جمع بندی بمیرید قبل از اینکه بمیرید

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بمیرید قبل از اینکه بمیرید

یاهو

سلام و عرض ادب

تو کتب عرفانی نوشته که برای شهود به حواس پنجگانه اعتنا نکنید و جملاتی مثل
"بمیرید قبل از اینکه بمیرید" رو نوشته

ممکنه بصورت مفصل و دقیق توضیح بدید که یعنی چطوری باید حواس پنجگانه و تفکرات رو خاموش کنیم

ایا این به این معناست که به درون خودمون فرو برویم و از اتفاقات دور و اطرافمون خودمون رو بی خبر کنیم؟
اگه منظور این هست من بارها این رفتار رو انجام دادم و که باعث میشه ادم به کوچکترین صدای بیرون بپره و بترسه

ممنونم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کافی

طارق اللیل;954721 نوشت:
یاهو

سلام و عرض ادب

تو کتب عرفانی نوشته که برای شهود به حواس پنجگانه اعتنا نکنید و جملاتی مثل
"بمیرید قبل از اینکه بمیرید" رو نوشته

ممکنه بصورت مفصل و دقیق توضیح بدید که یعنی چطوری باید حواس پنجگانه و تفکرات رو خاموش کنیم

ایا این به این معناست که به درون خودمون فرو برویم و از اتفاقات دور و اطرافمون خودمون رو بی خبر کنیم؟
اگه منظور این هست من بارها این رفتار رو انجام دادم و که باعث میشه ادم به کوچکترین صدای بیرون بپره و بترسه

ممنونم


باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
بنابر اعتباری برای انسان سه نوع مرگ وموت متصور می باشد
1-مرگ ذاتی :این مرگ مقتضای امکانیت است واشامل هر ممکنی می شود از جهت آنکه
«کل شیی هالک الا وجهه[قصصص 88] هر چيزى جز ذات پاك الهى هالك الذّات و نابود است»
این مرگ در هر لحظه ای برای ممکنات محقق است ودر هر لحظه فیض وجود وحیات از مبدا فیاض افاضه می کند گر چه در اثر سرعت ،این نیست شدن وهست شدن برای انسان محسوس نیست همانند رسیدن نیروی الکتریسیته به لامپ که در هر لحظه دائما لامپ در حال خاموش و روشن شدن است

«سیه رویی زممکن در دو عالم
جدا هرگز نشد الله اعلم»[1]


2-مرگ اضطراری که خود بر دوقسم است :
الف:مرگ اخترامی :همانند مرگ وموت هایی که بر اثر تصادف وسیل وزلزله .....متوجه انسان یا سایر موجودات می گردد
ب:مرگ طبیعی که همان قطع تعلق روح از جسد است به علت اینکه نفس به تدریج به فعلیت واستقلال می رسد وهنگامی که فعلیت اوبه کمال رسید کاملا از بدن جدا می شود

«این جهان همچو درخت است ای کرام
ما براو چون میوه های نیم خام
سخت گیرد خام ها مر شاخ را
زانکه در خامی نشایدکاخ را
چونکه پخت و گشت شیرین لب گزان
سست گیرد شاخه هارا بعد ازآن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان
سست شد یر ادمی ملک جهان»[2]

3- مرگ اختیاری :این نوع مرگ مخصوص نوع انسانی است یعنی اینکه انسان این قابلیت را دارد در عین حال که زنده است نفس و هواهای نفسانی را بکشد وبمیراند منیّت و خودیت خود را در مقابل حق تعالی از بین ببرد واین موت همان است که اولیای الهی به دنبال آن بودند و هستند چون این موت گر چه به ظاهر موت است امادر واقع حیات است وموجب قوت حیات وبرخورداری از زندگی قویتر است:
«بحر این گفت آن رسول خوش پیام
رمز موتوا قبل موتوا یا کرام
همچنانکه مرده ام من قبل موت
زان طرف آورده ام این صیت و صوت
پس قیامت شو قیامت راببین
دیدن هر چیز را شرط است این» [3]

امام علی (علیه السلام)در خطبه 203 نهج البلاغه می فرمایند: (اخرجوا من الدنیا قلوبکم من قبل ان تخرج منها ابدانکم)
«رمز موتوا قبل موت می شنو
زندگی جویی پی این مرگ رو
زآرزوی نفس هر کو مرده است
ازحیات جاودان دل زنده استم»[4]

اگر در کلمات اهل معرفت صحبت از خراباتی شدن وخرابات است مراد همین مرگ است
«خراباتی شدن از خود رهایی است
خودی کفراست ور خود پارسایی است »[5]

موت اختیاری را اهل معرفت چهار قسم معرفی نموده اند: [6]
1-الموت الاحمر:یعنی مرگ سرخ که عبارت است از مقاتله ومبارزه با خواهش های نفسانی که در روایت از پیغمبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم)به عنوان جهاد اکبر معرفی شده است وگاهی به او موت جامع هم می گویند چون همه انواع و اقسام دیگر موت اختیاری را نیز شامل می شود
2- الموت الابیض:یعنی مرگ سفید که عبارت است از گرسنگی کشیدن واز شکم بارگی دوری گزیدن

به تعبیر حضرت علامه حسن زاده آملی :اسیر بطن اهل باطن نخواهد شد
قوت دل ز عقل وجان باشد
قوت تن ز آب ونان باشد
صیقل نفس چیست ؟کم خوردن
آفت عقل ؟نفس پروردن
(اوحدی مراغه ای)

3- الموت الاخضر:یعنی مرگ سبز که عبارت است از قناعت در پوشاک ودوری از پوشیدن لباس های فاخر

4- الموت الاسود:یعنی مرگ سیاه که عبارت است از تحمل آزار واذیت وملامت های دیگران در مسیر حرکت به سوی حق تعالی واین مرگ واین گونه تحملات براساس حب به حق تعالی است که در آیه آمده

(ولا یخافون لومة لائم)مائده 55
«زمردم تا گران جانی بدیدم
به القائات سبوحی رسیدم
هر آن زخمی که دیدم از زمانه
برای فیض حق بودی بهانه
........
بدان را هست برما حق بسیار
چو حق مردم پاکیزه کردار»[7]

علامه مجلسي در توضیح جمله "بمیرید قبل از اینکه بمیرید" اورده است كه:

1. قبل از مرگ، شهوات و هوي و هوس هاي نفساني را كه باعث گمراهي مي شود از خود دور كنيد و بميرانيد.
2. قبل از اين كه از دنيا رفته و به حساب كشيده شويد، خودتان از خود حساب كشي كنيد.
3. در هر لحظه اي به فكر مردن باشيد.
4. برخي از افراد اهل عذاب در آخرت از خدا مي خواهند كه او را به دنيا برگرداند تا كارهاي خوب انجام دهد و اين جمله مي خواهد بگويد كه فرض كنيد مرديد و خداوند شما را دوباره برگردانده است. پس خدا را عبادت كنيد. [8]
افکار منفی را نیز باید کنترل نمود.

در واقع نباید به افکار مستهجن دامن زد [=&quot]. آمدن باران دست ما نيست ولي رفتن زير سقف و استفاده از چتر دست ما است.
هنگام هجوم چنین افکاری، بدون دامن زدن به ان افکار، سریعا مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب کنید مثلا با قطع کردن افکار، مشغول گفتگو با فردی شوید، با عجله آن مکان را ترک کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه داشته باشید و سوره ناس و صلوات را داشته باشید.
گاهی لازم است که انسان خودش را مجبور به کار یا رفتاری بکند.
موفق باشید.
[=&quot]

__________________________

پی نوشت:
[1]. شیخ محمود شبستری، گلشن راز.
[2]. مولوی، مثنوی معنوی.
[3]. همان.
[4]. همان.
[5].
شیخ محمود شبستری، گلشن راز.
[6].ابوعبدالرحمن محمد بن الحسین سلمی، طبقات الصوفیه، ص 87.
[7]. علامه حسن زاده آملی، هزار و یک کلمه، ج2، ص77.

[8].علامه مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج69، ص57 و ج66، ص317.

سوال
در کتب عرفانی نوشته که برای شهود به حواس پنجگانه اعتنا نکنید و جملاتی مثل "بمیرید قبل از اینکه بمیرید" رو نوشته
ممکن است به صورت مفصل و دقیق توضیح بدید که یعنی چطوری باید حواس پنجگانه و تفکرات را خاموش کنیم، ایا این به این معناست که به درون خودموان فرو برویم و از اتفاقات دور و اطرافمان خود را بی خبر کنیم؟

پاسخ
بنابر اعتباری برای انسان سه نوع مرگ وموت متصور می باشد
1-مرگ ذاتی :این مرگ مقتضای امکانیت است واشامل هر ممکنی می شود از جهت آنکه
«کل شیی هالک الا وجهه[قصصص 88] هر چيزى جز ذات پاك الهى هالك الذّات و نابود است»
این مرگ در هر لحظه ای برای ممکنات محقق است ودر هر لحظه فیض وجود وحیات از مبدا فیاض افاضه می کند گر چه در اثر سرعت ،این نیست شدن وهست شدن برای انسان محسوس نیست همانند رسیدن نیروی الکتریسیته به لامپ که در هر لحظه دائما لامپ در حال خاموش و روشن شدن است

«سیه رویی زممکن در دو عالم
جدا هرگز نشد الله اعلم»[1]
2-مرگ اضطراری که خود بر دوقسم است :
الف:مرگ اخترامی :همانند مرگ وموت هایی که بر اثر تصادف وسیل وزلزله .....متوجه انسان یا سایر موجودات می گردد
ب:مرگ طبیعی که همان قطع تعلق روح از جسد است به علت اینکه نفس به تدریج به فعلیت واستقلال می رسد وهنگامی که فعلیت اوبه کمال رسید کاملا از بدن جدا می شود

«این جهان همچو درخت است ای کرام
ما براو چون میوه های نیم خام
سخت گیرد خام ها مر شاخ را
زانکه در خامی نشایدکاخ را
چونکه پخت و گشت شیرین لب گزان
سست گیرد شاخه هارا بعد ازآن
چون از آن اقبال شیرین شد دهان
سست شد یر ادمی ملک جهان»[2]

3- مرگ اختیاری :این نوع مرگ مخصوص نوع انسانی است یعنی اینکه انسان این قابلیت را دارد در عین حال که زنده است نفس و هواهای نفسانی را بکشد وبمیراند منیّت و خودیت خود را در مقابل حق تعالی از بین ببرد واین موت همان است که اولیای الهی به دنبال آن بودند و هستند چون این موت گر چه به ظاهر موت است امادر واقع حیات است وموجب قوت حیات وبرخورداری از زندگی قویتر است:
«بحر این گفت آن رسول خوش پیام
رمز موتوا قبل موتوا یا کرام
همچنانکه مرده ام من قبل موت
زان طرف آورده ام این صیت و صوت
پس قیامت شو قیامت راببین
دیدن هر چیز را شرط است این» [3]

امام علی (علیه السلام)در خطبه 203 نهج البلاغه می فرمایند: (اخرجوا من الدنیا قلوبکم من قبل ان تخرج منها ابدانکم)
«رمز موتوا قبل موت می شنو
زندگی جویی پی این مرگ رو
زآرزوی نفس هر کو مرده است
ازحیات جاودان دل زنده استم»[4]

اگر در کلمات اهل معرفت صحبت از خراباتی شدن وخرابات است مراد همین مرگ است
«خراباتی شدن از خود رهایی است
خودی کفراست ور خود پارسایی است »[5]

موت اختیاری را اهل معرفت چهار قسم معرفی نموده اند: [6]
1-الموت الاحمر:یعنی مرگ سرخ که عبارت است از مقاتله ومبارزه با خواهش های نفسانی که در روایت از پیغمبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم)به عنوان جهاد اکبر معرفی شده است وگاهی به او موت جامع هم می گویند چون همه انواع و اقسام دیگر موت اختیاری را نیز شامل می شود
2- الموت الابیض:یعنی مرگ سفید که عبارت است از گرسنگی کشیدن واز شکم بارگی دوری گزیدن

به تعبیر حضرت علامه حسن زاده آملی :اسیر بطن اهل باطن نخواهد شد
قوت دل ز عقل وجان باشد
قوت تن ز آب ونان باشد
صیقل نفس چیست ؟کم خوردن
آفت عقل ؟نفس پروردن
(اوحدی مراغه ای)

3- الموت الاخضر:یعنی مرگ سبز که عبارت است از قناعت در پوشاک ودوری از پوشیدن لباس های فاخر

4- الموت الاسود:یعنی مرگ سیاه که عبارت است از تحمل آزار واذیت وملامت های دیگران در مسیر حرکت به سوی حق تعالی واین مرگ واین گونه تحملات براساس حب به حق تعالی است که در آیه آمده(ولا یخافون لومة لائم)مائده 55
«زمردم تا گران جانی بدیدم
به القائات سبوحی رسیدم
هر آن زخمی که دیدم از زمانه
برای فیض حق بودی بهانه
........
بدان را هست برما حق بسیار
چو حق مردم پاکیزه کردار»[7]

علامه مجلسي در توضیح جمله "بمیرید قبل از اینکه بمیرید" اورده است كه:

1. قبل از مرگ، شهوات و هوي و هوس هاي نفساني را كه باعث گمراهي مي شود از خود دور كنيد و بميرانيد.
2. قبل از اين كه از دنيا رفته و به حساب كشيده شويد، خودتان از خود حساب كشي كنيد.
3. در هر لحظه اي به فكر مردن باشيد.
4. برخي از افراد اهل عذاب در آخرت از خدا مي خواهند كه او را به دنيا برگرداند تا كارهاي خوب انجام دهد و اين جمله مي خواهد بگويد كه فرض كنيد مرديد و خداوند شما را دوباره برگردانده است. پس خدا را عبادت كنيد. [8]
افکار منفی را نیز باید کنترل نمود.

در واقع نباید به افکار مستهجن دامن زد . آمدن باران دست ما نيست ولي رفتن زير سقف و استفاده از چتر دست ما است.
هنگام هجوم چنین افکاری، بدون دامن زدن به ان افکار، سریعا مکان را ترک کرده و یا توجه و تمرکزتان را به چیزی جلب کنید مثلا با قطع کردن افکار، مشغول گفتگو با فردی شوید، با عجله آن مکان را ترک کنید، با روشن کردن تلویزیون سعی در تمرکز دیداری و شنیداری نسبت به نوع برنامه داشته باشید و سوره ناس و صلوات را داشته باشید.
گاهی لازم است که انسان خودش را مجبور به کار یا رفتاری بکند.
موفق باشید.


__________________________

پی نوشت:
[1]. شیخ محمود شبستری، گلشن راز.
[2]. مولوی، مثنوی معنوی.
[3]. همان.
[4]. همان.
[5].
شیخ محمود شبستری، گلشن راز.
[6].ابوعبدالرحمن محمد بن الحسین سلمی، طبقات الصوفیه، ص 87.
[7]. علامه حسن زاده آملی، هزار و یک کلمه، ج2، ص77.

[8].علامه مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، ج69، ص57 و ج66، ص317.

موضوع قفل شده است