جمع بندی سند حدیث: نماز صبحی که قضا شد

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
سند حدیث: نماز صبحی که قضا شد

بسمه
سلام برشما پایداران در راه خدا
خدا قوت
یک داستانی در کتاب جهاد با نفس آیت الله مظاهری(متن سخنرانی ایشان) آمده است که از جانب امام صادق می باشد.لطفا متن عربی و کتاب اصلی روایی که این حدیث را نقل نموده سات را معرفی نمایید.
گویا در کتاب هزار و یک نکته در مورد نماز هم نقل شده.
كسي آمد خدمت امام صادق(ع) استخاره كرد، بد آمد. استخاره را نديده گرفت و به تجارت رفت. اتفاقاً به او خوش گذشت و علاوه بر آن سود فراواني هم برد؛ تعجب كرد كه من پيش امام(ع) استخاره كردم بد آمد، مسافرت به من خوش گذشت و سود فراوان بردم، يعني چه؟
خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: يابن رسول الله، يادتان هست كه چند وقت قبل خدمت شما رسيدم، استخاره كردم و بدآمد؛ براي مسافرت بود، به تجارت رفتم، سود فراواني داشت و خوش گذشت.
آقا امام صادق(ع) تبسم فرمودند و گفتند: يادت هست در فلان منزل خسته بودي، نماز مغرب و عشايت را خواندي، شام خورده خوابيدي، خوابت برد. يك وقت بيدار شدي كه آفتاب زده و نمازت قضا شده بود؟ (البته گناه نكرده بود زيرا نمي‌خواسته كه قضا شود، بعد هم قضاي نمازش را خواند) فرمودند: يادت هست؟ گفت: بله يابن رسول الله، فرمودند: اگر خدا دنيا و آنچه در دنيا است به تو داده بود جبران آن خسارت نمي‌شد. خيلي چيز از دستت رفت، نمي‌داني چه خبر است.
>>
منبعی دقیق هم که گفته شده: جهاد با نفس/ج1/ص66
متن این کتاب در آدرس زیر موجود است:
http://akhlagh.porsemani.ir/node/1276

بنده خودم جستجو هایی انجام دادم اما به نتیجه نرسیدم.البته ظاهرا روایت تشریح شده است.
مشتکرم از شما

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

mmt1231;939025 نوشت:
بسمه
سلام برشما پایداران در راه خدا
خدا قوت
یک داستانی در کتاب جهاد با نفس آیت الله مظاهری(متن سخنرانی ایشان) آمده است که از جانب امام صادق می باشد.لطفا متن عربی و کتاب اصلی روایی که این حدیث را نقل نموده سات را معرفی نمایید.

با سلام و عرض ادب
با تتبعی که صورت پذیرفت مصدری جز کتاب مذکور(جهاد با نفس) برای این داستان یافت نشد؛ یعنی نه تنها برای چنین داستانی منبع معتبر روایی ای موجود نبوده؛ بلکه در کتب واسطه ای نیز اثری از آن مشاهده نمی گردد؛ لذا انتساب چنین داستانی به امام صادق(علیه السلام) مورد تأمّل و اشکال است.

موفق باشید.

باسمه العلیم

عرض سلام و ادب

صدرا;944201 نوشت:
بلکه در کتب واسطه ای نیز اثری از آن مشاهده نمی گردد؛ لذا انتساب چنین داستانی به امام صادق(علیه السلام) مورد تأمّل و اشکال است.

استاد گرامی محتوای حدیث مطابق با تعالیم قران است:"قل متاع الدنیا قلیل و الاخرة خیر لمن التقی...."(نساء:77)

پس چرا باید انتساب حدیث را به امام علیه السلام محل اشکال بدانیم؟

با سلام
من یک روایت مشابه پیدا کردم شاید همین روایت باشد که نویسنده کتاب مورد نظر آن را خوب در خاطر حفظ نکرده و عمدا یا سهوا به آن شاخ و برگ داده است:

محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن علي بن الحكم، عن أسباط بن سالم قال: دخلت على أبي عبد الله (عليه السلام) فسألنا عن عمر بن مسلم ما فعل؟ فقلت: صالح ولكنه قد ترك التجارة فقال أبو عبد الله (عليه السلام): عمل الشيطان - ثلاثا - أما علم أن رسول الله (صلى الله عليه وآله) اشترى عيرا أتت من الشام فاستفضل فيها ما قضى دينه وقسم في قرابته، يقول الله عز وجل: (رجال لا تلهيهم تجارة ولا بيع عن ذكر الله - إلى آخر الآية - ) يقول القصاص : إن القوم لم يكونوا يتجرون. كذبوا ولكنهم لم يكونوا يدعون الصلاة في ميقاتها وهو أفضل ممن حضر الصلاة ولم يتجر. ( کافی ج 5 ص 75)

ترجمه : از اَسباط بن سالم : نزد امام صادق عليه السلام رفتم . از ما پرسيد كه عمر بن مسلم چه مى كند . گفتم: «كارش به خير و صلاح است ؛ امّا تجارت را رها كرده است» . امام صادق عليه السلام سه بار فرمود: «اين كار شيطان است» . [آن گاه فرمود:] «آيا نمى داند كه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بارِ كاروانى را كه از شام مى آمد ، خريد و از آن چندان سود برد كه وام هايش را پرداخت و بخشى را بين خويشانش تقسيم كرد؟ خداوند مى فرمايد : «مردانى كه بازرگانى و داد و ستد ، آنان را از ياد خدا بازنمى دارد . . .» . قصّه پردازان مى گويند : اين امّت تجارت نمى كرده اند . دروغ مى گويند ؛ البتّه اين امّت نماز ابتداى وقت را رها نمى كرده اند ؛ و اين بهتر از آن است كه كسى در نماز حضور يابد ، امّا تجارت نكند» .

حبیبه;944284 نوشت:
محتوای حدیث مطابق با تعالیم قران است

به نظرم محتوای روایت بیشتر در تایید واعتبار بخشی به استخاره است نه نماز اول وقت
به همین دلیل معلوم نیست در روایات در این حد برای استخاره شان وجایگاه وجود داشته باشد

باسمه العلیم

با سلام و احترام

عبد آبق;944332 نوشت:
به نظرم محتوای روایت بیشتر در تایید واعتبار بخشی به استخاره است نه نماز اول وقت
به همین دلیل معلوم نیست در روایات در این حد برای استخاره شان وجایگاه وجود داشته باشد

عرایض حقیر ناظر به بخش ذیل از متن روایت شریف است:

mmt1231;939025 نوشت:
يك وقت بيدار شدي كه آفتاب زده و نمازت قضا شده بود؟ فرمودند: يادت هست؟

گفت: بله يابن رسول الله، فرمودند: اگر خدا دنيا و آنچه در دنيا است به تو داده بود جبران آن خسارت نمي‌شد.

[="Times New Roman"][="Navy"]

حبیبه;944284 نوشت:
حدیث مطابق با تعالیم قران است:"قل متاع الدنیا قلیل و الاخرة خیر لمن التقی...."(نساء:77)

پس چرا باید انتساب حدیث را به امام علیه السلام محل اشکال بدانیم؟


با عرض سلام. يعنی هر حرفی که مطابق با تعاليم قرآن بود می‌توان به معصومين نسبت داد؟!

عبد آبق;944332 نوشت:
به نظرم محتوای روایت بیشتر در تایید واعتبار بخشی به استخاره است نه نماز اول وقت

کاملا موافقم.[/]

باسمه العلیم

با سلام و احترام

Hadi99g;944375 نوشت:
با عرض سلام. يعنی هر حرفی که مطابق با تعاليم قرآن بود می‌توان به معصومين نسبت داد؟!

خیر امّا این روایت به معصوم علیه السلام نسبت داده شده است و از نظر محتوا نیز اشکالی ندارد

و کاملا منطبق با مفاهیم قرانی در همان موضوع است پس اگر نتوانستیم سند دیگری برایش بیابیم چرا نسبتش به امام(ع) محل اشکال خواهد بود؟

[="Times New Roman"][="Navy"]

حبیبه;944405 نوشت:
این روایت به معصوم علیه السلام نسبت داده شده است و از نظر محتوا نیز اشکالی ندارد

و کاملا منطبق با مفاهیم قرانی در همان موضوع است پس اگر نتوانستیم سند دیگری برایش بیابیم چرا نسبتش به امام(ع) محل اشکال خواهد بود؟


در مورد محتوایش که خودتان هم اشاره کردید فقط یک فقره با مضامین قرآنی منطبق است،

بقیه و مخصوصا اون قسمت‌هایی که راجع به استخاره است چی؟

تازه اصلا همه فقرات هم منطبق با مفاهیم قرآنی باشه به نظرم نمیتونه مجوز این باشه که ما اون مطلب رو به معصوم نسبت دهیم. حالا ببینیم نظر جناب صدرا چیه.[/]

باسمه العلیم

Hadi99g;944432 نوشت:
بقیه و مخصوصا اون قسمت‌هایی که راجع به استخاره است چی؟

استخاره چه خدشه ای به روایت وارد می کند؟

البته اصراری بر صحت انتساب حدیث به معصوم علیه السلام نیست سؤال حقیر متوجه فرمایش استاد صدرا بر

اشکال انتساب روایت به حضرت است.

حبیبه;944284 نوشت:
باسمه العلیم عرض سلام و ادب استاد گرامی محتوای حدیث مطابق با تعالیم قران است:"قل متاع الدنیا قلیل و الاخرة خیر لمن التقی...."(نساء:77) پس چرا باید انتساب حدیث را به امام علیه السلام محل اشکال بدانیم؟

با سلام وعرض ادب

انتساب روایت به امام در صورتی صحیح بوده که متن روایت به سندی مقبول به امام علیه السلام منتهی گردد؛ اما در صورتی که چنین امری با سندی غیر مقبول نقل شود،(چه رسد به اینکه فاقد هر گونه سندی باشد) ما حق انتساب چنین محتوایی را به امام نداریم؛ هر چند که محتوای آن امری مورد قبول باشد؛ زیرا جاعلان حدیث تنها متنهای منکر و غیر معروف را به معصوم نسبت نداده اند؛ بلکه چه بسا کسانی به انگیزه ی ترغیب مردم به امور نیک؟!!، دست به جعل حدیث از قول معصوم زده باشند.

در هر حال نسبت دادن این نقلیات به معصوم که سندی نسبت به صدور آن از معصوم نداشته(با علم به چنین امری) جایز نبوده و مورد اشکال می باشد.

موفق باشید.

باسمه العلیم

عرض سلام و ادب و تشکر از توضیحات حضرتعالی

صدرا;944438 نوشت:
با سلام وعرض ادب

انتساب روایت به امام در صورتی صحیح بوده که متن روایت به سندی مقبول به امام علیه السلام منتهی گردد؛ اما در صورتی که چنین امری با سندی غیر مقبول نقل شود،(چه رسد به اینکه فاقد هر گونه سندی باشد) ما حق انتساب چنین محتوایی را به امام نداریم؛ هر چند که محتوای آن امری مورد قبول باشد؛ زیرا جاعلان حدیث تنها متنهای منکر و غیر معروف را به معصوم نسبت نداده اند؛ بلکه چه بسا کسانی به انگیزه ی ترغیب مردم به امور نیک؟!!، دست به جعل حدیث از قول معصوم زده باشند.

در هر حال نسبت دادن این نقلیات به معصوم که سندی نسبت به صدور آن از معصوم نداشته(با علم به چنین امری) جایز نبوده و مورد اشکال می باشد.

موفق باشید.

آیا روایت مورد بحث می تواند از جمله احادیث ضعیفی باشد که در ثواب اعمال و ترغیب و ترهیب،مورد قبول بعضی از علماست؟

صدرا;944438 نوشت:
با سلام وعرض ادب

انتساب روایت به امام در صورتی صحیح بوده که متن روایت به سندی مقبول به امام علیه السلام منتهی گردد؛ اما در صورتی که چنین امری با سندی غیر مقبول نقل شود،(چه رسد به اینکه فاقد هر گونه سندی باشد) ما حق انتساب چنین محتوایی را به امام نداریم؛ هر چند که محتوای آن امری مورد قبول باشد؛ زیرا جاعلان حدیث تنها متنهای منکر و غیر معروف را به معصوم نسبت نداده اند؛ بلکه چه بسا کسانی به انگیزه ی ترغیب مردم به امور نیک؟!!، دست به جعل حدیث از قول معصوم زده باشند.

در هر حال نسبت دادن این نقلیات به معصوم که سندی نسبت به صدور آن از معصوم نداشته(با علم به چنین امری) جایز نبوده و مورد اشکال می باشد.

موفق باشید.


سلام
این درباره همه روایات صادقه؟ یا بعضی از روایات رو صرف نظر از سندشون باید با پشتکار و مداومت همه جا تبلیغ کرد؟

حبیبه;944448 نوشت:
باسمه العلیم

عرض سلام و ادب و تشکر از توضیحات حضرتعالی

آیا روایت مورد بحث می تواند از جمله احادیث ضعیفی باشد که در ثواب اعمال و ترغیب و ترهیب،مورد قبول بعضی از علماست؟

با سلام و عرض ادب

روایت مذکور خارج از این قاعده است؛ زیرا در این روایت سخنی از ترغیب به امری و بیان ثواب آن نیست؛ بلکه موضوع روایت انجام استخاره برای تجارت و مخالفت با نتیجه ی استخاره بوده و از آنجا که شخص با انجام تجارت به سود قابل توجهی رسیده که چنین امری با نتیجه ی استخاره همخوانی نداشته،‌ بعد از انجام تجارت از امام از این ناهمگونی سوال نموده و امام (علیه السلام)وی را از ضرر معنوی ای که در این سفر متوجه ی او شده با خبر می سازد؛ لذا این روایت ارتباطی با قاعده ی تسامح در ادله سنن(مستحبات ) نداشته؛ زیرا موضوع این قاعده فقهی آن است که فقها در ادله و مستندات احکام مستحب سخت‎گیری ننموده و بر این اساس، ضعف سند روایتی که بیانگر ترتب ثوابی خاص بر انجام عملی بوده مانع عمل به روایت نشده وفقیهی که این قاعده را قبول داشته بر اساس آن فتوا به استحباب انجام عمل و یا مطلوبیت انجام عمل می دهد.

موفق باشید.

الرحیل;944516 نوشت:
سلام
این درباره همه روایات صادقه؟ یا بعضی از روایات رو صرف نظر از سندشون باید با پشتکار و مداومت همه جا تبلیغ کرد؟

با سلام و عرض ادب

بله در همه ی موارد چنین است؛ لذا در مورد نقل روایتی که سند آن دارای ضعف بوده، در بیان روایت می بایست به ضعف استناد آن به معصوم نیز اشاره نمود؛ همچنانکه محدثین در نقل روایات ضعیف به این صورت عمل می نمودند و به هنگام نقل و یا کتابت حدیث ضعیف با عبارتی که بیانگر ضعف حدیث بوده آنرا روایت می نمودند؛ عباراتی همچون: (رُوِی) روایت شده؛ (نُقِل) نقل شده،‌ که چنین عباراتی گویای آن است که گوینده و نویسنده در استناد این کلام جازم نبوده است.

موفق باشید.

پرسش:
آیا داستان نماز صبحی که قضا شد در منابع روایی نقل شده است؟ همچنین آیا روایت مورد بحث می تواند از جمله احادیث ضعیفی بوده که در ثواب اعمال و ترغیب و ترهیب،مورد قبول بعضی از علما است؟

پاسخ:
با تتبعی که صورت پذیرفت این مطلب فقط در یک کتاب یافت شد(1)؛ یعنی نه تنها برای چنین داستانی منبع معتبر روایی موجود نبوده؛ بلکه در کتب واسطه ای نیز اثری از آن مشاهده نمی گردد؛ لذا انتساب چنین داستانی به امام صادق(علیه السلام) مورد تأمّل و اشکال است.
همچنین در پاسخ این مطلب که روایت مورد بحث می تواند از جمله احادیث ضعیفی باشد که در ثواب اعمال و ترغیب ، مورد قبول بعضی از علما است
عرض می کنیم :

روایت مذکور از این قاعده خارج بوده؛ زیرا در این خبر سخنی از ترغیب به امری و بیان ثواب آن نیست؛ بلکه موضوع خبر انجام استخاره برای تجارت و مخالفت با نتیجه ی استخاره است. و از آنجا که شخص با انجام تجارت به سود قابل توجهی رسیده که چنین امری با نتیجه ی استخاره همخوانی نداشته،‌ بعد از انجام تجارت از امام از این ناهمگونی سوال نموده و امام (علیه السلام) وی را از ضرر معنوی ای که در این سفر متوجه ی او شده با خبر ساخته است؛
لذا این روایت ارتباطی با قاعده ی تسامح در ادله سنن(مستحبات ) نداشته؛ زیرا موضوع این قاعده فقهی آن است که فقها در ادله و مستندات احکام مستحب سخت‎گیری ننموده و بر این اساس، ضعف سند روایتی که بیانگر ترتب ثوابی خاص بر انجام عملی بوده مانع عمل به روایت نشده و فقیهی که این قاعده را قبول داشته بر اساس آن فتوا به استحباب انجام عمل و یا مطلوبیت انجام عمل می دهد.

___________________
1.حسین مظاهری، جهاد با نفس، ج1، ص66.

موضوع قفل شده است