رابطه بین اعتماد به نفس و توکل و مرز هریک؟؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رابطه بین اعتماد به نفس و توکل و مرز هریک؟؟

با سلام ، لطفا رابطه بین اعتماد به نفس و توکل به خداوند رو تشریح کنید و حدود و مرز هر یک چیست؟؟ آیا یکی دیگری رو نفی می کند؟ آیا می توان بین این دو رابطه منتطقی برقرار کرد؟

با تشکر:Gol:

معنای توکل این است که انسان دارای یقینی بشود و دریابد که سود و زیان ، بخشش و حرمان به دست مردم نیست و متوکل باید از همه کس مأیوس و نا امید شود ، این وقت است که جز برای خدا کاری انجام نمی دهد و جز به او به کسی امیدوار نمی گردد و از غیر او نمی هراسد و چشم طمع به کسی ندارد و اعتقاد دارد به اینکه لاموثر فی الوجود الا الله و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم .

اما اعتماد به نفس از قبیل اصطلاحات دانشمندان و روانشناسان مادیست و در لسان قرآن و حدیث چنین اصطلاحی موجود نیست . اگر منظور از آن داشتن اراده و امید و کوشش در رسیدن به هدف مشروع باشد همان مصداق سعی است که در ادبیات دین هم آمده است « لیس للانسان الا ما سعی » . لذا شارع مقدس ما را به هردو یعنی سعی و تلاش در رسیدن به دنیای حلال و معیشت پاک و هدایت و اخلاق اسلامی و اعتماد به خدا داشتن در این راستا ترغیب و تشویق فرموده است .


خلاصه كلام اين كه
توكل بر خود(اعتماد به نفس) در طول توكل به خدا (اعتماد بر خدا) است نه در عرض آن. و اين امر با مفاهيم ديني و روان شناسي اسلامي كه در بستر قرآن و عترت رشد و تبلور مي يابد همنوايي و سازگاري دارد.
البته روان شناسان مادي‌نگر و وجودي و انسان‌گرا به دليل مباني معرفت شناسي و هستي شناسي و انسان شناسي خود طبيعي است كه به جاي خدامحوري انسان را محور قرار داده اند.
انسان متوكل در پرتو نگرش ايماني اش خود را خليفه الله، عزيز و داراي مدال اختيار و اراده مي داند كه با اين ابزار خود را در زندگي مادي و معنوي ارتقا مي دهد.
منبع كمكي:
توكل بر خدا راهي به سوي حرمت خود، محمدصادق شجاعي، نشر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني

نیایش سبز;30738 نوشت:
با سلام ، لطفا رابطه بین اعتماد به نفس و توکل به خداوند رو تشریح کنید و حدود و مرز هر یک چیست؟؟ آیا یکی دیگری رو نفی می کند؟ آیا می توان بین این دو رابطه منتطقی برقرار کرد؟

با تشکر:Gol:

با سلام و تشکر از مشارکت جناب حامی، سلیم و سرکار نیایش سبز:Gol:

با کسب اجازه از دوستان و بزرگواران.

پى بردن به تنافی "اعتماد به نفس"، (در روان‏شناسى) با "توكل و عدم اعتماد بر خويش"، (در معارف دينى) در گام اول، بسته به شناختِ دو مفهوم ياد شده است.

گام اول- مفهوم‏شناسى اعتماد به نفس
براى واژه‏ى فوق، دو معنا و برداشت متفاوت مى‏توان در نظر گرفت که عبارتند از:

برداشت اول- اعتماد بنفس ممدوح
اعتماد به نفس، يعنى: شناختِ توانمندى‏ها، ظرفيّت‏ها و تكيه بر داشته‏ها، جهت رسيدن به خواسته‏ها و نيل به هويّت واقعى.

اين برداشت، نه تنها منافى با هنجارهاى دينى نيست بلكه دقيقاً همان چيزى است كه خواسته‏ى خدا و خداييان بوده و ما نسبت به كسب اين ويژگى، مسئوليت داشته و دست نيافتن به اين امتياز، به قيمت از دست دادنِ خيلى چيزهاست. چيزهايى كه حداقل ضررش، موفّق نبودن در زندگى و درماندگى در كسب رضاى الهى مى‏باشد. از اين رو، چنين مفهوم والايى را "اعتماد به نفسِ ممدوح" مى‏ناميم.

برداشت دوم- اعتماد بنفس مذموم
دومين معناى اعتماد به نفس: عبارت است از اعتقاد به خود و ديگر هيچ! چندانكه آنچنان به داشته‏ها و دانسته‏هايش تكيه كند كه خود، خواسته و خواهش‏هايش را منشأ همه‏ى خوبى‏ها و موفقيت‏ها بداند.

اين برداشت، نه تنها همسو با معارف دينى نيست، بلكه سَرابى است در خيال! و بهتر آن است كه اين "اعتماد به نفس مذموم" را "نفس مَدارى" و "به خود مطمئن بودن" بدانیم! و همين منشأ شكست‏هاست و چه خنجرهايى كه از پشت به ما نزده "من وثَقَ بنفسه خانتهُ؛ هر كه به نفس خود اينچنين مطمئن شود، خيانت‏ها خواهد ديد".(1)

ادامه دارد ...:Gol:

پاورقی_______________________________
1. حضرت على عليه السلام، غررالحكم، ج 5، ص 161.

سلام مجدد:Gol:

ادامه بحث بررسی رابطه اعتماد بنفس و توکل ...

عوامل مؤثر در اعتماد بنفس ممدوح

عوامل متعددى، در پسنديده بودنِ معناى نخستين "اعتماد به نفس" كارايى دارند:

اول) اينكه بدانم: من كيستم؟ چه توانمندى‏هاى دارم؟ نقاط قوّت و ضعفم كدامند؟ چه ويژگى‏هايى مثبت در "من" وجود دارد؟ مسئوليت‏هاىِ "من" كدام است؟ داشته‏ها و سرمايه‏هاى مادّى و معنوى ام چيستند؟ و چگونه و با كدامين نقشه مى‏توانم بهترين بهره ورى از ثروت‏هاى وجود و زندگى و زندگانى‏ام داشته باشم؟ و... همگى انعكاساتى هستند از دو تعبير كليدىِ "معرفت نفس" و "شناخت و استفاده از نعمت‏ها"! اين باور به خود، چيزى جُز توجّه به ماهيّت فراتر انسان و توجه به ابعاد عالى انسانى، آنهم از كانالِ "نعمت‏شناسى" نيست. و اساساً، مگرنه اين است كه خداوند به آدمى، نعمت‏هايى داده و او را در برابر اين داده‏ها "مسئول" دانسته است و از وى "بازخواست" مى‏كند؟ پس عهده دار شدن مسئوليت نعمت‏ها، جز با تكيه بر اين داشته‏ها و اعتماد بر خويشتن و بهره‏گيرى از نعمت‏ها و احساس "مثبت داشتن" و "مثبت بودن" شدنى نيست.

پس اين معنى از اعتماد به نفس عبارت است از: باورْ داشتِ اينكه من هم بنده‏اى از بندگانِ همان خدايم كه اين نعمت‏ها را دارد و مى‏تواند با برداشت اين داشته‏ها، پيش برود وگرنه شكر نعمت نكرده‏ام.

دوم) اولين تعبير از "اعتماد به نفس" را به اين جهت تأئيد مى‏كنيم كه: اثبات استقلال و خودباورى و نفىِ وابستگى و خودكم بينى مى‏كند. به بيانى ديگر، اعتماد به نفس، پذيرش آگاهانه و سودبخشِ ارزش‏ها، سرمايه‏ها و نمادهاست؛ به گونه‏اى كه با خودباورى انسانى - اسلامى، در برابر خودباختگى‏ها و بيگانگى‏ها و كششها قدعلم كرده و "جيره خوار" طبلان تو خالى‏اى نمى‏شويم كه از انسانيت، فقط اسمى به يدك مى‏كشند.

با اعتماد به نفس، به ساماندهى ذهن مى‏رسيم و با همين اصلاحِ تفكر است كه به همه‏ى كليدهاى طلايى موفقيت دست مى‏يابيم. و مگرنه اين است كه وقتى استعمارگران مى‏خواهند نفوذ كنند ابتدا به ملت‏ها و فرهنگ‏ها مى‏قبولانند كه: شماها هيچ نداريد! فكرتان عقب است و از مدرنيته باز مانده‏ايد! هنوز زود است كه فكرِ روى پاى خود ايستادن كنيد! و بدينسان، بشر از "خودباورى" به "خودباختگى" سقوط كرده و چون خود را زير صفر مى‏داند دست و پا مى‏زند تا "از خود بودن" به "ديگر شدن" تبديل شود؛ و همين اقرار به گدايى و فقر خود است كه آغاز استحاله‏ى مردم و فرهنگ و دين است (ديگر شدن = اِليناسيون).

همچو آيينه مشو محو جمال دگران
از دل و ديده فروشوى خيالِ‏دگران!

بسيارى از كسانى كه دُچار خلاءهاى روانى، و بزهكارى مى‏شوند، آنهايى‏اند كه خود را خوار مى‏پندارند. تحليل كتاب نقش نيازهاى روانى (على ميرزابيگى، ص 33) چنين است:

عزّت نفس، نقش عمده‏اى در رفتارهاى منطقى و بهنجار و يا رفتارهاى نابهنجار و ناسازگار و بزهكارى افراد دارد. چنان كه بر اساس تحقيقات انجام شده، عزّت نفس مى‏تواند موجبِ پيشگيرى، تعديل و يا تشديد برخى از رفتارهاى آدمى مى‏گردد.

در روايت آمده: "مَنْ هانت عليه نفسه فلا تَامن شَرّه؛ كسى كه دچار خوارى نفس شده، شرورى مى‏شود كه نمى‏توانيد از شرّش در امان باشيد."(1)

بنابراين، اعتماد به نفسِ ممدوح و پسنديده، موجوبِ خودباورى است و ميوه‏ى خودباورى، همّت و توانستن است. "تفسير همت، خويشتندارى بُود و پُر دلى، و همّت بزرگان آن بُوَد كه خويشتن را بشناسد و عزيز دارند"(2)، "همت مردانه‏ى مردان، كوه‏ها را از جا مى‏كَنَد."(3)

اگر در جهان بايدت برترى
مبادا كه خود را زبون بشمرى
چو خود خويش را پست بينى و خوار
دگر از كس، اميد عزت مدار
بلندى نديد آن كه خود، پست شد
كجا نيستى مايه‏ى هست شد؟

سوم)
ديگر ويژگى مثبت اين معنا از اعتماد به نفس، همسويى‏اش با فرهنگ توكّل است (انشاءالله در بخش‏هاى بعد توضيح بيشتر مى‏دهيم).

ادامه دارد ...:Gol:

پاورقی_________________________________________________
1. فصلنامه‏ى حديث زندگى، ويژه‏ى اعتماد به نفس، مقاله‏ى حسن عرفان، ص 7.

2. نصيحة الملوك، غزالى.
3. حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله، مسند الشهاب 1، ص 378، بنقل ازپایگاه اسلام کوئست، مقاله رابطه اعتماد بنفس و توکل، با کمی تغییر.

موضوع قفل شده است