جمع بندی دلیلی بر انکار خدا ندارم، اما شیطان هم بیکار نمی نشیند!

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
دلیلی بر انکار خدا ندارم، اما شیطان هم بیکار نمی نشیند!

[="DarkOrchid"]باسلام عید غدیر برشما مبارک....راستش من وقتی فکر میکنم دلیلی برای انکار خدا پیدا نمیکنم...از طرفی همش حس میکنم شیطان سعی در شک انداختن در دل من میکند...من دلم نمیخواهد کافر باشم...همش سعی در دلیل آوردن برای خودم برای وجود خدا دارم...از این افکار میترسم ...دلم میخواهد از این افکار رهایی پیدا کنم. و به یقین برسم...میشه راهنمایی کنن...راستی وقتی هم دنبال جواب سوال هایم میروم حس میکنم کار اشتباهی میکنم ینی اینکه همش حس میکنم اومدن این افکار به ذهنم و تفکر درباره آنها گناهه....خدایا خودت کمکم کن.اجرتون با خدا و ان شاءالله عیدیتونو از آقا امام علی (ع)بگیریر.[/]

من یک نوجوانم...;737211 نوشت:
باسلام عید غدیر برشما مبارک....راستش من وقتی فکر میکنم دلیلی برای انکار خدا پیدا نمیکنم...از طرفی همش حس میکنم شیطان سعی در شک انداختن در دل من میکند...من دلم نمیخواهد کافر باشم...همش سعی در دلیل آوردن برای خودم برای وجود خدا دارم...از این افکار میترسم ...دلم میخواهد از این افکار رهایی پیدا کنم. و به یقین برسم...میشه راهنمایی کنن...راستی وقتی هم دنبال جواب سوال هایم میروم حس میکنم کار اشتباهی میکنم ینی اینکه همش حس میکنم اومدن این افکار به ذهنم و تفکر درباره آنها گناهه....خدایا خودت کمکم کن.اجرتون با خدا و ان شاءالله عیدیتونو از آقا امام علی (ع)بگیریر.

سلام
اتفاقا این دغدغه شما مقدسه...
همونطور که عقل شما برای مثلا ساعتی که در یک کره خالی از سکنه پیدا بشه دنبال سازنده اش میگرده، برای این عالم به این عظمت هم باید دنبال خالق باشه و اونو موجود بدون سازنده تلقی نکنه.
البته اگر با دلایلی مثل برهان نظم قانع نشدید و بازهم اون افکار سراغ شما امد یاد روایتی از امام صادق(ع) بیافتید که به زندیقی(ماتریالیست) فرمود اگر شما درست بگویید و عالم خدایی نداشته باشد، ما که مسلمانیم و خدا را قبول داریم ضرری نکردیم (و فقط چند دقیقه ای را در روز نماز خواندیم و به دیگران ظلم نکردیم و ...) اما اگر واقعیت ان چیزی باشد که ما میگوییم و خدایی باشد، شما ضرر بزرگی میکنید چرا که عذاب بی پایان اخروی را برای خود خریده اید!

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد رئوف

من یک نوجوانم...;737211 نوشت:
باسلام عید غدیر برشما مبارک....راستش من وقتی فکر میکنم دلیلی برای انکار خدا پیدا نمیکنم...از طرفی همش حس میکنم شیطان سعی در شک انداختن در دل من میکند...من دلم نمیخواهد کافر باشم...همش سعی در دلیل آوردن برای خودم برای وجود خدا دارم...از این افکار میترسم ...دلم میخواهد از این افکار رهایی پیدا کنم. و به یقین برسم...میشه راهنمایی کنن...راستی وقتی هم دنبال جواب سوال هایم میروم حس میکنم کار اشتباهی میکنم ینی اینکه همش حس میکنم اومدن این افکار به ذهنم و تفکر درباره آنها گناهه....خدایا خودت کمکم کن.اجرتون با خدا و ان شاءالله عیدیتونو از آقا امام علی (ع)بگیریر.


با سلام خدمت شما دوست گرامی

نخست آنکه ممکن است گاهی سوالاتی به ذهن انسان برسد، این مسئله نباید آزاردهنده باشد و احساس گناه را به همراه بیاورد. ما انسان ها موجودات دارای عقل هستیم و خاصیت عقل هم پرسشگری است، از این رو اینکه گاهی سوالی به ذهن برسد، گناه نیست.

با این حال باید توجه کنیم که به تعبیر شهید مطهری، شک گذرگاه خوبی است ولی اقامتگاه خوبی نیست. به این معنا که ماندن در شک و تردید، خوب نیست. اگر سوالی وجود دارد باید حل شود، نه اینکه بماند و انسان را دل چرکین کند. بنابراین، اصل سوال پرسیدن اشکال ندارد ولی در پی پاسخ نرفتن است که درست نیست بایستی در پی پاسخ بود و شک را از ریشه برطرف کرد نه اینکه بر روی آن سرپوش گذاشت.

در مورد وجود خداوند، دو نوع دلیل می توان بیان کرد: نخست دلایل عقلی است، دلایلی که معمولا بر اساس اصول فلسفی و استدلالات عقلی بیان می شوند. به طور مثال براهینی چون برهان صدیقین، برهان امکان و وجوب، برهان نظم و ... دلایلی هستند که از طریق استدلالات عقلی در پی وجود خداوند هستند.

راه دیگر، درک حضور خداوند است. شهود و یافتن خداوند و چشیدن شیرینی در محضر الهی بودن. این راه استدلال عقلی ندارد و بیشتر از راه تجربه و شهود است.

حالت ایده آل این است که فرد از دو طریق سعی کند به در وجود خداوند پی ببرد ولی اگر یکی از اینها برایش ممکن نبود، از راه دیگر می تواند این نتیجه را بگیرد.

در مورد هر کدام از این راه ها که مایلید می توانیم بحث را ادامه بدهیم.

موفق باشید

سوال:
دلیلی برای انکار خداوند ندارم ولی تردیدهایی هم دارم. چه کنم؟

پاسخ:
نخست آنکه ممکن است گاهی سوالاتی به ذهن انسان برسد، این مسئله نباید آزاردهنده باشد و احساس گناه را به همراه بیاورد. ما انسان ها موجودات دارای عقل هستیم و خاصیت عقل هم پرسشگری است، از این رو اینکه گاهی سوالی به ذهن برسد، گناه نیست.

با این حال باید توجه کنیم که به تعبیر شهید مطهری، شک گذرگاه خوبی است ولی اقامتگاه خوبی نیست. به این معنا که ماندن در شک و تردید، خوب نیست. اگر سوالی وجود دارد باید حل شود، نه اینکه بماند و انسان را دل چرکین کند. بنابراین، اصل سوال پرسیدن اشکال ندارد ولی در پی پاسخ نرفتن است که درست نیست بایستی در پی پاسخ بود و شک را از ریشه برطرف کرد نه اینکه بر روی آن سرپوش گذاشت.

در مورد وجود خداوند، دو نوع دلیل می توان بیان کرد: نخست دلایل عقلی است، دلایلی که معمولا بر اساس اصول فلسفی و استدلالات عقلی بیان می شوند. به طور مثال براهینی چون برهان صدیقین، برهان امکان و وجوب، برهان نظم و ... دلایلی هستند که از طریق استدلالات عقلی در پی وجود خداوند هستند.

راه دیگر، درک حضور خداوند است. شهود و یافتن خداوند و چشیدن شیرینی در محضر الهی بودن. این راه استدلال عقلی ندارد و بیشتر از راه تجربه و شهود است.

حالت ایده آل این است که فرد از دو طریق سعی کند به در وجود خداوند پی ببرد ولی اگر یکی از اینها برایش ممکن نبود، از راه دیگر می تواند این نتیجه را بگیرد.

در این زمینه مطالعه این کتب پیشنهاد می شود:

- آموزش عقائد، نوشته آیت الله مصباح یزدی
- بخش اعتقادی کتاب های شهید مطهری
شیعه در اسلام، از علامه طباطبایی

موضوع قفل شده است