جمع بندی اطاعت از والدین تا چه حد!

تب‌های اولیه

48 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اطاعت از والدین تا چه حد!

سلام و خسته نباشید
تقریبا دوسال پیش چادری شدم با مخالفت پدرم و وایسادن تو روی پدرم و ناراحت کردنش
تو تاپیک زیر حرفای استاد رو خوندم
http://www.askdin.com/showthread.php?t=55218
الان استاد گفتند که چادر واجب نیست
قبول دارم چادر واجب نیست اما من یه مدت بدون چادر خواستم با حجاب باشم نشد
هنوز که هنوزه چند وقت پیش میگفت نمیخوای چادرتو برداری؟!
حتی گاهی اوقات وقتی صحبت میفته میگه باید چادرتو برداری تا فلان کارو برات انجام بدم
بابام خجالت میکشه از اینکه من دخترشم و چادریم و جلوی فامیلاش ناراحت میشه
حتی از اینکه کتابای اعتقادی هم میخونم ناراحت میشه و سخنرانی و...
با این حال با توجه به اینکه احسان و اطاعت از والدین اهم هست باید چادرمو ترک کنم و دیگه کتاب های اعتقادی نخونم؟
اینم بگم بابام عقاید الحادی داره گاهی حتی صریحا به اماما توهین هم میکنه
با این حال قوی کردن خودم از نظر اعتقادی برای تاثیر نگرفتن از پدرم واجب نیست؟
یاعلی

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد کافی

یا علے;951754 نوشت:
سلام و خسته نباشید
تقریبا دوسال پیش چادری شدم با مخالفت پدرم و وایسادن تو روی پدرم و ناراحت کردنش
تو تاپیک زیر حرفای استاد رو خوندم
http://www.askdin.com/showthread.php?t=55218
الان استاد گفتند که چادر واجب نیست
قبول دارم چادر واجب نیست اما من یه مدت بدون چادر خواستم با حجاب باشم نشد
هنوز که هنوزه چند وقت پیش میگفت نمیخوای چادرتو برداری؟!
حتی گاهی اوقات وقتی صحبت میفته میگه باید چادرتو برداری تا فلان کارو برات انجام بدم
بابام خجالت میکشه از اینکه من دخترشم و چادریم و جلوی فامیلاش ناراحت میشه
حتی از اینکه کتابای اعتقادی هم میخونم ناراحت میشه و سخنرانی و...
با این حال با توجه به اینکه احسان و اطاعت از والدین اهم هست باید چادرمو ترک کنم و دیگه کتاب های اعتقادی نخونم؟
اینم بگم بابام عقاید الحادی داره گاهی حتی صریحا به اماما توهین هم میکنه
با این حال قوی کردن خودم از نظر اعتقادی برای تاثیر نگرفتن از پدرم واجب نیست؟
یاعلی

باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
با توجه به وضعیتی که دارید:
الف: اگر همچنان پوشیدن چادر، پدر را ناراحت می کند، در زمانی که با ایشان همراه هستید، مثلا در مهمانی ها و... به اصل حجاب بسنده کنید، اما زمانی که ایشان با شما همراه نیستند و تنها در بیرون هستید، می توانید از چادر استفاده نمایید.

ب: حتما اعتقادات خود را قوی نمایید، اگر شبهه ای داشتید، حتما پیگیری کنید، منتها سعی کنید طوری رفتار شود که حساسیت پدر، برانگیخته نشود. مثلا جلوی ایشان کتاب های اعتقادی نخوانید، یا مسائل اعتقادی را مطرح نکنید. تا مورد اعتراض واقع نشوید.

ج: مطمئن باشید که حق تعالی شما را در این مسیر کمک می نماید: «

إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ ءَامَنُوا [حج/38] قطعاً خداوند از کسانى که ایمان آورده‏ اند دفاع می ‏کند.»
د: اخلاق خوش و مهربانی با پدر فراموش نشود و همین امر است که باعث جذب، می شود.
به این روایت توجه بفرمایید:
زكريا پسر ابراهيم مى گويد:

من مسيحى بودم و مسلمان شدم. سپس جهت مراسم حج به سوى مكه حركت كردم. در آنجا محضر امام صادق عليه السلام رسيدم.
عرض كردم :- من مسيحى بودم و مسلمان شده ام.
فرمود:- از اسلام چه ديدى كه به خاطر آن مسلمان شدى؟

– اين آيه موجب هدايت من گرديد كه خداوند به پيامبر مى فرمايد: ((ما كنت تدرى ما الكتاب و لا الايمان و لكن جعلناه نورا نهدى به من نشاء)) از مضمون اين آيه دريافتم ، اسلام دين كاملى است و از كسى كه هيچ نوع مكتب و مدرسه اى نديده ، چنين سخنانى ممكن نيست و بنابراين بايد به محمد صلى الله عليه و آله وسلم ، وحى شده است.

حضرت فرمود:- به راستى خدا تو را هدايت كرده .بعد، سه مرتبه گفتند:- ((اللهم اهده )) خدايا! او را به راه ايمان هدايت فرما!
سپس فرمودند:- پسر خان! هر چه مى خواهى سؤ ال كن!

گفتم :- پدر مادر و خانواده ام همه نصرانى هستند و مادرم كور است ، آيا من كه مسلمان شده ام و با آنان زندگى مى كنم، مى توانم در ظرف هايشان غذا بخورم؟
فرمودند:- آنان گوشت خوك مى خورند؟
گفتم :- نه حتى دست به آن نمى زنند.
فرمودند:- با آنان باش! مانعى ندارد.آن گاه تاءكيد نمودند نسبت به مادرت – بخصوص – خيلى مهربانى كن و اگر از دنیا رفت، او را به ديگرى واگذار مكن (خودت او را كفن و دفن كن ) و به هيچ كس مگو كه پيش من آمده اى، تا به خواست خدا در منى نزد من بيايى.

در منى خدمتشان رسيدم ، مردم مانند بچه هاى مكتب ، دور او را گرفته بودند و سؤ ال مى كردند!وقتى به كوفه بازگشتم ، با مادرم بسيار مهربانى كردم ، به او غذا مى دادم و لباس و سرش را مى شستم.
روزى مادرم گفت :پسر جان! تو در موقعى كه به دين ما بودى اين طور با من مهربانى نمى كردى، اكنون چه سبب شده كه اين گونه با من رفتار مى كنى؟
گفتم :- من مسلمان شده ام و مردى از فرزندان يكى از پيامبران خدا مرا به خوشرفتارى با مادر دستور داده است.
گفت :- نه ! او پسر پيامبر صلى الله عليه و آله وسلم است.
– مادرم گفت :خود او بايد پيامبر باشد، زيرا چنين سفارش هايى (در مورد احترام به مادر) روش خاص انبياست .
– نه مادر! بعد از پيغمبر ما پيغمبرى نخواهد آمد و او پسر پيغمبر است .
– دين تو بهترين اديان است ، آن را بر من عرضه كن !
من هم شهادتين را به او آموختم و او نيز مسلمان شد و نماز خواندن را نيز ياد گرفت و نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا را خواند.بعد از مدتى مادرم مريض شد، رو به من گفت :- نور ديده ! آنچه به من آموختى تكرار كن!
من شهادتين را برايش گفتم . شهادتين را گفت و در دم از دنيا رفت . صبحگاه ، مسلمانان او را غسل دادند و من بر او نماز خواندم و در قبرش ‍ گذاشتم.[1]
موفق باشید.
________________________________
پی نوشت:
[1]. کلینی، کافی (ط، الاسلامیه)، ج2، ص 160.


باسمه الأعلی

عرض سلام و ادب

کافی;951912 نوشت:
اگر همچنان پوشیدن چادر، پدر را ناراحت می کند، در زمانی که با ایشان همراه هستید، مثلا در مهمانی ها و... به اصل حجاب بسنده کنید،

کافی;951912 نوشت:
جلوی ایشان کتاب های اعتقادی نخوانید، یا مسائل اعتقادی را مطرح نکنید. تا مورد اعتراض واقع نشوید.

با توجه به مطالب فوق،مقصودتان این است که ایشان باید در حضور پدرشان تقیه کنند؟

یا علے;951754 نوشت:
سلام و خسته نباشید

سلام تاپیکی که ادرس رو گذاشته بودید خوندم + متن شما.
چه قدر دنیای عجیبی شده..
من کسی رو سراغ دارم که مادر در ابتدا بسیار مخالف چادر بود ( با حجاب کاری نداشتن ) مخالف چادر بودن
دختر خلاصه با تلاش چادر گرفت و سر کرد..
در اوایل هم گاهی از اینکه چادر رو کنار بزار حرف می اومد وسط ولی حالا بعد از چندین سال مادر اون دختر خودش میگه چادر رو برندار و راضیه..
و افتخار میکنه..

مورد دیگه ای رو سراغ دارم که کمکان مشکل داره این بنده خدا ولی با صحبت هایی که روانشناس حضوری با مادر ایشون داشتن کمی دلرحم تر شدن..
قبل تر ها که نگاه میکردی مادر ها چادری بودن دختر ها مانتویی، چند سالیه برعکس شده و از این موارد بسیار دیدم..
خدا ان شاءالله همه مارو به راه خودش هدایت کنه..

فقط یک موردی رو خدمت شما بگم هیچ وقت جدل نکن با خانواده. به جایی نمیرسی..
اصل رعایت حجابه، روسری قواره دار بگیر و حجاب رو رعایت کن..
چادر حجاب برتره ولی اگر جایی نیاز باشه میتونی برداری..
طرف بچه داره میخواد بره خرید بچه کوچیکه نمیتونه چادر و جمع کنه ( و دیدم وسط خیابون نزدیک بوده ماشین بزنه )
خب این موارد بردار ..
باید با چادرت دوست باشی.. بدونی چرا داری رعایت میکنی حجاب رو..
شماخدارو داری اعتقادات رو داری، حجابتم داری؛ چادر برتره ولی اگرم نباشه گناه نکردی...
و به موقعیت نگاه کن تا در ارامش بیشتری بتونی در راه خدا پیش بری
کم کم و اهسته پیش برو درست میشه توکل بر خدا..

سلام. خوب حالا از بحث ساده چادر بگذریم، آیا این خانم فردا بخواهد با یک فرد مومن ازدواج کنند ، پدرشان مخالفت میکند و میگوید آبرویم جلوی فامیل میرود این پسره امل است یا خیر؟ میگذارد دختر با کفو خودش ازدواج کند، ولو اینکه خیلی پولدار یا خوش قیافه یا از خانواده والایی نباشد؟ آیا فردا روزی اگر دختر خواست جایی اشتغال داشته باشد که محیط مختلط نباشد و عفت و حیای خودش را رعایت کند، پدرش مخالفت نخواهد کرد ؟ و هزاران سوال دیگر.

اتفاقا به اعتقاد بنده شما بهیچ وجه نباید چادر خود را کنار بگذارید با پدر خود هرگز جدل نکنید و نهایت ادب و احترام را داشته باشید . اما والدین باید بدانند و یادبگیرند که حق ندارند در برخی امور فرزندانشان دخالت کنند. وقتی دختری با شناخت و آگاهی کامل به انجام کار دست میزند آنها حق مخالفت و سرزنش ندارند. برداشتن چادر به زور اعتماد به نفس شما را دچار مشکل میکند و هم اینکه آنها متوجه نمیشوند که در برخی تصمیمات شخصی شما حق دخالت ندارند. ولو اینکه قبلا خودشان ممکن است در برخورد با افراد چادری یا افراد ظاهرا مذهبی تجربه های اجتماعی بدی داشته باشند و نسبت به این قشر بدبین شده باشند.

باسلام

اول سنگهاتون رو با خودتون وا بکنید که برای چی دوست دارید چادر داشته باشید

گاهی ناخوداگاه میخواهیم با اون شرایطی که هستیم مخالفت کنیم اصلا متوجه نیستیم ولی کارهامون برای لجبازی با طرف مقابل هست

خیلی سخته تو یه محیط و شرایطی زندگی کرد که مخالف با اعتقادات فرد باشه [SPOILER]خودم این مورد رو تجربه کردم حتی چه شکلی چادرم رو سر کنم چرا تا این حد جلو میاری صورت دیده نمیشه زشت شدی Smile نه تو مورد چادر تو خیلی موارد مخالفت باهام شده [/SPOILER]

اول اطلاعاتتون رو از اینکه چرا دارید چادر سر میکنید بالا ببرید چون خیلی سوال میشه که چرا سر میکنی اول باید خودتون توجیه بشید که مطمئنا همینگونه هستش

همیشه مخالف جهت آب شنا کردند سختی هایی هم داره و ممکنه تو مسیر برای اونایی که تو یه مسیر دیگه هستند هم مشکلاتی پیش بیاد و بخواهند شما رو هم مسیر کنند
ولی اولویت اینه که شما بخواهید اون مسیری که دوست دارید ادامه بدید

به هیچ وجه سر این گونه مسائل بحث و برخورد تند نداشته باشید چون اگه مثلا یه کاری به غیر از این مورد که پدرتون حساس شدند رو انجام ندید زیاد اهمیت شاید ندن تا به این مورد چون گاهی ممکنه این نوع رفتار رو نسبت بدن به این نوع دیدگاه شما

در مورد ناراحت شدنتون از مطالبی که گفته میشه از طرف پدرتون ببنید میتونید این موضوع رو تمرین کنید که اون چیزهایی که دوست ندارید رو نشنوید اوایل سخته ولی با تمرین امکانش هست یعنی خودکار وقتی دارند حرفی میزنند که براتون ناراحت کننده هست ممکنه مستقیم با شما صحبت نکنند در مورد یک موضوعی مثلا نظرشون رو میدن و شما میشنوید و براتون ناراحت کننده هست این نوع موارد رو بعد از یه مدت خودکار دیگه نمیشنوید

یعنی توجه خودتون رو به یه موضوع دیگه متمرکز کنید اینطوری کمتر اذیت میشید

و اینکه براشون دعا کنید که خود خدا کمک کنه که با شما مخالفت نکنند و خدا خودش کمک خواهد کرد

آرزوی موفقیت و بهروزی دارم براتون

نقل قول:
سلام. خوب حالا از بحث ساده چادر بگذریم، آیا این خانم فردا بخواهد با یک فرد مومن ازدواج کنند ، پدرشان مخالفت میکند و میگوید آبرویم جلوی فامیل میرود این پسره امل است یا خیر؟ میگذارد دختر با کفو خودش ازدواج کند، ولو اینکه خیلی پولدار یا خوش قیافه یا از خانواده والایی نباشد؟ آیا فردا روزی اگر دختر خواست جایی اشتغال داشته باشد که محیط مختلط نباشد و عفت و حیای خودش را رعایت کند، پدرش مخالفت نخواهد کرد ؟ و هزاران سوال دیگر.

سلام
حرف دلمو زدید...حرفاتونو باید طلا گرفت
سر قضیه ازدواج هم پدرم از ادمای مذهبی خوشش نمیاد درحالی که من مذهبی ام
نقل قول:
اول سنگهاتون رو با خودتون وا بکنید که برای چی دوست دارید چادر داشته باشید

گاهی ناخوداگاه میخواهیم با اون شرایطی که هستیم مخالفت کنیم اصلا متوجه نیستیم ولی کارهامون برای لجبازی با طرف مقابل هست


سنگ هامو چند ساله وا کندم
بخاطر لجبازی چادری نشدم که اگه بخاطر لجبازی بود با کم شدن حساسیت پدرم الان نبایست چادر سرم باشه!

یا علے;951971 نوشت:
بخاطر لجبازی چادری نشدم که اگه بخاطر لجبازی بود با کم شدن حساسیت پدرم الان نبایست چادر سرم باشه!

مسلما =d>گل

این موضوعی که گفتم بیشتر برای خودتون هست یعنی اینکه راحت تر میتونید با این موضوع کنار بیاید حتی اگه باهاتون مخالفت بشه Smile و زودی از سختی راه خسته نمیشید چون هدف دارید

سلام.
کمک خواستن از حضرت فاطمه زهرا (س) خوب هست. ایشون همیشه به آدم کمک میکنند. من که هر وقت کمک خواستم(2 بار) در دم کمکم کردن. نزاشتن 5 دقیقه بگذره! واقعا میگم 5 دقیقه هم نشد تا جایی که یادمه! ایشون مادر همه ما هستند، مادر هم نسبت به فرزند احساس خاصی داره و کمک میکنه.
یا حق

شیخ را گفتند:«فلان کس بر روی آب می‌رود».

گفت: «سهل است.وزغیو صعوه اینیز بروی آب می‌رود».

گفتند که: «فلان کس در هوا می‌پرد!»

گفت: «زغنیومگسی در هوا بپرد».

گفتند: «فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می‌رود».

شیخ گفت: «شیطان نیز در یک نفساز مشرق به مغرب می‌شود، این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مردآن بودکه در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبدو با خلق ستد و داد کندو با خلق در آمیزدو یک لحظه از خدای غافل نباشد.

به نظرم اطاعت از والدین خیلی هم خوبه اگر موردی باشه آدم باید صحبت کنه . البته یادمه ی جا دقیقا نمیدونم کجا نوشته بود که اگر پدر و مادرت فرمان به کفر دادن پیروی نباید بکنی .
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شیخ را گفتند:«فلان کس بر روی آب می‌رود».

گفت: «سهل است.وزغیو صعوه اینیز بروی آب می‌رود».

گفتند که: «فلان کس در هوا می‌پرد!»

گفت: «زغنیومگسی در هوا بپرد».

گفتند: «فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می‌رود».

شیخ گفت: «شیطان نیز در یک نفساز مشرق به مغرب می‌شود، این چنین چیزها را بس قیمتی نیست. مردآن بودکه در میان خلق بنشیند و برخیزد و بخسبدو با خلق ستد و داد کندو با خلق در آمیزدو یک لحظه از خدای غافل نباشد.

کافی;951912 نوشت:
الف: اگر همچنان پوشیدن چادر، پدر را ناراحت می کند، در زمانی که با ایشان همراه هستید، مثلا در مهمانی ها و... به اصل حجاب بسنده کنید، اما زمانی که ایشان با شما همراه نیستند و تنها در بیرون هستید، می توانید از چادر استفاده نمایید.

سلام
این کار باعث سلب اعتماد پدرشون نمیشه؟

خودمو که جای پدرشون میذارم، می بینم اگه فرزندم اصرار به کاری داره که به زعم من اشتباه هست، ترجیح میدم جلوی خودم اون کار رو بکنه تا اینکه تظاهر کنه موافق خواسته من رفتار می کنه و جایی که من نیستم راه خودشو بره

nobelist;951964 نوشت:
والدین باید بدانند و یادبگیرند که حق ندارند در برخی امور فرزندانشان دخالت کنند

سلام به همه
سرکار خانم "یاعلی" ابتدا امیدوارم در مسیر خود موفق باشید

بعد اینکه برادرانه خواهش میکنم به جملهء خانم نوبلیست گوش کنید ، بخصوص بخش بولد شده
این حرف را از این بابت میگویم که خودم ضربهء احترام بی‌جا به والدین را خورده ام
تمام استعدادهایی که داشتم ، از شعر بگیرید تا نقاشی و هوش بالا در یادگیری ، همه با همت بلند والدینم بر باد رفت!!
شما تحقیر نشده اید ولی من شده ام. شما شلاق نخوردید ولی من خوردم. شما را از خانه بیرون نینداختند ولی من را بارها بیرون انداختند
پس مطمئن باشید که هر چه میگویم حاصل تجربه های فراوان است

ببینید خواهر گرامی شما باید تفاوت

"پرخاشگری" را با "جدی بودن" بدانید و به کار ببرید
با والدین پرخاشگری نکنید اما جدی و محکم باشید. از خواسته های به حق خود به هیچ وجه کوتاه نیائید
همانطور که خانم نوبلیست گفتند نگذارید کار به مسائل مهم مانند ازدواج بکشد
این تفکر که حقوق شما محترم است را از مسائل کوچک توی ذهن والدینتان جا بیندازید
و البته در مسائل پیش پا افتاده از آنها پیروی کنید تا استقلال شما را در ماسئل دیگر ، راحت‌تر بپذیرند
(معامله پایاپای)

قدرت گفتگوی خود را بالا ببرید و مقتدر باشید. اقتدار در گفتار باعث میشود والدین کوتاه بیایند
فقط باز تاکید میکنم ، اقتدار و جدی بودن را با داد و بیداد و پرخاشگری و بی احترامی اشتباه نگیرید

برای نشان دادن اقتدار هم ابتدا لازم است اعتقادتان را تقویت کنید و به خود مطمئن باشید
وقتی می‌خواهید روبروی آنها حرف بزنید با اعتماد به نفس و با اطمینان سخن بگوئید
بگوئید من شما را دوست دارم و بسیار برایم محترم هستید اما کاری که درست است را انجام خواهم داد
شاید بعد از حرف شما والدین (بخصوص پدر) کنایه بزنند یا مثلاً بگویند جلویت را می‌گیرم
اما این فقط پاسخی است به غرور خودشان که یعنی بله ما کوتاه نیامدیم! اما مطمئن باشید حرف شما تاثیر خودش را گذاشته است
پس نیازی نیست جوابی بدهید ، فقط کارتان را انجام بدهید

وقتی چند بار ببینند که شما در تصمیم خود جدی هستید کم کم تغییر روش خواهند داد
فقط خاطرتان باشد این موضوع را توی چشمشان نزنید و یادآوری نکنید چون آن وقت لج می‌کنند
نیازی نیست در حرف به آنها اثبات کنید که تسلیم شده اند
حتی اگر می‌توانید هندوانه زیر بغلشان بگذارید که فکر کنند هنوز اقتدار دارند ، منتهی در عمل کار خودتان را انجام بدهید

و یک نکته:
من همیشه چیزی را می‌گفتم که
به سود پدرم بود و برادرم همیشه چیزی را به پدر می‌گفت که پدرم دوست داشت ، ولو اینکه به ضرر پدرم باشد!
و پدرم همیشه میگفت برادرت خیلی از تو بهتر است
بیشتر والدین فقط دنبال شنیدن تعریف و تایید هستند ،
پس چیزی را که می‌خواهند به آنها بدهید :ok:

[="Times New Roman"][="Black"]

Reza-D;952013 نوشت:

تمام استعدادهایی که داشتم ، از شعر بگیرید تا نقاشی و هوش بالا در یادگیری ، همه با همت بلند والدینم بر باد رفت!!
پس مطمئن باشید که هر چه میگویم حاصل تجربه های فراوان است

من همیشه چیزی را می‌گفتم که به سود پدرم بود و برادرم همیشه چیزی را به پدر می‌گفت که پدرم دوست داشت ، ولو اینکه به ضرر پدرم باشد!
و پدرم همیشه میگفت برادرت خیلی از تو بهتر است
بیشتر والدین فقط دنبال شنیدن تعریف و تایید هستند ،
پس چیزی را که می‌خواهند به آنها بدهید :ok:

احساس شدیدا مشترک:hamdel::hamdel::hamdel:
[/]

Reza-D;952013 نوشت:
سلام به همه
سرکار خانم "یاعلی" ابتدا امیدوارم در مسیر خود موفق باشید

بعد اینکه برادرانه خواهش میکنم به جملهء خانم نوبلیست گوش کنید ، بخصوص بخش بولد شده
این حرف را از این بابت میگویم که خودم ضربهء احترام بی‌جا به والدین را خورده ام
تمام استعدادهایی که داشتم ، از شعر بگیرید تا نقاشی و هوش بالا در یادگیری ، همه با همت بلند والدینم بر باد رفت!!
شما تحقیر نشده اید ولی من شده ام. شما شلاق نخوردید ولی من خوردم. شما را از خانه بیرون نینداختند ولی من را بارها بیرون انداختند
پس مطمئن باشید که هر چه میگویم حاصل تجربه های فراوان است

ببینید خواهر گرامی شما باید تفاوت

"پرخاشگری" را با "جدی بودن" بدانید و به کار ببرید
با والدین پرخاشگری نکنید اما جدی و محکم باشید. از خواسته های به حق خود به هیچ وجه کوتاه نیائید
همانطور که خانم نوبلیست گفتند نگذارید کار به مسائل مهم مانند ازدواج بکشد
این تفکر که حقوق شما محترم است را از مسائل کوچک توی ذهن والدینتان جا بیندازید
و البته در مسائل پیش پا افتاده از آنها پیروی کنید تا استقلال شما را در ماسئل دیگر ، راحت‌تر بپذیرند
(معامله پایاپای)

قدرت گفتگوی خود را بالا ببرید و مقتدر باشید. اقتدار در گفتار باعث میشود والدین کوتاه بیایند
فقط باز تاکید میکنم ، اقتدار و جدی بودن را با داد و بیداد و پرخاشگری و بی احترامی اشتباه نگیرید

برای نشان دادن اقتدار هم ابتدا لازم است اعتقادتان را تقویت کنید و به خود مطمئن باشید
وقتی می‌خواهید روبروی آنها حرف بزنید با اعتماد به نفس و با اطمینان سخن بگوئید
بگوئید من شما را دوست دارم و بسیار برایم محترم هستید اما کاری که درست است را انجام خواهم داد
شاید بعد از حرف شما والدین (بخصوص پدر) کنایه بزنند یا مثلاً بگویند جلویت را می‌گیرم
اما این فقط پاسخی است به غرور خودشان که یعنی بله ما کوتاه نیامدیم! اما مطمئن باشید حرف شما تاثیر خودش را گذاشته است
پس نیازی نیست جوابی بدهید ، فقط کارتان را انجام بدهید

وقتی چند بار ببینند که شما در تصمیم خود جدی هستید کم کم تغییر روش خواهند داد
فقط خاطرتان باشد این موضوع را توی چشمشان نزنید و یادآوری نکنید چون آن وقت لج می‌کنند
نیازی نیست در حرف به آنها اثبات کنید که تسلیم شده اند
حتی اگر می‌توانید هندوانه زیر بغلشان بگذارید که فکر کنند هنوز اقتدار دارند ، منتهی در عمل کار خودتان را انجام بدهید

و یک نکته:
من همیشه چیزی را می‌گفتم که
به سود پدرم بود و برادرم همیشه چیزی را به پدر می‌گفت که پدرم دوست داشت ، ولو اینکه به ضرر پدرم باشد!
و پدرم همیشه میگفت برادرت خیلی از تو بهتر است
بیشتر والدین فقط دنبال شنیدن تعریف و تایید هستند ،
پس چیزی را که می‌خواهند به آنها بدهید :ok:

سلام.
گفته های شما این حس رو میده که با پدر و مادر بازی کنید. یه جوری حقیر کردن پدر و مادره.
به نظر کسی که به خاطر دین و رضای خدا چادری هستند باید به خاطر همون دین و رضای همون خدا باید احترام پدر و مادر هم نگه دارند. درحالی که چادر مستحب هست و احترام والدین از واجبات!
حدیث داریم اگر والدین فاسق هم باشند باید بهشون احترام گزاشت.
به نظرم به گفته های کارشناس عزیز بیشتر بها داده بشه. ایشون نظرات بهتری دادند.

[=Times New Roman]یکی از کوچک ترین نتایج اطاعت بی جا و زوری از والدین از ترس عذاب خدا.

خواسته شون دعوت به کفر نبود....ولی منو به خیلی کفرها کشوند.

همش به این فکر میکنم که کاش اون موقع حرفشون رو گوش نمی کردم بعدش توبه می کردم ارزون تر پام در میومد.

خدارا خدارا;952016 نوشت:
چادر مستحب هست

سلام
صحبت فقط بر سر چادر نیست برادر
دقت بفرمائید:

nobelist;951964 نوشت:
آیا این خانم فردا بخواهد با یک فرد مومن ازدواج کنند ، پدرشان مخالفت نمیکند؟
آیا فردا روزی اگر دختر خواست جایی اشتغال داشته باشد که محیط مختلط نباشد و عفت و حیای خودش را رعایت کند، پدرش مخالفت نخواهد کرد؟
و هزاران سوال دیگر.......

خدارا خدارا;952016 نوشت:
گفته های شما این حس رو میده که با پدر و مادر بازی کنید
به نظرم به گفته های کارشناس عزیز بیشتر بها داده بشه. ایشون نظرات بهتری دادند

اگر اینطور بخواهید نگاه کنید ، حرفهای کارشناس محترم را نیز می‌شود تعبیر به بازی کردن با والدین کرد:
کافی;951912 نوشت:
در زمانی که با ایشان همراه هستید، مثلا در مهمانی ها و... به اصل حجاب بسنده کنید
اما زمانی که ایشان با شما همراه نیستند و تنها در بیرون هستید، می توانید از چادر استفاده نمایید.

جلوی ایشان کتاب های اعتقادی نخوانید، یا مسائل اعتقادی را مطرح نکنید

خدارا خدارا;952016 نوشت:
یه جوری حقیر کردن پدر و مادره

این یکی را واقعاً متوجه نشدم به چه دلیل گفتید! :-??

خدارا خدارا;952016 نوشت:
سلام.
گفته های شما این حس رو میده که با پدر و مادر بازی کنید. یه جوری حقیر کردن پدر و مادره.
به نظر کسی که به خاطر دین و رضای خدا چادری هستند باید به خاطر همون دین و رضای همون خدا باید احترام پدر و مادر هم نگه دارند. درحالی که چادر مستحب هست و احترام والدین از واجبات!
حدیث داریم اگر والدین فاسق هم باشند باید بهشون احترام گزاشت.
به نظرم به گفته های کارشناس عزیز بیشتر بها داده بشه. ایشون نظرات بهتری دادند.

سلام.

حرفامو پس میگیرم.
نه به دلیل اینکه غلط هستند. به دلیل اینکه خودم چندان رعایت نمیکنم.

ولی همچنان میگم به حرف های کارشناس بیشتر دقت بشه ایشون متخصص تر هستند بالاخره از تجربیات احساسی ما کاربران ، بهتر میتونن جوابگو باشن.

پدر من حرفش مهمونی نیست...
حرفش کلی هستش مشکل پدرم با حجابه از چادر مذهب دین خوشش نمیاد
اگه میگه چادر سر نکن منظورش این نیست که جلوی خودش چادر سر نکنم منظورش اینه کلا چادرو بذارم کنار و اون تیپی که ایشون میگن بگردم
بعدشم بابام انقد باهوشه نمیشه تحقیرش کرد و یا پیچوند که جلوش سر نکنی و بعدا سرکنی!
دقیقا میخوان همون آدمی باشم که چند سال گذشته بودم
من فقط سوالم یه جمله بود که اگه پدرم ناراحت بشن از چادری بودنم ولی من اون ناراحتی رو به مرور زمان با محبت( اونم نه بخاطر چادر بلکه وظیفم محبته) از دلشون ببرم بازم دچار گناه کبیره عاق والدین میشم؟
لطفا کارشناس محترم پاسخ بدهند

یا علے;952031 نوشت:
من فقط سوالم یه جمله بود که اگه پدرم ناراحت بشن از چادری بودنم
ولی من اون ناراحتی رو به مرور زمان با محبت( اونم نه بخاطر چادر بلکه وظیفم محبته) از دلشون ببرم بازم دچار گناه کبیره عاق والدین میشم؟

سوال شما فقط درمورد چادری بودن است؟ یا موارد دیگری را هم شامل می‌شود؟

Reza-D;952033 نوشت:
سوال شما فقط درمورد چادری بودن است؟ یا موارد دیگری را هم شامل می‌شود؟

مورد که زیاد دارم
سعی میکنم اول یکی رو حل کنم بعد برم سراغ یکی دیگه
الان از ترس اینکه با پدرم بحثم بشه و بی حرمتی بشه به ایشون سر مهریه و خواستگار سعی میکنم فعلا به ازدواج فکر نکنم خواستگارها رو هم رد میکنم

فعلا تمرکزم رو بهتر کردن رابطم با پدرمه تا درکم کنه همین
من هیچی ازش نمیخوام نه پول نه ارث نه محبت نه هیچی فقط میخوام به اعتقاداتم احترام بذارند و اعتقادات خودشون رو بهم تحمیل نکنند درکم کنند همین

سلام خواهرم. شما باید سیاست داشته باشی، نمیشه که برای کوچکترین کار هم مدام بترسی که نکنه عاقت کنن! شما باید مسائل رو براشون جا بندازی و تفهیم کنی، دقیقا به همون شیوه ایی که جناب رضا فرمودن. شما مطمئن باش هیج پدر و مادر فهمیده ایی نیست که دخترشو بخاطر چادری شدن عاق کنه ؛مردم میرن دوست خیابونی میگیرن ، عاق نمیشن اوتوقت شما اینقدر میترسی؟!

nobelist;952035 نوشت:
سلام خواهرم. شما باید سیاست داشته باشی، نمیشه که برای کوچکترین کار هم مدام بترسی که نکنه عاقت کنن! شما باید مسائل رو براشون جا بندازی و تفهیم کنی، دقیقا به همون شیوه ایی که جناب رضا فرمودن. شما مطمئن باش هیج پدر و مادر فهمیده ایی نیست که دخترشو بخاطر چادری شدن عاق کنه ؛مردم میرن دوست خیابونی میگیرن ، عاق نمیشن اوتوقت شما اینقدر میترسی؟!

سلام
پدرم راضیه دوست پسر داشته باشم ولی چادری نباشم!
شکی در این نیست که پدر و مادرم فهمیده هستند
فقط اعتقاداتشون متفاوت از دخترشونه...
قرار نیست والدین عاقم کنند که
بی حرمتی و عدم اطاعت از والدین موجب دچار شدن به "گناهِ کبیره ی عاق والدین"میشه که چه پدر مادر عاقت کنند چه نکنند شما دچار اون گناه کبیره شدی!
من اون موقع که چادری شدم درباره عاق والدین و این چیزا چیزی نمیدونستم وگرنه تو روی پدرم نمی ایستادم

به نظر من اگر با چادری بودن و بطور کلی مقید بودن اندکی از چشمشان افتاده ایی ، باید سعی کنی جبرانش کنی. مثلا بیش از قبل در کارهای منزل به ایشان کمک کنی، با کسایی که پدرت آنها را دوست دارد مثل پدربزرگ و یا عموها مهربانتر و خوش برخورد تر از قبل باشی، در درسهایت موفق تر باشی بطوری که بوضوح مشخص باشد، مثلا یک زبان جدید یاد بگیری و باعث خوشحالی آنها بشوی از این که می بینند مدام در حال پیشرفت هستی و ....
من فکر میکنم که شما قبلا یک اشتباهی کردی و احتمالا با پدرت در ابتدا سر این موضوع بحث و جدل کردی. پدرها و کلا مردها یک خصوصیتی که دا 0رند اینکه اگر ناراحتشان کنی و دعوا و قهر و اینها بشود ، بعدا به سختی فراموش میکنند و مدام جلوی چشمشان است که غرورشان خرد شده است. باید این خرد شدگی را ترمیم کرد با کارهای دیگری که پدرتان دوست دارد.

nobelist;952037 نوشت:
به نظر من اگر با چادری بودن و بطور کلی مقید بودن اندکی از چشمشان افتاده ایی ، باید سعی کنی جبرانش کنی. مثلا بیش از قبل در کارهای منزل به ایشان کمک کنی، با کسایی که پدرت آنها را دوست دارد مثل پدربزرگ و یا عموها مهربانتر و خوش برخورد تر از قبل باشی، در درسهایت موفق تر باشی بطوری که بوضوح مشخص باشد، مثلا یک زبان جدید یاد بگیری و باعث خوشحالی آنها بشوی از این که می بینند مدام در حال پیشرفت هستی و ....
من فکر میکنم که شما قبلا یک اشتباهی کردی و احتمالا با پدرت در ابتدا سر این موضوع بحث و جدل کردی. پدرها و کلا مردها یک خصوصیتی که دا 0رند اینکه اگر ناراحتشان کنی و دعوا و قهر و اینها بشود ، بعدا به سختی فراموش میکنند و مدام جلوی چشمشان است که غرورشان خرد شده است. باید این خرد شدگی را ترمیم کرد با کارهای دیگری که پدرتان دوست دارد.

البته این ترمیم زمان میبره و حتی ممکنه یک یا دو سال هم طول بکشه ولی باید انجام بشه ، وگرنه هر کار مثبتی که شما بکنید و ایشان نسبت به آن بی علاقه باشند را یک توهین به خودشان تلقی میکنند و روی قبلی ها تلنبار می شود و تا کوچکترین مشکلی برایتان پیش آید شروع به سرکوفت زدن میکنند که نگفتم فلان نکن.

والدین هم باید یاد بگیرند که منصف باشند. چطور وقتی با هم جلوی بچه ها دعوا میکنند، بعدش انتظار دارند بچه نه ناراحت شود و نه تاثیر منفی بگیرد و نه حتی اعتراض کند؟! آنها هم باید یاد بگیرند که چنانچه فرزند را در شرایطی قرار دادند که با پرخاش و تندی حرفش را میزد ، اولا ناراحت نشوند و دوما بدانند که یک پای تقصیر خودشان هستند . مدیریت مسایل فرزند بر عهده والدین است و اگر یک دختری برای چادری شدن و بهتر شدن و یا ازدواج با کفو و مسایل دیگر اینقدر تحت فشار قرار گیرد که بخواهد تندی کند آنها هم مقصر هستند.

nobelist;952037 نوشت:
به نظر من اگر با چادری بودن و بطور کلی مقید بودن اندکی از چشمشان افتاده ایی ، باید سعی کنی جبرانش کنی. مثلا بیش از قبل در کارهای منزل به ایشان کمک کنی، با کسایی که پدرت آنها را دوست دارد مثل پدربزرگ و یا عموها مهربانتر و خوش برخورد تر از قبل باشی، در درسهایت موفق تر باشی بطوری که بوضوح مشخص باشد، مثلا یک زبان جدید یاد بگیری و باعث خوشحالی آنها بشوی از این که می بینند مدام در حال پیشرفت هستی و ....
من فکر میکنم که شما قبلا یک اشتباهی کردی و احتمالا با پدرت در ابتدا سر این موضوع بحث و جدل کردی. پدرها و کلا مردها یک خصوصیتی که دا 0رند اینکه اگر ناراحتشان کنی و دعوا و قهر و اینها بشود ، بعدا به سختی فراموش میکنند و مدام جلوی چشمشان است که غرورشان خرد شده است. باید این خرد شدگی را ترمیم کرد با کارهای دیگری که پدرتان دوست دارد.

مرسی واقعا از پیشنهادات دلسوزانتون
ولی پدر من با هیچکدوم این چیزا خوشحال نمیشه و نشده
فقط تنها چیزی که خوشحالش میکنه سرکار رفتنم هستش

یا علے;952040 نوشت:
مرسی واقعا از پیشنهادات دلسوزانتون
ولی پدر من با هیچکدوم این چیزا خوشحال نمیشه و نشده
فقط تنها چیزی که خوشحالش میکنه سرکار رفتنم هستش

پدر من هم تقریبا تنها چیزی که خوشحالش میکنه همینه. خوب آستین بالا بزنید. حتی اگر کار ثابت با درامد بالا پیدا نمیکنید، کارهای نیمه وقت پیدا کنید تا با عرضه بودن خود را نشان دهید، نشان دهید که به دغدغه های مهم آنها اهمیت میدید حتی اگر شده با کار پاره وقت. الان پیدا کردن کاری که درامد و ماهیتش خوب و عالی باشه خیلی سخت شده. ممکنه پدر شما الان متوجه این مطلب نباشه اما وقتی ببینه که شما در این باره تلاش خود رو میکنید به شدت نرم میشه و به بقیه جزئیات توجه کمتری میکنه. کلا در رفتار با پدر و مادر باید سیاست داشت، یک قدم بسوی آنها بردار تا صد قدم بطرف شما بیایند.
پدر شما احتمالا فکر میکنند چادری شدن و معتقد بودن یک پسرفت و مانع بزرگ برای پیشرفت در زندگی برای شماست و بهمین دلیل ناراحت هستند. تا جایی که می توانید برای تصحیح این فکر کوشش کنید

حبیبه;951949 نوشت:
باسمه الأعلی

عرض سلام و ادب

با توجه به مطالب فوق،مقصودتان این است که ایشان باید در حضور پدرشان تقیه کنند؟


باسمه تعالی
خیر اصلا بحث تقیه مطرح نیست
بلکه مدیریت نمودن کارهای خود است که حساسیت پدر را کمتر کند. مانند مطالعه کتابهای اعتقادی، که ضرورتی ندارد در حضور پدر این امر صورت بگیرد. بلکه می توانند در اوقات دیگر باشد تا حساسیت پدر هم برانگیخته نشود.

کافی;952248 نوشت:
باسمه تعالی
مانند مطالعه کتابهای اعتقادی، که ضرورتی ندارد در حضور پدر این امر صورت بگیرد. بلکه می توانند در اوقات دیگر باشد تا حساسیت پدر هم برانگیخته نشود.

سلام استاد
در حضور پدرم مطالعه نمیکنم که
دیگه عقلم میرسه جلوی پدرم کاری رو که ناراحتش میکنه انجام ندم
کتابا رو گاهی وقتا روزایی که خونه هستم به طور اتفاقی تو کیفم یا تو کمد کتاب میبینند ناراحت میشند

یا علے;952253 نوشت:
سلام استاد
در حضور پدرم مطالعه نمیکنم که
دیگه عقلم میرسه جلوی پدرم کاری رو که ناراحتش میکنه انجام ندم
کتابا رو گاهی وقتا روزایی که خونه هستم به طور اتفاقی تو کیفم یا تو کمد کتاب میبینند ناراحت میشند

باسمه تعالی
این هم قابل مدیریت است. به این صورت که با مراجعه به فضای مجازی و مراجعه به سایت های معتبری که مسائل اعتقادی را مطرح می کنند، اطلاعات دینی خود را بالا ببرید و پاسخ سوالات خود را جستجو کنید.
در این صورت، این بهانه را هم از دست پدر خواهید گرفت و اسباب ناراحتی او پیش نخواهد امد.

یا علے;952031 نوشت:
پدر من حرفش مهمونی نیست...
حرفش کلی هستش مشکل پدرم با حجابه از چادر مذهب دین خوشش نمیاد
اگه میگه چادر سر نکن منظورش این نیست که جلوی خودش چادر سر نکنم منظورش اینه کلا چادرو بذارم کنار و اون تیپی که ایشون میگن بگردم
بعدشم بابام انقد باهوشه نمیشه تحقیرش کرد و یا پیچوند که جلوش سر نکنی و بعدا سرکنی!
دقیقا میخوان همون آدمی باشم که چند سال گذشته بودم
من فقط سوالم یه جمله بود که اگه پدرم ناراحت بشن از چادری بودنم ولی من اون ناراحتی رو به مرور زمان با محبت( اونم نه بخاطر چادر بلکه وظیفم محبته) از دلشون ببرم بازم دچار گناه کبیره عاق والدین میشم؟
لطفا کارشناس محترم پاسخ بدهند

باسمه تعالی
این گونه نیست که حق تعالی هر نفرینی را مستجاب کند.
بنابراین وقتی شما تلاشتان در راستای احترام به والدین باشد و در این راه همت می گمارید، محبت می کنید و... قطعا مشمول عاق والدین نخواهید شد.
موفق باشید
.

باسمه الشدید القوی

عرض سلام و ادب و نیز تسلیّت ایّام

کافی;952248 نوشت:
باسمه تعالی
خیر اصلا بحث تقیه مطرح نیست
بلکه مدیریت نمودن کارهای خود است که حساسیت پدر را کمتر کند. مانند مطالعه کتابهای اعتقادی، که ضرورتی ندارد در حضور پدر این امر صورت بگیرد. بلکه می توانند در اوقات دیگر باشد تا حساسیت پدر هم برانگیخته نشود.

استاد گرامی سخن از مشکل پدر کاربر بزرگوار با اصل اعتقادات ایشان است(آنطور که حقیر فهمیدم)

خب در این موارد پنهان نمودن اعتقادات و بالتبع آثار ظاهری آن چه دلیلی دارد؟

آیا بهتر نیست خواهر بزرگوارامان در کمال ادب،حلم و منطق(همانطور که الحمد لله هستند)

عقاید مذهبیشان را اظهار کنند تا بالاخره شخصیّت دینی و معنوی ایشان برای پدر محترمشان تثبیت شود؟

معمولا مادام که افراد،انسان را در عقایدش مستحکم نبینند در تغییر و تأثیر گذاری بر وی طمع می کنند

امّا هنگامیکه با قوّت و قدرت بر مبانی عقیدتیت می ایستی(در برخورد با والدین البته با رعایت احترام و سعی در احسان)

حجت را تمام کرده و به حول و قوه ی الهی مخالفینت هم مجاب خواهند شد.

سلام
خدا قوت
منم دقیقا همین مشکل چادر رو دارم و خیلی چیز های دیگه که خانواده نمیپسندن یا اصلا قبول ندارن
خانوم یا علی , خدا رو شکر کن باهات برخورد نمیشه.من که یه بار چادرم سوزونده شد یکبارم نیست شد هنوزم نفهمیدم چیکارش کردن.
سعی کن همیشه پوشیده باشی و تا جایی که میتونی بیشتر از اطرافیانی که خانوادت قبولشون دارند احترامشون رو نگه داری.خیلی جواب میده.الان اگه چادر بذارم مامانم میگه دست و پا گیره نپوش ولی اجباری در کار نیست.
و اینکه خودش از کربلا واسم چادر خرید از اونجایی که بنده زیادی لوس و سرتقم و بابایی گفتم یا باید منم ببرید یا سوغاتی فقط چادر.از اونجایی که محال بود منو ببرن چادرو انداختم وسط.چون کربلا رو نمیشه با هیچی عوض کرد.خدا رو شکر جواب داد با دست خودشون واسم چادر خریدن.
دوست داشتم برم تو حوزه یا نظام متاسفانه برادران گرامی بنده نذاشتن الان مدیر بازرگانی بیکار تشریف دارم.
حتی آرزوی کلاس قرآن رفتن و یادگیری درست قرآن به دلم موند به خاطر تعصبای غلط و البته سواستفاده دختران و پسران و قراراشون رو سر کلاس قرآن یا تو پایگاه میذارن.
ولی الان از طریق اسک قرآن دارم شروع میکنم.
بعضی مامان باباها رو نمیفهمم.پسرشون مشروب میخوره و میرقصه واسش خوشحالی میکنن اما اگه دختر از خدا و حلال و حروم بگه یا هر حرف دیگه ای میگن مثلا دانشگاه رفته اصلا معلوم نیست تو مغزش چی هست یا به کی رفته و کلا دنبال مقصرن , دریغ از اینکه به کار ها و حرف هایی که میزنن یکم فکر کنن.
به شخصه واسه اینکه نظرمو قبول کنن بیشتر با بابام حرف میزنم چون مامانم اصلا به حرفم گوش نمیده.شما هم اگه پدرتون سخت گیر تره با مادرتون هم کلام بشید شاید جواب داد.
واست از خدا صبر ایوب ع رو میطلبم.
دقیقا میدونم داری چی میکشی خواهر=((

حبیبه;952266 نوشت:
باسمه الشدید القوی

عرض سلام و ادب و نیز تسلیّت ایّام

استاد گرامی سخن از مشکل پدر کاربر بزرگوار با اصل اعتقادات ایشان است(آنطور که حقیر فهمیدم)

خب در این موارد پنهان نمودن اعتقادات و بالتبع آثار ظاهری آن چه دلیلی دارد؟

آیا بهتر نیست خواهر بزرگوارامان در کمال ادب،حلم و منطق(همانطور که الحمد لله هستند)

عقاید مذهبیشان را اظهار کنند تا بالاخره شخصیّت دینی و معنوی ایشان برای پدر محترمشان تثبیت شود؟

معمولا مادام که افراد،انسان را در عقایدش مستحکم نبینند در تغییر و تأثیر گذاری بر وی طمع می کنند

امّا هنگامیکه با قوّت و قدرت بر مبانی عقیدتیت می ایستی(در برخورد با والدین البته با رعایت احترام و سعی در احسان)

حجت را تمام کرده و به حول و قوه ی الهی مخالفینت هم مجاب خواهند شد.


باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
سرکارخانم! ما عرض نکردیم به خاطر مخالفت پدر، اعتقادات خود را کنار بگذارند و یا پنهان کنند. هیچگاه توصیه نکردیم که اصل حجاب را به خاطر این مساله کنار بگذارند و یا ان را پنهانی رعایت کنند.
اصل حجاب که قطعا مسلم است باید رعایت شود، بحث در مورد رعایت حجاب با نوع پوشش چادر و یا مانتو می باشد.
چادر اگر چه حجاب برتر است و مزایای فراوانی دارد، و ما در شرایط معمولی قطعا به آن سفارش می کنیم، ولی رعایت حجاب، منحصر در این نوع پوشش نیست.
ایشان چون در شرایط خاصی قرار دارند، و با مخالفت پدر نسبت به نوع پوشش چادر مواجه هستند، لذا توصیه های فوق را داشتیم.
اگر ایشان بخواهند، در مورد امری که الزامی از آن در ناحیه شریعت نیست(پوشش چادر)، با پدر مخالفت کنند، چه بسا نتیجه عکس بدهد و پدرشان ایشان را تحت فشار قرار دهد تا اصل حجاب را کنار بگذارند، لذا باید فعلا مدارا کنند و تمام همتشان رعایت اصل حجاب باشد، تا به تدريج زمينه را براي چادري شدن فراهم كنند.

نقل قول:
خانوم خوب:
سلام

سلام
کاملا درکت میکنم:deldari:

این روزا هم میگذره:ok:

نقل قول:
دوست داشتم برم تو حوزه یا نظام

منم دروس حوزوی رو یه بخش هاییش رو دوس دارم ولی خب اجازه دست پدره و...
مطالعه آزاد خودت بخون دروس حوزه رو جایی هم سوال داشتی از یه آخوند یا همینجا بپرس
نقل قول:
متاسفانه برادران گرامی بنده نذاشتن الان مدیر بازرگانی بیکار تشریف دارم.

کوچکترین کارهام هم به برادرم ربطی نداره از همون خواست دخالت کنه به مادر پدرم گفتم که به بهش بگن حدشو بدونه
ولیِ من و کسایی که برای کارهام باید ازشون اجازه بگیرم قبل از ازدواج فقط پدرمادرم هستند
نقل قول:
اما اگه دختر از خدا و حلال و حروم بگه یا هر حرف دیگه ای میگن مثلا دانشگاه رفته اصلا معلوم نیست تو مغزش چی هست

چند سال پیش اوایل از این چیزا میگفتم میگفتند لازم نکرده مولا بازی دربیاری
الان ها بیشتر سکوت میکنم اینجوری هم احترام حفظ میشه هم اعصابم خورد نمیشه
سکوت رو توصیه میکنم در هرشرایطی
نقل قول:
به شخصه واسه اینکه نظرمو قبول کنن بیشتر با بابام حرف میزنم چون مامانم اصلا به حرفم گوش نمیده.شما هم اگه پدرتون سخت گیر تره با مادرتون هم کلام بشید شاید جواب داد.

برای اینکه نظرمو قبول کنند با کسی صحبت نمیکنم
سکوتم گویای همه چی هست(آدم ساکتی نبودم اتفاقا خیلی حاضر جواب بودم و بحث میکردم ولی بعد چادری شدنم نمیدونم چیشد که آدم ساکتی شدم)
مادرم که عشقه تمام بی محبتی ها و بی مهری های پدرم رو مادرم جبران کرده واسم
هرچقدرم دست و پای مادرم رو ببوسم جبران زحمتایی که تو کل زندگیم برام کشیده نمیشه!
هرچند مادرمم مخالف چادری شدنم بود ولی اذیتم نکرد
تازگیا پدرم یکم حساسیتش کم شده عوضش مادرم میگه شالتو بکش عقب!!
نوبتی گیر میدن به حجابم!

نقل قول:
واست از خدا صبر ایوب ع رو میطلبم.

همچنین صبر برای شما
یاعلی مدد

سلام.
کاملا با حرف های جناب کارشناس موافقم. باید از اول این کار انجام میشد. و تدریجی اعتقادات بیان میشد تا والدین حساس نشن.
والدین من هم همینجورن. البته نه به این غلظت ولی خب مخالف آخوندا هستن. هرچند مخالف دین نیستن. اما جلوی منو سد نمیکنند. من هم با سیاست میرم جلو.
مثلا یه بار یک پوستر از رهبر و یک قاب عکس از رهبر خریدم. چون میدونستم ممکنه حساس بشن فقط پوسترو چسبوندم دیوار اتاق. بعد از چند ماه که دیدم اوضاع آرومه و عادت کردن قاب عکس هم در آوردم. کسی هم چیزی نمیگه.تا جایی پیش رفتم که دو سال دیگه میخوام حوزه ثبت نام کنم مخالفی هم ندارم. خوشحال هم هستن! سیاست جواب میده.
البته همونطور که گفتم پدر و مادرم انقدر غلیظ نیستن. حتی به خاطر من جلوی من آهنگی که خانوم خونده باشه گوش نمیدن. یا ماهواره رو خوندم خراب کردم(که اونا نبیننو به گناه نیفتن) اونا هم به خاطر من اصلا نمیرن درستش کنن. همیشه شکر گزار چنین پدر و مادریم. خدایا شکرت

سلام بر شما
خدا قوت

یا علے;952303 نوشت:
برای اینکه نظرمو قبول کنند با کسی صحبت نمیکنم

خواهر جان یه وقتایی اگه حرف نزنیم این شبهه پیش میاد که کارها یا حرف هاشون رو تایید میکنیم و قبول داریم.
من هر وقت ساکت موندم میگن از اونجایی که سکوت علامت رضاست پس حله.اما نظر من خلاف بابا مامانم بوده ولی نگفتم.

یا علے;952303 نوشت:
نوبتی گیر میدن به حجابم!

درست میشه غصه نخور

یا علے;952303 نوشت:
همچنین صبر برای شما

متشکرم

در پناه خدا

سلام بر شما
خدا قوت

خدارا خدارا;952313 نوشت:
همیشه شکر گزار چنین پدر و مادریم


الحمدلله
ان شاالله خداوند سایه ی پدر و مادرتون رو از سرتون کم نکنه و بهشون عمر با عزت عطا کنه و تو دنیا و آخرت عاقبت به خیر باشند.آمین یا رب العالمین

در پناه خدا

حبیبه;952266 نوشت:
عقاید مذهبیشان را اظهار کنند تا بالاخره شخصیّت دینی و معنوی ایشان برای پدر محترمشان تثبیت شود؟

معمولا مادام که افراد،انسان را در عقایدش مستحکم نبینند در تغییر و تأثیر گذاری بر وی طمع می کنند

امّا هنگامیکه با قوّت و قدرت بر مبانی عقیدتیت می ایستی(در برخورد با والدین البته با رعایت احترام و سعی در احسان)

حجت را تمام کرده و به حول و قوه ی الهی مخالفینت هم مجاب خواهند شد.


کافی;952299 نوشت:
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
سرکارخانم! ما عرض نکردیم به خاطر مخالفت پدر، اعتقادات خود را کنار بگذارند و یا پنهان کنند. هیچگاه توصیه نکردیم که اصل حجاب را به خاطر این مساله کنار بگذارند و یا ان را پنهانی رعایت کنند.
اصل حجاب که قطعا مسلم است باید رعایت شود، بحث در مورد رعایت حجاب با نوع پوشش چادر و یا مانتو می باشد.
چادر اگر چه حجاب برتر است و مزایای فراوانی دارد، و ما در شرایط معمولی قطعا به آن سفارش می کنیم، ولی رعایت حجاب، منحصر در این نوع پوشش نیست.
ایشان چون در شرایط خاصی قرار دارند، و با مخالفت پدر نسبت به نوع پوشش چادر مواجه هستند، لذا توصیه های فوق را داشتیم.
اگر ایشان بخواهند، در مورد امری که الزامی از آن در ناحیه شریعت نیست(پوشش چادر)، با پدر مخالفت کنند، چه بسا نتیجه عکس بدهد و پدرشان ایشان را تحت فشار قرار دهد تا اصل حجاب را کنار بگذارند، لذا باید فعلا مدارا کنند و تمام همتشان رعایت اصل حجاب باشد، تا به تدريج زمينه را براي چادري شدن فراهم كنند.

یا علے;952303 نوشت:
سکوتم گویای همه چی هست(آدم ساکتی نبودم اتفاقا خیلی حاضر جواب بودم و بحث میکردم ولی بعد چادری شدنم نمیدونم چیشد که آدم ساکتی شدم)

باسلام
خداقوت
بنده هم با نظر سرکار حبیبه موافق هستم با توجه به تجربه ای که دارم البته عرض میکنم مثلا یه مشکلی که بنده داشتم در مورد آهنگهایی بود که تو خونه گوش میدادند و... قاطعیت طرف مقابل شاید اوایل خوشایند نیاید برای افراده خانواده ولی بعد از یه مدت که دیدند تو نظر خودش قاطع هست تا حدودی اول مدارا میکنند و به مرور کلا حذف میشه

مخالفت ایشون هم با ملایمت شروع شه کاری به اینکه پدرشون چه اعتقادی دارند و خواهندداشت نداشته باشند مهم اینه که خودشون میخواهند چگونه باشند.

و در مورد چادر چون دیگه از اول یه باره رفتن سراغ چادر الان اگه مانتو رو یک بار جایگزین کنند بدون اینکه ناراضی بودن خودشون رو نشون بدن یه چراغ سبزه که پس زیاد هم مهم نیست که چادر داشته باشند یا نه

من به جای ایشون بودم وقتی ازم خواسته میشه که چادر رو کنار بزارم مانتو میپوشیدم ولی تو ظاهر نشون میدادم که من الان خوشحال نیستم و ناراضی Wacko یا مانتو که میپوشیدم انقدر گشاد باشه که دست کمی از چادر نداشته باشه و .... انقدر ادامه میدم که خودشون بگن برو چادر سر کن Smile

وقتی هم چادر سرم هست انقدر خوشحال میشم که همه کیف کنند یعنی آروم آروم پیش میرفتم

گاهی گوشه گیری بیش از حد این رو تلقین میکنه که چادر شما رو افسرده کرده و همچین افکاری ربط میدن به چادری شدند موارد مشابه که دیدم

مهربونی کنید با خانواده اون موقع میبینید اونا هم دوست ندارند ناراحتی شما رو ببینند

الان الانش هم دیدگاه و نظرات مخالف با پدرم دارم ولی وفتی میبینه ناراحت میشم بعد از یه مدت کاری باهام نداره

مثلا موسیقی که گوش میدادند برخوردم این بود که پامیشدم میرفتم یه جای دیگه که صدا نیاد به مرور متوجه شدند دوست ندارم

اصلا لفظی باهاشون مطرح نمیکردم اکثر با رفتارم اونم طوری نباشه بی احترامی بشه

یه بار رفتیم مهمونی صاحب خونه آهنگ اینا روشن کرده بود پاشدم رفتم یه طرف که صدا نمیومد مادرم هم میدونست خوشم نمیاد همراهم اومد خواهرم پشت سرم خانم صاحب خونه هم دید ما اونطرف نشستیم اومد پیشمون گفت معلومه خوشتون نمیاد رفت به شوهرش گفت صداش رو کم کرد حالا بهم میگفتند خواهر روحانی

نقل قول:
اللیل والنهار:
با سلام

سلام اللیل والنهار جون
نقل قول:
مثلا یه مشکلی که بنده داشتم در مورد آهنگهایی بود که تو خونه گوش میدادند و... قاطعیت طرف مقابل شاید اوایل خوشایند نیاید برای افراده خانواده ولی بعد از یه مدت که دیدند تو نظر خودش قاطع هست تا حدودی اول مدارا میکنند و به مرور کلا حذف میشه

منم با اهنگ مشکل دارم تقریبا به سال میرسه که کلا آهنگ گوش نمیدم
خانوادم هنوز نمیدونند که هیچی گوش نمیکنم وگرنه فکر کنم یه تیکه تپل بهم بندازن!
اکثرا که خونه نیستم ولی روزایی که میام خونه اگه باهاشون برم بیرون تو ماشین اهنگ بذارن یا تو خونه صدای اهنگ بیاد تو اتاقم هنذفری پیشمه میذارم تو گوشم هیچی نمیشنومhappy بعد همشون فکر میکنند اهنگ گوش میدم ...
شاید باورت نشه اما رفتارم زیر ذره بینه از جانب پدرم
فقط منتظره تا کوچکترین خطایی ازم سر بزنه تا بگه نگاه کن مذهبیا همشون اینجورین
خیلی مواظب رفتارم هستم چون نمیخوام باعث بدبینی کسی به دینم بشم
اون روز داشت برام تعریف میکرد فلان مذهبی رو دیدم که به پدرش فحش میداد
چون اون فحش میداد پس مشکل از دین شما مذهبی هاست
چی داشتم که بگم؟!!راست میگفت دینمون احترام به والدین رو واجب کرده...
نقل قول:
من به جای ایشون بودم وقتی ازم خواسته میشه که چادر رو کنار بزارم مانتو میپوشیدم ولی تو ظاهر نشون میدادم که من الان خوشحال نیستم و ناراضی یا مانتو که میپوشیدم انقدر گشاد باشه که دست کمی از چادر نداشته باشه و .... انقدر ادامه میدم که خودشون بگن برو چادر سر کن Smile

اتفاقا همین کارو کردم
زمانایی که میگفت چادر سر نکن میگفتم چشم بعد مانتو شلوار شال مشکی سر میکردم میگفتم خب بریم
بعد میگفت چرا سر تا پات مشکیه!گفتم خو خودتون گفتید چادر سر نکن منم چادر سر نکنم با مانتوی رنگی بیرون نمیرم
بعد به این نتیجه رسیدن که همون چادر بهتره چون زیر چادر مانتو شلوارم مشکی نیست...
حساسیتشون کمتر شده ولی یه مقداری هست هنوز

یه چیزو ول میکنند بعد میرن سراغ مورد بعدی
اول چرا چادر سرمیکنی ما از چادر خوشمون نمیاد!!!بعدش چرا شالتو اینجوری میبندی!!نمیدونم پس فردا قراره به چی گیر بدن
نمونه اش همین امروز صبح میرفتم بیرون مادرم گفت روسریتو بکش عقب خیلی جلوا گفتم چشم جلوش کشیدم عقب از در که زدم بیرون رفتم تو حیاط باز کشیدم جلو!
جلوشون لج نمیکنم که ناراحت بشن

باسمه القویّ

عرض سلام و ادب

کافی;952299 نوشت:
ما عرض نکردیم به خاطر مخالفت پدر، اعتقادات خود را کنار بگذارند

بنده نیز چنین عرضی نداشتم:

حبیبه;952266 نوشت:
استاد گرامی سخن از مشکل پدر کاربر بزرگوار با اصل اعتقادات ایشان است(آنطور که حقیر فهمیدم)

خب در این موارد پنهان نمودن اعتقادات و بالتبع آثار ظاهری آن چه دلیلی دارد؟

کافی;952299 نوشت:
چادر اگر چه حجاب برتر است و مزایای فراوانی دارد، و ما در شرایط معمولی قطعا به آن سفارش می کنیم، ولی رعایت حجاب، منحصر در این نوع پوشش نیست.
ایشان چون در شرایط خاصی قرار دارند، و با مخالفت پدر نسبت به نوع پوشش چادر مواجه هستند، لذا توصیه های فوق را داشتیم.

کافی;952299 نوشت:
اگر ایشان بخواهند، در مورد امری که الزامی از آن در ناحیه شریعت نیست(پوشش چادر)، با پدر مخالفت کنند، چه بسا نتیجه عکس بدهد و پدرشان ایشان را تحت فشار قرار دهد تا اصل حجاب را کنار بگذارند، لذا باید فعلا مدارا کنند و تمام همتشان رعایت اصل حجاب باشد، تا به تدريج زمينه را براي چادري شدن فراهم كنند.

بله در شرایطی قطعا حق با جنابعالی است ولی استاد بزرگوار برای کسی که در ابتدای راه تهذیب نفس

و مهندسی شخصیت دینی و اعتقادی خویش است صورتهای دیگری از مسئله نیز وجود دارد از جمله اینکه

ممکن است با انعطاف در مقابل مخالفین حتی اگر در ظاهر هم باشد از درون دچار ضعف شوند.

البته مقصودم خواهر بزرگوارمان نیست بلکه در کل عرض می کنم.

بله فردی که مسئله اش با خودش حل شده و امکان بازگشت به عقب برایش منتفی شده است

(در شرایطی که رفتار دینی ملکه شده باشد)روشی که فرمودید شاید بهترین راه باشد،در واقع در چنین صورتی کمی سازش

و انعطافِ ظاهری یک نوع تاکتیک محسوب می گردد ولی کسی که به ثبات عقیدتی نرسیده و تازه در حال مطالعه،جستجو

و تثبیت شخصیت دینی خویش است چه؟ممکن نیست اینکار باعث ضعف درونی وی و از دست دادن اعتماد به نفس و سست شدن

اراده اش گردد؟(باز هم در کل عرض کردم)

اللیل والنهار;952370 نوشت:
باسلام
خداقوت
بنده هم با نظر سرکار حبیبه موافق هستم با توجه به تجربه ای که دارم البته عرض میکنم مثلا یه مشکلی که بنده داشتم در مورد آهنگهایی بود که تو خونه گوش میدادند و... قاطعیت طرف مقابل شاید اوایل خوشایند نیاید برای افراده خانواده ولی بعد از یه مدت که دیدند تو نظر خودش قاطع هست تا حدودی اول مدارا میکنند و به مرور کلا حذف میشه

مخالفت ایشون هم با ملایمت شروع شه کاری به اینکه پدرشون چه اعتقادی دارند و خواهندداشت نداشته باشند مهم اینه که خودشون میخواهند چگونه باشند.

و در مورد چادر چون دیگه از اول یه باره رفتن سراغ چادر الان اگه مانتو رو یک بار جایگزین کنند بدون اینکه ناراضی بودن خودشون رو نشون بدن یه چراغ سبزه که پس زیاد هم مهم نیست که چادر داشته باشند یا نه

من به جای ایشون بودم وقتی ازم خواسته میشه که چادر رو کنار بزارم مانتو میپوشیدم ولی تو ظاهر نشون میدادم که من الان خوشحال نیستم و ناراضی Wacko یا مانتو که میپوشیدم انقدر گشاد باشه که دست کمی از چادر نداشته باشه و .... انقدر ادامه میدم که خودشون بگن برو چادر سر کن Smile

وقتی هم چادر سرم هست انقدر خوشحال میشم که همه کیف کنند یعنی آروم آروم پیش میرفتم

گاهی گوشه گیری بیش از حد این رو تلقین میکنه که چادر شما رو افسرده کرده و همچین افکاری ربط میدن به چادری شدند موارد مشابه که دیدم

مهربونی کنید با خانواده اون موقع میبینید اونا هم دوست ندارند ناراحتی شما رو ببینند

الان الانش هم دیدگاه و نظرات مخالف با پدرم دارم ولی وفتی میبینه ناراحت میشم بعد از یه مدت کاری باهام نداره

مثلا موسیقی که گوش میدادند برخوردم این بود که پامیشدم میرفتم یه جای دیگه که صدا نیاد به مرور متوجه شدند دوست ندارم

اصلا لفظی باهاشون مطرح نمیکردم اکثر با رفتارم اونم طوری نباشه بی احترامی بشه

یه بار رفتیم مهمونی صاحب خونه آهنگ اینا روشن کرده بود پاشدم رفتم یه طرف که صدا نمیومد مادرم هم میدونست خوشم نمیاد همراهم اومد خواهرم پشت سرم خانم صاحب خونه هم دید ما اونطرف نشستیم اومد پیشمون گفت معلومه خوشتون نمیاد رفت به شوهرش گفت صداش رو کم کرد حالا بهم میگفتند خواهر روحانی


باسمه تعالی
شما هم با فرمایشات خود، عرایض ما را تایید نمودید.
البته اظهار ناراحتی با پوشیدن مانتو و خوشحالی پوشش با چادر، راه کار قابل توجهی است که می توان در راستای مدارای با پدرشان، و جلب توجه نمودن ایشان، بهره برد.

حبیبه;952404 نوشت:
باسمه القویّ

عرض سلام و ادب

بنده نیز چنین عرضی نداشتم:

بله در شرایطی قطعا حق با جنابعالی است ولی استاد بزرگوار برای کسی که در ابتدای راه تهذیب نفس

و مهندسی شخصیت دینی و اعتقادی خویش است صورتهای دیگری از مسئله نیز وجود دارد از جمله اینکه

ممکن است با انعطاف در مقابل مخالفین حتی اگر در ظاهر هم باشد از درون دچار ضعف شوند.

البته مقصودم خواهر بزرگوارمان نیست بلکه در کل عرض می کنم.

بله فردی که مسئله اش با خودش حل شده و امکان بازگشت به عقب برایش منتفی شده است

(در شرایطی که رفتار دینی ملکه شده باشد)روشی که فرمودید شاید بهترین راه باشد،در واقع در چنین صورتی کمی سازش

و انعطافِ ظاهری یک نوع تاکتیک محسوب می گردد ولی کسی که به ثبات عقیدتی نرسیده و تازه در حال مطالعه،جستجو

و تثبیت شخصیت دینی خویش است چه؟ممکن نیست اینکار باعث ضعف درونی وی و از دست دادن اعتماد به نفس و سست شدن

اراده اش گردد؟(باز هم در کل عرض کردم)


باسمه تعالی
روشن است که این روش، و مدارا نمودن، به معنای عقب گرد نیست. بلکه ایشان همچنان باید به فکر تقویت اعتقادات خویش باشند و اگر سوالی و شبهه ای برایشان پیش می اید، با مراجعه به کارشناسان متخصص بحث، پاسخ خویش را دریافت نمایند.
اما با توجه به اینکه شرایط خاصی دارند و تمام اعمال و رفتارشان زیر ذره بین است، نباید حساسیت خانواده را نسبت به امری که الزامی در آن نیست، برانگیزند. که نتیجه عکس خواهد داد. بلکه با به دست اوردن رگ خواب خانواده، رضایت انها را در چادری کردن خویش به دست اورند. مانند انچه که در بالا توضیح دادند که در نهایت پدر راضی شد، ایشان چادری شوند.
خب کدام بهتر بود؟
روشی که شما پیشنها دادید؟
یا طریقه ای که ما عرض کردیم؟ که در این طریقه هم حرمت پدر حفظ شد، و هم در نهایت پدر به چادری بودن ایشان رضایت داد و حساسیتشان کمتر شد.

باسمه العلیم

کافی;952421 نوشت:
خب کدام بهتر بود؟
روشی که شما پیشنها دادید؟
یا طریقه ای که ما عرض کردیم؟

بحثی بر سر اینکه چه کسی پیشنهاد بهتری داشت نبود و نیست

بلکه مسئله این بود و هست که همه ی زوایای امر سنجیده شود چرا که اصل مطلب حالات روحی

خود شخص است و رضایت دیگران فرع بر آن،و با توجه به اینکه انسانها موجوداتی پیچیده هستند و هر لحظه

و هر آن ممکن است به رنگی در آمده و حالی بر آنها مستولی گردد بهتر است ابتدا به فکر ملکه نمودن حالات خوب

و معنوی خویش باشند تا اینکه وقتشان را صرف جلب نظر و یا دفع خطر دیگران بنمایند.

البته همانطور که قبلا هم عرض نمودم رعایت حرمت والدین در هر حال واجب و لازم است.

کافی;952421 نوشت:
در این طریقه هم حرمت پدر حفظ شد، و هم در نهایت پدر به چادری بودن ایشان رضایت داد و حساسیتشان کمتر شد.

الحمدلله.

به خواهر بزرگوارم این توفیق را تبریک عرض می کنم و از خداوند دوام توفیقاتشان را مسئلت دارم.

حبیبه;952466 نوشت:
باسمه العلیم

بحثی بر سر اینکه چه کسی پیشنهاد بهتری داشت نبود و نیست

بلکه مسئله این بود و هست که همه ی زوایای امر سنجیده شود چرا که اصل مطلب حالات روحی

خود شخص است و رضایت دیگران فرع بر آن،و با توجه به اینکه انسانها موجوداتی پیچیده هستند و هر لحظه

و هر آن ممکن است به رنگی در آمده و حالی بر آنها مستولی گردد بهتر است ابتدا به فکر ملکه نمودن حالات خوب

و معنوی خویش باشند تا اینکه وقتشان را صرف جلب نظر و یا دفع خطر دیگران بنمایند.

البته همانطور که قبلا هم عرض نمودم رعایت حرمت والدین در هر حال واجب و لازم است.

الحمدلله.

به خواهر بزرگوارم این توفیق را تبریک عرض می کنم و از خداوند دوام توفیقاتشان را مسئلت دارم.


باسمه تعالی
بنده پاسخ را کامل و مستوفی عرض کردم و ظاهرا ادامه ان ممکن است به جدل منجر شود، لذا بزرگوار، تامل بفرمایید.
موفق باشید.

باسمه العلیم

کافی;952467 نوشت:
باسمه تعالی
بنده پاسخ را کامل و مستوفی عرض کردم و ظاهرا ادامه ان ممکن است به جدل منجر شود

هر طور صلاح می دانید بزرگوار،ولی گمان نمی کنم مباحث فوق مصداق جدل مذموم بوده باشد.

کافی;952467 نوشت:
لذا بزرگوار، تامل بفرمایید.

ان شاالله،متشکر


پرسش:
پدرم با پوشش چادر و خواندن کتاب های اعتقادی ودینی مخالف است، با این حال با توجه به اینکه احسان و اطاعت از والدین اهم هست باید چادرم را ترک کنم و دیگر کتاب های اعتقادی نخوانم؟

پاسخ:
با توجه به وضعیتی که دارید:
الف: اگر همچنان پوشیدن چادر، پدر را ناراحت می کند، در زمانی که با ایشان همراه هستید، مثلا در مهمانی ها و... به اصل حجاب بسنده کنید، اما زمانی که ایشان با شما همراه نیستند و تنها در بیرون هستید، می توانید از چادر استفاده نمایید.
ب: اظهار ناراحتی با پوشیدن مانتو و خوشحالی پوشش با چادر، راه کار قابل توجهی است که می توان در راستای مدارای با پدر، و جلب توجه نمودن ایشان، بهره برد.
ج: حتما اعتقادات خود را قوی نمایید، اگر شبهه ای داشتید، حتما پیگیری کنید، منتها سعی کنید طوری رفتار شود که حساسیت پدر، برانگیخته نشود. مثلا جلوی ایشان کتاب های اعتقادی نخوانید، یا مسائل اعتقادی را مطرح نکنید. تا مورد اعتراض واقع نشوید.یا با مراجعه به فضای مجازی و مراجعه به سایت های معتبری که مسائل اعتقادی را مطرح می کنند، اطلاعات دینی خود را بالا ببرید و پاسخ سوالات خود را جستجو کنید.

د: مطمئن باشید که حق تعالی شما را در این مسیر کمک می نماید: «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ ءَامَنُوا [حج/38] قطعاً خداوند از کسانى که ایمان آورده‏ اند دفاع می ‏کند.»
ه: اخلاق خوش و مهربانی با پدر فراموش نشود و همین امر است که باعث جذب، می شود.

موضوع قفل شده است