انسان شناسی چیست؟

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
انسان شناسی چیست؟

انسان شناسی چیست؟





نام: هنوز موضوع مناقشه است.از ابتدای تولد در اروپا به آن مردم شناسی (ethnology ) می گفتند و آمریکایی ها آنرا انسان شناسی (anthropology ) می خواندند.گرچه هنوز هم گاه با تساهل و تسامح آن دو را مترادف هم می گیرند ولی از جنگ جهانی دوم به بعد انسان شناسی قوت بیشتری گرفته است. تاریخ تولد: در دنیا به نیمه دوم قرن 19 برمی گردد و در ایران منسوب به اوایل قرن 20 است.
پدر:مجموعه شرایط قرون 18 و 19 و تغییر اسطوره های سیاسی دنیا به دنبال انقلاب فرانسه،نقش مردم در مسائل مختلف اهمیت به سزایی یافت.خصوصا در امور سیاسی ،مشروعیت های آسمانی و اشرافی از بین رفت و مشروعیت،امری شد که از پایین به بالا تفویض می گشت.همه این اتفاقات،جد مشترکی بودند که تولد این خواهر و برادر دوقلو(انسان شناسی و جامعه شناسی) را در بزنگاه نیمه قرن 19 موجب شدند.
هدف از آفرینش:به دنبال برجسته شدن نقش مردم در جامعه،شناخت آنها ،خواسته ها و اعتقاداتشان به امری غیر قابل اجتناب بدل شد.دیگر "زور" اهرم حکومت نبود و جای خود را به ابزار "سلطه" داده بود که مفهوم پذیرش مردمی را در خود داشت.لازمه ایجاد و حفظ سلطه نیز شناخت مردم و استفاده از آن در جهت اعمال تغییرات مورد نظر ،بدون استفاده از خشونت همه جانبه بود.این مسئله هم شامل مردم جوامع استعمارگر و هم مستعمرات می شد.
تقسیم کار سنتی:جامعه شناسی ،مسئولیت بررسی این روابط را در جوامع به اصطلاح پیشرفته پذیرفت و انسان شناسی ،رسالت تحقیق بر جوامع موسوم به ابتدایی را بر دوش کشید که شامل مستعمرات و بومیان سرزمین های دور و ناشناخته می شد.
اتهام: همکاری با استعمار! نسل اول انسان شناسان که به شدت تحت تاثیر آموزه های تطورگرایی بودند از شناخت جوامع ابتدایی به عنوان ابزاری برای استعمار و استثمار آنها استفاده کردند با این استدلال که اینگونه ،جوامع مذکور دارای فرهنگ می شوند و این به نفع خود آنهاست.
موضوع مورد مطالعه: طبق تقسیم بندی آمریکایی،این مسئله را توضیح می دهم.آمریکایی ها انسان را به دو صورت بررسی می کنند:
1 – به مثابه موجودی زیستی: باستان شناسی و انسان شناسی زیستی در این گرایش مطرح می شوند.این دسته از انسان شناسان با بررسی فسیل های انسانی،تغییرات فیزیکی انسان را طی سال های متمادی بررسی می کنند و آنرا در ارتباط با رشد فرهنگی جوامع قرار می دهند.مثلا از وقتی که حجم مغز انسان به میزان مشخصی رسید او قادر به ابزارسازی و یا به عبارت دیگر فرهنگی شدن کرد.
2 – به مثابه موجودی فرهنگی: فرهنگ در این تعریف کلیه دستاوردهای مادی (ابزارها،دست ساخته ها و...) و معنوی(آداب و رسوم،ارزش ها،اسطوره ها و...) می شود.انسان شناسی در بخش فرهنگی به شاخه های زیر تقسیم می شود: خویشاوندی،اقتصادی،سیاسی،دینی،ارتباطات،موسیقی،اوقات فراغت،هنر و ...
روش: مطالعه عمیق و کل گرایانه بر روی یک میدان تحقیق کوچک. عمده روش های انسان شناسی "کیفی" است و شامل مصاحبه،مشاهده و مشاهده مشارکتی می شود.انسان شناسان معتقدند برای آنکه به عنوان مثال، سیستم اقتصادی یک گروه از مردم را مطالعه کنیم باید حتما از سیستم های خویشاوندی،مذهبی و سیاسی آنها نیز بدانیم.در این راستا مردم شناس ساختارگرا،لوی استروس تا آنجا پیش می رود که می گوید: " اگر همه چیز را درک نکنی نمی توانی هیچ چیز را توضیح دهی!" یک مثال ساده می زنم .پدیده قربانی و عید قربان در کشور ما در ظاهر یک تکلیف مذهبی است ولی اگر عمیق بررسی کنیم در ورای آن، نوعی اقتدار برای فاعل مراسم که "حاجی" خوانده می شود ایجاد می گردد. ما به خوبی خواهیم دید که گاه کارکرد دوم از کارکرد اول نیز مهمتر می شود و یا مثال مراسم حج و کارکردهای سیاسی و اقتصادی آن در جامعه امروزمان.
تقسیم کار مدرن: بعد از جنگ جهانی دوم و پس از استقلال مستعمرات به تدریج تقسیم کار سنتی بین انسان شناسی و جامعه شناسی از بین رفت و انسان شناسان از دهکوره ها جوامع توسعه نیافته به تدریج قدم به جوامع توسعه یافته نیز گذاشتند.انسان شناسی شهری و انسان شناسی توسعه دو شاخه از مهمترین گرایشات جدید انسان شناسی هستند.انسان شناسی شهری به بررسی جماعت های قومی ،خرده فرهنگ های کاری،سنی،جنسی،اوقات فراغت و.... در شهر می پردازد و انسان شناسی توسعه نیز بر انطباق توسعه بر فرهنگ تاکید کرده و نقش انسان ها و فرهنگ خاص آنها را در ساخت و سازها،شهرسازی،نمادپردازی ها و برنامه توسعه ای مورد تاکید قرار می دهد.
توضیحات: انسان شناسی،یکی از شاخه های علوم اجتماعی است و تکیه آن بر مطالعه فرهنگ به عنوان عامل سازنده فرد و شکل دهنده اجتماع می باشد.
منبع: درآمدی بر انسان شناسی /کلود ریویر/ترجمه ناصر فکوهی

انسان شناسى از نظر اسلام
انـسـان از جـمـله موجودات شگفت انگيز عالم هستى است كه داراى جنبه هاى مختلفى مى باشد و با توجّه به هر جنبه، موضوع علمى از علوم بشرى قرار مى گيرد.
مـحـور و اسـاس مـسـائل اسلام نيز انسان مى باشد، لكن نه اينكه وجود او را از هر جهت بررسى كـنـد، بـلكـه بـر بيان حقيقت و ابعاد و حالتها و هدف از وجودش و راه رسيدن به هدف تكيه مى كند.
بـا كمى درنگ و تاءمل درمى يابيم كه قابليتها و استعدادهايى در انسان وجود دارد كه در ديگر جانداران به چشم نمى خورد و علاوه بر پيچيدگى و عظمتى كه در خلقت مادى وى به كار رفته و وجـه مشتركى از اين جهت با ديگر جانداران دارد، ويژگيهاى روحى منحصر به فردى دارد كه سـبـب امـتـياز او از ساير موجودات شده است، مانند خلاّقيّت، كرامت، مسؤ وليت و هدفمندى كه در آيـات و روايـات، تـوجـه زيـادى به آنها شده است. مباحث انسان شناسى به كليه سؤالاتى كه درباره منزلت و موقعيت انسان و رابطه او با خالق و ديگر موجودات مطرح است، پاسخ می دهد.

موضوع و تعريف
در انسان شناسى ، انسان از نظر حقيقت و خصوصيات وجودى و اينكه انسانيت انسان و اصالت او به چيست و هدف و سرانجام وجود او چگونه است، مورد بحث قرار مى گيرد.
اسلام اگرچه درباره جنبه مادى و مبداء وجودى انسان بحث به ميان آورده و احكامى را نيز بر اين جـنـبـه بـار كرده است ، لكن بحث از حقيقت انسان و اينكه اصالت او به روح و نفس است و با چه قـالب، شـكل و گرايشهايى به وجود آمده و به چه مراحلى مى تواند راه يابد، اساس بحث را تشكيل مى دهد و دستورات تكليفى و اخلاقى نيز با توجّه به اين امور تعيين شده است.

اهميّت انسان شناسى
اسلام بر خلاف مكتبها و اديان ديگر به شناخت انسان اهميّت بسيار زيادى داده است، زيرا اساس مـسـائل حـقـوقـى، سـيـاسـى، اقـتـصـادى، تـربـيـتـى و سـايـر امـور ديـگـر را انـسـان تشكيل مى دهد، از اين رو وى را به شناخت خودش سفارش كرده تا بتواند در مسير زندگى، راه صحيح كه مطابق با ساختمان وجودى اش باشد، انتخاب كند.
در جایی قرآن كريم مى فرمايد: (يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ اَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ اِذَااهْتَدَيْتُمْ...)(1)
اى كسانى كه ايمان آورده ايد، مراقب خودتان باشيد، زمانى كه هدايت يافتيد گمراهان به شما ضررى نمى رسانند.
با دقّت در اين آيه شريفه، ترغيب قرآن به شناخت نفس و اهميّت زياد آن فهميده مى شود، زيرا در صـورت شـنـاخـت صحيح نفس و مراقبت از آن، گمراهى گمراهان در انسان اثر نخواهد داشت و نـيـز فـهـمـيده مى شود كه گمراهى آنان به سبب عدم شناخت صحيح نفس خودشان و مراقبت از آن است.(2)
در آيه ديگر مى فرمايد: (وَ فى اءَنْفُسِكُمْ اَفَلا تُبْصِرُونَ)(3) و در نفس خويش آيا نمى بينيد (تاءمّل نمى كنيد).
در ايـن آيـه نـيز همه افراد مؤ من و كافر را به تفكّر و شناخت وجود خويش سفارش و ترغیب مى كند.
در روايت زيادى امامان معصوم (ع) به شناخت نفس سفارش كرده و انسانها را از غفلت از آن برحذر داشته اند. حضرت على (ع ) فرمود: (اءَفْضَلُ الْمَعْرِفَةِ، مَعْرِفَةُ الا نْسانِ نَفْسَهُ)(4) برترين شناختها شناخت انسان به نفس خويش مى باشد.
و نيز مى فرمايد: (مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدِ انْتَهى اِلى غايَةِ كُلِّ مَعْرِفَةٍ وَ عِلْمٍ)(5) كسى كه خود را بشناسد، به نهايت هر شناخت و علمى رسيده است.
همچنين در نكوهش عدم شناخت نفس و اهمال نسبت به آن فرمود: (اءَعْظَمُ الْجَهْلِ، جَهْلُ الاِْنْسانِ اَمْرَ نَفْسِهِ)(6) بزرگترين نادانيها نادانى انسان نسبت به امر خويش مى باشد.
و نيز برای پیشگیری انسان از گمراهی و دوری از راه نجات، مى فرمايد: (مَنْ لَمْ يَعْرِفْ نَفْسَهُ بَعُدَ عَنْ سَبيلِ النَّجاةِ وَ خَبَطَ فِى الضَّلالِ وَالْجَهالاتِ)(7) كسى كه خويشتن را نشناسد، از راه نجات دور شده و در گمراهيها ونادانيها وارد مى شود. (8)
در نتیجه انـسـان شناسى با مسائل علوم انسانى ارتباط عميقى دارد، که مستلزم شناخت عمیق و دقیق انسان، از نسبت و ارتباطات انسان شناسی با ساير مسائل و امور پیرامونی اش است.
از جملۀ این امور، می توان از ارتباط انسان شناسی با خداشناسی، انسان شناسى با مسائل اخلاقى و انسان شناسى با مسائل اجتماعى و ... نام برد که هرکدام از این مباحث، در جای خود، در معرفت و شناخت انسان و راه یافتن به جایگاه حقیقی و در خور انسان کلیدی و حائز اهمیت اند.
بعون الله تعالی و با مشارکت دوستان، به غنای مبحث انسان شناسی و نسبت ها و ارتباطات انسان با دیگر موضوعات پیرامونی اش خواهیم پرداخت.

پاورقی__________________
1- مائده، آيه 5.
2- الميزان، ج 2، ص 74ـ 80.
3- ذاريات، آيه 2.
4- شرح غررالحكم، ج 7، ص 387.
5- همان .
6- شرح غررالحكم، ج 7 ، ص 53.
7- همان، ص 387.
8- انسان شناسی، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، با کمی تغییر و اضافات.

بسمه تعالی
سنریهم ایاتنافی الافاق وفی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق؛فصلت،53
تامل در نفس راهی برای هدایت است
شناخت انسان ملازم شناخت خدااست وغفلت از نفس ملازم غفلت از خداست.لذاشناخت حضوری(بدون واسطه مفاهیم ذهنی)انسان راهی برای شناخت حضوری حق هست وشناخت حصولی(باواسطه مفاهیم ذهنی)ادمی راه شناخت حصولی پروردگار است.
ارتباط انسان شناسی بانبوت
در رفع شبهه اینکه انسان می تواند به اووحی شود یا نه؟نیاز مند معرفت صحیح به انسان است ومشخص میشود

ارتباط انسان شناسی بامعاد:
شناخت انسان اینکه روحی دارد مستقل ازبدن که استعدادبقاءداردوعالم طبیعت لیاقت تحقق این استعداد رانداردپس باید عالمی دیگر این استعدادراتحقق بخشد.
ارتباط انسان شناسی با اخلاق:
تاحقیقت ادمی شناخته نشود کمالاتی که به وسیله باید ونباید اخلاقی به دست می ایدومعیارصحیح خوب وبد مشخص نمی گردد.
ارتباط انسان شناسی بااحکام اجتماعی:
تا انسان درست شناخته نشودنیازها وروابط اومشخص نمی شودواحکامی که

که باید برای چنین موجودی وضع گردد تابا عمل به انهابه سعادت برسد معین نمی گردد.
منبع:معارف قران،محمد تقی مصباح یزدی.

موضوع قفل شده است