جمع بندی مخالفت خانواده با ازدواج

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مخالفت خانواده با ازدواج

با سلام دختری 21 ساله هستم ک با پسری 29 ساله که برای استان دیگریست پنج ساله که دوستم که امسال مادرم متوجه موضوع شد و به شدت مخالفت کرد چون به عقیده مادرم برای ی استان دیگس و قومیتش فرق داره و هم کفو نیستیم و بخاطر اینکه من رابطمو با این اقا تموم کنم با پدرم با الفاظ خیلی بد در میون گذاشت و پدرمم تهدید کرد یا تموم میکنی یا ازینجا برو .وقتی موضوع رو با این اقا در میوت گذاشتم با مادرم تماس گرفت و مادرم قانع شد ولی دوروز نشده دوباره مخالفت کرد و هر چی تونست بهش فحش داد بعد ی مدت من مادرم و این اقا رو باهم رو در رو کردم و مادرم جلوش گف ک من هیچ مشکلی ندارم ولی امکان داره باباش مخالفت کنه اومدیم خونه گف لاغره قیافه نداره من ابروم تو خانواده میره بعد میگن دخترش مشکل داشت که نتونس با همشهریش ازدواج کنه و پسره زشت و .... و شروع کرد ب دروغ به بابام حرف زدن که پسره لباش سیاهه معتاده مشکل داره خیلی زشته لاغره عقیمه ک بابامم گف یا ما یا اون .اونو میخوای باهاش برو در حالی ک این اقا هم کار خوب داره هم خونه داره هیچ مشکلی نداره من هر چقد میخوام باهاشون اروم حرف بزنم قانع کنمشون مادرم نمیزاره و میگه اونا تو رو برا کلفتی میخوان و .... نمیدونم چی کار کنم خودم تو فکر اینم برم دادگاه و حکم بگیرم

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد راهنما

Nasim74;933890 نوشت:
با سلام دختری 21 ساله هستم ک با پسری 29 ساله که برای استان دیگریست پنج ساله که دوستم که امسال مادرم متوجه موضوع شد و به شدت مخالفت کرد چون به عقیده مادرم برای ی استان دیگس و قومیتش فرق داره و هم کفو نیستیم و بخاطر اینکه من رابطمو با این اقا تموم کنم با پدرم با الفاظ خیلی بد در میون گذاشت و پدرمم تهدید کرد یا تموم میکنی یا ازینجا برو .وقتی موضوع رو با این اقا در میوت گذاشتم با مادرم تماس گرفت و مادرم قانع شد ولی دوروز نشده دوباره مخالفت کرد و هر چی تونست بهش فحش داد بعد ی مدت من مادرم و این اقا رو باهم رو در رو کردم و مادرم جلوش گف ک من هیچ مشکلی ندارم ولی امکان داره باباش مخالفت کنه اومدیم خونه گف لاغره قیافه نداره من ابروم تو خانواده میره بعد میگن دخترش مشکل داشت که نتونس با همشهریش ازدواج کنه و پسره زشت و .... و شروع کرد ب دروغ به بابام حرف زدن که پسره لباش سیاهه معتاده مشکل داره خیلی زشته لاغره عقیمه ک بابامم گف یا ما یا اون .اونو میخوای باهاش برو در حالی ک این اقا هم کار خوب داره هم خونه داره هیچ مشکلی نداره من هر چقد میخوام باهاشون اروم حرف بزنم قانع کنمشون مادرم نمیزاره و میگه اونا تو رو برا کلفتی میخوان و .... نمیدونم چی کار کنم خودم تو فکر اینم برم دادگاه و حکم بگیرم

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز

از حسن اعتمادتون به این انجمن بسیار سپاسگذارم و از مسئله ای که با آن مواجه هستید بسیار متاسفم

اشاره نمودید که با این آقا پسر 5 ساله که دوست هستید و البته از یک استان دیگر است و همچنین سن شما 21 است مخالفت پدر و مادر علاقه زیاد شما به همدیگر و ...
با توجه به این اطلاعات چند نکته مهم ذکر می کنم:
خواهر بزرگوار شما حدودا 16 ساله بودید که با این آقا پسر آشنا شدید یعنی دوره نوجوانی که همراه است با مشکلات فروان و برخوردهای احساساتی و...

  1. لذا خواهش می کنم ابتدا کاملا در مورد چرایی و چگونگی ازدواج و ملاکهای آن و شیوه درست انتخاب همسر ،کفویت ,..تحقیق نمایید.
  2. در مورد مسائل و مشکلات زندگی در شهری دیگر و مشکلات رفت و آمد و تفاوتهای فرهنگی و آداب و رسوم و ...تحقیق نمایید.
  3. در مورد سلامت جسمانی و روحی ایشان بررسی نمایید
مواظب باشید گرفتار ابتدا انتخاب سپس تصمیم نشوید چرا که در این نوع بخلاف ابتدا تصمیم سپس انتخاب ،شما طرف مقابلتون را انتخاب نموده اید و لذا به گونه ای مطالعات و تحقیقات خود را جهت می دهی که منتهی به فرد مورد نظر گردد. لذا در تحقیقات خود فعلا علاقه خود را کنار بگذارید هر چند خیلی سخت است.


اگر واقعا رسیدید به اینکه واقعا هم کفو و مناسب همدیگر هستید می توانید از طرق زیر برای جلب رضایت آنها استفاده نمایید:

  • صحبت منطقی خود و طرف مقابلتون با پدر و مادرتون تا زمینه رضایت آنها فراهم گردد
  • در صورت وجود شرایط زمینه دیدار و خواستگاری رسمی را فراهم آوردید و اگر فعلا مقدور نیست زمینه دیدار ایشان با پدرتون را مهیا کنید
  • استفاده از واسطه هایی که حرف آنها روی پدر و مادرتون تاثیر گذار است.
  • اصرار همراه با محبت و نرمش
  • بیان ویژگیهای مثبت خواستگارتون توسط واسطه

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

Nasim74;933890 نوشت:
با سلام دختری 21 ساله هستم ک با پسری 29 ساله که برای استان دیگریست پنج ساله که دوستم که امسال مادرم متوجه موضوع شد و به شدت مخالفت کرد چون به عقیده مادرم برای ی استان دیگس و قومیتش فرق داره و هم کفو نیستیم و بخاطر اینکه من رابطمو با این اقا تموم کنم با پدرم با الفاظ خیلی بد در میون گذاشت و پدرمم تهدید کرد یا تموم میکنی یا ازینجا برو .وقتی موضوع رو با این اقا در میوت گذاشتم با مادرم تماس گرفت و مادرم قانع شد ولی دوروز نشده دوباره مخالفت کرد و هر چی تونست بهش فحش داد بعد ی مدت من مادرم و این اقا رو باهم رو در رو کردم و مادرم جلوش گف ک من هیچ مشکلی ندارم ولی امکان داره باباش مخالفت کنه اومدیم خونه گف لاغره قیافه نداره من ابروم تو خانواده میره بعد میگن دخترش مشکل داشت که نتونس با همشهریش ازدواج کنه و پسره زشت و .... و شروع کرد ب دروغ به بابام حرف زدن که پسره لباش سیاهه معتاده مشکل داره خیلی زشته لاغره عقیمه ک بابامم گف یا ما یا اون .اونو میخوای باهاش برو در حالی ک این اقا هم کار خوب داره هم خونه داره هیچ مشکلی نداره من هر چقد میخوام باهاشون اروم حرف بزنم قانع کنمشون مادرم نمیزاره و میگه اونا تو رو برا کلفتی میخوان و .... نمیدونم چی کار کنم خودم تو فکر اینم برم دادگاه و حکم بگیرم

سلام
ایشالا حل میشه
ازکسی که دوسش داری نگذر Smile

جمع بندی:

سوال:

با سلام دختری 21 ساله هستم ک با پسری 29 ساله که برای استان دیگریست پنج ساله که دوستم که امسال مادرم متوجه موضوع شد و به شدت مخالفت کرد چون به عقیده مادرم برای ی استان دیگس و قومیتش فرق داره و هم کفو نیستیم و بخاطر اینکه من رابطمو با این اقا تموم کنم با پدرم با الفاظ خیلی بد در میون گذاشت و پدرمم تهدید کرد یا تموم میکنی یا ازینجا برو .وقتی موضوع رو با این اقا در میوت گذاشتم با مادرم تماس گرفت و مادرم قانع شد ولی دوروز نشده دوباره مخالفت کرد و هر چی تونست بهش فحش داد بعد ی مدت من مادرم و این اقا رو باهم رو در رو کردم و مادرم جلوش گف ک من هیچ مشکلی ندارم ولی امکان داره باباش مخالفت کنه اومدیم خونه گف لاغره قیافه نداره من ابروم تو خانواده میره بعد میگن دخترش مشکل داشت که نتونس با همشهریش ازدواج کنه و پسره زشت و .... و شروع کرد ب دروغ به بابام حرف زدن که پسره لباش سیاهه معتاده مشکل داره خیلی زشته لاغره عقیمه ک بابامم گف یا ما یا اون .اونو میخوای باهاش برو در حالی ک این اقا هم کار خوب داره هم خونه داره هیچ مشکلی نداره من هر چقد میخوام باهاشون اروم حرف بزنم قانع کنمشون مادرم نمیزاره و میگه اونا تو رو برا کلفتی میخوان و .... نمیدونم چی کار کنم خودم تو فکر اینم برم دادگاه و حکم بگیرم

پاسخ:

با عرض سلام و ادب خدمت شما خواهر گرامی و همه اسک دینی های عزیز

از حسن اعتمادتون به این انجمن بسیار سپاسگذارم و از مسئله ای که با آن مواجه هستید بسیار متاسفم

اشاره نمودید که با این آقا پسر 5 ساله که دوست هستید و البته از یک استان دیگر است و همچنین سن شما 21 است مخالفت پدر و مادر علاقه زیاد شما به همدیگر و ...
با توجه به این اطلاعات چند نکته مهم ذکر می کنم:
خواهر بزرگوار شما حدودا 16 ساله بودید که با این آقا پسر آشنا شدید یعنی دوره نوجوانی که همراه است با مشکلات فروان و برخوردهای احساساتی و...

  1. لذا خواهش می کنم ابتدا کاملا در مورد چرایی و چگونگی ازدواج و ملاکهای آن و شیوه درست انتخاب همسر ،کفویت ,..تحقیق نمایید.
  2. در مورد مسائل و مشکلات زندگی در شهری دیگر و مشکلات رفت و آمد و تفاوتهای فرهنگی و آداب و رسوم و ...تحقیق نمایید.
  3. در مورد سلامت جسمانی و روحی ایشان بررسی نمایید

مواظب باشید گرفتار ابتدا انتخاب سپس تصمیم نشوید چرا که در این نوع بخلاف ابتدا تصمیم سپس انتخاب ،شما طرف مقابلتون را انتخاب نموده اید و لذا به گونه ای مطالعات و تحقیقات خود را جهت می دهی که منتهی به فرد مورد نظر گردد. لذا در تحقیقات خود فعلا علاقه خود را کنار بگذارید هر چند خیلی سخت است.


اگر واقعا رسیدید به اینکه واقعا هم کفو و مناسب همدیگر هستید می توانید از طرق زیر برای جلب رضایت آنها استفاده نمایید:

  • صحبت منطقی خود و طرف مقابلتون با پدر و مادرتون تا زمینه رضایت آنها فراهم گردد
  • در صورت وجود شرایط زمینه دیدار و خواستگاری رسمی را فراهم آوردید و اگر فعلا مقدور نیست زمینه دیدار ایشان با پدرتون را مهیا کنید
  • استفاده از واسطه هایی که حرف آنها روی پدر و مادرتون تاثیر گذار است.
  • اصرار همراه با محبت و نرمش
  • بیان ویژگیهای مثبت خواستگارتون توسط واسطه


در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

[=arial black]1.سايت انجمن گفتگوي ديني، انجمن مشاوره، كارشناس: راهنما: تاريخ:21/ 7/ 1396

موضوع قفل شده است