نقش والدین در تربیت الهی فرزند

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
نقش والدین در تربیت الهی فرزند


نقش والدین در تربیت الهی فرزند از نظر مرحوم آقا مجتبی تهرانی

مادر در تربیت الهی چیست؟ آن کسانی که پرورش دهنده انسان هستند – یعنی والدین – چه نقشی در رابطه با الهی شدن فرزند دارند؟ چون اولین محیط که می خواهد انسان را بسازد اینجاست. منشاء غیرت آنها محبت است و غیرتشان ، غیرت حیوانی نیست. غیرت انسانی و الهی است، بُعدِ معنوی انسان است.
اگر والدین می خواهند فرزند از نظر باطن، صورتی الهی و انسانی پیدا کند، بدانند این امر از همان تربیتی که آنها میکنند، تحقق می یابد. درباره نقش والدین تعبیراتی وجود دارد که همه اینها متخذ و برگرفته از معارف ماست. مانند اینکه نقش والدین مانند نقش زارع و دهقان است. اما با تفاوت هایی!

تربیت فرزند از زراعت آسانتر است!
والدین هم نقش زارع و دهقان را دارند اما به یک معنا خیلی آسان تر. شاید این تعبیر را تا به حال نشنیده باشید که تربیت برای والدین خیلی آسان تر است نسبت به کاری که زارع و دهقان برای محصولش انجام می دهد، نه سخت تر! زارع باید سه کار بکند: هم باید زمین را شخم بزند و آماده کند، هم بذر را بپاشد، هم آبیاری کند. بعد بنشیند دستش را روی هم بگذارد ببیند ثمری می گیرد یا نه. ولی در مورد تربیت طفل لازم نیست دو کار اول را بکنی، یک کار بکن. چون از نظر زمین، زمین آن طفل آماده است، هیچ شخم زدن نمی خواهد. در روایتی علی(علیه السلام) به این مضمون فرموده اند که بچه ای که تازه در دامن تو چشم باز کرده، صفحه روح او، قلب او، پاک است. هیچ سنگ و کلوخی در آن نیست. اتفاقا سریع هم اثر می گذارد. هم سریع است و هم عمیق. هر دو در تعبیر حضرت وجود دارد.
بذر هم لازم نیست تو بپاشی، بذر آن را خدا پاشیده است. بذرش همان عقل عملی است. تمام اموری که از دیدگاه عقل ما حَسَن است یا قبیح است، همه اینها را می داند. اما به صورت بالقوه است، استعداد است. تو فقط این را در طفل به فعلیت برسان. یعنی اینکه تو فقط باید آبیاری بکنی. تو می توانی خیانت نکنی؟!! می توانی جنایت نکنی؟!!

ادب، آب حیات تربیت انسان است.
حال میگویم که آب دادن یعنی چه. علی(علیه السلام) فرمودند: « نیاز ذوی العقول به ادب مانند نیاز زرع است به باران. »
این عقل، عقل نظری نیست، عقل عملی است. همه انسانها احتیاج به ادب دارند، اما می دانی ادب برای آنها مثل چه می ماند؟ احتیاجشان مثل این است که زرع احتیاج به باران داشته باشد، نقش ادب مانند نقش باران و آب است.
لذا در روایاتمان داریم که والدین باید به او شکل بدهند و در او ملکه ایجاد کنند. چگونه ملکه را برای او درست می کنند؟ علی (علیه السلام) این تعبیر را می فرماید که: « ادب صورت عقل است. » نقش ادب این است که آن چیزهایی که در مکنون کودک نهفته است را آشکار می کند و به فعلیت می رساند. چه در بعد انسانی او، چه در بعد الهی او. « هر طفلی بر سرشت الهی به دنیا می آید. »

تربیت از دو طریق سمعی و بصری است.
بنابراین، تو اگر می خواهی چیزی برای او به ارث بگذاری، یک چیزی را انتخاب کن که در تمام نشئات وجودی اش از آن بهره بگیرد. و آن تربیت است. تربیت مانند مسئله زراعت است. اما با این تفاوت که خیلی آسان تر از آن است. تو خرابکاری نکن! فقط آن را آب بده! حالا با چه چیزی آب بدهی؟ تربیت از دو طریق سمعی و بصری است.
ملکات ما بر اثر تکرار ایجاد می شود. هنگامی که کودک به دنیا می آید، از نظر درونی اینگونه است که یک قوه حافظه دارد (اتاق بایگانی). هر چه به او بگویی و هر چه ببیند، سریع میبرد و در اتاق بایگانی اش میگذارد. سرعت گیرندگی اش زیاد و عمیق است. وقتی هم رفت آنجا، به این زودی بیرون نمی آید. وقتی که این کار تکرار شد، به صورت ملکه در می آید و شاکله او را تشکیل می دهد. شاکله وجودی معنایش این است که ملکات، از دو راه سمعی و بصری شاکله وجودی و درونی انسان را تشکیل می دهد.
ما در روایاتمان داریم که بچه وقتی به دنیا آمد، مستحب است همان روز اول، در گوش راست او اذان گفته شود و در گوش چپ او اقامه. یعنی اولین صوت و آهنگی که از راه گوش به او می رسد، توحید و نبوت و… باشد. این در روز اول مستحب است. میگویند تا قبل از اینکه ناف او بیفتد که معمولا حدود ده روز طول میکشد این کار مستحب است و این از طریق سمع است.
روایتی از امام باقر (علیه السلام) است و هم از امام صادق (صلوات الله علیه) است که فرمودند: « بچه وقتی به سه سالگی رسید به او هفت مرتبه اینگونه گفته شود که: “بگو: لا اله الا الله” سپس رها شود. »
وقتی بچه به سن سه سالگی رسید یعنی دو سالش تمام شد، میخواست وارد سه سال بشود و معمولا بچه زبان باز میکند که میتواند کلمات را بگیرد و ادا کند. به او کلمه توحید را بگو و هفت بار هم بگو. چرا هفت بار؟ برای اینکه این کلام با تکرار ملکه او بشود، یادش نرود.

تاثیر مخرب صداهای شیطانی بر تربیت کودکان
معارف ما این است. انسان الهی بساز، از همان کوچکی، از روز اول کلام الهی به گوشش بخورد. آهنگ الهی را بشنود نه آهنگ شیطانی را. وای به حال آن جامعه ای که اطفال آن به آهنگ شیطانی معتاد بشوند. به خدا قسم اگر میگفتند این آهنگ های شیطانی استحباب دارد، اینگونه اصرار نمی بود. می فهمید چه دارید می کنید؟ دشمنانتان دارند به اهدافشان میرسند.

تاثیر اعمال دیداری در تربیت فرزند
از آنجایی که در مقابل کارهای گفتاری و شنیداری، کرداری و رفتاری است؛ ما به اعمال و اقدامات بصری (دیداری) میپردازیم. راجع به اقدامات دیداری، در روایات اشاره شده به اینکه وقتی کودک، شش سالش تمام شد و میخواهد وارد هفت سال بشود، اینجا مقتضی آموختن را دارد. قبل از هفت سالگی بحث گفتار بود، اینجا بحث اعمال است. در یک روایتی پیغمبر اکرم فرمودند: « فرزندتان را آنگاه که به هفت سالگی وارد می شوند نماز بیاموزید. »
شش سال او که تمام می شود و وارد هفت سال می شود، جنبۀ دیداری و رفتاری دارد. به پدر و مادر میگوید: بایست و نماز را بخوان و به او این عمل را بیاموز! بحث آموزش رفتاری است نه گفتاری.
می فرماید بعد از آموزش عملی رهایش نکن، بیا سراغ آموزش گفتاری. ایستادی نماز خواندی، به او بگو: بابا جان! مرا نگاه کن! به این می گویند نماز. بابا جان نماز می خوانم، نگاه کن!
کم کم این عمل تو را یاد می گیرد. در این سنین سریع یاد میگیرد و گیرنده اش بسیار قوی، سریع و عمیق است و فورا به حافظه میبرد. حافظه هم اتاق بایگانی است. آن را در اتاق بایگانی اش نگاه میدارد. قشنگ عکسبرداری میکند، فیلم میگیرد.

تاکید و تکرار با روشهای صحیح در تربیت موثر است
این عمل را که آموزش دادی، باز هم رهایش نکن، دوباره بیا سراغ اقدامات گفتاری. یک روایت از علی (علیه السلام) است که فرمود: « أ کودکان خانواده ات را با زبانت به نماز و وضو تربیت کن. »
اگر میخواهی در بُعد معنوی او این روح را بسازی، بدان که با تکرار ملکه میشود. تربیت خیلی ظرافت دارد. برخلاف آنچه همه میگویند این مباحث خیلی مشکل نیست. ولی به نظر من از نظر مباحث علمی ظرافت دارد و ظرافتش این است که در این سنین که داری عملا به او آموزش می دهی، و بعد هم لفظا روی آن تاکید می کنی، مواظب باش یک وقت روشی غیر الهی و غیر انسانی به کار نگیری. ـ نعوذ بالله ـ با خشونت رفتار نکنی! وگرنه بَری میشود از هر چه دین است. اگر به این نحو باشد، کشف از جهالت تو است.

تفاوت میان اصل تربیت و روش تربیت
روش در تربیت، جدای از اصل تربیت است. او را باید تربیت کنی ولی نه با الفاظ خشن و امثال اینها. بلکه باید او را به شوق بیاوری، که اینها روش تربیتی است. باید میان اصل تربیت و روش تربیت، جداسازی بکنیم.
ما یک آیه داریم از آیات شریفه قرآن که اصل مسئله آموزش و تربیت را، چه نسبت به خود، چه نسبت به کسانی که جزو خاندان محسوب میشوند، مطرح میکند و به طور کلی به ما که مومن هستیم و اعتقاد به مبدا و معاد داریم، خطاب میکند که: « ای کسانیکه ایمان آوردید، جان های خودتان و خاندانتان را از آتش جهنم حفظ کنید. » این یک فرمان کلی است.


راههای نجات خود و خانواده از آتش
در روایتی از امام صادق (علیه السلام) آمده است که حضرت فرمود: « وقتی این آیه نازل شد مردم گفتند: چگونه ما خودمان و خانوادمان را از آتش جهنم حفظ کنیم؟ پیغمبر اکرم جواب دادند: کارهای خیر انجام دهید و خانواده هایتان را به آن یادآور شوید و آنها را بر بندگی خدا ادب نمایید. »