جمع بندی بررسی سند حدیث «حیاتی خیر لکم»

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی سند حدیث «حیاتی خیر لکم»

[="]سلام علیکم [/] [="]لطفا سند روایت «حَيَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ تُحَدِّثُونَ وَنُحَدِّثُ لَكُمْ، وَوَفَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيَّ أَعْمَالُكُمْ فَمَا رَأَيْتُ مِنَ خَيْرٍ حَمِدْتُ اللَّهَ عَلَيْهِ، وَمَا رَأَيْتُ مِنَ شَرٍّ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَكُمْ» را بررسی نمائید.[/] [="]البانی در حکم حدیث آورده که چنین خبری ضعیف است. پاسخ به او چیست؟ [/] [="]متشکرم.@};-[/][="][/]

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدرا

گلشن;937043 نوشت:
سلام علیکم لطفا سند روایت «حَيَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ تُحَدِّثُونَ وَنُحَدِّثُ لَكُمْ، وَوَفَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيَّ أَعْمَالُكُمْ فَمَا رَأَيْتُ مِنَ خَيْرٍ حَمِدْتُ اللَّهَ عَلَيْهِ، وَمَا رَأَيْتُ مِنَ شَرٍّ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَكُمْ» را بررسی نمائید. البانی در حکم حدیث آورده که چنین خبری ضعیف است. پاسخ به او چیست؟ متشکرم.@};-

با سلام و عرض ادب

1) حدیث عرضه ی اعمال بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را ابوبکر بزار(م292هـ) از طریق: «عبدالله بن مسعود» از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل نموده که آن‌حضرت فرمودند: «إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِكَةً سَيَّاحِينَ يُبَلِّغُونِي عَنْ أُمَّتِي السَّلَامَ»: «همانا برای خداوند ملائکه­ی سیاری است که سلام امت مرا به من ابلاغ می‌نمایند». و همچنین فرمودند: «حَيَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ تُحَدِّثُونَ وَنُحَدِّثُ لَكُمْ، وَوَفَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيَّ أَعْمَالُكُمْ فَمَا رَأَيْتُ مِنَ خَيْرٍ حَمِدْتُ اللَّهَ عَلَيْهِ، وَمَا رَأَيْتُ مِنَ شَرٍّ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَكُمْ»: «حیات من برای شما خیر است؛ زیرا با من سخن می‌گوئید و من نیز با شما سخن می‌گویم. و وفات من نیز برای شما خیر است؛ زیرا اعمال شما بر من عرضه می‌گردد؛ پس آنچه از خیر می‌بینم خدا را بر آن شاکر هستم و آنچه از شر ببینم بر آن استغفار می‌کنم».[1]

زین الدین عراقی(م806هـ) در کتاب: «طرح التثریب»،[2] نیز سند این روایت را جید و نیکو توصیف نموده است.[3] همچنین نورالدین هیثمی(م807هـ) در کتاب: «مجمع الزوائد» بعد از نقل این روایت می‌نویسد: «رَوَاهُ الْبَزَّارُ، وَرِجَالُهُ رِجَالُ الصَّحِيحِ»،[4] «این روایت را بزار نقل نموده و رجال آن رجال صحیح است».[5] لذا اِسناد این روایت صحیح می‌باشد.

2. همچنین این روایت را ابوطاهر مخَلِّص(م:393)، در کتاب: «المخلصیّات...»، از طریق: «انس بن مالک» اینچنین روایت نموده است: عن أنسِ بنِ مالكٍ قالَ: «قالَ رسولُ اللهِ: حَياتي خيرٌ لكم - ثلاثَ مراتٍ - ووَفاتي خيرٌ لكم» ثلاثَ مراتٍ، فسكتَ القومُ، فقالَ عمرُ بنُ الخطابِ: بأَبي أنتَ وأُمي، كيفَ يكونُ هذا؟ قلتَ: حَياتي خيرٌ لكم ثلاثَ مراتٍ، ثم قلتَ: مَوتي خيرٌ لكم ثلاثَ مراتٍ، قالَ: «حَياتي خيرٌ لكم: ينزلُ عليَّ الوحيُّ مِن السماءِ فأُخبرُكم بما يَحِلُّ لكم وما يَحْرُمُ عليكم، ومَوتي خيرٌ لكم: تُعْرَضُ عليَّ أَعمالُكم كلَّ خميسٍ، فما كانَ مِن حسنٍ حمدتُّ اللهَ عليهِ، وما كانَ مِن ذنبٍ استَوهبتُ لكم ذُنوبَكم»؛[6]«پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: حیات من برای شما خیر است و این جمله را سه بار تکرار نمودند و بعد از آن فرمودند: وفات من نیز برای شما خیر است و این جمله را نیز سه بار تکرار فرمودند. عمر بن خطاب به آن حضرت عرضه داشت: پدر و مادرم به فدای شما! این امر چگونه می‌باشد! فرمودید: حیات من برای شما خیر است و آنرا سه بار تکرار فرمودید و فرمودید: وفات من نیز برای شما خیر است و آنرا نیز سه بار تکرار نمودید؟! حضرت در پاسخ فرمودند: حیات من برای شما خیر است(زیرا)‌بر من از آسمان وحی نازل می‌گردد و من شما را از امور حلال و حرام آگاه می‌سازم و وفات من نیز برای شما خیر است؛ زیرا اعمال شما هر پنجشنبه بر من عرضه می‌گردد؛‌ پس هر عمل نیکی را که می‌بینم خدای را بر آن حمد وسپاس می‌گویم و بر آنچه از گناه می‌بینم برایتان طلب بخشش می‌نمایم».

3. همچنین این روایت را حارث ابن ابی ­اسامة(م282هـ) در کتاب مسندش، از طریق «بَكْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْمُزَنِيِّ»،[7]روایت نموده که پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) فرمودند: «حَيَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ تُحَدِّثُونَ وَيُحَدَّثُ لَكُمْ، وَوَفَاتِي خَيْرٌ لَكُمْ تُعْرَضُ عَلَيَّ أَعْمَالُكُمْ، فَمَا كَانَ مِنْ حَسَنٍ حَمِدْتُ اللَّهَ عَلَيْهِ، وَمَا كَانَ مِنْ سَيِّئٍ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَكُمْ».[8] با تأمل در اسانید این روایت مشخص می‌گردد این حدیث به نقل دو نفر از صحابه: (عبدالله بن مسعود وانس بن مالک)،‌ از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) روایت شده است که حکم سند این دو روایت صحیح خواهد بود.

همچنین این حدیث از طریق: «بکربن عبدالله الْمُزَنِي»، از آن‌حضرت روایت شده که این طریق هرچند مرسل است؛ امّا مرسلات ثقات در نزد «کوفیون» و«ابوحنیفه» و «مالک بن انس» و «سفیان ثوری» و«اوزاعی» به شکل مطلق حجت بوده و «ابن جریر» در این رابطه نقل می کند که اجماع تابعین بر عمل به مراسیل بوده و انکاری از سوی آنان نرسیده است.[9] «ابوداود» نیز در رساله ی خود به اهل مکه می نویسد: «وَأما الْمَرَاسِيل فقد كَانَ يحْتَج بهَا الْعلمَاء فِيمَا مضى مثل سُفْيَان الثَّوْريّ وَمَالك وَالْأَوْزَاعِيّ حَتَّى جَاءَ الشَّافِعِي فتکلم فِيهَا وَتَابعه على ذَلِك أَحْمد بن حَنْبَل وَغَيره».[10] همچنین حدیث مرسل در نزد«شافعی» در صورتی که آن حدیث از طریقی دیگر مرسلا یا مسندا نقل شده باشد حجت می باشد.[11]

نظر البانی:
البانی از آنجا که مساله ی شنوایی اموات را نپذیرفته؛ همه ی روایاتی که به گونه ای در راستای اثبات مساله ی شنوایی اموات بوده را تضعیف و یا توجیه نموده است. اشکال البانی متوجه قسمت دوم این روایت؛ یعنی فقره ی: «حیاتی خیر لکم ومماتی خیر لکم» بوده.
وی بنای اشکال خود را از سخن «بَزّار» استنباط نموده؛ زیرا «بزّار» بیان نموده که این روایت بدین صورت، تنها از این طریق روایت شده است. ادعای البانی آن است که اتفاق جماعتی از ثقات در روایت از «سفیان» بدون آنکه آخر روایت را نقل کنند، خود دلالت بر آن دارد که چنین زیادتی که موجب شاذ بودن این خبر شده از متفردات «عَبْدُ الْمَجِيدِ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ أَبِي رَوَّادَ» بوده و وی با اینکه از رجال مسلم بوده و مورد توثیق عده ای از بزرگان حدیث بوده؛ اما با این حال توسط عده ای دیگر در ناحیه ضبط تضعیف شده است. استدلال البانی در حالی است که به اعتراف وی این روایت به شکل مرسل از دو طریق صحیح نقل شده؛ [12] و چنین امری خود به تنهایی در صورتی که ضعف «عبدالمجید بن عبدالعزیز» را در ناحیه ی ضبط بپذیریم را جبران می سازد .

«حسن سقاف شافعی» عالم معاصر اهل سنت در رابطه با نقد این حدیث از سوی البانی و منهج وی در نقد حدیث می نویسد:
«در اینجا حدیث دیگری است که با هوای نفس و رأی البانی سازگاری ندارد. حدیثی که سند صحیح و مرسل دارد (علما و امامان حفّاظ درباره ی آن نگفته اند که از ضعیفترین احادیث مرسل است؛ همانند حدیث سابق در مرسل عطاء).
البانی در کتاب: « سلسله احادیث ضعیفه و موضوعه»،[13] اعتراف نموده که این مرسل همه ی راویانش ثقه و از جمله راویان صحیح بخاری و مسلم می باشند. این خبر دارای سندی متصل بوده که راویان آن راویان صحیح بوده که یکی از آنان «عبدالمجید بن عبدالعزیز بن ابی روّاد» است واین حدیث را جمعی از حافظان تصحیح کرده اند. با این حال این خبر در نظر البانی صحیح نبوده؛ زیرا با روش او سازگاری نداشته همانگونه که گذشت؛ لذا او ادعای آوردن حجت کرده و تظاهر به تضعیف «ابو روّاد» نموده که در این تضعیف به واقع نرسیده است. و بر فرض ضعف «ابن ابی روّاد» چرا البانی در حدیثش راهی را نپیموده که در حدیث اول پیموده بود که ما آنرا شرح دادیم و حال سند ضعیفش که از هر جهت دارای اشکال بود را تفصیل دادیم؟ و اینکه تفسیر آن چیست؟ یا اینکه این کار تعصب و احساسات بی هدف است؟ و «عبدالمجید» همین کسی است که البانی در اینجا به تضعیفش اعتماد نموده و در جای دیگر تناقض گویی نموده، آنجایی که ذهبی درباره ی او در کتاب (سیر اعلام النبلاء، ج9، ص434) گفته است... پس تأمل کنید که چگونه البانی راه هوای نفس و مزاجی بودن را در تصحیح و تضعیف پیموده و با علم جرح و تعدیل به حسب آنچه رأیش ابراز می دارد بازی می کند و تمام آنچه را گفتم نشانگر آن است که او اهلیّت اشتغال به این علم شریف را نداشته که تصحیح و تضعیف نماید و جایز نیست بر کسی که بر قول او اعتماد کند به جهت آنچه که گذشت».[14]

موفق باشید.


[/HR][1] . مسند البزار المنشور باسم البحر الزخار، أبو بكر البزار، ج5، ص308، ح1925.

[2] . کتاب طرح التثریب، آخرین کتاب زین الدین عراقی می باشد که موفق به اتمام آن نشد. پس از وی فرزندش «ابوزرعه ی عراقی» این کتاب را به پایان رسانید؛ بنابراین کلام وی در این کتاب مقدم بر کلامش در کتاب: « تخریج احادیث احیاء علوم الدین» که در اوایل جوانی نگاشته می باشد. (ر.ک: نهایة الآمال فی صحة و شرح حدیث عرض الاعمال، عبدالله بن محمد بن الصدیق الغماری، ص6، پاورقی).

[3] . طرح التثريب في شرح التقريب، زين الدين العراقي، ج3،ص297: « وَرَوَى أَبُو بَكْرٍ الْبَزَّارُ فِي مُسْنَدِهِ بِإِسْنَادٍ جَيِّدٍ».

[4] . مجمع الزوائد، نور الدین الهیثمی، ج9، ص24، ح14250.

[5] . رجال صحیح یعنی راویان این خبر متصف به عدالت و تمامیّت ضبط می باشند که چنین امری ویژگی تمامی راویان صحیحین می باشد.

[6]

. المخلصيات، محمد بن عبد الرحمن المخَلِّص، ج3، ص237،‌ح2412. طریق روایت اینگونه است: أخبرنا محمدٌ: حدثنا يحيى: حدثنا يحيى بنُ خذامٍ في مسجدِ الجامِعِ بالبصرةِ في سنةِ خمسينَ ومئتينِ: حدثنا محمدُ بنُ عبدِاللهِ بنِ زيادٍ أبوسلمةَ الأنصاريُّ: حدثنا مالكُ بنُ دينارٍ، عن أنسِ بنِ مالكٍ قالَ...».

[7] . بکر بن عبدالله تابعی معروفی می‌باشد؛ لذا روایت وی از پیامبر(صلی الله علیه وآله) مرسل خواهد بود. (العجلی، الثقات، ‌ترجمه ی :170: بكر بن عبد الله المزني بصرى ثقة تابعي).

[8] . مسند الحارث، ابن أبي أسامة، ج2، ص884،‌ح953. (طریق روایت اینگونه است: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ قُتَيْبَةَ , ثنا جَسْرُ بْنُ فَرْقَدٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْمُزَنِيِّ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ...».

[9] . تدریب الراوی، السیوطی، ص127.

[10] . توجيه النظر إلى أصول الأثر، طاهر بن صالح (أو محمد صالح) ابن أحمد بن موهب، السمعوني الجزائري، ثم الدمشقيّ (المتوفى: 1338هـ)، ج2، ص559، مكتبة المطبوعات الإسلامية – حلب.

[11] . نزهة النظر، ابن حجر، ص64؛ السیوطی، تدریب الراوی، ص127.

[12] . سلسلة الأحاديث الضعيفة والموضوعة وأثرها السيئ في الأمة، الالبانی، ج2، ص405. [13] . همان. [14] . تناقضات الالبانی الواضحات،‌فیما وقع له فی تصحیح احادیث و تضعیفها من اخطاء و غلطات، السید حسن بن علی السقاف، ج2، صص305-303.
موضوع قفل شده است