تاریخچه دیوان و دیوان سالاری

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تاریخچه دیوان و دیوان سالاری

[=&quot]تاریخچه دیوان و دیوان سالاری : [/][=&quot]دیوان کلمه ای پهلوی است [/][=&quot]و در معنایی شبیه به اداره به کار رفته است [/][=&quot]. در دوره ساسانی اداره هایی که کارهای مختلف دولت را انجام می دادند مانند اداره های مرکزی خراج و سپاه و چاپار خانه ها و مانند اینها به نام دیوان معروف بودند و دیوانهای مرکزی به منزله وازرتخانه های این عصر شمرده می شده اند . چون خلفا به اقتباس از تشکیلات ایرانی پرداختند این نامها هم در عربی داخل شد و در معنایی نزدیک به آنچه در پهلوی داشت به کار رفت . این کلمه در عربی نخستین بار در دفتر جمع و خرج یا دفتری که در آن نام مجاهدین ثبت می شد استعمال گردید . سپس هر چه بر تشکیلات دستگاه خلافت افزوده گشت دائره استعمال و قلمرو معنی آن نیز به تدریج توسعه یافت تا جائی که کم کم به همن پایه رسید که در عصر ساسانی داشت یعنی شامل تمام ادارات و مراکز گردید که متصدی امور خلافت بودند. ما درست نمی دانیم که استعمال این کلمه ( دیوان ) از چه وقت در ایران شروع شده ولی ظاهرا قدیمی تر از دولت ساسانی به نظر می آید و از آنچه تاریخ نویسان درباره دولت هخامنشی نوشته اند چنین بر می آید که این دولت دارای سازمان اداری نسبتا منظمی بوده و از کارهایی که به داریوش بزرگ ( 481 – 521 ق م ) نسبت داده اند یکی هم تجدید نظر در سازمان کشور و تنظیم امور دولت و ساختن داههای عمومی و ایجاد چاپار خانه ها بود[/][=&quot] . در تاریخ های عربی نیز جسته گریخته در موضوع سازمان داخلی دولتهای ایرانی قبل از ساسانیان و پیش از حمله اسکندر به روایاتی بر می خوریم که بدون شک از منابع قدیمی تر گرفته شده است . مثلا حمزه اصفهانی در سرگذشت لهراسب از شاهان کیانی می گوید که « وی نخستنی کسی بود که دیوان سپاه بنیاد گذارد » . و همچنین دارا پسر بهمن را نخستین پادشاهی می نویسد که راههای عمومی و چاپرخانه بر پا کرد و در انها اسبهای ویژه نگاه داشت[=&quot][1][/] . از نوشته های طبری پیداست که چاپار خانه پیش از دارا هم در ایران معمول بوده است .[=&quot][2][/] در هر حال از این گونه روایات و آنچه معاصران دولت هخامنشی از یوانانیان و یگران درباره این دولت نوشته اند می توان چنین نتیجه گرفت که در دربار شاهان هخامنشی دیوان هایی برای اداره امور مملکت در زیر نظر دبیران ومخصوص وجود داشته و حتی در بعضی قسمتها هم مانند چاپارخانها از حیث نظام و تشکیلات با آنچه در دروه ساسانیان و بنی عباس دیده می شود چندان فرقی نداشته است . به گفته مورخان از جمله چیزهایی که اسکندر پس از تصرف گنجینه دارا آخرین پادشاه هخامنشی از میان برد دیوانهای دولتی بود که به فرمان وی آنها را در آتش سوزاندند[=&quot][3][/].از آنجایی که شاهنشاهی ساسانی در تمام دوره فرمانروایی خود بین دو دشمن نیرومند و خطرناک ، یکی اقوام آسیای مرکزی در شرق و دیگر یامپراطوری جهانگیر روم در غرب واقع بود و پیوسته از این دو دولت تهدید می شد از این رو پادشاهان ساسانی ناچار بودند حکومت خود را بر ا ساس استوارتری گذارند و خود را در مقابل این دو خطر دائم هر چه تواناتر سازند . ابن مقفع که در تاریخ ایران از اشخاص مطلع و بصیر بود ، مهرهای یکی از پادشاهان ایران را که در امور دولتی به کار می رفته برای کارهای زیر شرح داده : یکی برای نامه های رمز دار ، یکی برای نامه های عادی ، یا دبیرخانه شاهی ، یکی برا ی بخشیدن املاک و القاب ، و یکی هم برای مالیات. [=&quot][4][/][/]


[=&quot][1][/] [=&quot]- به نقل از: سنی ملوک الارض و الانبیاء ، ص 31 و 34 [/]

[=&quot][2][/] [=&quot]- طبری بخش اول ص 692 [/]

[=&quot][3][/] [=&quot]- به نقل از طبری بخش اول ص 701 [/]

[=&quot][4][/] [=&quot]- به نقل از فتوح البلدان بلاذری ، ص 646 [/]

[=&quot]کریستن سن [=&quot]، هر یک از مهرها را نماینده دیوانی مخصوص دانسته و نیز معتقد است که این روایت شامل تمام دیوانهای موجود در عصر ساسانی نیست و به حکم عقل باید گفت که گذشته از اینها دیوانهای دیگری نیز برای سپاه و چاپارخانه و ضرابخانه و اوزان و شاید هم خالصجات شاهی و مانند اینها وجود داشته است و همچنین ا حتمال می دهد دیوان خراج که مهم ترین دیوانها بشمار می رفته مانند عصر اموی و عباسی به چندین شعبه تقسیم می شده است . پس از برچیده شدن بساط فرمانروایی ساسانیان قسمتی از تشکیلات آن دولت و مخصوصا دوانهای خراج و تشکیلات مالی آن همچنان بر جای می ماند . چنانکه خواهیم دید این دوانها پیوسته در زیز نظر دبیران ایرانی اداره می شدند و خصوصیات سابق خود را حفظ می کردند ولی قسمت دیگر که با محیط جدید متناسب نبود از میان رفت و در اسلام به تقلید از همان ها دیوانهایی از نو آغاز گردید . تاسیس این دیوانها در اسلام یا به وسیله ایرانیانی که به دین اسلام گرویده بودند و در مرگز خلافت در مدینه یا شام می زیستند و یا بر حسب اشاره کارگزاران خلفای اموی در ایران مانند زیاد بن ابی سفیان و حجاج و دیگران که از نزدیک با تشکیلات ایرانی آشنا بودند صورت گرفت. چون سال پانزدهم هجرت فرا رسید عمر ، که در این هنگام بر مسند خلافت نشسته بود مشاهده کرد که کشورها یکی پس از دیگری بدست مجاهدان گشوده می شود و گنج های پادشاهان ایران نیز به تصرف در آمده و بار بار سیم و زر و جواهر گرانبها و لباسهای فاخر به مدینه وارد می گردد. پس چنین اندیشید که بر مسلمانان گشایشی دهد تمام آن اموال را میان آنان تقسیم کند ولی نمی دانست که این کار را چگونه انجام دهد و همه آن اموال را چگونه تحت ضبط درآورد . در این هنگام یکی از مرزبانان ایران در مدینه بود . چون عمر را در کار خود سرگردان یافت به وی گفت پادشاهان ایران را چیزی است که آن را دیوان می نامند و تمام جمع و خرج مملکت ایشان در ان ضبط است و هیچ از ان خارج نیست و هر کس از دولت و ظیفه و رابتی دارد نامش در ان ثبت است و هیچگونه خللی در آن راه نمی یابد ،پس عمر متوجه این امرشد و شرح ان را پرسید و مرزبان چگونگی ان را شرح داد و همین که عمر ان را نیک یافت به تاسیس دیوان پرداخت و برای مسلمانان هر یک وظیفه مقرر داشت .[=&quot][1] بنابر نقل کتاب نهایة الارب، در زمان خلافت عمر ابوهریره پانصد هزار درهم آورده بود که در تقسیم آن بازهم به عمر بحث دیوان را متذکر می شوند .

[=&quot]کتاب آل بویه از علی اصغر فقیهی ص 73 تا 77


[=&quot][1] [=&quot]- به نقل از الاداب السلطانیه ص 101
موضوع قفل شده است