جمع بندی آیا فیزیک نوین می تواند دریچه ای به سوی عالم فرا ماده باشد؟

تب‌های اولیه

37 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا فیزیک نوین می تواند دریچه ای به سوی عالم فرا ماده باشد؟

سلام
فیزیک نوین روز به روز در حال پیشرفت هست.و شامل نسبیت و کوانتوم میشود.
آیا این پیشرفت سر انجام میتواند ما را به عوالم ماورای ماده برساند؟

توضیح سوال:
نسبیت:
مثلا گفته میشه ماده نمیتواند بیشتر از سرعت نور حرکت کند و اگر هم ذره ای جرم دار با سرعت نور حرکت کند تبدیل به انرژی میشود.(البته در عمل ممکن نیست). خب اینجا ذهن استدلال میکنه اگر بتواند به سرعتی بیشتر از سرعت نور رسید یعنی مرز ماده و غیر ماده رو رد کرده و وارد عالم ماورای ماده شده است.اما هنوز علم و تلکنولوژی بشر نتونسته در عمل به چنین سرعتی دست پیدا کند.
کوانتوم:
در در هم تنیدگی کوانتومی دو ذره وقتی با هم جفت شن میتوانند صرفه نظر از فاصله هر چند زیاد که با هم دارند(مثلا چند میلیارد سال نوری) با تغییر یکی از ویژیگ های کوانتومی ذره ویژیگی کوانتومی ذره دیگر بطور انی و بلافصله تاثیر بپذیرد.(یعنی فراتر از سرعت نور!!)
پس در اینجا بنظر میاد نباید ردپای ماده در میان باشد.
البته شگفتی های دیگری در دنیای کوانتوم کشف شده که بنده به دلیل تخصصی نشدن مطلب به انه اشاره نمیکنم.

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد صدیق

[=microsoft sans serif]

Miss.Narges;936610 نوشت:
فیزیک نوین روز به روز در حال پیشرفت هست.و شامل نسبیت و کوانتوم میشود.
آیا این پیشرفت سر انجام میتواند ما را به عوالم ماورای ماده برساند؟

توضیح سوال:
نسبیت:
مثلا گفته میشه ماده نمیتواند بیشتر از سرعت نور حرکت کند و اگر هم ذره ای جرم دار با سرعت نور حرکت کند تبدیل به انرژی میشود.(البته در عمل ممکن نیست). خب اینجا ذهن استدلال میکنه اگر بتواند به سرعتی بیشتر از سرعت نور رسید یعنی مرز ماده و غیر ماده رو رد کرده و وارد عالم ماورای ماده شده است.اما هنوز علم و تلکنولوژی بشر نتونسته در عمل به چنین سرعتی دست پیدا کند.
کوانتوم:
در در هم تنیدگی کوانتومی دو ذره وقتی با هم جفت شن میتوانند صرفه نظر از فاصله هر چند زیاد که با هم دارند(مثلا چند میلیارد سال نوری) با تغییر یکی از ویژیگ های کوانتومی ذره ویژیگی کوانتومی ذره دیگر بطور انی و بلافصله تاثیر بپذیرد.(یعنی فراتر از سرعت نور!!)
پس در اینجا بنظر میاد نباید ردپای ماده در میان باشد.
البته شگفتی های دیگری در دنیای کوانتوم کشف شده که بنده به دلیل تخصصی نشدن مطلب به انه اشاره نمیکنم.


باسلام وعرض ادب

برای پاسخ به این سوال لازم است به چند مسئله توجه کنیم.

نکته اول:
فیزیک و متافیزیک دو ساحت متقابل از وجود است.
عالم فیزیکی، عالم اجسام دارای بعد و قابل اشاره حسی و دارای مکان و زمان است.
و
عالم متافیزیک عالم موجوداتی است که هیچ یک از خصوصیات بالا را ندارند.

نکته دوم. ماده و انرژی، هر دو اموری مادی هستند.
چرا که بر اساس قانون تبدیل ماده به انرژی و بالعکس، این دو به یکدیگر تبدیل میشوند و از نظر فلسفی، تبدیل نوعی حرکت است و در امور مادی راه دارد.

باتوجه به این دو نکته،
فیزیک اگر با امور فیزیکی و مادی سرو کار دارد و نتایج و دستاوردهایش فیزیکی و مادی است، به کمک آن نمیتوان به عالم ماوراء ماده رفت.
چرا که عالم ماوراء ماده، غیر مادی است و دستاوردهای و نتایج آن، اموری مادی و فیزیکی است.
بنابراین، به نظر میرسد که با دستاوردهای فیزیک ولو فیزیک نوین نمیتوان به عالم ماوراء ماده دست یافت.

چنانکه حرکت با سرعت مافوق نور، راه رسیدن به عالم ماوراء ماده نیست بلکه حرکتی بسیار سریع در همین عالم مادی است.

صدیق;938602 نوشت:
فیزیک و متافیزیک دو ساحت متقابل از وجود است.

صدیق;938602 نوشت:
چرا که عالم ماوراء ماده، غیر مادی است و دستاوردهای و نتایج آن، اموری مادی و فیزیکی است.
بنابراین، به نظر میرسد که با دستاوردهای فیزیک ولو فیزیک نوین نمیتوان به عالم ماوراء ماده دست یافت.

سلام
با تشکر
همان طور که قبول دارید بین عالم ماده و ماورای آن رابطه بسیار عمیقی وجود دارد.پس باید مرزی بین عالم ماده و ماورایش وجود داشته باشد.
بنظر میاد فیزیک نوین به این مرز دست میابد.
اگر بگویید مرزی بین عالم مادی و غیر مادی نیست پس چگونه بین این عوالم رابطه وجود دارد؟ آیا این عوالم از هم مجزا نمی شوند؟

Miss.Narges;936610 نوشت:
مثلا گفته میشه ماده نمیتواند بیشتر از سرعت نور حرکت کند و اگر هم ذره ای جرم دار با سرعت نور حرکت کند تبدیل به انرژی میشود.(البته در عمل ممکن نیست). خب اینجا ذهن استدلال میکنه اگر بتواند به سرعتی بیشتر از سرعت نور رسید یعنی مرز ماده و غیر ماده رو رد کرده و وارد عالم ماورای ماده شده است.اما هنوز علم و تلکنولوژی بشر نتونسته در عمل به چنین سرعتی دست پیدا کند.
کوانتوم:

سلام
بنده شنیدم یک سری ذرات زیر اتمی رو توانستند با سرعت بالاتر از سرعت نور حرکت بدن و اتفاقی نیفتاده

Miss.Narges;936610 نوشت:
سلام
فیزیک نوین روز به روز در حال پیشرفت هست.و شامل نسبیت و کوانتوم میشود.
آیا این پیشرفت سر انجام میتواند ما را به عوالم ماورای ماده برساند؟

توضیح سوال:
نسبیت:
مثلا گفته میشه ماده نمیتواند بیشتر از سرعت نور حرکت کند و اگر هم ذره ای جرم دار با سرعت نور حرکت کند تبدیل به انرژی میشود.(البته در عمل ممکن نیست). خب اینجا ذهن استدلال میکنه اگر بتواند به سرعتی بیشتر از سرعت نور رسید یعنی مرز ماده و غیر ماده رو رد کرده و وارد عالم ماورای ماده شده است.اما هنوز علم و تلکنولوژی بشر نتونسته در عمل به چنین سرعتی دست پیدا کند.
کوانتوم:
در در هم تنیدگی کوانتومی دو ذره وقتی با هم جفت شن میتوانند صرفه نظر از فاصله هر چند زیاد که با هم دارند(مثلا چند میلیارد سال نوری) با تغییر یکی از ویژیگ های کوانتومی ذره ویژیگی کوانتومی ذره دیگر بطور انی و بلافصله تاثیر بپذیرد.(یعنی فراتر از سرعت نور!!)
پس در اینجا بنظر میاد نباید ردپای ماده در میان باشد.
البته شگفتی های دیگری در دنیای کوانتوم کشف شده که بنده به دلیل تخصصی نشدن مطلب به انه اشاره نمیکنم.

سلام و عرض ادب خدمت شما

نکته اول این است که فیزیک روز به روز حداقل در این دوران تغییر نمی کنه.
تقریبا نزدیک به ۴۰ سال است درک ما از فیزیک انرژی بالا تغییر مفهومی نداشته و محدود به نظریه استاندارد مدل ذرات هست(البته پیشرفت های در این سالها رخ داده که از اونها میشه به نظریه ریسمان اشاره کرد که این پتانسیل در اون دیده میشه که بتونه تمام پدیده های فیزیک رو توضیح بده هر چند که ساختار این نظریه هنوز به صورت نهایی نرسیده و تنها گوشه های از این نظریه برای ما قابل دسترسی هست و معمولا پیش بینی یکتایی از اون بدست نمیاد.
نظریه دیگه ای که میشه نام برد گرانش کوانتومی حلقه ای هست که ساختار منسجمی در توصیف گرانش در سطح کوانتومی داره هر چند که پیش بینی با آن سخت است. هیچ کدوم از این نظریه های که گفتم تایید آزمایشگاهی نداره هنوز)

البته کشف های آزمایشگاهی مثل جرم نوترینو بوده ولی این کشف ها درک ما رو از نظریه های قبلی تغییر نداده.

در مورد نظریه نسبیت خاص، طبق قوانین این نظریه سرعت بیشتر از نور برای ذرات جرم دار امکان نداره و ذرات بدون جرم ذاتا با سرعت نور حرکت میکنند. در نتیجه امکان نداره در چارچوب نسبیت خاص با یه شتاب دهنده برای یه ذره جرم دار به سرعت نور برسید چه برسه به اینکه بخواهید سرعت از سرعت نور هم بیشتر بشه(البته برای ذراتی که نزدیک سرعت نور (تکانه زیاد)حرکت میکنند و به اندازه کافی کوچیک هستند نظریه نسبیت خاص پیش بینی درست نمی کنه و باید از نظریه ای موسوم به نظریه میدان کوانتومی استفاده کنید)

اگر پیش بینی های نسبیت خاص غلط بشه مثلا در تصور کلاسیک شما بشه یه ذراتی رو پیدا کرد که سرعتشون بیشتر از نور باشه، فقط این نتیجه رو میشه گرفت که نظریه نسبیت خاص غلطه(کامل نیست) و باید یه چارچوب فیزیکی دیگری پیدا کرد که این نتایج رو بهتر توصیف کنه.

در مورد مکانیک کوانتوم هم این مسأله ای که ذکر کردید به فروپاشی تابع موج برای ذرات در همتنیده موسوم هست ولی به خاطر ذات احتمالاتی مکانیک کوانتومی این مسأله در صورت خامش مشکلی با نظریه نسبیت خاص نداره.

البته مسایلی وجود داره در فیزیک که به نگاه فلسفی یک فیزیکدان به طبیعت بر می‌گرده و این پیش فرض ها مادی نیستند. ولی این جنس تفکرات فرق داره با اون چیزای که شما بهشون اشاره کردید و در این مقال نمیگنجه که راجبش بحث بشه

Miss.Narges;936610 نوشت:
سلام
فیزیک نوین روز به روز در حال پیشرفت هست.و شامل نسبیت و کوانتوم میشود.
آیا این پیشرفت سر انجام میتواند ما را به عوالم ماورای ماده برساند؟

توضیح سوال:
نسبیت:
مثلا گفته میشه ماده نمیتواند بیشتر از سرعت نور حرکت کند و اگر هم ذره ای جرم دار با سرعت نور حرکت کند تبدیل به انرژی میشود.(البته در عمل ممکن نیست). خب اینجا ذهن استدلال میکنه اگر بتواند به سرعتی بیشتر از سرعت نور رسید یعنی مرز ماده و غیر ماده رو رد کرده و وارد عالم ماورای ماده شده است.اما هنوز علم و تلکنولوژی بشر نتونسته در عمل به چنین سرعتی دست پیدا کند.
کوانتوم:
در در هم تنیدگی کوانتومی دو ذره وقتی با هم جفت شن میتوانند صرفه نظر از فاصله هر چند زیاد که با هم دارند(مثلا چند میلیارد سال نوری) با تغییر یکی از ویژیگ های کوانتومی ذره ویژیگی کوانتومی ذره دیگر بطور انی و بلافصله تاثیر بپذیرد.(یعنی فراتر از سرعت نور!!)
پس در اینجا بنظر میاد نباید ردپای ماده در میان باشد.
البته شگفتی های دیگری در دنیای کوانتوم کشف شده که بنده به دلیل تخصصی نشدن مطلب به انه اشاره نمیکنم.


سلام،
تا ندانیم ماده چه هست چطور می‌شود رفت و عالم ماوراء ماده را بررسی کرد؟
در نسبیت اثبات نمی‌شود که سرعت جرم بیش از سرعت نور امکان ندارد بلکه این را فرض می‌کنند، و فرض آن چیزی است که در نظر گرفته شده است نه اینکه اثبات شده است، مقدمه‌ی نظریه است و نه نتیجه‌ی نظریه ... در نسبیت خاص ویرایش شده این اصل کنار گذاشته می‌شود و فقط به این نتیجه می‌رسند که باید یک حدّ بالای سرعت داشته باشیم که در تمام قاب‌ها ثابت باشد و اینکه مصداقش سرعت نور باشد تنها یک انتخاب است با توجه به معلومات فعلی ما، بماند که تا جایی که من دیدم همین هم قابل تردید است ...
علاوه بر این نظریه‌ای بود که اگر سرعت حرکت ذرات بیش از سرعت ماده بشود اتفاقی که می‌افتد این است که جهت زمان عکس می‌شود نه اینکه ماده وارد فاز غیرماده گردد ... گرچه این نظریه هم بیشتر شبیه به شوخی بود مگرنه مبنایی ندارد ...
در مکانیک کوانتومی هم از آنجا که تا کنون کسی نتوانسته است نسبیت عام و مکانیک کوانتومی را به طرز کاملاً قابل قبولی با هم کوپل و سازگار نماید عملاً حد بالای سرعت نداشتن آنطورها هم مشکلی ندارد، تفسیر بوهمی از مکانیک کوانتومی هم عملاً همین را می‌گوید که در ابعاد زیرکوانتومی سرعت‌ها می‌تواند خیلی بیش از این حرف‌ها باشد، وقتی که بحث غیرموضعی بودن پیش می‌آید ...
در ضمن اینکه هم نظریه‌ی نسبیت و هم نظریه‌ی کوانتوم مورد نقد هستند و اینطور نیست که قطعی باشند که بشود بر اساس آن‌ها دست به برون‌یابی زد ...

ولی هر چه که باشد به هر حال تا حدود ماده بودن را نشناسیم صحبت کردن از مفهومی تحت عنوان فراماده بی‌معنا یا لااقل مبهم است ...

Miss.Narges;936610 نوشت:
سلام
فیزیک نوین روز به روز در حال پیشرفت هست.و شامل نسبیت و کوانتوم میشود.
آیا این پیشرفت سر انجام میتواند ما را به عوالم ماورای ماده برساند؟

توضیح سوال:
نسبیت:
مثلا گفته میشه ماده نمیتواند بیشتر از سرعت نور حرکت کند و اگر هم ذره ای جرم دار با سرعت نور حرکت کند تبدیل به انرژی میشود.(البته در عمل ممکن نیست). خب اینجا ذهن استدلال میکنه اگر بتواند به سرعتی بیشتر از سرعت نور رسید یعنی مرز ماده و غیر ماده رو رد کرده و وارد عالم ماورای ماده شده است.اما هنوز علم و تلکنولوژی بشر نتونسته در عمل به چنین سرعتی دست پیدا کند.
کوانتوم:
در در هم تنیدگی کوانتومی دو ذره وقتی با هم جفت شن میتوانند صرفه نظر از فاصله هر چند زیاد که با هم دارند(مثلا چند میلیارد سال نوری) با تغییر یکی از ویژیگ های کوانتومی ذره ویژیگی کوانتومی ذره دیگر بطور انی و بلافصله تاثیر بپذیرد.(یعنی فراتر از سرعت نور!!)
پس در اینجا بنظر میاد نباید ردپای ماده در میان باشد.
البته شگفتی های دیگری در دنیای کوانتوم کشف شده که بنده به دلیل تخصصی نشدن مطلب به انه اشاره نمیکنم.


سلام
دغدغه خوبی است که ما هم قبلا تحت چند عنوان و تاپیک مطرح و دنبال کرده ایم.
http://www.askdin.com/showthread.php?t=25848
http://www.askdin.com/showthread.php?t=11893
آنچه که باعث تاسف است این است که محققین این دو زمینه یعنی زمینه فیزیک و ماوراء بجای احترام و تایید همدیگر به نفی و انکار یکدیگر پرداخته و زمینه لازم برای گفتگو را از بین برده اند. ما فکر می کنیم اگر این دو گروه با احترام به نظرات یکدیگر با هم به گفتگو بنشینند به نتایج ارزشمندی می رسند.
اما در خصوص موضوع تاپیک باید عرض کنم که عقیده بنده این است که فیزیک خواه ناخواه به سمت مرزهای ماده و معنا کشیده شده است. آنچه که در فیزیک کوانتوم مطرح است تا حد زیادی به گزاره های اصیل دینی مانند آغاز آفرینش ، گسترش جهان، بازگشت جهان به حالت اولیه ، امکان تغییر ، ارتباطات فرامادی و غیره نزدیک شده است. ما اکنون تفسیر باورپذیرتری از قضا و قدر با توجه به نظریات کوانتومی می توانیم داشته باشیم. امر بین الامرین و نفی جبر امروز قابل فهم تر است. اطلاع آنی از موجودات و پدیده ها در تفسیری که از ارتباط اشیاء در فیزیک کوانتوم مطرح می شود قابل باورتر است.
ما اگر این اصل را بپذیریم که تفاوت ماده و معنا تفاوت مراتب یک حقیقت است و نه دو چیز جدا و مباین بهتر می توانیم توافق بین فیزیک و متافیزیک را برقرار کنیم. خلاصه اینکه فیزیک دنیا را به مرزهای ماوراء نزدیک می کند هرچند بسیاری از انسانها بی یاری فیزیک به آن رسیده بلکه در آن آرمیده اند.
یا علیم

[=microsoft sans serif]

Miss.Narges;938621 نوشت:
همان طور که قبول دارید بین عالم ماده و ماورای آن رابطه بسیار عمیقی وجود دارد.پس باید مرزی بین عالم ماده و ماورایش وجود داشته باشد.
بنظر میاد فیزیک نوین به این مرز دست میابد.
اگر بگویید مرزی بین عالم مادی و غیر مادی نیست پس چگونه بین این عوالم رابطه وجود دارد؟ آیا این عوالم از هم مجزا نمی شوند؟

باسلام
اشتباه این سوال این است که تصور میکند عالم ماوراء، در انتهای عالم ماده قرار دارد که با گذر از سرعت نور میتوان به آن رسید.
در حالیکه عالم ماوراء جائی در عرض عالم ماده نیست.
بلکه در باطن عالم ماده قرار دارد.
بنابراین مرز بین عالم ماده و ماوراء ماده به معنای مرز متداول نیست.
شکستن این مرز و گذر از آن نیز با ابزار مادی امکان ندارد.
چرا که اصلا چنین مرزی وجود ندارد.
دو مرتبه وجودی است که یکی شدیدتر از دیگری است.

صدیق;938989 نوشت:
[=microsoft sans serif]
باسلام
اشتباه این سوال این است که تصور میکند عالم ماوراء، در انتهای عالم ماده قرار دارد که با گذر از سرعت نور میتوان به آن رسید.
در حالیکه عالم ماوراء جائی در عرض عالم ماده نیست.
بلکه در باطن عالم ماده قرار دارد.
بنابراین مرز بین عالم ماده و ماوراء ماده به معنای مرز متداول نیست.
شکستن این مرز و گذر از آن نیز با ابزار مادی امکان ندارد.
چرا که اصلا چنین مرزی وجود ندارد.
دو مرتبه وجودی است که یکی شدیدتر از دیگری است.

سلام جناب صدیق،
آیا اینکه می‌فرمایید عالم فراماده (با فرض آنکه می‌فهمیم فراماده یعنی چی) در باطن عالم ماده قرار دارد اثباتی هم دارد؟ مثلاً اگر من بگویم که عالم ماده و فراماده «یک عالم» هستند که با دو ابزار متفاوت مورد مشاهده و اندازه‌گیری قرار می‌گیرند آیا می‌توانید آن رد بفرمایید؟ مثل اینکه بگوییم عالم دیدنی‌ها و عالم شنیدنی‌ها که در اصل یکی هستند ولی هر ابزار یک تصویر از آن را ارائه می‌دهد، و به طرز مشابه آن عالم محسوس به حواس ظاهری و عالم محسوس به حواس باطنی که باز هم می‌توانند یکی باشند و فقط تصویرهای ایجاد شده از آن‌ها متفاوت باشند ... آیا می‌توانید درستی این مطلب را رد نمایید؟

در ضمن آنکه در نسبیت با افزایش سرعت مقیاس طول اندازه‌گیری شده برای جسم متحرک توسط ناظر ساکن کاهش می‌یابد و گذر زمان برای جسم متحرک از نظر ناظر ساکن کند می‌شود و این هم از نظر مقیاس طولی ما را مواجه با مقیاس‌های خیلی کوچک زیرکوانتومی می‌کند (البته فقط در جهت حرکت آن جسم متحرک) و هم زمان را به سمت متوقف شدن سوق می‌دهد (البته از دید ناظر ساکن آن شیء متحرک اینطور در نظر گرفته می‌شود) ... مورد اول ما را لااقل در یک بعد به نوعی به مادة‌المواد می‌رساند و مورد دوم هم شاید با زمان‌مند نبودن فراماده از نظر فلاسفه سازگاری داشته باشد (البته آن جسم متحرک برای خودش زمان‌مند است ولی از نظر ناظر ساکن انگار زمان برای آن متوقف شده باشد)، حالا اگر مادة‌المواد اولین مرز بین ماده و فراماده باشد رسیدن به سرعت نور می‌تواند پل ارتباطی بین ماده و روح ماده که اولین مرتبه‌ی از ماوراء است باشد ... آیا این تحلیل اشکال دارد؟ (البته نه به این معنا که خودم قبولش داشته باشم)

با تشکر

Miss.Narges;936610 نوشت:
نسبیت:
مثلا گفته میشه ماده نمیتواند بیشتر از سرعت نور حرکت کند و اگر هم ذره ای جرم دار با سرعت نور حرکت کند تبدیل به انرژی میشود.(البته در عمل ممکن نیست).

درود بر شما خواهر گرامی
در مورد ممکن نبودن ایرادی داشتم
بمب‌های اتمی که برمبنای گداخت کار می‌کنند نسل نوین بمب اتمی هستند و قدرتی بسیار بیشتر از بمب‌های شکافتی دارند. مبنای آزاد شدن انرژی در هر دو نوع بمب اتمی تبدیل ماده به انرژی (E=mc²)است اما در بمب‌های گداختی جرم بیشتری از ماده به انرژی تبدیل می‌شود.
در عمل هم ممکنه

Miss.Narges;936610 نوشت:
یعنی مرز ماده و غیر ماده رو رد کرده و وارد عالم ماورای ماده شده است

ببینید
گفته میشه اگر با سرعت نور حرکت کنه چیزی زمان متوقف میشه و اگه بیشتر از اون باشه زمان برمیگرده
اما نکته ای که میخواستم بگم اینه که هر چیزی که میبینیم و مشاهده میکنیم هر علمی که برسی میکنه مربوط به ماده و دنیای مادی است
دنیای کوانتوم و... هیچ ربطی به ماوراءالطبیعه و... ندارد
جمع ایندو بنظرم اشتباه است

hessam78;939380 نوشت:
ببینید
گفته میشه اگر با سرعت نور حرکت کنه چیزی زمان متوقف میشه و اگه بیشتر از اون باشه زمان برمیگرده
اما نکته ای که میخواستم بگم اینه که هر چیزی که میبینیم و مشاهده میکنیم هر علمی که برسی میکنه مربوط به ماده و دنیای مادی است
دنیای کوانتوم و... هیچ ربطی به ماوراءالطبیعه و... ندارد

سلام بلمه بنده هم موافقم. که کوانتوم ربطی به ماورا نمیتونه داشته باشه.
فقط تصور میکردم میتونه پلی باشه به درک عالم ماده با عالم ماورا که بنظر میاد طبق نظر های کارشناس و سایرین درست نیست.
البته اگر چیزی بیشتر از سرعت نور حرکت کنه طبق محاسبات ذهنی زمان به عقب برمیگرده ولی این فقط یک نظره که با ریاضی ذهنی ارائه شده و قابل اثباتو تجربه نیست.حد اقل فعلا قابل اثبات نیست.

Miss.Narges;936610 نوشت:
آیا این پیشرفت سر انجام میتواند ما را به عوالم ماورای ماده برساند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

ایا میشود مرزی مشخص کرد ؟
چطور ؟
من می گویم فیزیک نوین به تمامی مواردی که می رسد خصوصیات دیگری از ماده هست و نه غیر ماده !
خصوصیاتی که که یک ماده بنا به شرایط می تواند از خود بروز بدهد.
مثلا ماده در حالت میکرو خصوصیاتی میتونه داشته باشه که با حالت ماکرو فرق داشه باشه
__
پس ما نمی توانیم نتیجه گیری قطعی کنیم که شرایط حاکم بر دنیای کوانتومی میتونه نشانی از فراماده ماده باشه .

[=Arial Black]بحث خوبی است.
عالم ماده یکی از عوالم است (طبق دیدگاه اسلامی)
عوالم مختلف ، ارتباط طولی با هم دارند. یعنی عالم بالاتر از ماده ، "علت" ایجاد عالم ماده است.
خصوصا اینکه ما معتقدیم که عالم ماده ، از "عالم بالا" تدبیر میشه.

پس هم ریشه عالم ماده (علت ایجاد آن) و هم تدبیر آن در عالم بالاتره (که وراء ماده است).
پس یکجور ارتباط و اتصالی بین عالم ماده و عالم بالاترش باید باشه. تا اینجا قطعی است.

عالم بالاتر ، چطور در عالم ماده اثر میذاره؟
آیا برای این "تدبیر" ، روی اجرام بزرگ اثر میذاره؟ یا روی کوانتوم های ریز؟

عالم ماده که کاملاً ماده هستش.
پس اگر قراره از "عالم بالاتر" اثر بپذیره ، همین "ماده" هستش که باید این اثر را بپذیره.
پس این "اثر پذیری از عالم بالاتر" میشه یکی از خصوصیات ماده. و بنابراین جناب "علم فیزیک" عزیز ما که مسئول بحث و بررسی خصوصیات ماده هستن، باید این خاصیت ماده را هم بررسی کنند.

با توجه به اینکه هر چه به دنیای ذرات ریزتر وارد بشیم ، خصوصیات مادی کاهش پیدا میکنه ،
میشه انتظار داشت که اگر به ذرات به قدر کافی ریز، دسترسی پیدا بکنیم ، اینقدر خصوصیات مادی ( "ماده" به مفهوم عادی و ماکروسکوپی) در اونا تضعیف شده باشه ، و به عبارت دیگر اینقدر "لطیف" شده باشند که قابلیت و شایستگی اتصال و ارتباط با عالم بالاتر را داشته باشند (همین غلبه حالت موجی بر حالت ذره ای و بحث میدان).

واقعاً برخی مسایل فیزیک کوانتوم ، آدم را به یاد صفات "معقول" ( و نه "محسوس" که ماده است) می اندازه... فرا زمانی و فرا مکانی بودن و ...
خصوصاً که صدرالمتالهین معتقده که بین ماده و "ماوراء ماده" مرز مشخصی نیست و ماده میتونه در سیر تکاملی خودش وارد عالم ماوراء ماده بشه (یعنی "تبدیل" به امر غیر مادی بشه - وگرنه ماده تا زمانیکه ماده است ، فقط در عالم ماده میتونه باشه).... ملا صدرا معتقده که نه فقط جسم انسان از غذایی که پدرش خورده حاصل شده ، بلکه روح انسان (امر غیر مادی) هم از همون غذا (مادی) حاصل شده.

یه نکته دیگه: اگر بین ماده و ماوراء ماده ، جدایی محض باشه ، پس چطور برخی خوراکی ها و غذاها (امور مادی) ممکنه اثر بد در روح فرزند آدم بگذارند (امر معنوی و غیر مادی)؟

نقطه;938677 نوشت:
تا ندانیم ماده چه هست چطور می‌شود رفت و عالم ماوراء ماده را بررسی کرد؟

سلام

دوستان بزرگوار
غیر مادی همیشه به معنای چیزی ماورای طبیعت نیست.
اما اینکه ماده چیست؟
لطفا مقاله زیر که ترجمه شده رو بخونید .نیازی هم به تخصص خاصی ندارد. در علم فیزیک نور فوتون الکترون کوارک و ..ماده نیستند یعنی غیر مادی اند!!!
http://bigbangpage.com/physics/%d8%aa%d8%b9%d8%b1%db%8c%d9%81-%d9%85%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d9%81%db%8c%d8%b2%db%8c%da%a9/

Miss.Narges;939426 نوشت:
سلام

دوستان بزرگوار
غیر مادی همیشه به معنای چیزی ماورای طبیعت نیست.
اما اینکه ماده چیست؟
لطفا مقاله زیر که ترجمه شده رو بخونید .نیازی هم به تخصص خاصی ندارد. در علم فیزیک نور فوتون الکترون کوارک و ..ماده نیستند یعنی غیر مادی اند!!!
http://bigbangpage.com/physics/%d8%aa%d8%b9%d8%b1%db%8c%d9%81-%d9%85%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d9%81%db%8c%d8%b2%db%8c%da%a9/


سلام بزرگوار،
بله راه درست همین است که شما فرمودید. ما می‌گوییم ماده آن چیزی است که مثلاً از مولکول آب تشکیل شده باشد، پس مثلاً آهن دیگر ماده نیست، حالا جواب این سؤال شما که آیا فیزیک می‌تواند غیرماده را هم توضیح بدهد یا خیر مثبت می‌گردد، فیزیک آهن را می‌تواند تا حدودی بشناسد، لااقل همانقدر که می‌تواند آب را بشناسد ...
حالا تعریف ماده را عوض کنید به اینکه چیزی که جرم داشته باشد، الآن صدا چون یک موج است و از جنس حرکت است ولی جرم ندارد از میدان ماده بودن خارج می‌شود ولی فیزیک همچنان می‌تواند بررسی‌اش نماید ... در مورد فوتون هم می‌گوییم چون جرم سکونش صفر است در حال سکون ماده نیست، ولی از آنجا که در حال حرکت جرم دارد و میدان گرانشی می‌تواند سبب خم کردن مسیر حرکت نور گردد پس فوتون در حال حرکت ماده هست، در نتیجه با این تعریف از ماده فوتون اگر به حال سکون برسد یا به حرکت در آید از ماده به غیرماده تبدیل شده و بالعکس، البته اگر فوتون در حال سکون را همچنان عنوان فوتون بشود داد.
بنابراین دوباره همان حرف قبلم را می‌زنم، تا تعریف مشخص از ماده نداشته باشیم سؤال شما جواب مشخصی ندارد و هر کسی از ظن خودش یار شما در این تاپیک شده و چیزی خواهد گفت ...
مگرنه که ذرات بنیادی که حتی خلأ پر است از آن‌ها را هم می‌توان ماده در نظر گرفت ... شخصاً برای فرشتگان هم جسم مادی قائل هستم، در اسلام هم جزای اعمال عین خود اعمال هستند و نه نتیجه‌ی آن‌ها و از آنجا که معتقدیم بهشت و جهنم همین الآن هم وجود دارند پس بعید نیست که حتی نیات انسان و اعمال او را هم بشود مادی در نظر گرفت و قص علی هذا، دیگر بحث رؤیا و احساس و امثال آن هم چیز خیلی عجیبی نخواهد بود اگر مادی محسوب گردند، گرچه برخی از آن‌ها را شاید نتوان خیلی راحت در یک تعریف مناسب از ماده گنجاند ...

با این وجود اجازه بدهید من پا را از این هم فراتر بگذارم ... می‌گویم اگر شما مفهوم ماده را توسعه دادید من هم مفهوم فیزیک را توسعه خواهم داد، در نتیجه ادعا می‌کنم که بله شما هر چقدر که مفهوم ماده را توسعه بدهید این ماده همچنان از فیزیک توسعه‌یافته‌ی متناسب با خودش پیروی خواهد کرد، این گفته از آن نظر برای ما معتقدین به اسلام درست است که فیزیک و در واقع کل قوانین طبیعت را فروکاسته‌شده یک سری قوانین فراگیرتر می‌دانیم که تحت عنوان سنت‌های الهی از آن‌ها یاد شده است، همانها که نه تبدیلی می‌یابند و نه تحویلی و همیشگی و ثابت هستند ...

نقطه;939437 نوشت:

سلام بزرگوار،
بله راه درست همین است که شما فرمودید. ما می‌گوییم ماده آن چیزی است که مثلاً از مولکول آب تشکیل شده باشد، پس مثلاً آهن دیگر ماده نیست، حالا جواب این سؤال شما که آیا فیزیک می‌تواند غیرماده را هم توضیح بدهد یا خیر مثبت می‌گردد، فیزیک آهن را می‌تواند تا حدودی بشناسد، لااقل همانقدر که می‌تواند آب را بشناسد ...
حالا تعریف ماده را عوض کنید به اینکه چیزی که جرم داشته باشد، الآن صدا چون یک موج است و از جنس حرکت است ولی جرم ندارد از میدان ماده بودن خارج می‌شود ولی فیزیک همچنان می‌تواند بررسی‌اش نماید ... در مورد فوتون هم می‌گوییم چون جرم سکونش صفر است در حال سکون ماده نیست، ولی از آنجا که در حال حرکت جرم دارد و میدان گرانشی می‌تواند سبب خم کردن مسیر حرکت نور گردد پس فوتون در حال حرکت ماده هست، در نتیجه با این تعریف از ماده فوتون اگر به حال سکون برسد یا به حرکت در آید از ماده به غیرماده تبدیل شده و بالعکس، البته اگر فوتون در حال سکون را همچنان عنوان فوتون بشود داد.
1)
بنابراین دوباره همان حرف قبلم را می‌زنم، تا تعریف مشخص از ماده نداشته باشیم سؤال شما جواب مشخصی ندارد و هر کسی از ظن خودش یار شما در این تاپیک شده و چیزی خواهد گفت
...

مگرنه که ذرات بنیادی که حتی خلأ پر است از آن‌ها را هم می‌توان ماده در نظر گرفت ... شخصاً برای فرشتگان هم جسم مادی قائل هستم، در اسلام هم جزای اعمال عین خود اعمال هستند و نه نتیجه‌ی آن‌ها و از آنجا که معتقدیم بهشت و جهنم همین الآن هم وجود دارند پس بعید نیست که حتی نیات انسان و اعمال او را هم بشود مادی در نظر گرفت و قص علی هذا، دیگر بحث رؤیا و احساس و امثال آن هم چیز خیلی عجیبی نخواهد بود اگر مادی محسوب گردند، گرچه برخی از آن‌ها را شاید نتوان خیلی راحت در یک تعریف مناسب از ماده گنجاند ...

با این وجود اجازه بدهید من پا را از این هم فراتر بگذارم ... می‌گویم اگر شما مفهوم ماده را توسعه دادید من هم مفهوم فیزیک را توسعه خواهم داد، در
2)
نتیجه ادعا می‌کنم که بله شما هر چقدر که مفهوم ماده را توسعه بدهید این ماده همچنان از فیزیک توسعه‌یافته‌ی متناسب با خودش پیروی خواهد کرد،
این گفته از آن نظر برای ما معتقدین به اسلام درست است که فیزیک و در واقع کل قوانین طبیعت را فروکاسته‌شده یک سری قوانین فراگیرتر می‌دانیم که تحت عنوان سنت‌های الهی از آن‌ها یاد شده است، همانها که نه تبدیلی می‌یابند و نه تحویلی و همیشگی و ثابت هستند ...

سلام و عرض ادب

1)تعریفی مناسبی برای فیزیک امروز وجود دارد

«هر چیزی که با گرانش جفت شود مادی محسوب می شود٬ تمام ذرات مدل استاندارد و همچنین خود گرویتینو که حامل گرانش است با گرانش جفت می شود»
به عبارتی هیچ ذره ای وجود ندارد که با گرانش جفت نشود.

تعاریف دیگری نیز می توان ارایه داد.

2) البته فیزیک را نمیتوان به دو قسمت مادی و غیر مادی قسمت کرد، قوانین فیزیک خود مادی نیستند ولی رفتار اشیا مادی را تعیین میکنند، به طور مثال معادله نیوتون ، شرودینگر یا معادله اینشتین مادی نیستند ولی بر اشیا مادی تاثیر میگذارند. می توان قوانین فیزیک را نیمه مجرد در نظر گرفت

Miss.Narges;939426 نوشت:
سلام

دوستان بزرگوار
غیر مادی همیشه به معنای چیزی ماورای طبیعت نیست.
اما اینکه ماده چیست؟
لطفا مقاله زیر که ترجمه شده رو بخونید .نیازی هم به تخصص خاصی ندارد. در علم فیزیک نور فوتون الکترون کوارک و ..ماده نیستند یعنی غیر مادی اند!!!
http://bigbangpage.com/physics/%d8%aa%d8%b9%d8%b1%db%8c%d9%81-%d9%85%d8%a7%d8%af%d9%87-%d8%af%d8%b1-%d8%b9%d9%84%d9%85-%d9%81%db%8c%d8%b2%db%8c%da%a9/

سلام و عرض ادب

اتفاقا تمام مواردی که ذکر کردید مادی هستند. تنها چیزهای که مادی نیستند خود قوانین فیزیک هستند

رامشتاین;939491 نوشت:
اتفاقا تمام مواردی که ذکر کردید مادی هستند. تنها چیزهای که مادی نیستند خود قوانین فیزیک هستند

سلام
بنظر شما فرق دو اصطلاح ماده و مادی چیست؟
نظر من:
ماده یعنی هر چیزی که در اطراف ما هست و همه مواد از اتمها ساخته شدن و جرم و حجم دارند.
حال مادی چیست؟
هر پدیده ای که مربوط به ماده باشد یا از ذات ماده بجوشد نظیر :
وزن-جرم- نور-اتم-الکترون-کوارک
اما ماتریالیست ها احساس تعقل آگاهی رو هم نتیجه برهم کنش ماده میدونن در نتیجه این موارد مذکور رو هم مادی میدونند(نه اینکه احساس و آگاهی ماده باشند بلکه مادی هستند)
پس مادی یعنی وابسته و مرتبط به ماده
بنا به لینکی که دادم و همچنین تعریف خودم از ماده و مادی :
ذرات زیر اتمی ماده نیستند چون طبق تعریف از اتمها تشکیل نشده اند.مثلا الکترون نه شکل خاصی دارد نه رنگ دارد و .. هر چند مقدار ناچیز جرم دارد .
اما اگر ذرات زیر اتمی فرمیونها و بوزون ها رو هم بخواهیم ماده بنامیم باید تعریف ماده رو گسترش دهیم به هر حال نظر من طبق تعریف بالا بود.

Miss.Narges;939499 نوشت:
بنا به لینکی که دادم و همچنین تعریف خودم از ماده و مادی :
ذرات زیر اتمی ماده نیستند چون طبق تعریف از اتمها تشکیل نشده اند.مثلا الکترون نه شکل خاصی دارد نه رنگ دارد و .. هر چند مقدار ناچیز جرم دارد .
اما اگر ذرات زیر اتمی فرمیونها و بوزون ها رو هم بخواهیم ماده بنامیم باید تعریف ماده رو گسترش دهیم به هر حال نظر من طبق تعریف بالا بود.

اگر طول پلانک (0.000000000000000000000000000000000016)رو کوچکترین فاصله در جهان در نظر بگیریم

جهان از این فاصله ریز تا ابعاد بسیار وسیع در حد میلیاردها سال نوری وسعت یافته

جهانی که از کوارک ها و دیگر ذرات بنیادی شروع و به جهانی میرسد که ما میتونیم ببینیم
پس همینی که شما ازش بعنوان فرا ماده میخواهید یاد کنید در امتداد همین جهان مادی هست و غیر این نیست

_______

ابوالفضل;939525 نوشت:
پس همینی که شما ازش بعنوان فرا ماده میخواهید یاد کنید در امتداد همین جهان مادی هست و غیر این نیست

سلام
شما متوجه عرض بنده نشدید.
همان طور که گفتم تعریف مشخصی برای غیر مادی وجود ندارد و همیشه غیر مادی به معنای ماورای طبیعی نیست.

Miss.Narges;939426 نوشت:
غیر مادی همیشه به معنای چیزی ماورای طبیعت نیست.

پس منظور من این نیست که ذرات زیر اتمی ماورای طبیعت هستند.خیر اتفاقا ذرات ریز اتمی دقیقا در طبیعت وجود دارند بلکه ذرات سازنده طبیعت هستند.
منظور بنده این بود که ذرات زیر اتمی آن تعریفی که از ماده شد رو شامل نمی شوند.ماده طبق تعریفی که اوردم از ذراتی بنام اتم ساخته شده.ولی ذرات زیر اتمی طبق این تعریف ماده نیستند چون ذرات زیر اتمی از اتم ساخته نشده اند بلکه اتمها از انها ساخته شده اند.خب این صحبت من به این معنی نیست که ماروای طبیعت هم باشند.

صدیق;938989 نوشت:
اشتباه این سوال این است که تصور میکند عالم ماوراء، در انتهای عالم ماده قرار دارد که با گذر از سرعت نور میتوان به آن رسید.
در حالیکه عالم ماوراء جائی در عرض عالم ماده نیست.
بلکه در باطن عالم ماده قرار دارد.

الان دنیای کوانتومی در انتهای دنیای ماکروسکوپی قرار دارد؟
خیر بلکه همین دنیای کوانتومی ذات و بطن ماده رو توضیح میدهد .ما ظاهرا وقتی به یک تکه اهن بعنوان ماده نگاه میکنیم چیزی جز یک توده بهم پیوسته و واحد نمیبینم اما اگر میتوانستیم خود رو به اندازه اتمها کوچک کنیم در دنیای کوانتومی این تکه اهن رو از مجموع میلیارد ها واحد هایی بنام اتم اهن بهم پیوند داده شده میدیدم. .که فضای خالی بین انها وجود دارد.که با ظاهر تکه اهن فرق دارند. این هم میشود باطن همان ماده ای بنام اهن
در اینجاهم ظاهر و باطن اهن از هم جدا نیستند بلکه یک واقعیت بیش نیستندو هر دو هم مادی هستند..
حال این عالم ماورای ماده که شما میفرمایید در بطن عالم ماده قرار دارد آیا حقیقتی متمایز از ماده هست؟ اگر بله که در بطن ان نیست و هر دو عالم مجزا هستند.وگرنه چه معنی داره یک عالم رو ماده و بطنشو ماوری ماده بنامیم و اندو عالم هم تفاوت های بسیار زیادی با هم داشته باشند؟؟
به هر حال بنده از حرفایتان چیزی نفهمیدم با مثل اگر میشود کلامتون رو واضح کنید.

Miss.Narges;939531 نوشت:
پس منظور من این نیست که ذرات زیر اتمی ماورای طبیعت هستند.خیر اتفاقا ذرات ریز اتمی دقیقا در طبیعت وجود دارند بلکه ذرات سازنده طبیعت هستند.
منظور بنده این بود که ذرات زیر اتمی آن تعریفی که از ماده شد رو شامل نمی شوند.ماده طبق تعریفی که اوردم از ذراتی بنام اتم ساخته شده.ولی ذرات زیر اتمی طبق این تعریف ماده نیستند چون ذرات زیر اتمی از اتم ساخته نشده اند بلکه اتمها از انها ساخته شده اند.خب این صحبت من به این معنی نیست که ماروای طبیعت هم باشند.

اینجا باید دو تا مفهوم رو از هم تفکیک کنیم

ماده ( یک شی) : مجموعه ای که از اتم ها و مولکول ها ساخته شده و دارای خواص مخصوص به خود هست => مثل آهن

عالم ماده : مجموعه ای از مواد و نیروهای بنیادی

ذرات بنیادی اجرهای سازنده مواد هستند => پس خودشون در محدوده عالم مادی قرار میگیرند و جدا از آن نیستند
---

Miss.Narges;939531 نوشت:
سلام
شما متوجه عرض بنده نشدید.
همان طور که گفتم تعریف مشخصی برای غیر مادی وجود ندارد و همیشه غیر مادی به معنای ماورای طبیعی نیست.

من چنین برداشت میکنم که شما میخواهید نتیجه گیری کنید که ذرات بنیادی غیر از ماده هستند چون در تعریف ماده جای نمیگیرند
چون یک ماده از اتم ها ساخته شده

__________
تعریف ماده صرفا مواد رو از هم تفکیک و بهشون ماهیت میده .
__

نتیجه گیری من :
چون الکترون در محدوده ی عالم مادی هست و باهاش بر هم کنش فیزیکی داره یک شی مادی هست
و این جدا از تعریف یک ماده هست

Miss.Narges;939499 نوشت:
سلام
بنظر شما فرق دو اصطلاح ماده و مادی چیست؟
نظر من:
ماده یعنی هر چیزی که در اطراف ما هست و همه مواد از اتمها ساخته شدن و جرم و حجم دارند.
حال مادی چیست؟
هر پدیده ای که مربوط به ماده باشد یا از ذات ماده بجوشد نظیر :
وزن-جرم- نور-اتم-الکترون-کوارک
اما ماتریالیست ها احساس تعقل آگاهی رو هم نتیجه برهم کنش ماده میدونن در نتیجه این موارد مذکور رو هم مادی میدونند(نه اینکه احساس و آگاهی ماده باشند بلکه مادی هستند)
پس مادی یعنی وابسته و مرتبط به ماده
بنا به لینکی که دادم و همچنین تعریف خودم از ماده و مادی :
ذرات زیر اتمی ماده نیستند چون طبق تعریف از اتمها تشکیل نشده اند.مثلا الکترون نه شکل خاصی دارد نه رنگ دارد و .. هر چند مقدار ناچیز جرم دارد .

در واقع الکترون صرف نظر از جرمش، ویژگی های بیشتر و مهمتری از رنگ و شکل و...دارد.
1) فرمیون است
۲) بار الکتریکی دارد
۳) بار ضعیف دارد
۴) بار قوی ندارد
۵) الکترون نقطه ای است
...

اما اگر ذرات زیر اتمی فرمیونها و بوزون ها رو هم بخواهیم ماده بنامیم باید تعریف ماده رو گسترش دهیم به هر حال نظر من طبق تعریف بالا بود.

سلام و عرض ادب

فک کنم من نظر بسیار متفاوتی نسبت به شما راجب ماده دارم.
برای یه شیمیدان مولکول ها مهم هستند، برای یه فیزیکدان اتمی اتم ها مهم هستند، کسی که فیزیک هسته ای کار می‌کنه رفتار پروتون و نوترون براش مهمه، کسی که فیزیک ذرات بنیادی کار می‌کنه با الکترون و کوارک و فوتون و ... سرکار داره و کسی که از این فراتر می‌ره ممکنه با ذرات بنیادتری یا چیزهای دیگری کار کنه.
گویا شما از فیزیک اتمی به بالاتر رو مادی میدونید، و بقیه رو غیر مادی. اگه فقط تعریف هست که خیلی چیز خاصی نیست و بله از این نظر فیزیک دنیای غیر مادی رو هم سروکار باهاش داره.

در نظر من همه اینا مادی هستند.

رامشتاین;939489 نوشت:
سلام و عرض ادب

1)تعریفی مناسبی برای فیزیک امروز وجود دارد

«هر چیزی که با گرانش جفت شود مادی محسوب می شود٬ تمام ذرات مدل استاندارد و همچنین خود گرویتینو که حامل گرانش است با گرانش جفت می شود»
به عبارتی هیچ ذره ای وجود ندارد که با گرانش جفت نشود.

تعاریف دیگری نیز می توان ارایه داد.


سلام برادر و عرض ادب و احترام،
تعریفی که ارائه دادید در محدوده‌ی علم امروزمان بهترین تعریفی است که تا کنون با آن برخورد داشته‌ام ... خیلی ممنونم که آن را مطرح کردید گل
بله با درک عمومی که از ماده و فیزیک داریم جامع و مانع‌تر از تعریفی که شما عنوان نمودید به ذهنم نمی‌رسد ... خدا خیرتان بدهد ...
رامشتاین;939489 نوشت:

2) البته فیزیک را نمیتوان به دو قسمت مادی و غیر مادی قسمت کرد، قوانین فیزیک خود مادی نیستند ولی رفتار اشیا مادی را تعیین میکنند، به طور مثال معادله نیوتون ، شرودینگر یا معادله اینشتین مادی نیستند ولی بر اشیا مادی تاثیر میگذارند. می توان قوانین فیزیک را نیمه مجرد در نظر گرفت

کلاً بحث قوانین از محمل قوانین متفاوت است، در نظریه‌ی مجموعه‌ها در ریاضیات هم همه چیز به دو بخش تقسیم می‌شود، مجموعه‌ها و قوانین ... با این حساب وقتی گفته می‌شود طبیعت این لفظ هم به موجودات عالم طبیعت برمی‌گردد و هم به قوانین حاکم بر آن‌ها، یعنی شما اگر محمل قوانین فیزیک را ماده نامیدید قوانین حاکم بر آن‌ها را هم می‌توانید قوانین مادی برشمرید ... فکر نکنم زیاد جالب باشد که قوانین را با همان معیاری که ماده را تعریف کردیم بسنجیم و بگوییم که چون قوانین طبیعت مانند ذرات مادی مادی نیستند پس مثلاً مجرد یا نیمه‌مجرد هستند ...

نقطه;939594 نوشت:

سلام برادر و عرض ادب و احترام،
تعریفی که ارائه دادید در محدوده‌ی علم امروزمان بهترین تعریفی است که تا کنون با آن برخورد داشته‌ام ... خیلی ممنونم که آن را مطرح کردید گل
بله با درک عمومی که از ماده و فیزیک داریم جامع و مانع‌تر از تعریفی که شما عنوان نمودید به ذهنم نمی‌رسد ... خدا خیرتان بدهد ...

کلاً بحث قوانین از محمل قوانین متفاوت است، در نظریه‌ی مجموعه‌ها در ریاضیات هم همه چیز به دو بخش تقسیم می‌شود، مجموعه‌ها و قوانین ... با این حساب وقتی گفته می‌شود طبیعت این لفظ هم به موجودات عالم طبیعت برمی‌گردد و هم به قوانین حاکم بر آن‌ها، یعنی شما اگر محمل قوانین فیزیک را ماده نامیدید قوانین حاکم بر آن‌ها را هم می‌توانید قوانین مادی برشمرید ... فکر نکنم زیاد جالب باشد که قوانین را با همان معیاری که ماده را تعریف کردیم بسنجیم و بگوییم که چون قوانین طبیعت مانند ذرات مادی مادی نیستند پس مثلاً مجرد یا نیمه‌مجرد هستند ...

سلام و عرض ادب
البته من در مورد اشیا ریاضی هم کمابیش همین تصور رو دارم، درسته که هم اشیا تعریف نشده ریاضی مجرد هستند و هم اصول موضوعه آنها. ولی تفاوتی وجود دارد که اصول موضوع ثابت هستند و تغییر ناپذیر. ولی مفاهیم تعریف نشده رو تا حدی که اصول موضوعه اجازه می‌دهد می‌تونم استفاده های متفاوتی رو ازشون بکنم. در اینجا هم میشه اشیا تعریف نشده رو در حکم ماده در نظر گرفت و اصول موضوع‌های رو در حکم قوانین ناظر بر اونها.
من اینجا کمی نظرم با شما متفاوت هست و من نظریه مجموعه ها رو هم اشیا تعریف نشده و هم اصول موضوعه موضوع حاکم بر اونها میگیریم، و قایل به تفکیک اونا نیستم( به این معنا که هر کدام از اصول موضوعه و مفاهیم تعریف نشده به تنهایی قابل بحث هستند).به طور مثال مفاهیم تعریف نشده هندسه اقلیدسی نقطه، خط و ... هستند. اگه اصول موضوعه رو جدا کنم و فقط به این مفاهیم نگاه کنم هیچ تفاوتی بین خط و نقطه وجود ندارد، از طرفی اصول موضوع‌ها رو هم نمی‌توانم ذاتا بدون مفاهیم تعریف نشده تصور کنم، چون که اصول موضوعه فقط قیدهای روی مفاهیم تعریف نشده هستند مثل به ازای هر دو نقطه مجزا فقط یک خط از آنها می‌گذرد.

البته گویا شما برای فیزیک قایل به همچین تقسیم بندی نیستید و فیزیک رو مجموعه قوانین و محمل قوانین در نظر می‌گیرید و من هم با شما موافقم.

در مورد جمله ای که پر رنگ تر هست اگه صرفا به این جهت که قوانین فیزیک بر ماده اثر میکنند آنها رو قوانین مادی بنامیم که مسأله ی خاصی نیست ولی به نظرم باید تفاوت بنیادی بین قوانین و خود ماده گذاشت، هر چند که لفظ طبیعت بر مجموعه این دو اطلاق بشه.
با سپاس

نقطه;939437 نوشت:
بله راه درست همین است که شما فرمودید. ما می‌گوییم ماده آن چیزی است که مثلاً از مولکول آب تشکیل شده باشد، پس مثلاً آهن دیگر ماده نیست، حالا جواب این سؤال شما که آیا فیزیک می‌تواند غیرماده را هم توضیح بدهد یا خیر مثبت می‌گردد، فیزیک آهن را می‌تواند تا حدودی بشناسد، لااقل همانقدر که می‌تواند آب را بشناسد ...

شما واقعا لینکی رو که دادم مطالعه کردید؟ عجیبه پس اینها دیگر چیست میگویید؟
بار دیگه مطالعه کنید در اونجا خیلی ساده و کامل تعریف ماده داده شده.حرفی هم که از غیر ماده زده شده مربوط به ذرات بنیادی بوده نه ماورای طبیعه.ذرات بنیادی مادی هستند و جزو طبیعت.

ابوالفضل;939540 نوشت:
ذرات بنیادی اجرهای سازنده مواد هستند => پس خودشون در محدوده عالم مادی قرار میگیرند و جدا از آن نیستند

تنها تفاوت اینه که شما ذرات بنیادی رو هم ماده در نظر میگیرید.که البته این تعریف هم درست هست.تعریف که بنده دادم طبق اون مقاله بود.

ابوالفضل;939540 نوشت:
نتیجه گیری من :
چون الکترون در محدوده ی عالم مادی هست و باهاش بر هم کنش فیزیکی داره یک شی مادی هست
و این جدا از تعریف یک ماده هست
بله درسته.ذرات بنیادی بسیار متفاوت با آن چیزی هستند که در ذهن فکر میکنیم.هنوز خیلی برای ما ناشناخته هستند.ما با ماده ظاهری و خواص فیزیکی و شیمیایی ان خو گرفتیم و فکر میکنیم مثلا یک الکترون هم مثل یک ساچمه توپر هست در صورتیکه این طور نیبست.اگر در کتابها الکترون رو بصورت کره ای توپر نشان میدهند فقط به خاطر راحتی تصوره.وگرنه الکترون ها رفتار دو گانه ذره ای و موجی دارند.در دنیای کوانتومی این رفتار بسیار مهمه.البته ادعا شده در دنیای ماکروسکوپی هم ذرات علاوه بر ذره بودن رفتار موجی هم دارند.هر چند ما در ظاهر درک نمیکنیم.

Miss.Narges;939750 نوشت:
تنها تفاوت اینه که شما ذرات بنیادی رو هم ماده در نظر میگیرید.که البته این تعریف هم درست هست.تعریف که بنده دادم طبق اون مقاله بود.

البته بنده یک شی مادی در نظر میگیرم نه ماده
چون در فیزیک ماده تعریفی دارد که خود ذره بنیادی در ان جای نمیگیرد ( بحث هایی در باره مطرح شد)

________________

ما به کامپیوتر که نگاه میکنیم یه سری سخت افزار و برد و چیزهای قابل لمس میبینیم
اگر خیلی ریزتر بهش بنگریم به سیگنال ها و جریانات الکتریکی و کدهای صفر و یک میرسیم که دائم در حال جنب و جوش و تغییرند

خود کامپیوتر ==> فرض از دنیای قابل لمسی که میبینیم

سیگنال ها و جریانات الکتریکی و کدهای صفر و یک و معادلات ==> فرضی از دنیای کوانتومی

به نظر من دنیای کوانتومی و ذرات بنیادی موتور حرکت همین دنیایی هست که ما لمسش میکنیم و چیزی نیست که بهش بگیم متافیزیک !

پس فیزیک نوین تنها به معادلات زیربنایی و موتور حرکت دنیای ما رسیده

و اگر منظور ما از فراماده ، متافیزیک باشد جواب سوال شما خیر است

بعضی چیزها هیچ توجیح علمی مثلا فیزیکی و .. ندارن...یکیش خودآگاه و شعور درونی انسان..نه از بعد بیرونی که ببینید یه انسان در حال حیات هست..اینجا می شه یه ربات فوق هوشمند رو هم با اون جایگزین کرد..
منظور از بعد درونی اون انسان که یکی مثل من و شما درون اون جریان شعور و حیات رو حس و تجربه می کنه...اگر در بعد خالق این موجود چند روزی تفکر کنید، می بینید هیچ توجیح علمی برا شروع ساختش ندارید...
بنابر این گفته می شه، خود آگاه راهی به سوی خداگاه هست!

متن زیر از من نیست، از کانال نقد آتئیسم هست که در تلگرام موجوده:

نقل قول:
مهم

قهرمان آتئیست‌ها( ریچارد داوکینز) در جدیدترین اظهار نظر خود که دو روز پیش منتشر شده است(10 آگوست 2017)، یکی از دروغ‌های معروف ناباوران ایرانی در زمینه‌ی هوش و آگاهی را آشکار و اعلام کرد که هوش و آگاهی فراتر از آن است که ما انسان‌ها بتوانیم علت آن را کشف کنیم.

یکی از سخنانی که اکثر ناباوران ایرانی آن را تکرار میکنند این است که هوش و آگاهی انسان‌ها صرفا ناشی از تکامل مغز در طول صدها هزار سال است و این هوش و آگاهی منحصر به فرد انسان‌ها چیزی نیست جز واکنش‌های فیزیکی درون مغز انسان‌ها.

✅ اکنون ریچارد داوکینز در مصاحبه‌ای که با سایت علمی Scientific American انجام داد اعلام کرد که برای هوش و آگاهی انسان دو راه بیشتر وجود ندارد: یا بپذیریم که انسان‌ها اصلا هوش و آگاهی ندارند(هوشیاری و آگاهی توهم است) و یا مجبوریم بپذیریم که انسان‌ها هیچوقت نخواهند توانست معمای هوش و آگاهی را حل کنند( هوش و آگاهی برای همیشه فراتر از درک انسان‌هاست).

در این مقاله جان هورگان از داوکینز میپرسد:

Is consciousness a scientifically tractable problem?

ترجمه: آیا هوش و آگاهی انسان‌ها یک مشکل علمی قابل حل است؟

پاسخ ریچارد داوکینز:

It is therefore a wonder, as [cognitive scientist] Steven Pinker has pointed out, that our brains have advanced to the heights of relativity and quantum mechanics. Maybe this should give us Dennettian confidence. Or maybe the “hard problem” of consciousness is forever beyond us, just as calculus is forever beyond the mentality of a chimpanzee.

ترجمه:

شگفت‌انگیز است که مغز ما به بالاترین مرحله از نسبیت و مکانیک کوانتومی پیشرفت کرده، همانگونه که استیون پینکر اشاره کرده است. شاید این موضوع باید به ما اعتقاد دنیل دنت را بدهد(که انسان‌ها هوش و آگاهی ندارند) یا شاید مسئله‌ی سخت هوش و آگاهی برای همیشه فراتر از ما انسان‌ها است، همانگونه که محاسبات ریاضی برای همیشه فراتر از ذهن یک شامپانزه است.

همانگونه که مشاهده کردید ریچارد داوکینز معتقد است که یا باید بپذیریم انسان‌ها اصلا هوشیاری و آگاهی ندارند(هوشیاری و آگاهی توهم است) و یا مجبوریم بپذیریم که انسان‌ها هیچگاه نخواهند توانست معمای هوش و آگاهی را حل کنند، همانگونه که شامپانزه‌ها هیچگاه نخواهند توانست مسائل ریاضی را حل کنند.

نکته‌ی جالبی که وجود دارد این است که تقریبا همه‌ی کانال‌ها و سایت‌های متعلق به ناباوران ایرانی با قاطعییت ادعا میکردند که دلیل هوش و آگاهی انسان‌ها صرفا این است که مغز ما به مرور تکامل پیدا کرده به این مرحله از هوش و آگاهی رسیده ایم و با ارائه‌ی ده‌ها لینک از سایت‌های علمی مختلف ادعا میکردند که هوش و آگاهی صرفا مربوط به فعالیت‌های درون مغز است و دانشمندان دلیل هوش و آگاهی را کشف کرده‌اند!!! پس چگونه اکنون خوده ریچارد داوکینز میگوید انسان‌ها هیچگاه نخواهد توانست منشاء هوش و آگاهی را کشف کنند همانگونه که شامپانزه هیچگاه نخواهد توانست مسائل ریاضی را حل کند؟؟؟ آیا این موضوع به وضوح نشان نمیدهد که ناباوران ایرانی شدیدا دروغ گو هستند و طبق عادت قدیمی با ارائه‌ی لینک‌های جعلی از سایت‌های علمی سعی در فریب مخاطبان دارند؟

در انتها باید گفت که متاسفانه اکثر مطالب به ظاهر علمی که ناباوران ایرانی در زمینه‌هایی مانند پیدایش جهان، پیدایش حیات، هوش و آگاهی و... منتشر میکنن کلاهبرادی است و صرفا با ارائه‌ی رفرنس‌های جعلی از نهادهای علمی قصد فریب مخاطبان را دارند، نمونه‌ی بارز آن اینکه این ناباوران با ارائه‌ی ده‌ها رفرنس از نهادهای علمی ادعا کرده بودند هوش و آگاهی ما صرفا محصول تکامل و واکنش‌های درون مغز است و دانشمندان آن را کشف کرده‌اند حال آنکه اکنون خوده ریچارد داوکینز میگوید هوش و آگاهی انسان‌ها برای همیشه فراتر از آن است که ما بتوانیم برای آن پاسخی داشته باشیم.

لینک این متن در سایت
علمی Scientific American:

متن زیر از من نیست، از کانال نقد آتئیسم هست که در تلگرام موجوده:

نقل قول:

رامشتاین;939731 نوشت:
سلام و عرض ادب

سلام برادر و عرض ادب و احترام
Miss.Narges;939748 نوشت:
شما واقعا لینکی رو که دادم مطالعه کردید؟ عجیبه پس اینها دیگر چیست میگویید؟
بار دیگه مطالعه کنید در اونجا خیلی ساده و کامل تعریف ماده داده شده.حرفی هم که از غیر ماده زده شده مربوط به ذرات بنیادی بوده نه ماورای طبیعه.ذرات بنیادی مادی هستند و جزو طبیعت.

بله آن لینک را خواندم و فکر هم نکنم چیزی داشت که نفهمم، ولی به هر حال این وسط یا من درست حرف شما را متوجه نشده‌ام و یا شاید هم شما حرف من را درست متوجه نشده‌اید ... تعریف آن لینک به نظر من که نظرم جز برای خودم هم ارزش خاصی ندارد تعریف جالبی نبود و فکر نکنم زیاد ارزش فکر کردن و بحث کردن را داشته باشد ... مگر قرار است هر کسی یک تعریفی ارائه داد آن تعریف اساس بحث‌های بعدی قرار بگیرد؟
از بارزترین ویژگی‌های تعریف جناب رامشتاین اینهاست که نه اشغال کردن فضا را برای ماده فرض می‌گیرد و نه برای جرم اصالتی قائل می‌شود، دو ویژگی اصلی که در فهم ساده‌انگارانه‌ی قدیمی از ماده در اذهان جای گرفته است و می‌تواند مجرای بروز برخی مشکلات بشوند ...

نقطه;939949 نوشت:
تعریف آن لینک به نظر من که نظرم جز برای خودم هم ارزش خاصی ندارد تعریف جالبی نبود و فکر نکنم زیاد ارزش فکر کردن و بحث کردن را داشته باشد ... مگر قرار است هر کسی یک تعریفی ارائه داد آن تعریف اساس بحث‌های بعدی قرار بگیرد؟

اگر قرار باشد برای حرف هیچ کس جز حرف خودمان ارزشی قائل نشویم که دیگر حتی نباید کتاب بخوانیم.تعریف مقاله فوق سادترین و مبناترین تعریف هست و اساس تمام بحث هایی هست که در کتابهای فیزیک و شیمی تاکنون خوانده اید.

نقطه;939949 نوشت:
از بارزترین ویژگی‌های تعریف جناب رامشتاین اینهاست که نه اشغال کردن فضا را برای ماده فرض می‌گیرد و نه برای جرم اصالتی قائل می‌شود، دو ویژگی اصلی که در فهم ساده‌انگارانه‌ی قدیمی از ماده در اذهان جای گرفته است و می‌تواند مجرای بروز برخی مشکلات بشوند ...

اتفاقا بحث جرم مهمتر از بحث ماده هست.جرم یک کمیتی که زیاد مطرح میشود و پایسته هم هست.ماده اگر جرم نداشته باشد دیگر ماده نیست.قانون نسبیت خاص هم در اصل تبدیل جرم به انرژی رو بیان میکند نه تبدیل ماده به انرژی.بکار بردن ماده در اکثر مواقع رد بحث فیزیک خطاست.
الان از نظر شما فوتون ها در تعریف ماده هستند؟آیا نیروی گرانش بر فوتونها که جرم سکون و احتمال زیاد حرکتاشان صفر هست تاثیر دارد؟ آیا نیروی قوی گرانشی سیاه چاله بر نور بخاطر جرم نور هست یا بخاطر اینکه فضا زمان اندقدر در هم پیچ رفته اند که نور توان فرار از ان ندارد؟ پس این تعریف کامل نیست.

Miss.Narges;939953 نوشت:
اگر قرار باشد برای حرف هیچ کس جز حرف خودمان ارزشی قائل نشویم که دیگر حتی نباید کتاب بخوانیم.

شاید یک زمانی می‌خواندم که یاد بگیرم، ولی الآن دیگر می‌خوانم که ایده بگیرم، یا نگاه خودم را نقد کنم یا کاملش گردانم ... مگرنه که اگر کسی بخواهد تا ابد فقط بخواند که یاد بگیرد که دیگر باید همیشه منتظر بماند که چه کسی کتاب جدیدی می‌نویسد برود بخواند و بفهمد که باید تازه چه چیزی را به دانسته‌هایش اضافه کند و چه چیزهایی را از جمع دانسته‌هایش به عنوان اشتباه خارج گرداند ... این مدلی نیست که علم بر اساس آن پیشرفت می‌کند ... این سیستم آموزشی مدرسه‌ای هست که کارکردش هم باید تا حدّ همان مدرسه باشد، بعد از آن هر کسی باید نظرات خودش را داشته باشد و نسبت به خودش و دیگران نقّاد باشد ...
قرار نیست چون یک عده می‌گویند که ماده چیزی است که از اتم تشکیل شده است یا اگر بگویند ماده چیزی است که جرم داشته باشد و فضا را اشغال کند ما هم بگوییم که هر چه ایشان بگویند ... وقتی نظریاتی هست که ماده از گره‌هایی که در خود فضا ایجاد می‌شود شکل بگیرد یعنی چی که بگوییم ماده فضا را اشغال می‌کند؟ فضا چیست که ماده اشغالش کند؟ ذرات وقتی رفتارشان شبیه به موج است حجمشان در فضا چقدر است؟ خاصیت موجی هم فقط برای فوتون و الکترون نیست ...
Miss.Narges;939953 نوشت:
تعریف مقاله فوق سادترین و مبناترین تعریف هست و اساس تمام بحث هایی هست که در کتابهای فیزیک و شیمی تاکنون خوانده اید.

من خیلی جاها خیلی چیزها می‌خوانم که اولی می‌گوید دومی اشتباه می‌کند و دومی هم همین نظر را در مورد اولی دارد ... هر دو را با هم بپذیرم؟
تعریف جناب رامشتاین جامعیت و مانعیتی دارد که این تعاریف دیگر هیچ کدام ندارند ... این تعاریف دیگر یک سری تعاریف اولیه هستند که امروز دیگر فقط به این درد می‌خورند که مسیر فکر کردنمان در مورد ماده را از آن‌ها آغاز کنیم، توقف بر روی ان‌ها اشتباه است ... و این همچنان نظر شخصی‌ام هست و شما هم حق دارید که به طور کامل با من مخالف باشید ...
Miss.Narges;939953 نوشت:
اتفاقا بحث جرم مهمتر از بحث ماده هست.جرم یک کمیتی که زیاد مطرح میشود و پایسته هم هست.ماده اگر جرم نداشته باشد دیگر ماده نیست.

و این جرم که می‌فرمایید چیست؟ ...

در ویکی‌پدیا در صفحه‌ی Mass_in_general_relativity آمده است:

general relativity does not offer a single definition of the term mass, but offers several different definitions that are applicable under different circumstances. Under some circumstances, the mass of a system in general relativity may not even be defined.

جرم کمیتی است که ابتدا به عنوان یک ثابت تناسب بین نیرو و حرکت تعریف گشت و از ابتدا هم اصالتی نداشت ... یک مزیت مهم تعریف جناب رامشتاین همین بود که اثر پذیرفتن و اثر گذاشتن گرانشی را معیار تعریف ماده قرار دادند، یعنی اصالت را به نیرو دادند، آن چیزی که واقعاً قابل اندازه‌گیری هست نیروست، جرم را هم بخواهند اندازه بگیرند باید از اثرات نیرویی یا حرکتی آن اندازه بگیرند ...

Miss.Narges;939953 نوشت:
قانون نسبیت خاص هم در اصل تبدیل جرم به انرژی رو بیان میکند نه تبدیل ماده به انرژی.بکار بردن ماده در اکثر مواقع رد بحث فیزیک خطاست.

به کار بردن لفظ ماده در فیزیک معمول نیست به دلایل دیگری ... فیزیک کلاً دارد در مورد ماده و خواص آن و رفتار آن صحبت می‌کند به کار بردن لفظ ماده عملاً اطلاعات جدیدی در مورد مسأله به ما نمی‌دهد و به کار بردن و نبردنش علی‌السویه خواهد بود ... به همین خاطر به جای گفتن ماده صحبت همیشه از خواص و رفتار آن است ... و واضح است که ماده و جرم به هر حال یک چیز نیستند ...
Miss.Narges;939953 نوشت:
الان از نظر شما فوتون ها در تعریف ماده هستند؟آیا نیروی گرانش بر فوتونها که جرم سکون و احتمال زیاد حرکتاشان صفر هست تاثیر دارد؟ آیا نیروی قوی گرانشی سیاه چاله بر نور بخاطر جرم نور هست یا بخاطر اینکه فضا زمان انقدر در هم پیچ رفته اند که نور توان فرار از ان ندارد؟ پس این تعریف کامل نیست.

بله فوتون را ماده می‌دانم، خم شدن مسیر نور هم بخاطر انحناء فضا-زمان است که آن هم بخاطر گرانش است و فقط روی مواد اثر می‌گذارد که به نوعی می‌توان گفت جرم دارند ... بگذریم که نظریاتی هستند که امواج الکترومغناطیس و گرانش را دو روی یک سکه می‌دانند و در بحث unification theories مباحث زیادی در این زمینه هست و من هم نظرات خودم را دارم ...
شما یک ایراد به تعریف جناب رامشتاین وارد کنید تا من هم از آن کوتاه بیایم ... تعریف ایشان آنقدر ساده بود که خودم جا خوردم و کلی دنبال نقض کردن آن گشتم ولی از هر طرف که رفتم دیدم تعریفشان در عین سادگی جامع و مانع است ... مزیت بزرگ این تعریف این است که از خودش به «ماده» خصوصیت‌ها و محدودیت‌های من‌در‌آوردی که به طور شهودی در میان مردم رایج شده است را تحمیل نمی‌کند و صرفاً یک تعریف خیلی ساده و ابتدایی است که اصالت را هم به نیرویی می‌دهد که وجودش به صورت مستقیم قابل اندازه‌گیری و سنجش باشد ... بعد از این حالا می‌شود خصوصیات ماده را از روی همین تعریف و مسائل دیگر به دست آورد ...
به شخصه تعریف جناب رامشتاین را در محدوده‌ی نگاه امروزی‌امان به فیزیک تعریف خیلی خوبی می‌بینم، شاید نظر شما چیز دیگری باشد، این نگاه خود من به ماده هم نیست و تعریف من از ماده به از ریشه‌یابی خود کلمه‌ی ماده نشأت می‌گیرد که مفهوم شاید عام‌تری نسبت به تعریف جناب رامشتاین هم داشته باشد، با این حال برای فیزیک امروز تعریف ایشان به نظرم بدون نقص می‌رسد، شما می‌توانید نقدی به تغریف ایشان وارد کنید؟

[=microsoft sans serif]

نقطه;939109 نوشت:
آیا اینکه می‌فرمایید عالم فراماده (با فرض آنکه می‌فهمیم فراماده یعنی چی) در باطن عالم ماده قرار دارد اثباتی هم دارد؟ مثلاً اگر من بگویم که عالم ماده و فراماده «یک عالم» هستند که با دو ابزار متفاوت مورد مشاهده و اندازه‌گیری قرار می‌گیرند آیا می‌توانید آن رد بفرمایید؟ مثل اینکه بگوییم عالم دیدنی‌ها و عالم شنیدنی‌ها که در اصل یکی هستند ولی هر ابزار یک تصویر از آن را ارائه می‌دهد، و به طرز مشابه آن عالم محسوس به حواس ظاهری و عالم محسوس به حواس باطنی که باز هم می‌توانند یکی باشند و فقط تصویرهای ایجاد شده از آن‌ها متفاوت باشند ... آیا می‌توانید درستی این مطلب را رد نمایید؟

باسلام
اثباتش باتوجه به دو نکته است:
نکته اول: عوالم وجود سه عالم هستند به این تناسب که موجودات این عوالم بر اساس حصر عقلی، یا مجرد تام هستند یا مادی تام و یا مابین تجرد و مادیت. این سه عالم، بر این اساس، به عالم عقل، عالم طبیعت و عالم مثال تقسیم میشود.
نکته دوم: عالم ماده، مادی است هم خودش و هم موجوداتش. اما عالم مثال و عالم عقل، مادی نیست بنابراین، صحبت کردن از جا و مکان چه در ابتدای عالم مادی و چه در انتهای آن ادعایی نادرست و پارادوکسیکال و خلف فرض غیر مادی بودنش است.
بنابراین باتوجه به این دو نکته
عالم مجردات(تام و ناقص)، در جای مشخصی نیستند و مکان مشخصی ندارند بلکه اینها دو ساحت از سه ساحت موجود هستند و چون جایی ندارند، به صورت استعاری میگوییم در باطن عالم ماده. مشخص است که این باطن، درون و دل عالم ماده نیست چرا که این سخن نیز چیزی نیست جز مادی بودن عالم ماده.

[=microsoft sans serif]پرسش: فیزیک نوین روز به روز در حال پیشرفت هست.و شامل نسبیت و کوانتوم میشود. آیا این پیشرفت سر انجام میتواند ما را به عوالم ماورای ماده برساند؟

[=microsoft sans serif]برای پاسخ به این سوال لازم است به چند مسئله توجه کنیم.

نکته اول: فیزیک و متافیزیک دو ساحت متقابل از وجود است.
عالم فیزیکی، عالم اجسام دارای بعد و قابل اشاره حسی و دارای مکان و زمان است.
و
عالم متافیزیک عالم موجوداتی است که هیچ یک از خصوصیات بالا را ندارند.

نکته دوم. رابطه عالم ماده و متافیزیک
[=microsoft sans serif]عالم ماوراء جائی در عرض عالم ماده نیست؛ یعنی اینچنین نیست که [=microsoft sans serif][=microsoft sans serif]عالم ماوراء، در انتهای عالم ماده قرار داشته باشد که با گذر از سرعت نور بتوان به آن رسید. بلکه این عالم در باطن عالم ماده قرار دارد.
بنابراین مرز بین عالم ماده و ماوراء ماده به معنای مرز متداول نیست. شکستن این مرز و گذر از آن نیز با ابزار مادی امکان ندارد. چرا که اصلا چنین مرزی وجود ندارد. دو مرتبه وجودی است که یکی شدیدتر از دیگری است. بنابراین، [=microsoft sans serif]عالم مجردات(تام و ناقص)، در جای مشخصی نیستند و مکان مشخصی ندارند بلکه اینها دو ساحت از سه ساحت موجود هستند و چون جایی ندارند، به صورت استعاری میگوییم در باطن عالم ماده. مشخص است که این باطن، درون و دل عالم ماده نیست چرا که این سخن نیز چیزی نیست جز مادی بودن عالم ماده.

نکته سوم: ماده و انرژی، هر دو مادی هستند.
چرا که بر اساس قانون تبدیل ماده به انرژی و بالعکس، این دو به یکدیگر تبدیل میشوند و از نظر فلسفی، تبدیل نوعی حرکت است و در امور مادی راه دارد.

باتوجه به این سه نکته،
فیزیک اگر با امور فیزیکی و مادی سرو کار دارد و نتایج و دستاوردهایش فیزیکی و مادی است، به کمک آن نمیتوان به عالم ماوراء ماده رفت.
چرا که عالم ماوراء ماده، غیر مادی است و دستاوردهای و نتایج آن، اموری مادی و فیزیکی است.
بنابراین، چون ساحت فیزیک و متافیزیک کاملا متفاوت از یکدیگر است، نمیتوان با پیشرفت در فیزیک به متافیزیک دست یافت.

چنانکه حرکت با سرعت مافوق نور، راه رسیدن به عالم ماوراء ماده نیست بلکه حرکتی بسیار سریع در همین عالم مادی است.

موفق باشید.

موضوع قفل شده است