جمع بندی روایت مربوط به خلقت پیش از آدم

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
روایت مربوط به خلقت پیش از آدم

سلام...سخنران ها و سایت هایی روایاتی مطرح می کنن، که ادعا می شن امامان ما این موضوع رو مطرح کردن که انسان ها یا شبهه انسان هایی پیش از آدم و حوا در کره خاکی زندگی می کردن...بعضی از این رویاتات که من باب مثال ذکر می شه، واقع حیرت انگیزه، چون اصلا اون ادعای ابتدایی رو برابرده نمی کنه...
مثلا یک سخنرانی که من نامشو نمی برم، نمی خوام پستم با نامش آلوده بشه... به بخشی از روایت زیر استناد می کنن...این سخنرانی که به نظرم باید با ماشین هیجده چرخ از روش رد شد بخشی از روایت زیر رو می آرن و ادعا می کنن که امامان ما به وجود انسان هایی پیش از آدم و حوا خبر دادن ما را...

2. «عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ : « أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ » فَقَالَ يَا جَابِرُ تَأْوِيلُ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَفْنَى هَذَا الْخَلْقَ وَ هَذَا الْعَالَمَ وَ سَكَنَ أَهْلُ الْجَنَّةِ الْجَنَّةَ وَ أَهْلُ النَّارِ النَّارَ جَدَّدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَالَماً غَيْرَ هَذَا الْعَالَمِ وَ جَدَّدَ عَالَماً مِنْ غَيْرِ فُحُولَةٍ وَ لَا إِنَاثٍ يَعْبُدُونَهُ وَ يُوَحِّدُونَهُ وَ يَخْلُقُ لَهُمْ أَرْضاً غَيْرَ هَذِهِ الْأَرْضِ تَحْمِلُهُمْ وَ سَمَاءً غَيْرَ هَذِهِ السَّمَاءِ تُظِلُّهُمْ لَعَلَّكَ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّمَا خَلَقَ هَذَا الْعَالَمَ الْوَاحِدَ أَوْ تَرَى أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَخْلُقْ بَشَراً غَيْرَكُمْ بَلَى وَ اللَّهِ لَقَدْ خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَلْفَ أَلْفِ عَالَمٍ وَ أَلْفَ أَلْفِ آدَمٍ وَ أَنْتَ فِي آخِرِ تِلْكَ الْعَوَالِمِ وَ أُولَئِكَ الْآدَمِيِّينَ ـــــــــــ جابر بن يزيد، گوید: از امام باقر(علیه السلام) تفسير قول خدای عزّ و جلّ را پرسيدم که می فرماید:«آيا درمانده شديم به آفرينش نخست بلكه آنان هر روز در پوششى از آفرينشى تازه‏ اند » (ق/ 15) ؛ امام پاسخ فرمودند: اى جابر تأويلش اين است كه چون خدای عزّ و جلّ اين خلق را پايان دهد و اين عالم را ؛ و اهل بهشت در بهشت جا كنند، و اهل دوزخ در دوزخ، خدا ی عزّ و جلّ عالمی غیر اين عالم از نو بيافريند، و عالمی نو به پا می کند بدون ‏نر و ماده ای ،که او را می پرستند و يگانه می شناسند، و زمينى جز اين زمين براى آنها بيافريند كه روى آن باشند، و آسمانى جز اين آسمان كه بر آنها سايه كند. شايد تو پندارى كه خدا ی عزّ و جلّ فقط اين يك عالم را آفريده، يا اينكه خدای عزّ و جلّ آدمى جز شما نيافريده است؟! آرى به خدا سوگند البته خدا ی تبارك و تعالى هزار هزار عالم و هزار هزار آدم (ابو البشر) آفريده و تو دنبال اين همه عالمها و اين همه آدميانى» (بحار الانوار ، ج8 ، ص 375)

خوب از روایت بالا اصلا نمی شه به یقین نتیچه گرفت که آدم هایی پیش از آدم و حوا در همین کره خاکی ما زندگی می کردن.. به احتمال قوی روایت اشاره به عوالم های دیگه داره...اشاره داره که خدا عالم های مختلفی آفریده، نه صرفا، یک عالم که این کره خاکی ما باشه که در اون کره خاکی مثلا پیش از آدم و حوا انسان هایی بوده باشن!!!روایت داره می گه.. خدا عالمی نو به پا کند، وقتی قیامت شد و دنیا به هم ریخت....انسان های دیگه ای بیافرینه...می گه عالمی دیگه، زمینی جدید و نو، بعد از فروپاشی بر اثر واقعه قیامت....
خوب این تنها روایت در این باره نیست...این روایت که واقعا استناد به اون برای یک همچین تز دادنی آن هم با این صراحت، نادانی محض است و از سخنرانی که نامش را نبردم، صرفا بر می آید....
اما سوالم این هست...که آیا ما روایت صحیح السندی داریم که اشاره مستقیمی در وجود انسان هایی پیش از آدم و حوا در همین کره خاکی ما داشته باشد که خدا همه را نابود کرده و بعد در پی آنها آدم و حوا را خلق کرده باشد؟؟؟عرض کردم روایت صحیح و سند...گویا در این باره روایت هست...ولی سوالم این است که آیا روایت ها معتبرن...یا مجهول و ساختگی؟؟؟

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد واسع

سوال: آیا شواهدی در روایات بر وجود انسانهایی قبل از آدم و حوا وجود دارد؟

پاسخ:

روایاتی در برخی منابع روایی و برخی کتب تفسیری به ویژه تفاسیر روایی مانند تفسیر نورالثقلین و تفسیر عیاشی آمده است که نیازمند تجزیه و تحلیل بوده و پذیرش آن مقداری سخت و دور از ذهن می باشد. از این رو برای پی بردن به تحلیلی معقول و منطقی به کتب تفسیری که به تبیین و تحلیل روایات فوق پرداخته اند مراجعه می کنیم.
المیزان به نقل از معانی الاخبار می نویسد:
در معانى الاخبار به سند خود از محمد بن مسلم روايت كرده كه گفت: از امام باقر (ع) شنيدم كه فرمود: خداوند عز و جل از روزى كه زمين را خلق كرده تا كنون هفت عالم آفريده كه هيچ يك از آنها از نوع بنى آدم نبودند، همه آنها را از خود زمين خلق كرد و در زمين منزل داد و هر يك را بعد از انقراض عالم قبليش خلق كرد. و بعد از آن هفت عالم، خلقت اين عالم (عالم بشريت) را شروع كرد، و اولين فرد بشر يعنى آدم را آفريد و ذريه او را از او خلق فرمود. نه، به خدا سوگند از آن روز كه خداوند بهشت را خلق كرده از ارواح مؤمنين خالى نبوده، و از آن روز كه آتش دوزخ را آفريده از ارواح كفار و گنهكاران خالى نبوده است. آرى، شماها شايد خيال كنيد كه وقتى قيامت شد و بدن‏هاى اهل بهشت با ارواحشان به بهشت رفتند و بدنهاى اهل جهنم با ارواحشان در آتش داخل شدند ديگر بساط خلقت برچيده شده، كسى در روى زمين او را بندگى نمى‏كند، و او خلقى را براى بندگى و توحيدش نمى‏آفريند؟ نه چنين نيست، بلكه به خداوند قسم كه او خلقى را بدون نر و ماده‏اى قبلى مى‏آفريند تا او را به يكتايى بپرستند و تعظيم كنند. و براى ايشان زمينى خلق مى‏كند تا بر پشت خود حملشان كند. و آسمانى خلق مى‏كند تا بر آنان سايه بيفكند، آيا مگر جز اين است كه خداى تعالى فرموده:" يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ"[1] و نيز فرموده:" أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ" .[2]
المیزان تحلیل خاصی ذیل آیه ندارد و صرفا می نویسد: نظير اين روايت را عياشى در تفسير خود از محمد بن مسلم از آن جناب نقل كرده و اين روايت مطلبى را مى‏گويد كه در هيچ يك از روايات قبلى نبود.[3]
تسنیم در بحث روايي ذیل ایه 30 سوره بقره(وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَة...) ذیل مطلبی با عنوان« پيشينه آفريدگان و زمينه آفرينش انسان» بعد از نقل روایت زیر می نویسد:
قال رجل لأبى عبدالله (عليه‏السلام): جعلت فداك! إنّ الناس يزعمون أنّ الدنيا عمرها سبعة آلاف سنة؛ فقال: ليس كما يقولون. إنّ الله خلق لها خمسين ألف عام فتركها قاعاً قفراء خاوية عشرة ألف عام ثمّ بدا لله بدأ الخلق فيها خلقاً ليس من الجنّ ولا من الملائكة ولا من الإنس وقدّر لهم عشرة ألف عام. فلمّا قربت آجالهم، أفسدوا فيها فدمّر الله عليهم تدميراً ثمّ تركها قاعاً قفراء خاوية عشرة ألف عام ثمّ خلق فيها الجنّ وقدّر لهم عشرة ألف عام. فلمّا قربت آجالهم، أفسدوا فيها وسفكوا الدماء وهو قول الملائكة: «أتجعل فيها من يُفْسد فيها ويَسْفك الدّماء» كما سفكت بنو الجانّ، فأهلكهم الله ثمّ بدأ الله فخلق آدم وقدّر له عشرة ألف عام وقد مضي من ذلك سبعة ألف عام ومأتان وأنتم فى آخر الزمان. [4]

اوّلاً، اثبات پيشينه تاريخي و تعيين عمود زمان خاص و اَمَد مخصوص با اين‏گونه احاديث كه گذشته از ضعف سند و ارسال، خبر واحد است بسيار دشوار است. با خبر واحد نمي‏توان مطالبي را كه در آنها تعقّل معتبر است نه تعبد اثبات كرد.
ثانياً، در صورت صحّت حديث، مي‏توان در حدّ گمانْ مضمون آن را به صاحب شريعت اسناد داد.
ثالثاً، هيچ گونه دليل معتبري بر خلاف محتواي حديث مزبور ارائه نشده. از اين رو صحّت آن محتمل است.
رابعاً، حصر انواع موجود زنده در فرشته و انسان و جن، عقلي نيست كه داير بين نفي و اثبات باشد تا در نتيجه، وجود نوع چهارم كه غير از انواع سه‏ گانه معهود باشد مورد انكار قرار گيرد.
خامساً، جريان خلافت انسان كامل در اين حديث مطرح نيست، بلكه تنها سؤال فرشته‏ ها از جَعْل مُفْسد و سافك دم كه قبلاً در زمين زندگي مي‏كردند بازگو شده است.[5]

تسنیم در بخش دیگری با طرح این مساله که «مستخلف عنه» در ایه 30 سوره مبارکه بقره کیست در احتمال چهارمی که مطرح می کند خلقت موجودات دیگری با عنوان« نسناس» را بیان می کند و می نویسد:
انسان‏هاي پيشين موسوم به «نَسْناس» هستند كه در روايت قمي از امام باقر (عليه‏السلام).از آنان ياد شده است. روايت امام باقر (عليه‏السلام) نيز دلالت دارد كه هزار هزار عالم و آدم ديگر غير از عالم و آدم كنوني، آفريده شده بود: «لعلّك تري أنّ الله إنّما خلق هذا العالم الواحد؟ أو تري أنّ الله لم يخلق بشراً غيركم؟ بلي والله لقد خلق ألف ألف عالم وألف ألف آدم. أنت فى آخر تلك العوالم وأُولئك الآدميين».
در تأييد اين قول گفته شده ممكن است اجساد كشف شده از زير خاك كه باستان‏ شناسانْ تاريخ آن را به هزاران سال پيش نسبت مي‏دهند از همين نسل‏هاي سابق انسان باشد؛ زيرا مطمئناً تاريخ نسل كنوني به مراتب كمتر از اين مقدار است.[6]
در کتاب معاد در قران« روایات فوق مطرح شده و تحلیل متناسب با آن با عنوان« پایان جهان و آغازی جدید» اینگونه ارائه شده است:
از ديرباز اين پرسش ذهن بشر را مشغول داشته كه سرانجام جهان چگونه است و آفرينش به كجا مي‏انجامد؟ اين سؤال مكرر از پيشوايان دين (عليهم‏السلام) پرسيده شده و آنان پاسخي داده ‏اند كه بسيار لطيف، ژرف، زيبا و شگفت انگيز است.
جابر بن يزيد گويد: از امام باقر (عليه‏ السلام) درباره تفسير سخن خداوند در اين آيه پرسيدم: (أفعيينا بالخلق الأوّل بل هم في لبس ٍ من خلقٍ جديدٍ)[7]؛ مگر از آفرينش آغازين خود به تنگ آمده و عاجز مانديم كه آنان از آفرينش جديد در شكّ و شبهه ‏اند؟ فرمود: تأويل آيه اين است كه خداوند متعال چون همه آفرينش و اين جهان را به سر منزل پاياني رساند و بهشتيان را در بهشت و دوزخيان را در دوزخ جاي دهد، جهان ديگري غير از اين جهان مي‏ آفريند و خلقي ديگر بدون نر و مادّه پديد مي‏آورد [بر خلاف انسان‏هاي متعارف كنوني كه از مذكّر و مؤنّث آفريده شده ‏اند] كه او را مي‏ پرستند و يكتايي او را شناخته و بدو معرفت دارند. همچنين براي آنان زميني، غير از اين زمين، مي‏ آفريند كه بر روي آن زندگي مي‏كنند. نيز آسماني، غير از اين آسمان، بر ايشان سايه خواهد افكند. شايد مي‏ پنداري خداوند عزّ وجلّ يك جهان آفريده و غير از شما بشري خلق نكرده است؟ چنين نيست. سوگند به خداوند، او هزاران هزار جهان و هزاران هزار [كنايه از عدد بي‏شمار] آدم آفريده كه تو [وامثال تو] در پايان جهان‏ ها و آدم‏ ها قرار گرفته‏ اي.[8]
محمّد بن مسلم روايت كرده است امام باقر (عليه ‏السلام) فرمود: خداوند از روزي كه در زمين بناي آفرينش را نهاد هفت عالم [هفت دوره] آفريد كه آنها از فرزندان آدم به حساب نمي ‏رفتند، آنها را از زمين آفريد و پي در پي بر آن ساكن شدند و سرانجام منقرض گشتند. سپس آدم ابوالبشر [پدر بزرگ نسل حاضر] را آفريد و فرزندان او را از نسل او خلق كرد. به خدا سوگند هيچ‏گاه بهشت از ارواح مؤمنان خالي نبوده و آتش از ارواح كافران و گنه‏كاران خالي نمانده است. شايد اين‏گونه مي‏پنداري كه چون قيامت برپا گردد و خداوند بدن‏هاي اهل بهشت را با ارواح آنها همراه گرداند و بدن‏ هاي اهل دوزخ را همراه ارواحشان در جهنّم يكي سازد ديگر او در شهرها مورد پرستش قرار نمي‏گيرد؟ و خلقي نمي‏ آفريند تا او را بپرستند و به يكتايي و بزرگي او بپردازند؟، چنين نيست. به خدا سوگند آفرينشي خواهد داشت، كه بدون نر و مادّه پديد آمده، و او را بندگي كنند، بزرگش شمارند و توحيدش گويند. او زميني مي ‏آفريند كه آنان را حمل كند و آسماني بيافريند كه در سايه ‏اش باشند. آيا نمي‏بيني خداوند مي‏فرمايد (يوم تبدّل الأرض غير الأرض و السَّماوات)[9] و مي‏فرمايد: (أفعيينا بالخلق الأوّل بل هم في لبسٍ من خلقٍ جديدٍ)[10].[11]

تحلیل ها:
1 ـ پس از برپايي قيامت بساط آفرينش برچيده نمي‏ شود، گرچه خداوند گستره‏ آسمان‏ها را طومار گونه درهم مي‏پيچد.
2 ـ نسل كنوني انسان ساكن بر روي كره خاك كه فرزندان حضرت آدم و حوا (عليهماالسلام) به شمار مي‏روند نخستين سلسله بشر نيستند، بلكه در رتبه و پايه‏ هاي بعدي قرار گرفته و پيش ازآن چندين نسل منقرض گشته‏ اند و چنانچه ما تاريخ پيدايش آدم وحوا (عليهماالسلام) را كمتر از ده هزار سال بدانيم امروزه اسكلت‏ها وجمجمه‏ هايي كشف شده كه درباره ‏آنها سخن از صدها هزار سال به ميان است. پس بايد از نسل‏ها و ادوار پيشين باشند.[12]
3. پس از انقراض اين نسل، دگر بار آفريده ديگري بدون پدر و مادر در زميني جديدآفريده مي‏شود و هيچ بعيد نيست كه همين خبري كه نسبت به آنان به ما داده شد به آنان داده و گفته شود پيش از شما آفرينش بود، آدم وآدم وآدم‏ها، دوره و دوره و ادوار و... و بعد از شما نيز به طور مداوم خواهد بود، الي ماشاء الله.
4. اين‏گونه گزاره ‏ها نشان دهنده دوام فيض خداست. هزاران هزار عالَم و هزاران هزار آدم، يعني جهاني كه نه مرز آغاز آن براي ما معلوم است و نه محدوده انجام آن. البته فيض خداوند منقطع نخواهد بود، گرچه جهان طبيعت حادث است.
5. پيش از اين بهشت و دوزخ بوده و ارواح مؤمنان و گنه‌كاران در آن جاي داشته است. از اين‌جا معلوم مي‌شود نسل‌هاي پيشين نيز داراي تكليف بوده و اختيار داشته و از سرمايه خود بهره‌مند بوده‌اند[13]
در کتاب «مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار» از علامه «عبدالله شبر» روایات فراوانی مشابه روایات فوق جمع آوری شده و تلاش شده است تا توجیهات و توضیحاتی برای حل پیچیدگی آنها ذکر شود اما با توجه به اینکه مطالب ذکر شده در روایات و در توضیحات آنها قابل راستی آزمایی نیست پذیرش آنها به آسانی ممکن نیست و همچنان ابهامات این قسم از روایات به حال خود باقی است.[14]
حاصل اینکه:
اولا: اثبات صحت اسناد روایات فوق، مشکلی را از ابهام این گونه از احادیث برطرف نمی کند لذا بر فرض صحت اسانید این گونه از روایات مشکلات فراوانی در تطبیق آنها وجود دارد که به سادگی قابل حل و فصل نیست. لذا نهایت کاری که سند معتبر انجام می دهد اثبات صدور آن از معصوم است اما با اثبات سند چنین روایاتی که البته اغلب آنها خبر واحدند و تحقیق کافی در اسناد آنها صورت نگرفته است مشکل و ابهام موجود در این روایات برطرف نمی شود.
ثانیا: با توجه به وجود روایات فراوانی در این باره می توان وجود عوالم دیگر را قبل و بعد از خلقت آدم در حد یک احتمال پذیرفت هر چند قطعیت آن قابل اثبات نباشد.

کلید واژه ها: آدم، حوا، انسان، خلقت، اولین انسانها، اخرین انسانها


[/HR][1] . ابراهیم / 48.
[2] . ق / 15.
[3] . طباطبایی، محمد حسین(1374ش) المیزان فی تفسیر القران، ترجمه: محمد باقر موسوی، قم ، ناشر: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.، ج‏12، 135.
[4] . محمد بن مسعود، عیاشی( 1380ق) تفسير عياشي، محقیق: هاشم رسولی، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه ج 1، ص 31، ح 8؛
[5] . جوادی آملی، عبدالله ( 1388ش) تسنيم، محقق: علی اسلامی، قم ، ناشر : اسراء ، ‏جلد 3 ص 150.
[6] . همان، ‏جلد 3 ص 59.
[7] . ق آیه 15.
[8] . حویزی، عبدعلی بن جمعه(1415ق) تفسیر نور الثقلين، محقق: هاشم رسولی، قم، نشر: اسماعیلیان، ج 5، ص 108. ح 17؛
[9] . ابراهیم/ 48
[10] . ق/15.
[11] . جوادی آملی، عبدالله( 1387ش) معاد در قرآن، محقق: علی زمانی قمشه ای، قم، اسراء جلد 5 ص 531.
[12] . همان، جلد 5 ص 536.
[13] . .همان، جلد 5 ص 537.
[14] . ر. ک شبر، عبدالله، (1371ق) مصابیح الانوار فی حل مشکلات الاخبار قم، ناشر: بصیرتی، ج 1 ص 555 تا 562.
موضوع قفل شده است