رابطه بین اعتماد به نفس و توکل و مرز هریک؟؟
تبهای اولیه
با سلام ، لطفا رابطه بین اعتماد به نفس و توکل به خداوند رو تشریح کنید و حدود و مرز هر یک چیست؟؟ آیا یکی دیگری رو نفی می کند؟ آیا می توان بین این دو رابطه منتطقی برقرار کرد؟
با تشکر:Gol:
معنای توکل این است که انسان دارای یقینی بشود و دریابد که سود و زیان ، بخشش و حرمان به دست مردم نیست و متوکل باید از همه کس مأیوس و نا امید شود ، این وقت است که جز برای خدا کاری انجام نمی دهد و جز به او به کسی امیدوار نمی گردد و از غیر او نمی هراسد و چشم طمع به کسی ندارد و اعتقاد دارد به اینکه لاموثر فی الوجود الا الله و لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم .
اما اعتماد به نفس از قبیل اصطلاحات دانشمندان و روانشناسان مادیست و در لسان قرآن و حدیث چنین اصطلاحی موجود نیست . اگر منظور از آن داشتن اراده و امید و کوشش در رسیدن به هدف مشروع باشد همان مصداق سعی است که در ادبیات دین هم آمده است « لیس للانسان الا ما سعی » . لذا شارع مقدس ما را به هردو یعنی سعی و تلاش در رسیدن به دنیای حلال و معیشت پاک و هدایت و اخلاق اسلامی و اعتماد به خدا داشتن در این راستا ترغیب و تشویق فرموده است .
خلاصه كلام اين كه
توكل بر خود(اعتماد به نفس) در طول توكل به خدا (اعتماد بر خدا) است نه در عرض آن. و اين امر با مفاهيم ديني و روان شناسي اسلامي كه در بستر قرآن و عترت رشد و تبلور مي يابد همنوايي و سازگاري دارد.
البته روان شناسان مادينگر و وجودي و انسانگرا به دليل مباني معرفت شناسي و هستي شناسي و انسان شناسي خود طبيعي است كه به جاي خدامحوري انسان را محور قرار داده اند.
انسان متوكل در پرتو نگرش ايماني اش خود را خليفه الله، عزيز و داراي مدال اختيار و اراده مي داند كه با اين ابزار خود را در زندگي مادي و معنوي ارتقا مي دهد.
منبع كمكي:
توكل بر خدا راهي به سوي حرمت خود، محمدصادق شجاعي، نشر موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني
با سلام ، لطفا رابطه بین اعتماد به نفس و توکل به خداوند رو تشریح کنید و حدود و مرز هر یک چیست؟؟ آیا یکی دیگری رو نفی می کند؟ آیا می توان بین این دو رابطه منتطقی برقرار کرد؟
با تشکر:Gol:
با سلام و تشکر از مشارکت جناب حامی، سلیم و سرکار نیایش سبز:Gol:
با کسب اجازه از دوستان و بزرگواران.
پى بردن به تنافی "اعتماد به نفس"، (در روانشناسى) با "توكل و عدم اعتماد بر خويش"، (در معارف دينى) در گام اول، بسته به شناختِ دو مفهوم ياد شده است.
گام اول- مفهومشناسى اعتماد به نفس
براى واژهى فوق، دو معنا و برداشت متفاوت مىتوان در نظر گرفت که عبارتند از:
برداشت اول- اعتماد بنفس ممدوح
اعتماد به نفس، يعنى: شناختِ توانمندىها، ظرفيّتها و تكيه بر داشتهها، جهت رسيدن به خواستهها و نيل به هويّت واقعى.
اين برداشت، نه تنها منافى با هنجارهاى دينى نيست بلكه دقيقاً همان چيزى است كه خواستهى خدا و خداييان بوده و ما نسبت به كسب اين ويژگى، مسئوليت داشته و دست نيافتن به اين امتياز، به قيمت از دست دادنِ خيلى چيزهاست. چيزهايى كه حداقل ضررش، موفّق نبودن در زندگى و درماندگى در كسب رضاى الهى مىباشد. از اين رو، چنين مفهوم والايى را "اعتماد به نفسِ ممدوح" مىناميم.
برداشت دوم- اعتماد بنفس مذموم
دومين معناى اعتماد به نفس: عبارت است از اعتقاد به خود و ديگر هيچ! چندانكه آنچنان به داشتهها و دانستههايش تكيه كند كه خود، خواسته و خواهشهايش را منشأ همهى خوبىها و موفقيتها بداند.
اين برداشت، نه تنها همسو با معارف دينى نيست، بلكه سَرابى است در خيال! و بهتر آن است كه اين "اعتماد به نفس مذموم" را "نفس مَدارى" و "به خود مطمئن بودن" بدانیم! و همين منشأ شكستهاست و چه خنجرهايى كه از پشت به ما نزده "من وثَقَ بنفسه خانتهُ؛ هر كه به نفس خود اينچنين مطمئن شود، خيانتها خواهد ديد".(1)
ادامه دارد ...:Gol:
پاورقی_______________________________
1. حضرت على عليه السلام، غررالحكم، ج 5، ص 161.
سلام مجدد:Gol:
ادامه بحث بررسی رابطه اعتماد بنفس و توکل ...
عوامل مؤثر در اعتماد بنفس ممدوح
عوامل متعددى، در پسنديده بودنِ معناى نخستين "اعتماد به نفس" كارايى دارند:
اول) اينكه بدانم: من كيستم؟ چه توانمندىهاى دارم؟ نقاط قوّت و ضعفم كدامند؟ چه ويژگىهايى مثبت در "من" وجود دارد؟ مسئوليتهاىِ "من" كدام است؟ داشتهها و سرمايههاى مادّى و معنوى ام چيستند؟ و چگونه و با كدامين نقشه مىتوانم بهترين بهره ورى از ثروتهاى وجود و زندگى و زندگانىام داشته باشم؟ و... همگى انعكاساتى هستند از دو تعبير كليدىِ "معرفت نفس" و "شناخت و استفاده از نعمتها"! اين باور به خود، چيزى جُز توجّه به ماهيّت فراتر انسان و توجه به ابعاد عالى انسانى، آنهم از كانالِ "نعمتشناسى" نيست. و اساساً، مگرنه اين است كه خداوند به آدمى، نعمتهايى داده و او را در برابر اين دادهها "مسئول" دانسته است و از وى "بازخواست" مىكند؟ پس عهده دار شدن مسئوليت نعمتها، جز با تكيه بر اين داشتهها و اعتماد بر خويشتن و بهرهگيرى از نعمتها و احساس "مثبت داشتن" و "مثبت بودن" شدنى نيست.
پس اين معنى از اعتماد به نفس عبارت است از: باورْ داشتِ اينكه من هم بندهاى از بندگانِ همان خدايم كه اين نعمتها را دارد و مىتواند با برداشت اين داشتهها، پيش برود وگرنه شكر نعمت نكردهام.
دوم) اولين تعبير از "اعتماد به نفس" را به اين جهت تأئيد مىكنيم كه: اثبات استقلال و خودباورى و نفىِ وابستگى و خودكم بينى مىكند. به بيانى ديگر، اعتماد به نفس، پذيرش آگاهانه و سودبخشِ ارزشها، سرمايهها و نمادهاست؛ به گونهاى كه با خودباورى انسانى - اسلامى، در برابر خودباختگىها و بيگانگىها و كششها قدعلم كرده و "جيره خوار" طبلان تو خالىاى نمىشويم كه از انسانيت، فقط اسمى به يدك مىكشند.
با اعتماد به نفس، به ساماندهى ذهن مىرسيم و با همين اصلاحِ تفكر است كه به همهى كليدهاى طلايى موفقيت دست مىيابيم. و مگرنه اين است كه وقتى استعمارگران مىخواهند نفوذ كنند ابتدا به ملتها و فرهنگها مىقبولانند كه: شماها هيچ نداريد! فكرتان عقب است و از مدرنيته باز ماندهايد! هنوز زود است كه فكرِ روى پاى خود ايستادن كنيد! و بدينسان، بشر از "خودباورى" به "خودباختگى" سقوط كرده و چون خود را زير صفر مىداند دست و پا مىزند تا "از خود بودن" به "ديگر شدن" تبديل شود؛ و همين اقرار به گدايى و فقر خود است كه آغاز استحالهى مردم و فرهنگ و دين است (ديگر شدن = اِليناسيون).
همچو آيينه مشو محو جمال دگران
از دل و ديده فروشوى خيالِدگران!
بسيارى از كسانى كه دُچار خلاءهاى روانى، و بزهكارى مىشوند، آنهايىاند كه خود را خوار مىپندارند. تحليل كتاب نقش نيازهاى روانى (على ميرزابيگى، ص 33) چنين است:
عزّت نفس، نقش عمدهاى در رفتارهاى منطقى و بهنجار و يا رفتارهاى نابهنجار و ناسازگار و بزهكارى افراد دارد. چنان كه بر اساس تحقيقات انجام شده، عزّت نفس مىتواند موجبِ پيشگيرى، تعديل و يا تشديد برخى از رفتارهاى آدمى مىگردد.
در روايت آمده: "مَنْ هانت عليه نفسه فلا تَامن شَرّه؛ كسى كه دچار خوارى نفس شده، شرورى مىشود كه نمىتوانيد از شرّش در امان باشيد."(1)
بنابراين، اعتماد به نفسِ ممدوح و پسنديده، موجوبِ خودباورى است و ميوهى خودباورى، همّت و توانستن است. "تفسير همت، خويشتندارى بُود و پُر دلى، و همّت بزرگان آن بُوَد كه خويشتن را بشناسد و عزيز دارند"(2)، "همت مردانهى مردان، كوهها را از جا مىكَنَد."(3)
اگر در جهان بايدت برترى
مبادا كه خود را زبون بشمرى
چو خود خويش را پست بينى و خوار
دگر از كس، اميد عزت مدار
بلندى نديد آن كه خود، پست شد
كجا نيستى مايهى هست شد؟
سوم) ديگر ويژگى مثبت اين معنا از اعتماد به نفس، همسويىاش با فرهنگ توكّل است (انشاءالله در بخشهاى بعد توضيح بيشتر مىدهيم).
ادامه دارد ...:Gol:
پاورقی_________________________________________________
1. فصلنامهى حديث زندگى، ويژهى اعتماد به نفس، مقالهى حسن عرفان، ص 7.
2. نصيحة الملوك، غزالى.
3. حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله، مسند الشهاب 1، ص 378، بنقل ازپایگاه اسلام کوئست، مقاله رابطه اعتماد بنفس و توکل، با کمی تغییر.