جمع بندی لوح محفوظ و تناقض
تبهای اولیه
از کارشناس محترم سایت خواهش می کنم به من توضیح بدن در جملات زیر تناقض وجود دارد یا نه و اگر نه لطفا بگید تعریف شما از تناقض چیه؟
الف: کتابی وجود دارد بنام لوح محفوظ که در آن تغییری راه ندارد و از ازل تا ابد عالم در آن ثبت است
ب: کتاب دیگری وجود دارد که آنچه خداوند به عنوان قضا و جهت اتفاق افتادن اراده کرده در آن نوشته شد و البته ممکن است با کارهایی نظیر صدقه دادن قضا را تغییر دهیم و شامل بدا شویم
ج: بدا به معنی آشکار شدنه چیزی که خدا قبلا نمی دانسته برای خدا نیست
د: کتاب ب و تمام تغییراتی که بعدا در کتاب ب اتفاق خواهد افتاد در کتاب غیرقابل تغییر الف موجود است
ط: ابتدا خدا کتابی می نویسد و تمام اتفاقات عالم را در آن می نویسد و بعد کتاب دیگری می نویسد که ممکن است در آینده تغییر کند و کتاب دوم و تغییرات آن را در کتاب اول آورده شده و صد البته نوشتن کتاب دوم کار لغوی نیست و هدف از آن آنست که انسانها بدانند دست خدا بسته نیست و می تواند هر زمان که اراده فرمود در کتاب دوم تغییر ایجاد کند در حالیکه نه خود قضا و نه قضای تغییر یافته برای انسان قابل مشاهده نیست و ظاهرا یه کار اداریه که خدا تنهایی تو اتاق خودش انجام میده و بندگان باید فرض کنن که قضا تغییر کرده و دست خدا بسته نیست و جالب تر اینکه کتاب دوم و تغییراتی که در آن اتفاق خواهد افتاد در کتاب الف موجود است و قابل تغییر نیست و ظاهرا کتاب دوم جهت بستن دهان آدمهایی که زیاد سوال می کنن طراحی شده
اگه پنج عبارت بالا در تناقض با هم نیستن لطفا بگین تناقض یعنی چی؟
پرسش:
در جملات زیر تناقض وجود دارد یا نه و اگر نه لطفا بگید تعریف شما از تناقض چیه؟
الف: کتابی وجود دارد بنام لوح محفوظ که در آن تغییری راه ندارد و از ازل تا ابد عالم در آن ثبت است.
ب: کتاب دیگری وجود دارد که آنچه خداوند به عنوان قضا و جهت اتفاق افتادن اراده کرده در آن نوشته شد و البته ممکن است با کارهایی نظیر صدقه دادن قضا را تغییر دهیم و شامل بدا شویم.
ج: بدا به معنی آشکار شدن چیزی که خدا قبلا نمی دانسته برای خدا نیست.
د: کتاب ب و تمام تغییراتی که بعدا در کتاب ب اتفاق خواهد افتاد در کتاب غیرقابل تغییر الف موجود است.
ط: ابتدا خدا کتابی مینویسد و تمام اتفاقات عالم را در آن مینویسد و بعد کتاب دیگری مینویسد که ممکن است در آینده تغییر کند و کتاب دوم و تغییرات آن را در کتاب اول آورده شده و صد البته نوشتن کتاب دوم کار لغوی نیست و هدف از آن آنست که انسانها بدانند دست خدا بسته نیست و میتواند هر زمان که اراده فرمود در کتاب دوم تغییر ایجاد کند در حالیکه نه خود قضا و نه قضای تغییر یافته برای انسان قابل مشاهده نیست و جالبتر اینکه کتاب دوم و تغییراتی که در آن اتفاق خواهد افتاد در کتاب الف موجود است و قابل تغییر نیست و ظاهرا کتاب دوم جهت بستن دهان آدمهایی که زیاد سوال میکنن طراحی شده.
اگه پنج عبارت بالا در تناقض با هم نیستن لطفا بگین تناقض یعنی چی؟
پاسخ:
این بحث یکی از مباحث سنگین است که درک آن نیازمند مطالعه و تفکر بیشتری است، مطالبی پیرامون این موضوع مطرح می شود ان شا الله با دقت نظر در این مطالب مشاهده خواهید فرمودید که تناقضی نیست...
در هندسه عالم با ترسيم حکمت متعاليه، عالم به سه بخش عالم عقل يا عالم ارواح و عالم مثال يا عالم برزخ و عالم طبيعت يا عالم ماده تقسيم میشود. حقايق تمام موجودات عالم ماده در اين عالم به صورت کلی و ثابت موجود است. اين حقيقت کلی وقتی به مرتبه پايينتر تنزل میيابد به صورت مجرد مثالی ظهور میکند؛ پايينتر از عالم مثال، عالم ماده است که عالم حرکت و تغيير است.
در فلسفهی اسلامی برای هر موجود مادی اعم از انسان و حيوان و نبات و جماد نفسی نيز اثبات میشود که این نفس از يک حيث موجود مثالی و از حيثی ديگر موجودی مادی است و میتواند تا مرحلهی مجرد عقلی نيز ترقّی کند. نفس از آن حيث که موجودی مثالی است ثابت و بدون تغيير است ولی از آن جهت که به ماده تعلق میگيرد متحرک و متغير است. ( البته فهم اين دقايق حکمی محتاج سال ها تحصيل در فلسفه صدرايي است و با اين اندک توضيحات حق مطلب ادا نخواهد شد)
مراد از «لوح محفوظ» يا «ام الکتاب» يا «قضا» در فرهنگ قرآن ظاهرا همان عالم عقول يا مرتبهای از مراتب عالم عقل است که در آن مرتبه معاليل بر علل تامّهی خود مترتباند(1) و آن قضايی است تبديل ناپذير و مصون از زوال و تغيير؛ بنابراين لوح محفوظ مرتبهای از مراتب وجود و مرتبهای از علم فعلی خدا است که تغییر ناپذیر خواهد بود.
لوح محو و اثبات(که قابل تغییر است) ممکن است مرتبهی پايين عالم مثال باشد که از آن تعبير به مرتبهی قدر نيز میشود و آن همان مرتبه نفس است که از يک حيث ثابت و از حيثی ديگر متغير است.
نفس در مرتبهی نزول و در قوس نزول از لوح محفوظ تنزّل نموده و بلا تغيير است ولی در قوس صعود وابسته به مقتضيات و علل ناقصه خود است که يکی از آن علل، اختيار خود انسان است و نيز دعا و صدقه و ... از اقتضائاتاند. پس نفس در بازگشت خود به لوح محفوظ و عالم تجرد تامّ ممکن است کاملا مطابق آن بازگردد و ممکن است غير مطابق با اصل خود بازگردد. اگر نفس در بازگشت عين اصل خود بود کتاب (نامه اعمال) او با «ام الکتاب» مطابق است و ام الکتاب يا لوح محفوظ، ميزان اعمال است و الا خود را مغبون خواهد ديد.
بنابراين هر چه در لوح محفوظ است در لوح محو و اثبات نيزوجود دارد البته در مقام نزول، يعنی نفس آن هنگام که به امر مادی تعلق میگيرد، بالقوه همهی کمالاتی را که در لوح محفوظ داشت، داراست و بالفعل کردن آنها در مورد انسان وابسته به خود انسان است.
براي مطالعه بيشتر ر.ک:
- رسائل توحيدي، تأليف علامه طباطبايي، ص174 الي 186
- الميزان، تأليف علامه طباطبايي، ج13، ص134 و ج2، ص22
پی نوشت
1.فلاسفه لوح محفوظ را همان عقل فعال و یا نفس کلی فلک اعظم دانستهاند که کائنات در آن نقش بسته است(تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون،ج 2،/ 1292)
ملا صدرا دربارهی لوح محفوظ چنین توضیح میدهد :
«و اما لوح محفوظ پس آن عبارت است از نفس کلی فلکی، بخصوص فلک اقصی؛ چون هر چه در عالم جریان مییابد و یا در آینده جریان خواهد یافت در نفوس فلکی نوشته شده و ثبت شده است چون آنها به لوازم حرکت های خود آگاهند... پس همانگونه که در کاغذ محسوس نقوش محسوسی به وسیلهی قلم نوشته میشود، همینطور از عالم عقل فعال صورت های مشخصی ترسیم میشود که به طور کلی علل و اسباب آن مضبوط است، جایگاه این صورتها نفس کلی است که قلب عالم است» .