جمع بندی آیا خداوند سزای قرمطیان را داد؟

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا خداوند سزای قرمطیان را داد؟

سلام میدانیم که خداوند همیشه خواسته حرمت کعبه رو از کسانی که به ان اهانت میکنند از گزند انها حفظ کند و سزای این بی حرمتی رو بدهد.از جمله در سوره فیل که سپاه ابرهه قصد ویران کردن کعبه رو داشتند اما در این سوره اشاره شده انها رو توسط ابابیل با سنگهایی سجیل مجروح و تکه تکه کرد.همچنین اهانت یزید بی پاسخ نماند و پس از سه روز یزید بی خبر مرد. اما حمله قرمطیان در سال 930 میلادی به رهبری ابو طاهر از حمله و اهانت یزید و سپاه ابرهه بدتر بود.از جمله اینکه در شهر مکه شروع به کشتار حجاج کردند درب کعبه رو از جایش کندند قبه روی چاه زمزم رو تخریب کردند و اجساد کشته شدگان رو در چاه زمزم ریختند. نقل است که ابوطاهر به یکی امر کرد که سنگ حجرالاسود رو از جا بکند. و او با گرزش ضربه یا به سنگ زد و فریاد میزد: طیرا ابابیل کجاست حجارة من سجیل کجاست؟ سنگ رو به همراه خود به احساء بردند و 22 سال در اختیار قرمطیان بود و بی احترامی انان به کعبه و این سنگ بسیار زشت بود. حال با این اهانت بسیار شدید آیا این سپاه و شخص ابوطاهر به سزای این کار خو د رسیدند؟ چرا خدا انها رو همان دم نابود نکرد که چنین فاجعه ای رخ ندهد؟ ممنون

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Arial Black"][="Blue"]

بسم الله الرحمن الرحیم



با عرض سلام و احترام
قبل از بررسی این مطلب، باید دید که منظور از حرم امن یا امنیت حرم که در قرآن مورد اشاره قرار گرفته، چیست؟
منظور از امنیت مکه که در آیاتی از قرآن به آن اشاره شده(1) می تواند دو چیز باشد:
1. امنیت تشریعی؛ یعنی خداوند با این قبیل آیات نشان میدهد مکه از احترام خاصی نزد او برخوردار است بطوری که شرعا بر مومنین واجب است این احترام خاص را رعایت کنند تا جایی که حتی صيد حيوانات آن ممنوع است.
2. منظور امنیت تکوینی اما نسبی است؛ یعنی مکه نسبت به دیگر شهرها و مناطق مهم جهان از امنیت تکوینی مناسب تری برخوردار است بطوری که در طول تاريخ حوادث ناامن كننده كمتر به خود ديده است و این ناشی از عنایت خاص خداوند به این منطقه است.(2)

با توجه به دو معنای مذکور، خداوند تضمین صد در صدی نداده که در هر حال و شرایطی کعبه را حفظ کند؛ بلکه در برخی موارد خاص که ممکن بوده انحرافی در پرستش خداوند ایجاد شود، این مرکز پرستش را حفظ کرده است. حال باید دید، در جریان ابرهه چه خصوصیتی وجود داشت که باعث نزول عذاب شد اما در دیگر موارد مانند حمله قرامطه یا حجاج و یزید، عذاب پیشگیرانه نازل نشد.

آنچه در جریان ابرهه با دیگر جریانات، متفاوت جلوه می کند، اینست که او در سرزمین خود مکانی برای عبادت ساخت. اما این بنا مورد استقبال مردم قرار نگرفت و او عامل آنرا رونق کعبه می پنداشت. به همین دلیل(و البته شاید دلایل اقتصادی یا سیاسی دیگر) قصد تخریب کامل کعبه و عدم عبادت خدا در آن مکان را داشت که در بین راه ناکام ماند.
اما در موارد دیگر مانند حمله یزید و حجاج، قصد اصلی آنها تخریب کعبه و جلوگیری از عبادت در این مکان شریف نبود؛ بلکه تنها مشکل آنها حکومت زبیریان بود که با کشته شدن عبدالله بن زبیر، خود حجاج به تعمیر کعبه پرداخت. گذشته از اینکه اگر قبل از حمله یزید یا حجاج، عذابی بر آنها نازل می شد، ممکن بود(با تبلیغات زبیریان) مردم گمان کنند این عذاب تائیدی برای زبیریان باشد.
در مرود حمله قرامطه نیز هدف اصلی از بین بردن پایه های توحید و توهین به شعائر یکتا پرستی نبود. اگر چه عقاید این گروه انحرافی بود اما به اصل توحید و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) اعتقاد داشتند و بر اساس مبانی غلط خود به کشتار حاجی ها و غارت مسجد الحرام(نه تخریب آن) و مکه پرداختند و خلیفه فاطمی که قرامطه خود را به او منتسب می کردند، از ابوطاهر و اعمال او برائت جسته و او را مورد عتاب قرار داد.
بنابراین بر مبنای امنیت تکوینی، در مواردی که اصل پرستش خداوند متعال و دین او در خطر باشد، حفظ مسجد الحرام لازم می شود، اما در موارد دیگر مانند سیل و جنگی که اصل دین یا پرستش خداوند در خطر نباشد، چنین لزومی مطرح نخواهد بود.


[/HR]1. بقره: 126؛ آل عمران: 97؛ ابراهیم: 35.
2.
تفسير نمونه، ج‏10، ص: 366.
[/]

شب تاريك و سنگستان و مو مست

قدح از دست ما افتاد و نشكست

نگه دارنده اش نيكو نگه داشت

وگرنه صد قدح نفتاده بشكست
باباطاهر

ممنون از شما عزیزان که اطلاعات در اختیار ما قرار دادید

جمع بندی

پرسش:

چرا خداوند قرامطه را همانند سپاه ابرهه، قبل از رسیدن به مکه و بوسیله عذاب الهی از بین نبرد؟

پاسخ:
قبل از بررسی این مطلب، باید دید که منظور از حرم امن یا امنیت حرم که در قرآن مورد اشاره قرار گرفته، چیست؟
منظور از امنیت مکه که در آیاتی از قرآن به آن اشاره شده(1) می تواند دو چیز باشد:
1. امنیت تشریعی؛ یعنی خداوند با این قبیل آیات نشان میدهد مکه از احترام خاصی نزد او برخوردار است بطوری که شرعا بر مومنین واجب است این احترام خاص را رعایت کنند تا جایی که حتی صيد حيوانات آن ممنوع است.
2. منظور امنیت تکوینی اما نسبی است؛ یعنی مکه نسبت به دیگر شهرها و مناطق مهم جهان از امنیت تکوینی مناسب تری برخوردار است بطوری که در طول تاريخ حوادث ناامن كننده كمتر به خود ديده است و این ناشی از عنایت خاص خداوند به این منطقه است.(2)

با توجه به دو معنای مذکور، حرم امن بودن مکه به معنای حفظ آن توسط خداوند متعال آنهم در هر حال و شرایطی نیست؛ بلکه در برخی موارد خاص که ممکن بوده انحرافی در پرستش خداوند ایجاد شود، این مرکز پرستش را حفظ کرده است. حال باید دید، در جریان ابرهه چه خصوصیتی وجود داشت که باعث نزول عذاب شد اما در دیگر موارد مانند حمله قرامطه یا حجاج و یزید، عذاب پیشگیرانه نازل نشد.

آنچه در جریان ابرهه با دیگر جریانات، متفاوت جلوه می کند، اینست که او در سرزمین خود مکانی برای عبادت ساخت. اما این بنا مورد استقبال مردم قرار نگرفت و او عامل آنرا رونق کعبه می پنداشت. به همین دلیل(و البته شاید دلایل اقتصادی یا سیاسی دیگر) قصد تخریب کامل کعبه و عدم عبادت خدا در آن مکان را داشت که در بین راه ناکام ماند.
اما در موارد دیگر مانند حمله یزید و حجاج، قصد اصلی آنها تخریب کعبه و جلوگیری از عبادت در این مکان شریف نبود؛ بلکه تنها مشکل آنها حکومت زبیریان بود که با کشته شدن عبدالله بن زبیر، خود حجاج به تعمیر کعبه پرداخت. گذشته از اینکه اگر قبل از حمله یزید یا حجاج، عذابی بر آنها نازل می شد، ممکن بود(با تبلیغات زبیریان) مردم گمان کنند این عذاب، تائیدی برای زبیریان باشد.

در مرود حمله قرامطه نیز هدف اصلی آنها از بین بردن پایه های توحید و توهین به شعائر یکتا پرستی نبود. اگر چه عقاید این گروه انحرافی بود اما به اصل توحید و رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) اعتقاد داشتند و بر اساس مبانی غلط خود به کشتار حاجی ها و غارت مسجد الحرام(نه تخریب آن) و مکه پرداختند و خلیفه فاطمی که قرامطه خود را به او منتسب می کردند، از ابوطاهر و اعمال او برائت جسته و او را مورد عتاب قرار داد.
بنابراین بر مبنای امنیت تکوینی، در مواردی که اصل پرستش خداوند متعال و دین او در خطر باشد، حفظ مسجد الحرام لازم می شود، اما در موارد دیگر مانند سیل و جنگی که اصل دین یا پرستش خداوند در خطر نباشد، چنین لزومی مطرح نخواهد بود.

پی نوشت ها:
1. بقره: 126؛ آل عمران: 97؛ ابراهیم: 35.
2. تفسير نمونه، ج‏10، ص: 366.

 

موضوع قفل شده است