جمع بندی غلبه بر خشم برای تهذیب نفس
تبهای اولیه
هوالعالم
سلام و عرض ادب
ایا انسان در تمامی حیطه ها برای تهذیت نفس و پالایش روح باید غلبه بر خشم داشته باشه ؟ در مقابل دشمن-تربیت فرزند و ...
لطفا مفصل و پر محتوا جواب بدید
و جسارتا بین نوشته ها کمی فاصله بگذارید که رغبتی برای خواندن باشه
هوالعالم
سلام و عرض ادب
ایا انسان در تمامی حیطه ها برای تهذیت نفس و پالایش روح باید غلبه بر خشم داشته باشه ؟ در مقابل دشمن-تربیت فرزند و ...
لطفا مفصل و پر محتوا جواب بدید
و جسارتا بین نوشته ها کمی فاصله بگذارید که رغبتی برای خواندن باشه
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
وقتی خداوند حکیم، غریزه ای را در وجود انسان قرار می دهد، حتما وجود آن غریزه برای انسان ضروری می باشد که در مواقع لزوم باید از آن بهره برد. مانند همین غریزه خشم، که در مقابله با دشمن و یا در شرایط خاص نهی ازمنکر و یا حتی گاها در تربیت فرزند باید از آن بهره برد.
«درشتی و نرمی به هم دربه است/چو رگ زن که جراح و مرهم نه است» [1]
در واقع خشم و غضب اگر تحت مدیریت شرع و عقل قرار گیرد، در مسیر تهذیب نفس و مصداق عمل به تبرّی می باشد و نقشی بسزا در حفظ موقعیت، عزت نفس، و صیانت از او در هنگام تهدید دارد.
خشمی که در تحت مدیریت شریعت و عقل قرار گیرد، قدرت و انرژی فرد را به سمت غلبه کردن بر موانع ناموجه یا اصلاح آنها هدایت می کند.
بنابراین در همه حیطه ها به بهانه تهذیب نفس و پالایش روح، نمی توان خشم را کنار گذاشت. لذا زمانی که حقّ، در حال ضایع شدن است، با توجه به این که اسلام یک دین جامع و اجتماعی است، انسان متقی و مهذب، نمی تواند بی تفاوت باشد.
بر همین اساس، امیر المومنین (صلوات الله علیه) در مورد پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
«پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچگاه به خاطر دنیا خشمگین نمی شد، ولی هرگاه برای حق غضب می کرد، احدی را نمی شناخت، و خشمش فرو نمی نشست تا آنکه حق را یاری کند و خشمش تنها برای حق بود.» [2]
امام رضا (علیه السلام) نیز می فرمایند: «چنانچه در موردی خواستی غضب کنی، پس متوجه باش که خشم خود را در جهت کسب خشنودی خدا اعمال کنی [3]
از نمونه این خشم ها، خشم حضرت موسی (علیه السلام) را در جریان سامری می توان نام برد.
و چون موسى به حال خشم و تأسف به سوى قوم خود بازگشت، به آنان گفت: شما پس از من بسيار بد حفظ الغيب من كرديد! آيا در امر خداى خود عجله كرديد! و الواح را به زمين انداخت و (از فرط غضب) سر برادرش (هارون) را گرفته به سوى خود مىكشيد، هارون گفت: اى فرزند مادرم، اين قوم مرا خوار و زبون داشتند تا آنجا كه نزديك بود مرا به قتل رسانند، پس تو دشمنان را بر من شاد مگردان و مرا در عداد مردم ستمكار مشمار».
نمونه دیگر، خشم حضرت سلیمان (علیه السلام) است وقتی متوجه غیبت هدهد می شود:
«وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ (20) لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ [نمل/20-21]
(سليمان) در جستجوى پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمىبينم يا اينكه او از غايبان است- من او را قطعا كيفر شديدى خواهم داد و يا او را ذبح مىكنم و يا دليل روشنى (براى غيبتش) براى من بياورد».
یا خشمی که توصیه شده مسلمانان در مقابل کفار و دشمنان اسلام داشته باشند:
الف: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصير [توبه/ 73]اى پيغمبر با كافران و منافقان جهاد و مبارزه كن و بر آنها بسيار سختگير، و مسكن و مأواى آنها دوزخ است كه بسيار بد بازگشتگاه و منزلگاهى است». ب: یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقين [توبه/ 123]
اى اهل ايمان، با كافران از آنان كه با شما نزديكترند شروع به جهاد كنيد و بايد كفار در شما درشتى و نيرومندى و قوت و پايدارى حس كنند، و بدانيد كه خدا هميشه با پرهيزكاران است».
در نتیجه خشم و غضبی که در مسیر شریعت و دفاع از حق و تحت مدیریت شرع و عقل باشد، خود دستوری سلوکی و در راستای تهذیب نفس می باشد.
موفق باشید.
______________________
پی نوشت:
[1]. سعدی
[2]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج 5،ص303، تهران، مکتبة الصدوق.
[3]. الدینوری، عیون الاخبار ج1، ص 292
باسمه تعالی
با عرض سلام و خسته نباشید
وقتی خداوند حکیم، غریزه ای را در وجود انسان قرار می دهد، حتما وجود آن غریزه برای انسان ضروری می باشد که در مواقع لزوم باید از آن بهره برد. مانند همین غریزه خشم، که در مقابله با دشمن و یا در شرایط خاص نهی ازمنکر و یا حتی گاها در تربیت فرزند باید از آن بهره برد.
«درشتی و نرمی به هم دربه است/چو رگ زن که جراح و مرهم نه است» [1]
در واقع خشم و غضب اگر تحت مدیریت شرع و عقل قرار گیرد، در مسیر تهذیب نفس و مصداق عمل به تبرّی می باشد و نقشی بسزا در حفظ موقعیت، عزت نفس، و صیانت از او در هنگام تهدید دارد.خشمی که در تحت مدیریت شریعت و عقل قرار گیرد، قدرت و انرژی فرد را به سمت غلبه کردن بر موانع ناموجه یا اصلاح آنها هدایت می کند.
بنابراین در همه حیطه ها به بهانه تهذیب نفس و پالایش روح، نمی توان خشم را کنار گذاشت. لذا زمانی که حقّ، در حال ضایع شدن است، با توجه به این که اسلام یک دین جامع و اجتماعی است، انسان متقی و مهذب، نمی تواند بی تفاوت باشد.بر همین اساس، امیر المومنین (صلوات الله علیه) در مورد پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
«پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچگاه به خاطر دنیا خشمگین نمی شد، ولی هرگاه برای حق غضب می کرد، احدی را نمی شناخت، و خشمش فرو نمی نشست تا آنکه حق را یاری کند و خشمش تنها برای حق بود.» [2]
امام رضا (علیه السلام) نیز می فرمایند: «چنانچه در موردی خواستی غضب کنی، پس متوجه باش که خشم خود را در جهت کسب خشنودی خدا اعمال کنی [3]
«وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُوني مِنْ بَعْدي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني وَ كادُوا يَقْتُلُونَني فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْني مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمين [اعراف/150]
از نمونه این خشم ها، خشم حضرت موسی (علیه السلام) را در جریان سامری می توان نام برد.
و چون موسى به حال خشم و تأسف به سوى قوم خود بازگشت، به آنان گفت: شما پس از من بسيار بد حفظ الغيب من كرديد! آيا در امر خداى خود عجله كرديد! و الواح را به زمين انداخت و (از فرط غضب) سر برادرش (هارون) را گرفته به سوى خود مىكشيد، هارون گفت: اى فرزند مادرم، اين قوم مرا خوار و زبون داشتند تا آنجا كه نزديك بود مرا به قتل رسانند، پس تو دشمنان را بر من شاد مگردان و مرا در عداد مردم ستمكار مشمار».نمونه دیگر، خشم حضرت سلیمان (علیه السلام) است وقتی متوجه غیبت هدهد می شود:
«وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ (20) لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ [نمل/20-21]
(سليمان) در جستجوى پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمىبينم يا اينكه او از غايبان است- من او را قطعا كيفر شديدى خواهم داد و يا او را ذبح مىكنم و يا دليل روشنى (براى غيبتش) براى من بياورد».
یا خشمی که توصیه شده مسلمانان در مقابل کفار و دشمنان اسلام داشته باشند:
الف: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصير [توبه/ 73]
اى پيغمبر با كافران و منافقان جهاد و مبارزه كن و بر آنها بسيار سختگير، و مسكن و مأواى آنها دوزخ است كه بسيار بد بازگشتگاه و منزلگاهى است». ب: یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقين [توبه/ 123]اى اهل ايمان، با كافران از آنان كه با شما نزديكترند شروع به جهاد كنيد و بايد كفار در شما درشتى و نيرومندى و قوت و پايدارى حس كنند، و بدانيد كه خدا هميشه با پرهيزكاران است».
در نتیجه خشم و غضبی که در مسیر شریعت و دفاع از حق و تحت مدیریت شرع و عقل باشد، خود دستوری سلوکی و در راستای تهذیب نفس می باشد.
موفق باشید.______________________
پی نوشت:
[1]. سعدی
[2]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج 5،ص303، تهران، مکتبة الصدوق.
[3]. الدینوری، عیون الاخبار ج1، ص 292
سلام
خیلی ممنون از راهنماییتون
در مسایلی که حق با ماست ولی مساله شخصی هست .....اینجا خشم جایز هست ؟
خشم در چه جاهایی جایی جایز نیست لطفا چند مثال بزنید تا مطلب جا بیافتد
سلام
خیلی ممنون از راهنماییتوندر مسایلی که حق با ماست ولی مساله شخصی هست .....اینجا خشم جایز هست ؟
خشم در چه جاهایی جایی جایز نیست لطفا چند مثال بزنید تا مطلب جا بیافتد
باسمه تعالی
در چنین مواردی توصیه به عفو و بخشش و کظم غیظ شده است. « وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنين [آل عمران/134]
مانند برخورد امام حسن (علیه السلام) با آن مرد شامی.
یا برخورد مالک اشتر با آن شخصی که به آن بزگوار جسارت نمود.
یا در برخی موارد تربیتی انسان خود را به تغافل بزند، و خشم خود را کنترل نماید، یعنی انسانها در برابر برخی از اشتباهاتی که از دیگران انجام میگیرد - اما این اشتباهات سهویاند یا از نوع خطاهایی هستند که هنوز به مرز جُرم و گناه سنگین نرسیدهاند- تغافل و چشمپوشی کند و خود را به غفلت بزند.
یا در حین رانندگی، راننده متخلف را بخشیدن و خشم خود را کنترل کردن
یا همسایه مردم آزار را عفو نمودن.
موفق باشید.
جمع بندی
خشم
پرسش
ایا انسان در تمامی حیطه ها برای تهذیت نفس و پالایش روح باید غلبه بر خشم داشته باشد ؟
پاسخوقتی خداوند حکیم، غریزه ای را در وجود انسان قرار می دهد، حتما وجود آن غریزه برای انسان ضروری می باشد که در مواقع لزوم باید از آن بهره برد. مانند همین غریزه خشم، که در مقابله با دشمن و یا در شرایط خاص نهی ازمنکر و یا حتی گاها در تربیت فرزند باید از آن بهره برد.
«درشتی و نرمی به هم دربه است/چو رگ زن که جراح و مرهم نه است» [1]
در واقع خشم و غضب اگر تحت مدیریت شرع و عقل قرار گیرد، در مسیر تهذیب نفس و مصداق عمل به تبرّی می باشد و نقشی بسزا در حفظ موقعیت، عزت نفس، و صیانت از او در هنگام تهدید دارد.
خشمی که در تحت مدیریت شریعت و عقل قرار گیرد، قدرت و انرژی فرد را به سمت غلبه کردن بر موانع ناموجه یا اصلاح آنها هدایت می کند.
بنابراین در همه حیطه ها به بهانه تهذیب نفس و پالایش روح، نمی توان خشم را کنار گذاشت. لذا زمانی که حقّ، در حال ضایع شدن است، با توجه به این که اسلام یک دین جامع و اجتماعی است، انسان متقی و مهذب، نمی تواند بی تفاوت باشد.
بر همین اساس، امیر المومنین (صلوات الله علیه) در مورد پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
«پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچگاه به خاطر دنیا خشمگین نمی شد، ولی هرگاه برای حق غضب می کرد، احدی را نمی شناخت، و خشمش فرو نمی نشست تا آنکه حق را یاری کند و خشمش تنها برای حق بود.» [2]
امام رضا (علیه السلام) نیز می فرمایند: «چنانچه در موردی خواستی غضب کنی، پس متوجه باش که خشم خود را در جهت کسب خشنودی خدا اعمال کنی [3]
از نمونه این خشم ها، خشم حضرت موسی (علیه السلام) را در جریان سامری می توان نام برد.
«وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً قالَ بِئْسَما خَلَفْتُمُوني مِنْ بَعْدي أَ عَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَ أَلْقَى الْأَلْواحَ وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُوني وَ كادُوا يَقْتُلُونَني فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْني مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمين [اعراف/150]
و چون موسى به حال خشم و تأسف به سوى قوم خود بازگشت، به آنان گفت: شما پس از من بسيار بد حفظ الغيب من كرديد! آيا در امر خداى خود عجله كرديد! و الواح را به زمين انداخت و (از فرط غضب) سر برادرش (هارون) را گرفته به سوى خود مىكشيد، هارون گفت: اى فرزند مادرم، اين قوم مرا خوار و زبون داشتند تا آنجا كه نزديك بود مرا به قتل رسانند، پس تو دشمنان را بر من شاد مگردان و مرا در عداد مردم ستمكار مشمار».
نمونه دیگر، خشم حضرت سلیمان (علیه السلام) است وقتی متوجه غیبت هدهد می شود:
«وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ مِنَ الْغائِبِينَ (20) لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذاباً شَدِيداً أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطانٍ مُبِينٍ [نمل/20-21]
(سليمان) در جستجوى پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمىبينم يا اينكه او از غايبان است- من او را قطعا كيفر شديدى خواهم داد و يا او را ذبح مىكنم و يا دليل روشنى (براى غيبتش) براى من بياورد».
یا خشمی که توصیه شده مسلمانان در مقابل کفار و دشمنان اسلام داشته باشند:
الف: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصير [توبه/ 73]
اى پيغمبر با كافران و منافقان جهاد و مبارزه كن و بر آنها بسيار سختگير، و مسكن و مأواى آنها دوزخ است كه بسيار بد بازگشتگاه و منزلگاهى است».
ب: یا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقين [توبه/ 123]
اى اهل ايمان، با كافران از آنان كه با شما نزديكترند شروع به جهاد كنيد و بايد كفار در شما درشتى و نيرومندى و قوت و پايدارى حس كنند، و بدانيد كه خدا هميشه با پرهيزكاران است».
در نتیجه خشم و غضبی که در مسیر شریعت و دفاع از حق و تحت مدیریت شرع و عقل باشد، خود دستوری سلوکی و در راستای تهذیب نفس می باشد.
البته رد حق شخصی در صورتی که بخشش باعث تجری و سوء استفاده شخص ظالم نگردد، توصیه به عفو و بخشش و کظم غیظ شده است. « وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنين [آل عمران/134]
مانند برخورد امام حسن (علیه السلام) با آن مرد شامی.
یا برخورد مالک اشتر با آن شخصی که به آن بزگوار جسارت نمود.
یا در برخی موارد تربیتی انسان خود را به تغافل بزند، و خشم خود را کنترل نماید، یعنی انسانها در برابر برخی از اشتباهاتی که از دیگران انجام میگیرد - اما این اشتباهات سهویاند یا از نوع خطاهایی هستند که هنوز به مرز جُرم و گناه سنگین نرسیدهاند- تغافل و چشمپوشی کند و خود را به غفلت بزند.
یا در حین رانندگی، راننده متخلف را بخشیدن و خشم خود را کنترل کردن
یا همسایه مردم آزار را عفو نمودن.
______________________
پی نوشت:
[1]. سعدی
[2]. فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ج 5،ص303، تهران، مکتبة الصدوق.
[3]. الدینوری، عیون الاخبار ج1، ص 292