جمع بندی همزمانی حضور نفس در بدن و عالم ملکوت

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
همزمانی حضور نفس در بدن و عالم ملکوت

هوالعزیز

باسلام

ببیخشید تو اشارات و تنبیهات نوشته که نفس حضورش وقتی در بدن هست میبینیم که در عالم ملکوت هم سیر میکنه
و پیامهایی رو دریافت میکنه که به فرد در اون حالت مکاشفاتی دست میده که همون الهامات میگن (من اسامی رو زیاد دقیق نمیدونم)
منظورم پیام دریافت کردن هست پیامهای غیبی(مثلا با خبر شدن از اینده)


خب حالا
سوال:

1-ایا نفس(روح) انسان بدون اختیار شخص میتونه در عوالم بالاتر سیر کنه ؟اگه بله چرا بدون اختیار ؟
2-ایا فرد میتونه به درجه ای برسه که با اختیار به عوالم بالاتر سیر کنه؟
3-چرا به طور کلی از جسم خارج نمیشه و این اتفاق همزمان رخ میده ؟ایا ممکنه فرد با ارتقا درجه به مجرد از جسم عالم بالاتر رو ببینه؟

در واقع سوال اصلی بنده این هست:
4-چرا ما از روحمون بی خبر هستیم که در کجاها سیر میکنه و فقط الهامات رو دریافت میکنیم؟!!(لطفا روی این سوالم زیاد متمرکز کنید)

بی زحمت جوابهایی که میفرمایید
قابل فهم -رسا-بدون ابهام وپرمحتوا و مختصر باشد ممنونم
@};-

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد اویس

با عرض سلام خدمت شما خواهر گرامی

در پاسخ به سوالات شما باید بگویم که روح انسان به دلیل تجرد خود دائما خواهان پرواز در عوالم ملکوت است منتهی تا زمانی که این روح تعلق به بدن مادی دارد دچار حجابی است که مانع وی از پرواز در عوالم مجردات میشود و این تعلقات و حجابهای مادی هر چقدر بیشتر باشد زمین گیری وی بیشتر و محرومیت او از پرواز بیشتر خواهد بود.

بر این اساس باید بگوییم که علت اصلی محرومیت روح از سفرهای معنوی نفس انسان، تعلق وی به عالم ماده است و دقیقا همین علت باعث بی خبری ما از انس روح مجرد با با عوالم قدس است.

وقتی انسان بواسطه انجام اعمال عبادی و ترک محرمات مانند ترک غیبت و تهمت و سخن ناروا و نگاه حرام تعلقش را از عالم ماده کم کند می تواند در خواب و بیداری از حالات روح معنوی و سفرهای وی مطلع شود.

در مورد سوالی که پیرامون اختیار مطرح نمودید نیز باید بگویم که روح برای تمامی حالات معنوی خود اختیار تام و تمام دارد و این که ما از اختیارات وی مطلع نیستیم نیز به دلیل همان تعلقاتی است که بدان اشاره نمودم .
در واقع انس زیاد ما به عالم خاک منجر به عدم اگاهی از تمامی مقتضیات روح از جمله اختیارات و علائق وی به عوالم ملکوت می شود. و هرگاه این انس ما به عالم خاک بواسطه انجام برخی کارهای شایسته و خداپسندانه کم شود به همان اندازه می توانیم در قالب الهامات و خوابهای خوش از برخی حالات معنوی روح خود با خبر شویم.

عمده آن است که بدانیم انسان این قابلیت را داراست که بواسطه عمل به شرعیات و اخلاقیات چنان خود را قوی سازد که علاوه بر اگاهی از تمامی مقتضیات روحانی نفس خود با اختیار کامل در عوالم بیشمار روحانی سفر کند و از هر عالمی خبرهای بسیاری به دست آورد.

[="Tahoma"][="Navy"]

طارق اللیل;936317 نوشت:
در واقع سوال اصلی بنده این هست:
4-چرا ما از روحمون بی خبر هستیم که در کجاها سیر میکنه و فقط الهامات رو دریافت میکنیم؟!!(لطفا روی این سوالم زیاد متمرکز کنید)

سلام
ملاک در همه اینها توجه است. یعنی اگر انسان بتواند توجه کند آگاهانه در می یابد وگرنه روح مجرد انسان به تجرد خویش با حقایق بسیاری مرتبط است.
یا علیم[/]

[="Tahoma"]

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزادست
حضرت حافظ
http://www.askdin.com/showthread.php?t=21314

اویس;936737 نوشت:
عمده آن است که بدانیم انسان این قابلیت را داراست که بواسطه عمل به شرعیات و اخلاقیات چنان خود را قوی سازد که علاوه بر اگاهی از تمامی مقتضیات روحانی نفس خود با اختیار کامل در عوالم بیشمار روحانی سفر کند و از هر عالمی خبرهای بسیاری به دست آورد.


سلام مجدد
در همین راستا مثلا شخصی امکان داره این توانایی رو به دست بیاره که هر سوالی که داره جواب ان در خواب برایش بصورت تصویری نمایان شود؟

و اینکه شخص از عالم ملکوت هیچ تصوری نداره که توجهش به اون تصویر باشه ...پس باید توجهی به عالم بالا داشته باشه بدون تصور و منتظر متصل شدن به اونجا باشه؟

طارق اللیل;937122 نوشت:
سلام مجدد
در همین راستا مثلا شخصی امکان داره این توانایی رو به دست بیاره که هر سوالی که داره جواب ان در خواب برایش بصورت تصویری نمایان شود؟
و اینکه شخص از عالم ملکوت هیچ تصوری نداره که توجهش به اون تصویر باشه ...پس باید توجهی به عالم بالا داشته باشه بدون تصور و منتظر متصل شدن به اونجا باشه؟

با عرض سلام و احترام
این قابلیت در انسان هست که هر سوالی را در عالم خواب به صورت تصویری دریافت کند. و حکمت اصلی آفرینش قوه خیال و قوه متصرفه انسان نیز بر همین حقیقت استوار است که می توانند معانی ملکوتی را تصویرگری کنند.
اینکه قوه خیال چگونه معانی را متناسب با صورتهای مادی صورتگری می کند و چگونه مناسبت بین آنها را می یابد مربوط به علم ازلی و ابدی خداوند است و ما انسانها از چگونگی این فعل خارق العاده قوه خیال بی اطلاعیم منتهی آن چه مسلم است این است که قوه خیال به مدد عقل و قوای روحانیه الهیه همچون ملائکه الله قادر به این مهم می باشد.

سوال
علت بی خبری انسان از سفرهای معنوی روحش چیست و آیا شخص میتواند به اختیار خود در عوالم معنوی سیر کند؟

پاسخ
روح انسان به دلیل تجرد خود دائما خواهان پرواز در عوالم ملکوت است منتهی تا زمانی که این روح تعلق به بدن مادی دارد دچار حجابی است که مانع وی از پرواز در عوالم مجردات میشود و این تعلقات و حجابهای مادی هر چقدر بیشتر باشد زمین گیری وی بیشتر و محرومیت او از پرواز بیشتر خواهد بود.
امام على عليه السلام می فرمایند:
حُبُّ الدُّنيا يُفسِدُ العَقلَ وَ يُصِمُّ القَلبَ عَن سَماعِ الحِكمَةِ وَ يوجِبُ اَليمَ العِقابِ(1)

یعنی دل بستگى به دنيا، عقل را فاسد مى ‏كند، قلب را از شنيدن حكمت ناتوان مى ‏سازد و باعث عذاب دردناك مى ‏شود.



بر این اساس باید بگوییم که علت اصلی محرومیت روح از سفرهای معنوی نفس انسان، تعلق وی به عالم ماده است و دقیقا همین علت باعث بی خبری ما از انس روح مجرد با با عوالم قدس است.

وقتی انسان بواسطه انجام اعمال عبادی و ترک محرمات مانند ترک غیبت و تهمت و سخن ناروا و نگاه حرام تعلقش را از عالم ماده کم کند می تواند در خواب و بیداری از حالات روح معنوی و سفرهای وی مطلع شود.

در مورد سوالی که پیرامون اختیار مطرح نمودید نیز باید بگویم که روح برای تمامی حالات معنوی خود اختیار تام و تمام دارد و این که ما از اختیارات وی مطلع نیستیم نیز به دلیل همان تعلقاتی است که بدان اشاره نمودم .
در واقع انس زیاد ما به عالم خاک منجر به عدم اگاهی از تمامی مقتضیات روح از جمله اختیارات و علائق وی به عوالم ملکوت می شود. و هرگاه این انس ما به عالم خاک بواسطه انجام برخی کارهای شایسته و خداپسندانه کم شود به همان اندازه می توانیم در قالب الهامات و خوابهای خوش از برخی حالات معنوی روح خود با خبر شویم.

عمده آن است که بدانیم انسان این قابلیت را داراست که بواسطه عمل به شرعیات و اخلاقیات چنان خود را قوی سازد که علاوه بر اگاهی از تمامی مقتضیات روحانی نفس خود با اختیار کامل در عوالم بیشمار روحانی سفر کند و از هر عالمی خبرهای بسیاری به دست آورد.

پی نوشت:
1-

مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 12 ، ص41
موضوع قفل شده است