جمع بندی گزاره های دینی و عقلانیت

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
گزاره های دینی و عقلانیت

قراره اول عقلانیت، علمی بودن و منطقی بودن محتوای یک دین رو ببینیم و بعد به حقانیت اون دین پی ببریم یا
قراره اول یه چیزی رو چشم بسته قبول کنیم و بعد برای همه چیزش دنبال توجیه باشیم؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مسلم

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و احترام

hemmattby;947279 نوشت:
قراره اول عقلانیت، علمی بودن و منطقی بودن محتوای یک دین رو ببینیم و بعد به حقانیت اون دین پی ببریم یا
قراره اول یه چیزی رو چشم بسته قبول کنیم و بعد برای همه چیزش دنبال توجیه باشیم؟

اگر منظورتان از محتوا تعالیم و فروع دین باشد باید عرض کنم که هیچکدام شرط نیست! ما نه قبل از انتخاب دین، و نه بعد از انتخاب دین نمی توانیم با نگاه به فروع دین در خصوص آن دین به طور کامل قضاوت کنیم چون عقل معمولا نسبت به همه فروع نمی تواند قضاوت یقینی داشته باشد.

تفصیل این پاسخ نیاز به بیان مقدمه ای دارد، ببینید درک عقل نسبت به گزاره ها سه گونه است:

عقل پذیر: مسائلی که عقل با قاطعیت درستی آنها را میفهمد.
عقل ستیز: مسائلی که عقل با قاطعیت نادرستی آنها را می فهمد.
عقل گریز: مسائلی که عقل نمیتواند درستی یا نادرستی آنها را بفهمد.

حال که مقدمه بالا روشن شد باید عرض کنم که هر دینی یک اصول دارد و یک فروع؛ اصول بنیادین هر دین که با آن میخواهیم اصل آن دین را اثبات کنیم باید عقل پذیر باشند، نه عقل گریز و نه عقل ستیز!

اگر عقل نتواند درستی آن را اثبات کند هرگز آن دین اثبات نخواهد شد! به همین خاطر می بینید روش اثبات وجود خداوند، صداقت و حکمت او، اثبات اصل نبوت، اثبات نبوت حضرت محمد(ص)، اثبات عصمت پیامبر(ص) همه مباحث عقلی هستند، و هرگز در این خصوص از آیات و روایات کمک گرفته نمیشود! چون اثبات خود این آیات و روایات و اثبات اصل خود اسلام در گرو اثبات این حقائق است پس فقط باید عقل حقانیت آنها را اثبات کند.

اما اصول غیر بنیادین مثل کیفیت معاد و پل صراط و مانند آن و همچنین فروع دین، اینها فقط نبایند عقل ستیز باشند، اما اگر عقل پذیر یا حتی عقل گریز باشند اشکالی ندارد، یعنی محتوای آن دین نباید با گزاره های عقلی قطعی در تعارض باشد، اما اگر عقل نتوانست حکمت برخی از آنها را بفهمد هیچ اشکالی پیش نمی آید.

مثل این است که شما با عقلتان تحقیق می کنید و بهترین پزشک را برای مداوای خودتان بر می گزینید، انتخاب این پزشک بر عهده عقل شما بود، اما خودِ همین عقل می گوید تا اینجا با من بود از اینجا به بعد باید تابع این پزشک بود ولو آنکه حکمت دستوراتش را نفهمیم، مگر آنکه حرفی بزند که عقل به روشنی خلاف آن را بفهمد! اینجا باز عقل می گوید عمل کردن به چنین دستوری صحیح نیست.

پس ما با چشم باز و با ادله عقلی یک دین را انتخاب می کنیم و سپس از آن تبعیت می کنیم حتی اگر حکمت دستورات آن را ندانیم!

[="Tahoma"][="Navy"]

hemmattby;947279 نوشت:
قراره اول عقلانیت، علمی بودن و منطقی بودن محتوای یک دین رو ببینیم و بعد به حقانیت اون دین پی ببریم یا
قراره اول یه چیزی رو چشم بسته قبول کنیم و بعد برای همه چیزش دنبال توجیه باشیم؟

سلام
مطمئنا اولی البته در رابطه با اسلام
یا علیم[/]

پرسش
آیا ابتدا باید عقلانی، علمی، و منطقی بودن محتوای یک دین را ببینیم و بعد به حقانیت آن دین پی ببریم یا اول آن دین را چشم بسته قبول کنیم و بعد برای محتوایش دنبال توجیه باشیم؟

پاسخ

اگر منظورتان از محتوا تعالیم و فروع دین باشد باید عرض کنم که هیچکدام شرط نیست! ما نه قبل از انتخاب دین، و نه بعد از انتخاب دین نمی توانیم با نگاه به فروع دین در خصوص آن دین به طور کامل قضاوت کنیم چون عقل معمولا نسبت به همه فروع نمی تواند قضاوت یقینی داشته باشد.

تفصیل این پاسخ نیاز به بیان مقدمه ای دارد، ببینید درک عقل نسبت به گزاره ها سه گونه است:

عقل پذیر: مسائلی که عقل با قاطعیت درستی آنها را میفهمد.
عقل ستیز: مسائلی که عقل با قاطعیت نادرستی آنها را می فهمد.
عقل گریز: مسائلی که عقل نمیتواند درستی یا نادرستی آنها را بفهمد.

حال که مقدمه بالا روشن شد باید عرض کنم که هر دینی یک اصول دارد و یک فروع؛ اصول بنیادین هر دین که با آن میخواهیم اصل آن دین را اثبات کنیم باید عقل پذیر باشند، نه عقل گریز و نه عقل ستیز!

اگر عقل نتواند درستی آن را اثبات کند هرگز آن دین اثبات نخواهد شد! به همین خاطر می بینید روش اثبات وجود خداوند، صداقت و حکمت او، اثبات اصل نبوت، اثبات نبوت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)، اثبات عصمت آن حضرت، همه مباحث عقلی هستند، و هرگز در این خصوص از آیات و روایات کمک گرفته نمیشود! چون اثبات خود این آیات و روایات و اثبات اصل خود اسلام در گرو اثبات این حقائق است پس فقط باید عقل حقانیت آنها را اثبات کند.

اما اصول غیر بنیادین مثل کیفیت معاد و پل صراط و مانند آن و همچنین فروع دین، اینها فقط نبایند عقل ستیز باشند، اما اگر عقل پذیر یا حتی عقل گریز باشند اشکالی ندارد، یعنی محتوای آن دین نباید با گزاره های عقلی قطعی در تعارض باشد، اما اگر عقل نتوانست حکمت برخی از آنها را بفهمد هیچ اشکالی پیش نمی آید.

مثل این است که شما با عقلتان تحقیق می کنید و بهترین پزشک را برای مداوای خودتان بر می گزینید، انتخاب این پزشک بر عهده عقل شما بود، اما خودِ همین عقل می گوید تا اینجا با من بود از اینجا به بعد باید تابع این پزشک بود ولو آنکه حکمت دستوراتش را نفهمیم، مگر آنکه حرفی بزند که عقل به روشنی خلاف آن را بفهمد! اینجا باز عقل می گوید عمل کردن به چنین دستوری صحیح نیست.

پس ما با چشم باز و با ادله عقلی یک دین را انتخاب می کنیم و سپس از آن تبعیت می کنیم حتی اگر حکمت دستورات آن را ندانیم!

موضوع قفل شده است