جمع بندی تکرار آیات و ضعف خدا

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تکرار آیات و ضعف خدا

سلام

خواننده های زیادی در جهان وجود داره و رقابت شدیدی بینشون هست...همه دوس دارن ترانه های جدید و بدیع و زیبا بخونن، شعری زیبا، آهنگی زیبا....دوست دارن کاراشو تکراری نباشه، همیشه در صحنه و کارای جدید داشته باشن....اما با همه اینها...آدمیزاده دیگه.. اوج و افول داره...همیشه نمی تونه برتر باشه...بعضی وقتا کم میاره....شعراش ته می کشه.شاعرای به نام می رن سراغ خواننده جدید تر...و الی آخر...
مایکل جکسون می گن که خیلی پر طرفدار بود و طرفدارای دو آتیشه داشت...تا اونجا که می گن تا مرد، حتی چندین و چند نفر به خاطر مرگش خود کشی کردن....حالا نمی دونم درسته یا نه... این یک ترانه ی خیلی زیبایی داره...دقیقا معناشو نمی دونم...ولی گویا ضد جنگ و ضد خشونت و ضد فراماسونری و ضد ایلومناتیه.....ی

بار اول خیلی ازش خوشم اومد....گفتم این جکسون عجب خواننده ایه..دمش گرم...کارش درسته...دوباره دیدم...چندباره دیدم....بعد رفتم سراغ ویدئوهای تصویری...مثلا همون ترانه رو تصویری خونده بود...در برزیل و اینا...خوب جالب بود و تاثیرگذاریش بیشتر بود...بعد رفتم ویدئوی بعدی...دیدم همون ترانه رو حالا، به صورت زنده جلوی یک جمعی می خونه....بعد ویدئویی دیگه...دوباره همون ترانه رو حالا جلوی جمعی دیگه می خنه...البته همه اون جمع ها از پیش آهنگ های اون رو گوش داده بودن و از حفظ بودن....چندین ویدئو با جمع های مختلف ولی همون آهنگ و ترانه دیدم...کم کم گفتم...طفلی، این جکسون...خوب با همون مظمون و با همون قدرت و شدتی که اون ترانه داره، ترانه ای جدید بخون....چرا دوباره همونو تکرار می کنی...می ری فلان جمع دوباره همون رو تکرار می کنی...می ری فلان جمع دوباره همونو تکرار می کنی...می ری جمعی دیگه، و دوباره همون رو تکرار می کنی...خوب یک ترانه جدید با الفاظی جدید ولی با همون قدرت و شدت تاثیر ترانه قبلی بخون...یک چیز جدید بخون...می گم خوب این طفلیه...آدمی زاده دیگه...محدوده، ناقصه...نمی تونه که دم به دم ترانه های جدید خلق کنه...شاعرا شعرای خوبشون محدوده...ته می کشه...اصلا دلم برای جکسون سوخت که این مدام شعرای تکراری می خوند....یک شعر رو ده بیستر بار در محافل مختلف تکرار کرد، در حالی که همه حظار او شعر رو از حفظ بودن...و بدشون نمی اومد چیز جدید تری البته چه بهتر با همون قدرت و تاثیر گذاری بشنون...ولی جکسون ما طفلی ناقصه و محدوده...آدمیزاده دیگه:-??
البته نمی خوام بگم همه ی دلیل تکراری خوندن یک شعر بیست مرتبه، محدود و ناقص بودنش بوده..ولی به هر حال، این هم دخیل بوده دیگه.:-??
بعد دیدم...خود قرآن هم همینطوره...می ری صفحه اول قرآن رو باز می کنی مثلا چشت می خوره به فلان آیه...بعد می ری صفحه بعدترش...دوباره همونو می بینی...و صفحه های بعدتر هم هم چنین...آدم دلش برا قرآن هم می سوزه...می گه این قرآن یا گویندش هم ناقص و محدود بوده، طفلی، لغت و شعر یا نثر یا هر چیزی که شما می پسندی، جدیدشو نداشته بگه!!!!!
نکنه گوینده قرآن هم محدود و ناقص باشه8-|

خوب این یک مقدمه بود...اما همه ی ماجرا نبود....
سوالم اینه که تکرار آیات در قرآن آیا می تونه به خودی خود، نشان ضعف گوینده باش یا نه.یعنی ما هنوز به حقانیت قرآن نرسیدیم و در حال تحقیق و نقد هستیم.آیا می تونیم بگیم این تکرار آیات از این جهت بوده که گوینده، محدود و ناقص بوده، از یک طرف می خواسته کلامش معجزه آسا باشه و از یک طرف هم نثر یا شعر یا جمله کم می آورده، و مجبور می شده جمله های معجزه آسای دیگرش رو دوباره تکرار کنه، نمی گم ما به یقین پی می بریم، نه دقت کنید...می گم در حد یک احتمال قوی و قابل بررسی که نمی شه ردش کرد طرح می شه یا نه.

مثلا

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
--------
ان ربكم الله الذي خلق السماوات والارض في سته ايام ثم استوى على العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثا والشمس والقمر والنجوم مسخرات بامره الا له الخلق والامر تبارك الله رب العالمين
--------
ان ربكم الله الذي خلق السماوات والارض في سته ايام ثم استوى على العرش يدبر الامر ما من شفيع الا من بعد اذنه ذلكم الله ربكم فاعبدوه افلا تذكرون
-------
الذي خلق السماوات والارض وما بينهما في سته ايام ثم استوى على العرش الرحمن فاسال به خبيرا
------
الله الذي خلق السماوات والارض وما بينهما في سته ايام ثم استوى على العرش ما لكم من دونه من ولي ولا شفيع افلا تتذكرون
--------
ولقد خلقنا السماوات والارض وما بينهما في سته ايام وما مسنا من لغوب
--------
هو الذي خلق السماوات والارض في سته ايام ثم استوى على العرش يعلم ما يلج في الارض وما يخرج منها وما ينزل من السماء وما يعرج فيها وهو معكم اين ما كنتم والله بما تعملون

با تشکر از کارشناس محترم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هدی

با سلام و عرض ادب
البته شما در طرح سوال و شبهه ذهنی تان در خصوص مبحث "تکرار" درقرآن کریم به مثالی متوسل شدید که در خود آن مثال گفتنی های بسیاری وجود دارد که متعرض آن نمی شویم.
اما قبل از ورود به بحث "تکرار" در آیات قرآن کریم ،نکاتی را بصورت کلی عرض میکنیم:
- "تکرار" لزوما امر ناپسند و نامطبوعی نیست مگر اینکه مخل فصاحت و بلاغت در کلام باشد.
- "تکرار" یک مطلب لزوما به معنای "کم آوردن" و " دست خالی" بودن گوینده نیست ."تکرار" علل و انگیزه های بسیاری دارد که برخی مطابق طبع، مطبوع و حتی لازمند.
- تکرار" یک مطلب، گاه،اشاره،تاکید،هشدار ،توجه و یاتنبه نسبت به یکی از وجوه مستتر در آن مطلب است که گوینده هر بار، وجهی را در نظر دارد لذا در واقع،تکراری صورت نگرفته بلکه وجه جدیدی از آن مطلب، مد نظر است .

بنابراین یک حکم کلی راندن بر مساله "تکرار" ، اصولی و صحیح بنظر نمی رسد.
و اما تکرار در ایات قرآن کریم و در آیاتی که شاهد مثال آوردید:

تکرار در آیات قرآن کریم یکی از مباحث مطرح،در بحث فصاحت و بلاغت است .
گذشته از مباحث ادبی،قرآن کتاب هدایت است و در بحث هدایت بشر، تکرار و یادآوری نه تنها ناپسند نیست بلکه از لوازم اصلی هدایت انسان است .
آيت الله جوادي آملي مي‌فرمايند: « تكرار در قرآن كريم از آن روست كه قرآن كتاب نور و هدايت است و در مقام هدايت لازم است مطلب واحد، در هر مناسبت، با زباني خاص ادا شود، تا ويژگي موعظه داشته باشد؛ بر خلاف كتب علمي كه هر مطلب، تنها در يك جا بيان مي‌شود و تكرار آن سودمند نيست. سرّ لزوم تكرار در كتاب هدايت آن است كه، شيطان و نفس امّاره (كه عامل ضلالت و عذابند، پيوسته به اضلال)گمراه كردن آدمي مشغولند، و كار آنها گر چه گاهي كم مي‌شود، ليكن ترك نمي‌شود، از اين رو تكرار ارشاد و هدايت نيز ضروري است.»(1)
"تكرار مخلّ فصاحت نيست زيرا در علم معانى و بيان و بديع نيامده كه كلام فصيح، آن است كه از تكرار خالى باشد. بلكه گاهى با توجه بر شرايط و مقتضيات سخن، تكرار ضرورت هم پيدا مى‏كند
بطور کلی انگیزه های تکرار در آیات قران که از سوی قرآن پژوهان مطرح شده است بصورت اجمال و فهرست وار عبارتند از :
1. تاكید
2. تكرار به خاطر متعلقات وتناسب با آنان
3. تكرار برای تهدید
4. هدایت افكار
5. هشدار
6. تذکر ویادآوری
7. لحاظ کردن شأن نزول وشرایط زمانی ومکانی
8. برقراری رابطه میان اجزای جمله
و...(2)
شرح هر یک از این انگیزه ها و بویژه ارائه مثالهای قرآنی آن ،بحث را طولانی میکند لذا برای مطالعه بیشتر به آدرس مقاله ای که در پی نوشت ارائه شده مراجعه بفرمایید .

(1)- تفسیر تسنیم،آیت الله جوادی آملی ، ج1، صص 51 و 52 (به نقل از مرتضوی،سید رضا، تکرار در آیات قرآن،سایت راسخون)
(2)- مرتضوی،سید رضا، تکرار در آیات قرآن،سایت راسخون

نقل قول:

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
--------
ان ربكم الله الذي خلق السماوات والارض في سته ايام ثم استوى على العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثا والشمس والقمر والنجوم مسخرات بامره الا له الخلق والامر تبارك الله رب العالمين
--------
ان ربكم الله الذي خلق السماوات والارض في سته ايام ثم استوى على العرش يدبر الامر ما من شفيع الا من بعد اذنه ذلكم الله ربكم فاعبدوه افلا تذكرون
-------
الذي خلق السماوات والارض وما بينهما في سته ايام ثم استوى على العرش الرحمن فاسال به خبيرا
------
الله الذي خلق السماوات والارض وما بينهما في سته ايام ثم استوى على العرش ما لكم من دونه من ولي ولا شفيع افلا تتذكرون
--------
ولقد خلقنا السماوات والارض وما بينهما في سته ايام وما مسنا من لغوب
--------
هو الذي خلق السماوات والارض في سته ايام ثم استوى على العرش يعلم ما يلج في الارض وما يخرج منها وما ينزل من السماء وما يعرج فيها وهو معكم اين ما كنتم والله بما تعملون

و اما تکرار در آیات مورد استناد شما:
البته مورد سوم همان مورد اول است که تکرارش از سوی شما بوده و در قرآن کریم فقط یکبار آمده است .از این مورد که بگذریم بنظر می رسد در اکثر آیات فوق ،علت و انگیزه ای از انگیزه های تکرار آیات ، در جریان است .مثلا در آیه 3 سوره مبارکه یونس از گذر خلقت هستی اشاره به تدبیر امور عالم و ربوبیت خداوند متعال دارد تا به بت پرستان تفهیم شود که رب شما،همان خالق شما و مدبر امورتان است .استاد جوادی آملی این مطلب را چنین شرح کرده اند :
"فرمود ﴿إنّ ربّكم الله الذي خلق السموات والأرض في ستّة أيّام﴾ ...عالم را آفريد حالا مي‌‌خواهد بپروراند نوبت پروردگاري رسيده است ﴿ثمّ استوي علي العرش﴾ مقام فرمانروايي است كه مي‌‌خواهد بپروراند آنجايي كه مستقر شده است ﴿يدّبر الأمر﴾ دارد تدبير مي‌‌كند؛ تدبير همان پرورش است كه هر ناقصي را به كمال مي‌‌رساند هم آن اداره مهربانانه مي‌‌شود تدبير. شما اگر بخواهيد غير خدا را عبادت كنيد بايد غير خدا رب شما باشد طبق بحثهاي گذشته كسي معبود است كه رب باشد چون رب خدا است پس معبود هم خدا است اگر شما قبول داريد كه واجب الوجود خدا است لاشريك له خالق سماوات و ارض هم خدا است لاشريك له، ربّ العالمين آن ربّ الارباب هم خدا است لاشريك له بايد اين ربوبيت جزئي را هم قبول داشته باشيد كه كار به دست هيچ كسي نيست مگر به دست خدا است همه ابزار كار هستند ﴿لله جنود السموات والأرض﴾ آن واحد هماهنگ كننده خدا است اگر كسي نسبت به شما مهري دارد خدا را شاكر باشيد كه قلب او را به سمت شما گرايش داد ... آدم مي‌‌تواند از ديگران كمك بگيرد با بينش توحيدي بگويد خدا را شكر كه از اين راه به ما دارد كمك مي‌‌كند و اين شخص را هم به عنوان يك وسيله بداند اما خودش را فريب ندهد كه وسيله، وسيله است و آن مبدأ مستقل هم مبدأ مستقل. بعد فرمود شفاعت حق است اما به اين بتها كه اجازه نداده ﴿من ذا الّذي يشفع عنده إلاّ بإذنه﴾ آنجا هم فرمود ﴿لايشفعون إلاّ لِمَن ارتضيٰ﴾ و مانند آن ﴿لايملكون الشفاعة إلاّ من اتخذ عند الرحمٰن عهداً﴾ ."(3)

(3) .آیت الله جوادی آملی ،بنیاد اسراء ، تفسیر سوره مبارکه یونس آیه 3، جلسه 5

اما در آیه 59 سوره مبارکه فرقان استناد به سلطه الهی بر عالم امر و خلق و ملک وجود با انگیزه دیگری صورت گرفته است که نسبت به ایه 3 سوره مبارکه یونس ، تکرار نیست :
الذي خلق السماوات والارض وما بينهما في سته ايام ثم استوى على العرش الرحمن فاسال به خبيرا
"و معناى جمله اين است كه :او رحمان است، همان رحمانى كه مسلط بر اريكه ملك است و همان كسى كه خلق و امر عالم قائم به رحمت و افاضه او است، تمامى موجودات از ناحيه او آغاز نموده به سوى او بر مى گردند، پس حقيقت حال را از چنين كسى بپرس ‍ كه او خبير است."(4)
یعنی از کسی بپرس که به دلیل تسلط اش بر اریکه ملک،از همه آگاه تر است . حال ایا این مساله و انگیزه و دلیل برای بکارگیری جمله "الذي خلق السماوات والارض وما بينهما في سته ايام ثم استوى على العرش"
با دلیل بکارگیری همین بخش در آیه 3 سوره مبارکه یونس ،یکی است ؟

و اگر همین بخش تکرار شده را در آیه 38 سوره مبارکه "ق" ملاحظه بفرمایید خواهید دید که در این آیه نیز علت دیگری و زاویه متفاوتی با آیات دیگر دارد و در واقع از دریچه ای متفاوت به این بخش عنایت شده است :

ولقد خلقنا السماوات والارض وما بينهما في سته ايام وما مسنا من لغوب
و در حقيقت آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم

(4)- المیزان،ذیل آیه 59 فرقان

وال ئی;954762 نوشت:
سلام

سلام رفیق نازنین
مدت ها قبل واسه منم این سوال شده بود!
میگفتم مثلا ایه فبای آلا ربکما تکذبان که ده بار تکرار شده عینا چه معنی میده آخه!مثلا مادرم رو کاغذ بنویسه داری میای نون بگیر دوباره زیرش بنویسه تا 10 بار
خب معنی نمیده،اما چنوقت پیش تفسیر جناب خمینی رو داشتم میدیم نکته ای گفتن که این مشکلو حل میکنه!
میگفت بسم اللهی که اول سوره ها اومده همشون ی معنی نمیده بلکه معانی متفاوتی رو در بر دارن!
مثلالی بخوام بزنم
دلا خو کن به تنهایی/ که از تن ها بلا خیزد /سعادت آنکسی یابد/ که از تن ها بپرهیزد(تنها بودن خوبه،ولی با تن ها بودن بد)
دلا خو کن به تن هایی/ که از تنها بلاخیزد/ سعادت آنکسی یابد/که از تنها بپرهیزد(با تن ها(افراد)بودن خوبه ولی تنها بودن بد)
خوندن میتونه معانی مختلفی بده!جمله هم همون جملس!
بنظرم با فرض درستی قرآن،با این جمله دو تا ایراد قرآنو میشه جواب داد،اینکه چطوری قرآن برای عده ای میتونه گمراه کننده باشه و برای عده ای هدایت کننده،باتوجه به اینکه متن همونه!
و دو اینکه ،تکرار جملات اگر چه جمله همون جمله باشه معنی مختلفی داره
البته اینا همه مبتنی بر فرض هایی هست که قرآنو قبول داشته باشین!
موفق باوشی رفیق

پرسش: تکرار آیات در قرآن آیا می تواند به خودی خود، نشان ضعف گوینده باشد یا نه..آیا می توانیم بگوییم این تکرار آیات از این جهت بوده که گوینده، محدود و ناقص بوده، از یک طرف می خواسته کلامش معجزه آسا باشد و از یک طرف هم نثر یا شعر یا جمله کم می آورده، و مجبور می شده جمله های معجزه آسای دیگرش را دوباره تکرار کند؟ مثلا:

إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يدَبِّرُ الْأَمْرَ مَا مِنْ شَفِيعٍ إِلَّا مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ
ان ربكم الله الذي خلق السماوات والارض في سته ايام ثم استوى على العرش يغشي الليل النهار يطلبه حثيثا والشمس والقمر والنجوم مسخرات بامره الا له الخلق والامر تبارك الله رب العالمين
ان ربكم الله الذي خلق السماوات والارض في سته ايام ثم استوى على العرش يدبر الامر ما من شفيع الا من بعد اذنه ذلكم الله ربكم فاعبدوه افلا تذكرون
الذي خلق السماوات والارض وما بينهما في سته ايام ثم استوى على العرش الرحمن فاسال به خبيرا
الله الذي خلق السماوات والارض وما بينهما في سته ايام ثم استوى على العرش ما لكم من دونه من ولي ولا شفيع افلا تتذكرون
ولقد خلقنا السماوات والارض وما بينهما في سته ايام وما مسنا من لغوب
هو الذي خلق السماوات والارض في سته ايام ثم استوى على العرش يعلم ما يلج في الارض وما يخرج منها وما ينزل من السماء وما يعرج فيها وهو معكم اين ما كنتم والله بما تعملون



پاسخ: در ابتدا چند نکته در خصوص "تکرار" مطالب:
- "تکرار" لزوما امر ناپسند و نامطبوعی نیست مگر اینکه مخل فصاحت و بلاغت در کلام باشد.
- "تکرار" یک مطلب لزوما به معنای "کم آوردن" و " دست خالی" بودن گوینده نیست ."تکرار" علل و انگیزه های بسیاری دارد که برخی مطابق طبع، مطبوع و حتی لازمند.
- تکرار" یک مطلب، گاه،اشاره،تاکید،هشدار ،توجه و یاتنبه نسبت به یکی از وجوه مستتر در آن مطلب است که گوینده هر بار، وجهی را در نظر دارد لذا در واقع،تکراری صورت نگرفته بلکه وجه جدیدی از آن مطلب، مد نظر است .
بنابراین یک حکم کلی راندن بر مساله "تکرار" ، اصولی و صحیح بنظر نمی رسد.

و اما تکرار در آیات قرآن کریم:
تکرار در آیات قرآن کریم یکی از مباحث مطرح،در بحث فصاحت و بلاغت است .
گذشته از مباحث ادبی،قرآن کتاب هدایت است و در بحث هدایت بشر، تکرار و یادآوری نه تنها ناپسند نیست بلکه از لوازم اصلی هدایت انسان است .
آيت الله جوادي آملي مي‌فرمايند: « تكرار در قرآن كريم از آن روست كه قرآن كتاب نور و هدايت است و در مقام هدايت لازم است مطلب واحد، در هر مناسبت، با زباني خاص ادا شود، تا ويژگي موعظه داشته باشد؛ بر خلاف كتب علمي كه هر مطلب، تنها در يك جا بيان مي‌شود و تكرار آن سودمند نيست. سرّ لزوم تكرار در كتاب هدايت آن است كه، شيطان و نفس امّاره (كه عامل ضلالت و عذابند، پيوسته به اضلال)گمراه كردن آدمي مشغولند، و كار آنها گر چه گاهي كم مي‌شود، ليكن ترك نمي‌شود، از اين رو تكرار ارشاد و هدايت نيز ضروري است.»(1)
"تكرار مخلّ فصاحت نيست زيرا در علم معانى و بيان و بديع نيامده كه كلام فصيح، آن است كه از تكرار خالى باشد. بلكه گاهى با توجه بر شرايط و مقتضيات سخن، تكرار ضرورت هم پيدا مى‏كند
بطور کلی انگیزه های تکرار در آیات قران که از سوی قرآن پژوهان مطرح شده است بصورت اجمال و فهرست وار عبارتند از :
1. تاكید
2. تكرار به خاطر متعلقات وتناسب با آنان
3. تكرار برای تهدید
4. هدایت افكار
5. هشدار
6. تذکر ویادآوری
7. لحاظ کردن شأن نزول وشرایط زمانی ومکانی
8. برقراری رابطه میان اجزای جمله
و...(2)
شرح هر یک از این انگیزه ها و بویژه ارائه مثالهای قرآنی آن ،بحث را طولانی میکند لذا برای مطالعه بیشتر به آدرس مقاله ای که در پی نوشت ارائه شده مراجعه بفرمایید . و اما تکرار در آیات مورد استناد شما:
البته مورد سوم همان مورد اول است که تکرارش از سوی شما بوده و در قرآن کریم فقط یکبار آمده است .از این مورد که بگذریم بنظر می رسد در اکثر آیات فوق ،علت و انگیزه ای از انگیزه های تکرار آیات ، در جریان است .مثلا در آیه 3 سوره مبارکه یونس از گذر خلقت هستی اشاره به تدبیر امور عالم و ربوبیت خداوند متعال دارد تا به بت پرستان تفهیم شود که رب شما،همان خالق شما و مدبر امورتان است .استاد جوادی آملی این مطلب را چنین شرح کرده اند :
"فرمود ﴿إنّ ربّكم الله الذي خلق السموات والأرض في ستّة أيّام﴾ ...عالم را آفريد حالا مي‌‌خواهد بپروراند نوبت پروردگاري رسيده است ﴿ثمّ استوي علي العرش﴾ مقام فرمانروايي است كه مي‌‌خواهد بپروراند آنجايي كه مستقر شده است ﴿يدّبر الأمر﴾ دارد تدبير مي‌‌كند؛ تدبير همان پرورش است كه هر ناقصي را به كمال مي‌‌رساند هم آن اداره مهربانانه مي‌‌شود تدبير. شما اگر بخواهيد غير خدا را عبادت كنيد بايد غير خدا رب شما باشد طبق بحثهاي گذشته كسي معبود است كه رب باشد چون رب خدا است پس معبود هم خدا است اگر شما قبول داريد كه واجب الوجود خدا است لاشريك له خالق سماوات و ارض هم خدا است لاشريك له، ربّ العالمين آن ربّ الارباب هم خدا است لاشريك له بايد اين ربوبيت جزئي را هم قبول داشته باشيد كه كار به دست هيچ كسي نيست مگر به دست خدا است همه ابزار كار هستند ﴿لله جنود السموات والأرض﴾ آن واحد هماهنگ كننده خدا است اگر كسي نسبت به شما مهري دارد خدا را شاكر باشيد كه قلب او را به سمت شما گرايش داد ... آدم مي‌‌تواند از ديگران كمك بگيرد با بينش توحيدي بگويد خدا را شكر كه از اين راه به ما دارد كمك مي‌‌كند و اين شخص را هم به عنوان يك وسيله بداند اما خودش را فريب ندهد كه وسيله، وسيله است و آن مبدأ مستقل هم مبدأ مستقل. بعد فرمود شفاعت حق است اما به اين بتها كه اجازه نداده ﴿من ذا الّذي يشفع عنده إلاّ بإذنه﴾ آنجا هم فرمود ﴿لايشفعون إلاّ لِمَن ارتضيٰ﴾ و مانند آن ﴿لايملكون الشفاعة إلاّ من اتخذ عند الرحمٰن عهداً﴾ ."(3

) اما در آیه 59 سوره مبارکه فرقان استناد به سلطه الهی بر عالم امر و خلق و ملک وجود با انگیزه دیگری صورت گرفته است که نسبت به ایه 3 سوره مبارکه یونس ، تکرار نیست :
الذي خلق السماوات والارض وما بينهما في سته ايام ثم استوى على العرش الرحمن فاسال به خبيرا
"و معناى جمله اين است كه :او رحمان است، همان رحمانى كه مسلط بر اريكه ملك است و همان كسى كه خلق و امر عالم قائم به رحمت و افاضه او است، تمامى موجودات از ناحيه او آغاز نموده به سوى او بر مى گردند، پس حقيقت حال را از چنين كسى بپرس كه او خبير است."(4)
یعنی از کسی بپرس که به دلیل تسلط اش بر اریکه ملک،از همه آگاه تر است . حال ایا این مساله و انگیزه و دلیل برای بکارگیری جمله "الذي خلق السماوات والارض وما بينهما في سته ايام ثم استوى على العرش" با دلیل بکارگیری همین بخش در آیه 3 سوره مبارکه یونس ،یکی است ؟
و اگر همین بخش تکرار شده را در آیه 38 سوره مبارکه "ق" ملاحظه بفرمایید خواهید دید که در این آیه نیز علت دیگری و زاویه متفاوتی با آیات دیگر دارد و در واقع از دریچه ای متفاوت به این بخش عنایت شده است :
ولقد خلقنا السماوات والارض وما بينهما في سته ايام وما مسنا من لغوب
و در حقيقت آسمانها و زمين و آنچه را كه ميان آن دو است در شش هنگام آفريديم و احساس ماندگى نكرديم

پی نوشت ها:



1. تفسیر تسنیم،آیت الله جوادی آملی ، ج1، صص 51 و 52 (به نقل از مرتضوی،سید رضا، تکرار در آیات قرآن،سایت راسخون)
2. مرتضوی،سید رضا، تکرار در آیات قرآن،سایت راسخون

3. آیت الله جوادی آملی ،بنیاد اسراء ، تفسیر سوره مبارکه یونس آیه 3، جلسه 5

4.سید محمد حسین طباطبایی ،ترجمهالمیزان،ج 15 ،ص 322
کلید واژه ها: تکرار ،تکرار در قرآن، علل تکرار،علل تکرار ایات قرآن
موضوع قفل شده است