برخي از وصاياي حضرت رسول اکرم(ص) به ابوذر چيست؟

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
برخي از وصاياي حضرت رسول اکرم(ص) به ابوذر چيست؟

با سلام

ادب قرائت رسول اكرم(ص) در بخشي از وصاياي خود به ابوذر، مي‏فرمايد: اي ابوذر! شايسته است انسان در برابر قرآن صداي خود را پايين بياورد تا هرچه بهتر و بيشتر امكان تدبر در آيات آن، براي خود يا ديگران فراهم گردد، چنانكه در هنگام تشييع جنازه شايسته است با صداي آهسته سخن بگويد، زيرا تشييع جنازه جاي تفكر است و در هنگام انديشيدن هرچه انسان آهسته‏ تر سخن بگويد به تفكر و تعقل نزديكتر است.
حاملان قرآن:
در قسمتي ديگر از آن وصيت چنين آمده است:
«يا أباذر إن من إِجلال الله سبحانه وتعالي إِكرام ذي الشيبة المُسلم وإِكرام حَملة القران؛ اي ابوذر! يكي از راههاي تجليل خداوند سبحان آن است كه مسلمان سالمندي كه عمر خود را در اسلام گذرانده گرامي بداريم و همچنين به حاملان قرآن كه در حقيقت عارفان به احكام و حِكَم و عاملان به دستورات آن هستند احترام بگذاريم».

حاملان قرآن كساني هستند كه خداوند سبحان، قرآن را بر آنها تحميل كرده است، آنها هم آن را تحمل كرده و به مقصد رسانده‏اند، زيرا خداوند اين امانت را به آسمانها و زمين عرضه كرد و آنها آن را حمل نكردند: «فأبين أن يحملنها»
احزاب/72، اما انسان عالم عادل آن را قبول كرده و هم به مقصد رسانيد، در نتيجه خود به هدف عالي نايل آمد.

تهذيب، ره‏آورد مشترك انبيا:
ابوذر از رسول گرامي(ص) سؤال كرد: آيا مطلبي در قرآن يافت مي‏شود كه در كتابهاي انبياي گذشته هم آمده باشد؟
آن حضرت فرمود: آري و آن عبارت است از اهميت و فضيلت و خودسازي و تهذيب و تزكيه روح كه از بهترين و برجسته‏ترين مسايل انساني است: «قد أَفلح من تَزكي و ذكر اسَم ربه فَصلي بل تُؤثرون الحيوة الدنيا والاخرة خَير و أبقي إِن هذا لَفي الصحف الأُولي صُحف إبراهيم و موسي» اعلي/14-19.

خداوند سبحان، تزكيه روح و ياد حق و نماز را زمينه فلاح و رستگاري مي‏داند. كسي كه زمين را كند و كاو و آبياري مي‏كند تا بذر را شكوفا ساخته، آن را از پوسيدگي رهايي بخشد، به «فلّاح» موسوم است و بر اين اساس مفلح كسي است كه بذر توحيد و فطرت را در مزرعه دل شكوفا كرده، آن را به ثمر مي‏رساند.

آيات مزبور، مانع فلاح و تهذيب نفس را سرگرمي به دنيا مي‏داند.
از اين جا معلوم مي‏شود كه تهذيب نفس و ياد حق و نماز گر چه در دنيا سودمند است ولي آثار مهم آن مربوط به آخرت است.
مطالب ياد شده يقيناً در صحايف پيامبراني هم كه بين ابراهيم و موسي و بعد از موسي و قبل از رسول اكرم(ع) آمده‏اند موجود بوده است،
چنانكه درباره انجيل آمده است:
«مصُدقاً لِما بيَن يديه» مائده/46. يعني عيسي آنچه را كه در تورات آمده تصديق كرده است، كه يكي از مطالبي كه در تورات است اهميت خودسازي و تهذيب روح مي‏باشد، گذشته از آن بسياري از برنامه‏هاي عيسوي درباره تزكيه نفس است.
تفاوت فروتني با ذلت‏پذيري:
سپس رسول گرامي(ص) به ابوذر مي‏فرمايد:
«لاتخف في الله» در راه خدا و احياي آثار الهي از هيچ چيز مترس.
اين وصيت پيامبر، از قسمت پاياني اين آيه شريفه استفاده شده است: «يا أيها الذين امنوا مَن يَرتدّ منِكم عن دينه فَسوف يأتي الله بِقوم يُحبهم و يُحبونه اذلة عَلي المؤُمنين أَعزة علي الكافرين يُجاهدون في سبَيل الله ولا يَخافون لَومة لائم ذلك فَضل الله يُؤتيه مَن يشاء والله واسع عليم» مائده/54.

مؤمنان راستين كه محبوب خدايند و محبّ او و فروتنند و ذلت‏ناپذير، از ملامت هيچ سرزنش‏كننده‏اي هراسناك نيستند، زيرا آن‏ها همان‏طور كه در رجاء موحدند، در خوف نيز موحدند: «يَرجون رحمته و يَخافون عَذابه» اسراء/57، و سرّ توحيدِ خوف و رجاي آنها همان عقل عملي است كه ناشي از توحيد در بينش اعتقاديشان است، از اين‏رو جز از خدا نمي‏هراسند و جز به او اميدوار نيستند.
ادامه دارد ..

پيامبر، مأمور به تسبيح حق: رسول گرامي(ص) در ادامه مي‏فرمايد:
«يا أباذر إِن الله سُبحانه و تعالي لم يأمرني بجمع مال ...»؛ خداوند مرا به جمع مال امر نكرده است بلكه مرا به تسبيح و تحميد و عبادت دعوت كرده است:
«فَسَبحّ بِحمد رَبك و كنُ من الساجدين واعبد ربك حَتي يأتيك اليقين» حجر/98-99. از انضمام اين دو آيه، چنين بر مي‏آيد كه يقين نتيجه عبادتي است كه جامع تسبيح و تحميد و سجده باشد.
علم نافع:
پيامبر اكرم(ص) به ابوذر فرمود: نشانه عالمي كه از علمش بهره مي‏برد آن است كه هنگام خواندن قرآن نه تنها در آن تدبر مي‏كند، بلكه در پيشگاه خدا ابتهال و تضرع هم دارد.
از همين‏رو دعاي رسول اكرم(ص) اين است كه:
«اللهمّ إني أعوذ بك من علم لا ينفع و ...»؛(بحار83/18).

مرابطه با خداوند: پيامبر گرامي(ص) در توصيه به ابوذر، آخرين آيه سوره آل عمران را تبيين و مصداقش را مشخص مي‏كند.
آيه پاياني سوره آل عمران چنين است: «يا اَيها الذين امنوا اصبِروا و صابِروا و رابِطوا و اتقَوا الله لَعلكم تُفلحون».
اين آيه شريفه گرچه مصاديق فراواني نظير مرزباني و حفظ ثغور دارد ولي بارزترين مصداق آن، رفتن به مراكز مذهبي و انس گرفتن با عبادات ديني است،
از اين‏رو رسول اكرم(ص) فرمود:
«كثرة الاختلاف إلي المساجد فذلكم الرباط»؛ (بحار74/86).
مرابطه آن است كه انسان وقتي نماز خواند خوشحال نباشد كه از عهده تكليف برآمده و خود را فارغ بداند، بلكه بايد شوق به عبادت و لذت ارتباط و مناجات با خداوند در او حالتي ايجاد كند كه منتظر نوبت نماز ديگر باشد.

كِشت آخرت:
سپس رسول گرامي(ص) فرمود: اي ابوذر! اين كه خداوند مي‏فرمايد: «مَن كان يُريد حَرث الاخرة نَزد له في حَرثه وَ مَن كان يُريد حَرث الدنيا نؤُته منها وما له في الاخرة من نَصيب» شوري/20، منظور از حرث و كشت آخرت، عمل صالح است.
اگر كسي از عمل صالح برخوردار بود خداوند سبحان كمبود او را جبران كرده، آنها را از او قبول مي‏كند و آنچه را كه انجام نداده توفيق و اشتياق انجام آن را به او مرحمت مي‏كند.
محبوبترين و اميدوارترين انسان:
اي ابوذر! محبوبترين انسانها نزد خداوند كسي است كه بيش از ديگران به ياد حق باشد:
«إن أَحبكم إِلي الله أَكثركم ذِكرا له»؛ (بحار74/86)، كه اين مطلب را از آيه «إن أكرمكم عِند الله أتقيكم»حجرات/13مي‏توان استفاده كرد.

اي ابوذر! آگاه باش كسي در قيامت اميد نجاتش بيشتر است كه ترس و هراسش از خداوند بيش از ديگران بوده است: «وأما مَن خاف مَقام رَبه و نَهي النفَس عَن الهوي فَإِن الجَنة هِي المأوي» نازعات/40-41.
ادامه دارد ..

ملكه تقوا:
عنوان «پرهيزكاران» كه در بعضي از آيات به صورت وصف كه نشانه استمرار است آمده: «إنّ المتقين في ...»، غير از«ان الذين اتقوا...» كه با فعل ماضي آمده است مي‏باشد؛ زيرا وصف تقوا براي متصفان به آن، چنان ملكه شده است كه از چيزهايي كه در نظر ديگران ارتكاب آن‏ها بي‏اهميت است پرهيز مي‏كنند؛
از اين‏رو رسول اكرم(ص) فرمود: اي ابوذر! تو به گونه‏اي از خدا بترس و پرهيز كن كه ديگران آن چنان پرهيز نمي‏كنند. پرهيز از مشتبهات، لازم چنان تقوايي است، كه از اين‏رو براي آن كه مؤمنان به چنين تقوايي دست يابند، مي‏فرمايد:
«دَع ما يُريبك إِلي ما لا يُريبك» ؛(بحار2/260).
تقواي دل:
سپس آن حضرت به سينه مبارك خود اشاره كردند و فرمودند: تقوا در دل است.
تقوا صفت قلب است كه مظاهري دارد و اين مظاهر به عنوان مصاديق تقوا ذكر مي‏شود، چنانكه خداوند سبحان در تعظيم شعائر الهي مي‏فرمايد: «ذلك ومن يُعظم شَعائر الله فَإِنها من تقوي القلوب»حج/32.
تقوا، مشكل‏گشاست:
اي ابوذر! اگر همه مردم به اين آيه عمل كنند براي آنها كافي است:
«ومَن يَتق الله يَجعل لَه مخَرجاً و يَرزقه مِن حَيث لا يَحتسَب و من يَتوكل عَلي الله فَهو حسَبه إِن الله بالغ أَمره قَد جعل الله لِكل شيء قدراً»طلاق/2-3.
زيرا جامعه‏اي كه همه مردم آن اهل تقوا باشند، گرفتار ناامني و نابساماني نخواهند شد.
عمل با تقوا، مقبول و كثير است: اي ابوذر! اگر با تقوا باشيد عمل شما مقبول است:
«إِنَّما يتقبّل الله من المتّقين»مائده/27.
در اين حال، عمل شما اندك نخواهد بود، زيرا چيزي كه مقبول خدا باشد، نبايد ناچيز و اندك شمرده شود. نتيجه آن كه عمل با تقوا، مقبول و كثير است.

پی نوشت:
1. آيت الله جوادي آملي،تفسير موضوعي قرآن كريم ج 9 (سيره رسول اكرم(ص) در قرآن)

موضوع قفل شده است