مُسْلِمِینَ؛ قالَ عِفْرِیتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقامِكَ وَ إِنِّی عَلَیهِ لَقَوِی أَمِینٌ؛ قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتِیكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یرْتَدَّ إِلَیكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیبْلُوَنِی أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما یشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِی كَرِیمٌ)؛[7] «(سلیمان) گفت، اى بزرگان! كدامیك از شما توانایى دارید تخت او را پیش از آنكه خودشان نزد من آیند براى من بیاورید؟! عفریتى از جن گفت: من آن را نزد تو مى‏ آورم پیش از آنكه از مجلست برخیزى و من نسبت به آن توانا و امینم!؛ (اما) كسى كه دانشى از كتاب (آسمانى) داشت گفت، من آن را پیش از آنكه چشم بر هم زنى نزد تو خواهم آورد! و هنگامى كه (سلیمان) آن را نزد خود مستقر دید گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش كند كه آیا شكر او را بجا مى ‏آورم یا كفران مى‏ كنم»؟
که این آیه بیانگر آن است که درخواست امر خارج از قدرت انسان فی نفسه امری شرک آمیز نبوده؛ بلکه چنین امری مبتنی بر نظام اسباب و مسببات است؛‌ در غیر این صورت درخواست چنین امر خطیری که از حیطه ی عادی بشر خارج بوده؛ عنوانی جز شرک نخواهد داشت.

با توجه به این مقدمه مشخص می گردد که درخواست امور خارق عادت از انسانهای الهی در صورتی که آنان را مستقل در تأثیر ندانسته و آنان را واسطه ی مأذون بدانیم، نه تنها عملی شرک آمیز نبوده؛ بلکه منطبق بر توحید افعالی و نظام اسباب و مسببات است؛ چنانکه در درخواست حضرت سلیمان(علیه السلام) مشاهده می گردد. در مورد سوال نیز حتی اگر روایتی در این باب وارد نشده باشد، باز چنین مساله ای با رویکردی که ذکر گردید خالی از اشکال است؛ زیرا ولی خدا هر چه دارد به اذن و مشیّت الهی است و او تنها واسطه ای در دریافت فیض و لطف پروردگار است.
با نگاهی به روایات توسل دو روایت را می توان به این مضمون مشاهده نمود:

الف) روایت عثمان بن حنیف:
در این روایت که «عثمان بن حنیف» راوی آن است پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به مرد نابینایی که از آن حضرت تقاضای دعا برای شفا و بهبودی خود نموده، دستورالعملی داده که در این دستور و نسخه ی عمل در خواست مستقیم از پیامبر(صلی الله علیه وآله) مشاهده می شود که متن روایت بنابر نقل حاکم نیشابوری بدین صورت است: «عَنْ عُثْمَانَ بْنِ حُنَيْفٍ، أَنَّ رَجُلًا ضَرِيرًا أَتَى النَّبِيَّ (صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وآله وَسَلَّمَ) فَقَالَ: ادْعُ اللَّهَ أَنْ يُعَافِيَنِي. فَقَالَ: «إِنْ شِئْتَ أَخَّرْتَ ذَلِكَ وَهُوَ خَيْرٌ، وَإِنْ شِئْتَ دَعَوْتُ». قَالَ: فَادْعُهُ. قَالَ: فَأَمَرَهُ أَنْ يَتَوَضَّأَ فَيُحْسِنَ وُضُوءَهُ، وَيُصَلِّيَ رَكْعَتَيْنِ وَيَدْعُوَ بِهَذَا الدُّعَاءِ فَيَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ، وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي فِي حَاجَتِي هَذِهِ فَتُقْضَى لِي، اللَّهُمَّ شَفِّعْهُ فِيَّ وَشَفِّعْنِي فِيهِ».[8]
مرد نابينائي حضور پيامبر(صلّی الله علیه وآله) آمد، و گفت از خداوند بخواه به من عافيت بخشد، پيامبر(صلّی الله علیه وآله) فرمودند: اگر مايل هستی دعا کنم، و اگر مايل هستی صبر کن که اين بهتر است. مرد نابينا گفت، دعا بفرمائيد. پيامبر به او دستور داد وضو بگيرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگزارد و اين چنين دعا کند:
پروردگارا من از تو درخواست می کنم و به وسيله ی پيامبرت محمد(صلی الله علیه وآله وسلّم)، پيامبر رحمت به تو متوجه مي‏ شوم، اي محمد من درباره ی حاجتم به وسيله ی تو به خدايم متوجه می شوم تا حاجتم برآورده شود، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذير... عثمان بن حنيف می گويد: ما در محضر رسول خدا (صلَّي اللّه عليه و آله)بوديم، طولی نکشيد که اين پيرمرد بر ما وارد شد، گويی که اصلاً نابينا نبوده است».
نکته ی حائز اهمیت در این روایت آن است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) به وی فرمودند که در اثنای دعا خطاب را به آنحضرت متوجه ساخته و بگوید: «يَا مُحَمَّدُ إِنِّي تَوَجَّهْتُ بِكَ إِلَى رَبِّي» که چنین تعبیری به معنای آن است که ذات و شخص پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلّم) و نه دعای آنحضرت وجهه ی دعا قرار گرفته است.

ب) روایت عبدالرحیم قصیر:
مرحوم شیخ صدوق در «من لایحضره الفقیه» و مرحوم کلینی در «الکافی» از «عبدالرحیم قصیر» روایت نموده اند كه او گفت: «خدمت‏ امام صادق (علیه السلام) رسیدم و عرض كردم: فدایتان گردم من دعائى از خود ساخته‏ ام، آن حضرت فرمود: براى من دعایت را (یا نو آوریت را) فروگذار و رها كن (دعاى ساختگى خود را عنوان نكن).
هر گاه مشكلى برایت پیش آمد به رسول خدا (صلّى الله علیه و آله) پناه ببر بدین صورت كه دو ركعت نماز بگزار و آن را هدیه رسول خدا (صلى الله علیه و آله) ساز، عرض كردم: چگونه این كار را انجام دهم؟

فرمود: نخست غسل می كنى آنگاه دو ركعت نماز می خوانى بدین صورت كه تكبیرات افتتاح آن را همانند افتتاح نماز واجب انجام می دهی، و تشهد را نیز مانند نماز واجب می خوانى (طولانى و مشتمل بر آداب و اذكار واجب و مستحب، نه كوتاه) و چون از تشهد فارغ گشتى و سلام نماز را گفتى چنین دعا می كنى: «اللهم أنت السلام و منك السلام و إلیك یرجع السلام. اللهم صل على محمد و آل محمد، و بلغ روح محمد و آل محمد عنی السلام، و السلام علیهم و رحمة الله و بركاته، اللهم إن هاتین الركعتین هدیة منی إلى رسولك صلى الله علیه و آله فأثبنی علیهما ما أملت و رجوت منك و فی رسولك یا ولی المؤمنین».[9] (یعنى: بار خدایا تو سلامی و سلام بسوى تو باز می گردد، بار خدایا بر محمد و آل او درود و صلوات فرست و از جانب من به روح محمد و آل محمد سلام و درود رسان، و برایشان سلام باد و رحمت و بركات خداوند متعال. بار خدایا این دو ركعت نماز هدیه ‏اى از من به رسول تو است پس مرا بپاداش این دو ركعت ثواب عطا فرما آنچه را كه آرزو دارم و در مورد رسولت آن (شفاعت) را كه امید می دارم اى ولی مؤمنان. آنگاه بسجده می روى و چهل بار این دعا را میخوانى: «یا حی یا قیوم، یا حیا لا یموت، یا حی لا إله إلا أنت، یا ذا الجلال و الإكرام، یا أرحم الراحمین»؛ یعنى: اى زنده ‏اى كه مرگ به ساحتت راه ندارد و زوال در وجود تو نیست و همه چیز از تو موجود و بر پا گشته است، اى زنده همیشه جاوید كه نیستى و مرگ ندارد، اى زنده كه نیست خدائى جز تو، اى صاحب جلال و شكوه كه عظمت و اكرام مخصوص تو است اى مهربان‏ترین مهربانان.
آنگاه گونه راستت را بر خاك می گذارى و چهل مرتبه دیگر همان دعا را تكرار می كنى، و بعد گونه چپت را بر خاك نهاده و همان دعا را چهل مرتبه دیگر می خوانى، آنگاه سر خود را بلند میكنى و دستهایت را برمی دارى و باز همان دعا را چهل بار می خوانى، آنگاه دست خود را بر گردنت نهاده و چهل بار انگشت سبابه ‏ات را حركت می دهى (یعنى بچپ و راست یا بالا و پائین حركت می دهى) پس محاسنت را با دست چپ بگیر و به گریه پرداز و اگر نتوانستى خود را بحال گریه بدار و این دعا را بخوان:
«یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ اللَّهِ أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیكَ‏ حَاجَتِی وَ إِلَى أَهْلِ بَیتِكَ الرَّاشِدِینَ حَاجَتِی وَ بِكُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِی حَاجَتِی»؛(یعنى اى محمد اى فرستاده خدا من حاجتم را بخدا و به تو شكوه می كنم، و نیز حاجتم را به اهل بیت تو كه هدایت ‏كنندگان براه راست ‏اند شكوه مى‏ برم، و به واسطه ی شما به خداوند روى مى ‏آورم و حاجت خود را مى‏ طلبم).
آنگاه بسجده می روى و می گوئى: «یا الله، یا الله- آنقدر تكرار می كنى تا نفست تمام‏ شود و می گوئى- صل على محمد و آل محمد» یعنى بر محمد و آل او صلوات فرست و با من چنین و چنان كن (بجاى چنین و چنان دعا و حاجتت را می گوئى).
امام صادق (علیه السلام) اضافه فرمود: چنانچه شخص به این ترتیب عمل نماید من نزد خداوند عز و جل ضامنم كه از جاى خود حركت نكرده باشد مگر آنكه حاجتش برآورده شده باشد».[10]
که در این روایت درخواست شکوه و حاجت از امام معصوم (علیه السلام) مقارن درخواست از پروردگار شده است؛ که چنین امری بدان معنای است که اهل بیت (علیهم السلام) واسطه ی فیض الهی بوده که از مجرای آنان فیض الهی بر مخلوقات جاری می گردد.

پی نوشت:
[1] . نظر اهل حدیث و ظاهر گرایان. بر این اساس آنان به انگیزه ی دفاع از عمومیّت اراده و قدر الهی و نیز اصل توحید در خالقیّت، هر گونه خالقیّت را از انسان نفی کرده و افعال او اعم از طاعات و معاصی را مخلوق خدا دانسته که از این عقیده به «خلق اعمال» یاد می شود.
[2] . نظریه کسب اشعری. ر.ک:
قوشجی، شرح تجرید، ص333.
[3] . به عنوان مثال شفای مریضی که پزشکان از درمان وی عاجز مانده اند.
[4] .
ابن تیمیة، زیارة القبور، ص10، الإدارة العامة للطبع والترجمة – الریاض: «أن مطلوب العبد إن كان من الأمور التی لا یقدر علیها إلا الله تعالى مثل أن یطلب شفاء مریضه من الآدمیین... وأمثال ذلك فهذه الأمور كلها لا یجوز أن تطلب إلا من الله تعالى... ومن سأل ذلك مخلوقا كائنا من كان فهو مشرك بربه من جنس المشركین الذین یعبدون الملائكة والأنبیاء والتماثیل التی یصورونها على صورهم ومن جنس دعاء النصارى للمسیح وأمه .... ونحو ذلك مما لا یقدر علیه إلا الله عز و جل فهذا شرك صریح یجب أن یستتاب صاحبه فإن تاب وإلا قتل...».
[5] . خدای متعال از راه مجموع اجزای علت تامه که یکی از آنها اراده و اختیار انسان است فعل او را خواسته و ضرورت داده است.
[6] . آل عمران(3)، 49.
[7] . النمل(27)، 39.

[8] . الحاکم النیسابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص458، ح1180، دار الكتب العلمية - بيروت.
[9] . این قسمت روایت به نقل کلینی اینچنین است: «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَرْجِعُ السَّلَامُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَلِّغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ مِنِّي السَّلَامَ وَ أَرْوَاحَ الْأَئِمَّةِ الصَّادِقِينَ سَلَامِي وَ ارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمُ السَّلَامَ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ اللَّهُمَّ إِنَّ هَاتَيْنِ الرَّكْعَتَيْنِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَثِبْنِي عَلَيْهِمَا مَا أَمَّلْتُ وَ رَجَوْتُ فِيكَ وَ فِي رَسُولِكَ يَا وَلِيَّ الْمُؤْمِنِينَ ثُمَّ تَخِرُّ سَاجِداً وَ تَقُولُ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا حَيُّ لَا يَمُوتُ يَا حَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ ضَعْ خَدَّكَ الْأَيْمَنَ فَتَقُولُهَا أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ ضَعْ خَدَّكَ الْأَيْسَرَ فَتَقُولُهَا أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَكَ وَ تَمُدُّ يَدَكَ وَ تَقُولُ أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ تَرُدُّ يَدَكَ إِلَى رَقَبَتِكَ وَ تَلُوذُ بِسَبَّابَتِكَ وَ تَقُولُ ذَلِكَ أَرْبَعِينَ مَرَّةً ثُمَّ خُذْ لِحْيَتَكَ بِيَدِكَ الْيُسْرَى وَ ابْكِ أَوْ تَبَاكِ وَ قُلْ يَا مُحَمَّدُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَشْكُو إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكَ‏حَاجَتِي وَ إِلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الرَّاشِدِينَ حَاجَتِي وَ بِكُمْ أَتَوَجَّهُ إِلَى اللَّهِ فِي حَاجَتِي ثُمَّ تَسْجُدُ وَ تَقُولُ يَا اللَّهُ يَا اللَّهُ حَتَّى يَنْقَطِعَ نَفَسُكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِي كَذَا وَ كَذَا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَأَنَا الضَّامِنُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ لَا يَبْرَحَ حَتَّى تُقْضَى حَاجَتُه‏». (الکلینی، الکافی، ج3، ص477، ح1).
[10] . الصدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص561.

موضوع قفل شده است