جمع بندی آیا امکان دارد حلال متعلق حسادت قرار گیرد؟

تب‌های اولیه

39 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا امکان دارد حلال متعلق حسادت قرار گیرد؟

با سلام و احترام

آیا امکان دارد عملی حسادت باشد در حالی که آن عمل فی نفسه حرام نباشد؟

میگویند حسد تا زمانی که در عمل و گفتار جریان نیابد گناه نیست...
اگرچه برخی حسد در قلب را نیز با شرایطی گناه میدانند...

اما فعلا سوالم این است که اگر کسی بخواهد حسد را در عمل نشان دهد
آیا امکان دارد آن عمل فی نفسه حلال باشد؟
مثلا غذا خوردن حرام باشد چون متعلق حسد شده است...
اگر امکان دارد لطفا چند مثال بزنید...

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد اویس

و طاها;946028 نوشت:
سلام استاد
میگویند حسد تا زمانی که در عمل و گفتار جریان نیابد گناه نیست...
اگرچه برخی حسد در قلب را نیز با شرایطی گناه میدانند...

اما فعلا سوالم این است که اگر کسی بخواهد حسد را در عمل نشان دهد
آیا امکان دارد آن عمل فی نفسه حلال باشد؟
مثلا غذا خوردن حرام باشد چون متعلق حسد شده است...

چقد سوالتون گنگه دوست عزیز

fateme 88;946431 نوشت:
چقد سوالتون گنگه دوست عزیز

دوست عزیز
اگر استاد بگویند متوجه سوال نشدند بیشتر توضیح میدهم...
اما خودم فکر میکنم سوالم گنگ نیست...

مثلا وقتی شما میخواهید حسادت را در عمل نشان دهید باید کارهایی انجام دهید
مثلا ممکن است با حرف زدن حسادت را نشان دهید
ممکن است با دویدن حسادت را نشان دهید
ممکن است با خوردن حسادت را نشان دهید
بالاخره باید با یک عملی این حسادت را بروز دهید...

خوب این عمل ممکن است فی نفسه حرام باشد یا حرام نباشد
مثلا راه رفتن فی نفسه حرام نیست
پنیر خوردن فی نفسه حرام نیست

من میخواهم بدانم آیا امکان دارد عملی که فی نفسه حرام نیست، متعلق حسادت قرار گیرد؟
و اگر چنین چیزی امکان دارد
استاد بزرگوار با تجربه ی کارشناسی خود حتما میتوانند چند مثال برایم مطرح کنند

و طاها;945543 نوشت:
با سلام و احترام

آیا امکان دارد عملی حسادت باشد در حالی که آن عمل فی نفسه حرام نباشد؟

میگویند حسد تا زمانی که در عمل و گفتار جریان نیابد گناه نیست...
اگرچه برخی حسد در قلب را نیز با شرایطی گناه میدانند...

اما فعلا سوالم این است که اگر کسی بخواهد حسد را در عمل نشان دهد
آیا امکان دارد آن عمل فی نفسه حلال باشد؟
مثلا غذا خوردن حرام باشد چون متعلق حسد شده است...
اگر امکان دارد لطفا چند مثال بزنید...


با عرض سلام و احترام خدمت شما

حسد عبارت از ناخشنودی از موفقیت دیگران و آرزو کردن شکست خوردن آنها و خواستن از بین رفتن نعمتهای دیگران است.

حسد دارای مراتبی است که در همه مراتب خود به عنوان گناه کبیره مطرح می شود.

مرتبه نازل حسد این است که شخص در ذهن خود از موفقیت دیگران ناراحت شود و مرتبه قویتر آن این است که شخص برای شکست خوردن و نابودی نعمت دیگران تلاش بکند.

بر اساس نکته ای که گفته شد پاسخ سوال شما به روشنی معلوم میگردد زیرا حسادت صرفا به اعمال خارجی فرد محدود نمی شود و چه بسا شخص صرفا با افکار منفی و پلید خود در حال حسادت باشد.

حسادت ممکن است با هر عملی ابراز شود و ابراز آن اخصاص به اعمال حرام ندارد. مثلا حسادت ممکن است با یک چشم غره رفتن و یا یک سربرگرداندن نیز اظهار شود.

برای مطالعه جوانب بیشتر این مساله بهتر است به تاپیکهای ذیل مراجعه شود:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=3160&page=2
http://www.askdin.com/showthread.php?t=29089
http://www.askdin.com/showthread.php?t=53558

اویس;948221 نوشت:

با عرض سلام و احترام خدمت شما
حسد دارای مراتبی است که در همه مراتب خود به عنوان گناه کبیره مطرح می شود.

با سلام و احترام

این جمله شما با آنچه تا به حال خواندم همخوانی نداشت...
زیرا در سایتهای معتبری مثل ویکی فقه نیز چنین چیزی گفته نشده است
و صراحتا میگویند اگر حسادت در کردار ظاهر نشود گناه کبیره نیست....

ناگفته نماند برداشت اولیه بنده از بحث حسادت با گفته شما همخوانی داشت و حسادت را در مرحله قلب نیز گناه میدانستم اما
وقتی تحقیق کردم ظاهرا چنین نتیجه گیری اشتباه است...

اویس;948221 نوشت:

بر اساس نکته ای که گفته شد پاسخ سوال شما به روشنی معلوم میگردد زیرا حسادت صرفا به اعمال خارجی فرد محدود نمی شود و چه بسا شخص صرفا با افکار منفی و پلید خود در حال حسادت باشد.

در پست ابتدایی عرض کردم سوال بنده درباره حسادت ذهنی نیست...

اویس;948221 نوشت:

حسادت ممکن است با هر عملی ابراز شود و ابراز آن اخصاص به اعمال حرام ندارد. مثلا حسادت ممکن است با یک چشم غره رفتن و یا یک سربرگرداندن نیز اظهار شود.

کاش مثالهای شفافی مطرح میکردید تا برای من جا بیفتد...

بنده مثالی را طراحی کردم تا مقصودم مصداقی تر شود و شما بهتر بتوانید راهنمایی کنید...
شما فرض کنید من به مال و ثروت و ترقی روز افزون برادرم حسودی میکنم و برادرم به من پیشنهاد شراکت داده است تا با سرمایه ام کاری را راه اندازی کنیم اما اینجا من مخالفت میکنم و سرمایه ام را در اختیارش قرار نمیدهم. اینجا اموال من مال من است و حق دارم آن را در هر جایی خرج کنم اما انگیزه من از عدم شراکت با برادرم همین حسادت است...
لذا عدم مشارکت بنده یک امری است که فی نفسه حلال است و حق مدیریت اموالم با خودم است اما انگیزه من از عدم مشارکت و مخالفت کردن با شراکت، حسادت قلبی است...
آیا این عمل مصداق عمل حسودانه و حرام است؟

مثال قبلی را میتوان اینگونه نیز مطرح کرد :
من به خاطر حسادت به برادرم، از شراکت با او خارج میشوم و اموالم را از شراکت با او خارج میکنم
آیا این عمل یک عمل حسودانه محسوب میشود؟

از شما میخواهم برایم چند مثال بزنید
زیرا برخی مثال هایی که دیده ام ارتباطی به سوالم ندارد
مثلا شخص حسود برای ابراز حسادت غیبت میکند اما خود غیبت جدای از حسادت حرام است...
مثلا شخص حسود میرود اموال طرف را آتش میکشد اما اصل تصرف در اموال دیگران بدون رضایت یا آسیب زدن به آنها حرام است...

اویس;948221 نوشت:

برای مطالعه جوانب بیشتر این مساله بهتر است به تاپیکهای ذیل مراجعه شود:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=3160&page=2
http://www.askdin.com/showthread.php?t=29089
http://www.askdin.com/showthread.php?t=53558

سپاس اما پاسخ سوالم را در این لینک ها نیافتم...

و طاها;948245 نوشت:
با سلام و احترام

این جمله شما با آنچه تا به حال خواندم همخوانی نداشت...
زیرا در سایتهای معتبری مثل ویکی فقه نیز چنین چیزی گفته نشده است
و صراحتا میگویند اگر حسادت در کردار ظاهر نشود گناه کبیره نیست....

ناگفته نماند برداشت اولیه بنده از بحث حسادت با گفته شما همخوانی داشت و حسادت را در مرحله قلب نیز گناه میدانستم اما
وقتی تحقیق کردم ظاهرا چنین نتیجه گیری اشتباه است...

سلام علیکم
همچنان که قبلا نیز به عرض رسید حسادت دارای مراتبی است.

مرحله پایین حسادت آن است که تنها آرزوی سلب نعمت از دیگری کند بی آنکه کمترین سخنی بگوید و کوچکترین گامی در این راه بردارد.

اگراین حالت بی اختیار و ناگهانی برای انسان حاصل شود گناهی بر او نیست، ولی اگر چنین آرزویی در تحت اختیار انسان باشد واز طریق مقدماتی حاصل شود و با مقدماتی از میان برود، بی شک آن هم جزء رذایل اخلاقی است، اگرچه درمیان علما در گناه بودن یا نبودن آن اختلاف است اما در رذیله بودنش هیچ شک و شبه ای نیست.

بنده به عنوان کسی که در رشته اخلاق تحصیل نمودم معتقدم به همان دلیلی که سوظن از جمله گناهان کبیره به شمار می رود حسادت نیز در زمره گناهان کبیره است

امام علی علیه السلام در روایتی می فرمایند:
قال الامام علی - علیه السلام - : إِیَّاكَ أَن تَغلِبَكَ نَفسُكَ عَلَی مَا تَظُنُّ وَلا تَغلِبُهَا عَلَی مَا تَستَیقِنُ، فَإِنَّ ذَلِكَ مِن أَعظَمِ الشَّرِّ.
زنهار كه نفست در آنچه گمان می‏بری بر تو چیره آید و تو در آنچه یقین داری بر او چیره نشوی؛ زیرا این كار از بزرگترین بدیهاست.
«غرر الحكم، ح 2708»

قاعده ای که در این حدیث القا شده است هم میتواند شامل سوظن شود و هم شامل حسادت.

اگر نتیجه حسادت ذهنی درست ریشه یابی شود و صدماتی که این حسادت در روح و روان آدمی دارد دقیق بررسی شود قطعا این آرزوها صرفا در حد خطوراتی گذرا که ضرر چندانی هم ندارد قلمداد نخواهد شد و پذیرش گناه بودن آن چندان دور از واقعیت نمی نماید خصوص آنکه در متن این آرزوهای شیطانی غضب در مورد مقدرات الهی نفهته است.

حضرت اميرالمؤمنين عليه‌السلام می فرمایند:
الحسودُ غضبانُ علي‌القَدَر!
آدم حسود (در حقيقت) از مقدّرات الهي غضبناک و خشمگين است! (فهرست غرر، ص ٦٧)

و امام جعفرصادق عليه‌السلام می فرمایند:
اَلحَسدُ أصلُهُ مِن عَمَي القَلبِ وَالجْحودِ بِفَضِل اللهِ تَعالي و هُما جَناحان لِلكُفرِ.
اصل و مَنشأ حَسَد از کوردلي و ناسپاسي الطاف الهي است که اين خود، دو بال کفر وبي‌ديني به شمار مي‌روند. (مصباح‌الشريعة،ص ٢٨٥)

و طاها;948247 نوشت:
بنده مثالی را طراحی کردم تا مقصودم مصداقی تر شود و شما بهتر بتوانید راهنمایی کنید...
شما فرض کنید من به مال و ثروت و ترقی روز افزون برادرم حسودی میکنم و برادرم به من پیشنهاد شراکت داده است تا با سرمایه ام کاری را راه اندازی کنیم اما اینجا من مخالفت میکنم و سرمایه ام را در اختیارش قرار نمیدهم. اینجا اموال من مال من است و حق دارم آن را در هر جایی خرج کنم اما انگیزه من از عدم شراکت با برادرم همین حسادت است...
لذا عدم مشارکت بنده یک امری است که فی نفسه حلال است و حق مدیریت اموالم با خودم است اما انگیزه من از عدم مشارکت و مخالفت کردن با شراکت، حسادت قلبی است...
آیا این عمل مصداق عمل حسودانه و حرام است؟

اگر به توضیحی که در مورد حسادت داده بودیم تامل بیشتری می کردید اساسا این سوال مطرح نمی شد.
همچنان که عرض شد ریشه حسادت یک آرزوی نفسانی است و آنکه حسادت را گناه آلود می کند مقارنت این گناه با گناهان دیگر نیست بلکه این آرزوی درونی خودش فی نفسه گناه است. لذا هر کاری که انجام شود از دو حال خارج نیست یا فی نفسه حلال است مثل همین خرج کردن اموال خودمان و یا فی نفسه حرام است مانند غیبت کردن. این هر دو فعل در جای خودشان یک حکم دارند اما اگر در کنار حسادت که یک آرزوی شیطانی است قرار گیرند تغییر ماهیت نمی دهند و کار حلال حرام نمی شود یعنی خرج کردن اموال خودمان کاری حرام نمی شود اما در عین حال غیبتی که از روی حسادت باشد گناهی مضاعف خواهد داشت یک گناه برای غیبت و یک گناه برای حسادت.

اویس;948261 نوشت:

همچنان که قبلا نیز به عرض رسید حسادت دارای مراتبی است.

اشکال بنده این نبود که حسادت دارای مراتب نیست تا شما در پاسخ بگویید حسادت دارای مراتب هست ...
اتفاقا بنده در همان پست ابتدایی به این مراتب اشاره کردم...
اشکال بنده این بود که شما تمامی مراتب حسادت را گناه کبیره دانسته اید زیرا گفتید :

نقل قول:
حسد دارای مراتبی است که در همه مراتب خود به عنوان گناه کبیره مطرح می شود.

مرتبه نازل حسد این است که شخص در ذهن خود از موفقیت دیگران ناراحت شود و مرتبه قویتر آن این است که شخص برای شکست خوردن و نابودی نعمت دیگران تلاش بکند.

واضح است که شما همه مراتب حسادت از جمله حسادت در ذهن را گناه کبیره معرفی کردید
و اشکال بنده به همین بود ...
البته در پست جدید تصحیح کرده و گفتید :

نقل قول:
.... گناهی بر او نیست

.... اگرچه درمیان علما در گناه بودن یا نبودن آن اختلاف است

البته در این تصحیح شما نیز ابهام وجود دارد
زیرا در این اختلافی که ذکر کردید یک قول قوی تر است و یک قول ضعیف تر است ...
آن مواردی که به چشم بنده خورد همگی دلالت بر این داشت که این گونه حسادات ذهنی که تحت اختیار انسان است گناه محسوب نمیشود و علما حدیث رفع را شاهد بر این قول می آورند ...
[SPOILER]

وُضِعَ عن امّتي تِسعُ خِصالٍ: الخَطاءُ، و النِّسيانُ، و ما لا يَعلَمونَ، و ما لا يُطيقُونَ، و ما اضطُرُّوا إلَيهِ، و ما استُكرِهُوا علَيهِ، و الطِّيَرَةُ، و الوَسوَسَةُ في التَّفَكُّرِ في الخَلقِ، و الحَسَدُ ما لم يَظهَرْ بلِسانٍ أو يَدٍ. (كافي، ج ۲، ص ۴۶۳، ح ۲)
[تكليف و مسؤوليت نسبت به‏] نُه خصلت، از امّت من برداشته شده است: خطا، فراموشى، آنچه نمى‏دانند، آنچه توانش را ندارند، آنچه بدان ناچارند، آنچه به زور بدان وادار مى‏شوند، فال بد زدن، وسوسه تفكّر در آفرينش و حسادت تا زمانى كه به زبان يا دست، آشكار نشود.
http://www.hadith.net/post/2433/%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB-%D8%B1%D9%81%D8%B9/

[/SPOILER] البته بنده نمی خواهم بگویم آنچه گفتم حتما قول اقوی است اما عرضم این بود که یک قول میان علما قوی تر یا مشهور تر است ...
لذا نباید از این ابهامی که در کلامتان بود چنین برداشت کرد که این اختلاف لزوما یک معادله ی برابر است ...
اما باز در پست بعدی فرمودید :

نقل قول:
این آرزوی درونی خودش فی نفسه گناه است

خوب بفرمایید چه کسی این آرزوی درونی را حرام می داند ؟
( اگر چه ندای درونی ام می گوید این کار حرام است اما کسی را ندیدم که بگوید این آرزوی درونی حرام است... بله دیدم می گویند بعضی افراد می گویند حرام است اما معلوم نیست این بعضی ها چه کسی هستند ؟ )
از این مقدمه که بگذاریم فرمودید :

نقل قول:
اگر به توضیحی که در مورد حسادت داده بودیم تامل بیشتری می کردید اساسا این سوال مطرح نمی شد.

خوب شما به بزرگی خودتان کند ذهنی بنده را ببخشید و علاوه بر سوال قبلی به این دو سوالم نیز پاسخ دهید :
شما فرض کنید من به مال و ثروت و ترقی روز افزون برادرم حسودی میکنم و برادرم به من پیشنهاد شراکت داده است تا با سرمایه ام کاری را راه اندازی کنیم اما اینجا من مخالفت میکنم و سرمایه ام را در اختیارش قرار نمیدهم. اینجا اموال من مال من است و حق دارم آن را در هر جایی خرج کنم اما انگیزه من از عدم شراکت با برادرم همین حسادت است...
لذا عدم مشارکت بنده یک امری است که فی نفسه حلال است و حق مدیریت اموالم با خودم است اما انگیزه من از عدم مشارکت و مخالفت کردن با شراکت، حسادت قلبی است...
آیا این عمل مصداق عمل حسودانه و حرام هست یا نه ؟ ( بله یا خیر )

مثال قبلی را میتوان اینگونه نیز مطرح کرد :
من به خاطر حسادت به برادرم، از شراکت با او خارج میشوم و اموالم را از شراکت با او خارج میکنم
آیا این عمل یک عمل حسودانه محسوب میشود؟


نقل قول:
... یعنی خرج کردن اموال خودمان کاری حرام نمی شود اما در عین حال غیبتی که از روی حسادت باشد گناهی مضاعف خواهد داشت یک گناه برای غیبت و یک گناه برای حسادت.

فهم بنده از کلام شما این بود :
فردی حسادتش را در عمل با غیبت کردن نشان می دهد اینجا دو گناه انجام داده است :
اول حسادت عملی
دوم غیبت کردن
اما فردی که حسادتش را با عملی حلال نشان می دهد تنها یک گناه انجام داده است :
حسادت عملی
اما این جمله شما را متوجه نشدم :

نقل قول:
کار حلال حرام نمی شود

در یک تقسیم ثنائی منطقی، یا یک فعل حرام هست یا حرام نیست ...
از طرفی می دانیم حلال محمد حلال است و حرام محمد نیز حرام است الی یوم القیامه
لذا مقصودم این نبوده که آن فعل فی نفسه یا به شکل مطلق حرام شود ...
اما آن فعل حلال، چون وسیله ای برای ابراز حسادت قرار گرفته است لذا انجام آن فعل حرام میشود ....
به عبارت روشن تر منظورم این است :
همانطور که حسود نباید با غیبت کردن حسادتش را اظهار و ابراز کند زیرا این ابراز و اظهار کردن حرام است
همانطور نباید با عملی حلال حسادتش را اظهار و ابراز کند...
آیا مقصودتان همین است ؟

و طاها;948276 نوشت:
واضح است که شما همه مراتب حسادت از جمله حسادت در ذهن را گناه کبیره معرفی کردید
و اشکال بنده به همین بود ...
البته در پست جدید تصحیح کرده و گفتید :

چیزی تصحیح نشده شتابزدگی شما در خواندن مطالب موجب این سوء برداشت شده است.
اگر در کلام بنده دقت می نمودید بند اختیار داشتن یا نداشتن را در این فرض مطرح کردم و این فرق بین پست اول با پست دوم است. لذا تصحیحی صورت نگرفته است

و طاها;948276 نوشت:
البته در این تصحیح شما نیز ابهام وجود دارد
زیرا در این اختلافی که ذکر کردید یک قول قوی تر است و یک قول ضعیف تر است ...
آن مواردی که به چشم بنده خورد همگی دلالت بر این داشت که این گونه حسادات ذهنی که تحت اختیار انسان است گناه محسوب نمیشود و علما حدیث رفع را شاهد بر این قول می آورند ...

وُضِعَ عن امّتي تِسعُ خِصالٍ: الخَطاءُ، و النِّسيانُ، و ما لا يَعلَمونَ، و ما لا يُطيقُونَ، و ما اضطُرُّوا إلَيهِ، و ما استُكرِهُوا علَيهِ، و الطِّيَرَةُ، و الوَسوَسَةُ في التَّفَكُّرِ في الخَلقِ، و الحَسَدُ ما لم يَظهَرْ بلِسانٍ أو يَدٍ. (كافي، ج ۲، ص ۴۶۳، ح ۲)
[تكليف و مسؤوليت نسبت به‏] نُه خصلت، از امّت من برداشته شده است: خطا، فراموشى، آنچه نمى‏دانند، آنچه توانش را ندارند، آنچه بدان ناچارند، آنچه به زور بدان وادار مى‏شوند، فال بد زدن، وسوسه تفكّر در آفرينش و حسادت تا زمانى كه به زبان يا دست، آشكار نشود.

نکته دیگری که شما بدان توجه نکرده اید تفاوت میان تکلیف شرعی با رذیله اخلاقی است آنچه در حدیث شریف آمده است بیان گر حکم تکلیفی است که از جهت فقهی کسی که حسادت قلبی داشته باشد تکلیف و تنبیهی برای او بار نیست اما این بدان معنا نیست که حسادت قلبی رذیله نفسانی نبوده باشد و یا پرورش چنین آرزوهایی گناه نباشد.

و طاها;948276 نوشت:
مثال قبلی را میتوان اینگونه نیز مطرح کرد :
من به خاطر حسادت به برادرم، از شراکت با او خارج میشوم و اموالم را از شراکت با او خارج میکنم
آیا این عمل یک عمل حسودانه محسوب میشود؟

پاسخ به این سوال شما مکررا داده شد و با اندکی توجه بیشتر به پاسخ روشن خواهد بود.

و طاها;948276 نوشت:
آیا مقصودتان همین است ؟

بله مقصود همین است که اشاره نمودید.

اویس;948477 نوشت:

پاسخ به این سوال شما مکررا داده شد و با اندکی توجه بیشتر به پاسخ روشن خواهد بود.

بله مقصود همین است که اشاره نمودید.

جناب اویس
نمیدانم واقعا علت چیست که حاضر میشوید یک خط بنویسید اما با یک بله یا خیر جوابم را ندهید...
اتفاقا این طور که جواب میدهید بیشتر موجب سردرگمی میشود...
بنده عرض کردم شما این را به حساب کند ذهنی من بگذارید اما متاسفانه شما توجه لازم را مبذول نداشتید...
از طرفی بعد از اینکه از پاسخ صریح به سوالم خود داری کردید در کمال تعجب گفتید بله مقصودتان را درست متوجه شدم!
خوب اگر من درست متوجه شدم جواب سوالم بله است...
آیا شما مقصودتان همین بود؟
از سوی دیگر توضیحاتی میدهید که گویی اصلا حسادت در حوزه رفتار نیست
و ما به هیچ عملی نمیتوانیم حسادت بگوییم ...
و این یعنی حسادت عملی امکان ندارد...

اویس;948477 نوشت:

نکته دیگری که شما بدان توجه نکرده اید تفاوت میان تکلیف شرعی با رذیله اخلاقی است آنچه در حدیث شریف آمده است بیان گر حکم تکلیفی است که از جهت فقهی کسی که حسادت قلبی داشته باشد تکلیف و تنبیهی برای او بار نیست اما این بدان معنا نیست که حسادت قلبی رذیله نفسانی نبوده باشد و یا پرورش چنین آرزوهایی گناه نباشد.

نکته ای که شما بدان توجه نمیکنید این است که سوال بنده درباره قلب نبود درباره رفتار و عمل بود...

اویس;948477 نوشت:

اگر در کلام بنده دقت می نمودید بند اختیار داشتن یا نداشتن را در این فرض مطرح کردم و این فرق بین پست اول با پست دوم است. لذا تصحیحی صورت نگرفته است

در فرض اختیار داشتن هم نمیتوان گفت همه مراتب حسادت ، گناه کبیره است...

باسمه الخبیر

سلام علیکم

و طاها;945543 نوشت:
با سلام و احترام

آیا امکان دارد عملی حسادت باشد در حالی که آن عمل فی نفسه حرام نباشد؟

میگویند حسد تا زمانی که در عمل و گفتار جریان نیابد گناه نیست...
اگرچه برخی حسد در قلب را نیز با شرایطی گناه میدانند...

اما فعلا سوالم این است که اگر کسی بخواهد حسد را در عمل نشان دهد
آیا امکان دارد آن عمل فی نفسه حلال باشد؟
مثلا غذا خوردن حرام باشد چون متعلق حسد شده است...
اگر امکان دارد لطفا چند مثال بزنید...

سؤال حضرتعالی متوجه رابطه ی نیّت و عمل است،به نظر می رسد نیّت فاسد

صورت عمل را فاسد نمی کند امّا سیرت و باطن آن را قطعا فاسد خواهد کرد

و حتی عملی که ظاهرا و فی نفسه عمل صالح محسوب می گردد با نیّت فاسد

مشمول لوازم و آثار فساد نیّت خواهد شد(گرچه فقه حکم به ظاهر می کند) مانند داستان احداث

مسجد ضرار و تخریب آن توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به دستور وحی:

«مسجدی که آن منافقان ساخته اند برای ضربه زدن به مسلمانان، حمایت از کافران، تفرقه افکنی در میان مؤمنان و کمینگاه برای کسی است که از دیرباز به مقابله با خدا و رسولش پرداخته است. آنان سوگند یاد می کنند که غیر از نیت خیر و خدمت به اسلام مقصودی نداشته اند، اما خدا گواهی می دهد که دروغ می گویند... ای پیامبر! هرگز در آن مسجد قدم مگذار، همان مسجد- مسجد قبا- که از ابتدا برپایه تقوا بنا شده برای عبادت شایسته تر است، در آن مردانی هستند که به تهذیب نفس اشتیاق دارند و خدا مردم پاک و مهذب را دوست می دارد..."(آیات 107 و 108 سوره مبارکه توبه).

داستان دیگری نیز در قران کریم(سوره قلم) با مضمون رابطه ی تکوینی نیت و عمل وجود دارد:

ما کافران را (به قحط و سختي) آزموديم چنانکه اهل آن بستان را آزموديم،

که قسم خوردند که صبحگاه ميوه‌اش را بچينند (تا فقيران آگاه نشوند).

و هيچ استثناء نکردند (ان شاء اللَه نگفتند)

بدين سبب همان شب هنوز به خواب بودند که از جانب خدا آتش عذابي نازل شد.


و بامدادان درختهاي آن بستان چون خاکستري سياه گرديد.....

.
آنها سوي بستان روان شده و آهسته سخن مي‌گفتند
.

که امروز مواظب باشيد فقيري در اين باغ بر شما وارد نشود
.

و صبحدم با شوق و عزم و توانايي (بر منع فقيران) به باغ رفتند.

در داستان فوق صاحبان باغ نیّت کرده بودند که در آن سال از ثمر باغشان به فقرا چیزی ندهند

مسلم است که اختیار مالشان را داشتند امّا نیّت فاسد آنها که ناشی از بخل(رذیله اخلاقی) بود

باعث فرود آمدن عذاب الهی بر آنها شد و باغ و ثمرات آن در آتش قهر الهی سوخت.

پس به نظر می رسد حتی اگر کاری به ظاهر حرام فقهی نباشد امّا نیّت که خراب و شیطانی شد

در پیشگاه خداوند ظاهر و باطن کار خراب است و صاحب چنین نیتی مستحق عذاب و نکال خداوند.

حبیبه;948538 نوشت:
باسمه الخبیر

سلام علیکم

سؤال حضرتعالی متوجه رابطه ی نیّت و عمل است،به نظر می رسد نیّت فاسد

صورت عمل را فاسد نمی کند امّا سیرت و باطن آن را قطعا فاسد خواهد کرد
.

سلام

هم هست و هم نیست
هست از ان جهت که رفتار بدون نیت نیست یعنی ذهن مقدم بر عمل هست...
نیست از آن جهت که نیت حسادت پیش فرض ماست و سوال از حسادت در حوزه عمل و رفتار است...
این سوال از محمول قضایای شرعی و اخلاقی نیست
بلکه سوال از موضوع این قضایا است...

من احساس میکنم به علت تغییر کارشناس ( که پستهای بین من و کارشناس استاد حذف گردید) و تلفیق پستهایم، سوالم درست فهمیده نشده است...
دوستان اگر میخواهید درست به سوال اصلی ام پی ببرید باید همان سوالی که در ابتدا و در خط ابتدایی پست اول ( قبل از ویرایش توسط جناب طاهر)مطرح شده است دقت کنید...
توضیح اینکه
یک عملی اتفاق افتاده و ما میخواهیم بدانیم حسادت هست یا نه ؟
اما این عمل حلال است و توضیحات بعدی من برای ایضاح این قسمت حلال بودن بود ...

اصلا بخش دو سوالم را نادیده بگیرید
و بفرمایید
آیا یک عمل چه حلال و چه حرام امکان دارد حسادت باشد؟

باسمه العلیم

و طاها;948542 نوشت:
این سوال از محمول قضایای شرعی و اخلاقی نیست
بلکه سوال از موضوع این قضایا است...

به هر حال موضوع به همراه محمول تبدیل به قضیه می شود

اگر اشتباه نکنم شما می خواهید بدانید اگر یک عمل فی نفسه حلال باشد

ولی انگیزه ی انجام آن عمل حسادت باشد آیا آن عمل حسادت محسوب شده

و حرام است یا خیر؟

مسئله را درست فهمیده ام؟

از یک طرف حسد به گونه ای تعریف میشود که گویی امکان ندارد اعمال ما حسادت باشند
از طرفی میگویند حسادت مراتب دارد و اعمال ما نیز امکان دارد حسادت باشد...

حبیبه;948548 نوشت:
باسمه العلیم

به هر حال موضوع به همراه محمول تبدیل به قضیه می شود

اگر اشتباه نکنم شما می خواهید بدانید اگر یک عمل فی نفسه حلال باشد

ولی انگیزه ی انجام آن عمل حسادت باشد آیا آن عمل حسادت محسوب شده

و حرام است یا خیر؟

مسئله را درست فهمیده ام؟

در مورد جمله ابتدایی تان :
چه ربطی دارد به تشکیل قضیه!!!
یک مثال میزنم برایتان
به این قضیه نگاه کنید :
حسد ممنوع است
موضوع قضیه : حسد
محمول قضیه : ممنوع است
سوال ما راجع به چیست؟
موضوع یعنی حسد

به عبارت دیگر ما میخواهیم بدانیم حسد چیست؟
اگر بنده صحبت از انگیزه میکنم به این خاطر است که کسی تصور نکند بنده بین نیت و عمل تفکیک کرده ام
چون عمل بدون نیت طرح نمیشود...
لذا با فرض اینکه نیت حسادت داریم عملی حلال انجام میدهیم
حالا این عمل حسادت هست یا خیر؟

در مورد توضیحات بعدی تان :
بله درست متوجه شدید به شرطی که نکات این پست و پستهای قبلی را در نظر بگیرید...

باسمه العلیم

و طاها;948550 نوشت:
حسد ممنوع است
موضوع قضیه : حسد
محمول قضیه : ممنوع است
سوال ما راجع به چیست؟
موضوع یعنی حسد

حکم "ممنوع است " یا ممنوع شرعی است یا ممنوع اخلاقی،خارج از این دو می تواند باشد؟

و طاها;948550 نوشت:
لذا با فرض اینکه نیت حسادت داریم عملی حلال انجام میدهیم
حالا این عمل حسادت هست یا خیر؟

حسادت یک مفهوم اخلاقی است لذا باید در یک جایی ظهور کند که آن موضعِ عمل است

حال اگر در عملی ظهور کند که فی نفسه حلال است یا باید از نظر شرعی حسادت بودن یا نبودن آن بررسی شود

یا از جهت اخلاقی،از جهت شرعی نمی دانم باید کارشناسان محترم فقه و احکام پاسخ دهند ولی از جهت اخلاقی

با توجه به علمِ عامل آن عمل به نیت خویش،به نظر حسادت و حرام اخلاقی باشد(البته سطح معرفت شخص هم مطرح است)

حبیبه;948552 نوشت:
باسمه العلیم

حکم "ممنوع است " یا ممنوع شرعی است یا ممنوع اخلاقی،خارج از این دو می تواند باشد؟

حسادت یک مفهوم اخلاقی است لذا باید در یک جایی ظهور کند که آن موضعِ عمل است

حال اگر در عملی ظهور کند که فی نفسه حلال است یا باید از نظر شرعی حسادت بودن یا نبودن آن بررسی شود

یا از جهت اخلاقی،از جهت شرعی نمی دانم باید کارشناسان محترم فقه و احکام پاسخ دهند ولی از جهت اخلاقی

با توجه به علمِ عامل آن عمل به نیت خویش،به نظر حسادت و حرام اخلاقی باشد(البته سطح معرفت شخص هم مطرح است)

فکر میکنم مقصودتان این است که
امکان دارد تعریف حسادت در فقه با تعریف حسادت در اخلاق متفاوت باشد...
یعنی در مورد سوالم:
شما میگویید از نظر علم اخلاق ، این عمل حسادت نامیده میشود.
اما نمیدانید از نظر شرعی این عمل حسادت نامیده میشود یا خیر ؟

اما جواب بنده :
خوب البته واضح است که سوال بنده از تعریف اخلاقی است
و در تالار اخلاق مطرح شده است
و کارشناسش نیز اخلاقی است......
محمول قضیه هم اخلاقی است ... ( فرق حرام است با ممنوع است واضح نیست؟!)

یادم رفت قبلا با خودم گفته بودم دیگر با شما ( کاربر حبیبه ) بحث نمیکنم
و خودتان بابد یادتان باشد چرا ؟
پس رفتار گذشته خود را اصلاح کنید و الا تا زمانی که به یادم باشد با شما صحبتی نخواهم کرد...

باسمه العلیم

و طاها;948557 نوشت:
امکان دارد تعریف حسادت در فقه با تعریف حسادت در اخلاق متفاوت باشد...

در واقع یک موضوع در دو حیطه بحث می شود.

و طاها;948557 نوشت:
خوب البته واضح است که سوال بنده از تعریف اخلاقی است
و در تالار اخلاق مطرح شده است
و کارشناسش نیز اخلاقی است......
محمول قضیه هم اخلاقی است ...

اگر حیطه ی اخلاق مدّ نظر حضرتعالی باشد قطعا حرام اخلاقی است(با در نظر گرفتن سطح علم و معرفت شخص نسبت به مسائل اخلاقی)

و طاها;948557 نوشت:
( فرق حرام است با ممنوع است واضح نیست؟!)

حرام اخلاقی از منظر اخلاق ممنوع است و حرام شرعی از دیدگاه شرع ممنوع است.

گاهی هم عملی در هر دو حیطه موضوعیت می یابد لذا هم از منظر اخلاق منع می شود و هم فقه و شرع.

باسمه السریع الرضا

احتمالا منظور جناب طاها از خطاب اخیرشان نسبت به حقیر ترک یک طرفه ی بحث باشد

که اگر درست خاطرم باشد در بحثی که ایشان اشاره فرمودند ادامه ی بحث را ضروری نمی دیدم

شاید هم در تشخیص ضرورت یا عدم ضرورت ترک بحث خطا کرده باشم.

امید که اگر خطا از سوی بنده بوده است عفو بفرمایند و نیز همراهان گرامی جهت خروج از بحث عذرم را بپذیرند.

حبیبه;948562 نوشت:
باسمه السریع الرضا

احتمالا منظور جناب طاها از خطاب اخیرشان نسبت به حقیر ترک یک طرفه ی بحث باشد

که اگر درست خاطرم باشد در بحثی که ایشان اشاره فرمودند ادامه ی بحث را ضروری نمی دیدم

شاید هم در تشخیص ضرورت یا عدم ضرورت ترک بحث خطا کرده باشم.

امید که اگر خطا از سوی بنده بوده است عفو بفرمایند و نیز همراهان گرامی جهت خروج از بحث عذرم را بپذیرند.

البته این شیوه شما مورد اعتراض کاربر یا کاربران دیگری هم بود
به هر حال بنده وقتم را صرف بحثی نمیکنم که هر وقت تشخیص دادید ( که البته آنجا که بنده دیده ام منفعت طلبانه ) کنار بکشید...
عذر خواهم ولی این بحث های علمی مثل رفاقت های عوامانه نیست که وسط بحث کات کنیم...

و طاها;948515 نوشت:
جناب اویس
نمیدانم واقعا علت چیست که حاضر میشوید یک خط بنویسید اما با یک بله یا خیر جوابم را ندهید...
اتفاقا این طور که جواب میدهید بیشتر موجب سردرگمی میشود...
بنده عرض کردم شما این را به حساب کند ذهنی من بگذارید اما متاسفانه شما توجه لازم را مبذول نداشتید...
از طرفی بعد از اینکه از پاسخ صریح به سوالم خود داری کردید در کمال تعجب گفتید بله مقصودتان را درست متوجه شدم!
خوب اگر من درست متوجه شدم جواب سوالم بله است...
آیا شما مقصودتان همین بود؟
از سوی دیگر توضیحاتی میدهید که گویی اصلا حسادت در حوزه رفتار نیست
و ما به هیچ عملی نمیتوانیم حسادت بگوییم ...
و این یعنی حسادت عملی امکان ندارد...

برادر اگر ابهامی در کلام بنده میبیند ناشی از ابهامی است که در سوال شما می باشد.
بنده واقعا نمی دانم کجای بحث برای شما مبهم است که همچنان این سوال را ادامه میدهید؟
شما با استناد به روایتی اشاره کردید که حسادت قلبی در احکام تکلیفی برداشته شده و بخاطر حسادت قلبی فرد را مرتکب حرام نمی دانند که عرض کردم این مربوط به حیطه فقه است که فرد را بواسطه حسادت قلبی تنبیه نمی کنند و جزایی برای وی در نظر نمیگیرند اما در باب اخلاق حسادت قلبی نیز رذیله نفسانی است و پروراندن این آرزوی شیطانی چنانکه با اختیار و اراده فرد باشد حرام است. و این دو را باید از هم تفکیک کرد.
از طرفی شما گفتید که: «حسود نباید با غیبت کردن حسادتش را اظهار و ابراز کند زیرا این ابراز و اظهار کردن حرام است همانطور نباید با عملی حلال حسادتش را اظهار و ابراز کند...» و بعد سوال کردید: «آیا مقصودتان همین است؟» و بنده عرض کردم بله این هم درست است زیرا ابراز حسادت، خود موجب تقویت حسادت قلبی و ریشه دار شدن آن است.
حال واقعا بنده نمی دانم کجای این عرایض بنده مبهم است که شما دچار سرگردانی شدید؟!!
از سرکار خانم حبیبه به خاطر همراهی در بحث و پاسخهای متقنی که ارائه نمودند سپاسگزارم
امید که خداوند سعه صدر را به همه دوستان ما عنایت فرماید که آنچه از این دنیای فانی برایمان به یادگار میماند کرامت نفسانی و بزرگداشت دیگران است وگرنه با این مجادلات و اهانت به حریم ارجمند دیگران، نه دنیایی آباد می شود و نه عقبایی.

اویس;948695 نوشت:

نقل قول:
برادر اگر ابهامی در کلام بنده میبیند ناشی از ابهامی است که در سوال شما می باشد.

بله من می پذیرم که سوالم ابهام دارد و بیش از همه خود را مقصر می دانم اما عوامل دیگری هم باعث این ابهام شده است
از جمله :
تلفیق سوالم با پست های بعدی ، بعد از تغییر کارشناس...
دور شدن از هسته ی اصلی سوال به واسطه ی اینکه شما تمام مراتب حسادت را گناه کبیره دانستید و همین امر موجب شد بحث بین من و شما از سوال اصلی فاصله بگیرد و رنگ و بوی فقهی بگیرد و آن هم در محمول قضایا نه موضوع قضایا ... در حالی که سوال درباره موضوعات است نه محمولات ...
و بنده هم نمی توانستم در مقابل چنین اشتباهی ساکت باشم ...
اینکه شما اشتباهتان را نمی پذیرید مسئله ی دیگری است ... ( از خداوند برای خود و شما سعه صدر می خواهم )
به هر حال ابهام داشتن در سوال بنده، راه حل منطقی دارد ...
توضیح خواستن از سوی شما و شفاف سازی از سوی من
من الان سوال را توضیح می دهم :
سوال ابتدایی این بود
آیا امکان دارد عملی حسادت باشد در حالی که آن عمل فی نفسه حرام نباشد؟
و اگر امکان دارد چند مثال بزنید

توضیحات من درباره سوال :

آیا امکان دارد عمل ، حسادت باشد ؟ یا فقط فعل قلب، حسادت است ؟
و اگر امکان دارد ،
آیا امکان دارد آن عمل فی نفسه حرام نباشد و به آن حسادت بگوییم ؟
و اگر امکان دارد،
چند مثال بزنید ...
من خودم یک مثال طراحی کردم که شما جواب ندادید و مقاومت می کنید ...
این توضیح بنده بود
آیا ابهامی دارید ؟

نقل قول:
بنده واقعا نمی دانم کجای بحث برای شما مبهم است که همچنان این سوال را ادامه میدهید؟

من به شما گفتم ابهام چه طور برطرف میشود اما شما در مقابل سوالی که مطرح کردم مقاومت می کنید و پاسخش را نمی دهید ...
خیلی ساده است
یک کاربر اسک دین از شما سوالی پرسیده تا ابهامش برطرف شود :
آیا فلان عمل ( خروج از شراکت از روی حسادت ) یک عمل حسودانه محسوب می شود یا خیر ؟
خوب شما به عنوان کارشناس می توانید با یک بله یا خیر مسئله را حل کنید ..
اما نمی دانم چرا از خودتان مقاومت نشان می دهید و جوابش را نمی دهید ...
نقل قول:

شما با استناد به روایتی اشاره کردید که حسادت قلبی در احکام تکلیفی برداشته شده و بخاطر حسادت قلبی فرد را مرتکب حرام نمی دانند که عرض کردم این مربوط به حیطه فقه است که فرد را بواسطه حسادت قلبی تنبیه نمی کنند و جزایی برای وی در نظر نمیگیرند اما در باب اخلاق حسادت قلبی نیز رذیله نفسانی است و پروراندن این آرزوی شیطانی چنانکه با اختیار و اراده فرد باشد حرام است. و این دو را باید از هم تفکیک کرد.

این بحث به خاطر اشتباه شما رخ داد ..
شما همان ابتدا گفتید حسادت در همه مراتبش گناه کبیره است ...
وقتی شما یک بحث فقهی ( گناه کبیره ) را مطرح می کنید و آن هم اشتباه ،
بنده موظفم از باب وظیفه ، این اشتباه را بیان کنم ...
نقل قول:
اما در باب اخلاق حسادت قلبی نیز رذیله نفسانی است و پروراندن این آرزوی شیطانی چنانکه با اختیار و اراده فرد باشد حرام است.

بله من متوجه هستم و لذا چند بار تاکید کردم سوال بنده درمورد عمل است نه قلب ...
اما متاسفانه شما به این مسئله توجه نمی کنید که
آیا این عمل حسادت محسوب میشود یا خیر ؟
اصلا امکان دارد عمل، حسادت باشد ؟

نقل قول:
از طرفی شما گفتید که: «حسود نباید با غیبت کردن حسادتش را اظهار و ابراز کند زیرا این ابراز و اظهار کردن حرام است همانطور نباید با عملی حلال حسادتش را اظهار و ابراز کند...» و بعد سوال کردید: «آیا مقصودتان همین است؟» و بنده عرض کردم بله این هم درست است زیرا ابراز حسادت، خود موجب تقویت حسادت قلبی و ریشه دار شدن آن است.
حال واقعا بنده نمی دانم کجای این عرایض بنده مبهم است که شما دچار سرگردانی شدید؟!!
خوب آنجا من گفتم یک جایی از کلام شما را می فهمم ( حسادت عملی = احتمالا شما این قسمت صحبتم را فراموش کردید در نظر بگیرید) و یک جایی را نمی فهمم و مقصودم را از جایی که نمی فهمم گفتم و شما تایید کردید ...

و این یعنی عمل می تواند حسادت باشد ...
در حالی که تعریف ابتدایی شما حسادت را مخصوص قلب می داند نه فعل :

نقل قول:
حسد عبارت از ناخشنودی از موفقیت دیگران و آرزو کردن شکست خوردن آنها و خواستن از بین رفتن نعمتهای دیگران است

در این تعریف جایی برای فعل نیست ... همگی فعل قلب است نه جوارح ...
نقل قول:

امید که خداوند سعه صدر را به همه دوستان ما عنایت فرماید که آنچه از این دنیای فانی برایمان به یادگار میماند کرامت نفسانی و بزرگداشت دیگران است وگرنه با این مجادلات و اهانت به حریم ارجمند دیگران، نه دنیایی آباد می شود و نه عقبایی.

من هم از خداوند سعه صدر برای ایشان می خواهم تا بحث های علمی را کات نکنند و موجبات کرامت و بزرگداشت دیگران را فراهم کنند. طبعا اگر بحثی که قبلا کات کردند را جواب دهند و از این رویه در مقابل دیگران دست بردارند از گفتگوی با ایشان استفاده خواهم کرد.

نکته دیگر
این سوالات میتوانند در صورت عدم امکان هم مطرح شوند
مثلا
اگر عمل حسادت نباشد، باز هم میتوان پرسید که ممنوعیت عمل مربوط به فعل حلال میشود یا خیر؟

و طاها;948773 نوشت:
آیا امکان دارد عمل ، حسادت باشد ؟ یا فقط فعل قلب، حسادت است ؟
و اگر امکان دارد ،
آیا امکان دارد آن عمل فی نفسه حرام نباشد و به آن حسادت بگوییم ؟
و اگر امکان دارد،
چند مثال بزنید ...
من خودم یک مثال طراحی کردم که شما جواب ندادید و مقاومت می کنید ...

همچنان که مکررا توضیح داده شد حسادت یک امر درونی است که گاه بواسطه اعمال بیرونی ظاهر شده و گاه ظاهر نمی شود.
یک عمل امکان ندارد که فی نفسه حسادت باشد مگر اینکه یک آرزوی شیطانی در قلب حسود موجود باشد.
در حقیقت رابطه منطقی بین حسادت و عمل رابطه عموم و خصوص من وجه است یعنی برخی حسادتها هستند که در عمل آشکار می شود و برخی اعمال هستند که حسودانه صادر می شوند
اما رابطه منطقی بین حسادت و عمل حسودانه رابطه عموم و خصوص مطلق است یعنی هر عمل حسودانه ای لزوما شامل حسادت می شود اما هر حسادتی لزوما دارای عمل حسودانه نیست زیرا برخی حسادتها صرفا در حیطه قلب شخص بوده و با اعمال ظاهر نمی شوند.
اما عمل حسودانه از دو حال بیرون نیست یا نفس عمل حرام است و نفس عمل حرام نیست
مثال اول در جایی است که مثلا شخص با چشم غره رفتن به کسی حسادت خود را ابراز کند
مثال دوم در جایی است که مثلا شخص با دزدی از اموال کسی درصدد آزار رساندن به فردی از روی حسادت باشد.
عمل حسودانه در جایی که نفس عمل حرام نباشد حرام مضاعفی جز همان گناه حسادت قلبی به همراه نخواهد داشت.
اما عمل حسودانه در جایی که نفس عمل حرام باشد (مثل دزدی از روی حسادت) دو گناه را به همراه خواهد داشت یک دزدی و دیگری حسادت که امری قلبی است.

اویس;949135 نوشت:

همچنان که مکررا توضیح داده شد حسادت یک امر درونی است که گاه بواسطه اعمال بیرونی ظاهر شده و گاه ظاهر نمی شود.
یک عمل امکان ندارد که فی نفسه حسادت باشد مگر اینکه یک آرزوی شیطانی در قلب حسود موجود باشد.
در حقیقت رابطه منطقی بین حسادت و عمل رابطه عموم و خصوص من وجه است یعنی برخی حسادتها هستند که در عمل آشکار می شود و برخی اعمال هستند که حسودانه صادر می شوند
اما رابطه منطقی بین حسادت و عمل حسودانه رابطه عموم و خصوص مطلق است یعنی هر عمل حسودانه ای لزوما شامل حسادت می شود اما هر حسادتی لزوما دارای عمل حسودانه نیست زیرا برخی حسادتها صرفا در حیطه قلب شخص بوده و با اعمال ظاهر نمی شوند.
اما عمل حسودانه از دو حال بیرون نیست یا نفس عمل حرام است و نفس عمل حرام نیست
مثال اول در جایی است که مثلا شخص با چشم غره رفتن به کسی حسادت خود را ابراز کند
مثال دوم در جایی است که مثلا شخص با دزدی از اموال کسی درصدد آزار رساندن به فردی از روی حسادت باشد.
عمل حسودانه در جایی که نفس عمل حرام نباشد حرام مضاعفی جز همان گناه حسادت قلبی به همراه نخواهد داشت.
اما عمل حسودانه در جایی که نفس عمل حرام باشد (مثل دزدی از روی حسادت) دو گناه را به همراه خواهد داشت یک دزدی و دیگری حسادت که امری قلبی است.

در پاسخ چند نکته عرض میکنم
1
من در مثال و در توضیحاتی که به کاربر حبیبه دادم تاکید کردم
عمل فی نفسه اشتباه است بلکه عمل با نیت حسادت درست است
اما اکنون شما همان چیزی که میگویم اشتباه است را مبنای پاسخ قرار دادید
پس کسی از '' عمل فی نفسه '' نپرسیده بلکه آن را اشتباه خواندم...
اما با فرض اینکه متوجه سوالم شده باشید ظاهرا مقصودتان این این است که
عمل حسادت نیست...
2
آنچه از من نقل کردید در واقع چهار سوال است
که شما مشخص نکردید کجای پاسخ هایتان ، جواب کدام سوال است...
اگر میخواهید جواب بدهید
از هر سوال جداگانه نقل بگیرید و پاسخش را بدهید
تا من متوجه شوم ..

برایتان شماره گذاری میکنم
لطفا جدا جدا پاسخ دهید
1
آیا امکان دارد عمل ، حسادت باشد ؟ یا فقط فعل قلب، حسادت است ؟
2
و اگر امکان دارد ،
آیا امکان دارد آن عمل فی نفسه حرام نباشد و به آن حسادت بگوییم ؟
3
و اگر امکان دارد،
چند مثال بزنید ...
4
من خودم یک مثال طراحی کردم که شما جواب ندادید و مقاومت می کنید ...

باز هم برایتان بیشتر توضیح میدهم
به این سه حالت توجه کنید :
1
فقط حسادت قلبی
2
حسادت قلبی + عمل
3
عمل فی نفسه

سوال بنده درباره حالت اول و سوم نیست...

آیا در حالت دوم به همان حسادت قلبی، حسادت میگوییم
یا به آن عمل نیز حسادت میگوییم ؟

اگر به عمل نیز حسادت میگوییم ، اشکالاتی مطرح میشود...
بنده اشکالش را عرض کردم در پستهای صفحه قبل
اما شما جوابی ندادید...
لطفا به اشکال مطرح شده پاسخ دهید...

از آنجایی که بنده پاسخ شما را به طور مکرر داده ام و شما هر بار بدون توجه به عرایض بنده صرفا سوال خودتان را با عبارات گوناگون مطرح میکنید بنده معذور از پاسخ به شما هستم.این کار شما متاسفانه باعث تضییع حقوق دیگران است و بنده نمیتوانم بیش از این برای سوالات تکراری شما وقت بگذارم. موید باشید.

Hadi99g;948925 نوشت:
[=Times New Roman]

.

Reza-D;949429 نوشت:
[=#0000ff] -

/COLOR]

با سلام و احترام
از شما دو بزرگوار خواهشی دارم.
کارشناس محترم فرمودند پاسخ به چهار سوال بنده را داده اند لکن من متوجه نمیشوم جواب سوالاتم کجا گفته شده و چیست...
ضمنا ایشان میفرماید چهار سوال بنده در واقع یک سوال است ....
از شما دو بزرگوار خواهشمندم به بنده کمک کنید و با خواندن پاسخ کارشناس بگویید جواب این چهار سوال بنده چیست؟

سلام
کارشناسان اخلاق معمولا خوششون نمیاد این طور سوالات خط کشی شده و ملالغتی و معماگونه رو پاسخ بدن. بیشتر ترجیح میدن شرایط واقعی مساله رو درنظر بگیرن و درباره راه های درمان صحبت کنن

اما برداشت ناقصی که من از صحبت های استاد اویس داشتم:

و طاها;949137 نوشت:
1
آیا امکان دارد عمل ، حسادت باشد ؟ یا فقط فعل قلب، حسادت است ؟

حسادت فعل قلب هست. تظاهرش در عمل میشه عمل حسودانه

حالا با توجه به پست 29 خودتون، من نمیدونم عمل حسودانه رو باید با حسادت یه چیز بگیرم یا دو چیز. اگر دو چیز باشه که جواب بقیه سوالات شما خیر هست. اگر یکی باشه

و طاها;949137 نوشت:
و اگر امکان دارد ،
آیا امکان دارد آن عمل فی نفسه حرام نباشد و به آن حسادت بگوییم ؟

آیا امکان دارد آن عمل فی نفسه حرام نباشد و به آن عمل حسودانه بگوییم؟ بله امکان دارد.

و طاها;949137 نوشت:
و اگر امکان دارد،
چند مثال بزنید ...

در جایی که مثلا شخص با چشم غره رفتن به کسی حسادت خود را ابراز کند.

و طاها;949137 نوشت:
4
من خودم یک مثال طراحی کردم که شما جواب ندادید و مقاومت می کنید ...

براساس پست 11، این عمل مصداق یک عمل حسودانه حلال است.

و طاها;949139 نوشت:
اگر به عمل نیز حسادت میگوییم ، اشکالاتی مطرح میشود...
بنده اشکالش را عرض کردم در پستهای صفحه قبل
اما شما جوابی ندادید...
لطفا به اشکال مطرح شده پاسخ دهید...

خب الان من دقیق نمیدونم که اون اشکالات مطرح میشن یا نه Smile
ابتدا سعی کردم برداشت شخصی خودم از صحبت ها رو به صورت خلاصه بنویسم. اما بعد از چندبار تصحیح متوجه شدم که مطمئن نیستم دقیقا چه برداشتی میشه از صحبت ها کرد.
شاید بشه این طوری گفت که حسادت یعنی آرزوی ناکامی کردن برای دیگران. و حالا هر عملی چه با قلب چه با جوارح که منجر به شدت گرفتن اون آرزو بشه عمل حسودانه و گناه هست. و هرچقدر که اون عمل شدت بیشتری به حسادت ما بده گناهش بیشتر هست. (قبل از اینکه این جمله رو بنویسم این توی ذهنم بود که وقتی حسادت با یک عمل بروز پیدا می کنه، نشانه ای از شدت اون هست و به خاطر شدید بودن خودش گناهش بیشتره. جمله بیرون پرانتز که قطعا درسته. اما جمله توی پرانتز میتونه درست نباشه. چون ممکنه حسادت تحت اختیار انسان به اون مرتبه نرسیده باشه که سزاوار گناه باشه)

حالا اشکالاتتون چی بودن؟
یکی این بود که حسد عبارت از ناخشنودی از موفقیت دیگران و آرزو کردن شکست خوردن آنها و خواستن از بین رفتن نعمتهای دیگران است
و در این تعریف جایی برای فعل نیست.
اشکال دیگه چی بود؟

و اما نتیجه کاربردی که میشه از تاپیک گرفت اینه که شما نباید اموالتون رو از شراکت با برادرتون خارج کنید.
باز اگر بخوام برداشت شخصی رو دخیل کنم: به خاطر اینکه با این کار به اون احساس ناراحتی از موفقیت ایشون و آرزوی شکست خوردنشون دارید پر و بال میدید. یعنی اگر شما بتونید ثابت کنید که با خارج کردن اموالتون از شراکت، اون احساس تعدیل پیدا می کنه یا از بین میره شاید بتونید اموالتون رو از شراکت خارج کنید.

الرحیل;949799 نوشت:

با سلام و احترام

ابتدا از شما تشکر می کنم که در این بحث شرکت کردید.

نقل قول:
کارشناسان اخلاق معمولا خوششون نمیاد این طور سوالات خط کشی شده و ملالغتی و معماگونه رو پاسخ بدن. بیشتر ترجیح میدن شرایط واقعی مساله رو درنظر بگیرن و درباره راه های درمان صحبت کنن

چند سال پیش یکی از دانشمندان حوزوی در جمع طلاب سخنرانی داشتند که من در آنجا حضور نداشتم اما یکی از دوستان بنده در رابطه با آن سخنرانی توضیحاتی دادند من جمله اینکه : عده ای از طلبه ها بر علما ایراد می گیرند که چرا بحث هایی را درکتب خود مطرح می کنند که ثمره ندارد ... مگر چند نفر در جامعه گرفتار چنین مسائلی هستند ؟ ... ایشان ( سخنران ) گفت این بحث ها خیلی ثمره دارد آن هم ثمره عملی ... به درد مردم می خورد و به همین خاطر بحث شده است و خودش از تجربیاتش سخن گفته بود و اینکه این شرایط واقعی هستند و در زندگی مردم جریان دارند ....
شاید سوالات بنده مبهم باشد اما ثمره دارد و به دردم می خورد و الا چه سودی دارد به قول شما خط کشی شده سوال بپرسم ؟
احتمالا شما هم با این مسئله روبرو شده اید که در استفتائات، طرح سوال خیلی اهمیت دارد به گونه ای که حتی ممکن است با تغییر یک کلمه پاسخ متفاوتی بگیرید ...احتمالا این تعبیر را در استفتائات دیده باشید که می گویند " طبق فرض مسئله این طور میشود " ...
سوالات بنده در باب تعریف و موضوع قضیه است و طبعا نیازمند چنین دقتی هست ... خودم به عینه در کتاب های فقهی،اخلاقی،اصول،ادبیات عرب و ... دیده ام که چه قدر روی تعریف وقت صرف میشود و روی کلمه به کلمه اش فکر شده است اگر چه آن را ملالغتی بدانیم...
پس در تعریف و شناخت حسادت، غیبت، دروغ ، ریا و ... چنین دقت ها و خط کشی هایی لازم است و ثمره علمی و عملی دارد...
اما اگر مقصودتان ابهام در سوال باشد می توانم بحث های مختلفی در اسک دین و در همین چند ماهه اخیر را بیاورم که پرسشگر چندین صفحه فقط بحث میکند تا بتواند مقصود خودش از سوال را ، منتقل کند ... این به نظرم طبیعت گفتگو و اقتضای چنین بحث هایی است ...
نقل قول:
اما برداشت ناقصی که من از صحبت های استاد اویس داشتم

تلاش من همین است که دچار برداشت ناقص نشوم ...
نقل قول:
حسادت فعل قلب هست. تظاهرش در عمل میشه عمل حسودانه

بله من قبول دارم حسادت فعل قلب است و قبول دارم وقتی در عمل تظاهر پیدا می کند به آن عمل هم می گویند عمل حسودانه.
اما چرا در تعریف حسادت، عمل نیست ؟
نقل قول:
حالا با توجه به پست 29 خودتون، من نمیدونم عمل حسودانه رو باید با حسادت یه چیز بگیرم یا دو چیز. اگر دو چیز باشه که جواب بقیه سوالات شما خیر هست. اگر یکی باشه

من هم می خواهم از این " نمی دانم " خلاص شوم. زیرا جواب مسئله ممکن است به واسطه یک اگر (فرض ) ، از بله به خیر تبدیل شود یا بالعکس ...
نقل قول:
آیا امکان دارد آن عمل فی نفسه حرام نباشد و به آن عمل حسودانه بگوییم؟ بله امکان دارد.

کاش کارشناس زحمت بله یا خیر گفتن را تقبل می کردند ...
من هم تصور میکنم پاسخ کارشناس بله است و پاسخ شما مرا مطمئن تر کرد ...
نقل قول:
در جایی که مثلا شخص با چشم غره رفتن به کسی حسادت خود را ابراز کند.

بله درست است که کارشناس محترم مثال زدند اما بنده از ایشان خواستم که مثال های شفافی مطرح کنند که مسئله برایم جا بیفتند و کلمه ای مثال نزنند ... و اصلا به همین خاطر خودم مثال زدم ...

مثلا بنده همین چشم غره رفتن را در ذهن خودم تصویر سازی می کنم :
من می بینم که برادرم یک سمند صفر خریده است و می آید جلوی من ترمز می کند و سلام احوال پرسی می کنیم و بعد پایش را روی گاز می گذارد و یک بوقی میزند و می رود
اما وقتی ماشین دور میشود، من به ماشینش نگاه می کنم و چشم غره می کنم ... در حالی که نه او مرا می بیند و نه من او را ...

همین مثال می تواند اینگونه طرح شود :
من چشم تو چشم می کنم و چشم غره می روم ..
یا اصلا فرض کنید
با ماشینش از من دور میشود و بعد از ده دقیقه که ذهنم مشغول شده است به او می گویم خودنما یا داد میکشم یا چشم غره می روم ، در حالی که هیچ کس این داد زدن یا چشم غره رفتن را نمی بیند و نمی شنود جز خودم ... و با این حرفها خودم را خالی می کنم تا آرام شوم ...
آیا این میشود اظهار حسادت یا خاموش کردن حسادت ؟ البته هر حسودی هم می تواند بگوید این کارم اظهار حسادت نیست بلکه برای آرام کردن و خاموش کردن حس حسادت است ... ولی می توان تصور کرد شخصی برای تخلیه روانی و آرام کردن خشم خود دست به چنین کاری بزند ...
می بنید بزرگوار وقتی مثال ها تصویر سازی شدند دو سوال به وجود آمد :
آیا امکان دارد چشم غره رفتن ، اظهار حسادت نباشد بلکه برای خاموش کردن حسادت باشد ؟
آیا چشم غره رفتن، حتما باید چشم تو چشم باشد یا در خلوت هم اظهار حسادت محسوب میشود ؟

نقل قول:
براساس پست 11، این عمل مصداق یک عمل حسودانه حلال است.

ممنون که برداشت خود را گفتید. این صراحت یک خطی شما خیلی ارزشمند است.

نقل قول:
اما بعد از چندبار تصحیح متوجه شدم که مطمئن نیستم دقیقا چه برداشتی میشه از صحبت ها کرد.

پاسخ های شما خیلی ارزشمند بود و از این بابت خیلی از شما سپاسگزارم.
اگر چه هیچ پاسخی، جای یک بله یا خیر گفتن کارشناس را نمی گیرد ...

نقل قول:
اشکال دیگه چی بود؟

بله قبلا گفته بودم :
( ...اشکالاتی مطرح میشودبنده اشکالش را عرض کردم در پستهای صفحه قبل )
نمی دانم چرا اول گفتم اشکالات بعد گفتم اشکال ...
شاید آن زمان چیزی در ذهنم بوده و شاید اشتباه زبانی باشد ...
نقل قول:
شاید بشه این طوری گفت که حسادت یعنی آرزوی ناکامی کردن برای دیگران. و حالا هر عملی چه با قلب چه با جوارح که منجر به شدت گرفتن اون آرزو بشه عمل حسودانه و گناه هست. و هرچقدر که اون عمل شدت بیشتری به حسادت ما بده گناهش بیشتر هست. (قبل از اینکه این جمله رو بنویسم این توی ذهنم بود که وقتی حسادت با یک عمل بروز پیدا می کنه، نشانه ای از شدت اون هست و به خاطر شدید بودن خودش گناهش بیشتره. جمله بیرون پرانتز که قطعا درسته. اما جمله توی پرانتز میتونه درست نباشه. چون ممکنه حسادت تحت اختیار انسان به اون مرتبه نرسیده باشه که سزاوار گناه باشه)

ممنون که به این خط کشی ها ، دقت می کنید.
مثلا در قسمت خارج از پرانتز گفته اید : (هر چقدر که اون عمل شدت بیشتری به حسادت ما بده ...)
حالا همین نکته ای که گفتید را روی آن مثالی که گفتم ( چشم غره رفتن ) پیاده کنید
فرض کنید کسی با چشم غره رفتن، شدت بیشتری به حسادت خودش میدهد ... خوب این درست ...
اما کس دیگری می گوید با چشم غره رفتن می خواهد خودش را آرام کند و حسادتش را کم رنگ کند ... در واقع او می گوید قصدش کم کردن شدت حسادت است ...
آیا ادعای شخص دوم می تواند درست باشد ؟ مثلا
مثلا آیا شخص دوم می تواند بگوید من در خلوت یا در مقابل برادرم چشم غره میروم تا خودم را خالی کنم چون می خواهم کار به آتش زدن ماشینش نکشد ؟
مثلا آیا می تواند بگوید من داد میکشم تا خودم را خالی کنم چون میخواهم کار به فحش و کتک کاری نرسد ؟

نقل قول:
و اما نتیجه کاربردی که میشه از تاپیک گرفت اینه که شما نباید اموالتون رو از شراکت با برادرتون خارج کنید.

باز اگر بخوام برداشت شخصی رو دخیل کنم: به خاطر اینکه با این کار به اون احساس ناراحتی از موفقیت ایشون و آرزوی شکست خوردنشون دارید پر و بال میدید. یعنی اگر شما بتونید ثابت کنید که با خارج کردن اموالتون از شراکت، اون احساس تعدیل پیدا می کنه یا از بین میره شاید بتونید اموالتون رو از شراکت خارج کنید.

بله نکته همین جاست
وقتی من می بینم همین اموال من است که به برادرم قدرت می بخشد و او را پیش رفت میدهد، به او حسادت می ورزم ...
اگر یک بار مرتکب حرام شوم و از شراکت با او خارج شوم، در عوض دیگر حسادتم برطرف میشود یا از شدتش کم میشود ...
زیرا دیگر هر روز شاهد پیش رفت های او به واسطه اموالم نخواهم بود ...
وقتی مالی در شرکت او نداشته باشم، اگر پیش رفتی هم بکند دیگر این قدر حسادت نخواهم ورزید ... اما الان که دارد با مال من پیش رفت می کند این حسادت خیلی زیاد است ...
آیا یکبار مرتکب حرام شدن، بهتر از این نیست که سالها حسادت قلبی داشته باشم اگر چه آن را بروز ندهم ؟


سوال:

آیا امکان دارد عملی فی نفسه حرام نباشد اما چون متعلق به حسادت قرار میگیرد حرام گردد؟

پاسخ:

حسد عبارت از ناخشنودی از موفقیت دیگران و آرزو کردن شکست خوردن آنها و خواستن از بین رفتن نعمتهای دیگران است.
حسد دارای مراتبی است که در همه مراتب خود به عنوان گناه کبیره مطرح می شود.
مرتبه نازل حسد این است که شخص در ذهن خود از موفقیت دیگران ناراحت شود و مرتبه قویتر آن این است که شخص برای شکست خوردن و نابودی نعمت دیگران تلاش بکند.
لازم به ذکر است که حسادت صرفا به اعمال خارجی فرد محدود نمی شود و چه بسا شخص صرفا با افکار منفی و پلید خود در حال حسادت باشد. حسادت ممکن است با هر عملی ابراز شود و ابراز آن اختصاص به اعمال حرام ندارد. مثلا حسادت ممکن است با یک چشم غره رفتن و یا یک سربرگرداندن نیز اظهار شود.

مرحله پایین حسادت آن است که تنها آرزوی سلب نعمت از دیگری کند بی آنکه کمترین سخنی بگوید و کوچکترین گامی در این راه بردارد. اگر این حالت بی اختیار و ناگهانی برای انسان حاصل شود گناهی بر او نیست، ولی اگر چنین آرزویی در تحت اختیار انسان باشد واز طریق مقدماتی حاصل شود و با مقدماتی از میان برود، بی شک آن هم جزء رذایل اخلاقی است، اگرچه درمیان علما در گناه بودن یا نبودن آن اختلاف است اما در رذیله بودنش هیچ شک و شبه ای نیست.

امام علی علیه السلام در روایتی می فرمایند:
إِیَّاكَ أَن تَغلِبَكَ نَفسُكَ عَلَی مَا تَظُنُّ وَلا تَغلِبُهَا عَلَی مَا تَستَیقِنُ، فَإِنَّ ذَلِكَ مِن أَعظَمِ الشَّرِّ.(1)
زنهار كه نفست در آنچه گمان می‏بری بر تو چیره آید و تو در آنچه یقین داری بر او چیره نشوی؛ زیرا این كار از بزرگترین بدیهاست.

به عبارت دیگر حسادت یک امر درونی است که گاه بواسطه اعمال بیرونی ظاهر شده و گاه ظاهر نمی شود.
یک عمل امکان ندارد که فی نفسه حسادت باشد مگر اینکه یک آرزوی شیطانی در قلب حسود موجود باشد.
در حقیقت رابطه منطقی بین حسادت و عمل رابطه عموم و خصوص من وجه است یعنی برخی حسادتها هستند که در عمل آشکار می شود و برخی اعمال هستند که حسودانه صادر می شوند
اما رابطه منطقی بین حسادت و عمل حسودانه رابطه عموم و خصوص مطلق است یعنی هر عمل حسودانه ای لزوما شامل حسادت می شود اما هر حسادتی لزوما دارای عمل حسودانه نیست زیرا برخی حسادتها صرفا در حیطه قلب شخص بوده و با اعمال ظاهر نمی شوند.

اما عمل حسودانه از دو حال بیرون نیست یا نفس عمل حرام است و نفس عمل حرام نیست:
مثال اول در جایی است که مثلا شخص با چشم غره رفتن به کسی حسادت خود را ابراز کند
مثال دوم در جایی است که مثلا شخص با دزدی از اموال کسی درصدد آزار رساندن به فردی از روی حسادت باشد.
عمل حسودانه در جایی که نفس عمل حرام نباشد حرام مضاعفی جز همان گناه حسادت قلبی به همراه نخواهد داشت.
اما عمل حسودانه در جایی که نفس عمل حرام باشد (مثل دزدی از روی حسادت) دو گناه را به همراه خواهد داشت یک دزدی و دیگری حسادت که امری قلبی است.

پی نوشت:
1- غرر الحكم، ح 2708

موضوع قفل شده است