جمع بندی جنازه ی پیامبر اسلام و امامان شیعه

تب‌های اولیه

67 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
جنازه ی پیامبر اسلام و امامان شیعه

با سلام
آیا جنازه پیامبر اسلام و امامان شیعه در قبورشان کاملاً سالم است(یعنی همانند روزی که دفن شده اند)
و اینکه آیا فرزند اینها بودن فضیلت است
مثلا
دانشمندان به کمک بدن(منی) امامان و پیامبر و
به کمک لقاح مصنوعی نطفه ای از نسل آن ها ایجاد و در رحم زنی برای رشد جنین قرار دهند
بالفرض فرزندان ناشی از اینکار فضیلتی دارند

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Arial Black"][="Blue"]

بسم الله الرحمن الرحیم



با عرض سلام خدمت علی آقا
بنابر برخی روایات، اجساد بعضی از انسانها در قبر نمی پوسد(1) و این مطلب با توجه به اینکه بعد از مرگ، روح انسان شاهد جسم او و همراه اوست، نوعی لطف از جانب خداست(چرا که مشاهده پوسیدن جسمی که یک عمر با آن زندگی کرده یکی از دردناک ترین عذابهای قبر است؛ خصوصا اگر تمام همت خود را در دنیا برای همین بدن صرف کرده باشد) و می توان این مساله را با نظر به اینکه خلاف قاعده طبیعت است، سبب تکریم آن میت دانست. برای نمونه به دو روایت در این زمینه اشاره می شود؛ رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) می فرماید:

  • إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَى الْأَرْضِ أَنْ تَأْكُلَ أَجْسَادَ الْأَنْبِياءِ فَنَبِي اللَّهِ حَي يرْزَقُ؛ همانا خداوند متعال بر زمين حرام نموده است اينكه اجساد انبياء را بخورد. پس نبيّ خدا زنده است و روزي داده مي شود.(2)
  • مَنْ أَرَادَ أَنْ لَا تَأْكُلَهُ الدِّيدَانُ تَحْتَ الْأَرْضِ فَلْيَسْكُنِ الْمَسَاجِدَ وَ مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ طَرِيّاً مُطِرّاً لَا يَبْلَى فَلْيَكْنُسِ الْمَسَاجِد؛ هر كس مي خواهد بدنش طعمه ي حشرات زير زمين نشود در مساجد بسيار نشيند و هر كس مي خواهد جسدش سالم بماند و پوسيده نشود مساجد را نظافت كند...(3)

البته برای این ادعا شواهد عینی هم وجود دارد؛ مانند بدن مطهر شیخ صدوق که پس از 900 سال سالم بود. و یا بدن مطهر مرحوم کلینی، قطب راوندی و ... که بعد سالیان دراز بدون هیچ تغییری نپوسیده بودند.
با توجه به روایات گذشته و شواهد عینی مذکور، می توان از طریق قیاس اولویت به سالم بودن بدن ائمه(علیهم السلام) حکم کرد. چرا که اگر بدن حر بن یزید ریاحی در زمان شاه اسماعیل بدون هیچ تغییری مشاهده می شود، چطور بدن مطهر امام حسین(علیه السلام) سالم نمانده باشد؟ البته برای قبور ائمه(علیهم السلام) بدلیل حرمت بالای آن بزرگواران نزد مسلمین، چنین شواهد عینی در دست نیست و دلیل ما همان روایات و قیاس اولویت است.
از همین حرمت نبش قبر در مورد مسلمین و حرمت اشدّ آن برای بزرگان دین مانند ائمه(علیهم السلام) و رسول خدا(صلی الله علیه و اله)، بحث نمونه گیری و ... منتفی خواهد بود. هر چند نیازی هم به این کار نیست و نسل سادات هم اکنون بحمد الله فراوان اند. اما در مورد فضیلت فرزندان ائمه(علیهم السلام) و رسول خدا(صلی الله علیه و اله) در همین سایت تاپیک های زیادی هست که می توانید مراجعه فرمایید.


[/HR]1. اجساد جاویدان، صفحه: 15 - 21.
2. مجلسی، بحارالأنوار ، ج86 ، ص264.
3. همان، ج 8، ص 145.

[/]

[=arial black]با سلام

بعضی افراد مشهور که در منابع اسلامی (به نقل کتاب اجساد جاویدان) ادعا می‌شود که جنازهٔ آنها سالم مانده است:

دانیال نبی؛ ۱۲۰۰ سال پیش درگذشته و ادعا می‌شود جسد تازه وی به مدت سیصد سال تا زمان فتح ایران به دست اعراب مسلمان در بقعه اش در شوش بطور مشهود بر تختی قرار داشته است و همانزمان همان‌جا دفن شده است.[۳]
حیقوق نبی؛ ۲۶۰۰ سال پیش درگذشته و ادعا می‌شود در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۷۲ خورشیدی در پی بررسی مسئولین آثار باستانی از حفاری‌های غیرمجاز بقعه وی در تویسرکان جسد تازه وی مشاهده گردیده و رسانه‌ای شده است.[۴]
شعیب نبی همراه با دو دخترش (نقل اخبار اجساد تازه آنها در زمان هشام بن عبدالملک در حشام آباد شوشتر بوده است)[۵]
طالوت؛ پادشاه بنی اسرائیل که جسد تازه وی در عهد ولید بن عبدالملک در اردن مشاهده شده است.[۶]
عبدالله بن عبدالمطلب؛ پدر پیامبر اسلام که بدنبال توسعه خیابان (یا تخریب قبور) توسط آل سعود جسد تازه وی در سال ۱۳۹۴ قمری در جوار مسجدالنبی مشاهده شده است که سپس به قبرستان بقیع منتقل گردید.[۷]
عمرو بن جموح و عبدالله انصاری (پدر جابر انصاری) از کشته شدگان جنگ احد که هر دو در یک قبر دفن شدند و ادعا می‌شود ۴۶ سال پس از دفن بر اثر تخریب سیل قبرشان آشکار و جسد تازه اشان مشاهده گردید.[۸]
حمزة بن عبدالمطلب و عده دیگری از کشته شدگان جنگ احد ادعا می‌شود که پس از ۴۶ سال بدنشان تازه بود.[۸]
حذیفة بن یمان از صحابی پیامبر اسلام که ضمن انتقال جسدش از کنار شط به مداین در زمان سید محمد صدر ادعا می‌شود جسد وی و حتی کفنش نیز تازه بود.[۹]
حر بن یزید ریاحی از شهدای واقعه کربلا که در پی تجدید بنای بقعه او توسط شاه اسمعیل صفوی در سال ۹۱۴ قمری ادعا می‌شود جسد وی تازه بوده و پس از باز کردن دستمالی که بر زخم داشت از بدنش خون جاری شد. همچنین بار دیگر در زمان سلطان سلیم عثمانی قبر وی نبش شد.[۱۰]
حبیب بن مظاهر از شهدای واقعه کربلا که نادرشاه برای امتحان قبر او را نبش کرد و ادعا می‌شود جسد تازه وی آشکار شد.[۱۱]
شهدای کربلا در حرم امام حسین؛ یک قرن پیش بدنبال ایجاد فرورفتگی در پایین قبر علی اکبر و بررسی آن ادعا می‌شود اجساد تازه شهدا مشاهده شد.[۱۲]
رقیه بنت حسین؛ در حدود ۱۲۸۰ قمری، ادعا می‌شود بدنبال خوابهای صادقانه مکرر قبر وی برای جلوگیری از نفوذ آب بررسی می‌شود و به استنادهای متعدد جسد تازه دختربچه حسین بن علی آشکار می‌شود.[۱۳]
کشته شدگان مشهد اردهال از یاران علی بن محمد باقر که ادعا می‌شود در عهد ناصرالدین شاه اعتضادالسلطنه جسد تازه آنها را در سرداب مشاهده کرد و بار دیگر ۹ صفر ۱۳۸۱ قمری آیت الله مرعشی نجفی اجساد تازه و خون آلود آنها را در سرداب مشاهده کرد.[۱۴]
علی بن شاذان از موالی علی بن موسی الرضا که ادعا می‌شود جسد تازه وی در سه دهه قبل در قزوین مشاهده شد.[۱۵]
شاهچراغ (احمد بن موسی و برادر امام رضا)؛ ادعا می‌شود قبر و جسد تازه و خون آلود وی در نیمه دوم قرن هفتم قمری در عهد مقرب الدین مسعود بن بدر در شیراز مکشوف شد.[۱۶]
سید علاءالدین حسین (حسین بن موسی و دیگر برادر امام رضا)؛ ادعا می‌شود قبر و جسد تازه وی در نیمه قرن هفتم قمری در عهد ابوبکر بن سعد زنگی در شیراز مکشوف شد.[۱۷]
مامزاده علی اصغر در زرآباد همجوار چنار خونبار، که خبر از رویت جنازه سالم آن در ۸۰ سال پیش بوده است.[۱۸]
امامزاده طاهر شهر ری، در پی تجدید بنای مزار در زمان قاجار ادعا می‌شود جنازه وی سالم بوده است.[۱۹]
بی‌بی حیات از زنان مسلمان در فتح ایران که قبر وی در فهرج یزد ۳۰ مرداد ۱۳۵۳ توسط سارقان شکافته شد که به گزارش روزنامه کیهان همانروز (شماره ۹۳۱۹) ادعا می‌شود جسد سالم وی مشاهده شد.[۲۰]
امامزاده سید جمال‌الدین از احفاد امام دهم شیعه در شهر بردستان (استان بوشهر) که طبق ادعای برخی رسانه‌ها در دی ۱۳۶۶ در پی بازسازی بقعه، جنازه وی سالم بوده است.[۲۱]
امامزاده ریحان (عبدالله بن علی) سه کیلومتری شهر خمین، گفته شده در ۱۳۹۵ قمری در پی بازسازی جسد تازه وی نمایان شده است و ۳۰هزار نفر از اهالی و نواحی خمین آنرا مشاهده کردند.[۲۲]
کلینی، دربارهٔ او آمده که توسط یکی از خلفای بغداد نبش قبر شد و بدنش تازه بوده است.[۲۳]
شیخ صدوق، گفته شد در سال ۱۲۳۸ قمری بر اثر طغیان سیل بدن تازه او نمایان شد و مردم بسیاری آنرا شاهد بودند. فتحعلی شاه نیز در کنار بقعه حاضر شده بود و آنرا تجدید بنا کرد. افرادی چون ملا علی کنی و آغا علی مدرس زنوزی از جمله شاهدان عینی بدن تازه شیخ بودند که در آثار خود آنرا نقل کردند.[۲۴]
سید مرتضی، گفته شده پس از پانصد سال از درگذشتش قبرش بوسیله قضات روم نبش شد و جسد تازه اش نمایان شد. جنازه اش را از بغداد به کربلا منتقل کردند.[۲۵]
امین الاسلام طبرسی گفته شده در سال ۱۳۹۲ قمری جسد تازه اش هنگام تخریب قبرستان آشکار شده است.[۲۶]
قطب راوندی، نقل شده حدود ۹۰ سال پیش جسد تازه او بدنبال تخریب سیل آشکار شد. آیت الله اراکی در نوجوانی از شاهدان عینی بوده است.[۲۷]
عمو عبدالله که زیر طاق منارجنبان دفن است نقل شده بارها پیکر تازه اش رویت شده.[۲۸]
شیخ عبدالله شوشتری، متوفای ۱۹۲۱ قمری مدفون در اصفهان، به نقل مجلسی اول (شاگردش) و شیخ آقا بزرگ یکسال بعد هنگام انتقال جسدش به کربلا بدنش تازه بوده است.[۲۹]
آقا جمال خوانساری گفته شده جسد تازه اش هنگام دفن یکی از علما در جوار وی به سال ۱۴۱۵ قمری نمایان شده است.[۳۰]
ملا مهدی و پسرش ملا احمد نراقی؛ گفته شده جسد تازه هر دو در ۱۳۱۲ قمری در سرداب دیده شده است.[۳۱]
سید محمدمهدی بحرالعلوم از آیت الله ناصری در ۱۴۱۵ قمری نقل شده هنگامی که در نجف بوده است در تجدید بنای قبر او پس از دو و نیم قرن جنازه اش تازه بوده است.[۳۲]
سید مهدی شهیدی گفته شده هنگام دفن نوه اش در کنار وی، به سال ۱۲۶۹ قمری جنازه اش تازه بوده است.[۳۳]
ملا محمدتقی برغانی (شهید ثالث)، که بسال ۱۲۶۴ قمری به دست بابی‌ها کشته شد. گفته شده جسد وی موقتاً در قزوین مدفون بود هنگام انتقال جسد وی به کربلا پس از یکی دو سال تازه بوده از اینرو مردم اجازه انتقال جسد ندادنداست.[۳۴]
سید محمدتقی قزوینی (۱۱۹۵ق - ۱۲۷۰ق) مدفون در آرامگاه رکن الدین کربلا، بدنبال[۳۵]
محمدحسن آشتیانی (۱۲۴۸ق، آشتیان - ۱۳۱۹ ق، تهران)، بعد از دو سال از مرگش هنگام انتقال جنازه اش به نجف بدنش تازه بوده است.[۳۶]
میرزا حسین نوری متوفای ۱۳۲۰ قمری، پس از ۴۰ سال هنگام دفن شاگردش شیخ عباس قمی در کنار وی، بدنش سالم بود.[۳۷]
فاضل شربیانی متوفای ۱۳۲۲ قمری، از زعمای شیعه پس از ۳۵ سال، بدنبال عملیات عمرانی اطراف حرم امام علی، بدن و حتی کفنش تازه بود.[۳۸]
محمدحسن ممقانی متوفی ۱۳۲۳ قمری، از مراجع شیعه که بدنبال توسعه مقبره وی در نجف پس از ۶۵ سال بدنش تازه بود، حتی رنگ کفنش متغیر نشده بود.[۳۹]
آخوند خراسانی متوفای ۱۳۲۹ قمری، صاحب کفایه، هنگام دفن دخترش در قبله قبر وی در نجف بدنش پس از ۴۶ سال تازه بود.[۴۰]
شریعت اصفهانی متوفای ۱۳۲۹ قمری، بهنگام دفن آقا حسین قمی در جوار او در نجف، پس از ۲۵ سال بدنش تر و تازه مشاهده شد.[۴۱]
سید موسی زرآبادی متوفای ۱۳۵۳ قمری، هنگام دفن پسرش سید جلیل در کنار وی در شاهزاده حسین قزوین، بدنش پس از ۶۲ سال تازه بود.[۴۲]
سید حسن صدر متوفای ۱۳۵۴ قمری، از مراجع شیعه هنگام دفن سید محد صدر در جوار وی در کاظمین پس از دهها سال بدنش تازه بود.[۴۳]
سید حسین حمامی متوفای ۱۳۷۹ قمری، از مراجع شیعه که بدنبال توسع خیابان در نجف، ۲۰ سال پس از مرگش بدنش تازه آشکار شد.[۴۴]
سید نصرالله بنی‌صدر متوفای ۱۳۹۱ قمری در بیروت که در نجف (مقبره کمپانی - ایوان طلای حرم امام علی) دفن شد و هنگام دفت مصطفی خمینی در کنار وی پس از هفت سال بدنش آشکر شد و تازه بود.[۴۵]
فاضل لنکرانی متوفای ۱۳۹۲ قمری، پدر محمد فاضل لنکرانی هنگام دفن جوانی در کنار وی پس از ۷ سال بدنش تازه بود.[۴۶]

سلام
روایت صحیح السندی هست که می گوید جسد پیامبران و اوصیا اصلا بعد از سه روز غیب می شود!
البته برخی شارحان برای این حدیث چنین توجیه تراشده اند که این برای این گفته شده که خوارج و ناصبی ها نبش قبرشان نکنند که البته توجیه مضحکی است.

روایت این است:

عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن علي بن الحكم، عن زياد بن أبي الحلال، عن أبي عبد الله (عليه السلام) قال: ما من نبي ولا وصي نبي يبقى في الأرض أكثر من ثلاثة أيام حتى ترفع روحه وعظمه ولحمه إلى السماء وإنما تؤتى مواضع آثارهم ويبلغونهم من بعيد السلام ويسمعونهم في مواضع آثارهم من قريب. ( کافی ج4 ص 567 _ من لا یحضره الفقیه ج2 ص577_ تهذیب الاحکام ج6 ص106)

ترجمه : امام صادق فرمودند هیچ پیغمبر و هیچ جانشین پیغمبري بیش از سه روز روي زمین باقی نمی ماند سپس روح و استخوان و گوشت او را به آسمان می برند، و مردم به اماکن و مواضعی که آثار ایشان هست (یعنی قبورشان) رفته و از دور به ایشان ابلاغ سلام می کنند و از نزدیک در مواضع آثارشان سلامشان را به ایشان می شنوانند.

بنابراین براساس این روایت اجساد پیامبران و امامان دیگر وجود ندارد که ما بخواهیم درباره ی پوسیدن یا نپوسیدنشان بحث کنیم!
در تاریخ آمده است که وقتی بنی عباس می خواستند قبور خلفای بنی امیه را بشکافند و استخوانهایشان را بسوزانند. قبر معاویه را که شکافتند جز گرد و غبار چیزی نیافتند. کسی چه می داند شاید معاویه هم بر حق بوده و واقعا خلیفه النبی بوده و ما نمی دانستیم!!

عامل;943333 نوشت:
همانا خداوند متعال بر زمين حرام نموده است اينكه اجساد انبياء را بخورد. پس نبيّ خدا زنده است و روزي داده مي شود.(2)

سلام یعنی جسد پیامبر داخل قبر زنده هست که روزی داده میشود؟ اخه روزی دادن مخصوص زنده هاست.

عصران;943362 نوشت:
ر تاریخ آمده است که وقتی بنی عباس می خواستند قبور خلفای بنی امیه را بشکافند و استخوانهایشان را بسوزانند. قبر معاویه را که شکافتند جز گرد و غبار چیزی نیافتند. کسی چه می داند شاید معاویه هم بر حق بوده و واقعا خلیفه النبی بوده و ما نمی دانستیم!!

بسمه تعالی
سلام
از آن طرفش را هم داریم. جنازۀ اموات فاجر و کافر درست و حسابی را هم یک عده ای به یک جاهایی می برند. اینکه جنازۀ یک نفر نیست شود دلیل بر خوب بودن او نیست.

عامل;943333 نوشت:
از همین حرمت نبش قبر در مورد مسلمین و حرمت اشدّ آن برای بزرگان دین ... بحث نمونه گیری و ... منتفی خواهد بود

چرا نه ؟!

با روایت و نقل نهایتا می توان خودی های مومن را راضی کرد ، اگر ادعای بزرگ شما در حضور ناظرین بیطرف و پوشش زنده رسانه ای ثابت بشود آنگاه است که رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا !

چنانچه متولیان دین یک درصد به این حرف هایی که خودشان می زنند باور داشتند ، ثانیه ای را برای جذب قلوب ، تابش نور ایمان بر دلها و اثبات حقانیت شیعه از دست نمی دادند .

[="Times New Roman"][="Navy"]

aminj;943391 نوشت:
ساز آن طرفش را هم داریم. جنازۀ اموات فاجر و کافر درست و حسابی را هم یک عده ای به یک جاهایی می برند. اینکه جنازۀ یک نفر نیست شود دلیل بر خوب بودن او نیست.

بلی دقیقا . فرشتگانی به اسم نقاله ، مأمور این امرند.[/]

[=Times New Roman]

عصران;943362 نوشت:
سلام
روایت صحیح السندی هست که می گوید جسد پیامبران و اوصیا اصلا بعد از سه روز غیب می‌شود...

در تاریخ آمده است که وقتی بنی عباس می خواستند قبور خلفای بنی امیه را بشکافند و استخوانهایشان را بسوزانند. قبر معاویه را که شکافتند جز گرد و غبار چیزی نیافتند. کسی چه می داند شاید معاویه هم بر حق بوده و واقعا خلیفه النبی بوده و ما نمی دانستیم!!


ملاحظات :

۱- اخبار آحاد در امور اعتقادی و نیز وقایع تاریخی، حجت نیست و اصلا حجیت در این موضوعات معنا ندارد. در این موضوعات، تنها آنچه مفید یقین یا اطمینان باشد، قابل اعتماد خواهد بود.

۲- آیا شما سند این گزارش تاریخی را هم ارزیابی کرده‌اید؟ یا در صدد آنید که یک روایت معتبر را با یک روایت ضعیف رد کنید؟!

۳- شما دچار یک مغالطه شدید. مفاد روایت مذکور این است که اجساد انبیاء و أوصیاء در زمین نمی‌ماند، نه اینکه هر جنازه‌ای که در زمین نماند جنازه نبی و وصی است.

وصلی الله علی محمد وآله الطاهرین.

dahim-darni;943395 نوشت:
چرا نه ؟!

با روایت و نقل نهایتا می توان خودی های مومن را راضی کرد ، اگر ادعای بزرگ شما در حضور ناظرین بیطرف و پوشش زنده رسانه ای ثابت بشود آنگاه است که رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا !

چنانچه متولیان دین یک درصد به این حرف هایی که خودشان می زنند باور داشتند ، ثانیه ای را برای جذب قلوب ، تابش نور ایمان بر دلها و اثبات حقانیت شیعه از دست نمی دادند .

کسی نخواهد ایمان بیاورد هر معجزه ای رخ بدهد ایمان نمی آورد. مثلا همین چند وقت پیش پیکر یکی از یاران امام علی (ع) را جنگجوهای سوری پیدا کردند و باز هم جنگیدند.
از یک طرف اجساد سالم مانده در عالم کم نیستند. از طرف دیگر گیریم پیکر امام سالم از زیر خاک در آمد؛ کسی بخواهد بهانه بیاورد مثلا می گوید از کجا معلوم جن یا شیطان نگهش نداشته باشند یا اینکه می گوید از کجا معلوم که شما از زیر قبر با حفر تونل یک جسد جدید به جای آن نگذاشته اید.
نهایتا اینکه وقتی وعده حق الهی برسد بیشتر از تصور ناباوران معجزه رخ داده و بهت زده خواهند شد. اما در آن زمان دیگر قبول حق برای خیلیها فایده ندارد.

aminj;943403 نوشت:
کسی نخواهد ایمان بیاورد هر معجزه ای رخ بدهد ایمان نمی آورد. مثلا همین چند وقت پیش پیکر یکی از یاران امام علی (ع) را جنگجوهای سوری پیدا کردند و باز هم جنگیدند.
از یک طرف اجساد سالم مانده در عالم کم نیستند. از طرف دیگر گیریم پیکر امام سالم از زیر خاک در آمد؛ کسی بخواهد بهانه بیاورد مثلا می گوید از کجا معلوم جن یا شیطان نگهش نداشته باشند یا اینکه می گوید از کجا معلوم که شما از زیر قبر با حفر تونل یک جسد جدید به جای آن نگذاشته اید.
نهایتا اینکه وقتی وعده حق الهی برسد بیشتر از تصور ناباوران معجزه رخ داده و بهت زده خواهند شد. اما در آن زمان دیگر قبول حق برای خیلیها فایده ندارد.

توده های مردم آنقدر ساده اندیش هستند که اگر چنین اتفاقی را به چشمان خود ببینند درجا ایمان می آورند . شما به صرف اینکه ممکن است مثلا هزار نفر «ان قلت» بیاورند ، می خواهید از خیر مسلمان شدن میلیون ها نفر بگذرید ؟!

[=Times New Roman]

dahim-darni;943439 نوشت:
توده های مردم آنقدر ساده اندیش هستند که اگر چنین اتفاقی را به چشمان خود ببینند درجا ایمان می آورند .

آيات و نشانه‌ها به قدر کافی موجود است و پوشش رسانه‌ای هم صورت گرفته و آنهايی که قرار بود ايمان بياورند ايمان آورده‌اند.

افرادی همچون شما و امثال شما هم که ايمان آورندگان را توده‌های ساده انديش و سفيه قمداد مي‌کنند و مي‌گويند: « أ نؤمِن کما آمَن السفهاء »

بلی اينها هم هر نشانه‌اي برايشان بيايد ايمان نخواهند آورد. في قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا.

پوشش رسانه‌اي برای اينها هم اثری ندارد چون اصلا اينها پوشش رسانه‌اي براي اين موضوعات را نمي‌بينند! «لهم أعينٌ لا يبصرون بها»

هر چيزی يک اهلی دارد. کسی دنبال حقيقت مي‌رود که اهل حقيقت باشد.

يه دختر ، يک شهوتران رو تحريک مي‌کنه. يه ماشين ، يک دنيا زده رو تحريک مي‌کنه.

دلی هم که با حقيقت پيوند خورد نسبت به حقيقت و آيات حقّ، واکنش نشان ميده.

دل‌هاي مريض هم طبعاً آنها را ساده انديش و سفيه حساب مي‌کنند. فالله يحکم بينهم يوم القيامة فيما کانوا فيه يختلفون.

dahim-darni;943439 نوشت:
وده های مردم آنقدر ساده اندیش هستند

تقریبا همین طور است که شما می گویید. مردم معمولا دنبال مسایل فامیلی و قومی هستند. مثلا جماعت غیر شیعه مسلمان کاملا پیرو روحانیون همشهری خودشان هستند و به این راحتی با هیچ دلیلی از اعتقادات خودشان بر نمی گردند. اصلا یکی از جاهایی که باعث شد روی حرف پیامبر خدا با آن همه نشانه حرف زده شود و جانشینش عوض شود این بود که پیامبر و امامان این میل اعراب را بر آورده نمی کردند و آنها هم برای خودشان راهی ساختند تا عربها را به خیال خودشان سرور کنند.

در پست قبلی هم گفتم. انسانهای مرده و نپوسیده زیاد داریم که حتی بعضا اسما مسلم نیستند. معمولا یا انکار وجود چنین مواردی می شود یا نهایتا می گویند کلک است یا خیلی هم ببینند واقعی است می گویند جن این کار را کرده.
این جور چیزها معمولا بایکوت می شوند و اگر هم به افرادی که اعتقاد ندارند زیاد اصرار کنی می گویند مگر عقل نداری یا با خودشان می گویند عقلش را از دست داده و خیلی این طور نیست که دنبال تحقیق بروند.
یک نمونه از چنین تحقیقاتی درباره کفن تورین منتسب به عیسی (ع) انجام شده. آزمایشهای کربن را برایش انجام دادند و (با توجه به شواهد تاریخی و زمان دیده شدن برای اولین بار آن که حدود هزار سال پیش بود) گفتند مربوط به آن زمان (یعنی هزار سال پیش) است. در واقع می خواستند القا کنند کفن ساختگیست. بعدا چیزهایی کشف شد که دیدند هزار و ششصد هفتصد سال پیش هم صحبت از آن بوده. دوباره آزمایش کردند دیدند مربوط به دو هزار سال پیش است. بنابراین خود آزمایش کننده ها هم بعضا با پیش داوری و عناد عمل می کنند.

Hadi99g;943447 نوشت:
پوشش رسانه‌اي برای اينها هم اثری ندارد چون اصلا اينها پوشش رسانه‌اي براي اين موضوعات را نمي‌بينند!

خبر « سالم ماندن جسد مومیایی نشده با قدمت هزار و چند صد ساله » که تازه فلان مرکز و نهاد علمی هم آنرا تایید کرده باشند در کسری از ثانیه در همه جای جهان پخش می شود .

ترس از ندیدن مردم نیست ، ترسِ از دست دادن همین جمعیت اندک معتقدی است که همه عمر به گوششان خوانده شده بدن امام و پیغمبر پس از مرگ از بین نمی رود !! وقتی با یک مشاهده ساده ثابت شود که اینطور نیست اکثرشان مطمئنا در عقایدشان تجدید نظر خواهند کرد !

Hadi99g;943397 نوشت:
بلی دقیقا . فرشتگانی به اسم نقاله ، مأمور این امرند.

سلام علیکم
از قدیم گفته اند یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به دیگری.
بهتر بود این ملاحظاتتان را اول برای آنچه به صورت قطعی و یقینی برای دیگران بیان می کنید به کار می بستید. اول همین را با اعتبار سندش از منابع شیعه ثابت کنید. بعد تازه می شود خبر واحد و طبق مبنای شما هیچ حجیتی ندارد و حالا باید تواترش را ثابت کنید!

Hadi99g;943399 نوشت:
شما دچار یک مغالطه شدید. مفاد روایت مذکور این است که اجساد انبیاء و أوصیاء در زمین نمی‌ماند، نه اینکه هر جنازه‌ای که در زمین نماند جنازه نبی و وصی است.

جریان خالی بودن قبر معاویه هرچند واقعا در تاریخ نقل شده است اما من آن را فقط برای شوخی پایان کلامم گفتم و قصد نتیجه گیری منطقی از آن را نداشتم . طبیعی است کسی که فقط به دنبال ایراد گرفتن از دیگران است متوجه چنین چیزی نشود.

Hadi99g;943399 نوشت:
- اخبار آحاد در امور اعتقادی و نیز وقایع تاریخی، حجت نیست و اصلا حجیت در این موضوعات معنا ندارد. در این موضوعات، تنها آنچه مفید یقین یا اطمینان باشد، قابل اعتماد خواهد بود.

اولا که آوردن این روایت درمقابل روایات بقای جسد انبیا و سالم ماندنشان بود که اگر این دسته روایات سندشان ضعیف باشد ترجیح با روایت من است اگر هم سندشان معتبر باشد با توجه به قاعده ی (( اذا تعرضا فتساقطا)) هر دو دسته ی روایات از حجیت ساقط می شوند..
دوما عدم حجیت خبر واحد در اصول اعتقادات است و اینکه شامل این قبیل امور هم بشود تنها ادعای بدون دلیل جنابعالی است.
سوما این قضیه ی عدم حجیت خبر واحد به شدت میان علما مورد مناقشه است . شیخ انصاری در فرائد الاصول بحث خوبی در این باره کرده و تمام ادله ی طرفداران این نظریه را به خوبی نقد کرده است می توانید به همانجا مراجعه کنید. ( فرائد الاصول ج1 ص 237 تا 366)

Hadi99g;943399 نوشت:
۲- آیا شما سند این گزارش تاریخی را هم ارزیابی کرده‌اید؟ یا در صدد آنید که یک روایت معتبر را با یک روایت ضعیف رد کنید؟!

بالاخره نفهمیدم که از نظر شما آن حدیث را حجت قرار دادم یا می خواستم ردش کنم؟
به فرض که می خواستم با جریان قبر معاویه ردش کنم . حدیثی که از نظر شما حجیتی ندارد را چرا از رد کردنش ناراحت می شوید؟

aminj;943403 نوشت:
مثلا همین چند وقت پیش پیکر یکی از یاران امام علی (ع) را جنگجوهای سوری پیدا کردند و باز هم جنگیدند.

با سلام
خبر مربوط به سالم ماندن جسد حجر بن عدی یک خبر ساختگی بود:

https://www.mashreghnews.ir/news/213190/%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%AD%D8%AC%D8%B1-%D8%A8%D9%86-%D8%B9%D8%AF%DB%8C-%D9%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85

aminj;943391 نوشت:
از آن طرفش را هم داریم. جنازۀ اموات فاجر و کافر درست و حسابی را هم یک عده ای به یک جاهایی می برند

طبق روایت دیگری که در این باره وجود دارد معاویه باید هنگام مرگش تبدیل به مارمولک شده باشد که داخل قبرش نبود . بقیه خلفای بنی امیه هم شاید تبدیل به مارمولک شده بودند اما برای این که این قضیه لو نرود اشخاص دیگری را در قبرشان گذاشته بودند.

[=Times New Roman]

عصران;943523 نوشت:
سلام علیکم
از قدیم گفته اند یک سوزن به خودت بزن یک جوالدوز به دیگری.
بهتر بود این ملاحظاتتان را اول برای آنچه به صورت قطعی و یقینی برای دیگران بیان می کنید به کار می بستید.

عليکم السلام والرحمه،

بنده مثل شما يک روايت را علَم نکرده و روي آن مانور نداده، به استهزاء نگرفتم!

اگر ملاحظاتي بر مطالبم باشد خوشحال مي‌شوم که کسی جهت بحث علمی -نه جهت تمسخر يا جدل- گوشزد کند.

بقيه مطالبتان هم از لحاظ علمي، ارزش ملاحظه و بحث نداشت.

در ضمن،​ حرف فاء بر سر جواب شرطي که فعل ماضي باشد نمي‌آيد:

عصران;943523 نوشت:
(( اذا تعرضا فتساقطا ))

شرتوني در مبادئ العربية مي‌نويسد: «يمتنع دخول الفاء علی الجواب إذا کان ماضيا متصرّفا مجرّداً من «قد» نحو: «مَن صبَرَ ظفرَ»

شما اوّل مقدّمات ابتدائي استفاده از روايات را ياد بگيريد بعد سراغ روايات برويد. بعد بياييد بحث کنيم.

متأسفانه الآن خيلی‌هايي که در آيات و اخبار اظهار نظر مي​کنند، کسانيند که به قول مرحوم شيخ انصاري -رضوان الله عليه :

در الفاظ روايات، فاعل را از مفعول نمي​توانند تشخيص دهند چه رسد به تشخيث خاصّ از عامّ!

و در مطالب عقليّه هم بديهيّات را از بقيّه نمي​توانند باز شناسند، بعد شروع مي​کنند به تشنيع بر حاملان شريعت و استهزائشان.... فسيأتيهم أنباء ما کانوا به يستهزؤون.

[=Times New Roman]

dahim-darni;943483 نوشت:
همه عمر به گوششان خوانده شده بدن امام و پیغمبر پس از مرگ از بین نمی رود !! وقتی با یک مشاهده ساده ثابت شود که اینطور نیست اکثرشان مطمئنا در عقایدشان تجدید نظر خواهند کرد !

به گوش خوانده نشده، بارها و بارها مشاهده شده،

همانطور که جريان خون در روز عاشوراء از درخت چنار زرآباد قزوين مشاهده شده و هر ساله مشاهده ميشه و پوشش رسانه‌اي هم داده شده.

اتفاقا امامزاده‌اي که کنار اين درخت است يک بار به دليلی نبش شد و جنازه تازه و سالم امامزاده مشاهده شده:http://seekingtruth.blogsky.com/1389/06/15/post-4/

فما کانوا لیؤمنوا بما کذّبوا به مِن قبل.

[="Arial Black"][="Blue"]سلام

عصران;943362 نوشت:
بنابراین براساس این روایت اجساد پیامبران و امامان دیگر وجود ندارد که ما بخواهیم درباره ی پوسیدن یا نپوسیدنشان بحث کنیم!
در تاریخ آمده است که وقتی بنی عباس می خواستند قبور خلفای بنی امیه را بشکافند و استخوانهایشان را بسوزانند. قبر معاویه را که شکافتند جز گرد و غبار چیزی نیافتند. کسی چه می داند شاید معاویه هم بر حق بوده و واقعا خلیفه النبی بوده و ما نمی دانستیم!!

با یک روایت که نمی توان به این سادگی حکم کرد!
روایات را باید در کنار هم دید...
برای وجود اجساد پیامبران و ائمه(علیهم السلام) روایات متواتر داریم، در حالی که این یک خبر واحد است. روایاتی مانند انتقال استخوانهای حضرت یوسف و آدم(علیهما السلام) و روایاتی که بدن حضرت نوح و ادم(علیهما السلام) را در کنار بدن مطهر علی بن ابی طالب(علیه السلام) می دانند. یا روایاتی که ناظر به نبش قبر سید الشهداء(علیه السلام) در زمان متوکل است و ...
بنابراین با توجه به با توجه به روایات متعدد که دال بر وجود اجساد مطهر آنها در محل دفن است، برای این خبر واحد توجیح مناسبی پیدا کرد.
ضمنا بحث تقیه را هم در نظر شریفتان داشته باشید که ائمه(علیهم السلام) برای در امان ماندن قبور پدرانشان چنین مسائلی را مطرح کرده باشند.
البته توجیهات دیگری هم در کتب روایی مطرح شده مانند اینکه ابدان پاک ائمه(علیهم السلام) برای تیمن و تبرک به آسمان برده شده و بازگردانده می شود نه اینکه برای ابد در آنجا باشد و روایت مذکور تنها ناظر به عروج آنهاست.
برای اطلاع بیشتر ر.ک:
  • روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة) ؛ ج‏5 ؛ ص362
  • الوافي ؛ ج‏14 ؛ ص1337
  • وسائل الشيعة ؛ ج‏14 ؛ ص323
  • مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول ؛ ج‏18 ؛ ص284

نکته دیگر اینکه اگر از بین رفتن جسد دال بر حقانیت باشد، قریب به اتفاق انسانها اهل نجات اند، حتی هیتلر و امثالهم! بنابراین بهتر است راه دیگری مانند بررسی عملکرد افراد و مقایسه آن با متون دینی و سیره را مد نظر قرار بدهید ن هنبش قبر مرده را!!! علاوه بر اینکه با توجیه روایت مذکور جایی برای چنین برداشتهایی نمی ماند.
[/]

Hadi99g;943583 نوشت:
همانطور که جريان خون در روز عاشوراء از درخت چنار زرآباد قزوين مشاهده شده و هر ساله مشاهده ميشه و پوشش رسانه‌اي هم داده شده.

اینهم اولین نتیجه یک سرچ ساده : https://fa.wikipedia.org/wiki/چنار_خونبار

اگر بیشتر پیگیری کنید مشابه این درخت و صمغ آن ( که به زعم شما و سایر دوستان خونی است که در عزای امام حسین جاری می شود) را در چند جای دیگر دنیا پیدا می کنید .

اما از همین ماجرا می خواهم حرف خودم را ثابت کنم و آنهم تاثیر چنین اخباری بر توده های ساده اندیش ! آنها مشتاقانه اینگونه جعلیات را دنبال و باور می کنند .

در همان لینکی هم که فرستادید چند نکته قابل تامل ( برای شما و دوستانتان ) در قسمت نتیجه گیری وجود داشت :

۳. مایع رنگین که از چنار جاری می‌شود، [HL]ماهیت خونی ندارد[/HL]؛ البته همانند سایر صمغ‌ها نیز نیست، بلکه این صمغ پس از جریان همانند خون به‌زودی خشک می‌شود.
۴. مردم منطقه علاقه دارند، بین جریان صمغ و عاشورا رابطه عِلّی برقرار باشد؛ از این‌رو ابطال‌پذیری را برنمی‌تابند و به [HL]توجیه تئوریک[/HL] روی می‌آورند.

مطلبی هم که در مورد جسد تر و تازه امام زاده در متن نوشته شده آمیخته با خواب و رویای یک پیرمرد 90 ساله است که معلوم نیست این هم از جنس خون درخت چنار باشد یا اینکه در خواب اتفاق افتاده و به خیال راوی در واقعیت بوده ! از جنس این روایت ها را من هم زیاد شنیده ام ، اما هنگامی که علمی و دقیق بررسی کنیم متوجه می شویم اینگونه مطالب و شایعات از ساده دلی همان توده های ساده اندیش بر می آید و پشتوانه محکم وعلمی ندارد ...

با سلام و کسب اجازه از استاد عامل نکاتی در رابطه با ابدان مطهر ائمه(علیهم السلام) در قبورشان عرض می گردد.

قبل از بیان این مطالب سه کتاب که به این موضوع پرداخته اند را معرفی می نمایم:

الاربعین الحسنیه، تالیف: مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد ارباب(اشراقی)‌، چاپ اسوه، در ذیل حدیث چهارم که مفصلا به این موضوع وارد شده و پاسخ فرموده اند؛

فروغ شهادت،‌تالیف: مرحوم آیت الله حاج شیخ علی آقای سعادت پرور؛

اجساد جاویدان، تالیف: حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر مهدی پور؛

بیان: در تمامی روایاتی که در موضوع زیارت اهل بیت علیهم السلام از معصوم صادر شده است، وجود بدن امام علیه السلام در قبر امری قطعی تلقی شده و با توجه به همین امر عنوان زیارت صادق خواهد بود که به مواردی اشاره می شود:

1. «أَشْهَدُ أَنَّكَ طُهْرٌ طاهِرٌ مِنْ طُهْرٍ طاهِرٍ، طَهُرْتَ وَ طَهُرَتْ بِكَ الْبِلادُ، وَ طَهُرَتْ أَرْضٌ أَنْتَ بِها، وَ طَهُرَ حَرَمُكَ. أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالْقِسْطِ وَ الْعَدْلِ وَ دَعَوْتَ إِلَيْهِما، وَ أَنَّكَ ثارُ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ حَتّى‏ يَسْتَثِيرَ لَكَ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِهِ.».(کامل الزیارات، باب79).
گواهى مى‏دهم كه تو پاك و طاهرى و از پاك و طاهر متولّد شدى، بلاد و شهرها به تو پاكيزه گشت، و نيز حرم و زمينى كه تو در آن قرار دارى. شهادت مى‏ دهم كه توبه قسط و عدالت امر نموده و به آن دو دعوت كردى. و تو خون خدا در زمين هستى، تا اين كه خداوند از تمام آفريده ‏ها، انتقام خون تو را بگيرد.

2. اسحاق بن عمّار مى ‏گويد: از امام صادق- عليه ‏السّلام- شنيدم كه فرمود: «مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بنِ عَلِىٍّ- عليه‏ السّلام- مُنْذُ يَوْمٍ دُفِنَ فِيهِ، رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ جايگاه مزار حسين بن على- عليه ‏السّلام- از هنگامى كه در آن جا دفن شده، باغى از باغ‏هاى بهشت است. نيز فرمود: «مَوْضِعُ قَبْرِ الْحُسَيْنِ- عليه ‏السّلام- تُرْعَةٌ مِنْ تُرَعِ الْجَنَّةِ.» جايگاه مزار امام حسين- عليه ‏السّلام-، درى از درهاى بهشت است.

3. و هم او مى‏ گويد: از آن حضرت شنيدم كه فرمود: «إِنَّ لِمَوْضِعِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِىٍّ- عليهماالسّلام- حُرْمَةً مَعْلُومَةً، مَنْ عَرَفَها وَ اسْتَجارَ بِها، أُجيرَ.» به درستى كه براى جايگاه مزار حسين بن على- عليه ‏السّلام-، حرمت شناخته شده ‏اى است. هر كس آن را بشناسد و به آن پناه برد، پناه داده مى‏ شود. راوى مى ‏گويد، عرض كردم: فدايت شوم، جايگاه و موضع آن را براى من مشخّص فرما. حضرت فرمود:

«إِمْسَحْ مِنْ مَوْضِعِ قَبْرِهِ الْيَوْمَ، فامْسَحْ خَمْسَةً وَ عِشْرينَ ذِراعاً مِنْ ناحِيَةِ رِجْلَيْهِ وَ خَمْسَةً وَ عِشْرينَ ذِراعاً مِمّا يَلى وَجْهَهُ، وَ خَمْسَةً وَ عِشْرينَ ذِراعاً مِنْ خَلْفِهِ، وَ خَمْسَةً وَ عِشْرينَ ذِراعاً مِنْ ناحِيَةِ رَأْسِهِ، وَ مَوْضِعُ قَبْرِهِ مُنْذُ يَوْمٍ دُفِنَ، رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ، وَ مِنْهُ مِعْراجٌ يُعْرَجُ فِيهِ بِأَعْمالِ زُوّارِهِ إِلَى السَّماءِ، فَلَيْسَ مَلَكٌ وَ لا نَبِىٌّ فِى السَّمواتِ إِلّا وَ هُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِى زِيارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ- عليه‏السّلام- فَفَوْجٌ يَنْزِلُ، وَ فَوْجٌ يَعْرُجُ.» از جايى كه امروز مزارش مى‏ باشد، مسح كن، بيست و پنج ذراع از جانب پا، و بيست و پنج ذراع از طرف صورت، و بيست و پنج ذراع از پشت، و بيست و پنج ذراع از طرف سر مبارك مسح كن. و جايگاه مزارش از هنگامى كه دفن شده، باغى از باغ‏هاى بهشت است و در آن جا، محل عروجى است كه اعمال زائرانش به آسمان برده مى ‏شود، و هيچ ملك و پيامبرى در آسمان‏ها نيست، مگر اين كه از خدا مى ‏خواهند به ايشان اجازه دهد، مزار امام حسين- عليه ‏السّلام- را زيارت كنند؛ لذا دسته ‏اى پايين مى‏آيند و دسته ‏اى بالا مى ‏روند. (كامل الزيارات، ص 272، باب 89، روايت 4.)

4. در رواياتى‏ از امام هادى- عليه ‏السّلام- آمده است كه فرمود: «إِنَّ للَّهِ مَواضِعَ يُحِبُّ أَنْ يُعْبَدَ فِيها، وَ حائِرُ الْحُسَيْنِ- عليه ‏السّلام- مِنْ تِلْكَ الْمَواضِعِ.» جايگاه‏هايى [در زمين‏] است كه خداوند دوست دارد در آن جا عبادت شود، و حائر امام حسين- عليه ‏السّلام-، از جمله‏ ى آن جايگاه‏ها مى‏ باشد. ر. ك: كامل الزيارات، ص 273، روايات باب 90. اين روايت، حديث دوم از اين باب است، دو روايت ديگر اين باب نيز با اندك تفاوتى، نظير همين حديث است.

بيان: جمله ‏ى‏ «مُنْذُ يَوْمٍ دُفِنَ، رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ.» و «تُزْعَةٌ مِنْ تُرَعِ الْجَنَّةِ» در حديث اوّل و شبيه آن در حديث دوم، شاهد بر آن است كه اين زمين، علاوه بر شرافت اصلى كه خداوند به آن عنايت فرموده، دفن سيّدالشّهدا- عليه ‏السّلام- در آن جا، شرافت ديگرى را به آن افزوده؛ بلكه آثار شرافتش از آن روز (به اعتبار جمله ‏ى‏ «مُنْذُ يَوْمٍ دُفِنَ فِيهِ.») به مرحله‏ ى ظهور رسيده و باغى از باغ‏هاى بهشت، و درى از درهاى آن شده است. امّا اين كه چگونه آن مكان شريف از هنگامى كه حضرت در آن مدفون شده، باغى از باغ‏هاى بهشت، و درى از درهاى بهشت شده است؟

1. به اعتبار عظمت و شرافت اصلى آن زمين.
2. به اعتبار نزول انبيا و اوصيا- عليهم‏ السّلام- و ملايكه؛ چنان كه جمله‏ ى‏ «فَلَيْسَ مَلَكٌ وَ لا نَبِىٌّ ...» در حديث دوم، فَلَيْسَ‏ مَلَكٌ‏ وَ لا نَبِىٌ‏ فِى السَّمواتِ إِلّا وَ هُمْ يَسْأَلُونَ اللَّهَ أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِى زِيارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ- عليه ‏السّلام- فَفَوْجٌ يَنْزِلُ، وَ فَوْجٌ يَعْرُجُ.» و هيچ ملك و پيامبرى در آسمان‏ها نيست، مگر اين كه از خدا مى‏خواهند به ايشان اجازه دهد، مزار امام حسين- عليه ‏السّلام- را زيارت كنند؛ لذا دسته ‏اى پايين مى ‏آيند و دسته‏اى بالا مى‏روند.

با توجه به مطالب فوق می توان گفت:
مراد از روایات رفع اجساد بعد از سه روز که در مقابل روایات دیگر اولا ظاهر بوده و ثانیا از نظر تعداد بسیار کمتر؛ رفع جسم معصوم از قبر نخواهد بود؛‌ بلکه مقتضی جمع بین روایات به همان صورتی خواهد بود که مرحوم فیض بیان فرموده که
شاید مراد به گوشت و استخوان که بالا برده می شوند، گوشت و استخوان مثالی باشد نه عنصری، زیرا آنان به این بدنهای عنصری وابسته نیستند. گویا در زمانی هم که پیراهن تن را از خود دور نکرده اند، از آن آزادند تا چه رسد به پس از مرگ. و شاید این معنا از حدیث این است که فرمودند: «خداوند روح شیعیان ما را از جنس بدن ما آفریده». بدن آنها جز بدنهای لطیف مثالی چیز دیگری نیست، و بدنهای عنصری همانند بدن آن بدنهاست. (فیض، ملا محسن: وافی ج 197 - 196،8، چاپ سنگی، تهران 1324 ه ق).

بنابراین می توان گفت: مراد از رفع جسم، رفع ظاهری و رفع جسم عنصری شریف از قبر نخواهد بود؛ که در این صورت موضوعی برای حشر اخروی نیز موجود نخواهد بود؛ بلکه مراد از جسم مرتبه ای بالاتری از جسم مادی(همچنان که از تعابیر توفی نفس از قرآن استفاده می گردد) و مراد از رفع نیز عروج جسم متناسب با این مرتبه خواهد بود. و از آنجا که عوالم طولی عبارت از عالم ماده و مثال(برزخ) و عقل(روح)، می باشد، ‌ که در سیر سعودی با مرگ، انسان از عالم ماده به مراتب و عوالم بالاتر عروج می نماید؛ برزخ حائلی از عروج روح امام علیه السلام به مراتب بلاتر نخواهد بود؛ لذا با آنکه امام در نشأی برزخ نیز بوده؛ اما با این حال در اوج سیر کمالی متصور برای انسان نیز خواهد بود؛ همچنان که از آیه ی (وَ لا تَحْسَبَنَ‏ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ سوره‏ى آل عمران، آيه‏ى 169.‏) ؛ (و هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده‏اند، مرده مپندار؛ بلكه زنده ‏اند و نزد پروردگارشان روزى داده مى ‏شوند.) استفاده مى شود كه شهدا وجه ربّ‏ اند، و فانى در وجه ربّ ‏اند، و باقى عند اللَّه هستند؛ استفاده می شود که امام علیه السلام در بالاترین این مراتب جای دارد. و این منافاتی با وجود جسم امام در عالم ماده نخواهد داشت.

[=Times New Roman]

dahim-darni;943598 نوشت:
مطلبی هم که در مورد جسد تر و تازه امام زاده در متن نوشته شده آمیخته با خواب و رویای یک پیرمرد 90 ساله است

خود نوشتجات شما هم آميخته با خواب و رؤيا است. بايد علمي و دقيق بررسي شود.

در ضمن بنده ادعا نکردم که ماهيت خوني که از درخت مذکور خارج مي​شود خون انسان است.

به هر تقدير، بحث اصلي درباره اجساد بود، حالا اين درخت هم ممکنه چيزي را ثابت کند يا نکند، در اين خصوص اصراري ندارم.

Hadi99g;943582 نوشت:
اگر ملاحظاتي بر مطالبم باشد خوشحال مي‌شوم که کسی جهت بحث علمی -نه جهت تمسخر يا جدل- گوشزد کند.

سلام
من به حالات ضمیر شما کاری ندارم که خوشحال بشوید یا عصبانی یا غمگین. اگر دلیلی دارید ارائه کنید و اگر ندارید یک کلمه بگویید ندارم و دیگر بهانه نیاورید.
اصلا شما به نیت بنده و خود بنده کاری نداشته باش اگر واقعا توضیح قانع کننده ای برای این معیار دوگانه و یک بام و دو هوای خود دارید آن را برای خوانندگان بیان کنید.
بنده هم ملاحظه ای بر مطلب شما نداشتم فقط خواستم ملاحظات خودتان را ابتدا بر خودتان اعمال کنید که لایق تر از من به آنهایید.

Hadi99g;943582 نوشت:
بقيه مطالبتان هم از لحاظ علمي، ارزش ملاحظه و بحث نداشت.

جالب است که آنچه که از نظر شما علم کردن و مانور دادن و استهزای یک روایت است ارزش ملاحظه ی علمی را دارد ولی هر موقع نوبت جواب دادن و دلیل آوردن برای ادعاهایتان می شود هیچگونه ارزشی برای توجه شما ندارد!
دوست عزیز بنده التماستان نکرده بودم که با من بحث کنید خودتان ابتدا آن هم بدون سلام پریدید وسط و حالا هم که زمان دلیل و برهان آوردن است می خواهید فلنگ را ببندید و در بروید.

Hadi99g;943582 نوشت:
در ضمن،​ حرف فاء بر سر جواب شرطي که فعل ماضي باشد نمي‌آيد:

ضمن تشکر از حضرتعالی بابت گوشزد کردن نکته فوق العاده پر ارزش و با اهمیت و کاملا مرتبط با موضوع تاپیک اضافی بودن یک حرف (( ف)) . باید خدمت مبارکتان عرض کنم که اگر واقعا می خواهید ملانقطه ای موفقی بشوید بهتر بود به جای این به آن غلط تایپی من که (( الف)) تعارضا را جا انداخته بودم گیر می دادید که نوشته بودم (( تعرضا)) . زیرا (( اذا تعرضا فتساقطا)) معنای درستی ندارد و درستش (( اذا تعارضا)) است که من به اشتباه تایپ نکردم. این یک.

اما نکته دومی که خدمت حضرت ملانقطه ای و استاد ادبیات عرب عرض می شود اینکه شما و امثال شما ظاهرا قرآن را هم دارای غلط می دانید:

اِنْ كانَ قَميصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ ( یوسف :26)

فَاِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَما سَأَلْتُكُمْ مِنْ اَجْرٍ ( یونس : 72)

و اما نکته سوم اینکه گاهی حرف (( قد)) فعل در جمله بدون اینکه به معنا صدما بزند حذف می شود.

مثل اینکه شما خود را از عربها هم عربتر می دانید . این قسمت این سایت : http://www.almoneer.org/index.php?act=av&action=view&id=3325 درباره ی درس خارج اصول است ببینید که این قاعده ی اصولی در پاراگراف یک مانده به آخر آن چگونه بیان شده است: الدليلان فاذا تعارضا فتساقطا

اگر بازهم شک دارید اینجا را هم ببینید: https://books.google.com/books?id=NGouDwAAQBAJ&pg=PT623&lpg=PT623&dq=%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6%D8%A7+%D9%81%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D9%82%D8%B7%D8%A7&source=bl&ots=JhtU9NTKiH&sig=tq8MhJo8yvoHD3UKpb9FKoHXvQM&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwi47JC7sJPWAhWsIsAKHZzoCycQ6AEILzAB#v=onepage&q=%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%D9%81%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D9%82%D8%B7%D8%A7&f=false

و اینجا: https://books.google.com/books?id=qUoLDgAAQBAJ&pg=PA82&lpg=PA82&dq=%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6%D8%A7+%D9%81%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D9%82%D8%B7%D8%A7&source=bl&ots=VpDHAjxf4D&sig=JLQzLjGYVeyeY05mWnRGXSCkLzE&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwi47JC7sJPWAhWsIsAKHZzoCycQ6AEINDAC#v=onepage&q=%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%D9%81%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D9%82%D8%B7%D8%A7&f=false

و اینجا: http://library.islamweb.net/newlibrary/display_book.php?bk_no=79&ID=11&idfrom=571&idto=1136&bookid=79&startno=41

و نیز اینجا ( در قلت نکته ی پنجم) : http://www.eshia.ir/feqh/archive/text/iravani/feqh/32/330712/

این هم از درس شیرین عربی.
اگر اینقدر بیکار هستید که دنبال اینگونه ایرادات هستید نوشته های قبلی من در این سایت هم تمامشان خالی از غلط تایپی نیستند می توانید به سراغ آنها هم بروید تا سرگرم شوید.

Hadi99g;943582 نوشت:
شما اوّل مقدّمات ابتدائي استفاده از روايات را ياد بگيريد بعد سراغ روايات برويد. بعد بياييد بحث کنيم .متأسفانه الآن خيلی‌هايي که در آيات و اخبار اظهار نظر مي​کنند، کسانيند که به قول مرحوم شيخ انصاري -رضوان الله عليه :

در الفاظ روايات، فاعل را از مفعول نمي​توانند تشخيص دهند چه رسد به تشخيث خاصّ از عامّ!

و در مطالب عقليّه هم بديهيّات را از بقيّه نمي​توانند باز شناسند، بعد شروع مي​کنند به تشنيع بر حاملان شريعت و استهزائشان.... فسيأتيهم أنباء ما کانوا به يستهزؤون.

من اگر به قول شما روی یک روایت معتبر مانور داده ام مانور شما فقط روی یک حرف (( ف)) بود و این حرفهایتان هم به تبع همان مانورتان بود که جوابش داده شد.

خوش باشید.

عامل;943585 نوشت:
با یک روایت که نمی توان به این سادگی حکم کرد!

سلام علیکم
بنده حکمی صادر نکردم بلکه حکم شما را باطل کردم. روایات مربوط به سالم ماندن جسد انبیا و اهل بیت در منابع شیعه دو سه تا بیشتر نیست که من هم با این روایات که تعداد آنها هم دو سه تا است جوابش را دادم.
حکمی که شما به سادگی داده بودید را من هم به سادگی باطل کردم.

عامل;943585 نوشت:
برای وجود اجساد پیامبران و ائمه(علیهم السلام) روایات متواتر داریم،

روایات مربوط به سالم ماندن اجساد انبیا و ائمه در منابع شیعه همانطور که گفتم دو سه تا بیشتر نیست. اما اینکه به طور کلی روایات وجود اجساد بعد از سه روز متواتر باشد که ادعای سنگینی است و ناشی از جهل به مفهوم تواتر است . اگر واقعا راست می گویید آنها را با سلسله سندشان بیاورید و تواترشان را ثابت کنید وگرنه با صرف ادعای تواتر که چیزی ثابت نمی شود.

عامل;943585 نوشت:
روایاتی مانند انتقال استخوانهای حضرت یوسف و آدم(علیهما السلام)

روایت نقل استخوانها مانند روایت موثقی که شیخ صدوق از امام رضا درباره ی انتقال استخوانهای حضرت یوسف آورده علاوه بر نقض روایتی که من آوردم ناقض روایات سالم ماندن اجساد انبیا هم هست.

عامل;943585 نوشت:
و روایاتی که بدن حضرت نوح و ادم(علیهما السلام) را در کنار بدن مطهر علی بن ابی طالب(علیه السلام) می دانند.

من در روایاتی که مکان دفن حضرت آدم و نوح علیهما السلام را بیان می کنند سخنی از اینکه که بدنشان کنار بدن حضرت علی است ندیده ام اگر شما دیده اید به ما هم نشان دهید.

عامل;943585 نوشت:
یا روایاتی که ناظر به نبش قبر سید الشهداء(علیه السلام) در زمان متوکل است

به نکته ی خوبی اشاره کرید اگر واقعا سالم ماندن جسد فضیلتی بود جسد مثله شده ی سید الشهدا در اولویت بود.

عامل;943585 نوشت:
روایات را باید در کنار هم دید...

با کنار هم دیدن روایات نپوسیدن جسد و نقل استخوانها و به آسمان رفتن جسد چیزی که حل نمی شود که هیچ. تازه آش در هم جوش هم از داخلش بیرون می آید.

عامل;943585 نوشت:
برای این خبر واحد توجیح مناسبی پیدا کرد.

عامل;943585 نوشت:
البته توجیهات دیگری هم در کتب روایی مطرح شده

آنچه که شما در اینجا به آن توجیه می گویید در منطق به آن (( مغالطه ی تفسیر نادرست)) می گویند. به قول شهید مطهری : لولا التوجیه لهلک الطلبه!
اینها صرفا توجیهاتی است که در دوران اخباری گری توسط علمای اخباری مانند مجلسی پدر و پسر و فیض کاشانی و غیره با مشی اخباری گری برای این روایات ارائه شده است و شایسته اعتنای چندانی نیستند و قدمایی همچون شیخ کراجکی همان برداشت ظاهری را از این روایات دارند.
امثال علامه مجلسی حتی برای روایات سخیفی همچون بالارفتن بر قبر پیامبر که باعث کوری می شود هم توجیه تراشیده اند . شما اگر واقعا کارشناس هستید باید خودتان هم اهل تحقیق و نقد باشید نه اینکه از توجیهات گذشتگان گرته برداری کنید.

عامل;943585 نوشت:
ضمنا بحث تقیه را هم در نظر شریفتان داشته باشید که ائمه(علیهم السلام) برای در امان ماندن قبور پدرانشان چنین مسائلی را مطرح کرده باشند.

نوشته ی اول من را آیا واقعا درست خواندید؟ اگر درست خوانده بودید من در آنجا به این توجیه و مضحک بودن آن هم اشاره کرده بودم. اگر می خواهید وجه مضحک بودن آن را هم برایتان بیان می کنم.

عامل;943585 نوشت:
مانند اینکه ابدان پاک ائمه(علیهم السلام) برای تیمن و تبرک به آسمان برده شده و بازگردانده می شود نه اینکه برای ابد در آنجا باشد و روایت مذکور تنها ناظر به عروج آنهاست.

من که در آن روایات حرفی از بازگشت اجساد ندیدم اگر شما دیدید سلام من را هم به آن برسانید.
اصلا حکمت این کار چه می تواند باشد اگر قرار است جسد در زمین باشد پس اصلا برای چه آن را به آسمان می برند؟!

عامل;943585 نوشت:
نکته دیگر اینکه اگر از بین رفتن جسد دال بر حقانیت باشد، قریب به اتفاق انسانها اهل نجات اند، حتی هیتلر و امثالهم!

مقام والای خال المومنین آن قدر بالا است که نیازی به استناد به این قبیل چیزها ندارد اما این وقایع هم تلنگری برای جسارت کنندگان ایشان هستند.

عامل;943585 نوشت:
بهتر است راه دیگری مانند بررسی عملکرد افراد و مقایسه آن با متون دینی و سیره را مد نظر قرار بدهید ن هنبش قبر مرده را!!!

بله و خوب است که خودتان هم به این حرفتان درباره ی سالم بودن اجساد هم پایبند باشید.

Hadi99g;943653 نوشت:
خود نوشتجات شما هم آميخته با خواب و رؤيا است. بايد علمي و دقيق بررسي شود.

در ضمن بنده ادعا نکردم که ماهيت خوني که از درخت مذکور خارج مي​شود خون انسان است.

به هر تقدير، بحث اصلي درباره اجساد بود، حالا اين درخت هم ممکنه چيزي را ثابت کند يا نکند، در اين خصوص اصراري ندارم.

مشکلی نیست ، من هم اگر ادعایی کردم و از اثبات آن فراری بودم ، می توانید خودتان علمی و دقیق آنرا بررسی کنید .

یک آزمایش و مشاهده ساده به آسانی ثابت می کند این ادعای بزرگ درست یا خیر .. اینکه یک کسی ادعایی بکند و سپس برای فرار از اثباتش توجیه بیاورد منطق حاکم بر داستان « لباس پادشاه » را تداعی می کند !

در این موضوع شما حتی با یکی از همفکرانتان ( از حیث عقیده ) اختلاف و بلکه مشاجره دارید که بالاخره سرنوشت جسد پیامبر یا امام چه می شود !

چاره حل همه این اختلافات همان پیشنهادی ست که داده شد : نمونه برداری و یک آزمایش ساده تا حقیقت را مشخص کند !

موضوع اما به همین اجساد نیز ختم نمی شود . به باور مسلمین سنگ حجر الاسود ، از بهشت روی زمین آمده و ابتدا سفید بوده و رفته رفته به صورت امروزی در آمده . اگر نبش قبر ائمه و پیامبر به فتوای اسلامی حرام و غیرقابل انجام است ، خب حجر الاسود که دیگر در دسترس است و فکر نمیکنم نمونه برداری از آن مشکلی ایجاد کند !! یک آزمایش ساده می تواند با دقت بالایی جنس و ترکیبات این سنگ مقدس اسلامی را تعیین کند و به مسلمین نیز کمک کند تا دست کم به ساختار و ترکیبات مواد موجود در بهشت آگاهی یابند ! اما متاسفانه در همین حد هم همکاری صورت نمی گیرد و دامن زدن به افسانه های پیرامون این گونه مسائل برای متولیان دین بهتر و سودمندتر است !

[="Arial Black"][="Blue"]سلام

Miss.Narges;943379 نوشت:
سلام یعنی جسد پیامبر داخل قبر زنده هست که روزی داده میشود؟ اخه روزی دادن مخصوص زنده هاست.

روایت دو قسمت داشت:
إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَى الْأَرْضِ أَنْ تَأْكُلَ أَجْسَادَ الْأَنْبِياءِ فَنَبِي اللَّهِ حَي يرْزَقُ؛ همانا خداوند متعال بر زمين حرام نموده است اينكه اجساد انبياء را بخورد. پس نبيّ خدا زنده است و روزي داده مي شود.
که قسمت اول مربوط به فاسد نشدن بدن شریف انبیاء بود. این قسمت برای استدلال ما مورد استفاده قرار گرفت.
اما قسمت دوم که در مورد رزق و روزی انبیاء هست، با توجه به اینکه مسلما آنها از این دنیا رفته و مرگ بر آنها مسلط شده است، رزق و روزی مادی منظور نخواهد بود. بلکه رزق معنوی که مربوط به روح آنها یا نهایتا جسم برزخی آنهاست، مد نظر خواهد بود.

[="Arial Black"][="Blue"]سلام

dahim-darni;943395 نوشت:
چرا نه ؟!
با روایت و نقل نهایتا می توان خودی های مومن را راضی کرد ، اگر ادعای بزرگ شما در حضور ناظرین بیطرف و پوشش زنده رسانه ای ثابت بشود آنگاه است که رایت الناس یدخلون فی دین الله افواجا !
چنانچه متولیان دین یک درصد به این حرف هایی که خودشان می زنند باور داشتند ، ثانیه ای را برای جذب قلوب ، تابش نور ایمان بر دلها و اثبات حقانیت شیعه از دست نمی دادند .

اولا چندین مورد نقل مستند در مورد سالم ماندن بزرگان دینی و انبیاء داریم که حتی از برخی فیلم و عکس هم موجود است و اگر قرار بود کسی با این وقایع ایمان بیاورد، می آورد. پس صرف ادعا نیست بلکه مستندات هم دارد.
ثانیا حرمت نبش قبر تنها در موارد خاصی که دین اجازه داده، برداشته می شود.
ثالثا کسانی که یک عمر با عقیده ای دیگر زندگی کرده اند بعد مشاهده این موارد، بلاخره برای ایمان نیاوردن خود، توجیهی پیدا خواهند کرد!!!

[/]

عامل;943734 نوشت:
اولا چندین مورد نقل مستند در مورد سالم ماندن بزرگان دینی و انبیاء داریم که حتی از برخی فیلم و عکس هم موجود است و اگر قرار بود کسی با این وقایع ایمان بیاورد، می آورد. پس صرف ادعا نیست بلکه مستندات هم دارد.
ثانیا حرمت نبش قبر تنها در موارد خاصی که دین اجازه داده، برداشته می شود.
ثالثا کسانی که یک عمر با عقیده ای دیگر زندگی کرده اند بعد مشاهده این موارد، بلاخره برای ایمان نیاوردن خود، توجیهی پیدا خواهند کرد!!!

عرض کردم ، نقل و روایت شاید برای شما معتبر و کافی باشد ( هرچند در همین موضوع اتفاق نظری در مورد روایات و احادیث میان خود آقایان مشاهده نشده ) ، اما برای اثبات این ادعا آزمایش بهترین و ساده ترین راه است .

اما در مورد سوم که می فرمائید کسی که یک عمر با عقیده ای زندگی کرده ، بعد مشاهده این موارد بالاخره برای ایمان نیاوردن خود توجیهی می یابد ، این حرف دقیقا کار پیامبران را باطل می کند . و بر همین مبنا می توان گفت پیامبران بی خود و بی جهت خود را به زحمت انداخته اند ، به هر حال کسی که عمری به یک بتی چیزی اعتقاد داشته با وجود پیامبران هم توجیهی برای ایمان نیاوردن خود پیدا می کند !

البته کاملا مشخص است که در حال حاضر و چه بسا برای سالیان آینده اجازه نبش قبر و راستی آزمایی ادعای سالم ماندن جسد بزرگان دین به نهاد های علمی و بین المللی داده نمی شود ، در سطح دینی دلایلی مثل حرام بودن نبش قبر و همین « مردم بالاخره برای ایمان نیاوردن خود توجیهی دارند » آورده می شود و در سطح سیاسی نیز به توطئه استکبار برای تضعیف دین مرتبط شده و موضوع کاملا از دستور خارج می گردد . فقط هم مسئله قبور بزرگان دین نیست ، همانطور که گفتم حتی برای سنگ حجر الاسود که ادعا می شود از بهشت آمده نیز اجازه بررسی ترکیبات و نمونه برداری از آن داده نمی شود !! به نظر می رسد دامن زدن به افسانه های پیرامون این گونه مسائل برای متولیان دین سود بیشتری داشته باشد ، تا آنکه خود را در معرض یک آزمایش و ریسک بزرگ قرار بدهند !!

[="Arial Black"][="Blue"]سلام

عصران;943692 نوشت:
بنده حکمی صادر نکردم بلکه حکم شما را باطل کردم. روایات مربوط به سالم ماندن جسد انبیا و اهل بیت در منابع شیعه دو سه تا بیشتر نیست که من هم با این روایات که تعداد آنها هم دو سه تا است جوابش را دادم.

تا زمانی که بتوان بین روایات جمع کرد، جمع اولی خواهد بود. اما ظاهرا شما خیلی سریع سراغ تساقط می روید و آنرا هم حکم نمی دانید...
گذشته از اینکه یک خبر واحد نمی تواند در مقابل چندین خبر مقاومت کند. علاوه بر اخبار دال بر نپوسیدن بدن ائمه(علیهم السلام) ادعیه ای هم که اشاره به دفن انها در آن مکان و استحباب زیارت آنها در محل دفن دارد، دلالت بر وجود بدن مطهر در آن مکان دارد و نقل بدن را نفی می کنند.

عصران;943692 نوشت:
اما اینکه به طور کلی روایات وجود اجساد بعد از سه روز متواتر باشد که ادعای سنگینی است و ناشی از جهل به مفهوم تواتر است

ظاهرا شما تواتر را به معنای لفظی مد نظر داشته اید اما منظور بنده تواتر معنوی بود که با در نظر گرفتن ادعیه متعدد، وجود بدن در مکان دفن روشن است.
ضمنا توجه داشته باشید که تواتر در مورد بودن بدن در مکان دفن بود نه سالم بودن بدن، که با همین مطلب نقل بدن کاملا منتفی است.

عصران;943692 نوشت:
من در روایاتی که مکان دفن حضرت آدم و نوح علیهما السلام را بیان می کنند سخنی از اینکه که بدنشان کنار بدن حضرت علی است ندیده ام اگر شما دیده اید به ما هم نشان دهید.

اول زیارت نامه حضرت است: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ وَ عَلَی ضَجِیعَیْکَ آدَمَ وَ نُوحٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه؛ سلام و درود خدا بر شما و بر حضرت آدم و نوح که در جوار شما آرمیده اند.(مفاتیح ‏الجنان، ص344)
اصلا در وسائل الشیعة بابی مخصوص این روایات هست: بَابُ اسْتِحْبَابِ زِیَارَةِ آدَمَ وَ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِیمَ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)
خود حضرت هم در وصایای خود به این مطلب اشاره نموده است. ر.ک: منتهی الامال فـصـل چـهـارم، در وصـیـّت هـای امـیـرالمـومـنـیـن(علیه السلام) وکـیـفـیـت وفـات وغسل و دفن آن حضرت.

عصران;943692 نوشت:
اینها صرفا توجیهاتی است که در دوران اخباری گری توسط علمای اخباری مانند مجلسی پدر و پسر و فیض کاشانی و غیره با مشی اخباری گری برای این روایات ارائه شده است و شایسته اعتنای چندانی نیستند

بحث جمع بین اخبار ربطی به اخباری ها ندارد در اصول برای جمع، قواعدی هست و تا زمانی که بتوان جمعی بر مبنای عام و خاص، مطلق و مقید و ... کرد، روایت را کنار نمی گذراند.
اگر علمای حدیث مانند شما تا یک تنافی ظاهری میدیدند، حکم به تعارض می کردند، الان ما یک روایت هم برای استدلال نداشتیم...

[/]

[="Arial Black"][="Blue"]سلام

dahim-darni;943743 نوشت:
عرض کردم ، نقل و روایت شاید برای شما معتبر و کافی باشد

بنده هم عرض کردم که این روایات مستندات عینی دارند. مثلا یکی همین سالم ماندن بدن شهید شفیعی که بعد 16 سال سالم بود. یا بدن مرحوم صدوق یا کلینی که همین اواخر مشاهده شده است. آیا شما با دیدن(نه شنیدن) این موارد ایمان می آورید؟!

dahim-darni;943743 نوشت:
اما در مورد سوم که می فرمائید کسی که یک عمر با عقیده ای زندگی کرده ، بعد مشاهده این موارد بالاخره برای ایمان نیاوردن خود توجیهی می یابد ، این حرف دقیقا کار پیامبران را باطل می کند . و بر همین مبنا می توان گفت پیامبران بی خود و بی جهت خود را به زحمت انداخته اند ، به هر حال کسی که عمری به یک بتی چیزی اعتقاد داشته با وجود پیامبران هم توجیهی برای ایمان نیاوردن خود پیدا می کند

بزرگوار! برای سالم ماندن بدن توجیه پیدا می کنند.
نه اینکه دلایل عقلی و وجدانی هیچ تاثیری در هدایت آنها نداشته باشد. هر چند برخی برای ادامه مسیر خود، برای مقابله با دلایل عقلی هم توجیه پیدا می کنند! اما این همگانی نیست.

dahim-darni;943743 نوشت:
البته کاملا مشخص است که در حال حاضر و چه بسا برای سالیان آینده اجازه نبش قبر و راستی آزمایی ادعای سالم ماندن جسد بزرگان دین به نهاد های علمی و بین المللی داده نمی شود

راستی آزمایی؟!!!
شما موارد عینی را رها کرده اید و به دنبال راستی آزمایی قبور بزرگان دینی هستید.
کسانی که خود را پیرو این بزرگان می دانستند، ابدانشان پس از سالیان سال نپوسیده است. شما اگر دنبال حقیقت هستید، به همین ها بپردازید.
[/]

عصران;943692 نوشت:

مقام والای خال المومنین آن قدر بالا است که نیازی به استناد به این قبیل چیزها ندارد اما این وقایع هم تلنگری برای جسارت کنندگان ایشان هستند.

داداش قدر این داییتو بدون
چون پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله در باره اش می فرمایند :
إذا رأیتم معاویة علی منبری فاقتلوه
هنگامی که دیدید معاویه بر روی منبر من خطبه میخواند او را بکشید.
منبع:
1-تاریخ طبری ج11ص357،
2-انساب الاشراف بلاذری بخش 4جزء اول ص128 شماره 369 و 370،
3-کتاب المجروحین ابن ابی حاتم بستی ج2ص162و 163،
4-تاریخ بغداد خطیب ج12ص181،
5-الکامل ابن عدی ص627و1751،
6-شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج15ص176،
7-سیر اعلام النبلاء ذهبی ج3ص149و1056،
8-میزان الاعتدال ذهبی ج2ص17و129،
9-کنوزالدقائق مناوی ص9،
10-لئالی المصنوعة سیوطی ج1ص424و425،
11-تهذیب التهذیب ابن حجر چاپ حیدر آباد ج2ص428و ج5ص110

ابن ابی الحدید با سند خودش نقل میکند از پسر مغیرة بن شعبه که از قول پدرش نقل کرده :

شبی با معاویه گرم صحبت بودم به او گفتم ای معاویه تو اکنون پیر شده و اخر عمرت است بیا و با بنی هاشم مهربان باش بلکه بعد از تو نام نیکی از تو بر زبان ها بیفتد معاویع ناراحت شد و گفت چگونه با بنی هاشم مهربان باشم حال آنکه مردی از تیم (ابوبکر) به خلافت رسید و به ظاهر با انان مهربانی کرد اکنون هیچ نامی از او نیست سپس مردی از عدی (عمر) خلافت کرد و ده سال خود را به زحمت انداخت ولی هیچ نامی از او نیست بعد از آن عثمان خلافت را به دست گرفت و هیچ نامی از نیست ولی ابن ابی کبشه (لقبی که کفار به پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله میدادند) سالهاست که مرده ولی هنوز مردم روزی پنج بار نام او را در ماذنه ها فریاد میزنند. نه به خدا هیچ گاه با بنی هاشم مهربانی نخواهم کرد تا اینکه نام محمد را دفن کنم و هیچ نامی از او باقی نماند.
مدرک:
مروج الذهب بهامش ابن اثیر ج9ص49 حوادث سال 212
شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید ج1ص463

مسلم در صحیح از سخنان پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه واله درباره معاویه، چنین آورده است: روزی پیامبر اکرم ابن عباس را به دنبال او فرستاد تا بیاید و برایش بنویسد. ابن عباس او را یافت که غذا می خورد. بازگشت و به پیامبر خبر داد. حضرت دوباره او را فرستاد. باز هم ابن عباس دید که او مشغول خوردن است. تا سه مرتبه این رفت و آمد رخ داد. بالاخره پیامبر اکرم فرمودند: خدا هرگز شکمش را سیر نکند!( النهایة ابن اثیر ج1ص112 و ج2ص362، لسان العرب ج14ص322و ج6ص248، تاج العروس ج8ص206، الغدیر ج8ص429، کتاب السفیانیة ابوعثمان الجاحظ به نقل از جلام بن جندل الغفاری.)
بعدها معاویه اظهار می داشت: دعای رسول خدا صلی الله علیه واله من را فراگرفت و نفرینش در حق من به اجابت رسید. لذا در هر روز چندین بار غذا می خورد، و هربار هم به مقدار فراوان! باز هم در خود احساس گرسنگی می کرد.(انساب الاشراف ج1ص532.) تا آنجا که پرخوری معاویه در عرب ضرب المثل شده بود؛ و به آنکس که پرخوری می کرد، می گفتند: کأن فی احشائه معاویة! یعنی مثل اینکه معاویه در شکمش جای گرفته است!
همچنین صحابی جلیل القدر خطاب به معاویه می گوید: پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند: هنگامی که مردی شکم گندۀ پرخور و سیر نشو زمام امر امت را به دست گیرد، باید امت خود را از آن بر حذر دارد. معاویه گفت: من آن مرد نیستم. ابوذر گفت: بلکه تو خود همان هستی و پیامبر اکرم مرا به این موضوع خبر داد و شنیدم، در حالیکه تو از جلو رویش عبور کردی، می گوید: خداوندا او را لعنت کن و سیرش مکن جز به خاک! و شنیدم می فرماید: "أست معاویه فی النار" یعنی نشیمنگاه معاویه در آتش است. سپس معاویه خندید (از روی استهزاء) و دستور داد او را زندانی کنند.(النهایة ابن اثیر ج1ص112 و ج2ص362، لسان العرب ج14ص322و ج6ص248، تاج العروس ج8ص206، الغدیر ج8ص429، کتاب السفیانیة ابوعثمان الجاحظ به نقل از جلام بن جندل الغفاری.)

[=Times New Roman][=times new roman]

عصران;943692 نوشت:
بنده هم ملاحظه ای بر مطلب شما نداشتم فقط خواستم ملاحظات خودتان را ابتدا بر خودتان اعمال کنید

با سلام. باز هم ميگم اگه ملاحظه‌اي داريد بسم الله، وگرنه ديگه داستان سوزن و جوالدوز نسراييد.

عصران;943692 نوشت:
دوست عزیز بنده التماستان نکرده بودم که با من بحث کنید خودتان ابتدا آن هم بدون سلام پریدید وسط

اينجا هيچ کس از کسي التماس براي بحث نمي​کنه که شما به من التماس کنيد.

راجع به سلام هم، سلام ندادن در کجاي شريعت، خلاف شرع است؟
همين هم که جواب سلامتان را مي​دهم خوشحال باشيد، بعضي از مراجع حتی جواب سلام در فضاي مجازي را واجب نمي​دانند.
راجع به پريدن هم اتفاقا شما بوديد که پريديد در مباحث اين تاپيک. چون کسي که اينجا پاسخگوي اصلي بود جناب عامل بود. حضرتعالي پريديد با اون مانورهاي قديمي خودتان.

عصران;943692 نوشت:
و حالا هم که زمان دلیل و برهان آوردن است می خواهید فلنگ را ببندید و در بروید.

عرض کردم هر وقت مقدمات بحث را فراگرفتيد و باضافه آداب بحث را ياد گرفتيد، بحث مي​کنيم. حالا اسمش را هر چي دوست داريد بذاريد، فلنگ بستن، در رفتن... هر طور خوشيد و راحتيد.
بنده اينجا ملزم نيستم که با هر کسي بحث کنم. نه الزام شرعي است و نه عرفي.

عصران;943692 نوشت:
درستش (( اذا تعارضا)) است که من به اشتباه تایپ نکردم. اين يک....
اگر اینقدر بیکار هستید که دنبال اینگونه ایرادات هستید نوشته های قبلی من در این سایت هم تمامشان خالی از غلط تایپی نیستند می توانید به سراغ آنها هم بروید تا سرگرم شوید.

اولاً اين هم يک اقرار به سطح سواد و تحصيلات خودتان. اگر به بي‌سواديتان افتخار ميکنيد، من ديگه حرفي ندارم.
ثانيا من ملزم نيستم که هر کسي هر اشتباه تايپي يا غير تايپي داشت بهش گوشزد کنم.

ثالثا بنده بيکار نيستم، بيکار شماييد که رفتيد هر جا غلطي بود پيدا کرديد. که البته خيلي از اين موارد که شما را مسرور کرده، ربطي به قاعده فوق نداشت، بعدا اشاره مي​کنم.

من بچه هم نيستم که تفاوت اشتباه تايپي را با غير آن نتوانم تشخيص دهم. حالا اگه مي​خواهيد در طيّ يک تلاش مذبوحانه، خطايتان را با اشتباهات تايپي خود يا ديگران بشوييد و فلنگ را ببنديد، امر ديگريست. ولي ما متوجه اين حقه​بازي​ها هستيم.

عصران;943692 نوشت:
مثل اینکه شما خود را از عربها هم عربتر می دانید . این قسمت این سایت :...

شما همه چيز را وارونه مي​فهميد. من گفتم جمله شما غلط است و اثبات هم کردم. نگفتم که ديگران غلط ندارند تا برويد و هر اشتباه تايپي يا غير تايپي را از اين ور و اون ور سرچ کنيد برام لينک کنيد.

با يکي هم بحث ميکرديم، کلمه «آصف بن برخيا» را غلط نوشت: عاصف بن برخيا، و وقتي هم بهش تذکر داديم رفت از يه کتاب تفسيري که اون کلمه اشتباه نوشته شده بود پيدا کرد عکسش رو گذاشت!

تازه در خيلي از اين مثال​هايي که خيال کرديد که مثال نقض است، نقضي در کار نيست!

مثلا اينجا: https://books.google.com/books?id=NGouDwAAQBAJ&pg=PT623&lpg=PT623&dq=%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6%D8%A7+%D9%81%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D9%82%D8%B7%D8%A7&source=bl&ots=JhtU9NTKiH&sig=tq8MhJo8yvoHD3UKpb9FKoHXvQM&hl=en&sa=X&ved=0ahUKEwi47JC7sJPWAhWsIsAKHZzoCycQ6AEILzAB#v=onepage&q=%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6%D8%A7%20%D9%81%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D9%82%D8%B7%D8%A7&f=false

که گفته: ان الدليلين تعارضا فتساقطا، اصلا جمله شرطيه نيست.
حرف «ان» در اينجا حرف تأکيد است نه إن شرطيه. شما حتی فرق جمله اسميه و فعليه و فرق إن شرطيه و حرف تأکيد را نمي​دانيد،
و البته طبيعي است، جاي تعجبي ندارد با اون سابقه درخشاني که از شما ميشناسيم،

يا اين کريمه که براي خودتان دليل پنداشتيد: فَاِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَما سَأَلْتُكُمْ مِنْ اَجْرٍ ( یونس : 72)

فعل ماضي مصدّر به حرف نفي است که اتفاقا اينجا بايد حرف فاء آورده شود،

شرتوني در مبادئ العربيه مي​نويسد: تدخل الفاء علی جواب الشرط وجوباً إذا کان منفيّاً بـ«ما»

همچنين کريمه سوره يوسف هم بلي قد در آنجا مقدّر است ولي هر گردي گردو نميشه عزيزم،
اولا قد از لحاظ معنايي در جايي ذکر مي​شود که امري متوقّع الوقوع باشد، ثانيا در اين آيه، علاوه بر اين قرينه معنوي، قرينه لفظي هم هست و آن اينکه «کانَ» در آيه کريمه بر فعل ماضي وارد شده و حال آنکه معمولا بر سر فعل ماضي وارد نمي​شود و طبق نظر جمهور نحويين، مستحسن نيست مگر اينکه حرف «قد» داشته باشد.

لذا عرض کردم مقدمات را فرا بگيريد سپس بحث کنيم. وگرنه هم خودتان گمراه مي​شويد و هم ديگران را گمراه مي​کنيد و هم اينکه وقت بنده را مي​گيريد.

البته فراگيري مقدمات، کافي نيست، بعدش بياييد عرض مي​کنم که چکار کنيد.

عصران;943692 نوشت:
من اگر به قول شما روی یک روایت معتبر مانور داده ام مانور شما فقط روی یک حرف (( ف)) بود و این حرفهایتان هم به تبع همان مانورتان بود که جوابش داده شد.

بنده مانوري ندادم. مانور را طبق معمول شما مي​دهيد. آخرين مانورتان هم همين لينک گذاشتن از سايتها بود. از کي تا حالا سايتهاي اينترنتي ملاک تشخيص صحت و سقم مطلب شده​اند؟!

[=times new roman]

عصران;943692 نوشت:
مقام والای خال المومنین آن قدر بالا است که نیازی به استناد به این قبیل چیزها ندارد اما این وقایع هم تلنگری برای جسارت کنندگان ایشان هستند.
[=Times New Roman]
اين هم يکي از مقامات والا و بالاي خال عزيزتان :

در کتاب «أنساب الاشراف» اثر «بلاذری» جلد پنجم روایتی از «اسحاق بکر بن هیثم» و او از «عبدالرزاق بن همام» صاحب «المصنف» و او از «معمر» و او از «ابن طاووس» نقل کرده است. (سندش صحيح است، هر کس خواست برايش توضيح مي​دهم)

او می‌گوید:

«کنْتُ عِنْدَ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یطْلُعُ عَلَیکمْ مِنْ هَذَا الْفَجِّ رَجُلٌ یمُوتُ عَلَی غَیرِ مِلَّتِی،»

نزد رسول اکرم (ص) بودیم که فرمودند: الان از این در مردی وارد می‌شود که بر غیر ملت من می‌میرد.

«قَالَ: وَکنْتُ تَرَکتُ أَبِی قَدْ وُضِعَ لَهُ وَضُوءٌ، فَکنْتُ کحَابِسِ الْبَوْلِ مَخَافَةَ أَنْ یجِیءَ،»

راوی می‌گوید: من پدرم را ترک کردم که برای وضو گرفتن برود. خودم احتیاج شدیدی به دستشویی داشتم، اما از ترس اینکه نبینم این شخص چه کسی است، خود را حبس کردم.

«قَالَ: فَطَلَعَ مُعَاوِیةُ فَقَالَ النَّبِی صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ: هُوَ هَذَا »

راوی در ادامه می‌گوید: معاویه وارد شد و رسول اکرم (ص) فرمودند: شخصی که گفتم بر غیر ملت من از دنیا می‌رود همین شخص است.

جمل من أنساب الأشراف، المؤلف: أحمد بن یحیی بن جابر بن داود البَلَاذُری (المتوفی: 279 هـ)، تحقیق: سهیل زکار وریاض الزرکلی، الناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولی، 1417 هـ - 1996 م، ج 5، ص 126، ح 362

واقعا خوشا به سعادتتان که چنين خالي داريد! فقط معلوم نيست چرا رسول الله -صلّی الله عليه وآله- به مقام والاي ايشان جسارت کرده!

[=Times New Roman]

عصران;943692 نوشت:
مقام والای خال المومنین آن قدر بالا است...

اين منقبت معروف هم يکي ديگر از مقامات بالا و والاي خال عزيزت :

نفرین رسول الله صلّی الله عليه وآله و سیر نشدن معاویه از طعام :

96 - (2604) حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْمُثَنَّى الْعَنَزِيُّ، ح وَحَدَّثَنَا ابْنُ بَشَّارٍ، - وَاللَّفْظُ لِابْنِ الْمُثَنَّى - قَالَا: حَدَّثَنَا أُمَيَّةُ بْنُ خَالِدٍ، حَدَّثَنَا شُعْبَةُ، عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الْقَصَّابِ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: كُنْتُ أَلْعَبُ مَعَ الصِّبْيَانِ، فَجَاءَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَتَوَارَيْتُ خَلْفَ بَابٍ، قَالَ فَجَاءَ فَحَطَأَنِي حَطْأَةً، وَقَالَ: «اذْهَبْ وَادْعُ لِي مُعَاوِيَةَ» قَالَ: فَجِئْتُ فَقُلْتُ: هُوَ يَأْكُلُ، قَالَ: ثُمَّ قَالَ لِيَ: «اذْهَبْ فَادْعُ لِي مُعَاوِيَةَ» قَالَ: فَجِئْتُ فَقُلْتُ: هُوَ يَأْكُلُ، فَقَالَ: «لَا أَشْبَعَ اللهُ بَطْنَهُ» قَالَ ابْنُ الْمُثَنَّى: قُلْتُ لِأُمَيَّةَ: مَا حَطَأَنِي؟ قَالَ: قَفَدَنِي قَفْدَةً

من با كودكان بازي مي‏كردم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم آمد. خودم را پشت دري مخفي كردم. حضرتش به پشتم زد و فرمود: برو به معاويه بگو بيايد. من آمدم و گفتم: او دارد غذا مي‏خورد. مجدّدا مرا فرستاد و چون برگشتم گفتم: او دارد غذا مي‏خورد. حضرت فرمود: خدا شكمش را سير نكند. او به همين نفرين به مرض «جوع» (يعني گرسنگي) مبتلا گشت و هرگز از كنار سفره سير برنخاست بلكه از خستگي دست مي‏كشيد.

صحیح مسلم ج4 ص2010 المؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشيري النيسابوري (المتوفى: 261هـ)، المحقق: محمد فؤاد عبد الباقي، الناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت، عدد الأجزاء: 5.

[=Times New Roman]واقعا خوشا به سعادتتان که چنين خالي داريد! فقط معلوم نيست چرا رسول الله -صلّی الله عليه وآله- به مقام والاي ايشان جسارت کرده!

http://www.askdin.com/showthread.php?t=33077

http://www.askdin.com/showthread.php?t=19809

http://www.askdin.com/showthread.php?t=6379

http://www.askdin.com/showthread.php?t=9251

[="Arial Black"][="Blue"]

با سلام و تبریک عید الله اکبر
دوستان لطفا از بحث اصلی خارج نشوید تا بنده مجبور به حذف پست ها نشوم
با تشکر از همکاری شما عزیزان
[/]

عامل;943753 نوشت:
بنده هم عرض کردم که این روایات مستندات عینی دارند. مثلا یکی همین سالم ماندن بدن شهید شفیعی که بعد 16 سال سالم بود. یا بدن مرحوم صدوق یا کلینی که همین اواخر مشاهده شده است. آیا شما با دیدن(نه شنیدن) این موارد ایمان می آورید؟!

در مورد اجساد شیخ صدوق و یا شیخ کلینی آنچه من یافتم روایات و نقل هایی از افرادی در گذشته بود که صحت آنها مشخص نیست .

اما در مورد پیکر شهید شفیعی چند عکس بیشتر پیدا نکردم ( سالم نبود و بخش هایی از صورت از بین رفته بود ) و البته تاریخ آنها نیز معلوم نبود . در همین مورد نیز بیشتر بر صحبت های خانواده ایشان تکیه شده است، و این نیز از جنس همان روایات و نقل هاست که صحتش معلوم نیست . تا آنجا که می گویند صدام برای آنکه جسد سالم تحویل داده نشود دستور می دهد موادی روی آن ریخته شوند تا تجزیه گردد و جسد بازهم سالم می ماند !!! خب این گونه روایت ها به جای کمک به باورپذیر تر شدن موضوع ، ماجرا را افسانه ای جلوه می دهد !

البته شما نکته خوبی مطرح کردید و باب پرسش دیگری را گشودید : ما شهدای گمنام فراوانی داریم ، از این فداکاران بی ادعای سرزمینمان بعضا جز مشتی استخوان باقی نمانده است. حتی در خصوص شهدایی که هویتشان شناسایی می شود نیز این موضوع صادق است . پس چرا و چگونه پیکر آنان سالم باقی نمی ماند ؟!

عامل;943753 نوشت:
راستی آزمایی؟!!!
شما موارد عینی را رها کرده اید و به دنبال راستی آزمایی قبور بزرگان دینی هستید.

بله حتی همین مواردی را هم که فرمودید نیاز به مطالعه و تحقیقات علمی دارند ( راستی آزمایی ) تنها در اینصورت است که می توان آنها را پذیرفت .

در گذشته برخی اقوام مثل مصری ها نیز با مومیای کردن اجساد مانع از تجزیه شدن آنها میشدند ، ممکن بود در ابتدا عموم مردم با صرف مشاهده این اجساد از وجود نیرویی خاص که جلوی از بین رفتن اجساد را گرفته است افسانه ها بسازند ، اما با مطالعات و آزمایش می شود به راحتی علت اتفاقات را مشخص ساخت . منتهی در مورد ادعای شما هنوز به مرحله مشاهده عموم مردم هم نرسیده و اساسا بخاطر احادیث و روایات این ادعا مطرح می گردد ...

[="Arial Black"][="Blue"]سلام

dahim-darni;943886 نوشت:
در مورد اجساد شیخ صدوق و یا شیخ کلینی آنچه من یافتم روایات و نقل هایی از افرادی در گذشته بود که صحت آنها مشخص نیست

راوی اگر معتبر و راستگو باشد برای اطمینان کافی است، خصوصا اگر این نقل متعدد باشد.
در غیر اینصورت شما هیچ نقل تاریخی را نباید قبول کنید و این یعنی ابطال تاریخ بطور کلی...

dahim-darni;943886 نوشت:
اما در مورد پیکر شهید شفیعی چند عکس بیشتر پیدا نکردم ( سالم نبود و بخش هایی از صورت از بین رفته بود ) و البته تاریخ آنها نیز معلوم نبود . در همین مورد نیز بیشتر بر صحبت های خانواده ایشان تکیه شده است، و این نیز از جنس همان روایات و نقل هاست که صحتش معلوم نیست

بازگشت پیکر شهید شفیعی مربوط به سال 81 است که هم فیلم دارد و هم عکس.
اتفاقا مستندی هم از ان ساخته شد و در اپارات موجود است.
پوست صورت ایشان با وجود گذشت 16 سال هیچ تغییری نکرده، در حالی که باید چند استخوان باقی می ماند...
امثال این مورد کم نیست و در کتاب اجساد جاویدان موارد بیشتری ذکر شده که برخی رسانه ای شده اند. مانند مورد زیر:

dahim-darni;943886 نوشت:
ما شهدای گمنام فراوانی داریم ، از این فداکاران بی ادعای سرزمینمان بعضا جز مشتی استخوان باقی نمانده است. حتی در خصوص شهدایی که هویتشان شناسایی می شود نیز این موضوع صادق است . پس چرا و چگونه پیکر آنان سالم باقی نمی ماند ؟!

اگر خاطر شریف شما باشد در پست ابتدائی عرض شد برخی از کارها باعث سالم ماندن بدن پس از مرگ می شود. از طرف دیگر مقام و مرتبه تمام شهداء یکی نیست. حتی ممکن است شهید یا عالمی به دلیل انجام کار خاصی(مانند غسل جمعه) که اثر خاصی مانند سالم ماندن بدن را دارد، بدنش سالم بماند و این به معنای برتری مقام او نسبت به کسی که بدنش سالم نمانده، نباشد. در هر حال این یک فضیلت است که به معنای برتری همه جانبه بر دیگران نیست.
بنابراین لازم نیست بدن تمام شهداء، علماء یا حتی پیامبران سالم باشد.

dahim-darni;943886 نوشت:
در گذشته برخی اقوام مثل مصری ها نیز با مومیای کردن اجساد مانع از تجزیه شدن آنها میشدند

مومیایی که کلا خارج از بحث است. چرا که خود مصریان می دانستند با این کار بدن از بین نمی رود.
بحث ما در جایی است که بدون افزودن هیچ ماده خاصی، بدن کسی سالم بماند.
[/]

عامل;944128 نوشت:
راوی اگر معتبر و راستگو باشد برای اطمینان کافی است، خصوصا اگر این نقل متعدد باشد.
در غیر اینصورت شما هیچ نقل تاریخی را نباید قبول کنید و این یعنی ابطال تاریخ بطور کلی...

من اینجا در راستگوئی و اعتبار راویانی که نقل مد نظر شما را روایت کرده اند مناقشه ای نمی کنم ، اما می خواهم توجهتان را به مسئله ای جلب کنم که ورای وثاقت و صداقت راوی است ...

در همین بحث یکی از دوستان به مطلبی اشاره کردند که فکر میکنم برای این بحث ما می تواند گره گشا باشد : http://seekingtruth.blogsky.com/1389/06/15/post-4/

چنانکه در این لینک مشاهده می فرمائید در پرسش و پاسخ از اهالی محلی آنها سخت عقیده دارند که این درخت در عاشورا خونبار می شود و اصرار دارند آنرا به عقاید مذهبیشان وصل کنند . حال آنکه اصلا ماجرا چیز دیگریست !

فرض بفرمائید این امکاناتی که امروز در اختیار داریم را نداشتیم و کسی هم به دنبال تحقیق و آزمایش علمی نمی رفت . خب صد سال بعد چه میشد ؟! می توانم حدس بزنم که احتمالا فردی از سر خیرخواهی روایات و نقل های اهالی این روستا را به عنوان سند یک معجزه در کتابی وارد می کرد و بعد به همان استناد میشد !!

بله ، بسیاری از روایات و نقل های تاریخی به این صورت وارد تاریخ و کتب شده اند و نمی توان قضاوت دقیقی در مورد صحت آنها داشت ..

عامل;944128 نوشت:
بازگشت پیکر شهید شفیعی مربوط به سال 81 است که هم فیلم دارد و هم عکس.
اتفاقا مستندی هم از ان ساخته شد و در اپارات موجود است.
پوست صورت ایشان با وجود گذشت 16 سال هیچ تغییری نکرده، در حالی که باید چند استخوان باقی می ماند...

این تنها تصویری است که من از پیکر شهید شفیعی پیدا کردم ( و تصویری که گفته بودم بخشی از صورت آن از بین رفته مربوط به ایشان نبود )

[SPOILER] [/SPOILER]

تاریخ این عکس معلوم نیست ، اما از روی عبارت « أسیر ایرانی » معلوم است که در همان لحظه شهادت این عکس گرفته شده است . اگر به جز این عکس دیگری وجود دارد درخواست میکنم اینجا قرار بدهید .

https://en.wikipedia.org/wiki/Padre_Pio

پیشنهاد می شود در مورد فرد اشاره شده در لینک بالا به شدت (!) تحقیق شود و نتایج به شکل مبسوط ارائه گردد.
البته ظاهرا مسلم نیست، ولی برای تحقیق مناسب است.

dahim-darni;943743 نوشت:
.!

آیا روشی وجود دارد که بدون دست زدن به جسد ، متوجه شویم جسدی وجود دارد یا نه ؟
مثلا از طریق امواج یا مثل آن؟

Miss.Narges;943379 نوشت:
سلام یعنی جسد پیامبر داخل قبر زنده هست که روزی داده میشود؟ اخه روزی دادن مخصوص زنده هاست.

عامل;943333 نوشت:
إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَى الْأَرْضِ أَنْ تَأْكُلَ أَجْسَادَ الْأَنْبِياءِ فَنَبِي اللَّهِ حَي يرْزَقُ؛ همانا خداوند متعال بر زمين حرام نموده است اينكه اجساد انبياء را بخورد. پس نبيّ خدا زنده است و روزي داده مي شود

عامل;943732 نوشت:
روایت دو قسمت داشت:
إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَ عَلَى الْأَرْضِ أَنْ تَأْكُلَ أَجْسَادَ الْأَنْبِياءِ فَنَبِي اللَّهِ حَي يرْزَقُ؛ همانا خداوند متعال بر زمين حرام نموده است اينكه اجساد انبياء را بخورد. پس نبيّ خدا زنده است و روزي داده مي شود.
که قسمت اول مربوط به فاسد نشدن بدن شریف انبیاء بود. این قسمت برای استدلال ما مورد استفاده قرار گرفت.
اما قسمت دوم که در مورد رزق و روزی انبیاء هست، با توجه به اینکه مسلما آنها از این دنیا رفته و مرگ بر آنها مسلط شده است، رزق و روزی مادی منظور نخواهد بود. بلکه رزق معنوی که مربوط به روح آنها یا نهایتا جسم برزخی آنهاست، مد نظر خواهد بود.

با سلام
اشکال خانم نرگس به این حدیث کاملا درست و به جا بود. علامه طبرسی در اصل این حدیث را از منابع اهل سنت آورده و کامل حدیث به این صورت است:

عن أبي الدرداء عن النبي ص قال أكثروا الصلاة علي يوم الجمعة فإنه يوم مشهود تشهده الملائكة و إن أحدا لا يصلي علي إلا عرضت علي صلاته حتى يفرغ منها قال فقلت و بعد الموت فقال إن الله حرم على الأرض أن تأكل أجساد الأنبياء فنبي الله حي يرزق ( مجمع البیان ج 10 ص 708 )

ترجمه : به نقل از ابودرداء ـ: پيامبر خدا فرمود: در روز جمعه ، فراوان بر من درود بفرستيد؛ زيرا در روز جمعه ، فرشتگان ، همه جا حاضر مى شوند، و هر كس بر من درود فرستد ، درودش به من ابلاغ مى شود ، تا آن گاه كه از درود فرستادن ، فارغ شود . من ( ابودردا) گفتم : حتّى بعد از مرگ؟ فرمود: «حتّى بعد از مرگ ؛خداوند ، زمين را ممنوع كرده است كه جسدهاى پيامبران را بخورد. پس، پيامبر خدا زنده است و روزى مى خورد» .

همانطور که می بینید حدیث در اصل درباره ی صلوات بر پیامبر است و پرسشگر هم می پندارد که صلواتی که دیگران می فرستند حتما باید بر جسم زنده ی پیامبر ابلاغ شود. پیامبر هم در این حدیث در جواب به جای برطرف کردن این ذهنیت غلط او به او می گوید که بعد از مرگ جسد من سالم است و زنده هستم و روزی می خورم انگار که حتما باید صلوات به جسد زنده ی سالم پیامبر ابلاغ شود! این روایت تداعی گر افسانه های مصریان و یونیان و دیگر ملل درباره زندگی زیرزمینی پس از مرگ است.

عامل;943746 نوشت:
تا زمانی که بتوان بین روایات جمع کرد، جمع اولی خواهد بود.

مگر شما توانستید جمع درستی ارائه بدهید بلکه فقط از توجیهات اخباری ها کپی برداری کردید و آن اینها بود که این روایت دروغ مصلحتی باشد یا اینکه اهل آسمان جنازه را برای تیمن و تبرک مدتی قرض گرفتند!
شما می خواهید جمع دلالی بکنید یا اینکه جوک مذهبی بگویید؟

عامل;943746 نوشت:
. اما ظاهرا شما خیلی سریع سراغ تساقط می روید و آنرا هم حکم نمی دانید...

عامل;943746 نوشت:
گذشته از اینکه یک خبر واحد نمی تواند در مقابل چندین خبر مقاومت کند.

حکمی که شما داده بودید ( سالم ماندن جسد ائمه در قبر) حتی بر اساس مبنای خودتان هم باطل است . حکمتان را به گفته ی خودتان از طریق روایات و یک قیاس صادر کرده بودید . روایات مربوطه که همانطور که قبلا گفتم در منابع شیعه دو سه تا بیشتر نیست و می شود خبر واحد که طبق نظر شما نمی توان بر اساس آنها حکم کرد . قیاستان هم که هم سنخ با قیاس حنفیان است علاوه بر آنکه همین قیاس هم به پشتوانه ی همان روایات است. پس اینکه خبر واحد بودن روایتی که من آوردم را به رخ می کشید مصداق (( طعنه زدن دیگ به دیگ درباره ی رنگ سیاهشان)) است.

عامل;943746 نوشت:
علاوه بر اخبار دال بر نپوسیدن بدن ائمه(علیهم السلام) ادعیه ای هم که اشاره به دفن انها در آن مکان و استحباب زیارت آنها در محل دفن دارد، دلالت بر وجود بدن مطهر در آن مکان دارد و نقل بدن را نفی می کنند.

گویا اصلا شما روایت را با دقت نخواندید و فقط قصد داشتید یک جوابی بدهید. آن روایت نه دفن شدن را نفی کرده و نه استحباب زیارتشان را نفی کرده است که بخواهد با آن روایات و ادعیه معارضه بکند . در خود همان روایت هم گفته است که مردم سلام خود را از مواضع آثارشان به آنها می رسانند.

عامل;943746 نوشت:
ظاهرا شما تواتر را به معنای لفظی مد نظر داشته اید اما منظور بنده تواتر معنوی بود

فرقی نمی کند چه در تواتر لفظی و چه در تواتر معنوی باید روایات را به همراه سلسله سندشان بیاورید و تواترشان را ثابت کنید . تواتر حدیثی زمانی است که اسناد و طبقات احادیث موجود باشد و احادیث مسند باشند. ولی ظاهرا تواتر فله ای مدنظر شما است که هر وقت خواستید برای هر موضوعی ادعای تواتر کنید و توقع داشته باشید که دیگران هم بدون ارائه دلیل و مدرک از جانب شماآن را قبول بکنند.

عامل;943746 نوشت:
که با در نظر گرفتن ادعیه متعدد، وجود بدن در مکان دفن روشن است.

اگر هزار دعای بدون سند و مرسل را هم کنار هم قرار بدهید هیچگونه تواتر حدیثی ایجاد نمی شود زیرا این تواتر در صورت وجود روایات مسند است و نه روایات مرسل.

عامل;943746 نوشت:
اول زیارت نامه حضرت است: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا مَوْلایَ وَ عَلَی ضَجِیعَیْکَ آدَمَ وَ نُوحٍ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه؛ سلام و درود خدا بر شما و بر حضرت آدم و نوح که در جوار شما آرمیده اند.(مفاتیح ‏الجنان، ص344)

اولا که این یک تعبیر مجازی و ادبی است و تعبیر حقیقی نیست که بتوانید به آن استناد کنید. مگر واقعا حضرت نوح و آدم کنار حضرت علی خوابیده اند؟!
دوما این یک دعای مرسل و فاقد سند است و نمی توانید از آن برای اثبات تواتر استفاده کنید.
علاوه بر آنکه در این دعا هم تصریح به وجود جسد نشده است.

عامل;943746 نوشت:
اصلا در وسائل الشیعة بابی مخصوص این روایات هست: بَابُ اسْتِحْبَابِ زِیَارَةِ آدَمَ وَ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِیمَ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(علیه السلام)
خود حضرت هم در وصایای خود به این مطلب اشاره نموده است. ر.ک: منتهی الامال فـصـل چـهـارم، در وصـیـّت هـای امـیـرالمـومـنـیـن(علیه السلام) وکـیـفـیـت وفـات وغسل و دفن آن حضرت.

ادعا را شما کرده اید . من که نباید برای ادعای شما بروم بگردم. خود شما باید به طور دقیق و مشخص روایات مورد نظرتان را اینجا قرار بدهید. اثبات ادعا بر عهده ی مدعی است.
با این وجود من باز هم آدرسهایی که داده بودید را گشتم در وسایل الشیعه در بابی که اشاره کرده بودید هیچ روایتی دال بر اینکه بدن حضرت علی کنار بدن حضرت نوح و آدم قرار داشته باشد پیدا نکردم. ظاهرا شما فکر کرده اید که من منکر دفن شدن حضرت نوح و آدم در نجف هستم .
البته یک روایت درباره ی انتقال اسخوانهای حضرت آدم در آنجا بود که ناظر بر پوسیدن جسد حضرت آدم و بر خلاف ادعای سالم ماندن جسد انبیا است.

اما درباره ی آدرسی که از منتهی الآمال ارائه کردید صرفنظر از اینکه این کتاب حتی منبع دست سوم هم محسوب نمی شود و باید به جای آن به منابع دست اول ارجاع بدهید باز هم در آنجا هیچگونه اشاره ای به بودن جسد حضرت علی کنار آن دو پیامبر پیدا نکردم.

لطفا زین پس با دادن آدرس غلط من را دنبال نخود سیاه نفرستید.

عامل;943746 نوشت:
بحث جمع بین اخبار ربطی به اخباری ها ندارد در اصول برای جمع، قواعدی هست و تا زمانی که بتوان جمعی بر مبنای عام و خاص، مطلق و مقید و ... کرد، روایت را کنار نمی گذراند.
اگر علمای حدیث مانند شما تا یک تنافی ظاهری میدیدند، حکم به تعارض می کردند، الان ما یک روایت هم برای استدلال نداشتیم...

علم اصول که دردوره ی اخباری ها به حاشیه رفت. در بین متقدمین هم که اثری از این قبیل توجیهات دیده نمی شود.
به هر حال اگر شما می گویید که این توجیهات بر اساس قواعد اصولی است بفرمایید نه با کلی گویی بلکه مشخصا و دقیقا تعیین کنید که هر کدام بر اساس کدام قواعد اصولی است. من با جمع روایات اگر بر اساس قاعده و اصول باشد مشکلی ندارم اما اگر بنا بر جمع روایات بر اساس مغلطه و سفسطه باشد که دیگر هیچ موضوعاتی در جهان متناقض و متعارض نیستند!

در ضمن برخی اشکالات من بدون جواب ماند اگر بعد از این تذکر هم جوابی به آنها ندادید حمل بر نداشتن جواب ار جانب شما می شود.

پاگنده;943781 نوشت:
داداش قدر این داییتو بدون

سلام علیکم
چنانچه خود را جزو مومنان بدانید با توجه به آیه ی شش سوره ی احزاب دایی شما هم هست.
منبر معاویه هم در شهر دمشق بود و کاری به منبر پیامبر که در مدینه بود نداشت اگر تا به حال به منبر پیامبر می رفت دو نوه پیامبر او را کشته بودند.
اگر هم قرار باشد هر کسی که دستور قتلش توسط خدا و پیغمرش داده می شود از مقام و منزلتش ساقط شود باید ابتدا حضرت اسماعیل که خدا دستور کشتنش را داده بود از مقام و منزلتش ساقط می شد.

Hadi99g;943399 نوشت:
با سلام. باز هم ميگم اگه ملاحظه‌اي داريد بسم الله، وگرنه ديگه داستان سوزن و جوالدوز نسراييد.

سلام
به قول خودتان در مطالب اخیرتان چیزی که ارزش علمی بحث و ملاحظه داشته باشید پیدا نکردم. پست های بی ارتباط شما با موضوع اصلی حتی صدای کارشناس را هم در آورد.
به هرحال برای در آمدن بحث از خشکی بد نیست چند جواب کوتاه به شما بدهیم.

Hadi99g;943785 نوشت:
راجع به سلام هم، سلام ندادن در کجاي شريعت، خلاف شرع است؟

آغاز کردن کلام با سلام اگر انجام نشود خلاف شرع نیست من هم یادم نمی آید جایی چنین گفته باشم. اما این کار نشانگر ادب آن شخص است. من هم از حضرتعالی که حتی برای جواب سلامی که به من می دهید هم منتش را می گذارید طلبی بابت سلام نکردنتان توقع ندارم حتی خواستید فحش هم به من بدهید من نه در این دنیا و نه در آخرت از شما هیچ شکایتی نخواهم داشت اما با این کارها ادب و تربیت خودتان را بر عموم مشخص خواهید کرد. البته شاید شما می پندارید که با فحش دادن به من ثواب هم می برید!

Hadi99g;943785 نوشت:
[=Times New Roman]عرض کردم هر وقت مقدمات بحث را فراگرفتيد و باضافه آداب بحث را ياد گرفتيد، بحث مي​کنيم. حالا اسمش را هر چي دوست داريد بذاريد، فلنگ بستن، در رفتن... هر طور خوشيد و راحتيد.
بنده اينجا ملزم نيستم که با هر کسي بحث کنم. نه الزام شرعي است و نه عرفي
[=times new roman].

این هم خیلی جالب است که دائم می گویید نوشته های من ارزش علمی بحث کردن را ندارد یا آداب و مقدمات بحث را نمی دانی من با تو بحث نمی کنم اما بعدش باز می آیید و با من بحث و جدل می کنید! ظاهرا با خودتان در گیر هستید وگرنه نه کسی شما را مجبور کرده که با من بحث کنید و نه کسی مجبورتان کرده که نوشته های من را بخوانید. بهتر است به همان شغل شریف یعنی پژوهش های میکروسکوپیتان روی نوشته های دیگران بپردازید.
این هم فراموش نکنید که دعوت نامه نفرستاده بودم بلکه میهمان ناخوانده بودید.

Hadi99g;943785 نوشت:
اولاً اين هم يک اقرار به سطح سواد و تحصيلات خودتان. اگر به بي‌سواديتان افتخار ميکنيد، من ديگه حرفي ندارم.

شما جاده خاکی رفته بودید و داشتید موضوع اصلی را منحرف می کردید من هم نامردی نکرده و انداختمتان در ته دره. از آنجایی که خیلی به پایین سقوط کرده ایددیگر برای این ناله و فریادهایی که از عمق دره سر می دهید کاری از دست من بر نمی آید که به آنها پاسخ دهم. به جای این هم که تلاش کنید رو به بالا بیایید دارید بدتر چاله می کنید که برود پایین تر . با این وضع دیگر چه توقعی از من دارید که به فریاد و ناله هایتان پاسخ دهم. ولی به هرحال یک طنابی می اندازم دیگر به میل خودتان است که آن را بگیرید یا نگیرید:

ببینید بزرگوار اگر به ملا نقطه ای شدن است من هم خیلی خوب بلد هستم که مثلا این قسمت حرفتان را برجسته کنم :

Hadi99g;943785 نوشت:
تازه در خيلي از اين مثال​هايي که خيال کرديد که مثال نقض است، نقضي در کار نيست!

مثلا اينجا: https://books.google.com/books?id=NG...%D8%A7&f=false

که گفته: ان الدليلين تعارضا فتساقطا، اصلا جمله شرطيه نيست.


و به شما اینگونه بگویم که : (( در آن کتاب نوشته القولین آن وقت می گویی که آنجا نوشته الدلیلین. تو برو اول درست خواندن متن را یاد بگیر که القولین را الدلیلین نخوانی و بعد بیا برای ما اینجا کلاس تدریس زبان عربی دایر کن.))
می بینید که کار ساده ای است و زحمت چندانی برای دیگران هم ندارد. پس بهتر است در شغل شریفتان تجدید نظر بفرمایید.
از این که بگذریم فقط اینجایش خیلی جالب بود که بنده خدا اول به صورت مطلق به ما می گوید که حرف فا روی فعل ماضی جواب شرط نمی آید بعد که جوابش را می دهیم تازه یادش می آید که در کتاب مورد استنادش چیزهای دیگری هم نوشته شده و این قاعده تبصره های دیگری هم دارد و می آید و آنها را به من یادآوری می کند!
Hadi99g;943786 نوشت:
سندش صحيح است، هر کس خواست برايش توضيح مي دهم


خب سندش صحیح باشد که باشد تازه می شود خبر واحد . خبر واحد مگر از نظر شما حجیتی داشت؟
از آنجایی که امر فرموده بودید سوزن و جوالدوز نگویم به جایش می گویم که اول یک آمپول به خودت بزن و بعد بیا یک نیزه در شکم من فرو کن.

Hadi99g;943786 نوشت:
معاویه وارد شد و رسول اکرم (ص) فرمودند: شخصی که گفتم بر غیر ملت من از دنیا می‌رود همین شخص است

کسی که در حال مجاهدت در راه خدا بمیرد در حکم شهید است پس هنوز نمرده بلکه زنده است و نزد خدا روزی می خورد . تا زمانی که حضرت قائم ظهور کند و او یاور ایشان بشود و همانطور که در روایات شیعه آمده است مهدی موعود امر جدید و سنت جدید و قرآن جدیدی می آورد پس جای تعجب نیست که این شخص بر غیر ملت رسول خدا بمیرد!

Hadi99g;943788 نوشت:
نفرین رسول الله صلّی الله عليه وآله و سیر نشدن معاویه از طعام

سیر نشدن از طعام که اصلا نفرین نیست بلکه برعکس دعای خیر است.همانگونه که در روایات شیعه هم توصیه شده است که همیشه زمانی از سفره برخیز که هنوز اشتها به غذا خوردن داشته باشی و در این کار نکته ی بهداشتی نهفته است.

علاوه بر امواج برای وجود جسد
میتوان از قدرت بویایی سگ ها بهره برد
شاید سگ ها بتوانند سالم بودن یا نبودن جسد را تشخیص دهند
همانطور که زنده و مرده را تشخیص میدهند

با سلام

گزارشهای تاریخی مربوط به نبش قبور خلفای بنی امیه را که مرور می کردم به یک مورد جالب بر خوردم گفتم بد نباشد آن را در اینجا به اشتراک بگذارم و آن این است که جسد هشام بن عبدالملک خلیفه ی فاجر اموی هم بعد از هفت سالم تقریبا سالم مانده بود . گویا نعش آن ملعون هم مشمول این کرامت شده است:

وَأَمَرَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِيٍّ بِنَبْشِ قُبُورِ بَنِي أُمَيَّةَ بِدِمَشْقَ، فَنُبِشَ قَبْرُ مُعَاوِيَةَ بْنِ أَبِي سُفْيَانَ،فَلَمْ يَجِدُوا فِيهِ إِلَّا خَيْطًا مِثْلَ الْهَبَاءِ، وَنُبِشَ قَبْرُ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ بْنِ أَبِي سُفْيَانَ فَوَجَدُوا فِيهِ حُطَامًا كَأَنَّهُ الرَّمَادُ، وَنُبِشَ قَبْرُ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ مَرْوَانَ فَوَجَدُوا جُمْجُمَتَهُ، وَكَانَ لَا يُوجَدُ فِي الْقَبْرِ [إِلَّا] الْعُضْوُ بَعْدَ الْعُضْوِ، غَيْرَ هِشَامِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ فَإِنَّهُ وُجِدَ صَحِيحًا لَمْ يَبْلَ مِنْهُ إِلَّا أَرْنَبَةُ أَنْفِهِ، فَضَرَبَهُ بِالسِّيَاطِ وَصَلَبَهُ وَحَرَقَهُ وَذَرَّاهُ فِي الرِّيحِ. ( الکامل فی التاریخ ج5 ص 430 __ تاریخ مدینه دمشق ج 53 ص 127)

ترجمه : عبد الله بن على دستور داد تا در دمشق قبور بنی امیه را نبش قبر كنند. قبر معاوية بن ابى سفيان را نبش كردند چيزى در آن جز يك خط مانند گرد و خاک نديدند . و قبر یزید بن معاویه را شکافتند و در آن هیزمی همانند خاکستر یافتند. قبر عبد الملك بن مروان را نبش كردند و جمجمه او را یافتند. در اغلب گورها جز يك عضو يا استخوان چيزى پيدا نكردند جز قبر هشام بن عبد الملك كه جنازه ی وى سالم مانده بود هيچ چيز از او نپوسيده بود جز سر بينى او. جسد او را در آوردند تازيانه زد و بدار كشيد و بعد سوزانيد و خاكسترش را به باد داد.

خواندن این مطلب خالی از لطف نیست از سفرنامه ی رابی بنیامین تودولایی که در قرن ششم هجری نگاشته شده درباره ی شوش دانیال (ع) است که در آن اشاره به پوسیدن جسد حضرت دانیال شده است :

رودخانه «اولاى» از وسط شهر مى‏گذرد و آن را به دو قسمت مى‏كند كه به وسيله‏ ى يك پل به هم راه دارند. در يك طرف رودخانه قبر دانيال نبى قرار دارد و نيز چند بازار كه باعث شده، زندگى مردم آن‏جا پررونق‏ تر و به‏تر از وضع زندگى مردم آن سوى رودخانه باشد و تا حدى رفت و آمد آن‏ها قطع است. اين مردم حسرت زده دليل واقعى فقر و بدبختى خود را نمی ‏دانند و بيش‏تر فكر می ‏كنند، چون قبر پيامبر در قسمت آن‏ها نيست، فقير مانده‏ اند. به همين دليل از مردم قسمت ديگر خواستند كه تابوت دانيال را به آن‏ها بدهند، اما چون قبول نكردند، جنگى خونين و طولانى بين دو طرف درگرفت تا سرانجام از اين جنگ، كه در نتيجه‏ ى آن تجارت نيز از رونق افتاده بود، به ستوه آمدند و به توافق رسيدند كه تابوت هر سال در يك قسمت باشد. اين كار انجام گرفت و هر دو قسمت شهر از ثروت بهره‏ مند شدند. مراسم جابجايى تابوت در هر نوبت با جشن باشكوهى توأم بود كه يهوديان و مسلمانان آن‏ها را همراهى می ‏كردند. يك بار وقتى سنجر شاهنشاه- كه بر تمام ايران حكومت مى‏كند و چهل و پنج شاه‏زاده تحت فرمان او قرار دارند، عرب‏ها سلطان‏ الفارس الكبير خطاب‏ش می ‏كنند، امپراطورى او از دروازه‏هاى شط العرب تا سمرقند و قزل اوزن به اضافه نيشابور، شهرهاى مدائن، تيسفون، سرزمين كوهستانى خفتان تا مرزهاى تبت كشيده شده كه در جنگل‏هاى آن حيوانات نافه‏ دار زندگى مى‏كنند و خلاصه فرمانرواى منطقه‏ اى كه عبور از آن چهار ماه و چهار روز طول مى‏كشد- وقتى اين حاكم مقتدر به شوش آمد و آيين جابجايى دانيال را ديد، آن را برخلاف شأن پيامبر يافت كه استخوان‏هاى او به اين شكل آزار ببيند و دستور داد استخوان‏ها را در فاصله‏ اى مساوى از دو قسمت شهر بگذارند و چون پل در وسط دو قسمت شهر بود، تابوت را پس از آن‏كه به دستور سلطان سنجر در يك تابوت شيشه ‏اى قرار دادند، با يك زنجير آهنى از وسط پل آويزان كردند. هنوز نيز تابوت از زير پل آويزان است و در جايى كه قبلا دفن شده بود يك عبادتگاه ساخته ‏اند، كه آن نيز به دستور سلطان سنجر بود . ( سفرنامه رابی بنیامین تودولایی ص 119 و 120)

اینها را هم به لطف جناب عامل که اشاره کردند می گذارم . احادیث انتقال استخوانهای حضرت یوسف که دلالت بر پوسیدن جسد آن حضرت دارد:

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ بزنطی عن الزضا علیه السلام : وَ لَقَدْ أَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِلَى مُوسَى عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنْ يُخْرِجَ عِظَامَ يُوسُفَ مِنْهَا، فَاسْتَدَلَّ مُوسَى عَلَى مَنْ يَعْرِفُ الْقَبْرَ، فَدُلَّ عَلَى امْرَأَةٍ عَمْيَاءَ زَمِنَةٍ، فَسَأَلَهَا مُوسَى أَنْ تَدُلَّهُ عَلَيْهِ فَأَبَتْ إِلَّا عَلَى خَصْلَتَيْنِ: فَيَدْعُوَ اللَّهَ فَيَذْهَبَ بِزَمَانَتِهَا، وَ يُصَيِّرَهَا مَعَهُ فِي الْجَنَّةِ فِي الدَّرَجَةِ الَّتِي هُوَ فِيهَا. فَأَعْظَمَ ذَلِكَ مُوسَى، فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ: وَ مَا يَعْظُمُ عَلَيْكَ مِنْ هَذَا، أَعْطِهَا مَا سَأَلَتْ. فَفَعَلَ، فَوَعَدَتْهُ طُلُوعَ الْقَمَرِ، فَحَبَسَ اللَّهُ الْقَمَرَ حَتَّى جَاءَ مُوسَى لِمَوْعِدِهِ، فَأَخْرَجَهُ مِنَ النِّيلِ فِي سَفَطِ مَرْمَرٍ، فَحَمَلَهُ مُوسَى. ( قرب الاسناد ص 375__ تفسیر عیاشی ج1 ص304)

ترجمه : خداى ـ تبارك و تعالى ـ به موسى عليه السلام وحى فرمود كه استخوان هاى يوسف را از اين سرزمين ، بيرون ببرد . موسى در جستجوى كسى بر آمد كه محلّ قبر را مى داند . او را به زن نابيناى زمينگيرى راه نمايى كردند . موسى از او خواست كه قبر يوسف را به وى نشان دهد . آن زن به دو شرط ، حاضر به اين كار شد : يكى اين كه موسى دعا كند خداوند ، زمينگيرى او را بهبود بخشد و دوم ، اين كه او را با موسى در بهشت ، هم درجه قرار دهد . اين كار بر موسى سنگين آمد . خداوند به او وحى فرمود كه : چرا اين درخواست بر تو گران مى آيد ؟ درخواستش را بپذير. موسى پذيرفت و آن زن ، هنگام طلوع ماه را با او قرار گذاشت . خداوند ، طلوع ماه را نگه داشت [و به تأخيرش افكند] تا اين كه موسى سر قرارش آمد و آن زن ، جنازه يوسف را در تابوتى مرمرين از نيل بيرون آورد و موسى عليه السلام آن را بُرد .

سند این حدیث صحیح اعلایی است . حدیث علاوه بر صحت سند دارای علو سند هم هست.

حدثنا أبي قال: حدثنا سعد بن عبد الله عن أحمد بن محمد بن عيسى عن الحسن بن على بن فضال عن أبي الحسن عليه السلام انه قال: احتبس القمر عن بني اسرائيل فأوحى الله عز وجل الى موسى: ان اخرج عظام يوسف عليه السلام من مصر ووعده طلوع القمر إذا اخرج عظامه فسال موسى: عليه السلام عن من يعلم موضعه؟ فقيل له ان هيهنا عجوز تعلم علمه فبعث إليها فاتى بعجوز مقعده عمياء فقال لها: اتعرفين موضع قبر يوسف؟ قالت: نعم قال: فاخبريني به فقالت: لا حتى تعطيني اربع خصال تطلق لي رجلى وتعيد الى شبابى وترد الى بصرى وتجعلنى معك في الجنة قال: فكبر ذلك على موسى عليه السلام قال: فأوحى الله عز وجل إليه: يا موسى اعطها ما سالت فانك تعطى على ففعل فدلته عليه فاستخرجه من شاطئ النيل في صندوق مرمر فلما اخرجه طلع القمر فحمله الى الشام فلذلك يحمل أهل الكتاب موتاهم الى الشام. ( عیون اخبار الرضا ج2 ص235 __ علل الشرایع ج1 ص 296 __ خصال ص 205 )

ترجمه : ماه بر بنی اسرائیل طلوع نکرده و همچنان مخفی بود، حقّ تعالی به جانب موسی علیه السّلام وحی نمود که استخوانهاي یوسف را از مصر خارج کند و در این صورت ماه طلوع خواهد نمود، موسی از کسی که محل قبر یوسف را می دانست سراغ گرفت و سؤال کرد . به ایشان عرض شد: در این جا پیري است که او می داند، حضرت دنبالش فرستاد، پس پیري زمین گیر و نابینا را آوردند، حضرت به او فرمود: آیا محل قبر یوسف علیه السّلام را می دانی؟ گفت: آري. حضرت فرمود: مرا از آن خبر می دهی؟ گفت: خیر مگر چهار خصلت به من عطاء کنی، پاهایم را روان گردانی، چشمم را به من برگردانی، جوانی مرا را بازگردانی، مرا با خودت در بهشت قرار دهی. این درخواست بر موسی گران آمد، حقّ تعالی وحی نمود: اي موسی آنچه را که خواسته به او عطا کن چه آن که در قبال فعل او به وي خواهی داد، باري آن پیر موسی را بر قبر یوسف راهنمایی نمود پس از کنار نیل استخوانهایش را که در صندوقی مرمر بود بیرون آوردند و وقتی آن را خارج کردند ماه طلوع نمود پس استخوانها را به شام حمل کردند و به همین خاطر اهل کتاب مردگانشان را به شام حمل می نمایند.

این حدیث هم از نظر سند موثق است.

این هم دو طریق دیگر که مضمون این حدیث را به استفاضه می رساند:

السندی بن محمد عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عن النبی (ص) : إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَى مُوسَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ أَنْ يَحْمِلَ عِظَامَ يُوسُفَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَسَأَلَ عَنْ قَبْرِهِ فَجَاءَهُ شَيْخٌ فَقَالَ: إِنْ كَانَ أَحَدٌ يَعْلَمُ فَفُلَانَةُ، فَأَرْسَلَ إِلَيْهَا فَجَاءَتْ، فَقَالَ: أَ تَعْلَمِينَ مَوْضِعَ قَبْرِ يُوسُفَ؟ فَقَالَتْ: نَعَمْ... الی آخر حدیث( قرب الاسناد ص 59)

علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن محبوب ، عن جميل بن صالح ، عن يزيد الكناسي : عن أبي جعفر عليه‌السلام ، عن رسول الله صلى‌الله‌عليه‌وآله : إن الله ـ عزوجل ـ أوحى إلى موسى أن احمل عظام يوسف من مصر قبل أن تخرج منها إلى الأرض المقدسة بالشام ، فسأل موسى عن قبر يوسف عليه‌السلام ، فجاء شيخ ، فقال : إن كان أحد يعرف قبره ففلانة ، فأرسل موسى عليه‌السلام إليها ، فلما جاءته قال : تعلمين موضع قبر يوسف عليه‌السلام ؟ قالت : نعم ... الی آخر حدیث( کافی ج 15 ص 371 و 372)

سند این حدیث هم در صورت اتحاد یزید کناسی با ابی خالد قماط معتبر خواهد بود.

aminj;944152 نوشت:
پیشنهاد می شود در مورد فرد اشاره شده در لینک بالا به شدت (!) تحقیق شود و نتایج به شکل مبسوط ارائه گردد. البته ظاهرا مسلم نیست، ولی برای تحقیق مناسب است.

سلام
من پیشنهاد بهتری دارم بهتر است روی این نمونه تحقیق صورت بگیرد. جسد سن سیلوان که مربوط به سال 350 میلادی یعنی حدود هزار و ششصد سال پیش است ( برای بزرگتر شدن تصویر روی آن کلیک کنید):
اما در مورد همان نمونه ای که اشاره کردید از آنجایی که شدت تحقیقات را خواسته بودید در همان ویکی پدیای انگلیسی نوشته شده بود که اسکلت بخش بالای جمجمه اش معلوم شده است و روی صورتش هم ماسک سیلیکونی زده اند تا چهره اش مانند این بنده خدا در پایین نشود: [SPOILER][/SPOILER]

دوستان علاقه مند از این دستگاه تهیه کنید
و قبر بزرگان و ائمه را بررسی کرده و مستندش را نشر دهید

سازمان‌های هلال احمر و صلیب سرخ، اداره آگاهی، سازمان میراث فرهنگی و سایر سازمان‌های نظامی، انتظامی و امنیتی اشاره کرد و گفت: این دستگاه برای تفحص پیکر شهدا، استخوان‌های شهدای شیمیایی شده در زمان جنگ، استخوان‌های شهدای غواص در آب‌ها و باتلاق، استخوان مفقود شده شهدا در خاک، استخوان دوره‌های مختلف تاریخی در بخش باستان شناسی، استخوان‌های عادی دفن شده در خاک( قبرستان عمومی)، اجساد سوخته شده، اجساد متلاشی شده توسط مواد شیمیایی( اسیدها)، اجساد به جا مانده در زیر آوارها، گل و لای، سیلاب‌ها و بهمن‌ها، اجساد غرق شده در باتلاق‌ها و تالاب‌ها، اجساد غرق شده در دریاچه ها و سدها کاربرد دارد.

گفتنی است، این دستگاه به تازگی ثبت اختراع شده و تاییده و گواهینامه اش را از پارک علم و فناوری دانشگاه سمنان دریافت کرده است.

http://sinapress.ir/news/3135/%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AD%DB%8C-%D9%88-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%DB%8C%D8%A7%D9%81%D8%AA%D9%86-%D8%A7%D8%AC%D8%B3%D8%A7%D8%AF-%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%A7

عصران;944263 نوشت:
در همان ویکی پدیای انگلیسی نوشته شده بود که اسکلت بخش بالای جمجمه اش معلوم شده است و روی صورتش هم ماسک سیلیکونی زده اند تا چهره اش مانند این بنده خدا در پایین نشود:

به هر حال در همان ویکیپدیا زیر عکس جنازه پدر پیو توضیح داده که: "The incorrupt body of Padre Pio" "جنازه خراب نشده پدر پیو".
به این راحتی نمی توان از موضوعی که در ویکیپدیا این طور درباره اش مطلب آمده گذشت. الکی که این ادعا را در سایتی که از آدم منبع می خواهد مطرح نمی کنند. شما یک کیلو گوشت را یک ماه در یخچال بگذارید می بینید که چه بلایی سرش می آید.
باید با تیم درست حسابی به سراغ این فرد یا سنت برنادت یا همانی که گفتید رفت.

[=Times New Roman]

عصران;944259 نوشت:
سلام .... بنده خدا اول به صورت مطلق به ما می گوید که حرف فا روی فعل ماضی جواب شرط نمی آید

بلي باز هم مي​گوييم:

حرف فاء بر سر جمله جواب شرطي که ماضي باشد نمي​آيد. و جمله «اذا تعارضا تساقطا» مصداق همين قاعده است و مشمول هيچ تبصره و استثنائي هم نيست و جمله​ي شما غلط بود. به حد کافي هم در اين مورد توضيح دادم. نوشتجات و مثال​هاي بعديتان هم که از سايت​ها و اين ور و اون ور براي خودت شاهد آوردي کاملا تأييد کرد که غلط تايپي هم ننوشته بودي. هيچ جوري هم نميتوني ماست ماليش کني عزيزم. زياد دست و پا نزن خسته ميشي.

[=Times New Roman]

عصران;944259 نوشت:
خب سندش صحیح باشد که باشد تازه می شود خبر واحد . خبر واحد مگر از نظر شما حجیتی داشت؟...

نکته ديگري که ارزش بحث و صرف وقت داشته باشد در نوشتجاتتان نبود، غير از چند مورد مغالطه يا جوک يا ادعاهاي واهي که نيازی به اشاره هم نداره.

توچيهاتي هم که براي روايت وارده در شأن معاويه به کار برديد به قول شيخ انصاري(ره) مصداق «مما يضحک الثکلی» است،

و فقط به درد خودتان مي​خورد. حتّی علماي خودتان هم اين توجيهات مضحک را نپذيرفته​اند!

طبيعي هم هست که دست به چنين توجيهاتي بزنيد. هيچ تعجبي ندارد. اتفاقا با سابقه​ای که از شما سراغ داشتم انتظارم هم همين بود.

هر چند همه اين توجيهات مضحکتان پاسخ دارد ولي واقعا حيف است که وقت را براي پاسخ به چنين خزعبلاتی که ارتباطی هم به موضع ندارد تلف کرد.

فعلا شما مقام والاي خالتان را با اخبار آحاد معتبر اثبات کنيد تا بعد.

و طاها;944266 نوشت:
دوستان علاقه مند از این دستگاه تهیه کنید
و قبر بزرگان و ائمه را بررسی کرده و مستندش را نشر دهید

فکر نمیکنم به شما و بنده چنین اجازه ای بدهند ، هرچند اگر به ادعای خود مطمئن بودند لحظه ای را از دست نمی دادند ..

aminj;944296 نوشت:
باید با تیم درست حسابی به سراغ این فرد یا سنت برنادت یا همانی که گفتید رفت.

امیدوارم همین نظر را هم در مورد ادعای خودتان داشته باشید . اینکه به هر حال هر ادعایی به راستی آزمایی و اثبات نیاز دارد و همین طوری پذیرفتنی نیست .

البته در مورد مسیحیان ، آنها یک پله در این زمینه از مسلمانان جلوتر هستند ، چرا که ادعا و اعتقادشان فقط به نقل و روایت و حدیث محدود نمی شود و در معرض دید عموم هم قرار داده اند ، و جالب اینجاست شما که سابقا در همین بحث فرمودید :


aminj;943403 نوشت:
کسی نخواهد ایمان بیاورد هر معجزه ای رخ بدهد ایمان نمی آورد. مثلا همین چند وقت پیش پیکر یکی از یاران امام علی (ع) را جنگجوهای سوری پیدا کردند و باز هم جنگیدند.
از یک طرف اجساد سالم مانده در عالم کم نیستند. از طرف دیگر گیریم پیکر امام سالم از زیر خاک در آمد؛ کسی بخواهد بهانه بیاورد مثلا می گوید از کجا معلوم جن یا شیطان نگهش نداشته باشند یا اینکه می گوید از کجا معلوم که شما از زیر قبر با حفر تونل یک جسد جدید به جای آن نگذاشته اید.
نهایتا اینکه وقتی وعده حق الهی برسد بیشتر از تصور ناباوران معجزه رخ داده و بهت زده خواهند شد. اما در آن زمان دیگر قبول حق برای خیلیها فایده ندارد.

همین عکس و تصاویر هم برای شما کافی نیست و حتما باید یک تیم درست و حسابی قضیه را بررسی کند .

حال چگونه انتظار دارید دیگران ادعای مشابه شما را که عکس و فیلم هم ندارد و صرفا متکی به مشتی نقل و روایت است ، بدون اثبات باور کنند ؟!

[=Times New Roman]

عصران;944263 نوشت:
احادیث انتقال استخوانهای حضرت یوسف....

در مورد حمل استخوان​هاي حضرت آدم(ع) توسط حضرت نوح(ع) هم روايتي وارد شده:

[=Times New Roman]تهذيب الأحكام، ج‌6، ص: 23 :

أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ‌‌الْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ الْجُعْفِيِّ قَالَ:

دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي أَشْتَاقُ إِلَى الْغَرِيِّ فَقَالَ فَمَا شَوْقُكَ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَهُ إِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَزُورَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام، فَقَالَ: هَلْ تَعْرِفُ فَضْلَ زِيَارَتِهِ فَقُلْتُ لَا يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِلَّا أَنْ تُعَرِّفَنِي ذَلِكَ. قَالَ:

إِذَا زُرْتَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فَاعْلَمْ أَنَّكَ زَائِرٌ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَقُلْتُ: إِنَّ آدَمَ ع هَبَطَ بِسَرَانْدِيبَ فِي مَطْلَعِ الشَّمْسِ وَ زَعَمُوا أَنَّ عِظَامَهُ فِي بَيْتِ اللَّهِ الْحَرَامِ فَكَيْفَ صَارَتْ عِظَامُهُ بِالْكُوفَةِ. فَقَالَ‌:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَوْحَى إِلَى نُوحٍ عليه السلام وَ هُوَ فِي السَّفِينَةِ أَنْ يَطُوفَ بِالْبَيْتِ أُسْبُوعاً فَطَافَ بِالْبَيْتِ كَمَا أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَيْهِ ثُمَّ نَزَلَ فِي الْمَاءِ إِلَى رُكْبَتَيْهِ،

فَاسْتَخْرَجَ تَابُوتاً فِيهِ عِظَامُ آدَمَ عليه السلام فَحَمَلَهُ فِي جَوْفِ السَّفِينَةِ.... فَأَخَذَ نُوحٌ(ع) التَّابُوتَ فَدَفَنَهُ فِي الْغَرِيِّ،...

فَإِذَا زُرْتَ جَانِبَ النَّجَفِ فَزُرْ عِظَامَ آدَمَ وَ بَدَنَ نُوحٍ وَ جِسْمَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع)

عصران;943692 نوشت:
من در روایاتی که مکان دفن حضرت آدم و نوح علیهما السلام را بیان می کنند سخنی از اینکه که بدنشان کنار بدن حضرت علی است ندیده ام اگر شما دیده اید به ما هم نشان دهید.
بفرماييد، نشان داديم.

dahim-darni;944344 نوشت:
هرچند اگر به ادعای خود مطمئن بودند لحظه ای را از دست نمی دادند ..

نبش قبر مسلمان بطور کلّی حرام است. حتی تجديد سنگ قبر هم مکروه است. همه اين احکام هم مستند به دليل شرعي (قرآن مجيد يا روايات) است نه هوا و هوس و يا واهمه از چيزي.

شما چرا اصرار داريد که حکم فوق را با مطمئن بودن يا نبودن و واهمه داشتن، ربط دهيد؟!

نپوسيدن اجساد، نه از اصول دين است و نه از فروع دين. اصلا بالفرض اثبات شود که اجساد معصومين هم می‌پوسند، چه ضرری به دين می‌رساند؟

در ارتباط با همين نکته، مطلبی هم در ادامه از بعضی بزرگان، ذکر می‌شود :

[=Times New Roman]با عرض سلام.

مرحوم ملا احمد نراقي در کتاب «رسائل و مسائل» ج2 ص30 ، در پاسخ به سؤال 12 که در همين موضوع «ابدان أنبياء و امامان عليهم السلام» است،

نکاتي را در توضيح مطلب با اشاره به تعارض ميان روايات رفع اجساد (غيب شدن و به آسمان رفتن) با روايات عدم تفرّق (نپوسيدن اجساد) بيان کرده

و در پايان به عنوان نتيجه‌گيري چنين می‌گويد:

و بالجمله، همچنان كه مذكور شد حكم قطع به رفع اجساد يا بر عدم تفرّق نمى‌توان كرد، امّا به ملاحظۀ اخبار مذكوره و آن چه [نقل شده] از ملاحظۀ در بدن حضرت امام حسين (عليه السّلام) و شعيب، و بدن دانيال در شوشتر در عهد عمر، و آن چه نقل شده در ملاحظۀ عدم تفرّق اجساد مؤمنين، ظنّ به عدم تفرّق ابدان مطهّرۀ ايشان حاصل است.

مظنون و راجح در نظر حقير آن است كه تفرّق (پوسيدن) به آن‌ها راه نيابد،

و ليكن هر گاه كسى بگويد: من ظن ندارم و از اين اخبار از براى من مظنّه حاصل نمى‌شود، و سيّما به ملاحظۀ معارضات، بحثى بر او وارد نمى‌آيد،

چه، اذهان در قبول .. اختلاف تمام دارند، و گفتن آن كه من چنين نمى‌دانم كه باقى بمانند و احتمال تفرّق مى‌دهم ضرر ندارد،

و امّا حكم به اين كه البتّه متفرّق الاجزاء مى‌شوند گويا راه نداشته باشد، بلكه ظنّ به تفرّق هم بى‌وجه است.

و امّا گفتن اين كه مى‌گندد و كرم مى‌خورد و امثال اين كلمات هر گاه از راه اهانت و استخفاف باشد، قائل آن مستحقّ عقاب و عذاب است، بلكه كافر مى‌شود اگر چه فرض مطابقۀ واقع كنيم،

چه، بسيار امور مطابقۀ واقع را مى‌توان در مورد اهانت گفت، مثل اين كه كسى به زيد بگويد: يا مفعولة الامّ، يا يا ابن النطفة الخبيثة القذرة، اينها اهانت به آن شخص است اگر چه مطابق واقع باشد، امّا هر گاه قصد اهانت نباشد موجب عقاب نمى‌شود، و ليكن باز به امثال اين الفاظ خوب نيست در خصوص حجج اللّٰه متكلّم شدن، و [از] ملاحظۀ ادب و توقير بسيار دور است، و اللّٰه سبحانه هو العالم.

dahim-darni;944344 نوشت:
فکر نمیکنم به شما و بنده چنین اجازه ای بدهند ، هرچند اگر به ادعای خود مطمئن بودند لحظه ای را از دست نمی دادند ..
[/B]

ظاهرا این دستگاه از دور هم قابلیت شناسایی دارد و محدودیت خاصی در فاصله ندارد... حتی عمق و وزن استخوان را تشخیص میدهد تا هنگام خاک برداری احیانا آسیبی وارد نشود
با مذاکره یا پول بعید است نشدنی باشد
لااقل میگویید مانع شدند...

اگر چیزی پیدا نشد دهان برخی ها بسته میشود ...
آن وقت همانهایی که تلاش میکردند بگویند اجساد نمیپوسند
به توجیهات و تفسیرات دیگری روی می آورند...

[=Times New Roman]مرحوم شيخ مفيد رحمه الله در تصحيح الاعتقاد، کلامي دارد که مشعر است به اينکه حديث رفع اجساد معصومين (به آسمان رفتن) مورد قبولش بوده،

وی در يکی از مباحث مربوط به رجعت می‌نويسد:

وقد جاء في الحديث أنّ الأنبياء(ع) خاصّة والأئمّة مِن بعدهم ينقلون بأجسادهم و أرواحهم مِن الأرض إلی السماء فيتنعّمون في أجسادهم الّتي کانوا فيها عند مقامهم في الدنيا.

وهذا خاصّ بحجج الله تعالی دونَ مَن سواهم مِن الناس.

ترجمه عبارت شيخ مفيد(ره) :

در حديث آمده است که خصوص أنبياء(ع) و امامانِ بعد از ايشان، با اجساد و ارواحشان از زمين به آسمان نقل مي​شوند و در بدن​های دنيوی‌شان متنعّم می‌گردند،

اين امر، تنها برای حجج الهی است، نه سائر مردم. (شيخ مفيد: تصحيح اعتقادات الإماميّة، ص91)

موضوع قفل شده است