آیا در دین اجبار است؟

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا در دین اجبار است؟

بسم الله الرحمن الرحیم .

مساله ای که این روزها نزد مردم شاهد آن هستم این است که حکومت اسلامی ایران مردم را مجبور به اطاعت از دین اسلام میکند در حالی که شاید کسی بخواهد آزاد و با عقاید خودش زندگی کند !

میخواستم بدونم چرا این کار انجام میشه ؟ مثلا چرا قوانین اسلامی هستند و رعایت حال همه در اونها نشده ؟ آیا به نظر شما نیاز به یک رای گیری مجدد نیست ؟ چون من احساس میکنم بسیاری از مردم به خاطر مشکلاتی که در طی این چند سال حکومت اسلامی با آنها گریبان گیر شده است ( مثل تحریم و دشمنی هایی که با ما میشود ) از اسلام دلزده شده اند ، شاید هم تقصیر تبلیغات کثیر و تهاجم فرهنگی است نمیدانم !

فقط منظورم این است اگر امروز رای گیری عادلانه ای برگزار شود که در آن بگویند حکومت اسلامی یا حکومت مردمی ( البته من میدانم که اسمش مردمی است و به هر حال طاغوت برنده ی میدان خواهد شد در آن صورت ) مردم کدام را انتخاب میکنند ؟

سالها پیش مردم حکومت اسلامی را انتخاب کردند اما امروزه میبینم که مردم تغییر عقیده داده اند و از حکومت اسلامی هم سیر شده اند و به دنبال رفاه و آسایش هستند و میخواهند که حکومت مثلا مردمی به وجود اید ( حتی در شهرهایی مثل تبریز )

برخی میگویند همین که رای به آقای روحانی دادند معنیش این بود که ما دیگر از حکومت اسلامی خسته شده ایم و به دنبال حکومت مثلا مردمی هستیم !

از طرفی مردم زندگی پر رفاه و پر زرق و برق مردم کشورهای غنی که حکومت مردمی ( مثلا مردمی ) دارند را میبینند و از طرفی فقر و ضعف ما در این میدان را و کسانی که شناختی از اسلام ندارند میگویند لابد اسلام عامل بدبختی ماست !

این شبهات خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده و نمیدونم از کی بپرسم ممنون میشم بهشون پاسخ بدید .

یا حق .

برچسب: 

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد هادی

به من بیاموز;947930 نوشت:
سم الله الرحمن الرحیم .

مساله ای که این روزها نزد مردم شاهد آن هستم این است که حکومت اسلامی ایران مردم را مجبور به اطاعت از دین اسلام میکند در حالی که شاید کسی بخواهد آزاد و با عقاید خودش زندگی کند !

میخواستم بدونم چرا این کار انجام میشه ؟ مثلا چرا قوانین اسلامی هستند و رعایت حال همه در اونها نشده ؟ آیا به نظر شما نیاز به یک رای گیری مجدد نیست ؟ چون من احساس میکنم بسیاری از مردم به خاطر مشکلاتی که در طی این چند سال حکومت اسلامی با آنها گریبان گیر شده است ( مثل تحریم و دشمنی هایی که با ما میشود ) از اسلام دلزده شده اند ، شاید هم تقصیر تبلیغات کثیر و تهاجم فرهنگی است نمیدانم !

فقط منظورم این است اگر امروز رای گیری عادلانه ای برگزار شود که در آن بگویند حکومت اسلامی یا حکومت مردمی ( البته من میدانم که اسمش مردمی است و به هر حال طاغوت برنده ی میدان خواهد شد در آن صورت ) مردم کدام را انتخاب میکنند ؟

سالها پیش مردم حکومت اسلامی را انتخاب کردند اما امروزه میبینم که مردم تغییر عقیده داده اند و از حکومت اسلامی هم سیر شده اند و به دنبال رفاه و آسایش هستند و میخواهند که حکومت مثلا مردمی به وجود اید ( حتی در شهرهایی مثل تبریز )

برخی میگویند همین که رای به آقای روحانی دادند معنیش این بود که ما دیگر از حکومت اسلامی خسته شده ایم و به دنبال حکومت مثلا مردمی هستیم !

از طرفی مردم زندگی پر رفاه و پر زرق و برق مردم کشورهای غنی که حکومت مردمی ( مثلا مردمی ) دارند را میبینند و از طرفی فقر و ضعف ما در این میدان را و کسانی که شناختی از اسلام ندارند میگویند لابد اسلام عامل بدبختی ماست !

این شبهات خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده و نمیدونم از کی بپرسم ممنون میشم بهشون پاسخ بدید .

یا حق .

با سلام و عرض ادب و تقدیر از پرسش شما

پاسخ بنده آماده هست منتهی قبل از اینکه پاسخم را ارسال کنم دوست دارم اول پاسخ یاران اسک دینی رو ببینیم
اگر یاران بزرگوار پاسخی علمی و مستند دارند ارائه بفرمایند .

با تشکر

سلام
من هم سوال شما رو دارم واقعا. وقتی در جامعه می بینیم که مردم اسلام را نمی خواهند، قوانین و احکام اسلام به جای درست اجرا شدن فقط دور زده می شوند، چه در سطح مردم و از اون بالاتر و بدتر چه در سطح مسئولین ، جامعه روز به روز داره بیشتر از ویژگی های اسلامی فاصله میگیره. ادامه دادن این وضع احساس می کنم به سخره گرفتن اسلام هست. یک شخصی مقاله ای نوشته بود به نام «تکثیر خیابان ایران» که به نظرم همچین پر بیراه هم نبود. تحلیل نسبتا درستی از وضع امروز مذهبی های جامعه بود.
این هم لینکشه: http://tnews.ir/news/1eff90169412.html
وقتی در همین انتخابات اخیر نظرات مردم رو در فضای مجازی و پست هاشونو می خوندم واقعا از بعضی هاش تعجب می کردم. باورم نمی شد کسی که داره اینجوری صحبت میکنه داره درباره هموطن خودش صحبت میکنه. ادامه این مسئله به نظرم روز به روز داره مردم رو بیشتر از هم دور میکنه. دیگه واقعا بعضی وقت ها در بعضی مسائل نمی فهمم حق با کیه؟ از طرفی یه گروه دلیل میارن که حق اینه. از طرف دیگه گروه مقابل میگن حتی اگه اینم حق باشه با چماق نمیشه تو سر مردم اون رو فرو کرد.(البته این ها همه مصداق داره برای من ولی چون نمیشه مصداق هاشو گفت مجبورم مبهم صحبت کنم.)
من نمی گم حکومت مردمی صد در صد خوبه و مشکلی نداره. ولی ادامه دادن حکومت اسلامی با این وضع به نظرم قطعا بدتره. حکومت اسلامی ای که مسئولینش هم گاهی بر اساس اسلام عمل نمی کنن؟! حکومت مردمی لااقل اسم اسلامی روش نداره که بخواد نام اسلام خراب بشه.
کارهای فرهنگی درستی هم که نداریم انتظار داشته باشیم مسائل برای مردم حل بشه. ضمن اینکه بعضی از مردم اصلا نمی خوان حل بشه و کلا طرف مقابلش رو قبول دارن. حالا با این وضع سوال من اینه ایا باید واقعا فقط با زور چماق مردم را به بهشت برد؟ یا بهتره بهشون حق انتخاب بدیم؟

به من بیاموز;947930 نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم .

مساله ای که این روزها نزد مردم شاهد آن هستم این است که حکومت اسلامی ایران مردم را مجبور به اطاعت از دین اسلام میکند در حالی که شاید کسی بخواهد آزاد و با عقاید خودش زندگی کند !

میخواستم بدونم چرا این کار انجام میشه ؟ مثلا چرا قوانین اسلامی هستند و رعایت حال همه در اونها نشده ؟ آیا به نظر شما نیاز به یک رای گیری مجدد نیست ؟ چون من احساس میکنم بسیاری از مردم به خاطر مشکلاتی که در طی این چند سال حکومت اسلامی با آنها گریبان گیر شده است ( مثل تحریم و دشمنی هایی که با ما میشود ) از اسلام دلزده شده اند ، شاید هم تقصیر تبلیغات کثیر و تهاجم فرهنگی است نمیدانم !

فقط منظورم این است اگر امروز رای گیری عادلانه ای برگزار شود که در آن بگویند حکومت اسلامی یا حکومت مردمی ( البته من میدانم که اسمش مردمی است و به هر حال طاغوت برنده ی میدان خواهد شد در آن صورت ) مردم کدام را انتخاب میکنند ؟

سالها پیش مردم حکومت اسلامی را انتخاب کردند اما امروزه میبینم که مردم تغییر عقیده داده اند و از حکومت اسلامی هم سیر شده اند و به دنبال رفاه و آسایش هستند و میخواهند که حکومت مثلا مردمی به وجود اید ( حتی در شهرهایی مثل تبریز )

برخی میگویند همین که رای به آقای روحانی دادند معنیش این بود که ما دیگر از حکومت اسلامی خسته شده ایم و به دنبال حکومت مثلا مردمی هستیم !

از طرفی مردم زندگی پر رفاه و پر زرق و برق مردم کشورهای غنی که حکومت مردمی ( مثلا مردمی ) دارند را میبینند و از طرفی فقر و ضعف ما در این میدان را و کسانی که شناختی از اسلام ندارند میگویند لابد اسلام عامل بدبختی ماست !

این شبهات خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده و نمیدونم از کی بپرسم ممنون میشم بهشون پاسخ بدید .

یا حق .

سلام علیکم.
به نظرم اینکه گفته شده لا اکراه فی الدین منظور از نظر عقیدتی هست.
مثلا کسی دلش نمیخواد مسلمان باشه. میخواد مسیحی باشه یا هر چیز دیگری. خب کسی نمیتونه اجبارش کنه عقیدش مال خودشه.

اما از لحاظ قوانین بحث فرق داره. قوانین برای همه هست و غیر مسلمان ها هم حتی باید در سرزمین اسلامی به قوانین اسلامی پایبند باشند.

اینکه گفتید مردم از اسلام دلزده شدند به هیچ عنوان قبول ندارم. از حکومت دلزده شدند خیلی ها قبول دارم. ولی از دین اسلام به هیچ وجه. مردم عادی حتی اگر خودشونم دین رو رعایت نکنن وقتی میبینن یکی رعایت میکنه نماز میخونه و معتقد هست لذت میبرن. از دین خوششون میاد. بالاخره ما هم جزو مردمیم دیدیم.

از حکومت هم فقط و فقط به خاطر مسائل اقتصادی دلگیر هستند. اگر مسائل اقتصادی درست بشه همه قربون صدقه ی حکومت میرند. کسایی که با دین یا با کلیت حکومت مخالف هستند بسیار در اقلیت هستند.

آقای روحانی هم فراموش نکنید که جزو همین نظامه. من کسایی رو میشناسم که کاملا انقلابی هستند و به روحانی رای دادند. آقای روحانی از قبل انقلاب در درگیری ها حضور داشتند در انقلاب حضور داشتند در طول نظام اسلامی هم از همون اول تا الان مسئولیت های زیادی داشتند. اینکه حالا فکر کنیم به خاطر برخی اظهار نظر ها ایشون اپوزسیون هستند به نظرم کاملا غلطه. ساز و کار کشور به گونه ای نیست که یک اپوزیسیون بونه تا حد ریاست جمهوری بالا بره!

درسته که به خاطر برخی اظهار نظر ها بعضی افراد ضد دین و یا ضد انقلاب ممکنه دم خودشونو به دم آقای روحانی گره زده باشند ولی در دل از خود آقای روحانی هم بیزارن چون اولا روحانی هستند(به تعبیر ضد انقلاب آخوند هست!) و هم جزو نظام اسلامیه!
ان شا الله مسئولین با کار جهادی و کار انقلابی بتونند اقتصاد کشور رو هم به درجه مطلوب خودش برسونن تا رضایت عامه مردم حاصل بشه.

یا حق

سلام

خدارا خدارا;949247 نوشت:
اما از لحاظ قوانین بحث فرق داره. قوانین برای همه هست و غیر مسلمان ها هم حتی باید در سرزمین اسلامی به قوانین اسلامی پایبند باشند.

اگر این عبارت شما، گزاره صحیحی است (که گویا از نظر شما هست)، برعکس مصداقیش هم صحیح و صادقه؟ یعنی:
قوانین برای همه هست و مسلمان ها هم حتی باید در سرزمین غیر اسلامی به قوانین غیر اسلامی پایبند باشند.
در صورت تمایل به دادن پاسخ، لطفا فکر شده و دقیق پاسخ بدید. ممنون
خدارا خدارا;949247 نوشت:
اینکه گفتید مردم از اسلام دلزده شدند به هیچ عنوان قبول ندارم. از حکومت دلزده شدند خیلی ها قبول دارم. ولی از دین اسلام به هیچ وجه. مردم عادی حتی اگر خودشونم دین رو رعایت نکنن وقتی میبینن یکی رعایت میکنه نماز میخونه و معتقد هست لذت میبرن. از دین خوششون میاد. بالاخره ما هم جزو مردمیم دیدیم.

جسارتا، موارد بولد شده، نظر، برداشت و تجربه شخصه شماست.
اگر من باب عمومیت دادن به نظر شخصیتون صحبت میکنید، منطقا موارد بولد شده به عنوان یک گزاره قطعی مورد قبول نیست.

hos8sein;949264 نوشت:
سلام

اگر این عبارت شما، گزاره صحیحی است (که گویا از نظر شما هست)، برعکس مصداقیش هم صحیح و صادقه؟ یعنی:
قوانین برای همه هست و مسلمان ها هم حتی باید در سرزمین غیر اسلامی به قوانین غیر اسلامی پایبند باشند.
در صورت تمایل به دادن پاسخ، لطفا فکر شده و دقیق پاسخ بدید. ممنون

جسارتا، موارد بولد شده، نظر، برداشت و تجربه شخصه شماست.
اگر من باب عمومیت دادن به نظر شخصیتون صحبت میکنید، منطقا موارد بولد شده به عنوان یک گزاره قطعی مورد قبول نیست.

سلام علیکم.
سوال جالبی کردید.
درباره قوانین کشوری و غیره خب مسلمه مسلمون هم رفت خارج به قوانین اونا عمل میکنه.
اما در مسایلی مثل حجاب فرق داره. حجاب در کشور ما قانون هس. چون عده ی زیادی از مردم ایران مسلمان هستند و بی حجابی یک عده به جامعه آسیب میزنه.
اما همین حجاب در خارج کشور نمیتونه قانون باشه و جلوگیری از حجاب کار زشتی هست که نباید انجام بشه. حجاب در خارج شکل اعتقاد داره تا قانون. و دلیلش این هس که حجاب با جامعه اونا آسیبی نمیزنه که بخوان بر علیهش قانون هم بزنن. اونجا همه بی حجابن. یک با حجاب چه آسیبی به جامعه میزنه؟

درباره بی دینی و اینا. بنده فکر میکنم شما بر طبق تجربه شخصی حرف میزنید.
در فضای مجازی و در جامعه که حضور داشتم و دیدم. نه بین آدمای خیلی دین دار. نه آدمای کم دین هم دیدم. آدم دیدم از حکومت متنفره اصلا ولی از دین متنفر نیست.

حالا این تجربه ی شخصی شماست آقای حسین شاید شما در محلی زندگی میکنید که بی دین زیاد هست توش.

یا حق

[=Arial Black]

به من بیاموز;947930 نوشت:
حکومت اسلامی ایران مردم را مجبور به اطاعت از دین اسلام میکند در حالی که شاید کسی بخواهد آزاد و با عقاید خودش زندگی کند !

سلام
این سخن درست نیست زیرا:
1- مردم زیادی در کشورمان هستند که مسلمان نیستند و حکومت ما هیچ اجباری بر آنها برای پذیرش اسلام وارد نمی کند.
2- خیلی از آنهایی که مسلمان هستند ، مسایلی مثل حجاب و ... را رعایت نمیکنند (وضع خیابانها را ببینید و حتی اداره ها). کسی هم آنها را مجبور نمی کند.

پذیرش دین ، آزاد است. هر کسی میتواند هر دینی را بپذیرد. زیرا دین با باور قلبی انسان سروکار دارد و باورهای قلبی هم ذاتاً جبرپذیر نیستند.

اما وقتی انسان ، آزادانه و با اختیار خودش، یک دینی را پذیرفت ، در اینجا "باید" از دینی که خودش آن را آزادانه پذیرفته است ، پیروی کند. زیرا معنای "پذیرفتن یک دین" چیزی جز قبول کردن عمل به تعالیم و دستورات آن دین نیست. نمی شود دینی را ذیرفت و سپس به آن عمل نکرد! (نکته اول)
هر دینی هم وقتی تشکیل حکومت داد ، حکومت مربوط به آن دین ، از قلمرو آن دین حفاظت می کند و از اینکه دستورات دین توسط پیبروانش ترک شوند (چون باعث متروکه شدن و تعطیل شدن آن دین می شود) به نحو شایسته جلوگیری می کند (نه اینکه کسی را مجبور به پذیرش آن دین کند).

سلام
ممنون بابت پاسخ

خدارا خدارا;949270 نوشت:
اما همین حجاب در خارج کشور نمیتونه قانون باشه

خدارا خدارا;949270 نوشت:
حجاب در خارج شکل اعتقاد داره تا قانون.

دلیلتون از اینکه نمیتونه قانون باشه چیه؟
+
شما برای نمونه از قانون نشانه های دینی در مدارس فرانسه که منع میکنه افراد رو من باب این موضوع مطلعید؟
یا قوانین منع استفاده از پوشیه؟
اگر مطلعید، به نظرتون شکل این قوانین، نسخه برعکس قانون حجاب اجباری نیست؟
+
این قوانین الزاما مربوط به حجاب نمیشه.
برای مثال قوانین مدنی ای در کشور ها غیر اسلامی من باب پخش اذان از بلندگوها وجود دارد و محدودیت هایی رو به مسلمانان اون منطقه وارد میکنه.
خدارا خدارا;949270 نوشت:
و دلیلش این هس که حجاب با جامعه اونا آسیبی نمیزنه که بخوان بر علیهش قانون هم بزنن. اونجا همه بی حجابن. یک با حجاب چه آسیبی به جامعه میزنه؟

به واقع بی حجابی یک زن غیر مسلمان هم نمیتونه آسیبی به یک جامعه مسلمان بزنه.
.
اما اگر نظر شما غیر اینه؛ پس یه مسیحی میتونه استدلال کنه، یک زن مسلمان میتونه افکار خودش رو ابتداءن به واسطه لباس و حجاب خودش منتقل کنه و نشر بده. افکاری که مورد نظر یک جامعه فرضا مسیحی نمیتونه باشه.
خدارا خدارا;949270 نوشت:
درباره بی دینی و اینا. بنده فکر میکنم شما بر طبق تجربه شخصی حرف میزنید.

اگر دقت کنید بنده راجع به تجربه خودم صحبت نکردم. فقط نقدی رو به گفتار شما وارد کردم.
خدارا خدارا;949270 نوشت:
حالا این تجربه ی شخصی شماست آقای حسین شاید شما در محلی زندگی میکنید که بی دین زیاد هست توش.

دوست عزیز، من اصلا نگفتم افراد بی دین پیرامون من هستند یا نیستند.
حالا شما چطوری نتیجه گرفتید جای تعجبه.
اگر همین بی دینانی که شما میفرمائید، از دین خوشش نیاد، همین نتیجه گیری شما هم باز با صحبت اولتون در تضاده که فرمودید که "کسی نیست از دین اسلام دلزده بشه".
.
دوست من، شما به قطعیت از چیزی صحبت میکنید که از آن به صورت کامل خبر ندارید. در واقع به واسطه عرضه دین ابتدای تولد به افراد، هر فرد تا سنینی (قبل از بلوغ فکری) اسلام رو قبول داره و به قول شما بی دین و دلزده و این صحبتا نیست. اما از سنینی به بعد بیشتر به مسائل فکر میکنه و انتخاب میکنه. حالا یا معتقد بشه یه بدون اعتقاد.
البته کسی که بدون اعتقاده باز در جامعه آماری مسلمان شناخته میشه!

عبد شکور;949275 نوشت:
پذیرش دین ، آزاد است.

سلام
پذیرش دین اسما آزاد است. رسما خیر.
در جامعه ما و حتی جوامع غربی، دین به ماهیتی ژنتیکی و جبرگونه بدل شده به شکلی که یک کودک مسلمان زاده، قانونا و عرفا مسلمان محسوب میشه و خود آن از دوران کودکی خودش رو ملزم به شناخت و پذیرش مباحث پیرامون دین میکنه.
به نظر شما دین برای مثال مثل حق رای در 18 سالگی به شمای نوعی عرضه میشه و پذیرشش یا عدمش هم به عهده شما میشد، شکل جامعه به چه صورت بود؟
.
عبد شکور;949275 نوشت:
هر کسی میتواند هر دینی را بپذیرد.

خیر. مسلمانان که اکثریت مسلمان زادگان هستند، قانونا و شرعا این حق رو ندارند. (رجوع به قوانین ارتداد).

hos8sein;949278 نوشت:
سلام
ممنون بابت پاسخ

دلیلتون از اینکه نمیتونه قانون باشه چیه؟
+
شما برای نمونه از قانون نشانه های دینی در مدارس فرانسه که منع میکنه افراد رو من باب این موضوع مطلعید؟
یا قوانین منع استفاده از پوشیه؟
اگر مطلعید، به نظرتون شکل این قوانین، نسخه برعکس قانون حجاب اجباری نیست؟
+
این قوانین الزاما مربوط به حجاب نمیشه.
برای مثال قوانین مدنی ای در کشور ها غیر اسلامی من باب پخش اذان از بلندگوها وجود دارد و محدودیت هایی رو به مسلمانان اون منطقه وارد میکنه.

به واقع بی حجابی یک زن غیر مسلمان هم نمیتونه آسیبی به یک جامعه مسلمان بزنه.
.
اما اگر نظر شما غیر اینه؛ پس یه مسیحی میتونه استدلال کنه، یک زن مسلمان میتونه افکار خودش رو ابتداءن به واسطه لباس و حجاب خودش منتقل کنه و نشر بده. افکاری که مورد نظر یک جامعه فرضا مسیحی نمیتونه باشه.

اگر دقت کنید بنده راجع به تجربه خودم صحبت نکردم. فقط نقدی رو به گفتار شما وارد کردم.

دوست عزیز، من اصلا نگفتم افراد بی دین پیرامون من هستند یا نیستند.
حالا شما چطوری نتیجه گرفتید جای تعجبه.
اگر همین بی دینانی که شما میفرمائید، از دین خوشش نیاد، همین نتیجه گیری شما هم باز با صحبت اولتون در تضاده که فرمودید که "کسی نیست از دین اسلام دلزده بشه".
.
دوست من، شما به قطعیت از چیزی صحبت میکنید که از آن به صورت کامل خبر ندارید. در واقع به واسطه عرضه دین ابتدای تولد به افراد، هر فرد تا سنینی (قبل از بلوغ فکری) اسلام رو قبول داره و به قول شما بی دین و دلزده و این صحبتا نیست. اما از سنینی به بعد بیشتر به مسائل فکر میکنه و انتخاب میکنه. حالا یا معتقد بشه یه بدون اعتقاد.
البته کسی که بدون اعتقاده باز در جامعه آماری مسلمان شناخته میشه!

سلام.
منظورم این نبود که کشوری نمیتونه همچین قانونی بزاره. منظورم این بود که کشوری حق نداره چنین قانونی بزاره. چون حجاب کوچک ترین مشکلی به هیچ کس وارد نمیکنه.
اما همین بی حجابی در کشوری که همه مسلمان هستند باعث فساد میتونه. و همینطور باعث عدم آزادی بقیه. یه نفر دلش میخواد حجاب نداشه باشه در ازاش باید کلی مرد سرشون رو بکنن تو آسفالت که آلوده به گناه نشن. اما در خارج این آسیب وجود نداره کسی نیست که با دیدن یه زن با حجاب چشماشو بپوشونه!!!

درسته،من هم نقدی رو به نقد شما وارد کردم!

همونطور که شما نتیجه گیری کردید که تجربه من اینه که که همه با دینن(یعنی افراد پیرامونم). یک سوزن به خودتون یه جالدوز به مردم!

عزیز من من از کودکی ملت حرف نمیزنم. شما میگید بی دین زیاده بنده میگم اصلا اینطور نیست.
کسی که به دین عمل نمیکنه دلزده از دین و ضد دین نام نمیگیره. خیلیا هستند به حقانیت دین اعتقاد دارن ولی زیاد نرفن دنبال جزئیاتش و یا هسند کسایی که دین رو دوس دارن ولی بهش عمل نمیکنند. این که دلزدگی یا ضدیت حساب نمیشه.

من که خیلی خیلی کم دیدم کسایی که مثلا امام علی (ع) رو قبول ندارن. خب همین قبول داشتن یعنی دین رو قبول دارند خب.

نارضایتی اکثری کسایی که با حکومت مخالفند هم به خاطر همین مسائل اقتصادی هست نه دین.

درضمن حرفامو بخونین. من در جایی نگفتم که هیچ کس بی دین نیست. شما از لفظ مردم برای نشانه گزاری بی دین ها استفاده کردید. تعبیر من از "مردم" اکثریت و یا تمام مردم بود که باهاش مخالفت کردم. بی دینان در اقلیت هستند.

یا حق

سلام
جسارتا سهوا از این بخش از صحبت های پایین بنده پرش کردید یا عمدا؟!!

hos8sein;949278 نوشت:
شما برای نمونه از قانون نشانه های دینی در مدارس فرانسه که منع میکنه افراد رو من باب این موضوع مطلعید؟
یا قوانین منع استفاده از پوشیه؟
اگر مطلعید، به نظرتون شکل این قوانین، نسخه برعکس قانون حجاب اجباری نیست؟
+

.
.
خدارا خدارا;949285 نوشت:
اما همین بی حجابی در کشوری که همه مسلمان هستند باعث فساد میتونه. و همینطور باعث عدم آزادی بقیه. یه نفر دلش میخواد حجاب نداشه باشه در ازاش باید کلی مرد سرشون رو بکنن تو آسفالت که آلوده به گناه نشن. اما در خارج این آسیب وجود نداره کسی نیست که با دیدن یه زن با حجاب چشماشو بپوشونه!!!

اول اینکه فرمودید بی حجابی در کشور مسلمان نشین، باعث عدم آزادی بقیه میشه، حقیقتا بنده کف کردم و احساس کردم مبحث جدیدی در آزادی های انسانها باز کردید!
دوست عزیز، حجاب در معنا و هم در اجرا نقض آزادی هستش. واقعا نمیدونم شما این موضوع بدیهی رو قبول دارید یا خیر.
.
اما در ادامه:
خب شما الان با نقل قول بالا، شرایط رو در مقایسه "وجود قانون حجاب" یا "وجود قانون منع حجاب" برای خودتون پیچیده کردید.
شما میفرمائید قانون حجاب از فساد جلوگیری میکنه که اگر نبود، به واسطه قوانین اسلامی آقایان باید موزائیکای پیاده رو رو بشمارن. و در خارج همچین موردی وجود نداره؟ درسته؟!
خب بزرگوار، اون آقایونی که تو خارج هستند و آسیب نمی بینند، در عرف و در قوانین مدنیشون، فساد اخلاقی تعریف نشده؟ یا فاقد نیاز جنسی هستند؟
حالا این به کنار:
گویا شما فراموش کردید آقایان مسلمان خارج نشین، باید مطیع قوانین آزادی پوشش در آنجا باشن. آیا این موضوع الان مورد تائید شماست که این عزیزان مجبورند به گناه آلوده بشن؟

hos8sein;949291 نوشت:
سلام
جسارتا سهوا از این بخش از صحبت های پایین بنده پرش کردید یا عمدا؟!!

.
.

اول اینکه فرمودید بی حجابی در کشور مسلمان نشین، باعث عدم آزادی بقیه میشه، حقیقتا بنده کف کردم و احساس کردم مبحث جدیدی در آزادی های انسانها باز کردید!
دوست عزیز، حجاب در معنا و هم در اجرا نقض آزادی هستش. واقعا نمیدونم شما این موضوع بدیهی رو قبول دارید یا خیر.
.
اما در ادامه:
خب شما الان با نقل قول بالا، شرایط رو در مقایسه "وجود قانون حجاب" یا "وجود قانون منع حجاب" برای خودتون پیچیده کردید.
شما میفرمائید قانون حجاب از فساد جلوگیری میکنه که اگر نبود، به واسطه قوانین اسلامی آقایان باید موزائیکای پیاده رو رو بشمارن. و در خارج همچین موردی وجود نداره؟ درسته؟!
خب بزرگوار، اون آقایونی که تو خارج هستند و آسیب نمی بینند، در عرف و در قوانین مدنیشون، فساد اخلاقی تعریف نشده؟ یا فاقد نیاز جنسی هستند؟
حالا این به کنار:
گویا شما فراموش کردید آقایان مسلمان خارج نشین، باید مطیع قوانین آزادی پوشش در آنجا باشن. آیا این موضوع الان مورد تائید شماست که این عزیزان مجبورند به گناه آلوده بشن؟

سلام.
پرش نکردم. اینکه گفم همچین قانونی غلطه پاسخ بود دیگه.
به هیچ عنوان حجاب نقض آزادی نیست. این حرفی که میگید و اعتقاد دارید خیلی بدیهی هستش در کشور های غربی وجود داره نه در جوامع مسلمان.

نگفتم خارجی ها از بی حجابی آسیبی نمیبینند گفتنم از حجاب آسیبی نمیبینم.
بله فساد اخلاقی در اونجا تعریف شده ولی ازش پیشگیری نشده. مثلا تجاوز غیر قانونی هس اما بی حجابی قانونی هس که خب تجاوز و فساد از همینجا به وجود میاد دیگه. وقتی زنان خارجی با وضعیت بسیار نامناسب در شهر وجود دارند خب این باعث فساده. شما برید آمار فساد های آمریکا و ایران رو مقایسه کنید میبینید که چقدر فرق وجود داره.
حالا اینکه اونا چرا پیشگیری نمیکنند از نادانی اون هاست. من خودمو پاسخگوی نادانی های یک عده نمیدونم برید از خودشون بپرسید چرا از فساد پیشگیری نمیکنید!

کسانی از مسلمانان که میرند خارج هم اولا باید شراییطی رو داشه باشند. دوما اینطوری هم نیست که رفتند خارج بتونن به همه چی نگاه کنند و دید بزنند. یک مقداری بی عیبه مثلا مو های سر بی عیبه. البه برای کسانی که میتونند ایمان خودشونو در این شرایط از دست ندند و دچار گناه نشند. در غیر این صورت رفتن به خارج ممنوعه.

احتمالا سوال بعدیتون اینه که چطور در خارج شرط کنترل خود وجود دارد در ایران هم میشود حجاب هارو برداش به جایش به مردا گفت خودتونو کنترل کنید.
پیشاپیش جوابتون رو میدم. رفتن به خرج چیز جزئیست راجع به خود شخص هست و اون هم اگه باعث گناه شود ممنوع است. ولی قانون برای کل مردم هست و در مردم همه جور آدمی وجود دارد نمیشود به دلیل وجود افراد با ایمان بالا، کل جامعه رو ول کنیم.

یا حق

ممنون که نظراتتون رو میگید. لطفا انتقاد نکنید . نظر های مخالف و موافق میتونه دید آدم رو باز کنه

سلام
گفتم یه وقفه ای در پاسخ ایجاد کنم که دوستانی که تمایل دارند نظرشون رو بدن.
اما:

خدارا خدارا;949297 نوشت:
پرش نکردم. اینکه گفم همچین قانونی غلطه پاسخ بود دیگه.

سلام
من سه سوال پرسیدم. پاسخ هر سه، "همچین قانونی غلطه" بود؟!
+
خب شما که میگید همچین قانونی غلطه (که اتفاقا منم موافقشم)، چطور میفرمائید مورد مشابه داخلی (حجاب اجباری) صحیحه؟ آن هم نه فقط برای مسلمانان، بلکه تمامی افراد، افکار و ادیان.
این مملکت هم نظامی رو داشته که میخواسته بی حجابی رو برای زنان اجباری کنه، هم نظامی رو داره که میخواد حجاب رو برای زنان اجباری کنه. این دو شکل نقض آزادی و خواسته یک زن در انتخاب پوشش نیست؟
بحث رو خیلی وارد مباحث آزادی های فردی نمیکنم و برگردیم به عنوان تاپیک. دین اسلام برای زنانی که به این دین اعتقاد دارند، نسخه حجاب رو تجویز کرده (که این خود شکلی از اجبار است، اما بگذریم.) سایر ادیان در کشور ایران، چرا باید به جبر دین اسلام تن بدن. اگر پاسختون شکل و خواسته حکومت اسلامیه، پس چرا همین حکومت اسلامی که در حکومت پهلوی فقط ایدئولوژیش موجود بود نه حکومتش، کشف حجاب رو جبر و نقض آزادی می دونست و باهاش مخالفت میکرد. این پارادوکس آشکار نیست؟
خدارا خدارا;949297 نوشت:
به هیچ عنوان حجاب نقض آزادی نیست. این حرفی که میگید و اعتقاد دارید خیلی بدیهی هستش در کشور های غربی وجود داره نه در جوامع مسلمان.

دوست من، اگر خانمی نتونه با خواست و اراده خودش شکل پوشش رو انتخاب کنه و در انتخاب اون جبری از سوی سایرین وارد بشه، این از نظر شما آزادی است؟
این واقعا ایرادی نداره که بگیم اسلام، جمهوری اسلامی، فرهنگ جامعه و... این آزادی که جزء حقوق زنان است رو ازش گرفته به خاطر فلان موضوعات.
زشت و زننده اینه که آزادی در باب پوشش از زنان گرفته شده و بعد شما خیلی با جسارت میاید و میگید "حجاب نقض آزادی نیست". چطور ممکنه یک چنین موضوعی یک جا در تعارف آزادی باشه، یک جا نباشه. این حرف شما مثل اینه که آقایی در عربستان پیش از اصلاحات بگه:
به هیچ عنوان عدم رانندگی زنان نقض آزادی نیست. این حرفی که میگید و اعتقاد دارید خیلی بدیهی هستش در کشور های غربی وجود داره نه در جوامع مسلمان.
خدارا خدارا;949297 نوشت:
وقتی زنان خارجی با وضعیت بسیار نامناسب در شهر وجود دارند خب این باعث فساده. شما برید آمار فساد های آمریکا و ایران رو مقایسه کنید میبینید که چقدر فرق وجود داره.

البته ما آمار دقیقی از ایران نداریم که بخوایم مقایسه کنیم.
اما اصلا یقین در نظر میگیریم وضعیت فساد اخلاقی در آمریکا بدتر از ایران است. خوبه؟
بزرگوار،؛ موضوع صحبت ما راجع به تاثیرات ثانویه یک موضوع خاص نیست. صحبت ما راجع به اینه که جبر وجود داره یا نداره.
اصولا کشورهای غربی مبنا رو بر روی آزادی افراد قرار دادند، سپس محل ها تقاطع این آزادی ها رو که باعث ایجاد نارضایتی و تنش زیاد میشه، در کوتاه مدت با ایجاد قوانین و در دراز مدت با نشر فرهنگ حل می کنند.
اما در کشور ما برعکس است (مثل چیزای دیگمون). ما از پیش قوانین رو داریم که آنها رو ورود میدیم به تمامی بخش های زندگیمون ولو اگر اون قوانین آزادی هامون رو بگیره، ولو اگر اون قوانین عقلانی نباشند. ولو اگر منسوخ شده باشد و نهایتا قسمت های محدودی که مجاز اعلام شده رو به عنوان آزادی تلقی میکنیم.
شما برید آمار آزادی های آمریکا و ایران رو مقایسه کنید میبینید که چقدر فرق وجود داره.
خدارا خدارا;949297 نوشت:
کسانی از مسلمانان که میرند خارج هم اولا باید شراییطی رو داشه باشند. دوما اینطوری هم نیست که رفتند خارج بتونن به همه چی نگاه کنند و دید بزنند. یک مقداری بی عیبه مثلا مو های سر بی عیبه. البه برای کسانی که میتونند ایمان خودشونو در این شرایط از دست ندند و دچار گناه نشند. در غیر این صورت رفتن به خارج ممنوعه.

چطور ممکنه آقایان مسلمان این حق رو داشته باشه که به خارج از کشوری که زنان پوشش نامناسبی (از دید اسلام) دارند برود و خود را در معرض گناه قرار دهند (و خوشبختانه معصومیت هم ندارند برای بهانه احتمالی) و شاید بهتره بگیم آزاد هستند خود را در معرض گناه قرار دهند؛
اما زنان مسلمان در بین مردان مسلمان که هیچ، در بین مردم غیر مسلمان هم حق ندارند با پوشش مورد علاقه خود حاضر باشند. دیگه اونجا مسلمانی نیست که خانم مسلمان بی حجاب ببینه و به گناه بیفته.
.
خود شما به عنوان یک مرد اگ حق نداشتید به خاطر به گناه آلوده شدن!!، به خارج از کشور نروید، می پذیرفتید؟
+
شما فرمودید (پیشاپیش جواب دادید):
خدارا خدارا;949297 نوشت:
ولی قانون برای کل مردم هست و در مردم همه جور آدمی وجود دارد نمیشود به دلیل وجود افراد با ایمان بالا، کل جامعه رو ول کنیم.

بله قانون برای کل مردم هست نه فقط برای مردان جامعه.
خوشبختانه مردان جامعه البته مسلمان هستند و افراد مسلمان ایمان دارند و به گفته شما چون ایمان بالا ندارند و با دیدن همزمان زنان با پوشش حجاب و پوشش عادی، همان یک جو ایمانشان به باد می رود. و با احتساب این موضوع پدران و نیاکان ما که همه در ادواری می زیستند که حجاب اجباری وجود نداشت، به واسطه نبود قانون حجاب اجباری، بی ایمان به اسلام شدند و پوشش عادی زنان آنها رو نهایتا به خاطر گناهانشان به دوزخ فرستاده یا خواهد فرستاد و پیرمردهای جامعه همه از دم به گناه آلودند، روحانیون اون موقع همه گناهکارند و...
.
.
و کماکان اعتقاد دارید اجباری در دین نیست و حکومتی که مجبور کرده مردمش رو به رعایت مبانی دینی، کماکان اجباری در آن وجود ندارد.

hos8sein;949608 نوشت:
سلام
گفتم یه وقفه ای در پاسخ ایجاد کنم که دوستانی که تمایل دارند نظرشون رو بدن.
اما:

سلام
من سه سوال پرسیدم. پاسخ هر سه، "همچین قانونی غلطه" بود؟!
+
خب شما که میگید همچین قانونی غلطه (که اتفاقا منم موافقشم)، چطور میفرمائید مورد مشابه داخلی (حجاب اجباری) صحیحه؟ آن هم نه فقط برای مسلمانان، بلکه تمامی افراد، افکار و ادیان.
این مملکت هم نظامی رو داشته که میخواسته بی حجابی رو برای زنان اجباری کنه، هم نظامی رو داره که میخواد حجاب رو برای زنان اجباری کنه. این دو شکل نقض آزادی و خواسته یک زن در انتخاب پوشش نیست؟
بحث رو خیلی وارد مباحث آزادی های فردی نمیکنم و برگردیم به عنوان تاپیک. دین اسلام برای زنانی که به این دین اعتقاد دارند، نسخه حجاب رو تجویز کرده (که این خود شکلی از اجبار است، اما بگذریم.) سایر ادیان در کشور ایران، چرا باید به جبر دین اسلام تن بدن. اگر پاسختون شکل و خواسته حکومت اسلامیه، پس چرا همین حکومت اسلامی که در حکومت پهلوی فقط ایدئولوژیش موجود بود نه حکومتش، کشف حجاب رو جبر و نقض آزادی می دونست و باهاش مخالفت میکرد. این پارادوکس آشکار نیست؟

دوست من، اگر خانمی نتونه با خواست و اراده خودش شکل پوشش رو انتخاب کنه و در انتخاب اون جبری از سوی سایرین وارد بشه، این از نظر شما آزادی است؟
این واقعا ایرادی نداره که بگیم اسلام، جمهوری اسلامی، فرهنگ جامعه و... این آزادی که جزء حقوق زنان است رو ازش گرفته به خاطر فلان موضوعات.
زشت و زننده اینه که آزادی در باب پوشش از زنان گرفته شده و بعد شما خیلی با جسارت میاید و میگید "حجاب نقض آزادی نیست". چطور ممکنه یک چنین موضوعی یک جا در تعارف آزادی باشه، یک جا نباشه. این حرف شما مثل اینه که آقایی در عربستان پیش از اصلاحات بگه:
به هیچ عنوان عدم رانندگی زنان نقض آزادی نیست. این حرفی که میگید و اعتقاد دارید خیلی بدیهی هستش در کشور های غربی وجود داره نه در جوامع مسلمان.

البته ما آمار دقیقی از ایران نداریم که بخوایم مقایسه کنیم.
اما اصلا یقین در نظر میگیریم وضعیت فساد اخلاقی در آمریکا بدتر از ایران است. خوبه؟
بزرگوار،؛ موضوع صحبت ما راجع به تاثیرات ثانویه یک موضوع خاص نیست. صحبت ما راجع به اینه که جبر وجود داره یا نداره.
اصولا کشورهای غربی مبنا رو بر روی آزادی افراد قرار دادند، سپس محل ها تقاطع این آزادی ها رو که باعث ایجاد نارضایتی و تنش زیاد میشه، در کوتاه مدت با ایجاد قوانین و در دراز مدت با نشر فرهنگ حل می کنند.
اما در کشور ما برعکس است (مثل چیزای دیگمون). ما از پیش قوانین رو داریم که آنها رو ورود میدیم به تمامی بخش های زندگیمون ولو اگر اون قوانین آزادی هامون رو بگیره، ولو اگر اون قوانین عقلانی نباشند. ولو اگر منسوخ شده باشد و نهایتا قسمت های محدودی که مجاز اعلام شده رو به عنوان آزادی تلقی میکنیم.
شما برید آمار آزادی های آمریکا و ایران رو مقایسه کنید میبینید که چقدر فرق وجود داره.

چطور ممکنه آقایان مسلمان این حق رو داشته باشه که به خارج از کشوری که زنان پوشش نامناسبی (از دید اسلام) دارند برود و خود را در معرض گناه قرار دهند (و خوشبختانه معصومیت هم ندارند برای بهانه احتمالی) و شاید بهتره بگیم آزاد هستند خود را در معرض گناه قرار دهند؛
اما زنان مسلمان در بین مردان مسلمان که هیچ، در بین مردم غیر مسلمان هم حق ندارند با پوشش مورد علاقه خود حاضر باشند. دیگه اونجا مسلمانی نیست که خانم مسلمان بی حجاب ببینه و به گناه بیفته.
.
خود شما به عنوان یک مرد اگ حق نداشتید به خاطر به گناه آلوده شدن!!، به خارج از کشور نروید، می پذیرفتید؟
+
شما فرمودید (پیشاپیش جواب دادید):

بله قانون برای کل مردم هست نه فقط برای مردان جامعه.
خوشبختانه مردان جامعه البته مسلمان هستند و افراد مسلمان ایمان دارند و به گفته شما چون ایمان بالا ندارند و با دیدن همزمان زنان با پوشش حجاب و پوشش عادی، همان یک جو ایمانشان به باد می رود. و با احتساب این موضوع پدران و نیاکان ما که همه در ادواری می زیستند که حجاب اجباری وجود نداشت، به واسطه نبود قانون حجاب اجباری، بی ایمان به اسلام شدند و پوشش عادی زنان آنها رو نهایتا به خاطر گناهانشان به دوزخ فرستاده یا خواهد فرستاد و پیرمردهای جامعه همه از دم به گناه آلودند، روحانیون اون موقع همه گناهکارند و...
.
.
و کماکان اعتقاد دارید اجباری در دین نیست و حکومتی که مجبور کرده مردمش رو به رعایت مبانی دینی، کماکان اجباری در آن وجود ندارد.

سلام علیکم آقای حسین عزیز.
منتظر نظر دیگران نباشید فک نکنم غیر من و خودت کسی حال این بحثارو داشته باشه. چون خیلی کلیشه ای هستش یه عمره هی تکرار میشه این بحثا.

من واقعا یادم نمیاد سوالیو بی جاب گزاشته باشم اگر اینطور بوده بی قصد و غرض بوده و به هر حال معذرت میخوام.

ببینید خیلی چیزا هست وجودش صحیحه عدم وجودش غلط. خیلی کم پیش میاد کار هم انجامش عیب باشه هم انجام ندادنش! یا هر دوش صحیح باشه!
ببینید بی حجابی باعث یه فساد هایی در جامعه میشه دیگه این چیز بدیهی هستش که مردان قوه شهوت دارند خیلی هم قوی هست و با این چیزا ممکنه بعضا یا در وجود خودشون دچار گناه بشن و افکارشون ناپاک بشه و یا دست به عمل زشتی نسبت به اون خانوم بزنن که این بدتره. موارد زیادشو در جوامع غربی میبینیم. تجربه کسانی از غربی ها که مسلمان شدند از جامعه غرب خیلی جالبه اگر بخونید.

خب این یعنی بی حجابی بده و باعث بدی هایی در جامعه هست. خب مسلمه که برعکس بی حجابی یعنی با حجابی نتیجه اش هم بر عکس فساده! ودر نتیجه خوبه.
مثلا میگیم چمیدونم حمل اسلحه بده چون ممکنه باعث خشونت در جامعه بشه(که در آمریکا شاهدش هستید) و مسلمه که عکس این قضیه رو عمل کنن و حمل اسلحه ممنوع بشه خشونت هم کم میشه و خوبه.

اینارو گفتم تا بدونیم خوب کدومه بد کدومه.

پس بی حجابی بده. حالا چرا این چیز بد باید عکسش قانون بشه.

ببینید بعضی اعمال بد شخصیه. بعضیاش اجتماعیه. اجتماعی چون آزارش به بقیه هم میرسه باید بر علیهش کاری انجام بشه. متاسفانه غربی هنوز اینو نفهمیدن. شاید هیچ وقت هم نفهمند!

با حجابی از از نظر امثال شاه چیز بدی هم باشه. به کسی آزار نمیرسونه. اگر بدی هم داره به خود شخصه. بی حجابی رو اجباری کنی یعنی داری به ملت زور میگی. آقا من حجاب گزاشم ضررم به کسی نمیرسه چرا میای حجاب منو برمیداری؟!

ولی بی حجابی ضررش فقط به خود اون شخص نمیرسه ضررش اجتماعیه به جامعه ضرر میزنه اینو باید جلوشو گرفت جلوگیری از این هم دیکتاتوری یا همچین چیزی محسوب نیشه. اگه شما با اسم این کار مشکل دارید بله این کار "اجبار" هست و همیمنطور گرفتن "آزادی عمل" از این اشخاص.
ولی اجبار در همه جا بد نیست!

اجبار راننده ها به عدم سبقت. گرفتن آزادی عمل کسانی که میخوان ویراژ بدن! خب اینا عدم آزادیه ولی خوبه!

یکی از معلم های ما مثال خیلی خوبی میزد. میگفت بعد از انقلاب و مدرسه یه معلم از آزادی حرف زد گفت با انقلاب آزادی اومده. یکی از دانش آموزا کیفشو بلند کرد کوبید تو پنجره شیشه هاش شکست. معلم گفت چرا اینکارو کردی گفت مگه نگفتید آزادیه؟! (راست و درست این داستانو نمیدونم ولی نکته اش درسته)

در جوامع غربی اتفاقا شدیدا پارادوکس هست. بی حجابی آزاده. برهنگی آزاد نیست!

آقا اگر انتخاب هر نوع لباسی آزاده و گیر دادن به اون درواقع ظلم به بشر هستش. خب عریان بودن هم آزاد کنید. شاید یکی دلش خواست عریان باشه. چیز شخصیه دیگه(به تعبیر غربی ها!) به کسی چه مربوط! ولی برهنگی رو ممنوع کردن. چرا چون به جامعه آسیب میزنه. باید ازشون پرسید خب بی حجابی هم همینو داره پس چرا اونو قانون نکردید؟!!!

درباره فساد در ایران من هم آمار دقیقی ندارم متاسفانه. و مطمئن باشید حجاب اجباری نمیتونه مام مشکل فساد رو حل کنه و به صفر برسونه. یکی از راه کار های کاهش فساد حجاب اجباریه که دین عزیزمون بهمون پیشنهاد داده.
ولی چیزای دیگه ای هم هست که باعث فساد بشه. مخصوصا با این فضای مجازی. میرن بعضی از جوونا فیلمای خاک بر سری میبینن شهوت میزنه بالا فرداش سر دختر همسایه همون بلا رو میارن(همینطور که در بعضی از اخبار دیدین مصداقشون) و راه های دیگه ای هم برای ایجاد فساد هست مثلا ماهواره! حجاب یکی از راه ها بود که خداروشکر انجام شد و تاثیر خودشو هم گزاشته نمیونید منک این بشید دیگه که فساد در ایران کمتره.

درباره شرایط خارج رفتن به خارج. من در این باره زیاد نمیدونم. چون پیش نیومده برام برم خارج تحقیقی هم در این باره نکردم ، بهتره این یه تیکه رو از کارشناس عزیز بپرسید. همینقدر من میدونم که باید شرایط رعایت بشه و اونطور که از احکام یادمه در جایی که احتمال بدی ممکنه به گناه بیفتی نباید بری.

درباره گذشتگان ما. در دوران پهلوی سعی کردند اسلام رو از بین ببرن. ولی نشد. ملت هم خودشون خوب تربیت شده بودند هم روحانی ها و مراجع تقلید بودن و حفاظت میکردند(مخصوصا اینکه اونموقع حرف مراجع بیشتر تاثیر داشت.) و همین باعث میشد برخلاف تلاش شاه خیلی جاهای ایران مثل الان بود شایدم خیلی بهتر! پدرم میگه اون موقع میرفت اردبیل همه چادری بودن!

اما بله کسایی هم بودن که غربگرا بودن و رعایت نمیکردند و به گناه هم میفتادن. زیاده روی هایی مثل جشن شیراز یادتون نره که روی سن به اصطلاح هنرمندان برهنه شدن نمایش اجرا کردن و بعضیا کف و سوت زدن و غیره.

درباره اون قسمتی که گفم اطلاعات ندارم حتما به کارشناس اطلاع میدم بیان روشنگری کنند هم من دلیلو بفهمم هم شما.
از غلط املایی ها شرمنده. حروف ت و م کیبورد من خوب کار نمیکنه به همین دلیل ممکنه غلط املایی زیاد باشه.

با آرزوی سلامتی برای شما آقای حسین
یا حق

hos8sein;949608 نوشت:
دوست من، اگر خانمی نتونه با خواست و اراده خودش شکل پوشش رو انتخاب کنه و در انتخاب اون جبری از سوی سایرین وارد بشه، این از نظر شما آزادی است؟

سلام حسین جان
برادر موضوع تاپیک درستی یا غلط بودن حجاب نیست
جناب "خدارا خدارا" درست می‌گویند. فرانسه نمی‌تواند قانون منع حجاب را بگذارد
به یک نکتهء مهم دقت کنید ، اینکه ما داریم بررسی می‌کنیم که آیا آزادی های یک جامعه
"با قوانین همان جامعه" همسو است یا خیر
نه اینکه بیائیم آزادی های یک جامعه را با عقاید جامعهء دیگری بسنجیم!

قانون کشور ما پس از رای مردم به جمهوری اسلامی ، بر اساس همین نوع حکومت نوشته شده است
یعنی حرفی از آزادی مطلق در قانون ما وجود نداشته و ندارد که حالا بگوئیم چرا آن را نقض کرده
به عبارت بهتر:

"منع بی حجابی مطابق با قانون و عقیدهء ایران است"

اما کشوری مثل فرانسه از دموکراسی تبعیت می‌کند و قوانینش بر اساس آزادی برای همه بنا شده
از جمله بحث پوشش که قاعدتاً باید برای همگان آزاد باشد. پس اگر بگوید کسی حق ندارد با فلان پوشش ظاهر بشود ادعای خودش را نقض کرده
یعنی:

"منع حجاب ، با آزادی پوششی که فرانسه مدعی آن است مغایرت دارد"

hos8sein;949608 نوشت:
چطور ممکنه آقایان مسلمان این حق رو داشته باشه که به خارج از کشوری که زنان پوشش نامناسبی (از دید اسلام) دارند برود و خود را در معرض گناه قرار دهند (و خوشبختانه معصومیت هم ندارند برای بهانه احتمالی) و شاید بهتره بگیم آزاد هستند خود را در معرض گناه قرار دهند؛
اما زنان مسلمان در بین مردان مسلمان که هیچ، در بین مردم غیر مسلمان هم حق ندارند با پوشش مورد علاقه خود حاضر باشند. دیگه اونجا مسلمانی نیست که خانم مسلمان بی حجاب ببینه و به گناه بیفته

دلیلش واضح است
چون مردهای مسلمان اختیار سایر زنان را ندارند اما زنان مسلمان اختیار خودشان را دارند
آنچه مرد مسلمان باید رعایت کند نگاه خودش است نه پوشش سایر زنان
ضمن اینکه همان مرد مسلمان هم وظیفه دارد تا جایی که در توان خودش است نگاهش را کنترل کند

سلام علیکم.

ممنون از رضا جان برای پاسخشون. به نظرم نظرتون درباره خارج رفتن نظر زیبا و درستیه.

برای اینکه بیش از این از موضوع فاصله نگیریم به پست اول جواب میدم.

اینکه در دین اجباری نیس مربوط به عقاید هست به نظرم. همونطور که میبینید در ایران زرتشتی هست مسیحی هست کسی اجبارشون نمیکنه مسلمون بشن.

اما درباره قوانین اجتماعی اجبار هست و بایدم باشه.
اسلام برای هدایت اشخاص فقط نیومده برای هدایت جوامع اومده. این همه قوانین در اسلام و قرآن هست که انجامشون فقط از طریق حکومت میسر هست.

این نشون میده که حکومت دینی مد نظر اسلامه.
حکومت دینی هم باید قوانین دینی رو اجرا کنه.

نمیشه به دلیل اینکه ممکنه یه اقلیت های دیگری در کشور هستند کل حکومت رو بی دین معرفی کنیم. خب در هر کشوری اقلیت های دیگر هم وجود دارند اگر وجود اقلیت ها دلیل بر سکولار شدن حکومت هست پس اسلام برای چی این همه قوانین اجتماعی و وظایف حکومتی رو توضیح داده؟

اگر سکولار باشه که خب در واقع دین خودش میگه من بیهوده ام که امکان پذیر نیست!

اگر اجازه بدن هر اقلیتی برای خودش قوانین خاص خودشو اجرا کنه که باعث هرج و مرج و همینطور تناقضه.

مثلا یه مسیحی اومد یه مسلمونو کشت. در مسیحیت دیه وجود نداره (من قوانین و احکام مسیحیت رو نمیدونم فقط دارم مثال میزنم.) خب در این صورت قانون باید چیکار کنه؟ دیه بگیره؟ مسیحیه میگه آقا در قوانین مسیحیت دیه وجود نداره اگه بگیری حق من ضایع میشه. نگیره خانواده مسلمونه اعتراض میکنند. این تناقض باید چطور رفع بشه؟

بنا بر این هم سکولار درست نیست هم اینطور هرج و مرج.

بالای 90 درصد ایران مسلمان و شیعه هستند واسه یه اقلیت کوچیک که نمیشه کل حکومتو عوض کرد!

قوانین اجتماعی هم عرض کردم ضرر هاش به خود شخص نمیرسه که بگیم اون مسیحیه بزار مثلا بی حجاب باشه. چون ضرر هاش به همه میرسه قوانین باید برای همه اجرا بشه. ولی چیزای شخصی (مثلا داخل خونه اش) و یا چیزایی مثل نماز و روزه و حج و اینا به خود افراد مربوطه.

درباره قانون اساسی.
آخه کجای دنیا قانون اساسی رو هر چند سال یک بار به رای میزارن که ما دومیش باشیم؟
این شبهه ها نمیدونم فقط چرا در ایران به وجود میاد.

آمریکا 220 سال پیش یه قانون اساسی گزاش تموم شد رفت. اصلاحیه هم که به قانون اساسی میدن نماینده ها تصمیم میگیرن دربارش و تصویب میکنند یعنی در اصلاحیه ها مردم هیچ اثیر مستقیمی ندارن!

ملتشون بهع قانون اساسی 220 سال خودشون پایبندن کسی هم نمیگه باید عوض شه! مسلما در طول این 220 سال فرهنگشون هم عوض شده شرایط هم عوض شده ولی کسی نمیگه باید دوباره به رای بزارید ما این قانون اساسیو دوست نداریم!

در ایران در سال 58 یک بار خود قانونی اساسی رای گزاشه شد که با اکثریت قاطع 99.5 درصدی ملت بهش رای دادن. خود مردم حکومت اسلامی رو انتخاب کردند.

در سال 68 هم اصلاحیه قانون اساسی به رای گزاشته شد که باز هم با رای قاطع 97.57 درصدی رو به رو شد!
تاریخ دوری هم نیست همین سی سال پیشه. کسایی که رای دادن هنوز زندن!

ملت خودشون انتخاب کردند اونم با درصد رای بی نظیر.

چیزی که بهش اکثریت ملت رای دادن داره در جامعه اجرا میشه! عین دموکراسیه. به این میگن مردم سالاری دینی.

والسلام

سلام مجدد
تشکر بابت پاسخگویی
.
ابتداءن:

خدارا خدارا;949625 نوشت:
اگه شما با اسم این کار مشکل دارید بله این کار "اجبار" هست و همیمنطور گرفتن "آزادی عمل" از این اشخاص.

مشکل من؟ با اسم مشکل دارم؟ شما جوری صحبت میکنید انگار دو تا بچه سر قسم "به خدا" و "به خرما" با هم بحث میکنند! (مزاح)
دوست من، ما به کمک گفتار و نوشتار هست که تعریف دقیق و ماهیت موضوعی رو مشخص میکنیم. در اینجا "حجاب" و قانونش به واقع حق آزادی انتخاب رو از زنان میگیره و آنها رو مجبور میکنه پذیرفتن گرفته شدن این آزادی و حتی فراموش کردن وجود این حق!
اینکه خونده میشه یا گفته میشه "حجاب محدودیت نیست" حرفی مشابه صحبت شما در پست قبلیتونه که فرموده بودید "به هیچ عنوان حجاب نقض آزادی نیست." که با احترام هر دو گزاره اشتباه است؛
و من سپاسگزارم که شما صادقانه نقل قول بالا رو گفتید.@};-
و مثال رانندگی و سبقت و ویراژ در باب نقض آزادی برای گروهی و ایضا نتیجه گیری ازش مثبت هم (خوب بودن وجود قانون برای نقض ویراژ دادن) درسته. اما ارتباط دادن این "خوب بودن" با موضوع حجاب جای صحبت بیشتر داره که پایین تر اشاره میکنم بهش.
.
.
اما ساید افکت های وجود یا عدم وجود حجاب:
برداشت من از صحبت های شما این بود که وجود قوانین برای "آزادی مطلق" مطلوب هست که بالتبع وجود قوانین، بخشی از آزادی ها رو شرطی میکنه. (اگر برداشت کلی‌م اشتباهه، بگید تا صحبت کنیم).
من با این تعریف از ابتدا مشکلی نداشتم و ندارم.
اختلاف بنده و شما در مثالها و طرز نگرشمون به این موضوعه.
شما در شروع صحبتتون بدون ارائه صحبت یا دلیلی یه نتیجه گیری کلی کردید و اونو بدیهی دونستید:
خدارا خدارا;949625 نوشت:
ببینید بی حجابی باعث یه فساد هایی در جامعه میشه دیگه این چیز بدیهی هستش

که به نظرم جا داره بیشتر گفتگو کنیم، چون نقل قول بالا مشکل داره.
دلیل اصلی فساد یا در اینجا فساد جنسی و فحشا خواست یک فرد است و خواست یک فرد از نوع تفکرش سرچشمه میگیره.
طرز شکل گیری تفکر مرد و زن اجتماع از کودکی تا بزرگسالی در شرایط محیطی عامل اصلی این موضوع است که یک فرد مذکر با دیدن موهای یک زن، تصمیم به ارتکاب فساد و جرم میکنه.
پوشش یک زن، آرایش یک زن، رفتار یک زن و... اینها همگی این عامل رو تقویت میکنند.
و اگر دقت کنید در جامعه امروز پوشش، موضوع فساد رو حل نکرده. چون فسادهای اخلاقی تا درصد بالایی با خواست آقایان شروع میشه. کما اینکه آزادی در انتخاب پوشش در کشورهای غیر وطنی هم مشکل فساد رو حل نکرده. چون اصولا فساد اخلاقی، ابتداءن به خواست فرد ربط داره نه پوشش.
جا داره یه توضیحی راجع به تعریف فساد (در اینجا منظور فساد جنسی و فحشا) بدم:
مفاهیم فساد در اسلام مورد صحبت من نیست. اینکه در برقراری یک رابطه بین دو انسان، آگاهی از رابطه و رضایت طرفین وجود داشته باشه رو من فساد نمیدونم.
منظور بنده از فساد، انواع تجاوزها و rape ها، کودک آزاری، مزاحمت های تلفنی و خیابانی و بسیاری مواردی دیگر که تعاریفی اخلاقی / مدنی دارند هستش.
یه پرانتز باز کنم که محدوده صحبتم رو بیشتر مشخص کنم:
اینکه یک نفر در افکارش مرتکب جرم و فسادی بشه بشه (به قول اصطلاح عامیانه، فانتزی بزنه و توهم داشته باشه) موضوع صحبت ما نیست. چون بحث ما مربوط به اجتماعه و تا زمانی که فردی فساد اخلاقی رو مرتکب نشه، اما در ذهنش بهش فکر کنه، به کسی ارتباطی نداره ولو بدترین افکار باشه و به نفع اون فرد باشه که درمان بشه.
.
حال ما حجاب رو لحاظ کردیم که مفاسد کنترل بشن و در این بین روابط انسان ها، تفکر (ولو اشتباه) انسان ها و آزادی انسان ها قربانی این خواست شدند.
و از طرفی کشورهای دیگر (حتی ادیان الهی دیگر) ممنوعیتی من باب حجاب ندارند و در عین حال قوانین مشخصی هم پیرامون مفاسد جنسی و اخلاقی دارند و هم در کنارش سطح آزادی بالاتری دارند.
و دقت کنید در هر دو حالت سعی بر کنترل فساد شده.
.
یه نکته ای هم شما فرمودید که غرب پارادوکس داره که بی حجابی آزاده، برهنگی نه.
کشورهای غربی هم قوانین مربوط به لباس و میزان برهنگی دارند. در کنارشون فرهنگ مردم هم در تائید همین قوانینه، چون قوانین برخواسته از خواست مردمه که حاضر شدند آزادی در برهنگی مشروط یا ممنوع باشه.
یکی از دلایل مهم این موضوع کنترل ذهن هایی است که هنوز کامل نشدند و توانایی عاقلانه فکر کردن را ندارند. کودکانی که در جامعه زندگی می کنند و آموزش های لازم را برای زندگی باید قدم به قدم ببینند.
این موضوع نه تنها برای غرب، بلکه برای مسلمانان و سایر ادیان هم صادقه.
اینها تناقض نیست. پارادوکس این نیست که افراد با فرهنگ ها و اعتقادات مختلف با خواستهای غالب مشترک که به شکل قوانین در آمده در کنار هم زندگی میکنند.
پارادوکس این است ما به خاطر دین، متفاوت با تمام دنیا هستیم (حتی با کشورهایی که قرابت بیشتری با همان دین دارند) و محدودیت های به وجود آمده از این تفاوت رو ارج می نهیم و آزادی قلمداد میکنیم یا خیلی منصف باشیم، برداشت تمام مثبتی از این محدودیت میکنیم.
Reza-D;949687 نوشت:
به یک نکتهء مهم دقت کنید ، اینکه ما داریم بررسی می‌کنیم که آیا آزادی های یک جامعه "با قوانین همان جامعه" همسو است یا خیر
نه اینکه بیائیم آزادی های یک جامعه را با عقاید جامعهء دیگری بسنجیم!

دوست من
انگار فراموش کردید عقاید مذهبی جامعه ما، قوانین جامعه ما رو ساختن.
ما اگر مقایسه ای هم میکنیم، قوانین جامعه a با قوانین جامعه b است. حالا اینکه قوانین فلان جامعه عقیده مذهبی اون جامعه است، مشکل فرد مقایسه کننده است؟lol
علاوه بر اون، ما مفروضات مقایسمون هم اشتباه نیست. اینطور نیست که جامعه ما از مرد و زن تشکیل شده و جامعه غربی از فضایی ها.
و هدف مقایسه بنده هم اینه که عقاید ما، قوانین نادرستی را به جامعه ما عرضه کردند.
قوانین باید با خواست اکثریت مردم ایجاد بشه (برای همین هست که ما مجلسی از منتخبین مردم به عنوان قانونگذار انتخاب میکنیم). شاید بگید خواست اکثریت مردم (ولو 51 درصد جامعه) در زمان فعلی برای بانوان حجاب هست. اتفاقا من هم تائید میکنم همین صحبت رو. ولی توجه داشته باشید مردمی که از ابتدای زندگیشون این عقیده رو در قالب دین پذیرفتند، معلومه که در سنین بزرگسالی قوانین ایجاد شده از این عقیده رو منطقی میدونن.
Reza-D;949687 نوشت:
یعنی حرفی از آزادی مطلق در قانون ما وجود نداشته و ندارد که حالا بگوئیم چرا آن را نقض کرده
به عبارت بهتر: "منع بی حجابی مطابق با قانون و عقیدهء ایران است"

تا جایی که من میدونم هم صحبت از آزادی مطلق در قوانین کشورهای غربی نیست.
منتها من باب قانون حجاب اجباری، پیشنهاد میکنم تاریخ ابتدایی سالهای نظام جاری رو مطالعه کنید.
Reza-D;949687 نوشت:
اما کشوری مثل فرانسه از دموکراسی تبعیت می‌کند و قوانینش بر اساس آزادی برای همه بنا شده
از جمله بحث پوشش که قاعدتاً باید برای همگان آزاد باشد. پس اگر بگوید کسی حق ندارد با فلان پوشش ظاهر بشود ادعای خودش را نقض کرده
یعنی: "منع حجاب ، با آزادی پوششی که فرانسه مدعی آن است مغایرت دارد"

اصلا این بخش بولد شده شما غلط اندر غلطه. دقت کنید:
آزادی برای همه = آزادی مطلق
وجود آزادی مطلق = نبود قانون
وجود قانون = وجود محدودیتها در آزادی ها
اینکه شما "حق نداره با فلان پوشش ظاهر بشه" رو با "قوانین حجاب که فقط بخش هایی از پوست زن قابل رویته" رو در قیاس یکی میدونید، خیلی جالبه. دیگه بالاتر صحبت کردم راجع به محدودیت ها در آزادی پوشش رو و کوتاه میکنم حرفم رو.
+
بله برای پوشش زنان مسلمان چادر یا پوشیه (مطمئن نیستم کدومشه) ممنوعه، که این قانون که نشات گرفته شده از نشر سمبل های مذهبی خصوصا در مدارس است. که مورد تائید شخص من نیست و تا جایی که میدونم حتی مردم فرانسه هم محکوم کردنش.
و دقت کنید گویا همین کشور قانون داره که "سینه و بخش های خصوصی فرد باید پوشیده باشه".
Reza-D;949687 نوشت:
دلیلش واضح است
چون مردهای مسلمان اختیار سایر زنان را ندارند اما زنان مسلمان اختیار خودشان را دارند
آنچه مرد مسلمان باید رعایت کند نگاه خودش است نه پوشش سایر زنان
ضمن اینکه همان مرد مسلمان هم وظیفه دارد تا جایی که در توان خودش است نگاهش را کنترل کند

دوست من، مردهای مسلمان اختیار چشمانشان را دارند و در واقع مثل بخش بولد شده اختیار خودشان را دارند! و قاعدتا یک آقای مسلمان برای خارج رفتن نمیتواند دائما با چشم بند حرکت کند! کما اینکه یک خانم هم نمیتواند دائما با پوششی که به غیر از صورت و دستان تمامی بدنش را پوشانده در حرکت باشد. و اگر در جامعه امروز ما برای خانم ها این اتفاق افتاده (نه الزما به اختیار، بلکه به اجبار) بابت اینه که مجبور شدند. ما آقایان هم مجبور می شدیم، صبح تا شب با چشم بند و عصا سفید در خیابان ها بودیم.
+
بخش قرمز رنگ: یک وقت خسته نشود؟lol

عبد شکور;949275 نوشت:
[=Arial Black]
سلام
این سخن درست نیست زیرا:
1-
مردم زیادی در کشورمان هستند که مسلمان نیستند و حکومت ما هیچ اجباری بر آنها برای پذیرش اسلام وارد نمی کند.
2-
خیلی از آنهایی که مسلمان هستند ، مسایلی مثل حجاب و ... را رعایت نمیکنند (وضع خیابانها را ببینید و حتی اداره ها). کسی هم آنها را مجبور نمی کند.

پذیرش دین ، آزاد است. هر کسی میتواند هر دینی را بپذیرد. زیرا دین با باور قلبی انسان سروکار دارد و باورهای قلبی هم ذاتاً جبرپذیر نیستند

[=&quot]1- اگه به مسیحی ها و یهودی ها تا حدودی اجازه فعالیت داده میشه اونم به این دلیل هستش که نمیتونن رسما بگن اسلام چنین فعالیتی رو ممنوع کرده ! یعنی چون خوده اسلام اجازه داده مثلا مسیحی ها در جمع مسلمانان زندگی کنند بنابر این حکومت اسلامی اجازه داده اونها زندگی کنند ! حالا بگذریم از مسائل سیاسی که اگه امکانش بود به نطرم همون هارو هم تحریم میکردند و میگفتین اسلام پیشرفت کرده الان اسلام زمان ائمه نیست باید غیر مسلمانان رو تحریم کرد ! و این یک مساله عقلی است !
[=&quot]2- اولا در اینکه حجاب اجباری واقعا یک دستور اسلامی است من شک دارم ! چون زمان پیامبر و حضرت علی افرادی بودند که حجابشون فرق میکرد و کسی هم بهشون گیر نمیداد ، در ضمن پس گشت ارشاد چیه ؟ منظورتون چیه کسی گیر نمیده به بد حجابها ، شاید اگه ملت رو کاملا آزاد بزارن بعضی زن ها پیدا بشن بخوان با شرت بیان توی خیابون و این دور از واقعیت نیست با وضعیت و تبلیغات تهاجمی غربی و نیازهای سرکش جنسی و وسوسه های شیطان !

به نظرم اینکه میگن پذیرش دین آزاد است برای کسانی هست که جد در جدشون یک نفر اسلام نیاورده و اگر نه اگر در هفت جد شما یک نفر مسلمان باشد شما مجبور هستید و مسلمان زاده هستید و هر کجا میروید کسی از شما دینتان را نمی پرسد و همه میگویند مسلمان هست، البته شاید همین مساله هم واقعا اسلامی نباشد ولی در جامعه ی ما عملا این چنین است !

hos8sein;949755 نوشت:
هدف مقایسه بنده هم اینه که عقاید ما، قوانین نادرستی را به جامعه ما عرضه کردند

hos8sein;949755 نوشت:
قوانین باید با خواست اکثریت مردم ایجاد بشه

یک بار دیگر موضوع تاپیک را بخوانید

hos8sein;949755 نوشت:
((اما کشوری مثل فرانسه از دموکراسی تبعیت می‌کند و قوانینش بر اساس آزادی برای همه بنا شده))

اصلا این بخش بولد شده شما غلط اندر غلطه


من هم صحبتی از آزادی مطلق نکردم
لطفاً مطلب را دقیق بخوانید:

Reza-D;949687 نوشت:
اما کشوری مثل فرانسه از دموکراسی تبعیت می‌کند و قوانینش بر اساس آزادی برای همه بنا شده
از جمله بحث پوشش که قاعدتاً باید برای همگان آزاد باشد. پس اگر بگوید کسی حق ندارد با فلان پوشش ظاهر بشود ادعای خودش را نقض کرده
یعنی: "منع حجاب ، با آزادی پوششی که فرانسه مدعی آن است مغایرت دارد"

یعنی اساس قوانین در فرانسه بر مبنای آزادی برای همه است. نه اینکه آزادی ها مطلق است!
و اینکه همه حق دارند در چهارچوب آن قانون آزاد باشند و آنچه شما می‌فرمائید نقض این ادعاست

شما میگوئید:


hos8sein;949755 نوشت:
بله برای پوشش زنان مسلمان چادر یا پوشیه (مطمئن نیستم کدومشه) ممنوعه، که این قانون که نشات گرفته شده از نشر سمبل های مذهبی خصوصا در مدارس است

اولاً چه کسی گفته که پوشش مذهبی یک سمبل است؟! اگر اینطور باشد ریش گذاشتن برای آقایان هم باید در فرانسه ممنوع شود چون سمبل مردان مسلمان است!

ثانیاً به فرض که سمبل باشد. خب پس هر پوششی که باعث نشر سمبل یک عقیده

(و نه فقط مذهب) باشد ، باید در فرانسه ممنوع شود
دقت کنید دوست عزیز ، پوشش هر فردی برگرفته از عقاید اوست. چرا فقط زن مسلمان حق ندارد با لباسی که برگرفته از عقیده اش است بیرون بیاید؟

hos8sein;949755 نوشت:
توجه داشته باشید مردمی که از ابتدای زندگیشون این عقیده رو در قالب دین پذیرفتند
معلومه که در سنین بزرگسالی قوانین ایجاد شده از این عقیده رو منطقی میدونن

بله کاملاً درست است ، اما این موضوع اختصاص به دین و ایران ندارد
در جوامع لائیک هم کسانی که از ابتدای زندگیشان در چنین جامعه ای رشد کرده اند قوانین آنجا را منطقی می‌دانند

hos8sein;949755 نوشت:
دقت کنید گویا همین کشور قانون داره که "سینه و بخش های خصوصی فرد باید پوشیده باشه"

اگر اینطور باشد اینکه می‌شود نقض آزادی!
شاید کسی دلش بخواهداصلاً بدون لباس بیرون بیاید

hos8sein;949755 نوشت:
دوست من، مردهای مسلمان اختیار چشمانشان را دارند و در واقع مثل بخش بولد شده اختیار خودشان را دارند!

حسین عزیز ، چرا مطلبی را نقد می کنید که اصلاً من نگفته ام؟!
من کجا گفتم مردها اختیار خودشان را ندارند؟!
این نوشتهء من است:

Reza-D;949687 نوشت:
دلیلش واضح است
چون مردهای مسلمان اختیار سایر زنان را ندارند اما زنان مسلمان اختیار خودشان را دارند
آنچه مرد مسلمان باید رعایت کند نگاه خودش است نه پوشش سایر زنان
ضمن اینکه همان مرد مسلمان هم وظیفه دارد تا جایی که در توان خودش است نگاهش را کنترل کند

hos8sein;949755 نوشت:
قاعدتا یک آقای مسلمان برای خارج رفتن نمیتواند دائما با چشم بند حرکت کند

پاسخ این بخش دقیقاً همان جمله ای بود که شما نقل قول کردید و گفتید یک وقت خسته نشود happy
حسین جان ، اینکه میگویم مرد باید
"تا جایی که در توانش است" نگاهش را کنترل کند معنایش این نیست که برود وسط زنهای بی لباس بعد هی زور بزند که نگاه نکند!
منظور این است که اگر از رفتن به یک مکان احتمال گناه می‌دهد و کارش هم ضروری نیست ، اصلاً نباید به آن مکان برود

hos8sein;949608 نوشت:
چطور ممکنه آقایان مسلمان این حق رو داشته باشه که به خارج از کشوری که زنان پوشش نامناسبی (از دید اسلام) دارند برود
و خود را در معرض گناه قرار دهند (و خوشبختانه معصومیت هم ندارند برای بهانه احتمالی) و شاید بهتره بگیم آزاد هستند خود را در معرض گناه قرار دهند؛
اما زنان مسلمان در بین مردان مسلمان که هیچ، در بین مردم غیر مسلمان هم حق ندارند با پوشش مورد علاقه خود حاضر باشند. دیگه اونجا مسلمانی نیست که خانم مسلمان بی حجاب ببینه و به گناه بیفته


به نظرم رسید درمورد این بخش توضیح دقیق‌تری عرض کنم
قیاس درست این است که بگوئید چطور میشود مرد مسلمان حق داشته باشد به خارج برود و خود را در معرض زنهای بی حجاب قرار بدهد
اما زن مسلمان حق نداشته باشد به خارج برود و خود را در معرض نگاه مردهای نامحرم قرار بدهد؟

ولی شما سوالتان را جور دیگری پرسیدید و

"در معرض عمل دیگران قرار گرفتن (الف)" را با "تغییر در عمل خود (ب)" مقایسه کردید
در نتیجه من هم عرض کردم مرد
"اختیار دیگران (الف)" را ندارد اما زن "اختیار خود (ب)" را دارد

امیدوارم با این توضیح مطلب بهتر برایتان روشن شده باشد

[="Tahoma"]سلام

به من بیاموز;947930 نوشت:
مساله ای که این روزها نزد مردم شاهد آن هستم این است که حکومت اسلامی ایران مردم را مجبور به اطاعت از دین اسلام میکند در حالی که شاید کسی بخواهد آزاد و با عقاید خودش زندگی کند

شاید بهتر بود می گفتید آیا در حکومت دینی اجبار هست ؟! که پاسخ مثبت است ..

در واقع هر حکومتی در ذات خودش اجبار هایی دارد ، اساسا بخش مهمی از قوانین ( قوانین الزامی یا امری ) اجبار و الزام را در خود دارند .. پس مشکل چیست ؟!

بخشی از مشکلات به ناعادلانه بودن و میزان پایین کارآمدی قوانین باز می گردد ، جوامع مدام در حال تغییر هستند .. ارزش های آنها نیز مدام عوض می شوند ... طبیعتا ضروری است که متناسب با تغییر جوامع قوانین آن نیز تغییر کند . مشکلی که حکومت های دینی آن را دوچندان می کنند واپس گرایی و عدم انعطاف پذیری در برابر تغییر و تجدید نظر در قوانین است .. نمونه آنرا در تاریخ معاصر ایران و حتی تاریخ روز کشور مشاهده می کنید .. به زور نمی توان ارزش های یک جامعه را تغییر داد ( کشف حجاب ) و یا آنکه مانع تغییر ارزش ها شد ( حجاب اجباری ) .. شاید روند را کند یا تند کرد ، اما جامعه مسیر خودش را مثل آب پیدا می کند .. نگاهی که نسل امروز به وضع پوشش و مد و قیافه های دهه 50 و 60 دارد ، احتمالا نسل آینده به برخی محدودیت های امروز در جامعه داشته باشد .چاره کار اما در تغییر و اصلاح قوانین جاری کشور است ، نه پافشاری بر اجرای قوانینی که مناسب محیط و زمان خود بوده اند ( و شاید هم نبوده اند )

به من بیاموز;947930 نوشت:
میخواستم بدونم چرا این کار انجام میشه ؟ مثلا چرا قوانین اسلامی هستند و رعایت حال همه در اونها نشده ؟ آیا به نظر شما نیاز به یک رای گیری مجدد نیست ؟ چون من احساس میکنم بسیاری از مردم به خاطر مشکلاتی که در طی این چند سال حکومت اسلامی با آنها گریبان گیر شده است ( مثل تحریم و دشمنی هایی که با ما میشود ) از اسلام دلزده شده اند ، شاید هم تقصیر تبلیغات کثیر و تهاجم فرهنگی است نمیدانم !

تبادل فرهنگی را بیشتر ترجیح می دهم ، تهاجم را می توان با بستن تمامی مجاری ارتباط با خارج و کنترل شدید آن خنثی کرد ، دست کم برای مدتی اثراتش را به تعویق انداخت .. شاید استفاده مکرر از این عبارت « تهاجم فرهنگی» نیز همین حکمت را داشته باشد !

البته نمی توان با قطعیت گفت مردم ( به معنای عموم افراد جامعه ) از دین و اسلام دلزده شده اند ، خیلی ها معتقدند دین خوب است و مشکل از حاکمان است ، اما با ادامه این وضعیت قطعا اوضاع به همان سمتی خواهد رفت که اشاره کردید . ولی با این حال مقصر اصلی دیگران نیستند ، مقصر را باید در داخل جستجو کرد .. هر بخواهیم بگوئیم را حافظ در آن بیت معروفش گفته است .. واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند ، چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند ... ولی یک فرقی وجود دارد و آن اینکه واعظان دیگر به خلوت هم نمی روند ، آشکارا کارهای بد بد می کنند و همین موجب از دست رفتن اعتماد عمومی مردم می شود .. عزیزی می گفت وضعیت طوری شده که هر چه صداوسیما تکذیب کند را باید باور کنیم ..

راهکار اصلی در نهایت تشکیل حکومت سکولار و مبنا قرار گرفتن اصل شایسته سالاری است ..

سلام

Reza-D;95س0009 نوشت:
یک بار دیگر موضوع تاپیک را بخوانید

من متوجه نشدم منظورتون چیه. شما دو قسمت از صحبت های منو نقل قول کردید و نقل قول بالا رو گفتید.
خب؟ الان منظورتون دقیقا چیه؟ اگر دقت کنید من از ابتدای تاپیک مطلع از موضوع بودم و مرتبط باهاش صحبت کردم.
شما که احتمالا توقع ندارید بنده آخر هر خط یا پاراگرافم، عبارت "... پس در دین اجبار هست" رو بیارم که مرتبط بشم با موضوع بحث!؟!
در گفتگو مباحث مختلف مطرح میشه و فکر میکنم تمامی صحبت های بنده (اگر با دقت بخوانید) مرتبط هست با بحث اصلی.
Reza-D;950009 نوشت:
من هم صحبتی از آزادی مطلق نکردم

مگر شما عبارت "قوانینش بر اساس آزادی برای همه" رو استفاده نکردید؟
اگ منظور شما اینه که: "عدالت در اعطای آزادی ها به همگان، که در قالب قانونه"،خب این حرف شما درسته اما اصلا ربطی به گفتگوی ما نداره.
در غیر این صورت، عرض کردم، قوانین ایجاد شدن در شرطی کردن یا ممنوع کردن برخی آزادی ها. نه این جمله شما که میگید: "قوانینش بر اساس آزادی برای همه".
شاید من بد منظورم رو رسونده باشم، امیدوارم متوجه منظور من شده باشید.
Reza-D;950009 نوشت:
اولاً چه کسی گفته که پوشش مذهبی یک سمبل است؟!

شما وقتی یک روحانی با لباس روحانیت میبینید، فرضا یاد میکده میفتید؟!
Reza-D;950009 نوشت:
اگر اینطور باشد ریش گذاشتن برای آقایان هم باید در فرانسه ممنوع شود چون سمبل مردان مسلمان است!

!!
رشد طبیعیه موهای صورت در توجیه پوشاندن بالای 90 درصد اعضای بدن...؟
این چه نشانه ای از مسلمانانه که مردان دنیا با هر اعتقادی بدون اینکه بخوان صاحب نشانه دین اسلام میشن
و در کنارش زنی که به اجبار یا اراده خودش بخش اعظمی از اعضای بدنش رو با لباس و پارچه میپوشانه و در قرآن ازش صحبت شده، نشانه ی دین اسلام نیست یا سمبل ضعیفیه؟!
Reza-D;950009 نوشت:
ثانیاً به فرض که سمبل باشد.

پیشنهاد میکنم اگر شما قبول ندارید که حجاب سمبلی از اسلام هست و دلایل کافی هم راجع بهش دارید، بهتره فرض نگیریدش.
Reza-D;950009 نوشت:
خب پس هر پوششی که باعث نشر سمبل یک عقیده (و نه فقط مذهب) باشد ، باید در فرانسه ممنوع شود

البته بنده مخالف این اشکال از قوانین هستم و نمیدونم الان مخاطب شما منم یا کس دیگه.
اما دقت کنید در شکل‌گیری این قوانین منش عقاید و پیروان اون عقاید تعیین کنندس. اونجا نگرانی وجود داره که کودکان در سیستم آموزشی، بدون خواست خودشون، به اجبار یا تصادفا با افکار مذهبی آشنا بشن. آنها ترجیح میدن کودکان در صورت تمایل برن دنبال مذهب. از طرفی در بعد امنیتی، وجود حجاب (خصوصا پوشیده شدن صورت) امکان شناسایی مجرمین در این لباس ها رو سخت یا غیر ممکن میکنه. یا گروه های فمنیستی که حجاب رو اجبار بر جنس زن میدونن (که خیلی هم بیراه نیست) با اعلام این موضوع مخالفتشون رو از پوشش ابراز میکنن.
من نمیگم اینها قطعا درسته؛ ابدا.
اما اگر بابت عقاید دیگر هم نگرانی ها باشه، ممکنه آنها هم ممنوع بشن. کما اینکه قانون مربوط به مدارس فرانسه، با اسلام کار نداره، نشانه های تمامی ادیان مد نظر قانون اونجاست.
Reza-D;950009 نوشت:
پوشش هر فردی برگرفته از عقاید اوست.

پوشش یک گدا، برگرفته از عقیدش به گداییه؟!
پوشش هر فرد برگفته از خواست هر فرد یا شرایطی است که بهش تحمیل شده است.
و همین خواست افراد گاها نشات گرفته یا در نشر یک خواست مشترک بین جمعی از انسان هاست.
Reza-D;950009 نوشت:
در جوامع لائیک هم کسانی که از ابتدای زندگیشان در چنین جامعه ای رشد کرده اند قوانین آنجا را منطقی می‌دانند

اگر اونجا قوانین غیر منطقی ای وضع بشه، بهش اعتراض میشه و نگرانی وجود نداره که در مقابله مخالفین قانون با قانون، موضوع ثالثی به اسم دین درگیر بشه.
برای مثال شمای نوعی هر چقدر هم قصاص رو نادرست بدونی، باز هم درصدی رو به خاطر دستور دین و خدا بودن، لحاظ می کنی و این همون جبر آموخته‌های دینی از ابتدای شروع توانایی یادگیری هر مسلمان زاده ای هست. و ایضا شما اگر مقابله ای با قانون به نشانه اعتراض کنید، صرفا به قانون اعتراض نکردید، بلکه به دین هم اعتراض کردید.
Reza-D;950009 نوشت:
اگر اینطور باشد اینکه می‌شود نقض آزادی!
شاید کسی دلش بخواهداصلاً بدون لباس بیرون بیاید

روی دور باطل نیفتید. ممنون
Reza-D;950009 نوشت:
من کجا گفتم مردها اختیار خودشان را ندارند؟!

و همچنین شما نگفتید:"مردهای مسلمان اختیار خودشان را دارند". شما صرفا گفتید: "زنان مسلمان اختیار خودشان را دارند" و مردان اختیار نگاهشان.
بنده هم گفتم کنترل نگاه هر کس به عهده و اختیار خودشه و ضمنا همان مرد اختیار دارد که به خارج نرود.
Reza-D;950009 نوشت:
حسین جان ، اینکه میگویم مرد باید "تا جایی که در توانش است" نگاهش را کنترل کند معنایش این نیست که برود وسط زنهای بی لباس بعد هی زور بزند که نگاه نکند!

شما وقتی پا در کشور خارجی میگذارید، زنان آن کشور خارجی هم قابل رویت هستند. آنها هم موهای پریشان دارند و آرایش میکنند. حتی در فصل سرد هم که لباس پوشیده دارند، باز هم از زنان وطنی حجم بیشتری از موهایشان قابل رویت است. شما لازم نیست بری به سواحل آفتابی کشورهای خارجی و زور بزنی زنان رو با بیکینی نبینید. شما با خارج رفتن هرچقدر هم توان بگذاری باز زنان بدون حجاب اسلامی را میبیند.
اصلا شمای نوعی ای که به فیلم های سانسور شده و دوبله شده خارجی نگاه میکنید که از صدا سیمای وطنی پخش میشه، هم مصداق تماشای شما به زنان بدون حجاب است.
عجیبه که این موضوع برای مردان اوکی هست.
اما برای مثال گلشیفته فراهانی ای که برای خارجی ها با پوشش غیر اسلامی فیلم بازی میکنه، و فیلماش هم در رسانه ما به نمایش در نمیاد و کلا هم ایران نمیاد، محکوم میشه.
دوست عزیز. نمیشه که زنان اختیار خودشون رو داشته باشند، اما مردان فقط اختیار نگاهشان را در حد توانشان داشته باشند.
Reza-D;950012 نوشت:
قیاس درست این است که بگوئید چطور میشود مرد مسلمان حق داشته باشد به خارج برود و خود را در معرض زنهای بی حجاب قرار بدهد
اما زن مسلمان حق نداشته باشد به خارج برود و خود را در معرض نگاه مردهای نامحرم قرار بدهد؟

من تا بخش بولد شده از نظر خودم مشکل خاصی در املای شما نمیبینم، اما بخش بولد شده:
بزرگوار، مفهوم محرم و نامحرم برای مسلمانان است. غیر مسلمانان چیزی به اسم محرم و نامحرم ندارند.
زن مسلمان در کشورهای خارجی خودش رو در معرض نگاه مردم (اعم از مرد و زن قرار میده). خب خوشبختاه نگاه زنان که مشکلی نداره!! اما با توجه به اینکه از نظر شما (منظورم فقط شما نیست) عدم حجاب زن مسلمان = فساد مرد مسلمان و آنجا هم به شدت اینجا خبری از مرد مسلمان نیست، پس زن مسلمان مشکلی ندارد در کشف حجابش.
.
اشاره کردم، مردان میتونند در معرض عمل دیگران قرار نگیرند. میتونند در کشور مسلمان نشین خود بمانند یا با چشم بند دائمی در کشورهای خارجی تردد کنند.
..
اگر دقت کنید من تمام این صحبت ها (موارد بالا) رو برای اشاره به اجبار در دین اسلام یا بهتر بگم اجبار مردسالارانه‌ی دین اسلام، مطرح میکنم. و الا زنان مسلمان در همین کشورهای خارجی دارن زندگی میکنند با حجاب کامل. قانون ازشون حمایت میکنه. اگر نامسلمان هم بشن، چه میدونم مثلا کشف حجاب کنن و... باز هم حمایت میشن. مردان مسلمان هم همینطور.

تا آنجایی که من شنیدم و یادم هست
در فرانسه سمبل های یک دین، ممنوع است
مثلا صلیب
مثلا چادر
اما نمیدانم مقصود از دین شامل نحله ها و فرقه ها میشود
یا مقصودشان فقط ادیان مشهور مثل اسلام است؟

مثلا سمبل فراماسونری
مثلا سمبل بودا
مثلا سمبل شیطان پرستی
و....

فرض کنید وارد سمبل لباس شویم :
آیا لباس بودائیان ، سمبل مذهب بودا است؟
آیا فقط لباس راهبان بودایی ، سمبل مذهب بودا است ؟

آیا شال و مقنعه سمبل اسلام است؟
آیا لباس روحانیت سمبل اسلام است ؟
آیا دشداشه عربی و ردا و مانند آن سمبل اسلام است ؟

شاید این را از روی دستورات آن دین مشخص میکنند که بعید است...
مثلا در اسلام پوشش سر و بدن در مقابل نامحرم واجب است...
پس آنها کلا باید پوشش تمام بدن را سمبل بدانند نه فقط پوشش سر...

اگر تداعی ذهنی مقصودشان باشد لباس عربها نیز آنها را یاد مسلمانها می اندازد
در حالی که لباس عربی ربطی به اسلام ندارد... اما به هر حال با این نوع نگاه فرانسه باید لباس عربی را ممنوع بداند...

یحتمل تداعی ذهنی باید به اسلام بخورد نه به مسلمان...
و از طرفی پوشش عادی بدن تداعی به اسلام ندارد اما پوشش سر تداعی به اسلام دارد...
و عقلایی است همین را ملاک آنها بدانیم ...

از این بحث عجیب و غریب بگذریم
در جوامع اسلامی به نظر نمیرسد کسی حجاب را به غیر مسلمانان اجبار کرده باشد
و حتی میگویند در زمان امام علی ع و پیامبر ص غیر مسلمانها در پوشش حجاب آزاد بودند...

این یک طرح مختصر در باره دوران غیبت است
در اختلافات و دعاوی قاضی به انتخاب دو طرف انتخاب میشود...
قوانین نظم دهنده به اجتماع وجود دارد اما اجباری نیست
مثلا شما حق دارید از چراغ قرمز رد شوید اما اگر حقی ضایع شود باید بپردازید
اما اگر حقی ضایع نشد اشکال ندارد...
شما میتوانید بدون مجوز بهداشت فعالیت کنید اما میتوانید مجوز هم بگیرید... این مردم هستند که تصمیم میگیرند از واحد تولیدی مجوز دار خرید کنند یا از غیر مجوز دار...
شما میتوانید ماشین فرسوده استفاده کنید اما باید خسارات و عوارضی که به واسطه آن به جامعه تحمیل میشود را بپردازید...
شما میتوانید در یک منطقه با ساختمان های دو طبقه، یک برج بسازید اما در صورتی که دیگران از شما شکایت کنند و حقی از آنها ضایع شده باشد موظفید یا آنها را راضی کنید یا حقشان را بدهید...
شما حق دارید با کاه گل خانه بسازید ...

اجبار در قوانین ممنوع...

و طاها;950065 نوشت:
و حتی میگویند در زمان امام علی ع و پیامبر ص غیر مسلمانها در پوشش حجاب آزاد بودند...

پس یعنی من تغییر دین بدم می تونم در همین جامعه اسلامی خودمان بدون حجاب ظاهر شوم؟ (لا اکراه فی الدین دیگه)
ضمن اینکه اگر واقعا سنت پیامبر و حضرت علی چنین بوده (من در این زمینه اطلاعی ندارم) پس جامعه ما چرا توریست ها رو مجبور به پوشیدن حجاب میکنه؟ (شاید هم به خاطر فضای جامعه ما چنین هست. در مورد این هم اطلاع دقیقی ندارم.)
از اون طرف در خیلی از فیلم ها غیر مسلمانان حجاب ندارند!! (این میتونه تاییدی بر حرفی باشه که بالا زدید.) و همیشه به نظرم این عمل نقض فلسفه حجاب است. آن هم در جامعه اسلامی. (اگر قرار بر آرامش روانی جنس مذکر جامعه باشه که چه فرقی بین موی مسلمان و غیر مسلمان هست؟ و اگر قرار بر امنیت خود زن باشه که چه فرقی بین زن مسلمان و غیرمسلمان هست؟ البته اینو صرفا در مورد بی حجابی زن غیرمسلمان در فیلم ها نمی گم در جامعه منظورم هست.)

خدارا خدارا;949702 نوشت:
سلام علیکم.

ممنون از رضا جان برای پاسخشون. به نظرم نظرتون درباره خارج رفتن نظر زیبا و درستیه.

برای اینکه بیش از این از موضوع فاصله نگیریم به پست اول جواب میدم.

اینکه در دین اجباری نیس مربوط به عقاید هست به نظرم. همونطور که میبینید در ایران زرتشتی هست مسیحی هست کسی اجبارشون نمیکنه مسلمون بشن.

اما درباره قوانین اجتماعی اجبار هست و بایدم باشه.
اسلام برای هدایت اشخاص فقط نیومده برای هدایت جوامع اومده. این همه قوانین در اسلام و قرآن هست که انجامشون فقط از طریق حکومت میسر هست.

این نشون میده که حکومت دینی مد نظر اسلامه.
حکومت دینی هم باید قوانین دینی رو اجرا کنه.

نمیشه به دلیل اینکه ممکنه یه اقلیت های دیگری در کشور هستند کل حکومت رو بی دین معرفی کنیم. خب در هر کشوری اقلیت های دیگر هم وجود دارند اگر وجود اقلیت ها دلیل بر سکولار شدن حکومت هست پس اسلام برای چی این همه قوانین اجتماعی و وظایف حکومتی رو توضیح داده؟

اگر سکولار باشه که خب در واقع دین خودش میگه من بیهوده ام که امکان پذیر نیست!

اگر اجازه بدن هر اقلیتی برای خودش قوانین خاص خودشو اجرا کنه که باعث هرج و مرج و همینطور تناقضه.

مثلا یه مسیحی اومد یه مسلمونو کشت. در مسیحیت دیه وجود نداره (من قوانین و احکام مسیحیت رو نمیدونم فقط دارم مثال میزنم.) خب در این صورت قانون باید چیکار کنه؟ دیه بگیره؟ مسیحیه میگه آقا در قوانین مسیحیت دیه وجود نداره اگه بگیری حق من ضایع میشه. نگیره خانواده مسلمونه اعتراض میکنند. این تناقض باید چطور رفع بشه؟

بنا بر این هم سکولار درست نیست هم اینطور هرج و مرج.

بالای 90 درصد ایران مسلمان و شیعه هستند واسه یه اقلیت کوچیک که نمیشه کل حکومتو عوض کرد!

قوانین اجتماعی هم عرض کردم ضرر هاش به خود شخص نمیرسه که بگیم اون مسیحیه بزار مثلا بی حجاب باشه. چون ضرر هاش به همه میرسه قوانین باید برای همه اجرا بشه. ولی چیزای شخصی (مثلا داخل خونه اش) و یا چیزایی مثل نماز و روزه و حج و اینا به خود افراد مربوطه.

درباره قانون اساسی.
آخه کجای دنیا قانون اساسی رو هر چند سال یک بار به رای میزارن که ما دومیش باشیم؟
این شبهه ها نمیدونم فقط چرا در ایران به وجود میاد.

آمریکا 220 سال پیش یه قانون اساسی گزاش تموم شد رفت. اصلاحیه هم که به قانون اساسی میدن نماینده ها تصمیم میگیرن دربارش و تصویب میکنند یعنی در اصلاحیه ها مردم هیچ اثیر مستقیمی ندارن!

ملتشون بهع قانون اساسی 220 سال خودشون پایبندن کسی هم نمیگه باید عوض شه! مسلما در طول این 220 سال فرهنگشون هم عوض شده شرایط هم عوض شده ولی کسی نمیگه باید دوباره به رای بزارید ما این قانون اساسیو دوست نداریم!

در ایران در سال 58 یک بار خود قانونی اساسی رای گزاشه شد که با اکثریت قاطع 99.5 درصدی ملت بهش رای دادن. خود مردم حکومت اسلامی رو انتخاب کردند.

در سال 68 هم اصلاحیه قانون اساسی به رای گزاشته شد که باز هم با رای قاطع 97.57 درصدی رو به رو شد!
تاریخ دوری هم نیست همین سی سال پیشه. کسایی که رای دادن هنوز زندن!

ملت خودشون انتخاب کردند اونم با درصد رای بی نظیر.

چیزی که بهش اکثریت ملت رای دادن داره در جامعه اجرا میشه! عین دموکراسیه. به این میگن مردم سالاری دینی.

والسلام


چجوری مطمئن بشیم این آمار و رای گیری منصفانه بوده و هیچ تقلبی توش نشده ؟ وقتی رای گیری و تمام امور توسط یک گروه خاص برگزار میشه و در نهایت هم عقیده اون گروه خاص پیروز میشه به نظرتون احتمال تقلب اصلا مطرح نیست ؟

اگه ملاک انتخاب مردمه حرفی نیست این میشه همون حکومت مردمی ! ولی مساله اینه که در حکومت اسلامی اگه کل مردم زمین جلوی مثلا حضرت امام زمان وایسن ، اونی که باطله کل مردم زمینه و امام زمان یک نفره حقه !

مگه غیر اینه ؟

البته من نمیگم غلطه، از نظر من ممکنه یک نفر پی به چیز خوبی ببره که کل مردم زمین بهش پی نبرده باشن و میتونه حق باشه ، ولی اسم اینو دیگه نمیشه گذاشت حکومت مردمی !

اما اگه هم مردم ، هم امام زمان یک نظر مشترک داشته باشن میشه جکومت اسلامی مردمی !

ولی حالا مساله اینه که ما در سطح جامعه شاهدیم مردم کم کم دارن از نظر امام زمان فاصله میگیرن شما میگی اینطور نیست ولی منم غرض بد ندارم فقط چیزی که میبینمو میگم! توی شناسنامه همه ی آشناهای ما مسلمون هستن ولی فقط 20 درصد نماز میخونن ! بین جوونا و اینایی که حاصل انقلاب اسلامی هستن این رقم به 5 درصد هم نمیرسه، البته آمار من دقیق نیست همینطوری یه آماری نوشتم ولی نمیدونم کسی که نماز نمیخونه نمیشه گفت اسلام رو قبول نداره چه برسه شیعه رو ؟

اونایی هم که میخونن 10 درصد اصلا نمیدونن چی میگن و از بچگی بهشون یاد دادن نماز بخونن، اون 10 درصد دیگه هم خودشون صد تا مورد دارن !

تازه بین اونا هم که میخونن یه 10 درصدی هم هر وقت بحث سیاسی میشه دور از جووون مملکتو به فحش میکشن ! دیگه حساب کنین اونایی که نمیخونن چی میگن !

توی دانشگاه ما 10 درصد بچه ها نمیان نماز خونه ! البته اینم هست که مثلا خوده منم دیگه نمیرم نماز خونه و میرم توی خونه نماز میخونم پس نمیشه نتیجه گرفت که نماز نمیخونن بقیه !

وقتی هم میرم مسجد میبینم همه از دم پیر مرد هستن یعنی از هر ده نفر یه دونه جوون داریم !

Reza-D;950009 نوشت:
یک بار دیگر موضوع تاپیک را بخوانید

من هم صحبتی از آزادی مطلق نکردم
لطفاً مطلب را دقیق بخوانید:

یعنی اساس قوانین در فرانسه بر مبنای آزادی برای همه است. نه اینکه آزادی ها مطلق است!
و اینکه همه حق دارند در چهارچوب آن قانون آزاد باشند و آنچه شما می‌فرمائید نقض این ادعاست

شما میگوئید:

اولاً چه کسی گفته که پوشش مذهبی یک سمبل است؟! اگر اینطور باشد ریش گذاشتن برای آقایان هم باید در فرانسه ممنوع شود چون سمبل مردان مسلمان است!

ثانیاً به فرض که سمبل باشد. خب پس هر پوششی که باعث نشر سمبل یک عقیده (و نه فقط مذهب) باشد ، باید در فرانسه ممنوع شود
دقت کنید دوست عزیز ، پوشش هر فردی برگرفته از عقاید اوست. چرا فقط زن مسلمان حق ندارد با لباسی که برگرفته از عقیده اش است بیرون بیاید؟

بله کاملاً درست است ، اما این موضوع اختصاص به دین و ایران ندارد
در جوامع لائیک هم کسانی که از ابتدای زندگیشان در چنین جامعه ای رشد کرده اند قوانین آنجا را منطقی می‌دانند

اگر اینطور باشد اینکه می‌شود نقض آزادی!
شاید کسی دلش بخواهداصلاً بدون لباس بیرون بیاید

حسین عزیز ، چرا مطلبی را نقد می کنید که اصلاً من نگفته ام؟!
من کجا گفتم مردها اختیار خودشان را ندارند؟!
این نوشتهء من است:

پاسخ این بخش دقیقاً همان جمله ای بود که شما نقل قول کردید و گفتید یک وقت خسته نشود happy
حسین جان ، اینکه میگویم مرد باید
"تا جایی که در توانش است" نگاهش را کنترل کند معنایش این نیست که برود وسط زنهای بی لباس بعد هی زور بزند که نگاه نکند!
منظور این است که اگر از رفتن به یک مکان احتمال گناه می‌دهد و کارش هم ضروری نیست ، اصلاً نباید به آن مکان برود

آقا رضا راست میگه ، اونا ادعای آزادی دارن چرا باید آزادی پوشش زنان مسلمان رو نقض کنن ؟

ولی یه سوال دارم، وقتی ما ادعای آزادی نداریم یعنی آزادی واقعا بده ؟ اصلا نظر اسلام واقعی در مورد آزادی چیه ؟

به نظرم یه آزادی داریم یه دشمنی با حق ! مثلا نمیشه که من مال یتیمو بخورم بگم من میخوام آزاد باشم زنده باد آزادی ! این جهالته چون یکی هم حق منو میخوره و میگه زنده باد آزادی و دست بالای دست زیاده، امروز شاید کسی قویتر از آمریکا نباشه ولی در آینده چنین جکومتی سر کار میاد و میگه شما اینطوری قضاوت میکردین پس همینطوری هم قضاوت میشین ! چیزی که عوض داره گله نداره !

به نظرم آزادی واقعی آزادی از بند شیطانه ، آزادی از طاغوته ! اینکه بنده ی ناحق نباشیم

و اگر نه کی دلش میخواد از لذت و خوبی ها آزاد باشه ؟ بعد بگه دلم خواست ! نه دلت واقعا اینو نمیخواد تو فقط نمیدونی نتیجه ی چیزی که میخوای چیه !

ولی خب بعضی ها قبول ندارن اینی که ما میگیم حقه ! اون وقت چیکار کنیم ؟ بهتره در این مورد صحبت کنیم و بیشتر فکر کنیم !

یعنی بحث سر اینه که دو نفر رسیدن به یه چشمه ، یکی میگه مال منه من زودتر اومدم، یکی میگه ماله منه من قویترم ! ولی واقعا حق با کیه ؟

اونی که زودتر اومده میگه اگه اینجارو از من بگیری یکی قویتر از تو پیدا میشه اینجارو از تو میگیره و خودتو میکشه، اونی هم که قویتره میگه اگه اینجارو تصاحب کنی من زورم بیشتره میزنم میکشمت !

همچین جایی باید چیکار کرد ؟ منظورم اینه وقتی دو نفر سر اینکه چی حقه توافق ندارن و جفتشون دلیل خوب میارن واسه کارشون چیکار باید کرد ؟

بانوی برفی;950084 نوشت:
پس یعنی من تغییر دین بدم می تونم در همین جامعه اسلامی خودمان بدون حجاب ظاهر شوم؟ (لا اکراه فی الدین دیگه)
ضمن اینکه اگر واقعا سنت پیامبر و حضرت علی چنین بوده (من در این زمینه اطلاعی ندارم) پس جامعه ما چرا توریست ها رو مجبور به پوشیدن حجاب میکنه؟ (شاید هم به خاطر فضای جامعه ما چنین هست. در مورد این هم اطلاع دقیقی ندارم.)
از اون طرف در خیلی از فیلم ها غیر مسلمانان حجاب ندارند!! (این میتونه تاییدی بر حرفی باشه که بالا زدید.) و همیشه به نظرم این عمل نقض فلسفه حجاب است. آن هم در جامعه اسلامی. (اگر قرار بر آرامش روانی جنس مذکر جامعه باشه که چه فرقی بین موی مسلمان و غیر مسلمان هست؟ و اگر قرار بر امنیت خود زن باشه که چه فرقی بین زن مسلمان و غیرمسلمان هست؟ البته اینو صرفا در مورد بی حجابی زن غیرمسلمان در فیلم ها نمی گم در جامعه منظورم هست.)

برخی افراد میگویند شواهدی نداریم که نشان از اجبار یا عدم اجبار حجاب در آن زمان داشته باسد...

اما برخی میگویند شواهد بسیار است
مثلا حجاب اهل کتاب مثل مسلمانان کامل نبوده است ... در حالی که با همان حجاب در سرزمین اسلام زندگی میکردند
یا واضح تر
مثلا کنیزان حجاب نداشتند و حتی از حجاب داشتن نهی میشدند...

لذا حجاب مسلمان بر غیر مسلمان اجبار نمیشده است...

به من بیاموز;950105 نوشت:
چجوری مطمئن بشیم این آمار و رای گیری منصفانه بوده و هیچ تقلبی توش نشده ؟ وقتی رای گیری و تمام امور توسط یک گروه خاص برگزار میشه و در نهایت هم عقیده اون گروه خاص پیروز میشه به نظرتون احتمال تقلب اصلا مطرح نیست ؟

سلام علیکم.
اگر با این منطق پیش بریم تمام انتخابات ها و رفراندوم های جهان از اول تاریخ تا الان همشون تقلب شدن!

درباره رفراندوم جمهوری اسلامی این وضیحو بدم تا شما امکان تقلب رو از ذهنت بیرون ببری!
ملت شاید یه 10 سال مبارزه کردن. جون کردن. زندانی شدن. شکنجه شدن. راهپیمایی کردن. با هم دیگه انقلاب کردن. انقلاب که شد رفراندوم برگزار شد و اونوقت شما انتظار دارید که در برگه رای به جای جمهوری اسلامی بگن نه ما شاه رو میخوایم؟ پس برا چی انقلاب کردن؟!
من شدیدا از بحث تقلب متنفرم. چون حس میکنم طرف مقابل تا میبینه دستش به جایی بند نیست میاد کل مطلب رو انکار میکنه میگه تقلب شده! شما رو نمیگما کلا. درباره انتخابات 88 هم با بعضیا بحث میکنی وقتی به جاهای باریک میکشه به قول معروف میزنن زیر میز میگن اون که قانونی نبود تقلب شده!!

به من بیاموز;950105 نوشت:
اگه ملاک انتخاب مردمه حرفی نیست این میشه همون حکومت مردمی ! ولی مساله اینه که در حکومت اسلامی اگه کل مردم زمین جلوی مثلا حضرت امام زمان وایسن ، اونی که باطله کل مردم زمینه و امام زمان یک نفره حقه !

مگه غیر اینه ؟

البته من نمیگم غلطه، از نظر من ممکنه یک نفر پی به چیز خوبی ببره که کل مردم زمین بهش پی نبرده باشن و میتونه حق باشه ، ولی اسم اینو دیگه نمیشه گذاشت حکومت مردمی !

اما اگه هم مردم ، هم امام زمان یک نظر مشترک داشته باشن میشه جکومت اسلامی مردمی !

این بسیار اعتقاد و اصل خوبیه که اگر فقط یک نفر در دنیا حق میگه و بقیه نا حق مسلما حق با اون یک نفره! خودتم تاکید داری روش. پس این اصلو قبول داری.

هیچ حکومتی در دنیا نمیتونه قانونی و محق باشه جز اینکه به دست مردم انتخاب شده باشه. حتی امام علی (ع) با اینکه بهترین شخص بود و حکومت حقش بود وقتی دید مردم رفتن سمت یه کس دیگه بیخیال حکومت شد.(اینجا بلاهت از مردم بوده البته!)

حکومتی که به دست مردم انتخاب شده باشه یعنی مردمی. فکر نکنم در تعریف حکومت مردمی این باشه که در همه اعمال حکومت باید خواسه اکثریت مردم وجود داشته باشه. کجای دنیا اینطوریه که اینجا باشه؟
خیلی چیزا هست که ردم نمیدونن. مثل علم سیاست و علم اقتصاد. یا خیلی چیزا هست به صلاح مردم نیست ولی میخوانش. حکومت باید صلاح مردمو در نظر بگیره. خیلی چیزا هم هست که امنیتی هست و محرمانه و نباید کسی بدونه.
اگر طبق نظر شما هیچ اختلاف نظری بین حکومت و مردم نباید باشه که مطمئن باشید مملکت شدیدا آسیب میبینه. هیچ کجای دنیا هم اینطور نیست که شما میگید! قبلا هم گفتم نمیدونم چرا این چیزا و شبهه های عجیب غریب و فضایی فقط درباره جمهوری اسلامی مطرح میشه بقیه حکومت ها گل و بلبل هستن لابد!

به من بیاموز;950105 نوشت:
ولی حالا مساله اینه که ما در سطح جامعه شاهدیم مردم کم کم دارن از نظر امام زمان فاصله میگیرن شما میگی اینطور نیست ولی منم غرض بد ندارم فقط چیزی که میبینمو میگم! توی شناسنامه همه ی آشناهای ما مسلمون هستن ولی فقط 20 درصد نماز میخونن ! بین جوونا و اینایی که حاصل انقلاب اسلامی هستن این رقم به 5 درصد هم نمیرسه، البته آمار من دقیق نیست همینطوری یه آماری نوشتم ولی نمیدونم کسی که نماز نمیخونه نمیشه گفت اسلام رو قبول نداره چه برسه شیعه رو ؟

اونایی هم که میخونن 10 درصد اصلا نمیدونن چی میگن و از بچگی بهشون یاد دادن نماز بخونن، اون 10 درصد دیگه هم خودشون صد تا مورد دارن !

تازه بین اونا هم که میخونن یه 10 درصدی هم هر وقت بحث سیاسی میشه دور از جووون مملکتو به فحش میکشن ! دیگه حساب کنین اونایی که نمیخونن چی میگن !

توی دانشگاه ما 10 درصد بچه ها نمیان نماز خونه ! البته اینم هست که مثلا خوده منم دیگه نمیرم نماز خونه و میرم توی خونه نماز میخونم پس نمیشه نتیجه گرفت که نماز نمیخونن بقیه !

وقتی هم میرم مسجد میبینم همه از دم پیر مرد هستن یعنی از هر ده نفر یه دونه جوون داریم !

خودتون میگید آمار ندارید ولی جوری این آاری که دادید رو وشکافی میکنید که انگار داغ و تازه از مرکز آمار ایران در آوردین!

ما درباره اعمال مردم حرف نمیزنیم.بحث درباره اجبار در دین هست نماز خوندن اشخاص ربطی نداره ولی جواب میدم.
من جایی نگفتم همه ملت پسر خدا هستن. در فامیلای منم هستن کسایی که نماز نمیخونن. ولی وقتی منو میبینن که رعایت میکنم کیف میکنن ازم تعریف میکنن. این یعنی چی؟ یعنی دین رو اسلام رو دوست دارن. مطمئن باشید اکثریت قریب به اتفاق جامعه اسلام رو دوست دارن حتی اگر خودشون رعایت نکنن.
همین فامیلا که تعریف میکنن از حکومت هم بد میگن بعضی وقتا. وقتی پای صحبت هاشون بشینی دردشون فقط و فقط اقتصاده! اقتصاد درست بشه کسی ناراضی نمیشه. هرچند این هم از اطلاعات پایینشونه. اقتصاد به حکومت ربط نداره کار دولته که با رای مستقیم ملت انتخاب میشه.
درنتیجه ملت از دین سرد نشدن کسی نیست که بگه اسلام بده کسی نیست که بگه امام علی(ع) رو قبول ندارم همه عاشق امامن حالا اگه رعایت نمیکنن این نمیتونه دلیل تنفر از اسلام باشه! فقط به خاطر اراده پایین خودشونه. انتقاد ها از اقتصاده.

البته هستن کسایی که معاندین حکومت هستند و از اساس با اسلام و حکومت اسلامی مخالفن. ولی خیلی در اقلیت هستند.

یکی دیگر از چیزایی که من خیلی ازش متنفرم همینه که شما گفتید. اینایی که حاصل انقلاب اسلامی ان! هر کی یه کار بد کنه بعضیا میگن بفرما تربیت شده ی انقلابه! آقا انقلاب میگه حجاب. فلانی حجاب رو رعایت نمیکنه. این چجوری تربیت شده نظامه؟! نظام میگه نماز فلانی بی نمازه. این چجوری تربیت شده نظامه؟! اگر طبق نظر نظام رفتار میکرد اونموقع میشد گفت تربیت شده نظامه.
تربیت شدگان نظام امثال شهید حججی هستند. انقدر بزرگوار بود که مثل امام حسین(ع) فرزندشو ول کرد و رفت به جهاد و مثل مولای خودش سر بریده شده. اینا تربیت شده نظامن. از نظام طرفداری هم میکنن. اینکه یکی 180 درجه با تربیت های نظام فاصله داره رو بعضیا میگن تربیت شده نظام آدم حرصش در میاد!

و همین دیگه. با تشکر از شما

اینم بگم که حجاب کنیز یکی از چالش های این باب است
و حتی از برخی حوزویان شنیدم که میگویند جوابی برایش نداریم
این را در نظر بگیرید که بسیاری از کنیزان مسلمان بودند...

به من بیاموز;947930 نوشت:
مساله ای که این روزها نزد مردم شاهد آن هستم این است که حکومت اسلامی ایران مردم را مجبور به اطاعت از دین اسلام میکند در حالی که شاید کسی بخواهد آزاد و با عقاید خودش زندگی کند !


با سلام و عرض ادب
از مطالب مفی دوستان محترم تقدیر و تشکر می کنم
چه کسی گفته حکومت اسلامی مردم را مجبور به اطاعت از دین می کند؟ اساسا آیا اجبار در عقاید امکان پذیر است؟ نه تنها حکومت اسلامی بلکه خود رسول الله هم نمی تواند انسان ها را مجبور به اطاعت از دین بکند چرا که پذیرش دین و در نتیجه اطاعت از دین، اختیاری است و هیچ کس نمی تواند انسان را به اطاعت از دین مجبور کند.
شاید منظور شما حجاب اجباری در حکومت اسلامی باشد که در پاسخ عرض می شود ، حجاب اجباری مربوط به قوانین شرعی نیست بلکه مربوط به قوانین اجتماعی و حکومتی است ...
توضیح بیشتر در این زمینه:
حجاب يكی از اوامر الهی است و ترك آن عقوبت پروردگار را در پی دارد اما پذيرفتن و يا نپذيرفتن آن از سوی مسلمانان مانند ساير احكام الهی امری است كه اجبار و اصرار در پذيرش آن طرد شده است. آن هنگام كه می خواهيم «حجاب» را به عنوان امری ايمانی يا عقلايی و به عنوان يك فكر و انديشه به فردی معرفی نماييم. استفاده از ابزار اجبار چه در انديشه و فكر و چه در قبول ايمان امری نادرست و بی اساس است.
بنابراين خواه حكومت «اسلامی» باشد يا نباشد، زنان مسلمان بايد حدود الهی را رعايت نمايند و اگر اهل رعايت نيز نيستند، سرپيچی خود را آشكار نكرده و نافرمانی از خداوند را ترويج ننمايند. چنانچه روزه خواری علنی، ترك علنی نماز، شرابخواری علنی و علنی نمودن هر معصيت ديگر، گناه بزرگتر و مضاعفی است.
اما اگر منظور از اجبار در رعايت «حجاب» در حوزه قوانين اجتماعی باشد، دو پرسش اساسی پيش می آيد. پرسش نخست، آن است كه آيا «حجاب» مسئله ای در حوزه حريم خصوصی است يا در حوزه حريم عمومی؟ دوم آنكه آيا در جامعه‌ اسلامی الزام به رعايت «حجاب» بايد به صورت «قانون» وضع گردد يا خير؟
برخي بر اين باورند كه «حجاب» و چگونگی رعايت آن در محدوده ی حريم خصوصی است و می تواند آزادانه نوع پوشش خود را انتخاب كند؛ بنابراين، اين مسئله يك تكليف شخصی محض است نه يك مسئله اجتماعی و قانونگذار نمی تواند برای آن قانون وضع كند.
نگرش عميق و بی غرضانه به آيه های حجاب و سوره هايی كه اين آيه ها در آنجا آمده است نيز، به روشنی می نماياند كه حجاب، افزون بر اينكه تكليف شخصی بانوان مسلمان است، حق جامعه دينی نيز می باشد. آيت الله جوادی آملی در اين خصوص می فرمايد: «حجاب زن تنها مربوط به خود او نيست تا بگويد من از حق خودم صرف نظر كردم، مربوط به مرد هم نيست تا مرد بگويد راضيم ... حجاب زن حقی است الهی؛ حرمت و حيثيت زن به عنوان «حق الله» مطرح است...»( آيت الله جوادي آملي، عبدالله، «زن در آيينه جمال و جلال»، قم، نشر اسراء، بيتا، ص 423.)
پوشش بيرونی زنان و حتی مردان در محيط اجتماعی در حيطه ی امنيت اجتماعی نيز تأثيرات محسوسی بر جای می گذارد، چه بسيار پوشش های نادرست و تحريك آميز كه بسياری از مخاطرات و ناهنجاری های اجتماعی را پديد آورده است.
مسئله ی پوشش حقی شخصی نيست كه بتوان آن را در حوزه ی حريم خصوصی جاي داد. بلكه «حق الناس» است و درست رعايت نكردن آن تجاوز به حقوق ديگران محسوب می گردد.
مسائلی در حوزه ی حريم خصوصی جای می گيرند كه با منافع اجتماعی ارتباط نداشته و قبول يا رد آن مسئله به منافع و مضر ديگر افراد جامعه آسيب نرساند. بنابراين هر رفتاری كه به منافع ديگران خدشه وارد نمايد می تواند مشمول مقررات اجتماعی شود.
براي مطالعه بيشتر در اين رابطه مي توانيد به كتاب « مساله حجاب » نوشته شهيد مطهري مراجعه فرمائيد.
منبع:
http://www.pasokhgoo.ir/node/72813

به من بیاموز;947930 نوشت:
آیا به نظر شما نیاز به یک رای گیری مجدد نیست ؟ چون من احساس میکنم بسیاری از مردم به خاطر مشکلاتی که در طی این چند سال حکومت اسلامی با آنها گریبان گیر شده است ( مثل تحریم و دشمنی هایی که با ما میشود ) از اسلام دلزده شده اند ، شاید هم تقصیر تبلیغات کثیر و تهاجم فرهنگی است نمیدانم !

فقط منظورم این است اگر امروز رای گیری عادلانه ای برگزار شود که در آن بگویند حکومت اسلامی یا حکومت مردمی ( البته من میدانم که اسمش مردمی است و به هر حال طاغوت برنده ی میدان خواهد شد در آن صورت ) مردم کدام را انتخاب میکنند ؟

سالها پیش مردم حکومت اسلامی را انتخاب کردند اما امروزه میبینم که مردم تغییر عقیده داده اند و از حکومت اسلامی هم سیر شده اند و به دنبال رفاه و آسایش هستند و میخواهند که حکومت مثلا مردمی به وجود اید ( حتی در شهرهایی مثل تبریز )

برخی میگویند همین که رای به آقای روحانی دادند معنیش این بود که ما دیگر از حکومت اسلامی خسته شده ایم و به دنبال حکومت مثلا مردمی هستیم !

از طرفی مردم زندگی پر رفاه و پر زرق و برق مردم کشورهای غنی که حکومت مردمی ( مثلا مردمی ) دارند را میبینند و از طرفی فقر و ضعف ما در این میدان را و کسانی که شناختی از اسلام ندارند میگویند لابد اسلام عامل بدبختی ماست !

این شبهات خیلی وقته ذهنمو درگیر کرده و نمیدونم از کی بپرسم ممنون میشم بهشون پاسخ بدید .

یا حق .



خلاصه ی فرمایش شما این است که چرا در این دوباره رفراندوم برگزار نمی شود! پاسخ به این سوال نیازمند توضیح و تبیین بیشتری است ، امیدوارم با صبر و حوصله نکات مطرح شده را با دقّت مطالعه فرمایید ان شاء الله به نتیجه خواهید رسید:
1‌ـ نظام سياسي براي ايجاد ثبات در جامعه پديد مي‌آيد و قانون اساسي نيز در تحكيم نظام سياسي تدوين مي‌شود تا در نهايت جامعه و كشور در پرتو قانون اساسي و نظام سياسي به آرامش و استقرار دست يابد. به همين دليل است كه سخن از رفراندوم از آنجا كه با روح نظام سياسي كه همانا ثبات است سازگار نيست در حقوق اساسي همه کشورها امري مغفول و متروك است. به اين لحاظ قوانين اساسي هر چند ممكن است تغييراتي را براي خود پذيرا باشند اما اين تغييرات به حدي نيست كه جوهره و ماهيت آن نظام سياسي را تهديد كند. چنانكه نظام‌هاي سياسي عمر خود را با پيش‌بيني رفراندوم از پيش تعيين نمي‌كنند و هيچگاه نظام سياسي خود را در معرض رفراندوم قرار نمي‌دهد؛ زيرا اين كار با فلسفه نظام سياسي كه ثبات و استقرار در جامعه است در تضاد مي‌‌باشد. و اين ثبات قطعاً در راستاي نفع و صلاح جامعه امري مطلوب و ارزشمند است.

2‌ـ در عين حال كه نظام سياسي خود را دستخوش دگرگوني اساسي قرار نمي‌دهد اما ملت‌ها نيز همواره نظام‌هاي سياسي را برمي‌‌گزينند و مي‌‌آورند و مي‌‌برند. تاريخ انقلاب‌ها همه حاكي از اين حقيقت جامعه‌شناختي است كه مردم منتظر نمي‌مانند كه نظام سياسي به آنها اجازه دهد كه نظام سياسي دلخواه خود را پديد آورند؛ چنانكه نظام دوهزاروپانصد ساله ستمشاهي با آن همه قدمت با اراده ملت يكباره در هم پيچيده شد و به جاي آن يك نظام ارزشي به وجود آمد. اين حقيقت حاکي از حاکميتي تکويني و خداداد است که همه انسان‌ها در تعيين سرنوشت از آن برخوردارند. بنابراين در اين مقال هرگز نمي‌خواهيم منکر اين حق اساسي براي همه نسل‌ها باشيم که از آن به «حق تعيين سرنوشت» تعبير مي‌‌شود.


3‌ـ از آنچه در مقدمه اول و دوم مطرح شد معلوم مي‌‌شود که دو حقيقت اجتناب‌ناپذير و ارزش اساسي وجود دارد که هر دو از مطلوبيت برخوردارند و در مورد تزاحم بايد تعيين اولويت کرد تا معلوم شود کدام يک بر ديگري مقدم است. به عبارتي ميان اين دو ارزش يعني حق حاکميت و حق ثبات و امنيت که هر دو براي همة جوامع و ملت‌ها امري مطلوب است کدام مهم‌تر است. نسلي که به دنبال تغيير يک نظام سياسي است بايد داراي منطقي قوي باشد که انقلاب او را حقانيت بخشيده و حقانيت او را در برهم زدن نظام سياسي و شکستن ساختار موجود اثبات کند. حق برهم زدن نظم موجود نيز زماني اثبات مي‌‌شود که بطلان و غير قابل قبول بودن نظم کنوني به اثبات رسيده باشد. و علاوه بر آن، نظام سياسي جديد و معقول نيز معرفي شود. در همين راستا اقدام انقلابي ملت ايران در سال1357، هر چند در جنبه اثباتي درخواست يک نظام اسلامي بود اما در بعد سلبي نفي و نقد نظام شاهنشاهي بود که چون در آن نقد موفق بود توازن ميان ثبات خواهي و دگرگون طلبي را برهم زد و کفه توازن را به نفع حقانيت انقلاب متحول کرد.

4‌ـ با توجه به اين مطلب، اگر اکنون نيز کساني بخواهند نظام جايگزين خود را طلب کنند زماني موفق خواهند شد و پاسخي در خور خواهند يافت که بتوانند بطلان تئوريک نظام موجود را به اثبات برسانند. چنانکه اگر امام خميني در مقطع پيروزي انقلاب ادعا کردند که اين نسل حق دارد آنچه پدران او خواسته‌اند را رد کند و نخواهد، پس از آن بود که اثبات کرد نظام شاهنشاهي و حاکميت وراثتي از اساس غيرعقلي و غيرقابل قبول است. يعني اثبات حقانيت برهم زدن نظم موجود مبتني بر اين بود که بطلان آن نظم به اثبات برسد. و البته پيش از آن مدل نظام سياسي قابل قبولي نيز ارائه دهند. لذا حضرت امام سالها پيش از انقلاب نظريه ولايت فقيه را به عنوان مدل برگزيده نظام سياسي اسلام معرفي فرمودند.


5‌ـ پس از اين مقدمات، در زمان حال نيز به نظر مي‌رسد اگر بخشي از نسل نو بنا تغيير داشته باشد و در عين حال از نگاه جامعه متهم به آشوب‌گر و شورشي نشود، بايد قبل از هر چيز به مباني نظم موجود بينديشد و آنها را فهم کند آنگاه اگر آنها را حقاني نيافت و آن را باطل ديد، به اثبات عدم حقانيت اين نظام و نظم موجود بپردازد و پس از طي اين مرحله، مردم را به انقلاب عليه آن دعوت کند و اگر مردم با او همراه شدند انقلاب به معني واقعي کلمه محقق خواهد گرديد که اين امر نياز به اجازه کسي نيز ندارد. اما درغير اين صورت و اگر برخي به نام حق تعيين سرنوشت بخواهند ثبات جامعه را بر هم بزنند و ميثاق ملي را زير پا بگذارند از سوي نظام و مردم به عنوان برانداز، آشوب‌طلب و برهم زنندگان نظم تلقي شده و نظام حقوقي و قضايي نيز با آنان برخورد خواهد کرد. در غير اين صورت، حاصل آن آب در هاون کوبيدن و عرض خود بردن و زحمت دادن به انقلاب اسلامي است. به همين دليل گروه‌هاي ضد انقلاب از همان ابتداي پيروزي انقلاب از هيچ تلاشي براي به صحنه آوردن مردم عليه نظام اسلامي دريغ نکرده‌اند اما کمترين توفيقي در جلب اعتماد عمومي براي ارائه يک آلترناتيو براي نظام اسلامي نداشته‌اند. ده‌ها تلويزيون ضد انقلابي از مردم خواسته‌اند که در راهپيمايي‌ها شرکت نکنند، پاي صندوق‌هاي رأي حاضر نشده رأي ندهند، در شورش‌هاي خياباني عليه نظام شرکت کنند و دهها دعوت ديگر که مردم کمترين توجهي به اين ياوه سرايي‌ها نداده، بيش از پيش وفاداري خود را به انقلاب و نظام اسلامي اثبات کرده‌اند.

6‌ـ برخي فکر مي‌‌کنند راه اعمال حق حاکميت بر سرنوشت خويش تنها شورش عليه نظام اسلامي است در حالي که اعمال حق حاکميت تنها از مسير انقلاب نمي‌گذرد ، و برگزاري رفراندوم تنها معيار شناخت ديدگاههاي نسل ها پيرامون نظام هاي سياسي نيست . بلکه راهکارهاي متعددي- از قبيل انتخابات ، راهپيمايي ، نظارت و نقد و بررسي عملکرد مسئولين ، کمک به تحقق اهداف و آرمانها ، اصلاح مشکلات و همکاري در پيشرفت کشور در عرصه هاي مختلف - براي اعمال حق حاکميت نسل ها و شناخت ديدگاههاي آنان وجود دارد .
از اين روست بخش عظيمي از نسل جديد که در عرصه‌هاي دفاع از نظام اسلامي سر از پا نمي‌شناسند نيز با مشارکت گسترده در انتخابات رياست جمهوري ، مجلس ، شورا ها و مجلس خبرگان رهبري و همچنين راهپيماي هاي عظيم مردمي نظير راهپيمايي عظيم و ميليوني عاشورائيان روز نهم ديماه در سراسر کشور و ...، درحال اعمال حق حاکميت بر سرنوشت خود هستند. اينان کساني‌اند که در مباني ديني و عقلاني اين نظام مطالعه کرده و با حقاني يافتن آنها به دفاع همه جانبه از آن مي‌‌پردازند. بنابراين بايد توجه داشت که تعيين سرنوشت تنها در مقابله با نظم موجود نيست و دفاع از نظام جمهوري اسلامي نيز بدون شک اعمال حق تعيين سرنوشت از طرف نسل حاضر است.


7‌ـ اگر از بعد سياسي به اين مسئله بنگريم بايد گفت طرح مسئله شکاف نسلي و ادعاي تفاوت ارزش‌هاي سياسي نسل نو با نسل گذشته، از سوي دشمنان با اين انگيزه صورت مي‌‌پذيرد که مقدماتي فراهم شود تا اين نظام مردمي اسلامي از طريق خود مردم از هم بپاشد وگرنه کيست که نداند آنان که از آن طرف آبها به دنبال اجابت خواست نسل کنوني کشورهاي مشرق زمين از جمله ايران هستند، علي رغم گذشت چندين قرن از انقلابهاي خود و انتخاب نوع نظام سياسي توسط نسل هاي بسيار دور ، هرگز حاضر نيستند نسخه رفراندوم و انقلاب دوباره را براي نسل جوان خود توصيه کنند.

8‌ـ اگر تغيير نظام سياسي يک امر ذاتاً با ارزش و حق ذاتي هر نسلي باشد، بايد پس از هر مدت زماني که تعداد نسل جوان يک کشور به حد قابل اعتنايي رسيد، نظام سياسي قبل جاي خود را به نظام سياسي مورد نظر نسل بعدي بدهد بدون آنکه اين خواست جديد خود را اثبات کرده باشد و معلوم است که به اين ترتيب جامعه به چه سرنوشتي دچار خواهد شد و روي ثبات را نيز نخواهد ديد چون نظام سياسي يك قانون جزئي نيست كه با آمد و شد خود ثبات و استمرار جامعه را دچار خلل نسازد. اصلاً آيا تاكنون در هيچ كشوري ـ با هر شكل از حكومت ـ انتخاباتي به صرف احتمال و ادعا انجام شده است تا نظام جمهوري اسلامي هم چنين كند؟! اگر اين ادعا را بررسي كنيم مستلزم تالي فاسد مهمي است. توضيح آن كه اگر مردم با انتخابات آزاد نماينده‏اي را برگزينند و پس از گذشت زمان اندكي احتمال داده مي‏شود رأي دهندگان از نظر خويش برگشته‏اند، بايد تقاضاي تجديد انتخابات شود؟! همين احتمال در مورد انتخابات رياست جمهوري، اعضاي شوراي شهر، شهرداران و مسئولان ديگري كه در نظام‏هاي مختلف از طريق انتخابات برگزيده مي‏شوند نيز مطرح مي‏شود. اگر در انتخابات به صرفِ احتمال تغيير نظر و رأي مردم ـ كه در هيچ زماني منتفي نيست ـ انتخابات مجدد برگزار گردد، كار دولت‏ها و حكومت‏ها فقط برگزاري انتخابات مي‏شود! آيا چنين امري در دنيا پذيرفته است؟! آنهم در نظامي همانند نظام جمهوري اسلامي که در 30 سال گذشته به طور ميانگين در هر سال يك انتخابات با مشارکت بالاي مردم در كشور برگزار گرديده که نمونه اخير آن مشاركت پرشكوه 85 درصدي مردم در دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري بود ، که نشانه اي مستحکم از وفاداري و همبستگي تمامي نسل ها و بخش هاي مختلف جامعه به نظام اسلامي ، ارزشها و آرمانهاي آن مي باشد .


9‌ـ همه نسل‌هايي که در طول زمان استمرار ملتي به حساب مي‌‌آيند بايد خود را پاي بند به اصول و باورهايي بداند كه عقلاً امكان ناديده گرفتن آنها وجود ندارد. تأكيد بر اشتراكات اعتقادي عقلي و لازم‌الاتباع هرگز تقليد كوركورانه نيست تا مذموم باشد. همه نسل‌هاي يك ملت به ناچار بايد خود را تابع يك منطق مشترك بدانندكه بر اساس آن اساساً وجود دارند و استمرار مي‌يابند و آن اصول عقلي و پايه‌هاي منطقي حيات مشترك آنهاست . با اين حساب اگر نسل قبلي نظامي را تأسيس كرده است براي نسل بعدي نيز محترم است تا آنجا كه عقلانيت پشتوانه آن است.
چنانکه مباني ، اصول و ارزشهاي لا يتغير نظام جمهوري اسلامي نظير؛ حاکميت الهي ، اصل مترقي ولايت فقيه ، مردمسالاري ديني ، ارزشمندي توأمان پيشرفت مادي و معنوي و سعادت دنيوي و اخروي، از جمله اشترکات اعتقادي و عقلي تمامي نسل هاي بعد از انقلاب اسلامي است که به تحقق همه جانبه آن اهتمام دارند . فلسفه اصلي نظام اسلامي در تمامي زمينه ها شايسته سالاري است ؛ هم در انتخاب نوع حکومت و حاکميت ، هم در انتخاب بهترين قانون و هم در انتخاب بهترين پيشوا ، آنگونه که امام علي (ع) بيان مي‏فرمايد: « أيها الناس ان احق الناس بهذا الامر أقواهم عليه و أعلمهم بأمر الله فيه»؛ «اي مردم! سزاوارترين مردم به حکومت كسي است كه بدان تواناتر و در آن به فرمان خدا داناتر باشد».( نهج البلاغه ، خطبه 172) مصلح بودن در اين هندسه يعني به دنبال تعالي بودن و گزينش برترين‌هاست و تغيير آنچه مربوط به گذشتگان است بدون تأمل در حقانيت آنها بيش از آنکه به اصلاح‌گري و حاکميت بر سرنوشت مربوط باشد ناشي از روحيه خيانتگري و افساد است.
با توجه به آنچه بيان گرديد بايد گفت مسئله حاکميت انسان بر سرنوشت خود، يک اصل همگاني و استثناناپذير است و حق همه انسانهاست که سرنوشت خود را آنطور که مي‌‌خواهند رقم بزنند. به همين دليل است که نسل دوم و نسل سوم ايران اسلامي با توجه به مستندات و استدلال‌هاي پدرانشان راه آنان را راه ترقي و پيشرفت تشخيص داده و گاه از آنها جلوتر و ثابت قدم‌تر اين راه ارزشمند سعادت و ترقي را با افتخار طي مي‌‌کنند و قله‌هاي رفيع پيشرفت را در همه زمينه‌هاي مادي و معنوي فتح مي‌‌کنند .

« منبع : آيا رأي مردم در رفراندوم به جمهوري اسلامي براي نسل‌هاي بعد هم الزام‌آور است؟ ، محمدرضا باقرزاده ، ماهنامه آموزشي، اطلاع رساني معارف ، شماره 55، فروردين و ارديبهشت7 138 ، با کمي اضافات »

موضوع قفل شده است