جمع بندی تجاوز شوهر به همسر از نظر اسلام؟

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تجاوز شوهر به همسر از نظر اسلام؟

به نام خدا
می دانید اگر مردی با زور حتی همراه با خشونت با جنس مخالفش رابطه جنسی خارج از چهار چوب شرع برقرار کند، این مرد مرتک عمل زشت "تجاوز به عنف" شده است!
عرف او را محکوم می کند
قانون و شرع عم برای این عمل زشت مجازات در نظر گرفته است!
اما همین موضوع در روابط جنسی زن و شوهر چه طور خواهد بود؟
فرض کنید دو نفر با هم عقد ازدواج بسته اند و مشکلی از این بابت وجود ندارد و البته زن و شوهر به حقوق و تکالیف خویش آشنا هستند
حال
(جدای از مسئله عذر شرعی)اگر زن در آن زمان تمایل به رابطه جنسی نداشته باشد
به نحوی باشد که حق همسرش را ضایع نکند
و شوهر هم بتواند تحمل کند
ولی شوهر از زور و قدرت خویش استفاده کند تا با او نزدیکی کند!یا وی را وادار به عمل یا نوعی از انتفاع جنسی کند که مورد تمایل همسرش نیست !

حال با توجه به مطلب فوق به این سوالات پاسخ دهید:

1) آیا تجاوز شوهر به همسر یا Marital Rape که در علم جرم شناسی مطرح است در اسلام مبنایی هم دارد؟
می دانیم پیامبر مهربانی ها هرگونه خشونت علیه همسر را نهی نکرده اند
مگر رسول خدا (ص) نفرمودند : أَ يضْرِبُ أَحَدُكمُ الْمَرْأَةَ ثُمَّ يظَلُّ مُعَانِقَهَا(1) ؟ چگونه شما مردان، همسرانتان را مي‌زنيد. سپس او را در آغوش مي‌گيريد و شرم نمي‌كنيد؟

2)آیا نمی توان با احادیثی چون،نفی خشونت علیه همسر،ملاعبه کردن،توجه به نیاز همسر و ......به این موضوع فکر کرد و آنان را مبنای فقهی برای تجاوز شوهر به همسر یا Marital Rape قرار داد؟

3)در صورت وقوع تجاوز شوهر به زن ، از نظر اسلام زن چه حقوقی دارد؟
آیا صرف آگاهی زن و شوهر نسبت به این احادیث کافی است؟

4)ضمانت اجرای تخلف از این احادیث (به غیر از جزای اخروی)چیست؟

پی نوشت:
1.الکافی،دارالکتب الاسلامیه،ج5،ص509.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

sayedali;953840 نوشت:
1) آیا تجاوز شوهر به همسر یا Marital Rape که در علم جرم شناسی مطرح است در اسلام مبنایی هم دارد؟
می دانیم پیامبر مهربانی ها هرگونه خشونت علیه همسر را نهی نکرده اند
مگر رسول خدا (ص) نفرمودند : أَ يضْرِبُ أَحَدُكمُ الْمَرْأَةَ ثُمَّ يظَلُّ مُعَانِقَهَا(1) ؟ چگونه شما مردان، همسرانتان را مي‌زنيد. سپس او را در آغوش مي‌گيريد و شرم نمي‌كنيد؟

sayedali;953840 نوشت:
1) آیا تجاوز شوهر به همسر یا Marital Rape که در علم جرم شناسی مطرح است در اسلام مبنایی هم دارد؟
می دانیم پیامبر مهربانی ها هرگونه خشونت علیه همسر را نهی نکرده اند
مگر رسول خدا (ص) نفرمودند : أَ يضْرِبُ أَحَدُكمُ الْمَرْأَةَ ثُمَّ يظَلُّ مُعَانِقَهَا(1) ؟ چگونه شما مردان، همسرانتان را مي‌زنيد. سپس او را در آغوش مي‌گيريد و شرم نمي‌كنيد؟

2)آیا نمی توان با احادیثی چون،نفی خشونت علیه همسر،ملاعبه کردن،توجه به نیاز همسر و ......به این موضوع فکر کرد و آنان را مبنای فقهی برای تجاوز شوهر به همسر یا Marital Rape قرار داد؟

3)در صورت وقوع تجاوز شوهر به زن ، از نظر اسلام زن چه حقوقی دارد؟
آیا صرف آگاهی زن و شوهر نسبت به این احادیث کافی است؟

4)ضمانت اجرای تخلف از این احادیث (به غیر از جزای اخروی)چیست؟



سوال شما پاسخ مفصلی را می طلبد، اما بنده برای شفافیت بیشتر و روشن شدن مطلب این پاسخ را به تفکیک، و در قالب چند نکته عرض می کنم، خواهش می کنم همه نکات را با دقت خوانده، و همه آنها را با یکدیگر و یکجا ببیید.

نکته اول:
این حکم را باید در فضای اسلامی دید، نه در فضای غربی!!
بنده همواره تأکید داشته ام که دین مثل پازل می ماند باید احکام آن را در کنار هم دید، مثلا نصفه بودن ارث زن در غرب هرگز عادلانه نخواهد بود چرا که مخارج زن در غرب با خود اوست، اما در اسلام که مخارج زن تماما با شوهر است عادلانه است، بنابراین هر حکم اسلامی را باید در نظام جامع و در کنار سایر احکام دید.
اسلام برخلاف غرب تمام دربهای ارضاء غریزه جنسی را بسته است به جز ارضاء جنسی از طریق ازدواج(1) بنابراین مرد در اسلام برای ارضاء غریزه جنسی راهی جز ازدواج ندارد؛ اما مرد غربی با این محدودیت روبرو نیست.

اینکه قبل از ازدواج بگوییم راه ارضاء برای مرد فقط ازدواج است، و بعد از ازدواج هم پیش روی این ارضاء موانعی قرار دهیم که مرد نتواند خود را ارضاء کند واقعا ظلم در حق مرد بوده و منطقی نیست.

بله، زن هم می تواند آزادی که در غرب وجود دارد را برای مردش به صورت مشروع ترتیب دهد تا در آن صورت بتوانیم با شرایط یکسان وضعیت را بررسی کنیم، یعنی زن اگر نمی تواند خودش همسرش را ارضاء کند، با ازدواج موقت یا مجدد همسرش موافقت کرده یا اگر شوهرش چند همسر دارد نوبتش را به همسر دیگر بدهد، در این صورت شرایط برای این مرد مشابه غرب میشود، و می توان روی مسئله اجبار جنسی بحث کرد.
اما اینکه زن نه خودش همسرش را ارضاء کند و نه اجازه بدهد او از طرق مشروع دیگری ارضاء شود خب منطقی نیست.

نکته دوم:
نقش عدم تأمین مرد در خانواده و اجتماع
احکام اسلام نشأت گرفته از یک انسان شناسی عمیق از سوی خالق اوست، مرد و زن هر دو نیازهای عاطفی و جنسی دارند، اما در زن عاطفه مقدم بر جنسیت است، و در مرد جنسیت مقدم بر عاطفه است، زن باید پیوند عاطفی داشته باشد تا لذت جنسی ببرد، و مرد با لذت جنسی محبتش به همسر افزایش پیدا می کند.
لذا اسلام هنگامی که می خواهد به مردان در خصوص همسرانشان توصیه کند، توصیه هایش عاطفی است، اینکه امنیت به او بده، به او ابراز محبت کن، و...؛ اما هنگامی که می خواهد به زنان در خصوص شوهرانشان توصیه کند توصیه هایش جنسی است، چون به اهمیت این مسئله واقف است.

اخلاق مرد، آرامش مرد در گرو این تأمین جنسی است، عدم تحقق این مسئله خواسته یا ناخواسته روابط بین زن و شوهر را سرد می کند، امار طلاق به خاطر مسائل جسی کم نیست.
این مسئله در نگاه اسلام نسبت به مردان به قدری اهمیت دارد که اسلام اصلا توصیه می کند زن پیش قدم شود، اصلا منتظر رجوع مرد نشود، این مسئله علاوه بر آرامش مرد درون خانواده، او را در بیرون از خانواده همواره چشم و دل سیر نگه میدارد.

بسیاری از مردهای که در جامعه دچار انحراف میشوند ریشه در درون خانواده شان دارد، این مسئله ی کم اهمیتی نیست، نباید به سادگی از کنار آن گذشت، حفظ جامعه در گرو تأمین زن و مرد در درون خانواده، و حجاب و حیا در بیرون از خانواده است، لذا امام صادق(ع) به زیبایی می فرماید:

«خَيْرُ نِسَائِكُمُ‏ الَّتِي‏ إِذَا خَلَتْ‏ مَعَ‏ زَوْجِهَا خَلَعَتْ‏ لَهُ دِرْعَ الْحَيَاءِ وَ إِذَا لَبِسَتْ لَبِسَتْ مَعَهُ دِرْعَ الْحَيَاء»؛ ؛ بهترین زنان شما زنی است که در خلوت با شوهر لباس حیا را از تن به در کند، و هرگاه برای حضور درجامعه لباس می پوشد لباس و پوشش حیا را نیز با آن بپوشد.(الکافی، ج5، ص324)

نکته سوم:
تأمین جنسی مرد از وظائف زن، و تأمین نیازهای زن از وظائف مرد است، همانطور که اگر مردی حتی به خاطر فقر مخارج همسرش را نداشته باشد اگر بخواهد زنش را نگه دارد دادگاه او را به تأمین نیازهای همسرش اجبار می کند، ولو برای یک روز! لذا زن هم نمی تواند نیاز همسرش را به بهانه اینکه او میتواند تحمل کند به عقب بیندازد، او در این خصوص وظیفه دارد.
نیاز جنسی و تغذیه ای و مانند آن فرقی نمی کند.

نکته چهارم:

باید توجه کنید که اسلام اگرچه حق مرد برای ارتباط جنسی را به رسمیت می شناسد اما هیچ اجبار و استحبابی در خصوص رابطه در جایی که زن راضی نیست وجود ندارد، بلکه از نظر اسلام بسیار خوب است که مرد در انتخاب زمان و شرایط ارتباط جنسی، حال همسرش را مراعات بکند.
اسلام بدنبال این است که زن و شوهر آنچنان صمیمی باشد که بحث تمکین و اجازه خروج از خانه و بحث نفقه و مهریه و مانند آن اصلا بین آنها مطرح نباشد، و این احکام در حقیقت خط قرمزی است که اسلام برای زن و شوهرهای ناسازگار تعیین کرده است، یعنی کف کار است، خط قرمزهای حداقلی است.

نکته پنجم:
این ضرورت تمکین زن نسبت به شوهر در جایی است که عذری در کار نیست، وگرنه زن اگر بیمار است یا مشکل قابل توجهی مانند آن دارد هرگز اسلام اجازه اجبار و مانند آن نمیدهد.
در مورد احساسات زن هم اسلام هرگز نسبت به احساسات و عواطف زن بی تفاوت نبوده و نیست، لذا می بینید که برای متجاوز به عنف حکم اعدام وضع نموده است در حالی که این مسئله در نگاه عموم کشورهای غربی مسئله ای نیست که بخواهند در برابر آن انسان را اعدام کنند!

همچنین حس تجاوز در جایی است که نامحرمی وارد حریم زن شود، اما مرد مَحرمی که با رضایت خود این خانم به عنوان همسرش با او زندگی میکند، و با این زن ارتباط جنسی داشته و دارد، اینکه مثلا الان این زن به هر دلیل میل ارتباط جنسی ندارد رابطه جنسی شوهر مطلقا تجاوز محسوب نمیشود، او همسرش است، زن از اصل رابطه با او ابایی ندارد، فقط بر سر موقعیت حالی و زمانی آن اختلاف نظر دارد؛ این خیلی فرق می کند تا مرد نامحرمی وارد حریم خصوصی او شود که زن از اصل ارتباط با او ابا دارد...!!
لذا بنده مطلقا موافق تعبیر «تجاوز» در این خصوص نیستم.

نکته ششم:

اسلام هرگز موافق کتک زدن به آن نگاهی که در غرب برداشت میشود و خشونت های جنسی نسبت به زنان تلقی میشود نیست، دستور قرآن کریم هم اول موعظه، بعد جدا کردن بستر و سپس در مرحله بعدی زدنی است با چوب مسواک که هرگز سرخ و کبود و سیاه نشود، خب طبیعی است که زن از چنین زدنی دردش نمی گیرد، پس منظور از زدن هم کتک زدن به منظور تنبیه بدنی نیست! اما اینکه منظور چیست مقدماتی دارد که به موضوع تاپیک مربوط نبوده و مجال خود را می طلبد.

شاید تعبیر «تجاوز» هم نشأت گرفته از همین برداشت باشد، یعنی تجاوز با اجبار و کتک..!! وگرنه آن چیزی که اسلام اجازه داده تجاوز نیست و اسلام هم ان را تجاوز نمی داند.
در روایتی هم که فرموده اید سخن از زدن است که نهی شده است!! نه رابطه جنسی!

لذا اگر مردی همسرش را زد و او را سرخ و کبود کرد قطعا قابل پیگرد قانونی خواهد بود، تفصیل آن مربوط به کارشناس فقه و احکام میشود.

__________________________
1. البته بحث کنیز هم هست که الان موضوعیت ندارد.

مسلم;955023 نوشت:
با سلام و احترام

سلام

اگر محبت کنید به مدیران اجرایی هم بفرمایید از همین ابتدا تاپیک مدیریت شود که مطالب انحرافی و توهین امیز و احساسی در این تاپیک جایی نداشته باشد

بنده دنبال یک بحث علمی هستم و نمی خواهم این تاپیک با حضور برخی کاربران و سخنرانی هایشان به حاشیه رانده شود

سعی می کنم مطالبتان را چند بار مطالعه کنم و مطالبی که به نظرم می رسد را عنوان کنم

مسلم;955023 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام


سوال شما پاسخ مفصلی را می طلبد، اما بنده برای شفافیت بیشتر و روشن شدن مطلب این پاسخ را به تفکیک، و در قالب چند نکته عرض می کنم، خواهش می کنم همه نکات را با دقت خوانده، و همه آنها را با یکدیگر و یکجا ببیید.

نکته اول:
این حکم را باید در فضای اسلامی دید، نه در فضای غربی!!
بنده همواره تأکید داشته ام که دین مثل پازل می ماند باید احکام آن را در کنار هم دید، مثلا نصفه بودن ارث زن در غرب هرگز عادلانه نخواهد بود چرا که مخارج زن در غرب با خود اوست، اما در اسلام که مخارج زن تماما با شوهر است عادلانه است، بنابراین هر حکم اسلامی را باید در نظام جامع و در کنار سایر احکام دید.
اسلام برخلاف غرب تمام دربهای ارضاء غریزه جنسی را بسته است به جز ارضاء جنسی از طریق ازدواج(1) بنابراین مرد در اسلام برای ارضاء غریزه جنسی راهی جز ازدواج ندارد؛ اما مرد غربی با این محدودیت روبرو نیست.

اینکه قبل از ازدواج بگوییم راه ارضاء برای مرد فقط ازدواج است، و بعد از ازدواج هم پیش روی این ارضاء موانعی قرار دهیم که مرد نتواند خود را ارضاء کند واقعا ظلم در حق مرد بوده و منطقی نیست.

بله، زن هم می تواند آزادی که در غرب وجود دارد را برای مردش به صورت مشروع ترتیب دهد تا در آن صورت بتوانیم با شرایط یکسان وضعیت را بررسی کنیم، یعنی زن اگر نمی تواند خودش همسرش را ارضاء کند، با ازدواج موقت یا مجدد همسرش موافقت کرده یا اگر شوهرش چند همسر دارد نوبتش را به همسر دیگر بدهد، در این صورت شرایط برای این مرد مشابه غرب میشود، و می توان روی مسئله اجبار جنسی بحث کرد.
اما اینکه زن نه خودش همسرش را ارضاء کند و نه اجازه بدهد او از طرق مشروع دیگری ارضاء شود خب منطقی نیست.

نکته دوم:
نقش عدم تأمین مرد در خانواده و اجتماع
احکام اسلام نشأت گرفته از یک انسان شناسی عمیق از سوی خالق اوست، مرد و زن هر دو نیازهای عاطفی و جنسی دارند، اما در زن عاطفه مقدم بر جنسیت است، و در مرد جنسیت مقدم بر عاطفه است، زن باید پیوند عاطفی داشته باشد تا لذت جنسی ببرد، و مرد با لذت جنسی محبتش به همسر افزایش پیدا می کند.
لذا اسلام هنگامی که می خواهد به مردان در خصوص همسرانشان توصیه کند، توصیه هایش عاطفی است، اینکه امنیت به او بده، به او ابراز محبت کن، و...؛ اما هنگامی که می خواهد به زنان در خصوص شوهرانشان توصیه کند توصیه هایش جنسی است، چون به اهمیت این مسئله واقف است.

اخلاق مرد، آرامش مرد در گرو این تأمین جنسی است، عدم تحقق این مسئله خواسته یا ناخواسته روابط بین زن و شوهر را سرد می کند، امار طلاق به خاطر مسائل جسی کم نیست.
این مسئله در نگاه اسلام نسبت به مردان به قدری اهمیت دارد که اسلام اصلا توصیه می کند زن پیش قدم شود، اصلا منتظر رجوع مرد نشود، این مسئله علاوه بر آرامش مرد درون خانواده، او را در بیرون از خانواده همواره چشم و دل سیر نگه میدارد.

بسیاری از مردهای که در جامعه دچار انحراف میشوند ریشه در درون خانواده شان دارد، این مسئله ی کم اهمیتی نیست، نباید به سادگی از کنار آن گذشت، حفظ جامعه در گرو تأمین زن و مرد در درون خانواده، و حجاب و حیا در بیرون از خانواده است، لذا امام صادق(ع) به زیبایی می فرماید:

«خَيْرُ نِسَائِكُمُ‏ الَّتِي‏ إِذَا خَلَتْ‏ مَعَ‏ زَوْجِهَا خَلَعَتْ‏ لَهُ دِرْعَ الْحَيَاءِ وَ إِذَا لَبِسَتْ لَبِسَتْ مَعَهُ دِرْعَ الْحَيَاء»؛ ؛ بهترین زنان شما زنی است که در خلوت با شوهر لباس حیا را از تن به در کند، و هرگاه برای حضور درجامعه لباس می پوشد لباس و پوشش حیا را نیز با آن بپوشد.(الکافی، ج5، ص324)

نکته سوم:
تأمین جنسی مرد از وظائف زن، و تأمین نیازهای زن از وظائف مرد است، همانطور که اگر مردی حتی به خاطر فقر مخارج همسرش را نداشته باشد اگر بخواهد زنش را نگه دارد دادگاه او را به تأمین نیازهای همسرش اجبار می کند، ولو برای یک روز! لذا زن هم نمی تواند نیاز همسرش را به بهانه اینکه او میتواند تحمل کند به عقب بیندازد، او در این خصوص وظیفه دارد.
نیاز جنسی و تغذیه ای و مانند آن فرقی نمی کند.

نکته چهارم:

باید توجه کنید که اسلام اگرچه حق مرد برای ارتباط جنسی را به رسمیت می شناسد اما هیچ اجبار و استحبابی در خصوص رابطه در جایی که زن راضی نیست وجود ندارد، بلکه از نظر اسلام بسیار خوب است که مرد در انتخاب زمان و شرایط ارتباط جنسی، حال همسرش را مراعات بکند.
اسلام بدنبال این است که زن و شوهر آنچنان صمیمی باشد که بحث تمکین و اجازه خروج از خانه و بحث نفقه و مهریه و مانند آن اصلا بین آنها مطرح نباشد، و این احکام در حقیقت خط قرمزی است که اسلام برای زن و شوهرهای ناسازگار تعیین کرده است، یعنی کف کار است، خط قرمزهای حداقلی است.

نکته پنجم:
این ضرورت تمکین زن نسبت به شوهر در جایی است که عذری در کار نیست، وگرنه زن اگر بیمار است یا مشکل قابل توجهی مانند آن دارد هرگز اسلام اجازه اجبار و مانند آن نمیدهد.
در مورد احساسات زن هم اسلام هرگز نسبت به احساسات و عواطف زن بی تفاوت نبوده و نیست، لذا می بینید که برای متجاوز به عنف حکم اعدام وضع نموده است در حالی که این مسئله در نگاه عموم کشورهای غربی مسئله ای نیست که بخواهند در برابر آن انسان را اعدام کنند!

همچنین حس تجاوز در جایی است که نامحرمی وارد حریم زن شود، اما مرد مَحرمی که با رضایت خود این خانم به عنوان همسرش با او زندگی میکند، و با این زن ارتباط جنسی داشته و دارد، اینکه مثلا الان این زن به هر دلیل میل ارتباط جنسی ندارد رابطه جنسی شوهر مطلقا تجاوز محسوب نمیشود، او همسرش است، زن از اصل رابطه با او ابایی ندارد، فقط بر سر موقعیت حالی و زمانی آن اختلاف نظر دارد؛ این خیلی فرق می کند تا مرد نامحرمی وارد حریم خصوصی او شود که زن از اصل ارتباط با او ابا دارد...!!
لذا بنده مطلقا موافق تعبیر «تجاوز» در این خصوص نیستم.

نکته ششم:

اسلام هرگز موافق کتک زدن به آن نگاهی که در غرب برداشت میشود و خشونت های جنسی نسبت به زنان تلقی میشود نیست، دستور قرآن کریم هم اول موعظه، بعد جدا کردن بستر و سپس در مرحله بعدی زدنی است با چوب مسواک که هرگز سرخ و کبود و سیاه نشود، خب طبیعی است که زن از چنین زدنی دردش نمی گیرد، پس منظور از زدن هم کتک زدن به منظور تنبیه بدنی نیست! اما اینکه منظور چیست مقدماتی دارد که به موضوع تاپیک مربوط نبوده و مجال خود را می طلبد.

شاید تعبیر «تجاوز» هم نشأت گرفته از همین برداشت باشد، یعنی تجاوز با اجبار و کتک..!! وگرنه آن چیزی که اسلام اجازه داده تجاوز نیست و اسلام هم ان را تجاوز نمی داند.
در روایتی هم که فرموده اید سخن از زدن است که نهی شده است!! نه رابطه جنسی!

لذا اگر مردی همسرش را زد و او را سرخ و کبود کرد قطعا قابل پیگرد قانونی خواهد بود، تفصیل آن مربوط به کارشناس فقه و احکام میشود.

__________________________
1. البته بحث کنیز هم هست که الان موضوعیت ندارد.

فرض می کنیم مرد به زن می گوید با تمکین می کنی یا اجازه تحصیل یا کار یا حتی دیدن خانواده و خرید را نمی دهد و در خانه زندانی می کند که به دلیل مالکیت بضع زن توسط مرد در حین ازدواج به قیمت مهریه چنین اجازه ای در اسلام به مرد داده شده، تکلیف چیست؟

وایسلی گوجا;955043 نوشت:
فرض می کنیم مرد به زن می گوید با تمکین می کنی یا اجازه تحصیل یا کار یا حتی دیدن خانواده و خرید را نمی دهد و در خانه زندانی می کند که به دلیل مالکیت بضع زن توسط مرد در حین ازدواج به قیمت مهریه چنین اجازه ای در اسلام به مرد داده شده، تکلیف چیست؟

اسلام اجازه سخت گیری به زن به گونه ای که منجر به عُسر و حرج شود را نداده است، اینکه خروج از خانه به اجازه مرد باشد به این معنا نیست که مرد حق زندانی کردن زن را دارد، بلکه این مسئله اگر موجب عُسر و حرج برای زن شود قابل پیگرد حقوقی است.

مسلم;955110 نوشت:
اسلام اجازه سخت گیری به زن به گونه ای که منجر به عُسر و حرج شود را نداده است، اینکه خروج از خانه به اجازه مرد باشد به این معنا نیست که مرد حق زندانی کردن زن را دارد، بلکه این مسئله اگر موجب عُسر و حرج برای زن شود قابل پیگرد حقوقی است.

میشه از صحبتتون برداشت کرد که چنین کاری (به شکلی که توصیف کردم) هم به لحاظ شرعی گناه است و هم به لحاظ قانونی طبق قانون کیفری جمهوری اسلامی ایران خلاف قانون بوده و مجازات کیفری دارد؟ در صورت امکان کمی توضیح دهید. همینطور لطفا توضیح بدید ملاک اینکه زن در عُسر و حرج به سر می بره رو چه کسی قراره تشخیص بده و این تشخیص بر چه اساسی صورت می گیره.

با تشکر گل

وایسلی گوجا;955141 نوشت:
میشه از صحبتتون برداشت کرد که چنین کاری (به شکلی که توصیف کردم) هم به لحاظ شرعی گناه است و هم به لحاظ قانونی طبق قانون کیفری جمهوری اسلامی ایران خلاف قانون بوده و مجازات کیفری دارد؟ در صورت امکان کمی توضیح دهید

از نظر شرعی و اخلاقی که آزار همسر گناه است، اما از نظر قانونی، جزء جرائم کیفری محسوب نمیشود بلکه دادگاه یا مرد را وادار به رفع این محدودیت ها می کند یا به زن حق طلاق می دهد.

وایسلی گوجا;955141 نوشت:
همینطور لطفا توضیح بدید ملاک اینکه زن در عُسر و حرج به سر می بره رو چه کسی قراره تشخیص بده و این تشخیص بر چه اساسی صورت می گیره.

با تشکر

ملاک این مسئله عُرفی است، مختص این مسئله هم نیست، اگر مرد شرایط زندگی را برای همسرش سخت کند که عُرف این سختی و مشقت را عادتاً آزار دهنده و غیر قابل تحمل بدانند تحت عنوان نفی عُسر و حرج قابل پیگیری حقوقی است، و دادگاه و قاضی پرونده مسئول تشخیص مسئله است.

مسلم;955164 نوشت:
از نظر شرعی و اخلاقی که آزار همسر گناه است، اما از نظر قانونی، جزء جرائم کیفری محسوب نمیشود بلکه دادگاه یا مرد را وادار به رفع این محدودیت ها می کند یا به زن حق طلاق می دهد.

ملاک این مسئله عُرفی است، مختص این مسئله هم نیست، اگر مرد شرایط زندگی را برای همسرش سخت کند که عُرف این سختی و مشقت را عادتاً آزار دهنده و غیر قابل تحمل بدانند تحت عنوان نفی عُسر و حرج قابل پیگیری حقوقی است، و دادگاه و قاضی پرونده مسئول تشخیص مسئله است.

پس میشه نتیجه گرفت که در صورتی که مرد همسرش رو به این شکل آزار و اذیت کنه زن باید به دادگاه مراجعه کنه و ثابت کنه و ... که در نهایت دادگاه به زن حق طلاق میده و خبری از مجازات کیفری مرد نیست. تا قبل از اون زن در زندان مرد به سر می بره. البته خودش جای بحث است که زنی که اجازه خروج از منزل توسط همسرش بهش داده نمیشه چطور میتونه وکیل بگیره و بره به دادگاه شکایت کنه و ادعاهاش رو اثبات کنه.

با تشکر گل

وایسلی گوجا;955171 نوشت:
پس میشه نتیجه گرفت که در صورتی که مرد همسرش رو به این شکل آزار و اذیت کنه زن باید به دادگاه مراجعه کنه و ثابت کنه و ... که در نهایت دادگاه به زن حق طلاق میده و خبری از مجازات کیفری مرد نیست. تا قبل از اون زن در زندان مرد به سر می بره. البته خودش جای بحث است که زنی که اجازه خروج از منزل توسط همسرش بهش داده نمیشه چطور میتونه وکیل بگیره و بره به دادگاه شکایت کنه و ادعاهاش رو اثبات کنه.

ببینید اگر جرم کیفری از سوی مرد اتفاق افتاده باشد چرا، مجازات کیفری خواهد داشت، مثلا اگر مرد همسرش را زده باشد و به او آسیب رسانده باشد، یا با فشارهایی موجب بیماری روحی و روانی برای او شده باشد اینها قابل پیگرد است، اما اگر فقط زندگی را برای او دچار عُسر و حرج کرده است اینجا جرم کیفری نیست.

همچنین زنی که شوهرش در حقش ظلم کرده و برای دفاع از حقش در برابر شوهر می خواهد به دادگاه مراجعه کند نیازی به اجازه از شوهر ندارد!! منطقی نیست که مظلوم برای دفاع از خود نیاز به اجازه ظالم داشته باشد!
اما اگر شوهرش او را زندانی کرده باشد و مثلا درب خانه را قفل کرده باشد می تواند از دیگران کمک بگیرد، علاوه بر اینکه خب این مشکل از حکم نیست، اسلام این کار را ظلم و قابل پیگیری می داند، اما بالاخره در همه ظلم ها مظلوم باید خودش را به دادگاه برساند.
در تمام قوانین و در تمام جغرافیای دنیا انسان می تواند انسان مظلومی را در خانه اش حبس کند تا نتواند شکایت کند، یعنی قطعا اسلام این چنین اجازه ای نداده تا به نام اسلام نوشته شود، بلکه یک رفتار ناجوانمردانه است که در تمام جهان و تمام قوانین الهی و الحادی از سوی ظالم می تواند اعمال شود.

مسلم;955023 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام


سوال شما پاسخ مفصلی را می طلبد، اما بنده برای شفافیت بیشتر و روشن شدن مطلب این پاسخ را به تفکیک، و در قالب چند نکته عرض می کنم، خواهش می کنم همه نکات را با دقت خوانده، و همه آنها را با یکدیگر و یکجا ببیید.

نکته اول:
این حکم را باید در فضای اسلامی دید، نه در فضای غربی!!
بنده همواره تأکید داشته ام که دین مثل پازل می ماند باید احکام آن را در کنار هم دید، مثلا نصفه بودن ارث زن در غرب هرگز عادلانه نخواهد بود چرا که مخارج زن در غرب با خود اوست، اما در اسلام که مخارج زن تماما با شوهر است عادلانه است، بنابراین هر حکم اسلامی را باید در نظام جامع و در کنار سایر احکام دید.
اسلام برخلاف غرب تمام دربهای ارضاء غریزه جنسی را بسته است به جز ارضاء جنسی از طریق ازدواج(1) بنابراین مرد در اسلام برای ارضاء غریزه جنسی راهی جز ازدواج ندارد؛ اما مرد غربی با این محدودیت روبرو نیست.

اینکه قبل از ازدواج بگوییم راه ارضاء برای مرد فقط ازدواج است، و بعد از ازدواج هم پیش روی این ارضاء موانعی قرار دهیم که مرد نتواند خود را ارضاء کند واقعا ظلم در حق مرد بوده و منطقی نیست.

بله، زن هم می تواند آزادی که در غرب وجود دارد را برای مردش به صورت مشروع ترتیب دهد تا در آن صورت بتوانیم با شرایط یکسان وضعیت را بررسی کنیم، یعنی زن اگر نمی تواند خودش همسرش را ارضاء کند، با ازدواج موقت یا مجدد همسرش موافقت کرده یا اگر شوهرش چند همسر دارد نوبتش را به همسر دیگر بدهد، در این صورت شرایط برای این مرد مشابه غرب میشود، و می توان روی مسئله اجبار جنسی بحث کرد.
اما اینکه زن نه خودش همسرش را ارضاء کند و نه اجازه بدهد او از طرق مشروع دیگری ارضاء شود خب منطقی نیست.

نکته دوم:
نقش عدم تأمین مرد در خانواده و اجتماع
احکام اسلام نشأت گرفته از یک انسان شناسی عمیق از سوی خالق اوست، مرد و زن هر دو نیازهای عاطفی و جنسی دارند، اما در زن عاطفه مقدم بر جنسیت است، و در مرد جنسیت مقدم بر عاطفه است، زن باید پیوند عاطفی داشته باشد تا لذت جنسی ببرد، و مرد با لذت جنسی محبتش به همسر افزایش پیدا می کند.
لذا اسلام هنگامی که می خواهد به مردان در خصوص همسرانشان توصیه کند، توصیه هایش عاطفی است، اینکه امنیت به او بده، به او ابراز محبت کن، و...؛ اما هنگامی که می خواهد به زنان در خصوص شوهرانشان توصیه کند توصیه هایش جنسی است، چون به اهمیت این مسئله واقف است.

اخلاق مرد، آرامش مرد در گرو این تأمین جنسی است، عدم تحقق این مسئله خواسته یا ناخواسته روابط بین زن و شوهر را سرد می کند، امار طلاق به خاطر مسائل جسی کم نیست.
این مسئله در نگاه اسلام نسبت به مردان به قدری اهمیت دارد که اسلام اصلا توصیه می کند زن پیش قدم شود، اصلا منتظر رجوع مرد نشود، این مسئله علاوه بر آرامش مرد درون خانواده، او را در بیرون از خانواده همواره چشم و دل سیر نگه میدارد.

بسیاری از مردهای که در جامعه دچار انحراف میشوند ریشه در درون خانواده شان دارد، این مسئله ی کم اهمیتی نیست، نباید به سادگی از کنار آن گذشت، حفظ جامعه در گرو تأمین زن و مرد در درون خانواده، و حجاب و حیا در بیرون از خانواده است، لذا امام صادق(ع) به زیبایی می فرماید:

«خَيْرُ نِسَائِكُمُ‏ الَّتِي‏ إِذَا خَلَتْ‏ مَعَ‏ زَوْجِهَا خَلَعَتْ‏ لَهُ دِرْعَ الْحَيَاءِ وَ إِذَا لَبِسَتْ لَبِسَتْ مَعَهُ دِرْعَ الْحَيَاء»؛ ؛ بهترین زنان شما زنی است که در خلوت با شوهر لباس حیا را از تن به در کند، و هرگاه برای حضور درجامعه لباس می پوشد لباس و پوشش حیا را نیز با آن بپوشد.(الکافی، ج5، ص324)

نکته سوم:
تأمین جنسی مرد از وظائف زن، و تأمین نیازهای زن از وظائف مرد است، همانطور که اگر مردی حتی به خاطر فقر مخارج همسرش را نداشته باشد اگر بخواهد زنش را نگه دارد دادگاه او را به تأمین نیازهای همسرش اجبار می کند، ولو برای یک روز! لذا زن هم نمی تواند نیاز همسرش را به بهانه اینکه او میتواند تحمل کند به عقب بیندازد، او در این خصوص وظیفه دارد.
نیاز جنسی و تغذیه ای و مانند آن فرقی نمی کند.

نکته چهارم:

باید توجه کنید که اسلام اگرچه حق مرد برای ارتباط جنسی را به رسمیت می شناسد اما هیچ اجبار و استحبابی در خصوص رابطه در جایی که زن راضی نیست وجود ندارد، بلکه از نظر اسلام بسیار خوب است که مرد در انتخاب زمان و شرایط ارتباط جنسی، حال همسرش را مراعات بکند.
اسلام بدنبال این است که زن و شوهر آنچنان صمیمی باشد که بحث تمکین و اجازه خروج از خانه و بحث نفقه و مهریه و مانند آن اصلا بین آنها مطرح نباشد، و این احکام در حقیقت خط قرمزی است که اسلام برای زن و شوهرهای ناسازگار تعیین کرده است، یعنی کف کار است، خط قرمزهای حداقلی است.

نکته پنجم:
این ضرورت تمکین زن نسبت به شوهر در جایی است که عذری در کار نیست، وگرنه زن اگر بیمار است یا مشکل قابل توجهی مانند آن دارد هرگز اسلام اجازه اجبار و مانند آن نمیدهد.
در مورد احساسات زن هم اسلام هرگز نسبت به احساسات و عواطف زن بی تفاوت نبوده و نیست، لذا می بینید که برای متجاوز به عنف حکم اعدام وضع نموده است در حالی که این مسئله در نگاه عموم کشورهای غربی مسئله ای نیست که بخواهند در برابر آن انسان را اعدام کنند!

همچنین حس تجاوز در جایی است که نامحرمی وارد حریم زن شود، اما مرد مَحرمی که با رضایت خود این خانم به عنوان همسرش با او زندگی میکند، و با این زن ارتباط جنسی داشته و دارد، اینکه مثلا الان این زن به هر دلیل میل ارتباط جنسی ندارد رابطه جنسی شوهر مطلقا تجاوز محسوب نمیشود، او همسرش است، زن از اصل رابطه با او ابایی ندارد، فقط بر سر موقعیت حالی و زمانی آن اختلاف نظر دارد؛ این خیلی فرق می کند تا مرد نامحرمی وارد حریم خصوصی او شود که زن از اصل ارتباط با او ابا دارد...!!
لذا بنده مطلقا موافق تعبیر «تجاوز» در این خصوص نیستم.

نکته ششم:

اسلام هرگز موافق کتک زدن به آن نگاهی که در غرب برداشت میشود و خشونت های جنسی نسبت به زنان تلقی میشود نیست، دستور قرآن کریم هم اول موعظه، بعد جدا کردن بستر و سپس در مرحله بعدی زدنی است با چوب مسواک که هرگز سرخ و کبود و سیاه نشود، خب طبیعی است که زن از چنین زدنی دردش نمی گیرد، پس منظور از زدن هم کتک زدن به منظور تنبیه بدنی نیست! اما اینکه منظور چیست مقدماتی دارد که به موضوع تاپیک مربوط نبوده و مجال خود را می طلبد.

شاید تعبیر «تجاوز» هم نشأت گرفته از همین برداشت باشد، یعنی تجاوز با اجبار و کتک..!! وگرنه آن چیزی که اسلام اجازه داده تجاوز نیست و اسلام هم ان را تجاوز نمی داند.
در روایتی هم که فرموده اید سخن از زدن است که نهی شده است!! نه رابطه جنسی!

لذا اگر مردی همسرش را زد و او را سرخ و کبود کرد قطعا قابل پیگرد قانونی خواهد بود، تفصیل آن مربوط به کارشناس فقه و احکام میشود.

__________________________
1. البته بحث کنیز هم هست که الان موضوعیت ندارد.



ممنون از
شما دوست عزیز این موارد تو ایران فقط در حد تئوری هست. من خودم خیلی از این مواردی که شما فرمودید رو عکسشو دیدم . البته منظورم این نیست که بخوام با شما دعوا کنم فقط جهت اطلاع گفتم

fateme 88;955259 نوشت:
ممنون از شما دوست عزیز این موارد تو ایران فقط در حد تئوری هست. من خودم خیلی از این مواردی که شما فرمودید رو عکسشو دیدم . البته منظورم این نیست که بخوام با شما دعوا کنم فقط جهت اطلاع گفتم

با سلام و عرض ادب
بنده هم موظفم از اسلام و تئوری که اسلام داده است دفاع کنم، نه از رفتار مردم و کسانی که ادعای اسلام دارند...

مسلم;955023 نوشت:
سوال شما پاسخ مفصلی را می طلبد، اما بنده برای شفافیت بیشتر و روشن شدن مطلب این پاسخ را به تفکیک، و در قالب چند نکته عرض می کنم، خواهش می کنم همه نکات را با دقت خوانده، و همه آنها را با یکدیگر و یکجا ببیید. .


مطالبتان را خواندم و بسیاری از نکاتی که فرمودید را قبول دارم اما بنده مطالبی دارم که انتظار دارم حضرت عالی با دقت مطالعه کنید

نکته اول:
این جا ما خدای نکرده نمی خواهیم اسلام زیر سوال رود و برای همین در خواست کردیم مدیران اجرایی و حضرت عالی مراقت این تاپیک باشند تا به حاشیه رانده نشود ،بنابراین از توضیحات حضرت عالی بسیار متشکریم که در توضیح مختصری که فرمودید بسیاری از موارد احتمالی را پاسخ دادید واز دوستان هم خواهشمندم اگر واقعا سوالی دارند مطرح کنند و از طرح نظرات حاشیه ای جدا خودداری کنند و دیدگاه علمی داشته باشند.
هدف ما از طرح موضوع این است که در اسلام زن کرامت دارد، به این ارزش اعتقاد داریم؛اسلام کامل است،دین حق وبیانگر حقیقت است ،بنابراین چرا نتوانیم از مبانی اسلامی برای حفظ حقوق و شانیت و حیثیت زن در روابط زناشویی استفاده کنیم ؟ چرا وقتی مبانی یک نهاد در حقوق اسلام وجود دارد مستقیما سراغ حقوق بیگانه برویم؟ قصد ما بررسی علمی یک موضوع نوین است تا با مبانی اسلامی آن را تطبیق دهیم و با هم به گفتکو بپردازیم و در نهایت همکاری به نتیجه برسیم.

مسلم;955023 نوشت:
نکته اول:
این حکم را باید در فضای اسلامی دید، نه در فضای غربی!!
بنده همواره تأکید داشته ام که دین مثل پازل می ماند باید احکام آن را در کنار هم دید، مثلا نصفه بودن ارث زن در غرب هرگز عادلانه نخواهد بود چرا که مخارج زن در غرب با خود اوست، اما در اسلام که مخارج زن تماما با شوهر است عادلانه است، بنابراین هر حکم اسلامی را باید در نظام جامع و در کنار سایر احکام دید.
اسلام برخلاف غرب تمام دربهای ارضاء غریزه جنسی را بسته است به جز ارضاء جنسی از طریق ازدواج(1) بنابراین مرد در اسلام برای ارضاء غریزه جنسی راهی جز ازدواج ندارد؛ اما مرد غربی با این محدودیت روبرو نیست.

اینکه قبل از ازدواج بگوییم راه ارضاء برای مرد فقط ازدواج است، و بعد از ازدواج هم پیش روی این ارضاء موانعی قرار دهیم که مرد نتواند خود را ارضاء کند واقعا ظلم در حق مرد بوده و منطقی نیست.

بله، زن هم می تواند آزادی که در غرب وجود دارد را برای مردش به صورت مشروع ترتیب دهد تا در آن صورت بتوانیم با شرایط یکسان وضعیت را بررسی کنیم، یعنی زن اگر نمی تواند خودش همسرش را ارضاء کند، با ازدواج موقت یا مجدد همسرش موافقت کرده یا اگر شوهرش چند همسر دارد نوبتش را به همسر دیگر بدهد، در این صورت شرایط برای این مرد مشابه غرب میشود، و می توان روی مسئله اجبار جنسی بحث کرد.
اما اینکه زن نه خودش همسرش را ارضاء کند و نه اجازه بدهد او از طرق مشروع دیگری ارضاء شود خب منطقی نیست.

نکته دوم:
درست است که این حکم را باید در فضای غربی دید،اما دلیلی ندارد در فضای اسلامی بررسی نشود،حضرت عالی در جریان هستید که بر اساس نهاد دارائی مشترک فرانسه شرطی تحت عنوان شرط تنصیف را وارد حقوق ایران کردیم که در قباله های ازدواج هم وجود دارد در حالی که زنان فرانسوی حقوق مالی زن مسلمان ایرانی را ندارند از نصف شدن دارایی مشترک به هنگام جدایی بهره مند می شوند در حالی که زنان ایرانی مسلمان علاوه بر داشتن حقوق مالی اسلامی مثل نحله و ...از شرط تنصیف نیز بهره مند شده اند،یعنی ما هم حقوق اسلامی را به زن می دهیم هم مزایایی که زنان فرانسوی دارند را به زنان ایرانی داده ایم (که بانوان ایرانی توجه ندارند) و البته باید نظر بانوان را جویا شد ،برخی بانوان ارزشی برای حقوق مالی قائل نیستند و آن را برای زن افتخار نمی دانند،یعنی این طور فکر می کنند که زن کالا محسوب می شود و نمی توان برای این دسته از زنان حقوق مالی اسلامی را به عنوان ارزش معرفی کرد بنابراین ما باید حقوق معنوی زن را مطالعه و بشناسانیم،مهریه خوب است،اما مالی است،نفقه خوب است اما مالی است ،نحله خوب است اما مالی است و...حقوق معنوی زن در اسلام را چرا معرفی نکنیم؟
بنابراین می توان مسئله"تجاوز شوهر به زن" را بررسی کرد،توجه به این مهم را در دین اسلام نشان داد،حال یا با استفاده از حقوق اسلام در این موضوع به نتیجه می رسیم و یا هم ان را رد می کنیم و ابتکارات دین خودمان را نشان می دهیم تا خشونت علیه بانوان کم شود و حیثیت و اعتبار انان بیش از گذشته حفظ گردد.

نکته سوم:
بله درست است باید شرایط را در نظر گرفت ،اگرسنگینی حقوق به سمت زنان باشد در حق مردان مسلمان اجحاف شده است بنابراین اگر تجاوز شوهر به زن در جوامع غربی معقول به نظر می اید و این عبارت زنان ایرانی را هم خوشحال می کند این را هم باید در نظر بگیرند که یک مرد در جوامع غربی برای رفع نیاز های جنسی خودش محدود به ازدواج کردن نیست،می تواند از خدمات جنسی بهره مند شود ،معشوقه داشته باشند یا از برخی موسسات که در قبال پرداخت پول خدمات جنسی می دهند استفاده کند و منع شرعی مقابل مرد غربی نیست! او در قید و بند نیست و می تواند به طرق مختلف نیازش را برطرف کند اما این وضع در مورد مرد مسلمان نیست .
بنابراین اگر بخواهیم تجاوز شوهر به زن را در کشور اسلامی ایران داشته باشیم تا مانع خشونت علیه زنانی شویم که از جانب همسرشان مورد ازار واقع می شوند باید به این نکته توجه باید داشت و بانوان هم باید بپذیرند که مرد بتواند نیاز جنسی خود را حداقل با ازدواج موقت برطرف نماید و در این مورد به همسرشان اجازه این کار را بدهند و مانعی برای آنان نباشند و وکالت در طلاق پیدا نکنند و مهریه به اجرا نگذارند و هزار ترفند دیگر نزنند تا مرد را راهی زندان و تیمارستان کنند! زیرا عادلانه نیست که مردانی که تنها راه مشروع برطرف کردن نیاز های آن ازدواج باشد با موانع جدی مواجه باشد و شرایط کشور اسلامی و غربی را در نظر نگرفت.در جامعه ای که ازدواج مجدد مرد مورد پسند همسرانشان نیست و حتی ارتباط شرعی شوهر با جنس مخالف از جانب بانوان خیانت تلقی می شود چگونه می توان انتظار داشت زن مرد را از انتفاع جنسی محروم کند؟ اما حداقل می توان یک ضابطه تعیین کرد که مرد نتواند همسرش را وادار به رابطه جنسی خارج از میل کند و از طرف دیگر اگر تجاوز شوهر به زن را پذیرفتیم ضابطه ای باشد تا زنان هم از آن سوء استفاده نکنند و بهانه های مختلف شوهرشان را از خود محروم نسازند و در زندگی سردی ایجاد نکنند تا خدای نکرده کار را به جدایی بکشانند و زندگی ای متلاشی گردد.

مسلم;955023 نوشت:
اینکه قبل از ازدواج بگوییم راه ارضاء برای مرد فقط ازدواج است، و بعد از ازدواج هم پیش روی این ارضاء موانعی قرار دهیم که مرد نتواند خود را ارضاء کند واقعا ظلم در حق مرد بوده و منطقی نیست.

خیر ،منظور مانع تراشی برای ارضا شدن نیست،بلکه حفظ حیثیت زن و احترام به شخصیت زن است،زنی که نمی تواند در آن موقع ارتباط برقرار کند چرا مورد تعرض قرار گیرد؟این موارد معمولا جزئی است و همیشگی نیست،صحبت از حفظ حیثیت زن در مواردی است که مرد به ناحق می خواهد به او در شرایط روحی و جسمی نامساعد تحمیل رابطه کند ،درحالی که مرد می تواند در آن لحظه خودش را از گناه حفظ کند چرا مرتکب گناه آزار اذیت همسرش شود؟ عرض کردیم تفکر کنیم تا ضابطه ای تعیین و از سوء استفاده های احتمالی زن هم جلوگیری شود،یعنی هم حیثیت و کرامت زن حفظ گردد و هم حقوق شوهر تامین گردد.

مسلم;955023 نوشت:
نکته پنجم:
این ضرورت تمکین زن نسبت به شوهر در جایی است که عذری در کار نیست، وگرنه زن اگر بیمار است یا مشکل قابل توجهی مانند آن دارد هرگز اسلام اجازه اجبار و مانند آن نمیدهد.
در مورد احساسات زن هم اسلام هرگز نسبت به احساسات و عواطف زن بی تفاوت نبوده و نیست، لذا می بینید که برای متجاوز به عنف حکم اعدام وضع نموده است در حالی که این مسئله در نگاه عموم کشورهای غربی مسئله ای نیست که بخواهند در برابر آن انسان را اعدام کنند!

همچنین حس تجاوز در جایی است که نامحرمی وارد حریم زن شود، اما مرد مَحرمی که با رضایت خود این خانم به عنوان همسرش با او زندگی میکند، و با این زن ارتباط جنسی داشته و دارد، اینکه مثلا الان این زن به هر دلیل میل ارتباط جنسی ندارد رابطه جنسی شوهر مطلقا تجاوز محسوب نمیشود، او همسرش است، زن از اصل رابطه با او ابایی ندارد، فقط بر سر موقعیت حالی و زمانی آن اختلاف نظر دارد؛ این خیلی فرق می کند تا مرد نامحرمی وارد حریم خصوصی او شود که زن از اصل ارتباط با او ابا دارد...!!
لذا بنده مطلقا موافق تعبیر «تجاوز» در این خصوص نیستم.

نکته چهارم:
بحث ما تجاوز به زن از جانب شوهر هست،شما فرمودید این جا علقه ازدواج وجود دارد و استفاده از واژه تجاوز را نمی پسندید. شما استفاده از واژه تجازو را به رابطه جنسی با مرد نامحرم محدود کردید، اولا پیشنهاد شما استفاده از چه واژه ای است؟ بهتر نیست ابتدا بیاییم معنی تجاوز را بررسی کنیم؟تجاوز مترادف تعدی است،معنی اسیب رساندن و از میان بردن حقوق،خارج شدن از اندازه،اجحاف،تعرض،دستاندازی،حد شکنی ،مرزشکنی،چنگ اندازی و...را هم می دهد.
ثانیا به خوبی می دانید در موردی که مرد نامحرم با زنی رابطه برقرار کند و این رابطه زوری و بدون رضایت زن باشد تجاوز به عنف است اما اگر همین رابطه با میل زن باشد و رضایت زن وجود داشته باشد ولو این که رابطه شرعی بین آنان نباشد به آن زنا می گوییم و از واژه تجاوز استفاده نمی کنیم!بنابراین تجاوز در جایی معنی نمی دهند که مرد نامحرم وارد حریم زنی شود.اگر این طور باشد که شما فرمودید چرا در رابطه غیر شرعی که با رضایتشان انجام می شود از وازه زنا استفاده می کنیم ؟چرا این جا از تجاوز استفاده نمی شود؟ مگر این جا مرد نامحرمی وارد حریم زن نشده است؟
شاید بهتر باشد تجاوز در جایی مطرح شود که زن مایل به برقراری رابطه نباشد،بنابراین این جا نیز می توان از واژه تجاوز استفاده کرد،اگر انگیزه های یک تجاوز را بررسی کنید می بینید که تجاوز به انگیزه های مختلف روی می دهد! برخی برای آزار جنس مخالف تجاوز می کنند،برخی برای انتقام گرفتن ولی یکی دیگر از این انگیزه ها می تواند انتفاع جنسی از زن باشد،حال این جا چه فرقی می کند که آن مرد نامحرم باشد یا شوهر او؟ درست است که زن به هنگام عقدش این اجازه به مرد داده است تا از او نفع جنسی ببرد و تنها شوهرش را در این رابطه پذیرفته است و به او پاسخ مثبت داده است اما ایا این اجازه مطلق است؟ یا مشروط به این که حال زن مساعد باشد و اجازه بعدی را برای هر مورد بدهد؟
ثالثا از طرف دیگر می دانیم انسان بر جسم و روح خودش سلطنت دارد و البته مسئول هم می باشد، یعنی مجاز نیست هرگونه تصرفی در جسم و روح خود داشته باشد و البته باید از نفس خویش مراقبت نماید و از اموری که باعث ورود ضرر به جسم و روحش می شود پیشگیری کند.
با توجه به مقدمه های فوق نمی توان گفت که : هر انسان مالک جسم و روحش است(شاید استفاده از سلطنت بهتر باشد) ،بنابراین اگر شوهر بدون رضایت همسرش در حالی که ایشان در آن زمان از شرایط جسمی و روحی خوبی برخوردار نیست و راضی به انجام عمل جنسی نمی باشد به جسم زن دست اندازی کند و از آن نفع ببرد به او تجاوز کرده و به روح زن اسیب زده است؟ به عبارت دیگر روح و جسم همسرش را مورد تعرض قرار داده است؟

مسلم;955023 نوشت:
نکته پنجم:
این ضرورت تمکین زن نسبت به شوهر در جایی است که عذری در کار نیست، وگرنه زن اگر بیمار است یا مشکل قابل توجهی مانند آن دارد هرگز اسلام اجازه اجبار و مانند آن نمیدهد.
در مورد احساسات زن هم اسلام هرگز نسبت به احساسات و عواطف زن بی تفاوت نبوده و نیست

شما عذر را چه می دانید و آن را چگونه معنا می کنید؟
آیا عذر فقط ناظر به بیمار بودن زن هست؟
آیا عذر فقط ناظر به ایام حیض است تا در این ایام به او حق داد از برقراری رابطه جنسی خودداری کند و حتی آن را گناه شمرد؟
اصولا چرا این مجوز به زن داده می شود تا در ایام بیماری و عادت از برقراری رابطه امتناع کند؟
جز این که وضیعت جسمی و روحی ایشان مناسب این رابطه نیست و او از چنین حقی برخوردار است؟
چرا فقط باید عذر را محدود به این موارد کنیم؟
بله اسلام بی تفاوت نسبت به احساسات و وضعیت زنان نیست و ایرادی به اسلام وارد نیست
اگر فلسفه حرمت برقراری رابطه جنسی با زن در ایام حیض را به وضعیت روحی و جسمانی زن ربط دهیم، آیا نمی توان این را پذیرفت اگر زن در ایامی که حیض نیست ولی به دلایلی در آن لحظه نخواهد رابطه برقرار کند و آن را برای شوهرش تعریف کرده و با همسرش به گفتگو بنشیند به زن حق داد که از برقراری رابطه خودداری کند؟
صحبت از شرایط واهی و بهانه جویی ها نیست،قانون از نیات شوم و پلید حمایت نمی کند و این امر مخالف عدالت است
بلکه صحبت از مواردی است که زن از جهاتی آمادگی ندارد اما نه حیض است و نه بیمار ولی از شوهرش می خواهد که با او در آن حال رابطه ای نداشته باشد اما همسرش (در حالی که می تواند به گناه نیفتد) با استفاده از قوای جسمی خود به زن تعرض می کند و احترامی برای او قائل نمی باشد و توجهی به وضعیت همسرش ندارد و برای او و سخنانش با این عمل ارزش قائل نمی شود،این جا آیا به زن تجاوز نشده است؟

و صحبت ما دقیقا همین جا است:

مسلم;955023 نوشت:
اسلام اگرچه حق مرد برای ارتباط جنسی را به رسمیت می شناسد اما هیچ اجبار و استحبابی در خصوص رابطه در جایی که زن راضی نیست وجود ندارد، بلکه از نظر اسلام بسیار خوب است که مرد در انتخاب زمان و شرایط ارتباط جنسی، حال همسرش را مراعات بکند.

سوال:

1)مبنای همین سخنتان را در روایات اسلامی و آیات قرآن بفرمایید. چه روایاتی در این زمنیه وجود دارد و از کدام ایات قران استفاده کردید؟
2)ضمانت اجرای تخلف از این معیار اسلامی چیست؟اگر مردی مراعات حال همسرش را نکرد جزای اخروی می شود؟ در دنیا چه طور؟

(احتراما در پاسخ به این دو سوال صرفا از استدلال استفاده نکنید و مستند مطالبی که می فرمایید را قرار دهید)

مسلم;955023 نوشت:
نکته ششم:
اسلام هرگز موافق کتک زدن به آن نگاهی که در غرب برداشت میشود و خشونت های جنسی نسبت به زنان تلقی میشود نیست، دستور قرآن کریم هم اول موعظه، بعد جدا کردن بستر و سپس در مرحله بعدی زدنی است با چوب مسواک که هرگز سرخ و کبود و سیاه نشود، خب طبیعی است که زن از چنین زدنی دردش نمی گیرد، پس منظور از زدن هم کتک زدن به منظور تنبیه بدنی نیست! اما اینکه منظور چیست مقدماتی دارد که به موضوع تاپیک مربوط نبوده و مجال خود را می طلبد.

شاید تعبیر «تجاوز» هم نشأت گرفته از همین برداشت باشد، یعنی تجاوز با اجبار و کتک..!! وگرنه آن چیزی که اسلام اجازه داده تجاوز نیست و اسلام هم ان را تجاوز نمی داند.

بله سخن از کتک زدن نیست،در اسلام کتک زدن جایز شمرده نشده است و عبارتی که در قران امده است تفسیر خودش را می طلب و به معنایی که عموم برداشت می کنند نمی باشد،کتک زدن همسر جرم است و اسلام هم از ان نهی کرده است!
اما به نظر می رسد تعبیر تجاوز را نتوان صرفا به برقراری رابطه به اجبار و کتک منحصر کرد،بالاتر نظر ابتدایی خودمان را عرض کردیم
خشونت علیه زنان هم صرفا ناظر به خوشنت جنسی و جسمی نیست،آیا نمی توان محروم کردن زن از حقوقش را خشونت تلقی کرد؟یا خشونت های گفتاری نسبت به زنان وجود ندارد؟
حال در پرسش کردن پیشرفت کنیم به نظر شما : رابطه اجباری جنسی شوهری با همسرش را نمی توان خشونت علیه زن تلقی کرد؟
اگر ثابت کنیم در اسلام خشونت علیه زن نهی شده است نمی توان رابطه اجباری را هم نهی شده شمرد؟

مسلم;955023 نوشت:
در روایتی هم که فرموده اید سخن از زدن است که نهی شده است!! نه رابطه جنسی!

سخن از خشونت علیه همسر نیست؟
از دلالت این روایت نمی توان این مفهموم را برداشت کرد که رابطه زوری با همسر (چون معمولا این روابط همراه با کتک زدن و اِعمال زور می باشد یا هر خشونتی) درست نیست؟

sayedali;955389 نوشت:
بحث ما تجاوز به زن از جانب شوهر هست،شما فرمودید این جا علقه ازدواج وجود دارد و استفاده از واژه تجاوز را نمی پسندید. شما استفاده از واژه تجازو را به رابطه جنسی با مرد نامحرم محدود کردید، اولا پیشنهاد شما استفاده از چه واژه ای است؟ بهتر نیست ابتدا بیاییم معنی تجاوز را بررسی کنیم؟تجاوز مترادف تعدی است،معنی اسیب رساندن و از میان بردن حقوق،خارج شدن از اندازه،اجحاف،تعرض،دستاندا زی،حد شکنی ،مرزشکنی،چنگ اندازی و...را هم می دهد.
ثانیا به خوبی می دانید در موردی که مرد نامحرم با زنی رابطه برقرار کند و این رابطه زوری و بدون رضایت زن باشد تجاوز به عنف است اما اگر همین رابطه با میل زن باشد و رضایت زن وجود داشته باشد ولو این که رابطه شرعی بین آنان نباشد به آن زنا می گوییم و از واژه تجاوز استفاده نمی کنیم!بنابراین تجاوز در جایی معنی نمی دهند که مرد نامحرم وارد حریم زنی شود

بله منظور بنده از ارتباط محرم و نامحرم هم تجاوز به عنف بود، نه رابطه حرام با رضایت طرفین! از این لحاظ با حرف شما موافقم که دومی تجاوز به زن محسوب نمیشود.
اما در خصوص ارتباط جنسی زوری مرد با همسرش باز هم آن را تجاوز نمی دانم، چرا که تجاوز به حریمی گفته میشود که ورود به آن برای شخص دیگری ممنوع باشد، و در اینجا اصلا بحث برسر همین ممنوعیت است! اگر بنده آن را تجاوز می دانستم که دیگر بحثی نبود! بنده که با تجاوز موافق نیستم!
توضیحات بیشتری در ادامه عر خواهم کرد...
اما اینکه من چه تعبیری را پیشنهاد میکنم، باید فکر کنم اما قطعا کلمه ای که بار معنایی تجاوز را داشته باشد نمیپسندم.

sayedali;955389 نوشت:
از طرف دیگر می دانیم انسان بر جسم و روح خودش سلطنت دارد و البته مسئول هم می باشد، یعنی مجاز نیست هرگونه تصرفی در جسم و روح خود داشته باشد و البته باید از نفس خویش مراقبت نماید و از اموری که باعث ورود ضرر به جسم و روحش می شود پیشگیری کند.
با توجه به مقدمه های فوق نمی توان گفت که : هر انسان مالک جسم و روحش است(شاید استفاده از سلطنت بهتر باشد) ،بنابراین اگر شوهر بدون رضایت همسرش در حالی که ایشان در آن زمان از شرایط جسمی و روحی خوبی برخوردار نیست و راضی به انجام عمل جنسی نمی باشد به جسم زن دست اندازی کند و از آن نفع ببرد به او تجاوز کرده و به روح زن اسیب زده است؟


در این خصوص دو نکته باید عرض کنم:
اول اینکه: اینکه می گوییم جایی که برای زن ضرر داشته باشد نزدیکی باید ترک شود، فقط آسیب های جسمی نیست، دلیلی ندارد که ضرر در آسیب های جسمی منحصر شود، بلکه اگر در جایی زن واقعا از نظر روحی و روانی آسیب می بیند اینجا هم جایز نیست! البته همانطور که شما هم فرمودید برای حفظ عدالت باید برای مرد راه های دیگری باز باشد.
دوم: درست است که انسان ها مالک روح و جسم خودشان هستند اما بالاخره در جایی که حق و حقوقی در کار باشد ادای آن لازم است، خب بر عکس همین مطلب را تصور کنید که زن 6 ماه گذشته و مرد با او ارتباطی نداشته و زن هم مایل به ارتباط باشد، آیا مرد می تواند به بهانه اینکه جسمم متعلق به خودم است از آن سر باز زند؟! آیا این استدلال از مرد پذیرفته میشود؟! روشن است که خیر! پس ما اگر در این خصوص حقی برای مرد پذیرفتیم دیگر این که زن مالک روح و جسمش است نمی تواند دلیلی بر نفی این حق تلقی شود.

sayedali;955389 نوشت:
شما عذر را چه می دانید و آن را چگونه معنا می کنید؟
آیا عذر فقط ناظر به بیمار بودن زن هست؟
آیا عذر فقط ناظر به ایام حیض است


تعیین عذر به دست بنده نیست، اسلام ملاک می دهد اما تشخیص آن بر عهده مکلفین است، ملاک ضرری است که در نگاه عُرف که قابل توجه باشد، چه جسمی باشد، چه روحی باشد، و چه شرعی(حیض)
اما اینکه مثلا زن حال حمام رفتن ندارد، حوصله ندارد، و مانند آن روشن است که در نگاه اسلام عذر محسوب نمیشود!

sayedali;955389 نوشت:
حفظ حقوق و شانیت و حیثیت زن

اما در مورد احترام و شخصیت زن هم باید چند نکته باید عرض کنم:

نکته اول:
تأکید اسلام بر احترام و مهربانی با زن در روایات قابل توجه است
پیامبر(ص) می فرمایند:‏«أَلَا خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِنِسَائِهِ وَ أَنَا خَيْرُكُمْ لِنِسَائِي»؛ آیا شما را از بهترینتان آگاه نسازم ؟ بهترین شما بهترینتان نسبت به زنانتان است، و من برترین شما نسبت به همسرانم هستم.
ملاک برتری، برتری در رفتار با همسر دانسته شده است، این خیلی فراتر از توصیه به مهربانی و مانند آن است، اصلا ملاک قرار گرفته است!
امام صادق(ع) می فرمایند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْسَنَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِه‏»؛ خدا رحمت کند مردی که رابطه اش با همسرش را نیکو کند.

نکته دوم:
فرض سخن در جایی است که مرد واقعا نیاز جنسی دارد، بله اگر مرد میل جنسی نداشته باشد و به نیت آزار زن با او ارتباط جنسی برقرار کند که قطعا از نظر اخلاقی گناه کرده است.
نیت در اسلام خیلی اهمیت دارد، لذا اینجا حکم متوقف بر این است که هدف مرد واقعا ارضای جنسی باشد، ولو آنکه به گناه نمی افتد، اما احساس نیاز جنسی دارد یا هدفش آزار زن است.

نکته سوم:
زنی که احساس می کند این اجبار به رابطه جنسی در تعارض با شخصیت اوست می تواند راه دیگری پیش پای مرد بگذارد، کمتر ردی است که قبول نکند!! چون عمده مردها ترسشان در این خصوص از زنشان است، اگر زن رضایت دهد بزرگترین مانع برداشته میشود.

نکته چهارم:
این حق جنسی فقط متعلق به مرد نیست، بلکه اگر مرد هم آن حداقلی که در اسلام گفته شده را رعایت نکند چه شخصیتش شکسته بشود و چه نشود به ادای حق همسر اجبار میشود.
علاوه بر اینکه اسلام بی اعتنایی به نیاز جنسی زن را جفا در حق او دانسته است که در ادامه اشاره خواهد شد.

sayedali;955389 نوشت:
سوال:

1)مبنای همین سخنتان را در روایات اسلامی و آیات قرآن بفرمایید. چه روایاتی در این زمنیه وجود دارد و از کدام ایات قران استفاده کردید؟
2)ضمانت اجرای تخلف از این معیار اسلامی چیست؟اگر مردی مراعات حال همسرش را نکرد جزای اخروی می شود؟ در دنیا چه طور؟

این مسئله که زن اگر راضی نیست بهتر است مرد زمان ارتباط جنسی را به زمان دیگری بیندازد از روایاتی معلوم میشود، مثلا پیامبر(ص) در روایتی ارضای جنسی مرد بدون اینکه مقدمات ارتباط را فراهم کند تا همسرش نیز کام بگیرد را جفا دانسته اند:

«ثَلَاثَةٌ مِنَ الْجَفَاءِ أَنْ يَصْحَبَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلَا يَسْأَلَهُ عَنِ اسْمِهِ وَ كُنْيَتِهِ وَ أَنْ يُدْعَى الرَّجُلُ إِلَى طَعَامٍ فَلَا يُجِيبَ أَوْ يُجِيبَ فَلَا يَأْكُلَ وَ مُوَاقَعَةُ الرَّجُلِ أَهْلَهُ قَبْلَ الْمُلَاعَبَةِ»؛ سه چیز از جفاست؛ مردی با مرد دیگر مصاحب و همراه شود، ولی اسم و کنیه او را نپرسد، و مردی به خوردن طعام دعوت شود، ولی قبول نکند یا نخورد، و مردی که قبل از برآورده کردن نیاز جنسی زن با او رابطه جنسی برقرار کند. (وسائل الشیعه،ج20، ص119)

و امیرالمومنین(ع) نیز فرموده اند:
«إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْتِيَ زَوْجَتَهُ فَلَا يُعَجِّلْهَا فَإِنَّ لِلنِّسَاءِ حَوَائِج‏»؛ هر گاه یکی از شما بخواهد با همسرش (برای رابطه‌ی جنسی) خلوت سازد، نباید در این امر شتاب ورزد، زیرا زنان را نیازهایی است.(وسائل الشیعه،ج٢٠،ص١١٧)

اما ضمانت اجرایی خارجی وجود ندارد، چرا که این یک حکم اخلاقی است، و وجدان مرد باید بدان پایبند باشد اما اگر خلاف آن رفتار کرد جرمی مرتکب نشده است، بلکه یک رفتار غیر اخلاقی و جفا در حق همسر است.
بله اگر مرد اصلا به فکر ارضای جنسی همسر نیست و این موج عُسر و حرج برای زن و خوف گناه شده است می تواند پیگیری حقوقی داشته باشد.

پرسش
برای حفظ احترام و حیثیت زن، تجاوز شوهر به همسر یا Marital Rape در علم جرم شناسی به عنوان جرم مطرح شده است آیا این مسئله در اسلام هم مبنایی دارد؟

پاسخ
برای پاسخ به این سوال باید به چند نکته توجه کنید:

نکته اول
:
اسلام مطلقا نسبت به احترام و حیثیت زن، و همچنین نیازهای جنسی او بی تفاوت نبوده و نیست، این مسئله به خوبی از تعالم اسلام قابل مشاهده است:
پیامبر(صلی الله علیه و آله) می فرمایند:‏ «أَلَا خَيْرُكُمْ خَيْرُكُمْ لِنِسَائِهِ وَ أَنَا خَيْرُكُمْ لِنِسَائِي»؛ آیا شما را از بهترینتان آگاه نسازم؟ بهترین شما بهترینتان نسبت به زنانتان است، و من برترین شما نسبت به همسرانم هستم.(1)
ملاک برتری انسان، برتری در رفتار با همسر دانسته شده است، این خیلی فراتر از توصیه به مهربانی و مانند آن است، اصلا ملاک قرار گرفته است!
امام صادق(سلام الله علیه) می فرمایند: «رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْسَنَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ زَوْجَتِه‏»؛ خدا رحمت کند مردی که رابطه اش با همسرش را نیکو کند.(2)

همین که اسلام مجازات تجاوز به عنف را اعدام قرار داده است نشان از اهتمام این آیین آسمانی نسبت به حیثیت و احساسات زن است، اسلام جان تجاوز کننده را هم طراز این حیثیت دانسته و حکم اعدام صادر کرده است! این خیلی نگاه بلندی است.
در حالی که در بسیاری از کشورهای توسعه یافته این اهمیت وجود ندارد، و آن را جرمی نمیبینند که بخواهند به خاطر آن یک انسان را بکشند.

نکته دوم:

این حکم را باید در فضای اسلامی دید، نه در فضای غربی!!
بنده همواره تأکید داشته ام که دین مثل پازل می ماند باید احکام آن را در کنار هم دید، مثلا نصفه بودن ارث زن در غرب هرگز عادلانه نخواهد بود چرا که مخارج زن در غرب با خود اوست، اما در اسلام که مخارج زن تماما با شوهر است عادلانه بوده و تساوی ارث ناعادلانه است! بنابراین هر حکم اسلامی را باید در نظام جامع و در کنار سایر احکام دید.
اسلام برخلاف غرب تمام دربهای ارضاء غریزه جنسی را بسته است به جز ارضاء جنسی از طریق ازدواج(3) بنابراین مرد در اسلام برای ارضاء غریزه جنسی راهی جز ازدواج ندارد؛ اما مرد غربی با این محدودیت روبرو نیست.

بله برای مرد غربی که بدون محدودیت کاملا فضا برای ارضا از طریق غیر همسرش مهیا است بگوییم هرگز حق نداری همسرت را وادار به رابطه کنی منطقی و عادلانه به نظر میرسد، اما برای مردم مسلمان چطور؟

اینکه قبل از ازدواج بگوییم راه ارضاء برای مرد فقط ازدواج است، و بعد از ازدواج هم پیش روی این ارضاء موانعی قرار دهیم که مرد نتواند خود را ارضاء کند واقعا ظلم در حق مرد بوده و منطقی نیست.

بله، زن هم می تواند آزادی که در غرب وجود دارد را برای مردش به صورت مشروع ترتیب دهد تا در آن صورت بتوانیم با شرایط یکسان وضعیت را بررسی کنیم، یعنی زن اگر نمی تواند خودش همسرش را ارضاء کند، با ازدواج موقت یا مجدد همسرش موافقت کرده یا اگر شوهرش چند همسر دارد نوبتش را به همسر دیگر بدهد، در این صورت شرایط برای این مرد تا حدی مشابه غرب میشود، و می توان روی مسئله اجبار جنسی بحث کرد.
اما اینکه زن نه خودش همسرش را ارضاء کند و نه اجازه بدهد او از طریق مشروع دیگری ارضاء شود خب منطقی نیست.

نکته سوم:
احکام اسلام نشأت گرفته از یک انسان شناسی عمیق از سوی خالق اوست، مرد و زن هر دو نیازهای عاطفی و جنسی دارند، اما در زن عاطفه مقدم بر جنسیت است، و در مرد جنسیت مقدم بر عاطفه است، زن باید پیوند عاطفی داشته باشد تا لذت جنسی ببرد، و مرد با لذت جنسی محبتش به همسر افزایش پیدا می کند.
لذا اسلام هنگامی که می خواهد به مردان در خصوص همسرانشان توصیه کند، توصیه هایش عاطفی است، اینکه امنیت به او بده، به او ابراز محبت کن، و...؛ اما هنگامی که می خواهد به زنان در خصوص شوهرانشان توصیه کند توصیه هایش جنسی است، چون به اهمیت این مسئله واقف است.

اخلاق مرد، آرامش مرد در گرو این تأمین جنسی است، عدم تحقق این مسئله خواسته یا ناخواسته روابط بین زن و شوهر را سرد می کند، امار طلاق به خاطر مسائل جسی کم نیست.
این مسئله در نگاه اسلام نسبت به مردان به قدری اهمیت دارد که اسلام اصلا توصیه می کند زن پیش قدم شود، اصلا منتظر رجوع مرد نشود، این مسئله علاوه بر آرامش مرد درون خانواده، او را در بیرون از خانواده همواره چشم و دل سیر نگه میدارد.

بسیاری از مردهای که در جامعه دچار انحراف میشوند ریشه در درون خانواده شان دارد، این مسئله ی کم اهمیتی نیست، نباید به سادگی از کنار آن گذشت، حفظ جامعه در گرو تأمین زن و مرد در درون خانواده، و حجاب و حیا در بیرون از خانواده است، لذا امام صادق(سلام الله علیه) به زیبایی می فرماید:

«خَيْرُ نِسَائِكُمُ‏ الَّتِي‏ إِذَا خَلَتْ‏ مَعَ‏ زَوْجِهَا خَلَعَتْ‏ لَهُ دِرْعَ الْحَيَاءِ وَ إِذَا لَبِسَتْ لَبِسَتْ مَعَهُ دِرْعَ الْحَيَاء»؛ ؛ بهترین زنان شما زنی است که در خلوت با شوهر لباس حیا را از تن به در کند، و هرگاه برای حضور درجامعه لباس می پوشد لباس و پوشش حیا را نیز با آن بپوشد.(4)

نکته چهارم:
تأمین جنسی مرد از وظائف زن، و تأمین نیازهای زن از وظائف مرد است، همانطور که اگر مردی حتی به خاطر فقر مخارج همسرش را نداشته باشد اگر بخواهد زنش را نگه دارد دادگاه او را به تأمین نیازهای همسرش اجبار می کند، ولو حتی یک روز این نیز تأمین نشده باشد! لذا زن هم نمی تواند نیاز همسرش را به بهانه اینکه او میتواند تحمل کند به عقب بیندازد، او در این خصوص وظیفه دارد.
علاوه بر اینکه خودِ این حق جنسی نیز فقط متعلق به مرد نیست، بلکه زن هم حق جنسی بر عهده مرد دارد که باید تأمین شود، یعنی اگر مرد هم آن حداقلی که در اسلام گفته شده را رعایت نکند به ادای حق همسر اجبار میشود، این به معنای بی احترامی و حیثیت شکنی شخصیت مرد نیست، چون بالاخره زن و مرد در برابر یکدیگر حقوق و مسئولیت هایی دارند.

نکته پنجم:
باید توجه کنید که اسلام اگرچه حق مرد برای ارتباط جنسی را به رسمیت می شناسد اما هیچ اجبار و استحبابی در خصوص رابطه در جایی که زن راضی نیست وجود ندارد، بلکه قطعا از نظر اسلام اگر زن راضی به ارتباط نیست بهتر است مرد زمان ارتباط جنسی را به زمان دیگری بیندازد، این مسئله از روایات متعددی معلوم میشود، مثلا پیامبر(صلی الله علیه و آله) در روایتی ارضای جنسی مرد بدون اینکه مقدمات ارتباط را فراهم کند تا همسرش نیز کام بگیرد را جفا دانسته اند:

«ثَلَاثَةٌ مِنَ الْجَفَاءِ أَنْ يَصْحَبَ الرَّجُلُ الرَّجُلَ فَلَا يَسْأَلَهُ عَنِ اسْمِهِ وَ كُنْيَتِهِ وَ أَنْ يُدْعَى الرَّجُلُ إِلَى طَعَامٍ فَلَا يُجِيبَ أَوْ يُجِيبَ فَلَا يَأْكُلَ وَ مُوَاقَعَةُ الرَّجُلِ أَهْلَهُ قَبْلَ الْمُلَاعَبَةِ»؛ سه چیز از جفاست؛ مردی با مرد دیگر مصاحب و همراه شود، ولی اسم و کنیه او را نپرسد، و مردی به خوردن طعام دعوت شود، ولی قبول نکند یا نخورد، و مردی که قبل از برآورده کردن نیاز جنسی زن با او رابطه جنسی برقرار کند. (5)

و امیرالمومنین(سلام الله علیه) نیز فرموده اند:
«إِذَا أَرَادَ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْتِيَ زَوْجَتَهُ فَلَا يُعَجِّلْهَا فَإِنَّ لِلنِّسَاءِ حَوَائِج‏»؛ هر گاه یکی از شما بخواهد با همسرش (برای رابطه‌ی جنسی) خلوت سازد، نباید در این امر شتاب ورزد، زیرا زنان را نیازهایی است.(6)

باید توجه داشت اسلام بدنبال این است که زن و شوهر آنچنان صمیمی باشد که بحث تمکین و اجازه خروج از خانه و بحث نفقه و مهریه و مانند آن اصلا بین آنها مطرح نباشد، این احکام در حقیقت خط قرمزی است که اسلام برای زن و شوهرهای ناسازگار تعیین کرده است، یعنی کف کار است، خط قرمزهای حداقلی است.

نکته ششم:
نکته دیگری که ذکر آن اهمیت دارد این است که فرض سخن در جایی است که مرد واقعا نیاز جنسی دارد، بله اگر مرد میل جنسی نداشته باشد و به نیت آزار زن با او ارتباط جنسی برقرار کند که قطعا از نظر اخلاقی گناه کرده است.
نیت در اسلام خیلی اهمیت دارد، لذا اینجا حکم متوقف بر این است که هدف مرد واقعا ارضای جنسی باشد، ولو آنکه به گناه نمی افتد، اما احساس نیاز جنسی دارد یا هدفش آزار زن است.
اسلام قطعا با دومی مخالف است و آن را گناه به شمار می آورد و روز قیامت هم آن مرد بازخواست خواهد داشت، اما با توجه به اینکه نیت یک مسئله درونی است و قابل کشف نیست، و این آقا هم به این خانم محرم بوده و حق رابطه جنسی دارد این ارتباط اجباری گناه کیفری به شمار نمیرود.

نکته هفتم:
این ضرورت تمکین زن نسبت به شوهر در جایی است که عذری در کار نیست، وگرنه زن اگر بیمار است یا مشکل قابل توجهی مانند آن دارد هرگز اسلام اجازه اجبار و مانند آن نمیدهد.
در مورد احساسات زن هم اسلام هرگز نسبت به احساسات و عواطف زن بی تفاوت نبوده و نیست، لذا می بینید که برای متجاوز به عنف حکم اعدام وضع نموده است در حالی که این مسئله در نگاه عموم کشورهای غربی مسئله ای نیست که بخواهند در برابر آن انسان را اعدام کنند!

همچنین حس تجاوز در جایی است که نامحرمی وارد حریم زن شود، اما مرد مَحرمی که با رضایت خود این خانم به عنوان همسرش با او زندگی میکند، و با این زن ارتباط جنسی داشته و دارد، اینکه مثلا الان این زن به هر دلیل میل ارتباط جنسی ندارد رابطه جنسی شوهر مطلقا تجاوز محسوب نمیشود، او همسرش است، زن از اصل رابطه با او ابایی ندارد، فقط بر سر موقعیت حالی و زمانی آن اختلاف نظر دارد؛ این خیلی فرق می کند تا مرد نامحرمی وارد حریم خصوصی او شود که زن از اصل ارتباط با او ابا دارد...!!
لذا بنده مطلقا موافق تعبیر «تجاوز» در این خصوص نیستم.

نکته هشتم:
اسلام هرگز موافق کتک زدن به آن نگاهی که در غرب برداشت میشود و خشونت های جنسی نسبت به زنان تلقی میشود نیست، دستور قرآن کریم هم اول موعظه، بعد جدا کردن بستر و سپس در مرحله بعدی زدنی است با چوب مسواک که هرگز سرخ و کبود و سیاه نشود، خب طبیعی است که زن از چنین زدنی دردش نمی گیرد، پس منظور از زدن هم کتک زدن به منظور تنبیه بدنی نیست! اما اینکه منظور چیست مقدماتی دارد که به موضوع تاپیک مربوط نبوده و مجال خود را می طلبد.

شاید تعبیر «تجاوز» هم نشأت گرفته از همین برداشت باشد، یعنی تجاوز با اجبار و کتک..!! وگرنه آن چیزی که اسلام اجازه داده تجاوز نیست و اسلام هم ان را تجاوز نمی داند.
در روایتی هم که فرموده اید سخن از زدن است که نهی شده است!! نه رابطه جنسی!

لذا اگر مردی همسرش را زد و او را سرخ و کبود کرد قطعا قابل پیگرد قانونی خواهد بود.
_______________________________
1. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، مؤسسة آل البيت‏(ع)، چاپ اول، 1409ق، قم، ج20، ص171.
2. همان، ج20، ص170.
3. البته بحث «کنیز» هم در سابق بوده که امروزه دیگر موضوعی ندارد.
4. کلینی، محمد، الكافي، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق، تهران، ج5، ص324.
5. وسائل الشیعه،ج20، ص119.
6. همان،ج٢٠،ص١١٧.

موضوع قفل شده است