جمع بندی عالم ذر و تاثیر آن در زندگی دنیوی انسان ها

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عالم ذر و تاثیر آن در زندگی دنیوی انسان ها

سلام بر کارشناسان محترم سایت و کاربران عزیز
بنده همیشه یک فکر و سوال تو ذهنم بوده و هست ببینید همه ما اینو قبول داریم که میگن خدا عادل هستش و به احدی ظلم نمیکنه چه اینجا چه اخرت اما اگر واقعا اینطوری هست پس چرا باید به عنوان مثال انسانی تو سوریه متولد بشه و اون نوزاد توسط داعش سرش بریده بشه و در جای دیگه تو عربستان فردی در خانواده اشرافی سعودی ها به دنیا بیادو رو پر قو بزرگ شه؟ایا این عدالته؟
من اینطوری خودمو قانع کردم با این نظریه که ساخته ذهن خودم هستش:
همه اینو میدونیم که قبل از اومدن به این دنیا وجود اصلیمون وجود داشته و در دنیای زر قرار داشتیم خب پس با توجه به اعمالمون که در دنیای زر انجام دادیم خداوند ما رو در دنیا تقسیم کرد و بسته به اعمال خوب و بدمون در دنیا به ما جایگاه های خوب و بدی داد دقیقا مثل همین دنیا که بسته به اعمالمون به بهشت و یا جهنم خواهیم رفت ایا این تفکر تفکر درستیه یا خیر لطفا کامل توضیح دهید.تشکر

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد مشکور

دانیال1996;934693 نوشت:
سلام بر کارشناسان محترم سایت و کاربران عزیز
بنده همیشه یک فکر و سوال تو ذهنم بوده و هست ببینید همه ما اینو قبول داریم که میگن خدا عادل هستش و به احدی ظلم نمیکنه چه اینجا چه اخرت اما اگر واقعا اینطوری هست پس چرا باید به عنوان مثال انسانی تو سوریه متولد بشه و اون نوزاد توسط داعش سرش بریده بشه و در جای دیگه تو عربستان فردی در خانواده اشرافی سعودی ها به دنیا بیادو رو پر قو بزرگ شه؟ایا این عدالته؟
من اینطوری خودمو قانع کردم با این نظریه که ساخته ذهن خودم هستش:
همه اینو میدونیم که قبل از اومدن به این دنیا وجود اصلیمون وجود داشته و در دنیای زر قرار داشتیم خب پس با توجه به اعمالمون که در دنیای زر انجام دادیم خداوند ما رو در دنیا تقسیم کرد و بسته به اعمال خوب و بدمون در دنیا به ما جایگاه های خوب و بدی داد دقیقا مثل همین دنیا که بسته به اعمالمون به بهشت و یا جهنم خواهیم رفت ایا این تفکر تفکر درستیه یا خیر لطفا کامل توضیح دهید.تشکر

سلام و تشکر@};-

در پاسخ به سؤال شما نکاتی را تقدیم می کنیم:

اولاً در مورد «عالم ذر» منابع محدودي در آيات و روايات وجود دارد. در نتيجه اختلاف در مورد اصل اين عالم و ويژگي هاي آن کم نيست اما در هر صورت آياتي(1) وجود دارد كه مفادش آن است كه از فرزندان آدم پيمان بر ربوبيت خدا گرفته شده، اما پيمان چگونه و در چه زمان بوده است، توضيحي نمي‏دهد. از اين جهت مفسران درباره اين پيمان اختلاف كرده ‏اند.(2)

ثانیاً آيت الله جوادي آملي بعد از بررسي نظريات مفسران در خصوص آيه مزبور، دو احتمال را موجه دانسته‏ اند.

أ) بيان تمثيلي: هر چند ظاهر آيه حاكي از گفت و گويي بين خدا و انسان و گرفتن اقرار است، ولي اين آيه در مقام بيان واقع نيست، بلكه مقصود صرفاً تمثيل است. خداوند از فرزندان آدم اقرار نگرفته، بلكه مراد آن است كه گويا خداوند از همه انسان‏ها اقرار گرفته است. ربوبيت خدا و عبوديت انسان به قدري روشن است كه گويا همه انسان‏ها گفتند "بلي". شيوه بيان اين آيه بيان تمثيلي است مانند آيه يازدهم سوره فصلت كه فرمود: "سپس آهنگ آفرينش آسمان كرد و آن بخاري بود، پس از آن به زمين فرمود: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمان‏پذير آمديم"(3) آن دو گفتند با رغبت مي‏آييم، در حالي كه در واقع گفت و گويي بين خدا و آسمان و زمين واقع نشده است.پس در آيه ميثاق (عالم ذر) امر و نهي لفظي نيست، بلكه در حقيقت تمثيل است. نظیر این آیه که در صدد تمثیل است: "اگر قرآن را بركوهي فرو مي‏فرستاديم، يقيناً آن كوه را از بيم خدا فروتن و از هم پاشيده مي‏ديدي و اين مثل‏ها را براي مردم مي‏زنيم؛ باشد كه آنان بينديشند".(4) در اين آيه خداوند مي‏فرمايد كه انزال قرآن بر كوه مثلي است كه براي به تفكر وا داشتن انسان به كار رفته است، بنابراين احتمال گفت و گوي ذكر شده در آيه ميثاق، صرفاً تمثيلي است براي بيان وضوح ربوبيت خدا و عبوديت انسان.(5)

ب)بيان واقعي: معناي دوم كه بيش تر مورد نظر است، اين مي‏باشد كه آيه صرفاً تمثيل نيست، بلكه به لسان گفت و گو از واقعيتي سخن مي‏گويد كه در خارج رخ داده ، واقعيت اين است كه خداوند با زبان دو حجت خود با انسان سخن گفته است: يكي زبان عقل (پيمبر دروني انسان) و ديگري زبان وحي از طريق انبيا (پيامبران بيروني). اين دو حجت، خدا را به انسان مي‏نمايانند و ربوبيت او را بيان مي‏كنند. اين دو از هيچ انساني دريغ نشده است. با وجود اين دو حجت، ديگر انسان نمي‏تواند ادعاي فراموشي و غفلت كند. نكته‏ اي كه از آيه به دست مي‏ آيد، نوعي تقدم اين ميثاق بر زندگي انسان مي‏باشد. از اين رو حجت باطني (عقل) و ظاهري(وحي) هر چند تقدم زماني بر انسان و اعمال ارادي او ندارد، ولي بر مكلف شدن انسان حداقل تقدم رتبي دارد؛ يعني ابتدا حجت بر عبد تمام مي‏شود، سپس مكلف به تكاليف الهي مي‏گردد. بنابراين مقصود آيه، گفت و گوي لفظي بين خدا و انسان نيست، بلكه اعطاي دو حجت محكم الهي به انسان است. با توجه به معناي فوق موطن و عالمي كه اين ميثاق الهي در آن رخ داده، دنيا مي‏باشد و براي هر انساني بعد از تولد او چنين چيزي رخ مي‏دهد.

بنابراين آيه ميثاق، هيچ دلالتي بر ازلي بودن انسان يا حتي هرگونه وجودي قبل از تولد براي آدمي ندارد، بلكه آيه صرفاً تمثيل است، نه بيان واقع و يا از واقعيت اعطاي حجت باطني و ظاهري سخن مي‏گويد كه مربوط به بعد از تولد انسان مي‏باشد.(6) در نتيجه انتخاب دنيا و كيفيت زندگي در آن، تأثیر نوع گرایش ما در وضعیت فعلی دنیایمان و نمايش همه زندگي فرد و همه آنچه نظير اين موارد در خصوص عالم ذر بيان مي شود قابل قبول نبوده، دليل و مدركي ديني در خصوص آن وجود ندارد، بلكه خداوند است كه مقدرات عالم از جمله تقديرات زندگي را براي بندگانش رقم مي زند. البته با توجه به تفاوت هاي موجود در زندگي هريك محاسبه اي متفاوت با او در قيامت خواهد داشت تا بي عدالتي و ظلمي محقق نشود .

ثالثاً با توجه به آنچه در مورد عالم ذر گفته شد که اين يک عالم واقعي قبل از دنيا نبوده، بلکه بيان تمثيلي يا بيان خلقت فطري و حجت هاي اهدايي خدا به بندگان و...است، پس اين گونه نيست که انسان، پيش از اين عالم در عالم ديگري بوده و در آن جا اختيار داشته و راه سعادت و خوشبختی و يا شقاوت و بدبختی خود را با توجه به رویکردها و عملکردهای خویش در عالم ذر انتخاب کرده است. رواياتي هم به اين مضامین نيست، البته در باره طينت خیر و شر، رواياتي هست که انسان ها بر طينت خير يا شر آفريده شده اند. اینکه "شقي در شکم مادر شقي هست و سعيد در شکم مادر سعيد هست و..."؛ که اين روايات را عالمان و متکلمان توضيح داده و تصريح کرده اند که اين روايات به معناي سرنوشت محتوم براي بشر و سلب اختيار از او نيست، بلکه به علم خدا بر انتخاب بندگان و عنايات خدا با توجه به علم سابقش و...نظر دارد.(7)

رابعاً بنا بر توضيحاتي كه در خصوص اصل این عالم داده شد، روشن مي شود كه پا به عرصه وجود گذاشتن انسان ها امري اختياري نبوده است؛ در واقع ورود همه ما به دنيا با نوعي جبر همراه است، چون ما آمدنمان به دنيا را انتخاب نكرده ايم، هرچند عدم اختيار لطمه اي به مختار زيستن و با اختيار وضعيت حيات در جهان آخرت را تعيين نمودن نمي زند. جبري بودن ورود به عالم بدان جهت است كه امكان چنين انتخابي براي ما ممكن نبود، نه اينكه امكان و حق انتخاب وجود داشت اما خداوند آن را از ما دريغ نمود . دليل اين ادعا آن است كه: یکم. قبل از خلقت كسي نيست تا به او اختيار داده شود كه خلق شود يا نشود. اختيار دادن در خلق شدن، مشروط به اين است كه كسي باشد تا از او سؤال شود: دوست داري خلق شوي يا نه! اگر آفريده شده باشد، ديگر سؤال از خلقت اختياري بي فايده است، چون تحقق يافته . اگر آفريده نشده، سؤال از او بي معنا است، چون وجود ندارد تا سؤال شود. پس اين نوع انتخاب و اختيار حيات عقلاً ممکن نبود، نه آن که ممکن بود و خدا آن را از ما دريغ کرد.
دوم: تصور خلق شدن انسان ها در عالمي قبل از اين عالم و قرار گرفتن در برابر پرسش اختيار ورود به دنيا نيز با مشكلات بسياري همراه است، زيرا باز اين سوال تكرار مي شود كه آيا براي خلق شدن مان در دنياي قبل از دنيا اختيار داشتيم يا به طور جبري در آن جا خلق شديم و همين طور تسلسلي غير قابل قبول شكل مي گيرد .

بنابراین، در خصوص عالم ذر و تمثیلی بودن آن و فقدان اختیار قبل از تولد بیان شد، نمی توان نتیجه گیری شما را صحیح و مقرون به صواب دانست، مبنی بر اینکه چون قبل از این دنیا عالم ذر وجود داشته و ما آن عالم را درک کرده ایم! پس با توجه به اعمالمان که در دنیای زر انجام داده ایم خداوند ما را بسته به اعمال خوب و بدمان در دنیا به وضعیتهای مختلفی تقسیم کرده و به ما جایگاه های خوب و بدی داده است؟ بلکه اگر عالم ذر را بعنوان یکی از عوالم واقعی قبل از خلقتمان در دنیا هم بپذیریم، از آنجاییکه در سیر نزولی قبل از خلقت و اعطای وجود و عقل و اختیار بوده، نمی تواند به اتکاء اختیار آدمی، تعیین کننده و سرنوشت ساز در وضعیت فعلی دنیای انسان باشد. بلکه از بعد از تولد و خلقت انسان در عالم دنیا، مسأله عقل و اختیار و انتخابگری آگاهانه انسان آغاز می شود و در مسیر سیر صعودی کمال، انسان با بهره گیری از سرمایه های وجودی خدادادی می تواند دنیا و آخرت خود را بسازد.(8)

بعلاوه اینکه، وضعیتی که در خصوص ظلم و ستم به کودکان و مستضعفان و محرومان همه جهان و به مسلمانان در اقصی نقاط جهان مشاهده می شود عمدتاً ناشی از شرور اخلاقی است که از یکسو اربابان زر و زور و تزویر برای تسلط بر منابع جهان و دستیابی به منافع بیشتر از هیچ ظلم و ستم و تعدی دریغ نمی کنند و از سوی دیگر عدم اتحاد و همبستگی و ضعف تدبیر و سستی جوامع بشری و اختلاف و تشتت بین مسلمانان جهان، چنین وضعیت های اسفباری را در جوامع گوناگون بشری و در کشورهای مظلوم مسلمان ایجاد کرده است. از طرفی هم این حوادث و اتفاقات، همه و همه داخل در امتحان و ابتلاء الهی است و حسابرسی عمل ظالمان و ستمی که بر مظلومان عالم می رود بر عهده خدای عادل احکم الحاکمین است. از این زاویه نیز نتیجه گیری شما با هیچ منطق و مبنای دینی و عقلانی سازگار نیست.

موفق باشید ...@};-

پی نوشتها________________________________________________
1. اعراف(7) آيه 172 - 174.
2. برای اطلاع از دیدگاه های مختلف در باره «عالم ذر» رجوع کنید به: فطرت در قرآن، تفسير موضوعي قرآن كريم، آيت‏ الله جوادي آملي، نشر اسراء قم، فصل سوم. اين كتاب به اقوال مختلف درباره آيه ميثاق پرداخته و بعد از نقل اقوال مختلف، دو نظر را برگزیده است؛ همچنین می توانید ر.ک: به سایت مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، مبحث عالم ذر و افرینش انسان.
3. فصلت(41) آيه 16.
4. حشر(59) آيه‏21.
5. جوادي آملي، عبدالله، فطرت در قرآن، ص 123 - 126 و 135.
6. همان، ص 123 - 126 و 135.
7. براي آگاهي از احاديث طينت و شرح آن ها به کناب هاي زير مراجعه کنيد: کافي،ج2، ص2 باب طينه المؤمن و الکافر؛ مرآه العقول(شرح کافي از مجلسي)،ج7 ،ص 1 به بعد؛ شرح اصول کافي، مولي صالح مازندراني،ج8 ،ص2 به بعد.
8. ر.ک: مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، مبحث عالم ذر و افرینش انسان، با کمی تغییر.

[="Tahoma"][="Navy"]

دانیال1996;934693 نوشت:

همه اینو میدونیم که قبل از اومدن به این دنیا وجود اصلیمون وجود داشته و در دنیای زر قرار داشتیم خب پس با توجه به اعمالمون که در دنیای زر انجام دادیم خداوند ما رو در دنیا تقسیم کرد و بسته به اعمال خوب و بدمون در دنیا به ما جایگاه های خوب و بدی داد دقیقا مثل همین دنیا که بسته به اعمالمون به بهشت و یا جهنم خواهیم رفت ایا این تفکر تفکر درستیه یا خیر لطفا کامل توضیح دهید.تشکر

سلام
عالم ذر به این وصفی که شما گفتید نیست. یعنی عالمی که ما در آن کارهایی کرده باشیم که وضعیت اینجایی ما را تعیین کرده باشد خیر. بله عالم ذر می تواند عالم استعدادها و انتخابهای ذاتی باشد اما محل کار و تلاش خیر. توجه داشته باشیم که برخورداری های مادی ملاک برتری نیست و از نظر خدای متعال همه آنها مواضع آزمون و امتحان افرادند. چه بسیار ثروتمندانی که در این آزمون مردود می شوند و چه بسیار فقیرانی که پیروز می گردند.
یا علیم[/]

با سلام

باید بگوییم که نسبت عقل با گزاره‌های عالم ذرّ یک نوع نیست، یعنی برخی گزاره‌های آن در محدوده اثبات عقل است و برخی گزاره‌های آن در محدوده اثبات عقل نیست. (اگر چه توسط عقل درک می‌شوند)

توضیح بیشتر اینکه، عقل ممکن است بتواند ثابت کند که عالم ذرّ وجود ندارد. بدین معنی که «اعتقاد به عالم ذرّ» مخالف احکام بدیهی عقلی است. اگر عقل چنین حکمی‌دهد، از اساس بحث عالم ذرّ منتفی می‌شود؛ اما اگر نتواند چنین حکمی‌دهد، سایر گزاره‌های مرتبط با «عالم ذرّ»، دیگر ارتباطی با عقل ندارد؛ یعنی عقل نمی‌تواند با تکیه بر خودش درباره آن‌ها نظر دهد. همان طور که گفتیم این حرف بدین معنی نیست که این اعتقادات مخالف عقل هستند بلکه به این معنی است که عقل ساکت است؛ زیرا این‌ها «فرا عقلی» هستند. درست مانند اتفاقاتی که در قیامت خواهد افتاد، عقل نمی‌تواند بگوید که مثلاً جزئیات واقعه محشر چگونه است. نه اینکه این جزئیات مخالف عقل هستند بلکه به این معنا که خارج از محدوده اثبات عقلی (و نه درک عقلانی) هستند.

دانیال1996;934693 نوشت:
همه اینو میدونیم که قبل از اومدن به این دنیا وجود اصلیمون وجود داشته و در دنیای زر قرار داشتیم خب پس با توجه به اعمالمون که در دنیای زر انجام دادیم خداوند ما رو در دنیا تقسیم کرد و بسته به اعمال خوب و بدمون در دنیا به ما جایگاه های خوب و بدی داد دقیقا مثل همین دنیا که بسته به اعمالمون به بهشت و یا جهنم خواهیم رفت ایا این تفکر تفکر درستیه یا خیر لطفا کامل توضیح دهید.تشکر

درود بر شما
این تز شما رو قبلا در کتاب در محضر استاد اگر اشتباه نکنم جلد دو بخش های آخرش خونده بودم
قبل اون یا بعد اون بودکه منم به همین راه حل رسیده بودم! و تنها توجیه منطقی برای این اختلافات میدونستم!
حالا در مورد محتوای اون کتاب و این تز جناب کارشناس پاسخ میدن
اما بنظر دنیا بی رحم تر از آنست که به دنبال راه منطقی برای توجیه آن باشید
موفق باشید

hessam78;936498 نوشت:
درود بر شما
این تز شما رو قبلا در کتاب در محضر استاد اگر اشتباه نکنم جلد دو بخش های آخرش خونده بودم
قبل اون یا بعد اون بودکه منم به همین راه حل رسیده بودم! و تنها توجیه منطقی برای این اختلافات میدونستم!
حالا در مورد محتوای اون کتاب و این تز جناب کارشناس پاسخ میدن
اما بنظر دنیا بی رحم تر از آنست که به دنبال راه منطقی برای توجیه آن باشید
موفق باشید

سلام و تشکر، توضیحات لازم در پست شماره 3 داده شد، اگر در خصوص قسمتی از مطلب ابهام و یا سؤالی دارید بطور مشخص طرح کنید تا توضیحات تکمیلی ارائه شود. موفق باشید ...@};-

yalda solimani;936338 نوشت:
با سلام

باید بگوییم که نسبت عقل با گزاره‌های عالم ذرّ یک نوع نیست، یعنی برخی گزاره‌های آن در محدوده اثبات عقل است و برخی گزاره‌های آن در محدوده اثبات عقل نیست. (اگر چه توسط عقل درک می‌شوند)

توضیح بیشتر اینکه، عقل ممکن است بتواند ثابت کند که عالم ذرّ وجود ندارد. بدین معنی که «اعتقاد به عالم ذرّ» مخالف احکام بدیهی عقلی است. اگر عقل چنین حکمی‌دهد، از اساس بحث عالم ذرّ منتفی می‌شود؛ اما اگر نتواند چنین حکمی‌دهد، سایر گزاره‌های مرتبط با «عالم ذرّ»، دیگر ارتباطی با عقل ندارد؛ یعنی عقل نمی‌تواند با تکیه بر خودش درباره آن‌ها نظر دهد. همان طور که گفتیم این حرف بدین معنی نیست که این اعتقادات مخالف عقل هستند بلکه به این معنی است که عقل ساکت است؛ زیرا این‌ها «فرا عقلی» هستند. درست مانند اتفاقاتی که در قیامت خواهد افتاد، عقل نمی‌تواند بگوید که مثلاً جزئیات واقعه محشر چگونه است. نه اینکه این جزئیات مخالف عقل هستند بلکه به این معنا که خارج از محدوده اثبات عقلی (و نه درک عقلانی) هستند.


سلام و ادب@};-

نتیجه مطالبی که گفتید این می شود که:

الف. اگر عقل بتواند ثابت کند که اعتقاد داشتن به وجود عالم ذرّ، مخالف احکام عقلی است و مثلا باعث می شود که 2×2 بشود 5، دیگر نمی توان حرفی از این عالم زد.

ب. اگر عقل نتواند مورد الف را نشان دهد، از اینجا به بعد ساکت است. بعبارتی لاادری گوست، نه می تواند بگوید عالم ذرّ هست و نه می تواند بگوید نیست.

در این مقام و مجال، چه کسی می تواند بگوید عالم ذرّ وجود دارد؟ تنها کسانی می توانند از عالم ذرّ و از کم و کیف آن عالم سخن بگویند که از عالم غیب خبر دارند. خدای متعال و کسانی که خداوند به آن ها علوم مخصوصی(وحیانی) داده است. گفتیم که منشأ اعتقاد به عالم ذرّ هم قرآن است. در این مورد، قرآن کریم ما را از امور غیبی آگاه کرده است. جزئیات عالم ذرّ را هم عقل نمی تواند بگوید (مثلا کجا بوده است، کی بوده است و … ) و فقط رسولان الهی می توانند در مورد آن حرف بزنند.

موفق باشید ...@};-

دانیال1996;934693 نوشت:
سلام بر کارشناسان محترم سایت و کاربران عزیز
بنده همیشه یک فکر و سوال تو ذهنم بوده و هست ببینید همه ما اینو قبول داریم که میگن خدا عادل هستش و به احدی ظلم نمیکنه چه اینجا چه اخرت اما اگر واقعا اینطوری هست پس چرا باید به عنوان مثال انسانی تو سوریه متولد بشه و اون نوزاد توسط داعش سرش بریده بشه و در جای دیگه تو عربستان فردی در خانواده اشرافی سعودی ها به دنیا بیادو رو پر قو بزرگ شه؟ایا این عدالته؟
من اینطوری خودمو قانع کردم با این نظریه که ساخته ذهن خودم هستش:
همه اینو میدونیم که قبل از اومدن به این دنیا وجود اصلیمون وجود داشته و در دنیای زر قرار داشتیم خب پس با توجه به اعمالمون که در دنیای زر انجام دادیم خداوند ما رو در دنیا تقسیم کرد و بسته به اعمال خوب و بدمون در دنیا به ما جایگاه های خوب و بدی داد دقیقا مثل همین دنیا که بسته به اعمالمون به بهشت و یا جهنم خواهیم رفت ایا این تفکر تفکر درستیه یا خیر لطفا کامل توضیح دهید.تشکر

سلام مجدد@};-

یکی از مباحثی که ذهن های جستجوگر، آن را دنبال می کنند فلسفه عالم ذر است. هر کس که کمترین اندیشه ای به گذشته و آینده و سرنوشت خود داشته باشد و یکی از مقاطع وجودی خود را در عالم ذر مشاهده کند بلافاصله با این سوال روبرو می شود که به راستی فلسفه عالم ذر چه بود؟ و پاسخ آن این است که فلسفه عالم ذر که از آن به مقطع آغازین دنیای انسان یاد می کنیم همان فلسفه مقطع کنونی دنیاست. آفرینش انسان در دنیا، آزمایش او و نیل به مراتب کمال است که با کسب معرفت، عبادت و اطاعت خداوند به دست می آید و اینها در فلسفه آفرینش او در عالم ذر هم مطرح است؛ زیرا عالم ذر و عالم کنونی دو مقطع از دنیا هستند که هر کدام بخشی از تاریخ زندگی انسان را تشکیل می دهند. البته عالم ذر فلسفه ویژه و یا بارزتری هم دارد و آن اتمام حجت و تجلی ربوبیت پروردگار، نبوت انبیاء و ولایت جانشینان آنها به ویژه امیرالمومنین(علیه السلام)است که همه آنها را مورد بحث قرار می دهیم.

1-اتمام حجت: عالم ذر، عالمی آرام، بدون هیاهو و جنگ و خونریزی و به دور از تعاملات فریبکارانه انسان ها با یکدیگر و بدون هر گونه وسوسه های شیطانی و راه گریز از حضور در آزمایش های همگانی بود که هیچ کس حتی انبیاء از آنها استثناء نبودند، همه در پیمان های متعددی که به آن اشاره شد شرکت داشتند و کسی نبود که بتواند از ورود در این آزمایش ها شانه خالی کند و یا مثل دنیا بهانه آورد که مورد تبلیغ انبیاء قرار نگرفته یا کتاب های آسمانی به دست او نرسیده یا در استثمارفکری قرار داشته و از بستر فرهنگی مناسبی برخوردار نبوده و دستورات خداوند به او نرسیده است. همه مردم به طور مساوی مورد خطاب آسمانی «الست بربکم» قرار گرفتند، آن را شنیدند، درک کردند و موضع زبانی و قلبی خود را بروز دادند و در نتیجه حجت برای آنها تمام شد بهتر از آنچه که در مقطع کنونی دنیا حجت تمام می شود زیرا خداوند هر گونه واسطه را ازمیان خود و انسان ها برداشت، نه فرشته ای در میان بود و نه پیامبری واسطه شد. خداوند به طور شفاف، مستقیم و به دور از هر ابهام از آنها پیمان گرفت و حجت را بر آنان به بهترین شکل ممکن تمام کرد. آن گاه همه را در میدان عمل یعنی ورود به آتش مورد آزمایش قرار داد.

بنابراین آیه، فلسفه عالم ذر گرفتن بهانه از دست انسان ها بود. خداوند این پیمان را گرفت تا کسی در قیامت نتواند بگوید من از ربوبیت خدای یکتا غافل بودم یا به خاطر شرک پدران خود مجبور به پذیرش شرک گردیدم. خدای متعال در عالم ذر همه انسان ها را متوجه ربوبیت خویش کرد و از آنها پرسید آیا من پروردگار شما نیستم و آنها جواب مثبت دادند. با این جواب که خود یک اقرار صریح و قطعی است جای هیچ گونه عذری نیست که کسی در قیامت بگوید من از ربوبیت پروردگار غافل بودم. اگر این اقرار بزرگ و گسترده عالم ذر نبود انسان هایی که ربوبیت خدا را در دنیا انکار کردند می توانستند در قیامت با عذر غافل بودن خود، بر خدا احتجاج کنند و خود را از عذاب جهنم برهانند و یا حتی اگر خود را نرهانند جهنم رفتن خود را موجه ندانند چرا که غافل تکلیفی ندارد، اما با اعتراف در عالم ذر هیچ عذری نخواهند داشت.

2-تجلی توحید، نبوت و ولایت: فلسفه عالم ذر تجلی توحید، نبوت و ولایت در زندگی بشر است. خداوند این سه اصل مهم الهی را بر همه انسان ها عرضه کرد و همه آنها با او سخن گفتند و انبیاء و جانشینان آنها را مشاهده کردند و به پذیرش آنها دعوت شدند. پیمان سپاری در عالم ذر تأثیر بسزایی در دمیدن روح توحید در فضای جان انسان در آن عالم و مقطع کنونی دنیا و عوالم پس از آن دارد به طوری که می توان گفت عالم ذر از عنایات خاص و حکیمانه خدای مهربان به نوع بشر است تا با سپردن این پیمان در مسیر هدایت قرار گیرند. اگر عالم ذر نمی بود فلسفه آفرینش انسان و حتی مؤاخذه قیامت هم با دشواری روبرو می شد؛ زیرا اگر این پیمان سپرده نمی شد شرک گسترده می گردید و در قیامت به بهانه غفلت و تقلید از پدران مشرک توجیه می شد. بنابراین عالم ذر علاوه بر فلسفه های دیگری که دارد، گرایش های عقیدتی نابی را در روح انسان ها می دمد، شروع زندگی انسان در زمین را با توحید و سخن با خدا و دعوت به نبوت و ولایت همراه می کند و به استمرار آن در دنیا کمک کرده و به پاسخگویی او در عالم آخرت معنا می دهد و این از حکمت های بالغه الهی است که این گونه به بشر شرافت بخشیده است.

3-آزمایش انسان: فلسفه عالم ذر که از آن به مقطع آغازین دنیا یاد می کنیم همان فلسفه مقطع کنونی دنیا یعنی آزمایش فکری و عملی انسان ها است با این تفاوت که برخی از بهانه های انسان در آزمایش های عالم کنونی در عالم ذر وجود نداشت. همان گونه که در آیه(172) سوره اعراف آمده است کسی نمی تواند بگوید من در آزمایش های عالم ذر غافل بودم یا از پدران مشرک خود تبعیت کردم زیرا آن عالم، عالم شهود بود و غفلت در آن راه نداشت و وضعیت آن مانند دنیا نبود که فرزندان مجبور باشند از شرک پدران خود پیروی کنند.

4-کسب مراتب کمال: کمال انسان به انتخاب عقاید حق، عمل صالح و اخلاق نیکویی است که پروردگار عالم بر او عرضه کرده است. هدف از آفرینش انسان پیمودن قله های ترقی و نزدیکی به خدای بزرگی است که او را آفریده است. هر کس می تواند با قدری تحقیق آخرین دین خدا را که -اکنون اسلام است- و توسط پیامبران الهی بر بشر عرضه کرده است بشناسد و با آوردن ایمان به معارف الهی آن و عمل به بایدها و ترک نبایدهای آن و ریاضت در کسب ملوکات فاضله و ارزش های اخلاقی آن به کمال بار یابد و این مسیری است که از آن به راه خدا یاد می کنیم و باید طی شود چرا که جز طی این راه، راه دیگری برای کمال انسان وجود ندارد.

بنابرآنچه بیان شد؛ عالم ذر بخش آغازین دنیاست و عالم فعلی، بخش دوم و پایانی آن می باشد از اینرو فلسفه آفرینش انسان و آثار و فواید هر دو عالم قبلی و کنونی شبیه یکدیگرند اگر چه هر یک از این دو عالم، جایگاه و ویژگی های خاص خود را دارند. اگر مقطع کنونی دنیا مزرعه آخرت است مقطع آغازین آن هم مزرعه آخرت بود و انسان ها از آثار عملکرد و انتخاب های خود در آخرت برخوردارند، اگر این عالم محل اطاعت و معصیت است عالم ذر هم محل اطاعت و معصیت بود، اگر عالم فعلی محل بروز کفر و ایمان، فسق و تقوا و سبقت به سوی نیکی هاست آن عالم نیز همین گونه بود، اگر عالم کنونی محل آزمایش و رشد و صعود و نزول است عالم قبلی هم چنین بود، اگر اینجا ظرف بروز آثار عقل یا هواهای نفسانی است، آنجا هم ظرف تجلی اندیشه و یا هواهای نفسانی بود و این شباهت ها کافی است که هر دو عالم از فواید و فلسفه واحدی برخوردار باشند که بنابر حکمت الهی در دو مقطع از زندگی بشر تحقق یافتند تا انسان ها جوهره فکری، اعتقادی و عملی خود را در هر دو مقطع بروز دهند و حتی بتوانند در عالم کنونی نسبت به گذشته خود تجدید نظر داشته باشند تا با این فرصت ها حجت بر همه تمام شود.(سایت راسخون، مقاله فلسفه و فوائد اعتقاد به عالم ذر، محمد رضا اکبری، با کمی تصرف)

موفق باشید ...@};-

پرسش:
آیا زندگی و اعمال انسانها در عالم ذر در زندگی امروزشان تأثیر داشته؟ بعبارتی آیا با توجه به اعمالمان که در دنیای ذر انجام دادیم خداوند ما را در دنیا تقسیم کرد و بسته به اعمال خوب و بدمان در دنیا به ما جایگاه های خوب و بدی داد دقیقا مثل همین دنیا که بسته به اعمالمون به بهشت و یا جهنم خواهیم رفت؟

جمعبندی:
سلام و تشکر@};-
در پاسخ به سؤال شما نکاتی را تقدیم می کنیم:
اولاً در مورد «عالم ذر» منابع محدودي در آيات و روايات وجود دارد. در نتيجه اختلاف در مورد اصل اين عالم و ويژگي هاي آن کم نيست اما در هر صورت آياتي(1) وجود دارد كه مفادش آن است كه از فرزندان آدم پيمان بر ربوبيت خدا گرفته شده، اما پيمان چگونه و در چه زمان بوده است، توضيحي نمي‏دهد. از اين جهت مفسران درباره اين پيمان اختلاف كرده ‏اند.(2)

ثانیاً آيت الله جوادي آملي بعد از بررسي نظريات مفسران در خصوص آيه مزبور، دو احتمال را موجه دانسته‏ اند.
أ) بيان تمثيلي: هر چند ظاهر آيه حاكي از گفت و گويي بين خدا و انسان و گرفتن اقرار است، ولي اين آيه در مقام بيان واقع نيست، بلكه مقصود صرفاً تمثيل است. خداوند از فرزندان آدم اقرار نگرفته، بلكه مراد آن است كه گويا خداوند از همه انسان‏ها اقرار گرفته است. ربوبيت خدا و عبوديت انسان به قدري روشن است كه گويا همه انسان‏ها گفتند "بلي". شيوه بيان اين آيه بيان تمثيلي است. مانند آيه يازدهم سوره فصلت كه فرمود: "سپس آهنگ آفرينش آسمان كرد و آن بخاري بود، پس از آن به زمين فرمود: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمان‏پذير آمديم"(3) آن دو گفتند با رغبت مي‏آييم، در حالي كه در واقع گفت و گويي بين خدا و آسمان و زمين واقع نشده است.پس در آيه ميثاق (عالم ذر) امر و نهي لفظي نيست، بلكه در حقيقت تمثيل است.(4)
ب)بيان واقعي: معناي دوم كه بيش تر مورد نظر است، اين مي‏باشد كه آيه صرفاً تمثيل نيست، بلكه به لسان گفت و گو از واقعيتي سخن مي‏گويد كه در خارج رخ داده ، واقعيت اين است كه خداوند با زبان دو حجت خود با انسان سخن گفته است: يكي زبان عقل (پيمبر دروني انسان) و ديگري زبان وحي از طريق انبيا (پيامبران بيروني). اين دو حجت، خدا را به انسان مي‏نمايانند و ربوبيت او را بيان مي‏كنند. اين دو از هيچ انساني دريغ نشده است. با وجود اين دو حجت، ديگر انسان نمي‏تواند ادعاي فراموشي و غفلت كند. بنابراين، آيه ميثاق، هيچ دلالتي بر ازلي بودن انسان يا حتي هرگونه وجودي قبل از تولد براي آدمي ندارد، بلكه آيه صرفاً تمثيل است، نه بيان واقع (5) در نتيجه انتخاب دنيا و كيفيت زندگي در آن، تأثیر نوع گرایش ما در وضعیت فعلی دنیایمان و نمايش همه زندگي فرد و همه آنچه نظير اين موارد در خصوص عالم ذر بيان مي شود قابل قبول نبوده، دليل و مدركي ديني در خصوص آن وجود ندارد، بلكه خداوند است كه مقدرات عالم از جمله تقديرات زندگي را براي بندگانش رقم مي زند. البته با توجه به تفاوت هاي موجود در زندگي هريك محاسبه اي متفاوت با او در قيامت خواهد داشت تا بي عدالتي و ظلمي محقق نشود.

ثالثاً بنا بر توضيحاتي كه در خصوص اصل عالم ذر و نحوه ورود ما به دنیا داده شد، روشن مي شود كه پا به عرصه وجود گذاشتن انسان ها امري اختياري نبوده است؛ در واقع ورود همه ما به دنيا با نوعي جبر همراه است، چون ما آمدنمان به دنيا را انتخاب نكرده ايم، هرچند عدم اختيار لطمه اي به مختار زيستن و با اختيار وضعيت حيات در جهان آخرت را تعيين نمودن نمي زند. جبري بودن ورود به عالم بدان جهت است كه امكان چنين انتخابي براي ما ممكن نبود، نه اينكه امكان و حق انتخاب وجود داشت اما خداوند آن را از ما دريغ نمود. بنابراین، در خصوص عالم ذر و تمثیلی بودن آن و فقدان اختیار قبل از تولد بیان شد، نمی توان نتیجه گیری شما را صحیح و مقرون به صواب دانست، مبنی بر اینکه چون قبل از این دنیا عالم ذر وجود داشته و ما آن عالم را درک کرده ایم! پس با توجه به اعمالمان که در دنیای زر انجام داده ایم خداوند ما را بسته به اعمال خوب و بدمان در دنیا به وضعیتهای مختلفی تقسیم کرده و به ما جایگاه های خوب و بدی داده است؟ بلکه اگر عالم ذر را بعنوان یکی از عوالم واقعی قبل از خلقتمان در دنیا هم بپذیریم، از آنجاییکه در سیر نزولی قبل از خلقت و اعطای وجود و عقل و اختیار بوده، نمی تواند به اتکاء اختیار آدمی، تعیین کننده و سرنوشت ساز در وضعیت فعلی دنیای انسان باشد.(6)

بعلاوه اینکه، وضعیتی که در خصوص ظلم و ستم به کودکان و مستضعفان و محرومان همه جهان و به مسلمانان در اقصی نقاط جهان مشاهده می شود عمدتاً ناشی از شرور اخلاقی است که از یکسو اربابان زر و زور و تزویر برای تسلط بر منابع جهان و دستیابی به منافع بیشتر از هیچ ظلم و ستم و تعدی دریغ نمی کنند و از سوی دیگر عدم اتحاد و همبستگی و ضعف تدبیر و سستی جوامع بشری و اختلاف و تشتت بین مسلمانان جهان، چنین وضعیت های اسفباری را در جوامع گوناگون بشری و در کشورهای مظلوم مسلمان ایجاد کرده است. از طرفی هم این حوادث و اتفاقات، همه و همه داخل در امتحان و ابتلاء الهی است و حسابرسی عمل ظالمان و ستمی که بر مظلومان عالم می رود بر عهده خدای عادل احکم الحاکمین است.

در پایان یادآور می شویم که فلسفه عالم ذر که از آن به مقطع آغازین دنیای انسان یاد می کنیم همان فلسفه مقطع کنونی دنیاست. آفرینش انسان در دنیا، آزمایش او و نیل به مراتب کمال است که با کسب معرفت، عبادت و اطاعت خداوند به دست می آید و اینها در فلسفه آفرینش او در عالم ذر هم مطرح است؛ زیرا عالم ذر و عالم کنونی دو مقطع از دنیا هستند که هر کدام بخشی از تاریخ زندگی انسان را تشکیل می دهند. البته عالم ذر فلسفه ویژه و یا بارزتری هم دارد و آن اتمام حجت و تجلی ربوبیت پروردگار، نبوت انبیاء و ولایت جانشینان آنها به ویژه امیرالمومنین(علیه السلام)است.

موفق باشید ...@};-

پی نوشتها______________________________________
1. اعراف(7) آيه 172 - 174.
2. برای اطلاع از دیدگاه های مختلف در باره «عالم ذر» رجوع کنید به: فطرت در قرآن، تفسير موضوعي قرآن كريم، آيت‏ الله جوادي آملي، نشر اسراء قم، فصل سوم. اين كتاب به اقوال مختلف درباره آيه ميثاق پرداخته و بعد از نقل اقوال مختلف، دو نظر را برگزیده است؛ همچنین می توانید ر.ک: به سایت مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، مبحث عالم ذر و افرینش انسان.
3. فصلت(41) آيه 16.
4. جوادي آملي، عبدالله، فطرت در قرآن، ص 123 - 126 و 135.
5. همان، ص 123 - 126 و 135.
6. ر.ک: مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی، مبحث عالم ذر و افرینش انسان، با کمی تغییر.

موضوع قفل شده است