جمع بندی آیا جهان آفرینش نامحدود است؟

تب‌های اولیه

23 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا جهان آفرینش نامحدود است؟

با سلام

با توجه به نا محدود بودن خداوند و قاعده الواحد سوالی که به ذهن بنده میرسه نا محدود بودن یا محدود بودن جهان آفرینیش می باشد.
ابتدا قصد دارم بدونم آیا کل جهان که خدا افریده که شامل جهان غیب هم میشه نا محدوده و هیچ حد و مرز و تمامی نداره؟

و بطور خاص آیا جهان ماده و کیهانی که در ان زندگی میکنیم نا محدوده؟
در صورتی که پاسخ منفی هست این چطور با قاعده الواحد سازگاری داره؟
متشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد سید مفیـد

صمیمی;934952 نوشت:
با سلام

با توجه به نا محدود بودن خداوند و قاعده الواحد سوالی که به ذهن بنده میرسه نا محدود بودن یا محدود بودن جهان آفرینیش می باشد.
ابتدا قصد دارم بدونم آیا کل جهان که خدا افریده که شامل جهان غیب هم میشه نا محدوده و هیچ حد و مرز و تمامی نداره؟

و بطور خاص آیا جهان ماده و کیهانی که در ان زندگی میکنیم نا محدوده؟
در صورتی که پاسخ منفی هست این چطور با قاعده الواحد سازگاری داره؟
متشکر

بسم الله الرحمن الرحیم


با عرض سلام و تحیت


در رسیدن به پاسخ این پرسش، باید به سه نکته توجه داشته باشیم.


1- نکته اول این است که فیض الهی، حقیقتی است ازلی وابدی، و انقطاع فیض از جانب خدای متعال منافات با صفات ذاتی او خواهد داشت، بر همین اساس، صدرالمتالهین (ره) با رد نظریه برخی از متکلمین که می گفتند؛ خداوند در ازل ممسک فیض بوده است،( یعنی در ازل او بود و هیچ فعلی و هیچ خلقی نداشت )، می گوید: این رای از سخیف ترین آرا است. صفات حق تعالی عین ذاتش است و کمالات فعلی او که مبادی افعالش است مثل قدرت و علم و... زائد بر ذاتش نیست و همچنین غایت و انگیزه در فیض وجودش، همانا نفس علمش به نظام اکمل است که عین ذاتش است، و این علم به نظام اکمل، نظام موجود ممکنات را در پی خواهد داشت.[1]


همچنین علامه طباطبایی
(ره) در این زمینه می گویند:

قدرت خداوند همان مبدئیت او برای ایجاد و علیت او برای ماسوایش است و این قدرت عین ذات الهی است و لازمه این، دوام فیض و استمرار رحمت و عدم انقطاع عطیه الهی است،[2]


بنابراین فیض الهی، که در حقیقت همان مرتبه فعل الهی می باشد و تمام موجودات امکانی اعم از عوالم مجرد و مادی را شامل می شود، چه از نظر آغاز و چه از نظر انجام، لاینقطع و نامتناهی و نامحدود خواهد بود و محدود دانستن آن خلاف اقتضای صفات ذاتی الهی است. اما در عین حال، چنین حقیقتی منافات با محدود بودن برخی از مراتب هستی نخواهد داشت، که در نکته دوم آن را بیان خواهیم کرد.


2- دانشمندان درباره ابعاد جهان مادی و محسوس، دوگونه نظر داده‏ اند: برخی مدعی هستند که ابعاد جهان محدود است، یعنی این جهان محسوس، به جایی می ‏رسد که در آنجا تمام می ‏شود؛ ولی برخی دیگر مدعی هستند که ابعاد جهان مادی نامحدود است و از هیچ طرف پایان نمی ‏پذیرد؛ یعنی جهان ماده، اول و آخر و وسط ندارد. از آن جایی که ظهور عالم طبیعت نیز فیض الهی است، اغلب فلاسفه معتقد به قدم زمانى جهان مادى بوده‏ و آن را از جهت زمان و مکان نامحدود می دانسته اند و براى نظریه خودشان دلایلى اقامه کرده ‏اند؛ مثلا در یکی از دلایلی که از طرف آنان اقامه شده است قدم زمانی عالم را مقتضای ازلى بودن فیض الهى دانسته اند، اما همانطور که برخی از اندیشمندان معاصر گفته اند؛ باید گفت که هر چند فیض الهى اقتضاى هیچگونه محدودیتى ندارد ولى مشمول فیض الهى واقع شدن، منوط به قابلیت و امکان دریافت آن است و شاید جهان مادى امکان دریافت فیض ازلى و ابدى را نداشته باشد و همچنانکه فلاسفه محدود بودن حجم جهان را منافى با وسعت فیض الهى ندانسته‏ اند نباید محدود بودن زمانى آن را هم منافى با دوام فیض الهى بدانند، حقیقت این است که ما نه برهانى عقلى بر محدودیت مکانى یا زمانى جهان یافته ‏ایم و نه بر عدم محدودیت مکانى و زمانى آن. از این جهت مسئله را در بقعه امکان احتمالى وامیگذاریم تا هنگامى که دلیلى قطعى بر یکى از طرفین آن بیابیم. [3]

علامه طباطبایی (ره) نیز لازمه دوام فیض الهی را دائمی و نامحدود بودن عالم طبیعت نمی دانند، و می گویند از آن جایی که مجموع، چیزی ورای اجزاء نیست و هر جزئی از این عالم مسبوق به عدم است، پس نمی توان عالم مادی را دائمی و نامحدود دانست. ایشان علاوه براین، تأکید دارند که قول به « ادوار و اکوار» یعنی تکرر در خلقت عالم طبیعت، و این که بعد از بر پا شدن قیامت در هر دوره از خلقت، مجددا خلقتی صورت گرفته و بعد از سپری شدن دوره آن، دوباره قیامتی دیگر رخ می دهد، و از ازل تا به ابد جریان خلقت اینجور بوده و تا بی نهایت ادامه پیدا می کند را فاقد دلیل عقلی دانسته و آن را از این جهت فاقد اعتبار می دانند. [4]


3- اگر تصور شما از ناسازگاری با قاعده الواحد این است که؛ چون خداوند نامحدود است پس نمی توانیم بگوییم عالم طبیعت محدود است و الا با قاعده مزبور منافات پیدا می کند. باید گفت، اولا؛ در باره مفاد و مورد این قاعده، در بین فلاسفه اختلاف وجود دارد، از جمله این که معلوم نیست که آیا منظور از وحدت علت در این قاعده، وحدت شخصی است یا وحدت نوعی؟ و یا منظور از وحدت، بساطت به تمام معنی می باشد؟ چنان که صدرالمتألهین (ره) معتقد به آن شده و آن را مختص به ذات الهی دانسته است.[5] و ثانیا؛ در صورت اختصاص قاعده مزبور به ذات الهی، باید گفت این قاعده فقط معلول بی واسطه خداوند را شامل می شود، نه معلولات با واسطه ای همچون عالم طبیعت را.

موفق باشید






[/HR]
[1] - . صدر المتالهین، أسرارالآیات، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، تهران، 1360ه ش ، ص 72

[2] - طباطبایی، محمد حسین، نهایةالحکمة، موسسه النشر الاسلامی، قم. ص، 326

[3] - مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش‏فلسفه، ج‏2، سازمان تبلیغات اسلامی، 1366 ه ش ، چاپ دوم، صص 251 و 255

[4] - ر . ک. نهایةالحکمة، ص 326

[5] - ر. ک. آموزش فلسفه، جلد 2 ، ص 68

سلام علیکم

بنده بد متوجه شدم سپاس از استاد . فقط یک سوال

آیا فعل خداوند لزوما منجر به خلقت در عالم محسوس باید بشود تا بالزام آن را نا محدود فرض کنیم ؟

فاتح;935888 نوشت:
سلام علیکم

بنده بد متوجه شدم سپاس از استاد . فقط یک سوال

آیا فعل خداوند لزوما منجر به خلقت در عالم محسوس باید بشود تا بالزام آن را نا محدود فرض کنیم ؟

سلام علیکم

خلقت عالم طبیعت از مراتب فیض و فعل الهی است، اما نامحدود دانستن آن به این دلیل که فیض الهی نامحدود است امریست اشتباه، و لذاست که این اشکال متوجه قائلین به قدم عالم طبیعت و نامحدود دانستن آن وارد است که موجودات ممکنه منحصر در عالم مادیات نیست تا چنین سخنی درست باشد، بلکه موجودات مجرده را نیز شامل می شود ، بنابر این می توان گفت بر اساس دوام فیض الهی، برخی از عوالم مجرده قدیم و نامحدودند، اما عالم طبیعت، بخاطر رتبه وجودیش، عالمی محدود و متناهی باشد.

سید مفید;935909 نوشت:
بنابر این می توان گفت بر اساس دوام فیض الهی، برخی از عوالم مجرده قدیم و نامحدودند، اما عالم طبیعت، بخاطر رتبه وجودیش، عالمی محدود و متناهی باشد.

سلام و سپاس از استاد گرامی

اگر اشکال شود که این فرض خلاف مراتب وجودی از کثرت به وحدت است پاسخ چیست ؟

سید مفید;935877 نوشت:
اغلب فلاسفه معتقد به قدم زمانى جهان مادى بوده‏ و آن را از جهت زمان و مکان نامحدود می دانسته اند و براى نظریه خودشان دلایلى اقامه کرده ‏اند؛ مثلا در یکی از دلایلی که از طرف آنان اقامه شده است قدم زمانی عالم را مقتضای ازلى بودن فیض الهى دانسته اند، اما همانطور که برخی از اندیشمندان معاصر گفته اند؛ باید گفت که هر چند فیض الهى اقتضاى هیچگونه محدودیتى ندارد ولى مشمول فیض الهى واقع شدن، منوط به قابلیت و امکان دریافت آن است و شاید جهان مادى امکان دریافت فیض ازلى و ابدى را نداشته باشد و همچنانکه فلاسفه محدود بودن حجم جهان را منافى با وسعت فیض الهى ندانسته‏ اند نباید محدود بودن زمانى آن را هم منافى با دوام فیض الهى بدانند،

عرض سلام و ادب استاد گرامی

بله در این باره دیدگاه واحدی وجود ندارد.و هر کدام دلایلی برای دیدگاه خود دارند.

اگر دیدگاه دوم رو درست بدانیم باید گفت جهان طبیعت چه از نظر ابعاد مکانی و چه از نظر ابعاد زمانی محدود هست و این منافی دوام و نا محدود بودن فیض الهی رو ندارد.(بنا به دلیلی که خود شما به علامه طباطبائی (ره) استناد کردید)
من از این بخش نتیجه گرفتم که جهان طبیعت بر خلاف اعتقاد بعضی فلاسفه ازلی نیست.و هم زمان و هم جهان طبیعت همزمان با خدا وجود نداشتند.همان طور که طبق ادعای نظریه بیگ بنگ که مورد پذیرش تقریبا تمامی دانشمندان می باشد جهان از توده ای بی نهایت چگال پدید آمد و زمان از صفر شروع شد.(البته اگر تفاوتی بین زمان فیزیکی و زمان فلسفی وجود دارد شاید بنده خلطی کرده ام.
به هر حال این برداشت بنده رو چگونه اریابی میکنید؟ آیا درست هست؟

استاد گرامی در مورد نا محدود بودن یا محدود بودن عوالم ماورای طبیعت اظهار نظر نکردید.
آیا عوالم ماورای طبیعت نا محدود هستند؟ و هرگز تمامی ندارند؟

فاتح;935968 نوشت:
سلام و سپاس از استاد گرامی

اگر اشکال شود که این فرض خلاف مراتب وجودی از کثرت به وحدت است پاسخ چیست ؟

با سلام

از وحدت به کثرت یا از کثرت به وحدت؟

صمیمی;936004 نوشت:
عرض سلام و ادب استاد گرامی

بله در این باره دیدگاه واحدی وجود ندارد.و هر کدام دلایلی برای دیدگاه خود دارند.

اگر دیدگاه دوم رو درست بدانیم باید گفت جهان طبیعت چه از نظر ابعاد مکانی و چه از نظر ابعاد زمانی محدود هست و این منافی دوام و نا محدود بودن فیض الهی رو ندارد.(بنا به دلیلی که خود شما به علامه طباطبائی (ره) استناد کردید)
من از این بخش نتیجه گرفتم که جهان طبیعت بر خلاف اعتقاد بعضی فلاسفه ازلی نیست.و هم زمان و هم جهان طبیعت همزمان با خدا وجود نداشتند.همان طور که طبق ادعای نظریه بیگ بنگ که مورد پذیرش تقریبا تمامی دانشمندان می باشد جهان از توده ای بی نهایت چگال پدید آمد و زمان از صفر شروع شد.(البته اگر تفاوتی بین زمان فیزیکی و زمان فلسفی وجود دارد شاید بنده خلطی کرده ام.
به هر حال این برداشت بنده رو چگونه اریابی میکنید؟ آیا درست هست؟

با عرض سلام

در فلسفه صدرائی، با توجه به اثبات حرکت جوهری در اشیاء مادی، زمان عبارت است از مقدار حرکت شیئ مادی، که در این صورت، زمان حقیقتی است مخلوق و لازمه جهان طبیعت، در نتیجه اگر جهان مادیات را قدیم ندانیم، قطعا مبدأ زمان همان آغاز خلقت جهان طبیعت خواهد بود،

صمیمی;936005 نوشت:
استاد گرامی در مورد نا محدود بودن یا محدود بودن عوالم ماورای طبیعت اظهار نظر نکردید.
آیا عوالم ماورای طبیعت نا محدود هستند؟ و هرگز تمامی ندارند؟


عالم مجردات چون فاقد مکان و زمان هستند، در نتیجه محدودیت زمانی و مکانی درمورد آنان مطرح نیست، و از این حیث موجوداتی نامحدودند، اما از نظر وجودی چون جزء موجودات امکانی هستند، قطعا دارای محدودیت وجودی بوده و از مرتبه وجودی خود فراتر نخواهند رفت.

سید مفید;936012 نوشت:
با سلام

از وحدت به کثرت یا از کثرت به وحدت؟

سلام علیکم

عالم کثرت عالم محسوس و مراتب وجودی مجردات در هر مرتبه سیر به وحدت دارند . لذا کثرت به وحدت میشود . اگر اشتباه است لطفا تصحیح بفرمائید .

[="Tahoma"][="Navy"]سلام
ظاهرا آنها که اهل شهودند می گویند این عالم حدی ندارد . آنها هم که اهل علم اند تا به حال حدی برای این جهان اعلام نکرده اند بلکه از مطالبشان بی حدی عالم فهمیده می شود.
یا علیم
[/]

محی الدین;936093 نوشت:
سلام
ظاهرا آنها که اهل شهودند می گویند این عالم حدی ندارد . آنها هم که اهل علم اند تا به حال حدی برای این جهان اعلام نکرده اند بلکه از مطالبشان بی حدی عالم فهمیده می شود.

سلام
اگر منظور شما از حد عالم حدود زمانی و مکانی باشد که دلیلی بر نامحدود بودن عالم طبیعت از نظر زمانی و مکانی نداریم.

[="Tahoma"][="Navy"]

صمیمی;936342 نوشت:
سلام
اگر منظور شما از حد عالم حدود زمانی و مکانی باشد که دلیلی بر نامحدود بودن عالم طبیعت از نظر زمانی و مکانی نداریم.

سلام
اهل شهود دلیلشان شهود است
و اما اهل دانش روز هم آغاز یا پایان مطلقی برای جهان ثابت نکرده اند
و البته برهان عقلی هم ابای از این محدودیت دارد
یا علیم[/]

[="DarkGreen"]

صمیمی;934952 نوشت:
و بطور خاص آیا جهان ماده و کیهانی که در ان زندگی میکنیم نا محدوده؟

سلام
ماده محدود هست ولی محتوی ان نامحدود هست!
یعنی سنگ و صخره و عنصر تموم میشه یه حایی و دیگه خلا مطلق هست ولی بطن این عناصر ته ندارد!

البته نمی دونم در اعماق ماده به چه عوالمی وصل میشود مثلا امام صادق (ع) می گفت خلقت به صورت هیژده هزار ابر قندیل خلق شده است که شامل هفتاد هزار عالم هست که عالم سنگ و عنصر و ماده فقط یکی از اون هفتاد هزار عالم هست!

دنیا هم هیچ وقت تموم نمیشه و تا ابد هست[/]

اتمقلی;936780 نوشت:
ماده محدود هست ولی محتوی ان نامحدود هست!
یعنی سنگ و صخره و عنصر تموم میشه یه حایی و دیگه خلا مطلق هست ولی بطن این عناصر ته ندارد!
سلام

فکر کنم منظور شما این هست که ماده رو هر چقدر هم خورد کنیم (مثلا در ذهن) باز هم به اجزایی خورد میشه که تمامی نداره.
مثلا از نظر ذهنی بیایم یک تکه سنگ کخ دستمان هست رو خورد کنیم اینقدر که به اتمها برسیم.
حال اتمها چه هستند؟ اتمها شامل فضایی ابری شکل(البته تا انجا مشاهدات تجربی و علمی امروز قد میده) که بیشتر فضای انها خالی هست و شامل الکترونها و هسته هستند.الکرتونها تاکنون تجزیه نشده اند و انها رو ذرات بنیادی غیر قابل تجزیه مینامند.
اما هسته خود به پروتون ها و نوترونها تجزیه میشود.
باز همین پروتون ها و نوترون ها از کوارک ها تشکیل شده اند.اما کوارک از ذرات ریز تر از خود ساخته نشده اند.پس کوارکه ها هم ذرات بنیادی در نظر میگیریم.خب در اینجا چگونه اجزای ماده تمومی نداره؟
همچنین در نظریه ریسمان که هنوز از لحاظ تجربی البته ثابت نشده تمامی اجزا به ریسمانهای انرژی میرسند.ایا انجا باز هم قابل تجزیه هست؟

محی الدین;936507 نوشت:
سلام
اهل شهود دلیلشان شهود است

شهود اهل شهود فقط برای انها میتواند دلیل باشند.

محی الدین;936507 نوشت:
و اما اهل دانش روز هم آغاز یا پایان مطلقی برای جهان ثابت نکرده اند

اول اینکه اصلا منظور شما از پایان چه نوع پایانی هست؟ زمانی و مکانی؟

محی الدین;936507 نوشت:
و البته برهان عقلی هم ابای از این محدودیت دارد
یا علیم
به گمانم برهان عقلی که ثابت کند جهان طبیعت نا محدود باشد وجود ندارد.ما نه دلیلی بر نا محدود بودن جهان و نه محدود بودنش داریم.

[="Tahoma"][="Navy"]

صمیمی;937229 نوشت:
شهود اهل شهود فقط برای انها میتواند دلیل باشند.

سلام
این باور غربیهاست. ما طریق تزکیه نفس و شهود را از طرق کسب معرفت و علم می دانیم و آنرا منحصر در خود شهود کننده هم نمی دانیم. مبنای اصلی نقل های دینی شهود صحیح و سالم است.

صمیمی;937229 نوشت:
ول اینکه اصلا منظور شما از پایان چه نوع پایانی هست؟ زمانی و مکانی؟

انتظار دارید اهل علم تجربی منظورشان از حد چه باشد؟

صمیمی;937229 نوشت:
ه گمانم برهان عقلی که ثابت کند جهان طبیعت نا محدود باشد وجود ندارد.ما نه دلیلی بر نا محدود بودن جهان و نه محدود بودنش داریم.

به نظر ما قاعده الواحد و اطلاق فیض بعنوان مبنای دلیل عقلی قابل استفاده است
یا علیم[/]

فاتح;936018 نوشت:
سلام علیکم

عالم کثرت عالم محسوس و مراتب وجودی مجردات در هر مرتبه سیر به وحدت دارند . لذا کثرت به وحدت میشود . اگر اشتباه است لطفا تصحیح بفرمائید .

سلام علیکم

ابتداءً از وقفه ای که به علت مسافرت بنده، در پاسخگویی به سؤالات دوستان پیش آمد پوزش می طلبم.

در مسئله صدور فیض الهی و مسئله خلقت عوالم امکانی، سیر از وحدت به کثرت مطرح می باشد نه بالعکس.

سلام.

به نظر من نامحدود نیست به هیچ وجه. درسته که خیلی بزرگ هست این جهان ولی نامحدود هم نیست.
از زمین بالا بریم بالاخره یه جا مرز زمین تموم میشه میرسیم به آسمان اول بالاتر بریم یه جا تموم میشه میرسه آسمان دو پله پله تا آسمان هفتم اون هم بریم بالاتر میرسیم به کرسی اونم بریم بالاتر یه جایی تموم میشه میرسیم به عرش خدا.
همشون یه حدی دارن بالاخره.
عرش هم وقتی بری به تهش برسی میرسی به سدرة المنتها که نقطه ی آخره و بعد از اون چیزی وجود نداره. این یعنی هست.

(عرش همه ی آفریده های خدا رو در بر گرفته. از ملکوت و عالم ناصوت و غیره و غیره. همه آفریده های خداوند در زیر عرش قرار داره)

درسته که انقدر انقدر انقدر بزرگن که مغز آدم سوت بکشه ولی بالاخره یه جا محدود میشن. فقط ذات مقدس خداوند هست که محدودیت نداره و در اندازه نمیگنجه.

اگر اشتباه میگم تصحیح کنید.

از انجا که بنده گرایشات صوفیانه دارم و قائل به وحدت وجود هستم اعتقاد دانشمندان را قبول دارم و جهان را نامنتاهی می دانم

خود انیشتین هم وحدت وجودی بود و جهان را نامحدود میدانست

پرسش:

آیا کل جهانی که خداوند آفریده که شامل جهان غیب هم میشه نامحدود است؟


پاسخ:


بسم الله الرحمن الرحیم


در رسیدن به پاسخ این پرسش، باید به سه نکته توجه داشته باشیم.

1- نکته اول این است که فیض الهی، حقیقتی است ازلی وابدی، و انقطاع فیض از جانب خدای متعال منافات با صفات ذاتی او خواهد داشت، بر همین اساس، صدرالمتالهین (ره) با رد نظریه برخی از متکلمین که می گفتند؛ خداوند در ازل ممسک فیض بوده است،( یعنی در ازل او بود و هیچ فعلی و هیچ خلقی نداشت )، می گوید: این رای از سخیف ترین آرا است. صفات حق تعالی عین ذاتش است و کمالات فعلی او که مبادی افعالش است مثل قدرت و علم و... زائد بر ذاتش نیست و همچنین غایت و انگیزه در فیض وجودش، همانا نفس علمش به نظام اکمل است که عین ذاتش است، و این علم به نظام اکمل، نظام موجود ممکنات را در پی خواهد داشت. [1]

همچنین علامه طباطبایی (ره) در این زمینه می گویند:


قدرت خداوند همان مبدئیت او برای ایجاد و علیت او برای ماسوایش است و این قدرت عین ذات الهی است و لازمه این، دوام فیض و استمرار رحمت و عدم انقطاع عطیه الهی است،[2]

بنابراین فیض الهی، که در حقیقت همان مرتبه فعل الهی می باشد و تمام موجودات امکانی اعم از عوالم مجرد و مادی را شامل می شود، چه از نظر آغاز و چه از نظر انجام، لاینقطع و نامتناهی و نامحدود خواهد بود و محدود دانستن آن خلاف اقتضای صفات ذاتی الهی است. اما در عین حال، چنین حقیقتی منافات با محدود بودن برخی از مراتب هستی نخواهد داشت، که در نکته دوم آن را بیان خواهیم کرد.


2- دانشمندان درباره ابعاد جهان مادی و محسوس، دوگونه نظر داده‏ اند: برخی مدعی هستند که ابعاد جهان محدود است، یعنی این جهان محسوس، به جایی می‏رسد که در آنجا دیگر تمام می‏شود؛ ولی برخی دیگر مدعی هستند که ابعاد جهان مادی نامحدود است و از هیچ طرف پایان نمی‏پذیرد؛ یعنی جهان ماده، اول و آخر و وسط ندارد. از آن جایی که ظهور عالم طبیعت نیز فیض الهی است، اغلب فلاسفه معتقد به قدم زمانى جهان مادى بوده‏ و آن را از جهت زمان و مکان نامحدود می دانسته اند و براى نظریه خودشان دلایلى اقامه کرده ‏اند؛

مثلا در یکی از دلایلی که از طرف آنان اقامه شده است قدم زمانی عالم را مقتضای ازلى بودن فیض الهى دانسته اند، اما همانطور که برخی از اندیشمندان معاصر گفته اند؛ باید گفت که هر چند فیض الهى اقتضاى هیچگونه محدودیتى ندارد ولى مشمول فیض الهى واقع شدن، منوط به قابلیت و امکان دریافت آن است و شاید جهان مادى امکان دریافت فیض ازلى و ابدى را نداشته باشد و همچنانکه فلاسفه محدود بودن حجم جهان را منافى با وسعت فیض الهى ندانسته ‏اند نباید محدود بودن زمانى آن را هم منافى با دوام فیض الهى بدانند،
حقیقت این است که ما نه برهانى عقلى بر محدودیت مکانى یا زمانى جهان یافته ‏ایم و نه بر عدم محدودیت مکانى و زمانى آن. از این جهت مسئله را در بقعه امکان احتمالى وامى ‏گذاریم تا هنگامى که دلیلى قطعى بر یکى از طرفین آن بیابیم. [3]

علامه طباطبایی (ره) نیز لازمه دوام فیض الهی را دائمی و نامحدود بودن عالم طبیعت نمی دانند، و می گویند از آن جایی که مجموع، چیزی ورای اجزاء نیست و هر جزئی از این عالم مسبوق به عدم است، پس نمی توان عالم مادی را دائمی و نامحدود دانست. ایشان علاوه براین، تأکید دارند که قول به « ادوار و اکوار» یعنی تکرر در خلقت عالم طبیعت، و این که بعد از بر پا شدن قیامت در هر دوره از خلقت، مجددا خلقتی صورت گرفته و بعد از سپری شدن دوره آن، دوباره قیامتی دیگر رخ می دهد، و از ازل تا به ابد جریان خلقت اینجور بوده و تا بی نهایت ادامه پیدا می کند را فاقد دلیل عقلی دانسته و آن را از این جهت فاقد اعتبار می دانند. [4]


3- اگر تصور شما از ناسازگاری با قاعده الواحد این است که؛ چون خداوند نامحدود است پس نمی توانیم بگوییم عالم طبیعت محدود است و الا با قاعده مزبور منافات پیدا می کند. باید گفت:

اولا؛ درباره مفاد و مورد این قاعده، در بین فلاسفه اختلاف وجود دارد، از جمله این که آیا منظور از وحدت علت در این قاعده، وحدت شخصی است یا وحدت نوعی، و یا منظور از آن، بساطت به تمام معنی می باشد؟ چنان که صدرالمتألهین (ره) آن را مختص به ذات الهی دانسته است.[5]

وثانیا؛ در صورت اختصاص قاعده مزبور به ذات الهی، باید گفت این قاعده فقط معلول بی واسطه خداوند را شامل می شود، نه معلولات با واسطه ای همچون عالم طبیعت را.




[/HR]
[1] - . صدر المتالهین، أسرارالآیات، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه ایران، تهران، 1360ه ش ، ص 72

[2] - طباطبایی، محمد حسین، نهایةالحکمة، موسسه النشر الاسلامی، قم. ص، 326

[3] - مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش‏ فلسفه، ج‏2، سازمان تبلیغات اسلامی، 1366 ه ش ، چاپ دوم، صص 251 و 255

[4] - ر. ک. نهایةالحکمة، ص 326

[5] - ر. ک. آموزش فلسفه، جلد 2 ، ص 68
موضوع قفل شده است