جمع بندی اختلاف در مذهب ؛ آسیب ها و راهکار ها

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
اختلاف در مذهب ؛ آسیب ها و راهکار ها

با سلام و عرض خسته نباشید.
بنده پسری ۲۷ ساله و شیعه هستم که در دانشگاه با دختری ۲۵ ساله از اهل تسنن شاخه‌ی شافعی آشنا شدم. ما دو نفر علاقه‌ی زیادی به هم داریم و از نظر مسائل اخلاقی و تفاهم هم در حد بالایی هم مسیر هستیم. تنها مساله‌ی جدی ما بحث تفاوت مذهب هستش که گره‌ای کور در این کار به وجود آورده. چرا میگم کور؟ چون خانواده‌ی دختر قبلا یک چنین موردی برای دخترشون وجود داشته و به دلیل تفاوت مذهب مخالفت کردند. حالا همین موقعیت برای من ایجاد شده. من فعلا این مساله رو با خانواده‌ی خودم مطرح کردم ولی دختر خانم هنوز با خانواده خودش صحبتی در این باره نکرده. من هم بهش نگفتم که با خانواده خودم صحبت کردم. خانواده‌ی بنده هم شرایطی برای این کار به من گفتن که تنها در اون صورت حاضر هستن برن و با خانواده‌ی دختر صحبت کنند. یکی اینکه دختر خانم به سمت مذهب مبارک شیعه گرویده بشه، یا این‌که تنها در صورت احترام قائل بودن برای تمامی عقاید ما و اهل بیت گرامی و دوری از هرگونه بی احترامی، در کنار هم هر کسی به مذهب خودش زندگی کنیم، اما فرزندها باید پیرو مذهب پدر باشند.
در این موارد هم من صحبت کردم با این دختر، ایشون احترام خاصی برای ائمه قائل هستند بطوری که اسم پدرشون علی هستش و در منزل ایشون کتاب‌هایی مانند نهج‌البلاغه و صحیفه‌ی سجادیه هم یافت میشه. طبق گفته‌ی خودشون ایشون اهل بیت پیامبر رو به عنوان اشخاصی محترم و بزرگوار در نظر دارن. الان مشکل من اینجاست که اولا چی کاری در این زمینه درسته؟ مجاب کردن ایشون به تغییر مذهب؟ یا صرفا هر کسی یه مذهب خودش؟ که طبیعتا مورد دوم باعث یک دو دستگی در زندگی میشه و بیشتر هم مشکل برای فرزندان به وجود میاره. من یکی دو بار سعی کردم با ایشون صحبت کنم که آیا تمایل داره به سمت مذهب ما بیاد؟ ایشون در ابتدا مخالفت سختی داشتن که چرا من که ۲۵ ساله توی این مذهب هستم باید این کار رو کنم؟ مگه ما کافر هستیم؟ اگه راست میگی چرا تو نمیای سنی بشی؟ منم سعی کردم در مورد کامل‌تر بودن مذهب شیعه براش توضیح بدم ولی چون اطلاعات کافی نداشتم ترسیدم که کار رو خراب کنم. بالاخره باید کار رو به کاردان سپرد. به همین خاطر موافقتش رو جلب کردم که یکی دو کتاب در این زمینه رو مطالعه کنه، شاید نظرش عوض بشه. بحث اصلی ایشون هم اینه که میگه مذهب شما چرا کامل‌تره؟ برا من دلیل بیار که شما چی دارین ما نداریم و از این حرفا... و میگن که فرزندها هم به کلیت دین اسلام مقید باشن کافیه و بعدا خودشون میتونن انتخاب کنن. منم گفتم اینطوری که نمیشه، دو راهی و دوگانگی بوجود میاد...
بنده راه بهتری به ذهنم نرسید که چطور میشه ایشون رو به شکلی داوطلبانه به این سمت کشید، نه به اجبار و زور! دو تا کتاب پیدا کردم حالا نمیدونم برای این مناسب هستن یا نه:

شب‌های پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی، دارالکتب الاسلامی تهران
آنگاه هدایت شدم، محمد تیجانی سماوی

البته فعلا اینارو بهش ندادم که بخونه، چون گفتم بپرسم شاید از این کتابا بهتر یا در کل روشی بهتر هم وجود داشته باشه. حالا عاجزانه از شما درخواست دارم من رو در این زمینه راهنمایی کنید.
ممنونم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

Knight;951542 نوشت:
با سلام و عرض خسته نباشید.
بنده پسری ۲۷ ساله و شیعه هستم که در دانشگاه با دختری ۲۵ ساله از اهل تسنن شاخه‌ی شافعی آشنا شدم. .

با سلام و عرض ادب

پدیده ی ازدواج با مخالف مذهب خود، امری است که از دیرباز در بین پیروان مذاهب به شکل محدود در جریان بوده که چنین امری از زوایای مختلف قابل بررسی است.

با نگاهی به بافت جمعیتی شهرهای مرزی کشور و درهم آمیختگی مذاهبی؛ در مصادیق متعددی مشاهده می گردد، عنصر مذهب، نقش اساسی خود را در انتخاب همسر ایفا ننموده؛ زیرا مقوله ی قومیّت و فرهنگ و ارتباطات خانوادگی و نسبی، امری غالب بر گرایشات خاص مذهبی بوده؛ لذا در موارد بسیاری خانواده هایی یافت می گردد که در آن زن و مرد دارای مذهبی یکسان نبوده؛ اما از آنجا که قرابت و خویشاوندی میان آنها امری پررنگ تر از اختلافات مذهبی بوده؛ ‌این ازدواجها صورت پذیرفته و در بقای آن نیز مواجه با مشکل خاصی نبوده است.

به عبارت دیگر ، به هر میزان که ارتباطات و روابط و قرابت و عواطف متقابل بیشتر بوده، حفره ی اختلاف مذهبی، مانعی جدی در ایجاد و بقای یک خانواده نخواهد بود؛ اما در مقابل هر قدر این عوامل کمرنگ تر و تحریکات مذهبی بیشتر شود؛ ایجاد چنین پیوندی به سختی میسّر بوده و در مسیر بقای خود با سختی مواجه خواهد بود؛ مگر در صورتی که طرفین عاری از حساسیّت مذهبی بوده و توجهی نیز به تحریکات خارج از خانواده ی خود نداشته باشند.

با توجه به مطالب فوق، نتیجه چنین است که برای افراد متدیّن(اما غیر آشنای به معارف دین) تحمل چنین ازدواجی دشوار بوده؛ زیرا مقدسات مذهبی مشترک طرفین، تکیه گاهی محکم در بقای یک خانواده ی مذهبی است؛ اما در صورت فقدان چنین قدر مشترکی، در صورت احساس خطر برای مذهب، هیچ گاه عقاید مذهبی فدای خواسته های دیگر نخواهد شد.

بنابراین چنین ازدواجی تنها در این موارد بدون مشکل مذهبی است:
1. ازدواج با اقوام نزدیکی که تنها افتراق آنها، افتراق مذهبی است؛ (چنانچه در برخی شهرها و روستاهای مرزی مشاهده می گردد که مثلا دو برادر دارای مذهبی متفاوت اند)؛

2. ازدواج کسانی که حساسیت چندانی به مقوله ی اختلاف مذهبی نداشته و به عبارتی دیگر کسانی که تقیّد مذهبی (اعم از اعتقاد و عمل) خاصی ندارند؛

3. ازدواج مرد با زن سنی، در صورتی که مرد در اعتقادات خود راسخ بوده و علاوه بر چنین امری آشنای به مسائل مذهبی خود بوده؛ که در این صورت این شخص بدون آنکه حساسیّت مذهبی طرف مقابل خود را تحریک نماید، به مرور زمان با رفتار و عملکرد صحیح خود و شناساندن جایگاه عترت(علیهم السلام)، زمینه ی تغییر مذهب همسر خود را فراهم می سازد.

از مطالب فوق روشن می شود:
1. توقع تغییر مذهب قبل از ازدواج؛ آنهم در فاصله ای اندک، توقعی غیر ممکن بوده؛ زیرا مقوله ی اعتقادات چیزی نبوده که به یکباره قابل تغییر باشد؛

2. چنین ازدواجی برای غالب افرادی که اشراف کامل به عقاید خود نداشته و قدرت دفاع از آنرا نیز نداشته، هرگز توصیه نمی گردد؛ بلکه از نظر فقهی در صورت خوف تغییر مذهب، چنین امری جایز نبوده؛ علاوه بر اینکه در آتیه نیز مشکل انتخاب مذهب برای فرزندان باقی است که چنین امری خود یکی از عوامل مهم اختلاف خواهد بود.

معرفی کتاب:
الف) در موارد فوق کتابهایی که مستبصرین تألیف نموده اند از اولویت بیشتری برخوردار است؛ زیرا در این کتابها به امری که موجب تغییر مذهب فردی شده بهای بیشتری داده شد؛ لذا به کتابهای آقای «تیجانی»[1] و «عصام العماد» و ...مراجعه شود که در این لینک این کتابها به نمایش گذاشته شده است:

http://al-mostabserin.com/persian/

ب) کتابهایی که بدون برانگیختن احساسات مذهبی مخالف، بیانگر جایگاه عترت(علیهم السلام) و مشتمل بر تبیین دیدگاه شیعه در مسائل اعتقادی و عملی باشد؛ همچون کتابهای «سیمای عقاید شیعه» و «راهنمای حقیقت»، تألیف: آیت الله جعفر سبحانی؛ و «شیعه شناسی»؛ «مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) و پاسخ به شبهات»؛ «امام شناسی و پاسخ به شبهات» در دو مجلد، تألیف آقای علی اصغر رضوانی؛و... که با مطالعه این کتابها مخاطب شما به حقیقت اعتقاد شما پی می برد.

موفق باشید.


[/HR] [1] . https://article.tebyan.net/141814/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AA%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C

Knight;951542 نوشت:
با سلام و عرض خسته نباشید.
در کل روشی بهتر هم وجود داشته باشه.
بحث اصلی ایشون هم اینه که میگه مذهب شما چرا کامل‌تره؟ برا من دلیل بیار که شما چی دارین ما نداریم و از این حرفا
ممنونم.

با سلام خدمت شما

راه حل ساده چیست؟! معلوم است ایجاد شک و شبهه در عقاید طرف مقابل!

اختلاف اصلی ما و اهل سنت در همان خلافت هست. اینو رو حل کنید طرف مقابل، بقیه تشیع رو راحت خواهد پذیرفت!

خب تفاوت حضرت علی و سه تا خلیفه اول در چیست؟ چه برتریی ایشان و سایر ائمه نازنین بر آن سه خلیفه داشتند؟

اگر برتری امام را بر خلفای سه گانه ذکر کنید با مدرک و سند! دیگر حرفی نخواهد داشت!

امام علی کرامات و معجزات و سخنان با نثر و زیبایی خاصی دارند و اهل سنت هم برای اینکه کم نیارند برای خلفای خود، داستانهای دروغین از معجزات و کرامات ساخته اند!

لذا برای اثبات حقیقت نباید به ذکر معجزات و صفات خاص آنها پرداخت! چون اگر بگوییم برای امام علی فلان حدیث ذکر شده، خب اونا هم احادیث جعلی درباره خلفاشون میارند! البته میتوان حتی آن احادیث جعلی را راحت زیر سوال برد!

یکی از مواردی که اهل سنت نتوانستند و نمیتوانند برای خلفای خود بعنوان فضیلت و برتری ذکر کنند، ادعیه و حرزها است!

اذکار و ادعیه اهل سنت بیشتر از خود پیامبر هست که نقل کردند و از خود خلفای سه گانه، دعا و تعویذی نیست!!!

در کتب مختلف شیعه، ادعیه زیادی از ائمه نازنین موجود است. در دعاها معارف الهی و مطالب شگفت انگیزی با لحن و زیبایی خاصی هست که نوعی معجزه و کرامت امام محسوب میشود !

فضلیت و برتری دیگر ائمه معصوم بر آن سه، آگاهی ایشان از علوم مختلف است طوری که ما از ائمه نازنین مطالبی در خصوص طب،عرفان،علوم غریبه(خواص آیات و اذکار، تعویذات و حرز، علم جفر و...)،علوم تجربی و... داریم که در کتبی مانند کتب زیر جمع آوری شده:

1. طب الصادق
2. طب النبی
3. قضاء امیرالمؤمنین: العلامه محمد تقی الشتری
4. التکامل فی الاسلام: احمد امینی عراقی
5. رساله جعفر الصادق (ع) فی علم الصناعه و الحجر الکریم: ژ. روسکا با ترجمة آلمانی هایدبرگ
6. الامام الصادق ملهم الکیمیاء دکتر محمد یحیی الهاشمی: منشورات الموسسه السوریه العراقیه ـ القاهره
7. کتاب "اولین دانشگاه و آخرین پیامبر" تألیف شهید دکتر پاک نژاد
8.مغز متفکر جهان شیعه از آقای ذبیح الله منصوری که در آن آراء امام صادق (ع) در زمینه مسائل مختلف علوم تجربی بیان شده

موارد دیگری را هم میتوان گفت که بعضا نیاز به بحث دارد. مثلا علمای اهل سنت میگویند روح القدس، همان جبرئیل است. در حالیکه میتوان اثبات کرد که این دو با هم فرق دارند و روح القدس از عالم امر است و بسیار بسیار بسیار بسیار .... عظیمتر از جبرئیل است!
در واقع میتوان عقاید و احادیث جعلی آنها را به راحتی زیر سوال برد و..

یک فضیلت جالب دیگر امام علی، پیشگویی های ایشان است که یکی از این موارد که در حال وقوع هست، حدیث توصیف داعش از امام علی در منابع اهل سنت است:

امام علی (ع) : زمانیکه پرچمهای سیاه (داعش) را دیدید نباید بکمک آنان بشتابید. بعد از آن،افرادی ضعیف النفس به آنان می پیوندند که کسی به آنها توجه ندارد. بسیار سنگدل اند و خود را اصحاب دولت (دولت اسلامی عراق و شام) میدانند. اسمهایشان با کنیه ها است (ابوخالد، ابوبکر) و خود را به روستاها نسبت میدهند (البغدادی). تا اینکه بینشان اختلاف و جنگ رخ میدهد سپس خداوند حق را بدست کسی که میخواهد می آورد و ظاهر میکند (یاتی الله الحق بمن یشاء)

نتیجه اینکه میتوانید از وی درخواست کنید که مطالب علمی و ادعیه ای از خود خلفای سه گانه را بیاورد تا ثابت شود شایستگی و فضایل علمی و معرفتی لازم برای خلافت و جانشینی آخرین پیامبر خدا را داشته اند!!! البته این را باید طوری بیان کنید که ناراحت نشود مثلا بگویید فضایل امام علی اینها هست، آیا خلفای سه گانه ی شما چنین فضایل علمی و معرفتی داشته اند و...

البته این را هم در نظر داشته باشید که چه بسا کسانی در اهل سنت حقیقت را یافته و بخواهند شیعه بشوند لکن از ترس و برخی مسائل دیگر، جرات بروز این تغییر مذهب را ندارند یا از روی تقیه شیعه هستند و...

بنظر بنده خود این سعی در شیعه کردن آن دختر هم، مشکل ساز خواهد بود و همچنین در زندگی احتمالی آینده اختلافاتی چه بسا بروز کند و....

دوست عزیز بهترین کار به نظرم اینه که رفتار شما جذب کننده باشه . نه اینکه به زور و ترفند بخوای جذب کنی. رفتار یک آدم میتونه مردم رو به دین یا مذهب جذب یا دفع کنه

fateme 88;952232 نوشت:
دوست عزیز بهترین کار به نظرم اینه که رفتار شما جذب کننده باشه . نه اینکه به زور و ترفند بخوای جذب کنی. رفتار یک آدم میتونه مردم رو به دین یا مذهب جذب یا دفع کنه

باسلام

به نکته خوبی این کاربر محترم اشاره کردند!

اگر اون خانم شیعه هم بشود ولی خود شما شیعه ی درست و باتقوا و معرفتی نباشید شیعه شدن وی هم فایده ای ندارد!

اینکه آن خانم پرسیده اهل سنت چی از تشیع کم دارند؟! خب باید در علم و عمل برتری شیعه به سنی را به وی نشان داد و اینکه راه رسیدن به کمال و سعادت دنیوی و اخروی با تشیع آسانتر و بهتر است!

و نیز اینکه باید وی را شخصی که اطلاعات غلط به وی داده شده در نظر بگیرید نه یک کافر و ....!

پیامبر و ائمه نازنین هم با کردار و گفتار خود کافرانی را مسلمان کردند!

یحبّونه;952241 نوشت:
باسلام

به نکته خوبی این کاربر محترم اشاره کردند!

اگر اون خانم شیعه هم بشود ولی خود شما شیعه ی درست و باتقوا و معرفتی نباشید شیعه شدن وی هم فایده ای ندارد!

اینکه آن خانم پرسیده اهل سنت چی از تشیع کم دارند؟! خب

باید در علم و عمل برتری شیعه به سنی را به وی نشان داد و اینکه راه رسیدن به کمال و سعادت دنیوی و اخروی با تشیع آسانتر و بهتر است!

و نیز اینکه باید وی را شخصی که اطلاعات غلط به وی داده شده در نظر بگیرید نه یک کافر و ....!

پیامبر و ائمه نازنین هم با کردار و گفتار خود کافرانی را مسلمان کردند!


بله درسته دوست عزیز باید خودمون اول شیعه های درستی باشیم.
خوبی بدی دیدید منو حلال کنید عزیزان .تو این روز عزیز منو هم دعا کنید عزیزان. یا حسین

Knight;951542 نوشت:
ا سلام و عرض خسته نباشید.
بنده پسری ۲۷ ساله و شیعه هستم که در دانشگاه با دختری ۲۵ ساله از اهل تسنن شاخه‌ی شافعی آشنا شدم. ما دو نفر علاقه‌ی زیادی به هم داریم و از نظر مسائل اخلاقی و تفاهم هم در حد بالایی هم مسیر هستیم. تنها مساله‌ی جدی ما بحث تفاوت مذهب هستش که گره‌ای کور در این کار به وجود آورده. چرا میگم کور؟ چون خانواده‌ی دختر قبلا یک چنین موردی برای دخترشون وجود داشته و به دلیل تفاوت مذهب مخالفت کردند. حالا همین موقعیت برای من ایجاد شده. من فعلا این مساله رو با خانواده‌ی خودم مطرح کردم ولی دختر خانم هنوز با خانواده خودش صحبتی در این باره نکرده. من هم بهش نگفتم که با خانواده خودم صحبت کردم. خانواده‌ی بنده هم شرایطی برای این کار به من گفتن که تنها در اون صورت حاضر هستن برن و با خانواده‌ی دختر صحبت کنند. یکی اینکه دختر خانم به سمت مذهب مبارک شیعه گرویده بشه، یا این‌که تنها در صورت احترام قائل بودن برای تمامی عقاید ما و اهل بیت گرامی و دوری از هرگونه بی احترامی، در کنار هم هر کسی به مذهب خودش زندگی کنیم، اما فرزندها باید پیرو مذهب پدر باشند.
در این موارد هم من صحبت کردم با این دختر، ایشون احترام خاصی برای ائمه قائل هستند بطوری که اسم پدرشون علی هستش و در منزل ایشون کتاب‌هایی مانند نهج‌البلاغه و صحیفه‌ی سجادیه هم یافت میشه. طبق گفته‌ی خودشون ایشون اهل بیت پیامبر رو به عنوان اشخاصی محترم و بزرگوار در نظر دارن. الان مشکل من اینجاست که اولا چی کاری در این زمینه درسته؟ مجاب کردن ایشون به تغییر مذهب؟ یا صرفا هر کسی یه مذهب خودش؟ که طبیعتا مورد دوم باعث یک دو دستگی در زندگی میشه و بیشتر هم مشکل برای فرزندان به وجود میاره. من یکی دو بار سعی کردم با ایشون صحبت کنم که آیا تمایل داره به سمت مذهب ما بیاد؟ ایشون در ابتدا مخالفت سختی داشتن که چرا من که ۲۵ ساله توی این مذهب هستم باید این کار رو کنم؟ مگه ما کافر هستیم؟ اگه راست میگی چرا تو نمیای سنی بشی؟ منم سعی کردم در مورد کامل‌تر بودن مذهب شیعه براش توضیح بدم ولی چون اطلاعات کافی نداشتم ترسیدم که کار رو خراب کنم. بالاخره باید کار رو به کاردان سپرد. به همین خاطر موافقتش رو جلب کردم که یکی دو کتاب در این زمینه رو مطالعه کنه، شاید نظرش عوض بشه. بحث اصلی ایشون هم اینه که میگه مذهب شما چرا کامل‌تره؟ برا من دلیل بیار که شما چی دارین ما نداریم و از این حرفا... و میگن که فرزندها هم به کلیت دین اسلام مقید باشن کافیه و بعدا خودشون میتونن انتخاب کنن. منم گفتم اینطوری که نمیشه، دو راهی و دوگانگی بوجود میاد...
بنده راه بهتری به ذهنم نرسید که چطور میشه ایشون رو به شکلی داوطلبانه به این سمت کشید، نه به اجبار و زور! دو تا کتاب پیدا کردم حالا نمیدونم برای این مناسب هستن یا نه:

شب‌های پیشاور، سلطان الواعظین شیرازی، دارالکتب الاسلامی تهران
آنگاه هدایت شدم، محمد تیجانی سماوی

البته فعلا اینارو بهش ندادم که بخونه، چون گفتم بپرسم شاید از این کتابا بهتر یا در کل روشی بهتر هم وجود داشته باشه. حالا عاجزانه از شما درخواست دارم من رو در این زمینه راهنمایی کنید.
ممنونم.


سلام عزیز
من ی نکته ای بگم
آدم ازدواج می کنه به آرامش برسه همه تلاش ها قبل ازدواج واسه این آرامش و تفاهم بعد ازدواجه درختری که از الان اینقدر زحمت داشته باشه ارزشش رو نداره به نظرم
فردا ازدواج میکنی باید با اقوامش رفت و آمد میکنی سنی هستند داستان میشه هر روز باید بحث عقیدتی کنی بچت از ی طرف تحت تاثیره فامیل سنیه چمیدونم دایی خاله پدر بزرگ مادر بزرگ و...
از ی طرف تحت تاثیر شیعه میدونی چ مصیبتیه تربیت درست بچه تو این شرایط واقعا ببین می ارزه آدم خودشو تو این دردسر بندازه؟!!!
همه میخوان راحت باشن شما میخوای خودتو بندازی تو چاله؟ حوصله داری؟ این همه دختر خوب شیعه برو یکی رو بگیر اینقدر دنبال شیعه کردن یکی دیگه نباش خودشم شیعه کنی خانوادشو نمیتونی
قطعا دردسر میشه از ما گفتن بود خود دانی

سلام
از نظر مذهبی، همان طور که کارشناس محترم فرمودند مانعی برای ازدواج شما نیست. مشکل، مخالفت خانواده دختره. خب اگر ایشان بخوان مذهبشون رو تغییر بدهند باز هم این مخالفتها ایجاد میشه.

با سلام،
از کارشناس محترم و تمامی شما عزیزان کمال تشکر را دارم و واقعا ممنونم که وقت گذاشتید و بنده رو راهنمایی کردید. حقیقت امر اینه که بنده بدون فکر کردن کافی در رابطه با این مشکلات و سختی‌ها، تصمیم به این کار گرفتم که خوشبختانه الان دیگه اینطوری نیستم و عاقلانه‌تر که نگاه می‌کنم می‌بینم که درست‌تر اینه که این وصلت سر نگیره (چون هنوز هم هیچ اتفاق رسمی نیفتاده) مگر این‌که خواست خدا چیز دیگه‌ای باشه که بالاخره مشخص میشه. به هر حال بسیار ممنونم@};-

جوجه اردک زشت;952317 نوشت:
سلام عزیز
من ی نکته ای بگم
آدم ازدواج می کنه به آرامش برسه همه تلاش ها قبل ازدواج واسه این آرامش و تفاهم بعد ازدواجه درختری که از الان اینقدر زحمت داشته باشه ارزشش رو نداره به نظرم
فردا ازدواج میکنی باید با اقوامش رفت و آمد میکنی سنی هستند داستان میشه هر روز باید بحث عقیدتی کنی بچت از ی طرف تحت تاثیره فامیل سنیه چمیدونم دایی خاله پدر بزرگ مادر بزرگ و...
از ی طرف تحت تاثیر شیعه میدونی چ مصیبتیه تربیت درست بچه تو این شرایط واقعا ببین می ارزه آدم خودشو تو این دردسر بندازه؟!!!
همه میخوان راحت باشن شما میخوای خودتو بندازی تو چاله؟ حوصله داری؟ این همه دختر خوب شیعه برو یکی رو بگیر اینقدر دنبال شیعه کردن یکی دیگه نباش خودشم شیعه کنی خانوادشو نمیتونی
قطعا دردسر میشه از ما گفتن بود خود دانی

حرف شما کاملا درسته. بنده هم که بیشتر فکر کردم به عمق سختی کار پی بردم.@};-

سؤال: آیا ازدواج با شخصی که از نظر مذهبی با ما مخالف است به مصلحت طرفین است؟

توضیح: بنده پسری ۲۷ ساله و شیعه هستم که در دانشگاه با دختری ۲۵ ساله از اهل تسنن شاخه‌ی شافعی آشنا شدم. ما دو نفر علاقه‌ی زیادی به هم داریم و از نظر مسائل اخلاقی و تفاهم هم در حد بالایی هم مسیر هستیم. تنها مساله‌ی جدی ما بحث تفاوت مذهب هستش که گره‌ای کور در این کار به وجود آورده. چرا میگم کور؟ چون خانواده‌ی دختر قبلا یک چنین موردی برای دخترشون وجود داشته و به دلیل تفاوت مذهب مخالفت کردند. حالا همین موقعیت برای من ایجاد شده. من فعلا این مساله رو با خانواده‌ی خودم مطرح کردم ولی دختر خانم هنوز با خانواده خودش صحبتی در این باره نکرده. من هم بهش نگفتم که با خانواده خودم صحبت کردم. خانواده‌ی بنده هم شرایطی برای این کار به من گفتن که تنها در اون صورت حاضر هستن برن و با خانواده‌ی دختر صحبت کنند. یکی اینکه دختر خانم به سمت مذهب مبارک شیعه گرویده بشه، یا این‌که تنها در صورت احترام قائل بودن برای تمامی عقاید ما و اهل بیت گرامی و دوری از هرگونه بی احترامی، در کنار هم هر کسی به مذهب خودش زندگی کنیم، اما فرزندها باید پیرو مذهب پدر باشند.
در این موارد هم من صحبت کردم با این دختر، ایشون احترام خاصی برای ائمه قائل هستند بطوری که اسم پدرشون علی هستش و در منزل ایشون کتاب‌هایی مانند نهج‌البلاغه و صحیفه‌ی سجادیه هم یافت میشه. طبق گفته‌ی خودشون ایشون اهل بیت پیامبر رو به عنوان اشخاصی محترم و بزرگوار در نظر دارن. الان مشکل من اینجاست که اولا چی کاری در این زمینه درسته؟ مجاب کردن ایشون به تغییر مذهب؟ یا صرفا هر کسی یه مذهب خودش؟ که طبیعتا مورد دوم باعث یک دو دستگی در زندگی میشه و بیشتر هم مشکل برای فرزندان به وجود میاره. من یکی دو بار سعی کردم با ایشون صحبت کنم که آیا تمایل داره به سمت مذهب ما بیاد؟ ایشون در ابتدا مخالفت سختی داشتن که چرا من که ۲۵ ساله توی این مذهب هستم باید این کار رو کنم؟ مگه ما کافر هستیم؟ اگه راست میگی چرا تو نمیای سنی بشی؟ منم سعی کردم در مورد کامل‌تر بودن مذهب شیعه براش توضیح بدم ولی چون اطلاعات کافی نداشتم ترسیدم که کار رو خراب کنم. بالاخره باید کار رو به کاردان سپرد. به همین خاطر موافقتش رو جلب کردم که یکی دو کتاب در این زمینه رو مطالعه کنه، شاید نظرش عوض بشه. بحث اصلی ایشون هم اینه که میگه مذهب شما چرا کامل‌تره؟ برا من دلیل بیار که شما چی دارین ما نداریم و از این حرفا... و میگن که فرزندها هم به کلیت دین اسلام مقید باشن کافیه و بعدا خودشون میتونن انتخاب کنن. منم گفتم اینطوری که نمیشه، دو راهی و دوگانگی بوجود میاد...
بنده راه بهتری به ذهنم نرسید که چطور میشه ایشون رو به شکلی داوطلبانه به این سمت کشید، نه به اجبار و زور! دو تا کتاب پیدا کردم حالا نمیدونم برای این مناسب است یا خیر؟ در صورت امکان کتابهایی در این موضوع معرفی نمائید.

----------------

جواب: پدیده ی ازدواج با مخالف مذهب خود، امری است که از دیرباز در بین پیروان مذاهب به شکل محدود در جریان بوده که چنین امری از زوایای مختلف قابل بررسی است.

با نگاهی به بافت جمعیتی شهرهای مرزی کشور و درهم آمیختگی مذاهبی؛ در مواردی مشاهده می گردد، عنصر مذهب، نقش اساسی خود را در انتخاب همسر ایفا ننموده؛ زیرا مقوله ی قومیّت و فرهنگ و ارتباطات خانوادگی و نسبی، امری غالب بر گرایشات خاص مذهبی بوده؛ لذا در مواردی خانواده هایی یافت می گردد که در آن زن و مرد دارای مذهبی یکسان نبوده؛ اما از آنجا که قرابت و خویشاوندی میان آنها امری پررنگ تر از اختلافات مذهبی بوده؛ ‌این ازدواجها صورت پذیرفته و در بقای آن نیز مواجه با مشکل خاصی نبوده است.

به عبارت دیگر ، به هر میزان که ارتباطات و روابط و قرابت و عواطف متقابل بیشتر بوده، حفره ی اختلاف مذهبی، مانعی جدی در ایجاد و بقای یک خانواده نخواهد بود؛ اما در مقابل هر قدر این عوامل کمرنگ تر و تحریکات مذهبی بیشتر شود؛ ایجاد چنین پیوندی به سختی میسّر بوده و در مسیر بقای خود با سختی مواجه خواهد بود؛ مگر در صورتی که طرفین عاری از حساسیّت مذهبی بوده و توجهی نیز به تحریکات خارج از خانواده ی خود نداشته باشند.

با توجه به مطالب فوق، نتیجه چنین است که برای افراد متدیّن(اما غیر آشنای به معارف دین) تحمل چنین ازدواجی دشوار بوده؛ زیرا مقدسات مذهبی مشترک طرفین، تکیه گاهی محکم در بقای یک خانواده ی مذهبی است؛ اما در صورت فقدان چنین قدر مشترکی، در صورت احساس خطر برای مذهب، هیچ گاه عقاید مذهبی فدای خواسته های دیگر نخواهد شد.

بنابراین چنین ازدواجی تنها در این موارد بدون مشکل مذهبی است:
1. ازدواج با اقوام نزدیکی که تنها افتراق آنها، افتراق مذهبی است؛ (چنانچه در برخی شهرها و روستاهای مرزی مشاهده می گردد که مثلا دو برادر دارای مذهبی متفاوت اند)؛

2. ازدواج کسانی که حساسیت چندانی به مقوله ی اختلاف مذهبی نداشته و به عبارتی دیگر کسانی که تقیّد مذهبی (اعم از اعتقاد و عمل) خاصی ندارند؛

3. ازدواج مرد با زن سنی، در صورتی که مرد در اعتقادات خود راسخ بوده و علاوه بر چنین امری آشنای به مسائل مذهبی خود بوده؛ که در این صورت این شخص بدون آنکه حساسیّت مذهبی طرف مقابل خود را تحریک نماید، به مرور زمان با رفتار و عملکرد صحیح خود و شناساندن جایگاه عترت(علیهم السلام)، زمینه ی تغییر مذهب همسر خود را فراهم می سازد.

از مطالب فوق روشن می شود:
1. توقع تغییر مذهب قبل از ازدواج؛ آنهم در فاصله ای اندک، توقعی غیر ممکن بوده؛ زیرا مقوله ی اعتقادات چیزی نبوده که به یکباره قابل تغییر باشد؛

2. چنین ازدواجی برای غالب افرادی که اشراف کامل به عقاید خود نداشته و قدرت دفاع از آنرا نیز نداشته، هرگز توصیه نمی گردد؛ بلکه از نظر فقهی در صورت خوف تغییر مذهب، چنین امری جایز نبوده؛ علاوه بر اینکه در آتیه نیز مشکل انتخاب مذهب برای فرزندان باقی است که چنین امری خود یکی از عوامل مهم اختلاف خواهد بود؛ لذا کسب آرامشی که اولین توقع از تشکیل یک خانواده است در چنین ازدواجی در معرض خطر است.

معرفی کتاب:
الف) در موارد فوق کتابهایی که مستبصرین تألیف نموده اند از اولویت بیشتری برخوردار است؛ زیرا در این کتابها به امری که موجب تغییر مذهب فردی شده بهای بیشتری داده شد؛ لذا به کتابهای آقایان «تیجانی»[1] و «عصام العماد» و ...مراجعه شود که در این لینک این کتابها به نمایش گذاشته شده است:

http://al-mostabserin.com/persian/

ب) کتابهایی که بدون برانگیختن احساسات مذهبی مخالف، بیانگر جایگاه عترت(علیهم السلام) و مشتمل بر تبیین دیدگاه شیعه در مسائل اعتقادی و عملی باشد؛ همچون کتابهای «سیمای عقاید شیعه» و «راهنمای حقیقت»، تألیف: آیت الله جعفر سبحانی؛ و «شیعه شناسی»؛ «مرجعیت علمی اهل بیت(علیهم السلام) و پاسخ به شبهات»؛ «امام شناسی و پاسخ به شبهات» در دو مجلد، تألیف آقای علی اصغر رضوانی؛و... که با مطالعه این کتابها مخاطب شما به حقیقت اعتقاد شما پی می برد.

[1] . http://www.mazhabbook.ir/%D8%AE%D8%B1%DB%8C%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D9%87%D9%84-%D8%B3%D9%86%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C-%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AA%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%81

موضوع قفل شده است