جمع بندی مقایسه دیدگاه ماتریالیست ها و دیدگاه الهیون

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مقایسه دیدگاه ماتریالیست ها و دیدگاه الهیون

سلام

دیدگاه افراد ماده باور(ماتریالیست) با دیدگاه افراد الهیون در رابطه با خلقت ماده ظاهرا متفاوت هست:

ماده باو رها ماده را ازلی و بی نیاز از خلقت می دانند.از نظر آنها:

"جهان مادی، جاودانی و بی‌انتهاست. جهان مادی دارای اشکال مختلف است. در جهان همه اشیاء هر قدر هم کوچک باشند از هیچ زاییده نمی‌شوند و به هیچ مبدل نمی‌گردند. اصطلاح «از بین رفتن» شیء به معنای تبدیل آن شیء به شیئی دیگر است. پایان یکی آغاز دیگری، مرگ یکی، زندگی دیگری است و این روند تا بی‌نهایت ادامه دارد. آنچه هرگز از بین نمی‌رود ماده یعنی واقعیت عینی است. در این مورد است که بشر همواره از خود پرسیده چطور می‌شود که ماده همیشه وجود داشته است؟ چنین پرسشی شگفت‌آور نیست. زیرا که انسان در سراسر زندگی خود و نوع خود شاهد زایش، رویش و پرورش و سپس زوال و نابودی اشیاء و پدیده‌هاست، می‌بیند که هر چیزی را سرآغازی و سپس پایانی است. چرا ماده استثناء باشد؟ چرا کسی یا چیزی «در آغاز» آن را خلق نکرده باشد؟ به این پرسش‌ها تنها و تنها علم می‌تواند پاسخ دهد و پاسخ علم که در طول تاریخ مرتباً مستحکم‌تر و قاطع‌تر و مستدل‌تر شده آن است که ماده همیشه وجود داشته‌است و ازلی است، همیشه باقی خواهد بود و ابدی است. حادث نیست، قدیم است، فانی نیست، باقی است.

هرقدر ما با دستاوردهای علم بیشتر و همه‌جانبه‌تر آشنا باشیم بهتر می‌توانیم این حکم اساسی را ثابت کنیم. مثلاً قانون بقا و تبدیل جرم و انرژی (لاوُآزیه و لومونوسف) ثابت می‌کند که در طبیعت هیچ عنصری بدون آن که اثری از خود باقی بگذارد از بین نمی‌رود و هیچ عنصری از هیچ زاییده نمی‌شود. علم ثابت می‌کند که نمی‌شود چیزی از هیچ خلق کرد. آنچه را که نمی‌توان نابود کرد و از بین برد، نمی‌توان خلق کرد، نمی‌شود زمانی بوده باشد که در آن ماده نباشد و از هیچ عنصر و هیچ جا خلق گردد. نتیجه این که ماده همیشه بوده‌است. همیشه خواهد بود، هرگز زاییده و خلق نشده، قدیم است و جاودانی."
منبع:

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%D8%A8%D8%A7%D9%88%D8%B1%DB%8C

از نگاه الهیون ماده نمیتواند بی نیاز از خالق باشد.و در نتیجه ماده ازلی نیست.

اگر دیدگاه الهیون را بپذیریم با چند اشکال مواجه می شویم که کارشناس محترم جواب دهند:
اگر دیدگاهی که از ماتریالیست نقل شد رو در مورد خلقت ماده درست ندانیم پس ماده جهان(یا میتوان گفت همان ماده اولی) رو خداوند از کجا آورده هست؟
اگر بگوییم خداوند ماده جهان رو از عدم و نیستی پدید آورده به مشکل برمی خوریم.چون همه می دانیم که اساسا عدم نیستی هست و نیستی چیزی نیست که حتی قابل تصور باشد پس از نیستی چیزی بوجود نمی اید.این دیدگاه رو الهیون می پذیرند.
اگر بگوییم ماده رو خدا از نیستی خلق نکرده پس ماده رو خداوند از کجا اورده؟

متشکر و شرمنده متن سوال طولانی شد.





کارشناس بحث: استاد عامل

[="Arial Black"][="Blue"]

بسم الله الرحمن الرحيم



با عرض سلام
مقدمه؛ خالقيت خداوند به دو صورت است؛ گاهي خلقت ابداعي است، بطوري كه احداث و ایجاد اشياء مسبوق به مادّه و زمان نباشد.(1) و يا بي سابقه باشد كه ابداع چیزی، به معنای اختراع آن بدون نمونه قبلی است.(2) گاهي نيز خلقت به همراه ماده و زمان يا فقط ماده است كه در صورت اول مواليد و در صورت دوم اختراع خواهد بود. و وقتی ابداع در مورد خداوند استعمال می‌شود به معنای ایجاد چیزی بدون نیاز به آلت، ماده، زمان و مکان است، و این تنها به خداوند اختصاص دارد.(3)
بنابر مقدمه مذكور، خلقت اوليه به صرف اراده الهي و بدون نياز به ماده اوليه شكل گرفته است. به عبارتي شبهه از اينجا شروع مي شود كه با پيش زمينه ي نياز خلقت به ماده اوليه به خلقت ابتدائي خداوند نگاه كنيم. البته در كلام نوراني ائمه(عليهم السلام) نيز پاسخ اين شبهه وارد شده است كه استاد جوادي آملي در شرح خطبه فدكيه حضرت زهرا(سلام الله عليها) مي فرمايد:
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در خطبه فدکیه به این شبهه پاسخ می‌دهند، و می‌فرمایند: اينكه گفتيد اگر خدا جهان را «من شيء» خلق كرده باشد لازمه‌اش ازليّت ماده است، این مطلب درست است، خدا جهان را «من شيء» خلق نكرد, اما اينكه گفتيد اگر «من شيء» خلق نكرد «من لا شيء» خلق كرد كه اين محال است، اين شبهه و اشكال از شماست چون نقيض «من شيء», «من لا شيء» نيست، نقيض «من شيء», «لا من شيء» است چون «نقيض كلّ رفعه أو مرفوع» نقيض كلّ شيء رفعه, نقيض مِن ألف, من لا ألف نيست «لا من ألف» است اين خطبه نوراني صديقه كبرا به اين شبهه پاسخ داد و فرمود: «خلق الأشياء لا من شيء» نه «من لا شيء» اين «لا من شيء» يعني چيزي در عالم نبود و خدا «بديع السماوات و الأرض» است نوآور است. خداوند ماده را از چيزي خلق نكرد «لا من شيء» خلق كرد نه «من لا شيء»; زيرا نقيض موجبه محصّله, موجبه معدوله نيست، سالبه محصّله است، نقيض «من شيء», «من لا شيء» نيست اين «من لا شيء» موجبه معدوله است نقيض «من شيء», «لا من شيء» است.(4)
نكته ديگر اينكه منظور الهيون از عبارت«خلق الله الاشياء‌ من العدم» سابقه عدمي آنهاست نه اينكه مثلا علت مادي اشياء‌ عدم است و خداوند از عدم آنها را خلق كرده است.


[/HR]1. التعریفات، الجرجانی، ج۱، ص۳.
2. مجمع البحرین، الطریحی، ج۴، ص۲۹۸.
3. المفردات فی غریب القرآن، الراغب الاصفهانی، ج۱، ص۳۸.
4.
http://www.javadi.esra.ir/web/office/-/%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE-%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%D9%87-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%8A%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%B4%D8%A8%D9%87%D9%87-%D9%85%D8%A7%D8%AF%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%B8%D9%85%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D9%84%DB%8C

[/]

با عرض سلام و خسته نباشید. به نظر بنده، بهتر این است که ابتدا برای مقایسۀ دیدگاه مادیگراها و الهیون، بررسی بشود که آیا در هستی، چیزی غیر از ماده هم وجود دارد یا خیر.

چگونه می توان ثابت کرد که چیزی غیر از ماده و مادیات نیز در جهان وجود دارند؟

[="Tahoma"][="Navy"]

Miss.Narges;938051 نوشت:
اگر دیدگاه الهیون را بپذیریم با چند اشکال مواجه می شویم که کارشناس محترم جواب دهند:
اگر دیدگاهی که از ماتریالیست نقل شد رو در مورد خلقت ماده درست ندانیم پس ماده جهان(یا میتوان گفت همان ماده اولی) رو خداوند از کجا آورده هست؟
اگر بگوییم خداوند ماده جهان رو از عدم و نیستی پدید آورده به مشکل برمی خوریم.چون همه می دانیم که اساسا عدم نیستی هست و نیستی چیزی نیست که حتی قابل تصور باشد پس از نیستی چیزی بوجود نمی اید.این دیدگاه رو الهیون می پذیرند.
اگر بگوییم ماده رو خدا از نیستی خلق نکرده پس ماده رو خداوند از کجا اورده؟

سلام
اندیشه های ماتریالیستی قدیم با نظریات جدید مانند بیگ بنگ و کوانتوم دوره اش بسر آمده و دیگر اعتباری ندارند. اکنون تقریبا ثابت شده که جهانی که ما می شناسیم حاصل یک انفجار بزرگ است پس آغازی داشته و به احتمال قوی میلیارها سال بعد هم به وضعیت اولیه خود باز می گردد.
و اما اینکه ماده جهان از کجا آمده هم تا حد زیادی اکنون روشن شده است. تقریبا این مساله مشخص شده که ماده امروزین نتیجه تبدیل انرژی به عناصر بنیادین و سپس ترکیباتی است که طی چند میلیارد سال در آن ذرات پدید آمده است. پس سوال اصلی این است که آن انرژی بسیار عظیم اولیه در بیگ بنگ از چه منبعی صادر شده است؟ ظاهرا برای این سوال تا کنون پاسخ روشنی وجود ندارد.
اما به حسب بیانات دینی و اندیشه الهی، عالم ماده ظهور و تجلی عوالم بالاتر است. لذا ماده (در همه سطوح و مراحلش) تنزل یک حقیقت عظیمتر و بزرگتر است. نسبت عالم ماده و عالم معنا مثل نسبت دو سطح انرژی بسیار متفاوت است. مطمئنا تنزل و سریان آن سطح انرژی (مرتبه وجودی) بسیار بزرگ و قوی در اندازه ای ناچیز می تواند جهانی بزرگ را در سطح پاینتر ایجاد کند. پس ماده تنزل معناست و از عدم بوجود نیامده است. به نظر ما تعبیر وجود از عدم یعنی نبودن در مرتبه بالاتر و بود شدن در مرتبه پایینتر. اگر علم نوین بتواند علت وقوع بیگ بنگ را مشخص کند شاید بتوان به نحو تفصیل از این تنزل وجودی پرده برداشت. و آخر اینکه به نظر ما آنچه که در لسان دین و معارف دینی تنزل نامیده می شود می تواند ناشی از تغییر یا تبدیلی بنیادین در سطح یک نیروی بسیار بزرگ در هستی باشد. این تغییر و تبدیل در مراحل بعدی به چیزی که ما آنرا ماده می نامیم رسیده است. بنده فکر می کنم بهترین گزینه برای تحقیق این معنا خود انسان است.
یا علیم[/]

عامل;938709 نوشت:
حضرت زهرا(سلام الله علیها) در خطبه فدکیه به این شبهه پاسخ می‌دهند، و می‌فرمایند: اينكه گفتيد اگر خدا جهان را «من شيء» خلق كرده باشد لازمه‌اش ازليّت ماده است، این مطلب درست است، خدا جهان را «من شيء» خلق نكرد, اما اينكه گفتيد اگر «من شيء» خلق نكرد «من لا شيء» خلق كرد كه اين محال است، اين شبهه و اشكال از شماست چون نقيض «من شيء», «من لا شيء» نيست، نقيض «من شيء», «لا من شيء» است چون «نقيض كلّ رفعه أو مرفوع» نقيض كلّ شيء رفعه, نقيض مِن ألف, من لا ألف نيست «لا من ألف» است اين خطبه نوراني صديقه كبرا به اين شبهه پاسخ داد و فرمود: «خلق الأشياء لا من شيء» نه «من لا شيء» اين «لا من شيء» يعني چيزي در عالم نبود و خدا «بديع السماوات و الأرض» است نوآور است. خداوند ماده را از چيزي خلق نكرد «لا من شيء» خلق كرد نه «من لا شيء»; زيرا نقيض موجبه محصّله, موجبه معدوله نيست، سالبه محصّله است، نقيض «من شيء», «من لا شيء» نيست اين «من لا شيء» موجبه معدوله است نقيض «من شيء», «لا من شيء» است

سلام
متاسفانه من نتونستم اصطلاحات لا من شی و من لا شی و ... رو درست متوجه بشوم..
لطفا این اصطلاحات رو توضیح دهید و در صورت امکان از معادل های فارسی انها استفاده کنید.و طبق این حدیث بفرمایید که چگونه به این شبهه جواب داده شده که بالاخره این ماده اولیه که اجزای جهان از آن ساخته شده چگونه پدید امده؟

محی الدین;938744 نوشت:
اما به حسب بیانات دینی و اندیشه الهی، عالم ماده ظهور و تجلی عوالم بالاتر است. لذا ماده (در همه سطوح و مراحلش) تنزل یک حقیقت عظیمتر و بزرگتر است. نسبت عالم ماده و عالم معنا مثل نسبت دو سطح انرژی بسیار متفاوت است. مطمئنا تنزل و سریان آن سطح انرژی (مرتبه وجودی) بسیار بزرگ و قوی در اندازه ای ناچیز می تواند جهانی بزرگ را در سطح پاینتر ایجاد کند. پس ماده تنزل معناست و از عدم بوجود نیامده است.

سلام اگر فرض کنیم ماده یا انرژی تجلی حقیقتی بالاتر هست این حقیقت بالاخره باید از جایی شروع شود.خب خدا این حقیقت رو از کجا خلق کرده؟ از نیستی مطلق که مطئنا نمیشود؟ خود خدا هم که نمیشه گفت بخشی از وجودشو برای خلق جهان مادی و غیر مادی قرار داده .مثل ابرها که بخشی از خود رو بعنوان باران نازل میکنند.

[="Tahoma"][="Navy"]

Miss.Narges;938782 نوشت:
سلام اگر فرض کنیم ماده یا انرژی تجلی حقیقتی بالاتر هست این حقیقت بالاخره باید از جایی شروع شود.خب خدا این حقیقت رو از کجا خلق کرده؟ از نیستی مطلق که مطئنا نمیشود؟ خود خدا هم که نمیشه گفت بخشی از وجودشو برای خلق جهان مادی و غیر مادی قرار داده .مثل ابرها که بخشی از خود رو بعنوان باران نازل میکنند.

سلام
تسری تصوراتی که ما از ماده و عالم ماده داریم به وجودی که آنرا فراتر از ماده می دانیم چندان منطقی نیست. یعنی الزاما این وجود فرامادی، آغاز و پایانی ندارد و می تواند از محدودیتهای ماده رها باشد.
اما نسبت عوالم با یکدیگر نسبت تجلی است نه تجافی . مثلا هرچند اتم در ساختار مولکول ظاهر می شود اما اتم بودنش را از دست نمی دهد. مولکول ظهور ترکیبی از اتمهاست با حفظ ویژگی اتمی برای اتمها. این نسبت بین عوالم هم هست. یعنی اجزاء عوالم بالاتر در نوعی از ارتباط با دیگر در چهره مادی ظهور می کنند نه اینکه بخشی از آنها مادی شود. با این حساب انرژی فوق العاده بیگ بنگ می تواند از نوعی ارتباط بین دو وجود فرامادی حاصل شده باشد (همانطور که برخی ترکیبات ماده انرژی ایجاد می کند). نه اینکه یک امر معنوی از جایگاه خودش کنده شده باشد و مادی شود.
در حقیقت ماده نوعی اثر از یک نوع ارتباط خاص معنوی است. در انظار عرفانی بحث ازدواج اسماء الهی مطرح است که می تواند اشاره به همین مطلب باشد. خیلی دقت بفرمایید.
ذلک مما علمنی ربی فله الحمد
یا علیم[/]

[="Arial Black"][="Blue"]سلام علیکم

חסר משמעות;938743 نوشت:
چگونه می توان ثابت کرد که چیزی غیر از ماده و مادیات نیز در جهان وجود دارند؟

این مطلب همانطور که خود شما هم اشاره کردید، نسبت به بحث تاپیک مبنایی است. در حالی که ما مجبوریم برای خارج نشدن از موضوع خاص تاپیک، بر همان موضوع خاص متمرکز شویم. اما به این سوال در تاپیک های مختلف همین سایت پاسخهایی داده شده که از باب نمونه چند تاپیک معرفی می شود:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=43492
http://www.askdin.com/showthread.php?t=49574
http://www.askdin.com/showthread.php?t=14464
http://www.askdin.com/showthread.php?t=56390
http://www.askdin.com/showthread.php?t=54163

در پناه حق باشید...
[/]

[="Arial Black"][="Blue"]سلام علیکم

Miss.Narges;938781 نوشت:
لطفا این اصطلاحات رو توضیح دهید و در صورت امکان از معادل های فارسی انها استفاده کنید.و طبق این حدیث بفرمایید که چگونه به این شبهه جواب داده شده که بالاخره این ماده اولیه که اجزای جهان از آن ساخته شده چگونه پدید امده؟

اگر خداوند جهان را «از چیزی» خلق کرده باشد، همان «چیز» ازلی بوده و باعث تعدد قدیم ذاتی شده و شرک است. پس خداوند جهان را «از چیزی» نیافریده است. اما آیا این به معنای اینست که خداوند جهان ار از ناچیز(عدم) آفریده؟ این حدیث در مقام پاسخ به قسم دوم است. بطوری که تبیین می کند نقیضِ آفریدن «از چیزی»، آفریدن از ناچیز یا عدم نیست که اشکال شود: عدم که چیزی نیست تا از او خلقی صورت گیرد! بلکه نقیض آن آفریدنِ «نه از چیزی» است که به معنای آفرینش بی مثال و ابداعی می باشد.
بنابراین همانطور که عرض شد، منشا این شبهه اینست که برای خلق، حتما ماده ی اولیه ای(وجود یا عدم، هر دو دچار مشکل خواهند بود) باید باشد. در حالی که لزوما خلق متوقف بر ماده اولیه نیست بلکه گاهی مانند خلق ابداعی که مختص خداوند است، بدون ماده اولیه و بی مثال سابق، خلق صورت می گیرد.
[/]

عامل;939227 نوشت:
گر خداوند جهان را «از چیزی» خلق کرده باشد، همان «چیز» ازلی بوده و باعث تعدد قدیم ذاتی شده و شرک است. پس خداوند جهان را «از چیزی» نیافریده است. اما آیا این به معنای اینست که خداوند جهان ار از ناچیز(عدم) آفریده؟ این حدیث در مقام پاسخ به قسم دوم است. بطوری که تبیین می کند نقیضِ آفریدن «از چیزی»، آفریدن از ناچیز یا عدم نیست که اشکال شود: عدم که چیزی نیست تا از او خلقی صورت گیرد! بلکه نقیض آن آفریدنِ «نه از چیزی» است که به معنای آفرینش بی مثال و ابداعی می باشد.

سلام اگر میشود افرینش ابداعی خداوند رو توضیح دهید.شاید منظور شما مطابق دیدگاه فلاسفه اسلامی این باشه که ماده اولیه ازلی زمانی بوده ولی وابسته به خدا؟

Miss.Narges;938051 نوشت:
سلام

دیدگاه افراد ماده باور(ماتریالیست) با دیدگاه افراد الهیون در رابطه با خلقت ماده ظاهرا متفاوت هست


سلام خدمت خواهر گرامی
ی چیزی میخواستم بگم
دیدگاه افراد ماده باور و غیر ماده باور نداریم که!
علم باید ببینیم چی میگه بعد میشه پذیرفت یا نه
البته من فیزیک دان نیستم و زیاد هم از فیزیک برای رد و اثبات چیزی استفاده نمیکنم

hessam78;939354 نوشت:
سلام خدمت خواهر گرامی
ی چیزی میخواستم بگم
دیدگاه افراد ماده باور و غیر ماده باور نداریم که!
علم باید ببینیم چی میگه بعد میشه پذیرفت یا نه
البته من فیزیک دان نیستم و زیاد هم از فیزیک برای رد و اثبات چیزی استفاده نمیکنم

سلام
حسام عزیز نمیدونم دقیقا منظورت چیست ولی لینک رو که در ابتدای پست تاپیک دادم حتما باید خوانده باشید.
منظور از فرد ماده باور اینه که فرد فقط ماده و آثار ماده از قبیل انرژی نور موج نیرو رو همه کاره جهان میدونه و ماده رو قائم به ذات میدونه.
حال کسی که چنین اعتقادی نداره یعنی ماده رو قائم به ذات نمیدونه میشه فرد مذهبی یا الهی باور .
همچنین هر دو دیدیگاه ماده باور یا خداباوری ساینس نیستند بلکه مکتب و ایدوئلوژی هستند و میتونند از علوم تجربی مانند فیزیک شیمی زیست شناسی کیهان شناسی و ... بهره بگیرند.

[="Arial Black"][="Blue"]سلام

Miss.Narges;939323 نوشت:
سلام اگر میشود افرینش ابداعی خداوند رو توضیح دهید.شاید منظور شما مطابق دیدگاه فلاسفه اسلامی این باشه که ماده اولیه ازلی زمانی بوده ولی وابسته به خدا؟

در مورد ابداع اینجا:
http://www.wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D8%B9_(%D8%B5%D9%81%D8%AA_%D9%81%D8%B9%D9%84_%D8%AE%D8%AF%D8%A7)
توضیح خوبی داده، اگر سوالی بود، بنده در خدمتم.
اما در مورد قسمت دوم کلام شما، حتی اگر ماده را قدیم زمانی بدانیم، مسلما حادث ذاتی خواهد بود و این حدوث یا متوقف بر ماده پیشین است که همان اشکال مطرح شده است و یا بدون ماده اولیه بوجود آمده که همان بحث ابداع است.
بنابراین چه از نظر متکلم و چه از نظر فیلسوف، خالق در مرتبه متقدم بر مخلوق هست و در آن مرتبه مخلوقی نیست، نه اینکه هر دو قدیم(ذاتی) باشند و یکی خالق باشد و دیگری مخلوق.
[/]

عامل;939425 نوشت:
در مورد ابداع اینجا:
http://www.wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%A8%...E%D8%AF%D8%A7)
توضیح خوبی داده، اگر سوالی بود، بنده در خدمتم.
اما در مورد قسمت دوم کلام شما، حتی اگر ماده را قدیم زمانی بدانیم، مسلما حادث ذاتی خواهد بود و این حدوث یا متوقف بر ماده پیشین است که همان اشکال مطرح شده است و یا بدون ماده اولیه بوجود آمده که همان بحث ابداع است.
بنابراین چه از نظر متکلم و چه از نظر فیلسوف، خالق در مرتبه متقدم بر مخلوق هست و در آن مرتبه مخلوقی نیست، نه اینکه هر دو قدیم(ذاتی) باشند و یکی خالق باشد و دیگری مخلوق.

سلام ممنون بعد از مطالعه اگر سوال بود میپرسم.
در مورد ازلی زمانی بودن ماده اولی بنده اخرش نفهمیدم ایا ماده ازلی زمانی هست یا خیر.چون فلاسفه هم اتفاق نظر ندارند ظاهرا
ول یاگر ماده ازلی زمانی باشد دیگر توجیه اینکه چگونه نیازمند خالق هست مشکل می باشد.

[="Arial Black"][="Blue"]سلام

Miss.Narges;939533 نوشت:
در مورد ازلی زمانی بودن ماده اولی بنده اخرش نفهمیدم ایا ماده ازلی زمانی هست یا خیر.چون فلاسفه هم اتفاق نظر ندارند ظاهرا
ول یاگر ماده ازلی زمانی باشد دیگر توجیه اینکه چگونه نیازمند خالق هست مشکل می باشد.

تعریفی که فلاسفه از زمان ارائه می دهند، متوقف بر وجود ماده و حرکت است. بطوری که زمان مقیاس اندازه گیری حرکت می باشد. بنابراین با خلق اولین ماده و حرکت آن، زمان هم شکل می گیرد.
اما در مورد نیاز ماده به خالق، فقر ذاتی ملاک است نه زمان. بدین ترتیب حتی موجوداتی که زمانمند نیستند، مانند ملائک هم برای پیدایش خود، نیازمند خالق اند. پس وجود و عدم زمان دخلی در نیاز ممکنات به خالق ندارد.
[/]

عامل;939227 نوشت:
بطوری که تبیین می کند نقیضِ آفریدن «از چیزی»، آفریدن از ناچیز یا عدم نیست که اشکال شود: عدم که چیزی نیست تا از او خلقی صورت گیرد! بلکه نقیض آن آفریدنِ «نه از چیزی» است که به معنای آفرینش بی مثال و ابداعی می باشد.

سلام استاد گرامی
اگر این بخش رو بیشتر تبیین کنید بنده دیگر اشکال و سوالی ندارم.
آفرینش از " نه از چیزی" یعنی چه؟ این عبارت چه مفهومی داره و ایا میشه مثالی هم برای تقریب به ذهن زد؟

بسم الله الرحمن الرحیم

ماده ای که در فیزیک و شیمی تعریف میشه => حاصل بر هم کنش هایی هست که بعد از بیگ بنگ شکل گرفته

انرژی که بعد از سرد شدن جهان به شکل ماده ظاهر شده .

تشکیل یک اتم پایدار => 300 هزار سال بعد بیگ بنگ

عمر کیهان 13.82 میلیارد سال
تشکیل اولین اتم پایدار = 300 هزار سال بعد بیگ بنگ

عمر ماده : 13820000000 - 300000 = 13819700000 سال
__________
[HL]پس طبق خود نظریه علمی بیگ بنگ ماده اغازی دارد و ماده چیزی نیست که بگیم از اول بوده و همیشه هم خواهد بود[/HL]

اگر بگیم ماده و انرژی ازلی هستند => و ماتریالیست ها راست میگویند و ماده همه چیز هست !

خب ماده ای که اغازی دارد چطور میتواند همه چیز باشد ؟
جواب منفی هست
_________

[="Arial Black"][="Blue"]سلام علیکم

Miss.Narges;941305 نوشت:
سلام استاد گرامی
اگر این بخش رو بیشتر تبیین کنید بنده دیگر اشکال و سوالی ندارم.
آفرینش از " نه از چیزی" یعنی چه؟ این عبارت چه مفهومی داره و ایا میشه مثالی هم برای تقریب به ذهن زد؟

همانطور که در پست 10 توضیح داده شد، منظور از «لا من شیء: نه از چیزی» خلق ابداعی و بدون ماده سابق است.
خلق ابداعی زمانی شکل می گیرد که بدون نیاز به ماده و طرح سابق، خلقی صورت گیرد.
مثال آنهم خلق اولین موجود است که طبق نظر فلاسفه عقل اول یا صادر اول است و یا خلق اولین مخلوق مادی و هر چیزی که سابقه وجودی نداشته و از نظر ماهوی با دیگر اشیاء تفاوت بنیادین داشته باشد.

[/]

عامل;941451 نوشت:
خلق ابداعی زمانی شکل می گیرد که بدون نیاز به ماده و طرح سابق، خلقی صورت گیرد.
مثال آنهم خلق اولین موجود است که طبق نظر فلاسفه عقل اول یا صادر اول است و یا خلق اولین مخلوق مادی و هر چیزی که سابقه وجودی نداشته و از نظر ماهوی با دیگر اشیاء تفاوت بنیادین داشته باشد.
وقتی قبول کنیم اشیا از عدم خلق نشده اند پس خلق منظور از نه از چیزی یا خلق ابداعی باید همون تجلی الهی باشد؟ چون در تجلی اشیا نه از عدم خلق میشوند تا اشکال کنیم غیر ممکنه و نه از طرح سابق و ماده اولیه از قبل موجود

[="Arial Black"][="Blue"]سلام

Miss.Narges;941460 نوشت:
وقتی قبول کنیم اشیا از عدم خلق نشده اند پس خلق منظور از نه از چیزی یا خلق ابداعی باید همون تجلی الهی باشد؟ چون در تجلی اشیا نه از عدم خلق میشوند تا اشکال کنیم غیر ممکنه و نه از طرح سابق و ماده اولیه از قبل موجود

خلق ابداعی یک مفهوم است که هر گروهی از متفکران مسلمان آنرا به نحوی تبیین کرده اند. به عبارتی خلق ابداعی به معنای خلق بدون سابقه است که مثلا عرفا از آن به تجلی تعبیر می کنند. البته بحث تجلی بیشتر برای بیان وحدت وجود است و عرفا از بکار بردن واژه خلق پرهیز کرده و از عبارت تجلی استفاده می کنند.
نتیجه و سرانجام تفکر صدرایی هم به همین تجلی ختم می شود.
اما متکلمان در این زمینه قائل به دوئیت و تباین خلق و خالق اند، لذا خلق ابداعی را به معنای بوجود آوردن چیزی غیر از خود و تا حدودی مستقل می دانند.
نکته دیگری که به روشن تر شدن بحث کمک می کند، رابطه خلق و خالق در این تفکرات است. فلاسفه اضافه خلق به خالق را اضافه اشراقی می دانند. این نوع از اضافه یکطرفه است به خلاف اضافه مقولی که دو طرفه است مانند رابطه پدری و پسری.
جهت اطلاع بیشتر ر.ک: http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B6%D8%A7%D9%81%D9%87_(%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82)

[/]

[="Arial Black"][="Blue"]

بسم الله الرحمن الرحیم



سوال:
اگر خداوند ماده اولیه جهان را از عدم پدید آورده باشد، عدمْ نقیض هستی است و نمی تواند منشاء پیدایش آن باشد؛
و اگر این ماده را از موجود دیگری خلق کرده باشد، همان موجود سابق از کجا آمده است؟ و این امر تا بی نهایت ادامه خواهد داشت(تسلسل)؛
بنابراین خداوند ماده جهان را از کجا آورد؟

پاسخ:
مقدمه؛ خالقيت خداوند به دو صورت است؛ گاهي خلقت ابداعي است، بطوري كه احداث و ایجاد اشياء مسبوق به مادّه و زمان نباشد.(1) و يا بي سابقه باشد كه ابداع چیزی، به معنای اختراع آن بدون نمونه قبلی است.(2) گاهي نيز خلقت به همراه ماده و زمان يا فقط ماده است كه در صورت اول مواليد و در صورت دوم اختراع خواهد بود. و وقتی ابداع در مورد خداوند استعمال می‌شود به معنای ایجاد چیزی بدون نیاز به آلت، ماده، زمان و مکان است، و این تنها به خداوند اختصاص دارد.(3)
بنابر مقدمه مذكور، خلقت جهان به صرف اراده الهي و بدون نياز به ماده اوليه شكل گرفته است. به عبارتي شبهه از اينجا ناشی مي شود كه با پيش زمينه ي نياز خلقت به ماده اوليه، به خلقت ابتدائي خداوند نگاه كنيم. علاوه بر اینکه اينكه منظور الهيون از عبارت«خلق الله الاشياء‌ من العدم» سابقه عدمي آنهاست نه اينكه علت مادي اشياء‌، عدم است و خداوند از عدم آنها را خلق كرده است.
البته در كلام نوراني ائمه(عليهم السلام) نيز پاسخ اين شبهه وارد شده است كه در خطبه فدكيه حضرت زهرا(سلام الله عليها) مي فرمايد: «ابتدع الأشياء لا من شيء» خداوند اشياء را از چيزی نیافريد.(4) معني اين فرمايش اين نيست كه خداوند اشياء را از عدم آفريد! بلکه در مقام بیان خلق ابداعی و عدم نیاز چنین خلقی به ماده اولیه است. به عبارت دیگر حدیث مذکور، تبیین می کند که نقیضِ آفریدن «از چیزی»، آفریدن از ناچیز یا عدم نیست که اشکال شود: عدم که چیزی نیست تا از او خلقی صورت گیرد! بلکه نقیض آن آفریدنِ «نه از چیزی» است که به معنای آفرینش بی مثال و ابداعی می باشد.
بنابراین خلق ابداعی به معنای خلق بدون سابقه است که عرفا از آن به تجلی تعبیر می کنند. البته بحث تجلی بیشتر برای بیان وحدت وجود است و عرفا از بکار بردن واژه خلق پرهیز کرده و از عبارت تجلی استفاده می کنند. سرانجامِ تفکر صدرایی هم به تجلی ختم می شود. اما متکلمان در این زمینه قائل به دوئیت و تباین خلق و خالق اند، لذا خلق ابداعی را به معنای بوجود آوردن چیزی غیر از خود و تا حدودی مستقل می دانند.


[/HR]1. التعریفات، الجرجانی، ج۱، ص۳.
2. مجمع البحرین، الطریحی، ج۴، ص۲۹۸.
3. المفردات فی غریب القرآن، الراغب الاصفهانی، ج۱، ص۳۸.
4. طبرسي، الإحتجاج على أهل اللجاج؛ ج‏1 ؛ ص98.

[/]
موضوع قفل شده است