جمع بندی علاقه به حوزه یا دانشگاه (مقایسه ای بین حوزه و دانشگاه)

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
علاقه به حوزه یا دانشگاه (مقایسه ای بین حوزه و دانشگاه)

من 16 سال دارم و پایه دهم تجربی هستم. بعضی از دوستانم طلبه هستند و من رو تشویق می کنند برای طلبگی.
راستش، من از کودکی (علاوه بر بنیه مذهبی)، کلا تو محیط درس و این چیزا بزرگ شدم، بیشتر علاقه ام روی درس های ریاضی و فیزیک وغیره بوده و هنوز هم هست. البته خود دروس بیشتر برام جذابه (یعنی فرمول هاو...) نه شغل های مربوط به اونها.
تا همین دوسال پیش به مخیله ام هم خطور نمی کرد، بخوام برم حوزه. ولی الان یه ذره شناختم بیشتر شده و یه ته علاقه ای هم به دلم نشسته. مباحث اعتقادی و زبان عربی رو هم دوست دارم.
ولی موندم که از ته دل به حوزه علاقه دارم یا نه. احساسم اینه که دوستانم دارن من رو به حوزه می کشونن و علاقه ی اصلی من یه جای دیگه س!
یه نکته ی مهمی هم هست. وقتی شهدای هسته ای یا به طور عام شهدای علم، افراد انقلابی غیر طلبه، دانشگاهی و... رو می بینم، در دلم تردید میافته. که این ها هم خیلی آدم های خوبی بودن، بدون اینکه حتی به حوزه برن.
خلاصه اینکه، تکلیفم برای خودم مشخص نیست. نمی دونم از ته دل به چی علاقه دارم. وقتی میرم مسجد یا پیش دوستان طلبه ام کمی ذهنم به طرف حوزه متمایل میشه. وقتی هم به این طرف جاده، یعنی شهدای هسته ای، انسان های دانشمند و مومن، توصیه های رهبر انقلاب درباره علم آموزی و دانشگاه نگاه می کنم، دوباره میام سر خونه اول! همین چند روز پیش هم، رهبر انقلاب فرمودند که علم یک قدرته.

-یه چیز دیگه هم اینکه،
اگه میشه یه مقایسه ای از دانشگاه و حوزه داشته باشین. خروجی هر دوتا رو بررسی کنین، مثلا افراد خروجی دانشگاه از نظر علمی و اعتقادی چطورین و افراد حوزوی چطور.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

با عرض سلام و ادب خدمت شما دوست عزیز و همه اسک دینی های بزرگوار

Montazer...313;950209 نوشت:
من 16 سال دارم و پایه دهم تجربی هستم. بعضی از دوستانم طلبه هستند و من رو تشویق می کنند برای طلبگی.
راستش، من از کودکی (علاوه بر بنیه مذهبی)، کلا تو محیط درس و این چیزا بزرگ شدم، بیشتر علاقه ام روی درس های ریاضی و فیزیک وغیره بوده و هنوز هم هست. البته خود دروس بیشتر برام جذابه (یعنی فرمول هاو...) نه شغل های مربوط به اونها.
تا همین دوسال پیش به مخیله ام هم خطور نمی کرد، بخوام برم حوزه. ولی الان یه ذره شناختم بیشتر شده و یه ته علاقه ای هم به دلم نشسته. مباحث اعتقادی و زبان عربی رو هم دوست دارم.
ولی موندم که از ته دل به حوزه علاقه دارم یا نه. احساسم اینه که دوستانم دارن من رو به حوزه می کشونن و علاقه ی اصلی من یه جای دیگه س!
یه نکته ی مهمی هم هست. وقتی شهدای هسته ای یا به طور عام شهدای علم، افراد انقلابی غیر طلبه، دانشگاهی و... رو می بینم، در دلم تردید میافته. که این ها هم خیلی آدم های خوبی بودن، بدون اینکه حتی به حوزه برن.
خلاصه اینکه، تکلیفم برای خودم مشخص نیست. نمی دونم از ته دل به چی علاقه دارم. وقتی میرم مسجد یا پیش دوستان طلبه ام کمی ذهنم به طرف حوزه متمایل میشه. وقتی هم به این طرف جاده، یعنی شهدای هسته ای، انسان های دانشمند و مومن، توصیه های رهبر انقلاب درباره علم آموزی و دانشگاه نگاه می کنم، دوباره میام سر خونه اول! همین چند روز پیش هم، رهبر انقلاب فرمودند که علم یک قدرته.

دوست عزیز در انتخاب رشته آنچه خیلی مهم است علاقه است لذا سعی کن نسبت به هر دو (حوزه و دانشگاه)و رشته هایی که می خواهی انتخاب کنی تحقیق نمایی تا علاقه شما نیز واقعی شود چه بسا کمبود علاقه شما به حوزه بخاطر کمبود شناخت باشد و البته این امکان نیز وجود دارد که وقتی بشناسی علاقه شما کمتر از قبل شود مهم آن است که علاقه خود را بیابی.
در ضمن ما هم در عرصه دانشگاه نیاز به دانشجویان قوی و پر تلاش داریم و هم در عرصه حوزه نیاز به طلاب پرکار و تلاش گر و قوی لذا مهمترین نکته که سبب خدمت بهتر و بیشتر و موفقیت می شود علاقه است.

Montazer...313;950209 نوشت:
-یه چیز دیگه هم اینکه،
اگه میشه یه مقایسه ای از دانشگاه و حوزه داشته باشین. خروجی هر دوتا رو بررسی کنین، مثلا افراد خروجی دانشگاه از نظر علمی و اعتقادی چطورین و افراد حوزوی چطور.

آنچه مشخص است علوم متعدد می باشند و قطعا در هر دو لازم است انسانهایی کسب دانش نمایند و هر دو خدمت می باشند البته:

طلبگی طبق آيه 122 سوره «توبه» یاد گرفتن و یاد دادن دین واجب می باشد چرا که خداوند می فرمایند «فَلَوْلاَ نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِّنْهُمْ طَایِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِى الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذَا رَجَعُوا اِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» ؛ (چرا از هر گروهى طایفه اى از آنان کوچ نمى کنند تا در دین آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را انذار نمایند؛ شاید از مخالفتِ فرمان الهى حذر نمایند). این آیه نه تنها فراگیرى آیین الهى را واجب مى شمرد؛ بلکه تعلیم دادن آن را بعد از فراگیرى نیز لازم مى داند.البته در رشته های دانشگاهی نیز اگر سبب رفع نیاز جامعه ،و قطع وابستگی و نفوذ دشمنان شود واجب و لازم می باشد.


  1. خروجی های حوزه بسته به تلاششون آگاهی بسیار بسیار بیشتری نسبت به دین و مسائل دینی پیدا می کنند و لذا شناخت آنها از دین بخلاف دانشجویان عمیق می باشد.
  2. در حوزه در کنار آموزش مقدمات شناخت مباحث دینی از علومی چون تفسیر ، کلام ،تاریخ و... نیز بهره می گیرند.و البته در دانشگاه هم هست ولی بسیار بسیا کم می باشد.
  3. فضای حوزه های علمیه نوعا سالمتر از فضای دانشگاهها می باشد.
  4. تلاش و کوشش در حوزه بسیار بیشتر از دانشگاهها می باشد لذا دروس سخت تر می باشد و انرژی بیشتری می خواهد
  5. مدت زمان تحصیل در حوزه بیشتر از تحصیل در دانشگاهها می باشد و لذا این مزیتی برای دانشگاهها می باشد.
  6. افرادی که در حوزه تربیت می شوند می توانند انسانها را از گمراهی نجات دهند و لذا با روح انسانها و عاقبت بخیری آنها کار دارند بخلاف دانشگاهها که البته غیر از رشته هایی که همسو با رشته های حوزوی می باشد سایر رشته با جسم انسانها و امور مادی او سروکار دارند در نتیجه کار طلاب تقدس و اهمیت بیشتری دارند.
  7. طلبگی وظیفه دشواری است که در صورت عملکرد نامناسب می تواند نام دین را تحت الشعاع قرار دهد و خراب نماید بخلاف رفتن به دانشگاه.
  8. از نظر شعلی هر دو گروه با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کنند
  9. طلاب در ضمن برخورداری از احترام گروههای از مردم بعضا دچار بی احترامی های مختلفی هم می شوند که چه بسا اصلا مقصر نبوده و نیستند و لذا تحمل این ناملایمتها سخت می باشد.
  10. از جهت کشفیات علمی نیاز حوزه بسیار بیشتر از دانشگاهها می باشد.در زمینه کشف و استخراج علوم انسانی نظیر روانشناسی از آیات و روایات
  11. زمینه برای تعالی معنوی و رشد اخلاقی و دوری از گناه در حوزه فراهمتر از دانشگاهها می باشد
  12. مشکلات مالی در طلاب بیشتر از دانشجویان می باشد.
  13. طلبگی به خاطر جنبه هدایتگری همان رسالت انبیاء می باشد و لذا ثواب فراوانی دارد
  14. و...

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

جمع بندی: علاقه به حوزه یا دانشگاه (مقایسه ای بین حوزه و دانشگاه)

سوال :

[=lucida sans unicode]من 16 سال دارم و پایه دهم تجربی هستم. بعضی از دوستانم طلبه هستند و من رو تشویق می کنند برای طلبگی.
راستش، من از کودکی (علاوه بر بنیه مذهبی)، کلا تو محیط درس و این چیزا بزرگ شدم، بیشتر علاقه ام روی درس های ریاضی و فیزیک وغیره بوده و هنوز هم هست. البته خود دروس بیشتر برام جذابه (یعنی فرمول هاو...) نه شغل های مربوط به اونها.
تا همین دوسال پیش به مخیله ام هم خطور نمی کرد، بخوام برم حوزه. ولی الان یه ذره شناختم بیشتر شده و یه ته علاقه ای هم به دلم نشسته. مباحث اعتقادی و زبان عربی رو هم دوست دارم.
ولی موندم که از ته دل به حوزه علاقه دارم یا نه. احساسم اینه که دوستانم دارن من رو به حوزه می کشونن و علاقه ی اصلی من یه جای دیگه س!
یه نکته ی مهمی هم هست. وقتی شهدای هسته ای یا به طور عام شهدای علم، افراد انقلابی غیر طلبه، دانشگاهی و... رو می بینم، در دلم تردید میافته. که این ها هم خیلی آدم های خوبی بودن، بدون اینکه حتی به حوزه برن.
خلاصه اینکه، تکلیفم برای خودم مشخص نیست. نمی دونم از ته دل به چی علاقه دارم. وقتی میرم مسجد یا پیش دوستان طلبه ام کمی ذهنم به طرف حوزه متمایل میشه. وقتی هم به این طرف جاده، یعنی شهدای هسته ای، انسان های دانشمند و مومن، توصیه های رهبر انقلاب درباره علم آموزی و دانشگاه نگاه می کنم، دوباره میام سر خونه اول! همین چند روز پیش هم، رهبر انقلاب فرمودند که علم یک قدرته.

-یه چیز دیگه هم اینکه،
اگه میشه یه مقایسه ای از دانشگاه و حوزه داشته باشین. خروجی هر دوتا رو بررسی کنین، مثلا افراد خروجی دانشگاه از نظر علمی و اعتقادی چطورین و افراد حوزوی چطور.

پاسخ :

با عرض سلام و ادب خدمت شما دوست عزیز و همه اسک دینی های بزرگوار

دوست عزیز در انتخاب رشته آنچه خیلی مهم است علاقه است لذا سعی کن نسبت به هر دو (حوزه و دانشگاه)و رشته هایی که می خواهی انتخاب کنی تحقیق نمایی تا علاقه شما نیز واقعی شود چه بسا کمبود علاقه شما به حوزه بخاطر کمبود شناخت باشد و البته این امکان نیز وجود دارد که وقتی بشناسی علاقه شما کمتر از قبل شود مهم آن است که علاقه خود را بیابی.
در ضمن ما هم در عرصه دانشگاه نیاز به دانشجویان قوی و پر تلاش داریم و هم در عرصه حوزه نیاز به طلاب پرکار و تلاش گر و قوی لذا مهمترین نکته که سبب خدمت بهتر و بیشتر و موفقیت می شود علاقه است.

آنچه مشخص است علوم متعدد می باشند و قطعا در هر دو لازم است انسانهایی کسب دانش نمایند و هر دو خدمت می باشند البته:

طلبگی طبق آيه 122 سوره «توبه» یاد گرفتن و یاد دادن دین واجب می باشد چرا که خداوند می فرمایند «فَلَوْلاَ نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَه مِّنْهُمْ طَایِفَهٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِى الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ اِذَا رَجَعُوا اِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ» ؛ (چرا از هر گروهى طایفه اى از آنان کوچ نمى کنند تا در دین آگاهى یابند و به هنگام بازگشت به سوى قوم خود، آنها را انذار نمایند؛ شاید از مخالفتِ فرمان الهى حذر نمایند). این آیه نه تنها فراگیرى آیین الهى را واجب مى شمرد؛ بلکه تعلیم دادن آن را بعد از فراگیرى نیز لازم مى داند.البته در رشته های دانشگاهی نیز اگر سبب رفع نیاز جامعه ،و قطع وابستگی و نفوذ دشمنان شود واجب و لازم می باشد.



  1. خروجی های حوزه بسته به تلاششون آگاهی بسیار بسیار بیشتری نسبت به دین و مسائل دینی پیدا می کنند و لذا شناخت آنها از دین بخلاف دانشجویان عمیق می باشد.
  2. در حوزه در کنار آموزش مقدمات شناخت مباحث دینی از علومی چون تفسیر ، کلام ،تاریخ و... نیز بهره می گیرند.و البته در دانشگاه هم هست ولی بسیار بسیا کم می باشد.
  3. فضای حوزه های علمیه نوعا سالمتر از فضای دانشگاهها می باشد.
  4. تلاش و کوشش در حوزه بسیار بیشتر از دانشگاهها می باشد لذا دروس سخت تر می باشد و انرژی بیشتری می خواهد
  5. مدت زمان تحصیل در حوزه بیشتر از تحصیل در دانشگاهها می باشد و لذا این مزیتی برای دانشگاهها می باشد.
  6. افرادی که در حوزه تربیت می شوند می توانند انسانها را از گمراهی نجات دهند و لذا با روح انسانها و عاقبت بخیری آنها کار دارند بخلاف دانشگاهها که البته غیر از رشته هایی که همسو با رشته های حوزوی می باشد سایر رشته با جسم انسانها و امور مادی او سروکار دارند در نتیجه کار طلاب تقدس و اهمیت بیشتری دارند.
  7. طلبگی وظیفه دشواری است که در صورت عملکرد نامناسب می تواند نام دین را تحت الشعاع قرار دهد و خراب نماید بخلاف رفتن به دانشگاه.
  8. از نظر شعلی هر دو گروه با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کنند
  9. طلاب در ضمن برخورداری از احترام گروههای از مردم بعضا دچار بی احترامی های مختلفی هم می شوند که چه بسا اصلا مقصر نبوده و نیستند و لذا تحمل این ناملایمتها سخت می باشد.
  10. از جهت کشفیات علمی نیاز حوزه بسیار بیشتر از دانشگاهها می باشد.در زمینه کشف و استخراج علوم انسانی نظیر روانشناسی از آیات و روایات
  11. زمینه برای تعالی معنوی و رشد اخلاقی و دوری از گناه در حوزه فراهمتر از دانشگاهها می باشد
  12. مشکلات مالی در طلاب بیشتر از دانشجویان می باشد.
  13. طلبگی به خاطر جنبه هدایتگری همان رسالت انبیاء می باشد و لذا ثواب فراوانی دارد
  14. و...


در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

1.سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: راهنما: تاريخ:17/ 09/ 1396
موضوع قفل شده است