جمع بندی معصوم یعنی عدم اشتباه؟

تب‌های اولیه

18 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
معصوم یعنی عدم اشتباه؟

سلام.
ما اعتقاد داریم که 14 معصوم ما علاوه بر این که گناهی مرتکب نمیشن اشتباهی هم مرتکب نمیشن.
ولی بار ها شده خداوند به پیامبر برای اشتباهی تذکر بده. یا پیامبر به امام علی تذکر بده یا به دخترشون.

مثلا بابت زیاد صدقه دادن خداوند تذکر داده به پیامبر. و پیابر بابت اینکه امام علی(ع) شب زیاد نماز میخونه و نمیتونه نماز صبحشو جماعت بخونه تذکر داده. یا پیامبر به حضرت فاطمه (س) تذکر داده که چرا از زیورآلات استفاده کردن.

یعنی کار اشتباهی بوده؟
اگه اشتباه بوده پس یعنی معصومیت نشانه عدم اشتباه نیست؟

من خودم فکر میکنم دلیلش اینه که این کار ها اشتباه نیست ولی بهتر بود انجام نشه با توجه به مقامشون.
نمیدونم این فکرت درست هست یا نه. از کارشناسان محترم پیشاپیش ممنونم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

صندلی;938986 نوشت:
سلام.
ما اعتقاد داریم که 14 معصوم ما علاوه بر این که گناهی مرتکب نمیشن اشتباهی هم مرتکب نمیشن.
ولی بار ها شده خداوند به پیامبر برای اشتباهی تذکر بده. یا پیامبر به امام علی تذکر بده یا به دخترشون.

مثلا بابت زیاد صدقه دادن خداوند تذکر داده به پیامبر. و پیابر بابت اینکه امام علی(ع) شب زیاد نماز میخونه و نمیتونه نماز صبحشو جماعت بخونه تذکر داده. یا پیامبر به حضرت فاطمه (س) تذکر داده که چرا از زیورآلات استفاده کردن.

یعنی کار اشتباهی بوده؟
اگه اشتباه بوده پس یعنی معصومیت نشانه عدم اشتباه نیست؟

من خودم فکر میکنم دلیلش اینه که این کار ها اشتباه نیست ولی بهتر بود انجام نشه با توجه به مقامشون.
نمیدونم این فکرت درست هست یا نه. از کارشناسان محترم پیشاپیش ممنونم.


با سلام و تشکر از ارتباط شما با این مرکز@};-

پاسخ سؤال شما در ضمن تعریف و تبیین ماهیت و مراتب عصمت بیان می کنیم:

عصمت‌، حالتی است که شخص را از قرار گرفتن در خطا و گناه باز می‌دارد؛ بنابراین برای ایشان دو نوع عصمت مطرح است‌: یکی عصمت از خطا و اشتباه که به آن عصمت علمی می‌گویند. و دیگری مصونیت از گناه که عصمت عملی نام دارد.

برای عصمت‌، مراحلی را بیان کرده‌اند که عبارتند از:
1. مصونیت در گرفتن وحی الهی‌؛
2. مصونیت در تبلیغ و بیان اصول و فروع دین‌؛
3. مصونیت از گناه‌، خواه انجام حرام باشد یا ترک واجب‌؛
4. مصونیت از خطا در امور دیگری همچون اشتباه حواس در تشخیص امور مربوط به زندگی خود یا اشخاص دیگر.

برای عصمت علمی (مرحله اوّل و دوم و چهارم‌) می‌توان به این آیات از قرآن استناد کرد؛ مانند:[=book antiqua] "عَالِمُ الغَیب فَلاَ یُظهرُ عَلی‌َ غَیبِهِ أَحَداً ؛ إلاّ مَنِ ارتَضی‌َ مِن رَسُولٍ فَإنّه ُیسلِکُ مِن بَینَ یَدَیهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصَداً ؛ لِیَعلِمَ أن قَد أبلِغوُا رِسَلـَت رَبّهِم وَ اَحَاطَ بِماَ لَدَیهِم وَ أحصی‌َ کُل‌ّ شَی‌ءٍ عَدَداً "(1) دانای نهان است‌، و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند؛ جز پیامبری را که از او خشنود باشد که [در این صورت‌برای] او از پیش رو و از پشت سرش نگهبانانی خواهد گماشت تا معلوم بدارد که پیام های پروردگار خود را رسانیده‌اند؛ و [خدا] بدآنچه نزد ایشان است‌، احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است‌. براساس این آیه‌، خداوند علم غیب را در اختیار فرستادگانی که مورد رضای او هستند قرار می‌دهد؛ همچنین مأمورانی را از پس و پیش‌، مراقب پیامبران خود قرار می‌دهد تا آنها اوامر الهی را درست ابلاغ کنند؛ از این رو چون پیامبران به واسطه مأمورانی تحت نظارت الهی قرار دارند، لازم می‌آید که آنها هم در دریافت وحی‌، و هم در ارائه آن به مردم معصوم باشند. در مورد امامان هم این دلیل را می توان اقامه کرد. البته مشخص است که عصمت در دریافت وحی تنها اختصاص به انبیاء داشته و امامان به جهت ختم نبوت این مرتبه را دارا نیستند. اما باقی مراتب میان انبیاء و ائمه مشترک است و دلایلشان هم یکی است. در این مورد، به آیاتی دیگر نیز استناد شده است.(2)

امّا در مورد عصمت عملی و مصونیت آنها از گناه هم به آیات بسیاری از قرآن استناد شده که از جمله‌:

الف- [=book antiqua]" اُولَـَئِکَ الّذیِنَ هُدَی اللهِ فَبِهُدیَهُمَ اقتَدِه‌"(3) اینان‌، کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است‌؛ پس به رهبریشان اقتدا بفرما. روش استدلال به این آیه و آیاتی از قبیل آن‌، این گونه است‌:
الف‌) هر معصیتی گمراهی است‌.
ب‌) کسی که از جانب خدا هدایت شده باشد، گمراه نیست‌.
ج‌) معصومین از جانب خدا هدایت شده‌اند. نتیجه آن ‌که آنها از گناه مبرا و دارای مقام عصمت هستند.
اگر این هدایت را کامل ترین مراحل هدایت بدانیم، شامل سهو و خطا هم می شود.

ب- آیه دیگر آیه تطهیر است([=book antiqua]اِنَّمَا یُریِدُ اللَّه لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهل‏ البَیت وَ یُطَهّرَکُم تَطهیِراً)(4) خدا فقط می‏خواهد آلودگی را از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. به بیان سابق می توان ابتلا به اشتباه و خطا را نوعی فاصله گرفتن از این طهارت مطلق دانست خصوصا که این مساله در نگاه عرف هم نوعی نقص و عیب محسوب می شود مانند آنکه پیامبر نماز دو رکعتی را چهار رکعتی بخواند. اگر چه آنها بشر هستند، اما سهو و خطا ذاتی بشر نیست که اگر کسی دارای آن نبود، از نوع بشر خارج باشد. اما دلیل معصومیت آنها از سهو به خاطر مقام بلند و استثنایی است که داشتند. به علاوه تحقق کامل اهداف پیامبران و در پی آنها امامان در گرو اطمینان و وثوق کامل مردم به آنهاست. خطای آنها در حوزه ای خارج از دریافت و تبلیغ وحی حتی اگر مستقیما به ابلاغ و ترویج رسالت و معارف الهی لطمه نزند، ولی بر وثاقت آنها در نزد مردم خدشه ای شدید وارد می کند، به گونه ای که عموم مردم، با مشاهده خطا و سهو آنها در تطبیق قوانین و احکام دینی یا در امور فردی و اجتماعی شان، در عصمت آنها در ناحیه ابلاغ رسالت نیز تردید می کنند و این تردید با غایت مطلوب از بعثت پیامبران منافات دارد. سلب اعتبار آنها در يك حوزه به سلب اعتبار در حوزه هاي ديگر مي انجامد و در نتيجه حجت بر مردم تمام نمي شود.

البته متكلمان در اثبات اين قسم از عصمت اختلاف دارند. عموم متكلمان غير اماميه برخورداري پيامبران را از اين نوع عصمت لازم نمي شمارند. در طرف مقابل بيشتر متكلمان و علماي اماميه معصومين را داراي اين نوع از عصمت مي دانند و گروه اندكي هم با غير اماميه هم داستانند.(5)

در آخر تذكر اين نكته خالي از لطف نسيت كه تمام انبیا(ع) دارای عصمتند، ولی همه آنها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیا اولوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کامل‌تری دارند، در عصمت هم از سایر انبیا برترند. خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است، در عصمت نیز از همه کامل‌تر و دارای عصمت مطلقه است . ائمه(ع) به دلیل آن که طینت‌شان برگرفته از طینت خاتم انبیا و پرتوی از نور وجود او است، مثل پیامبر دارای عصمت مطلقه هستند، به همین جهت پیامبر اسلام نه تنها از گناه معصوم است. بلکه از آنچه اصطلاحاً «ترک اولى» نام دارد، نیز معصوم است، در حالی که انبیای دیگر از گناه معصوم هستند، ولی از «ترک اولى» معصوم نیستند. ائمه معصومین(ع) مثل حضرت ختمی مرتبت نه تنها از هر گونه لغزش علمی و عملی منزه‌اند، بلکه ازترک اولى نیز معصومند، یعنی آنها نه تنها واجبی را ترک نمی‌کنند و حرامی را انجام نمی‌دهند. بلکه مستحبات را نیز ترک نکرده، مکروهات را انجام نمی‌دهند و نیز از هرگونه خطا و اشتباه و ترک اولی نیز معصومند و این همان چیزی است که از آن به عصمت مطلقه یاد می‌شود و ائمه(ع) از چنین عصمتی برخوردار هستند.(6)

اما در خصوص برخی خطابهای خداوند به پیامبر اکرم (ص) یا موارد تذکراتی که پیامبر (ص) به امیر مؤمنان و حضرت زهرا (س) که مستمسک برخی برای اثبات خطا و اشتباه در پیامبر و معصومین (ع) و نفی عصمت مطلقه قرار گرفته باید گفت: در اکثر این قبیل خطابات و تذکرها منتقدان، از این نکته غفلت کرده اند که مخاطب در این قبیل آیات و تذکرات به حسب ظاهر پیامبر گرامی و امیرمؤمنان و فاطمه زهرا (علیهماالسلام) هستند ولی در حقیقت تفهیم به کار خطا خطاب به جامعه ایمانی است تا نزدیک آن کار خطا و اشتباه نشوند. در حقیقت در این قبیل آیات و تذکرات نبوی از قاعده و مثل «ایاک اعنی واسمعی یا جاره؛ یعنی: به تو می­گویم تا همسایه بشنود» یا همان مثل معروف "به در میگویم تا دیوار بشنود" استفاده شده است. بعلاوه اینکه، این قبیل آیات دلالتی بر این ندارد که حتماً نسیان یا خطا و اشتباهی از پیامبر صورت گرفته باشد، بلکه صرفاً امکان آنرا اثبات می­کند و از وقوع آن صحبتی به میان نمی­آورد. مضافاً اینکه هدف از این قبیل آیات اشاره به وقوع یا عدم وقوع نسیان یا خطا و اشتباه در پیامبر نیست بلکه اشاره به این مطلب است که هرگز تصور نشود که اگر مشیت خدا بر چیزی تعلق گیرد، دیگر زمام آن از اختیار خداوند خارج می­شود.(7)

بنابراین چنانکه گفتیم عصمت مطلقه در 14 معصوم (علیهم السلام) ثابت است و مواردی که منتقدان، در نفی عصمت مطلقه اظهار می کنند وارد نیست.

موفق باشید ...@};-

پی نوشتها________________________________________________
1. جن(72) آيه26-28.
2. که برخی از آنها عبارتند از: اعلی‌، 6 و 7؛ نمل‌، 6؛ نجم‌، 3 و 4؛ طور، 48.
3. انعام(6) آيه90.
4. احزاب(33) آیه33.
5. سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي، كتاب طه، قم، 1383ه.ش، ج2 ص81.
6. ر.ک: مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، معصوم یعنی چه، با کمی تغییر و تصرف.
7. ر.ک: پایگاه تحقیقاتی القرآن، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت(ع)، نگاهی به عصمت پیامبران در قرآن، با کمی تصرف.

سلام.
جناب مشکور قانع نشدم.
مثال هایی آوردم از کاری که مثلا امام انجام داده و پیامبر گفته نکن. این چیزی نیست که به در گفته باشن دیوار بشنوه. تو خود روایت اومده امام این کارو کرده پیامبر گفته نکن. لطفا توضیح بدید در این باره

[="Tahoma"][="Navy"]

صندلی;938986 نوشت:
سلام.
ما اعتقاد داریم که 14 معصوم ما علاوه بر این که گناهی مرتکب نمیشن اشتباهی هم مرتکب نمیشن.
ولی بار ها شده خداوند به پیامبر برای اشتباهی تذکر بده. یا پیامبر به امام علی تذکر بده یا به دخترشون.

مثلا بابت زیاد صدقه دادن خداوند تذکر داده به پیامبر. و پیابر بابت اینکه امام علی(ع) شب زیاد نماز میخونه و نمیتونه نماز صبحشو جماعت بخونه تذکر داده. یا پیامبر به حضرت فاطمه (س) تذکر داده که چرا از زیورآلات استفاده کردن.

یعنی کار اشتباهی بوده؟
اگه اشتباه بوده پس یعنی معصومیت نشانه عدم اشتباه نیست؟

من خودم فکر میکنم دلیلش اینه که این کار ها اشتباه نیست ولی بهتر بود انجام نشه با توجه به مقامشون.
نمیدونم این فکرت درست هست یا نه. از کارشناسان محترم پیشاپیش ممنونم.


سلام
چه بسا بتوان گفت که در این امور ارجحیت دو فعل از جهتی برابر است اما صرفا با یک لحاظ یکی از دیگری ارجح می گردد. مثلا در مورد آویختن پارچه نقش دار توسط حضرت فاطمه ع می توان قائل بود به حسب خود حضرت تفاوتی بین آویختن یا نیاویختن نیست چون برای او رنگ و بی رنگی مطرح نیست اما با توجه به اینکه فاطمه ع بعنوان دختر پیامبر ص یک الگوست بهتر است که آنرا نیاویزد تا زهد و پارسایی را به نحو اتم و اکمل به دیگران بیاموزد. البته محتمل است این ترک اولی های بسیار دقیق با هدف آموختن به دیگران هم باشد کما اینکه ما از همین داستان می توانیم به لزوم رعایت پارسایی توسط اطرافیان مسوولین مملکت اسلامی یا علماء و مراجع استدلال و احتجاج کنیم.
یا علیم[/]

صندلی;939296 نوشت:
سلام.
جناب مشکور قانع نشدم.
مثال هایی آوردم از کاری که مثلا امام انجام داده و پیامبر گفته نکن. این چیزی نیست که به در گفته باشن دیوار بشنوه. تو خود روایت اومده امام این کارو کرده پیامبر گفته نکن. لطفا توضیح بدید در این باره

سلام و تشکر@};-

چنانکه در پاسخ دقیق کاربر محترم محی الدین آمده، [=book antiqua]"[=book antiqua]در این امور ارجحیت دو فعل از جهتی برابر است اما صرفا با یک لحاظ یکی از دیگری ارجح می گردد." در تکمیل مطلب ایشان و در پاسخ به شما مبنی بر تذکری که پیامبر اکرم (ص) به امیرمؤمنان علی (ع) مبنی بر حضور در نماز جماعت صبح دادند، گفتنی است: در نظر حضرت امیر (ع) چه بسا حضور در نماز جماعت صبح با شب زنده داری و نمازهای شبانه برابر بوده و تذکری که پیامبر(ص) به علی (ع) دادند صرفاً تبیین چشمه ای بالاتر و فضیلتی فزرون تر مبنی بر ارجحیت حضور در نماز صبح بوده، از اینرو این تذکر به معنای نفی مقام عصمت مطلقه و یا ترک اولی از سوی ایشان نیست.

بعلاوه اینکه اثبات وجود مقام عصمت مطلقه در امیرمؤمنان و حضرت زهرا(س) به این معنا نیست که آنها از ارشادات و تذکرات پیامبر (ص) بی نیازند بلکه حضرت امیر و حضرت زهرا(علیهماالسلام) نیز خود را مانند دیگر مسلمانان شاگردی در مکتب پیامبر اکرم(ص) می دانستند چنانکه حضرت امیر (ص) در بیانی می فرماید: "انا عبد من عبید محمد(ص)، یعنی من بنده ای از بندگان محمد هستم." همین معنا حاکی از تفاوت مقام خاص الخاص پیامبر اکرم(ص) با فاطمه زهرا و علی و دیگر معصومان (ع) است. و نیز بیانگر این معناست که امیرمؤمنان و حضرت زهرا(س) و دیگر امامان معصوم (ع) خود را مستثنی و بی نیاز از معارف و معالم مکتب نبی خاتم نمی دانستند.

ضمن آنکه بعید نیست بسیاری از تذکرات پیامبر(ص) به ایشان، جهت تعلیمی برای دیگران داشته تا در این میان، پیروان مکتب با معارف عمیق تر و وثیق تر دین نیز آشنا شوند.

موفق باشید ...@};-

مشکور;939593 نوشت:

سلام و تشکر@};-

چنانکه در پاسخ دقیق کاربر محترم محی الدین آمده، [=book antiqua]"[=book antiqua]در این امور ارجحیت دو فعل از جهتی برابر است اما صرفا با یک لحاظ یکی از دیگری ارجح می گردد." در تکمیل مطلب ایشان و در پاسخ به شما مبنی بر تذکری که پیامبر اکرم (ص) به امیرمؤمنان علی (ع) مبنی بر حضور در نماز جماعت صبح دادند، گفتنی است: در نظر حضرت امیر (ع) چه بسا حضور در نماز جماعت صبح با شب زنده داری و نمازهای شبانه برابر بوده و تذکری که پیامبر(ص) به علی (ع) دادند صرفاً تبیین چشمه ای بالاتر و فضیلتی فزرون تر مبنی بر ارجحیت حضور در نماز صبح بوده، از اینرو این تذکر به معنای نفی مقام عصمت مطلقه و یا ترک اولی از سوی ایشان نیست.

بعلاوه اینکه اثبات وجود مقام عصمت مطلقه در امیرمؤمنان و حضرت زهرا(س) به این معنا نیست که آنها از ارشادات و تذکرات پیامبر (ص) بی نیازند بلکه حضرت امیر و حضرت زهرا(علیهماالسلام) نیز خود را مانند دیگر مسلمانان شاگردی در مکتب پیامبر اکرم(ص) می دانستند چنانکه حضرت امیر (ص) در بیانی می فرماید: "انا عبد من عبید محمد(ص)، یعنی من بنده ای از بندگان محمد هستم." همین معنا حاکی از تفاوت مقام خاص الخاص پیامبر اکرم(ص) با فاطمه زهرا و علی و دیگر معصومان (ع) است. و نیز بیانگر این معناست که امیرمؤمنان و حضرت زهرا(س) و دیگر امامان معصوم (ع) خود را مستثنی و بی نیاز از معارف و معالم مکتب نبی خاتم نمی دانستند.

ضمن آنکه بعید نیست بسیاری از تذکرات پیامبر(ص) به ایشان، جهت تعلیمی برای دیگران داشته تا در این میان، پیروان مکتب با معارف عمیق تر و وثیق تر دین نیز آشنا شوند.

موفق باشید ...@};-

سلام.
به تشکر از شما و جناب محی الدین.

ولی اینکه کسی بین ارجح و ارجح تر، ارجح رو انتخاب کنه این خودش اشتباه محسوب نمیشه؟

صندلی;939617 نوشت:
سلام.
به تشکر از شما و جناب محی الدین.

ولی اینکه کسی بین ارجح و ارجح تر، ارجح رو انتخاب کنه این خودش اشتباه محسوب نمیشه؟


سلام و ادب@};-

گفته شد که اولاً صحبت ارجح و ارج تر بین دو امر نیست بلکه از جهتی برابری برقرار است فقط با یک لحاظ ممکن است یکی بر دیگری ترجیح داشته باشد. ثانیاً گفتیم که تبیین این قبیل ترجیحات در زمان حیات نبی مکرم اسلام (ص) فقط در علم وحیانی پیامبر اکرم(ص) در آن مقطع بوده است که همگان حتی حضرت امیر و حضرت زهرا (علیهاسلام) بعنوان شاگردان پیامبر محسوب می شدند. اگر قرار باشد تصور شود که حضرت علی (ع) و حضرت زهرا(س) در زمان حیات پیامبر (ص) خود به همه علوم وحیانی، غیبی و لدنی واقف بوده اند شائبه استقلال و بی نیازی ایشان از مکتب پیامبر مطرح می شود و این خلاف مبانی اعتقادی شیعه امامیه است. زیرا طبق اعتقاد امامیه علوم غیبی و لدنی در آخرین ساعات عمر شریف پیامبر(ص) به حضرت علی (ع) منتقل شد. از اینرو مسأله وقوف بر علوم غیبی و لدنی که جزو شرایط امامت است اصلی جدا و فرع بر مسأله عصمت مطلقه امامان معصوم (ع) است.

موفق باشید ...@};-

صندلی;938986 نوشت:
سلام.
ما اعتقاد داریم که 14 معصوم ما علاوه بر این که گناهی مرتکب نمیشن اشتباهی هم مرتکب نمیشن.
ولی بار ها شده خداوند به پیامبر برای اشتباهی تذکر بده. یا پیامبر به امام علی تذکر بده یا به دخترشون.

مثلا بابت زیاد صدقه دادن خداوند تذکر داده به پیامبر. و پیابر بابت اینکه امام علی(ع) شب زیاد نماز میخونه و نمیتونه نماز صبحشو جماعت بخونه تذکر داده. یا پیامبر به حضرت فاطمه (س) تذکر داده که چرا از زیورآلات استفاده کردن.

یعنی کار اشتباهی بوده؟اگه اشتباه بوده پس یعنی معصومیت نشانه عدم اشتباه نیست؟

من خودم فکر میکنم دلیلش اینه که این کار ها اشتباه نیست ولی بهتر بود انجام نشه با توجه به مقامشون.
نمیدونم این فکرت درست هست یا نه. از کارشناسان محترم پیشاپیش ممنونم.

باسلام

پیامبر و ائمه نازنین معصوم کاملند یعنی نه اشتباه میکنند نه گناه!

دو نوع عصمت وجود دارد: یکی عصمت کامل مثل پیامبر و ائمه که از همان زمان تولد صاحب عصمت هستند، چون موید به روح القدس و دارای مرتبه نفس مطمئنه هستند لذا هیچ خطا و گناهی از ایشان سر نمیزند!

نوع دیگر عصمت اکتسابی است یعنی شخص در سیر و سلوک عرفانی به مرتبه ای میرسد که صاحب نفس مطمئنه میشود لذا دیگر گناه نمیکند اما چون اجازه ندارد از علم به غیبیات و.... استفاده کند لذا شرایط، وی را در معرض اشتباه قرار میدهد که البته در باطن اشتباه نیست اما در ظاهر اشتباه بنظر میرسد:

مثلا امام خمینی دارای عصمت بودند ولی رئیس جمهوری بنی صدر را تایید کردند! یعنی با وجودی که به خباثت باطن بنی صدر آگاهی داشتند اما براساس تقدیرات و حکمت الهی عمل کردند!

نکته دیگر اینکه آنچه در قرآن خطاب به پیامبر آمده در اصل خطاب به ماست مثلا در سوره ناس آمده که قل اغوذ برب الناس! آیا این آیه یعنی فقط توی پیامبر بگو بخدا پناه میبرم؟!!!! یا همه باید به خدا پناه ببریم؟

اما نکته بسیار مهم اینست که این قبیل روایاتی که در خصوص اشتباهات پیامبر و ائمه هست جعلی است و بیشتر در منابع اهل سنت یافت میشه!

متاسفانه و بدبختانه برخی فقهاء به اینها استناد میکنند در نتیجه هم ائمه تحقیر میشوند هم ما جگرسوز میشویم! مثل توجیه فقهاء در مورد روایتی جعلی که در آن مولا علی بخاطر داشتن علم زیاد، دارای شکم بزرگ وصف شده اند!!!!!

در تاپیکهای زیر بنده در مورد از این قبیل روایات رو نقد کردم که میتوانید مطالعه بفرمایید:

چرا حضرت علی (ع) با توجه به مصیبت شهادت حضرت فاطمه (س) سه شب بعد، ازدواج کردند؟

http://www.askdin.com/showthread.php?t=58619&p=914707&viewfull=1#post914707

یک حدیث از حضرت علی (ع) در مورد وضعیت ظاهری و جسمی ایشان

http://www.askdin.com/showthread.php?t=56450&p=884426&viewfull=1#post884426

منتظر الظهور;939682 نوشت:
باسلام

پیامبر و ائمه نازنین معصوم کاملند یعنی نه اشتباه میکنند نه گناه!

دو نوع عصمت وجود دارد: یکی عصمت کامل مثل پیامبر و ائمه که از همان زمان تولد صاحب عصمت هستند، چون موید به روح القدس و دارای مرتبه نفس مطمئنه هستند لذا هیچ خطا و گناهی از ایشان سر نمیزند!

نوع دیگر عصمت اکتسابی است یعنی شخص در سیر و سلوک عرفانی به مرتبه ای میرسد که صاحب نفس مطمئنه میشود لذا دیگر گناه نمیکند اما چون اجازه ندارد از علم به غیبیات و.... استفاده کند لذا شرایط، وی را در معرض اشتباه قرار میدهد که البته در باطن اشتباه نیست اما در ظاهر اشتباه بنظر میرسد:

مثلا امام خمینی دارای عصمت بودند ولی رئیس جمهوری بنی صدر را تایید کردند! یعنی با وجودی که به خباثت باطن بنی صدر آگاهی داشتند اما براساس تقدیرات و حکمت الهی عمل کردند!

نکته دیگر اینکه آنچه در قرآن خطاب به پیامبر آمده در اصل خطاب به ماست مثلا در سوره ناس آمده که قل اغوذ برب الناس! آیا این آیه یعنی فقط توی پیامبر بگو بخدا پناه میبرم؟!!!! یا همه باید به خدا پناه ببریم؟

اما نکته بسیار مهم اینست که این قبیل روایاتی که در خصوص اشتباهات پیامبر و ائمه هست جعلی است و بیشتر در منابع اهل سنت یافت میشه!

متاسفانه و بدبختانه برخی فقهاء به اینها استناد میکنند در نتیجه هم ائمه تحقیر میشوند هم ما جگرسوز میشویم! مثل توجیه فقهاء در مورد روایتی جعلی که در آن مولا علی بخاطر داشتن علم زیاد، دارای شکم بزرگ وصف شده اند!!!!!

در تاپیکهای زیر بنده در مورد از این قبیل روایات رو نقد کردم که میتوانید مطالعه بفرمایید:

چرا حضرت علی (ع) با توجه به مصیبت شهادت حضرت فاطمه (س) سه شب بعد، ازدواج کردند؟

http://www.askdin.com/showthread.php?t=58619&p=914707&viewfull=1#post914707

یک حدیث از حضرت علی (ع) در مورد وضعیت ظاهری و جسمی ایشان

http://www.askdin.com/showthread.php?t=56450&p=884426&viewfull=1#post884426

اگر اینگونه احادیث صحت داشته باشن عصبت مطلق امامان نقض میشه.
حرف های کارشناس محترم من رو قانع نکرد. چون از طرفی میگن که امامان حتی مکروه انجام نمیدن و تمام مستحباتو انجام میدن.
اما اینکه دو تا کار وجود داره ترجیح یکی بیشتره اما امام اون که ترجیحش کمتر هست رو انتخاب کردند. این اشتباه حساب میشه خب. و هم اینکه اگر همه مستحبات رو انجام میدن خواندن نماز صبح به جماعت مستحب هست. پس چرا خودشون رو با عمل دیگری مشغول کردند که به این مستحب نرسند؟

منتظر الظهور جان. لطفا منبع این دو حدیث ((عبادت شبانه امام (ع) و جا موندن از نماز صبح جماعت)) و ((استفاده از زیورآلات توسط حضرت فاطمه(س) و تذکر پیامبر)) رو بگید. تا مطمئن بشم منابعش از اهل سنت هست و برای ما معتبر نیست. خیلی ممنون از پاسخت.

صندلی;939685 نوشت:
اگر اینگونه احادیث صحت داشته باشن عصبت مطلق امامان نقض میشه.
حرف های کارشناس محترم من رو قانع نکرد. چون از طرفی میگن که امامان حتی مکروه انجام نمیدن و تمام مستحباتو انجام میدن.
اما اینکه دو تا کار وجود داره ترجیح یکی بیشتره اما امام اون که ترجیحش کمتر هست رو انتخاب کردند. این اشتباه حساب میشه خب. و هم اینکه اگر همه مستحبات رو انجام میدن خواندن نماز صبح به جماعت مستحب هست. پس چرا خودشون رو با عمل دیگری مشغول کردند که به این مستحب نرسند؟

منتظر الظهور جان. لطفا منبع این دو حدیث ((عبادت شبانه امام (ع) و جا موندن از نماز صبح جماعت)) و ((استفاده از زیورآلات توسط حضرت فاطمه(س) و تذکر پیامبر)) رو بگید. تا مطمئن بشم منابعش از اهل سنت هست و برای ما معتبر نیست. خیلی ممنون از پاسخت.


سلام مجدد@};-

پاسخ شما همان بود که عرض شد، نباید بین تبیین معرفتی جدید که در در آن مقطع در علم وحیانی پیامبر(ص) بوده برای علی و فاطمه (ع) که شاگردان مکتب پیامبر بودند با وجود عصمت مطلقه ایشان تعارض ایجاد کرد. حدیث مذکور نیز در سفینه البحار ذکر شده روایت است که شبی، علی علیه السلام تا سحر به عبادت مشغول بود. چون صبح شد، نماز صبح را به تنهائی خواند و استراحت کرد. رسولخدا(ص)که آنحضرت را در جماعت صبح ندید،به خانه او رفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زنده داری علی(ع) و عذر او از نیامدن به مسجد سخن گفت. پیامبر فرمود: پاداشی که بخاطر شرکت نکردن درنماز جماعت صبح، از دست علی(ع)رفت، بیش از پاداش عبادت تمام شب است.(سفینة البحار،ج 1،جماعت.) در بیانی دیگر رسول خدا(ص)فرموده است: لان اصلی الصبح فی جماعة احب الی من ان اصلی لیلتی حتی اصبح( اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم،در نظرم محبوب تر ازعبادت و شب زنده داری تا صبح است.(کنز العمال،ج 8 حدیث 22792.)

بعلاوه دقت شود کاری حضرت علی (ع) انجام داده بود کار لغو بیهوده نبوده، بلکه عبادت و شب زنده داری بوده که عملی مستحبی است و نماز جماعت هم عملی مستحبی است پس از جهتی هر دو فضیلتی برابر دارند، نکته ای که پیامبر فرمودند: همان ملاحظه ترجیح و فضیلت ارجح نماز جماعت صبح بر شب زنده داری است که در پست قبلی بین کردیم، امام علی (ع) حقیقتاً شاگرد مکتب پیامبر(ص) بودند نه فقط شاگرد اسمی، فلذا این تعلیم پیامبر نافی عصمت مطلقه حضرت امیر (ع) نیست.

موفق باشید ...@};-

صندلی;939685 نوشت:
اگر اینگونه احادیث صحت داشته باشن عصمت مطلق امامان نقض میشه.

حرف های کارشناس محترم من رو قانع نکرد. چون از طرفی میگن که امامان حتی مکروه انجام نمیدن و تمام مستحباتو انجام میدن.
اما اینکه دو تا کار وجود داره ترجیح یکی بیشتره اما امام اون که ترجیحش کمتر هست رو انتخاب کردند. این اشتباه حساب میشه خب. و هم اینکه اگر همه مستحبات رو انجام میدن خواندن نماز صبح به جماعت مستحب هست. پس چرا خودشون رو با عمل دیگری مشغول کردند که به این مستحب نرسند؟

منتظر الظهور جان. لطفا منبع این دو حدیث ((عبادت شبانه امام (ع) و جا موندن از نماز صبح جماعت)) و ((استفاده از زیورآلات توسط حضرت فاطمه(س) و تذکر پیامبر)) رو بگید. تا مطمئن بشم منابعش از اهل سنت هست و برای ما معتبر نیست. خیلی ممنون از پاسخت.

باسلام خدمت شما

روایت جاماندن امام از نماز جماعت صبح تنها در کتاب دعائم الاسلام آمده که کتاب فقهی مذهب اسماعیلیان است و امام خمینی و علمای معروف بر این باورند که نه روایات این کتاب قابل استناد است و نه مؤلف آن مورد اعتماد است. حتی گفته شده مولف کتاب یک سنّی مالکی بوده که بعدا شیعه شده!!!
البته بنظرم تو همین سایت، روایتی دقیقا مشابه همین رو گفتند که در مورد عمر بن خطاب هست! یعنی جاعل انگار از روی اون روایت این روایت رو جعل کرده باشه!

در خصوص روایت گردنبند و النگو بنده منبع اصلی رو نیافتم و تنها منابع زیر ذکر شده که چون حوزوی نیستم نمیدانم از کدام منبع اصلی نقل کردند؟!

بحار، ج ۴۳، ص ۸۳ ـ ۸۴ ـ مکارم الاخلاق، چاپ بیروت، ص ۹۴ و ۹۵ و خلاصه ای از این روایت در منتهی الآمال، ص ۱۵۹ و ۱۶۰ و نیز خلاصه ای از این روایت در مناقب شهر آشوب، ج ۳، ص ۱۲۱

البته بنده این مورد را هم جعلی میدانم. خیلی احادیث برای بی عصمت نشان دادن ائمه نازنین جعل شده اما می بینید که حتی در این تاپیک دارند این روایات رو تایید میکنند!!!!!!!!!

اگر روایتی که بنده در لینک زیر جعلی بودنش رو ثابت کردم، رو تو نت جستجو کنید، خواهید دید که چقدر فقیه و کارشناس حدیث، این حدیث جعلی رو معتبر و مستند دونستند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

زوراء نفرین شده، قطعا تهران نیست!!!
http://www.askdin.com/showthread.php?t=58663

این حرف که حضرت علی و فاطمه شاگرد پیامبر بودند و بعد از وفات پیامبر، ایشان صاحب علم و معرفت شدند و... مطلب غلط و اشتباهی است!

در زمان حیات پیامبر امام علی و فاطمه هم صاحب نفس مطمئنه بودند و هم صاحب درجاتی از روح القدس که علم و معارف از طریق وی به ایشان وحی میشده و به بواطن اشیاء و امور آگاهی پیدا میکردند! کسی که هم این دو را داشته باشد گناه و خطا یا اشتباه از وی سر نمیزند!

از نشانه های اصلی عصمت انسان کامل همین موید بودن به روح القدس هست!

بعد وفات پیامبر گرامی، روح القدس بطور کامل در قلب امام علی قرار گرفت تا بعنوان انسان کامل در این عالم حاضر باشند! و در سایر ائمه نیز اینگونه است!

الْحـُسـَيـْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِدْرِيسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عـَنِ الْمـُفـَضَّلِ بـْنِ عـُمـَرَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ عِلْمِ الْإِمَامِ بِمَا فِى أَقْطَارِ الْأَرْضِ وَ هـُوَ فِى بَيْتِهِ مُرْخًى عَلَيْهِ سِتْرُهُ فَقَالَ يَا مُفَضَّلُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى جـَعَلَ فِى النَّبِيِّ ص ‍ خَمْسَةَ أَرْوَاحٍ رُوحَ الْحَيَاةِ فَبِهِ دَبَّ وَ دَرَجَ وَ رُوحَ الْقُوَّةِ فَبِهِ نَهَضَ وَ جـَاهـَدَ وَ رُوحَ الشَّهـْوَةِ فَبِهِ أَكَلَ وَ شَرِبَ وَ أَتَى النِّسَاءَ مِنَ الْحَلَالِ وَ رُوحَ الْإِيمَانِ فَبِهِ آمـَنَ وَ عـَدَلَ وَ رُوحَ الْقُدُسِ فَبِهِ حَمَلَ النُّبُوَّةَ فَإِذَا قُبِضَ النَّبِيُّ ص انْتَقَلَ رُوحُ الْقُدُسِ فـَصـَارَ إِلَى الْإِمـَامِ وَ رُوحُ الْقـُدُسِ لَا يـَنـَامُ وَ لَا يَغْفُلُ وَ لَا يَلْهُو وَ لَا يَزْهُو وَ الْأَرْبَعَةُ الْأَرْوَاحِ تَنَامُ وَ تَغْفُلُ وَ تَزْهُو وَ تَلْهُو وَ رُوحُ الْقُدُسِ كَانَ يَرَى بِهِ

مـفـصـل بن عمر گويد از امام صادق عليه السّلام پرسيدم راجع بدانستن امام عليه السّلام آنچه را در اطراف زمين است ، با اينكه خودش در ميان اتاقى است كه پرده اش انداخته است فرمود: اى مفضل ! خداى تبارك و تعالى در پيغمبر صلى اللّه عليه و آله پنج روح قرار داد: 1ـ روح زندگى كه با آن بجنبد و راه رود 2ـ روح قوه كه با آن قيام و كوشش كند 3ـ روح شـهـوت كـه بـا آن بـخـورد و بـيـاشـامـد و بـا زنـان حـلال خـود نـزديـكى كند 4ـ روح ايمان كه با آن ايمان آورد و عدالت ورزد
5ـ روح القدس كه با آن بار نبوت كشد. چـون پـيـغـمـبـر صـلى اللّه عـليـه و آله وفـات كـنـد، روح القدس از او به امام (جانشين ) مـنتقل شود و روح القدس خواب و غفلت و ياوه گرى و تكبر ندارد و چهار روح ديگر خواب و غفلت و تكبر و ياوه گرى دارند و بوسيله روح القدس همه چيز درك مى شود.

تاپیکهای زیر رو هم میتونید مطالعه کنید

[h=1]تذکر پیامبر(ص) به امیرالمومنین(ع) درباره برتری نماز جماعت صبح بر شب زنده داری
[/h][h=1] جریان گردنبند دختر حضرت علی حقیقت داره ؟[/h]

منتظر الظهور;939763 نوشت:
این حرف که حضرت علی و فاطمه شاگرد پیامبر بودند و بعد از وفات پیامبر، ایشان صاحب علم و معرفت شدند و... مطلب غلط و اشتباهی است!

در زمان حیات پیامبر امام علی و فاطمه هم صاحب نفس مطمئنه بودند و هم صاحب درجاتی از روح القدس که علم و معارف از طریق وی به ایشان وحی میشده و به بواطن اشیاء و امور آگاهی پیدا میکردند! کسی که هم این دو را داشته باشد گناه و خطا یا اشتباه از وی سر نمیزند!


سلام و ادب@};-

اینکه حضرت امیر و حضرت زهرا (علیهماالسلام) دارای نفس مطمئنه بوده و بدلیل واجدیت مقامات تکوینی، در همان زمان حیات پیامبر(ص) نیز از علم لدنی برخوردار بوده اند هیچ منافاتی با اینکه ایشان شاگردی مکتب پیامبر را کرده اند ندارد. زیرا طبق روایات دینی امامان (ع) نیز برخی علومشان را از طریق پیامبر دربافت کرده اند، در حدیثی از امام رضا (ع) آمده است: علم امام از طریق پیامبر به او رسیده است و پیامبر علم غیب را به واسطه جبرئیل از خداوند گرفته است.(1) ضمن اینکه علم غيب و علم لدني هم مراتبي دارد و شخصي كه ازاين علوم برخوردار مي شود معنايش اين نيست كه همه ي غيب را ميداند يا مستمرا بايد از غيب مطلع باشد بلكه آنچه پروردگار در حق او صلاح بداند و تا زماني كه ذات اقدسش جل و علا بخواهد هر يك از بندگانش را و به هر میزان که بخواهد از علوم غيبي و لدني بهره مند ميكند. دلیلش هم آیات قرآن است که دلالت دارد بر اينكه علم غيب مختص خداست اما به هر كه بخواهد و به هر ميزان كه بخواهد عطا ميكند. فلذا بدون شک، میزان برخورداری پیامبر اکرم(ص) بخاطر جایگاه و مقام و رسالتی که داشته اند از حضرت امیر و حضرت زهرا (علیهماالسلام) بیشتر بوده و آن دو بزرگوار هم برخی علوم را از محضر نبی مکرم اسلام (ص) فرا گرفته اند که این معنا در روایات نیز گفته شده است.

بنابر منابع شیعی، امام معصوم از چند راه به آگاهی‌های غیبی دست می‌یابد که عبارتند از:

الف- دریافت علوم از طریق پیامبر (ص): این تعلیمات به روش‌ها و نحوه‌های مختلفی بوده است.

یک. آموزش‌های عادی: بر اساس این نوع از تعلیم، حضرت امیر (ع) مانند سایر مردم از سخنان رسول اسلام (ص) بهره می‌برده است(شاگردی می گرده است) هرچند برخی ویژگی‌های او موجب می گردید که بهره‌ای بیشتر نصیبش می کرد.(2)

دو. انتقال علوم پیامبر به ائمه از راه‌های غیر عادی: در این قسم از انتقال دانش و علم لدنی حضرت رسول(ص) به ائمه معصومین(ع)، مردم دیگر مشارکتی نداشته و این راه مختص به آنان است. این راه‌ها عبارتند از:

[=book antiqua]1. مانند علومی که در آخرین ساعات عمر شریف پیامبر به حضرت علی (ع) منتقل شد: بر اساس روایات، در آن رویداد، علومی به ایشان منتقل شد که معادل هزار باب علمی بود به صورتی که از هر بابش، هزار باب دیگر گشوده می‌شد. این علم، شامل علم به رویدادهای گذشته و آینده و علم مرگ‌ها و مصیبت‌ها و قضاوت بوده است. این علم در زمره «ودایع امامت» شمرده می‌شود که از هر امام به امام بعدی منتقل می‌شود.(3) این هم نوع و شیوه دیگری از شأن شاگردی امام علی (ع) و برخورداری ایشان از علوم الهی پیامبر اکرم(ص) بوده است.

[=book antiqua]2. از طریق کتاب جامعه: این کتاب که پیامبر (ص) آن را برای حضرت علی می‌فرمود: و ایشان نیز آن را می‌نوشت، شامل اخبار و دانش‌های مورد نیاز امام است و از هر امام به امام بعدی منتقل می‌شود.(4) این سطح نیز شأن دیگری از شاگردی و برخورداری مستقیم و غیرمستقیم حضرت علی (ع) و دیگر حضرات معصومین (ع) از وجود نازنین نبی مکرم اسلام (ع) بوده است.

[=book antiqua]3. از طریق کتاب جفر: در این کتاب که بنا بر برخی روایات، میراث انبیای الهی و جانشینان ایشان است، علم انبیا و اوصیا و علم علمای بنی اسرائیل قرار دارد. همچنین در آن، کتاب زبور، داوود، تورات موسی، انجیل عیسی و صحف ابراهیم قرار داد.(5)

ب- از طریق مصحف فاطمه: بر اساس برخی روایت‌ها، مصحف حضرت فاطمه (س)، مجموعه روایت‌هایی است که در جریان تحدیث فرشتگان با حضرت زهرا (س) جمع آوری شده است و در آن اخبار رویدادهای آینده تا روز قیامت وجود دارد و حضرت زهرا آن را برای حضرت علی (ع) بازگو می‌کرده و ایشان آن را یادداشت می‌نموده است.(6)

ج- از طریق الهام و تحدیث: از حسن بن یحیای مدائنی نقل شده که از امام صادق پرسیدم: هنگامی که سوالی از امام می‌شود، با چه علمی بدان جواب می‌دهد؟ ایشان فرمود: گاهی به او الهام می‌شود، گاهی از فرشته می‌شنود و گاهی هر دو.(7)


در روایتی از امام کاظم (ع) در همین خصوص نیز آمده است که: «علم ما بر سه قسم است؛ علم به گذشته، آینده و حال. اما گذشته، از نوع مفسّر است[که توسط پیامبر(ص) برای ما تفسیر و بیان شده است]. اما علم آینده از نوع نگاشته شده است[که در کتاب جامعه، جفر و مصحف فاطمه درج شده است]. و اما علم حاضر از نوع افکندن در قلب[قذف] یا کوبیدن در گوش‌هاست[نقر] و این قسم، برترین نوع علم ماست[که همان الهام و تحدیث است]. البته[ما، پیامبر نیستیم و بر ما وحی نمی‌شود زیرا ] پیامبری بعد از پیامبر ما ظهور نخواهد کرد.» (8)

بنابرآنچه گفتیم، برخورداری امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) از علم لدنی در زمان حیاتشان، ایشان را از علومی که به انحاء مختلف از پیامبر(ص) فرا می گرفته اند بی نیاز نمی کرده است، ضمن آنکه گفتیم علم لدنی و غیبی اولاً و بالذات مختص خداوند است و به هر کس و به هر میزان که بخواهد می دهد از اینرو واجدیت این علم نیز دارای مراتبی است که قطع یقین بواسطه شأن و مقام و منزلت و رسالتی که نبی مکرم اسلام (ص) داشته است از رتبه و درجه بالاتری از برخورداری بوده است و بر این اساس، حتی حضرت زهرا و علی (علیهماالسلام) نیز به شاگردی مکتب پیامبر نه تنها نیاز داشته اند بلکه افتخار هم می کرده اند.

[=book antiqua]و مجدداً تأکید می کنیم که برخورداری ایشان از علوم وحیانی و غیبی پیامبر اکرم(ص) هیچ تعارضی با مقام عصمت مطلقه ایشان نداشته و موجب تخفیف شأن ایشان نمی شود.

موفق باشید ...@};-

پی نوشتها___________________________________________
1. کلینی، ج۱، ص۲۵۶.
2. خرازی،بدایة المعارف، ج۲، ص۴۶.
3. صدوق، الخصال، ص۶۴۳.
4. کلینی، ج۱، ص۲۷۵.
5. همان، ص۲۴۰.
6. صفار،بصائر الدرجات، ص۱۱۰.
7. مجلسی، بحار الانوار، ج۲۶، ص۵۷؛ طوسی،الامالی، ج۱، ص۴۰۸.
8. کافی، ج 1، ص 264.

مشکور;939783 نوشت:
مانند علومی که در آخرین ساعات عمر شریف پیامبر به حضرت علی (ع) منتقل شد: بر اساس روایات، در آن رویداد، علومی به ایشان منتقل شد که معادل هزار باب علمی بود به صورتی که از هر بابش، هزار باب دیگر گشوده می‌شد. این علم، شامل علم به رویدادهای گذشته و آینده و علم مرگ‌ها و مصیبت‌ها و قضاوت بوده است.

مشکور;939783 نوشت:
برخورداری امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) از علم لدنی در زمان حیاتشان، ایشان را از علومی که به انحاء مختلف از پیامبر(ص) فرا می گرفته اند بی نیاز نمی کرده است

با سلام و درود

ولی علومی که شما اشاره می کنید علوم خاصی هستند مثل علم به گذشته ، مرگ و یا سرنوشت انسانها و یا علوم لدنی یا معارف عمیقی که از تصور ما خارج است.

ولی چطور امام علی علیه السلام فضلیت نماز صبح را نسبت به بقیه نمازها متوجه نشده است. چطور چنین شخصی میتواند بعنوان امام معصوم از

طرف مردم مورد پذیرش قرار بگیرند. کسی که اطلاع کافی از مسائل معمولی دین ندارد چگونه بعد از نبی اکرم صلی الله علیه و آله امیر مومنان خواهد بود.

این از علوم آنچنان عجیب و لدنی و غریبی نیست که پیامبر بخواهد تذکر بدهد.

در اینجا بیشتر نظر جناب منتظر الظهور را میشود پذیرفت و گفت که این قیبل احادیث جعلی هستند.

ابراهیم ا;939879 نوشت:
با سلام و درود

ولی علومی که شما اشاره می کنید علوم خاصی هستند مثل علم به گذشته ، مرگ و یا سرنوشت انسانها و یا علوم لدنی یا معارف عمیقی که از تصور ما خارج است.

ولی چطور امام علی علیه السلام فضلیت نماز صبح را نسبت به بقیه نمازها متوجه نشده است. چطور چنین شخصی میتواند بعنوان امام معصوم از

طرف مردم مورد پذیرش قرار بگیرند. کسی که اطلاع کافی از مسائل معمولی دین ندارد چگونه بعد از نبی اکرم صلی الله علیه و آله امیر مومنان خواهد بود.

این از علوم آنچنان عجیب و لدنی و غریبی نیست که پیامبر بخواهد تذکر بدهد.

در اینجا بیشتر نظر جناب منتظر الظهور را میشود پذیرفت و گفت که این قیبل احادیث جعلی هستند.


سلام مجدد و تشکر از پیگیری شما@};-

در پاسخ شما چند فرض را می توان به دیگر فروض قبلی افزود:

اولاً چنانکه در روایت آمده "حضرت علی (ع) شبی(یک شب) را تا به صبح مشغول عبادت بودند و در نماز صبح شرکت نکردند و این بدان معنا نیست که حضرت (ع) از فضیلت نماز جماعت صبح بی اطلاع بوده و در عین اطلاع معمولاً مسامحه می کرده اند، چه بسا آمدن پیامبر (ص) به خانه علی(ع) برای یادآوری و نیز بیشتر جهت تعلیمی برای دیگران داشته تا ارجحیت نماز صبح را حتی بر شب زنده داری تبیین کند.

ثانیاً از نظر شما تبیین و تفسیر معارف و بیان اسرار فضیلت عبادات، امر پیش پاافتاده ای است! در حالیکه در ان مقطع، رسالت این امر بر عهده پیامبر اکرم(ص) بوده و چون ایشان با وحی ارتباط داشته اند از طریق وحی بر جزییات امور عبادی و اسرار آن واقف بوده اند و نمی توان گفت: که چون حضرت علی و زهرا (علیهماالسلام) نیز واجد نفس مطمئنه و مقام تکوینی علم لدنی بوده اند باید نسبت به همه معارف وحیانی و جزئیات تشریعی دین آگاهی داشته باشند. گفتیم با چنین تصوری شائبه بی نیازی ایشان از مکتب و آورده های دین اسلام ایجاد می شود و معاذالله می توان برای ایشان مکتب و دین مستقلی تعریف کرد! بنظر می رسد چنین اعتقادی در باره حضرت علی و زهرا(علیهماالسلام) و دیگر حضرات معصومین (علیهم صلوات الله) به اندیشه غلو نزدیکتر باشد.

ثالثاً اینکه گفته می شود حضرت علی (ع) شایستگی رسیدن به مقام امامت امت را دارد به معنای این نیست که همه اش افاضه ای و آنی است بلکه برخی از آن فیض اکتسابی است و تحصیل کامل آن منوط به رسیدن به مقام امامت است، که بیانش گذشت، علوم بسیاری را حضرت امیر(ع) در طول عمرشان از محضر پیامبر اکرم (ص) فراگرفته و حضوراً شاگردی کرده اند و در کنار برخورداری ایشان از آورده های وحیانی پیامبر(ص) بطور اختصاصی نیز از علوم مخصوص به اهل بیت(ع) برخوردار شده و ودایع امامت را از محضر نبی مکرم اسلام(ص) دریافت نموده بعلاوه اینکه از کتاب جفر و جامعه و نیز مصحف فاطمه و شأن الهام و تحدیث نیز برخوردار بوده اند.

ناگفته پیداست فرض دوم و سوم به واقع نزدیکتر است! فلذا اینکه ایشان نیز از محضر پیامبر اکرم(ص) که رسول وحی بوده اند معارف وحیانی را بهره می برده اند و علوم بسیاری را اخذ می کرده اند به معنای نقصان در شأن و منزلت حضرت امیر (ع) نیست اگر چنین گمان شود همین شائبه نسبت به پیامبر اکرم(ص) نیز مطرح است که با وجود علم لدنی در پیامبر(ص) ایشان چه نیازی به معارف وحیانی و دریافت برخی معارف از طریق فرشته وحی داشته اند و یا در مواقعی از جبرییل برخی مسائل را سؤال می کردند چنانکه در سفر معراج، سؤالات بسیاری را از جبرییل می پرسند؟ و نظائر آن ... و پاسخ دریافت می کنند.

از اینرو بهره مندی آن ذوات مقدسه از پیامبر(ص) بمعنای نقصان در شأن و منزلت و مقام علم و عصمت حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) و دیگر معصومان(ع) نیست بلکه نشان آنست که بر خلاف تفکر غالیان، حضرت امیر و دیگر معصومان (علیهم السلام) در اوج تمسک به قرآن و سنت پیامبر(ص) بوده و با افتخار خود را شاگردان مکتب پیامبر (ص) می دانستند.

در پست قبل منبع نقل حدیث را از سفینه البحار بنقل از حوزه نت بیان کردیم، بررسی سندی و رجالی مبنی بر صحیح بودن یا جعلی بودن آن را از طریق کارشناسان حدیث پیگیری کنید. اما چنانکه بیان شد حتی علی فرض جعلی بودن، هیچ تعارضی با مقام و منزلت و شأن علمی و عصمت این بزرگواران ندارد.

موفق باشید ...@};-

سلام
وقتی حدیثی گفته میشه نباید ابتدا منبع و صحت اون حدیث مشخص بشه و بعد از اینکه صحتش تایید شد در موردش بحث صورت بگیره؟ لطف میکنین خود احادیث و منابعی که اونها رو ذکر کردن بگین؟ ممنون

mohammadz;940146 نوشت:
سلام
وقتی حدیثی گفته میشه نباید ابتدا منبع و صحت اون حدیث مشخص بشه و بعد از اینکه صحتش تایید شد در موردش بحث صورت بگیره؟ لطف میکنین خود احادیث و منابعی که اونها رو ذکر کردن بگین؟ ممنون

سلام و ادب@};-

اصل بحث که توسط کاربر محترم صندلی آغاز شده در باره این مطلب است که آیا عصمت بمعنای عدم اشتباه است یا خیر؟ و در ضمن آن به چند مصداق تذکرات خدا به پیامبر و تذکر پیامبر به امیرمؤمنان و حضرت زهرا (علیهماالسلام) اشاره کرده اند! آنچه مربوط به بخش کلامی و اعتقادی بود توضیحاتش گذشت! در خصوص ارائه اصل حدیث، شایسته بود خود ایشان، احادیثی که بصورت کلی نقل قول کرده اند با تمام جزییات حدیث و با ذکر منبع نقل می کردند و اما اگر مقصودشان بررسی سندی و رجالی حدیث بوده، بهتر بود سؤالشان را در بخش حدیث طرح می کردند.

با تشکر از شما@};-

پرسش:
[=book antiqua]آیا برخی تذکرات خدا به پیامبر(ص) و یا پیامبر به امامان معصوم(ع) یعنی اینکه پیامبر و امامان اشتباه داشته اند یا اینها اشتباه نبوده و معصوم بودن یعنی عدم اشتباه؟

جمعبندی:
با سلام و تشکر@};-
پاسخ به سؤال شما مستلزم بیان مقدمات و نکاتی است که در ادامه تقدیم می کنیم:

اول. تعریف و اقسام عصمت: در تعریف عصمت گفته شده: عصمت‌، حالتی است که شخص را از قرار گرفتن در خطا و گناه باز می‌دارد؛ بنابراین برای ایشان دو نوع عصمت مطرح است‌: یکی عصمت از خطا و اشتباه که به آن عصمت علمی می‌گویند. و دیگری مصونیت از گناه که عصمت عملی نام دارد. برای عصمت‌، مراحلی را بیان کرده‌اند که عبارتند از: 1. مصونیت در گرفتن وحی الهی‌. 2. مصونیت در تبلیغ و بیان اصول و فروع دین‌. 3. مصونیت از گناه‌، خواه انجام حرام باشد یا ترک واجب‌. 4. مصونیت از خطا در امور فردی و اجتماعی.

الف- عصمت علمی: برای عصمت علمی (مرحله اوّل و دوم و چهارم‌) می‌توان به این آیاتی از قرآن استناد کرد؛(1) براساس این آیه‌، پیامبران به واسطه مأمورانی تحت نظارت الهی قرار دارند، لازم می‌آید که آنها هم در دریافت وحی‌، و هم در ارائه آن به مردم معصوم باشند. در مورد امامان هم این دلیل را می توان اقامه کرد. البته مشخص است که عصمت در دریافت وحی تنها اختصاص به انبیاء داشته و امامان به جهت ختم نبوت این مرتبه را دارا نیستند. اما باقی مراتب میان انبیاء و ائمه مشترک است و دلایلشان هم یکی است. در این مورد، به آیاتی دیگر نیز استناد شده است.(2)
ب- عصمت عملی: امّا در مورد عصمت عملی و مصونیت آنها از گناه هم به آیات بسیاری از قرآن استناد شده که از جمله‌: در آیه می فرماید: [=book antiqua]"اُولَـَئِکَ الّذیِنَ هُدَی اللهِ فَبِهُدیَهُمَ اقتَدِه‌"(3) اینان‌، کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است‌؛ پس به رهبریشان اقتدا بفرما." طبق این آیه کسی که از جانب خدا هدایت شده باشد، هیچ قسم گمراهی در آن راه ندارد بعلاوه اینکه، معصومین(ع) از جانب خدا هدایت شده‌اند. نتیجه آن ‌که آنها از هر گناه و گمراهی مبرا هستند. فلذا اگر این هدایت را کامل ترین مراحل هدایت بدانیم، شامل سهو و خطا هم می شود. در آیه دیگری [=book antiqua]«اِنَّمَا یُریِدُ اللَّه لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهل‏ البَیت وَ یُطَهّرَکُم تَطهیِراً (4) خدا فقط می‏خواهد آلودگی را از شما خاندان پیامبر بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»
بنابراین، می توان ابتلا به اشتباه و خطا را نوعی فاصله گرفتن از این طهارت مطلق دانست خصوصا که این مساله در نگاه عرف هم نوعی نقص و عیب محسوب می شود. از آنجاییکه تحقق کامل اهداف پیامبران و در پی آنها امامان در گرو اطمینان و وثوق کامل مردم به آنهاست. خطای آنها در حوزه ای خارج از دریافت و تبلیغ وحی حتی اگر مستقیما به ابلاغ و ترویج رسالت و معارف الهی لطمه نزند، ولی بر وثاقت آنها در نزد مردم خدشه ای شدید وارد می کند،

به گونه ای که عموم مردم، با مشاهده خطا و سهو آنها در تطبیق قوانین و احکام دینی یا در امور فردی و اجتماعی شان، در عصمت آنها در ناحیه ابلاغ رسالت نیز تردید می کنند و این تردید با غایت مطلوب از بعثت پیامبران منافات دارد. سلب اعتبار آنها در يك حوزه به سلب اعتبار در حوزه هاي ديگر نیز مي انجامد و در نتيجه حجت بر مردم تمام نمي شود. البته متكلمان در اثبات اين قسم از عصمت اختلاف دارند. عموم متكلمان غير اماميه برخورداري پيامبران را از اين نوع عصمت لازم نمي شمارند. در طرف مقابل بيشتر متكلمان و علماي اماميه معصومين را داراي اين نوع از عصمت مي دانند و گروه اندكي هم با غير اماميه هم داستانند.(5)

[=book antiqua]دوم. تفاوت درجات و مراتب عصمت: لازم بذکر است؛ تمام انبیا(ع) دارای عصمتند، ولی همه آنها به لحاظ عصمت در یک مرتبه نیستند. انبیا اولوالعزم که در نبوت و رسالت درجه کامل‌تری دارند، در عصمت هم از سایر انبیا برترند. خاتم انبیا که در همه کمالات وجودی از همه پیامبران برتر است، در عصمت نیز از همه کامل‌تر و دارای عصمت مطلقه است . ائمه(ع) نیز همانند پیامبر(ص) دارای عصمت مطلقه اند، به همین جهت پیامبر اسلام و امامان معصوم(ع) نه تنها از گناه معصومند. بلکه از آنچه اصطلاحاً «ترک اولى» نام دارد، نیز معصومند، آنها نه تنها واجبی را ترک نمی‌کنند و حرامی را انجام نمی‌دهند. بلکه مستحبات را نیز ترک نکرده، مکروهات را انجام نمی‌دهند، این همان چیزی است که از آن به عصمت مطلقه یاد می‌شود و پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) از چنین عصمتی برخوردار هستند.(6)

سوم. تذکر به معصومین چگونه با عصمتشان قابل جمع است: در خصوص برخی خطابهای خداوند به پیامبر اکرم (ص) یا موارد تذکراتی که پیامبر (ص) به امیر مؤمنان و حضرت زهرا (س) باید گفت: در اکثر این قبیل خطابات و تذکرها نباید از این نکته غفلت کرد که مخاطب در این قبیل آیات و تذکرات به حسب ظاهر پیامبر گرامی و امیرمؤمنان و فاطمه زهرا (علیهماالسلام) هستند ولی در حقیقت تفهیم به کار خطا خطاب به جامعه ایمانی است تا نزدیک آن کار خطا و اشتباه نشوند. در حقیقت در این قبیل آیات و تذکرات نبوی از قاعده و مثل «ایاک اعنی واسمعی یا جاره؛ یعنی: به تو می­گویم تا همسایه بشنود» یا همان مثل معروف "به در میگویم تا دیوار بشنود" استفاده شده است. بعلاوه اینکه، این قبیل آیات دلالتی بر این ندارد که حتماً نسیان یا خطا و اشتباهی از پیامبر صورت گرفته باشد، بلکه صرفاً امکان آنرا اثبات می­کند و از وقوع آن صحبتی به میان نمی­آورد. مضافاً اینکه هدف از این قبیل آیات اشاره به وقوع یا عدم وقوع نسیان یا خطا و اشتباه در پیامبر نیست بلکه اشاره به این مطلب است که هرگز تصور نشود که اگر مشیت خدا بر چیزی تعلق گیرد، دیگر زمام آن از اختیار خداوند خارج می­شود.(7)

مضافاً اینکه، اینکه اثبات وجود مقام عصمت مطلقه در امیرمؤمنان و حضرت زهرا(س) به این معنا نیست که آنها از ارشادات و تذکرات پیامبر (ص) بی نیاز بوده اند بلکه حضرت امیر و حضرت زهرا(علیهماالسلام) نیز خود را مانند دیگر مسلمانان، شاگردی در مکتب پیامبر اکرم(ص) می دانستند چنانکه حضرت امیر (ص) در بیانی می فرماید: "انا عبد من عبید محمد(ص)، یعنی من بنده ای از بندگان محمد هستم." همین معنا حاکی از تفاوت مقام خاص الخاص پیامبر اکرم(ص) با فاطمه زهرا و علی و دیگر معصومان (ع) است. و نیز بیانگر این معناست که امیرمؤمنان و حضرت زهرا(س) و دیگر امامان معصوم (ع) خود را مستثنی و بی نیاز از معارف و معالم مکتب نبی خاتم نمی دانستند. در توضیح مطلب گفتنی است: د رموارد تذکر پیامبر به امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (علیهماالسلام) اولاً صحبت ارجح و ارج تر بین دو امر نیست بلکه از جهتی برابری برقرار است فقط با یک لحاظ ممکن است یکی بر دیگری ترجیح داشته باشد. ثانیاً گفتیم که تبیین این قبیل ترجیحات در زمان حیات نبی مکرم اسلام (ص) فقط در علم وحیانی پیامبر اکرم(ص) در آن مقطع بوده است که همگان حتی حضرت امیر و حضرت زهرا (علیهماالسلام) بعنوان شاگردان پیامبر محسوب می شدند.

اگر قرار باشد تصور شود که حضرت علی (ع) و حضرت زهرا(س) در زمان حیات پیامبر (ص) خود به همه علوم وحیانی، غیبی و لدنی واقف بوده اند شائبه استقلال و بی نیازی ایشان از مکتب پیامبر مطرح می شود و این خلاف مبانی اعتقادی شیعه امامیه است. زیرا طبق اعتقاد امامیه علوم غیبی و لدنی در آخرین ساعات عمر شریف پیامبر(ص) به حضرت علی (ع) منتقل شد. از این رو مسأله وقوف بر علوم غیبی و لدنی که جزو شرایط امامت است اصلی جدا و فرع بر مسأله عصمت مطلقه امامان معصوم (ع) است.

در پایان متذکر می شویم، اینکه حضرت امیر و حضرت زهرا (علیهماالسلام) دارای نفس مطمئنه بوده و بدلیل واجدیت مقامات تکوینی، در همان زمان حیات پیامبر(ص) نیز از علم لدنی برخوردار بوده اند هیچ منافاتی با اینکه ایشان شاگردی مکتب پیامبر را کرده اند ندارد. زیرا طبق روایات دینی امامان (ع) نیز تا رسیدن به مقام امامت، برخی علومشان را از طریق پیامبر دریافت کرده اند.(8) ضمن اینکه علم غيب و علم لدني هم مراتبي دارد و شخصي كه از اين علوم برخوردار مي شود معنايش اين نيست كه همه ي غيب را ميداند يا دائماً و مستمرا بايد از غيب مطلع باشد بلكه آنچه پروردگار در حق او صلاح بداند و تا زماني كه ذات اقدسش جل و علا بخواهد هر يك از بندگانش را و به هر میزان که بخواهد از علوم غيبي و لدني بهره مند ميكند.

دلیلش هم آیات قرآن است که دلالت دارد بر اينكه علم غيب مختص خداست اما به هر كه بخواهد و به هر ميزان كه بخواهد عطا ميكند. فلذا بدون شک، میزان برخورداری پیامبر اکرم(ص) بخاطر جایگاه و مقام و رسالتی که داشته اند از حضرت امیر و حضرت زهرا (علیهماالسلام) بیشتر بوده و آن دو بزرگوار هم برخی علوم را از محضر نبی مکرم اسلام (ص) فرا گرفته اند که این معنا در روایات نیز گفته شده است.(9) در نتیجه بهره مندی آن ذوات مقدسه از پیامبر(ص) بمعنای نقصان در شأن و منزلت و مقام علم و عصمت حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) و دیگر معصومان(ع) نیست بلکه نشان آنست که بر خلاف تفکر غالیان، حضرت امیر و دیگر معصومان (علیهم السلام) در اوج تمسک به قرآن و سنت پیامبر(ص) بوده و با افتخار خود را شاگردان مکتب پیامبر (ص) می دانستند.

موفق باشید ...@};-

پی نوشت________________________________

[=1]

  • مانند:[=book antiqua] "عَالِمُ الغَیب فَلاَ یُظهرُ عَلی‌َ غَیبِهِ أَحَداً ؛ إلاّ مَنِ ارتَضی‌َ مِن رَسُولٍ فَإنّه ُیسلِکُ مِن بَینَ یَدَیهِ وَ مِن خَلفِهِ رَصَداً ؛ لِیَعلِمَ أن قَد أبلِغوُا رِسَلـَت رَبّهِم وَ اَحَاطَ بِماَ لَدَیهِم وَ أحصی‌َ کُل‌ّ شَی‌ءٍ عَدَداً " دانای نهان است‌، و کسی را بر غیب خود آگاه نمی‌کند؛ جز پیامبری را که از او خشنود باشد که [در این صورت‌برای] او از پیش رو و از پشت سرش نگهبانانی خواهد گماشت تا معلوم بدارد که پیام های پروردگار خود را رسانیده‌اند؛ و [خدا] بدآنچه نزد ایشان است‌، احاطه دارد و هر چیزی را به عدد شماره کرده است‌.
  • که برخی از آنها عبارتند از: اعلی‌، 6 و 7؛ نمل‌، 6؛ نجم‌، 3 و 4؛ طور، 48.
  • انعام(6) آيه90.
  • احزاب(33) آیه33.
  • سعيدي مهر، محمد، آموزش كلام اسلامي، كتاب طه، قم، 1383ه.ش، ج2 ص81.
  • ر.ک: مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، معصوم یعنی چه، با کمی تغییر و تصرف.
  • ر.ک: پایگاه تحقیقاتی القرآن، موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل بیت(ع)، نگاهی به عصمت پیامبران در قرآن، با کمی تصرف.
  • در حدیثی از امام رضا (ع) آمده است:[=book antiqua] "علم امام از طریق پیامبر به او رسیده است و پیامبر علم غیب را به واسطه جبرئیل از خداوند گرفته است." ، کلینی، اصول کافی، ج۱، ص۲۵۶.
  • برای آگاهی بیشتر ر.ک: صدوق، الخصال، ص۶۴۳؛ صفار،بصائر الدرجات، ص۱۱۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۶، ص۵۷؛ طوسی،الامالی، ج۱، ص۴۰۸.
  • [/]
    موضوع قفل شده است