جمع بندی به نظر شما الان چکار کنم؟ (پاسخ منفی از خانواده دختر در خواستگاری)

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
به نظر شما الان چکار کنم؟ (پاسخ منفی از خانواده دختر در خواستگاری)

اولایل امسال بود که با معرفی یکی از اقوام دختر خانمی برای ازدواج به خانواده ما معرفی شد.....
به ظاهر شرایط خوبی داشتن و ما هم برای خواستگاری رفتیم خونشون...
البته من به خاطر تحصیل(دکتری) و شغل تهران هستم و خانواده شهرستان هستن ... خانواده دختر اصالتن همشهری ما هستن...

خب شرایط اولیه مون بهم می خورد فقط خانواده دختر به لحاظ اجتماعی(پدرشون هیات علمی دانشگاه و مسئول هستن) بالاتر از ما بودن (پدر من هم مدرس دانشگاه بودن و الان بازنشسته اند) اما به لحاظ های دیگه تقریبا هم کفو بودیم....(اختلاف سنی 6.5 سال- مدرک دختر خانم لیسانس و من دکتری- از لحاط مالی فکر کنم یک دختر خانم بالاتر ما باشن اما خانواده ساده و متواضعی هستن و....)

4 جلسه در منزل دختر خانم و یک جلسه هم بیرون با هم صحبت کردیم و تقریبا حرفی برای گفتن باقی نمونده بود... خانواده ما پیشنهاد داشتن بقیه مراحل جلو بره (آزمایش، بازدید خانواده دختر و ...)
اما بعد جلسه پنجم خانواده دختر گفتن که دخترشون تردید داره و باید فکر کنه و اگر به نتیجه نرسید استخاره می کنن...

ما خیلی تعحب کردیم بعد تماس گفتن که دختر خانم گفته که ایشان(من) به دلم ننشسته و استخاره هم میانه رو به بد آمده ....
مادرم خیلی باهاشون صحبت کردن اما به نتیجه نرسید...

چند روز بعد پدرم با پدر دختر خانم صحبت کردن، ایشون گفتن که من روز اول از پسر شما خوشم اومد و مادرش هم همینطور ... اما دخترای امروزی را که می شناسید...اجازه بدید دو مرتبه با دخترم صحبت بکنم...

چند روز بعد که پیگیر شدیم... خود پدر دختر تماس گرفتن و گفتن که دخترم متقاعد نشده ....

یک مورد اینکه این 5 جلسه صحبت بین ما حدودا 2.5 ماه طول کشید ... خانواده دختر بین هر جلسه حداقل 15 روز فاصله می انداختن طوری که من بعضی وقتا قیافه دختر خانم را یادم می رفت...ما به این مورد اعتراض کرده بودیم اما اونا می گفتن که تو هر جلسه یه زمان مناسبی برا فکر کردن می خواهند... خب من هم چون درگیر تزم بودم زیاد ایراد نمی گرفتم اما از این فاصله زمانی بین دیدارها زیاد راضی نبودم...

و یک مورد دیگه اینکه معمولا می گن که دختر باید به دلتون بشینه ... اولا که من معنی این جمله را نمی فهمم... بعد به نظرم دختر خانم قیافه مناسبی داشت اما طوری نبود که من برای جلسه بعد خیلی مشتاق باشم...البته پیش خودم استدلال می گردم چون فاصله دیدارها خیلی زیاد میشه اینطور هست و اینکه اگه بعدا بیشتر ارتباط داشته باشیم احتمالا این موضوع حل میشه ..

یک مورد دیگه که مادر دخترخانم به مادرم گفته بودن که دخترم از همون اول همینطور بود و به اصرار ما ادامه می داد که بعد جلسه پنجم هم بازهم همین حسو داشته..
اما من حس نمی کردم که دختر خانم چنین نظری داره چون سوالاتی که ازم می پرسید خیلی موشکافانه و دقیق بود و جلسه آخر هم تعجب کرد که من زیاد سوال نپرسیدم و انتظار داشت بیشتر صحبت بکنیم...(ساعت نزدیک 12 بود من روم نشد بیشتر خونشون بمونم)

تو این مدت ما بیشتر سوالات و دغده های ذهنی مون را از هم می پرسیدیم و صحبت عاطفی خاصی رد و بدل نمی شد... که شاید به همین دلیل ارتباط عاطفی بینمون برقرار نشد...
البته فضایی هم که در خونشون صحبت می کردیم مناسب نبود .....
ذهنم درگیره.... اما بازم چون درگیریه درسی و کاریم زیاده بعضی وقتا یادم می ره....

حالا با جواب رد این خانواده مادرم بهم گفتن می خواهند موارد دیگری را پیگیری بکنن ...

نمی دونم الان چندتا سوال دارم.... اینکه دلیل واقعی رد کردن دختر خانم بعد 5 جلسه صحبت 2 ساعته چیه...

و اینکه با این اوصاف باید از خیر این خانواده بگذرم و برم سراغ موارد دیگه یا نه؟؟؟؟( من معمولا آدمیم که در مورد هر مساله ای خیلی پیگیری و مشورت و... می کنم)
اصلا تو این موارد باید چکار کرد؟

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد نشاط

با سلام و احترام
بزرگوار امیدوارم که ان شاء الله با الطاف الهی مشکلتو ن هر چه سریع تر حل شود.
طبق توضیحی که فرمودید و چندین جلسه که صحبت شده، از قرار معلوم این دختر خانم به این نتیجه رسیده که این ازدواج صلاح ایشان نیست و تمایلی هم ندارد.

چندین مسئله در این نوع مشکلات:
آیا نیاز است که پیگیری شود، وظیفه چیه؟! در این مسئله چه احتمالاتی مطرحه؟!
در ازدواج های موفق شرط اصلی تفاهم و تناسب است و طرفین باید همدیگر را درک کرده و دوست داشته باشند، در حقیقت تناسب و انتخاب باید آزادانه و همراه با اختیار باشد و هر گون تحمیل و فشار و اجبار بی ثمر و بی فایده است. حال که شما با دلیل و منطق جلو رفته اید و چنین جواب رد را می شنوید، نیاز به اکراه و اجبار نیست و بهتر است کاملا منصرف شوید. منتها گاهی جواب رد به خاطر سوء برداشت از صحبتهای شما هم می تواند باشد، شما می توانید با پدر دختر خانم این موضوع را مطرح کرده تا در صورت امکان یک جلسه دیگری هم ترتیب داده شود تا نگاه و دیدگاهها به طور شفاف بررسی و تحلیل شود چه بسا یک برداشت خطا و نگاه نا صحیح از حرف و سخن شما موجب چنین تصمیمی بگردد و اگر قبول نکرد در صورت امکان یک واسطه امین و یا رجوع به یک مشاور را مطرح کنید( البته این در صورت است که شما این فرد را دوست دارید و متناسب خودتان می دانید)

با سلام،
بنده مشاور نیستم. اما به نظرم ادامه دادن صلاح نیست و فقط وقت شما تلف می‌شود. موردهای دیگر را پیگیری کنید. بنده خودم به قدری در جریان خواستگاری‌ها به علت کش دادن اذیت شده‌ام. احتمالا شرایط عمومی شما خوب است و دختر خانم شما را قلبا نپسندیده اما از شرایط شما نمی‌تواند چشم پوشی کند. به نظرم بیشتر کش ندهید. حتما موردهای دیگر و بهتر پیدا می‌کنید. مثل مم نمی‌شود که 37 ساله شدم اما هنوز مجردم.

نشاط;934803 نوشت:
چندین مسئله در این نوع مشکلات:
شما می توانید با پدر دختر خانم این موضوع را مطرح کرده تا در صورت امکان یک جلسه دیگری هم ترتیب داده شود تا نگاه و دیدگاهها به طور شفاف بررسی و تحلیل شود چه بسا یک برداشت خطا و نگاه نا صحیح از حرف و سخن شما موجب چنین تصمیمی بگردد و اگر قبول نکرد در صورت امکان یک واسطه امین و یا رجوع به یک مشاور را مطرح کنید( البته این در صورت است که شما این فرد را دوست دارید و متناسب خودتان می دانید)

با تشکر و قدردانی از نظر ارزشمند شما

همانطور که عرض کردم پدرم با پدر دختر خانم یک مرتبه دیگه صحبت کردن و پیشنهاد دادن که یک جلسه دیگه صورت بگیره و یا باهم نزد یک مشاور برویم....

پدر دختر خانم خودش موافق بود اما نظرش برای ادامه را منوط به نطر دخترش کرد.....

بعد دو سه روز که تماس برقرار شد گفتن که دختر خانم متقاعد نشده.....

با این اوصافی که شما فرمودید و دوست عزیزمون هم اشاره کردن دیگه وظیفه من مشخصه....

با تشکر

سلام

جسارتا اصلا چه اجباری و اصراری ب چنبن وصلت با افرادی است . که نگاه از بالا ب پایین ب افراد دارند ؟

اصرار و سماجت امروز شما در ازدواج با چنبن خانم ی قطعا در آینده مشکلاتی را برای شما ایجاد می کند

ضمنا دنیا ب آخر که نرسید

هم دختران زیاد است و آقایان. زیاد و واجد شرائط

وقتی اصرار زیاد باشد

طرف وهم برش می داره

خدایا چه خبره

از آسمان نازل شدم . اینقدر اصرار و عشق ...

ب نظرمن بی خیالش بشید

سوال:
برای یک خواستگاری دختری رفتیم که تقریبا هم کفو بودیم، تحصیلات بنده دکترا است و ایشان لیسانس، حدودا دو ونیم ماه با هم صحبت کردیم و به یک توافق اولیه رسیدیم، اما نمی دانم چه شد که دختر خانم الان اعلام می کنند از من خوشش نمی آید. لطفا راهنمائی کنید.

پاسخ:
از قرار معلوم این دختر خانم به این نتیجه رسیده که این ازدواج صلاح ایشان نیست و تمایلی هم ندارد. در ازدواج های موفق شرط اصلی تفاهم و تناسب است و طرفین باید همدیگر را درک کرده و دوست داشته باشند، در حقیقت تناسب و انتخاب باید آزادانه و همراه با اختیار باشد و هر گونه تحمیل و فشار و اجبار بی ثمر و بی فایده است. حال که شما با دلیل و منطق جلو رفته اید و چنین جواب رد را می شنوید، نیاز به اکراه و اجبار نیست و بهتر است کاملا منصرف شوید. منتها گاهی جواب رد به خاطر سوء برداشت از صحبتهای شما هم می تواند باشد، شما می توانید با پدر دختر خانم این موضوع را مطرح کرده تا در صورت امکان یک جلسه دیگری هم ترتیب داده شود تا نگاه و دیدگاهها به طور شفاف بررسی و تحلیل شود، چه بسا یک برداشت خطا و نگاه ناصحیح از حرف و سخن شما موجب چنین تصمیمی بگردد و اگر قبول نکرد در صورت امکان یک واسطه امین و یا رجوع به یک مشاور را مطرح کنید ( البته این در صورتی است که شما این فرد را دوست دارید و متناسب خودتان می دانید) اگر به هر شکل وارد شدید و نتیجه نگرفتید، نیازی به ناراحتی نیست و این اتفاق را حمل بر تقدیر الهی بگذارید و مطمئن باشید که تقدیر الهی بهترین صلاح هر فرد در زندگی خواهد بود.

موضوع قفل شده است