جمع بندی تناقض در مساله کمک و بخشش و مدارا

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تناقض در مساله کمک و بخشش و مدارا

سلام.


بعضی احادیث به صبر و مدارا و درخواست کردن در دوستی ها توصیه شده و در مقابل بعضی احادیث صبر و مدار و درخواست را جایز نمیداند...
بعضی احادیث به ایجاد پیوند و سخاوتمندی و بخشش توصیه کرده حتی اگر طرف مقابل مشتاق نباشد، در مقابل در بعضی احادیث اینگونه روابط ارزشی قائل نشدند
این تناقضات که در این احادیث پیدا میشه چه توضیحی میتونه داشته باشه و اصل حقیقت چیست؟
باتشکر.

1. حدیث اول کمک مالی و درخواست از دوستان رو جایز دونسته ولی در حدیث های بعد درخواست کردن و به زحمت انداختن دیگران رو نهی کرده. چطور میشه؟
هرگاه يكى از شما تنگ دست و گرفتار شد، [مشكل را] به برادر خود بگويد و خويشتن را آزار ندهد

درخواست كردن، زبان گوينده را كوتاه مى كند و دل شجاع پهلوان را مى شكند و انسان آزاد سرفراز را به مقام برده اى ذليل تنزّل مى دهد و آبرو را مى بَرد و روزى را مى بُرد
بدترين برادر آن است كه مايه رنج و زحمت آدمى باشد

2. حدیث اول توصیه به کناره گیری از مردم داره و حدیث بعدی توصیه به آمیختن با مردم
هر كه از مردم كناره گرفت، از شرّشان سالم ماند

مؤمنى كه با مردم مى آميزد و بر آزار و اذيت آنان صبر مى كند، برتر از مؤمنى است كه با مردم نمى آميزد و آزار و اذيّت آنان را تحمّل نمى كند

3. در حدیث اول رفاقتی که نیازمند مدارا باشد را درست نمیداند و در حدیث دیگر تحمل و مدارا را زیور دوستی و رفاقت میداند
كسى كه نيازمند مدارا كردن با او باشى، برادر تو نيست

تحمّل [لغزشها] زيور همراهى و رفاقت است

4. در حدیث اول به کسی که روی گردانی میکند نباید روی اورد و در حدیث دیگر گفته شده با کسی که دوری میکند پیوند برقرار کن
هيچ گاه به كسى كه از تو روي گردان است، روى نياور و هيچ گاه از كسى كه به تو علاقه مند است، روى برمتاب

از برادرت فرمان ببر هر چند او تو را نافرمانى مى كند، و با او پيوند برقرار كن هر چند او از تو دورى مى گزيند

5. در حدیث اول برای کسی که بهره نمیرساند ارزشی قائل نشده و در حدیث بعد گفته شده اگر برادرت بخل ورزد بازهم بخشش کن
در همنشينى آن كس كه از دين و دنياى او بهره اى نبرى، خيرى براى تو نيست و هر كه براى تو حقّى قائل نبود، تو نيز برايش حقّى قائل نباش كه اين ارزش شمرده نمى شود

چون برادرت از تو بِبُرد خود را به پيوند با او وادار و چون بخل ورزد از بخشش دريغ مدار ··· مبادا اين نيكى را در آن جا كنى كه نبايد، يا درباره آن كس كه نشايد


با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد واسع

سوال اصلی : بعضی احادیث به صبر و مدارا و درخواست کردن در دوستی ها توصیه شده و در مقابل بعضی احادیث صبر و مدار و درخواست را جایز نمیداند...
بعضی احادیث به ایجاد پیوند و سخاوتمندی و بخشش توصیه کرده حتی اگر طرف مقابل مشتاق نباشد، در مقابل در بعضی احادیث اینگونه روابط ارزشی قائل نشدند
این تناقضات که در این احادیث پیدا میشه چه توضیحی میتونه داشته باشه و اصل حقیقت چیست؟

پاسخ : با توجه به اینکه موضوعات مطرح شده در احادیث متفاوت است به صورت جداگانه ذیل هر یک از احادیث پاسخ آنها داده می شود:

دسته اول از احادیث:درخواست از دیگران آری یا خیر؟
- هرگاه يكى از شما تنگ دست و گرفتار شد، [مشكل را] به برادر خود بگويد و خويشتن را آزار ندهد
- درخواست كردن، زبان گوينده را كوتاه مى كند و دل شجاع پهلوان را مى شكند و انسان آزاد سرفراز را به مقام برده اى ذليل تنزّل مى دهد و آبرو را مى بَرد و روزى را مى بُرد
بدترين برادر آن است كه مايه رنج و زحمت آدمى باشد
حدیث اول کمک مالی و درخواست از دوستان رو جایز دونسته ولی در حدیث های بعد درخواست کردن و به زحمت انداختن دیگران رو نهی کرده. چطور میشه؟

پاسخ:
درباره رفع تناقض در حدیث فوق باید به نکات زیر توجه داشت:
1. آموزه های دینی از طرفی درصدد گستراندن روابط اجتماعی است و از طرفی به حفظ عزت انسان و کرامت آدمی تاکید دارد. لذا در مواردی به ابراز نیاز مجوز می دهد و به کمک گرفتن از دیگران در مشکلات زندگی توصیه می کند. و از سوی دیگر هنگامی که کرامت انسانی مطرح است و مقام، مقام ابراز نیاز نباشد و عزت و کرامت آدمی زیر سوال رود از خویشتن داری و عدم ابراز نیاز سخن می گوید.
2. افراط و تفریط در مساله ابراز نیاز به دیگران مردود است. برخی تا مشکلی برایشان پیش می اید به سرعت سراغ همسایه و رفیق و همکار را می گیرند و بدون اینکه خود هیچ گونه تلاش و تاملی برای حل آن صورت دهند از دیگران مدد می گیرند. برخی دیگر در مقابل این گروه تلاش می کنند همه مشکلاتشان را خودشان حل و فصل کنند و خود را بسیار به زحمت می افکنند و ساعت ها وقت صرف می کنند بدون اینکه مشکل خود را با دیگری در میان بگذارند. لذا هر دو طرف افراط و تفریط مذموم است. هم به زحمت انداختن بیش از حد دیگران مردود است و هم به زحمت انداختن بیش از حد خود. لذا باید موارد را شناخت و از افراط و تفریط پرهیز کرد.
3. از مجموع روایات این موضوع به دست می آید که خود انسان باید تشخیص دهد که کجا ابراز نیاز کند و کجا ابراز نیاز نکند. گاهی ابراز نیاز ضرورت دارد مانند اینکه حل مشکل توسط خود فرد ممکن نیست یا دشواری هایی دارد. ضمن اینکه فردی که نزد او ابراز نیاز می شود کاملا می پذیرد و علاقه مند به حل مشکلات دیگران است و هیچ گونه منتی بر انسان نمی گذارد و با گرمی و صداقت مشکل ادمی را بر طرف می سازد بدون اینکه چشم داشتی به انسان داشته باشد. گاهی ابراز نیاز مورد مذمت قرار می گیرد و آن هنگامی است که مشکل توسط خود فرد قابل حل است و یا اگر قابل حل نیست افرادی که می توانند مشکل را حل کنند قابل اعتماد و اطمینان نیستند و اگر هم مشکل را حل کنند مشکل دیگری برای انسان به وجود می آورد یا اینکه با هزار منت و ذلت مشکل را بر طرف می سازند اینجاست که تشخیص به خود فردِ صاحب مشکل واگذار می شود. از این رو امیرالمومنین( علیه السلام) فرمود: مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ‏؛ آبرويت جامد است، اظهار حاجت آن را مى‏ريزد، توجه كن آن را نزد چه كسى مى‏ريزى( نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص : 535)

دسته دوم از احادیث: ارتباط با مردم آری یا خیر؟
- هر كه از مردم كناره گرفت، از شرّشان سالم ماند
- مؤمنى كه با مردم مى آميزد و بر آزار و اذيت آنان صبر مى كند، برتر از مؤمنى است كه با مردم نمى آميزد و آزار و اذيّت آنان را تحمّل نمى كند
حدیث اول توصیه به کناره گیری از مردم داره و حدیث بعدی توصیه به آمیختن با مردم.

پاسخ:
انسان موجودی اجتماعی است لذا اصل اولیه در انسان حضور در اجتماع و ارتباط و تعامل با مردمان است نه گوشه گیری و عزلت و رها کردن خود از مشکلات اجتماعی و دشواری های جامعه انسانی. اما اگر کسی بدون توجه به این اصل بنیادین عزلت ر ا برگزید شاید بتواند خود را از برخی از مشکلات برهاند اما قطعا مشکلاتی دیگری را برای خود ایجاد خواهد کرد و سختی های دیگری ر اتحمل خواهد کرد که اگر در اجتماع حضور داشت دچار آن سختی ها نمی شد. لذا همانطور که در روایت آمده است کسی که با مردم در ارتباط است برتری دارد از کسی که عزلت گزیده است زیرا کسی که گوشه گیری را اختیار کرده است در حقیقت خیال خود را از برخی مسائل راحت کرده است اما مشکلی نه از خود و نه از دیگران بر طرف ننموده است و در واقع از مشکلات فرار کرده است و این هنر نیست بلکه هنر آنجایی است که آدمی با مشکلات مواجه شود و برای حل آنها تلاش کند. لذا مومنِ حاضر در جامعه و مرتبط با مردم برتر از فرد عزلت گزیده است زیرا اولا به اصل بنیادین انسانی یعنی مدنی بالطبع بودن خویش عنایت داشته است ثانیا با تعامل با مردم هنر ارتباط برقرار کردن با دیگران را آموخته است و قدرت تحمل خود را بالا برده است و با دست و پنجه نرم کردن با مشکلات جامعه خود را برای روزهای سخت آماده ساخته است. در حالیکه انسان گوشه گیر از همه این برکات خود را محروم ساخته است. خطا بودن عزلت گزینی با مشاهده پیامد های آن روشن تر میشود. پیامدهایی چون ضعف در سخن گفتن، فقدان هنر همکاری، فقدان هنر مدارا و سازش ممدوح، محرومیت از مهارت های لازم اجتماعی، و به طور کلی فقدان هنر و مهار زندگی با دیگران، در حالیکه همه این استعدادها در درون یک انسان نهفته است و انسان عزلت گزین این استعدادها را در نطفه خفه نموده است. همچنانکه برتری و صواب بودن اجتماعی بودن با ملاحظه برکات آن روشن تر خواهد شد.

دسته سوم از احادیث: تحمل و مدارا ، ملاک ها و معیارها
- كسى كه نيازمند مدارا كردن با او باشى، برادر تو نيست
- تحمّل [لغزشها] زيور همراهى و رفاقت است
حدیث اول رفاقتی را که نیازمند مدارا باشددرست نمیداند و حدیث دیگر تحمل و مدارا را زیور دوستی و رفاقت میداند.

پاسخ:
سازش و مدارا یک توصیه مطلق و بدون استثنا نیست همانطور که بسیاری از اموزه های دینی دارای چنین خصلتی می باشند. مدارا در تعاملات اجتماعی یک اصل بنیادین است. اما مدارایی مطلوب و مقصود دین است که سازنده و مفید فایده باشد. مدارایی که مخاطب را جسورتر و بر اشتباه خود مصرتر می کند در حقیقت یک مدارای مذموم است. البته بخشی از مدارا نیز وجود دارد که آدمی ناچار به آن است و اختیاری ندارد جز اینکه مدارا کند. مانند اینکه امیرالمومنین( علیه السلام) بعد از نبی مکرم اسلام ناچار به مدارا با خلفای دیگر شد. یا اهل بیت (علیهم السلام) ناچار به مدارا با خلفای بنی امیه و بنی العباس شدند. گاهی انسان در فضایی از جامعه یا محیطی از خانواده قرار می گیرد که نمی تواند کاری انجام دهد و اقدامی کند لذا ناچار به مدارا می شود. مانند اینکه اعضای یک خانواده ناچار به مدارا با شخص معتاد در خانه می شوند و... . در هر صورت مدارا یک توصیه مطلق و بدون استثنا نیست و باید مکان آن را به درستی شناخت و به هنگام مدارا کرد و به هنگام اقدام و عمل داشت و به هنگام مقابله و مقاومت. لذا روایتی که مدارا را زیور و زینت رفاقت می داند ناظر به مدارای به هنگام ناچاری یا در صورت مفید بودن است و روایتی که مدارا و تحمل را روا نمی داند ناظر به مواردی است که مدارا مفید نیست یا اینکه موردی است که نیازمند مدارای بیش از حد و اندازه است مانند هنگامی که آدمی گرفتار رفاقتی می شود که تماما می شود مدارا و آن به خاطر اشتباهات فراوان رفیق است که رفتارهایش عمدتا خطا و نادرست است. چنین مدارایی قطعا مورد مذمت دین می باشد.

دسته چهارم و پنجم از احادیث: ملاک های ارتباط و پیوند با دیگران. قواعد و استثنائات
- هيچ گاه به كسى كه از تو روي گردان است، روى نياور و هيچ گاه از كسى كه به تو علاقه مند است، روى برمتاب
- از برادرت فرمان ببر هر چند او تو را نافرمانى مى كند، و با او پيوند برقرار كن هر چند او از تو دورى مى گزيند
- برای کسی که بهره نمیرساند ارزشی قائل نشده و در حدیث بعد گفته شده اگر برادرت بخل ورزد بازهم بخشش کن
- در همنشينى آن كس كه از دين و دنياى او بهره اى نبرى، خيرى براى تو نيست و هر كه براى تو حقّى قائل نبود، تو نيز برايش حقّى قائل نباش كه اين ارزش شمرده نمى شود . چون برادرت از تو بِبُرد خود را به پيوند با او وادار و چون بخل ورزد از بخشش دريغ مدار ··· مبادا اين نيكى را در آن جا كنى كه نبايد، يا درباره آن كس كه نشايد

پاسخ:
اصل اولیه در ارتباط با دیگران به ویژه هنگامی که دیگران آغازگر قطع رابطه اند عدم استقبال از این کار است. لذا تلاش انسان باید همواره بر برقراری ارتباط باشد خصوصا درباره اقوام و خویشان که رحم محسوب می شود و قطع رحم جایز نمی باشد. در ارتباط با دیگران نیز اصل اولیه همان است. اما در مواردی که افرادی حقیقتا ابراز علاقه می کنند و افرادی که واقعا علاقه ای به ارتباط ندارند تکلیف روشن است زیرا کسی با صداقت علاقه مند به روابط است چرا باید آدمی ارتباط با او را قطع کند. و در مواردی که کسی با آگاهی کامل علاقه ای به ارتباط ندارد چرا باید آدمی اصرار بر ارتباط داشته باشد. البته در مواردی برای اینکه احتمال برگشت افراد وجود دارد و زمینه هایی برای ارتباط گیری وجود دارد روایت سفارش می کند که در صورت بریدن برادر دینی از شما، سعی کن ارتباط را برقرار کنی و این نشانه بزرگواری انسان است که اولا و بالذات تمایلی به قطع ارتباط ندارد و هیچ گاه آغاز گر این بازی شکست خورده نخواهد بود. اما این بدان معنا نیست که اگر فردی اصرار بر قطع ارتباط داشت یا اینکه احتمال بازگشت او و برقرار کردن ارتباط وجود نداشت شما اصراری داشته باشی. بنابراین اگر گاهی نهی میشود از تلاش برای برقراری ارتباط با فردی که تمایلی به ارتباط ندارد به خاطر فقدان زمینه ارتباط است و اگر گاهی سفارش میشود به برقراری ارتباط با فردی که بریدن را آغاز نموده است به خاطر آن است که اولا اصل این کار را خطا گزارش کند و ثانیا زمینه ارتباط شاید وجود داشته باشد. بنابراین باید دید مقام و موقعیت و همچنین افراد مورد نظر در چه شرایطی قرار دارند و باید از آنها برید یا باید علیرغم بی میلی آنها به ارتباط، تلاش برای برقراری ارتباط داشت. لذا همان طور که در روایت دیگر آمده است مبادا نیکی را در آن جا کنی که نباید یا درباره آن کس که نشاید.

همانطور که اشاره شد انسان در تعاملات اجتماعی نمی تواند و نباید همه چیز را سفید ببیند یا همه چیز را سیاه بنگرد. بلکه باید با ظرافت و زیرکی موقعیت خود و دیگران را بشناسد و هر اقدامی به جا و به هنگام انجام دهد. گاهی باید با اقدام نسنجیده دیگران مقابله به مثل نمود و سنگ را با سنگ پاسخ داد نه با کلوخ. گاهی باید در مواجه با آنها از در دوستی و مسالمت وارد شد و با این کار اشتباهات آنان را اصلاح کرد لذا روایت در مواردی به بخشش در مقابل بخل دیگران سفارش می کند. و گاهی به مقابله به مثل.

باسمه الجلیل

عرض سلام و ادب

واسع;944178 نوشت:
و در مواردی که کسی با آگاهی کامل علاقه ای به ارتباط ندارد چرا باید آدمی اصرار بر ارتباط داشته باشد.

بعضا مشاهده و یا شنیده می شود که چنین ارتباطی بین همسران وجود دارد و اغلب به خاطر داشتن فرزند یکی یا هر دو طرف مدارا

می کنند،از دیدگاه دین حفاظت از کرامت نفس ارجح است یا صبر و مدارا به خاطر وجود فرزند؟

نفس واحد;943673 نوشت:
این تناقضات که در این احادیث پیدا میشه چه توضیحی میتونه داشته باشه و اصل حقیقت چیست؟

سلام
روايات گاهاً چندين وجه دارند و خطاب به افراد با ظرفيت هاي مختلف بيان ميشوند
براي مثال اولين تناقضي كه گفتيد:
نفس واحد;943673 نوشت:
هرگاه يكى از شما تنگ دست و گرفتار شد، [مشكل را] به برادر خود بگويد و خويشتن را آزار ندهد
درخواست كردن، زبان گوينده را كوتاه مى كند و دل شجاع پهلوان را مى شكند و انسان آزاد سرفراز را به مقام برده اى ذليل تنزّل مى دهد و آبرو را مى بَرد و روزى را مى بُرد
بدترين برادر آن است كه مايه رنج و زحمت آدمى باشد

روايت دوم دارد بطور غيرمستقيم حدود روايت اول را مشخص ميكند
به اين صورت كه اگر تنگدست شدي ايرادي ندارد كه از برادرت درخواست كمك كني
اما عواقب و تبعات آن را هم بدان تا هم در درخواست از ديگران زياده روي نكني و هم اينكه به هر كسي رو نيندازي
حال هر چه ظرفيت كسي بيشتر باشد ، تا رسيدن به درخواست از ديگران ، بيشتر صبر ميكند
(البته گاهي هم كار درست ، درخواست سريع است)

يا اين موارد:


نفس واحد;943673 نوشت:
هر كه از مردم كناره گرفت، از شرّشان سالم ماند
مؤمنى كه با مردم مى آميزد و بر آزار و اذيت آنان صبر مى كند، برتر از مؤمنى است كه با مردم نمى آميزد و آزار و اذيّت آنان را تحمّل نمى كند

هيچ گاه به كسى كه از تو روي گردان است، روى نياور و هيچ گاه از كسى كه به تو علاقه مند است، روى برمتاب
از برادرت فرمان ببر هر چند او تو را نافرمانى مى كند، و با او پيوند برقرار كن هر چند او از تو دورى مى گزيند


در همنشينى آن كس كه از دين و دنياى او بهره اى نبرى، خيرى براى تو نيست و هر كه براى تو حقّى قائل نبود، تو نيز برايش حقّى قائل نباش كه اين ارزش شمرده نمى شود
چون برادرت از تو بِبُرد خود را به پيوند با او وادار و چون بخل ورزد از بخشش دريغ مدار ··· مبادا اين نيكى را در آن جا كنى كه نبايد، يا درباره آن كس كه نشايد

روايات اول درمورد همراهي فكري و روحي است كه بايد حدودش را رعايت كرد و روايات دوم درمورد همراهي فيزيكي كه بايد مدارا كرد
جمع اين دو روايت ميشود:
"با مردم باش ، اما براي مردم نباش"

و اين:

نفس واحد;943673 نوشت:
كسى كه نيازمند مدارا كردن با او باشى، برادر تو نيست
تحمّل [لغزشها] زيور همراهى و رفاقت است

روايت اول توصيف طرف مقابل است كه لايق برادري نيست و روايت دوم توصيف شخص مؤمن است كه شيوه اش مدارا و رفاقت تا حد امكان است

حبیبه;944261 نوشت:
از دیدگاه دین حفاظت از کرامت نفس ارجح است یا صبر و مدارا به خاطر وجود فرزند؟

سلام و عرض ادب (خوشحالم مجدداً افتخار صحبت با شما نصيبم شده)
به نظرم هر كدام كه به رضاي خدا نزديكتر باشد. ضمن اينكه بايد به تعريف كرامت نفس از منظر ديني هم توجه كنيم
من فكر ميكنم كرامت از نظر دين ، همان صبر و مدارا بخاطر فرزند باشد

با سلام تشکر میکنم از پاسخ های کارشناس انجمن
با توجه به پاسخ هایی که داده شد میشه جمع بند کرد که در کل نیکی و محبت و بخشش و تحمل بدی ها و تندی ها خیلی خوبه مخصوصا با برادران خالص و مومن این رفتار واجبه
تا شاید اونهاهم به این نوع رفتار بر انگیخته بشن
و ایده الش اینه که این رفتار دو طرفه باشه یا اینکه یک روزی بشه

حبیبه;944261 نوشت:
از دیدگاه دین حفاظت از کرامت نفس ارجح است یا صبر و مدارا به خاطر وجود فرزند؟

با سلام و احترام
تناقضی نیست همانطور که اشاره شد باید مورد را ملاحظه کرد گاهی حفظ کرامت نفس اولیت می یابد و گاهی صبرو مدارا و گاهی هم باید در صورت امکان جمع هم کرامت نفس را حفظ کرد و هم صبر و مدارا داشت.

باسمه الکریم

با سلام و احترام و تشکر از پاسخ حضرتعالی

Reza-D;944299 نوشت:

به نظرم هر كدام كه به رضاي خدا نزديكتر باشد. ضمن اينكه بايد به تعريف كرامت نفس از منظر ديني هم توجه كنيم
من فكر ميكنم كرامت از نظر دين ، همان صبر و مدارا بخاطر فرزند باشد

مفهوم کرامت نفس گسترده تر از صبر است به نظر می رسد صبر یکی از ظهورات کرامت نفس باشد.

باسمه العلیم

سلام و عرض ادب

واسع;944320 نوشت:
با سلام و احترام
تناقضی نیست همانطور که اشاره شد باید مورد را ملاحظه کرد گاهی حفظ کرامت نفس اولیت می یابد و گاهی صبرو مدارا و گاهی هم باید در صورت امکان جمع هم کرامت نفس را حفظ کرد و هم صبر و مدارا داشت.

از پاسخ حضرتعالی متشکرم.

گاهی شاهد تضاد بین حفظ کرامت و عزت نفس با مدارا و صبر هستیم.صبر و مدارا باید سازنده باشد.

مسئله ی مورد سؤال این است اگر بین تباهی عزت،کرامت و احساس ارزشمندی شخصی با حفظ زندگی مشترکش تضادی وجود داشت

کدام ارجح است؟

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:

"انّي لعالم بما يصلحکم و يقيم اودکم ولکني لا اري اصلاحکم بأفساد نفسی"

من به راههاي اصلاح شما آشنايي دارم و مي دانم راهکار اصلاح شما چيست و لکن اصلاح شما را با تباه کردن خويش روا نمي دارم.

بیان شریف فوق از کلام نورانی حضرت علی علیه السلام می تواند الگو و ملاک تشخیص این مسئله باشد؟

حبیبه;944327 نوشت:
بیان شریف فوق از کلام نورانی حضرت علی علیه السلام می تواند الگو و ملاک تشخیص این مسئله باشد؟

با سلام و احترام
ضمن تشکر از دقت شما
باید گفت بیان علوی مذکور درباره زندگی مشترک نیست بلکه مربوط به مسائل کلان جامعه است و ارتباطی هم با صبر و مدارا ندارد. حضرت وقتی نافرمانی یاران را دید و سخنان آتشین و ناصحانه او درباره آنان اثر نکرد فرمود من می دانم درد شما چیست و می توانم شما را اصلاح کنم و با زور و اجبار سر جایتان بنشانم و از نافرمانی شما را باز دارم اما هنر یک حاکم در اجبار کردن مردم نیست و این سیاست طاغوتی برای امیرالمومنین توجیهی ندارد زیرا سیاست علی ع عین دیانت اوست. لذا می فرماید من اصلاح شما را بالاجبار با افساد خودم تعویض نخواهم کرد. نه اینکه حضرت بخواهد با آنها مدارا کند خیر حضرت آنها را به حال خود واگذاشت و اختیار انتخاب را به آنان دارد بدون اینکه آنان را مجبور به کاری کند و با اکراه آنان را فرمانبردار سازد.( والله العالم)

باسمه العلیم

عرض سلام و ادب و تشکر از پاسخ حضرتعالی

واسع;944473 نوشت:

باید گفت بیان علوی مذکور درباره زندگی مشترک نیست بلکه مربوط به مسائل کلان جامعه است و ارتباطی هم با صبر و مدارا ندارد. حضرت وقتی نافرمانی یاران را دید و سخنان آتشین و ناصحانه او درباره آنان اثر نکرد فرمود من می دانم درد شما چیست و می توانم شما را اصلاح کنم و با زور و اجبار سر جایتان بنشانم و از نافرمانی شما را باز دارم اما هنر یک حاکم در اجبار کردن مردم نیست و این سیاست طاغوتی برای امیرالمومنین توجیهی ندارد زیرا سیاست علی ع عین دیانت اوست. لذا می فرماید من اصلاح شما را بالاجبار با افساد خودم تعویض نخواهم کرد. نه اینکه حضرت بخواهد با آنها مدارا کند خیر حضرت آنها را به حال خود واگذاشت و اختیار انتخاب را به آنان دارد بدون اینکه آنان را مجبور به کاری کند و با اکراه آنان را فرمانبردار سازد.( والله العالم)

استاد گرامی فراز مذکور از بیان نورانی حضرت امیر علیه السلام بیانگر شخصیت الهی حضرت به عنوان رهبر و مدیر جامعه ی اسلامی است

و نشانگر این است که گرچه به عنوان حاکم و رهبر جامعه می توانستند از تحکم و قدرت برای به دست گرفتن مهار نافرمانان و ناقضان فرمانشان بهره ببرند

امّا روحیه ی سلطه جویی را خلاف شأن الهی خویش می بینند.

خانواده نیز جامعه ی کوچکتری است که نیاز به مدیریت دارد و از همین اصول اخلاق و الهی می توان برای اداره و مدیریت خانواده بهره برد؛استفاده مثبت

از قدرت نیاز به سعه ی صدر و صبر و مدارا دارد و اتفاقا یکی از مصادیق روشن صبر است.

سوال:
بعضی احادیث به صبر و مدارا و درخواست کردن در دوستی ها توصیه شده و در مقابل بعضی احادیث صبر و مدار و درخواست را جایز نمیداند...
بعضی احادیث به ایجاد پیوند و سخاوتمندی و بخشش توصیه کرده حتی اگر طرف مقابل مشتاق نباشد، در مقابل در بعضی احادیث اینگونه روابط ارزشی قائل نشدند
این تناقضات که در این احادیث پیدا میشه چه توضیحی میتونه داشته باشه و اصل حقیقت چیست؟

پاسخ:
با توجه به اینکه موضوعات مطرح شده در احادیث متفاوت است به صورت جداگانه ذیل هر یک از احادیث پاسخ آنها داده می شود:

دسته اول از احادیث:درخواست از دیگران آری یا خیر؟
- هرگاه يكى از شما تنگ دست و گرفتار شد، [مشكل را] به برادر خود بگويد و خويشتن را آزار ندهد
- درخواست كردن، زبان گوينده را كوتاه مى كند و دل شجاع پهلوان را مى شكند و انسان آزاد سرفراز را به مقام برده اى ذليل تنزّل مى دهد و آبرو را مى بَرد و روزى را مى بُرد
بدترين برادر آن است كه مايه رنج و زحمت آدمى باشد
حدیث اول کمک مالی و درخواست از دوستان رو جایز دونسته ولی در حدیث های بعد درخواست کردن و به زحمت انداختن دیگران رو نهی کرده. چطور میشه؟

پاسخ:
درباره رفع تناقض در حدیث فوق باید به نکات زیر توجه داشت:
1. آموزه های دینی از طرفی درصدد گستراندن روابط اجتماعی است و از طرفی به حفظ عزت انسان و کرامت آدمی تاکید دارد. لذا در مواردی به ابراز نیاز مجوز می دهد و به کمک گرفتن از دیگران در مشکلات زندگی توصیه می کند. و از سوی دیگر هنگامی که کرامت انسانی مطرح است و مقام، مقام ابراز نیاز نباشد و عزت و کرامت آدمی زیر سوال رود از خویشتن داری و عدم ابراز نیاز سخن می گوید.
2. افراط و تفریط در مساله ابراز نیاز به دیگران مردود است. برخی تا مشکلی برایشان پیش می اید به سرعت سراغ همسایه و رفیق و همکار را می گیرند و بدون اینکه خود هیچ گونه تلاش و تاملی برای حل آن صورت دهند از دیگران مدد می گیرند. برخی دیگر در مقابل این گروه تلاش می کنند همه مشکلاتشان را خودشان حل و فصل کنند و خود را بسیار به زحمت می افکنند و ساعت ها وقت صرف می کنند بدون اینکه مشکل خود را با دیگری در میان بگذارند. لذا هر دو طرف افراط و تفریط مذموم است. هم به زحمت انداختن بیش از حد دیگران مردود است و هم به زحمت انداختن بیش از حد خود. لذا باید موارد را شناخت و از افراط و تفریط پرهیز کرد.
3. از مجموع روایات این موضوع به دست می آید که خود انسان باید تشخیص دهد که کجا ابراز نیاز کند و کجا ابراز نیاز نکند. گاهی ابراز نیاز ضرورت دارد مانند اینکه حل مشکل توسط خود فرد ممکن نیست یا دشواری هایی دارد. ضمن اینکه فردی که نزد او ابراز نیاز می شود کاملا می پذیرد و علاقه مند به حل مشکلات دیگران است و هیچ گونه منتی بر انسان نمی گذارد و با گرمی و صداقت مشکل ادمی را بر طرف می سازد بدون اینکه چشم داشتی به انسان داشته باشد. گاهی ابراز نیاز مورد مذمت قرار می گیرد و آن هنگامی است که مشکل توسط خود فرد قابل حل است و یا اگر قابل حل نیست افرادی که می توانند مشکل را حل کنند قابل اعتماد و اطمینان نیستند و اگر هم مشکل را حل کنند مشکل دیگری برای انسان به وجود می آورد یا اینکه با هزار منت و ذلت مشکل را بر طرف می سازند اینجاست که تشخیص به خود فردِ صاحب مشکل واگذار می شود. از این رو امیرالمومنین( علیه السلام) فرمود: مَاءُ وَجْهِكَ جَامِدٌ يُقْطِرُهُ السُّؤَالُ فَانْظُرْ عِنْدَ مَنْ تُقْطِرُهُ‏؛ آبرويت جامد است، اظهار حاجت آن را مى‏ريزد، توجه كن آن را نزد چه كسى مى‏ريزى( نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص : 535)

دسته دوم از احادیث: ارتباط با مردم آری یا خیر؟
- هر كه از مردم كناره گرفت، از شرّشان سالم ماند
- مؤمنى كه با مردم مى آميزد و بر آزار و اذيت آنان صبر مى كند، برتر از مؤمنى است كه با مردم نمى آميزد و آزار و اذيّت آنان را تحمّل نمى كند
حدیث اول توصیه به کناره گیری از مردم داره و حدیث بعدی توصیه به آمیختن با مردم.

پاسخ:
انسان موجودی اجتماعی است لذا اصل اولیه در انسان حضور در اجتماع و ارتباط و تعامل با مردمان است نه گوشه گیری و عزلت و رها کردن خود از مشکلات اجتماعی و دشواری های جامعه انسانی. اما اگر کسی بدون توجه به این اصل بنیادین عزلت ر ا برگزید شاید بتواند خود را از برخی از مشکلات برهاند اما قطعا مشکلاتی دیگری را برای خود ایجاد خواهد کرد و سختی های دیگری ر اتحمل خواهد کرد که اگر در اجتماع حضور داشت دچار آن سختی ها نمی شد. لذا همانطور که در روایت آمده است کسی که با مردم در ارتباط است برتری دارد از کسی که عزلت گزیده است زیرا کسی که گوشه گیری را اختیار کرده است در حقیقت خیال خود را از برخی مسائل راحت کرده است اما مشکلی نه از خود و نه از دیگران بر طرف ننموده است و در واقع از مشکلات فرار کرده است و این هنر نیست بلکه هنر آنجایی است که آدمی با مشکلات مواجه شود و برای حل آنها تلاش کند. لذا مومنِ حاضر در جامعه و مرتبط با مردم برتر از فرد عزلت گزیده است زیرا اولا به اصل بنیادین انسانی یعنی مدنی بالطبع بودن خویش عنایت داشته است ثانیا با تعامل با مردم هنر ارتباط برقرار کردن با دیگران را آموخته است و قدرت تحمل خود را بالا برده است و با دست و پنجه نرم کردن با مشکلات جامعه خود را برای روزهای سخت آماده ساخته است. در حالیکه انسان گوشه گیر از همه این برکات خود را محروم ساخته است. خطا بودن عزلت گزینی با مشاهده پیامد های آن روشن تر میشود. پیامدهایی چون ضعف در سخن گفتن، فقدان هنر همکاری، فقدان هنر مدارا و سازش ممدوح، محرومیت از مهارت های لازم اجتماعی، و به طور کلی فقدان هنر و مهار زندگی با دیگران، در حالیکه همه این استعدادها در درون یک انسان نهفته است و انسان عزلت گزین این استعدادها را در نطفه خفه نموده است. همچنانکه برتری و صواب بودن اجتماعی بودن با ملاحظه برکات آن روشن تر خواهد شد.

دسته سوم از احادیث: تحمل و مدارا ، ملاک ها و معیارها
- كسى كه نيازمند مدارا كردن با او باشى، برادر تو نيست
- تحمّل [لغزشها] زيور همراهى و رفاقت است
حدیث اول رفاقتی را که نیازمند مدارا باشددرست نمیداند و حدیث دیگر تحمل و مدارا را زیور دوستی و رفاقت میداند.

پاسخ:
سازش و مدارا یک توصیه مطلق و بدون استثنا نیست همانطور که بسیاری از اموزه های دینی دارای چنین خصلتی می باشند. مدارا در تعاملات اجتماعی یک اصل بنیادین است. اما مدارایی مطلوب و مقصود دین است که سازنده و مفید فایده باشد. مدارایی که مخاطب را جسورتر و بر اشتباه خود مصرتر می کند در حقیقت یک مدارای مذموم است. البته بخشی از مدارا نیز وجود دارد که آدمی ناچار به آن است و اختیاری ندارد جز اینکه مدارا کند. مانند اینکه امیرالمومنین( علیه السلام) بعد از نبی مکرم اسلام ناچار به مدارا با خلفای دیگر شد. یا اهل بیت (علیهم السلام) ناچار به مدارا با خلفای بنی امیه و بنی العباس شدند. گاهی انسان در فضایی از جامعه یا محیطی از خانواده قرار می گیرد که نمی تواند کاری انجام دهد و اقدامی کند لذا ناچار به مدارا می شود. مانند اینکه اعضای یک خانواده ناچار به مدارا با شخص معتاد در خانه می شوند و... . در هر صورت مدارا یک توصیه مطلق و بدون استثنا نیست و باید مکان آن را به درستی شناخت و به هنگام مدارا کرد و به هنگام اقدام و عمل داشت و به هنگام مقابله و مقاومت. لذا روایتی که مدارا را زیور و زینت رفاقت می داند ناظر به مدارای به هنگام ناچاری یا در صورت مفید بودن است و روایتی که مدارا و تحمل را روا نمی داند ناظر به مواردی است که مدارا مفید نیست یا اینکه موردی است که نیازمند مدارای بیش از حد و اندازه است مانند هنگامی که آدمی گرفتار رفاقتی می شود که تماما می شود مدارا و آن به خاطر اشتباهات فراوان رفیق است که رفتارهایش عمدتا خطا و نادرست است. چنین مدارایی قطعا مورد مذمت دین می باشد.

دسته چهارم و پنجم از احادیث: ملاک های ارتباط و پیوند با دیگران. قواعد و استثنائات
- هيچ گاه به كسى كه از تو روي گردان است، روى نياور و هيچ گاه از كسى كه به تو علاقه مند است، روى برمتاب
- از برادرت فرمان ببر هر چند او تو را نافرمانى مى كند، و با او پيوند برقرار كن هر چند او از تو دورى مى گزيند
- برای کسی که بهره نمیرساند ارزشی قائل نشده و در حدیث بعد گفته شده اگر برادرت بخل ورزد بازهم بخشش کن
- در همنشينى آن كس كه از دين و دنياى او بهره اى نبرى، خيرى براى تو نيست و هر كه براى تو حقّى قائل نبود، تو نيز برايش حقّى قائل نباش كه اين ارزش شمرده نمى شود . چون برادرت از تو بِبُرد خود را به پيوند با او وادار و چون بخل ورزد از بخشش دريغ مدار ··· مبادا اين نيكى را در آن جا كنى كه نبايد، يا درباره آن كس كه نشايد

پاسخ:
اصل اولیه در ارتباط با دیگران به ویژه هنگامی که دیگران آغازگر قطع رابطه اند عدم استقبال از این کار است. لذا تلاش انسان باید همواره بر برقراری ارتباط باشد خصوصا درباره اقوام و خویشان که رحم محسوب می شود و قطع رحم جایز نمی باشد. در ارتباط با دیگران نیز اصل اولیه همان است. اما در مواردی که افرادی حقیقتا ابراز علاقه می کنند و افرادی که واقعا علاقه ای به ارتباط ندارند تکلیف روشن است زیرا کسی با صداقت علاقه مند به روابط است چرا باید آدمی ارتباط با او را قطع کند. و در مواردی که کسی با آگاهی کامل علاقه ای به ارتباط ندارد چرا باید آدمی اصرار بر ارتباط داشته باشد. البته در مواردی برای اینکه احتمال برگشت افراد وجود دارد و زمینه هایی برای ارتباط گیری وجود دارد روایت سفارش می کند که در صورت بریدن برادر دینی از شما، سعی کن ارتباط را برقرار کنی و این نشانه بزرگواری انسان است که اولا و بالذات تمایلی به قطع ارتباط ندارد و هیچ گاه آغاز گر این بازی شکست خورده نخواهد بود. اما این بدان معنا نیست که اگر فردی اصرار بر قطع ارتباط داشت یا اینکه احتمال بازگشت او و برقرار کردن ارتباط وجود نداشت شما اصراری داشته باشی. بنابراین اگر گاهی نهی میشود از تلاش برای برقراری ارتباط با فردی که تمایلی به ارتباط ندارد به خاطر فقدان زمینه ارتباط است و اگر گاهی سفارش میشود به برقراری ارتباط با فردی که بریدن را آغاز نموده است به خاطر آن است که اولا اصل این کار را خطا گزارش کند و ثانیا زمینه ارتباط شاید وجود داشته باشد. بنابراین باید دید مقام و موقعیت و همچنین افراد مورد نظر در چه شرایطی قرار دارند و باید از آنها برید یا باید علیرغم بی میلی آنها به ارتباط، تلاش برای برقراری ارتباط داشت. لذا همان طور که در روایت دیگر آمده است مبادا نیکی را در آن جا کنی که نباید یا درباره آن کس که نشاید.

همانطور که اشاره شد انسان در تعاملات اجتماعی نمی تواند و نباید همه چیز را سفید ببیند یا همه چیز را سیاه بنگرد. بلکه باید با ظرافت و زیرکی موقعیت خود و دیگران را بشناسد و هر اقدامی به جا و به هنگام انجام دهد. گاهی باید با اقدام نسنجیده دیگران مقابله به مثل نمود و سنگ را با سنگ پاسخ داد نه با کلوخ. گاهی باید در مواجه با آنها از در دوستی و مسالمت وارد شد و با این کار اشتباهات آنان را اصلاح کرد لذا روایت در مواردی به بخشش در مقابل بخل دیگران سفارش می کند. و گاهی به مقابله به مثل.
..

موضوع قفل شده است