جمع بندی اثبات وحی به پیامبران

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اثبات وحی به پیامبران

سلام و عرض ادب خدمت اساتید . بنده امکان وجود وحی رو قبول دارم اما در رابطه با وحی به پیامبران اثباتی هست ؟ اگر هست اثباتی از طریق قرآن یا فلاسفه ی بزرگ وجود دارد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صادق

YA HOSEIN;952050 نوشت:
سلام و عرض ادب خدمت اساتید . بنده امکان وجود وحی رو قبول دارم اما در رابطه با وحی به پیامبران اثباتی هست ؟ اگر هست اثباتی از طریق قرآن یا فلاسفه ی بزرگ وجود دارد؟

سلام .
بايسته است اين مسأله را در سه مقام بر رسي كرد: اول اينكه آيا عقلا وحي امكان دارد و يا خير؟ اصل امكان وحي و چیزی به نام ارتباط وحیانی امری انکار ناپذیر است، هيچ دليل عقلي كه امكان چنين امري را نفي كند وجود ندارد؛ بلكه به عكس ارتباط هاي مرموزي را در جهان مي بينيم كه از تفسير آن عاجزيم، و اين ارتباط نشان مي دهد كه مافوق حواس و ارتباط هاي انسان نيز درك و ديده هاي ديگري وجود دارد، به نظر مي رسد كه با ذكر اين امثال مطلب تا حدودي روشن تر خواهد شد:
فرض كنيد در ميان شهر نابينايان(البته كوران مادر زاد) با دو چشم بينا زندگي مي كنيم، تمام اهل شهر چهار حسي هستند(بنابراين كه مجموع حواس ظاهري انسان را پنج حس بدانيم) تنها ما هستيم كه آدم«پنج حسي» مي باشيم، پيوسته با چشم خود حوادث زيادي را در آن شهر مي بينيم،‌ به اهل شهر خبر مي دهيم؛‌ اما آنها همه تعجب مي كنند كه اين حس مرموز پنجم چيست كه دايرة فعاليتش اين گونه وسيع و گستردة است؟ و هر قدر هم بخواهيم درباره حس بينايي و عمل كرد آن براي آنها بحث كنيم بي فايده است. جز شبح مبهمي در ذهن آنها چيزي نمي آيد، از يك سو نمي توانند منكر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را مي يابند و حس مي كنند، و از سوي ديگر نمي توانند حقيقت بينايي را دريابند، چون در تمام عمر حتي يك لحظه بينا نبوده اند. پس يك نوع درك و ارتباط با عالم غيب و ذات الهي وجود دارد كه چون ما فاقد آن هستيم حقيقت آن را درك نمي كنيم؛ ولي از طريق آثار به وجود آن ايمان داريم؛[1]
دوم: آيا تبيين عقلاني از پدیده وحی می توان ارائه داد؟
فلاسفه اسلامي در مقام تبيين امكان عقلي وحي و نحوة اثبات وحي از طريق بيان عقلي با طرح مقدماتي به طور خلاصه بر اين نكته اصرار كرده اند كه: وحي عبارت است از اتصال فوق العادة نفس پيامبر با عالم غيب، روح پيامبر چون فوق العاده قوي است رابطه و اتصالش با عقل فعال بسيار زياد است(عقل فعّال همان فرشته اي است كه در متون ديني از آن جبرئيل ياد شده است) و به همين دليل مي تواند در اكثر اوقات معلومات را به صورت كلي از عقل بگيرد و از آن جا كه قوة خيال پيامبران نيز بسيار قوي است و در عين حال تابع قوة عقليه است، مي تواند به آن صوّر كليّه كه از عقل فعّال (جبرئيل) دريافته است صورت هاي محسوسة مناسبي بدهد و در لباس هاي حسي در اُفق ذهن خود ببينيد؛ مثلاً اگر آن حقايق كلي از قبيل معاني و احكام باشد به صورت الفاظي بسيار موزون و در نهايت فصاحت و بلاغت از زبان شخصي در نهايت كمال بشنود و چون قوة خيال او تسلط كامل بر حس مشترك دارد مي تواند به اين صور جنبة حسي دهد و پيامبر آن شخص را با چشم ببيند و الفاظش را با گوش بشنود.[2] پس از نظر عقلي كاملاً ممكن است كه كساني به نام انبياء كه افراد برگزيده اند صلاحيت داشته باشند كه اين نوع آگاهي كه از آن به وحي ياد مي شود از عالم غيب دريافت كنند. و هيچ محذور عقلي در اين مسأله وجود ندارد.[3]
سوم: راه عقلي براي شناخت وحي وجود دارد؟
راههاي بسياري براي اثبات وحي وجود دارد كه يكي از آن ها ديدن معجزات انبيا است؛ زيرا با ديدن معجزه انسان به طور كامل به يقين و باور ايماني مي رسد كه شخص معجزه گر با عالم فراتر از جهان طبيعت و حس ارتباط مرموزي دارد و معارفي را از آن جا دريافت مي كند و به دليل همين ارتباط مرموز است كه گذشته از آن معارف و دريافت وحي الهي،‌ قدرت انجام كارهايي را دارد كه همگان از انجام آن امور و يا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.[4]
از مجموع آنچه بيان شد به خوبي به دست آمد كه گر چه افراد عادي به طور كامل نمي توانند ماهيت وحي را درك كنند؛ اما راههاي متعددي وجود دارد كه انسان عقلاً باور كند كه پديده اي به نام وحي ممكن است و وجود آن هيچ محذور عقلي ندارد؛ بلكه دلايل متعدد عقلي بر ضرورت و صحت آن وجود دارد. بدين ترتيب امكان اثبات وحي از طريق عقلي و امثال آن كاملاً ميسور و امكان پذير است. اگرچه جزئيات مسايل وحي را عقل نمي تواند درك و اثبات كند؛ اما امور كلي نظير ضرورت وحي و معجزه را به خوبي درك مي كند و از اين طريق اثبات وحي از نظر عقلي ميسور است.
پي نوشت ها:
[1] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، نشر پيشين، ج 20، ص 497.
27] . حسن زاده آملي، حسن، نصوص الحكم بر فصوص الحكم (فصوص فارابي)، تهران، نشر مركز فرهنگي رجاء، ‌1365 ش، ‌ص 198.
[3] . مطهري، مرتضي، مجموعه آثار، نشر پيشين، ج2، ص156.
[4] . جوادي آملي، عبدالله، وحي و رهبري، تهران، نشر الزهرا، بي تا، ص 15 ـ 21.

موضوع قفل شده است