جمع بندی نظر آیة الله جوادی املی درباره معاد؛ جسمانی ، یا بدنی؟

تب‌های اولیه

11 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نظر آیة الله جوادی املی درباره معاد؛ جسمانی ، یا بدنی؟

[="Tahoma"]

سلام و احترام و ارادت خدمت کارشناس محترم و کاربران گرامی

در قیامت بدن موضوعیت دارد یا جسم؟
لطف کرده بفرمایید نظر علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی درباره معاد جسمانی چیست؟
آیا ایشان همانند جناب ابن سینا آنرا تعبدی می پذیرند یا بر نظر جناب ملاصدرا هستند و یا خود جدا ، براهینی برای آن اقامه کرده اند؟

تشکر
[/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد سید مفیـد

مکیال;941631 نوشت:
سلام و احترام و ارادت خدمت کارشناس محترم و کاربران گرامی
در قیامت بدن موضوعیت دارد یا جسم؟
لطف کرده بفرمایید نظر علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی درباره معاد جسمانی چیست؟
آیا ایشان همانند جناب ابن سینا آنرا تعبدی می پذیرند یا بر نظر جناب ملاصدرا هستند و یا خود جدا ، براهینی برای آن اقامه کرده اند؟
تشکر

با عرض سلام و تحیت

در مورد بخش اول سؤال شما برادر گرامی می توان گفت؛

آن چه در قیامت موضوعیت دارد حقیقت انسان با جمیع مراتب وجودی اوست، که از جمله مراتب او بدن اوست، نفس مجرد انسان در هیچ یک از نظامات دنیا و برزخ و قیامت، بی بدن نخواهد بود و لذا بر همین اساس، معاد انسان هم روحانی است و هم جسمانی، اما این که مراد از این جسم آیا جسم مادی است یا غیر مادی؟ اختلاف دیدگاه وجود دارد.

و اما بخش دوم سؤال و این که جناب علامه جوادی آملی دام ظله، در این مورد چه نظری دارند؛
به نظر می رسد که معظم له نیز با پذیرش بسیاری از اصول و مبانی حکمت متعالیه، در کلیات مسئله معاد، نظری موافق با نظر حناب صدرالمتألهین داشته باشند، اگر چه ممکن است در تفسیر برخی از آیات و روایات وارده و جزئیات مسئله معاد نظر دیگری داشته و متعبد به ظواهر ادله نقلی باشند.

ایشان در تدریس درس اسفار فرموده بودند: اصل معاد ضروری است اما نحوه آن به این که آیا مثل دنیا نیاز به جهت فاعلی و قابلی هر دو می باشد و یا صرفا نیاز به جهت فاعلی است و ماده در آنجا دخالتی ندارد یک مسئله نظری است و از مسائل پیچیده می باشد، تأدب و احتیاط دینی ایجاب می کند که انسان بگوید؛ ما معتقدیم به حقانیت آن چه را که وحی آورده است، بدون کم و کاست، چون این مطلب نظری است و صاحب نظران، نظرات مختلفی را ارائه داده اند، اگر یکی از این نظراتی را که ما ترجیح می دهیم مطابق با وحی بود، نعم الوفاق، و اگر مخالف با وحی بود، این مضروب علی الجدار است، زیرا اصل، وحی است، و عقل، فرع و تابع ( بیانات استاد در جلسه 125 تدریس جلد 9 اسفار) .

موفق باشید

[="Tahoma"]

سید مفید;941985 نوشت:
با عرض سلام و تحیت

در مورد بخش اول سؤال شما برادر گرامی می توان گفت؛

آن چه در قیامت موضوعیت دارد حقیقت انسان با جمیع مراتب وجودی اوست، که از جمله مراتب او بدن اوست، نفس مجرد انسان در هیچ یک از نظامات دنیا و برزخ و قیامت، بی بدن نخواهد بود و لذا بر همین اساس، معاد انسان هم روحانی است و هم جسمانی، اما این که مراد از این جسم آیا جسم مادی است یا غیر مادی؟ اختلاف دیدگاه وجود دارد.

و اما بخش دوم سؤال و این که جناب علامه جوادی آملی دام ظله، در این مورد چه نظری دارند؛
به نظر می رسد که معظم له نیز با پذیرش بسیاری از اصول و مبانی حکمت متعالیه، در کلیات مسئله معاد، نظری موافق با نظر حناب صدرالمتألهین داشته باشند، اگر چه ممکن است در تفسیر برخی از آیات و روایات وارده و جزئیات مسئله معاد نظر دیگری داشته و متعبد به ظواهر ادله نقلی باشند.

ایشان در تدریس درس اسفار فرموده بودند: اصل معاد ضروری است اما نحوه آن به این که آیا مثل دنیا نیاز به جهت فاعلی و قابلی هر دو می باشد و یا صرفا نیاز به جهت فاعلی است و ماده در آنجا دخالتی ندارد یک مسئله نظری است و از مسائل پیچیده می باشد، تأدب و احتیاط دینی ایجاب می کند که انسان بگوید؛ ما معتقدیم به حقانیت آن چه را که وحی آورده است، بدون کم و کاست، چون این مطلب نظری است و صاحب نظران، نظرات مختلفی را ارائه داده اند، اگر یکی از این نظراتی را که ما ترجیح می دهیم مطابق با وحی بود، نعم الوفاق، و اگر مخالف با وحی بود، این مضروب علی الجدار است، زیرا اصل، وحی است، و عقل، فرع و تابع ( بیانات استاد در جلسه 125 تدریس جلد 9 اسفار) .

موفق باشید

سلام علیکم

ضمن تشکر از شما@};-
برداشت بنده طبق نقل قول شما از علامه بزرگوار اینست که حضرت علامه در این زمینه (معاد جسمانی(بدن عنصری) ) احتیاط کردند.
و اما
بیشتر متکلمین علاوه بر روحانی بودن معاد قائل به بازگشت انسان به عالم ماده هستند و یکی از آیاتی که به آن استناد می کنند همان داستان حضرت ابراهیم علیه السلام و چهار مرغ می باشد. فلاسفه چه دلایلی برای نقد برداشت متکلمین از این آیه دارند؟
ممنون

مکیال;942176 نوشت:
بیشتر متکلمین علاوه بر روحانی بودن معاد قائل به بازگشت انسان به عالم ماده هستند و یکی از آیاتی که به آن استناد می کنند همان داستان حضرت ابراهیم علیه السلام و چهار مرغ می باشد. فلاسفه چه دلایلی برای نقد برداشت متکلمین از این آیه دارند؟

سلام
به نظر ما دو نوع برداشت می توان از آیه داشت
1. معاد همان جمع شدن اجزاء مادی بدن است همچنانکه اجزاء بدن آن چهار حیوان جمع شد
2. معاد جمع شدن کامل وجود انسان است
بنابر نظر اول که تصور عرفی عمومی است آیه می خواهد بفرماید اجزاء بدن انسان مانند اجزاء بدن این چهار مرغ در قیامت جمع می شود. اما بنابر نظر دوم آیه صرفا بر جمع کامل دلالت دارد پس واقعه چهارمرغ مثالی است از جمع کامل .
به نظر ما برداشت دوم بر یوم الجمع قیامت دلالت بیشتری دارد چرا که هرچند در جمع مادی، اجزاء مادی کاملا جمع می شوند(با صرف نظر از اشکالات سختی که بر این مساله وارد است) اما یک بدن متشکل از تمام اجزاء مادی، تمام انسان نیست چون تمام اجزاء ، تمام زمانها، تمام افکار و تمام اعمال انسان نیست و این در حالی است که انسان فقط اجزاء مادی نیست؛ ماده هم جایگاه جمع همه اینها نمی تواند باشد. یعنی ماده نمی توان صد سال عمر یک انسان را جمع کند نمی تواند تمام اعمال انسان را یکجا جمع کند. اما همه اینها در وجود مجرد امکان پذیر است. یعنی هم زمان در وجود مجرد قابل جمع است هم جمع اعمال و هم جمع افکار. در بعد مجرد تمام زندگی صدساله یک نفر جمع است و می توان به جزء جزء این عمر صد ساله اطلاع یافت. تمام اعمال سرزده از فرد بطور کامل با همه آثارش در آن وجود قابل مشاهده است. حتی افکار و اندیشه های بیشمار او که در اجزاء زمانی حیات مادی پراکنده بوده، در آن وجود مجرد قابل مشاهده است.
پس آیه شریفه بیانگر مثال و تشبیهی است برای جمع شدن کامل وجود انسان در آخرت و نه جمع شدن اجزاء بدن مادی او . آیه می خواهد بفرماید در وجود آخرتی، انسان بطور کامل جمع می شود و این همان وجود مجرد است چرا که ماده ظرفیت چنین جمعیتی را ندارد. به همین دلیل است که در روایت آمد: هرکس مرد قیامتش برپا می شود. چون با مرگ انسان تجرد می یابد و تجرد برابر است با جمع تمام ابعاد وجودی. پس اگر انسان در بعد مجرد به جمعیت وجودی کامل می رسد حضور و وجود ماده موضوعیت ندارد.
یا علیم

مکیال;942176 نوشت:
بیشتر متکلمین علاوه بر روحانی بودن معاد قائل به بازگشت انسان به عالم ماده هستند و یکی از آیاتی که به آن استناد می کنند همان داستان حضرت ابراهیم علیه السلام و چهار مرغ می باشد. فلاسفه چه دلایلی برای نقد برداشت متکلمین از این آیه دارند؟

با سلام

البته همانطور که اطلاع دارید، چند مشرب مختلف در بین فلاسفه اسلامی وجود داشته است، که بنابر هرمشربی، طبیعتا جواب فرق خواهد داشت، بنابر مشرب حکما مشاء، ظاهر این آیه و آیات مشابه دیگر ظهور در معاد جسمانی داشته و حکمایی همچون جناب ابن سینا اگر چه معتقد بودند که از طریق عقلی راهی به اثبات معاد جسمانی وجود ندارد، اما در عین حال متعبد به ظواهر نصوص قرآنی و روایی بوده و بر طبق آنها ، علاوه بر معاد روحانی، معاد جسمانی را نیز معتقد بودند.

اما بنابر مشرب حکمت متعالیه و اصول و مبانی اثبات شده در آن، بخصوص اثبات تجرد قوه خیالیه انسان، نتیجه و ماحصل آن در مسئله معاد جسمانی، امری خلاف ظاهر آیات و روایات دیده نشده است، تا دست به تأویل آن ها زده و امری خلاف ظاهر مرتکب بشوند، بلکه می گویند، همانطوری که ما با اصول و مبانی فلسفی خود معادی جسمانی را به اثبات می رسانیم، ظهور آیات نیز دلالت بر معاد جسمانی داشته نه بر معادی مادی و عنصری، در نتیجه شاهد هماهنگی بین عقل و نقل در این زمینه خواهیم بود، زیرا :

اولا؛ طبق ادله عقلی و نقلی ، نظام آخرتی، تفاوتی اساسی با نظام دنیایی داشته نه نظام مادی جدیدی باشد، در نظام آخرتی حرکت و استعداد که لازمه وجود ماده است وجود ندارد.

ثانیا؛ بنابر ادله فراوان عقلی و نقلی، آخرت، باطن دنیاست، و بهشت و جهنم آخرتی هم اکنون و بالفعل وجود دارند، نه اینکه بعدا بخواهند موجود بشوند.

بر همین اساس این گروه از فلاسفه می گویند: چون در نظام آخرت ماده وجود ندارد، در نتیجه باید آیات را بر معاد جسمانی حمل نمود نه بر معاد مادی.

باسمه العلیم

عرض سلام و ادب

سید مفید;942397 نوشت:
چون در نظام آخرت ماده وجود دارد

استاد گرامی ظاهرا مقصودتان"ماده وجود ندارد"باشد.

باسمه العلیم

با سلام و احترام

مکیال;941631 نوشت:
سلام و احترام و ارادت خدمت کارشناس محترم و کاربران گرامی

در قیامت بدن موضوعیت دارد یا جسم؟
لطف کرده بفرمایید نظر علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی درباره معاد جسمانی چیست؟
آیا ایشان همانند جناب ابن سینا آنرا تعبدی می پذیرند یا بر نظر جناب ملاصدرا هستند و یا خود جدا ، براهینی برای آن اقامه کرده اند؟

تشکر

حضرت علامّه دامت برکاته طبق مبانی حکمت متعالیه حرکت جوهری در ماده را می پذیرند و از سویی در تفسیر موضوعی قران کریم

و نیز در کتاب مبدأ و معادشان با استناد به آیاتی چون:"إنّ الآخرة هی دار القرار"حرکت را در عالم قیامت نفی می کنند:

"معاد همان پایان جهان طبیعت است که با نیل به هدف،تحول آن پایان می پذیرد و حرکت آن به مقصد می رسد و در نتیجه ثابت و آرام خواهد شد".

(جوادی آملی،ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد،ص282)

لذا به نظر می رسد ایشان معاد جسمانی را با بدن عنصری نمی دانند چرا که لازمه ی داشتن بدن عنصری و مادی در قیامت،وجود حرکت

و عدم ثبات و قرار است(الله اعلم).

حبیبه;942735 نوشت:
استاد گرامی ظاهرا مقصودتان"ماده وجود ندارد"باشد.

با سلام

ممنون از تذکر شما، بله همین درسته، اشتباه تایپی بود اصلاح شد

[=Arial Black]به نظر حقیر ، چند نکته مسلم است:

1- روح ، در هر عالمی ، بدنی دارد. روح مجرد ، بدون بدن ، خیلی از اموراتی که جزء شئون "ابدان" است انجام نمی دهد (نیازی به آنها ندارد یا بهتر است بگوییم برای روح موضوعیست ندارند) مثل خوردن و آشامیدن و ...
2- بدن در هر عالم ، متناسب با همان عالم است.
3- هر بدنی که در هر عالمی داشته باشیم ، گرچه از نظر جنس و ماهیت متناسب با همان عالم است ، اما از نظر ظاهری مشخصات آنها مثل هم است. لذا افرادی که در عالم جدید کسی را می بینند که در عالم پیشین او را می شناخته اند ، زود او را خواهند شناخت.

بنابراین ، روح در عالم آخرت هم بدن خواهد داشت. جز با دارا بودن بدن ، وجود نعمتهایی که جزء شئون ابدان هستند نه شئون ارواح ، قابل تصور نیست. اما این بدن ممکن است "جسم سنگین" نباشد. گرچه می توان انواع رقیقه ای از جسم را فرض نمود. همانطور که علم فیزیک امروز نشان داده است که بین ماده و انرژی اختلاف ذاتی نیست و اینها قابل تبدیل به همدیگرند و همانطور که ما امروزه روی صفحه تلویزیون و ... "اجسام" را می بینیم اما "جسم سنگین" نیستند.

جمع بندی


پرسش:


[=arial]در قیامت بدن موضوعیت دارد یا جسم؟

[=arial]نظر علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی درباره معاد جسمانی چیست؟ آیا ایشان همانند جناب ابن سینا آنرا تعبدی می پذیرند یا بر نظر جناب ملاصدرا هستند و یا خود جدا ، براهینی برای آن اقامه کرده اند؟


پاسخ:


بسم الله الرحمن الرحیم

در مورد بخش اول سؤال می توان چنین گفت که؛

آن چه در قیامت موضوعیت دارد حقیقت انسان با جمیع مراتب وجودی اوست، که از جمله مراتب او بدن اوست، نفس مجرد انسان در هیچ یک از نظامات دنیا و برزخ و قیامت، بی بدن نخواهد بود و لذا بر همین اساس، معاد انسان هم روحانی است و هم جسمانی، اما این که مراد از این جسم آیا جسم مادی است یا غیر مادی؟ اختلاف دیدگاه وجود دارد.

و اما بخش دوم سؤال و این که جناب علامه جوادی آملی دام ظله، در این مورد چه نظری دارند؛
به نظر می رسد که معظم له نیز با پذیرش بسیاری از اصول و مبانی حکمت متعالیه، در کلیات مسئله معاد، نظری موافق با نظر حناب صدرالمتألهین داشته باشند، اگر چه ممکن است در تفسیر برخی از آیات و روایات وارده و جزئیات مسئله معاد نظر دیگری داشته و متعبد به ظواهر ادله نقلی باشند.


ایشان در تدریس درس اسفار فرموده بودند:

اصل معاد ضروری است اما نحوه آن به این که آیا مثل دنیا نیاز به جهت فاعلی و قابلی هر دو می باشد و یا صرفا نیاز به جهت فاعلی است و ماده در آنجا دخالتی ندارد یک مسئله نظری است و از مسائل پیچیده می باشد، تأدب و احتیاط دینی ایجاب می کند که انسان بگوید؛ ما معتقدیم به حقانیت آن چه را که وحی آورده است، بدون کم و کاست، چون این مطلب نظری است و صاحب نظران، نظرات مختلفی را ارائه داده اند، اگر یکی از این نظراتی را که ما ترجیح می دهیم مطابق با وحی بود، نعم الوفاق، و اگر مخالف با وحی بود، این مضروب علی الجدار است، زیرا اصل، وحی است، و عقل، فرع و تابع.[1]



[/HR]
[1] - رحیق مختوم، (سی دی بیانات تدریس استاد) جلد 9 اسفار، جلسه 125.
موضوع قفل شده است