جمع بندی روز قیامت افرادی که "نمی خواستند اصلا متولد بشوند"

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روز قیامت افرادی که "نمی خواستند اصلا متولد بشوند"

[="Tahoma"][="Blue"]با سلام

موضوع ذیل جایی مطرح شده بود:

برخی افراد معتقدند که ای کاش اصلا به دنیا نیامده بودند چرا که در دنیا نمی توانند درست زندگی کنند، نمی توانند آنچنان که خدا می خواهد باشند و در نتیجه نمی توانند کاری بکنند که بهشتی شوند.

خداوند این همه نعمت (آسایش، امنیت، سلامتی و ...) در اختیار ما قرار داده است و انجام واجبات و ترک محرمات از ما خواسته است؛ در این عصر انجام برخی از واجبات (مانند امر به معروف و نهی از منکر) و ترک محرمات مشکل شده است.

ممکن است فرد از خداوند بخواهد و معصومین (علیهم السلام) را واسطه قرار دهد تا خداوند او را هدایت کند اما شاید یا جوابی نشنود و یا شاید آن جوابی که دلش خواسته نشود. حال این فرد چگونه می تواند بگوید عاقبت به خیر هستم؟

شاید برخی در پاسخ بگویند "بدون هیچ چون و چرایی بندگی خدا باید کرد و بندگی خدا سخت است." ..... بله درست است؛ اما نمونه هایی در تاریخ وجود دارد که راه خدا را رفته بودند اما در آخر گمراه شدند. مثلا شیطان بنا به نقلی شش هزار سال خداوند را بندگی کرد اما بخاطر "یک تکبر" از درگاه خداوند رانده شد.... بلعم باعورا فرد مستجاب الدعوه ای بود اما عاقبتش خوب نشد.

من مانند شیطان نمی توانم خدا را بندگی کنم اما در عوض رذائل اخلاقی مانند تکبر، هوای نفس و ... دارم و نیز مانند دیگری مستجاب الدعوه نیستم .... این نمونه ها نشان می دهد که انسان ممکن است فقط با "یک لغزش" چنان زمین بخورد که دیگر نتواند بلند شود.

البته دسته دیگری در مقابل این نمونه ها وجود دارند مانند: حر، شاهرخ (عصر حاضر) و ... اما من نوعی که زندگی ام پر لغزش است چگونه می توانم دلم را به دسته دوم خوش کنم.

نمونه بارزی که می توان گفت آیا پتانسیل دسته دوم را دارم یا خیر: مثلا اگر همین فردا امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور کردند من در چه وضعیتی هستم؟ به فرض من در زمره کسانی هستم که در رکاب حضرت (علیه السلام) هستند؛ حضرت (علیه السلام) با چه پشتوانه ای مسئولیتی به من بدهند؟ آیا ایمان بالایی دارم؟ (که ندارم) توانایی انجام آن مسئولیت های سنگین را دارم؟ (که ندارم-منظور مسئولیت های را در تراز جهانی است-)..... من اگر نتوانم در زمان ظهور کاری بکنم چگونه می توانم بگویم که در روز قیامت روسفیدم؟

تشویش و دلهره از اینکه آیا جزو دسته اول هستم و یا اینکه خداوند به من عنایتی کند تا جزو دسته دوم بشوم، زندگی به معنای متعارف را بر انسان سخت می کند.
حال اینچنین افرادی ممکن است بگویند ای کاش اصلا به دنیا نیامده بودند. آیا چنین درخواستی در روز قیامت محلی از اعراب دارد؟ آیا خداوند دغدغه این افراد را معقول و منطقی می داند؟

با تشکر[/][/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Book Antiqua"][="Navy"]

بسم الله الرحمن الرحیم



سلام علیکم
سوال شما را بطور خلاصه می توان اینطور مطرح کرد:
ای کاش اصلا به دنیا نیامده بودم!
  • چون از عهده انجام واجب و ترک محرم بر نمی آیم؛
  • چون امکان لغزش وجود دارد مثل بلعم باعورا و برخی دیگر؛
  • چون پتانسیل مدیریت کلان در زمان امام زمان(عج) را ندارم، لذا در قیامت روسفید نخواهم شد.

مقدمه؛ اختیار در اصل خلقت معنا ندارد، چرا که انسان قبل از خلقت وجود نداشت و چیزی نبود تا بتواند از خود اختیاری داشته باشد. بدیهی است که داشتن اختیار فرع بر وجود است. بنابراین با اراده خالق خود وارد این دنیا شده و این خلق از سنخ جود و بخشش است. مانند این که میزبان سفره ای پهن کند و عده ای را دعوت کند تا از غذاهای آماده روی سفره میل کنند؛ حال اگر کسی با اختیار خود از این غذا نخورد و این گرسنگی عوارض جبران ناپذیری را بر او تحمیل کند، آیا اشکال بر میزبان وارد است و باید او را بازخواست کرد که چرا چنین مهمانی را دعوت کرده است؟(1) بنابراین درخواست معدوم بودن در این دنیا علاوه بر نامعقول بودن، به معنای رد احسان است و در آخرت نیز که پس از انجام اعمال و معذب بودن انسان است، در این صورت نیز کار از کار گذشته و مسلما چنین درخواستی صحیح نیست.

با توجه به مقدمه مذکور، به سه دلیل مطرح در سوال می پردازیم:
اولا؛ انسان با اختیار خود و البته در توان خود می تواند بین خیر و شر، راه خود را انتخاب کند. مسلما خداوند متعال بر مبنای آیه شریفه: لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت‏؛ خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى‏ اش تكليف نمى‏ كند. آنچه [از خوبى‏] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدى‏] به دست آورده به زيان اوست(2) از کسی بیش از توانش بازخواست نخواهد کرد.

ثانیا؛ کسی که در راه ایمان قدم بردارد، خداوند او را یاری خواهد کرد و مومنین را تنها نمی گذارد. این مطلب در آیات متعددی وارد شده، مانند:

  • إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ؛ در حقيقت، ما فرستادگان خود و كسانى را كه گرويده ‏اند، در زندگى دنيا و روزى كه گواهان برپاى مى‏ ايستند قطعاً يارى مى‏ كنيم (3)
  • أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‏ شوند.(4)
  • إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئكَةُ أَلَّا تخَافُواْ وَ لَا تحْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَنَّةِ الَّتىِ كُنتُمْ تُوعَدُونَ؛ بر آنان كه گفتند: پروردگار ما اللَّه است و پايدارى ورزيدند، فرشتگان فرود مى‏ آيند كه مترسيد و غمگين مباشيد، شما را به بهشتى كه به شما وعده داده شده بشارت است.(5)
  • وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ؛ و يارى‏ كردن مؤمنان بر ما فرض است.(6)
بنابراین کسی که در راه خدا تلاش کند، خداوند او را یاری خواهد کرد، مگر اینکه مانند برخی افراد، از ولایت خداوند خارج شود. اما تا زمانی که در ولایت خداوند باشد، حتی اگر گناه هم بکند، دوباره با توبه به این ولایت وارد خواهد شد. علاوه بر اینکه وقوع چنین لغزشهایی به ندرت بوده و اصل، هدایت انسانهای طالب کمال است. البته انسانی که به مراتب بالا می رسد باید بیشتر از دیگران توجه داشته و سعی بیشتری برای محو رذائل اخلاقی داشته باشد.

ثالثا؛ درست است که باید برای هدف، بالاترین نقطه را در نظر گرفت و باید بیشترین تلاش را در این راه نمود. اما به این معنا نیست که حتما به آن مقام می رسیم یا اگر نرسیدیم باید ناامید شویم. وظیفه ما اصلاح نفس و تلاش برای تذکیه است، اگر درست تلاش کردیم و به مراتب بالا در حد مدیریت کلان در زمان ظهور(به شرط توفیق حضور در آن دوران) رسیدیم که خدا را شکر و اگر نرسیدیم، بالاخره وجود چنین هدفی ما را خیلی به سمت پیشرفت کمک کرده و باعث شده در جایگاه برتری قرار گیریم. نکته دیگر اینکه روسفیدی در آخرت منحصر در بهترین بودن نیست، سعادت مند کسی است که از آتش جهنم خود را برهاند، قرآن هر کس را که اهل بهشت شده باشد، سعادتمند حقیقی می داند: لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ كانَ ذلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظيماً؛ تا مردان و زنانى را كه ايمان آورده ‏اند در باغهايى كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است، درآوَرَد و در آن جاويدان بدارد، و بديهايشان را از آنان بزدايد و اين [فرجام نيك‏] در پيشگاه خدا كاميابى بزرگى است.(7) بنابراین صرف دخول در بهشت، سعادت است و البته این سعادت نیز دارای مراتب است.


[/HR]1. نگرشی عرفانی فلسفی و کلامی به شخصیت و قیام امام حسین(ع)، ص264.
2. بقره: 286.
3. غافر: 51.
4. يونس: 62.
5. فصلت: 31.
6. روم: 47.
7. فتح: 5.

[/]

[="Tahoma"][="Navy"]

مترصد;955378 نوشت:
تشویش و دلهره از اینکه آیا جزو دسته اول هستم و یا اینکه خداوند به من عنایتی کند تا جزو دسته دوم بشوم، زندگی به معنای متعارف را بر انسان سخت می کند.
حال اینچنین افرادی ممکن است بگویند ای کاش اصلا به دنیا نیامده بودند. آیا چنین درخواستی در روز قیامت محلی از اعراب دارد؟ آیا خداوند دغدغه این افراد را معقول و منطقی می داند؟

سلام
اگر این تشویش و نگرانی ها شما را به سمت کسب علم و عمل بکشاند خوب است وگرنه وسوسه شیطان برای ناامید کردن شماست.
یا حکیم[/]

[=Book Antiqua][=Book Antiqua]

بسم الله الرحمن الرحیم



سوال:
آیا می توان به دلیل عدم قدرت بر انجام برخی واجبات و محرمات یا امکان لغزش و عاقبت به خیر نشدن یا نداشتن پتانسیل مدیریت در زمان ظهور امام زمان(عج) در قیامت این درخواست را کرد که ای کاش به دنیا نیامده بودم؟

پاسخ:
مقدمه؛ اختیار در اصل خلقت معنا ندارد، چرا که انسان قبل از خلقت وجود نداشت و چیزی نبود تا بتواند از خود اختیاری داشته باشد. بدیهی است که داشتن اختیار فرع بر وجود است. بنابراین با اراده خالق خود وارد این دنیا شده و این خلق از سنخ جود و بخشش است. مانند این که میزبان سفره ای پهن کند و عده ای را دعوت کند تا از غذاهای آماده روی سفره میل کنند؛ حال اگر کسی با اختیار خود از این غذا نخورد و این گرسنگی عوارض جبران ناپذیری را بر او تحمیل کند، آیا اشکال بر میزبان وارد است و باید او را بازخواست کرد که چرا چنین مهمانی را دعوت کرده است؟(1) بنابراین درخواست معدوم بودن در این دنیا علاوه بر نامعقول بودن، به معنای رد احسان است و در آخرت نیز که پس از انجام اعمال و معذب بودن انسان است، در این صورت نیز کار از کار گذشته و مسلما چنین درخواستی صحیح نیست.

با توجه به مقدمه مذکور، به سه دلیل مطرح در سوال می پردازیم:
اولا؛ انسان با اختیار خود و البته در توان خود می تواند بین خیر و شر، راه خود را انتخاب کند. مسلما خداوند متعال بر مبنای آیه شریفه: لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَت‏؛ خداوند هيچ كس را جز به قدر توانايى‏ اش تكليف نمى‏ كند. آنچه [از خوبى‏] به دست آورده به سود او، و آنچه [از بدى‏] به دست آورده به زيان اوست(2) از کسی بیش از توانش بازخواست نخواهد کرد.

ثانیا؛ کسی که در راه ایمان قدم بردارد، خداوند او را یاری خواهد کرد و مومنین را تنها نمی گذارد. این مطلب در آیات متعددی وارد شده، مانند:

  • إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ؛ در حقيقت، ما فرستادگان خود و كسانى را كه گرويده ‏اند، در زندگى دنيا و روزى كه گواهان برپاى مى‏ ايستند قطعاً يارى مى‏ كنيم (3)
  • أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ آگاه باشيد، كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى‏ شوند.(4)
  • إِنَّ الَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَئكَةُ أَلَّا تخَافُواْ وَ لَا تحْزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجَنَّةِ الَّتىِ كُنتُمْ تُوعَدُونَ؛ بر آنان كه گفتند: پروردگار ما اللَّه است و پايدارى ورزيدند، فرشتگان فرود مى‏ آيند كه مترسيد و غمگين مباشيد، شما را به بهشتى كه به شما وعده داده شده بشارت است.(5)
  • وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ؛ و يارى‏ كردن مؤمنان بر ما فرض است.(6)

بنابراین کسی که در راه خدا تلاش کند، خداوند او را یاری خواهد کرد، مگر اینکه مانند برخی افراد، از ولایت خداوند خارج شود. اما تا زمانی که در ولایت خداوند باشد، حتی اگر گناه هم بکند، دوباره با توبه به این ولایت وارد خواهد شد. علاوه بر اینکه وقوع چنین لغزشهایی به ندرت بوده و اصل، هدایت انسانهای طالب کمال است. البته انسانی که به مراتب بالا می رسد باید بیشتر از دیگران توجه داشته و سعی بیشتری برای محو رذائل اخلاقی داشته باشد.

ثالثا؛ درست است که باید برای هدف، بالاترین نقطه را در نظر گرفت و باید بیشترین تلاش را در این راه نمود. اما به این معنا نیست که حتما به آن مقام می رسیم یا اگر نرسیدیم باید ناامید شویم. وظیفه ما اصلاح نفس و تلاش برای تذکیه است، اگر درست تلاش کردیم و به مراتب بالا در حد مدیریت کلان در زمان ظهور(به شرط توفیق حضور در آن دوران) رسیدیم که خدا را شکر و اگر نرسیدیم، بالاخره وجود چنین هدفی ما را خیلی به سمت پیشرفت کمک کرده و باعث شده در جایگاه برتری قرار گیریم. نکته دیگر اینکه روسفیدی در آخرت منحصر در بهترین بودن نیست، سعادت مند کسی است که از آتش جهنم خود را برهاند، قرآن هر کس را که اهل بهشت شده باشد، سعادتمند حقیقی می داند: لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدينَ فيها وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ كانَ ذلِكَ عِنْدَ اللَّهِ فَوْزاً عَظيماً؛ تا مردان و زنانى را كه ايمان آورده ‏اند در باغهايى كه از زير [درختان‏] آن جويبارها روان است، درآوَرَد و در آن جاويدان بدارد، و بديهايشان را از آنان بزدايد و اين [فرجام نيك‏] در پيشگاه خدا كاميابى بزرگى است.(7) بنابراین صرف دخول در بهشت، سعادت است و البته این سعادت نیز دارای مراتب است.


[/HR]1. نگرشی عرفانی فلسفی و کلامی به شخصیت و قیام امام حسین(ع)، ص264.
2. بقره: 286.
3. غافر: 51.
4. يونس: 62.
5. فصلت: 31.
6. روم: 47.
7. فتح: 5.
موضوع قفل شده است