جمع بندی چند سوال چالشی در مورد کنیز در اسلام

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند سوال چالشی در مورد کنیز در اسلام

سلام و خسته نباشید...

من چند سوال کوتاه در مورد برده داری دارم با وجود اینکه خودم یه مقاله تحقیقی نسبتا قابل قبولی در مورد برده داری در اسلام در سایت اسکدین نوشتم که مورد قبول کارشناسان اینجا بوده، تا شبهات معترضین به برده داری رو پاسخ بدم در چند مورد نیاز به پاسخ دارم.
این مقاله من که خیلی سعی کردم چهره رحمانی اسلام رو نشون بدم:
http://www.mediafire.com/file/yrbgqip54us0enr/Slave+in+Islam.pdf
لینک در اسکدین»:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=52077
سوالاتم این ها هستند:
1- اگر زن و شوهر کافری به اسارت مسلمین درآمدند، ادامه نکاح این دو یا جدایی اینها به دستور مالک اونها صادر می شه؟ خوب اگر مالک خواستار جدایی اونها شد و اون دو عاشق هم بودند، جدایی اجباری کمی غیر انسانی به نظر نمی یاد؟ یا اینکه می تونیم بگیم، مالکی که مسلمون باشه برا کسب رضای خدا نمی یاد دو زوج عاشق رو از هم جدا کنه؟ یا شایدم بگیم خوب اونها نباید وارد جنگ مستقیم با مسلمین می شدند؟

2- اینکه کنیز با مالکش وارد بحث مکاتبه برای کار بیشتر در قبال خود خرید کردن باشه هم اجازه اش به دست مالک کنیز هست یا اینکه کنیز اراده برای مکاتبه کنه، مالک باید تن به مکاتبه بده؟

3- بنده شنیده بودم مالک کنیز در مورد کنیز حق آمیزش مقعدی هم داره در صورتیکه در مورد آمیزش با زن آزاده اگر زن این کار رو اجازه نده، مرد هم نمیتونه این کار رو با همسرش اجبار کنه. آیا این درست هست؟

4- مادر برخی امامان ما شیعیان، قبلا کنیز بودند، آیا این زنان بزرگوار یعنی وارد جنگ با مسلمین شده بودند یا اینکه فرزند کنیزان یا غلامان به اسارت گرفته شده مسلمین بودند؟

5- علت تفاوت های حقوقی که بین یک مرد برده و یک کنیز قائل شده چیست؟ اینکه کنیز در ازدواج باید فرمانبر باشد. اینکه کنیز را می توان برای مدتی به فرد دیگری بخشید و پس از آن به خود یا هر فرد دیگری؟ ولی اصولا در مورد برده های مرد اینچنین نشیده نمی شود.

با تشکر...

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

++Hadi++;950793 نوشت:
خودم یه مقاله تحقیقی نسبتا قابل قبولی در مورد برده داری در اسلام در سایت اسکدین نوشتم که مورد قبول کارشناسان اینجا بوده، تا شبهات معترضین به برده داری رو پاسخ بدم در چند مورد نیاز به پاسخ دارم. این مقاله من که خیلی سعی کردم چهره رحمانی اسلام رو نشون بدم:

تلاش شما در این خصوص درخور تحسین و ستایش است، ازخداوند منان توفیقات بیشتر برای شما را مسئلت دارم جناب هادی عزیز@};-

++Hadi++;950793 نوشت:
1- اگر زن و شوهر کافری به اسارت مسلمین درآمدند، ادامه نکاح این دو یا جدایی اینها به دستور مالک اونها صادر می شه؟ خوب اگر مالک خواستار جدایی اونها شد و اون دو عاشق هم بودند، جدایی اجباری کمی غیر انسانی به نظر نمی یاد؟ یا اینکه می تونیم بگیم، مالکی که مسلمون باشه برا کسب رضای خدا نمی یاد دو زوج عاشق رو از هم جدا کنه؟ یا شایدم بگیم خوب اونها نباید وارد جنگ مستقیم با مسلمین می شدند؟

اولا: در صورتی زن از شوهرش جدا می شود که با اسارت بین آنها جدایی بیفتد، یعنی اگر زنی تنها اسیر شود این اسارت و جدایی از شوهرش به منزله طلاق تلقی میشود.
ثانیا: اینطور نیست که صرف اسارت به معنای بردگی باشد بلکه حکم به بردگی گرفته شدن یک حکم ثانویه است که در صورت مسدود بودن طریق دیگر چون آزادسازی، یا مبادله انجام میشود، و تصمیم گیری در ان خصوص بر عهده امام عادل است.
امامی که به وصف «عدالت» معرفی شده است تا مراقب باشد حکمش منجر به ظلم نشود.

++Hadi++;950793 نوشت:
2- اینکه کنیز با مالکش وارد بحث مکاتبه برای کار بیشتر در قبال خود خرید کردن باشه هم اجازه اش به دست مالک کنیز هست یا اینکه کنیز اراده برای مکاتبه کنه، مالک باید تن به مکاتبه بده؟

خیر، واجب نیست که مالک با درخواست مکاتبه از سوی کنیز یا غلام موافقت کند، اگرچه موافقت خوب است و اسلام به این امر توصیه نموده است(نور:33)
حکمت آن هم به نظر میرسد دو چیز باشد:
اول اینکه: یکی از اهداف اسلام از جواز برده داری عنصر بازدارندگی آن است روشن میشود که اگر پذیرش پیشنهاد مکاتبه از سوی عبد بر مولا لازم و واجب باشد این عنصر بازدارندگی تا حد زیادی از بین می رود، چرا که خصوصا اشراف و ثروتمندانی که در شدت جنگ تسلیم شده و بعد خود را با خریداری آزاد می سازند.

و دوم: معنای حقیقی مالکیت در این است که مالک در خرید و فروش مملوکش اختیار داشته باشد، نه اینکه مجبور باشد او را بفروشد، فرقی نمی کند به چه کسی، چه به خود آن برده یا به دیگری! بنابراین واجب بودن پذیرش مکاتبه یعنی مالک حق این را ندارد که برده اش را نفروشد! علاوه بر اینکه در این صورت انگیزه برای خرید و نگهداری بردگان تا حد زیادی کاهش می یافت و این برخلاف اهداف اسلام از نگهداری و تربیت بردگان می بود.

++Hadi++;950793 نوشت:
3- بنده شنیده بودم مالک کنیز در مورد کنیز حق آمیزش مقعدی هم داره در صورتیکه در مورد آمیزش با زن آزاده اگر زن این کار رو اجازه نده، مرد هم نمیتونه این کار رو با همسرش اجبار کنه. آیا این درست هست؟

این سوال مربوط به کارشناس فقه و احکام می شود، برخی مراجع که کاملا اشکال می دانند، اما آن دسته از فقهایی که رابطه مقعدی با همسر را متوقف بر رضایت همسر دانسته اند من نمی دانم آیا این رابطه با کنیز را نیز در گرو رضایت کنیز می دانند یا خیر!

++Hadi++;950793 نوشت:
4- مادر برخی امامان ما شیعیان، قبلا کنیز بودند، آیا این زنان بزرگوار یعنی وارد جنگ با مسلمین شده بودند یا اینکه فرزند کنیزان یا غلامان به اسارت گرفته شده مسلمین بودند؟

ببینید اگرچه طبق دستور اسلام فقط کسانی به بردگی گرفته می شوند که به جنگ با مسلمانان آمده باشند اما در مقام اجرا اینطور نبوده که درجنگ ها فقط کسانی که شمشیر علیه مسلمانان برمیدارند به بردگی گرفته شوند، چون حکومت به دست اهل بیت(ع) نبوده، و گاهی ظلم هایی هم اتفاق می افتاده، همانطور که در روایت داریم وقتی دختران یزد گرد برای کنیزی گرفته شدند امام علی(ع) با کنیزی ایشان مخالفت کرده و آنها را در انتخاب همسر آزاد گذاشت.(مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص170)

مثلا نمونه آن را در ماجرای «ملیکا» نوه قیصر روم که همان حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان(عج) است می بینیم که به او در عالم رویا فرمودند با سپاهیانی که به جنگ اسلام می آیند همراه شود، او مخفیانه به همراه کسانی که برای مداوای زخمی ها و خدمتکاری آمده بودند به میدان آمده و اسیر شد.(یوم الخلاص، ص61)

بنابراین اینطور نبوده که مادران ائمه(ع) به جنگ با اسلام بر خواسته باشند و در این مسیر اسیر شده باشند، لذا در بسیاری از موارد ائمه(ع) با ایشان ازدواج میکرده اند.

++Hadi++;950793 نوشت:
5- علت تفاوت های حقوقی که بین یک مرد برده و یک کنیز قائل شده چیست؟ اینکه کنیز در ازدواج باید فرمانبر باشد. اینکه کنیز را می توان برای مدتی به فرد دیگری بخشید و پس از آن به خود یا هر فرد دیگری؟ ولی اصولا در مورد برده های مرد اینچنین نشیده نمی شود.

خیر این تفاوت های حقوقی وجود ندارد، همانطور که مولا می توان منفعت کنیز را به دیگری واگذار کند، می تواند منفعت بردن از غلام را نیز به شخص دیگری واگذار کند، اگر مالک به غلام گفت باید به فلان شخص خدمت کنی و کارهایش را انجام بدهی باید اطاعت کند.

باید توجه بفرمایید که نگاه به برده های مرد نگاه جنسی نبوده بلکه به منظور کار کردن خرید و فروش میشدند لذا اگر مالک ایشان آنها را برای کار نزد خانه کسی می فرستاد باید اطاعت می کرده اند.
در پناه حق

مسلم;951425 نوشت:
ببینید اگرچه طبق دستور اسلام فقط کسانی به بردگی گرفته می شوند که به جنگ با مسلمانان آمده باشند اما در مقام اجرا اینطور نبوده که درجنگ ها فقط کسانی که شمشیر علیه مسلمانان برمیدارند به بردگی گرفته شوند، چون حکومت به دست اهل بیت(ع) نبوده، و گاهی ظلم هایی هم اتفاق می افتاده، همانطور که در روایت داریم وقتی دختران یزد گرد برای کنیزی گرفته شدند امام علی(ع) با کنیزی ایشان مخالفت کرده و آنها را در انتخاب همسر آزاد گذاشت.(مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص170)

مثلا نمونه آن را در ماجرای «ملیکا» نوه قیصر روم که همان حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان(عج) است می بینیم که به او در عالم رویا فرمودند با سپاهیانی که به جنگ اسلام می آیند همراه شود، او مخفیانه به همراه کسانی که برای مداوای زخمی ها و خدمتکاری آمده بودند به میدان آمده و اسیر شد.(یوم الخلاص، ص61)

بنابراین اینطور نبوده که مادران ائمه(ع) به جنگ با اسلام بر خواسته باشند و در این مسیر اسیر شده باشند، لذا در بسیاری از موارد ائمه(ع) با ایشان ازدواج میکرده اند


سلام.استاد تا اونجایی که بنده متوجه شدم اونم از جهت حرف های شما بوده بیشتر، بنده به این نتیجه رسیدم که اصولا کنیز بودن یک جور افتخار نبوده...یک جور، خفت بوده...یک جور مجازات بوده..مثل اسیر...اسیر یک لقب مثلا شایسته نیست برای کسی که اسیر سپاه اسلام شده باشه..یعنی یکی نمی تونه بگه من افتخارم اینه که اسیر سپاه اسلام شدم(البته اسلام واقعی)باید با شرم و یک جور پشیمانی از اسیر بودن خودش نزد سپاه اسلام یاد کنه، چون یک غلطی کرده که اسیر اسلام واقعی شده...کنیر بودن هم همینه...نمی شه گفت که فلانی کنیز بوده برای اسلام ولی مثلا افتخار می کنه که کنیزه، یا براش تفواتی نداره که کنیز بوده!!!!خوب حالا شما که می گید مادرای ائمه کنیز بودن، یعنی توهین کردید به اسلام و شیعه.یعنی مثل اینه که بگید، مادرای ائمه بلا نسبت، اسیر و دشمن اسلام بودن!!!!!یعنی من اینطور از حرفای شما فهمیدم...مگر اینکه بگید مادرای ائمه که کنیز خونده می شدن، کنیز واقعی نبودن یعنی اسلام واقعی که اونا رو به کنیزی نگرفتن و از نظر ما اونا کنیز نیستن!!توجه کنید از نظر ما اونا کنیز نیستن و ما هیچگاه اونا رو به عنوان کنیز کنار خودمون نمی نشونیم که حالا بخواهیم باهاشون ازدواج کنیم یا نه...خوب حالا اگر از نظر شیعه این مادرا وافعا توسط اسلام واقعی کنیز گرفته نشده بودن و از زوی ظلم به کنیزی گرفته شده بودن و در نتیجه برای ائمه کنیز به حساب نمی اومدن، یعنی ائمه اونا رو به عنوان کنیز پیش خودشون نگاه نمی داشتند، چرا اصلا از لفظ کنیز برای اونها استفاده می شه؟چرا می گید که مادرای ائمه بعضیاشون کنیز بودن، این توهین به ائمه نیست؟...بگید اینا کنیز نبودن و به ناحق به کنیزی گرفته شده بودن. یا برای حکومت اون زمان که ناحق بود، کنیز به حساب می اومدن و ائمه اونا رو کنیز نمی دونستن و کنیز نمی خوندن و اینا....نمی دونم منظورم رو درست رسوندم یا نه...خلاصه من خیلی بد می دونم که شیعیان مادرای بعضی از ائمه رو کنیز خطاب می کنن.مثل این می دوتم که بگید مادرای ائمه البته بعضیاشون، مثلا دشمن اسلام بودن!!!!

پارسا مهر;951438 نوشت:
چرا می گید که مادرای ائمه بعضیاشون کنیز بودن، این توهین به ائمه نیست؟

حق با شماست، و این حساسیت شما نسبت به ائمه(ع) در خور تحسین و ستایش است، برای روشن شدن مسئله باید دو نکته عرض کنم:

الف) در احکام اسلامی به ظواهر عمل میشود، یعنی اگر مثلا کسی مالی در دستش هست اصل بر این گذاشته میشود که مال خود اوست، یا مثلا اگر کسی در جامعه اسلامی شیره انگور بفروشد می گویند اصل بر این است که آن پاک بوده و دو سوم آب آن جوشیده است، یعنی اصل را بر این می گذارند که احکام رعایت شده است، لذا بردگانی که در جامعه اسلامی خرید و فروش می شوند نیز طبق اصل، برده محسوب میشوند.

ب) اما این سخن شما کاملا درست و قطعی است که زنی که شایستگی این را داشته است که مادر ائمه(ع) شود قطعا به جنگ با اسلام نیامده و لذا ائمه(ع) نیز به کنیز بودن یا نبودن ظاهری آنها مطلقا نگاه نمی کرده اند و از آنها صاحب فرزند میشده اند.

بنابراین وقتی می گوییم برخی از مادران ائمه(ع) کنیز بوده اند یعنی طبق احکام ظاهری جامعه اسلامی سخن می گوییم، بالاخره حضرت نرجس جزء خدمتکاران لشکر روم بوده و در میان آنها اسیر شده اند، و طبق ظواهر به کنیزی چنین انسانی حکم میشود، اگرچه در واقع و در ورای این ظواهر ایشان زنی برگزیده بود برای مادری امام زمان(عج)

خود این نشان می دهد که در اسلام کنیزی یا غیر کنیزی رتبه معنوی انسان ها را نشان نمی دهد.
در هر صورت نکته خوبی بود که اشاره فرمودید

پرسش
لطفا به این ابهامات در مورد برده داری پاسخ بدهید:
الف) آیا زن و شوهری که با هم اسیر شده اند از هم جدا میشوند؟!
ب) آیا پذیرش مکاتبه از سوی مالک واجب است؟
ج) با توجه به اینکه برده گیری فقط از میان اسرای جنگی جایز است، آیا مادر برخی امامان که کنیز بوده اند در جنگ با مسلمانان شرکت داشته اند که اسیر شده بودند.
د) علت تفاوت های حقوقی که بین یک مرد برده مرد و یک کنیز وجود دارد چیست؟ اینکه کنیز را می توان برای مدتی به فرد دیگری بخشید ولی اصولا در مورد برده های مرد اینچنین نشیده نمی شود.

پاسخ
با توجه به طرح سوالات و عنوین متعدد، به هر کدام از قسمت ها جداگانه پاسخ داده میشود:

پاسخ به قسمت (الف)

اولا: اسلام ازدواج سایر ادیان را به رسمیت می شناسد حتی اگر کافر باشندف همانطور که فرموده اند:
«مَالُ النَّاصِبِ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ يَمْلِكُهُ حَلَالٌ لَكَ إِلَّا امْرَأَتَهُ فَإِنَّ نِكَاحَ أَهْلِ الشِّرْكِ جَائِزٌ وَ ذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لَا تَسُبُّوا أَهْلَ الشِّرْكِ فَإِنَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكَاحاً»؛ مال ناصبی و تمام دارایی او برای شما حلال است مگر همسرش،پس به درستی که ازدواج اهل شرک جایز و مقبول است، و این بدان خاطر است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: اهل شرک را (به حرامزادگی) فحش ندهید، پس به درستی که هر قومی ازدواج دارند.(1)
بنابراین اسیر شدن و بردگی در صورتی موجب طلاق است که زن به وسیله اسارت از مردش جدا شود و همانطور که در نکته دوم خواهد آمد حکم به کنیزی او شود.
ثانیا: اینطور نیست که صرف اسارت به معنای بردگی باشد، بلکه حکم به بردگی گرفته شدن یک حکم ثانویه است که در صورت مسدود بودن طریق دیگر چون آزادسازی، یا مبادله انجام میشود، و تصمیم گیری در ان خصوص بر عهده امام عادل است.(2)
ثالثا: ما وقتی طبق مبانی اعتقادی، مالکیت خداوند را پذیرفتیم، او می تواند حق زوجیت و حق مالکیت، و حتی حق حیات را از کافرین و مشرکین نفی کند، چون او مالک تمام هستی است و می تواند نعمت هایش را از بندگان ناسپاسی که حتی وجود او را انکار می کنند دریغ کند، همان طور که حکم کرده است اگر مردی کافر شد زنش از او جدا میشود، ارث نمی برد و حق حیات هم ندارد.

پاسخ به قسمت (ب)
خیر، واجب نیست که مالک با درخواست مکاتبه از سوی کنیز یا غلام موافقت کند، حکمت آن هم به نظر میرسد دو چیز باشد:
اول اینکه: ممکن است یکی از اهداف اسلام از جواز برده گیری در میان اسرای جنگی عنصر بازدارندگی آن باشد، در این صورت روشن است که اگر پذیرش پیشنهاد مکاتبه از سوی عبد بر مولا لازم و واجب باشد این عنصر بازدارندگی تا حد زیادی از بین می رود، چرا که خصوصا اشراف و ثروتمندانی که به جنگ آمده اند در شدت جنگ خود را تسلیم می کنند تا سپس از طریق مکاتبه ای که بر مالکشان واجب است خود را بازخرید کنند!
شاید به همین خاطر اسلام وقتی توصیه به پذیرش مکاتبه می کند تأید می کند که به خیر و خوب بودن بنده نگاه شود، اگر در او خیر می بینید درخواست او را بپذیرید.(3)

و دوم: معنای حقیقی مالکیت در این است که مالک در خرید و فروش مملوکش اختیار داشته باشد، نه اینکه مجبور باشد او را بفروشد، فرقی نمی کند به چه کسی، چه به خود آن برده یا به دیگری! بنابراین واجب بودن پذیرش مکاتبه یعنی مالک حق این را ندارد که برده اش را نفروشد! علاوه بر اینکه در این صورت انگیزه برای خرید و نگهداری بردگان تا حد زیادی کاهش می یافت و این برخلاف اهداف اسلام از نگهداری و تربیت بردگان می بود.

پاسخ به قسمت (ج)
اگرچه طبق دستور اسلام فقط کسانی به بردگی گرفته می شوند که در جنگ اسیر شده باشند، اما در مقام اجرا این طور نیست که تمام بردگان لزوما به جنگ با مسلمانان آمده باشد، چرا که احتملات متعدد دیگری نیز در این مسئله نقش دارند:
الف) بسیاری از بردگان، بردگان پیشین بوده اند که در جامعه وجود داشته اند و یا فرزندان بردگان نسل پیشین بوده اند که حکم بردگی در خصوص آنها هم جاری شده است.
ب) از آنجا که حکومت به دست اهل بیت(علیهم السلام) نبوده، گاهی ظلم هایی هم اتفاق می افتاده، همانطور که در روایت داریم وقتی دختران یزد گرد اسیر شدند امام علی(سلام الله علیه) با کنیزی ایشان مخالفت کرده و آنها را در انتخاب همسر آزاد گذاشت.(4)
ج) همچنین برخی انسان های شیاد افراد آزاد را گرفته و اقدام به فروختن آنها میکرده اند، از نهی هایی که در این خصوص در روایات به دست ما رسیده معلوم میشود که این رفتار وجود داشته است.(5)
د) ممکن است بردگان در میدان جنگ اسیر نشده باشند، بلکه پس از تصرف شهر و با کشته شدن مردان اسیر شده باشند.
ه) یا ممکن است مسئله خاص دیگری در میان باشد که نمونه آن را در ماجرای «ملیکا» نوه قیصر روم که همان حضرت نرجس خاتون مادر امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است می بینیم که به او در عالم رویا فرمودند با سپاهیانی که به جنگ اسلام می آیند همراه شود، او مخفیانه به همراه کسانی که برای مداوای زخمی ها و خدمتکاری آمده بودند به میدان آمده و اسیر شد.(6)

بنابراین با توجه به این گزینه های متعدد اینطور نبوده که مادران ائمه(علیهم السلام) به جنگ با اسلام بر خواسته باشند و در این مسیر اسیر شده باشند.

پاسخ به قسمت (د)
اولا: در باب مالکیت تفاوتی بین برده و کنیز نیست، یعنی یک مالک برده مردش را هم می تواند به کمک دیگری بفرستد، و یا کنیزش را هم به خانه کسی برای انجام کار خانه بفرستد، اما روشن است که کسی نگاه جنسیتی به برده مرد ندارد. وگرنه اگر مالکی برده اش را هم به ازدواج با فلان دختر امر کرد باید بپذیرد.
ثانیا: اگرچه مرد و زن به اقتضاء تفاوت های جنسی، تفاوت های حقوقی هم خواهند داشت اما این تفاوت ها تبعیض نیست، لذا ممکن است از این بابت انتظاری که ار برده مرد می رود، و حقوقی که دارد غیر از حقوق و انتظاراتی باشد که به یک کنیز مربوط است.
_____________________________
1. طوسی، محمدبن حسن، تهذیب الاحکام، ج6، ص387.
2. کلینی، محمد، الکافی، ج5، ص32.
3. نور:33/24.
4. مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص170.
5. الکافی، ج8، ص77، حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج17، ص137.
6. کامل سلیمان، یوم الخلاص، ص61.

موضوع قفل شده است