جمع بندی درخواست مشاوره برای ارتقای سطح ایمان فردی

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست مشاوره برای ارتقای سطح ایمان فردی

با سلام:
خواهش میکنم منو به عنوان خواهر خودتون بدونید و کمکم کنید
من خودم میدونم که اصلا آدم مومنی نیستم و فقط از ایمان حجا
بم رو رعایت میکنم و بقیه چیز ها رو نه
اگه میشه مشاوره بدین تا دین و ایمانم رو قوی تر کنم و یکی از یاران امام زمان (عج) بشم
با تشکر
"امیدوار به رحمت خدا"

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد حنیف

امیدوار به رحمت خدا;953055 نوشت:
با سلام:
خواهش میکنم منو به عنوان خواهر خودتون بدونید و کمکم کنید
من خودم میدونم که اصلا آدم مومنی نیستم و فقط از ایمان حجا
بم رو رعایت میکنم و بقیه چیز ها رو نه
اگه میشه مشاوره بدین تا دین و ایمانم رو قوی تر کنم و یکی از یاران امام زمان (عج) بشم
با تشکر
"امیدوار به رحمت خدا"

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی

همانطور که می دانید، ایمان یک امر تشکیکی ست و مراتب و درجات مختلفى دارد.

اين طور نيست كه همه كسانى كه «مؤمن» ناميده مى‌شوند، درجه ايمانشان يكسان باشد. ايمان از قبيل كميّت هاى متصل است كه تا بى نهايت می تواند ادامه پیدا کند. ایمانی که ما داریم، با همین شکلی که شما بیان فرمودید، مرتبه ای از ایمان است؛ و ایمان امیرالمومنین علی علیه السلام كه مى‌فرمايد «لَوْ كُشِفَ الغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً؛ اگر همه پرده ها كنار رود ذره‌اى بر ايمان من افزوده نخواهد شد!»۱ هم مرتبه ای از ایمان و بالاترینِ آن.

همین تفاوت مرتبه است که آثار اعمال و عبادات ما را تا این اندازه متفاوت می کند.

از ترك معصيت و انجام واجبات و ترك محرمات گرفته تا عمل به مستحبات و ترك مكروهات و دورى از امور مشتبه و اين‌كه چقدر حاضريم داوطلبانه و با ميل و رغبت تمام، در راه خدا و دين خدا اقدام كنيم.

اما ايمان به يك امر، هنگامى در قلب ما پيدا مى‌شود كه ما اولا نسبت به آن شناخت و علم پیدا کنیم؛ و ثانیا ملتزم شويم كه به لوازم آن پاىبند باشيم و عمل كنيم.

علم و عمل در کنار هم است که ایمان را تشکیل می دهد. علم به تنهایی ایمان نیست، هرچند لازمه ی قطعی ایمان است.

قرآن هم «علم» و «ايمان» را مساوى نمى‌داند، بلكه از قرآن استفاده مى‌شود كه علم اعمّ از ايمان است. چنين نيست كه هر كس به چيزى علم دارد، ايمان به آن نيز داشته باشد.

حتى به عكس، قرآن كريم به مواردى اشاره مى‌كند كه افرادی، در عین علم و یقین به مسئله ای، نسبت به آن ايمان نداشته‌اند.

در مورد فرعونيان مى‌فرمايد:

وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا … ؛ و با آن‌كه دل هايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند …»۲

اين آيه به اینکه فرعونیان کاملا نسبت به وجود خداوند و پیامبری حضرت موسی یقین داشتند، تصریح می کند؛ و بعد می فرماید که به به لحاظ روحيه برترى جويى و ستم كارى كه داشتند اين مسأله را انكار مى‌كردند.


۱. غرر الحكم و درر الكلم، ص ۱۱۹

۲. سوره نمل، ۱۴

پس ايمان علاوه بر «علم»، به «عمل» هم نياز دارد.
آنچه كه انسان را در مسير «قرب الى الله» به پيش مى‌برد و روح او را به خدا نزديك مى‌گرداند «عمل صالح» است.

«… إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ ...؛
… سخنان پاكيزه به سوى او بالا مى رود و كار شايسته به آن رفعت مى بخشد…»۱

«عمل صالح» در اصطلاحِ قرآن، به عملى گفته مى‌شود كه هم نفسِ عملْ خوب و شايسته است؛ و هم فرد آن را به قصد تقرب به خدا و جلب رضايت الهى انجام مى‌دهد.
اين‌چنين عملى است كه «مورد رضایت خداوند» است و به انسان تعالى مى‌بخشد، مرتبه ایمان را افزایش داده و او را در نردبان كمال بالا مى‌برد.

به عبارت ديگر، ايمان دو عنصر دارد: دانستن، و التزام عملى به لوازم آن دانسته.

پس اگر می خواهیم ایمانمان افزایش یافته و به قرب الهی نزدیک شویم، باید ببينيم چه چيزى موجب پيدايش ايمان مى‌شود، تا همان را هر چه بيشتر تقويت كنيم.


۱.
سوره فاطر، ۱۰

هيچ معلولى بى علت نيست و ايمان نيز معلول عواملى است.
به صرف اين‌كه بخواهيم و اراده كنيم ايمانمان تقويت شود، كار از پيش نمى‌رود.

تقویت ایمان زحمت دارد و براى تحقق اين خواسته بايد رنج هايى را متحمل شويم. هر چه كالايى نفيس‌تر و گران بهاتر باشد، دسترسى به آن نيز مشكل‌تر است؛ و «ايمان» نفيس ترين و گران بهاترين كالايى است كه خداى متعال آفريده است.

همانطور که قبلا عرض شد، ایمان نتیجه ی شناخت و عمل است. براى دست يابى به معرفت و شناختِ كامل تر، كه از مقدمات ايمان است، فعاليت هاى مختلفى مى‌توان انجام داد؛ اما در اين ميان شايد دو فعاليت اساسى‌تر از ساير برنامه ها باشد:

الف) فعاليت اول اين است كه تلاش كنيم براى چيزهايى كه به آنها ايمان داريم، دلايل و مستنداتى روشن‌تر و متقن‌تر پيدا كنيم و آنها را فرا بگيريم.

تحصيل علم در زمينه متعلّقات ايمان، يعنى علم به خدا، علم به قيامت و علم به بد و خوب، يكى از ابزارها و راه هاى تكامل و تقويت ايمان است.

ب) فعاليت دوم اين است كه نسبت به مواردى كه به آنها شناخت پيدا مى‌كنيم، توجه بيشترى مبذول داريم و پيوسته آنها را مد نظر قرار دهيم تا از خاطرمان نرود. معرفت اگر بخواهد در زندگى و رفتار و كردار ما تأثير داشته باشد، بايد معرفتى زنده و آگاهانه باشد. علمى كه در گنجينه معارف ما هست، اما در سطح توجه ذهن ما نيست و فقط هر از چند گاهى و در مواقع لزوم به آن توجه مى‌كنيم، منشأ اثر زيادى نخواهد بود. چنين معرفتى بود و نبودش چندان تفاوتى ندارد. معرفتى منشأ اثر است كه همواره مورد توجه و التفات و آگاهى ما باشد.


دومين عنصر افزایش ایمان هم عمل بود؛ يعنى پس از روشن شدن حقيقت، روحيه پذيرش و تسليم در برابر آن نيز در انسان وجود داشته، لوازم آن را بپذيرد و در عمل نیز به آنها پایبند باشد.

ارتكاب معصيت به هيچ وجه با حقيقت ايمان سازگار نيست. اگر بى باكانه گناه مى‌كنيم، دليل بر ضعف عنصر دوم ايمان در ماست.

متاسفانه در بسيارى از موارد ما حقيقت را مى‌دانيم و در بُعد شناخت و معرفت، مشكلى نداريم، اما در التزام عملى به آن شناخت، دچار مشکل می شویم.

مهمترین عملی که باعث تقویت ایمان می شود، انجام واجبات و اطاعت از اوامر الهی ست.

پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ريشه و اساس دين و دينداري ورع و اجتناب از گناهان، و ساقه و سر آن اطاعت از خداست.۱

ايمان به وسيله تقواي الهي و دوري از گناهان و انجام اعمال صالح تقويت ميگردد؛ و بدون عمل صالح معنا ندارد.

خداوند متعال در حدیث قدسی می فرماید:

"...وَ ما تَقَرَّبَ اِلَىَّ عَبْدٌ بِشَيْئ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ اِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ اِلَىَّ بِالنّافِلَةِ حَتّى اُحِبُّهُ فَاِذا اَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذى يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذى يُبْصِرُ بِهِ وَلِسانَهُ الَّذى يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتي يَبْطِشُ بِها اِنْ دَعانى اَجَبْتُهُ وَ اِنْ سَأَلَنى اَعْطَيْتُهُ...؛

...و نزديك نشد بنده‌اى به من به چيزى كه محبوب‌تر از انجام اَعمالى باشد كه بر او واجب كرده ام؛ و او با انجام مستحبات تا آن جا نزد من مقرب مى‌شود كه او را دوست مى‌دارم. پس وقتى او را دوست داشتم گوش او مى‌شوم كه با آن مى‌شنود، و چشم او مى‌شوم كه با آن مى‌بيند، و زبان او مى‌شوم كه با آن سخن مى‌گويد، و دست او مى‌شوم كه با آن كار انجام مى‌دهد. اگر مرا بخواند او را اجابت مى‌كنم؛ و اگر از من چيزى بخواهد به او عطا مى‌كنم."۲

پس به طور کلي مي توان گفت:

ايمان محصول آگاهي و عمل صالح است.

به هر مقدار که علم و آگاهي انسان به زندگي و معارف ديني و عمل به اقتضاي آن زياد مي شود، ايمان انسان هم قوي تر مي گردد.


۱. مستدرك الوسائل، ج۱۱، ص ۲۷۰
۲. ثقه الاسلام کلینی، اصول كافى، ج ۲، ص ۲۵۲، روايت ۷

پرسش: من اصلا آدم مومنی نیستم و فقط از ایمان حجابم رو رعایت میکنم و بقیه چیز ها رو نه.
اگه میشه مشاوره بدین تا دین و ایمانم رو قوی تر کنم و یکی از یاران امام زمان (عج) بشم.


پاسخ: همانطور که می دانید، ایمان یک امر تشکیکی ست و مراتب و درجات مختلفى دارد. اين طور نيست كه همه كسانى كه «مؤمن» ناميده مى‌شوند، درجه ايمانشان يكسان باشد. ايمان از قبيل كميّت هاى متصل است كه تا بى نهايت می تواند ادامه پیدا کند. ایمانی که ما داریم، با همین شکلی که شما بیان فرمودید، مرتبه ای از ایمان است؛ و ایمان امیرالمومنین علی (علیه السلام) كه مى‌فرمايد «لَوْ كُشِفَ الغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقيناً؛ اگر همه پرده ها كنار رود ذره‌اى بر ايمان من افزوده نخواهد شد!» (1) هم مرتبه ای از ایمان و بالاترینِ آن. همین تفاوت مرتبه است که آثار اعمال و عبادات ما را تا این اندازه متفاوت می کند. از ترك معصيت و انجام واجبات و ترك محرمات گرفته تا عمل به مستحبات و ترك مكروهات و دورى از امور مشتبه و اين‌كه چقدر حاضريم داوطلبانه و با ميل و رغبت تمام، در راه خدا و دين خدا اقدام كنيم.

اما ايمان به يك امر، هنگامى در قلب ما پيدا مى‌شود كه ما اولا نسبت به آن شناخت و علم پیدا کنیم؛ و ثانیا ملتزم شويم كه به لوازم آن پاىبند باشيم و عمل كنيم. علم و عمل در کنار هم است که ایمان را تشکیل می دهد. علم به تنهایی ایمان نیست، هرچند لازمه ی قطعی ایمان است.

قرآن هم «علم» و «ايمان» را مساوى نمى‌داند، بلكه از قرآن استفاده مى‌شود كه علم اعمّ از ايمان است. چنين نيست كه هر كس به چيزى علم دارد، ايمان به آن نيز داشته باشد. حتى به عكس، قرآن كريم به مواردى اشاره مى‌كند كه افرادی، در عین علم و یقین به مسئله ای، نسبت به آن ايمان نداشته‌اند. در مورد فرعونيان مى‌فرمايد: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا … ؛ و با آن‌كه دل هايشان بدان يقين داشت، از روى ظلم و تكبر آن را انكار كردند …» (2)

اين آيه به اینکه فرعونیان کاملا نسبت به وجود خداوند و پیامبری حضرت موسی یقین داشتند، تصریح می کند؛ و بعد می فرماید که به به لحاظ روحيه برترى جويى و ستم كارى كه داشتند اين مسأله را انكار مى‌كردند. پس ايمان علاوه بر «علم»، به «عمل» هم نياز دارد. آنچه كه انسان را در مسير «قرب الى الله» به پيش مى‌برد و روح او را به خدا نزديك مى‌گرداند «عمل صالح» است. «… إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ ...؛ … سخنان پاكيزه به سوى او بالا مى رود و كار شايسته به آن رفعت مى بخشد…» (3)

«عمل صالح» در اصطلاحِ قرآن، به عملى گفته مى‌شود كه هم نفسِ عملْ خوب و شايسته است؛ و هم فرد آن را به قصد تقرب به خدا و جلب رضايت الهى انجام مى‌دهد. اين‌چنين عملى است كه «مورد رضایت خداوند» است و به انسان تعالى مى‌بخشد، مرتبه ایمان را افزایش داده و او را در نردبان كمال بالا مى‌برد. به عبارت ديگر، ايمان دو عنصر دارد: دانستن، و التزام عملى به لوازم آن دانسته.

پس اگر می خواهیم ایمانمان افزایش یافته و به قرب الهی نزدیک شویم، باید ببينيم چه چيزى موجب پيدايش ايمان مى‌شود، تا همان را هر چه بيشتر تقويت كنيم. هيچ معلولى بى علت نيست و ايمان نيز معلول عواملى است. به صرف اين‌كه بخواهيم و اراده كنيم ايمانمان تقويت شود، كار از پيش نمى‌رود. تقویت ایمان زحمت دارد و براى تحقق اين خواسته بايد رنج هايى را متحمل شويم. هر چه كالايى نفيس‌تر و گران بهاتر باشد، دسترسى به آن نيز مشكل‌تر است؛ و «ايمان» نفيس ترين و گران بهاترين كالايى است كه خداى متعال آفريده است.

همانطور که قبلا عرض شد، ایمان نتیجه ی شناخت و عمل است. براى دست يابى به معرفت و شناختِ كامل تر، كه از مقدمات ايمان است، فعاليت هاى مختلفى مى‌توان انجام داد؛ اما در اين ميان شايد دو فعاليت اساسى‌تر از ساير برنامه ها باشد:

الف) فعاليت اول اين است كه تلاش كنيم براى چيزهايى كه به آنها ايمان داريم، دلايل و مستنداتى روشن‌تر و متقن‌تر پيدا كنيم و آنها را فرا بگيريم.
تحصيل علم در زمينه متعلّقات ايمان، يعنى علم به خدا، علم به قيامت و علم به بد و خوب، يكى از ابزارها و راه هاى تكامل و تقويت ايمان است.

ب) فعاليت دوم اين است كه نسبت به مواردى كه به آنها شناخت پيدا مى‌كنيم، توجه بيشترى مبذول داريم و پيوسته آنها را مد نظر قرار دهيم تا از خاطرمان نرود. معرفت اگر بخواهد در زندگى و رفتار و كردار ما تأثير داشته باشد، بايد معرفتى زنده و آگاهانه باشد. علمى كه در گنجينه معارف ما هست، اما در سطح توجه ذهن ما نيست و فقط هر از چند گاهى و در مواقع لزوم به آن توجه مى‌كنيم، منشأ اثر زيادى نخواهد بود. چنين معرفتى بود و نبودش چندان تفاوتى ندارد. معرفتى منشأ اثر است كه همواره مورد توجه و التفات و آگاهى ما باشد.

دومين عنصر افزایش ایمان هم عمل بود؛ يعنى پس از روشن شدن حقيقت، روحيه پذيرش و تسليم در برابر آن نيز در انسان وجود داشته، لوازم آن را بپذيرد و در عمل نیز به آنها پایبند باشد. ارتكاب معصيت به هيچ وجه با حقيقت ايمان سازگار نيست. اگر بى باكانه گناه مى‌كنيم، دليل بر ضعف عنصر دوم ايمان در ماست. متاسفانه در بسيارى از موارد ما حقيقت را مى‌دانيم و در بُعد شناخت و معرفت، مشكلى نداريم، اما در التزام عملى به آن شناخت، دچار مشکل می شویم. مهمترین عملی که باعث تقویت ایمان می شود، انجام واجبات و اطاعت از اوامر الهی ست. پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ريشه و اساس دين و دينداري ورع و اجتناب از گناهان، و ساقه و سر آن اطاعت از خداست. (4)

ايمان به وسيله تقواي الهي و دوري از گناهان و انجام اعمال صالح تقويت ميگردد؛ و بدون عمل صالح معنا ندارد. خداوند متعال در حدیث قدسی می فرماید: «...وَ ما تَقَرَّبَ اِلَىَّ عَبْدٌ بِشَيْئ اَحَبَّ اِلَىَّ مِمّا افْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ اِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ اِلَىَّ بِالنّافِلَةِ حَتّى اُحِبُّهُ فَاِذا اَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذى يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذى يُبْصِرُ بِهِ وَلِسانَهُ الَّذى يَنْطِقُ بِهِ وَ يَدَهُ الَّتي يَبْطِشُ بِها اِنْ دَعانى اَجَبْتُهُ وَ اِنْ سَأَلَنى اَعْطَيْتُهُ...؛ ...و نزديك نشد بنده‌اى به من به چيزى كه محبوب‌تر از انجام اَعمالى باشد كه بر او واجب كرده ام؛ و او با انجام مستحبات تا آن جا نزد من مقرب مى‌شود كه او را دوست مى‌دارم. پس وقتى او را دوست داشتم گوش او مى‌شوم كه با آن مى‌شنود، و چشم او مى‌شوم كه با آن مى‌بيند، و زبان او مى‌شوم كه با آن سخن مى‌گويد، و دست او مى‌شوم كه با آن كار انجام مى‌دهد. اگر مرا بخواند او را اجابت مى‌كنم؛ و اگر از من چيزى بخواهد به او عطا مى‌كنم.» (5)

پس به طور کلي مي توان گفت: ايمان محصول آگاهي و عمل صالح است. به هر مقدار که علم و آگاهي انسان به زندگي و معارف ديني و عمل به اقتضاي آن زياد مي شود، ايمان انسان هم قوي تر مي گردد.


پی نوشت:
1. غرر الحكم و درر الكلم، ص ۱۱۹
2. سوره نمل، ۱۴
3. سوره فاطر، ۱۰
4. مستدرك الوسائل، ج۱۱، ص ۲۷۰
5. ثقه الاسلام کلینی، اصول كافى، ج ۲، ص ۲۵۲، روايت ۷

موضوع قفل شده است