جمع بندی فتح مکه در مقابل فتح اورشلیم

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فتح مکه در مقابل فتح اورشلیم

سلام داشتم به فتح مکه توسط پیامبر اکرم (ص) در قیاس با فتح اورشلیم توسط یهودیان فکر می کردم و میخواستم دلایل حقانیت فتح مکه و باطل بودن فتح اورشلیم رو که هر دو بازگشت به وطن مادری و منبع بود رو بررسی و مقایسه کنم. خوب فتح مکه بدون خونریزی بود و فتح اورشلیم برعکس. فتح مکه برای بنای مرکز خداپرستی بود و فتح اورشلیم برا بنای مرکز شیطان پرستی و به نیت یافتن حلقه سلیمان نبی (ع) و ... از طرفی فتح مکه فتح مکانی توسط سپاه پیامبر اسلام (ص) برای احیای سنن حضرت ابراهیم خلیل (ع) بود... در مقابل فتح اورشلیم توسط یهودیانی که می خواستند به سرزمین موعود حضرت موسی (ع) برگردند...اون هم بدون پیامبر خودشون... میخواستم دلایل شما رو هم بدونم..

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مقداد

++Hadi++;950771 نوشت:
سلام
داشتم به فتح مکه توسط پیامبر اکرم (ص) در قیاس با فتح اورشلیم توسط یهودیان فکر می کردم و میخواستم دلایل حقانیت فتح مکه و باطل بودن فتح اورشلیم رو که هر دو بازگشت به وطن مادری و منبع بود رو بررسی و مقایسه کنم.
خوب فتح مکه بدون خونریزی بود و فتح اورشلیم برعکس. فتح مکه برای بنای مرکز خداپرستی بود و فتح اورشلیم برا بنای مرکز شیطان پرستی و به نیت یافتن حلقه سلیمان نبی (ع) و ...
از طرفی فتح مکه فتح مکانی توسط سپاه پیامبر اسلام (ص) برای احیای سنن حضرت ابراهیم خلیل (ع) بود... در مقابل فتح اورشلیم توسط یهودیانی که می خواستند به سرزمین موعود حضرت موسی (ع) برگردند...اون هم بدون پیامبر خودشون...
میخواستم دلایل شما رو هم بدونم..

علیکم السلام.
اولین اشکال مقایسه شما این است که دلیل مستندی برای این ادعاها ذکر نکرده اید و دلیل فتح مکه را هم بازگشت به سرزمین مادری ذکر کرده اید.حال آنکه اگر هدف از فتح مکه این بود،پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت آن حضرت باید در مکه می ماندند،ولی اینگونه نشد و آن حضرت بعد از تعیین حاکم برای مکه،به مدینه بازگشتند و هم خودشان تا پایان عمر در مدینه ماند هم اهل بیت آن حضرت و هم بسیاری از مهاجرینی که در اصل اهل مکه بودند،در مدینه مستقر شدند.
پس نمی توان بازگشت به وطن مادری را دلیل فتح مکه نامید.

اما دلایل فتح مکه
برای فتح مکه دو عامل مهم مطرح است:
1. توجه ویژه اسلام به مکه به عنوان قبله مسلمانان و شهر نزول وحی.

2. علت وقوع این جنگ آن بود که قریشیان صلح حدیبیه را نقض کردند. در سال ششم هجری و پس از وقوع سه جنگ بزرگ بدر، احد و خندق، سرانجام مسلمانان و مشرکان در منطقه حدیبیه با یکدیگر قرارداد صلحی امضا کردند که طبق آن تعیین شد که ده سال میان طرفین صلح برقرار گردد.[۱]

اما دو سال بعد، قریش این صلح‌نامه را نقض کرد. قبیله بنی‌خزاعه با مسلمانان و قبیله بنی‌بکر با قریش هم‌پیمان بودند. در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ‌داد، مردانی از قریش به نفع بنی‌بکر، افرادی از بنی‌خزاعه را کشتند. این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، پیامبر با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بود، عازم فتح مکه شد.[۲]

بنابراین به بازگشت به وطن مادری مطرح نبوده است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای تحقق بخشیدن به این هدف، تدابیری اندیشید . برخی از آنها عبارتند از:
1 - مخفی نگه داشتن تصمیم خود و استفاده از تاکتیک پنهان کاری . بدون شک اگر قریش زودتر از موعد مقرر از تصمیم پیامبر آگاه گردیده بودند، خود را آماده مقابله و رویارویی با آن حضرت می کردند و جنگ خونینی میان آنها به راه می افتاد .

2 - خنثی کردن نقش ابوسفیان . جلب نظر ابو سفیان و به دست آوردن دلش با احترام به او و امن قرار دادن منزلش با توجه به نقشی که بزرگان قبیله در میان آن قبیله داشتند، از عوامل مهم جلوگیری از خون ریزی و جنگ در فتح مکه بود .

3 - گذشت، عطوفت و رحمت پیامبر . حس انتقام جویی در میان اعراب بسیار قوی بود . به طوری که بر سر جزئی ترین و پیش پا افتاده ترین مسائل ده ها سال آتش جنگ میان دو قبیله فروزان بود . با توجه به این حس، رحمت و عطوفت پیامبرصلی الله علیه وآله چنان اعراب را تحت تاثیر قرار داد که قدرت هر گونه مقاومتی را در برابر مسلمانان از آنان سلب می کرد .

عوامل فوق سبب شد تا پیامبرصلی الله علیه وآله بدون خون ریزی این مانع بزرگ را از سر راه خود بردارد

پی نوشتها:
[1]. ابن‌هشام،السیرة النبویة، چاپ سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۲ق. ج ۲، ص۷۸۴؛ ابن‌اثیر، الکامل،، بیروت،دار صادر -‌دار بیروت، ۱۹۶۵م، ج ۲، ص۲۰۴.

[2]. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج ۲، ص۲۳۹-۲۴۴

++Hadi++;950771 نوشت:
فتح اورشلیم توسط یهودیانی که می خواستند به سرزمین موعود حضرت موسی (ع) برگردند

شما علت فتح اورشلیم توسط یهودیان را هم بازگشت آنها به وطن مادریشان نقل کرده اید،ولی بر فرض قبول این علت برای جنگ و فتح اورشلیم،باید دید ایا واقعاً فلسطین سرزمین مادری یهودیان می باشد یا خیر؟

ادعای اسرائیل مبنی بر حق تاریخی بر فلسطین، برای اولین بار به وسیله سازمان صهیونیسم جهانی به شورای عالی نیروهای متفقین در کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 تسلیم شد. این سازمان در یادداشتی که در تاریخ 3 فوریه 1919 به شورای عالی نیروهای متفقین در این کنفرانس داد، قبول راه حلی را پیشنهاد کرد که بدان وسیله نیروهای متفق، حاکمیت تاریخی مردم یهود را بر سرزمین فلسطین و حق آنها را برای بازسازی این کشور به عنوان وطن ملی به رسمیت بشناسند.

ادعای صهیونیستی مبنی بر حق تاریخی قوم یهود بر فلسطین کاملاً بی اساس است، زیرا پیش از بنی اسرائیل اقوام دیگری مانند کنعانیان، حتیان در حوالی شهر هبرون، عموئیان در ناحیه عمان، موآبیان در شرق بحرالمیت، ادومیان در جنوب شرقی زندگی می کردند. همزمان با ورود عبرانی ها، فلسطینیان نیز از سوی دریای اژه رسیدند و بین منطقه کارمل و صحرا ساکن شدند. کسانی که امروزه، به نام فلسطینی شناخته شده اند فقط از نسل عرب ها نیستند بلکه از نسل کنعانیان هستند که از 5000 سال پیش در آنجا زندگی می کردند. آنان همچنین از اسلاف پارسیان، یونانیان، رومیان، عرب ها، ترک ها، حتیان و مصریان هستند.

در ضمن به این نکته نیز باید اشاره کرد که برخی ادعا کرده اند فلسطینیان کنونی مهاجمانی هستند که در خلال حمله مسلمانان به فلسطین در قرن هفتم میلادی آمدند، در صورتی که این مطلب از نظر تاریخی صحت ندارد زیرا فلسطینیان جزو اولین و اصلی ترین ساکنان فلسطین هستند.

یهودیانی که امروزه در اسرائیل زندگی می کنند از فرزندان قوم بنی اسرائیل نیستند، بلکه اعقاب آنهایی هستند که بعداً به آیین یهود گرویده اند و نمی توان پیوند نژادی بین آنها و یهودیان معاصر با حضرت عیسی«ع» و یا قبل از او قائل شد. برخی از مورخان یهودی نیز خود به این حقیقت مسلم اعتراف دارند. برای نمونه به گفتار ژوزف رینخ* که یک سیاستمدار فرانسوی یهودی الاصل است اشاره می شود. رینخ معتقد است: «اساساً صحبت کردن در مورد وجود نژاد یهود، یا از روی غرض ورزی است و یا از روی جهل و نادانی، زیرا نژاد عرب سامی وجود داشته و نژادی تحت عنوان نژاد یهود وجود نداشته است و یهودیان هرگز نژادی را تشکیل نداده اند».

براي آگاهي كاملتر به اين مآخذ مراجعه كنيد :
1. سرگذشت فلسطين، نوشتة اكرم زعيتر، ترجمة هاشمي رفسنجاني.
2. تاريخ نوين فلسطين، نوشتة عبدالوهاب، ترجمة محمد جواهركلام.
3. نبرد براي فلسطين، ترجمة عبدالرحمن صدريه.
4. تاريخ اورشليم، نوشتة سيد جعفر شهيدي.

ممنون از شما...بله درست می فرمایید...با تشکر...استفاده ها کردیم...این سوال از حدود سال 84 در ذهن بنده بود و متاسفانه کسی نبود انقدر مستدل و حرفه ای پاسخ بده...موفق باشید...

جمع بندی

پرسش:
دلایل حقانیت فتح مکه و باطل بودن فتح اورشلیم در چیست،در حالی که در هر دو بازگشت به وطن مادری بود؟

پاسخ:
اشکال اصلی مقایسه شما این است که دلیل مستندی برای این ادعا ذکر نکرده اید که دلیل فتح مکه را بازگشت به سرزمین مادری بیان کرده اید.حال آنکه اگر هدف از فتح مکه این بود،پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت آن حضرت باید در مکه می ماندند،ولی اینگونه نشد و آن حضرت بعد از تعیین حاکم برای مکه،به مدینه بازگشتند و هم خودشان تا پایان عمر در مدینه ماند هم اهل بیت آن حضرت و هم بسیاری از مهاجرینی که در اصل اهل مکه بودند،در مدینه مستقر شدند.
پس نمی توان بازگشت به وطن مادری را دلیل فتح مکه نامید.

اما دلایل فتح مکه
برای فتح مکه دو عامل مهم مطرح است:
1. توجه ویژه اسلام به مکه به عنوان قبله مسلمانان و شهر نزول وحی.

2. علت وقوع این جنگ آن بود که قریشیان صلح حدیبیه را نقض کردند. در سال ششم هجری و پس از وقوع سه جنگ بزرگ بدر، احد و خندق، سرانجام مسلمانان و مشرکان در منطقه حدیبیه با یکدیگر قرارداد صلحی امضا کردند که طبق آن تعیین شد که ده سال میان طرفین صلح برقرار گردد.[۱]

اما دو سال بعد، قریش این صلح‌نامه را نقض کرد. قبیله بنی‌خزاعه با مسلمانان و قبیله بنی‌بکر با قریش هم‌پیمان بودند. در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ‌داد، مردانی از قریش به نفع بنی‌بکر، افرادی از بنی‌خزاعه را کشتند. این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، پیامبر با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بود، عازم فتح مکه شد.[۲]

بنابراین بازگشت به وطن مادری مطرح نبوده است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای تحقق بخشیدن به این هدف، تدابیری اندیشید . برخی از آنها عبارتند از:
1 - مخفی نگه داشتن تصمیم خود و استفاده از تاکتیک پنهان کاری . بدون شک اگر قریش زودتر از موعد مقرر از تصمیم پیامبر آگاه گردیده بودند، خود را آماده مقابله و رویارویی با آن حضرت می کردند و جنگ خونینی میان آنها به راه می افتاد .

2 - خنثی کردن نقش ابوسفیان . جلب نظر ابو سفیان و به دست آوردن دلش با احترام به او و امن قرار دادن منزلش با توجه به نقشی که بزرگان قبیله در میان آن قبیله داشتند، از عوامل مهم جلوگیری از خون ریزی و جنگ در فتح مکه بود .

3 - گذشت، عطوفت و رحمت پیامبر . حس انتقام جویی در میان اعراب بسیار قوی بود . به طوری که بر سر جزئی ترین و پیش پا افتاده ترین مسائل ده ها سال آتش جنگ میان دو قبیله فروزان بود . با توجه به این حس، رحمت و عطوفت پیامبرصلی الله علیه وآله چنان اعراب را تحت تاثیر قرار داد که قدرت هر گونه مقاومتی را در برابر مسلمانان از آنان سلب می کرد .

عوامل فوق سبب شد تا پیامبرصلی الله علیه وآله بدون خون ریزی این مانع بزرگ را از سر راه خود بردارد

شما علت فتح اورشلیم توسط یهودیان را هم بازگشت آنها به وطن مادریشان نقل کرده اید،ولی بر فرض قبول این علت برای جنگ و فتح اورشلیم،باید دید آیا واقعاً فلسطین سرزمین مادری یهودیان می باشد یا خیر؟

ادعای اسرائیل مبنی بر حق تاریخی بر فلسطین، برای اولین بار به وسیله سازمان صهیونیسم جهانی به شورای عالی نیروهای متفقین در کنفرانس صلح پاریس در سال 1919 تسلیم شد. این سازمان در یادداشتی که در تاریخ 3 فوریه 1919 به شورای عالی نیروهای متفقین در این کنفرانس داد، قبول راه حلی را پیشنهاد کرد که بدان وسیله نیروهای متفق، حاکمیت تاریخی مردم یهود را بر سرزمین فلسطین و حق آنها را برای بازسازی این کشور به عنوان وطن ملی به رسمیت بشناسند.

ادعای صهیونیستی مبنی بر حق تاریخی قوم یهود بر فلسطین کاملاً بی اساس است، زیرا پیش از بنی اسرائیل اقوام دیگری مانند کنعانیان، حتیان در حوالی شهر هبرون، عموئیان در ناحیه عمان، موآبیان در شرق بحرالمیت، ادومیان در جنوب شرقی زندگی می کردند. همزمان با ورود عبرانی ها، فلسطینیان نیز از سوی دریای اژه رسیدند و بین منطقه کارمل و صحرا ساکن شدند. کسانی که امروزه، به نام فلسطینی شناخته شده اند فقط از نسل عرب ها نیستند بلکه از نسل کنعانیان هستند که از 5000 سال پیش در آنجا زندگی می کردند. آنان همچنین از اسلاف پارسیان، یونانیان، رومیان، عرب ها، ترک ها، حتیان و مصریان هستند.

در ضمن به این نکته نیز باید اشاره کرد که برخی ادعا کرده اند فلسطینیان کنونی مهاجمانی هستند که در خلال حمله مسلمانان به فلسطین در قرن هفتم میلادی آمدند، در صورتی که این مطلب از نظر تاریخی صحت ندارد زیرا فلسطینیان جزو اولین و اصلی ترین ساکنان فلسطین هستند.

یهودیانی که امروزه در اسرائیل زندگی می کنند از فرزندان قوم بنی اسرائیل نیستند، بلکه اعقاب آنهایی هستند که بعداً به آیین یهود گرویده اند و نمی توان پیوند نژادی بین آنها و یهودیان معاصر با حضرت عیسی«ع» و یا قبل از او قائل شد. برخی از مورخان یهودی نیز خود به این حقیقت مسلم اعتراف دارند. برای نمونه به گفتار ژوزف رینخ* که یک سیاستمدار فرانسوی یهودی الاصل است اشاره می شود. رینخ معتقد است: «اساساً صحبت کردن در مورد وجود نژاد یهود، یا از روی غرض ورزی است و یا از روی جهل و نادانی، زیرا نژاد عرب سامی وجود داشته و نژادی تحت عنوان نژاد یهود وجود نداشته است و یهودیان هرگز نژادی را تشکیل نداده اند».

براي آگاهي كاملتر به اين مآخذ مراجعه كنيد :
1. سرگذشت فلسطين، نوشتة اكرم زعيتر، ترجمة هاشمي رفسنجاني.
2. تاريخ نوين فلسطين، نوشتة عبدالوهاب، ترجمة محمد جواهركلام.
3. نبرد براي فلسطين، ترجمة عبدالرحمن صدريه.
4. تاريخ اورشليم، نوشتة سيد جعفر شهيدي.

 

پی نوشت ها:
[1]. ابن‌هشام،السیرة النبویة، چاپ سهیل زکار، بیروت، ۱۴۱۲ق. ج ۲، ص۷۸۴؛ ابن‌اثیر، الکامل،، بیروت،دار صادر -‌دار بیروت، ۱۹۶۵م، ج ۲، ص۲۰۴.

[2]. ابن‌اثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج ۲، ص۲۳۹-۲۴۴.

 

موضوع قفل شده است